مطالب
آزمون‌های یکپارچگی در برنامه‌های ASP.NET Core
تا اینجا دو روش را برای آزمایش کلی یک سیستم Web API به همراه تمام زیر ساخت‌های آن، بررسی کردیم:
- استفاده از Postman برای آزمایش یک برنامه‌ی Web API
- استفاده از strest برای آزمایش یک برنامه‌ی Web API

روش سومی هم برای انجام اینکار وجود دارد که به صورت توکار از زمان ارائه‌ی ASP.NET Core 2.1 به همراه TestServer آزمایشی آن میسر شد. این روش در نگارش 3.1، با تغییر روش تعریف فایل program.cs، جهت سازگاری آن با آزمون‌های یکپارچگی/آزمایش کل سیستم، بهبود یافته‌است که خلاصه‌ای از آن را در این مطلب بررسی می‌کنیم.


آزمون‌های یکپارچگی در ASP.NET Core

آزمون‌های یکپارچگی، برخلاف آزمون‌های واحد که عموما از اشیاء تقلیدی استفاده می‌کنند، دقیقا بر روی همان سیستمی که قرار است به کاربر نهایی ارائه شود، اجرا می‌شوند. به همین جهت تنظیمات اولیه‌ی آن‌ها کمی بیشتر است و همچنین زمان اجرای آن‌ها نیز به علت وابستگی به بانک اطلاعاتی واقعی، فایل سیستم، شبکه و غیره، نسبت به آزمون‌های واحد بیشتر است.

برای ایجاد آزمون‌های یکپارچگی در برنامه‌های ASP.NET Core، حداقل سه مرحله باید طی شوند:
الف) ایجاد یک class library که ارجاعی را به پروژه‌ی اصلی دارد. این پروژه حاوی آزمایش‌های ما خواهد بود.
ب) راه اندازی یک هاست وب آزمایشی برای ارسال درخواست‌ها به آن و دریافت پاسخ‌های نهایی.
ج) استفاده از یک test runner (انواع و اقسام فریم ورک‌های unit testing) برای اجرای آزمایش‌ها


ایجاد یک پروژه‌ی کتابخانه برای هاست و اجرای آزمایش‌های یکپارچگی

فرض کنید می‌خواهیم برای همان پروژه‌ی ایجاد JWTها، آزمایش یکپارچگی بنویسیم. پس از ایجاد یک پروژه‌ی کتابخانه‌ی جدید که قرار است هاست آزمایش‌های ما شود، نیاز است محتوای فایل csproj آن‌را به صورت زیر تغییر داد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp3.1</TargetFramework>
    <NoWarn>RCS1090</NoWarn>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp\ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp.csproj" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <None Include="..\ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp\appsettings.json" CopyToOutputDirectory="PreserveNewest" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <Service Include="{82a7f48d-3b50-4b1e-b82e-3ada8210c329}" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="fluentassertions" Version="5.10.3" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Mvc.Testing" Version="3.1.8" />
    <PackageReference Include="Microsoft.NET.Test.Sdk" Version="16.7.1" />
    <PackageReference Include="MSTest.TestAdapter" Version="2.1.2" />
    <PackageReference Include="MSTest.TestFramework" Version="2.1.2" />
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا، این نکات قابل مشاهده هستند:
1) TargetFramework آن باید به netcoreapp تنظیم شود.
2) باید ارجاع مستقیمی به کل پروژه‌ی نهایی WebApp در آن وجود داشته باشد. چون در ادامه می‌خواهیم فایل Program.cs آن‌را برای راه اندازی یک هاست وب آزمایشی، فراخوانی کنیم.
3) بسته‌ی نیوگتی که کار راه اندازی هاست وب آزمایشی را انجام می‌دهد، Microsoft.AspNetCore.Mvc.Testing نام دارد. این بسته، کار کپی فایل‌های پروژه‌ی اصلی و همچنین تنظیم مسیر پروژه را به این مسیر جدید نیز انجام می‌دهد.
4) روش افزودن بسته‌های MSTest را مشاهده می‌کنید.
5) همچنین جهت ساده‌تر شدن بررسی نتایج آزمون‌های انجام شده می‌توان از fluentassertions نیز استفاده کرد.


راه اندازی هاست وب آزمایشی جهت انجام آزمون‌های واحد

پس از انجام تنظیمات ابتدایی پروژه‌ی آزمون یکپارچگی، نیاز است یک WebApplicationFactory سفارشی را ایجاد کرد:
using ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Testing;
using Microsoft.AspNetCore.TestHost;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection.Extensions;
using Microsoft.Extensions.Hosting;

namespace ASPNETCore2JwtAuthentication.IntegrationTests
{
    public class CustomWebApplicationFactory : WebApplicationFactory<Program>
    {
        protected override IWebHostBuilder CreateWebHostBuilder()
        {
            var builder = base.CreateWebHostBuilder();
            builder.ConfigureLogging(logging =>
            {
                //TODO: ...
            });
            return builder;
        }

        protected override void ConfigureWebHost(IWebHostBuilder builder)
        {
            builder.ConfigureTestServices(services =>
            {
                // Don't run `IHostedService`s when running as a test
                services.RemoveAll(typeof(IHostedService));
            });
        }
    }
}
در این تعریف، Program در <WebApplicationFactory<Program، دقیقا به همان کلاس Program برنامه‌ی اصلی وب اشاره می‌کند. به همین جهت امضای این کلاس در نگارش 3.1 تغییر کرده‌است تا با WebApplicationFactory بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.Mvc.Testing هماهنگ شود.
در ادامه روش سفارشی سازی WebApplicationFactory  را مشاهده می‌کنید. برای مثال اگر خواستید سرویس‌ها و تنظیمات پیش‌فرض برنامه‌ی اصلی را تغییر دهید می‌توانید متد CreateWebHostBuilder را بازنویسی کنید و یا اگر خواستید سرویس جدیدی را اضافه و یا حذف کنید، می‌توان متد ConfigureWebHost را بازنویسی کرد.


استفاده از WebApplicationFactory سفارشی، جهت ایجاد یک HttpClient

هدف اصلی از ایجاد CustomWebApplicationFactory نه فقط راه اندازی یک هاست وب سفارشی است، بلکه توسط متد CreateClient آن می‌توان به یک HttpClient دسترسی یافت که قابلیت ارسال اطلاعات را به برنامه‌ی وبی که در پشت صحنه راه اندازی می‌شود، دارا است. کار CustomWebApplicationFactory شبیه به راه اندازی dotnet run در پشت صحنه‌است. در اینجا دیگر نیازی نیست تا اینکار را به صورت دستی انجام داد. به همین جهت چون برنامه‌ی وب اصلی به نحو متداولی در پشت صحنه اجرا می‌شود، عموما راه اندازی آن که شامل تنظیمات اولیه و یا حتی ایجاد بانک اطلاعاتی است، کمی کند است و اگر قرار باشد هربار اینکار صورت گیرد، به آزمون‌های بسیار کندی خواهیم رسید. به همین جهت می‌توان یک کلاس singleton را برای مدیریت تک وهله‌ی نهایی HttpClient آن به صورت زیر ایجاد کرد:
using System;
using System.Threading;
using System.Net.Http;

namespace ASPNETCore2JwtAuthentication.IntegrationTests
{
    public static class TestsHttpClient
    {
        private static readonly Lazy<HttpClient> _serviceProviderBuilder =
                new Lazy<HttpClient>(getHttpClient, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);

        /// <summary>
        /// A lazy loaded thread-safe singleton
        /// </summary>
        public static HttpClient Instance { get; } = _serviceProviderBuilder.Value;

        private static HttpClient getHttpClient()
        {
            var services = new CustomWebApplicationFactory();
            return services.CreateClient(); //NOTE: This action is very time consuming, so it should be defined as a singleton.
        }
    }
}
مزیت کار با این کلاس، عدم راه اندازی مجدد برنامه به ازای هر آزمون انجام شده‌است. چون به ازای هر آزمونی که خواهیم نوشت، نیاز است به HttpClient دسترسی داشته باشیم.


نوشتن اولین آزمون یکپارچگی

پس از تنظیم هاست وب آزمایشی و ایجاد یک HttpClient از پیش تنظیم شده که به آن اشاره می‌کند، اکنون می‌توان اولین آزمون یکپارچگی را به صورت زیر نوشت:
using System.Net.Http;
using System.Net.Http.Headers;
using System.Text;
using System.Text.Json;
using System.Threading.Tasks;
using FluentAssertions;
using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting;

namespace ASPNETCore2JwtAuthentication.IntegrationTests
{
    [TestClass]
    public class JwtTests
    {
        [TestMethod]
        public async Task TestLoginWorks()
        {
            // Arrange
            var client = TestsHttpClient.Instance;

            // Act
            var token = await doLoginAsync(client);

            // Assert
            token.Should().NotBeNull();
            token.AccessToken.Should().NotBeNullOrEmpty();
            token.RefreshToken.Should().NotBeNullOrEmpty();
        }

        [TestMethod]
        public async Task TestCallProtectedApiWorks()
        {
            // Arrange
            var client = TestsHttpClient.Instance;

            // Act
            var token = await doLoginAsync(client);

            // Assert
            token.Should().NotBeNull();
            token.AccessToken.Should().NotBeNullOrEmpty();
            token.RefreshToken.Should().NotBeNullOrEmpty();

            // Act
            const string protectedApiUrl = "/api/MyProtectedApi";
            client.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("Bearer", token.AccessToken);
            var response = await client.GetAsync(protectedApiUrl);
            response.EnsureSuccessStatusCode();

            // Assert
            var responseString = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            responseString.Should().NotBeNullOrEmpty();
            var options = new JsonSerializerOptions { PropertyNamingPolicy = JsonNamingPolicy.CamelCase };
            var apiResponse = JsonSerializer.Deserialize<MyProtectedApiResponse>(responseString, options);
            apiResponse.Title.Should().NotBeNullOrEmpty();
            apiResponse.Title.Should().Be("Hello from My Protected Controller! [Authorize]");
        }

        private static async Task<Token> doLoginAsync(HttpClient client)
        {
            const string loginUrl = "/api/account/login";
            var user = new { Username = "Vahid", Password = "1234" };
            var response = await client.SendAsync(new HttpRequestMessage(HttpMethod.Post, loginUrl)
            {
                Content = new StringContent(JsonSerializer.Serialize(user), Encoding.UTF8, "application/json")
            });
            response.EnsureSuccessStatusCode();
            var responseString = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            responseString.Should().NotBeNullOrEmpty();
            return JsonSerializer.Deserialize<Token>(responseString);
        }
    }
}
توضیحات:
- در هر آزمونی نیاز است در ابتدا به TestsHttpClient.Instance، که همان HttpClient ساخته شده‌ی توسط CustomWebApplicationFactory است، دسترسی یافت و همانطور که عنوان شد، دسترسی به وهله‌ای از HttpClient که به هاست وب آزمایشی برنامه‌ی اصلی اشاره می‌کند، عموما بسیار زمانبراست و برای مثال در دو آزمایش نوشته شده‌ی در اینجا اگر قرا باشد هربار اینکار از صفر انجام شود، زمان به اتمام رسیدن این آزمایش‌ها بسیار طولانی خواهد شد. به همین جهت طول عمر TestsHttpClient را singleton تعریف کردیم تا فقط یکبار کار برپایی وب سرور آزمایشی در پشت صحنه انجام شود.
- سپس مابقی کار، همان روش استاندارد کار با HttpClient است. در ابتدا درخواستی را به سمت سرور آزمایشی که در پشت صحنه در حال اجرا است، ارسال می‌کنیم. چون HttpClient دریافتی توسط  CustomWebApplicationFactory تنظیم شده‌است، دیگر نیازی به ذکر آدرس پایه‌ی وب سایت مانند https://localhost:5001 نیست و آدرس‌های ذکر شده‌ی در اینجا، نسبی هستند. سپس محتوای Response دریافتی از سرور را جهت تکمیل آزمایشات، بررسی خواهیم کرد.


یک نکته: اگر OpenAPI را در برنامه‌های Web API فعال کنید، می‌توان با استفاده از ابزارهای تولید کد، کدهای مرتبط با HttpClient را نیز به صورت خودکار تولید و سپس از آن‌ها در اینجا استفاده کرد.


اجرای آزمون‌های یکپارچگی نوشته شده

چون ظاهر این آزمون‌ها با آزمون‌های واحد MSTest یا هر فریم ورک مشابه دیگری یکسان است، می‌توان از امکانات IDEها برای اجرای آن‌ها استفاده کرد و یا حتی می‌توان دستور dotnet test را نیز در ریشه‌ی این پروژه‌ی جدید برای اجرای تمام آزمون‌های نوشته شده، اجرا کرد:



کدهای کامل این مطلب را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.
مطالب
پردازش موازی در VS2010

دموی نسبتا مفصلی از توانایی‌های دات نت فریم ورک 4 و VS2010 را که توسط تیم مربوطه در مورد پردازش موازی تهیه شده است، از آدرس زیر می‌توانید دریافت نمائید.





مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت چهارم - User Claims
از نگارش‌های پیشین ASP.NET، هنوز هم اطلاعات شیء User مانند User.Identity.Name در ASP.NET Core نیز در دسترس هستند. به این ترتیب زمانیکه کاربری به سیستم وارد شد، دیگر نیازی نیست تا جهت یافتن Name او، از بانک اطلاعاتی کوئری گرفت. خاصیت Name یاد شده به صورت خودکار از کوکی رمزنگاری شده‌ی او دریافت شده و در اختیار برنامه قرار می‌گیرد. این Name در ASP.NET Core Identity، اصطلاحا یک User Claim پیش‌فرض نام دارد و به صورت خودکار ایجاد و مقدار دهی می‌شود. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا می‌توان خاصیت دیگری را به شیء User.Identity اضافه کرد؟


جدول AppUserClaims


جدول AppUserClaims، جزو جداول اصلی ASP.NET Core Identity است و هدف آن ذخیره‌ی اطلاعات ویژه‌ی کاربران و بازیابی ساده‌تر آن‌ها از طریق کوکی‌های آن‌ها است (همانند User.Identity.Name). زمانیکه کاربری به سیستم وارد می‌شود، بر اساس UserId او، تمام رکوردهای User Claims متعلق به او از این جدول واکشی شده و به صورت خودکار به کوکی او اضافه می‌شوند.

در پروژه‌ی DNT Identity از این جدول استفاده نمی‌شود. چون اطلاعات User Claims مورد نیاز آن، هم اکنون در جدول AppUsers موجود هستند. به همین جهت افزودن این نوع User Claimها به جدول AppUserClaims، به ازای هر کاربر، کاری بیهوده است. سناریویی که استفاده‌ی از این جدول را با مفهوم می‌کند، ذخیره سازی تنظیمات ویژه‌ی هرکاربر است (خارج از فیلدهای جدول کاربران). برای مثال اگر سایتی را چندزبانه طراحی کردید، می‌توانید یک User Claim سفارشی جدید را برای این منظور ایجاد و زبان انتخابی کاربر را به عنوان یک رکورد جدید مخصوص آن در این جدول ویژه ثبت کنید. مزیت آن این است که واکشی و افزوده شدن اطلاعات آن به کوکی شخص، به صورت خودکار توسط فریم ورک صورت گرفته و در حین مرور صفحات توسط کاربر، دیگر نیازی نیست تا اطلاعات زبان انتخابی او را از بانک اطلاعاتی واکشی کرد.
بنابراین برای ذخیره سازی تنظیمات با کارآیی بالای ویژه‌ی هرکاربر، جدول جدیدی را ایجاد نکنید. جدول User Claim برای همین منظور درنظر گرفته شده‌است و پردازش اطلاعات آن توسط فریم ورک صورت می‌گیرد.


ASP.NET Core Identity چگونه اطلاعات جدول AppUserClaims را پردازش می‌کند؟

ASP.NET Identity Core در حین لاگین کاربر به سیستم، از سرویس SignInManager خودش استفاده می‌کند که با نحوه‌ی سفارشی سازی آن پیشتر در قسمت دوم این سری آشنا شدیم. سرویس SignInManager پس از لاگین شخص، از یک سرویس توکار دیگر این فریم ورک به نام UserClaimsPrincipalFactory جهت واکشی اطلاعات User Claims و همچنین Role Claims و افزودن آن‌ها به کوکی رمزنگاری شده‌ی شخص، استفاده می‌کند.
بنابراین اگر قصد افزودن User Claim سفارشی دیگری را داشته باشیم، می‌توان همین سرویس توکار UserClaimsPrincipalFactory را سفارشی سازی کرد (بجای اینکه الزاما رکوردی را به جدول AppUserClaims اضافه کنیم).

اطلاعات جالبی را هم می‌توان از پیاده سازی متد CreateAsync آن استخراج کرد:
  public virtual async Task<ClaimsPrincipal> CreateAsync(TUser user)
1) userId شخص پس از لاگین از طریق User Claims ایی با نوع Options.ClaimsIdentity.UserIdClaimType به کوکی او اضافه می‌شود.
2) userName شخص پس از لاگین از طریق User Claims ایی با نوع Options.ClaimsIdentity.UserNameClaimType به کوکی او اضافه می‌شود.
3) security stamp او (آخرین بار تغییر اطلاعات اکانت کاربر) نیز یک Claim پیش‌فرض است.
4) اگر نقش‌هایی به کاربر انتساب داده شده باشند، تمام این نقش‌ها واکشی شده و به عنوان یک Claim جدید به کوکی او اضافه می‌شوند.
5) اگر یک نقش منتسب به کاربر دارای Role Claim باشد، این موارد نیز واکشی شده و به کوکی او به عنوان یک Claim جدید اضافه می‌شوند. در ASP.NET Identity Core نقش‌ها نیز می‌توانند Claim داشته باشند (امکان پیاده سازی سطوح دسترسی پویا).

بنابراین حداقل مدیریت Claims این 5 مورد خودکار است و اگر برای مثال نیاز به Id کاربر لاگین شده را داشتید، نیازی نیست تا آن‌را از بانک اطلاعاتی واکشی کنید. چون این اطلاعات هم اکنون در کوکی او موجود هستند.


سفارشی سازی کلاس UserClaimsPrincipalFactory جهت افزودن User Claims سفارشی

تا اینجا دریافتیم که کلاس UserClaimsPrincipalFactory کار مدیریت Claims پیش‌فرض این فریم ورک را برعهده دارد. در ادامه از این کلاس ارث بری کرده و متد CreateAsync آن‌را جهت افزودن Claims سفارشی خود بازنویسی می‌کنیم. این پیاده سازی سفارشی را در کلاس ApplicationClaimsPrincipalFactory می‌توانید مشاهده کنید:
        public override async Task<ClaimsPrincipal> CreateAsync(User user)
        {
            var principal = await base.CreateAsync(user).ConfigureAwait(false); 
            addCustomClaims(user, principal);
            return principal;
        }

        private static void addCustomClaims(User user, IPrincipal principal)
        {
            ((ClaimsIdentity) principal.Identity).AddClaims(new[]
            {
                new Claim(ClaimTypes.NameIdentifier, user.Id.ToString(), ClaimValueTypes.Integer),
                new Claim(ClaimTypes.GivenName, user.FirstName ?? string.Empty),
                new Claim(ClaimTypes.Surname, user.LastName ?? string.Empty),
                new Claim(PhotoFileName, user.PhotoFileName ?? string.Empty, ClaimValueTypes.String),
            });
        }
در حین بازنویسی متد CreateAsync، ابتدا base.CreateAsync را فراخوانی کرده‌ایم، تا اخلالی در عملکرد این فریم ورک رخ ندهد و هنوز هم همان مواردی که در قسمت قبل توضیح داده شد، به صورت پیش فرض به کوکی شخص اضافه شوند. سپس در متد addCustomClaims، تعدادی Claim سفارشی خاص خودمان را اضافه کرده‌ایم.
برای مثال نام، نام خانوادگی و نام تصویر شخص به صورت Claimهایی جدید به کوکی او اضافه می‌شوند. در این حالت دیگر نیازی نیست تا به ازای هر کاربر، جدول AppUserClaims را ویرایش کرد و اطلاعات جدیدی را افزود و یا تغییر داد. همینقدر که کاربر به سیستم لاگین کند، شیء User او به متد Create کلاس UserClaimsPrincipalFactory ارسال می‌شود. به این ترتیب می‌توان به تمام خواص این کاربر دسترسی یافت و در صورت نیاز آن‌ها را به صورت Claimهایی به کوکی او افزود.

پس از تدارک کلاس ApplicationClaimsPrincipalFactory‌، تنها کاری را که باید در جهت معرفی و جایگرینی آن انجام داد، تغییر ذیل در کلاس IdentityServicesRegistry است:
services.AddScoped<IUserClaimsPrincipalFactory<User>, ApplicationClaimsPrincipalFactory>();
services.AddScoped<UserClaimsPrincipalFactory<User, Role>, ApplicationClaimsPrincipalFactory>();
یکبار ApplicationClaimsPrincipalFactory را به عنوان پیاده سازی کننده‌ی IUserClaimsPrincipalFactory معرفی کرده‌ایم. همچنین یکبار هم سرویس توکار UserClaimsPrincipalFactory را به سرویس سفارشی خودمان هدایت کرده‌ایم. به این ترتیب مطمئن خواهیم شد که همواره از ApplicationClaimsPrincipalFactory ما استفاده خواهد شد (حتی اگر UserClaimsPrincipalFactory اصلی از سیستم تزریق وابستگی‌ها درخواست شود).
 

چگونه به اطلاعات User Claims در سرویس‌های برنامه دسترسی پیدا کنیم؟

برای دسترسی به اطلاعات User Claims نیاز به دسترسی به HttpContext جاری را داریم. در این مورد و تزریق سرویس IHttpContextAccessor جهت تامین آن، در مطلب «بررسی روش دسترسی به HttpContext در ASP.NET Core» پیشتر بحث شده‌است.
به علاوه در کلاس IdentityServicesRegistry، تزریق وابستگی‌های سفارشی‌تری نیز صورت گرفته‌است:
services.AddScoped<IPrincipal>(provider =>
    provider.GetService<IHttpContextAccessor>()?.HttpContext?.User ?? ClaimsPrincipal.Current);
در اینجا اگر نیاز به اطلاعات Claims شیء User را داشتید، می‌توانید اینترفیس IPrincipal را هم بجای IHttpContextAccessor، به سازنده‌ی کلاس مدنظر خود تزریق کنید.


چگونه اطلاعات User Claims سفارشی را دریافت کنیم؟

برای کار ساده‌تر با Claims یک کلاس کمکی به نام IdentityExtensions به پروژه اضافه شده‌است و متدهایی مانند دو متد ذیل را می‌توانید در آن مشاهده کنید:
        public static string FindFirstValue(this ClaimsIdentity identity, string claimType)
        {
            return identity?.FindFirst(claimType)?.Value;
        }

        public static string GetUserClaimValue(this IIdentity identity, string claimType)
        {
            var identity1 = identity as ClaimsIdentity;
            return identity1?.FindFirstValue(claimType);
        }
در اینجا نحوه‌ی استخراج اطلاعات را از شیء User و یا User.Identity مشاهده می‌کنید. تنها کافی است claimType ایی را درخواست کرده و سپس مقدار آن‌را از کوکی شخص به نحو فوق واکشی کنیم.
برای نمونه متد GetUserDisplayName این کلاس کمکی، از همان Claims سفارشی که در کلاس ApplicationClaimsPrincipalFactory تعریف کردیم، اطلاعات خود را استخراج می‌کند و اگر در View ایی خواستید این اطلاعات را نمایش دهید، می‌توانید بنویسید:
 @User.Identity.GetUserDisplayName()


چگونه پس از ویرایش اطلاعات کاربر، اطلاعات کوکی او را نیز به روز کنیم؟

در پروژه قسمتی وجود دارد جهت ویرایش اطلاعات کاربران (UserProfileController). اگر کاربری برای مثال نام و نام خانوادگی خود را ویرایش کرد، می‌خواهیم بلافاصله متد GetUserDisplayName اطلاعات صحیح و به روزی را از کوکی او دریافت کند. برای اینکار یا می‌توان او را وادار به لاگین مجدد کرد (تا پروسه‌ی رسیدن به متد CreateAsync کلاس ApplicationClaimsPrincipalFactory طی شود) و یا روش بهتری نیز وجود دارد:
 // reflect the changes, in the current user's Identity cookie
await _signInManager.RefreshSignInAsync(user).ConfigureAwait(false);
در اینجا تنها کافی است متد RefreshSignInAsync را مجددا بر اساس اطلاعات ویرایش شده‌ی کاربر، فراخوانی کنیم تا کوکی او را بلافاصله به روز کند و این روش نیازی به اجبار به لاگین مجدد کاربر را ندارد.


کدهای کامل این سری را در مخزن کد DNT Identity می‌توانید ملاحظه کنید.
مطالب
چند نکته کاربردی درباره Entity Framework
1) رفتار متصل و غیر متصل در EF  چیست؟
اولین نکته ای که به ذهنم می‌رسه اینه که برای استفاده از EF حتما باید درک صحیحی از رفتارها و قابلیت‌های اون داشته باشیم.  نحوه استفاده ازٍEF  رو به دو رفتار متصل و غیر متصل  تقسیم می‌کنیم.
حالت پیش فرضEF  بر مبنای رفتار متصل می‌باشد. در این حالت شما یک موجودیت رو از دیتابیس فرا می‌خونید EF  این موجودیت رو ردگیری می‌کنه اگه تغییری در اون مشاهده کنه بر روی اون برچسب "تغییر داده شد" می‌زنه و حتی اونقدر هوشمند هست که وقتی تغییرات رو ذخیره می‌کنید کوئری آپدیت رو فقط براساس فیلدهای تغییر یافته اجرا کنه. یا مثلا در صورتی که شما بخواهید به یک خاصیت رابطه ای دسترسی پیدا کنید اگر قبلا لود نشده باشه در همون لحظه از دیتابیس فراخوانی میشه،  البته این رفتارها هزینه بر خواهد بود و در تعداد زیاد موجودیت‌ها میتونه کارایی رو به شدت پایین بیاره.
رفتار متصل شاید در ویندوز اپلیکیشن کاربرد داشته باشه ولی در حالت وب اپلیکیشن کاربردی نداره چون با هر در خواستی به سرور همه چیز از نو ساخته میشه و پس از پاسخ به درخواست همه چی از بین میره.  پس DbContext  همیشه از بین می‌ره و ما برحسب نیاز، در درخواست‌های جدید به سرور ، دوباره  DbContext   رو می‌سازیم. پس از ساخته شدن DbContext  باید موجودیت مورد استفاده رو به اون معرفی کنیم و وضعیت اون موجودیت رو هم مشخص کنیم.( جدید ، تغییر یافته، حذف ، بدون تغییر ) در این حالت سیستم ردگیری تغییرات بی استفاده است و ما فقط در حال هدر دادن منابع سیستم هستیم.
در حالت متصل ما باید همیشه از یک DbContext  استفاده کنیم و همه موجودیت‌ها در آخر باید تحت نظر این DbContext باشند در یک برنامه واقعی کار خیلی سخت و پیچیده ای است. مثلا بعضی وقت‌ها مجبور هستیم از  موجودیت هایی که قبلا در حافظه برنامه بوده اند استفاده کنیم اگر این موجودیت در حافظه DbContext  جاری وجود نداشته باشه با معرفی کردن اون از طریق متد attach کار ادامه پیدا می‌کنه ولی اگر قبلا موجودیتی  در  سیستم ردگیری DbContext با همین شناسه وجود داشته باشد با خطای زیر مواجه می‌شویم.
An object with the same key already exists in the ObjectStateManager. The ObjectStateManager cannot track multiple objects with the same key
 این خطا مفهوم ساده و مشخصی داره ، دو شی با یک شناسه نمی‌توانند در یک DbContext وجود داشته باشند. معمولا در این حالت ما بااین اشیا تکراری کاری نداریم و فقط به شناسه اون شی برای نشان دادن روابط نیاز داریم و از دیگر خاصیت‌های اون جهت نمایش به کاربر استفاده می‌کنیم ولی متاسفانه DbContext   نمی‌دونه چی تو سر ما می‌گذره و فقط حرف خودشو می‌زنه! البته اگه خواستید با DbContext  بر سر این موضوع گفتگو کنید از کدهای زیر استفاده کنید:
T attachedEntity = set.Find(entity.Id);
var attachedEntry = dbContext.Entry(attachedEntity);
attachedEntry.CurrentValues.SetValues(entity);
خوب با توجه به صحبت‌های بالا اگر بخواهیم از رفتار غیر متصل استفاده کنیم باید تنظیمات زیر رو به متد  سازنده DbContext   اضافه کنیم. از اینجا به بعد همه چیز رو خودمون در اختیار می‌گیریم و ما مشخص می‌کنیم که کدوم موجودیت باید چه وضعیتی داشته باشه (افزودن ، بروز رسانی، حذف )و اینکه چه موقع روابط خودش را با دیگر موجودیتها فراخوانی کنه.
public DbContext()
        {
            this.Configuration.ProxyCreationEnabled = false;
            this.Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
            this.Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false;
         }
2) تعیین وضعیت یک موجودیت و راوبط آن در  EF چگونه است؟
با کد زیر می‌تونیم وضعیت یک موجدیت رو مشخص کنیم ، با اجرای هر یک از دستورات زیر موجودیت تحت نظر DbContext قرار می‌گیره یعنی عمل attach نیز صورت گرفته است :
dbContext.Entry(entity).State = EntityState.Unchanged ;
dbContext.Entry(entity).State = EntityState.Added ; //or  Dbset.Add(entity)
dbContext.Entry(entity).State = EntityState.Modified ;
dbContext.Entry(entity).State = EntityState.Deleted ; // or  Dbset.Remove(entity)

با اجرای این کد موجودیت  از سیستم ردگیری DbContext خارج می‌شه.
 dbContext.Entry(entity).State = EntityState.Detached;
در موجودیت‌های ساده با دستورات بالا نحوه ذخیره سازی را مشخص می‌کنیم در وضعیتی که با موجودیت‌های رابطه ای سروکار داریم باید به نکات زیر توجه کنیم.
در نظر بگیرید یک گروه از قبل وجود دارد و ما مشتری جدیدی می‌سازیم در این حالت انتظار داریم که فقط یک مشتری جدید ذخیره شده باشد:
// group id=19  Name="General"  
var customer = new Customer();
customer.Group = group;
customer.Name = "mohammadi";
dbContext.Entry(customer).State = EntityState.Added;
var customerstate = dbContext.Entry(customer).State;// customerstate=EntityState.Added
var groupstate = dbContext.Entry(group);// groupstate=EntityState.Added

 اگه از روش بالا استفاده کنید می‌بینید گروه General   جدیدی به همراه مشتری در  دیتابیس ساخته می‌شود.نکته مهمی که اینجا وجود داره اینه که DbContext  به id  موجودیت گروه توجهی نداره ، برای جلو گیری از این مشکل باید قبل از معرفی موجودیت‌های جدید رابطه هایی که از قبل وجود دارند را به صورت بدون تغییر attach  کنیم و بعد وضعیت جدید موجودیت رو اعمال کنیم.
// group id=19  Name="General"  
var customer = new Customer();
customer.Group = group;
 customer.Name = "mohammadi";
dbContext.Entry(group).State = EntityState.Unchanged;
dbContext.Entry(customer).State = EntityState.Added;
var customerstate = dbContext.Entry(customer).State;// customerstate=EntityState.Added
 var groupstate = dbContext.Entry(group);// groupstate=EntityState.Unchanged

در مجموع بهتره که موجودیت ریشه رو attach کنیم و بعد با توجه به نیاز تغییرات رو اعمال کنیم.
  // group id=19  Name="General"  
var customer = new Customer();
 customer.Group = group;
customer.Name = "mohammadi";
dbContext.Entry(customer).State = EntityState.Unchanged;
dbContext.Entry(customer).State = EntityState.Added;
var customerstate = dbContext.Entry(customer).State;// customerstate=EntityState.Added
var groupstate = dbContext.Entry(group);//// groupstate=EntityState.Unchanged

3) AsNoTracking   و Include  دو ابزار مهم در رفتار غیر متصل:
درصورتیکه ما تغییراتی روی داده‌ها نداشته باشیم و یا از روش‌های غیر متصل از موجودیت‌ها استفاده کنیم با استفاده از متد AsNoTracking() در زمان و حافظه سیستم صرف جویی می‌کنیم در این حالت موجودیت‌های فراخوانی شده از دیتابیس در سیستم ردگیری DbContext قرار نمی‌گیرند و  اگر  وضعیت آنها را بررسی کنیم در وضعیت Detached قرار دارند.
var customer  = dbContext.Customers.FirstOrDefault();
 var customerAsNoTracking  = dbContext.Customers.AsNoTracking().FirstOrDefault();
var customerstate = dbContext.Entry(customer).State;// customerstate=EntityState.Unchanged
var customerstateAsNoTracking  = dbContext.Entry(customerAsNoTracking).State;// customerstate=EntityState.Detached

نحوه بررسی کردن موجودیت‌های موجود در سیستم ردگیری DbContext :
var Entries = dbContext.ChangeTracker.Entries();    
var AddedEntries = dbContext.ChangeTracker.Entries().Where(entityEntry => entityEntry.State==EntityState.Added);
var ModifiedEntries = dbContext.ChangeTracker.Entries().Where(entityEntry => entityEntry.State==EntityState.Modified);
var UnchangedEntries = dbContext.ChangeTracker.Entries().Where(entityEntry => entityEntry.State==EntityState.Unchanged);
var DeletedEntries = dbContext.ChangeTracker.Entries().Where(entityEntry => entityEntry.State==EntityState.Deleted);
var DetachedEntries = dbContext.ChangeTracker.Entries().Where(entityEntry => entityEntry.State==EntityState.Detached);//* not working !
* در نظر داشته باشید وضعیت Detached وجود خارجی ندارد و به حالتی گفته می‌شود که DbContext در سیستم رد گیری خود اطلاعی از موجودیت مورد نظر نداشته باشد.
وقتی که سیستم فراخوانی خودکار رابطه‌ها خاموش باشد باید موقع فراخوانی موجودیت‌ها روابط مورد نیاز را هم با دستور Include  در سیستم فراخوانی کنیم.
 var CustomersWithGroup = dbContext.Customers.AsNoTracking().Include("Group").ToList();
 var CustomerFull = dbContext.Customers.AsNoTracking().Include("Group").Include("Bills").Include("Bills.BillDetails").ToList();
4) از متد AddOrUpdate در در فضای نام  System.Data.Entity.Migrations استفاده نکنیم، چرا؟
 در صورتی که از فیلد RowVersion و کنترل مسایل همزمانی استفاده کرده باشیم هر وقتی متد AddOrUpdate رو فراخوانی کنیم، تغییر اطلاعات توسط دیگر کاربران نادیده گرفته می‌شود.  با توجه به این که  متد AddOrUpdate  برای عملیات Migrations در نظر گرفته شده است، این رفتار کاملا طبیعی است. برای حل این مشکل می‌تونیم این متد رو با بررسی شناسه به سادگی پیاده سازی کنیم:
 public virtual void AddOrUpdate(T entity)
        {
            if (entity.Id == 0)
                Add(entity);
            else
                Update(entity);

        }

5) اگر بخواهیم موجودیت‌های رابطه ای در دیتا گرید ویو (ویندوز فرم) نشون بدیم باید چه کار کنیم؟

گرید ویو در ویندوز فرم قادر به نشون دادن فیلدهای رابطه ای نیست برای حل این مشکل می‌تونیم یک نوع ستون جدید برای گرید ویو تعریف کنیم و برای نشون دادن فیلدهای رابطه ای از این نوع ستون استفاده کنیم:

 public class DataGridViewChildRelationTextBoxCell : DataGridViewTextBoxCell
    {
        protected override object GetValue(int rowIndex)
        {
            try
            {
                var bs = (BindingSource)DataGridView.DataSource;
                var cl = (DataGridViewChildRelationTextBoxColumn)DataGridView.Columns[ColumnIndex];
                return getChildValue(bs.List[rowIndex], cl.DataPropertyName).ToString();
            }
            catch (Exception)
            {
                return "";
            }
        }

        private object getChildValue(object dataSource, string childMember)
        {
            int nextPoint = childMember.IndexOf('.');
            if (nextPoint == -1) return dataSource.GetType().GetProperty(childMember).GetValue(dataSource, null);
            string proName = childMember.Substring(0, nextPoint);
            object newDs = dataSource.GetType().GetProperty(proName).GetValue(dataSource, null);
            return getChildValue(newDs, childMember.Substring(nextPoint + 1));
        }
    }

    public class DataGridViewChildRelationTextBoxColumn : DataGridViewTextBoxColumn
    {
        public string DataMember { get; set; }

        public DataGridViewChildRelationTextBoxColumn()
        {
            CellTemplate = new DataGridViewChildRelationTextBoxCell();
        }
    }

نحوه استفاده را در ادامه می‌بینید. این روش توسط ویزارد گریدویو هم قابل استفاده است. موقع Add کردن Column نوع اون رو روی DataGridViewChildRelationTextBoxColumn   تنظیم کنید.

GroupNameColumn= new DataGridViewChildRelationTextBoxColumn(); //from your class
GroupNameColumn.HeaderText = "گروه مشتری";
GroupNameColumn.DataPropertyName = "Group.Name"; //EF  Property: Customer.Group.Name
GroupNameColumn.Visible = true;
GroupNameColumn.Width = 300;
DataGridView.Columns.Add(GroupNameColumn);
مطالب
جایگزین کردن StructureMap با سیستم توکار تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core 1.0
مدل برنامه زیر را در نظر بگیرید:
 public class Service
    {
        public int ServiceId { get; set; }
        public string ServiceName { get; set; }
    }
اینترفیس ICoreService عمل بازیابی اطلاعات کلاس بالا را بر عهده دارد:
 public interface ICoreService
    {
        Service LoadDefaultService();
    }
نتیجه تزریق وابستگی ICoreService برای کنترلر Home در یک پروژه ASP.NET Core 1.0/Asp.Net Mvc 6 چنین استثنایی بود:
An unhandled exception occurred while processing the request
  InvalidOperationException: Unable to resolve service for type 'WebApplication1.Models.ICoreService' while attempting to activate 'WebApplication1.Controllers.HomeController'
Microsoft.Extensions.Internal.ActivatorUtilities.GetService(IServiceProvider sp, Type type, Type requiredBy, Boolean isDefaultParameterRequired)
 
یعنی زمانیکه Activator میخواست کنترلر Home را فعالسازی کند، نتوانسته وابستگی ICoreService را برای کنترلر فراهم کند. این استثناء در Microsoft.Extensions.Internal.ActivatorUtilities.GetService اتفاق افتاده‌است.

در نسخه‌های قدیمی MVC (منظور نسخه‌های قبل از 6)، برای تزریق وابستگی‌ها از یک Controller Factory یا Dependency Resolver سفارشی استفاده می‌شد. اما در نسخه جدید MVC دیگری خبری از روشهای قدیمی نیست. چونکه یک سیستم تزریق وابستگی توکار، همراه با MVC یکپارچه شده‌است که عملیات تزریق وابستگی‌ها را انجام می‌دهد. سیستم تزریق وابستگی پیش فرض، تنها از 4 حالت عملیاتی پشتیبانی می‌کند:
1- Instance : در همه حال ، تنها یک نمونه خاص ارائه شده و شما مسئول وهله سازی آن هستید.
2- Transient : در هر بار (مثلا در هر درخواست) یک نمونه جدید ساخته میشود.
3- Singleton
4- Scoped : تنها یک نمونه در Scope فعلی ساخته می‌شود.

 تیم Asp.Net برای فراهم آوردن امکان تزریق وابستگی‌ها، تصمیم به انتزاعی کردن ویژگی‌های مشترک محبوبترین Ioc Containerها و اجازه دادن به میان افزارها، جهت ارتباط با این اینترفیس‌ها برای دستیابی به تزریق وابستگی بود.
حال بیایم نگاهی به این اینترفیس‌ها بیندازیم.
اگر به استثنای فوق نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که متد GetService یک پارامتر از نوع IServiceProvider را میگیرد. پس اولین اینترفیس IServiceProvider می باشد. همانطور که از اسمش پیداست، کارش فرآهم آوردن سرویس می‌باشد. این اینترفیس فقط یک متد دارد، متد GetService. متد GetService مانند Container.GetInstance در StructureMap می‌باشد. تمام میان افزارها به 2 روش می‌توانند به نمونه‌ای از IServiceProvider دسترسی داشته باشند:
1- Application-Level : از طریق HttpContext.ApplicationServices برای میان افزار قابل دسترسی خواهد بود.
2- Request-Level : از طریق HttpContext.RequestServices. این Service Scope Provider توسط میان افزار در شروع هر Request Pipeline، برای هر درخواست ایجاد و در پایان درخواست توسط همان میان افزار نابود می‌گردد.
اینترفیس بعدی IServiceScope می‌باشد. همان طور که قبلا گفتیم RequestServices یک Scope Container را برای هر درخواست ساخته و در پایان همان درخواست، آن را نابود میکند. اما این کار چگونه مدیریت می‌شود؟ پاسخ، اینترفیس IServiceScope می باشد. این اینترفیس مانند یک Wrapper حول Scope Container عمل میکند و در پایان هر درخواست آن را نابود می‌کند. حال سوال اینجاست که چه کسی مسئول ساخت IServiceScope می‌باشد؟ پاسخ اینترفیس IServiceScopeFactory می‌باشد. این اینترفیس توسط متد CreateScope اقدام به ساخت یک نمونه از اینترفیس IserviceScope می‌نماید.
مورد بعدی ServiceLifeTime می‌باشد. یک Enum که حاوی سه مقدار زیر می‌باشد:
namespace Microsoft.Extensions.DependencyInjection
{
    //
    // Summary:
    //     Specifies the lifetime of a service in an Microsoft.Extensions.DependencyInjection.IServiceCollection.
    public enum ServiceLifetime
    {
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a single instance of the service will be created.
        Singleton = 0,
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a new instance of the service will be created for each scope.
        //
        // Remarks:
        //     In ASP.NET Core applications a scope is created around each server request.
        Scoped = 1,
        //
        // Summary:
        //     Specifies that a new instance of the service will be created every time it is
        //     requested.
        Transient = 2
    }
}
آخرین مورد کلاس ServiceDescriptor می‌باشد.  این کلاس اطلاعاتی را که Container برای رجیستر کردن سرویس به آنها نیاز دارد، در خود نگهداری می‌کند. این جمله را در نظر بگیرید : " هی Container، وقتی میخواهی این سرویس را رجیستر کنی، اطمینان حاصل کن که Singleton باشد و یک نمونه از نوع X را پیاده سازی کند." تمامی اطلاعات جمله قبل در ServiceDescriptor نگهداری می‌شود.
خوب! حال بیایم تا سرویس خود را رجیستر کنیم. در کلاس StartUp پروژه در متد ConfigurationServices خط زیر را اضافه می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {                        
            ServiceDescriptor descriptor = new ServiceDescriptor(typeof(ICoreService),typeof(CoreServise),ServiceLifetime.Transient);
            services.Add(descriptor);
            services.AddMvc();          
        }
حال اگر برنامه را اجرا کنیم مشکل برطرف شده است.

ساخت یک Service Descriptor و اضافه کردن آن به سرویسها، فلسفه وجودی میان افزارها را زیر سوال می‌برد. پس بجای ایجاد یک Service Descriptor، از متدهای الحاقی تدارک دیده شده استفاده میکنیم. مثلا بجای دو خط کد بالا می‌توان از کد زیر استفاده نمود:

services.AddTransient<ICoreService,CoreServise>();

حال که یک دید کلی از نحوه کار مکانیزم تزریق وابستگی بدست آوردیم، میخواهیم این مکانیزم را با StructureMap جایگزین کنیم. بدین منظور ابتدا پکیج StructureMap را نصب میکنم.

در مرحله اول باید کلاسهایی را تدارک ببینیم که اینترفیس‌های بالا را پیاده سازی نمایند. یعنی کلاسهای ما باید بتوانند همان کاری را انجام دهند که مکانیزم پیش فرض MVC انجام می‌دهد. 

اولین مورد، کلاس StructureMapServiceProvider می‌باشد.

internal class StructureMapServiceProvider : IServiceProvider
    {
        private readonly IContainer _container;

        public StructureMapServiceProvider(IContainer container, bool scoped = false)
        {            
            _container = container;
        }

        public object GetService(Type type)
        {
            try
            {
                return _container.GetInstance(type);
            }
            catch
            {
                return null;
            }
        }
    }

مورد دوم کلاس StructureMapServiceScope می‌باشد:

internal class StructureMapServiceScope : IServiceScope
    {
        private readonly IContainer _container;
        private readonly IContainer _childContainer;
        private IServiceProvider _provider;

        public StructureMapServiceScope(IContainer container)
        {
            _container = container;
            _childContainer = _container.GetNestedContainer();
            _provider = new StructureMapServiceProvider(_childContainer, true);
        }

        public IServiceProvider ServiceProvider => _provider;

        public void Dispose()
        {
            _provider = null;
            if (_childContainer != null)
                _childContainer.Dispose();
        }
    }

مورد سوم StructureMapServiceScopeFactory می‌باشد:

internal class StructureMapServiceScopeFactory : IServiceScopeFactory
    {
        private IContainer _container;

        public StructureMapServiceScopeFactory(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public IServiceScope CreateScope()
        {
            return new StructureMapServiceScope(_container);
        }
    }

مورد بعدی کلاس StructureMapPopulator می‌باشد. وظیفه این کلاس جمع آوری اطلاعات مربوط به سرویس‌ها می‌باشد.

internal class StructureMapPopulator
    {
        private IContainer _container;

        public StructureMapPopulator(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public void Populate(IEnumerable<ServiceDescriptor> descriptors)
        {
            _container.Configure(c =>
            {
                c.For<IServiceProvider>().Use(new StructureMapServiceProvider(_container));
                c.For<IServiceScopeFactory>().Use<StructureMapServiceScopeFactory>();

                foreach (var descriptor in descriptors)
                {
                    switch (descriptor.Lifetime)
                    {
                        case ServiceLifetime.Singleton:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType).Singleton(), descriptor);
                            break;
                        case ServiceLifetime.Transient:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType), descriptor);
                            break;
                        case ServiceLifetime.Scoped:
                            Use(c.For(descriptor.ServiceType), descriptor);
                            break;
                    }
                }
            });
        }

        private static void Use(GenericFamilyExpression expression, ServiceDescriptor descriptor)
        {
            if (descriptor.ImplementationFactory != null)
            {
                expression.Use(Guid.NewGuid().ToString(), context => { return descriptor.ImplementationFactory(context.GetInstance<IServiceProvider>()); });
            }
            else if (descriptor.ImplementationInstance != null)
            {
                expression.Use(descriptor.ImplementationInstance);
            }
            else if (descriptor.ImplementationType != null)
            {
                expression.Use(descriptor.ImplementationType);
            }
            else
            {
                throw new InvalidOperationException("IServiceDescriptor is invalid");
            }
        }
    }

و در آخر کلاس StructureMapRegistration می‌باشد:

public static class StructureMapRegistration
    {
        public static void Populate(this IContainer container, IEnumerable<ServiceDescriptor> descriptors)
        {
            var populator = new StructureMapPopulator(container);
            populator.Populate(descriptors);
        }
    }

نهایتاً باید متد ConfigurationServices در کلاس StartUp را اندکی تغییر دهیم.

public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
           
            var container = new Container();
            container.Configure(configure =>
            {
                configure.For<ICoreService>().Use<CoreServise>();
            });

            container.Populate(services);

            return container.GetInstance<IServiceProvider>();
        }

در کد بالا، متد ConfigurationServices به جای آنکه Void برگرداند، نمونه‌ای از اینترفیس IServiceProvider را برمی‌گرداند. حال اگر برنامه را اجرا کنیم، وابستگی‌ها توسط StructureMap تزریق شده و برنامه بدون هیچ مشکلی اجرا می‌شود.

مطالب
لینک‌های هفته دوم دی

وبلاگ‌ها ، سایت‌ها و مقالات ایرانی (داخل و خارج از ایران)


ASP. Net


طراحی و توسعه وب


PHP


اس‌کیوال سرور


سی شارپ


SharePoint

عمومی دات نت


ویندوز


مسایل اجتماعی و انسانی برنامه نویسی


متفرقه


نظرات مطالب
وی‍‍ژگی های پیشرفته ی AutoMapper - قسمت دوم
سلام ، مشکلی که من با Automapper دارم اینه 
 کلاسی به شکل زیر دارم 
 public class ProductType:BaseEntity
    {
        #region Field
        private string persianTitle;
        private string englishTitle;
        private IList<Product> products;
        #endregion
        #region Memebr
        public string PersianTitle
        {
            get
            {
                return (persianTitle);
            }
            set
            {
                persianTitle = Microsoft.Security.Application.Encoder.HtmlEncode(value);
            }
        }
        public string EnglishTitle
        {
            get
            {
                return (englishTitle);
            }
            set
            {
                englishTitle = Microsoft.Security.Application.Encoder.HtmlEncode(value);
            }
        }
        public virtual IList<Product> Products
        {
            get
            {
                return (products);
            }
            set
            {
                products = value;
            }
        }
        #endregion
    }
و خوب کلاسی با عنوان Product  هم موجوده  با کدی به این شکل سعی در آپدیت کردن این کلاس دارم
[HttpPost]
        public ActionResult Update(ProductTypeViewModel productTypeViewModel)
        {
            if (productTypeViewModel.ExaminId())
            {
                ProductType productType;
                productType = _productType.Find(x => x.Id == productTypeViewModel.Id);
                AutoMapper.Mapper.Map(productTypeViewModel, productType);
                _uow.SaveChanges();
            }
            return RedirectToAction("Index");
        }
متاسفانه خطا رخ میده ، خطایی مربوط به Context ظاهرا اینم پیام خطا 
issing type map configuration or unsupported mapping.

Mapping types:
ProductTypeViewModel -> ProductType_5334DF7BAFBE780DF5328E2D6DF2A0DC3350F23340BE2EE2FC506AE9EDEC38DA
MvcUserInterface.Areas.Management.Models.ProductTypeViewModel -> System.Data.Entity.DynamicProxies.ProductType_5334DF7BAFBE780DF5328E2D6DF2A0DC3350F23340BE2EE2FC506AE9EDEC38DA

Destination path:
ProductType_5334DF7BAFBE780DF5328E2D6DF2A0DC3350F23340BE2EE2FC506AE9EDEC38DA

Source value:
MvcUserInterface.Areas.Management.Models.ProductTypeViewModel
ممنون میشم اگه کسی تجربه ای داره کمکم کنه من برای پیاده سازی لایه‌های سرویس ، دامین و دیتا از روشی که آقای نصیری گفته استفاده کردم . ویرایش کلاس هایی که دارای عضوی به صورت لیست از کلاس دیگر هستند چگونه باید باشه ؟ برای map کردن این کلاس‌ها کار خاصی باید انجام بشه ؟
مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت پانزدهم
در این قسمت قصد داریم تا با زدن کدهای Platform Specific در Xamarin آشنا شویم. صد البته که در Xamarin Forms به کتابخانه‌های NET. ای دسترسی داریم و مواردی چون Entity Framework Core، Auto Mapper، Autofac و ... را می‌توانیم استفاده کنیم و در کنار اینها، مواردی چون Linq, Parallel Linq, Socket و ... نیز در دسترس ما هستند. در رابطه با مواردی چون کار با Clipboard, Geocoding, Gyroscope, Secure Store و ... نیز می‌توان از کتابخانه فوق العاده کاربردی Xamarin Essentials استفاده کرد که با یک کد CSharp می‌توانید روی Android/iOS/Windows جواب بگیرید.
اما فرض کنید که جستجو کرده اید و کد Cross Platform آماده‌ای برای استفاده نیافته‌اید؛ یا پیدا کرده‌اید، ولی صد در صد منطبق با نیازهای شما نیست. حال باید چه کنید؟ ابتدا باید کد مربوطه را بدانید که در Android/iOS/Windows (بسته به نیازتان) چگونه باید نوشت. در مورد Windows، خب تمامی امکانات سیستم عامل ویندوز را در زبان CSharp هم دارید. خبر خوب این است که این مهم نه تنها برای ویندوز که در مورد Android و iOS نیز برقرار است. به علاوه مستندات استفاده از آنها به زبان CSharp نیز موجود است. برای مثال نگاهی بیاندازید به روش Platform Specific استفاده از Bluetooth در Windows و AR Kit 2 در iOS و Job Scheduler در Android
صد البته که کتابخانه فوق العاده BluetoothLE وجود دارد و یک بار نوشتن کد، نه تنها روی Windows/Android/iOS که بر روی macOS و tvOS هم کار می‌کند!

با مثال گرفتن "ورژن برنامه" شروع می‌کنیم. هر چند با استفاده از Xamarin Essentials می شود با یک خط کد، ورژن برنامه را در هر پلتفرمی که باشیم گرفت؛ ولی فرض کنید که نمی‌شود. برای پیاده سازی این قابلیت ابتدا یک Interface را تعریف می‌کنیم و آن را در فولدر Contracts در پروژه XamApp قرار می‌دهیم:
public interface IAppVersionService
{
    string GetAppVersion();
}
سپس در پروژه XamApp.Android، در فولدر Implementations، کلاس زیر را می‌سازیم: (چون این کلاس در پروژه Android است، به 100% امکانات Android دسترسی داریم)
public class AndroidAppVersionService : IAppVersionService
{
    public Android.Content.Context Context { get; set; }

    public string GetAppVersion()
    {
        return Context.PackageManager.GetPackageInfo(Context.PackageName, 0).VersionName;
    }
}
این کد را از روی این جواب در StackOverFlow نوشته‌ام. همانطور که می‌بینید، دو کد، ساختاری شبیه به یکدیگر دارند. فقط تفاوت این است که Context.GetPackageManager در Java، در CSharp به Context.PackageManager تبدیل می‌شود؛ زیرا در Java چیزی به صورت Property و Get,Set وجود ندارد و Context.PackageManager در Java معادل می‌شود با دو متد Context.GetPackageManager و Context.SetPackageManager
تقریبا برای هر کاری در Android نیاز به Context دارید که می‌توانید آن را با Property Injection دریافت کنید.
سپس در فایل MainActivity.cs در کلاس XamAppPlatformInitializer، در متد RegisterTypes داریم:
containerBuilder.RegisterType<AndroidAppVersionService>()
    .As<IAppVersionService>()
    .PropertiesAutowired(PropertyWiringOptions.PreserveSetValues);
برای پیاده سازی همین امکان در iOS داریم:
public class iOSAppVersionService : IAppVersionService
{
    public string GetAppVersion()
    {
        var infoDictionary = NSBundle.MainBundle.InfoDictionary;
        return infoDictionary?["CFBundleShortVersionString"] as NSString;
    }
}
که از روی این جواب به دست آمده است. البته جواب مربوطه علاوه بر ورژن، نام برنامه را نیز به دست می‌آورد که نیاز ما نیست. اگر سایر جواب‌ها را نگاه کنید، می‌بینید که جواب‌های مربوط به Swift برای برنامه نویسان CSharp خوانایی دارند، ولی این در مورد کدهای Objective-C خیلی صادق نیست(!) برای حل این مشکل، کد Objective-C را در این سایت به Swift تبدیل کرده و سپس معادل CSharp آن را بنویسید.
و در نهایت برای UWP از روی این جواب داریم:
public string GetAppVersion()
{
    return $"{Package.Current.Id.Version.Major}.{Package.Current.Id.Version.Minor}"; 
}
که این دو نیز در AppDelegate.cs برای iOS و MainPage.xaml.cs برای UWP رجیستر می‌شوند.
برای استفاده نیز کافی است در هر View Model ای که قصد استفاده از این سرویس را دارید، یک Property از جنس IAppVersionService را تعریف کنید. در صورت Pull کردن آخرین تغییرات پروژه XamApp، می‌توانید نتیجه را در View و View Model با نام PlatformSpecificSamples ببینید.
خبر خوب این است که تمامی کدها به زبان CSharp نوشته می‌شوند و اگر مثلا وسط یک کد Platform Specific برای Android احتیاج به Auto Mapper پیدا کردید، می‌توانید از آن استفاده کنید. همچنین تمامی این کدها در Visual Studio دیباگ می‌شوند که خود نعمتی است.
حال اگر در ادامه کار، به یک کتابخانه 3rd Party که با Java نوشته شده نیاز پیدا کردیم چه؟ برای مثال این کتابخانه اطلاعاتی را در مورد Ringer گوشی، در اختیار ما قرار می‌دهد!
در Xamarin می‌توانید فایل‌های JAR و AAR و Header‌های Objective-C و Swift را در پروژه اضافه کنید و Wrapper به زبان CSharp تحویل بگیرید! علاوه بر مستندات مفصل خود Xamarin در این مورد که برای Android/iOS می توانید آنها را بخوانید. افراد زیادی بر همین اساس امکان استفاده از کتابخانه‌های 3rd Party زیادی را به Xamarin اضافه کرده‌اند. برخی از ابزارها نیز در این زمینه کاربردی هستند؛ برای مثال، برای ساخت C# Wrapper از روی C++,C از ابزار CppSharp می توانید استفاده کنید.
در نظر داشته باشید، اگر بخواهید کدی بزنید که فقط تفاوت رفتار در Android/iOS/Windows را دارد، یا بسته به گوشی، تبلت یا دسکتاپ بودن قرار است رفتارش تفاوت کند، مثلا یک پیام را فقط به دارندگان گوشی‌های اندرویدی نشان دهید، ولی با IUserDialogs که در هر سه پلتفرم کار می‌کند می‌خواهید این کد را بنویسید، احتیاجی به این کارها نیست و به سادگی تعریف یک Property با نام IDeviceService می‌توانید جواب لازم را بگیرید:
async Task ShowSomeAlertToAndroidPhoneUsersOnly()
{
    if (DeviceService.RuntimePlatform == RuntimePlatform.Android && DeviceService.Idiom == TargetIdiom.Phone)
    {
        await UserDialogs.AlertAsync("Some alert to android phone users only!", "Test");
    }
}

در برخی مواقع ما قصد سفارشی سازی کردن کنترل‌های UI را داریم. برای مثال زمانیکه از Entry در Xamarin Forms استفاده می‌کنیم، این به کنترل معادل Native خودش در هر پلتفرم تبدیل می‌شود، که همین باعث می‌شود بگوییم UI در Xamarin Forms به صورت Native است. حال در iOS که ما UITextField را به عنوان معادل Native کنترل Entry داریم، یک ویژگی داریم به نام ClearButtonMode که وقتی به مقدار WhileEditing تنظیم شود، در موقع تایپ کردن در UITextField، آن X پاک کردن متن باقی می‌ماند. این رفتار پیش فرض نیست و اگر ما قصد تغییر آن را داشته باشیم، یکی از متداول‌ترین راه‌ها، نوشتن Custom Renderer است. برای همین در iOS از EntryRenderer ارث بری می‌کنیم و سفارشی سازی مربوطه را انجام می‌دهیم و در نهایت EntryRenderer خودمان را رجیستر می‌کنیم.
public class XamAppEntryRenderer : EntryRenderer
{
    protected override void OnElementChanged(ElementChangedEventArgs<Entry> e)
    {
        base.OnElementChanged(e);

        if (e.NewElement != null) /* e.NewElement is a Xamarin Forms' Entry */
        {
            Control.ClearButtonMode = UITextFieldViewMode.WhileEditing; // Control is UITextField
        }
    }
}
برای Register کردن نیز داریم:
[assembly: ExportRenderer(typeof(Entry), typeof(XamAppEntryRenderer))]
در واقع این کد می‌گوید که از این به بعد، Entry‌ها در iOS، با کلاس جدید Render شوند. برای درک بهتر این مهم، فایل XamAppEntryRenderer.cs را در فولدر Renderer در پروژه XamApp.iOS مشاهده کنید.
مطالب دوره‌ها
معرفی پروژه NotifyPropertyWeaver
پس از معرفی مباحث IL Code Weaving و همچنین ارائه راه حلی در مورد «استفاده از AOP Interceptors برای حذف کدهای تکراری INotifyPropertyChanged در WPF» راه حل مشابهی به نام NotifyPropertyWeaver ارائه شده است که همان کار AOP Interceptors را انجام می‌دهد؛ اما بدون نیاز به تشکیل پروکسی و سربار اضافی. کار نهایی را توسط ویرایش اسمبلی و افزودن کدهای IL لازم انجام می‌دهد؛ البته بدون استفاده از PostSharp. این پروژه از کتابخانه سورس باز پایه‌ای به نام Fody استفاده می‌کند که جهت IL Code weaving طراحی شده است.
اگر به Wiki آن مراجعه نمائید، لیست افزونه‌های قابل توجهی را در مورد آن خواهید یافت که PropertyChanged تنها یکی از آن‌ها است.


پیشنیازها
الف) صفحه پروژه در GitHub
ب) دریافت از طریق نوگت


روش استفاده

پس از نصب بسته نوگت پروژه PropertyChanged.Fody
 PM> Install-Package PropertyChanged.Fody
کلاسی را که باید پس از کامپایل، پیاده سازی‌های خودکار OnPropertyChanged را شامل شود، با ویژگی ImplementPropertyChanged مزین کنید.
using PropertyChanged;

namespace AOP02
{
    [ImplementPropertyChanged]
    public class Person
    {
        public string Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
    }
}
و سپس پروژه را کامپایل نمائید. خروجی کنسول Build در VS.NET :
------ Build started: Project: AOP02, Configuration: Debug x86 ------
  Fody (version 1.13.6.1) Executing
  Finished Fody 287ms.
  AOP02 -> D:\Prog\AOP02\bin\Debug\AOP02.exe
========== Build: 1 succeeded or up-to-date, 0 failed, 0 skipped ==========
اکنون اگر فایل اسمبلی نهایی پروژه را در برنامه ILSpy باز کنیم، چنین پیاده سازی را می‌توان شاهد بود:
using System;
using System.ComponentModel;
using System.Runtime.CompilerServices;
namespace AOP02
{
    public class Person : INotifyPropertyChanged
    {
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
        public string Id
        {
            [System.Runtime.CompilerServices.CompilerGenerated]
            get
            {
                return this.<Id>k__BackingField;
            }
            [System.Runtime.CompilerServices.CompilerGenerated]
            set
            {
              if (string.Equals(this.<Id>k__BackingField, value, System.StringComparison.Ordinal))
              {
                  return;
              }
              this.<Id>k__BackingField = value;
              this.OnPropertyChanged("Id");
            }
        }
        public string Name
        {
            [System.Runtime.CompilerServices.CompilerGenerated]
            get
            {
               return this.<Name>k__BackingField;
            }
            [System.Runtime.CompilerServices.CompilerGenerated]
            set
           {
             if (string.Equals(this.<Name>k__BackingField, value, System.StringComparison.Ordinal))
             {
                return;
             }
             this.<Name>k__BackingField = value;
             this.OnPropertyChanged("Name");
            }
        }
        public virtual void OnPropertyChanged(string propertyName)
        {
            PropertyChangedEventHandler propertyChanged = this.PropertyChanged;
            if (propertyChanged != null)
            {
                propertyChanged(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
            }
        }
    }
}