نظرات مطالب
مقایسه بین حلقه های تکرار (Lambda ForEach و for و foreach)
درابتدا بهتر عنوان کنم که در کل  2 نوع برنامه نویس وجود داره.  برنامه نویسی که می‌خواد برنامه درست کار کنه و برنامه نویسی که میخواد برنامه درست نوشته بشه. در این جا هدف اصلی ما نوشتن برنامه به صورت درست هستش. دلیل اینکه foreach  کندتر از Lamba ForEach عمل می‌کنه همان طور که جناب یوسف نژاد عنوان کردند به خاطر اجرای دستورات بیشتر در هر تکرار است. مثل کد زیر:
long Sum(List<int> intList)
{
  long result = 0;
  foreach (int i in intList)
    result += i;
  return result;
}
کامپایلر برای انجام کامپایل ، کد‌های بالا رو تبدیل به کد‌های قابل فهم زیر می‌کنه:
long Sum(List<int> intList)
{
  long result = 0;
  List<T>.Enumerator enumerator = intList.GetEnumerator();
  try
  {
    while (enumerator.MoveNext())
    {
      int i = enumerator.Current;
      result += i;
    }
  }
  finally
  {
    enumerator.Dispose();
  }
  return result;
}
همانطور که می‌بینید از دو دستور enumerator.MoveNext و enumerator.Current در هر تکرار داره استفاده می‌شه در حالی که List.ForEach فقط نیاز به یک فراخوانی در هر تکرار دارد.
در مورد Array.ForEach هم این نکته رو اضافه کنم که Array.ForEach فقط برای آرایه‌های یک بعدی استفاده میشه  و کامپایلر هنگام کار با آرایه‌ها کد IEnumerator رو که در بالا توضیح دادم  تولید نمی‌کنه در نتیجه در حلقه foreach برای آرایه‌ها هیچ فراخوانی متدی صورت نمی‌گیرد در حالی Array.ForEach نیاز به فراخوانی delegate تعریف شده در ForEach به ازای هر تکرار دارد.
آزمایشات بالا هم در یک سیستم DELL Inspiron 9400 با Core Duo T2400  و 2 GB RAM انجام شده است . این آزمایشات رو اگر در هر سیستم دیگر با هر Config اجرا کنید نتیجه کلی تغییر نخواهد کرد و فقط از نظر زمان اجرا تفاوت خواهیم داشت نه در نتیجه کلی.


مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 22 - توزیع برنامه توسط IIS
روش کار برنامه‌های ASP.NET Core در IIS کاملا متفاوت است با تمام نگارش‌های پیشین ASP.NET؛ از این جهت که برنامه‌های ASP.NET Core در اصل یک برنامه‌ی متکی به خود از نوع Console می‌باشند. به همین جهت برای هاست شدن نیازی به IIS ندارند. این نوع برنامه‌ها به همراه یک self-hosted Web server ارائه می‌شوند (به نام Kestrel) و این وب سرور توکار است که تمام درخواست‌های رسیده را دریافت و پردازش می‌کند. هرچند در اینجا می‌توان از IIS صرفا به عنوان یک «front end proxy» استفاده کرد؛ از این جهت که Kestrel تنها یک وب سرور خام است و تمام امکانات و افزونه‌های مختلف IIS را شامل نمی‌شود.
بر روی ماشین‌های ویندوزی و ویندوزهای سرور، استفاده‌ی از IIS به عنوان پروکسی درخواست‌ها و ارسال آن‌ها به Kestrel، روش توصیه شده‌است؛ از این جهت که حداقل قابلیت‌هایی مانند «port 80/443 forwarding»، مدیریت طول عمر برنامه، مدیریت مجوزهای SLL آن و خیلی از موارد دیگر توسط Kestrel پشتیبانی نمی‌شود.


معماری پردازش نگارش‌های پیشین ASP.NET در IIS


در نگارش‌های پیشین ASP.NET، همه چیز داخل پروسه‌‌ای به نام w3wp.exe و یا IIS Worker Process پردازش می‌شود که در اصل چیزی نیست بجز همان IIS Application Pool. این AppPoolها، برنامه‌های ASP.NET شما را هاست می‌کنند و همچنین سبب وهله سازی و اجرای آن‌ها نیز خواهند شد.
در اینجا درایور http.sys ویندوز، درخواست‌های رسیده را دریافت کرده و سپس آن‌ها را به سمت سایت‌هایی نگاشت شده‌ی به AppPoolهای مشخص، هدایت می‌کند.


معماری پردازش برنامه‌های ASP.NET Core در IIS

روش اجرای برنامه‌های ASP.NET Core با نگارش‌های پیشین آن‌ها کاملا متفاوت هستند؛ از این جهت که داخل پروسه‌ی w3wp.exe اجرا نمی‌شوند. این برنامه‌ها در یک پروسه‌ی مجزای کنسول خارج از پروسه‌ی w3wp.exe اجرا می‌شوند و حاوی وب سرور توکاری به نام کسترل (Kestrel) هستند.


 این وب سرور، وب سروری است تماما دات نتی و به شدت برای پردازش تعداد بالای درخواست‌ها بهینه سازی شده‌است؛ تا جایی که کارآیی آن در این یک مورد چند 10 برابر IIS است. هرچند این وب سرور فوق العاده سریع است، اما «تنها» یک وب سرور خام است و به همراه سرویس‌های مدیریت وب، مانند IIS نیست.


در تصویر فوق مفهوم «پروکسی» بودن IIS را در حین پردازش برنامه‌های ASP.NET Core بهتر می‌توان درک کرد. ابتدا درخواست‌های رسیده به IIS می‌رسند و سپس IIS آن‌ها را به طرف Kestrel هدایت می‌کند.
برنامه‌های ASP.NET Core، برنامه‌های کنسول متکی به خودی هستند که توسط دستور خط فرمان dotnet اجرا می‌شوند. این اجرا توسط ماژولی ویژه به نام AspNetCoreModule در IIS انجام می‌شود.


همانطور که در تصویر نیز مشخص است، AspNetCoreModule یک ماژول بومی IIS است و هنوز برای اجرا نیاز به IIS Application Pool دارد؛ با این تفاوت که در تنظیم AppPoolهای برنامه‌های ASP.NET Core، باید NET CLR Version. را به No managed code تنظیم کرد.


اینکار از این جهت صورت می‌گیرد که IIS در اینجا تنها نقش یک پروکسی هدایت درخواست‌ها را به پروسه‌ی برنامه‌ی حاوی وب سرور Kestrel، دارد و کار آن وهله سازی NET Runtime. نیست. کار AspNetCoreModule این است که با اولین درخواست رسیده‌ی به برنامه‌ی شما، آن‌را بارگذاری کند. سپس درخواست‌های رسیده را دریافت و به سمت برنامه‌ی ASP.NET Core شما هدایت می‌کند (به این عملیات reverse proxy هم می‌گویند).


اگر دقت کرده باشید، برنامه‌های ASP.NET Core، هنوز دارای فایل web.config ایی با محتوای ذیل هستند:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
  <system.webServer>
    <handlers>
      <add name="aspNetCore" path="*" verb="*"
           modules="AspNetCoreModule" resourceType="Unspecified"/>
    </handlers>
    <aspNetCore processPath="%LAUNCHER_PATH%"
                arguments="%LAUNCHER_ARGS%" stdoutLogEnabled="false"
                stdoutLogFile=".\logs\stdout" forwardWindowsAuthToken="false"/>
  </system.webServer>
</configuration>
توسط این تنظیمات است که AspNetCoreModule فایل‌های dll برنامه‌ی شما را یافته و سپس برنامه را به عنوان یک برنامه‌ی کنسول بارگذاری می‌کند (با توجه به اینکه حاوی کلاس Program و متد Main هستند).
یک نکته: در زمان publish برنامه، تنظیم و تبدیل مقادیر LAUNCHER_PATH و LAUNCHER_ARGS به معادل‌های اصلی آن‌ها صورت می‌گیرد (در ادامه مطلب بحث خواهد شد).


آیا واقعا هنوز نیازی به استفاده‌ی از IIS وجود دارد؟

هرچند می‌توان Kestrel را توسط یک IP و پورت مشخص، عمومی کرد و استفاده نمود، اما حداقل در ویندوز چنین توصیه‌ای نمی‌شود و بهتر است از IIS به عنوان یک front end proxy استفاده کرد؛ به این دلایل:
- اگر می‌خواهید چندین برنامه را بر روی یک وب سرور که از طریق پورت‌های 80 و 443 ارائه می‌شوند داشته باشید، نمی‌توانید از Kestrel  به صورت مستقیم استفاده کنید؛ زیرا از مفهوم host header routing که قابلیت ارائه‌ی چندین برنامه را از طریق پورت 80 و توسط یک IP میسر می‌کند، پشتیبانی نمی‌کند. برای اینکار نیاز به IIS و یا در حقیقت درایور http.sys ویندوز است.
- IIS خدمات قابل توجهی را به برنامه‌ی شما ارائه می‌کند. برای مثال با اولین درخواست رسیده، به صورت خودکار آن‌را اجرا و بارگذاری می‌کند؛ به همراه تمام مدیریت‌های پروسه‌ای که در اختیار برنامه‌های ASP.NET در طی سالیان سال قرار داشته‌است. برای مثال اگر پروسه‌ی برنامه‌ی شما در اثر استثنایی کرش کرد، دوباره با درخواست بعدی رسیده، حتما برنامه را بارگذاری و آماده‌ی خدمات دهی مجدد می‌کند.
- در اینجا می‌توان تنظیمات SSL را بر روی IIS انجام داد و سپس درخواست‌های معمولی را به Kestrel  ارسال کرد. به این ترتیب با یک مجوز می‌توان چندین برنامه‌ی Kestrel را مدیریت کرد.
- IISهای جدید به همراه ماژول‌های بومی بسیار بهینه و کم مصرفی برای مواردی مانند gzip compression of static content, static file caching, Url Rewriting هستند که با فعال سازی آن‌ها می‌توان از این قابلیت‌ها، در برنامه‌های ASP.NET Core نیز استفاده کرد.


نحوه‌ی توزیع برنامه‌های ASP.NET Core به IIS

روش اول: استفاده از دستور خط فرمان dotnet publish

برای این منظور به ریشه‌ی پروژه‌ی خود وارد شده و دستور dotnet publish را با توجه به پارامترهای ذیل اجرا کنید:
 dotnet publish --framework netcoreapp1.0 --output "c:\temp\mysite" --configuration Release
در اینجا برنامه کامپایل شده و همچنین مراحلی که در فایل project.json نیز ذکر شده‌اند، اعمال می‌شود. برای مثال در اینجا پوشه‌ها و فایل‌هایی که در قسمت include ذکر شده‌اند به خروجی کپی خواهند شد. همچین در قسمت scripts تمام مراحل ذکر شده مانند یکی کردن و فشرده سازی اسکریپت‌ها نیز انجام خواهد شد. قسمت postpublish تنها کاری را که انجام می‌دهد، ویرایش فایل web.config برنامه و تنظیم LAUNCHER_PATH و LAUNCHER_ARGS آن به مقادیر واقعی آن‌ها است.
{

    "publishOptions": {
        "include": [
            "wwwroot",
            "Features",
            "appsettings.json",
            "web.config"
        ]
    },
 
    "scripts": {
        "precompile": [
            "dotnet bundle"
        ],
        "prepublish": [
            //"bower install"
        ],
        "postpublish": [ "dotnet publish-iis --publish-folder %publish:OutputPath% --framework %publish:FullTargetFramework%" ]
    }
}
و در نهایت اگر به پوشه‌ی output ذکر شده‌ی در فرمان فوق مراجعه کنید، این خروجی نهایی است که باید به صورت دستی به وب سرور خود برای اجرا انتقال دهید که به همراه تمام DLLهای مورد نیاز برای برنامه نیز هست.


پس از انتقال این فایل‌ها به سرور، مابقی مراحل آن مانند قبل است. یک Application جدید تعریف شده و سپس ابتدا مسیر آن مشخص می‌شود و نکته‌ی اصلی، انتخاب AppPool ایی است که پیشتر شرح داده شد:


برنامه‌های ASP.NET Core باید به AppPool ایی تنظیم شوند که NET CLR Version. آن‌ها No Managed Code است. همچنین بهتر است به ازای هر برنامه‌ی جدید یک AppPool مجزا را ایجاد کنید تا کرش یک برنامه تاثیر منفی را بر روی برنامه‌ی دیگری نگذارد.

روش دوم: استفاده از ابزار Publish خود ویژوال استودیو

اگر علاقمند هستید که روش خط فرمان فوق را توسط ابزار publish ویژوال استودیو انجام دهید، بر روی پروژه در solution explorer کلیک راست کرده و گزینه‌ی publish را انتخاب کنید. در صفحه‌ای که باز می‌شود، بر روی گزینه‌ی custom کلیک کرده و نامی را وارد کنید. از این نام پروفایل، جهت ساده سازی مراحل publish، در دفعات آتی فراخوانی آن استفاده می‌شود.


در صفحه‌ی بعدی اگر گزینه‌ی file system را انتخاب کنید، دقیقا همان مراحل روش اول تکرار می‌شوند:


سپس می‌توانید فریم ورک برنامه و نوع ارائه را مشخص کنید:


و در آخر کار، Publish به این پوشه‌ی مشخص شده که به صورت پیش فرض در ذیل پوشه‌ی bin برنامه‌است، صورت می‌گیرد.


روش عیب یابی راه اندازی اولیه‌ی برنامه‌های ASP.NET Core

در اولین سعی در اجرای برنامه‌ی ASP.NET Core بر روی IIS به این خطا رسیدم:


در event viewer ویندوز چیزی ثبت نشده بود. اولین کاری را که در این موارد می‌توان انجام داد به این صورت است. از طریق خط فرمان به پوشه‌ی publish برنامه وارد شوید (همان پوشه‌ای که توسط IIS عمومی شده‌است). سپس دستور dotnet prog.dll را صادر کنید. در اینجا prog.dll نام dll اصلی برنامه یا همان نام پروژه است:


همانطور که مشاهده می‌کنید، برنامه به دنبال پوشه‌ی bower_components ایی می‌گردد که کار publish آن انجام نشده‌است (این پوشه در تنظیمات آغازین برنامه عمومی شده‌است و در لیست include قسمت publishOptions فایل project.json فراموش شده‌است).

روش دوم، فعال سازی stdoutLogEnabled موجود در فایل وب کانفیگ، به true است. در اینجا web.config نهایی تولیدی توسط عملیات publish را مشاهده می‌کنید که در آن پارامترهای  processPath و arguments مقدار دهی شده‌اند (همان قسمت postpublish فایل project.json). در اینجا مقدار stdoutLogEnabled به صورت پیش فرض false است. اگر true شود، همان خروجی تصویر فوق را در پوشه‌ی logs خواهید یافت:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
  <system.webServer>
    <handlers>
      <add name="aspNetCore" path="*" verb="*" modules="AspNetCoreModule" resourceType="Unspecified" />
    </handlers>
    <aspNetCore processPath="dotnet" arguments=".\Core1RtmEmptyTest.dll" stdoutLogEnabled="true" stdoutLogFile=".\logs\stdout" forwardWindowsAuthToken="false" />
  </system.webServer>
</configuration>
البته اگر کاربر منتسب به AppPool برنامه، دسترسی نوشتن در این پوشه را نداشته باشد، خطای ذیل را در event viewer ویندوز مشاهده خواهید کرد:
 Warning: Could not create stdoutLogFile \\?\D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest\bin\Release\PublishOutput\logs\stdout_10064_201672893654.log, ErrorCode = -2147024893.
همچنین پوشه‌ی logs را هم باید خودتان از پیش ایجاد کنید. به عبارتی کاربر منتسب به AppPool برنامه باید دسترسی نوشتن در پوشه‌ی logs واقع در ریشه‌ی برنامه را داشته باشد. این کاربر  IIS AppPool\DefaultAppPool نام دارد.



حداقل‌های یک هاست ویندوزی که می‌خواهد برنامه‌های ASP.NET Core را ارائه دهد

پس از نصب IIS، نیاز است ASP.NET Core Module نیز نصب گردد. برای این‌کار اگر بسته‌ی NET Core Windows Server Hosting. را نصب کنید، کافی است:
https://go.microsoft.com/fwlink/?LinkId=817246

این بسته به همراه NET Core Runtime, .NET Core Library. و ASP.NET Core Module است. همچنین همانطور که عنوان شد، برنامه‌های ASP.NET Core باید به AppPool ایی تنظیم شوند که NET CLR Version. آن‌ها No Managed Code است. این‌ها حداقل‌های راه اندازی یک برنامه‌ی ASP.NET Core بر روی سرورهای ویندوزی هستند.


هنوز فایل app_offline.htm نیز در اینجا معتبر است

یکی از خواص ASP.NET Core Module، پردازش فایل خاصی است به نام app_offline.htm. اگر این فایل را در ریشه‌ی سایت قرار دهید، برنامه پردازش تمام درخواست‌های رسیده را قطع خواهد کرد و سپس پروسه‌ی برنامه خاتمه می‌یابد. هر زمانیکه این فایل حذف شد، مجددا با درخواست بعدی رسیده، برنامه آماده‌ی پاسخگویی می‌شود.
مطالب
خلاصه اشتراک‌های روز یک شنبه 1390/07/03
مطالب
بلاگ‌ها و مطالب مطالعه شده در هفته قبل (هفته اول آبان)


وبلاگ‌های ایرانی


Visual Studio

  • ویژوال استودیو 2010 و دات نت فریم ورک 4، نگارش CTP برای دریافت!

امنیت اطلاعات

ASP. Net

طراحی وب


اس‌کیوال سرور


به روز رسانی‌ها


ابزارها

سی‌شارپ
  • ویژگی‌های جدید C# 4.0 ، قسمت دوم، پارامترهای پیش فرض (یا آرگومانهای اختیاری). (چیزی شبیه به VB !! بدون نیاز به overloading برای پیاده سازی آن)

دلفی
  • ویدیویی از Delphi Prism . (نگارشی از دلفی که به شکل افزونه‌ای کاملا یکپارچه در VS.Net قابل دسترسی است)

SharePoint

ویندوز

متفرقه


مطالب
آموزش MDX Query - قسمت ششم – شروع کار با دستورات MDX

امروز اولین دستورات MDX را خواهیم نوشت قبل از شروع کار فراموش نکنید موارد زیر را حتما انجام داده باشید :

  1. نصب پایگاه داده ی Adventure Work DW 2008 و همچنین نصب پایگاه داده‌ی چند بعدی  Adventure Work DW 2008  روی SSAS
  2. مطاله قسمت‌های قبلی برای آشنایی با مفاهیم پایه .

در صورتیکه پیش شرایط فوق را نداشته باشید، احتمالا در ادامه با مشکلاتی مواجه خواهید شد؛ زیرا برای آموزش MDX Query ها از پایگاه داده‌ی Adventure Work DW 2008 استفاده شده است. 

دقت داشته باشید که MDX Query ‌ها تا حدودی شبیه T/SQL  می‌باشند؛ اما مطلقا از نظر مفهومی با هم شباهت ندارند. به عبارت دیگر ما در T/SQL  با یک مدل رابطه‌ای سرو کار داریم در حالیکه در MDX ‌ها با یک پایگاه داده چند بعدی کار می‌کنیم. به بیان دیگر در پایگاه داده‌های رابطه‌ای صحبت از جداول، ردیف‌ها، ستون‌ها و ضرب دکارتی مجموعه‌ها می‌باشد، اما در پایگاه داده‌های چند بعدی در خصوص Dimension,Fact,Cube,Tuple و ... صحبت می‌کنیم. البته ماکروسافت تلاش کرده‌است تا حد زیادی Syntax ‌ها شبیه به یکدیگر باشند.

نحوه‌ی نوشتن یک Select در MDX ‌ها به صورت زیر می‌باشد :

Select
{} On Columns ,
{} On Rows
From <Cube_Name>
Where <Condition>

در ادامه با اجرای هر کوئری، توضیحات لازم در خصوص آن ارایه می‌گردد و با پیگیری این آموزش‌ها می‌توانید مفاهیم، توابع و ... را در MDX Query ‌ها بیاموزید.

برای اجرای دستورات زیر باید Microsoft SQL Server Management Studio را باز نمایید و به سرویس SSAS متصل شوید. سپس پایگاه داده‌ی Adventure Works DW 2008R2 را انتخاب نمایید و از Cubes Adventure Works را انتخاب نمایید.

حال دکمه‌ی New Query را در بالای صفحه بزنید ( Ctrl + N )  

سپس در صفحه‌ی باز شده می‌توانید Cube یا SubCube ‌های آن Cube را انتخاب کرده و کمی پایین‌تر Measure Group را خواهیم داشت و در انتها Measure ‌ها و Dimension ‌ها قرار گرفته‌اند. (در هنگام نوشتن Select می‌توان از عمل Drag&Drop برای آسان‌تر شدن نوشتن MDX Query ‌ها نیز استفاده کنید)

متاسفانه هنوز در IDE مربوط به SQL Server کلیدی برای مرتب سازی دستورات MDX وجود ندارد و البته در نرم افزار هایی مانند SQL Toll Belt هم چنین چیزی قرار داده نشده است . بنابر این توصیه می‌شود در نوشتن دستورات MDX تمام تلاش خود را بکنید تا دستوراتی مرتب و خوانا را تولید کنید.

با اجرای دستور زیر اولین کوئری خود را در پایگاه داده‌ی چند بعدی بنویسید (برای اجرا کلید F5 مانند T/SQL کار خواهد کرد.)

Select
From [Adventure Works]

شاید تعجب کنید. کوئری فاقد قسمت Projection می‌باشد! در MDX ‌ها می‌توان هیچ سطر یا ستونی را انتخاب نکرد. اما چگونه؟ و خروجی نمایش داده شده چیست؟

برای توضیح مطلب فوق باید در خصوص Default Measure کمی اطلاعات داشته باشید. در هنگام Deploy کردن پروژه در SSAS برای هر Cube یک Measure به عنوان Measure پیش فرض انتخاب شده. بنابر این در صورتیکه هیچ گونه Projection یا Where ایی اعمال نشده باشد، SQL Server به صورت پیش فرض مقدار Mesaure پیش فرض را بدون اعمال هیچ بعدی نمایش می‌دهد.

خروجی دستور بالا مشابه تصویر زیر می‌باشد. 

حال دستور زیر را اجرا می‌کنیم :

Select
From [Adventure Works]
Where [Measures].[Reseller Sales Amount]

تصویر خروجی به صورت زیر می‌باشد : 

شاید باز هم تعجب کنید. نوشتن نام یک شاخص به جای عبارت شرط؟! آیا خروجی عبارات شرطی نباید Boolean باشند؟

خیر. اگر چنین پرسش هایی در ذهن شما ایجاد شده باشد، به دلیل مقایسه‌ی MDX با T/SQL می‌باشد. در اینجا شرط Where بر روی ردیف‌های جدول مدل رابطه ای اعمال نمی‌شود و عملا بیانگر واکشی اطلاعات از مدل چند بعدی می‌باشد. با اعمال شرط فوق به SSAS اعلام کرده ایم که خروجی بر اساس شاخص [Measures].[Reseller Sales Amount] باشد. با توجه به این که شاخص انتخاب شده با شاخص پیش فرض یکی می‌باشد خروجی با حالت قبل تفاوتی نخواهد کرد.

برای درک بهتر، کوئری زیر را اجرا کنید :

Select
From [Adventure Works]
where [Measures].[Internet Sales Amount]

استفاده از این شرط سبب استفاده نشدن از شاخص پیش فرض می شود . به عبارت دیگر این کوئری دارای سرجمع مبلغ فروش اینترنتی می باشد.

دستور زیر را اجرا کنید :

Select
[Measures].[Reseller Sales Amount] on columns
From [Adventure Works]

با اعمال یک شاخص خاص در ستون ، عملا فیلترینگ انجام می شود 

استفاده از یک دایمنشن در ستون :

دستور زیر را اجرا کنید

Select
[Date].[Calendar].[Calendar Year] on columns
From [Adventure Works]

خروجی به شکل زیر خواهد بود 

همان طور که مشاهده می‌کنید خروجی دارای چندین ستون می‌باشد و دارای مقادیری در هر ستون. اما این مقادیر از کجا آمده اند؟

همواره این نکته را به خاطر بسپارید که در صورت عدم ذکر نام یک Measure در کوئری ، SSAS از Measure پیش فرض استفاده می‌کند. حال کوئری فوق میزان فروش نمایندگان ( Reseller Sales Amount ) را در هر سال نمایش می‌دهد.

سوال بعدی این می‌باشد که این سال‌ها از کجا آمده اند؟ خوب برای درک بهتر این مورد می‌توانیم مانند تصویر زیر به دایمنشن Date رفته و در ساختار سلسله مراتبی ، اعضای سطح [Date].[Calendar].[Calendar Year] را مشاهده کنیم. 

ایجاد سرجمع ستون‌ها :

کوئری زیر را اجرا نمایید

Select

{[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns

From [Adventure Works]

بعد از اجرا تصویر زیر را خواهید دید : 

سوال اول این می‌باشد که کاربرد {} در انتخاب دایمنشن‌ها چیست؟ در پاسخ می‌توان گفت که اگر شاخص ها یا بعد ها ، مرتبط به یک سلسله مراتب باشند آنها را در یک {} قرار می دهیم ولی اگر سلسله مراتب متفاوت باشد، یا بعد و شاخص باشند باید در () قرار بگیرند .

خوب همان طور که مشخص است در ساختار سلسله مراتبی ابتدا سال و بعد یک سطح بالا‌تر را انتخاب کرده ایم این به معنی نمایش سرجمع در سطح بالا‌تر از سال می‌باشد(سرجمع تمامی سال ها).

استفاده از دایمنشن و Measure در سطر و ستون مجرا :

کوئری زیر را اجرا نمایید

Select
{[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns,
[Product].[Product Categories].[Category] on rows
From [Adventure Works]

خروجی مشابه شکل زیر می‌باشد 

در مثال فوق از بعد‌ها در ستون و همزمان، نمایش نوع دسته بندی محصولات در ردیف‌ها استفاده شده است. به عبارت دیگر نتیجه عبارت است از فروش نماینگان فروش ( Reseller Sales Amount ) براساس هر سال به تفکیک نوع دسته بندی محصول فروخته شده.

(کسانی که چنین گزارشی را با استفاده از T/SQL نوشته اند، احتمالا از آسانی نوشتن این گزارش توسط MDX ‌ها شگفت زده شده اند.)

قراردادن فیلد سرجمع در ردیف :

برای این منظور کوئری زیر را اجرا نمایید

Select
{[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns,
{[Product].[Product Categories].[Category],[Product].[Product Categories]}on rows
From [Adventure Works]

خروجی به صورت زیر می‌باشد 

نحوه‌ی نمایش سرجمع در ردیف، مشابه نمایش سرجمع در ستون می‌باشد.

استفاده از تابع non empty  :

برای حذف ستون هایی که کاملا دارای مقدار null می‌باشند به صورت زیر عمل می‌کنیم :

Select
non empty {[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns ,
{[Product].[Product Categories].[Category],[Product].[Product Categories]} on rows
From [Adventure Works]

خروجی به صورت زیر می‌باشد:

انتخاب دو دایمنشن در سطر و ستون و مشخص نمودن یک Measure خاص برای کوئری :

برای این کار به صورت زیر عمل خواهیم کرد:

Select
{[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns,
{[Product].[Product Categories].[Category],[Product].[Product Categories]} on rows
From [Adventure Works]
Where [Measures].[Internet Sales Amount]

در اینجا با اعمال شرط Where عملا از SSAS خواسته‌ایم خروجی برای شاخص مشخص شده واکشی شود.

در بالا میزان فروش اینترنتی برای دسته بندی محصولات و در سال‌های مختلف ارائه و همچنین سرجمع ستون و سطر نیز نمایش داده شده است. 

در صورتیکه بخواهیم ستون و سطرهایی را که دارای مقدار null در تمامی آن سطر یا ستون می‌باشند، حذف کنیم به صورت زیر عمل می‌کنیم:

Select
non empty {[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar]} on columns,
non empty {[Product].[Product Categories].[Category],[Product].[Product Categories]} on rows
From [Adventure Works]
Where [Measures].[Internet Sales Amount]

اگر در یک دایمنشن فقط یک سلسله مراتب باشد یا اصلا سلسله مراتبی وجود نداشته باشد، می‌ توان از نام خود دایمنشن استفاده کرد

Select
[Sales Channel] on columns
From [Adventure Works]

و دقت داشته باشید دایمنشنی که دارای بیش از یک سلسله مراتب باشد، حتما باید در  Select مشخص شود که از کدام سلسله مراتب می خواهیم استفاده کنیم .در غیر این صورت  با خطا مواجه خواهیم شد.

Select
[Product] on columns
From [Adventure Works]

استفاده از فیلدهای یک دایمنشن که دارای سلسه مراتب می باشد نیز جایز می باشد

Select
[Product].[Category] on columns
From [Adventure Works]

Select
[Product].[Category].[all]   on columns
From [Adventure Works]
--
Select
[Product].[Category].[All] on columns
From [Adventure Works]
--
Select
[Product].[Category].[(all)] on columns
From [Adventure Works]
--
Select
[Product].[Category].[all products] on columns
From [Adventure Works]

برای به دست آوردن سرجمع کل روی یک صفت از دایمنشن، باید از سه حالت آخر استفاده کرد. حالت اول خطا دارد و خروجی خالی نمایش داده می شود .

در صورتی که بخواهیم از یک دایمنشن تمامی Member ‌های آن را واکشی کنیم به صورت زیر عمل خواهیم کرد

Select
{[Product].[Category].members} on columns
From [Adventure Works]

استفاده از Members روی یک خصوصیت در دایمنشن به معنی دریافت سرجمع آن صفت و سپس تک تک اجزای آن  صفت می‌باشد.

اگر از یک صفت واکشی اطلاعات انجام شود در سطح اعضای آن، در آن صورت دیگر سرجمع نمایش داده نمی شود و فقط جمع هر عضو در آن صفت نمایش داده می شود .

Select
[Product].[Category].[Category].members
-- dimension.hierarchy.level.members
on columns
From [Adventure Works]

اگر بخواهیم دو ستون را داشته باشیم که هر دو برای یک دایمنشن می‌باشند باید از {} استفاده کرد . دستور اول خطا خواهد داشت.

Select
[Product].[Category].[Category].members,[Product].[Category].[All Products] on columns
From [Adventure Works]

در دستور دوم با استفاده از {} خروجی نمایش داده می‌شود که عبارت است از تمامی اعضای سطح [Product].[Category].[Category]. به همراه سرجمع تمامی محصولات.

Select
{[Product].[Category].[Category].members,[Product].[Category].[All Products]} on columns
From [Adventure Works]

یک راه کوتاه‌تر برای انتخاب تمامی اعضا و سرجمع آنها

Select
{[Product].[Category].[Category],[Product].[Category]}
on columns
From [Adventure Works]

می توان از کلمات Members, All X استفاده نکرد.

انتخاب اولین دسته بندی محصول البته این ترتیب بر اساس Key Columns  در   SSAS می باشد .

Select
[Product].[Category].&[1]
on columns
From [Adventure Works]

انتخاب دقیق یک عضو در خروجی

Select
[Product].[Category].[Bikes]
on columns
From [Adventure Works]

انتخاب دو عضو از یک دایمنشن

Select
{[Product].[Category].[Bikes],[Product].[Category].[Clothing]}
on columns
From [Adventure Works]

واکشی تمامی دسته بندی محصولات بر اساس Measure پیش فرض :

Select
[Product].[Product Categories].members
on columns
From [Adventure Works]

در صورتیکه بخواهیم دو Dimension مختلف را در یک ستون یا سطر بیاوریم باید از Join استفاده کنیم. بنابر این دو دستور زیر با خطا روبرو می‌شوند

Select
[Product].[Product Categories],[Product].[Category]
on columns
From [Adventure Works]

Go

Select
{[Product].[Product Categories],[Product].[Category]}
on columns
From [Adventure Works]

تعریف Axis : به هر کدام از ستون یا سطر یک محور یا Axis گفته می‌شود.

با بررسی مثال فوق به نتایج زیر خواهیم رسید.

1. امکان استفاده از دو سلسله مراتب مختلف از یک دایمنشن در یک  Axis وجود ندارد . مگر اینکه آنها را باهمدیگر  CrossJoin کنیم .

2. امکان استفاده از دو سلسله مراتب مختلف از یک دایمنشن در دو Axis مختلف وجود دارد .

ترتیب انتخاب Axis ‌ها به صورت زیر می‌باشد:

1. Columns

2. Rows

 برای مشخص شدن موضوع کوئری زیر را اجرا کنید

Select
[Product].[Product Categories].members
on rows
From [Adventure Works]

نمی‌توانیم ردیفی را واکشی کنیم بدون اینکه ستونی برای کوئری مشخص کرده باشیم.

البته می‌توان ستون خالی ایجاد نماییم مانند مثال زیر :

Select
{} on columns,
[Product].[Product Categories].members
on rows
From [Adventure Works]

البته در این صورت خروجی فقط نام دسته بندی محصولات خواهد بود زیرا هیچ ستونی مشخص نشده . 

در مقالات بعدی به ادامه‌ی مطالب MDX Query خواهیم پرداخت.

بازخوردهای دوره
نصب و راه اندازی مقدماتی Full Text Search
از لوسین برای بانک‌های اطلاعاتی سبکی که قابلیت‌های Full text search ندارند، بهتر است استفاده شود. برای مثال اگر از SQLite استفاده می‌کنید یا حتی SQL Server CE (سبک‌ترین نسخه‌ی SQL Server که یک بانک اطلاعاتی embedded محسوب می‌شود)، لوسین بسیار مناسب است.
برای نمونه در سایت جاری از آن برای تهیه موتور جستجوی سایت استفاده شده و یا حتی برنامه‌ی سبک Viewer بانک اطلاعاتی سایت که با فرمت XML است، از لوسین استفاده می‌کند.
به صورت خلاصه برای کارهای سبک و یا بانک‌های اطلاعاتی embedded، استفاده از لوسین فوق العاده است.
اما برای کار با SQL Server کامل، واقعا نیازی به لوسین نیست. یک زیرساخت کامل و توکار برای Full Text Search دارد که با زبان T-SQL آن یکپارچه است. نگهداری و به روز رسانی آن توسط برنامه نویس در حد صفر است و یکبار که تعریف شد، به خوبی کار می‌کند. نگهداری ایندکس‌های لوسین خودکار نیست و باید توسط برنامه نویس به صورت مجزا هربار که اطلاعات تغییر می‌کند انجام شود.
نظرات نظرسنجی‌ها
با توجه به آخرین نگارش‌های موجود Angular و React، انتخاب شما برای انجام یک پروژه بزرگ کدام است؟
با سلام و وقت بخیر
عموما برای انتخاب یک فریمورک به چند نکته باید توجه داشت :
  1. محبوبیت و پرطرفداری در بازار کار ( سمت مشتری یا اذهان عمومی )
  2. تعداد افراد و نیروی کار و در دسترس بودن آنها
  3. راحتی راه اندازی و پشتیبانی در توسعه
  4. قابلیت‌های رقابتی فریمورک
به زبان ساده موارد بالا را میتوان اینگونه بیان کرد که وقتی شما میخواهید یک پروژه را شروع کنید هدفتان از انجام آن چیه ؟ مثلا اگر بخواهید در بازار به مشتریان یا به یک مشتری ارائه دهید React رو میتوان به سادگی براشون توجیح کرد. در توسعه و پشتیبانی هم برنامه نویسان سمت کاربر front براحتی در دسترس هستند برای سایر فریمورکها تعداد خیلی کمتر است. از طرفی قابلیتهای react به روزتر هست مثلا برای برنامه نویسی در PWA تمامی دسترسی به اثر انگشت و دوربین و ... براحتی قابلیت پیاده سازی است.
از طرفی شخصا به دلیل اینکه یک شرکت معتبر مثل فیسبوک از این فریمورک پشتیبانی میکند بهتر و معتبرتر از سایر فریمورک‌ها میدانم.
مطالب
امکان معرفی نوع‌های محدود به یک فایل در C# 11
در C# 11 ارائه‌ی شده‌ی به همراه NET 7.0.، واژه‌ی کلیدی جدید file، جهت تعریف نوع‌های محدود به یک فایل «File Scoped Types» ارائه شده‌است. این واژه‌ی کلیدی را می‌توان به تعریف هر نوع دلخواهی مانند class, interface, record, struct, enum, delegate اضافه کرد (منهای خواص، فیلدها و رخدادها؛ البته تا C# 11)، تا آن نوع، دیگر در سایر کلاس‌های فایل‌های برنامه، قابل دسترسی نباشد و سطح دید استفاده‌ی از آن، تنها محدود به فایل جاری محل قرار گیری آن شود. به این ترتیب می‌توان در یک فضای نام مشخص، چندین کلاس هم‌نام را تعریف کرد؛ کاری که در نگارش‌های پیشین #C، میسر نبود. بدیهی دیگر نمی‌توان یک چنین نوع‌هایی را با سطوح دسترسی متداول internal و یا  public، تعریف و ترکیب کرد.


یک مثال: نمونه‌ای از نحوه‌ی تعریف و استفاده‌ی از File Scoped Types

فرض کنید دو فایل جدید را به نام‌های File1.cs و File2.cs به پروژه‌ی جاری اضافه کرده‌ایم.
محتوای فایل File1.cs به صورت زیر است:
namespace CS11Tests;

file static class Post
{
    public static string GetTitle() => "Title from File1.cs";
}

internal static class InternalClassFromFile1
{
    public static string GetTitle() => Post.GetTitle();
}
و محتوای فایل File2.cs به نحو زیر تعریف شده‌است:
namespace CS11Tests;

file static class Post
{
    public static string GetTitle() => "Title from File2.cs";
}

internal static class InternalClassFromFile2
{
    public static string GetTitle() => Post.GetTitle();
}
اگر دقت کنید، ذیل فضای نام مشخص و ثابت CS11Tests، دو کلاس هم نام Post را داریم که اینبار با واژه‌ی کلیدی file، شروع شده‌اند و میدان دید دسترسی به آن‌ها، محدود به همان فایل دربرگیرنده‌ی آن‌ها است و در سایر قسمت‌های برنامه قابل دسترسی نیستند. اگر خواستیم به‌نحوی از آن‌ها در سایر قسمت‌های برنامه نیز استفاده کنیم، مانند فایل Program.cs، می‌توان یک تعریف متداول internal/public را مانند کلاس‌های internal تعریف شده، ایجاد کرد و سپس به صورت «غیرمستقیمی» به آن‌ها دسترسی یافت:
using System.Security.AccessControl;
using CS11Tests;
using static System.Console;

WriteLine(InternalClassFromFile1.GetTitle());
WriteLine(InternalClassFromFile2.GetTitle());

امکان partial تعریف کردن نوع‌های محدود به یک فایل در C# 11

در اینجا می‌توان نوع‌های محدود به یک فایل را partial نیز تعریف کرد؛ به شرطی که تمام تعاریف آن‌ها داخل همان فایل قرار گیرند:
namespace CS11Tests;

file static partial class Post
{
    internal static string GetFileScopeTitle() => "Title from File3.cs";
}

file static partial class Post
{
    internal static string AnotherGetFileScopeTitle() => "Another Title from File3.cs";
}

یک سؤال: اگر در یک فایل، file class Post و در فایلی دیگر، کلاس هم نام داخلی internal class Post را تعریف کردیم، آیا می‌توان از نمونه‌ی هم‌نام internal، در کلاس file دار استفاده کرد؟
پاسخ:
خیر!
فرض کنید در File4.cs چنین تعریفی را داریم:
namespace CS11Tests;

internal static class Post
{
    public static string GetTitle() => "Title from File4.cs";
}
در اینجا در فضای نام مشخصی، کلاس Post، به صورت internal تعریف شده‌است. اکنون در File3.cs، مجدد تعریف کلاس هم‌نام Post را اینبار به صورت file داریم:
namespace CS11Tests;

file static class Post
{
    internal static string GetFileScopeTitle() => CS11Tests.Post.GetTitle() + "Title from File3.cs";
}
این قطعه کد کامپایل نمی‌شود. چون Post ای که در اینجا قابل استفاده‌است، دقیقا همان کلاس Post جاری این فایل است و نه نمونه‌ی هم‌نام internal در فایلی دیگر.


خروجی کامپایلر C# 11 در مورد سطح دسترسی file

کامپایلر C# 11 جهت جلوگیری از تداخل نام‌های حاصل از تعریف کلاس‌های با سطح دسترسی file، از قالب زیر:
<SourceFileNameWithoutExtension>F$index$_TypeName
برای نامگذاری نهایی اینگونه نوع‌ها استفاده می‌کند؛ مانند مثال زیر که مرتبط با کلاس Post تعریف شده‌ی در فایل File1.cs است:
internal static class <File1>F3A5590C89B71B2DB20A548228781187A11D076C0CC91E851A4EE796FFE808F8F__Post
{
    public static string GetTitle()
    {
        return "Title from File1.cs";
    }
}
Index منحصربفرد استفاده شده، مشکل تداخل نام‌ها را برطرف می‌کند و به علت وجود <> در تعریف این نام‌های ویژه، امکان استفاده‌ی از آن‌ها در سایر قسمت‌ها و فایل‌های برنامه وجود ندارد.
تاکنون از این روش نامگذاری ویژه، در موارد دیگری مانند async/await , lambda, anonymous method, anonymous types نیز استفاده شده‌است.

چرا قابلیت «File Scoped Types» به زبان C# 11 اضافه شده‌است؟

- جهت کدهای تولیدی توسط ابزارها: گاهی از اوقات، تولید کننده‌های کد، از یک نام مشخص مانند DataSet، بارها و بارها استفاده می‌کنند. برای جلوگیری از تداخل این‌ها، عموما از تعریف تو در توی کلاس‌ها استفاده می‌شود و یا نام آن‌ها را با ایندکس‌هایی مانند DateSet1، DateSet2 و امثال آن‌ها مشخص می‌کنند. وجود واژه‌ی کلیدی file، کار ابزارهای تولید کننده‌ی کد را ساده‌تر می‌کند.
- برای ساده سازی تعریف متدهای الحاقی: با استفاده از سطح دسترسی فایل می‌توان از تداخل متدهای الحاقی هم نام و همچنین شلوغ شدن intellisense جلوگیری کرد. به این ترتیب می‌توان کلاس‌های حاوی Extension method مختص به یک فایل را ایجاد کرد که در سایر قسمت‌های برنامه قابل دسترسی نباشند.
- کاهش تعریف کلاس‌های تو در تو: همانطور که عنوان شد، یکی از روش‌های مقابله‌ی با مشکل تعریف کلاس‌های هم نام در یک فضای نام مشخص، تعریف nested classes است. با ارائه‌ی واژه‌ی کلیدی file، می‌توان یک سطح فرو رفتگی تعریف کلاس‌ها را کاهش داد و به کدهای تمیزتری رسید.
- امکان کپسوله سازی‌های بهتر: عموما کامپوننت‌ها و ماژول‌ها، از چند کلاس تشکیل می‌شوند. با وجود واژه‌ی کلیدی file، می‌توان به سطح بالاتری از خصوصی سازی نوع‌ها، بدون نیاز به تعریف نوع‌های private و یا nested private رسید.
- سهولت نوشتن کلاس‌های آزمون‌های واحد: عموما هر کلاس آزمون، از نوع‌ها و داده‌های خاص خودش استفاده می‌کنند و در اینجا می‌توان سطح دسترسی این تعاریف را بسیار محدود و مختص به همان فایل Test کرد.
مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت چهارم - اجرای برنامه‌های خط فرمان درون Containerها
یکی از مزایای مهم کار با Docker، امکان اجرای برنامه‌ای، بدون اینکه بدانیم چگونه باید آن‌را نصب کرد، می‌باشد. در اینجا فقط کافی است دستور docker run را صادر کنیم و ... آن برنامه اجرا می‌شود. در این قسمت سعی خواهیم کرد تعدادی برنامه‌ی خط فرمان را توسط Docker اجرا کنیم تا بتوانیم با جزئیات بیشتری از آن آشنا شویم.


داخل یک Image چیست؟

در قسمت قبل دریافتیم که یک Image، از کل User Space مورد نیاز جهت اجرای یک برنامه تشکیل می‌شود. در ادامه می‌خواهیم بررسی کنیم، این ادعا تا چه حد صحت دارد و یک Image‌، واقعا از چه اجزائی تشکیل می‌شود.
با استفاده از دستور docker images می‌توان لیست imageهای دریافت شده را به همراه tagهای مرتبط با هر کدام، مشاهده کرد. سپس با استفاده از دستور docker save می‌توان image ای خاص را export کرد؛ برای مثال:
docker save microsoft/iis:nanoserver -o iis.tar
این دستور، image مربوط به iis با tag ای به نام nanoserver را در فایل c:\Users\Vahid\iis.tar ذخیره می‌کند.
البته ویندوز در حالت استاندارد آن، قابلیت کار با فایل‌های tar را ندارد. هرچند می‌توان از نرم افزارهای ثالثی مانند win-rar و یا 7zip برای انجام اینکار استفاده کرد، اما تمام Linux Containers، به همراه ابزار کمکی tar، برای استخراج محتوای این نوع فایل‌ها نیز هستند. بنابراین نیاز است از حالت Windows Containers به Linux Containers سوئیچ کرد. برای اینکار فقط کافی بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز کلیک راست نمود و گزینه‌ی Switch to Linux Containers را انتخاب کرد. اکنون اگر دستور docker images را صادر کنیم، تنها لیست imageهای لینوکسی از پیش دریافت شده را می‌توان مشاهده کرد.
در ادامه، image یکی از سبک‌ترین توزیع‌های لینوکسی را به نام alpine، دریافت می‌کنیم که فقط 5 مگابایت حجم دارد؛ چون آنچنان فایلی در user space آن وجود ندارد. به همین جهت برای دریافت آن، دستور docker pull alpine را صادر می‌کنیم. اکنون اگر دستور docker images را صادر کنیم، این image جدید در لیست خروجی آن قابل مشاهده‌است.
سپس چون می‌خواهیم یک shell را در داخل این container اجرا کنیم (مانند اجرای کنسول PowerShell قسمت قبل)، نیاز است دستور docker run آن‌را با سوئیچ it اجرا کنیم:
docker run -it alpine sh
در اینجا sh، همان shell داخل این کانتینر است. پس از اجرای این دستور، به command prompt آن منتقل می‌شویم. برای نمونه در اینجا دستور ps را صادر کنید تا بتوانید لیست پروسه‌های در حال اجرای آن‌را مشاهده کنید و یا دستور tar را صادر کنید؛ مشاهده خواهید کرد که این ابزار در داخل این توزیع لینوکسی وجود دارد.
اکنون می‌خواهیم به فایل iis.tar ای که export کردیم از اینجا دسترسی پیدا کنیم. این فایل نیز بر روی فایل سیستم ویندوز 10 تولید شده‌است. به همین جهت نیاز است بتوان به این فایل خارج از container جاری دسترسی پیدا کرد.


روش به اشتراک گذاری فایل سیستم میزبان با کانتینرها

برای اینکه از داخل یک container به فایلی در خارج از آن دسترسی پیدا کنیم، باید درایو آن فایل خارجی را اصطلاحا mount کرد؛ دقیقا مانند اتصال یک USB Stick به سیستم و اضافه شدن آن به صورت یک درایو جدید. در Docker، اینکار توسط مفهومی به نام Volumes انجام می‌شود. برای این منظور بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز کلیک راست کرده و گزینه‌ی Settings را انتخاب کنید. البته این تصویر را در حالت کار با Linux Containers مشاهده می‌کنید:


در اینجا درایو C را انتخاب و Apply کنید و سپس نام کاربری و کلمه‌ی عبور ویندوز خود را وارد نمائید، تا مجوز دسترسی به این درایو، به این Container داده شود.
سپس دستور زیر را اجرا کنید:
docker run --rm -v c:/Users:/data alpine ls /data
در این دستور:
- سوئیچ rm به این معنا است که Container، پس از پایان کار، به طور کامل حذف می‌شود.
- کار mount، با سوئیچ v که به معنای volume mount است، انجام می‌شود.
- عبارت c:/Users:/data به این معنا است که پوشه‌ی C:\users ویندوز را به مسیر data/ داخل container لینوکسی نگاشت کن. به همین جهت بین این دو قسمت یک : وجود دارد و مسیرهای لینوکسی فاقد نام درایو خاصی هستند.
در این دستور می‌توان پوشه‌ای خاص مانند c:/Users/Vahid:/data و یا فایلی خاص را مانند c:/Users/Vahid/iis.tar:/data نیز نگاشت کرد. مزیت آن کاهش سطح دسترسی Container به فایل‌های سیستم میزبان است.
- این دستور با اجرای دستور ls، محتوای پوشه‌ی C:\users را لیست می‌کند.


کار با فایل‌های سیستم میزبان از داخل یک Container

در ادامه دستور فوق را به صورت زیر اجرا می‌کنیم که در آن فایل iis.tar میزبان، در داخل container در مسیر data/ آن قابل دسترسی شده‌است و همچنین بجای ls، دستور sh صادر شده‌است تا به shell آن دسترسی پیدا کنیم. به همین جهت نیاز به سوئیچ it نیز وجود دارد:
docker run --rm -it -v c:/Users/vahid/iis.tar:/data alpine sh
اکنون که به shell دسترسی پیدا کرده‌ایم، از ابزار tar برای چاپ محتویات داخل فایل iis.tar استفاده می‌کنیم:
tar -tf /data/iis.tar


در اینجا حداقل هفت پوشه را مشاهده می‌کنید که داخل هر کدام فایلی به نام layer.tar قرار دارد؛ لایه‌هایی که این image را ایجاد می‌کنند.
پس از این، اگر دستور استخراج این فایل‌ها را صادر کنیم (t برای نمایش لیست محتویات است و x برای استخراج آن‌ها):
mkdir /data/extract
tar -xf /data/iis.tar -C /data/extract
این فایل‌ها در پوشه‌ی /data/extract/ استخراج خواهند شد.


انتقال فایل‌ها از Container به سیستم میزبان

البته نکته‌ی مهم اینجا است که این پوشه‌ی /data/extract/ صرفا داخل دیسک مجازی این container ایجاد شده‌است و در سمت ویندوز قابل دسترسی و مشاهده نیست.
برای رفع این مشکل، اینبار دستور tar -xf را به صورت زیر اجرا می‌کنیم:
 docker run --rm -it -v c:/Users/vahid/:/data alpine tar -xf /data/iis.tar -C /data/iis
در این دستور بجای صرفا نگاشت تک فایل c:/Users/vahid/iis.tar میزبان، کل پوشه‌ی c:/Users/vahid میزبان، به مسیر /data/ کانتینر نگاشت شده‌است. در ادامه پس از ذکر نام image، اصل فرمان را مستقیما صادر کرده‌ایم. درست مانند اینکه یک فرمان لینوکسی را مستقیما داخل ویندوز صادر کرده باشیم؛ بدون اینکه نیازی باشد به shell آن توزیع لینوکسی مراجعه کنیم. در این حالت اگر در مسیر c:/users/vahid، پوشه‌ی جدید iis را ایجاد کنیم (در سمت میزبان ویندوزی) و سپس دستور فوق را اجرا کنیم، این فایل‌ها در پوشه‌ی c:\users\vahid\iis نیز ظاهر می‌شوند و دقیقا مانند این است که پوشه‌ی /data/ کانتینر، با میزبان ویندوزی به اشتراک گذاشته شده‌است.
در اینجا اگر دستور tar را بر روی این لایه‌ها اجرا کنیم، در نهایت به یک چنین خروجی‌هایی خواهیم رسید:



که بسیار شبیه به درایو C یک سیستم ویندوزی است. بنابراین این لایه، همان OS Apps & Libs را به همراه دارد که در قسمت قبل با آن آشنا شدیم.


یک مثال دیگر: اجرای ffmpeg توسط docker

اگر خاطرتان باشد بحث docker را در قسمت اول با معرفی ffmpeg و سخت بودن اجرای آن آغاز کردیم. در ادامه می‌خواهیم image آن‌را دریافت و سپس با تبدیل آن به یک container، کار تبدیل فرمت‌های ویدیویی را انجام دهیم:
 docker run --rm --volume ${pwd}:/output jrottenberg/ffmpeg -i http://site.com/file.mp4 /output/file.gif
در این دستور:
- سوئیچ rm کار حذف container ایجاد شده را پس از اتمام کار آن انجام می‌دهد.
- سپس مسیرجاری (پوشه‌ی جاری در سیستم میزبان که دستور فوق را اجرا می‌کند) به مسیر output/ کانتینر نگاشت شده‌است.
- در ادامه مخزن dockerhub ای که ffmpeg قرار است از آن دریافت و اجرا شود، مشخص شده‌است.
- در آخر پارامترهای کار با ffmpeg برای دریافت یک فایل mp4 آنلاین و تبدیل آن به یک فایل animated gif محلی، ذکر شده‌اند. این فایل در مسیر output کانتینر ایجاد می‌شود که در نهایت با میزبان، به اشتراک گذاشته خواهد شد.
- خروجی نهایی تولید شده را در سیستم میزبان در همان پوشه‌ای که دستور فوق را صادر کرده‌اید، مشاهده خواهید کرد.
مطالب
خلاصه اشتراک‌های روز سه شنبه 19 مهر 1390