مطالب
چگونگی رسیدگی به Null property در AutoMapper

AutoMapper کتابخانه‌ای برای نگاشت اطلاعات یک شیء به شی‌ءایی دیگر به صورت خودکار می‌باشد.

در این مقاله چگونگی رسیدگی به Null property را در AutoMapper   بررسی خواهیم کرد. فرض کنید شیء منبع دارای یک خاصیت Null  است و می‌خواهید به وسیله Automaper شیء منبع را به مقصد نگاشت نمایید. اما می‌خواهید در صورت Null بودن شیء مبدا، یک مقدار پیش فرض برای شیء مقصد در نظر گرفته شود .

برای نمونه کلاسuser   را که در آن از کلاس Address یک خاصیت تعریف شده، در نظر بگیرید. اگر مقدار آدرس در شیء منبع خالی بود شاید شما بخواهید مقدار آن را به صورت empty string و یا با یک مقدار پیش فرض در مقصد مقدار دهی کنید.

همانند مثال زیر : 

public class UserSource
{
  public Address Address{get;set;}
}
 
public class UserDestination
{
  public string Address{get;set;}
}
ابتدا نگاشت‌ها را تعریف می‌کنیم:
AutoMapper.Mapper.CreateMap<UserSource, UserDestination>()
          .ForMember(dest => dest.Address
          , opt => opt.NullSubstitute("Address not found")
          );
کد بالا نشان دهنده تبدیل Address به Address است ولی دارای متد اختیاری NullSubstitute می‌باشد و بیانگر این است که اگر آدرس شیء منبع Null بود، مقدار پیش فرضی را برای شیء مقصد در نظر بگیرد. در انتها  می‌توان نگاشت را در برنامه متناسب با نیاز خود انجام داد:
var model = AutoMapper.Mapper.Map<UserSource, UserDestination>(user);
var models = AutoMapper.Mapper.Map<IEnumerable<UserSource>, IEnumerable<UserDestination>>(users);
نظرات مطالب
بازسازی کد: ارتباط یک طرفه و دو طرفه بین کلاس ها
در EF Code First اگر به این شکل تعریف کنیم
public class Customer
{
    public string Name { get; set; }
}
public class Order
{
    public Customer Customer { get; set; }
}
تکلیف  Navigation Property  چی میشه ؟
بالاخره مجبوریم برای کوئری و همینطور Relation  از حالت زیر که شما انتقاد داشتین استفاده کنیم
public class Customer
{
    public string Name { get; set; }
    public ICollection<Order> Orders { get; set; }
}
public class Order
{
    public Customer Customer { get; set; }
}

راهکار درست دیگری وجود دارد ؟
با تشکر
مطالب
شروع کار با ASP.NET Web API 2
HTTP تنها برای به خدمت گرفتن صفحات وب نیست. این پروتکل همچنین پلتفرمی قدرتمند برای ساختن API هایی است که سرویس‌ها و داده را در دسترس قرار می‌دهند. این پروتکل ساده، انعطاف پذیر و در همه جا حاضر است. هر پلتفرمی که فکرش را بتوانید بکنید کتابخانه ای برای HTTP دارد، بنابراین سرویس‌های HTTP می‌توانند بازه بسیار گسترده ای از کلاینت‌ها را پوشش دهند، مانند مرورگرها، دستگاه‌های موبایل و اپلیکیشن‌های مرسوم دسکتاپ.

ASP.NET Web API فریم ورکی برای ساختن API‌های وب بر روی فریم ورک دات نت است. در این مقاله با استفاده از این فریم ورک، API وبی خواهیم ساخت که لیستی از محصولات را بر می‌گرداند. صفحه وب کلاینت، با استفاده از jQuery نتایج را نمایش خواهد داد.


یک پروژه Web API بسازید

در ویژوال استودیو 2013 پروژه جدیدی از نوع ASP.NET Web Application بسازید و نام آن را "ProductsApp" انتخاب کنید.

در دیالوگ New ASP.NET Project قالب Empty را انتخاب کنید و در قسمت "Add folders and core references for" گزینه Web API را انتخاب نمایید.

می توانید از قالب Web API هم استفاده کنید. این قالب با استفاده از ASP.NET MVC صفحات راهنمای API را خواهد ساخت. در این مقاله از قالب Empty استفاده میکنیم تا تمرکز اصلی، روی خود فریم ورک Web API باشد. بطور کلی برای استفاده از این فریم ورک لازم نیست با ASP.NET MVC آشنایی داشته باشید.

افزودن یک مدل

یک مدل (model) آبجکتی است که داده اپلیکیشن شما را معرفی می‌کند. ASP.NET Web API می‌تواند بصورت خودکار مدل شما را به JSON, XML و برخی فرمت‌های دیگر مرتب (serialize) کند، و سپس داده مرتب شده را در بدنه پیام HTTP Response بنویسد. تا وقتی که یک کلاینت بتواند فرمت مرتب سازی داده‌ها را بخواند، می‌تواند آبجکت شما را deserialize کند. اکثر کلاینت‌ها می‌توانند XML یا JSON را تفسیر کنند. بعلاوه کلاینت‌ها می‌توانند فرمت مورد نظرشان را با تنظیم Accept header در پیام HTTP Request مشخص کنند.

بگذارید تا با ساختن مدلی ساده که یک محصول (product) را معرفی میکند شروع کنیم.

کلاس جدیدی در پوشه Models ایجاد کنید.

نام کلاس را به "Product" تغییر دهید، و خواص زیر را به آن اضافه کنید.

namespace ProductsApp.Models
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Category { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}

افزودن یک کنترلر

در Web API کنترلر‌ها آبجکت هایی هستند که درخواست‌های HTTP را مدیریت کرده و آنها را به اکشن متدها نگاشت می‌کنند. ما کنترلری خواهیم ساخت که می‌تواند لیستی از محصولات، یا محصولی بخصوص را بر اساس شناسه برگرداند. اگر از ASP.NET MVC استفاده کرده اید، با کنترلرها آشنا هستید. کنترلرهای Web API مشابه کنترلر‌های MVC هستند، با این تفاوت که بجای ارث بری از کلاس Controller از کلاس ApiController مشتق می‌شوند.

کنترلر جدیدی در پوشه Controllers ایجاد کنید.

در دیالوگ Add Scaffold گزینه Web API Controller - Empty را انتخاب کرده و روی Add کلیک کنید.

در دیالوگ Add Controller نام کنترلر را به "ProductsController" تغییر دهید و روی Add کلیک کنید.

توجه کنید که ملزم به ساختن کنترلرهای خود در پوشه Controllers نیستید، و این روش صرفا قراردادی برای مرتب نگاه داشتن ساختار پروژه‌ها است. کنترلر ساخته شده را باز کنید و کد زیر را به آن اضافه نمایید.

using ProductsApp.Models;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Net;
using System.Web.Http;

namespace ProductsApp.Controllers
{
    public class ProductsController : ApiController
    {
        Product[] products = new Product[] 
        { 
            new Product { Id = 1, Name = "Tomato Soup", Category = "Groceries", Price = 1 }, 
            new Product { Id = 2, Name = "Yo-yo", Category = "Toys", Price = 3.75M }, 
            new Product { Id = 3, Name = "Hammer", Category = "Hardware", Price = 16.99M } 
        };

        public IEnumerable<Product> GetAllProducts()
        {
            return products;
        }

        public IHttpActionResult GetProduct(int id)
        {
            var product = products.FirstOrDefault((p) => p.Id == id);
            if (product == null)
            {
                return NotFound();
            }
            return Ok(product);
        }
}
برای اینکه مثال جاری را ساده نگاه داریم، محصولات مورد نظر در یک آرایه استاتیک ذخیره شده اند. مسلما در یک اپلیکیشن واقعی برای گرفتن لیست محصولات از دیتابیس یا منبع داده ای دیگر کوئری می‌گیرید.

کنترلر ما دو متد برای دریافت محصولات تعریف می‌کند:

  • متد GetAllProducts لیست تمام محصولات را در قالب یک <IEnumerable<Product بر می‌گرداند.
  • متد GetProductById سعی می‌کند محصولی را بر اساس شناسه تعیین شده پیدا کند.

همین! حالا یک Web API ساده دارید. هر یک از متدهای این کنترلر، به یک یا چند URI پاسخ می‌دهند:

 URI  Controller Method
api/products/  GetAllProducts
 api/products/id/  GetProductById

برای اطلاعات بیشتر درباره نحوه نگاشت درخواست‌های HTTP به اکشن متدها توسط Web API به این لینک مراجعه کنید.


فراخوانی Web API با جاوا اسکریپت و jQuery

در این قسمت یک صفحه HTML خواهیم ساخت که با استفاده از AJAX متدهای Web API را فراخوانی می‌کند. برای ارسال درخواست‌های آژاکسی و بروز رسانی صفحه بمنظور نمایش نتایج دریافتی از jQuery استفاده میکنیم.

در پنجره Solution Explorer روی نام پروژه کلیک راست کرده و گزینه Add, New Item را انتخاب کنید.

در دیالوگ Add New Item قالب HTML Page را انتخاب کنید و نام فایل را به "index.html" تغییر دهید.

حال محتوای این فایل را با لیست زیر جایگزین کنید.

<!DOCTYPE html>
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head>
  <title>Product App</title>
</head>
<body>

  <div>
    <h2>All Products</h2>
    <ul id="products" />
  </div>
  <div>
    <h2>Search by ID</h2>
    <input type="text" id="prodId" size="5" />
    <input type="button" value="Search" onclick="find();" />
    <p id="product" />
  </div>

  <script src="http://ajax.aspnetcdn.com/ajax/jQuery/jquery-2.0.3.min.js"></script>
  <script>
    var uri = 'api/products';

    $(document).ready(function () {
      // Send an AJAX request
      $.getJSON(uri)
          .done(function (data) {
            // On success, 'data' contains a list of products.
            $.each(data, function (key, item) {
              // Add a list item for the product.
              $('<li>', { text: formatItem(item) }).appendTo($('#products'));
            });
          });
    });

    function formatItem(item) {
      return item.Name + ': $' + item.Price;
    }

    function find() {
      var id = $('#prodId').val();
      $.getJSON(uri + '/' + id)
          .done(function (data) {
            $('#product').text(formatItem(data));
          })
          .fail(function (jqXHR, textStatus, err) {
            $('#product').text('Error: ' + err);
          });
    }
  </script>
</body>
</html>
راه‌های مختلفی برای گرفتن jQuery وجود دارد، در این مثال از Microsoft Ajax CDN استفاده شده. می‌توانید این کتابخانه را از http://jquery.com دانلود کنید و بصورت محلی استفاده کنید. همچنین قالب پروژه‌های  Web API این کتابخانه را به پروژه نیز اضافه می‌کنند.


گرفتن لیستی از محصولات

برای گرفتن لیستی از محصولات، یک درخواست HTTP GET به آدرس "api/products/" ارسال کنید.

تابع getJSON یک درخواست آژاکسی ارسال می‌کند. پاسخ دریافتی هم آرایه ای از آبجکت‌های JSON خواهد بود. تابع done در صورت موفقیت آمیز بودن درخواست، اجرا می‌شود. که در این صورت ما DOM را با اطلاعات محصولات بروز رسانی می‌کنیم.

$(document).ready(function () {
    // Send an AJAX request
    $.getJSON(apiUrl)
        .done(function (data) {
            // On success, 'data' contains a list of products.
            $.each(data, function (key, item) {
                // Add a list item for the product.
                $('<li>', { text: formatItem(item) }).appendTo($('#products'));
            });
        });
});

گرفتن محصولی مشخص

برای گرفتن یک محصول توسط شناسه (ID) آن کافی است یک درخواست HTTP GET به آدرس "api/products/id/" ارسال کنید.

function find() {
    var id = $('#prodId').val();
    $.getJSON(apiUrl + '/' + id)
        .done(function (data) {
            $('#product').text(formatItem(data));
        })
        .fail(function (jqXHR, textStatus, err) {
            $('#product').text('Error: ' + err);
        });
}
برای این کار هنوز از getJSON برای ارسال درخواست آژاکسی استفاده می‌کنیم، اما اینبار شناسه محصول را هم به آدرس درخواستی اضافه کرده ایم. پاسخ دریافتی از این درخواست، اطلاعات یک محصول با فرمت JSON است.


اجرای اپلیکیشن

اپلیکیشن را با F5 اجرا کنید. صفحه وب باز شده باید چیزی مشابه تصویر زیر باشد.

برای گرفتن محصولی مشخص، شناسه آن را وارد کنید و روی Search کلیک کنید.

اگر شناسه نامعتبری وارد کنید، سرور یک خطای HTTP بر می‌گرداند.


استفاده از F12 برای مشاهده درخواست‌ها و پاسخ ها

هنگام کار با سرویس‌های HTTP، مشاهده‌ی درخواست‌های ارسال شده و پاسخ‌های دریافتی بسیار مفید است. برای اینکار می‌توانید از ابزار توسعه دهندگان وب استفاده کنید، که اکثر مرورگرهای مدرن، پیاده سازی خودشان را دارند. در اینترنت اکسپلورر می‌توانید با F12 به این ابزار دسترسی پیدا کنید. به برگه Network بروید و روی Start Capturing کلیک کنید. حالا صفحه وب را مجددا بارگذاری (reload) کنید. در این مرحله اینترنت اکسپلورر ترافیک HTTP بین مرورگر و سرور را تسخیر می‌کند. می‌توانید تمام ترافیک HTTP روی صفحه جاری را مشاهده کنید.

به دنبال آدرس نسبی "api/products/" بگردید و آن را انتخاب کنید. سپس روی Go to detailed view کلیک کنید تا جزئیات ترافیک را مشاهده کنید. در نمای جزئیات، می‌توانید header‌ها و بدنه درخواست‌ها و پاسخ‌ها را ببینید. مثلا اگر روی برگه Request headers کلیک کنید، خواهید دید که اپلیکیشن ما در Accept header داده‌ها را با فرمت "application/json" درخواست کرده است.

اگر روی برگه Response body کلیک کنید، می‌توانید ببینید چگونه لیست محصولات با فرمت JSON سریال شده است. همانطور که گفته شده مرورگرهای دیگر هم قابلیت‌های مشابهی دارند. یک ابزار مفید دیگر Fiddler است. با استفاده از این ابزار می‌توانید تمام ترافیک HTTP خود را مانیتور کرده، و همچنین درخواست‌های جدیدی بسازید که این امر کنترل کاملی روی HTTP headers به شما می‌دهد.


قدم‌های بعدی

  • برای یک مثال کامل از سرویس‌های HTTP که از عملیات POST,PUT و DELETE پشتیبانی می‌کند به این لینک مراجعه کنید.
  • برای اطلاعات بیشتر درباره طراحی واکنش گرا در کنار سرویس‌های HTTP به این لینک مراجعه کنید، که اپلیکیشن‌های تک صفحه ای (SPA) را بررسی می‌کند.
بازخوردهای دوره
تزریق وابستگی‌های AutoMapper در لایه سرویس برنامه
ممنون از شما،
یک سوال: بنده کلاس ObjectFactory را همانطور که فرمودید به  این  صورت تغییر دادم. در لایه سرویس نیز این متد را تهیه کرده‌ام:
public IList<AdvertismentViewModel> GetAdvertisementsByMe(int userId)
{
            var adsList = _advertisements.Where(x => x.UserId == userId).ToList();
            var adsViewModel = new List<AdvertismentViewModel>();
            _mappingEngine.Map(source: adsList, destination: adsViewModel);
            return adsViewModel;
}
در متد فوق کلاس Advertisment به کلاس زیر نگاشت داده شده است:
public class AdvertismentViewModel
    {
        public string Image { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string ExpireDate { get; set; }
    }
اما با فراخوانی متد GetAdvertisementsByMe استثناء AutoMapperMappingException صادر می‌شود:
Missing type map configuration or unsupported mapping.

Mapping types:
Advertisement -> AdvertismentViewModel
Project.DomainClasses.Advertisement -> Project.Models.AdvertismentViewModel

Destination path:
List`1[0]

Source value:
System.Data.Entity.DynamicProxies.Advertisement_E82DFF273E08C95AA785F8F7A0D2B5ABC8E54C4566DFE1C8A92D8D3C447608AE

مطالب
بلاگ‌ها و مطالب مطالعه شده در هفته قبل (هفته اول آبان)


وبلاگ‌های ایرانی


Visual Studio

  • ویژوال استودیو 2010 و دات نت فریم ورک 4، نگارش CTP برای دریافت!

امنیت اطلاعات

ASP. Net

طراحی وب


اس‌کیوال سرور


به روز رسانی‌ها


ابزارها

سی‌شارپ
  • ویژگی‌های جدید C# 4.0 ، قسمت دوم، پارامترهای پیش فرض (یا آرگومانهای اختیاری). (چیزی شبیه به VB !! بدون نیاز به overloading برای پیاده سازی آن)

دلفی
  • ویدیویی از Delphi Prism . (نگارشی از دلفی که به شکل افزونه‌ای کاملا یکپارچه در VS.Net قابل دسترسی است)

SharePoint

ویندوز

متفرقه


نظرات مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت اول
آقای نصیری میتونید مزایای Fluent رو نسبت به خود NHibernate رو بگید یا مرجعی معرفی کنید؟
مطالب
فعال سازی سطح دوم کش در Fluent NHibernate

سطح اول کش در NHibernate در یک تراکنش معنا پیدا می‌کند (+)؛ اما نتایج حاصل از اعمال سطح دوم (+) آن، در اختیار تمام تراکنش‌های جاری برنامه خواهند بود. در ادامه قصد داریم نحوه فعال سازی سطح دوم کش NHibernate را توسط Fluent NHibernate بررسی کنیم.

الف) دریافت کش پروایدر
برای این منظور به صفحه اصلی آن در سایت سورس فورج مراجعه نمائید(+). اگر به علت تحریم‌ها امکان دریافت فایل‌های مرتبط را نداشتید از این برنامه استفاده کنید(+). پس از دریافت، می‌خواهیم نحوه فعال سازی NHibernate.Caches.SysCache.dll را بررسی کنیم (این اسمبلی، در برنامه‌های وب و دسکتاپ بدون مشکل کار می‌کند).

ب) اعمال به قسمت تعاریف اولیه
پس از دریافت اسمبلی NHibernate.Caches.SysCache.dll و افزودن ارجاعی به آن، اکنون نوبت به معرفی آن به تنظیمات Fluent NHibernate‌ می‌باشد. این‌کار هم بسیار ساده است:
...
.ConnectionString(x => x.FromConnectionStringWithKey(...))
.Cache(x => x.UseQueryCache()
.UseMinimalPuts()
.ProviderClass<NHibernate.Caches.SysCache.SysCacheProvider>())
...

ج) تعریف نوع کش در هنگام ایجاد نگاشت‌ها
اگر از ClassMap‌ها برای تعریف نگاشت‌ها استفاده می‌کنید، در انتهای تعاریف یک سطر Cache.ReadWrite را اضافه کنید.
اگر از AutoMapping استفاده می‌کنید، نیاز است تا با استفاده از IAutoMappingOverride (+) سطر یاد شده اضافه گردد؛ برای مثال:
using FluentNHibernate.Automapping.Alterations;

namespace NH3Test.MappingDefinitions.Domain
{
public class AccountOverrides : IAutoMappingOverride<Account>
{
public void Override(FluentNHibernate.Automapping.AutoMapping<Account> mapping)
{
mapping.Cache.ReadWrite();
}
}
}
تعریف یک سطر فوق هم مهم است؛ زیرا در غیراینصورت فقط primary key حاصل از بار اول فراخوانی کوئری‌های مرتبط کش می‌شوند؛ نه نتیجه عملیات. هرچند این مورد هم یک قدم مثبت به شمار می‌رود از این لحاظ که برای مثال تهیه نتایج کوئری بر روی فیلدی که ایندکس بر روی آن تعریف نشده است همیشه از حالت تهیه کوئری بر روی فیلد دارای ایندکس کندتر است. اما هدف ما در اینجا این است که پس از بار اول فراخوانی کوئری، بار‌های دوم و بعدی دیگر کوئری خاصی را به بانک اطلاعاتی ارسال نکرده و نتایج از کش خوانده شوند (جهت استفاده عموم کاربران در کلیه تراکنش‌های جاری برنامه).

د) اعمال متد Cacheable به کوئر‌ی‌ها
سه مرحله قبل نحوه برپایی مقدماتی سطح دوم کش را بیان می‌کنند و تنها یکبار نیاز است انجام شوند. در ادامه هر جایی که نیاز داشتیم نتایج کوئری مورد نظر کش شوند (و باید دقت داشت که این کش شدن سطح دوم به معنی در دسترس بودن نتایج آن جهت تمام کاربران برنامه در تمام تراکنش‌های جاری برنامه هستند؛ برای مثال نتایج آمار سایت که دسترسی عمومی دارد) تنها کافی است متد Cacheable را به کوئری مورد نظر اضافه کرد؛ برای مثال:
var data = session.QueryOver<Account>()
.Where(s => s.Name == "name")
.Cacheable()
.List();

ه) چگونه صحت اعمال سطح دوم کش را بررسی کنیم؟
برای بررسی این امر باید به خروجی SQL نهایی مراجعه کرد (+). سه تراکنش مجزا را تعریف کنید. در تراکنش اول یک insert ساده، در تراکنش دوم کوئری از اطلاعات قبل (به همراه اعمال متد Cacheable) و در تراکنش سوم مجددا همان کوئری تراکنش دوم را (به همراه اعمال متد Cacheable) تکرار کنید. حاصل کار تنها باید دو عبارت SQL باشند. یک مورد جهت insert و یک مورد هم select . در تراکنش سوم، از نتایج کش شده تراکنش دوم استفاده خواهد شد؛ به همین جهت دیگری کوئری سومی به بانک اطلاعاتی ارسال نخواهد شد.
اگر اعمال مورد (ج) فوق را فراموش کنید، سه کوئری را مشاهده خواهید کرد، اما کوئری سوم با کوئری دوم اندکی متفاوت خواهد بود و بهینه‌تر؛ چون به صورت هوشمند بر اساس جستجوی بر روی primary key تغییر کرده است (صرفنظر از اینکه قسمت where کوئری شما چیست).

مطالب
خواندنی‌های 16 تیر

اس کیوال سرور

توسعه وب

دات نت فریم ورک

دبلیو پی اف و سیلور لایت

سی و مشتقات

شیرپوینت

کتاب‌های رایگان

مای اس کیوال

متفرقه

وب سرورها

پی اچ پی

مطالب
ASP.NET MVC #2

MVC‌ چیست و اساس کار آن چگونه است؟

الگوی MVC در سال‌های اول دهه 70 میلادی در شرکت زیراکس توسط خالقین زبان اسمال‌تاک که جزو اولین زبان‌های شیءگرا محسوب می‌شود، ارائه گردید. نام MVC از الگوی Model-View-Controller گرفته شده و چندین دهه است که در صنعت تولید نرم افزار مورد استفاده می‌باشد. هدف اصلی آن جدا سازی مسئولیت‌های اجزای تشکیل دهنده «لایه نمایشی» برنامه است.
این الگو در سال 2004 برای اولین بار در سکویی به نام Rails به کمک زبان روبی جهت ساخت یک فریم ورک وب MVC مورد استفاده قرار گرفت و پس از آن به سایر سکوها مانند جاوا، دات نت (در سال 2007)، PHP و غیره راه یافت.
تصاویری را از این تاریخچه در ادامه ملاحظه می‌کنید؛ از دکتر Trygve Reenskaug تا شرکت زیراکس و معرفی آن در Rails به عنوان اولین فریم ورک وب MVC.


C در MVC معادل Controller است. کنترلر قسمتی است که کار دریافت ورودی‌های دنیای خارج را به عهده دارد؛ مانند پردازش یک درخواست HTTP ورودی.


زمانیکه کنترلر این درخواست را دریافت می‌کند، کار وهله سازی Model را عهده دار خواهد شد و حاوی اطلاعاتی است که نهایتا در اختیار کاربر قرار خواهد گرفت تا فرآیند پردازش درخواست رسیده را تکمیل نماید. برای مثال اگر کاربری جهت دریافت آخرین اخبار به سایت شما مراجعه کرده است،‌ در اینجا کار تهیه لیست اخبار بر اساس مدل مرتبط به آن صورت خواهد گرفت. بنابراین کنترلرها، پایه اصلی و مدیر ارکستر الگوی MVC محسوب می‌شوند.
در ادامه، کنترلر یک View را جهت نمایش Model انتخاب خواهد کرد. View در الگوی MVC یک شیء ساده است. به آن می‌توان به شکل یک قالب که اطلاعاتی را از Model دریافت نموده و سپس آن‌ها را در مکان‌های مناسبی در صفحه قرار می‌دهد، نگاه کرد.
نتیجه استفاده از این الگو، ایزوله سازی سه جزء یاد شده از یکدیگر است. برای مثال View نمی‌داند و نیازی ندارد که بداند چگونه باید از لایه دسترسی به اطلاعات کوئری بگیرد. یا برای مثال کنترلر نیازی ندارد بداند که چگونه و در کجا باید خطایی را با رنگی مشخص نمایش دهد. به این ترتیب انجام تغییرات در لایه رابط کاربری برنامه در طول توسعه کلی سیستم، ساده‌تر خواهد شد.
همچنین در اینجا باید اشاره کرد که این الگو مشخص نمی‌کند که از چه نوع فناوری دسترسی به اطلاعاتی باید استفاده شود. می‌توان از بانک‌های اطلاعاتی، وب سرویس‌ها، صف‌ها و یا هر نوع دیگری از اطلاعات استفاده کرد. به علاوه در اینجا در مورد نحوه طراحی Model نیز قیدی قرار داده نشده است. این الگو تنها جهت ساخت بهتر و اصولی «رابط کاربری» طراحی شده است و بس.



تفاوت مهم پردازشی ASP.NET MVC با ASP.NET Web forms

اگر پیشتر با ASP.NET Web forms کار کرده باشید اکنون شاید این سؤال برایتان وجود داشته باشد که این سیستم جدید در مقایسه با نمونه قبلی، چگونه درخواست‌ها را پردازش می‌کند.


همانطور که مشاهده می‌کنید، در وب فرم‌ها زمانیکه درخواستی دریافت می‌شود، این درخواست به یک فایل موجود در سیستم مثلا default.aspx ارسال می‌گردد. سپس ASP.NET یک کلاس وهله سازی شده معرف آن صفحه را ایجاد کرده و آن‌را اجرا می‌کند. در اینجا چرخه طول عمر صفحه مانند page_load و غیره رخ خواهد داد. جهت انجام این وهله سازی، View به فایل code behind خود گره خورده است و جدا سازی خاصی بین این دو وجود ندارد. منطق صفحه به markup آن که معادل است با یک فایل فیزیکی بر روی سیستم، کاملا مقید است. در ادامه، این پردازش صورت گرفته و HTML نهایی تولیدی به مرورگر کاربر ارسال خواهد شد.
در ASP.NET MVC این نحوه پردازش تغییر کرده است. در اینجا ابتدا درخواست رسیده به یک کنترلر هدایت می‌شود و این کنترلر چیزی نیست جز یک کلاس مجزا و مستقل از هر نوع فایل ASPX ایی در سیستم. سپس این کنترلر کار پردازش درخواست رسیده را شروع کرده، اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری و سپس به View ایی که انتخاب می‌کند، جهت نمایش نهایی ارسال خواهد کرد. در اینجا View این اطلاعات را دریافت کرده و نهایتا در اختیار کاربر قرار خواهد داد.



آشنایی با قرارداد یافتن کنترلرهای مرتبط

تا اینجا دریافتیم که نحوه پردازش درخواست‌ها در ASP.NET MVC بر مبنای کلاس‌ها و متدها است و نه بر مبنای فایل‌های فیزیکی موجود در سیستم. اگر درخواستی به سیستم ارسال می‌شود، در ابتدا، این درخواست جهت پردازش، به یک متد عمومی موجود در یک کلاس کنترلر هدایت خواهد شد و نه به یک فایل فیزیکی ASPX (برخلاف وب فرم‌ها).


همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید، در ابتدای پردازش یک درخواست، آدرسی به سیستم ارسال خواهد شد. بر مبنای این آدرس، نام کنترلر که در اینجا زیر آن خط قرمز کشیده شده است، استخراج می‌گردد (برای مثال در اینجا نام این کنترلرProducts است). سپس فریم ورک به دنبال کلاس این کنترلر خواهد گشت. اگر آن‌را در اسمبلی پروژه بیابد، از آن خواهد خواست تا درخواست رسیده را پردازش کند؛ در غیراینصورت پیغام 404 یا یافت نشد، به کاربر نمایش داده می‌شود.
اما فریم ورک چگونه این کلاس کنترلر درخواستی را پیدا می‌کند؟
در زمان اجرا، اسمبلی اصلی پروژه به همراه تمام اسمبلی‌هایی که به آن ارجاعی دارند جهت یافتن کلاسی با این مشخصات اسکن خواهند شد:
1- این کلاس باید عمومی باشد.
2- این کلاس نباید abstract باشد (تا بتوان آن‌را به صورت خودکار وهله سازی کرد).
3- این کلاس باید اینترفیس استاندارد IController را پیاده سازی کرده باشد.
4- و نام آن باید مختوم به کلمه Controller باشد (همان مبحث Convention over configuration یا کار کردن با یک سری قرار داد از پیش تعیین شده).

برای مثال در اینجا فریم ورک به دنبال کلاسی به نام ProductsController خواهد گشت.
شاید تعدادی از برنامه نویس‌های ASP.NET MVC تصور ‌کنند که فریم ورک در پوشه‌ی استانداردی به نام Controllers به دنبال این کلاس خواهد گشت؛ اما در عمل زمانیکه برنامه کامپایل می‌شود، پوشه‌ای در این اسمبلی وجود نخواهد داشت و همه چیز از طریق Reflection مدیریت خواهد شد.

مطالب
الگوی Chain Of Responsibility در #C
در این مطلب قصد داریم الگوی Chain Of Responsibility را تحت یک مثال کاربردی در زبان سی شارپ، با هم بررسی کنیم. اجازه دهید با یک مثال کار را شروع کنیم. سناریوی گرفتن وام دانشجویی را در نظر بگیرید؛ به این صورت که دانشجو وارد سامانه شده، رمز خود یا شماره دانشجویی خود را زده و درخواست خود را ثبت می‌کند و پاسخی را از سیستم دریافت میکند. فرض کنید سلسله مراتب سیستم به این صورت باشد که ابتدا بررسی میکند که دانشجو فعال باشد. مرحله بعد رمز دانشجو صحیح باشد. مرحله بعد اینکه مقدار وامی که قبلا گرفته است، از حداکثر وام ثبت شده در سیستم بیشتر نباشد و مرحله آخر هم ثبت درخواست وام. سناریوی ذکر شده صرفا جهت کار با الگوی مورد نظر در نظر گرفته شده است؛ چون قطعا روند کار بر پایه چارچوب طولانی‌تری پیش می‌رود.

اولین راه حلی که به ذهن میرسد
  1. if else
  2. switch case

بله مورد اولی که به ذهن خود من رسید، استفاده از if else هست. شاید خروجی مناسبی را از نظر کدنویسی داشته باشد؛ ولی خوانایی مناسبی را ندارد. حالا چطور اثبات کنیم خوانایی و قابلیت توسعه‌ی پایینی را دارد؟
فرض کنید شما برنامه را نوشته‌اید و تحویل مدیر خود داده‌اید. بعد از دو ماه به شما گفته می‌شود که مراحل 1 و 2 را جابجا کنید و یا یک step را اضافه کنید که بعد از مرحله دو (بررسی رمز) است تا یک منطق جدید را دنبال کند. اینجاست که دچار دردسر و اتلاف زمان میشویم؛ چون باید بیزینس را مجددا review کنیم و بدتر از آن کدها را هم تغییر دهیم که امکان رخ دادن خطا به شدت بالا می‌رود.

هدف از این الگو
  1. انجام کار در چند مرحله
  2. حذف پیچیدگی‌های پیاده سازی

حالا بیایید با هم با الگوی Chain Of Responsibility، این مثال را پیاده سازی کنیم. منطق کار به صورت زیر است:


به این شکل که مراحل بصورت سلسله مراتبی، تحت successor‌های یکدیگر پیش می‌روند. اگر بخواهم successor را در این مثال توضیح دهم من به‌عنوان دانشجو (successor اول) بعد از چک شدن موارد مربوط به دانشجو، درخواست به سمت مسئول مربوطه رفته (successor دوم ) و الی اخر.

پیاده سازی
ابتدا باید یک مدل را برای دانشجویان یا مشتریان بسازیم:
public class Customer
{
    public string Password { get; set; }
    public string Stno { get; set; }
    public int value { get; set; }
    public bool Active { get; set; }
}
همانطور که از دیاگرام مشخص است، ما یک requestContext لازم داریم که در سلسله مراتب بیزینس جابجا شده و منطق‌های ما بر روی این کلاس انجام میشود:
public class RequestContext
{
    public int VamValue { get; set; }
    public Customer student { get; set; }
}
که شامل یک مقدار وام (مقدار حداکثر وام درخواستی برای هر دانشجو) ،ضمن اینکه فرض کنید value در Customer، مقدار حداکثر وام در نظر گرفته شده‌ی در سیستم، برای دانشجو است. حال که ما یک درخواست را ایجاد میکنیم، باید یک کلاس response هم داشته باشیم:
public class ResponseContext
{
    public string Response { get; set; }
}

حال طبق شکل بالا باید handler خود را که گرفتن وام است، پیاده سازی نماییم:
public abstract class GetVam
{
    protected readonly GetVam successor;
    
    public GetVam(GetVam _getVam)
    {
        this.successor = _getVam;
    }

    public abstract ResponseContext execute(RequestContext requestContext);
}

حالا باید مراحل چندگانه‌‌ای را که عرض کردم، بصورت کلاس پیاده سازی نماییم:
1-چک کردن فعال بودن دانشجو :
public class CheckUseractive : GetVam
{
    public CheckUseractive(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        if (requestContext.student.Active == true)
        {
            return successor.execute(requestContext);
        }

        else
        {

            return new ResponseContext
            {
                Response = "student is inactive"
            };
        }
    }
}

2-بررسی رمز کاربر :

public class ChechPassword : GetVam
{
    public ChechPassword(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        if (requestContext.student.Password == "123")
        {
            return successor.execute(requestContext);
        }
        else
        {
            return new ResponseContext
            {
                Response = "invalid pass",
            };
        }
    }
}

3-بررسی میزان بدهکاری دانشجو :

public class ChechUserBedehkar : GetVam
{
    public ChechUserBedehkar(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        if (requestContext.student.value < requestContext.VamValue)
        {
            return successor.execute(requestContext);
        }
        else
        {
            return new ResponseContext
            {
                Response = "you are dont permission"
            };
        }
    }
}

4-و مرحله آخر که در صورتیکه تمامی مراحل قبلی پاس شوند چک کردن مقدار وامی است که به دانشجو باید داده شود :

public class AssignVam : GetVam
{
    public AssignVam(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        return new ResponseContext
        {
            Response = "value of vam: " + (requestContext.VamValue - requestContext.student.value).ToString();
        };
    }
}
که مابه التفاوت مقدار وام صندوق و مقدار وام گرفته شده دانشجو را به‌عنوان وام، به دانشجو برمی‌گردانیم.

تا اینجا ما منطق برنامه را نوشتیم حالا چطور از آن استفاده کنیم؟

partial class Program
{
    static void Main(string[] args)
    {
        Customer customer = new Customer()
        {
            Active = true,
            Password = "123",
            Stno = "111",
            value = 2000

        };

        RequestContext requestContext = new RequestContext()
        {

            student = customer,
            VamValue = 3000,
        };

        var GetVam = new CheckUseractive(new ChechPassword(new ChechUserBedehkar(new AssignVam(null))));
        var res = GetVam.execute(requestContext);
        Console.Write(res.Response);
        Console.ReadKey();
    }
}
خروجی:

حال اگر به نحوه فراخوانی دقت کنید، دقیقا سلسله مراتب، تحت کنترل ما است و در صورت تغییر و یا جابجایی stepهای برنامه، به سادگی قابل توسعه است.