مطالب دوره‌ها
آشنایی با مدل برنامه نویسی TAP
تاریخچه‌ی اعمال غیر همزمان در دات نت فریم ورک

دات نت فریم ورک، از زمان ارائه نگارش یک آن، از اعمال غیرهمزمان و API خاص آن پشتیبانی می‌کرده‌است. همچنین این مورد یکی از ویژگی‌های Win32 نیز می‌باشد. نوشتن کدهای همزمان متداول بسیار ساده است. در این نوع کدها هر عملیات خاص، پس از پایان عملیات قبلی انجام می‌شود.
        public string TestNoneAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            return webClient.DownloadString("http://www.google.com");
        }
در این مثال متداول، متد DownloadString به صورت همزمان یا synchronous عمل می‌کند. به این معنا که تا پایان عملیات دریافت اطلاعات از وب، منتظر مانده و ترد جاری را قفل می‌کند. مشکل از جایی آغاز می‌شود که مدت زمان دریافت اطلاعات، طولانی باشد. چون این عملیات در ترد UI در حال انجام است، کل رابط کاربری برنامه تا پایان عملیات نیز قفل شده و دیگر پاسخگوی سایر اعمال رسیده نخواهد بود. در این حالت عموما ویندوز در نوار عنوان برنامه، واژه‌های Not responding را نمایش می‌دهد.
این مورد همچنین در برنامه‌های سمت سرور نیز حائز اهمیت است. با قفل شدن تعداد زیادی ترد در حال اجرا، عملا قدرت پاسخ‌دهی سرور نیز کاهش می‌یابد. بنابراین در این نوع موارد، برنامه‌های چند ریسمانی هرچند در سمت کلاینت ممکن است مفید واقع شوند و برای مثال ترد UI را آزاد کنند، اما اثر آنچنانی بر روی برنامه‌های سمت سرور ندارند. زیرا در آن‌ها می‌توان هزاران ترد را ایجاد کرد که همگی دارای کدهای اصطلاحا blocking باشند. برای حل این مساله استفاده از API غیرهمزمان توصیه می‌شود.
برای نمونه کلاس WebClient توکار دات نت، دارای متدی به نام DownloadStringAsync نیز می‌باشد. این متد به محض فراخوانی، ترد جاری را آزاد می‌کند. به این معنا که فراخوانی آن سبب توقف ترد جاری برای دریافت نتیجه‌ی دریافت اطلاعات از وب نمی‌شود. به این نوع API، یک Asynchronous API گفته می‌شود؛ زیرا با سایر کدهای نوشته شده، هماهنگ و همزمان اجرا نمی‌شود.
هر چند این کد جدید مشکل عدم پاسخ دهی برنامه را برطرف می‌کند، اما مشکل دیگری را به همراه دارد؛ چگونه باید حاصل عملیات آن‌را پس از پایان کار دریافت کرد؟ چگونه باید خطاها و مشکلات احتمالی را مدیریت کرد؟
برای مدیریت این مساله، رخدادی به نام DownloadStringCompleted تعریف شده‌است. روال رویدادگردان آن پس از پایان کار دریافت اطلاعات از وب، فراخوانی می‌گردد.
        public void TestAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            webClient.DownloadStringAsync(new Uri("http://www.google.com"));
            webClient.DownloadStringCompleted += webClientDownloadStringCompleted;
        }

        void webClientDownloadStringCompleted(object sender, DownloadStringCompletedEventArgs e)
        {
            // use e.Result
        }
در اینجا همچنین توسط آرگومان DownloadStringCompletedEventArgs، موفقیت یا شکست عملیات نیز گزارش می‌شود و مقدار e.Result حاصل عملیات است.

مشکل!
ما سادگی یک عملیات همزمان را از دست دادیم. متد TestNoneAsync از لحاظ پیاده سازی و همچنین خواندن و نگهداری آن در طول زمان، بسیار ساده‌تر است از نمونه‌ی TestAsync نوشته شده. در کدهای غیرهمزمان فوق، یک متد ساده، به دو متد مجزا خرد شده‌است و نتیجه‌ی نهایی، درون یک روال رخدادگردان بدست می‌آید.
به این مدل، EAP یا Event based asynchronous pattern نیز گفته می‌شود. EAP در دات نت 2 معرفی شد. روال‌های رخدادگردان در این حالت، در ترد اصلی برنامه اجرا می‌شوند. اما اگر به حالت اصلی اعمال غیرهمزمان موجود از دات نت یک کوچ کنیم، اینطور نیست. در WinForms و WPF برای به روز رسانی رابط کاربری نیاز است اطلاعات دریافت شده در همان تردی که رابط کاربری ایجاد شده است، تحویل گرفته شده و استفاده شوند. در غیراینصورت استثنایی صادر شده و برنامه خاتمه می‌یابد.


آشنایی با Synchronization Context

ابتدا یک برنامه‌ی WinForms ساده را آغاز کرده و یک دکمه‌ی جدید را به نام btnGetInfo و یک تکست باکس را به نام txtResults، به آن اضافه کنید. سپس کدهای فرم اصلی آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
using System;
using System.Linq;
using System.Net;
using System.Windows.Forms;

namespace Async02
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        public Form1()
        {
            InitializeComponent();
        }

        private void btnGetInfo_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var req = (HttpWebRequest)WebRequest.Create("http://www.google.com");
            req.Method = "HEAD";
            req.BeginGetResponse(
                asyncResult =>
                {
                    var resp = (HttpWebResponse)req.EndGetResponse(asyncResult);
                    var headersText = formatHeaders(resp.Headers);
                    txtResults.Text = headersText;
                }, null);
        }

        private string formatHeaders(WebHeaderCollection headers)
        {
            var headerString = headers.Keys.Cast<string>()
                                      .Select(header => string.Format("{0}:{1}", header, headers[header]));
            return string.Join(Environment.NewLine, headerString.ToArray());
        }
    }
}
در اینجا از روش دیگری برای دریافت اطلاعات از وب استفاده کرده‌ایم. با استفاده از امکانات HttpWebRequest، کوئری‌های پیشرفته‌تری را می‌توان تهیه کرد. برای مثال می‌توان نوع متد را به HEAD تنظیم نمود؛ تا صرفا مقادیر هدر آدرس درخواستی از سرور، دریافت شوند.
همچنین در این مثال از متد غیرهمزمان BeginGetResponse نیز استفاده شده‌است. در این نوع API خاص، کار با BeginGetResponse آغاز شده و سپس در callback نهایی توسط EndGetResponse، نتیجه‌ی عملیات به دست می‌آید.
اگر برنامه را اجرا کنید، با استثنای زیر مواجه خواهید شد:
 An exception of type 'System.InvalidOperationException' occurred in System.Windows.Forms.dll but was not handled in user code
Additional information: Cross-thread operation not valid: Control 'txtResults' accessed from a thread other than the thread it was created on.
علت اینجا است که asyncResult دریافتی، در تردی دیگر نسبت به ترد اصلی برنامه که UI را اداره می‌کند، اجرا می‌شود. یکی از راه حل‌های این مشکل و انتقال اطلاعات به ترد اصلی برنامه، استفاده از Synchronization Context است:
        private void btnGetInfo_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var sync = SynchronizationContext.Current;
            var req = (HttpWebRequest)WebRequest.Create("http://www.google.com");
            req.Method = "HEAD";
            req.BeginGetResponse(
                asyncResult =>
                {
                    var resp = (HttpWebResponse)req.EndGetResponse(asyncResult);
                    var headersText = formatHeaders(resp.Headers);
                    sync.Post(delegate { txtResults.Text = headersText; }, null);
                }, null);
        }
SynchronizationContext.Current در اینجا چون در ابتدای متد دریافت اطلاعات اجرا می‌شود، به ترد UI، یا ترد اصلی برنامه اشاره می‌کند. به همین جهت این زمینه را نباید داخل Async callback دریافت کرد؛ زیرا ترد جاری آن، ترد UI مدنظر ما نیست. سپس همانطور که ملاحظه می‌کنید، توسط متد Post آن می‌توان اطلاعات را در زمینه‌ی تردی که SynchronizationContext به آن اشاره می‌کند اجرا کرد.


برای درک بهتر آن، سه break point را پیش از متد BeginGetResponse، داخل  Async calback و داخل delegate متد Post قرار دهید. پس از اجرای برنامه، از منوی دیباگ در VS.NET گزینه‌ی Windows و سپس Threads را انتخاب کنید.
در اینجا همانطور که مشخص است، کد داخل delegate تعریف شده، در ترد اصلی برنامه اجرا می‌شود و نه یکی از Worker threadهای ثانویه.
هر چند استفاده از متدهای تو در تو و lambda syntax، نیاز به تعریف چندین متد جداگانه را برطرف کرده‌است، اما باز هم کد ساده‌ای به نظر نمی‌رسد. در سی شارپ 5، برای مدیریت بهتر تمام مشکلات یاد شده، پشتیبانی توکاری از اعمال غیرهمزمان، به هسته‌ی زبان اضافه شده‌است.


Syntax ابتدایی یک متد Async

در ابتدا کلاس و متد Async زیر را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Threading.Tasks;

namespace Async01
{
    public class AsyncExample
    {
        public async Task DoWorkAsync(int parameter)
        {
            await Task.Delay(parameter);
            Console.WriteLine(parameter);
        }
    }
}
شیوه‌ی نگارش آن بر اساس راهنمای نوشتن برنامه‌های Async یا Task asynchronous programming model یا به اختصار TAP است:
- در مدل برنامه نویسی TAP، متدهای غیرهمزمان باید یک Task را بازگشت دهند؛ یا نمونه‌ی جنریک آن‌را. البته کامپایلر، async void را نیز پشتیبانی می‌کند ولی در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد که چرا استفاده از آن مشکل‌زا است و باید از آن پرهیز شود.
- همچنین مطابق TAP، اینگونه متدها باید به پسوند Async ختم شوند تا استفاده کننده در حین کار با Intellisense، بتواند آ‌ن‌ها را از متدهای معمولی سریعتر تشخیص دهد.
- از واژه‌ی کلیدی async نیز استفاده می‌گردد تا کامپایلر از وجود اعمال غیر همزمان مطلع گردد.
- await به کامپایلر می‌گوید، عبارت پس از من، یک وظیفه‌ی غیرهمزمان است و ادامه‌ی کدهای نوشته شده، تنها زمانی باید اجرا شوند که عملیات غیرهمزمان معرفی شده، تکمیل گردد.

در متد DoWorkAsync، ابتدا به اندازه‌‌ای مشخص توقف حاصل شده و سپس سطر بعدی یعنی Console.WriteLine اجرا می‌شود.


یک اشتباه عمومی! استفاده از واژه‌های کلیدی async و await متد شما را async نمی‌کنند.

برخلاف تصور ابتدایی از بکارگیری واژه‌های کلیدی async و await، این کلمات نحوه‌ی اجرای متد شما را async نمی‌کنند. این کلمات صرفا برای تشکیل متدهایی که هم اکنون غیرهمزمان هستند، مفید می‌باشند. برای توضیح بیشتر آن به مثال ذیل دقت کنید:
        public async Task<double> GetNumberAsync()
        {
            var generator = new Random();
            await Task.Delay(generator.Next(1000));

            return generator.NextDouble();
        }
در این متد با استفاده از Task.Delay، انجام یک عملیات طولانی شبیه سازی شده‌است؛ مثلا دریافت یک عدد یا نتیجه از یک وب سرویس. سپس در نهایت، عددی را بازگشت داده است. برای بازگشت یک خروجی double، در اینجا از نمونه‌ی جنریک Task استفاده شده‌است.
در ادامه برای استفاده از آن خواهیم داشت:
        public async Task<double> GetSumAsync()
        {
            var leftOperand = await GetNumberAsync();
            var rightOperand = await GetNumberAsync();

            return leftOperand + rightOperand;
        }
خروجی این متد تنها زمانی بازگشت داده می‌شود که نتایج leftOperand و rightOperand از وب سرویس فرضی، دریافت شده باشند و در اختیار مصرف کننده قرارگیرند. بنابراین همانطور که ملاحظه می‌کنید از واژه‌ی کلیدی await جهت تشکیل یک عملیات غیرهمزمان و مدیریت ساده‌تر کدهای نهایی، شبیه به کدهای معمولی همزمان استفاده شده‌است.
در کدهای همزمان متداول، سطر اول ابتدا انجام می‌شود و بعد سطر دوم و الی آخر. با استفاده از واژه‌ی کلیدی await یک چنین عملکردی را با اعمال غیرهمزمان خواهیم داشت. پیش از این برای مدیریت اینگونه اعمال از یک سری callback و یا رخداد استفاده می‌شد. برای مثال ابتدا عملیات همزمانی شروع شده و سپس نتیجه‌ی آن در یک روال رخ‌داد گردان جایی در کدهای برنامه دریافت می‌شد (مانند مثال ابتدای بحث). اکنون تصور کنید که قصد داشتید جمع نهایی حاصل دو عملیات غیرهمزمان را از دو روال رخدادگردان جدا از هم، جمع آوری کرده و بازگشت دهید. هرچند اینکار غیرممکن نیست، اما حاصل کار به طور قطع آنچنان زیبا نبوده و قابلیت نگهداری پایینی دارد. واژه‌ی کلیدی await، انجام اینگونه امور غیرهمزمان را طبیعی و همزمان جلوه می‌دهد. به این ترتیب بهتر می‌توان بر روی منطق و الگوریتم‌های مورد استفاده تمرکز داشت، تا اینکه مدام درگیر مکانیک اعمال غیرهمزمان بود.

امکان استفاده از واژه‌ی کلیدی await در هر جایی از کدها وجود دارد. برای نمونه در مثال زیر، برای ترکیب دو عملیات غیرهمزمان، از await در حین تشکیل عملیات ضرب نهایی، دقیقا در جایی که مقدار متد باید بازگشت داده شود، استفاده شده‌است:
        public async Task<double> GetProductOfSumAsync()
        {
            var leftOperand = GetSumAsync();
            var rightOperand = GetSumAsync();

            return await leftOperand * await rightOperand;
        }
اگر await را از این مثال حذف کنیم، خطای کامپایل زیر را دریافت خواهیم کرد:
 Operator '*' cannot be applied to operands of type 'System.Threading.Tasks.Task<double>' and 'System.Threading.Tasks.Task<double>'
خروجی متد GetSumAsync صرفا یک Task است و نه یک عدد. پس از استفاده از await، عملیات آن انجام شده و بازگشت داده می‌شود.


اگر متد DownloadString همزمان ابتدای بحث را نیز بخواهیم تبدیل به نمونه‌ی async سی‌شارپ 5 کنیم، می‌توان از متد الحاقی جدید آن به نام DownloadStringTaskAsync کمک گرفت:
        public async Task<string> DownloadAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            return await webClient.DownloadStringTaskAsync("http://www.google.com");
        }
نکته‌ی مهم این کد علاوه بر ساده سازی اعمال غیر همزمان، برای استفاده از نتیجه‌ی نهایی آن، نیازی به SynchronizationContext معرفی شده در تاریخچه‌ی ابتدای بحث نیست. نتیجه‌ی دریافتی از آن در ترد اصلی برنامه تحویل داده شده و به سادگی قابل استفاده است.


سؤال: آیا استفاده از await نیز ترد جاری را قفل می‌کند؟

اگر به کدها دقت کنید، استفاده از await به معنای صبر کردن تا پایان عملیات async است. پس اینطور به نظر می‌رسد که در اینجا نیز ترد اصلی، همانند قبل قفل شده‌است.
        public void TestDownloadAsync()
        {
            Debug.WriteLine("Before DownloadAsync");
            DownloadAsync();
            Debug.WriteLine("After DownloadAsync");
        }
اگر این متد را اجرا کنید (در آن await بکار نرفته)، بلافاصله خروجی ذیل را مشاهده خواهید کرد:
 Before DownloadAsync
After DownloadAsync
به این معنا که در اصل، همانند سایر روش‌های async موجود از دات نت یک، در اینجا نیز فراخوانی متد async ترد اصلی را بلافاصله آزاد می‌کند و ترد آن‌را قفل نخواهد کرد. استفاده از await نیز عملکرد کدها را تغییر نمی‌دهد. تنها کامپایلر در پشت صحنه همان کدهای لازم جهت مدیریت روال‌های رخدادگردان و callbackها را تولید می‌کند، به نحوی که صرفا نحوه‌ی کدنویسی ما همزمان به نظر می‌رسد، اما در پشت صحنه، نحوه‌ی اجرای آن غیرهمزمان است.


برنامه‌های Async و نگارش‌های مختلف دات نت

شاید در ابتدا به نظر برسد که قابلیت‌های جدید async و await صرفا متعلق هستند به دات نت 4.5 به بعد؛ اما خیر. اگر کامپایلری را داشته باشید که از این واژه‌های کلیدی را پشتیبانی کند، امکان استفاده از آن‌ها را با دات نت 4 نیز خواهید داشت. برای این منظور تنها کافی است از VS 2012 به بعد استفاده نمائید. سپس در کنسول پاورشل نیوگت دستور ذیل را اجرا نمائید (فقط برای برنامه‌های دات نت 4 البته):
 PM> Install-Package Microsoft.Bcl.Async
این روال متداول VS.NET بوده است تا به امروز. برای مثال اگر VS 2010 را نصب کنید و سپس یک برنامه‌ی دات نت 3.5 را ایجاد کنید، امکان استفاده‌ی کامل از تمام امکانات سی‌شارپ 4، مانند آرگومان‌های نامدار و یا مقادیر پیش فرض آرگومان‌ها را در یک برنامه‌ی دات نت 3.5 نیز خواهید داشت. همین نکته در مورد async نیز صادق است. VS 2012 (یا نگارش‌های جدیدتر) را نصب کنید و سپس یک پروژه‌ی دات نت 4 را آغاز کنید. امکان استفاده از async و await را خواهید داشت. البته در این حالت دسترسی به متدهای الحاقی جدید را مانند DownloadStringTaskAsync نخواهید داشت. برای رفع این مشکل باید بسته‌ی  Microsoft.Bcl.Async را نیز توسط نیوگت نصب کنید.
نظرات مطالب
نمایش تاریخ شمسی توسط JavaScript در AngularJS
سلام.
خیلی خوب و سادست 
ولی واسه Date Picker باید چی کار کنیم؟
اصلا Date Picker داره؟
اگه نداره بیزحمت یه Date Picker خوب معرفی کنید که با این افزونه سازگار باشه
مطالب
روش نادرست اعمال دسترسی کاربر به منوها و کنترلهای فرم در windows form ها
معمولا وقتی صحبت از هک می‌شود بیشتر وب سایتها مدنظر هستند و کمتر به نرم افزارهای محیط desktop توجه می‌شود اما در محیط desktop هم امنیت بسیار مهم است.

یکی از مواردی که در رابطه با windows form‌ها (دات نتی و غیر دات نتی) بسیار به آن برخورد کرده ام اعمال دسترسی کاربر به قسمتهای مختلف فرم با مخفی یا غیر فعال کردن دکمه‌ها و کنترلهای فرم است. به این صورت که در هنگام لود فرم اصلی با توجه به دسترسی کاربر بعضی منوها مخفی می‌شوند و در لود هر فرم هم بعضی از دکمه‌ها و کنترلهای روی فرم مخفی یا غیر فعال می‌شوند. همین!

اما اگر کاربر به کمک ابزاری بتواند منوها و کنترلهای مخفی فرم را نمایش دهد و
منوها و کنترلهای غیرفعال را فعال کند چی؟

کلاس زیر را در نظر بگیرید :
    public class HackWindowsForms
    {
        struct POINTAPI
        {
            public int X;
            public int Y;
        }

        [DllImport("user32.dll")]
        static extern int EnumChildWindows(int hWndParent, EnumChildCallbackDelegate enumChildCallback, int lParam);
        [DllImport("user32.dll")]
        static extern int EnableWindow(int hwnd, int fEnable);
        [DllImport("user32.dll")]
        static extern int WindowFromPoint(int x, int y);
        [DllImport("user32.dll")]
        static unsafe extern int GetCursorPos(POINTAPI* lpPoint);

        delegate int EnumChildCallbackDelegate(int hwnd, int lParam);

        public static void EnableThisWindowControls()
        {
            unsafe
            {
                POINTAPI cursorPosition = new POINTAPI();
                GetCursorPos(&cursorPosition);
                int winWnd = WindowFromPoint(cursorPosition.X, cursorPosition.Y);
                EnumChildWindows(winWnd, EnumChildCallback, 0);
            }
        }


        static int EnumChildCallback(int hwnd, int lParam)
        {
            EnableWindow(hwnd, 1);
            EnumChildWindows(hwnd, EnumChildCallback, 0);
            return 1;
        }
    }
یک پروژه ویندوز فرم ایجاد کنید و دکمه ای روی فرم قرار دهید. برای MouseUp آن کد زیر را بنویسید :
        private void button1_MouseUp(object sender, MouseEventArgs e)
        {
            HackWindowsForms.EnableThisWindowControls();
            MessageBox.Show("حالا روی دکمه مورد نظر کلیک کنید و کلید space را فشار دهید.", "", MessageBoxButtons.OK, MessageBoxIcon.Asterisk, MessageBoxDefaultButton.Button1, MessageBoxOptions.RtlReading);
        }
حالا اگر برنامه را اجرا کنید و روی دکمه کلیک کنید و ماوس را نگهدارید سپس روی نوار عنوان پنجره مورد نظر رها کنید، تمام کنترلهای روی آن پنجره فعال خواهند شد!
نمونه کد مشابهی هم برای نمایش منوها و کنترلهای مخفی شده می‌توان نوشت.

اما راه حل چیست؟
قبل از اجرای هر عملی که احتیاج به دسترسی دارد، دسترسی کاربر چک شود و فقط به غیر فعال و مخفی کردن کنترلها بسنده نشود. مثلا اگر دکمه ویرایش را غیر فعال کرده ایم در کلیک آن هم دسترسی چک شود.
نظرات مطالب
استفاده‌ی گسترده از DateTimeOffset در NET Core.
1- بهتر است اینگونه باشد و کار با آن ساده‌‌تر است از پیچیدگی‌های نگهداری اجزای آن به صورت مجزا؛ مانند نگهداری TimeZone به صورت مجزا. هدف از DateTimeOffset چیزی نیست بجز نگهداری زمان بر اساس UTC (وابسته نبودن به زمان محلی) و همچنین نگهداری Offset منطقه‌ی جاری در آن، برای آینده و تبدیلات مرتبط (این زمان UTC درج شده را باید به چه میزانی کم و زیاد کرد تا به زمان دقیق محلی رسید، مثلا برای زمان ایران، UTC +3:30 است و این 3:30+ به همراه DateTimeOffset درج می‌شود) . این موارد در قسمت «DateTimeOffset و ذخیره‌ی DateTime به همراه Offset » مطلب جاری بیشتر بحث شدند.
2- بله. کتابخانه‌های کلاینت مناسبی برای اینکار موجود هستند. مهم‌ترین قسمت اطلاعات TimeZone، جزئی از اجزای DateTimeOffset است؛ همان قسمت offset در تعریف Date + Time + Offset و اگر TimeZone کاربر و سرور یکی است و همچنین در آینده هم قرار نیست تغییری کنند، نیازی به پیاده سازی این مطلب ندارید. این موارد نیز در قسمت «چه زمانی از DateTime و چه زمانی از DateTimeOffset استفاده کنیم؟ » مطلب جاری بیشتر بحث شدند. اطلاعات ارسالی از سمت کاربر که به همراه زمان UTC و Offset آن منطقه هستند، دقیقا به همان شکل در سمت سرور ذخیره می‌شوند؛ بدون انجام هیچ تبدیلی. وجود این Offset ارسالی، نیاز به تبدیلات مجدد سمت سرور را غیرضروری می‌کند.
3- همانطور که در نظرات هم عنوان شد، از کتابخانه‌ی DNTPersianUtils.Core استفاده کنید. این تبدیلات را صرفا جهت نمایش تاریخ و زمان شمسی، برای شما انجام می‌دهد. کدهای آن هم برای مطالعه‌ی بیشتر موجود است. البته باید دقت داشت که حتی در کوئری‌های EF هم نیاز به تبدیل سمت سرور خاصی نیست. فقط از Microsoft.CodeAnalysis.BannedApiAnalyzers جهت اجبار به استفاده‌ی از Utc در کدهای سمت سرور استفاده کنید. نکات تکمیلی این مطلب را هم در صورت نیاز به استفاده‌ی از تبدیلگرها مطالعه کنید.
مطالب
فراخوانی یک متداز یک کنترل WPF از XAML
در بعضی مواقع نیاز است که یک متد از یک کنترل درون XAML فراخوانی شود. برای مثال لازم است یکی از متد‌های یک کنترل در یک استایل فراخوانی شود. یکی از روش‌های انجام این کار استفاده از خصوصیت‌های پیوست شده( AttachedPropery) است. شیوه‌ی کار به این صورت است که یک خصوصیت از نوع Bool ایجاد می‌کنیم. هنگامیکه مقدار این خصوصیت تغییر کند یک رویه فراخوانی می‌شود که کار فراخوانی متد مورد نظر را انجام میدهد:
public class SelectAllBehavior
    {
        public static bool GetSelectAll(TextBoxBase target)
        {
            return (bool)target.GetValue(SelectAllProperty);
        }

        public static void SetSelectAll(TextBoxBase target, bool value)
        {
            target.SetValue(SelectAllProperty, value);
        }

        public static readonly DependencyProperty SelectAllProperty = DependencyProperty.RegisterAttached("SelectAll", typeof(bool), typeof(SelectAllBehavior), new UIPropertyMetadata(false, OnSelectAllPropertyChanged));

        static void OnSelectAllPropertyChanged(DependencyObject o, DependencyPropertyChangedEventArgs e)
        {
            ((TextBoxBase)o).SelectAll();
        }
    }
 برای استفاده از کلاس فوق درون یک استایل باید به شکل زیر عمل کرد:
<Style TargetType="{x:Type TextBoxBase}" >
    <Style.Triggers>
        <Trigger Property="IsFocused" Value="True">
            <Setter Property="x: SelectAllBehavior.SelectAll" Value="True"/>
        </Trigger>
    </Style.Triggers>
</Style>

در تکه کد بالا ،هنگامی که خصوصیت IsFocused مربوط به کنترل TextBox برابر True می‌شود، یعنی Focus روی TextBox قرار می‌گیرد،مقدار خصوصیت پیوست شده نیز برابر True می‌شود که همانطور که گفته شد باعث فراخوانی OnSelectAllPropertyChanged می‌شود.

تا اینجا فراخوانی یک متد از کنترل از طریق استایل توضیح داده شد، همانطور که در عنوان مطلب آورده شده است. اما اگر بخواهید مثال فوق را به درستی اجرا کنید یعنی هنگام کلیک روی TextBox متن درون آن انتخاب شود، نیاز به اضافه کردن کدهای دیگری وجود دارد. چرا که به صورت پیش فرض زمانی که MouseLeftButtonUp اجرا می‌شود در صورتی که حالت متن به صورت انتخاب شده باشد، از حالت انتخاب خارج میشود. این بار برای اینکار از   خصوصیت‌های پیوست شده( AttachedPropery)  برای کنترل رویداد PreviewMouseLeftButtonDown استفاده میکنیم و هنگام فشرده شدن کلید سمت چپ موس رویدادهای Click و بقیه LeftMouseButtonDown‌ها را غیرفعال می‌کنیم.

 public class PreviewMouseLeftButtonDownBehavior
{
    public static readonly DependencyProperty PreviewMouseLeftButtonDownProperty = DependencyProperty.RegisterAttached("PreviewMouseLeftButtonDown"
                  , typeof(bool?)
                  , typeof(PreviewMouseLeftButtonDownBehavior)
                  , new UIPropertyMetadata(null, OnPreviewMouseLeftButtonDown)
                  );

    public static void SetPreviewMouseLeftButtonDown(DependencyObject target, bool? value)
    {
        target.SetValue(PreviewMouseLeftButtonDownProperty, value);
    }
    public static object GetPreviewMouseLeftButtonDown(DependencyObject target)
    {
        return target.GetValue(PreviewMouseLeftButtonDownProperty);
    }

    public static void OnPreviewMouseLeftButtonDown(DependencyObject obj, DependencyPropertyChangedEventArgs e)
    {
        var control = obj as Control;
        if (control == null)
            return;
        if (e.NewValue != null && e.OldValue == null)
            control.PreviewMouseLeftButtonDown += control_PreviewMouseLeftButtonUp;
        else if ((e.NewValue == null) && (e.OldValue != null))
        {
            control.PreviewMouseLeftButtonDown -= control_PreviewMouseLeftButtonUp;
        }
    }
    static void control_PreviewMouseLeftButtonUp(object sender, System.Windows.Input.MouseButtonEventArgs e)
    {
        var tb = (sender as TextBox);
        if (tb != null)
        {
            if (!tb.IsKeyboardFocusWithin)
            {
                e.Handled = true;
                tb.Focus();
            }
        }
    }
}

و استایل را به صورت زیر تغییر میدهیم:

<Style TargetType="{x:Type TextBoxBase}" >
    <Setter Property="x:PreviewMouseLeftButtonDownBehavior.IsPreviewMouseLeftButtonDown" Value="True"/>
    <Style.Triggers>
        <Trigger Property="IsKeyboardFocusWithin" Value="True">
            <Setter Property="InputLanguageManager.InputLanguage" Value="fa-ir" />
        </Trigger>
        <Trigger Property="IsFocused" Value="True">
            <Setter Property="xamlServices:SelectAllTextBoxBehavior.SelectAll" Value="True"/>
        </Trigger>
    </Style.Triggers>
</Style>

در این مثال با Focus رو هر TextBox که استایل فوق را به کار گرفته باشد، متن در حالت انتخاب شده قرار میگیرد. (البته این مشروط به این است که نیاز نباشد رویداد PreviewMouseLeftButtonDown  کنترل مورد نظر درون برنامه مقیدسازی(Bind) شود.)

نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 11 - بررسی رابطه‌ی Self Referencing
without Cacheable:

with Cacheable:

ساختار موجودیت در DomainLayer :

public class PublicMenu : BaseEntity
    {
        public PublicMenu()
        {
            SubMenus = new List<PublicMenu>();
        }

        public string Title { get; set; }
        public string Url { get; set; }
        public string Icon { get; set; }
        public bool IsShow { get; set; }

        public virtual PublicMenu Menu { set; get; }
        public int? MenuId { get; set; }
        public ICollection<PublicMenu> SubMenus { get; set; }
    }

مطالب
سری بررسی SQL Smell در EF Core - استفاده از مدل Entity Attribute Value - بخش اول
یکی از چالش‌های دیتابیس‌های رابطه‌ایی، ذخیره‌سازی داده‌هایی با ساختار داینامیک است. در حالت عادی، یک جدول مجموعه‌ایی از موجودیت‌ها است. هر موجودیت نیز شامل یکسری ویژگی‌های (Attributes) مشخص می‌باشد. اما شرایطی را در نظر بگیرید که تعداد این ویژگی‌ها به صورت مشخص و ثابتی نباشد؛ یعنی برای هر موجودیت، ویژگی‌های متفاوتی داشته باشیم. یک روش پیاده‌سازی اینچنین سناریوهایی، استفاده از مدلی با نام Entity Attribute Value است. در این روش ستون‌های داینامیک را درون یک جدول جنریک تعریف خواهیم کرد. به عنوان مثال برای ذخیره‌سازی اطلاعات اشخاص، در حالت نرمال، یک جدول با ساختار مشخصی خواهیم داشت: 
create table Employees
(
   Id int auto_increment
   primary key,
   FirstName text null,
   LastName text null,
   DateOfBirth timestamp not null
);
تعریف جدول فوق نیز در Entity Framework به اینصورت خواهد بود:
public class Employee
{
    public int Id { get; set; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public DateTimeOffset DateOfBirth { get; set; }
}

public class MyDbContext : DbContext
{
    public DbSet<Employee> Employees { get; set; }

    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder options)
    {
        options.UseMySQL(_configuration.GetConnectionString("DataConnection"));
    }
}


اما در مدل EAV، خواص داینامیک را به درون جدول دومی منتقل خواهیم کرد:

create table EmployeeEav
(
   Id int auto_increment
   primary key
);

create table EmployeeAttributes
(
  Id int auto_increment
  primary key,
  EmployeeId int not null,
  AttributeName text null,
  AttributeValue text null,
  constraint FK_EmployeeAttributes_EmployeeEav_EmployeeId
  foreign key (EmployeeId) references EmployeeEav (Id)
  on delete cascade
);

create index IX_EmployeeAttributes_EmployeeId
on EmployeeAttributes (EmployeeId);

تعریف جداول فوق نیز در Entity Framework به اینصورت خواهند بود:

public class EmployeeEav
{
    public int Id { get; set; }
    public virtual ICollection<EmployeeAttribute> Attributes { get; set; }
}

public class EmployeeAttribute
{
    public int Id { get; set; }
    public virtual EmployeeEav Employee { get; set; }
    public int EmployeeId { get; set; }
    public string AttributeName { get; set; }
    public string AttributeValue { get; set; }
}

public class MyDbContext : DbContext
{

    public DbSet<EmployeeEav> EmployeeEav { get; set; }
    public DbSet<EmployeeAttribute> EmployeeAttributes { get; set; }

    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder options)
    {
        options.UseMySQL(_configuration.GetConnectionString("DataConnection"));
    }
}



درون این جدول دوم، سه فیلد اصلی داریم: یکی به عنوان Entity که در اینجا یک ارجاع را به جدول EmployeeEav دارد. یک فیلد به عنوان Attribute که برای تعیین نام ویژگی داینامیک استفاده می‌شود و در نهایت یک Value که برای ذخیره‌سازی مقدار ویژگی مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین به این نوع طراحی، Entity Attribute Value گفته می‌شود. مزیت اصلی این روش، انعطاف زیاد آن است در واقع می‌توانیم N تعداد ویژگی را برای Entity موردنظرمان داشته باشیم. اما این روش یک SQL Smell است و اشکالات زیادی را به همراه دارد:

  • کوئری گرفتن در این روش سخت است
یکی از مشکلات اصلی این روش این است امکان کوئری گرفتن از جدول ویژگی‌ها را سخت میکند. در واقع این روش به store everything, query nothing معروف است. مثلاً فرض کنید می‌خواهیم لیست کارمندانی را که تاریخ تولدشان ۲۵ سال پیش است، واکشی کنیم. در حالت عادی با تعداد ستون ثابت می‌توانیم به راحتی اینکار را انجام دهیم:
SELECT `e`.`Id`, `e`.`DateOfBirth`, `e`.`FirstName`, `e`.`LastName`
FROM `Employees` AS `e`
WHERE `e`.`DateOfBirth` > @__endDate_0
کوئری LINQ کد فوق اینچنین شکلی خواهد داشت:
var endDate = DateTimeOffset.Now.AddYears(Convert.ToInt32(-25));
var normalTypes = dbContext.Employees.Where(x => x.DateOfBirth > endDate).ToList();
اما در مدل EAV نوشتن کوئری فوق خیلی سخت‌تر خواهد بود: 
SELECT MAX(CASE AttributeName
               WHEN 'FirstName'
                   THEN AttributeValue
    END)        AS FirstName,
       MAX(CASE AttributeName
               WHEN 'LastName'
                   THEN AttributeValue
           END) AS LastName,
       MAX(CASE AttributeName
               WHEN 'DateOfBirth'
                   THEN AttributeValue
           END) AS DateOfBirth
FROM efcoresample.EmployeeAttributes
WHERE EmployeeId IN (SELECT EmployeeId
                     FROM efcoresample.EmployeeAttributes
                     WHERE AttributeName = 'DateOfBirth'
                       AND AttributeValue > DATE_SUB(CURRENT_DATE(), INTERVAL 25 YEAR))
  AND AttributeName IN ('FirstName', 'LastName', 'DateOfBirth')
GROUP BY EmployeeId;
همچنین کوئری LINQ آن نیز به همان اندازه سخت میباشد: 
string[] columnNames = {"FirstName", "LastName", "DateOfBirth"};
var employees = dbContext.EmployeeAttributes
    .Where(x => 
                dbContext.EmployeeAttributes
                    .Where(i => i.AttributeName == "DateOfBirth")
                    .Select(eId => eId.EmployeeId).Contains(x.EmployeeId) &&
                columnNames.Contains(x.AttributeName))
    .GroupBy(x => x.EmployeeId)
    .Select(g => new
    {
        FirstName = g.Max(f => f.AttributeName == "FirstName" ? f.AttributeValue : ""),
        LastName = g.Max(f => f.AttributeName == "LastName"? f.AttributeValue : ""),
        DateOfBirth = g.Max(f => f.AttributeName == "DateOfBirth"? f.AttributeValue : ""),
        Id = g.Key
    })
    .ToList()
    .Where(x => DateTime.ParseExact(x.DateOfBirth, "yyyy-MM-dd", CultureInfo.InvariantCulture) > DateTime.Now.AddYears(-25));

  • امکان تعریف فیلدهای اجباری را نخواهیم داشت
در حالت نرمال و ساختاریافته، برای هرکدام از فیلدها می‌توانیم الزامی و یا اختیاری بودن آنها را به راحتی با NOT NULL تعیین کنیم. اما در مدل EAV این امکان را نخواهیم داشت. 

  • امکان تعیین نوع ستون‌ها را نخواهیم داشت
در حالت نرمال به راحتی می‌توانیم نوع فیلد موردنظر را تعیین کنیم. اما در مدل EAV به دلیل ماهیت داینامیک ستون‌ها، این امکان را نداریم. ستون AttributeValue همزمان ممکن است تاریخ، عددی، اعشاری و… باشد در نتیجه چون از ورودی مطمئن نیستیم، مجبوریم تایپ آن را به رشته تنظیم کنیم. 

  • امکان تعریف کلیدهای خارجی را نخواهیم داشت
در مدل EAV نمی‌توانیم صحت دیتا را تضمین کنیم؛ زیرا امکان تعریف کلید خارجی را نخواهیم داشت.

بنابراین بهتر است تا حد امکان از مدل EAV استفاده نشود؛ مگر اینکه در شرایطی خاص، مجبور به استفاده‌ی از آن باشید. به عنوان مثال برنامه‌ی شما قرار است قابلیت ایمپورت هر نوع فایل CSV را داشته باشد. هر فایل هم ممکن است به تعداد نامشخصی، یکسری ستون را داشته باشد. در این شرایط می‌توانید با در نظر گرفتن موارد فوق، از مدل مطرح شده استفاده کنید.
مطالب دوره‌ها
استفاده از AutoMapper در برنامه‌های چند ریسمانی
نکته‌ی بسیار مهمی را که حین کار با AutoMapper باید بخاطر داشت، عدم thread safety متد Mapper.CreateMap آن است و استفاده‌ی از آن در برنامه‌های چند ریسمانی و خصوصا برنامه‌های وب، مشکلات متعددی را به همراه خواهد داشت. بنابراین بهترین محل تعریف و معرفی این نگاشت‌ها، در حین آغاز برنامه‌‌است؛ برای مثال در متد Application_Start فایل global.asax برنامه‌های وب، یا ابتدای متد Main برنامه‌های دسکتاپ.
برای نمونه یک چنین کدی را نباید در برنامه‌های خود داشته باشید:
public ActionResult Index()
{
    Mapper.CreateMap<UserViewModel, User>();
    //ادامه‌ی کدها
در اینجا از متد استاتیک Mapper.CreateMap، در یک اکشن متد برنامه‌ی ASP.NET MVC استفاده شده‌است. این متد thread safe نیست و چون کار تنظیمات اولیه‌ی این نگاشت‌ها (پیش از کش شدن آن‌ها) اندکی زمانبر است، ممکن است در این بین، دو کاربر همزمان به این قطعه کد رسیده و شاهد این باشند که تعدادی از خواص در اینجا نگاشت نشده‌اند.

نمونه‌ی دیگر آن، یک چنین کدهایی هستند:
    using (var context = new TestDbContext())
    {
        Mapper.CreateMap<SourceClass, DestinationClass>()
            .AfterMap((src, dest) =>
            {
                  //using context
            });

         var dest = Mapper.Map<DestinationClass>(source);
    }
در اینجا برحسب نیاز از context مربوط به Entity framework داخل تنظیمات Mapper.CreateMap استفاده شده‌است. متد Mapper.CreateMap استاتیک است و context استفاده شده‌ی در آن thread safe نیست. همینجا است که مشکلات تخریب اطلاعات را شاهد خواهید بود.
اگر در یک چنین حالتی نیاز به استفاده‌ی context داشتید، بهتر است متدهای استاتیک AutoMapper را فراموش کرده و به نحو ذیل یک موتور محلی نگاشت را ایجاد کنید. چون سطح دید و دسترسی این موتور، عمومی و سراسری نیست، مشکلات thread safety را نخواهد داشت.
 var configurationStore = new ConfigurationStore(new TypeMapFactory(), MapperRegistry.Mappers);
configurationStore.AddProfile<TestProfile1>();
var mapper = new MappingEngine(configurationStore);
configurationStore.CreateMap<SourceClass, DestinationClass>()
//ادامه‌ی کدها 
مطالب
چگونگی دسترسی به فیلد و خاصیت غیر عمومی
یک از ابتدایی‌ترین مواردی که در یادگیری دات نت آموزش داده می‌شود مباحث مربوط به کپسوله سازی است. برای مثال فیلد‌ها و خواص Private که به صورت خصوصی هستند یا Protected هستند از خارج کلاس قابل دسترسی نیستند. برای دسترسی به این کلاس‌ها باید از خواص یا متدهای عمومی استفاده کرد.
public class Book
    {
        private int code = 10;        

        public int GetCode()
        {
            return code;
        }
    }
یا فیلدها و خواصی که به صورت فقط خواندنی هستند،(RealOnly) امکان تغییر مقدار برای اون‌ها وجود ندارد. برای مثال کد پایین کامپایل نخواهد شد.
public class Book
    {
        private readonly int code = 10;        

        public int GetCode()
        {
            return code = 20;
        }        
    }
اما در دات نت با استفاده از Reflection‌ها می‌تونیم تمام قوانین بالا رو نادیده بگیریم. یعنی می‌تونیم هم به خواص و فیلد‌های غیر عمومی کلاس دسترسی پیدا کنیم و هم می‌تونیم مقدار فیلدهای فقط خواندنی رو تغییر بدیم. به مثال‌های زیر دقت کنید.
#مثال اول
using System.Reflection;

 public class Book
 {
        private int code = 10;
 }

 public class Program
 {
        static void Main( string[] args )
        {
            Book book = new Book();
            var codeField = book.GetType().GetField( "code", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance );
            codeField.SetValue( book, 20 );
            var value = codeField.GetValue( book );
        }
    }
ابتدا یک کلاس که دارای یک متغیر به نام کد است ساخته ایم که مقدار 10 را دارد. فیلد به صورت private  است. بعد از اجرا به راحتی مقدار Code را به دست می‌آوریم.


حتی امکان تغییر مقدار فیلد private هم امکان پذیر است.

#مثال دوم.
در این مثال قصد داریم مقدار یک فیلد، از نوع فقط خواندنی رو تغییر دهیم.
using System.Reflection;

 public class Book
 {
        private readonly int code = 10;
 }

 public class Program
 {
        static void Main( string[] args )
        {
            Book book = new Book();
            var codeField = book.GetType().GetField( "code", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance );
            codeField.SetValue( book, 50);
            var value = codeField.GetValue( book );
        }
    }
بعد از اجرا مقدار متغیر code به 50 تغییر می‌یابد.

مطالب تکمیلی



مطالب
چندین Submit در یک Html Form و انتساب Action های مجزا به هر یک از Submit ها در MVC
تا به حال به این نکته برخورد کردید که برای یک فرم Html نیاز به چندین Submit داشته باشید که هر کدوم یک Action مجزا داشته باشن و یک کار متفاوت انجام بدن ؟
برای مثال فرمی داریم که داده‌های وارد شده در ان باید به دو صورت برای یک کاربر ارسال بشن یا از طریق پیامک یا از طریق ایمیل (این فقط یک مثال پیش فرض هست) و .... در حالت عادی ما در یک فرم نمیتونیم دو عدد Submit  داشته باشیم که هر کدوم به یک Action جدا بسط داده بشه خب راه حل چیه ؟ شاید با خودتون بگید خب دو input از نوع radio قرار میدیم و در یک اکشن کنترل میکنیم که کدوم یکی انتخاب شده و عملیات رو با اون معیار انجام میدیم ... به نظرتون زیباتر نیست برای هر عملیات که ممکن باشه هر کدوم کاملا روال کاری متفاوتی داشته باشه یک Action وجود داشته باشه ؟ در این صورت خوانایی کد خیلی بالاتر میره و Unit Test هر Action کاملا مشخص هست که قراره چه فرایندی رو مورد تست قرار بده و مجبور نیستیم چندین حالت رو با عبارات شرطی از هم جدا کنیم و همه چی قاطی بشه با هم ... من در کل با امکاناتی که C# و MVC در اختیارم قرار میده حاظر نیستم تن به کد نویسی به صورت کلاسیک و قاطی پاتی بدم سعی میکنم با مطالعه‌ی سورس MVC بهترین حالت رو انتخاب کنم شما چطور ؟ معلومه که همه همینو میخوان پس بریم سر اصل مطلب .
قطعه کد Html و Razor ساده‌ی زیر رو در نظر بگیرید برای View :
@model Models.MyModel
@{
    Layout = null;
}
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title>ViewPage1</title>
</head>
<body>
    <div>
        @using (Html.BeginForm("SendMessage", "Home", FormMethod.Post))
        {

            @Html.LabelFor(x => x.Name); 
            @Html.TextBoxFor(x => x.Name);

            <input type="submit" value="ارسال توسط پیامک" name="Send_sms" />
            <input type="submit" value="ارسال توسط ایمیل" name="Send_email" />
        }
    </div>
</body>
</html>

خب ما دو تا Submit داریم . یکم اگه شیطنت کنید و مقادیر ارسال شده بعد از submit این فرم رو توسط ابزارهای مانیتورینگ بررسی کنید میبینید که روی هر کدوم از Submit‌ها که کلیک میشه داده ای با نام اون که در خاصیت name اون و مقدار موجود در value اون همراه اون فرم به سرور ارسال میشه و اون یکی Submit از این اتفاق بی نصیب میمونه ... خب ما هم استفاده‌ی لازم رو از این موضوع شیرین میبریم و با یک تکنیک تهاجمی از این موضوع برای رسیدن به هدفمون استفاده میکنیم .

این هم کلاس Model ماست :
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.ComponentModel;

namespace Models
{
    public class MyModel
    {
        [DisplayName("نام خود را وارد کنید :")]
        public string Name { get; set; }
    }
}
 و اما یک نکته‌ی دیگه . توجه داشته باشید که ما در قسمت View نام Action رو در فرم, SendMessage مشخص کردیم . ولی ... اصلا در واقع همچین اکشنی وجود نداره ! پس چرا ما همچین نامی رو واسه اکشن فرم گذاشتیم !؟
دلیل اینه که ما قصد داریم با یک ActionNameSelectorAttribute درخواست کاربر رو شکار کنیم و اون رو به اکشن دلخواه ارجاع بدیم ... جالبه نه ؟ ولی چه جوری ... کلاس زیر رو بهش دقت مضاعف کنید و در پروژتون ایجادش کنید :
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using System.Reflection;

namespace ActionHandlers
{
    public class SendMessageHandlerAttribute : ActionNameSelectorAttribute
    {
        public override bool IsValidName(ControllerContext controllerContext, string actionName, MethodInfo methodInfo)
        {
            if (actionName.Equals(methodInfo.Name, StringComparison.InvariantCultureIgnoreCase))
                return true;

            if (!actionName.Equals("SendMessage", StringComparison.InvariantCultureIgnoreCase))
                return false;

            var request = controllerContext.RequestContext.HttpContext.Request;
            return request[methodInfo.Name] != null;
        }
    }
}
 خب حالا بخش Controller رو بهش دقت کنید که ما در اون دو اکشن رو با نام هایی که برای هر Submit مشخص کردیم مینویسیم و ActionNameSelectorAttribute نوشته شده رو به اونها بسط میدیم. 
    [SendMessageHandler ]
        [HttpPost]
        public ContentResult Send_sms(MyModel mdl)
        {
            /// Do something ...
           return string.Empty ;
        }

        [SendMessageHandler ]
        [HttpPost]
        public ContentResult Send_email(MyModel mdl)
        {
           /// Do something ...
          return  string.Empty; 
        }
 خب حالا بعد از کلیک بر روی هر Submit اکشن متناظر با اون اجرا میشه . بعد از ارسال درخواست به سرور MVC در بین اکشن‌های موجود در Controller مشخص شده به دنبال اکشن معین شده میگرده و وقتی به اکشن‌های ما میرسه میبینه عجب ! اون دوتا ActionNameSelectorAttribute سفارشی دارن پس میره ببینه چه خبره اونجا که ما با یک حرکت تهاجمی بررسی میکنیم که اگه  نام اکشن مشخص شده در فرم با نام اکشن در حال بررسی مساوی بود که همینو اجرا کن ( یعنی ما میتونی اکشنی با نام SendMessage هم داشته باشیم ) . اگه نام اکشن مشخص شده در فرم اون نامی نبود که ما میخوایم که کلا بیخیال هندل کردن اکشن میشیم میزاریم خود MVC تصمیم بگیره . و در اخر بررسی میکنیم که ایا در درخواست جاری مقداری با نام اکشن در حال بررسی وجود داره !؟ اگه داشت یعنی همون Submit که ما میخوایم وصل بشه به این اکشن کلیک شده پس اکشن در حال بررسی رو بسط میدیم به درخواست ارسال شده ... به همین سادگی ...

پیروز و موفق باشید .