مطالب
inject$ در AngularJs
همان طور که در پست‌های قبلی ذکر شده بود در angular تزریق وابستگی به صورت پیش فرض وجود دارد. کافیست نام سرویس مورد نظر با نام‌های پیش فرض تعبیه شده در  angular یا با نام سرویس‌های ساخته شده توسط خودتان مطابقت داشته باشد. به عنوان مثال برای تزریق سرویس scope$ در توابع سازنده کنترلر کافیست یک پارامتر به همین نام را به عنوان آرگومان در این توابع در نظر بگیرید. همچنین برای استفاده از سرویس http$ باید یک پارامتر دیگر به همین نام در این توابع در نظر داشته باشید و همچنین برای location$. در مورد سرویس‌های ساخته شده توسط خودتان نیز باید همین قانون را پیاده کنید. در این پست قصد دارم از injector تعبیه شده در angular برای تغییر رفتار فریم ورک در هنگام شناسایی پارامتر‌های توابع استفاده کنم.
ابتدا مثال زیر را به روش‌های قبلی پیاده سازی می‌کنیم:
var app = angular.module('myApp', []);

app.factory('bookService', function () {
    var books = [
        { name: 'A' },
        { name: 'B' },
        { name: 'C' }
    ];
    return books;
});
app.controller('bookCtrl', function ($scope, bookService) {
    $scope.books = bookService;
})
view مورد نظر نیز به صورت زیر خواهد بود:
<script type="text/javascript" src="~/scripts/Modules/module5.js"></script>

<div ng-app="myApp">
    <div ng-controller="bookCtrl">
        <table>
            <tr ng-repeat="book in books">
                <td>
                    {{book.name}}
                </td>
            </tr>
        </table>
    </div>
</div>
نیاز به توضیح نیست که در هنگام تعریف تابع سازنده کنترلر bookCtrl باید نام پارارمتر‌های وروردی تابع در هنگام تزریق وابستگی دقیقا مانند مثال بالا باشد. (بعنی scope$ برای دسترسی به سرویس scope و bookService برای دسترسی به سرویس ساخته شده توسط factory - ترتیب پارامترها در اینجا اهمیتی ندارد ). حال مثال بالا را با استفاده از injector موجود در angular برای تزریق وابستگی‌ها پیاده سازی می‌کنم. ابتدا تابع کنترلر bookCtrl را به صورت زیر ایجاد می‌کنیم:
var bookCtrl = function (sc,bs) {
    sc.books = bs;
};
از پارامتر sc به جای scope$ و از bs به عنوان bookService در این تابع استفاده شده است. سپس کنترلر موجود را به ماژول مورد نظر نسبت می‌دهیم:
app.controller('bookCtrl',bookCtrl);
اگر برنامه را به همین صورت اجرا کنید خروجی مورد نظر حاصل نخواهد شد. زیرا آرگومان‌های sc و bs برای angular تعریف نشده است. کافیست وابستگی‌های تابع کنترلر را به صورت زیر برای angular مشخص نماییم:
bookCtrl.$inject = ['$scope','bookService'];
در نتیجه تعریف کنترلر بالا به صورت کامل زیر خواهد بود:
var app = angular.module('myApp', []);

app.factory('bookService', function () {
    var books = [
        { name: 'A' },
        { name: 'B' },
        { name: 'C' }
    ];
    return books;
});

var bookCtrl = function (sc,bs) {
    sc.books = bs;
};

bookCtrl.$inject = ['$scope','bookService'];

app.controller('bookCtrl',bookCtrl);

از این پس در هنگام فراخوانی تابع کنترلر bookCtrl سرویس‌های scope$ و bookService به ترتیب به عنوان آرگومان‌های اول و دوم در اختیار کنترلر قرار می‌گیرند. می‌توان به جای فراخوانی مستقیم inject$، تزریق وابستگی‌ها را در هنگام تعریف توابع سازنده به صورت زیر نیز فراهم ساخت:
app.controller('bookCtrl', ['$scope', 'bookService', function (sc, bs) {
    sc.books = bs;
}])
 
مطالب
چگونگی دسترسی به فیلد و خاصیت غیر عمومی
یک از ابتدایی‌ترین مواردی که در یادگیری دات نت آموزش داده می‌شود مباحث مربوط به کپسوله سازی است. برای مثال فیلد‌ها و خواص Private که به صورت خصوصی هستند یا Protected هستند از خارج کلاس قابل دسترسی نیستند. برای دسترسی به این کلاس‌ها باید از خواص یا متدهای عمومی استفاده کرد.
public class Book
    {
        private int code = 10;        

        public int GetCode()
        {
            return code;
        }
    }
یا فیلدها و خواصی که به صورت فقط خواندنی هستند،(RealOnly) امکان تغییر مقدار برای اون‌ها وجود ندارد. برای مثال کد پایین کامپایل نخواهد شد.
public class Book
    {
        private readonly int code = 10;        

        public int GetCode()
        {
            return code = 20;
        }        
    }
اما در دات نت با استفاده از Reflection‌ها می‌تونیم تمام قوانین بالا رو نادیده بگیریم. یعنی می‌تونیم هم به خواص و فیلد‌های غیر عمومی کلاس دسترسی پیدا کنیم و هم می‌تونیم مقدار فیلدهای فقط خواندنی رو تغییر بدیم. به مثال‌های زیر دقت کنید.
#مثال اول
using System.Reflection;

 public class Book
 {
        private int code = 10;
 }

 public class Program
 {
        static void Main( string[] args )
        {
            Book book = new Book();
            var codeField = book.GetType().GetField( "code", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance );
            codeField.SetValue( book, 20 );
            var value = codeField.GetValue( book );
        }
    }
ابتدا یک کلاس که دارای یک متغیر به نام کد است ساخته ایم که مقدار 10 را دارد. فیلد به صورت private  است. بعد از اجرا به راحتی مقدار Code را به دست می‌آوریم.


حتی امکان تغییر مقدار فیلد private هم امکان پذیر است.

#مثال دوم.
در این مثال قصد داریم مقدار یک فیلد، از نوع فقط خواندنی رو تغییر دهیم.
using System.Reflection;

 public class Book
 {
        private readonly int code = 10;
 }

 public class Program
 {
        static void Main( string[] args )
        {
            Book book = new Book();
            var codeField = book.GetType().GetField( "code", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance );
            codeField.SetValue( book, 50);
            var value = codeField.GetValue( book );
        }
    }
بعد از اجرا مقدار متغیر code به 50 تغییر می‌یابد.

مطالب تکمیلی



مطالب
استفاده از EF7 با پایگاه داده SQLite تحت NET Core. به کمک Visual Studio Code
در این مقاله سعی داریم مراحل نوشتن و اجرای یک برنامه‌ی ساده را تحت NET Core. و با بهره گیری از دیتابیس SQLite و EF7، دنبال کنیم. همچنین از آنجایی‌که NET Core. به صورت چندسکویی طراحی شده‌است و تحت لینوکس و مکینتاش هم قابل اجراست، در نتیجه مناسب دیدم که ابزار نوشتن این پروژه‌ی ساده نیز قابلیت چندسکویی داشته و تحت لینوکس و مکینتاش نیز قابل اجرا باشد. در نتیجه به جای Visual Studio در این مقاله از Visual Studio Code استفاده شده است.

ابزارهای پیش نیاز:
  1. Visual Studio Code
  2. .NET Core
در اولین قدم، برنامه‌ی متن باز Visual Studio Code را از اینجا دانلود و نصب کنید. برنامه‌ی Visual Studio Code که در ادامه‌ی فعالیت‌های جدید متن باز مایکروسافت به بازار عرضه شده است، سریع، سبک و کاملا قابل توسعه و سفارشی سازی است و از اکثر زبان‌های معروف پشتیبانی می‌کند.
در قدم بعدی، شما باید NET Core. را از اینجا (64 بیتی) دانلود و نصب کنید.

 .NET Core چیست؟
NET Core. در واقع پیاده سازی بخشی از NET. اصلی است که به صورت متن باز در حال توسعه می‌باشد و بر روی لینوکس و مکینتاش هم قابل اجراست. موتور اجرای دات نت کامل CLR نام دارد و NET Core. نیز دارای موتور اجرایی CoreCLR است و شامل فریمورک CoreFX می‌باشد.

در حال حاضر شما می‌توانید با استفاده از NET Core. برنامه‌های کنسولی و تحت وب با ASP.NET 5 بنویسید و احتمالا در آینده می‌توان امیدوار بود که از ساختارهای پیچیده‌تری مثل WPF نیز پشتیبانی کند.

پس از آنکه NET Core. را دانلود و نصب کردید، جهت شروع پروژه، یک پوشه را در یکی از درایوها ساخته (در این مثال E:\Projects\EF7-SQLite-NETCore) و Command prompt را در آنجا باز کنید. سپس دستورات زیر را به ترتیب اجرا کنید:

dotnet new
dotnet restore
dotnet run

دستور dotnet new یک پروژه‌ی ساده‌ی Hello World را در پوشه‌ی جاری ایجاد می‌کند که حاوی فایل‌های زیر است:
  • NuGet.Config (این فایل، تنظیمات مربوط به نیوگت را جهت کشف و دریافت وابستگی‌های پروژه، شامل می‌شود)
  •  Program.cs (این فایل سی شارپ حاوی کد برنامه است)
  • project.json (این فایل حاوی اطلاعات پلتفرم هدف و لیست وابستگی‌های پروژه است)

دستور dotnet restore بر اساس لیست وابستگی‌ها و پلتفرم هدف، وابستگی‌های لازم را از مخزن نیوگت دریافت می‌کند. (در صورتی که در هنگام اجرای این دستور با خطای NullReferenceException مواجه شدید از دستور dnu restore استفاده کنید. این خطا در گیت هاب در حال بررسی است)

دستور dotnet run هم سورس برنامه را کامپایل و اجرا می‌کند. در صورتی که پیام Hello World را مشاهده کردید، یعنی برنامه‌ی شما تحت NET Core. با موفقیت اجرا شده است.

توسعه‌ی پروژه با Visual Studio Code

در ادامه، قصد داریم پروژه‌ی HelloWorld را تحت Visual Studio Code باز کرده و تغییرات بعدی را در آنجا اعمال کنیم. پس از باز کردن Visual Studio Code از منوی File گزینه‌ی Open Folder را انتخاب کنید و پوشه‌ی حاوی پروژه (EF7-SQLite-NETCore) را انتخاب کنید. اکنون پروژه‌ی شما تحت VS Code باز شده و قابل ویرایش است.

سپس از لیست فایل‌های پروژه، فایل project.json را باز کرده و در بخش "dependencies" یک ردیف را برای EntityFramework.SQLite به صورت زیر اضافه کنید. به محض افزودن این خط در project.json و ذخیره‌ی آن، در صورتیکه قبلا این وابستگی دریافت نشده باشد، Visual Studio Code با نمایش یک هشدار در بالای برنامه به شما امکان دریافت اتوماتیک این وابستگی را می‌دهد. در نتیجه کافیست دکمه‌ی Restore را زده و منتظر شوید تا وابستگی EntityFramework.SQLite از مخزن ناگت دانلود و برای پروژه‌ی شما تنظیم شود.

"EntityFramework.SQLite": "7.0.0-rc1-final"

دریافت اتوماتیک وابستگی‌ها توسط Visual Studio Code


پس از کامل شدن این مرحله، در پروژه‌های بعدی تمام ارجاعات به وابستگی‌های دریافت شده، از طریق مخزن موجود در سیستم خود شما، برطرف خواهد شد و نیاز به دانلود مجدد وابستگی‌ها نیست.

اکنون همه‌ی موارد، جهت توسعه‌ی پروژه آماده است. ماوس خود را بر روی ریشه‌ی پروژه در VS Code قرار داده و New Folder را انتخاب کنید و نام Models را برای آن تایپ کنید. این پوشه قرار است مدل کلاس‌های پروژه را شامل شود. در اینجا ما یک مدل به نام Book داریم و نام کانتکست اصلی پروژه را هم LibraryContext گذاشته‌ایم.

بر روی پوشه‌ی Models راست کلیک کرده و گزینه‌ی New File را انتخاب کنید. سپس فایل‌های Book.cs و LibraryContext.cs را ایجاد کرده و کدهای زیر را برای مدل و کانتکست، در درون این دو فایل قرار دهید.

Book.cs

namespace Models
{
    public class Book
    {
        public int ID { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Author{get;set;}
        public int PublishYear { get; set; }
    }
}
LibraryContext.cs
using Microsoft.Data.Entity;
using Microsoft.Data.Sqlite;

namespace Models
{
    public class LibraryContext : DbContext
    {
        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            var connectionStringBuilder = new SqliteConnectionStringBuilder { DataSource = "test.db" };
            var connectionString = connectionStringBuilder.ToString();
            var connection = new SqliteConnection(connectionString);
            optionsBuilder.UseSqlite(connection);
        }
        public DbSet<Book> Books { get; set; }
    }
}
در فایل Book.cs یک مدل ساده به نام Book داریم که حاوی اطلاعات یک کتاب است. فایل LibraryContext.cs نیز حاوی کلاس LibraryContext است که یک مجموعه از کتاب‌ها را با نام Books نگهداری می‌کند. در متد OnConfiguring تنظیمات لازم را جهت استفاده از دیتابیس SQLite با نام test.db، قرار داده‌ایم که البته این کد را در پروژه‌های کامل می‌توان در خارج از LibraryContext قرار داد تا بتوان مسیر ذخیره سازی دیتابیس را کنترل و قابل تنظیم کرد.

در قدم آخر هم کافیست که فایل Program.cs را تغییر دهید و مقادیری را در دیتابیس ذخیره و بازخوانی کنید.
Program.cs
using System;
using Models;

namespace ConsoleApplication
{
    public class Program
    {
        public static void Main(string[] args)
        {
            Console.WriteLine("EF7 + Sqlite with the taste of .NET Core");

            try
            {
                using (var context = new LibraryContext())
                {
                    context.Database.EnsureCreated();

                    var book1 = new Book()
                    {
                        Title = "Adaptive Code via C#: Agile coding with design patterns and SOLID principles ",
                        Author = "Gary McLean Hall",
                        PublishYear = 2014
                    };

                    var book2 = new Book()
                    {
                        Title = "CLR via C# (4th Edition)",
                        Author = "Jefrey Ritcher",
                        PublishYear = 2012
                    };

                    context.Books.Add(book1);
                    context.Books.Add(book2);

                    context.SaveChanges();

                    ReadData(context);
                }

                Console.WriteLine("Press any key to exit ...");
                Console.ReadKey();
            }
            catch (Exception ex)
            {
                Console.WriteLine($"An exception occured: {ex.Message}\n{ex.StackTrace}");
            }
        }

        private static void ReadData(LibraryContext context)
        {
            Console.WriteLine("Books in database:");
            foreach (var b in context.Books)
            {
                Console.WriteLine($"Book {b.ID}");
                Console.WriteLine($"\tName: {b.Title}");
                Console.WriteLine($"\tAuthor: {b.Author}");
                Console.WriteLine($"\tPublish Year: {b.PublishYear}");
                Console.WriteLine();
            }
        }
    }
}
در فایل Program.cs جهت تست پروژه، از روی کلاس Book دو نمونه ساخته و آن‌ها را به دیتابیس افزوده و ذخیره می‌کنیم و در انتها، اطلاعات تمامی کتاب‌های موجود در دیتابیس را با جزییات نمایش می‌دهیم.

جهت اجرای برنامه کافیست Command prompt را در آدرس پروژه باز کرده و دستور dotnet run را اجرا کنید. پروژه‌ی شما کامپایل و اجرا می‌شود و خروجی مشابه زیر را مشاهده خواهید کرد. اگر برنامه را مجددا اجرا کنید، به جای دو کتاب اطلاعات چهار کتاب نمایش داده خواهد شد؛ چرا که در هر مرحله اطلاعات دو کتاب در دیتابیس درج می‌شود.

.NET Core + EF7 + SQLite

اگر به پوشه‌ی bin که در پوشه‌ی پروژه ایجاد شده است، نگاهی بیندازید، خبری از فایل باینری نیست. چرا که در لحظه‌، تولید و اجرا شده است. جهت build کردن پروژه و تولید فایل باینری کافیست دستور dotnet build را اجرا کنید، تا فایل باینری در پوشه‌ی bin ایجاد شود.

جهت انتشار برنامه می‌توانید دستور dotnet publish را اجرا کنید. این دستور نه تنها برنامه، که تمام وابستگی‌های مورد نیاز آن را برای اجرای در یک پلتفرم خاص تولید می‌کند. برای مثال بعد از اجرای این دستور یک پوشه‌ی win7-x64 حاوی 211 فایل در مجموع تولید شده است که تمامی وابستگی‌های این پروژه را شامل می‌شود.

Publishing .NET Core app

در واقع این پوشه تمام وابستگی‌های مورد نیاز پروژه را همراه خود دارد و در نتیجه جهت اجرای این برنامه برخلاف برنامه‌های معمولی دات نت، دیگر نیازی به نصب هیچ وابستگی مجزایی نیست و حتی پروژه‌های نوشته شده تحت NET Core. را می‌توانید در سیستم‌های عامل‌های دیگری مثل لینوکس و مکینتاش و یا  Windows IoT بر روی سخت افزار Raspberry Pi 2 هم اجرا کنید.

جهت مطالعه‌ی بیشتر:
مطالب
آموزش BrightStarDb (قسمت اول)
در طی این پست ها با مفاهیم NoSql آشنا شدید. همچنین در این دوره مفاهیم و مبانی RavenDb (یکی از بی نقص‌ترین دیتابیس‌های NoSql) بررسی شد. اما قرار است در طی چند پست با یکی دیگر از انواع دیتابیس‌های NoSql  طراحی شده برای دات نت به نام  BrightStarDb یا به اختصار  B*Db آشنا شویم.

*در دنیای NoSql پیاده سازی‌های متفاوتی از دیتابیس‌ها انجام شده است و هر دیتابیس، ویژگی‌ها و مزایا و معایب خاص خودش را دارد. باید قبول کرد که همیشه و همه جا نمی‌توان از یک پایگاه داده NoSql مشخص استفاده نماییم (دلایلی نظیر محدودیت‌های License، هزینه پیاده سازی و...). در نتیجه بررسی یک دیتابیس دیگر با شرایط و توانمندی‌های خاص آن خالی از سود نیست.
از ویژگی مهم این دیتابیس می‌توان به عناوین زیر اشاره کرد.
» این دیتاییس در گروه Graph databases‌ها قرار دارد و از  زبان SPARQL (بخوانید Sparkle) برای  کوئری گرفتن و کار با داده‌ها بهره می‌برد؛
» متن باز و رایگان است
» پشتیبانی از دات نت چهار به بعد؛
» قابل استفاده در Mobile Application - Windows phone 7 , 8؛
» بدون شما (Schema Less) و با قابیلت ذخیره سازی triple و به فرمت RDF
» پشتیبانی از Linq و  OData؛
» پشتیبانی از تراکنش‌ها ؛
» پیاده سازی مدل برنامه به صورت Code First؛
» سرعت بالا جهت ذخیره سازی و لود اطلاعات؛
» نیاز به پیکربندی‌های خاص جهت پیاده سازی ندارد؛
» ارائه افزونه رایگان Polaris جهت کوئری گفتن و نمایش Visual داده ها.
و غیره که در ادامه با آن‌ها آشنا خواهید شد.

در B*Db دو روش برای ذخیره سازی اطلاعات وجود دارد:
» Append Only : در این روش تمامی تغییرات (عملیات نوشتن) در انتهای فایل index اضافه خواهد شد. این روش مزایای زیر را به دنبال خواهد داشت:
  • عملیات نوشتن هیچگاه عملیات خواندن اطلاعات را block نمی‌کند. در نتیجه هر تعداد عملیات خواندن فایل (منظور اجرای کوئری‌های SPQRL است) می‌تواند به صورت موازی بر روی Store‌ها اجرا شود.
  • به دلیل اینکه عمل ویرایش واقعی هیچ گاه انجام نمی‌شود (داده‌ها فقط اضافه خواهند شد) همیشه می‌توانید وضعیت Store را به حالت‌های قبلی بازگردانید.
  • عملیات نوشتن اطلاعات بسیار سریع خواهد بود.
از معایب این روش این است که حجم Store‌ها فقط با افزایش داده‌ها زیاد نمی‌شود، بلکه با هر عملیات ویرایش نیز حجم فایل‌های Store افزایش پیاده خواهد کرد. در نتیجه از این روش فقط زمانی که از نظر فضای هارد دیسک محدودیت ندارید استفاده کنید(روش پیش فرض در B*Db نیز همین حالت است)

» Rewritable : در این روش در هنگام اجرای عملیات نوشتن، ابتدا یک کپی از اطلاعات گرفته میشود. سپس داده‌های مورد نظر به کپی گرفته شده اعمال می‌شوند. تا زمانیکه عملیات نوشتن اطلاعات به پایان نرسد، هر گونه دسترسی به اطلاعات جهت عملیات Read بر روی داده اصلی اجرا می‌شود. با استفاده از این روش عملیات Read و Write هیچ گونه تداخلی با هم نخواهند داشت. (چیزی شبیه به ^)

نکته ای که باید به آن دقت داشت این است که فقط در هنگام ساخت Store‌ها می‌توانید نوع ذخیره سازی آن را تعیین نمایید، بعد از ساخت Store امکان سوئیچ بین حالات امکان پذیر نیست.

همان طور که پیشتر گفته شد B*Db  برای ذخیره سازی اطلاعات از سند RDF بهره می‌برد. البته با RDF Syntax‌های متفاوت :

هم چنین در B*Db چهار روش برای دست یابی با داده‌ها (پیاده سازی عملیات CRUD) وجود دارد از قبیل:
» B*Db EntityFramewok
» Data Object Layer
» RDF Client Api
» Dynamic API
که هر کدام در طی پست‌های متفاوت بررسی خواهد شد.

بررسی یک مثال با روش B*Db EntityFramework

برای شروع ابتدا یک پروژه جدید از نوع Console Application ایجاد کنید. سپس از طریق Nuget اقدام به نصب Package  زیر نمایید:
pm> install-Package BirghtStarDb
پکیج بالا تمام کتابخانه‌های لازم جهت کار با B*Db را شامل می‌شود. اگر قصد ندارید از افزونه‌های مربوط به EntityFramework و Code First استفاده نمایید می‌توانید Package زیر را نصب نمایید:
PM> Install-Package BirghtStarDbLibs
این پکیج فقط شامل کتابخانه‌های لازم جهت کار با استفاده از SPRQL است.
بعد از نصب پکیج‌های بالا یک فایل Text Template با نام MyEntityContext.tt  نیز به پروژه افزوده خواهد شد. این فایل جهت تولید خودکار مدل‌های برنامه استفاده می‌شود. اما برای این کار لازم است به ازای هر مدل ابتدا یک اینترفیس ایجاد نمایید. برای مثال:
 [Entity]
    public interface IBook
    {
        public int Code { get; set; }
        public string Title { get; set; }
    }
نکته:
» نیاز به ایجاد یک خاصیت به عنوان Id وجود ندارد. به صورت پیش فرض خاصیت Id با نوع string برای هر مدل پیاده سازی می‌شود. اما اگر قصد دارید این نام خاصیت را تغییر دهید می‌توانید به صورت زیر عمل کنید:
[Entity]
    public interface IBook
    {
        [Identifier]
        public string MyId { get;  }
        public int Code { get; set; }   
        public string Title { get; set; }
    }
در مثال بالا خاصیت MyId به جای خاصیت Id در نظر گرفته می‌شود. مزین شدن با Identifier  و همچنین نداشتن متد set را فراموش نکنید. بعد از ایجاد اینترفیس مورد نظر و اجرای Run Custom Tool بر روی فایل Text Template.tt کلاسی به نام Book به صورت زیر ساخته می‌شود:

استفاده از اینترفیس برای ساخت مدل انعطاف پذیری بالایی را در اختیار ما قرار می‌دهد که بعدا مفصل بحث خواهد شد. برای عملیات درج داده می‌توان به صورت زیر عمل کنید:

 MyEntityContext context = new MyEntityContext("type=embedded;storesdirectory=c:\brightstar;storename=test");
            var book = context.Books.Create();
            book.Code = 1;
            book.Title = "Test";

            context.Books.Add(book);

            context.SaveChanges();
با یک نگاه می‌توان به شباهت مدل پیاده سازی شده بالا به EntityFramework پی برد. اما نکته مهم در مثال بالا ConnectionString پاس داده شده به Context پروژه است. در B*Db چهار روش برای دستیابی به اطلاعات ذخیره شده وجود دارد:
»embedded : در این حالت از طریق آدرس فیزیکی فایل مورد نظر می‌توان یک Connection ایجاد کرد.
»rest : یا استفاده از HTTP یا HTTPS می‌توان به سرویس B*Db دسترسی داشت.
»dotNetRdf : برای ارتباط با یک Store دیگر با استفاده از اتصال دهنده‌های DotNetRDf.
»sparql : اتصال به منبع داده ای دیگر با استفاده از پروتکل SPARQL
در هنگام ایجاد اتصال باید نوع مورد نظر را از حتما تعیین نمایید. با استفاده از storedirctory مکان فیزیکی فایل تعیین خواهد شد.
مطالب
تعامل با پایگاه داده با استفاده از EntityFramework در پروژه های F# MVC 4
در پست‌های قبلی (^ و^) با  template و ساخت کنترلر و مدل در پروژه‌های F# MVC آشنا شدید. در این پست به طراحی Repository با استفاده از EntityFramework خواهم پرداخت. در ادامه مثال قبل، برای تامین داده‌های مورد نیاز کنترلر‌ها و نمایش آن‌ها در View نیاز به تعامل با پایگاه داده وجود دارد. در نتیجه با استفاده از الگوی Repository، داده‌های مورد نظر را تامین خواهیم کرد. به صورت پیش فرض با نصب Template جاری (F# MVC4) تمامی اسمبلی‌های مورد نیاز برای استفاده از  در EF در پروژه‌های #F نیز نصب می‌شود.

پیاده سازی DbContext مورد نیاز
برای ساخت DbContext می‌توان به صورت زیر عمل نمود:
namespace FsWeb.Repositories

open System.Data.Entity
open FsWeb.Models

type FsMvcAppEntities() = 
    inherit DbContext("FsMvcAppExample")

    do Database.SetInitializer(new CreateDatabaseIfNotExists<FsMvcAppEntities>())

    [<DefaultValue()>] val mutable books: IDbSet<Guitar>
    member x.Books with get() = x.books and set v = x.books <- v
همان طور که ملاحظه می‌کنید  با ارث بری از کلاس DbContext  و پاس دادن ConnectionString یا نام آن در فایل app.config، به راحتی FsMVCAppEntities ساخته می‌شود که معادل DbContext پروژه مورد نظر است. با استفاده از دستور do متد SetInitializer برای عملیات migration فراخوانی می‌شود. در پایان نیز یک DbSet به نام Books ایجاد کردیم. فقط از نظر syntax با حالت #C آن تفاوت دارد اما روش پیاده سازی مشابه است.

اگر syntax زبان #F برایتان نامفهوم است می‌توانید از این دوره کمک بگیرید.

پیاده سازی کلاس BookRepository
ابتدا به کد‌های زیر دقت کنید:
namespace FsWeb.Repositories

type BooksRepository() =
    member x.GetAll () = 
        use context = new FsMvcAppEntities() 
        query { for g in context.Books do
                select g }
        |> Seq.toList
در کد بالا ابتدا تابعی به نام GetAll داریم. در این تابع یک نمونه از DbContext پروژه وهله سازی می‌شود. نکته مهم این است به جای شناسه let از شناسه use استفاده کردم. شناسه use دقیقا معال دستور {}()using در #C است. بعد از اتمام عملیات شی مورد نظر Dispose خواهد شد.
در بخش بعدی بک کوئری از DbSet مورد نظر گرفته می‌شود. این روش Query گرفتن در F# 3.0 مطرح شده است. در نتیجه در نسخه‌های قبلی آن (F# 2.0) اجرای این کوئری باعث خطا می‌شود. اگر قصد دارید با استفاده از F# 2.0 کوئری‌های خود را ایجاد نماید باید به طریق زیر عمل نمایید:
ابتدا از طریق nuget اقدام به نصب package  ذیل نمایید:
FSPowerPack.Linq.Community
سپس در ابتدا Source File خود، فضای نام Microsoft.FSharp.Linq.Query را باز(استفاده از دستور open) کنید. سپس می‌توانید با اندکی تغییر در کوئری قبلی خود، آن را در F# 2.0 اجرا نمایید.
query <@ seq { for g in context.Books -> g } @> |> Seq.toList
حال باید Repository طراحی شده را در کنترلر مورد نظر فراخوانی کرد. اما اگر کمی سلیقه به خرج دهیم به راحتی می‌توان با استفاده از تزریق وابستگی ، BookRepository را در اختیار کنترلر قرار داد. همانند کد ذیل:
[<HandleError>]
type BooksController(repository : BooksRepository) =
    inherit Controller()
    new() = new BooksController(BooksRepository())
    member this.Index () =
        repository.GetAll()
        |> this.View
در کد‌های بالا ابتدا وابستگی به BookRepository در سازنده BookController تعیین شد. سپس با استفاده از سازنده پیش فرض، یک وهله از وابستگی مورد نظر ایجاد و در اختیار سازنده کنترلر قرار گرفت(همانند استفاده از کلمه this در سازنده کلاس‌های #C). با فراخوانی تابع GetAll  داده‌های مورد نظر از database تامین خواهد شد.

نکته : تنظیمات مروط به ConnectionString را فراموش نکنید:
<add name="FsMvcAppExample"
     connectionString="YOUR CONNECTION STRING"
     providerName="System.Data.SqlClient" />
موفق باشید.

بازخوردهای دوره
بایدها و نبایدهای استفاده از IoC Containers
با سلام
آیا هنگام استفاده همزمان از Ioc و الگوی Unit of work  ، نیاز است برای کارهای ساده ای مانند Add,Delete و ... یک اینترفیس و یک پیاده سازی از آن را در ServiceLayer تدارک ببینیم.برای مثال در یک Controller برای اضافه کردن یک موجودیت می‌توان به صورت زیر عمل کرد
_uow.Set<Book>().Add(new Book());
به جای
_BookService.Add(new Book); 
مطالب
توسعه کنترلر و مدل در F# MVC4
در پست قبلی با F# MVC4 Template آشنا شدید. در این پست به توسعه کنترلر و مدل در قالب مثال خواهم پرداخت. برای شروع ابتدا یک پروژه همانند مثال ذکر شده در پست قبلی ایجاد کنید. در پروژه #C ساخته شده که صرفا برای مدیریت View‌ها است یک View جدید به صورت زیر ایجاد نمایید:
@model IEnumerable<FsWeb.Models.Book>
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1" />
    <link rel="stylesheet" 
        href="http://code.jquery.com/mobile/1.0.1/jquery.mobile-1.0.1.min.css" />
</head>
 
<body>
    <div data-role="page" data-theme="a" id="booksPage">
        <div data-role="header">
            <h1>Guitars</h1>
        </div>
        <div data-role="content">
        <ul data-role="listview" data-filter="true" data-inset="true"> 
            @foreach(var x in Model) {
                <li><a href="#">@x.Name</a></li>
            }
        </ul>
        </div>
    </div>
    <script src="http://code.jquery.com/jquery-1.6.4.min.js">
    </script>
    <script src="http://code.jquery.com/mobile/1.0.1/jquery.mobile-1.0.1.min.js">
    </script>

    <script>
        $(document).delegate("#bookPage", 'pageshow', function (event) {
            $("div:jqmData(role='content') > ul").listview('refresh');
        });
    </script>
</body>
</html>
از آنجا که هدف از این پست آشنایی با بخش #F پروژه‌های وب است در نتیجه نیازی به توضیح کد‌های بالا دیده نمی‌شود. 
برای ساخت کنترلر جدید، در پروژه #F ساخته شده یک Source File ایجاد نمایید و کد‌های زیر را در آن کپی نمایید:
namespace FsWeb.Controllers

open System.Web.Mvc
open FsWeb.Models

[<HandleError>]
type BooksController() =
    inherit Controller()
    member this.Index () =   
        seq { yield  Book(Name = "My F# Book")
              yield Book(Name = "My C# Book") }
        |> this.View
در کد‌های بالا ابتدا یک کنترلر به نام BookController ایجاد کردیم که از کلاس Controller ارث برده است(با استفاده از inherit).  سپس یک تابع به نام Index داریم(به عنوان Action مورد نظر در کنترلر) که آرایه ای از کتاب‌ها به عنوان پارامتر به تابع View می‌فرستد.( توسط اپراتور Pipe - <|). در نهایت دستور this.View  معادل فراخوانی اکشن ()View در پروژه‌های #C است که View متناظر با اکشن را فراخوانی می‌کند. همان طور که ملاحظه می‌نمایید بسیار شبیه به پیاده سازی #C است.
اما نکته ای که در مثال بالا وجود دارد این است که دو نمونه از نوع Book را برای ساخت seq وهله سازی می‌کند. در نتیجه باید Book Type را به عنوان مدل تعریف کنیم. به صورت زیر:
namespace FsWeb.Models
 type Book = { Id : Guid; Name : string }
البته در F# 3.0 امکانی فراهم شده است به نام Auto-Properties که شبیه تعریف خواص در #C است. در نتیجه می‌توان تعریف بالا را به صورت زیر نیز بازنویسی کرد:
namespace FsWeb.Models 
type Book() = member val Name = "" with get, set
Attribute‌ها مدل
اگر همچون پروژه‌های #C قصد دارید با استفاده از Attribute‌ها مدل خود را اعتبارسنجی نمایید می‌توانید به صورت زیر اقدام نمایید:
open System.ComponentModel.DataAnnotations
 type Book() = [<Required>] member val Name = "" with get, set
هم چنین می‌توان Attribute‌های مورد نظر برای مدل EntityFramework را نیز اعمال نمود(نظیر Key):
namespace FsWeb.Models 
open System 
open System.ComponentModel.DataAnnotations 
type Book() = [<Key>] member val Id = Guid.NewGuid() with get, set 
[<Required>] member val Name = "" with get, set

نکته: دستور open معادل با using در #C است.
در پست بعدی برای تکمیل مثال جاری، روش طراحی Repository با استفاده از EntityFramework بررسی خواهد شد.
مطالب
آموزش Prism #2
در پست قبلی توضیح کلی درباره فریم ورک Prism داده شد. در این بخش قصد داریم آموزش‌های داده شده در پست قبلی را با هم در یک مثال مشاهده کنیم. در پروژه‌های ماژولار طراحی و ایجاد زیر ساخت قوی برای مدیریت ماژول‌ها بسیار مهم است. Prism فریم ورکی است که فقط چارچوب و قواعد اصول طراحی این گونه پروژه‌ها را در اختیار ما قرار می‌دهد. در پروژه‌های ماژولار هر ماژول باید در یک اسمبلی جدا قرار داشته باشد که ساختار پیاده سازی آن می‌تواند کاملا متفاوت با پیاده سازی سایر ماژول‌ها باشد.
 برای شروع  باید فایل‌های اسمبلی Prism رو دانلود کنید(لینک دانلود).
تشریح پروژه:
می‌خواهیم برنامه ای بنویسیم که دارای سه ماژول زیر است.:
  1. ماژول Navigator : برای انتخاب و Switch کردن بین ماژول‌ها استفاده می‌شود؛
  2. ماژول طبقه بندی کتاب‌ها : لیست طبقه بندی کتاب‌ها را به ما نمایش می‌دهد؛
  3. ماژول لیست کتاب‌ها : عناوین کتاب‌ها به همراه نویسنده و کد کتاب را به ما نمایش می‌دهد.

*در این پروژه از UnityContainer برای مباحث Dependency Injection استفاده شده است.
ابتدا یک پروژه WPF در Vs.Net ایجاد کنید(در اینجا من نام آن را  FirstPrismSample گذاشتم). قصد داریم یک صفحه طراحی کنیم که دو ماژول مختلف در آن لود شود. ابتدا باید Shell پروژه رو طراحی کنیم. یک Window جدید به نام Shell بسازید و کد زیر را در آن کپی کنید.
<Window x:Class="FirstPrismSample.Shell"
    xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
    xmlns:com="http://www.codeplex.com/CompositeWPF"
    Title="Prism Sample By Masoud Pakdel" Height="400" Width="600" WindowStartupLocation="CenterScreen">
    <DockPanel>
      <ContentControl com:RegionManager.RegionName="WorkspaceRegion" Width="400"/>
      <ContentControl com:RegionManager.RegionName="NavigatorRegion"  DockPanel.Dock="Left" Width="200" />     
    </DockPanel>
</Window>
در این صفحه دو ContentControl تعریف کردم یکی به نام Navigator و دیگری به نام Workspace. به وسیله RegionName که یک AttachedProperty است هر کدوم از این نواحی را برای Prism تعریف کردیم. حال باید یک ماژول برای Navigator و دو ماژول دیگر یکی برای طبقه بندی کتاب‌ها و دیگری برای لیست کتاب‌ها بسازیم.

#پروژه Common
قبل از هر چیز یک پروژه Common می‌سازیم و مشترکات بین ماژول‌ها رو در آن قرار می‌دهیم(این پروژه باید به تمام ماژول‌ها رفرنس داده شود).  این مشترکات شامل :
  • کلاس پایه ViewModel
  • کلاس ViewRequestEvent
  • کلاس ModuleService

کد کلاس ViewModelBase که فقط اینترفیس INotifyPropertyChanged رو پیاده سازی کرده است:

using System.ComponentModel;

namespace FirstPrismSample.Common
{
    public abstract class ViewModelBase : INotifyPropertyChanged
    {
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
        protected void RaisePropertyChangedEvent( string propertyName )
        {
            if ( PropertyChanged != null )
            {
                PropertyChangedEventArgs e = new PropertyChangedEventArgs( propertyName );
                PropertyChanged( this, e );
            }
        }
    }
}
کلاس ViewRequestEvent که به صورت زیر است:
using Microsoft.Practices.Composite.Presentation.Events;

namespace FirstPrismSample.Common.Events
{
    public class ViewRequestedEvent : CompositePresentationEvent<string>
    {
    }
}
توضیح درباره CompositePresentationEvent :
در طراحی و توسعه پروژه‌های ماژولار نکته ای که باید به آن دقت کنید این است که ماژول‌های پروژه نباید به هم وابستگی مستقیم داشته باشند در عین حال ماژول‌ها باید بتوانند با هم در ارتباط باشند. CPE یا CompositePresentationEventدقیقا برای این منظور به وجود آمده است. CPE که در این جا طراحی کردم فقط کلاسی است که از CompositePresentationEventارث برده است و دلیل آن که به صورت string generic استفاده شده است این است که می‌خواهیم در هر درخواست نام ماژول درخواستی را داشته باشیم و به همین دلیل نام آن را ViewRequestedEvent گذاشتم.

توضیح درباره EventAggregator

EventAggregator یا به اختصار EA مکانیزمی است در پروژهای ماژولار برای اینکه در Composite UI‌ها بتوانیم بین کامپوننت‌ها ارتباط برقرار کنیم. استفاده از EA وابستگی بین ماژول‌ها را  از بین خواهد برد. برنامه نویسانی که با MVVM Light آشنایی دارند از قابلیت Messaging موجود در این فریم ورک برای ارتباط بین View و  ViewModel استفاده می‌کنند. در Prism این عملیات توسط EA انجام می‌شود. یعنی برای ارتباط با View‌ها باید از EA تعبیه شده در Prism استفاده کنیم. در ادامه مطلب، چگونگی استفاده از EA را خواهید آموخت.
اینترفیس IModuleService که فقط شامل یک متد است:
namespace FirstPrismSample .Common
{
    public interface IModuleServices
    {     
        void ActivateView(string viewName);
    }
}
کلاس ModuleService که اینترفیس بالا را پیاده سازی کرده است:
using Microsoft.Practices.Composite.Regions;
using Microsoft.Practices.Unity;

namespace FirstPrismSample.Common
{
    public class ModuleServices : IModuleServices
    {     
        private readonly IUnityContainer m_Container;  
     
        public ModuleServices(IUnityContainer container)
        {
            m_Container = container;
        }      
   
        public void ActivateView(string viewName)
        {        
            var regionManager = m_Container.Resolve<IRegionManager>();

            // غیر فعال کردن ویو
            IRegion workspaceRegion = regionManager.Regions["WorkspaceRegion"];
            var views = workspaceRegion.Views;
            foreach (var view in views)
            {
                workspaceRegion.Deactivate(view);
            }

            //فعال کردن ویو انتخاب شده 
            var viewToActivate = regionManager.Regions["WorkspaceRegion"].GetView(viewName);
            regionManager.Regions["WorkspaceRegion"].Activate(viewToActivate);
        }
    }
}
متد ActivateView نام view مورد نظر برای فعال سازی را دریافت می‌کند. برای فعال کردن View ابتدا باید سایر view‌های فعال در RegionManager را غیر فعال کنیم. سپس فقط view مورد نظر در RegionManager انتخاب و فعال می‌شود.

*نکته: در هر ماژول ارجاع به اسمبلی‌های Prism مورد نیاز است.

#ماژول طبقه بندی کتاب ها:
برای شروع یک Class Library جدید به نام ModuleCategory به پروژه اضافه کنید. یک UserControl به نام CategoryView بسازید و کد‌های زیر را در آن کپی کنید.
<UserControl x:Class="FirstPrismSample.ModuleCategory.CategoryView "
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml" 
             Background="LightGray" FlowDirection="RightToLeft" FontFamily="Tahoma">
    <Grid>
        <Grid.RowDefinitions>
            <RowDefinition Height="Auto"/>
            <RowDefinition Height="*"/>
        </Grid.RowDefinitions>
        <TextBlock Text=" طبقه بندی ها"/>
        <ListView Grid.Row="1"  Margin="10" Name="lvCategory">
            <ListView.View>
                <GridView>
                    <GridViewColumn Header="کد" Width="50" />
                    <GridViewColumn Header="عنوان" Width="200"  />                  
                </GridView>
            </ListView.View>
        </ListView>
    </Grid>
</UserControl>
یک کلاس به نام CategoryModule بسازید که اینترفیس IModule رو پیاده سازی کند.
using Microsoft.Practices.Composite.Events;
using Microsoft.Practices.Composite.Modularity;
using Microsoft.Practices.Composite.Regions;
using Microsoft.Practices.Unity;
using FirstPrismSample.Common;
using FirstPrismSample.Common.Events;
using Microsoft.Practices.Composite.Presentation.Events;

namespace FirstPrismSample.ModuleCategory
{
    [Module(ModuleName = "ModuleCategory")]
    public class CategoryModule : IModule
    {      
        private readonly IUnityContainer m_Container;
        private readonly string moduleName = "ModuleCategory";
            
        public CategoryModule(IUnityContainer container)
        {
            m_Container = container;
        }   
      
        ~CategoryModule()
        {
            var eventAggregator = m_Container.Resolve<IEventAggregator>();
            var viewRequestedEvent = eventAggregator.GetEvent<ViewRequestedEvent>();       
            viewRequestedEvent.Unsubscribe(ViewRequestedEventHandler);
        }
     
        public void Initialize()
        {           
            var regionManager = m_Container.Resolve<IRegionManager>();
            regionManager.Regions["WorkspaceRegion"].Add(new CategoryView(), moduleName);
         
            var eventAggregator = m_Container.Resolve<IEventAggregator>();
            var viewRequestedEvent = eventAggregator.GetEvent<ViewRequestedEvent>();
            viewRequestedEvent.Subscribe(this.ViewRequestedEventHandler, true);
        }
       
        public void ViewRequestedEventHandler(string moduleName)
        {
            if (this.moduleName != moduleName) return;
          
            var moduleServices = m_Container.Resolve<IModuleServices>();
            moduleServices.ActivateView(moduleName);
        }      
    }
}
چند نکته :
*ModuleAttribute استفاده شده در بالای کلاس برای تعیین نام ماژول استفاده می‌شود. این Attribute دارای دو خاصیت دیگر هم است :
  1. OnDemand : برای تعیین اینکه ماژول باید به صورت OnDemand (بنا به درخواست) لود شود.
  2. StartupLoaded : برای تعیین اینکه ماژول به عنوان ماژول اول پروزه لود شود.(البته این گزینه Obsolute شده است)

*برای تعریف ماژول کلاس مورد نظر حتما باید اینترفیس IModule را پیاده سازی کند. این اینترفیس فقط شامل یک متد است به نام Initialize.

*در این پروژه چون View‌های برنامه صرفا جهت نمایش هستند در نتیجه نیاز به ایجاد ViewModel برای آن‌ها نیست. در پروژه‌های اجرایی حتما برای هر View باید ViewModel متناظر با آن تهیه شود.

توضیح درباره متد Initialize

در این متد ابتدا با استفاده از Container موجود RegionManager را به دست می‌آوریم. با استفاده از RegionManager می‌تونیم یک CompositeUI طراحی کنیم. در فایل Shell مشاهده کردید که یک صفحه به دو ناحیه تقسیم شد و به هر ناحیه هم یک نام اختصاص دادیم. دستور زیر به یک ناحیه اشاره خواهد داشت:

regionManager.Regions["WorkspaceRegion"]
در خط بعد با استفاده از EA یا Event Aggregator توانستیم CPE را بدست بیاوریم. متد Subscribe در کلاس CPE  یک ارجاع قوی به delegate مورد نظر ایجاد می‌کند(پارامتر دوم این متد که از نوع boolean است) که به این معنی است که این delegate هیچ گاه توسط GC جمع آوری نخواهد شد. در نتیجه، قبل از اینکه ماژول بسته شود باید به صورت دستی این کار را انجام دهیم که مخرب را برای همین ایجاد کردیم. اگر به کد‌های مخرب دقت کنید می‌بینید که با استفاده از EA توانستیم ViewRequestEventHandler را Unsubscribe کنیم به دلیل اینکه از ارجاع قوی با strong Reference در متد Subscribe استفاده شده است.
دستور moduleService.ActiveateView ماژول مورد نظر را در region مورد نظر هاست خواهد کرد.

#ماژول لیست کتاب ها:
ابتدا یک Class Library به نام ModuleBook بسازید  و همانند ماژول قبلی نیاز به یک Window و یک کلاس داریم:
BookWindow که کاملا مشابه به CategoryView است.
<UserControl x:Class="FirstPrismSample.ModuleBook.BookView"
    xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
    Background="LightGray" FontFamily="Tahoma" FlowDirection="RightToLeft">
    <Grid>
        <Grid.RowDefinitions>
            <RowDefinition Height="Auto"/>
            <RowDefinition Height="*"/>
        </Grid.RowDefinitions>
        <TextBlock Text="لیست کتاب ها"/>
        <ListView Grid.Row="1" Margin="10" Name="lvBook">
            <ListView.View>
                <GridView>
                    <GridViewColumn Header="کد" Width="50"  />
                    <GridViewColumn Header="عنوان" Width="200" />
                    <GridViewColumn Header="نویسنده" Width="150" />
                </GridView>
            </ListView.View>
        </ListView>
    </Grid>
</UserControl>

کلاس BookModule که پیاده سازی  و توضیحات آن کاملا مشابه به CategoryModule می‌باشد.
using Microsoft.Practices.Composite.Events;
using Microsoft.Practices.Composite.Modularity;
using Microsoft.Practices.Composite.Presentation.Events;
using Microsoft.Practices.Composite.Regions;
using Microsoft.Practices.Unity;
using FirstPrismSample.Common;
using FirstPrismSample.Common.Events;

namespace FirstPrismSample.ModuleBook
{
    [Module(ModuleName = "moduleBook")]
    public class BookModule : IModule
    {      
        private readonly IUnityContainer m_Container;
        private readonly string moduleName = "ModuleBook";     
    
        public BookModule(IUnityContainer container)
        {
            m_Container = container;          
        }     
       
        ~BookModule()
        {           
            var eventAggregator = m_Container.Resolve<IEventAggregator>();
            var viewRequestedEvent = eventAggregator.GetEvent<ViewRequestedEvent>();
          
            viewRequestedEvent.Unsubscribe(ViewRequestedEventHandler);
        }     
     
        public void Initialize()
        {           
            var regionManager = m_Container.Resolve<IRegionManager>();
            var view = new BookView();
            regionManager.Regions["WorkspaceRegion"].Add(view, moduleName);
            regionManager.Regions["WorkspaceRegion"].Deactivate(view);
      
            var eventAggregator = m_Container.Resolve<IEventAggregator>();
            var viewRequestedEvent = eventAggregator.GetEvent<ViewRequestedEvent>();
            viewRequestedEvent.Subscribe(this.ViewRequestedEventHandler, true);
        }     
      
        public void ViewRequestedEventHandler(string moduleName)
        {           
            if (this.moduleName != moduleName) return;
         
            var moduleServices = m_Container.Resolve<IModuleServices>();
            moduleServices.ActivateView(m_WorkspaceBName);
        }
    }
}
#ماژول Navigator
برای این ماژول هم ابتدا View مورد نظر را ایجاد می‌کنیم:
<UserControl x:Class="FirstPrismSample.ModuleNavigator.NavigatorView"
    xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml" >
    <Grid>
        <StackPanel VerticalAlignment="Center">
            <TextBlock Text="انتخاب ماژول" Foreground="Green" HorizontalAlignment="Center"
                VerticalAlignment="Center" FontFamily="Tahoma" FontSize="24" FontWeight="Bold" />
        <Button Command="{Binding ShowModuleCategory}" Margin="5" Width="125">طبقه بندی کتاب ها</Button>
        <Button Command="{Binding ShowModuleBook}" Margin="5" Width="125">لیست کتاب ها</Button>
        </StackPanel>
        </Grid>
</UserControl>
حال قصد داریم برای این View یک ViewModel بسازیم. نام آن را INavigatorViewModel خواهیم گذاشت:
public interface INavigatorViewModel
    {    
        ICommand ShowModuleCategory { get; set; }       
        ICommand ShowModuleBook { get; set; }

        string ActiveWorkspace { get; set; }       

        IUnityContainer Container { get; set; }

        event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
    }
 *در اینترفیس بالا دو Command داریم که هر کدام وظیفه لود یک ماژول را بر عهده دارند.
 *خاصیت ActiveWorkspace برای تعیین workspace فعال تعریف شده است.

حال به پیاده سازی مثال بالا می‌پردازیم:
public class NavigatorViewModel : ViewModelBase, INavigatorViewModel
    {        
        public NavigatorViewModel(IUnityContainer container)
        {
            this.Initialize(container);
        }   
       
        public ICommand ShowModuleCategory { get; set; }
      
        public ICommand ShowModuleBook { get; set; }      
              
        public string ActiveWorkspace { get; set; }       

        public IUnityContainer Container { get; set; }        
     
        private void Initialize(IUnityContainer container)
        {
            this.Container = container;
            this.ShowModuleCategory = new ShowModuleCategoryCommand(this);
            this.ShowModuleBook = new ShowModuleBookCommand(this);
            this.ActiveWorkspace = "ModuleCategory";
        }        
    }
تنها نکته مهم در کلاس بالا متد Initialize است که دو Command مورد نظر را پیاده سازی کرده است. ماژول پیش فرض هم ماژول طبقه بندی کتاب‌ها یا ModuleCategory در نظر گرفته شده است.  همان طور که می‌بینید پیاده سازی Command‌ها بالا توسط دو کلاس ShowModuleCategoryCommand و ShowModuleBookCommand انجام شده که در زیر کد‌های آن‌ها را می‌بینید.
#کد کلاس ShowModuleCategoryCommand  
public class ShowModuleCategoryCommand : ICommand
    {      
        private readonly NavigatorViewModel viewModel;
        private const string workspaceName = "ModuleCategory";         

        public ShowModuleCategoryCommand(NavigatorViewModel viewModel)
        {
            this.viewModel = viewModel;
        }          

        public bool CanExecute(object parameter)
        {
            return viewModel.ActiveWorkspace != workspaceName;
        }

        public event EventHandler CanExecuteChanged
        {
            add { CommandManager.RequerySuggested += value; }
            remove { CommandManager.RequerySuggested -= value; }
        }
     
        public void Execute(object parameter)
        {
            CommandServices.ShowWorkspace(workspaceName, viewModel);
        }      
    }
#کد کلاس ShowModuleBookCommand  
public class ShowModuleBookCommand : ICommand
    {
        private readonly NavigatorViewModel viewModel;
        private readonly string workspaceName = "ModuleBook";

        public ShowModuleBookCommand( NavigatorViewModel viewModel )
        {
            this.viewModel = viewModel;
        }

        public bool CanExecute( object parameter )
        {
            return viewModel.ActiveWorkspace != workspaceName;
        }

        public event EventHandler CanExecuteChanged
        {
            add { CommandManager.RequerySuggested += value; }
            remove { CommandManager.RequerySuggested -= value; }
        }

        public void Execute( object parameter )
        {
            CommandServices.ShowWorkspace( workspaceName , viewModel );
        }
    }
با توجه به این که فرض است با متد‌های Execute و CanExecute و CanExecuteChanged آشنایی دارید از توضیح این مطالب خودداری خواهم کرد. فقط کلاس CommandServices  در متد Execute دارای متدی به نام ShowWorkspace است که کد‌های زیر را شامل می‌شود:
public static void ShowWorkspace(string workspaceName, INavigatorViewModel viewModel)
  {           
            var eventAggregator = viewModel.Container.Resolve<IEventAggregator>();
            var viewRequestedEvent = eventAggregator.GetEvent<ViewRequestedEvent>();
            viewRequestedEvent.Publish(workspaceName);
        
            viewModel.ActiveWorkspace = workspaceName;
 }
در این متد با استفاده از CPE که در پروژه Common ایجاد کردیم ماژول مورد نظر را لود خواهیم کرد. و بعد از آن مقدار ActiveWorkspace جاری در ViewModel به نام ماژول تغییر پیدا می‌کند. متد Publish در CPE این کار را انجام خواهد دارد.

عدم وابستگی ماژول ها
همان طور که می‌بینید ماژول‌های پروژه به هم Reference داده نشده اند حتی هیچ Reference هم به پروژه اصلی یعنی جایی که فایل App.xaml قرار دارد، داده نشده است ولی در عین حال باید با هم در ارتباط باشند. برای حل این مسئله این ماژول‌ها باید در فولدر bin پروژه اصلی خود را کپی کنند. بهترین روش استفاده از Pre-Post Build Event خود VS.Net است. برای این کار از پنجره Project Properties وارد برگه Build Events شوید و از قسمت Post Build Event Command Line  استفاده کنید و کد زیر را در آن کپی نمایید:
xcopy "$(TargetDir)FirstPrismSample.ModuleBook.dll" "$(SolutionDir)FirstPrismSample\bin\$(ConfigurationName)\Modules\" /Y
قطعا باید به جای FirstPrismSample نام Solution خود و به جای ModuleBook نام ماژول را وارد نمایید.

مانند:


مراحل بالا برای هر ماژول باید تکرار شود(ModuleNavigation , ModuleBook , ModuleCategory). بعد از Rebuild  پروژه در فولدر bin پروژه اصلی یک فولدر به نام Module ایجاد می‌شود که اسمبلی هر ماژول در آن کپی خواهد شد.

ایجاد Bootstrapper
حال نوبت به Bootstrapper میرسد(در پست قبلی در باره مفهوم Bootstrapper شرح داده شد). در پروژه اصلی یعنی جایی که فایل App.xaml قرار دارد کلاس زیر را ایجاد کنید.
    public class Bootstrapper : UnityBootstrapper
    {     
        protected override void ConfigureContainer()
        {
            base.ConfigureContainer();
            Container.RegisterType<IModuleServices, ModuleServices>();
        }
   
        protected override DependencyObject CreateShell()
        {
            var shell = new Shell();
            shell.Show();
            return shell;
        }
   
        protected override IModuleCatalog GetModuleCatalog()
        {           
            var catalog = new DirectoryModuleCatalog();
            catalog.ModulePath = @".\Modules";
            return catalog;
        }
    }
متد ConfigureContainer برای تزریق وابستگی به وسیله UnityContainer استفاده می‌شود. در این متد باید تمامی Registration‌های مورد نیاز برای DI را انجام دهید. نکته مهم این است که عملیات وهله سازی و Initialization برای  Container  در متد base کلاس UnityBootstrapper انجام خواهد شد پس همیشه باید متد base این کلاس در ابتدای این متد فراخوانی شود در غیر این صورت با خطا متوقف خواهید شد.
متد CreateShell برای ایجاد و وهله سازی از Shell پروژه استفاده می‌شود. در این جا یک وهله از Shell Window برگشت داده می‌شود.
متد GetModuleCatalog برای تعیین مسیر ماژول‌ها در پروژه کاربرد دارد. در این متد با استفاده از خاصیت ModulePath کلاس DirectoryModuleCatalog تعیین کرده ایم که ماژول‌های پروژه در فولدر Modules موجود در bin اصلی پروژه قرار دارد. اگر به دستورات کپی در Post Build Event قسمت قبل توجه کنید می‌بینید که دستور ساخت فولدر وجود دارد.
"$(SolutionDir)FirstPrismSample\bin\$(ConfigurationName)\Modules\" /Y
*نکته: اگر استفاده از این روش برای شناسایی ماژول‌ها توسط Bootstrapper را چندان جالب نمی‌دانید می‌تونید از MEF استفاده کنید که اسمبلی ماژول‌های پروژه را به راحتی شناسایی می‌کند و در اختیار Bootsrtapper قرار می‌دهد(از آن جا در مستندات مربوط به Prism، بیشتر به استفاده از MEF تاکید شده است من هم در پست‌های بعدی، مثال‌ها را با MEF پیاده سازی خواهم کرد)

در پایان باید فایل App.xaml را تغییر دهید به گونه ای که متد Run در کلاس Bootstapper ابتدا اجرا شود.
public partial class App : Application
    {
        protected override void OnStartup(StartupEventArgs e)
        {
            base.OnStartup(e);
            var bootstrapper = new Bootstrapper();
            bootstrapper.Run();
        }
    }


اجرای پروژه:
بعد از اجرا، با انتخاب ماژول مورد نظر اطلاعات ماژول در Workspace Content Control لود خواهد شد.

ادامه دارد...


مطالب
EF Code First #3

بررسی تعاریف نگاشت‌ها به کمک متادیتا در EF Code first

در قسمت قبل مروری سطحی داشتیم بر امکانات مهیای جهت تعاریف نگاشت‌ها در EF Code first. در این قسمت، حالت استفاده از متادیتا یا همان data annotations را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.
برای این منظور پروژه کنسول جدیدی را آغاز نمائید. همچنین به کمک NuGet، ارجاعات لازم را به اسمبلی EF، اضافه کنید. در ادامه مدل‌های زیر را به پروژه اضافه نمائید؛ یک شخص که تعدادی پروژه منتسب می‌تواند داشته باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string LastName { set; get; }
public string Email { set; get; }
public string Description { set; get; }
public byte[] Photo { set; get; }
public IList<Project> Projects { set; get; }
}
}

using System;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public virtual User User { set; get; }
}
}

به خاصیت public virtual User User در کلاس Project اصطلاحا Navigation property هم گفته می‌شود.
دو کلاس زیر را نیز جهت تعریف کلاس Context که بیانگر کلاس‌های شرکت کننده در تشکیل بانک اطلاعاتی هستند و همچنین کلاس آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را به همراه تعدادی رکورد پیش فرض مشخص می‌کنند، به پروژه اضافه نمائید.

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample02.Models;

namespace EF_Sample02
{
public class Sample2Context : DbContext
{
public DbSet<User> Users { set; get; }
public DbSet<Project> Projects { set; get; }
}

public class Sample2DbInitializer : DropCreateDatabaseAlways<Sample2Context>
{
protected override void Seed(Sample2Context context)
{
context.Users.Add(new User
{
AddDate = DateTime.Now,
Name = "Vahid",
LastName = "N.",
Email = "name@site.com",
Description = "-",
Projects = new List<Project>
{
new Project
{
Title = "Project 1",
AddDate = DateTime.Now.AddDays(-10),
Description = "..."
}
}
});

base.Seed(context);
}
}
}

به علاوه در فایل کانفیگ برنامه، تنظیمات رشته اتصالی را نیز اضافه نمائید:

<connectionStrings>
<add
name="Sample2Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در اینجا name به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره می‌کند (یکی از قراردادهای توکار EF Code first است).

یک نکته:
مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک class library جداگانه اضافه کنند به نام DomainClasses و کلاس‌های مرتبط با DbContext را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer. هیچکدام از این پروژه‌ها نیازی به فایل کانفیگ و تنظیمات رشته اتصالی ندارند؛ زیرا اطلاعات لازم را از فایل کانفیگ پروژه اصلی که این دو پروژه class library را به خود الحاق کرده، دریافت می‌کنند. دو پروژه class library اضافه شده تنها باید ارجاعاتی را به اسمبلی‌های EF و data annotations داشته باشند.

در ادامه به کمک متد Database.SetInitializer که در قسمت دوم به بررسی آن پرداختیم و با استفاده از کلاس سفارشی Sample2DbInitializer فوق، نسبت به ایجاد یک بانک اطلاعاتی خالی تشکیل شده بر اساس تعاریف کلاس‌های دومین پروژه، اقدام خواهیم کرد:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
var project1 = db.Projects.Find(1);
Console.WriteLine(project1.Title);
}
}
}
}

تا زمانیکه وهله‌ای از Sample2Context ساخته نشود و همچنین یک کوئری نیز به بانک اطلاعاتی ارسال نگردد، Sample2DbInitializer در عمل فراخوانی نخواهد شد.
ساختار بانک اطلاعاتی پیش فرض تشکیل شده نیز مطابق اسکریپت زیر است:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Name] [nvarchar](max) NULL,
[LastName] [nvarchar](max) NULL,
[Email] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[Photo] [varbinary](max) NULL,
CONSTRAINT [PK_Users] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]


CREATE TABLE [dbo].[Projects](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Title] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[User_Id] [int] NULL,
CONSTRAINT [PK_Projects] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] WITH CHECK ADD CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id] FOREIGN KEY([User_Id])
REFERENCES [dbo].[Users] ([Id])
GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] CHECK CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id]
GO

توضیحاتی در مورد ساختار فوق، جهت یادآوری مباحث دو قسمت قبل:
- خواصی با نام Id تبدیل به primary key و identity field شده‌اند.
- نام جداول، همان نام خواص تعریف شده در کلاس Context است.
- تمام رشته‌ها به nvarchar از نوع max نگاشت شده‌اند و null پذیر می‌باشند.
- خاصیت تصویر که با آرایه‌ای از بایت‌ها تعریف شده به varbinary از نوع max نگاشت شده است.
- بر اساس ارتباط بین کلاس‌ها فیلد User_Id در جدول Projects اضافه شده است که توسط قیدی به نام FK_Projects_Users_User_Id، جهت تعریف کلید خارجی عمل می‌کند. این نام گذاری پیش فرض هم بر اساس نام خواص در دو کلاس انجام می‌شود.
- schema پیش فرض بکارگرفته شده، dbo است.
- null پذیری پیش فرض فیلدها بر اساس اصول زبان مورد استفاده تعیین شده است. برای مثال در سی شارپ، نوع int نال پذیر نیست یا نوع DateTime نیز به همین ترتیب یک value type است. بنابراین در اینجا این دو نوع به صورت not null تعریف شده‌اند (صرفنظر از اینکه در SQL Server هر دو نوع یاد شده، null پذیر هم می‌توانند باشند). بدیهی است امکان تعریف nullable types نیز وجود دارد.


مروری بر انواع متادیتای قابل استفاده در EF Code first

1) Key
همانطور که ملاحظه کردید اگر نام خاصیتی Id یا ClassName+Id باشد، به صورت خودکار به عنوان primary key جدول، مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این یک قرارداد توکار است.
اگر یک چنین خاصیتی با نام‌های ذکر شده در کلاس وجود نداشته باشد، می‌توان با مزین سازی خاصیتی مفروض با ویژگی Key که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، آن‌را به عنوان Primary key معرفی نمود. برای مثال:

public class Project
{
[Key]
public int ThisIsMyPrimaryKey { set; get; }

و ضمنا باید دقت داشت که حین کار با ORMs فرقی نمی‌کند EF باشد یا سایر فریم ورک‌های دیگر، داشتن یک key جهت عملکرد صحیح فریم ورک، ضروری است. بر اساس یک Key است که Entity معنا پیدا می‌کند.


2) Required
ویژگی Required که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations تعریف شده است، سبب خواهد شد یک خاصیت به صورت not null در بانک اطلاعاتی تعریف شود. همچنین در مباحث اعتبارسنجی برنامه، پیش از ارسال اطلاعات به سرور نیز نقش خواهد داشت. در صورت نال بودن خاصیتی که با ویژگی Required مزین شده است، یک استثنای اعتبارسنجی پیش از ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی صادر می‌گردد. این ویژگی علاوه بر EF Code first در ASP.NET MVC نیز به نحو یکسانی تاثیرگذار است.


3) MaxLength و MinLength
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند (اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند و جزو اسمبلی‌ پایه System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیستند). در ذیل نمونه‌ای از تعریف این‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین باید درنظر داشت که روش دیگر تعریف متادیتا، ترکیب آن‌ها در یک سطر نیز می‌باشد. یعنی الزامی ندارد در هر سطر یک متادیتا را تعریف کرد:

[MaxLength(50, ErrorMessage = "حداکثر 50 حرف"), MinLength(4, ErrorMessage = "حداقل 4 حرف")]
public string Title { set; get; }

ویژگی MaxLength بر روی طول فیلد تعریف شده در بانک اطلاعاتی تاثیر دارد. برای مثال در اینجا فیلد Title از نوع nvarchar با طول 30 تعریف خواهد شد.
ویژگی MinLength در بانک اطلاعاتی معنایی ندارد.
هر دوی این ویژگی‌ها در پروسه اعتبار سنجی اطلاعات مدل دریافتی تاثیر دارند. برای مثال در اینجا اگر طول عنوان کمتر از 4 حرف باشد، یک استثنای اعتبارسنجی صادر خواهد شد.

ویژگی دیگری نیز به نام StringLength وجود دارد که جهت تعیین حداکثر طول رشته‌ها به کار می‌رود. این ویژگی سازگاری بیشتر با ASP.NET MVC‌ دارد از این جهت که Client side validation آن‌را نیز فعال می‌کند.


4) Table و Column
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند. بنابراین اگر تعاریف مدل‌های شما در پروژه Class library جداگانه‌ای قراردارند، نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی EntityFramework.dll نیز داشته باشند.
اگر از نام پیش فرض جداول تشکیل شده خرسند نیستید، ویژگی Table را بر روی یک کلاس قرار داده و نام دیگری را تعریف کنید. همچنین اگر Schema کاربری رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی شما dbo نیست، باید آن‌را در اینجا صریحا ذکر کنید تا کوئری‌های تشکیل شده به درستی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا گردند:

[Table("tblProject", Schema="guest")]
public class Project

توسط ویژگی Column سه خاصیت یک فیلد بانک اطلاعاتی را می‌توان تعیین کرد:

[Column("DateStarted", Order = 4, TypeName = "date")]
public DateTime AddDate { set; get; }

به صورت پیش فرض، خاصیت فوق با همین نام AddDate در بانک اطلاعاتی ظاهر می‌گردد. اگر برای مثال قرار است از یک بانک اطلاعاتی قدیمی استفاده شود یا قرار نیست از شیوه نامگذاری خواص در سی شارپ در یک بانک اطلاعاتی پیروی شود، توسط ویژگی Column می‌توان این تعاریف را سفارشی نمود.
توسط پارامتر Order آن که از صفر شروع می‌شود، ترتیب قرارگیری فیلدها در حین تشکیل یک جدول مشخص می‌گردد.
اگر نیاز است نوع فیلد تشکیل شده را نیز سفارشی سازی نمائید، می‌توان از پارامتر TypeName استفاده کرد. برای مثال در اینجا علاقمندیم از نوع date مهیا در SQL Server 2008 استفاده کنیم و نه از نوع datetime پیش فرض آن.

نکته‌ای در مورد Order:
Order پیش فرض تمام خواصی که قرار است به بانک اطلاعاتی نگاشت شوند، به int.MaxValue تنظیم شده‌اند. به این معنا که تنظیم فوق با Order=4 سبب خواهد شد تا این فیلد، پیش از تمام فیلدهای دیگر قرار گیرد. بنابراین نیاز است Order اولین خاصیت تعریف شده را به صفر تنظیم نمود. (البته اگر واقعا نیاز به تنظیم دستی Order داشتید)


نکاتی در مورد تنظیمات ارث بری در حالت استفاده از متادیتا:
حداقل سه حالت ارث بری را در EF code first می‌توان تعریف و مدیریت کرد:
الف) Table per Hierarchy - TPH
حالت پیش فرض است. نیازی به هیچگونه تنظیمی ندارد. معنای آن این است که «لطفا تمام اطلاعات کلاس‌هایی را که از هم ارث بری کرده‌اند در یک جدول بانک اطلاعاتی قرار بده». فرض کنید یک کلاس پایه شخص را دارید که کلاس‌های بازیکن و مربی از آن ارث بری می‌کنند. زمانیکه کلاس پایه شخص توسط DbSet در کلاس مشتق شده از DbContext در معرض استفاده EF قرار می‌گیرد، بدون نیاز به هیچ تنظیمی، تمام این سه کلاس، تبدیل به یک جدول شخص در بانک اطلاعاتی خواهند شد. یعنی یک table به ازای سلسله مراتبی (Hierarchy) که تعریف شده.
ب) Table per Type - TPT
به این معنا است که به ازای هر نوع، باید یک جدول تشکیل شود. به عبارتی در مثال قبل، یک جدول برای شخص، یک جدول برای مربی و یک جدول برای بازیکن تشکیل خواهد شد. دو جدول مربی و بازیکن با یک کلید خارجی به جدول شخص مرتبط می‌شوند. تنها تنظیمی که در اینجا نیاز است، قرار دادن ویژگی Table بر روی نام کلاس‌های بازیکن و مربی است. به این ترتیب حالت پیش فرض الف (TPH) اعمال نخواهد شد.
ج) Table per Concrete Type - TPC
در این حالت فقط دو جدول برای بازیکن و مربی تشکیل می‌شوند و جدولی برای شخص تشکیل نخواهد شد. خواص کلاس شخص، در هر دو جدول مربی و بازیکن به صورت جداگانه‌ای تکرار خواهد شد. تنظیم این مورد نیاز به استفاده از Fluent API دارد.

توضیحات بیشتر این موارد به همراه مثال، موکول خواهد شد به مباحث استفاده از Fluent API که برای تعریف تنظیمات پیشرفته نگاشت‌ها طراحی شده است. استفاده از متادیتا تنها قسمت کوچکی از توانایی‌های Fluent API را شامل می‌شود.



5) ConcurrencyCheck و Timestamp
هر دوی این ویژگی‌ها در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations و اسمبلی به همین نام تعریف شده‌اند.
در EF Code first دو راه برای مدیریت مسایل همزمانی وجود دارد:
[ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }

[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }

زمانیکه از ویژگی ConcurrencyCheck استفاده می‌شود، تغییر خاصی در سمت بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت، اما در برنامه، کوئری‌های update و delete ایی که توسط EF صادر می‌شوند، اینبار اندکی متفاوت خواهند بود. برای مثال برنامه جاری را به نحو زیر تغییر دهید:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
//update
var user = db.Users.Find(1);
user.Name = "User name 1";
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد Find بر اساس primary key عمل می‌کند. به این ترتیب، اول رکورد یافت شده و سپس نام آن‌ تغییر کرده و در ادامه، اطلاعات ذخیره خواهند شد.
اکنون اگر توسط SQL Server Profiler کوئری update حاصل را بررسی کنیم، به نحو زیر خواهد بود:

exec sp_executesql N'update [dbo].[Users]
set [Name] = @0
where (([Id] = @1) and ([Name] = @2))
',N'@0 nvarchar(max) ,@1 int,@2 nvarchar(max) ',@0=N'User name 1',@1=1,@2=N'Vahid'

همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای به روز رسانی فقط از primary key جهت یافتن رکورد استفاده نکرده، بلکه فیلد Name را نیز دخالت داده است. از این جهت که مطمئن شود در این بین، رکوردی که در حال به روز رسانی آن هستیم، توسط کاربر دیگری در شبکه تغییر نکرده باشد و اگر در این بین تغییری رخ داده باشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
همین رفتار در مورد delete نیز وجود دارد:
//delete
var user = db.Users.Find(1);
db.Users.Remove(user);
db.SaveChanges();
که خروجی آن به صورت زیر است:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where (([Id] = @0) and ([Name] = @1))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ',@0=1,@1=N'Vahid'

در اینجا نیز به علت مزین بودن خاصیت Name به ویژگی ConcurrencyCheck، فقط همان رکوردی که یافت شده باید حذف شود و نه نمونه تغییر یافته آن توسط کاربری دیگر در شبکه.
البته در این مثال شاید این پروسه تنها چند میلی ثانیه به نظر برسد. اما در برنامه‌ای با رابط کاربری، شخصی ممکن است اطلاعات یک رکورد را در یک صفحه دریافت کرده و 5 دقیقه بعد بر روی دکمه save کلیک کند. در این بین ممکن است شخص دیگری در شبکه همین رکورد را تغییر داده باشد. بنابراین اطلاعاتی را که شخص مشاهده می‌کند، فاقد اعتبار شده‌اند.

ConcurrencyCheck را بر روی هر فیلدی می‌توان بکاربرد، اما ویژگی Timestamp کاربرد مشخص و محدودی دارد. باید به خاصیتی از نوع byte array اعمال شود (که نمونه‌ای از آن‌را در بالا در خاصیت public byte[] RowVersion مشاهده نمودید). علاوه بر آن، این ویژگی بر روی بانک اطلاعاتی نیز تاثیر دارد (نوع فیلد را در SQL Server تبدیل به timestamp می‌کند و نه از نوع varbinary مانند فیلد تصویر). SQL Server با این نوع فیلد به خوبی آشنا است و قابلیت مقدار دهی خودکار آن‌را دارد. بنابراین نیازی نیست در حین تشکیل اشیاء در برنامه، قید شود.
پس از آن، این فیلد مقدار دهی شده به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی، در تمام updateها و deleteهای EF Code first حضور خواهد داشت:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where ((([Id] = @0) and ([Name] = @1)) and ([RowVersion] = @2))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ,
@2 binary(8)',@0=1,@1=N'Vahid',@2=0x00000000000007D1

از این جهت که اطمینان حاصل شود، واقعا مشغول به روز رسانی یا حذف رکوردی هستیم که در ابتدای عملیات از بانک اطلاعاتی دریافت کرده‌ایم. اگر در این بین RowVesrion تغییر کرده باشد، یعنی کاربر دیگری در شبکه این رکورد را تغییر داده و ما در حال حاضر مشغول به کار با رکوردی غیرمعتبر هستیم.
بنابراین استفاده از Timestamp را می‌توان به عنوان یکی از best practices طراحی برنامه‌های چند کاربره ASP.NET درنظر داشت.


6) NotMapped و DatabaseGenerated
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند.
به کمک ویژگی DatabaseGenerated، مشخص خواهیم کرد که این فیلد قرار است توسط بانک اطلاعاتی تولید شود. برای مثال خواصی از نوع public int Id به صورت خودکار به فیلدهایی از نوع identity که توسط بانک اطلاعاتی تولید می‌شوند، نگاشت خواهند شد و نیازی نیست تا به صورت صریح از ویژگی DatabaseGenerated جهت مزین سازی آن‌ها کمک گرفت. البته اگر علاقمند نیستید که primary key شما از نوع identity باشد، می‌توانید از گزینه DatabaseGeneratedOption.None استفاده نمائید:
[DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
public int Id { set; get; }

DatabaseGeneratedOption در اینجا یک enum است که به نحو زیر تعریف شده است:

public enum DatabaseGeneratedOption
{
None = 0,
Identity = 1,
Computed = 2
}

تا اینجا حالت‌های None و Identity آن، بحث شدند.
در SQL Server امکان تعریف فیلدهای محاسباتی و Computed با T-SQL نویسی نیز وجود دارد. این نوع فیلدها در هربار insert یا update یک رکورد، به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی می‌شوند. بنابراین اگر قرار است خاصیتی به این نوع فیلدها در SQL Server نگاشت شود، می‌توان از گزینه DatabaseGeneratedOption.Computed استفاده کرد.
یا اگر برای فیلدی در بانک اطلاعاتی default value تعریف کرده‌اید، مثلا برای فیلد date متد getdate توکار SQL Server را به عنوان پیش فرض درنظر گرفته‌اید و قرار هم نیست توسط برنامه مقدار دهی شود، باز هم می‌توان آن‌را از نوع DatabaseGeneratedOption.Computed تعریف کرد.
البته باید درنظر داشت که اگر خاصیت DateTime تعریف شده در اینجا به همین نحو بکاربرده شود، اگر مقداری برای آن در حین تعریف یک وهله جدید از کلاس User درکدهای برنامه درنظر گرفته نشود، یک مقدار پیش فرض حداقل به آن انتساب داده خواهد شد (چون value type است). بنابراین نیاز است این خاصیت را از نوع nullable تعریف کرد (public DateTime? AddDate).

همچنین اگر یک خاصیت محاسباتی در کلاسی به صورت ReadOnly تعریف شده است (توسط کدهای مثلا سی شارپ یا وی بی):

[NotMapped]
public string FullName
{
get { return Name + " " + LastName; }
}

بدیهی است نیازی نیست تا آن‌را به یک فیلد بانک اطلاعاتی نگاشت کرد. این نوع خواص را با ویژگی NotMapped می‌توان مزین کرد.
همچنین باید دقت داشت در این حالت، از این نوع خواص دیگر نمی‌توان در کوئری‌های EF استفاده کرد. چون نهایتا این کوئری‌ها قرار هستند به عبارات SQL ترجمه شوند و چنین فیلدی در جدول بانک اطلاعاتی وجود ندارد. البته بدیهی است امکان تهیه کوئری LINQ to Objects (کوئری از اطلاعات درون حافظه) همیشه مهیا است و اهمیتی ندارد که این خاصیت درون بانک اطلاعاتی معادلی دارد یا خیر.


7) ComplexType
ComplexType یا Component mapping مربوط به حالتی است که شما یک سری خواص را در یک کلاس تعریف می‌کنید، اما قصد ندارید این‌ها واقعا تبدیل به یک جدول مجزا (به همراه کلید خارجی) در بانک اطلاعاتی شوند. می‌خواهید این خواص دقیقا در همان جدول اصلی کنار مابقی خواص قرار گیرند؛ اما در طرف کدهای ما به شکل یک کلاس مجزا تعریف و مدیریت شوند.
یک مثال:
کلاس زیر را به همراه ویژگی ComplexType به برنامه مطلب جاری اضافه نمائید:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample02.Models
{
[ComplexType]
public class InterestComponent
{
[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest1 { get; set; }

[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest2 { get; set; }
}
}

سپس خاصیت زیر را نیز به کلاس User اضافه کنید:

public InterestComponent Interests { set; get; }

همانطور که ملاحظه می‌کنید کلاس InterestComponent فاقد Id است؛ بنابراین هدف از آن تعریف یک Entity نیست و قرار هم نیست در کلاس مشتق شده از DbContext تعریف شود. از آن صرفا جهت نظم بخشیدن به یک سری خاصیت مرتبط و هم‌خانواده استفاده شده است (مثلا آدرس یک، آدرس 2، تا آدرس 10 یک شخص، یا تلفن یک تلفن 2 یا موبایل 10 یک شخص).
اکنون اگر پروژه را اجرا نمائیم، ساختار جدول کاربر به نحو زیر تغییر خواهد کرد:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
---...
[Interests_Interest1] [nvarchar](450) NULL,
[Interests_Interest2] [nvarchar](450) NULL,
---...

در اینجا خواص کلاس InterestComponent، داخل همان کلاس User تعریف شده‌اند و نه در یک جدول مجزا. تنها در سمت کدهای ما است که مدیریت آن‌ها منطقی‌تر شده‌اند.

یک نکته:
یکی از الگوهایی که حین تشکیل مدل‌های برنامه عموما مورد استفاده قرار می‌گیرد، null object pattern نام دارد. برای مثال:

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public InterestComponent Interests { set; get; }
public User()
{
Interests = new InterestComponent();
}
}
}

در اینجا در سازنده کلاس User، به خاصیت Interests وهله‌ای از کلاس InterestComponent نسبت داده شده است. به این ترتیب دیگر در کدهای برنامه مدام نیازی نخواهد بود تا بررسی شود که آیا Interests نال است یا خیر. همچنین استفاده از این الگو حین کار با یک ComplexType ضروری است؛ زیرا EF امکان ثبت رکورد جاری را در صورت نال بودن خاصیت Interests (صرفنظر از اینکه خواص آن مقدار دهی شده‌اند یا خیر) نخواهد داد.


8) ForeignKey
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
اگر از قراردادهای پیش فرض نامگذاری کلیدهای خارجی در EF Code first خرسند نیستید، می‌توانید توسط ویژگی ForeignKey، نامگذاری مورد نظر خود را اعمال نمائید. باید دقت داشت که ویژگی ForeignKey را باید به یک Reference property اعمال کرد. همچنین در این حالت، کلید خارجی را با یک value type نیز می‌توان نمایش داد:
[ForeignKey("FK_User_Id")]
public virtual User User { set; get; }
public int FK_User_Id { set; get; }

در اینجا فیلد اضافی دوم FK_User_Id به جدول Project اضافه نخواهد شد (چون توسط ویژگی ForeignKey تعریف شده است و فقط یکبار تعریف می‌شود). اما در این حالت نیز وجود Reference property ضروری است.


9) InverseProperty
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
از ویژگی InverseProperty برای تعریف روابط دو طرفه استفاده می‌شود.
برای مثال دو کلاس زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("Books")]
public Author Author {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("Author")]
public virtual ICollection<Book> Books {get; set;}
}

این دو کلاس همانند کلاس‌های User و Project فوق هستند. ذکر ویژگی InverseProperty برای مشخص سازی ارتباطات بین این دو غیرضروری است و قراردادهای توکار EF Code first یک چنین مواردی را به خوبی مدیریت می‌کنند.
اما اکنون مثال زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

public Author FirstAuthor {get; set;}
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

این مثال ویژه‌ای است از کتابخانه‌ای که کتاب‌های آن، تنها توسط دو نویسنده نوشته‌ شده‌اند. اگر برنامه را بر اساس این دو کلاس اجرا کنیم، EF Code first قادر نخواهد بود تشخیص دهد، روابط کدام به کدام هستند و در جدول Books چهار کلید خارجی را ایجاد می‌کند. برای مدیریت این مساله و تعین ابتدا و انتهای روابط می‌توان از ویژگی InverseProperty کمک گرفت:

public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("BooksAsFirstAuthor")]
public Author FirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("BooksAsSecondAuthor")]
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("FirstAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("SecondAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، بین این دو جدول تنها دو رابطه تشکیل خواهد شد و نه چهار رابطه؛ چون EF اکنون می‌داند که ابتدا و انتهای روابط کجا است. همچنین ذکر ویژگی InverseProperty در یک سر رابطه کفایت می‌کند و نیازی به ذکر آن در طرف دوم نیست.