مطالب
ایجاد نصاب یک قالب پروژه جدید چند پروژه‌ای در ویژوال استودیو
در ویژوال استودیو ذیل منوی File، گزینه‌ای وجود دارد به نام  Export template که کار آن تهیه یک قالب، بر اساس ساختار پروژه جاری است. این قابلیت جهت تهیه قالب‌های سفارشی، برای کاهش زمان تهیه پروژه‌ها بسیار مفید است. به این ترتیب می‌توان بسیاری از نکات مدنظر را، در یک قالب ویژه لحاظ کرد و به دفعات بدون نیاز به copy/paste مداوم فایل‌ها و تنظیمات اولیه، بسیار سریع یک پروژه جدید دلخواه را ایجاد نمود.
اما ... این قالب تهیه شده، صرفا بر اساس یکی از چندین پروژه Solution جاری تهیه می‌شود و همچنین نصب و توزیع آن نیز دستی است. در ادامه قصد داریم با نحوه تهیه یک قالب جدید پروژه متشکل از چندین پروژه، به همراه تهیه فایل VSI نصاب آن، آشنا شویم.


تهیه یک ساختار نمونه

یک پروژه جدید کنسول را به نام MyConsoleApplication ایجاد کنید. سپس به Solution جاری، یک Class library جدید را به نام مثلا MyConsoleApplication.Tests اضافه نمائید. تا اینجا به شکل زیر خواهیم رسید:


اکنون قصد داریم از این پروژه خاص، یک قالب تهیه کنیم؛ تا هربار نخواهیم یک چنین مراحلی را تکرار کنیم.


تهیه قالب به ازای هر پروژه در Solution

در همین حال که Solution باز است، به منوی File و گزینه Export template مراجعه کنید.


در اینجا تنها امکان انتخاب یک پروژه وجود دارد. به همین جهت این مرحله را باید به ازای هر تعداد پروژه موجود در Solution یکبار تکرار کرد.


اکنون در پوشه My Documents\Visual Studio 2010\My Exported Templates دو فایل zip به نام‌های MyConsoleApplication.zip و MyConsoleApplication.Tests.zip وجود دارند. هر دو فایل را توسط برنامه‌های مخصوص گشودن فایل‌های Zip گشوده و تبدیل به دو پوشه باز شده MyConsoleApplication و MyConsoleApplication.Tests کنید.



افزودن فایل MyTemplate.vstemplate چند پروژه‌ای

در همین پوشه جاری که اکنون حاوی دو پوشه باز شده است، یک فایل متنی جدید را با محتوای ذیل به نام MyTemplate.vstemplate ایجاد کنید:
<VSTemplate Version="3.0.0" Type="ProjectGroup"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/developer/vstemplate/2005">
  <TemplateData>
    <Name>MyConsoleApplication</Name>
    <Description>MyConsoleApplication Desc</Description>
    <ProjectType>CSharp</ProjectType>
  </TemplateData>
  <TemplateContent>
    <ProjectCollection>
      <ProjectTemplateLink ProjectName="MyConsoleApplication">
      MyConsoleApplication\MyTemplate.vstemplate</ProjectTemplateLink>
      <ProjectTemplateLink ProjectName="MyConsoleApplication.Tests">
      MyConsoleApplication.Tests\MyTemplate.vstemplate</ProjectTemplateLink>
    </ProjectCollection>
  </TemplateContent>
</VSTemplate>
در اینجا به ازای هر پروژه، یک ProjectTemplateLink ایجاد خواهد شد که به فایل MyTemplate.vstemplate موجود در قالب آن اشاره می‌کند.
در ادامه این دو پوشه باز شده و فایل MyTemplate.vstemplate فوق را انتخاب کرده:


و همگی را تبدیل به یک فایل zip جدید کنید؛ مثلا به نام MyConsoleApplicationTemplates.zip.


تهیه فایل نصاب از قالب پروژه جدید

تا اینجا موفق شدیم، چندین قالب پروژه تهیه شده را به هم متصل کرده و تبدیل به یک فایل zip نهایی کنیم. مرحله بعد ایجاد فایلی است متنی به نام MyConsoleApplicationTemplates.vscontent با محتویات زیر:
<VSContent xmlns="http://schemas.microsoft.com/developer/vscontent/2005">
  <Content>
    <FileName>MyConsoleApplicationTemplates.zip</FileName>
    <DisplayName>MyConsoleApplication</DisplayName>
    <Description>A C# project that ...</Description>
    <FileContentType>VSTemplate</FileContentType>
    <ContentVersion>1.0</ContentVersion>
    <Attributes>
      <Attribute name="ProjectType" value="Visual C#" />
      <Attribute name="ProjectSubType" value="Web" />
      <Attribute name="TemplateType" value="Project" />
    </Attributes>
  </Content>
</VSContent>
در اینجا توسط قسمت Attributes مشخص می‌کنیم که قالب پروژه جدید باید در صفحه new project، در کدام مدخل قرار گیرد. بنابراین مطابق تنظیمات فوق، قالب جدید ذیل پروژه‌های وب سی‌شارپ قرار خواهد گرفت. مقدار FileName آن دقیقا معادل نام فایل zip ایی است که در مرحله قبل ایجاد کردیم.

مرحله بعد انتخاب دو فایل MyConsoleApplicationTemplates.vscontent و MyConsoleApplicationTemplates.zip و تبدیل ایندو به یک فایل zip جدید است. پس از ایجاد فایل جدید، پسوند آن‌را به VSI تغییر دهید؛ برای مثال نام آن‌را به MyConsoleApplicationTemplates.vsi تغییر دهید. اکنون این فایل نهایی با دوبار کلیک بر روی آن قابلیت اجرا و نصب خودکار را پیدا می‌کند.


پس از نصب، بلافاصله ذیل قسمت پروژه‌های وب قابل دسترسی و استفاده خواهد بود:



بنابراین به صورت خلاصه:
1) به ازای هر پروژه، یک فایل قالب zip معادل آن باید تهیه شود.
2) تمام این فایل‌های zip را گشوده و تبدیل به پوشه‌های متناظری کنید.
3) یک فایل MyTemplate.vstemplate را در پوشه ریشه مرحله 2 جهت تعریف ProjectTemplateLink‌ها اضافه کنید.
4) فایل جدید MyTemplate.vstemplate مرحله 3 و تمام پوشه‌های قالب‌های باز شده مرحله 2 را zip کنید.
5) سپس یک فایل vscontent نصاب را تهیه و آن‌را با فایل zip مرحله 4 مجددا zip کرده و پسوند آن‌را به VSI تغییر دهید.
اکنون می‌توان این فایل VSI را توزیع کرد.
نظرات مطالب
یکی کردن اسمبلی‌های یک پروژه‌ی WPF
راه حل بسیار جامع و ساده ای ارائه کردید که مشکلات روش‌های قبل را ندارد، برنامه به خوبی اجرا می‌شود ولی هنگام گرفتن گزارش با استفاده از stimulsoft خطای زیر ظاهر می‌شود:
(ساختار try-catch نادیده گرفته می‌شود و یک Unhandled Exception رخ می‌دهد.)
The type or namespace name 'Stimulsoft' could not be found (are you missing a using directive or an assembly reference?)
با قرار دادن اسمبلی‌های StimulReport در کنار فایل EXE مشکل برطرف می‌شود در صورتی که این اسمبلی‌ها درون ExE مدفون هستند:


چرا برای اسمبلی‌های تلریک چنین مشکلی به وجود نمی‌آید و اینکه علاوه بر اسمبلی‌های زیپ شده خود اسمبلی‌ها نیز در فایل قرار داده شد؟

مطالب
#Defensive Code in C - قسمت چهارم
 Automated Code Test

با توجه به فاکتور‌های موجود در Defensive Coding، یکی از مواردی که کیفیت کد شما را تضمین خواهد کرد، استفاده کردن از (ACT) Automated Code Test می‌باشد. در این قسمت قصد داریم مزایای تست اتوماتیک و Unit Test را به عنوان یکی دیگر از ابعاد Defensive Coding ذکر کنیم.


به عنوان برنامه نویسی که در حال توسعه کد هستید و قابلیت‌های جدیدی را به کد خود اضافه می‌کنید، باید کدی را که در آن تغییر ایجاد می‌کنید، مرتب تست کنید، تا بررسی کنید که آیا به هدف خود رسیده‌اید و توانسته‌اید قابلیت جدیدی را در نرم افزار اضافه کنید. روشی که توسط اکثر برنامه نویسان انجام می‌شود به این صورت است که به‌صورت متوالی برنامه را اجرا می‌کنند، اجرا می‌کنند، اجرا می‌کنند و باز هم اجرا می‌کنند، تا اینکه مطمئن شوند همه چیز درست است. بیشتر زمانیکه در این فرآیند صرف می‌شود، صرف کارهای تکراری می‌شود. این مسئله بدون شک برای بسیار از برنامه نویسان پیش آمده است و ممکن است بعضی از این برنامه نویسان به دنبال راه چاره‌ای بوده باشند و بعضی‌ها هم با انجام دادن این روش تست، هیچ مشکلی نداشته باشند. اما مسئله‌ای که غیر قابل چشم پوشی است، این است که این روش انرژی و زمان بسیار زیادی را از برنامه نویسان می‌گیرد؛ راه حل چیست؟ راه حل همان ACT می‌باشد.

ACT به معنی نوشتن کد، جهت تست قابلیت‌های نرم افزار می‌باشد. به این معنی که شما جهت تست کد خود، یکسری کد می‌نویسید که این کدها وظیفه دارند کد‌های جدیدی را که به نرم افزار خود اضافه کرده اید، تست کنند و اجرای آنها توسط زیرساخت‌های موجود (Test Frameworks) به صورت اتوماتیک انجام می‌شود.

حال قصد داریم اجزای ACT را که در شکل ذیل نمایش داده شده‌اند، تشریح کنیم.


· structured: برای بیان این مسئله، از مفهوم AAA استفاده می‌شود. A اول به معنی Arrange اطلاعاتی است که برای تست مورد نیاز است. A دوم به معنی Act یا اجرای متد در حالت تست است و A سوم بمعنی Assert یا بررسی نتایج تست می‌باشد. این ساختار، ساختاری است که در ادامه برای ایجاد تست‌ها از آن استفاده می‌کنیم.

· Self-documented: ساختار تست به گونه‌ای است که خود مستند می‌باشد و با بررسی کلی ساختار آن می‌توان به هدف تست پی برد.

· Automatic: با استفاده از Test Framework ها، فرآیند تست اتوماتیک می‌شود.

· Repeatable: یکی از مزیت‌های ACT این است که می‌توان آن را برای دفعات مکرر تکرار کرد.

· TARDIS: مخفف  Time And Relative Dimension In Space می‌باشد؛ با توجه به این مسئله ACT از کد شما در میان زمان و فضا محافظت می‌کند. ACT  عملکرد اصلی کد شما را در حال حاضر و در زمانی در آینده  تایید می‌کند؛ زمانیکه کد شما در حال توسعه می‌باشید و هر لحظه قابلیت‌های جدیدی به آن اضافه می‌شود، ACT تضمین می‌کند که این تغییرات، قابلیت‌های موجود در سیستم را تحت تاثیر قرار نمی‌دهند. بنابراین ACT از کد شما در مقابل زمان و فضا محافظت می‌کند.

روشهای مختلفی برای انجام دادن ACT وجود دارند که در این مقاله بر روی Unit Test تمرکز خواهیم کرد. Unit Test یکسری تست‌ها هستند که توسط برنامه نویس نوشته و اجرا می‌شود. هدف این روش این است که کد به قسمت‌های کوچکی تقسیم شود و بررسی شود که این قسمت‌ها آن گونه که انتظار می‌رود، عمل می‌کنند.

برای رسیدن به این هدف باید کد را به صورت متدهای Clean و Testable نوشت. این متد‌ها قسمت‌های مستقلی از کد هستند که می‌توانند تست شوند. همان طور که در شکل زیر مشاهده می‌کنید، برای هر متد می‌توان تست‌های مختلفی نوشت و حالت‌های مختلف مربوط به ورودی‌های معتبر، ورودی‌های نامعتبر و بروز Exception را تست کرد.


بسیاری از برنامه نویسان و مدیران  پروژه درمقابل مسئله استفاده از Unit Test در توسعه نرم افزار حساسیت‌های خاصی نشان می‌دهند. بسیاری از آنها اظهار می‌کنند که برای این کار زمان کافی نداریم و استفاده کردن از این روش برای ما هزینه بر می‌باشد. اما ما در جواب این دسته از افراد باید موارد زیر را که بیشتر هم بر جنبه زمانی تاکید دارند، بیان کنیم.


· Save time:
  استفاده کردن از Unit Test از هدر رفتن زمان شما جلوگیری می‌کند. هر برنامه نویسی می‌داند که حتی چند خط کد ساده هم نیاز به تست و باز بینی دارد. بنابراین برنامه نویس مجبور است آن ماژول اصلی از نرم افزار را که چند خط کد در آن نوشته است، به گونه ای اجرا کرده و فرآیند بیزینسی این ماژول را برای سناریو‌های مختلف، بصورت دستی تست کند. حال فرض کنید در ادامه‌ی این کار، شخص برنامه نویس مجبور شود کد را بطور مرتب تغییر دهد. بنابراین در این حالت مجبور است این فرآیند را چندین و چند بار تکرار کند (نرم افزار را اجرا کند، به منوی X برود، فرم Y را باز کند، حالت‌های مختلف را در فرم بررسی کند).
راه حلی که Unit Test برای حل این مشکل ارئه می‌دهد این است که برای انجام این فرآیند می‌توان کد نوشت و آن را بارها و بارها اجرا کرد. وظیفه‌ی Unit Test ها این است که اطلاعات مورد نیاز متد یا واحدی که می‌خواهند آن را تست کنند، فرآهم می‌آورند، متد را با اطلاعات فرآهم شده زیر تست می‌برند و سپس نتایج بدست آمده را بررسی خواهند کرد. شما می‌توانید در صورت تغییراتی در متد‌ها یا واحد‌ها، Unit  Test را بارها و بار‌ها برای تست عملکرد صحیح آن متد، بعد از تغییرات اجرا کنید. همان طور که می‌بینید تبدیل کردن این فرآیند دستی به یک فرآیند سیستمی و اتوماتیک می‌تواند در جلوگیری از هدر رفت زمان بسیار تاثیر گذار باشد.

· Find Bugs Faster:
با استفاده از Unit Test شما می‌توانید فرآیند پیدا کردن خطاها را بسیار سریعتر انجام دهید. برای مثال فرض کنید که شما گزارش یکسری خطا‌ها را در نرم افزار، دریافت کرده‌اید. به جای اینکه سعی کنید بصورت دستی، فرآیند‌ها را در نرم افزار مرور کنید تا دوباره شرایط بروز خطا یا شرایطی را که خطا در آن رخ داده است، جهت درک دلیل خطا یا خطا‌ها ایجاد کنید،  با استفاده از Unit Test می‌توانید به راحتی و در سریع‌ترین زمان ممکن و بصورت اتوماتیک خطا‌ها را پیدا کنید.

· Refactor Safely:
Unit Test به شما اجازه می‌دهد که به راحتی کد خود را Refactor کنید. فرض کنید که می‌خواهید کدی را که دارای یکسری پیچیدگی‌ها می‌باشد و نگهداری و توسعه آن سخت است، Refactor کنید. بدون استفاده از Unit Test، این Refactor کردن دارای ریسک بسیار زیادی است و ممکن است منجر به بروز خطاهای زیادی شود؛ در حالیکه با استفاده از Unit Test، بعد از Refactor کردن کد، می‌توان Test ها را اجرا کرده و از عدم وجود خطا در کدها به راحتی مطمئن شد.

· Enhance Your Value:
با نوشتن Unit Test برای کد‌های خود می‌توانید یک ارزش افزوده را به کد‌های خود اضافه کنید. به دلیل اینکه نوشتن Unit Test ویژگی Self-documented کد شما را افزایش می‌دهد و به افرادی که در تیم هستند کمک می‌کنند Business نرم افزار را بهتر درک کنند.

· Minimize Interruptions:
داشتن مجموعه‌ای مناسب از Unit Test ها باعث می‌شود تا Interrupt های ناخواسته در Code شما بوجود نیاید. برای مثال حالتی را در نظر بگیرید که بدلیل ورود داده‌های ناخواسته، نرم افزار دچار خطا می‌شود. دراین وضعیت در صورتیکه از Unit Test استفاده شود، هندل کردن این شرایط ناخواسته و Interrupt، بسیار راحت‌تر خواهد بود.
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 21 - بررسی تغییرات Bundling و Minification
در فایل کانفیگ کلید:
"sourceMap": false
که با مقدار false تنظیم شده: 1- آیا برای شامل/غیرشامل کردن فایل‌های map هست یا به منظور دیگری است؟ 2- اگر ذکر نشود، پیشفرض true هست؟
ممنون
مطالب
استفاده از افزونه MD.BootstrapPersianDateTimePicker در گریدهای Kendo UI
در این مطلب قصد داریم نحوه‌ی یکپارچه سازی افزونه‌ی انتخاب تاریخ و زمان MD.BootstrapPersianDateTimePicker را با گریدهای Kendo UI، در دو حالت ویرایش به صورت popup و یا inline، بررسی کنیم:



پیشنیازها

برای این مطلب از دو کتابخانه‌ی moment-jalaali، برای تبدیل تاریخ، از میلادی به شمسی و برعکس، استفاده خواهیم کرد. همچنین کنترل انتخاب تاریخ نیز از کتابخانه‌ی MD.BootstrapPersianDateTimePicker تامین می‌شود.
moment-jalaali را می‌توانید به صورت ذیل از طریق npm نصب کنید:
 npm install moment-jalaali --save
سپس دو مدخل ذیل را باید به مجموعه‌ی مداخل اسکریپت‌های صفحه‌ی خود اضافه کنید:
node_modules/moment/min/moment.min.js
node_modules/moment-jalaali/build/moment-jalaali.js

MD.BootstrapPersianDateTimePicker را یا از طریق نیوگت نصب کنید و یا مخزن کد آن‌را به صورت کامل دریافت کنید:
 Install-Package MD.BootstrapPersianDateTimePicker
پس از دریافت این بسته، فایل jquery.Bootstrap-PersianDateTimePicker.css آن‌را به مداخل cssهای خود اضافه کنید.
همچنین فایل‌های jalaali.js و jquery.Bootstrap-PersianDateTimePicker.js آن‌را نیز به مداخل اسکریپت‌های صفحه‌ی خود اضافه نمائید.

در کل اگر از ASP.NET Core استفاده می‌کنید، فایل bundleconfig.json یک چنین شکلی را پیدا خواهد کرد. در این حالت فایل layout برنامه تنها این دو مدخل نهایی را نیاز خواهد داشت:
<link href="~/css/site.min.css" rel="stylesheet" asp-append-version="true" />
<script src="~/js/site.min.js" type="text/javascript" asp-append-version="true"></script>


فعالسازی کنترل انتخاب تاریخ شمسی بجای کامپوننت پیش فرض انتخاب تاریخ Kendo UI

پس از افزودن ارجاعات مورد نیاز، اکنون فرض ما بر این است که ستون تاریخ، دقیقا با فرمت میلادی از سمت سرور دریافت می‌شود و addDate نام دارد.
پس از آن، مرحله‌ی اول کار، نمایش این تاریخ میلادی به صورت شمسی است:
{
   field: "addDate", title: "تاریخ ثبت",
   template: "#=moment(addDate).format('jYYYY/jMM/jDD')#",
این‌کار را با تعریف یک template و سپس ارسال مقدار addDate که همان نام خاصیت ستون جاری است به کتابخانه‌ی moment-jalaali، انجام می‌دهیم. در این حالت همواره تاریخ‌های میلادی تنظیم شده‌ی در این ستون، در حالت نمایش معمولی با فرمت شمسی ظاهر می‌شوند.

در ادامه‌ی تکمیل خواص ستون جاری، خاصیت editor را اضافه خواهیم کرد:
 editor: function(container, options) {
}
توسط پارامتر اول آن می‌توان کار سفارشی سازی کنترل ویرایش این ستون را انجام داد و خاصیت دوم آن، نام فیلد جاری و همچنین مقادیر مدل آن‌را در اختیار ما قرار می‌دهد.
در ادامه نیاز است یک input field سفارشی را در اینجا درج کنیم تا کار نمایش کنترل انتخاب تاریخ شمسی را انجام دهد:
// دریافت تاریخ میلادی و تبدیل آن به شمسی جهت نمایش در تکست باکس
var persianAddDate = moment(options.model.addDate).format('jYYYY/jMM/jDD');
// ایجاد کنترل انتخاب تاریخ سفارشی با مقدار تاریخ شمسی دریف جاری
var input = $('<div dir="ltr" class="input-group">'+
'<div class="input-group-addon" data-name="datepicker1" data-mddatetimepicker="true" data-trigger="click" data-targetselector="#' + options.field + '" data-fromdate="false" data-enabletimepicker="false" data-englishnumber="true" data-placement="left">'+
'<span class="glyphicon glyphicon-calendar"></span>'+
'</div>'+
'<input type="text" value="'+ persianAddDate +'" class="form-control" id="' + options.field + '" placeholder="از تاریخ" data-mddatetimepicker="true" data-trigger="click" data-targetselector="#' + options.field + '" data-englishnumber="true" data-fromdate="true" data-enabletimepicker="false" data-placement="right" />'+
'</div>');
// افزودن کنترل جدید به صفحه
input.appendTo(container);
کاری که در اینجا انجام شده، افزودن یک input مزین شده با ویژگی‌های مخصوص MD.BootstrapPersianDateTimePicker است تا توسط آن شناسایی شود. همچنین چون مقدار options.model.addDate در اصل میلادی است، توسط کتابخانه‌ی moment-jalaali به شمسی تبدیل و بجای value این کنترل ارائه می‌شود تا زمانیکه این ستون در حالت ویرایش قرار گرفت، این تاریخ شمسی توسط کنترل انتخاب تاریخ، به درستی پردازش شده و نمایش داده شود.
متد input.appendTo، کار افزودن این input جدید را به container یا همان محل نمایش ستون جاری، انجام می‌دهد.

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، هرچند ظاهر Input جدید تغییر کرده‌است، اما سبب نمایش کنترل انتخاب تاریخ نمی‌شود؛ چون این فیلد ویرایشی، پس از رندر صفحه، به صفحه اضافه شده‌است. به همین جهت نیاز است متد EnableMdDateTimePickers نیز فراخوانی شود. این متد کار فعالسازی input جدید را انجام خواهد داد:
 // با خبر سازی کتابخانه انتخاب تاریخ از تکست باکس جدید
EnableMdDateTimePickers();

تا اینجا موفق شدیم بجای کنترل انتخاب تاریخ میلادی، کنترل انتخاب تاریخ شمسی را نمایش دهیم. اما تاریخی که انتخاب می‌شود نیز شمسی است و تاریخی که به سمت سرور ارسال خواهد شد، میلادی می‌باشد. به همین جهت تغییرات این کنترل را تحت نظر قرار داده و هر زمانیکه کاربر تاریخی را انتخاب کرد، آن‌را به میلادی تبدیل کرده و بجای فیلد addDate اصلی تنظیم می‌کنیم:
// هر زمانیکه کاربر تاریخ جدیدی را وارد کرد، آن‌را به میلادی تبدیل کرده و در مدل ردیف جاری ثبت می‌کنیم
// در نهایت این مقدار میلادی است که به سمت سرور ارسال خواهد شد
$('#' + options.field).change(function(){
   var selectedPersianDate = $(this)[0].value;
   var gregorianAddDate = moment(selectedPersianDate, 'jYYYY/jMM/jDD').format('YYYY-MM-DD');
   options.model.set('addDate', gregorianAddDate);
});

تنها مرحله‌ی باقیمانده، مخفی کردن این کنترل نمایش تاریخ، با از دست رفتن فوکوس است:
// با از دست رفتن فوکوس نیاز است این کنترل مخفی شود
$('#' + options.field).blur(function(){
   $('[data-name="datepicker1"]').MdPersianDateTimePicker('hide');
});
اگر این کار را انجام ندهیم، در حالت popup با بسته شدن آن، هنوز کنترل نمایش تاریخ نمایان خواهد بود و بسته نمی‌شود یا در حالت ویرایش inline، با کلیک بر روی دکمه‌ی لغو ویرایش ردیف، باز هم شاهد باقی ماندن این کنترل در صفحه خواهیم بود که تجربه‌ی کاربری مطلوبی به شمار نمی‌رود.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: با این کنترلر و این View
مطالب
EF Code First #3

بررسی تعاریف نگاشت‌ها به کمک متادیتا در EF Code first

در قسمت قبل مروری سطحی داشتیم بر امکانات مهیای جهت تعاریف نگاشت‌ها در EF Code first. در این قسمت، حالت استفاده از متادیتا یا همان data annotations را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.
برای این منظور پروژه کنسول جدیدی را آغاز نمائید. همچنین به کمک NuGet، ارجاعات لازم را به اسمبلی EF، اضافه کنید. در ادامه مدل‌های زیر را به پروژه اضافه نمائید؛ یک شخص که تعدادی پروژه منتسب می‌تواند داشته باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string LastName { set; get; }
public string Email { set; get; }
public string Description { set; get; }
public byte[] Photo { set; get; }
public IList<Project> Projects { set; get; }
}
}

using System;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public virtual User User { set; get; }
}
}

به خاصیت public virtual User User در کلاس Project اصطلاحا Navigation property هم گفته می‌شود.
دو کلاس زیر را نیز جهت تعریف کلاس Context که بیانگر کلاس‌های شرکت کننده در تشکیل بانک اطلاعاتی هستند و همچنین کلاس آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را به همراه تعدادی رکورد پیش فرض مشخص می‌کنند، به پروژه اضافه نمائید.

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample02.Models;

namespace EF_Sample02
{
public class Sample2Context : DbContext
{
public DbSet<User> Users { set; get; }
public DbSet<Project> Projects { set; get; }
}

public class Sample2DbInitializer : DropCreateDatabaseAlways<Sample2Context>
{
protected override void Seed(Sample2Context context)
{
context.Users.Add(new User
{
AddDate = DateTime.Now,
Name = "Vahid",
LastName = "N.",
Email = "name@site.com",
Description = "-",
Projects = new List<Project>
{
new Project
{
Title = "Project 1",
AddDate = DateTime.Now.AddDays(-10),
Description = "..."
}
}
});

base.Seed(context);
}
}
}

به علاوه در فایل کانفیگ برنامه، تنظیمات رشته اتصالی را نیز اضافه نمائید:

<connectionStrings>
<add
name="Sample2Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در اینجا name به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره می‌کند (یکی از قراردادهای توکار EF Code first است).

یک نکته:
مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک class library جداگانه اضافه کنند به نام DomainClasses و کلاس‌های مرتبط با DbContext را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer. هیچکدام از این پروژه‌ها نیازی به فایل کانفیگ و تنظیمات رشته اتصالی ندارند؛ زیرا اطلاعات لازم را از فایل کانفیگ پروژه اصلی که این دو پروژه class library را به خود الحاق کرده، دریافت می‌کنند. دو پروژه class library اضافه شده تنها باید ارجاعاتی را به اسمبلی‌های EF و data annotations داشته باشند.

در ادامه به کمک متد Database.SetInitializer که در قسمت دوم به بررسی آن پرداختیم و با استفاده از کلاس سفارشی Sample2DbInitializer فوق، نسبت به ایجاد یک بانک اطلاعاتی خالی تشکیل شده بر اساس تعاریف کلاس‌های دومین پروژه، اقدام خواهیم کرد:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
var project1 = db.Projects.Find(1);
Console.WriteLine(project1.Title);
}
}
}
}

تا زمانیکه وهله‌ای از Sample2Context ساخته نشود و همچنین یک کوئری نیز به بانک اطلاعاتی ارسال نگردد، Sample2DbInitializer در عمل فراخوانی نخواهد شد.
ساختار بانک اطلاعاتی پیش فرض تشکیل شده نیز مطابق اسکریپت زیر است:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Name] [nvarchar](max) NULL,
[LastName] [nvarchar](max) NULL,
[Email] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[Photo] [varbinary](max) NULL,
CONSTRAINT [PK_Users] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]


CREATE TABLE [dbo].[Projects](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Title] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[User_Id] [int] NULL,
CONSTRAINT [PK_Projects] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] WITH CHECK ADD CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id] FOREIGN KEY([User_Id])
REFERENCES [dbo].[Users] ([Id])
GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] CHECK CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id]
GO

توضیحاتی در مورد ساختار فوق، جهت یادآوری مباحث دو قسمت قبل:
- خواصی با نام Id تبدیل به primary key و identity field شده‌اند.
- نام جداول، همان نام خواص تعریف شده در کلاس Context است.
- تمام رشته‌ها به nvarchar از نوع max نگاشت شده‌اند و null پذیر می‌باشند.
- خاصیت تصویر که با آرایه‌ای از بایت‌ها تعریف شده به varbinary از نوع max نگاشت شده است.
- بر اساس ارتباط بین کلاس‌ها فیلد User_Id در جدول Projects اضافه شده است که توسط قیدی به نام FK_Projects_Users_User_Id، جهت تعریف کلید خارجی عمل می‌کند. این نام گذاری پیش فرض هم بر اساس نام خواص در دو کلاس انجام می‌شود.
- schema پیش فرض بکارگرفته شده، dbo است.
- null پذیری پیش فرض فیلدها بر اساس اصول زبان مورد استفاده تعیین شده است. برای مثال در سی شارپ، نوع int نال پذیر نیست یا نوع DateTime نیز به همین ترتیب یک value type است. بنابراین در اینجا این دو نوع به صورت not null تعریف شده‌اند (صرفنظر از اینکه در SQL Server هر دو نوع یاد شده، null پذیر هم می‌توانند باشند). بدیهی است امکان تعریف nullable types نیز وجود دارد.


مروری بر انواع متادیتای قابل استفاده در EF Code first

1) Key
همانطور که ملاحظه کردید اگر نام خاصیتی Id یا ClassName+Id باشد، به صورت خودکار به عنوان primary key جدول، مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این یک قرارداد توکار است.
اگر یک چنین خاصیتی با نام‌های ذکر شده در کلاس وجود نداشته باشد، می‌توان با مزین سازی خاصیتی مفروض با ویژگی Key که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، آن‌را به عنوان Primary key معرفی نمود. برای مثال:

public class Project
{
[Key]
public int ThisIsMyPrimaryKey { set; get; }

و ضمنا باید دقت داشت که حین کار با ORMs فرقی نمی‌کند EF باشد یا سایر فریم ورک‌های دیگر، داشتن یک key جهت عملکرد صحیح فریم ورک، ضروری است. بر اساس یک Key است که Entity معنا پیدا می‌کند.


2) Required
ویژگی Required که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations تعریف شده است، سبب خواهد شد یک خاصیت به صورت not null در بانک اطلاعاتی تعریف شود. همچنین در مباحث اعتبارسنجی برنامه، پیش از ارسال اطلاعات به سرور نیز نقش خواهد داشت. در صورت نال بودن خاصیتی که با ویژگی Required مزین شده است، یک استثنای اعتبارسنجی پیش از ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی صادر می‌گردد. این ویژگی علاوه بر EF Code first در ASP.NET MVC نیز به نحو یکسانی تاثیرگذار است.


3) MaxLength و MinLength
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند (اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند و جزو اسمبلی‌ پایه System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیستند). در ذیل نمونه‌ای از تعریف این‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین باید درنظر داشت که روش دیگر تعریف متادیتا، ترکیب آن‌ها در یک سطر نیز می‌باشد. یعنی الزامی ندارد در هر سطر یک متادیتا را تعریف کرد:

[MaxLength(50, ErrorMessage = "حداکثر 50 حرف"), MinLength(4, ErrorMessage = "حداقل 4 حرف")]
public string Title { set; get; }

ویژگی MaxLength بر روی طول فیلد تعریف شده در بانک اطلاعاتی تاثیر دارد. برای مثال در اینجا فیلد Title از نوع nvarchar با طول 30 تعریف خواهد شد.
ویژگی MinLength در بانک اطلاعاتی معنایی ندارد.
هر دوی این ویژگی‌ها در پروسه اعتبار سنجی اطلاعات مدل دریافتی تاثیر دارند. برای مثال در اینجا اگر طول عنوان کمتر از 4 حرف باشد، یک استثنای اعتبارسنجی صادر خواهد شد.

ویژگی دیگری نیز به نام StringLength وجود دارد که جهت تعیین حداکثر طول رشته‌ها به کار می‌رود. این ویژگی سازگاری بیشتر با ASP.NET MVC‌ دارد از این جهت که Client side validation آن‌را نیز فعال می‌کند.


4) Table و Column
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند. بنابراین اگر تعاریف مدل‌های شما در پروژه Class library جداگانه‌ای قراردارند، نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی EntityFramework.dll نیز داشته باشند.
اگر از نام پیش فرض جداول تشکیل شده خرسند نیستید، ویژگی Table را بر روی یک کلاس قرار داده و نام دیگری را تعریف کنید. همچنین اگر Schema کاربری رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی شما dbo نیست، باید آن‌را در اینجا صریحا ذکر کنید تا کوئری‌های تشکیل شده به درستی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا گردند:

[Table("tblProject", Schema="guest")]
public class Project

توسط ویژگی Column سه خاصیت یک فیلد بانک اطلاعاتی را می‌توان تعیین کرد:

[Column("DateStarted", Order = 4, TypeName = "date")]
public DateTime AddDate { set; get; }

به صورت پیش فرض، خاصیت فوق با همین نام AddDate در بانک اطلاعاتی ظاهر می‌گردد. اگر برای مثال قرار است از یک بانک اطلاعاتی قدیمی استفاده شود یا قرار نیست از شیوه نامگذاری خواص در سی شارپ در یک بانک اطلاعاتی پیروی شود، توسط ویژگی Column می‌توان این تعاریف را سفارشی نمود.
توسط پارامتر Order آن که از صفر شروع می‌شود، ترتیب قرارگیری فیلدها در حین تشکیل یک جدول مشخص می‌گردد.
اگر نیاز است نوع فیلد تشکیل شده را نیز سفارشی سازی نمائید، می‌توان از پارامتر TypeName استفاده کرد. برای مثال در اینجا علاقمندیم از نوع date مهیا در SQL Server 2008 استفاده کنیم و نه از نوع datetime پیش فرض آن.

نکته‌ای در مورد Order:
Order پیش فرض تمام خواصی که قرار است به بانک اطلاعاتی نگاشت شوند، به int.MaxValue تنظیم شده‌اند. به این معنا که تنظیم فوق با Order=4 سبب خواهد شد تا این فیلد، پیش از تمام فیلدهای دیگر قرار گیرد. بنابراین نیاز است Order اولین خاصیت تعریف شده را به صفر تنظیم نمود. (البته اگر واقعا نیاز به تنظیم دستی Order داشتید)


نکاتی در مورد تنظیمات ارث بری در حالت استفاده از متادیتا:
حداقل سه حالت ارث بری را در EF code first می‌توان تعریف و مدیریت کرد:
الف) Table per Hierarchy - TPH
حالت پیش فرض است. نیازی به هیچگونه تنظیمی ندارد. معنای آن این است که «لطفا تمام اطلاعات کلاس‌هایی را که از هم ارث بری کرده‌اند در یک جدول بانک اطلاعاتی قرار بده». فرض کنید یک کلاس پایه شخص را دارید که کلاس‌های بازیکن و مربی از آن ارث بری می‌کنند. زمانیکه کلاس پایه شخص توسط DbSet در کلاس مشتق شده از DbContext در معرض استفاده EF قرار می‌گیرد، بدون نیاز به هیچ تنظیمی، تمام این سه کلاس، تبدیل به یک جدول شخص در بانک اطلاعاتی خواهند شد. یعنی یک table به ازای سلسله مراتبی (Hierarchy) که تعریف شده.
ب) Table per Type - TPT
به این معنا است که به ازای هر نوع، باید یک جدول تشکیل شود. به عبارتی در مثال قبل، یک جدول برای شخص، یک جدول برای مربی و یک جدول برای بازیکن تشکیل خواهد شد. دو جدول مربی و بازیکن با یک کلید خارجی به جدول شخص مرتبط می‌شوند. تنها تنظیمی که در اینجا نیاز است، قرار دادن ویژگی Table بر روی نام کلاس‌های بازیکن و مربی است. به این ترتیب حالت پیش فرض الف (TPH) اعمال نخواهد شد.
ج) Table per Concrete Type - TPC
در این حالت فقط دو جدول برای بازیکن و مربی تشکیل می‌شوند و جدولی برای شخص تشکیل نخواهد شد. خواص کلاس شخص، در هر دو جدول مربی و بازیکن به صورت جداگانه‌ای تکرار خواهد شد. تنظیم این مورد نیاز به استفاده از Fluent API دارد.

توضیحات بیشتر این موارد به همراه مثال، موکول خواهد شد به مباحث استفاده از Fluent API که برای تعریف تنظیمات پیشرفته نگاشت‌ها طراحی شده است. استفاده از متادیتا تنها قسمت کوچکی از توانایی‌های Fluent API را شامل می‌شود.



5) ConcurrencyCheck و Timestamp
هر دوی این ویژگی‌ها در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations و اسمبلی به همین نام تعریف شده‌اند.
در EF Code first دو راه برای مدیریت مسایل همزمانی وجود دارد:
[ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }

[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }

زمانیکه از ویژگی ConcurrencyCheck استفاده می‌شود، تغییر خاصی در سمت بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت، اما در برنامه، کوئری‌های update و delete ایی که توسط EF صادر می‌شوند، اینبار اندکی متفاوت خواهند بود. برای مثال برنامه جاری را به نحو زیر تغییر دهید:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
//update
var user = db.Users.Find(1);
user.Name = "User name 1";
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد Find بر اساس primary key عمل می‌کند. به این ترتیب، اول رکورد یافت شده و سپس نام آن‌ تغییر کرده و در ادامه، اطلاعات ذخیره خواهند شد.
اکنون اگر توسط SQL Server Profiler کوئری update حاصل را بررسی کنیم، به نحو زیر خواهد بود:

exec sp_executesql N'update [dbo].[Users]
set [Name] = @0
where (([Id] = @1) and ([Name] = @2))
',N'@0 nvarchar(max) ,@1 int,@2 nvarchar(max) ',@0=N'User name 1',@1=1,@2=N'Vahid'

همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای به روز رسانی فقط از primary key جهت یافتن رکورد استفاده نکرده، بلکه فیلد Name را نیز دخالت داده است. از این جهت که مطمئن شود در این بین، رکوردی که در حال به روز رسانی آن هستیم، توسط کاربر دیگری در شبکه تغییر نکرده باشد و اگر در این بین تغییری رخ داده باشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
همین رفتار در مورد delete نیز وجود دارد:
//delete
var user = db.Users.Find(1);
db.Users.Remove(user);
db.SaveChanges();
که خروجی آن به صورت زیر است:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where (([Id] = @0) and ([Name] = @1))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ',@0=1,@1=N'Vahid'

در اینجا نیز به علت مزین بودن خاصیت Name به ویژگی ConcurrencyCheck، فقط همان رکوردی که یافت شده باید حذف شود و نه نمونه تغییر یافته آن توسط کاربری دیگر در شبکه.
البته در این مثال شاید این پروسه تنها چند میلی ثانیه به نظر برسد. اما در برنامه‌ای با رابط کاربری، شخصی ممکن است اطلاعات یک رکورد را در یک صفحه دریافت کرده و 5 دقیقه بعد بر روی دکمه save کلیک کند. در این بین ممکن است شخص دیگری در شبکه همین رکورد را تغییر داده باشد. بنابراین اطلاعاتی را که شخص مشاهده می‌کند، فاقد اعتبار شده‌اند.

ConcurrencyCheck را بر روی هر فیلدی می‌توان بکاربرد، اما ویژگی Timestamp کاربرد مشخص و محدودی دارد. باید به خاصیتی از نوع byte array اعمال شود (که نمونه‌ای از آن‌را در بالا در خاصیت public byte[] RowVersion مشاهده نمودید). علاوه بر آن، این ویژگی بر روی بانک اطلاعاتی نیز تاثیر دارد (نوع فیلد را در SQL Server تبدیل به timestamp می‌کند و نه از نوع varbinary مانند فیلد تصویر). SQL Server با این نوع فیلد به خوبی آشنا است و قابلیت مقدار دهی خودکار آن‌را دارد. بنابراین نیازی نیست در حین تشکیل اشیاء در برنامه، قید شود.
پس از آن، این فیلد مقدار دهی شده به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی، در تمام updateها و deleteهای EF Code first حضور خواهد داشت:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where ((([Id] = @0) and ([Name] = @1)) and ([RowVersion] = @2))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ,
@2 binary(8)',@0=1,@1=N'Vahid',@2=0x00000000000007D1

از این جهت که اطمینان حاصل شود، واقعا مشغول به روز رسانی یا حذف رکوردی هستیم که در ابتدای عملیات از بانک اطلاعاتی دریافت کرده‌ایم. اگر در این بین RowVesrion تغییر کرده باشد، یعنی کاربر دیگری در شبکه این رکورد را تغییر داده و ما در حال حاضر مشغول به کار با رکوردی غیرمعتبر هستیم.
بنابراین استفاده از Timestamp را می‌توان به عنوان یکی از best practices طراحی برنامه‌های چند کاربره ASP.NET درنظر داشت.


6) NotMapped و DatabaseGenerated
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند.
به کمک ویژگی DatabaseGenerated، مشخص خواهیم کرد که این فیلد قرار است توسط بانک اطلاعاتی تولید شود. برای مثال خواصی از نوع public int Id به صورت خودکار به فیلدهایی از نوع identity که توسط بانک اطلاعاتی تولید می‌شوند، نگاشت خواهند شد و نیازی نیست تا به صورت صریح از ویژگی DatabaseGenerated جهت مزین سازی آن‌ها کمک گرفت. البته اگر علاقمند نیستید که primary key شما از نوع identity باشد، می‌توانید از گزینه DatabaseGeneratedOption.None استفاده نمائید:
[DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
public int Id { set; get; }

DatabaseGeneratedOption در اینجا یک enum است که به نحو زیر تعریف شده است:

public enum DatabaseGeneratedOption
{
None = 0,
Identity = 1,
Computed = 2
}

تا اینجا حالت‌های None و Identity آن، بحث شدند.
در SQL Server امکان تعریف فیلدهای محاسباتی و Computed با T-SQL نویسی نیز وجود دارد. این نوع فیلدها در هربار insert یا update یک رکورد، به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی می‌شوند. بنابراین اگر قرار است خاصیتی به این نوع فیلدها در SQL Server نگاشت شود، می‌توان از گزینه DatabaseGeneratedOption.Computed استفاده کرد.
یا اگر برای فیلدی در بانک اطلاعاتی default value تعریف کرده‌اید، مثلا برای فیلد date متد getdate توکار SQL Server را به عنوان پیش فرض درنظر گرفته‌اید و قرار هم نیست توسط برنامه مقدار دهی شود، باز هم می‌توان آن‌را از نوع DatabaseGeneratedOption.Computed تعریف کرد.
البته باید درنظر داشت که اگر خاصیت DateTime تعریف شده در اینجا به همین نحو بکاربرده شود، اگر مقداری برای آن در حین تعریف یک وهله جدید از کلاس User درکدهای برنامه درنظر گرفته نشود، یک مقدار پیش فرض حداقل به آن انتساب داده خواهد شد (چون value type است). بنابراین نیاز است این خاصیت را از نوع nullable تعریف کرد (public DateTime? AddDate).

همچنین اگر یک خاصیت محاسباتی در کلاسی به صورت ReadOnly تعریف شده است (توسط کدهای مثلا سی شارپ یا وی بی):

[NotMapped]
public string FullName
{
get { return Name + " " + LastName; }
}

بدیهی است نیازی نیست تا آن‌را به یک فیلد بانک اطلاعاتی نگاشت کرد. این نوع خواص را با ویژگی NotMapped می‌توان مزین کرد.
همچنین باید دقت داشت در این حالت، از این نوع خواص دیگر نمی‌توان در کوئری‌های EF استفاده کرد. چون نهایتا این کوئری‌ها قرار هستند به عبارات SQL ترجمه شوند و چنین فیلدی در جدول بانک اطلاعاتی وجود ندارد. البته بدیهی است امکان تهیه کوئری LINQ to Objects (کوئری از اطلاعات درون حافظه) همیشه مهیا است و اهمیتی ندارد که این خاصیت درون بانک اطلاعاتی معادلی دارد یا خیر.


7) ComplexType
ComplexType یا Component mapping مربوط به حالتی است که شما یک سری خواص را در یک کلاس تعریف می‌کنید، اما قصد ندارید این‌ها واقعا تبدیل به یک جدول مجزا (به همراه کلید خارجی) در بانک اطلاعاتی شوند. می‌خواهید این خواص دقیقا در همان جدول اصلی کنار مابقی خواص قرار گیرند؛ اما در طرف کدهای ما به شکل یک کلاس مجزا تعریف و مدیریت شوند.
یک مثال:
کلاس زیر را به همراه ویژگی ComplexType به برنامه مطلب جاری اضافه نمائید:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample02.Models
{
[ComplexType]
public class InterestComponent
{
[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest1 { get; set; }

[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest2 { get; set; }
}
}

سپس خاصیت زیر را نیز به کلاس User اضافه کنید:

public InterestComponent Interests { set; get; }

همانطور که ملاحظه می‌کنید کلاس InterestComponent فاقد Id است؛ بنابراین هدف از آن تعریف یک Entity نیست و قرار هم نیست در کلاس مشتق شده از DbContext تعریف شود. از آن صرفا جهت نظم بخشیدن به یک سری خاصیت مرتبط و هم‌خانواده استفاده شده است (مثلا آدرس یک، آدرس 2، تا آدرس 10 یک شخص، یا تلفن یک تلفن 2 یا موبایل 10 یک شخص).
اکنون اگر پروژه را اجرا نمائیم، ساختار جدول کاربر به نحو زیر تغییر خواهد کرد:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
---...
[Interests_Interest1] [nvarchar](450) NULL,
[Interests_Interest2] [nvarchar](450) NULL,
---...

در اینجا خواص کلاس InterestComponent، داخل همان کلاس User تعریف شده‌اند و نه در یک جدول مجزا. تنها در سمت کدهای ما است که مدیریت آن‌ها منطقی‌تر شده‌اند.

یک نکته:
یکی از الگوهایی که حین تشکیل مدل‌های برنامه عموما مورد استفاده قرار می‌گیرد، null object pattern نام دارد. برای مثال:

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public InterestComponent Interests { set; get; }
public User()
{
Interests = new InterestComponent();
}
}
}

در اینجا در سازنده کلاس User، به خاصیت Interests وهله‌ای از کلاس InterestComponent نسبت داده شده است. به این ترتیب دیگر در کدهای برنامه مدام نیازی نخواهد بود تا بررسی شود که آیا Interests نال است یا خیر. همچنین استفاده از این الگو حین کار با یک ComplexType ضروری است؛ زیرا EF امکان ثبت رکورد جاری را در صورت نال بودن خاصیت Interests (صرفنظر از اینکه خواص آن مقدار دهی شده‌اند یا خیر) نخواهد داد.


8) ForeignKey
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
اگر از قراردادهای پیش فرض نامگذاری کلیدهای خارجی در EF Code first خرسند نیستید، می‌توانید توسط ویژگی ForeignKey، نامگذاری مورد نظر خود را اعمال نمائید. باید دقت داشت که ویژگی ForeignKey را باید به یک Reference property اعمال کرد. همچنین در این حالت، کلید خارجی را با یک value type نیز می‌توان نمایش داد:
[ForeignKey("FK_User_Id")]
public virtual User User { set; get; }
public int FK_User_Id { set; get; }

در اینجا فیلد اضافی دوم FK_User_Id به جدول Project اضافه نخواهد شد (چون توسط ویژگی ForeignKey تعریف شده است و فقط یکبار تعریف می‌شود). اما در این حالت نیز وجود Reference property ضروری است.


9) InverseProperty
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
از ویژگی InverseProperty برای تعریف روابط دو طرفه استفاده می‌شود.
برای مثال دو کلاس زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("Books")]
public Author Author {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("Author")]
public virtual ICollection<Book> Books {get; set;}
}

این دو کلاس همانند کلاس‌های User و Project فوق هستند. ذکر ویژگی InverseProperty برای مشخص سازی ارتباطات بین این دو غیرضروری است و قراردادهای توکار EF Code first یک چنین مواردی را به خوبی مدیریت می‌کنند.
اما اکنون مثال زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

public Author FirstAuthor {get; set;}
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

این مثال ویژه‌ای است از کتابخانه‌ای که کتاب‌های آن، تنها توسط دو نویسنده نوشته‌ شده‌اند. اگر برنامه را بر اساس این دو کلاس اجرا کنیم، EF Code first قادر نخواهد بود تشخیص دهد، روابط کدام به کدام هستند و در جدول Books چهار کلید خارجی را ایجاد می‌کند. برای مدیریت این مساله و تعین ابتدا و انتهای روابط می‌توان از ویژگی InverseProperty کمک گرفت:

public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("BooksAsFirstAuthor")]
public Author FirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("BooksAsSecondAuthor")]
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("FirstAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("SecondAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، بین این دو جدول تنها دو رابطه تشکیل خواهد شد و نه چهار رابطه؛ چون EF اکنون می‌داند که ابتدا و انتهای روابط کجا است. همچنین ذکر ویژگی InverseProperty در یک سر رابطه کفایت می‌کند و نیازی به ذکر آن در طرف دوم نیست.




مطالب
React 16x - قسمت 12 - طراحی یک گرید - بخش 2 - فیلتر کردن اطلاعات
تا اینجا کامپوننت صفحه بندی را به همراه اعمال آن به لیست نمایش داده شده، پیاده سازی کردیم. در ادامه می‌خواهیم لیست ژانرهای سینمایی را که در فایل fakeGenreService.js تعریف شده‌اند:
export const genres = [
  { _id: "5b21ca3eeb7f6fbccd471818", name: "Action" },
  { _id: "5b21ca3eeb7f6fbccd471814", name: "Comedy" },
  { _id: "5b21ca3eeb7f6fbccd471820", name: "Thriller" }
];

export function getGenres() {
  return genres.filter(g => g);
}
توسط list-group‌های بوت استرپی، در کنار صفحه نمایش داده و سپس به ازای هر گروه انتخابی توسط کاربر، فیلم‌های مرتبط با آن گروه را فیلتر کرده و نمایش دهیم.


بررسی ساختار کامپوننت ListGroup

شبیه به کامپوننت صفحه بندی که در قسمت قبل ایجاد کردیم، می‌خواهیم کامپوننت ListGroup نیز به طور کامل از اشیاء movie مستقل باشد؛ تا در آینده بتوان از آن در جاهای دیگری نیز استفاده کرد. به همین جهت فایل جدید src\components\common\listGroup.jsx را ایجاد کرده و سپس با استفاده از میانبرهای imrc و cc در VSCode، ساختار ابتدایی این کامپوننت را ایجاد می‌کنیم. هرچند می‌توان این کامپوننت را به صورت «Stateless Functional Component» نیز طراحی کرد؛ چون state و متد دیگری بجز render نخواهد داشت و تمام اطلاعات خودش را از والد خود دریافت می‌کند.
سپس به کامپوننت movies مراجعه کرده و این کامپوننت خالی را import می‌کنیم:
import ListGroup from "./common/listGroup";
پس از آن به متد رندر کامپوننت movies مراجعه کرده و با اضافه کردن یک row بوت استرپی دو ستونی، قصد داریم کامپوننت لیست فیلم‌ها را در ستون اول این ردیف نمایش دهیم. به همین جهت المان آن‌را در این محل قرار می‌دهیم تا بتوانیم اینترفیس ابتدایی آن‌را پیش از پیاده سازی آن، طراحی کنیم.
برای این منظور ابتدا React.Fragment موجود را با یک div با "className="row جایگزین می‌کنیم. سپس داخل این row، دو ستون را تعریف خواهیم کرد که در اولی، المان جدید ListGroup قرار می‌گیرد و در دومی، مابقی عناصری که تاکنون اضافه کرده‌ایم؛ مانند جدول، صفحه بندی و نمایش تعداد آیتم‌ها:
    return (
      <div className="row">
        <div className="col-2">
          <ListGroup />
        </div>
        <div className="col">
          ...
        </div>
      </div>
    );
این listGroup، حداقل نیاز به لیست آیتم‌هایی را دارد که باید نمایش دهد. این لیست نیز از fakeGenreService و متد getGenres آن تامین می‌شود که به صورت یک خاصیت جدید در state به نحو زیر درج خواهد شد:
import { getGenres } from "../services/fakeGenreService";
// ...

class Movies extends Component {
  state = {
    // ...
    genres: getGenres()
  };
همانطور که در قسمت 9 این سری نیز بررسی کردیم، اگر getGenres قرار است از سمت سرور و توسط یک درخواست Ajax ای تامین شود، محل صحیح قرارگیری آن در متد lifecycle hook ویژه‌ای به نام componentDidMount است. اما در اینجا چون genres یک لیست درون حافظه‌ای است، مقدار دهی فوق، مشکلی را ایجاد نمی‌کند. هرچند می‌توان هم اکنون نیز تعریف فوق را کمی اصولی‌تر نوشت. برای اینکار متد componentDidMount را اضافه کرده و به نحو زیر تنظیم می‌کنیم:
class Movies extends Component {
  state = {
    movies: [],
    pageSize: 4,
    currentPage: 1,
    genres: []
  };

  componentDidMount() {
    this.setState({ movies: getMovies(), genres: getGenres() });
  }
ابتدا آرایه‌های مورد نیاز movies و genres را در state تعریف کرده و آن‌ها را با یک آرایه‌ی خالی، مقدار دهی اولیه می‌کنیم. از این جهت که تا رسیدن به مرحله‌ی componentDidMount که اندکی طول می‌کشد، خطاهای زمان اجرای عدم دسترسی به این آرایه‌ها در برنامه رخ ندهد. سپس زمانیکه وهله‌ای از این کامپوننت در DOM رندر شد، متد componentDidMount فراخوانی شده و دو خاصیت state را با مقادیر دریافتی، به روز رسانی می‌کند.

پس از آن می‌توان ویژگی جدید items این کامپوننت را به آرایه‌ی genres دریافتی از state، تنظیم کرد:
<ListGroup items={this.state.genres} />
در این مرحله، ورودی دیگری به نظر نمی‌رسد که مورد نیاز باشد. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چه رخ‌دادهایی را قرار است از این کامپوننت دریافت کنیم یا به عبارتی خروجی آن چیست؟
بهتر است هر زمانیکه کاربر، آیتمی را از این لیست انتخاب کرد، توسط بروز رخدادی مانند onItemSelect از وقوع آن مطلع شد و سپس نسبت به آن توسط متد handleGenreSelect، واکنش نشان داد؛ مانند فیلتر کردن لیست فیلم‌ها بر اساس آیتم انتخابی و نمایش آن. به همین جهت ویژگی onItemSelect را به تعریف المان ListGroup اضافه می‌کنیم:
<ListGroup
  items={this.state.genres}
  onItemSelect={this.handleGenreSelect}
/>
و سپس متد handleGenreSelect متصل به آن‌‌را به نحو زیر تعریف خواهیم کرد:
  handleGenreSelect = genre => {
    console.log("handleGenreSelect", genre);
  };
تا اینجا اینترفیس کامپوننت ListGroup را پیش از پیاده سازی آن تعریف کردیم (تعیین ورودی و خروجی آن). در مرحله‌ی بعد، این کامپوننت را تکمیل می‌کنیم.


پیاده سازی نمایش آیتم‌ها در کامپوننت ListGroup

پیاده سازی ابتدایی کامپوننت ListGroup را در اینجا مشاهده می‌کنید:
import React, { Component } from "react";

class ListGroup extends Component {
  render() {
    return (
      <ul className="list-group">
        {this.props.items.map(item => (
          <li key={item._id} className="list-group-item">
            {item.name}
          </li>
        ))}
      </ul>
    );
  }
}

export default ListGroup;
کار با درج یک ul که با کلاس list-group مزین شده‌است، شروع می‌شود. سپس باید liهای آن‌را که نمایانگر آیتم‌های این لیست است، به صورت پویا با کلاس‌های list-group-item رندر کرد. برای اینکار از آرایه‌ی دریافتی this.props.items و فراخوانی متد map بر روی آن کمک می‌گیریم. در اینجا key هر ردیف با استفاده از خاصیت id هر آیتم و برچسب هر کدام از طریق خاصیت name هر شیء دریافتی، تامین می‌شود.

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و در مرورگر نمایش دهیم، به خروجی زیر می‌رسیم:


البته به نظر عرض ستون آن نامناسب است. به همین جهت به کامپوننت movies مراجعه کرده و col-2 ستون آن‌را به col-3 تبدیل می‌کنیم.


پویا سازی انتخاب نام خواص شیء دریافتی، در کامپوننت ListGroup

در حال حاضر پیاده سازی کامپوننت ListGroup، به شیءای دقیقا با خواص id_ و name وابسته‌است و اگر شیء دیگری را که دارای خواصی معادل این نام‌ها نیست، به آن ارسال کنیم، دیگر کار نخواهد کرد. به همین جهت در محل تعریف المان این کامپوننت در کامپوننت movies، دو ویژگی دیگر نام خواص شیء مدنظر را تنظیم می‌کنیم تا بتوانیم با هر نوع شیءای در اینجا کار کنیم:
<ListGroup
  items={this.state.genres}
  textProperty="name"
  valueProperty="_id"
  onItemSelect={this.handleGenreSelect}
/>
پس از این تغییر و افزودن textProperty و valueProperty، برای پویا سازی نام‌های خواص دریافتی در کامپوننت ListGroup، از روش کار با []، جهت دسترسی پویای به خواص یک شیء، استفاده می‌کنیم تا دیگر این کامپوننت به شیء خاص genre، وابستگی نداشته باشد و قابلیت استفاده‌ی مجدد از آن افزایش یابد:
import React, { Component } from "react";

class ListGroup extends Component {
  render() {
    return (
      <ul className="list-group">
        {this.props.items.map(item => (
          <li key={item[this.props.valueProperty]} className="list-group-item">
            {item[this.props.textProperty]}
          </li>
        ))}
      </ul>
    );
  }
}

export default ListGroup;


تعیین مقادیر پیش‌فرضی برای خواص props

با زیاد شدن تعداد خواص props، اینترفیس کامپوننت‌ها پیچیده‌تر می‌شوند. در یک چنین حالتی می‌توان در کامپوننت‌ها defaultProps را تعریف کرد و توسط آن مقادیر پیش‌فرضی را برای خواص props درنظر گرفت. به این صورت در حین تعریف المان این کامپوننت، اگر مقادیر مدنظر با مقادیر پیش‌فرض تعیین شده یکی باشند، دیگر نیازی به ذکر این پارامترها نخواهد بود. برای مثال در انتهای کامپوننت ListGroup، خاصیت جدید defaultProps را تعریف می‌کنیم (املای آن باید دقیقا به همین شکل باشد؛ و گرنه شناخته نخواهد شد). سپس در اینجا خواصی را که می‌خواهیم مقادیر پیش‌فرضی را برای آن‌ها تعیین کنیم، ذکر خواهیم کرد:
ListGroup.defaultProps = {
  textProperty: "name",
  valueProperty: "_id"
};

export default ListGroup;
برای نمونه در اینجا دو خاصیت جدید textProperty و valueProperty را به همان مقادیر name و id_ مورد استفاده‌ی در این مثال تنظیم کرده‌ایم. پس از این تعریف، می‌توان به کامپوننت movies که از این ویژگی‌ها استفاده می‌کند مراجعه کرده و آن‌هایی را که با defaultProps تطابق دارند، از لیست ویژگی‌های ذکر شده حذف کرد؛ یعنی تعریف المان ListGroup به صورت زیر ساده می‌شود:
<ListGroup
  items={this.state.genres}
  onItemSelect={this.handleGenreSelect}
/>
بدیهی است اگر در آینده با اشیاء دیگری سر و کار داشتیم، می‌توان مجددا این خواص پیش‌فرض را بر اساس ساختار این اشیاء، مقدار دهی و تعیین کرد.


مدیریت انتخاب گروه‌های فیلم‌ها

در ادامه می‌خواهیم رخ‌داد onClick بر روی هر li این لیست را مدیریت کنیم و سبب بروز رخ‌دادی به نام onItemSelect شویم که در ابتدای بحث، آن‌را به عنوان خروجی این کامپوننت تعریف کردیم. این رخداد نیز در کامپوننت movies به متد handleGenreSelect متصل است. به همین جهت تعریف ویژگی onClick را که سبب انتقال شیء جاری رندر شده، توسط رویداد onItemSelect به خارج از آن می‌شود، به المان li کامپوننت ListGroup اضافه می‌کنیم:
<li
  key={item[this.props.valueProperty]}
  className="list-group-item"
  onClick={() => this.props.onItemSelect(item)}
  style={{ cursor: "pointer" }}
>
  {item[this.props.textProperty]}
</li>
پس از این تغییرات و ذخیره‌ی برنامه، اگر به خروجی برنامه در مرورگر مراجعه کرده و بر روی هر کدام از آیتم‌های لیست گروه‌های فیلم‌ها کلیک کنیم، شیء مرتبط با آن آیتم در کنسول توسعه دهنده‌های مرورگر، لاگ می‌شود که نشان از برقراری صحیح ارتباطات این قسمت را دارد.

پس از فعالسازی امکان کلیک بر روی هر آیتم لیست رندر شده، اکنون می‌خواهیم با انتخاب هر گروه، این گروه در این لیست، به صورت انتخاب شده، همانند شماره صفحه‌ی انتخاب شده‌ی در کامپوننت صفحه بندی، تغییر رنگ دهد و متمایز نمایش داده شود تا مشخص باشد که هم اکنون با کدام آیتم در حال کار هستیم. برای اینکار تنها کافی است کلاس active را به صورت پویا به className هر li، اضافه یا کم کنیم. البته برای این منظور این کامپوننت باید از آیتم انتخاب شده مطلع باشد؛ به همین جهت selectedItem را در لیست ویژگی‌های اینترفیس تعریف این المان اضافه می‌کنیم. برای اینکار ابتدا selectedGenre را با هربار فراخوانی handleGenreSelect که به onItemSelect کامپوننت متصل است، با فراخوانی متد setState به روز رسانی می‌کنیم:
  handleGenreSelect = genre => {
    console.log("handleGenreSelect", genre);
    this.setState({selectedGenre: genre});
  };
در یک چنین حالتی الزامی به تعریف selectedGenre در خاصیت state ابتدای کامپوننت نیست. چون با فراخوانی متد setState اگر یکی از خواص منتسب به شیء state به روز شده باشد، آن خاصیت نیز به روز می‌شود و یا اگر این خاصیت جدید باشد، با state موجود یکی خواهد شد؛ هرچند آن‌را به صورت زیر نیز می‌توان تعریف کرد که با یک شیء خالی مقدار دهی شده‌است:
class Movies extends Component {
  state = {
    // ...
    selectedGenre: {}
  };
سپس ویژگی selectedItem کامپوننت را به این مقدار تغییر یافته‌ی this.state.selectedGenre تنظیم می‌کنیم تا با هر بار فراخوانی setState که سبب رندر مجدد کامپوننت Movies در DOM مجازی React می‌شود، کامپوننت از selectedItem تغییر یافته مطلع شده و با افزودن کلاس active به آن آیتم، واکنش نشان دهد:
<ListGroup
  items={this.state.genres}
  onItemSelect={this.handleGenreSelect}
  selectedItem={this.state.selectedGenre}
/>
اکنون به کامپوننت ListGroup مراجعه کرده و بر اساس ویژگی جدید selectedItem، تغییرات زیر را به className اعمال می‌کنیم:
<li
  key={item[this.props.valueProperty]}
  className={
    item === this.props.selectedItem
      ? "list-group-item active"
      : "list-group-item"
  }
  style={{ cursor: "pointer" }}
  onClick={() => this.props.onItemSelect(item)}
>
  {item[this.props.textProperty]}
</li>
در اینجا اگر item در حال رندر با this.props.selectedItem دریافتی یکی باشد، کلاس active به کلاس list-group-item اضافه می‌شود و برعکس.



مدیریت فیلتر کردن اطلاعات گروه فیلم انتخابی

در قسمت قبل، در ابتدای متد رندر کامپوننت movies، از متد paginate برای صفحه بندی اطلاعات استفاده کردیم. فیلتر گروه جاری انتخاب شده را باید پیش از این متد قرار دارد؛ چون تعداد صفحات و اطلاعات نمایش داده شده‌ی در هر کدام باید بر اساس لیست فیلم‌های فیلتر شده باشد.
برای انجام اینکار تغییرات زیر را اعمال خواهیم کرد:
الف) بجای متد paginate، از متد getPagedData زیر استفاده می‌کنیم:
  getPagedData() {
    const {
      pageSize,
      currentPage,
      selectedGenre,
      movies: allMovies
    } = this.state;

    const filteredMovies =
      selectedGenre && selectedGenre._id
        ? allMovies.filter(m => m.genre._id === selectedGenre._id)
        : allMovies;

    const first = (currentPage - 1) * pageSize;
    const last = first + pageSize;
    const pagedMovies = filteredMovies.slice(first, last);

    return { totalCount: filteredMovies.length, data: pagedMovies };
  }
- در اینجا بجای اینکه مدام this.stat‌ها را جهت دریافت خواص آن تکرار کنیم، با استفاده از ویژگی Object Destructuring، خواصی را که نیاز داریم یکبار انتخاب کرده و سپس به دفعات از آن‌ها استفاده می‌کنیم. به همین جهت در این قطعه کد، فقط یکبار this.state را مشاهده می‌کنید که بسیار تمیزتر است و همچنین کارآیی آن نیز به علت عدم انتخاب مداوم مقدار خاصیتی از یک شیء، بالاتر از حالت قبل است.
- در حین Object Destructuring، نام خاصیت movies را نیز به allMovies تغییر داده‌ایم تا واضح‌تر باشد.
- در ادامه با استفاده از متد filter جاوااسکریپت، بر اساس id هر گروه انتخاب شده، اشیاء مرتبط با آن، از allMovies جدا شده و بازگشت داده می‌شود. البته اگر id هم انتخاب نشده باشد (اولین بار نمایش صفحه)، تمام رکوردها یعنی allMovies، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
- پس از آن، همان کدهای صفحه بندی اطلاعات را که در قسمت قبل بررسی کردیم، مشاهده می‌کنید که اینبار بجای allMovies قسمت قبل، بر روی filteredMovies اعمال شده‌است.
- در آخر، این متد، یک شیء را با دو خاصیت که بیانگر تعداد کل رکوردهای انتخاب شده و داده‌های فیلتر شده‌ی صفحه بندی شده‌است، بازگشت می‌دهد.

ب) تغییرات متد رندر کامپوننت movies به صورت زیر است:
- ابتدا متد getPagedData فوق، فراخوانی شده و شیء دریافتی از آن با استفاده از ویژگی Object Destructuring، به دو خاصیت totalCount و movies انتساب داده می‌شود:
  render() {
    const { length: count } = this.state.movies;

    if (count === 0) return <p>There are no movies in the database.</p>;

    const { totalCount, data: movies } = this.getPagedData();
- از آرایه‌ی movies، در قسمت قبل برای رندر لیست فیلم‌ها استفاده شد. به همین جهت در اینجا تغییر نام data به movies را مشاهده می‌کنید.
- همچنین کامپوننت صفحه بندی، اینبار باید totalCount آیتم‌های فیلتر شده را نمایش دهد و نه totalCount تمام فیلم‌های موجود را:
<Pagination
    itemsCount={totalCount}
در اینجا برچسب نمایش تعداد آیتم‌های موجود نیز باید تغییر کند:
<p>Showing {totalCount} movies in the database.</p>
ج) ممکن است در اولین بار مشاهده‌ی صفحه، کاربر صفحه‌ی شماره‌ی 3 را انتخاب کند که سبب تغییر currentPage موجود در state، به عدد 3 می‌شود. اکنون اگر کاربر نمایش فیلتر شده‌ی فیلم‌های یک گروه خاص را انتخاب کند، باید این شماره، به عدد 1 مجددا تنظیم شود:
  handleGenreSelect = genre => {
    console.log("handleGenreSelect", genre);
    this.setState({ selectedGenre: genre, currentPage: 1 });
  };



افزودن گزینه‌ی نمایش تمام اطلاعات به لیست گروه‌های فیلم‌ها

در ادامه قصد داریم به بالای لیست گروه‌های موجود، گزینه‌ی All Genres را نیز اضافه کنیم تا با کلیک بر روی آن، مجددا بتوان لیست تمام فیلم‌های موجود را مشاهده کرد.


برای این منظور در جائیکه لیست getGenres را دریافت و نمایش می‌دهیم، یعنی متد componentDidMount، اندکی تغییر ایجاد کرده و یک آرایه‌ی جدید را ایجاد می‌کنیم؛ بطوریکه اولین عنصر آن، گزینه‌ی جدید All Genres باشد و سپس توسط spread operator، مابقی عناصر آرایه‌ی گروه‌ها را به این آرایه‌ی جدید اضافه می‌کنیم:
  componentDidMount() {
    const genres = [{ _id: "", name: "All Genres" }, ...getGenres()];
    this.setState({ movies: getMovies(), genres });
  }
همین اندازه تغییر برای فعالسازی این گزینه کفایت می‌کند؛ از این جهت که در متد getPagedData، ابتدا بررسی می‌شود که اگر آیتمی انتخاب شده بود و همچنین دارای id نیز بود، آنگاه کار فیلتر کردن صورت گیرد، درغیراینصورت، تمام رکوردها را بازگشت دهد:
const filteredMovies =
      selectedGenre && selectedGenre._id
        ? allMovies.filter(m => m.genre._id === selectedGenre._id)
        : allMovies;

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:  sample-12.zip
مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت چهارم - اعتبارسنجی Async سمت کلاینت و یا همان Remote Client Side Validation
در قسمت قبل با نحوه‌ی پیاده سازی اعتبارسنجی‌های سفارشی سمت کلاینت مخصوص کتابخانه‌ی Fluent Validation آشنا شدیم. در این قسمت، یک حالت خاص همان نوع اعتبارسنجی‌های سمت کلاینت را که remote validation نام دارد، بررسی می‌کنیم. در این حالت خاص، نیازی به کدنویسی جاوااسکریپتی خاصی نیست. چون زیرساخت آن به همراه unobtrusive jQuery Ajax خود ASP.NET Core ارائه می‌شود. در اینجا فقط نیاز است تا متادیتای خاص آن‌را تولید کنیم. به عبارتی اینبار هدف ما تنها تولید یک چنین تگ HTML ای است:
<input dir="ltr" class="form-control input-validation-error" 
type="email" 
data-val="true" 
data-val-email="'آدرس ایمیل' is not a valid email address." 
data-val-remote="این آدرس ایمیل هم اکنون مورد استفاده‌است" 
data-val-remote-url="/Home/ValidateUniqueEmail" 
data-val-required="'آدرس ایمیل' must not be empty." 
id="Email" 
name="Email" 
>
که به همراه ویژگی‌های data-val ، data-val-remote و data-val-remote-url است. همینقدر که این سه ویژگی وجود داشته باشند، مابقی منطق اعتبارسنجی سمت کلاینت آن توسط unobtrusive jQuery Ajax (ارسال خودکار Ajax ای مقدار ایمیل، به سمت سرور و دریافت پاسخ) و unobtrusive java script validation مدیریت خواهند شد.


افزودن آدرس ایمیل به مدل کاربران

به همان مدل قسمت قبل، قصد داریم خاصیت آدرس ایمیل را هم اضافه کنیم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class UserModel
    {
        [Display(Name = "نام کاربری")]
        public string Username { get; set; }

        [Display(Name = "سن")]
        public int Age { get; set; }

        [Display(Name = "سابقه کار")]
        public int Experience { get; set; }

        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        public string Email { get; set; }
    }
}


ایجاد سرویسی برای بررسی منحصربفرد بودن آدرس ایمیل

در ادامه قصد داریم سرویسی را ایجاد کنیم که برای مثال با بانک اطلاعاتی ارتباط برقرار کرده (در اینجا جهت سهولت ارائه، از یک آرایه استفاده شده‌است) و مشخص می‌کند که آیا ایمیل دریافتی پیشتر استفاده شده‌است یا خیر:
using System.Linq;

namespace FluentValidationSample.Services
{
    public interface IUsersService
    {
        bool IsUniqueEmail(string emailAddress);
    }

    public class UsersService : IUsersService
    {
        public bool IsUniqueEmail(string emailAddress)
        {
            string[] registedEmails = {
                "email@site.com",
                "test@gmail.com"
            };
            return !registedEmails.Contains(emailAddress);
        }
    }
}
این سرویس را هم با طول عمر Scoped به برنامه معرفی می‌کنیم؛ چون طول عمر سرویس‌هایی که با بانک اطلاعاتی و DbContext کار می‌کنند، به همین نحو تعیین می‌شوند:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();


ایجاد اعتبارسنج سمت سرور بررسی منحصربفرد بودن آدرس ایمیل

در ادامه یک PropertyValidator جدید را ایجاد می‌کنیم تا بتوان توسط آن مقدار ایمیل دریافتی را در سمت سرور، تعیین اعتبار کرد:
using FluentValidation.Validators;
using FluentValidationSample.Services;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public class UniqueEmailValidator : PropertyValidator
    {
        private readonly IUsersService _usersService;

        public UniqueEmailValidator(IUsersService usersService)
                : base("این آدرس ایمیل هم اکنون مورد استفاده‌است")
        {
            _usersService = usersService;
        }

        protected override bool IsValid(PropertyValidatorContext context)
        {
            return context.PropertyValue != null &&
                    _usersService.IsUniqueEmail((string)context.PropertyValue);
        }
    }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا تزریق سرویس سفارشی IUsersService به سازنده‌ی کلاس اعتبارسنج، مجاز است و بدون مشکل کار می‌کند.
پس از آن جهت سهولت استفاده‌ی از آن، یک متد الحاقی جدید را نیز به نام UniqueEmail به نحو زیر تعریف می‌کنیم:
using FluentValidation;
using FluentValidationSample.Services;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public static class CustomValidatorExtensions
    {
        public static IRuleBuilderOptions<T, string> UniqueEmail<T>(
            this IRuleBuilder<T, string> ruleBuilder, IUsersService usersService)
        {
            return ruleBuilder.SetValidator(new UniqueEmailValidator(usersService));
        }
    }
}

یک نکته: اگر دقت کرده باشید، فضای نام این اعتبارسنج در این قسمت FluentValidationSample.ModelsValidations شده‌است:


علت اینجا است که اعتبارسنج تعریف شده نیاز دارد هم از مدل‌ها استفاده کند و هم از سرویس کاربران. سرویس کاربران هم از مدل‌ها استفاده می‌کند. به همین جهت اگر تعاریف اعتبارسنجی را داخل پروژه‌ی مدل‌ها قرار دهیم، یک وابستگی حلقوی رخ خواهد داد (وابستگی مدل‌ها به سرویس‌ها و برعکس). بنابراین بهتر است اعتبارسنج‌ها را به یک پروژه‌ی مجزا منتقل کنیم تا از بروز این cyclic dependency جلوگیری شود.


اعمال اعتبارسنجی منحصربفرد بودن ایمیل دریافتی به اعتبارسنج UserModel

پس از تهیه‌ی متد الحاقی UniqueEmail، آن‌را به RuleFor مخصوص خاصیت ایمیل اضافه می‌کنیم. در اینجا نیز تزریق وابستگی سرویس سفارشی IUsersService به سازنده‌ی کلاس اعتبارسنج مجاز است:
using FluentValidation;
using FluentValidationSample.Models;
using FluentValidationSample.Services;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public class UserModelValidator : AbstractValidator<UserModel>
    {
        public UserModelValidator(IUsersService usersService)
        {
            RuleFor(x => x.Username).NotNull();
            RuleFor(x => x.Age).NotNull();
            RuleFor(x => x.Experience).LowerThan(nameof(UserModel.Age)).NotNull();
            RuleFor(x => x.Email).EmailAddress().NotNull().UniqueEmail(usersService);
        }
    }
}


ایجاد متادیتای مورد نیاز جهت unobtrusive java script validation در سمت سرور

در ادامه نیاز است ویژگی‌های data-val خاص unobtrusive java script validation را توسط FluentValidation ایجاد کنیم:
using FluentValidation;
using FluentValidation.AspNetCore;
using FluentValidation.Internal;
using FluentValidation.Resources;
using FluentValidation.Validators;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ModelBinding.Validation;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public class RemoteClientValidator : ClientValidatorBase
    {
        public string RemoteUrl { set; get; }

        public RemoteClientValidator(PropertyRule rule, IPropertyValidator validator) :
            base(rule, validator)
        {
        }

        public override void AddValidation(ClientModelValidationContext context)
        {
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val", "true");
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val-remote", GetErrorMessage(context));
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val-remote-url", RemoteUrl);
        }

        private string GetErrorMessage(ClientModelValidationContext context)
        {
            var formatter = ValidatorOptions.MessageFormatterFactory().AppendPropertyName(Rule.GetDisplayName());
            string messageTemplate;
            try
            {
                messageTemplate = Validator.Options.ErrorMessageSource.GetString(null);
            }
            catch (FluentValidationMessageFormatException)
            {
                messageTemplate = ValidatorOptions.LanguageManager.GetStringForValidator<NotEmptyValidator>();
            }
            return formatter.BuildMessage(messageTemplate);
        }
    }
}
در این کدها، تنها قسمت مهم آن، متد AddValidation است که کار تعریف و افزودن متادیتاهای unobtrusive java script validation را انجام می‌دهد و برای مثال سبب رندر تگ HTML ای زیر می‌شود:
<input dir="ltr" class="form-control input-validation-error" 
type="email" 
data-val="true" 
data-val-email="'آدرس ایمیل' is not a valid email address." 
data-val-remote="این آدرس ایمیل هم اکنون مورد استفاده‌است" 
data-val-remote-url="/Home/ValidateUniqueEmail" 
data-val-required="'آدرس ایمیل' must not be empty." 
id="Email" 
name="Email" 
>
که به همراه ویژگی‌های data-val، data-val-remote و data-val-remote-url است تا unobtrusive jQuery Ajax validation را فعال کند.


افزودن اعتبارسنج‌های تعریف شده به تنظیمات برنامه

پس از تعریف UniqueEmailValidator و RemoteClientValidator، روش افزودن آن‌ها به تنظیمات FluentValidation به صورت زیر است:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();

            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
                fv =>
                {
                    fv.RegisterValidatorsFromAssembly(Assembly.GetExecutingAssembly());
                    fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>();
                    fv.RunDefaultMvcValidationAfterFluentValidationExecutes = false;

                    fv.ConfigureClientsideValidation(clientSideValidation =>
                    {
                        // ...

                        clientSideValidation.Add(
                            validatorType: typeof(UniqueEmailValidator),
                            factory: (context, rule, validator) =>
                                        new RemoteClientValidator(rule, validator)
                                        {
                                            RemoteUrl = "/Home/ValidateUniqueEmail"
                                        });
                    });
                }
            );
        }
در اینجا یک RemoteUrl را هم مشاهده می‌کنید که به صورت زیر باید تعریف شود:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IUsersService _usersService;

        public HomeController(IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService;
        }

         // ...

        public IActionResult ValidateUniqueEmail(string email)
        {
            return Ok(_usersService.IsUniqueEmail(email));
        }
    }
}
زمانیکه اعتبارسنجی سمت کلاینت رخ می‌دهد، آدرس ایمیل، به اکشن متد فوق ارسال شده و یک true و یا false را دریافت می‌کند که بیانگر موفقیت آمیز بودن و یا شکست اعتبارسنجی از راه دور است.


تعریف کدهای جاوا اسکریپتی مورد نیاز

پیش از هرکاری، اسکریپت‌های فایل layout برنامه باید چنین تعریفی را داشته باشند:
<script src="~/lib/jquery/dist/jquery.min.js"></script>
<script src="~/lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.bundle.min.js"></script>
<script src="~/lib/jquery-validation/dist/jquery.validate.js"></script>
<script src="~/lib/jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.js"></script>
<script src="~/js/site.js" asp-append-version="true"></script>
در اینجا مداخل jquery، سپس jquery.validate و بعد از آن jquery.validate.unobtrusive را مشاهده می‌کنید. در ادامه نیازی به تکمیل فایل js/site.js جهت افزودن کدهای remote client validation نیست و این کدها جزئی از کتابخانه‌ی jquery.validate.unobtrusive هستند.


آزمایش برنامه

View این قسمت نیز همانند قسمت قبل است که فقط یک آدرس ایمیل به آن اضافه شده‌است:


برای آزمایش آن اگر برای مثال یکی از آدرس‌های ایمیل از پیش تعریف شده‌ی در متد IsUniqueEmail سرویس کاربران را وارد کنیم، با خطای اعتبارسنجی سمت کلاینت فوق روبرو خواهیم شد.


کدهای کامل این سری را تا این قسمت از اینجا می‌توانید دریافت کنید: FluentValidationSample-part04.zip
مطالب
استفاده از Twitter Bootstrap در کارهای روزمره طراحی وب
پس از آشنایی مقدماتی با Twitter Bootstrap، در این قسمت قصد داریم تا با ویژگی‌هایی از آن آشنا شویم که در کارهای رومزه طراحی وب بسیار مورد استفاده هستند؛ مانند تایپوگرافی، جداول، فرم‌ها، دکمه‌ها، تصاویر و آیکون‌ها.

تایپوگرافی
هدف از تایپوگرافی، چیدمان متن به نحوی است که واضح، خوانا و مشخص باشد؛ همچنین مباحث زیبایی ارائه را نیز به آن اضافه کنید. برای مثال تنظیم فاصله بین حروف و کلمات، فاصله بین خطوط و یا رعایت یک سری نسبت‌های ویژه مانند نسبت طلایی جهت دعوت خواننده به مطالعه مطالب، بجای فراری دادن او، در مباحث تایپوگرافی رعایت می‌شوند. خوشبختانه Twitter Bootstrap به همراه یک سری تنظیمات تایپوگرافی پیش فرض است که در ادامه آن‌ها را مرور خواهیم کرد.
پیش فرض‌های ابتدایی آن‌را مانند قلم با اندازه 14px، قلم پیش فرض Helvetica، فاصله بین خطوط و رنگ متن را در فایل bootstrap.css می‌توانید مشاهده کنید:
body {
    margin: 0;"Helvetica Neue", Helvetica, Arial, sans-serif;
    color: #333333;
    background-color: #ffffff;
}
در اینجا اثر تنظیمات bootstrap را بر روی تگ‌های h1 تا h6 ملاحظه می‌کنید:
 

 
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <h1>
                    سرتیتر 1
                </h1>
                <h2>
                    سرتیتر 2
                </h2>
                <h3>
                    سرتیتر 3
                </h3>
                <h4>
                    سرتیتر 4
                </h4>
                <h5>
                    سرتیتر 5
                </h5>
                <h6>
                    سرتیتر 6
                </h6>
            </div>
        </div>

همچنین اگر نیاز باشد تا نسبت به متنی جلب توجه خواننده را جلب کرد می‌توان از کلاس lead استفاده نمود. به علاوه bootstrap پیش فرض‌هایی را به المان‌های small، strong و em نیز اعمال می‌کند:
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <p class="lead">
                    تیتر</p>
                <p>
                    متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن
                    متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن
                    متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن
                    متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن متن
                </p>
                <small>اندازه کوچک</small> <strong>متن ضخیم</strong> <em>متن ایتالیک</em>
            </div>
        </div>

روش دیگر جلب توجه به یک متن در bootstrap، استفاده از کلاس‌های text مانند text-error و امثال آن می‌باشد:

 
 
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <p class="muted">
                    متن غیرفعال</p>
                <p class="text-warning">
                    نمایش اخطار به کاربر</p>
                <p class="text-error">
                    نمایش خطا به کاربر</p>
                <p class="text-info">
                    نمایش اطلاعات به کاربر</p>
                <p class="text-success">
                    نمایش موفقیت آمیز بودن عملیات</p>
            </div>
        </div>

bootstrap تنظیماتی را به المان abbreviation موجود در HTML 5 نیز اعمال می‌کند. در این حالت کاربر با نزدیک ساختن اشاره‌گر ماوس به متن مشخص شده، یک tooltip توضیح دهنده نیز ظاهر خواهد شد:

 
 
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <p>
                    My
                    <abbr title="منظور واحد پردازش مرکزی است">
                        CPU</abbr>
                    has N Cores.
                </p>
            </div>
        </div>

در bootstrap المان آدرس نیز شیوه نامه خاص خودش را داشته و به صورت یک قطعه خاص ظاهر می‌شود:
 

        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <address>
                    وحید نصیری
                    <br />
                    ایران، تهران
                    <br />
                    <abbr title="Phone">
                        P:</abbr>
                    12345678
                    <br />
                    <abbr title="Cell">
                        C:</abbr>
                    12345678
                </address>
            </div>
        </div>

 
در اینجا تاثیر bootstrap را بر روی المان blockquote ملاحظه می‌کنید؛ همچنین به همراه المان  citeبرای ذکر ماخذ نقل قول ذکر شده:

 
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <blockquote>
                    <p>
                        جهت نمایش نقل قول
                    </p>
                    <small><cite title="کاربر شماره 2">از شخصی</cite> </small>
                </blockquote>
            </div>
        </div>

 
در bootstrap برای حذف بولت‌های کنار یک لیست مرتب، فقط کافی است از کلاس unstyled استفاده شود:
 

        <div class="row-fluid">
            <div class="span6">
                <ul class="unstyled">
                    <li>یک </li>
                    <li>دو </li>
                    <li>سه </li>
                </ul>
            </div>
            <div class="span6">
                <ol>
                    <li>یک </li>
                    <li>دو </li>
                    <li>سه </li>
                </ol>
            </div>
        </div>

 
به علاوه امکان تعریف دو نوع خاص از definition list نیست وجود دارد (المان dl در اینجا). در حالت عادی، ابتدا عنوان مشخص شده با dt یا definition term به صورت ضخیم ظاهر می‌شود؛ به همراه توضیحات ارائه شده در المان dd آن در سطر بعدی. اگر از کلاس dl-horizontal استفاده شود، همانند تصویر ذیل، عنوان در کنار توضیحات در یک سطر قرار خواهد گرفت:
 

        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <dl class="dl-horizontal">
                    <dt>عنوان</dt>
                    <dd>
                        توضیحات بلند در اینجا</dd>
                </dl>
            </div>
        </div>

 
در bootstrap امکان اعمال شیوه نامه ابتدایی به کدهای برنامه‌ها نیز وجود دارد. اگر از تگ code استفاده شود، فرض بر این است که قرار است اطلاعاتی را در یک سطر نمایش دهید. اگر اطلاعات کدها، بیشتر از یک سطر است، می‌توان از تگ pre استفاده کرد. در اینجا با اعمال کلاس pre-scrollable به تگ pre، به صورت خودکار یک اسکرول عمودی به قطعه کدها اعمال خواهد شد:
 

 
        <div class="row-fluid">
            <div class="span6">
                <code>inline code</code>
            </div>
            <div class="span6">
                <pre class="pre-scrollable">
                code
                code
                code
                </pre>
            </div>
        </div>



استفاده از جداول و تاثیر bootstrap بر آن‌ها

در ادامه کدهای یک جدول متداول را که مزین شده‌است به کلاس‌های bootstrap ملاحظه می‌کنید:
    <div class="container-fluid">
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <table 
class="table table-striped table-hover table-bordered table-condensed">
                    <caption>
                        عنوانی خاص در اینجا</caption>
                    <thead>
                        <tr>
                            <th>
                                ستون یک
                            </th>
                            <th>
                                ستون دو
                            </th>
                            <th>
                                ستون سه
                            </th>
                        </tr>
                    </thead>
                    <tbody>
                        <tr class="error">
                            <td>
                                1 متن یک
                            </td>
                            <td>
                                1 متن دو
                            </td>
                            <td>
                                1 متن سه
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                2 متن یک
                            </td>
                            <td>
                                2 متن دو
                            </td>
                            <td>
                                2 متن سه
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                3 متن یک
                            </td>
                            <td>
                                3 متن دو
                            </td>
                            <td>
                                3 متن سه
                            </td>
                        </tr>
                    </tbody>
                </table>
            </div>
        </div>
    </div>

در اینجا ذکر caption اختیاری است. وجود thead و tbody به تشخیص هدر و ردیف‌ها جهت اعمال شیوه‌نامه‌های متناظر کمک می‌کنند. همچنین کلاس‌های ذیل نیز به جدول اعمال شده‌اند:
table: سبب می‌شود تا تنظیمات ابتدایی bootstrap به جدول طراحی شده، اعمال شوند.
 table-striped: رنگ زمینه سطرها را یک در میان تغییر می‌دهد.
 table-hover: سبب می‌شود تا با عبور اشاره‌گر ماوس از روی سطرها، رنگ زمینه آن‌ها تغییر کنند.
 table-bordered: حاشیه‌ای را به جدول و ردیف‌ها اعمال می‌کنند. همچنین سبب نمایش گوشه‌های گرد نیز می‌شود.
 table-condensed: اندکی padding اعمال شده به سلول‌های جداول را کاهش می‌دهد و جدول را فشرده‌تر می‌کند.

در جدول فوق، کلاس نمونه error به یک tr نیز اعمال شده‌است تا اثر آن‌را بر روی یک ردیف بهتر بتوان ملاحظه کرد.



طراحی فرم‌ها و تاثیر bootstrap بر آن‌ها

قرار دادن برچسب‌ها و عناصر صفحه، به نحوی کاربرپسند و دلپذیر، نیاز به رعایت یک سری اصول تایپوگرافی و طراحی ویژه دارد که این موارد نیز در bootstrap گنجانده شده‌اند.

1) فرم‌های عمودی
 

    <div class="container-fluid">
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <form action="/signup" method="post">
                <fieldset>
                    <legend>ثبت نام</legend>
                    <label>
                        ایمیل:</label>
                    <input name="email" type="text" />
                    <label>
                        نام:</label>
                    <input name="name" type="text" />
                </fieldset>
                </form>
            </div>
        </div>
    </div>

 
در اینجا یک فرم ساده را مشاهده می‌کنید. بدون bootstrap، تمام عناصر این فرم در یک سطر نمایش داده می‌شوند. اما با صرفا فعال سازی css مرتبط با آن، به شکل مدرن فوق خواهیم رسید.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، کلیه عناصر را به صورت یک پشته عمودی در صفحه قرار داده‌است و نکته مهم اینجا است که هیچگونه شیوه نامه خاص و اضافه‌تری به فرم فوق از طرف ما اعمال نشده است.

نکته: اگر می‌خواهید همان حالت پیش فرض مرورگر، یعنی قرار دادن تمام عناصر در پشت سر هم را فعال کنید، تنها کافی است کلاس form-inline را به form تعریف شده فوق اضافه نمائید.

2) نکاتی در مورد checkboxes و radio buttons
در حالت پیش فرض، با تعریف یک label و checkbox، برچسب متناظر با آن اندکی بالاتر از checkbox قرار گرفته شده در صفحه ظاهر می‌شود. برای رفع این مشکل تنها کافی است کلاس checkbox به label اعمال شود (و برای radio button از کلاس radio استفاده خواهد شد):
<label class="checkbox">
       <input type="checkbox" name="isMale" />
 مذکر</label>
این مثال را یکبار با کلاس checkbox و بار دیگر بدون آن آزمایش کنید تا تفاوت را بهتر بتوان درک کرد.

نکته: برای قرار دادن چندین checkbox یا radio button در یک سطر (با توجه به حالت چیدمان عمودی پیش فرض فرم‌ها)، ابتدا  آن‌ها را داخل یک div قرار دهید. سپس به تمام checkboxها یا radio buttonها کلاس inline را نیز اضافه نمائید. برای مثال:

 
 
                  <div>
                        <label class="radio inline">
                            <input type="radio" name="isMale" />
                            مذکر</label>
                        <label class="radio inline">
                            <input type="radio" name="isFemale" />
                            مؤنث</label>
                    </div>

 4) تعیین اندازه فیلدها

با استفاده از کلاس‌هایی مانند input-mini، input-small، input-medium، input-large، input-xlarge و input-xxlarge می‌توان اندازه فیلدها را کوچک‌تر از اندازه معمول یا بزرگتر کرد. یا حتی می‌توان از همان کلاس‌های span مانند span12 (اختصاص کل عرض به یک فیلد) و امثال آن برای تعیین اندازه یک فیلد استفاده کرد.
اگر علاقمند هستید که یک textarea کل عرض صفحه را به خود اختصاص دهد، از کلاس input-block-level استفاده کنید.

5) فرم‌های جستجو

 
 
       <form class="search-form">
                <fieldset>
                    <legend>جستجو</legend>
                    <input type="search" class="search-query" />
                    <button type="submit" class="btn" >بیاب</button>
                </fieldset>
       </form>

چند نکته در فرم‌های جستجوی طراحی شده با bootstrap نسبت به بقیه فرم‌ها حائز اهمیت است:
- کلاس فرم بهتر است search-form تعیین شود
- نوع input بهتر است search وارد شود
- کلاس input جستجو نیز search-query انتخاب گردد

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در این حالت گوشه‌های جعبه متنی جستجو، نسبت به حالت‌های معمولی آن‌ها گرد شده است. کلاس دکمه نیز btn درنظر گرفته شده است تا حالت ویژه دکمه‌های bootstrap را پیدا کند.

6) فرم‌های افقی

تا اینجا، با فرم‌های حالت پیش فرض یا فرم‌هایی که عناصر را به صورت پشته‌ای عمودی بر روی یکدیگر قرار می‌دهند، آشنا شدیم. حالت متداول دیگر طراحی فرم‌ها، حالت افقی است. به این معنا که در هر سطر، یک برچسب و یک المان قرار گیرند، بجای اینکه ابتدا برچسب نمایش داده شود و در سطر بعدی، المان مرتبط با آن. Bootstrap برای طراحی بدون استفاده از جداول این نوع فرم‌ها نیز تنظیمات خاصی را تدارک دیده‌است.
 

 
                <form class="form-horizontal" action="/signup" method="post">
                <fieldset>
                    <legend>ثبت نام</legend>
                    <div class="control-group">
                        <label class="control-label">
                            ایمیل:</label>
                        <div class="controls">
                            <input name="email" type="text" />
                        </div>
                    </div>
                    <div class="control-group">
                        <label class="control-label">
                            نام:</label>
                        <div class="controls">
                            <input name="name" type="text" />
                        </div>
                    </div>
                    <div class="control-group">
                        <div class="controls">
                            <label class="radio inline">
                                <input type="radio" name="isMale" />
                                مذکر</label>
                            <label class="radio inline">
                                <input type="radio" name="isFemale" />
                                مؤنث</label>
                        </div>
                    </div>
                </fieldset>
                </form>

مطابق مثال فوق، خلاصه طراحی فرم‌های افقی با Bootstrap به این نحو است:
- کلاس form-horizontal را به فرم جاری اضافه کنید.
- هر سطر مورد نظر را در div ایی با کلاس control-group محصور نمائید.
- به برچسب‌ها، کلاس control-label را انتساب دهید.
- کنترل‌های مدنظر را در div ایی با کلاس controls محصور کنید.

هر چند این روش نیاز به اندکی HTML نویسی دارد، اما بسیاری به این نوع فرم‌ها بیشتر علاقمند هستند تا فرم‌های عمودی ابتدای بحث.

7) جلب توجه کاربران به فیلدها برای نمایش خطاهای اعتبارسنجی
 

<div class="control-group error">
   <label class="control-label">
                            ایمیل:</label>
    <div class="controls">
           <input name="email" type="text" />
           <span class="help-block">لطفا ایمیل را با فرمت صحیحی وارد نمائید</span>
     </div>
</div>

 
برای تزریق خطاهای اعتبارسنجی ویژه، در اینجا می‌توان از کلاس‌های help-block و یا help-inline به همراه کلاس‌هایی مانند error، info، warning و success استفاده کرد.

8) توسعه فیلدهای استاندارد
 

                <div class="input-prepend input-append">
                    <span dir="ltr" class="add-on">.00</span>
                    <input dir="ltr" type="text" />
                    <span class="add-on">ریال</span>
                </div>

 
توسط ترکیب کلاس‌های input-prepend، input-append و spanهایی با کلاس add-on، می‌توان عناصری بصری خاصی را به عنوان جزئی از فیلد مورد نظر اضافه کرد.

9) HTML Helpers مخصوص ASP.NET MVC برای کار با bootstrap

نکاتی را که در اینجا مطرح شدند، اگر علاقمند بودید که به شکلی strongly typed در ASP.NET MVC اعمال کنید، می‌توان به پروژه‌هایی مانند TwitterBootstrapMvc مراجعه کرد. تعداد این نوع پروژه‌ها هم روز به روز بیشتر می‌شوند:
https://twitterbootstrapmvc.codeplex.com/
https://mvc4bootstaphelper.codeplex.com/
https://github.com/erichexter/twitter.bootstrap.mvc
http://bootstraphelpers.codeplex.com/



تنظیمات خاص دکمه‌ها در حین استفاده از Twitter Bootstrap

در مثال ذیل، کلاس‌های مرتبط با تزئین دکمه‌ها را توسط bootstrap، ملاحظه می‌کنید:
    <div class="container-fluid">
        <div class="row-fluid">
            <div class="span12">
                <table
 class="table table-striped table-hover table-bordered table-condensed">
                    <thead>
                        <tr>
                            <th>
                                دکمه
                            </th>
                            <th>
                                لینک
                            </th>
                            <th>
                                کلاس بکار گرفته شده
                            </th>
                        </tr>
                    </thead>
                    <tbody>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn">
                                    default</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn">default</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary">
                                    primary</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary">primary</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-info">
                                    info</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-info">info</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-info</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-success">
                                    success</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-success">success</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-success</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-warning">
                                    warning</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-warning">warning</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-warning</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-danger">
                                    danger</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-danger">danger</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-danger</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-inverse">
                                    inverse</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-inverse">inverse</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-inverse</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-link">
                                    link</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-link">link</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-link</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary btn-large">
                                    large</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary btn-large">large</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary btn-large</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary btn-small">
                                    small</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary btn-small">small</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary btn-small</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary btn-mini">
                                    mini</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary btn-mini">mini</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary btn-mini</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary btn-block">
                                    block</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary btn-block">block</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary btn-block</code>
                            </td>
                        </tr>
                        <tr>
                            <td>
                                <button class="btn btn-primary disabled">
                                    disabled</button>
                            </td>
                            <td>
                                <a href="#" class="btn btn-primary disabled">disabled</a>
                            </td>
                            <td>
                                <code>btn btn-primary disabled</code>
                            </td>
                        </tr>
                    </tbody>
                </table>
            </div>
        </div>
    </div>

همانطور که ملاحظه کردید، الزامی ندارد که این کلاس‌ها را حتما به دکمه‌ها اعمال کرد. برای نمونه می‌توان از یک span یا لینک نیز برای تعریف دکمه‌ها بهره جست. برای یکپارچه سازی چنین دکمه‌هایی (که در اصل دکمه نیستند) با ASP.NET MVC می‌توان به مطلب تکمیلی «استفاده از دکمه‌های CSS توئیتر در ASP.NET MVC» مراجعه نمود.

یک نکته: اگر علاقمند هستید که تعدادی دکمه را به شکل یک toolbar نمایش دهید، آن‌ها را در یک div محصور کرده و کلاس btn-group را به آن div اعمال نمائید.


کار با تصاویر و آیکون‌ها در Twitter Bootstrap

کلاس‌هایی مانند img-rounded، img-circle، img-polaroid با اعمال به یک تصویر، سبب گردن شدن گوشه‌های آن، نمایش دایره‌ای و یا نمایش به همراه حاشیه یک تصویر خواهند شد.
Twitter Bootstrap به همراه صدها آیکون ارائه شده است. این آیکون‌ها توسط glyphicons.com ایجاد شده‌اند. روشی که برای استفاده از آن‌ها توصیه شده است، استفاده از تگ i می‌باشد. برای مثال:
<i class="icon-music"></i>icon-music
البته بدیهی است که محدودیتی در اینجا وجود نداشته و می‌توان این کلاس‌ها را به یک span نیز اعمال کرد.
برای مشاهده لیست کلاس‌های قابل استفاده، کلمه icon-glass را در فایل bootstrap.css جستجو نمائید؛ تا شروع مدخل مرتبط با آیکون‌ها را بتوانید مشاهده نمائید.
رنگ پیش فرض این آیکون‌ها مشکی است. اگر علاقمند بودید که آن‌ها را برای مثال با رنگ سفید نمایش دهید فقط کافی است کلاس icon-white را پس از کلاس آیکون مدنظر،ذکر کرد:
<i class="icon-music icon-white"></i>icon-music
از این نمونه قلم‌های سازگار با Twitter Bootstrap در آدرس fontawesome.github.com نیز قابل دریافت هستند.
امکان اعمال این آیکون‌ها به دکمه‌ها نیز وجود دارد. برای مثال:
    <button class="btn">
        <i class="icon-music"></i>دکمه</button>
کاربرد دیگر این آیکون‌ها در بحث توسعه فیلدهای استاندارد است که پیشتر بحث شد. برای مثال نمایش آیکون نامه در کنار فیلد دریافت ایمیل:
 

 
    <div class="input-prepend">
        <span class="add-on"><i class="icon-envelope"></i></span>
        <input type="email" dir="ltr" />
    </div>


مطالب
پیش پردازنده ها Preprocessors
احتمالا شما با پیش پردازنده ها کم و بیش آشنایی دارید؛ برای آشنایی با پیش پردازنده‌های موجود در سی شارپ می‌توانید به این آدرس بروید.
البته این پیش پردازنده‌ها به قدرتمندی سایر پیش پردازنده هایی که در زبان‌های دیگر مانند سی یا سی پلاس پلاس دیده‌اید نیستند. مثلا نمی‌توانند مقدار دیگری جز مقدارهای بولین دریافت کنند، یا از حافظه‌ی مصرفی استفاده کنند. همچنین باید به یاد داشته باشید که حتما باید قبل از شروع کد، از پیش پردازنده‌های استفاده کنید.

برای تعریف یک سمبل symbol می‌توانید از پیش پردازنده‌ی define# استفاده و برای حذف آن هم از undef# استفاده کنید. رسم هست که سمبل‌ها با حروف بزرگ تعریف شوند.
عبارات #if,#else,#elif,#endif هم عبارات شرطی هستند که می‌توان برای چک کردن یک سمبل از آن‌ها استفاده کرد:
#define DEBUG
...
#if DEBUG
    Console.WriteLine("You have defined DEBUG symbol");
#endif
نتیجه آن را می‌توانید در تصویر زیر مشاهده کنید:

بدیهی است که همین سمبل DEBUG را undef کنید متن بالا نمایش داده نخواهد شد.
بهتر است به پیش پردازنده‌های دیگر هم نگاهی بیندازیم:
#if STANDARD
    Console.WriteLine("You have defined STANDARD symbol");
#elif PROFESSIONAL
    Console.WriteLine("You have defined PROFESSIONAL symbol");
#elif ULTIMATE
    Console.WriteLine("You have defined ULTIMATE symbol");
#endif
حتی می‌توانید از عملگرهای شرطی چون && یا || یا == یا != و... هم استفاده کنید. تکه کد زیر، از این عملگرها بهره جسته است:
#if STANDARD && EVAL
    Console.WriteLine("You have defined STANDARD and EVAL symbols");
#endif

پیش پردازنده‌های #warning و #error
در پیش پردازنده #warning می‌توانید یک پیام هشدار یا اخطار را به پنجره‌ی warning ارسال کنید؛ ولی برنامه کماکان به اجرای خود ادامه می‌دهد. اما با #error برنامه هم پیام خطا را در پنجره مربوطه نمایش می‌دهد و هم باعث halt شدن برنامه می‌شود.
#if STANDARD && EVAL
    Console.WriteLine("You have defined STANDARD and EVAL symbols");
#endif

در کد بالا #warning را با #error جابجا می‌کنیم:


#region و #endregion
از این دو عبارت در بین کدها استفاده می‌کنیم. برای بلوک بندی کد‌ها می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. برای مثال دسته بندی کدهای نوشته شده مثل جدا کردن property‌ها یا رویدادها یا متدها و ...، با محصور شدن تکه کدهای بین این دو، یک علامت + یا - برای انجام عمل expand و collapsed ایجاد می‌شود.


#line
برای تغییر نام فایل و شماره خطوط در هنگام دیباگ (نمایش خطا و هشدارها در پنجره‌ی نمایش خطاها) به کار می‌رود.
مثلا به تکه کد زیر دقت کنید و همچنین به تصویر بعد از آن، بدون نوشتن #line  دقت کنید:
namespace CSPreProcessorDirectivesDemo
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            inta a = 100;
            Console.ReadLine();
        }
    }
}

خطای ما در خط 14 فایل program.cs رخ داده است. در تکه کد زیر پیش پردازنده #line را اضافه کردیم:
#line 400 "MyFile.cs"
inta a = 100;

همانطور که می‌بینید آدرس تکه کد یا خط بعد از آن تغییر پیدا کرد و از آنجا به بعد از 400 به بعد شمرده می‌شود.
طبق منابع نوشته شده این پیش پردازنده موقعی بیشتر سودمند هست که تکه کد، توسط ابزارهای خارجی یا سیستمی ویرایش شده باشد.
در صورتیکه از #line default استفاده کنید، از آن نقطه به بعد، نام فایل و شماره خطاها به صورت عادی اعلام می‌شوند و #line قبلی در نظر گرفته نمی‌شود تا شاید اگر دوباره به #line جدیدی برخورد کند.
#line hidden هم تکه کدهای مربوطه را از دید دیباگر مخفی می‌کند مثل موقعیکه برنامه نویس، کد به کد یا خط به خط برنامه را دیباگ می‌کند ولی از اینجا به بعد از روی  این خطوط رد می‌شود تا به یک #line دیگر برسد. منظور از رد شدن، عدم اجرای خطوط نیست؛ بلکه دیباگ خط به خط می‌باشد.

#progma
این پیش پردازنده از دو بخش نام دستور و آگومان‌ها تشکیل شده است:
#pragma pragma-name pragma-arguments
دات نت از دو نام دستور warning و checksum پشتیبانی می‌کند؛ آرگومان‌هایی که با دستور warning می‌پذیرد:
#pragma warning disable
#pragma warning restore
با آرگومان disabled تمامی هشدارهای خطوط بعد از آن نادیده گرفته شده و اعلام نمی‌شوند و از restore برای بازگشت از حالت disabled به کار می‌رود. همچنین برای غیر فعال کردن هشدار برای خط یا خطوط خاص هم میتوانید به صورت زیر بنویسید:
#pragma warning disable 414
#pragma warning disable 414, 3021

#checksum
#pragma checksum "filename" "{guid}" "checksum bytes"
از این یکی برای ذحیره هشدارها و خطاها در program database یا PDB استفاده می‌شود (برای مواقعیکه پروژه شما قرار است به یک com یا dll تبدیل شود؛ کاربردی زیادی دارد). آرگومان اول نام فایل که بعدا برای مانیتور کردن به راحتی بین کلاس‌ها تشخیص داده شود و دومی که GUID است و همین GUID را باید برای فایل مشخص کنید.
// Guid for the interface IMyInterface.
[Guid("F9168C5E-CEB2-4faa-B6BF-329BF39FA1E4")]
interface IMyInterface
{
    void MyMethod();
}

// Guid for the coclass MyTestClass.
[Guid("936DA01F-9ABD-4d9d-80C7-02AF85C822A8")]
public class MyTestClass : IMyInterface
{
    public void MyMethod() {}
}
و checksum _bytes که باید به صورت هگزادسیمال در حالت رشته‌ای نوشته شود و باید بیانگر یک عدد زوج باشد؛ در صورتیکه یک عدد فرد را مشخص کنید، کمپایلر پیش پردازنده شما را در نظر نمی‌گیرد. نهایتا به صورت زیر نوشته می‌شود:
class TestClass
{
    static int Main()
    {
        #pragma checksum "file.cs" "{3673e4ca-6098-4ec1-890f-8fceb2a794a2}" "{012345678AB}" // New checksum
    }
}

منابع :