نظرات اشتراک‌ها
معرفی کتابخانه‌ی DNTCaptcha.Core
- بسته‌ی coreCompat.Drawing برای NETStandard 1.3. کامپایل شده‌است. یعنی با NET 4.5.1. سازگار است (چون دات نت 4.5.1 هم استاندارد 1.3 را پیاده سازی می‌کند).
+ آیا منظور شما استفاده از برنامه‌های ASP.NET Core ایی است که از Full .NET Framework استفاده می‌کنند؟ یا منظور ASP.NET MVC 5.x است؟
اگر مورد اول مدنظر است، بله، می‌توان با کمی تغییر در نحوه‌ی کامپایل آن، بسته‌ی نیوگت مخصوص آن‌را تولید کرد که از coreCompat.Drawing استفاده نکند و از این لحاظ مشکلی نیست. ولی اگر مورد دوم مدنظر شما است، coreCompat.Drawing فقط یکی از موارد استفاده شده‌است. برای مثال قسمت رمزنگاری آن از IDataProtector استفاده می‌کند که مختص NET Core. است و معادلی در MVC 5.x ندارد و یا نحوه‌ی نمایش آن توسط یک Tag Helper سفارشی ASP.NET Core است.
در کل برای MVC 5.x از مواردی مانند « نحوه ایجاد یک تصویر امنیتی (Captcha) با حروف فارسی در ASP.Net MVC » استفاده کنید.
نظرات مطالب
دریافت و نمایش تصاویر از سرور در برنامه‌های Angular
- هیچ کاربری نمی‌تواند مسیر \:g را در مرورگر خودش باز کند. این مسیر در مرورگر کاربر یعنی اشاره‌ی به درایو G آن شخص و نه سرور شما. مسیر فایل نهایی ذخیره شده‌ی در سرور را نباید به کاربر بازگشت دهید. این مسیر کامل، فقط کاربرد سمت سرور دارد و جهت ذخیره سازی آن در پوشه‌ای خاص بر روی سرور است. پس از آن باید مسیر نسبی را به کاربر ارائه دهید (نسبی = نسبت به دومین جاری؛ مانند http://mysite/Media/Images/name.jpg).
- الگوی مسیرهای فایل‌های ارائه شده باید چنین چیزی باشند: http://site/api/images/file.png و برای ساخت آن‌ها نیاز به مطالعه‌ی مطلب « تغییرات متدهای بازگشت فایل‌ها به سمت کلاینت در ASP.NET Core » را دارید و یا بازگشت مسیر نسبی تصویر نسبت به دومین سایت.
- مابقی مباحث امنیتی آن یکی است (استفاده از سرویس DomSanitizer)
مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت پنجم - ایجاد Imageهای سفارشی
تا اینجا با نحوه‌ی اجرای برنامه‌های مختلف توسط داکر مانند وب سرور لینوکسی nginx و یا IIS ویندوزی آشنا شدیم؛ اما هنوز محتوایی را در آن‌ها هاست نکرده‌ایم. در این قسمت این موضوع را بررسی خواهیم کرد و در طی این فرآیند، با نحوه‌ی ساخت Imageهای سفارشی نیز آشنا خواهیم شد.


روش نگاشت محتوای یک سایت استاتیک در یک Container که وب سرور است

فرض کنید یک سایت استاتیک بوت استرپی را تهیه کرده‌اید و قصد دارید آن‌را توسط وب سرور nginx، هاست کنید. برای این‌کار، چندین گزینه پیش روی ما هستند:
گزینه‌ی اول: دریافت image مربوط به nginx، سپس ایجاد یک container از آن و در آخر با استفاده از «روش به اشتراک گذاری فایل سیستم میزبان با کانتینرها» که در قسمت قبل بررسی کردیم، این وب سایت را آماده‌ی اجرا و دسترسی می‌کنیم.
گزینه‌ی دوم: کپی کردن فایل‌های وب سایت از سیستم میزبان، به درون فایل سیستم خود container.
گزینه‌ی سوم: ایجاد یک image سفارشی که از ابتدا به همراه فایل‌های وب سایت استاتیک ما است و در این حالت تنها کافی است این image را تبدیل به container اجرایی کنیم.


روش اول: به اشتراک گذاری فایل سیستم میزبان با کانتینر وب سرور جهت هاست آن

در قسمت قبل، یک فایل tar ایجاد شده‌ی در سیستم میزبان ویندوزی را با یک کانتینر لینوکسی به اشتراک گذاشتیم تا بتوانیم محتویات آن‌را استخراج کنیم. در اینجا قصد داریم پوشه‌ی وب سایت استاتیک خود را که در سیستم میزبان ویندوزی قرار دارد، با وب سرور nginx که توسط یک container در حال اجرا است، به اشتراک بگذاریم تا آن‌را هاست کند.
فرض کنید وب سایت استاتیک ما در مسیر c:\users\vahid\mysite سیستم میزبان قرار دارد که داخل آن یک فایل index.html و تعدادی فایل css و js آماده‌ی برای هاست شدن، وجود دارند. برای هاست آن توسط nginx، از دستور زیر استفاده خواهیم کرد:
 docker run --rm -it -p 8080:80 -v c:\users\vahid\mysite:/usr/share/nginx/html nginx
در این دستور:
- سوئیچ rm سبب می‌شود تا پس از خاتمه‌ی کار nginx، این container نیز حذف شود.
- از سوئیچ it استفاده شده‌است تا با فشردن ctrl+c، بتوانیم پروسه‌ی container را خاتمه دهیم و پس از آن، برنامه‌ی nginx دیگر در background در حال اجرا نباشد (اجرای آن در foreground).
- سپس پورت 8080 سیستم میزبان، به پورت 80 وب سرور nginx نگاشت شده‌است. چون containerها دارای network stack خاص خودشان هستند (که آن‌را در قسمت سوم بررسی کردیم)، پورت 80 آن‌ها با پورت 80 سیستم میزبان تداخل نمی‌کند و اگر برای مثال بر روی پورت 80 سیستم جاری، IIS در حال اجرا باشد، سبب عدم اجرا شدن وب سرور nginx به دلیل تداخل پورت‌ها نمی‌شود.
- در ادامه روش volume mount را مشاهده می‌کنید که در قسمت قبل بررسی کردیم. مسیر c:\users\vahid\mysite سیستم میزبان، به مسیر ویژه‌ی /usr/share/nginx/html داخل container نگاشت شده‌است. این مسیر، یک مسیر استاندارد بوده و در مستندات docker hub این وب سرور، ذکر شده‌است.
- در آخر هم نام image این وب سرور را ذکر کرده‌ایم.

پس از اجرای این دستور، اگر nginx پیش‌تر دریافت نشده باشد، image آن دریافت شده، یک container بر اساس آن ساخته می‌شود و سپس با پارامترهایی که توضیح دادیم، اجرا خواهد شد. اکنون اگر در سیستم میزبان، مسیر http://localhost:8080 را در مرورگر باز کنید، وب سایت استاتیک خود را مشاهده خواهید کرد.


روش دوم: کپی کردن فایل‌های وب سایت از سیستم میزبان، به درون فایل سیستم خود container

همانطور که در قسمت سوم نیز بررسی کردیم، فایل سیستم مربوط به هاست، به طور کامل از فایل سیستم container، جدا و ایزوله است و بدون volume mount، یک container نمی‌تواند به فایل‌های میزبان خود دسترسی پیدا کند. بنابراین گزینه‌ی دیگری که در اینجا وجود خواهد داشت، کپی کردن فایل‌های میزبان و انتقال آن‌ها به container می‌باشد؛ شبیه به کپی کردن فایل‌ها از یک کامپیوتر موجود در شبکه به کامپیوتر دیگری در آن.
برای این منظور ابتدا nginx را در پس‌زمینه اجرا می‌کنیم:
 docker run -d -p 8080:80 --name nginx nginx
در این دستور، سوئیچ‌های rm و it حذف شده‌اند. علت اینجا است که سوئیچ d، سبب اجرای این دستور در پس‌زمینه می‌شود؛ یعنی بلافاصله سبب بازگشت ما به خط فرمان خواهد شد و در این حالت نمی‌خواهیم که این container حذف شود. همچنین یک نام نیز به آن انتساب داده شده‌است تا بتوان ساده‌تر با آن کار کرد.
پس از اجرای این دستور و بازگشت به command prompt، جهت اطمینان حاصل کردن از اجرای آن در پس زمینه، دستور docker ps را صادر می‌کنیم که لیست آن، حاوی گزارشی از container‌های در حال اجرا است.
اکنون توسط دستور ویژه‌ی docker exec، می‌خواهیم درون یک container در حال اجرا، پروسه‌ای را اجرا کنیم. یعنی با اینکه پروسه‌ی nginx داخل این container در حال اجرا است، برای مثال می‌خواهیم یک shell را نیز داخل آن اجرا کنیم:
 docker exec -it nginx bash
در اینجا دستور docker exec، سبب اجرای bash shell داخل کانتینری با نام nginx می‌شود (همان سوئیچ name در دستور قبلی و نه نام image آن) و چون می‌خواهیم به این shell در foreground دسترسی داشته باشیم، از سوئیچ it نیز استفاده شده‌است. پس از اجرا شدن bash shell، اکنون به فایل سیستم این container دسترسی یافته‌ایم. برای مثال دستور ls را صادر کنید تا لیستی از آن‌را مشاهده نمائید. سپس به کمک آن، به پوشه‌ی ویژه‌ی html این وب سرور وارد می‌شویم:
 cd /usr/share/nginx/html
و برای مثال می‌توان در آن تغییر ایجاد کرد:
ls
mv index.html index2.html
exit
این دستورات سبب می‌شوند تا فایل پیش‌فرض index.html آن، به index2.html تغییر نام یابد و سپس از این shell خارج می‌شویم و به shell سیستم میزبان باز خواهیم گشت. در اینجا دستور docker cp (که در PowerShell سیستم میزبان اجرا می‌شود)، امکان کپی کردن فایل‌ها را از سیستم میزبان به یک container میسر می‌کند.
 docker cp c:\users\vahid\mysite nginx:/usr/share/nginx/html
پس از دستور docker cp ابتدا مسیر مبداء مشخص می‌شود و سپس ابتدا نام container مقصد به همراه یک : و در ادامه مسیر مقصد نهایی کپی در آن container ذکر خواهند شد. به این ترتیب فایل‌های وب سایت استاتیک ما در سیستم میزبان به پوشه‌ی html مخصوص nginx، در کانیتنری که در حال اجرای آن است کپی می‌شوند. برای آزمایش صحت این کپی می‌توان دستور زیر را صادر کرد که لیست فایل‌های این پوشه‌ی html را نمایش می‌دهد:
 docker exec nginx ls /usr/share/nginx/html
اینبار نیز اگر در سیستم میزبان، مسیر http://localhost:8080 را در مرورگر باز کنید، وب سایت استاتیک خود را مشاهده خواهید کرد که فایل‌های آن از داخل خود container تامین می‌شوند و وابستگی به سیستم میزبان ندارند.


روش سوم: ایجاد یک image سفارشی که از ابتدا به همراه فایل‌های وب سایت استاتیک ما است

در روش دوم، موفق شدیم که فایل‌های مدنظر خود را به درون container در حال اجرا کپی کنیم. اکنون می‌خواهیم یک snapshot را از آن تهیه کنیم؛ شبیه به کاری که با ماشین‌های مجازی نیز انجام می‌شود و این روشی است که از آن برای ساخت یک image سفارشی استفاده می‌شود. برای این منظور از دستور docker commit استفاده می‌شود تا تصویری را از وضعیت یک container در حال اجرا، در آن لحظه تهیه کنیم:
 docker commit nginx mysite:nginx
پس از دستور docker commit، نام container ای که می‌خواهیم تصویر وضعیت جاری آن‌را ذخیره کنیم، ذکر می‌شود. پس از آن به صورت اختیاری می‌توان یک نام جدید و همچنین tag ای را برای آن ذکر کرد.
اکنون پس از اجرای این دستور، با استفاده از فرمان docker images می‌توان مشاهده کرد که image جدید mysite، با tag ای معادل nginx، ایجاد شده‌است.
در ادامه برای اجرای این image جدید، می‌توان از دستور زیر استفاده کرد:
 docker run -d -p 8090:80 --name mysite mysite:nginx
روش اجرای آن همانند سایر imageهای موجود است و در اینجا از نام image به همراه tag آن استفاده شده‌است. همچنین پورت نگاشت شده‌ی آن‌را به سیستم میزبان نیز 8090 انتخاب کرده‌ایم. نامی را نیز به آن نسبت داده‌ایم تا بتوان از آن در دستور docker exec استفاده کرد.
اکنون اگر در سیستم میزبان، مسیر http://localhost:8090 را در مرورگر باز کنید، وب سایت استاتیک خود را مشاهده خواهید کرد و یا توسط دستور زیر می‌توانید فایل‌های موجود در پوشه‌ی html وب سرور nginx این container جدید در حال اجرا را ملاحظه نمائید:
 docker exec mysite ls /usr/share/nginx/html
که این فایل‌ها نه از طریق نگاشت فایل سیستم میزبان، به مسیری در container جاری تامین شده‌اند و نه از جائی به داخل آن کپی شده‌اند. بلکه دقیقا از image از پیش آماده شده‌ی آن خوانده شده‌اند.


نگاهی به لایه‌های یک Image در مقایسه با یک Container

زمانیکه خواستیم image جدید و سفارشی خاص خود را ایجاد کنیم، با image اصلی nginx شروع کردیم. اولین لایه‌ی موجود در این image، سیستم عاملی است که می‌تواند آن‌را اجرا کند. برفراز این لایه، لایه‌ی خود nginx قرار گرفته‌است. اگر خواستید تاریخچه‌ی ایجاد یک image را مشاهده کنید، از دستور docker history nginx استفاده نمائید. خروجی آن لیست دستوراتی را نمایش می‌دهد که برای ساخت این image مورد استفاده قرار گرفته‌اند. البته دستور docker history nginx --no-trunc، اطلاعات بیشتری را با نمایش لیست کامل و خلاصه نشده‌ی دستورات، ارائه می‌دهد. این دستورات را در صفحه‌ی docker hub هر image نیز می‌توان مشاهده کرد. در قسمت full description هر image، در ابتدای توضیحات، قسمتی است به نام supported tags and respective dockerfile links. در اینجا هر tag نامبرده شده، در حقیقت لینکی است به یک فایل که دقیقا همین دستورات را لیست کرده‌است. به این فایل، docker file گفته می‌شود که روش ساخت یک image را توضیح می‌دهد. هدف آن، خودکار سازی اجرای دستوراتی است که سبب ساخت یک image می‌شوند.

در ادامه اگر از این image، یک container را ایجاد کنیم، این container هر دو لایه‌ی OS و Framework را به همراه خواهد داشت؛ به علاوه‌ی لایه‌ی دیگری به نام Container/Run که می‌توان فایل‌های آن‌را خواند و یا در آن نوشت. بنابراین لایه‌ای که فایل‌های وب سایت استاتیک ما در آن کپی شدند، دقیقا همین لایه‌است.


و زمانیکه از یک container تصویری تهیه می‌شود، تغییراتی را که به فایل سیستم آن ایجاد کرده‌ایم، به صورت یک لایه‌ی جدید بر روی لایه‌های قبلی آن image، ظاهر و ثبت می‌شود. برای اثبات این موضوع، می‌توان از دستور docker diff nginx استفاده کرد. در اینجا nginx نام container ای است که می‌خواهیم تغییرات آن‌را با image قبلی که بر پایه‌ی آن ایجاد شده‌است، مشاهده کنیم.


تبدیل دستورات docker به یک docker file

تا اینجا یک چنین دستوراتی را برای اجرای کانتینر nginx، کپی فایل‌ها به آن و سپس تهیه‌ی یک تصویر از آن، اجرا کردیم:
docker run -d -p 8080:80 --name nginx nginx
docker cp c:\users\vahid\mysite nginx:/usr/share/nginx/html
docker commit nginx mysite:nginx
برای خودکار سازی آن‌ها هرچند می‌توان این دستورات را در یک اسکریپت نیز قرار داد، اما docker، قابلیت پردازش اسکریپت‌های خاص خود را نیز دارد که به آن Dockerfile گفته می‌شود. برای این منظور سطرهای فوق به صورت زیر تغییر می‌کنند:
بجای سطر اول، تنها نام image ای را که می‌خواهیم کار را بر مبنای آن انجام دهیم، ذکر می‌کنیم:
 FROM nginx
دستور دوم نیز تبدیل به دستور کپی Docker می‌شود:
 COPY mysite /usr/share/nginx/html
این دو سطر را به صورت یک فایل متنی، با نام ویژه‌ی Dockerfile ذخیره می‌کنیم (بدون پسوند) و این Dockerfile را دقیقا در کنار پوشه‌ی mysite قرار می‌دهیم (داخل پوشه‌ی c:\users\vahid) تا کار کپی را از همینجا شروع کند.
سپس برای اجرای این فایل، بجای دستور docker commit آخر، از دستور زیر استفاده می‌کنیم:
 docker build -f Dockerfile -t mysite:nginx-df .
البته می‌توان f Dockerfile- را نیز از این دستور حذف کرد؛ چون مقدار پیش‌فرض آن است (مگر آنکه بخواهیم مسیر خاصی را دقیقا مشخص کنیم):
 docker build -t mysite:nginx-df .
در هر دو دستور آخری که ذکر شدند، در انتهای دستور، یک نقطه نیز قرار دارد که به آن build context گفته می‌شود؛ یا دقیقا همین پوشه‌ای که در آن قرار داریم (c:\users\vahid).
تگ این image را نیز متفاوت با قبلی‌ها انتخاب کرده‌ایم؛ nginx-df بجای مقدار قبلی.
در این حالت اگر دستور آخر را اجرا کنیم، دستور docker images گزارش اضافه شدن این image جدید را ارائه خواهد داد.

مرجع کامل ساخت Dockerfileها را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید.


ساخت یک image سفارشی برای هاست یک وب سایت استاتیک در IIS

تا اینجا از وب سرور لینوکسی nginx برای هاست وب سایت استاتیک خود استفاده کردیم. در ادامه می‌خواهیم از وب سرور IIS برای اینکار استفاده نمائیم. بنابراین ابتدا نیاز است یا از ویندوز سرور استفاده کنیم و یا می‌توان با کلیک راست بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز، به Windows Containers سوئیچ کرد و سپس به صورت زیر عمل نمود.
اینبار محتوای Dockerfile ای که کنار پوشه‌ی mysite قرار می‌گیرد، به صورت زیر خواهد بود:
FROM microsoft/iis:nanoserver

COPY mysite c:/inetpub/wwwroot
کار با image اصلی iis با tag مخصوص nanoserver که کم حجم‌تر است، شروع می‌شود. سپس فایل‌های mysite به پوشه‌ی wwwroot این وب سرور کپی خواهد شد.
در ادامه با استفاده از دستور زیر و اجرای فایل Dockerfile، این image جدید را با tag ای به نام iis ایجاد می‌کنیم:
 docker build -t mysite:iis .
پس از آن دستورات docker images و docker ps را جهت مشاهده‌ی وضعیت این image جدید اجرا کنید.


به اشتراک گذاری imageهای سفارشی در Docker Hub

برای به اشتراک گذاری imageهای سفارشی خود در Docker Hub، نیاز است tag آن‌ها را توسط دستور docker tag مطابق فرمت ویژه‌ی docker hub ویرایش کرد:
 docker tag mysite:nginx-df my_user_name/some_name:new_tag_name
در این دستور، Tag فعلی، با ذکر نام کاربری، نام مخزنی جدید در docker hub و سپس یک tag دلخواه، ویرایش می‌شود.
و در آخر برای انتشار آن می‌توان از دستور docker push استفاده کرد:
 docker push my_user_name/some_name:new_tag_name
اگر در اینجا پیام خطای unauthorized را مشاهده کردید، ابتدا دستور docker login را اجرا کنید تا بتوانید به سایت docker hub لاگین کنید (بر اساس مشخصات اکانت خود در داکر هاب) و سپس دستور فوق را اجرا نمائید.
پس از پایان کار اگر به سایت docker hub و مخازن خود مراجعه کنید، این image جدید قابل مشاهده خواهد بود.
اشتراک‌ها
Summernote یک ادیتور بسیار ساده و سبک و همین طور زیبا
خوب همان اول بسیاری به سراغ TinyMCE یا CKEditor که جز بهترین‌ها هستند می‌روند اما در مواردی گزینه‌های بهتری وجود دارند که سبک‌تر هستند و برای نیاز‌های اولیه مفید‌تر هستند. یکی از این ادیتور‌ها Summernote  می‌باشد که هم ساده و هم زیبا و سریع میباشد. یکی از امکانات این ادیتور که برای بنده مهم بود قرار دادن عکس بصورت Base64 در متن بود که باعث می‌شود دیگر احتیاجی به ذخیره سازی فایل آن در سرور نباشد و همچنین تنظیم اندازه و استایل عکس داراست.

Summernote یک ادیتور بسیار ساده و سبک و همین طور زیبا
نظرات نظرسنجی‌ها
از کدام یک از برنامه‌های issue tracker استفاده کرده‌اید؟
قبلا از trello استفاده می‌کردم ، بعد که یک نسخه ایرانی issue tracker به نام تسکولو دیدم به آن مهاجرت کردم. دلیل مهاجرتم از trello به تسکولو :
1 - به خاطر بومی بودن ، زبان فارسی ، تاریخ شمسی
2 - محیط بسیار ساده و زیبا و قدرتمند
3 - پشتیبانی خوب و سریع
4 - اتصال به trello
مطالب
نکاتی توصیه ای برای برنامه نویسی اندروید : قسمت دوم
در ادامه‌ی قسمت اول، ده مورد دیگر از نکات کاربردی را بیان می‌کنیم.

  یازده. در جاوا رویدادها با استفاده از اینترفیس‌ها پیاده سازی می‌شوند. برای نامگذاری یک رویداد، قاعده آن در جاوا بدین شکل است که نام‌ها به صورت (+ ) Camel نوشته شده و آخرین عبارت هم Listener باشد و نیازی هم به حرف I در نامگذاری اینترفیس نیست؛ چون همه می‌دانند که این Listener آخری یعنی رویدادی که با اینترفیس پیاده سازی شده است و استفاده از I بی معنی است. هر چند بر خلاف دات نت، در اینجا استفاده از قاعده I چندان متداول نیست.
 public interface CopyFileListener
    {
        void PublishProgress(long fileSize,long copiedSize);
    }

دوازده. گوگل اینترفیس‌هایی را که برای رویدادها میسازد، داخل کلاس اصلی تعریف میکند. پس بهتر هست که شما هم همین روند را ادامه بدید و از این قاعده خارج نشوید. اگر خوب دقت کرده باشید، در برنامه نویسی اندروید تمام اینترفیس‌ها داخل کلاس اصلی هستند:
 textView.setOnClickListener(new View.OnClickListener() {
            @Override
            public void onClick(View v) {
                
            }
        });
در کد بالا رویداد OnclickListener در خود کلاس View تعریف شده است. پس ما هم بهتر هست همین کار را بکنیم:
public class MemoryWare {

    public interface CopyFileListener
    {
        void PublishProgress(long fileSize,long copiedSize);
    }
....
}
یک نکته دیگر اینکه موقعی که یک رویداد را به یک پراپرتی set انتساب می‌دهیم، رسم این است که نام آن پراپرتی با عبارت SetOn آغاز شود و با نام اینترفیس پایان یابد:
SetOnClickListener
البته اگر کلاس شما لیستی از رویدادها را درست میکند بهتر است از عبارت Add به جای SetOn استفاده کنید و برای آن یک Remove هم قرار دهید. نمونه آن را می‌توانید در کد زیر ببینید:
 editText.addTextChangedListener(new TextWatcher() {
            @Override
            public void beforeTextChanged(CharSequence s, int start, int count, int after) {

            }

            @Override
            public void onTextChanged(CharSequence s, int start, int before, int count) {

            }

            @Override
            public void afterTextChanged(Editable s) {

            }
        });

سیزده
. آداپتورها و آداپتور ویوها (چون لیست) قسمت مهمی از برنامه‌های اندرویدی به شمار می‌آیند؛ تا حدی که در بیشتر برنامه‌های ساده هم حضور پررنگی دارند. ولی برای استفاده از این آداپتورها باید بدانید که نحوه کار آن‌ها چگونه است. بسیاری از کاربران در این قسمت اشتباهات زیادی می‌کنند. اگر در stackOverflow هم در اینباره نگاه کنید، با حجم انبوهی از سوالات روبرو می‌شوید و فقط به خاطر اینکه نحوه کارکرد آن را نمی‌دانند، به مشکل برخورده‌اند.
کلاس BaseAdapter اصلی‌ترین کلاس آداپتور هاست که بقیه از آن مشتق شده‌اند و معروفترین مشتقات آن، کلاس‌های CursorAdapter و ArrayAdapter هستند که امکانات بیس آداپتور را افزایش داده‌اند.به عنوان مثال در کد پایین از ArrayAdapter استفاده شده است.


نحوه کار یک آداپتور بدین صورت است که متدی را به نام GetView با قابلیت override دارد که با هر تعداد آیتم موجود صدا زده می‌شود. ولی اگر تصور کنیم فقط چند صدهزار آیتم هم داشته باشیم، آیا واقعا اجرا می‌شود؟ جواب این سوال این است که با هر بار اسکرولی که شما میکنید آیتم‌های بعدی ایجاد می‌شوند ولی باز این سوال پیش می‌آید که هر آیتم برای خود جداگانه تشکیل می‌شود؟ مطمئنا جواب خیر است. آداپتورها از سیستمی به نام ViewRecycler برای کش کردن آیتم‌های ایجاد شده استفاده می‌کنند و با هر اسکرولی که انجام می‌شود آیتم‌های بعدی از روی آیتم‌های قبلی که قبلا از صفحه خارج شده‌اند، ساخته می‌شوند و آیتم‌های کش شده قبلی را با پارامتری با نام convertView به دست شما می‌رساند.
کد زیر را ببینید:
  @Override
    public View getView(int position, View rowView, ViewGroup parent) {

        ViewHolder viewHolder=null;
        if(rowView==null)
        {
            // 1. Create inflater
            LayoutInflater inflater = (LayoutInflater) context
                    .getSystemService(Context.LAYOUT_INFLATER_SERVICE);

            // 2. Get rowView from inflater
            rowView = inflater.inflate(R.layout.row_bank_group_list, parent, false);
            viewHolder=new ViewHolder();
            viewHolder.txtGroupName=(TextView) rowView.findViewById(R.id.text_groupName);
            rowView.setTag(viewHolder);
        }
        else
        {
            viewHolder=(ViewHolder)rowView.getTag();
        }
        viewHolder.txtGroupName.setText(getItem(position).getName());
        viewHolder.txtGroupName.setTypeface(new FontSystem().get_General_Font(context));
        viewHolder.txtGroupName.setTextColor(context.getResources().getColor(R.color.black));

        return rowView;
    }
کد بالا ابتدا بررسی میکند که آیا convertView نال است یا خیر. اگر نال بود به این معنا است که کش برای شما چیزی نداشته است و باید آیتم جدیدی را بسازید. پس اشیاء موجود در آن را در حافظه می‌آورید و مقداردهی می‌کنید. ولی اگر برابر نال نباشد، یعنی کش حاوی یک سری آیتم است که قبلا ایجاد شده‌اند. پس نیاز به inflate کردن مجدد ندارد و میتوانید  همان را مستقیما مورد استفاده قرار دهید و با مقادیر جدید آن را ست کنید.
کلاس داخلی ViewHolder هم یک الگو برای عدم بررسی Viewهای داخل آن است که نیازی به یافتن و تبدیل مجدد آن‌ها نداشته باشید. در این روش شیء، داخل خصوصیت tag آیتم قرار گرفته است و وقتی از کش برداشته شود، خاصیت تگ آن را می‌خوانیم و مستقیما مورد استفاده قرار می‌دهیم. در این حالت شما بهترین استفاده را از پردازش‌ها و حافظه، می‌کنید.

چهارده. یکی از کارهایی را که قبل از کار کردن در یک مسیر فیزیکی باید انجام دهید این است که مطمئن باشید اجازه نوشتن در آن ناحیه را دارید یا خیر. در غیر اینصورت برنامه شما با خطای FC روبرو می‌شود و اجرای آن خاتمه می‌یابد. به همین دلیل اکثر برنامه نویسان از متد CanWrite در کلاس File استفاده می‌کنند. ولی در هنگام استفاده از این متد باید دقت داشته باشید که کلاس File فقط باید حاوی مسیر باشد و اسمی از فایل مربوطه در آن نباشد. دلیل هم آن است که این احتمال می‌رود اگر فایلی هم وجود نداشته باشد، مقدار false را به شما برگرداند. مثال زیر قرار است فایلی را در کارت حافظه بنویسید، ولی بررسی اجازه نوشتن در مسیر، اشتباه است:
File file=new File(sdcardPath,fileName);

if(file.CanWrite())
{
  .....
}
کد بالا را به طور صحیح بازنویسی می‌کنیم:
File file=new File(sdcardPath);

if(file.CanWrite())
{
file=new File(sdcardPath,filePath);
  .....
}
اگر هنگام تست این کد مشکلی نداشتید، دلیل بر صحت کد نیست. بلکه بنابر تجربه شخصی من، زمانی این مشکل پیش آمده بود که روی چند گوشی تست شده و بعدها مشکل در گوشی پیش آمده بود که هم مدل و دقیقا مشابه یکی از گوشی‌های تستی بود.

پانزده. کارت حافظه خارجی: همه برنامه نویسان اندروید حداقل یکبار از کد زیر استفاده کرده اند:
Environment.getExternalStorageDirectory()
بررسی‌ها در استک اورفلو نشان می‌دهد که برنامه نویسان، گزارش عملکرد اشتباهی را از این متد دارند. ولی حقیقت این است که این متد به هیچ عنوان مقدار اشتباهی را بر نمی‌گرداند. بلکه منطق آن متفاوت از چیزی است که شما فکر می‌کنید. وقتی ما صحبت از حافظه خارجی برای یک گوشی میکنیم، منظور همان کارت حافظه‌ای است که به طور جداگانه داخل گوشی قرار داده‌ایم و انتظار داریم متد بالا آدرس و مدخل همین کارت را برای ما فراهم کند. ولی در کمال تعجب می‌بینیم که آدرس حافظه داخلی برگردانده می‌شود. پس باید ببینیم اندروید از  آن چه انتظاری دارد؟
هر برنامه‌ای که در اندروید نصب می‌شود در مسیر
/Data/Data
یک دایرکتوری با نام خود دارد مثل:
/Data/Data/Info.Dotnettips.MyApp
این دایرکتوری تنها متعلق به این برنامه بوده و کسی جز Root به آن دسترسی ندارد. اندروید این دایرکتوری را به عنوان حافظه داخلی در نظر میگیرد که برای کار با آن نیاز به هیچ آدرس دهی نیست. ولی در کنار این دایرکتوری حافظه داخلی خود گوشی که در آن انبوه فایل‌های خود را ذخیره می‌کنید هم هست که اندروید آن را حافظه خارجی می‌پندارد. حال آن حافظه‌ای را که شما جداگانه به صورت یک کارت یا USB OTG متصل میکنید، به عنوان حافظه خارجی در نظر نمیگیرد. در صورتی که شما چنین انتظاری را دارید، برای حل این مشکل بهتر است از کدهای موجود مثل کد زیر استفاده کنید:
    /**
     * it will returns sd path for you
     *  <p>
     *  <b>Required Permission: </b>android.permission.READ_EXTERNAL_STORAGE<br/>
     * </p>
     * @return
     */
    public  List<String> GetExternalMounts() {
        final List<String> out = new ArrayList<>();
        String reg = "(?i).*vold.*(vfat|ntfs|exfat|fat32|ext3|ext4).*rw.*";
        String s = "";
        try {
            final Process process = new ProcessBuilder().command("mount")
                    .redirectErrorStream(true).start();
            process.waitFor();
            final InputStream is = process.getInputStream();
            final byte[] buffer = new byte[1024];
            while (is.read(buffer) != -1) {
                s = s + new String(buffer);
            }
            is.close();
        } catch (final Exception e) {
            e.printStackTrace();
        }

        // parse output
        final String[] lines = s.split("\n");
        for (String line : lines) {
            if (!line.toLowerCase(Locale.US).contains("asec")) {
                if (line.matches(reg)) {
                    String[] parts = line.split(" ");
                    for (String part : parts) {
                        if (part.startsWith("/"))
                            if (!part.toLowerCase(Locale.US).contains("vold"))
                                if(new File(part).canWrite())
                                    out.add(part);
                    }
                }
            }
        }
        return out;
    }

شانزده.
یکی از روش‌های انتقال اطلاعات بین اکتیویتی‌ها مختلف استفاده از Extras هاست که شما با تعیین یک نام یا کلید، اطلاعات مربوطه را ارسال و توسط همان کلید؛ اطلاعات را در اکتیویتی مقصد دریافت میکنید:
notesIntent.putExtra("PartyId", PartyId);
startActivity(notesIntent);
و در مقصد:
PartyId=getIntent().getLongExtra("PartyId",0);
در این حالت بهتر است با این رشته‌ها نیز همانند مورد شماره دو در قسمت اول رفتار شود تا نیازی به نوشتن و تکرار این نام‌ها نباشد. ولی با یک نگاه به استانداردهای نوشته شده در خود اندروید و بسیاری از کتابخانه‌های ثالث در می‌یابیم که بهترین روش این است که این کلید‌ها را به صورت متغیرهای ایستا در خود اکتیویتی ذخیره کنیم؛ در این حالت هر کلید در جایگاه واقعی خودش قرار گرفته است. نمونه‌ای از این استفاده را می‌توانید در کتابخانه FilePicker مشاهده کنید:
i.putExtra(FilePickerActivity.EXTRA_ALLOW_MULTIPLE, false);
i.putExtra(FilePickerActivity.EXTRA_ALLOW_CREATE_DIR, false);
i.putExtra(FilePickerActivity.EXTRA_MODE, FilePickerActivity.MODE_FILE);

هفده.
قواعد نامگذاری: برای نامگذاری متغیرها از قانون CamelCase استفاده میکنیم. ولی برای حالات زیر از روش‌های دیگر استفاده می‌شود:
  • برای ثابت‌ها از حروف بزرگ و _ استفاده کنید.
  • برای متغیرهای خصوصی از حرف m در ابتدای نام متغیر استفاده کنید.
  • برای متغیرهای استاتیک از حرف s در ابتدای نام متغیر استفاده کنید.
نمونه ای از این نامگذاری که توسط مستندات گوگل سفارش شده است:
public class MyClass {
    public static final int SOME_CONSTANT = 42;
    public int publicField;
    private static MyClass sSingleton;
    int mPackagePrivate;
    private int mPrivate;
    protected int mProtected;
}

هجده:
قاعده نظم و ترتیب در import‌ها توسط مستندات گوگل بدین شکل تعریف شده است:
  1. نام پکیج‌های ارائه شده توسط گوگل
  2. نام پکیج‌های ثالث
  3. نام پکیج‌های موجود در java و javax
  4. پکیج‌های موجود در پکیج اصلی
البته رعایت این قاعده کمی سخت و عموما بدون اجراست ولی نگران نباشید. از آنجایی که ادیتور از طرف jet brains ارائه شده‌است و عمل import به طور خودکار صورت میگیرد و با ابزارهای دیگری که در دل این ادیتور قرار گرفته است، این عمل به طور خودکار انجام می‌گیرد.

نوزدهم. مرتب سازی متدهای دسترسی یک کلاس: بسیار خوب است که همیشه کدهای ما نظم خاصی را داشته باشد تا پیگیری‌های شخصی و تیمی در آن راحت‌تر صورت بگیرد. برای مثال در یک کلاس ابتدا متدهای public و سپس private قرار گیرند و الی آخر.
الگوی عمومی که برای کار با جاوا صورت گرفته است به شکل زیر می‌باشد:
public, protected, private,abstract, static, transient, volatile, synchronized, final, native.
البته این متدهای دسترسی بسته به فیلد بودن و متد بودن نیز تغییر میکند. به عنوان مثال ابتدا فیلدها در نظر گرفته می‌شوند و سپس متدها و ...
ادیتور intelij شامل تنظمیاتی برای مرتب سازی کدهاست که در این مورد بسیار سودمند است. با طی کردن مسیر زیر می‌توانید برای آن ترتیب اینگونه موارد را مشخص کنید.
Settings>Editor>Code Style>Arrangement
در اینجا شما امکان تعاریف این ترتیب‌ها را دارید. البته بهتر هست در حالت پیش فرض باشد تا حالتی عمومی بین افراد مختلف برقرار باشد.

در تصویر بالا متدها به ترتیب متدهای دستری بین بلوک‌های کامنت method start و method end قرار گرفته اند.

 همچنین شامل گزینه‌های دیگری نیز میباشد که به نظرم فعال کردنشان بسیار خوب است. گزینه keep overridden methods together به شما کمک می‌کند تا متدهایی را که رونویسی می‌شوند، در کنار یکدیگر قرار بگیرند که برای کلاس‌های اندرویدی مثل اکتیویتی‌ها و فرگمنت‌ها و ... بسیار خوب است. گزینه مفید دیگر Keep dependent methods together است که در دو حالت عمقی یا خطی متدهای وابسته (متدهایی که متدهای دیگر را در آن کلاس صدا میزنند) در کنار یکدیگر قرار میدهد و مابقی گزینه‌ها، که بسیار سودمند هست. به هر حال هر قاعده‌ای را که برای خود انتخاب میکنید اگر در حالت پیش فرض نیست بهتر است در مستندات پروژه ذکر شود تا افراد دیگر سریعتر به موضوع پی ببرند.

قسمت بیستم. این مورد برای افراد تازه کار می‌باشد که تازه اندروید استادیو را باز کرده‌اند و مشغول کدنویسی می‌باشند. یکی از مواردی که در همان مرحله اول به آن برمیخورید این است که intellisense  ادیتور به بزرگی و کوچکی حروف حساس است و تنها با حرف اول سازگاری دارد. برای تغییر این مسئله باید مسیر زیر را طی کنید:
Settings>Editor>Completion>Case-sensitive Completion>None
حالا با تایپ هر کلمه، دستورات و آبجکت‌هایی را که شامل آن کلمات باشند، به شما نمایش داده خواهند شد.

مطالب
لینک‌های هفته آخر آبان

وبلاگ‌ها و سایت‌های ایرانی


Visual Studio


ASP. Net


طراحی وب


اس‌کیوال سرور


به روز رسانی‌ها


سی‌شارپ


عمومی دات نت


PHP


ویندوز


گوگل


متفرقه




مطالب
EF Code First #2

در قسمت قبل با تنظیمات و قراردادهای ابتدایی EF Code first آشنا شدیم، هرچند این تنظیمات حجم کدنویسی ابتدایی راه اندازی سیستم را به شدت کاهش می‌دهند، اما کافی نیستند. در این قسمت نگاهی سطحی و مقدماتی خواهیم داشت بر امکانات مهیا جهت تنظیم ویژگی‌های مدل‌های برنامه در EF Code first.

تنظیمات EF Code first توسط اعمال متادیتای خواص

اغلب متادیتای مورد نیاز جهت اعمال تنظیمات EF Code first در اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll قرار دارند. بنابراین اگر مدل‌های خود را در اسمبلی و پروژه class library جداگانه‌ای تعریف و نگهداری می‌کنید (مثلا به نام DomainClasses)، نیاز است ابتدا ارجاعی را به این اسمبلی به پروژه جاری اضافه نمائیم. همچنین تعدادی دیگر از متادیتای قابل استفاده در خود اسمبلی EntityFramework.dll قرار دارند. بنابراین در صورت نیاز باید ارجاعی را به این اسمبلی نیز اضافه نمود.
همان مثال قبل را در اینجا ادامه می‌دهیم. دو کلاس Blog و Post در آن تعریف شده (به این نوع کلاس‌ها POCO – the Plain Old CLR Objects نیز گفته می‌شود)، به همراه کلاس Context که از کلاس DbContext مشتق شده است. ابتدا دیتابیس قبلی را دستی drop کنید. سپس در کلاس Blog، خاصیت public int Id را مثلا به public int MyTableKey تغییر دهید و پروژه را اجرا کنید. برنامه بلافاصله با خطای زیر متوقف می‌شود:

One or more validation errors were detected during model generation:
\tSystem.Data.Entity.Edm.EdmEntityType: : EntityType 'Blog' has no key defined.

زیرا EF Code first در این کلاس خاصیتی به نام Id یا BlogId را نیافته‌است و امکان تشکیل Primary key جدول را ندارد. برای رفع این مشکل تنها کافی است ویژگی Key را به این خاصیت اعمال کنیم:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
[Key]
public int MyTableKey { set; get; }

همچنین تعدادی ویژگی دیگر مانند MaxLength و Required را نیز می‌توان بر روی خواص کلاس اعمال کرد:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
[Key]
public int MyTableKey { set; get; }

[MaxLength(100)]
public string Title { set; get; }

[Required]
public string AuthorName { set; get; }

public IList<Post> Posts { set; get; }
}
}

این ویژگی‌ها دو مقصود مهم را برآورده می‌سازند:
الف) بر روی ساختار بانک اطلاعاتی تشکیل شده تاثیر دارند:

CREATE TABLE [dbo].[Blogs](
[MyTableKey] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[Title] [nvarchar](100) NULL,
[AuthorName] [nvarchar](max) NOT NULL,
CONSTRAINT [PK_Blogs] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[MyTableKey] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا طول فیلد Title به 100 تنظیم شده است و همچنین فیلد AuthorName اینبار NOT NULL است. به علاوه primary key نیز بر اساس ویژگی Key اعمالی تعیین شده است.
البته برای اجرای کدهای تغییر کرده مدل، فعلا بانک اطلاعاتی قبلی را دستی می‌توان حذف کرد تا بتوان به ساختار جدید رسید. در مورد جزئیات مبحث DB Migration در قسمت‌های بعدی مفصلا بحث خواهد شد.

ب) اعتبار سنجی اطلاعات پیش از ارسال کوئری به بانک اطلاعاتی
برای مثال اگر در حین تعریف وهله‌ای از کلاس Blog، خاصیت AuthorName مقدار دهی نگردد، پیش از اینکه رفت و برگشتی به بانک اطلاعاتی صورت گیرد، یک validation error را دریافت خواهیم کرد. یا برای مثال اگر طول اطلاعات خاصیت Title بیش از 100 حرف باشد نیز مجددا در حین ثبت اطلاعات، یک استثنای اعتبار سنجی را مشاهده خواهیم کرد. البته امکان تعریف پیغام‌های خطای سفارشی نیز وجود دارد. برای این حالت تنها کافی است پارامتر ErrorMessage این ویژگی‌ها را مقدار دهی کرد. برای مثال:
[Required(ErrorMessage = "لطفا نام نویسنده را مشخص نمائید")]
public string AuthorName { set; get; }

نکته‌ی مهمی که در اینجا وجود دارد، وجود یک اکوسیستم هماهنگ و سازگار است. این نوع اعتبار سنجی هم با EF Code first هماهنگ است و هم برای مثال در ASP.NET MVC به صورت خودکار جهت اعتبار سنجی سمت سرور و کلاینت یک مدل می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و مفاهیم و روش‌های مورد استفاده در آن نیز یکی است.


تنظیمات EF Code first به کمک Fluent API

اگر علاقمند به استفاده از متادیتا، جهت تعریف قیود و ویژگی‌های خواص کلاس‌های مدل خود نیستید، روش دیگری نیز در EF Code first به نام Fluent API تدارک دیده شده است. در اینجا امکان تعریف همان ویژگی‌ها توسط کدنویسی نیز وجود دارد، به علاوه اعمال قیود دیگری که توسط متادیتای مهیا قابل تعریف نیستند.
محل تعریف این قیود، کلاس Context که از کلاس DbContext مشتق شده است، می‌باشد و در اینجا، کار با تحریف متد OnModelCreating شروع می‌شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
public class Context : DbContext
{
public DbSet<Blog> Blogs { set; get; }
public DbSet<Post> Posts { set; get; }

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Entity<Blog>().HasKey(x => x.MyTableKey);
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.Title).HasMaxLength(100);
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.AuthorName).IsRequired();

base.OnModelCreating(modelBuilder);
}
}
}

به کمک پارامتر modelBuilder، امکان دسترسی به متدهای تنظیم کننده ویژگی‌های خواص یک مدل یا موجودیت وجود دارد. در اینجا چون می‌توان متدها را به صورت یک زنجیره به هم متصل کرد و همچنین حاصل نهایی شبیه به جمله بندی انگلیسی است، به آن Fluent API یا API روان نیز گفته می‌شود.
البته در این حالت امکان تعریف ErrorMessage وجود ندارد و برای این منظور باید از همان data annotations استفاده کرد.


نحوه مدیریت صحیح تعاریف نگاشت‌ها به کمک Fluent API

OnModelCreating محل مناسبی جهت تعریف حجم انبوهی از تنظیمات کلاس‌های مختلف مدل‌های برنامه نیست. در حد سه چهار سطر مشکلی ندارد اما اگر بیشتر شد بهتر است از روش زیر استفاده شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;
using System.Data.Entity.ModelConfiguration;

namespace EF_Sample01
{
public class BlogConfig : EntityTypeConfiguration<Blog>
{
public BlogConfig()
{
this.Property(x => x.Id).HasColumnName("MyTableKey");
this.Property(x => x.RowVersion).HasColumnType("Timestamp");
}
}


با ارث بری از کلاس EntityTypeConfiguration،‌ می‌توان به ازای هر کلاس مدل، تنظیمات را جداگانه انجام داد. به این ترتیب اصل SRP یا Single responsibility principle نقض نخواهد شد. سپس برای استفاده از این کلاس‌های Config تک مسئولیتی به نحو زیر می‌توان اقدام کرد:

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Configurations.Add(new BlogConfig());




نحوه تنظیمات ابتدایی نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی در EF Code first

الزامی ندارد که EF Code first حتما با یک بانک اطلاعاتی از نو تهیه شده بر اساس پیش فرض‌های آن کار کند. در اینجا می‌توان از بانک‌های اطلاعاتی موجود نیز استفاده کرد. اما در این حالت نیاز خواهد بود تا مثلا نام جدولی خاص با کلاسی مفروض در برنامه، یا نام فیلدی خاص که مطابق استانداردهای نامگذاری خواص در سی شارپ تعریف نشده، با خاصیتی در یک کلاس تطابق داده شوند. برای مثال اینبار تعاریف کلاس Blog را به نحو زیر تغییر دهید:

using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample01.Models
{
[Table("tblBlogs")]
public class Blog
{
[Column("MyTableKey")]
public int Id { set; get; }

[MaxLength(100)]
public string Title { set; get; }

[Required(ErrorMessage = "لطفا نام نویسنده را مشخص نمائید")]
public string AuthorName { set; get; }

public IList<Post> Posts { set; get; }

[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }
}
}

در اینجا فرض بر این است که نام جدول متناظر با کلاس Blog در بانک اطلاعاتی مثلا tblBlogs است و نام خاصیت Id در بانک اطلاعاتی مساوی فیلدی است به نام MyTableKey. چون نام خاصیت را مجددا به Id تغییر داده‌ایم، دیگر ضرورتی به ذکر ویژگی Key وجود نداشته است. برای تعریف این دو از ویژگی‌های Table و Column جهت سفارشی سازی نام‌های خواص و کلاس استفاده شده است.
یا اگر در کلاس خود خاصیتی محاسبه شده بر اساس سایر خواص، تعریف شده است و قصد نداریم آن‌را به فیلدی در بانک اطلاعاتی نگاشت کنیم، می‌توان از ویژگی NotMapped برای مزین سازی و تعریف آن کمک گرفت.
به علاوه اگر از نام پیش فرض کلید خارجی تشکیل شده خرسند نیستید می‌توان به کمک ویژگی ForeignKey، نسبت به تعریف مقداری جدید مطابق تعاریف یک بانک اطلاعاتی موجود، اقدام کرد.
همچنین خاصیت دیگری به نام RowVersion در اینجا اضافه شده که با ویژگی TimeStamp مزین گردیده است. از این خاصیت ویژه برای بررسی مسایل همزمانی ثبت اطلاعات در EF استفاده می‌شود. به علاوه بانک اطلاعاتی می‌تواند به صورت خودکار آن‌را در حین ثبت مقدار دهی کند.
تمام این تغییرات را به کمک Fluent API نیز می‌توان انجام داد:

modelBuilder.Entity<Blog>().ToTable("tblBlogs");
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.Id).HasColumnName("MyTableKey");
modelBuilder.Entity<Blog>().Property(x => x.RowVersion).HasColumnType("Timestamp");



تبدیل پروژه‌های قدیمی EF به کلاس‌های EF Code first به صورت خودکار

روش متداول کار با EF از روز اول آن، مهندسی معکوس خودکار اطلاعات یک بانک اطلاعاتی و تبدیل آن به یک فایل EDMX بوده است. هنوز هم می‌توان از این روش در اینجا نیز بهره جست. برای مثال اگر قصد دارید یک پروژه قدیمی را تبدیل به نمونه جدید Code first کنید، یا یک بانک اطلاعاتی موجود را مهندسی معکوس کنید، بر روی پروژه در Solution explorer کلیک راست کرده و گزینه Add|New Item را انتخاب کنید. سپس از صفحه ظاهر شده، ADO.NET Entity data model را انتخاب کرده و در ادامه گزینه «Generate from database» را انتخاب کنید. این روال مرسوم کار با EF Database first است.
پس از اتمام کار به entity data model designer مراجعه کرده و بر روی صفحه کلیک راست نمائید. از منوی ظاهر شده گزینه «Add code generation item» را انتخاب کنید. سپس در صفحه باز شده از لیست قالب‌های موجود، گزینه «ADO.NET DbContext Generator» را انتخاب نمائید. این گزینه به صورت خودکار اطلاعات فایل EDMX قدیمی یا موجود شما را تبدیل به کلاس‌های مدل Code first معادل به همراه کلاس DbContext معرف آن‌ها خواهد کرد.

روش دیگری نیز برای انجام اینکار وجود دارد. نیاز است افزونه‌ی به نام Entity Framework Power Tools را دریافت کنید. پس از نصب، از منوی Entity Framework آن گزینه‌ی «Reverse Engineer Code First» را انتخاب نمائید. در اینجا می‌توان مشخصات اتصال به بانک اطلاعاتی را تعریف و سپس نسبت به تولید خودکار کدهای مدل‌ها و DbContext مرتبط اقدام کرد.



استراتژی‌های مقدماتی تشکیل بانک اطلاعاتی در EF Code first

اگر مثال این سری را دنبال کرده باشید، مشاهده کرده‌اید که با اولین بار اجرای برنامه، یک بانک اطلاعاتی پیش فرض نیز تولید خواهد شد. یا اگر تعاریف ویژگی‌های یک فیلد را تغییر دادیم، نیاز است تا بانک اطلاعاتی را دستی drop کرده و اجازه دهیم تا بانک اطلاعاتی جدیدی بر اساس تعاریف جدید مدل‌ها تشکیل شود که ... هیچکدام از این‌ها بهینه نیستند.
در اینجا دو استراتژی مقدماتی را در حین آغاز یک برنامه می‌توان تعریف کرد:

System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new DropCreateDatabaseIfModelChanges<Context>());
// or
System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new DropCreateDatabaseAlways<Context>());

می‌توان بانک اطلاعاتی را در صورت تغییر اطلاعات یک مدل به صورت خودکار drop کرده و نسبت به ایجاد نمونه‌ای جدید اقدام کرد (DropCreateDatabaseIfModelChanges)؛ یا در حین آزمایش برنامه همیشه (DropCreateDatabaseAlways) با شروع برنامه، ابتدا باید بانک اطلاعاتی drop شده و سپس نمونه جدیدی تولید گردد.
محل فراخوانی این دستور هم باید در نقطه آغازین برنامه، پیش از وهله سازی اولین DbContext باشد. مثلا در برنامه‌های وب در متد Application_Start فایل global.asax.cs یا در برنامه‌های WPF در متد سازنده کلاس App می‌توان بانک اطلاعاتی را آغاز نمود.
البته الزامی به استفاده از کلاس‌های DropCreateDatabaseIfModelChanges یا DropCreateDatabaseAlways وجود ندارد. می‌توان با پیاده سازی اینترفیس IDatabaseInitializer از نوع کلاس Context تعریف شده در برنامه، همان عملیات را شبیه سازی کرد یا سفارشی نمود:

public class MyInitializer : IDatabaseInitializer<Context>
{
public void InitializeDatabase(Context context)
{
if (context.Database.Exists() ||
context.Database.CompatibleWithModel(throwIfNoMetadata: false))
context.Database.Delete();

context.Database.Create();
}
}

سپس برای استفاده از این کلاس در ابتدای برنامه، خواهیم داشت:

System.Data.Entity.Database.SetInitializer(new MyInitializer());


نکته:
اگر از یک بانک اطلاعاتی موجود استفاده می‌کنید (محیط کاری) و نیازی به پیش فرض‌های EF Code first ندارید و همچنین این بانک اطلاعاتی نیز نباید drop شود یا تغییر کند، می‌توانید تمام این پیش فرض‌ها را با دستور زیر غیرفعال کنید:

Database.SetInitializer<Context>(null);

بدیهی است این دستور نیز باید پیش از ایجاد اولین وهله از شیء DbContext فراخوانی شود.


همچنین باید درنظر داشت که در آخرین نگارش‌های پایدار EF Code first، این موارد بهبود یافته‌اند و مبحثی تحت عنوان DB Migration ایجاد شده است تا نیازی نباشد هربار بانک اطلاعاتی drop شود و تمام اطلاعات از دست برود. می‌توان صرفا تغییرات کلاس‌ها را به بانک اطلاعاتی اعمال کرد که به صورت جداگانه، در قسمتی مجزا بررسی خواهد شد. به این ترتیب دیگر نیازی به drop بانک اطلاعاتی نخواهد بود. به صورت پیش فرض در صورت از دست رفتن اطلاعات یک استثناء را سبب خواهد شد (که توسط برنامه نویس قابل تنظیم است) و در حالت خودکار یا دستی با تنظیمات ویژه قابل اعمال است.



تنظیم استراتژی‌های آغاز بانک اطلاعاتی در فایل کانفیگ برنامه

الزامی ندارد که حتما متد Database.SetInitializer را دستی فراخوانی کنیم. با اندکی تنظیم فایل‌های app.config و یا web.config نیز می‌توان نوع استراتژی مورد استفاده را تعیین کرد:

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType MyNamespace.MyDbContextClass, MyAssembly"
value="MyNamespace.MyInitializerClass, MyAssembly" />
</appSettings>

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType MyNamespace.MyDbContextClass, MyAssembly"
value="Disabled" />
</appSettings>

یکی از دو حالت فوق باید در قسمت appSettings فایل کانفیگ برنامه تنظیم شود. حالت دوم برای غیرفعال کردن پروسه آغاز بانک اطلاعاتی و اعمال تغییرات به آن، بکار می‌رود.
برای نمونه در مثال جاری، جهت استفاده از کلاس MyInitializer فوق، می‌توان از تنظیم زیر نیز استفاده کرد:

<appSettings>
<add key="DatabaseInitializerForType EF_Sample01.Context, EF_Sample01"
value="EF_Sample01.MyInitializer, EF_Sample01" />
</appSettings>



اجرای کدهای ویژه در حین تشکیل یک بانک اطلاعاتی جدید

امکان سفارشی سازی این آغاز کننده‌های پیش فرض نیز وجود دارد. برای مثال:

public class MyCustomInitializer : DropCreateDatabaseIfModelChanges<Context>
{
protected override void Seed(Context context)
{
context.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
context.Database.ExecuteSqlCommand("CREATE INDEX IX_title ON tblBlogs (title)");
base.Seed(context);
}
}

در اینجا با ارث بری از کلاس DropCreateDatabaseIfModelChanges یک آغاز کننده سفارشی را تعریف کرده‌ایم. سپس با تحریف متد Seed آن می‌توان در حین آغاز یک بانک اطلاعاتی، تعدادی رکورد پیش فرض را به آن افزود. کار ذخیره سازی نهایی در متد base.Seed انجام می‌شود.
برای استفاده از آن اینبار در حین فراخوانی متد System.Data.Entity.Database.SetInitializer، از کلاس MyCustomInitializer استفاده خواهیم کرد.
و یا توسط متد context.Database.ExecuteSqlCommand می‌توان دستورات SQL را مستقیما در اینجا اجرا کرد. عموما دستوراتی در اینجا مدنظر هستند که توسط ORMها پشتیبانی نمی‌شوند. برای مثال تغییر collation یک ستون یا افزودن یک ایندکس و مواردی از این دست.


سطح دسترسی مورد نیاز جهت فراخوانی متد Database.SetInitializer

استفاده از متدهای آغاز کننده بانک اطلاعاتی نیاز به سطح دسترسی بر روی بانک اطلاعاتی master را در SQL Server دارند (زیرا با انجام کوئری بر روی این بانک اطلاعاتی مشخص می‌شود، آیا بانک اطلاعاتی مورد نظر پیشتر تعریف شده است یا خیر). البته این مورد حین کار با SQL Server CE شاید اهمیتی نداشته باشد. بنابراین اگر کاربری که با آن به بانک اطلاعاتی متصل می‌شویم سطح دسترسی پایینی دارد نیاز است Persist Security Info=True را به رشته اتصالی اضافه کرد. البته این مورد را پس از انجام تغییرات بر روی بانک اطلاعاتی جهت امنیت بیشتر حذف کنید (یا به عبارتی در محیط کاری Persist Security Info=False باید باشد).

Server=(local);Database=yourDatabase;User ID=yourDBUser;Password=yourDBPassword;Trusted_Connection=False;Persist Security Info=True


تعیین Schema و کاربر فراخوان دستورات SQL

در EF Code first به صورت پیش فرض همه چیز بر مبنای کاربری با دسترسی مدیریتی یا dbo schema در اس کیوال سرور تنظیم شده است. اما اگر کاربر خاصی برای کار با دیتابیس تعریف گردد که در هاست‌های اشتراکی بسیار مرسوم است، دیگر از دسترسی مدیریتی dbo خبری نخواهد بود. اینبار نام جداول ما بجای dbo.tableName مثلا someUser.tableName می‌باشند و عدم دقت به این نکته، اجرای برنامه را غیرممکن می‌سازد.
برای تغییر و تعیین صریح کاربر متصل شده به بانک اطلاعاتی اگر از متادیتا استفاده می‌کنید، روش زیر باید بکارگرفته شود:

[Table("tblBlogs", Schema="someUser")]    
public class Blog

و یا در حالت بکارگیری Fluent API به نحو زیر قابل تنظیم است:

modelBuilder.Entity<Blog>().ToTable("tblBlogs", schemaName:"someUser");






مطالب
SFDown

چند روز قبل جهت دریافت فایل‌های تنظیم سطح دوم کش NHibernate به سایت سورس فورج مراجعه کردم و ... آه از نهادم برخاست! نه از این جهت که این سایت مدت مدیدی است ما رو تحریم کرده، به این دلیل که سورس فورج حتی با IP غیر ایرانی تونسته بود موقعیت من رو شناسایی کنه. شبیه به همین مورد مدتی است توسط گوگل نیز بکارگرفته میشه. به نظر میرسه این وسط جایی نشتی وجود داره. برای مثال در فایرفاکس امکان گزارش Geo Location به صورت پیش فرض فعال است. هر چند در مستندات آن صراحتا عنوان شده که ... خیر ... ما این اطلاعات را بدون تائید شما بروز نمی‌دهیم؛ ولی سؤال اینجا است که چطور تونستند از روی IP غیرایرانی، موقعیت من رو تشخیص دهند؟!
غیر فعال کردن این مورد هم ساده است. مطابق تصویر زیر عمل کنید:



به عبارتی در نوار آدرس فایرفاکس عبارت about:config را تایپ کرده، سپس عبارت geo.enabled را یافته و غیرفعال کنید. اکنون نیاز است یکبار مرورگر را بسته و باز کنید.
و ... IP ایی که سوخت ... تا یکی دو هفته عمل نخواهند کرد و بعد از لیست سیاه پاک خواهد شد.

برای رفع این نقیصه و ساده‌تر کردن دریافت فایل‌ها از سورج فورج، برنامه‌ی کوچکی را تهیه کرده‌ام که با گرفتن آدرس یک پروژه سورس فورج، لینک مستقیم قابل دریافت فایل‌های آن‌را در اختیار شما قرار می‌دهد. این برنامه بر اساس Mirror های سورس فورج عمل می‌کند و به صورت خودکار تمام آن‌ها را بررسی کرده و مورد قابل استفاده را گزارش خواهد داد. یا می‌توانید توسط خود برنامه فایل نهایی را دریافت کنید یا امکان کپی کردن یا ذخیره کردن لینک‌های مستقیم نهایی یافت شده، در برنامه پیش بینی شده است (جهت دریافت توسط برنامه download manager مورد علاقه شما).