مطالب
نمایش اخطارها و پیام‌های بوت استرپ به کمک TempData در ASP.NET MVC
در بوت استرپ برای نمایش اعلانی به کاربر، از کلاس alert می‌توان استفاده کرد. برای نمایش این اعلان کافی است محتوای خود را درون یک div با کلاس alert قرار دهیم: 
<div class="alert">
    نمایش اعلانات
</div>

تعدادی کلاس دیگر نیز جهت استفاده از رنگ‌های مختلف نیز توسط بوت استرپ ارائه شده است: 

همچنین اگر مایل بودید می‌توانید با افزودن یک دکمه با کلاس close و ویژگی data-dismiss مساوی alert، امکان بستن پیام را در اختیار کاربر قرار دهید: 

<div class="alert alert-warning alert-dismissable">
  <button type="button" class="close" data-dismiss="alert" aria-hidden="true">&times;</button>
  نمایش اعلان
</div>

در ادامه قصد داریم این پیام را بعد از ثبت اطلاعات، به کاربر نمایش دهیم. یعنی در داخل کد، امکان صدا زدن این نوع پیام‌ها را داشته باشیم.

ابتدا کلاس‌های زیر را تعریف می‌کنیم:

کلاس Alert

public class Alert
{
        public const string TempDataKey = "TempDataAlerts";
        public string AlertStyle { get; set; }
        public string Message { get; set; }
        public bool Dismissable { get; set; }
}

در کلاس فوق خصوصیت یک alert را تعریف کرده‌ایم (از خاصیت TempDataKey جهت پاس دادن alert‌ها به view استفاده می‌کنیم).

  کلاس AlertStyles
public class AlertStyles
{
        public const string Success = "success";
        public const string Information = "info";
        public const string Warning = "warning";
        public const string Danger = "danger";
}
کلاس فوق نیز جهت نگهداری اسامی کلاس‌های alert، مورد استفاده قرار می‌گیرد. قدم بعدی، استفاده از کلاس‌های فوق و انتقال alerts توسط TempData به داخل viewها می‌باشد. برای جلوگیری از زیاد شدن حجم کدهای تکراری داخل کنترلرها و همچنین به عنوان یک Best practice، یک کنترلر Base را برای اینکار تعریف می‌کنیم و متدهای موردنیاز را داخل آن می‌نویسیم:
public class BaseController : Controller
{
        public void Success(string message, bool dismissable = false)
        {
            AddAlert(AlertStyles.Success, message, dismissable);
        }

        public void Information(string message, bool dismissable = false)
        {
            AddAlert(AlertStyles.Information, message, dismissable);
        }

        public void Warning(string message, bool dismissable = false)
        {
            AddAlert(AlertStyles.Warning, message, dismissable);
        }

        public void Danger(string message, bool dismissable = false)
        {
            AddAlert(AlertStyles.Danger, message, dismissable);
        }

        private void AddAlert(string alertStyle, string message, bool dismissable)
        {
            var alerts = TempData.ContainsKey(Alert.TempDataKey)
                ? (List<Alert>)TempData[Alert.TempDataKey]
                : new List<Alert>();

            alerts.Add(new Alert
            {
                AlertStyle = alertStyle,
                Message = message,
                Dismissable = dismissable
            });

            TempData[Alert.TempDataKey] = alerts;
        }
}
از متدهایی که به صورت عمومی تعریف شده‌اند جهت ارسال پیام به view استفاده می‌کنیم. متد AddAlert نیز جهت ایجاد لیستی از پیام‌ها(Alert) مورداستفاده قرار می‌گیرد؛ زیرا ممکن است بخواهید هم زمان از چندین متد عمومی فوق استفاده کنید، یعنی چندین پیام را به کاربر نمایش دهید. 

نکته: در کد فوق از TempData جهت پاس دادن شیء alerts استفاده کرده‌ایم. TempData به صورت short-lived عمل می‌کند به دو دلیل: 1- بلافاصله بعد از خوانده شدن، حذف خواهد شد. 2- پس از پایان درخواست از بین خواهد رفت. از TempData جهت پاس دادن داده‌ها از درخواست فعلی به درخواست بعدی (redirect از یک صفحه به صفحه دیگر) استفاده می‌شود. یعنی در زمان redirect سعی می‌کند داده‌های بین redirectها را در خود نگه دارد. اگر از ViewBag و ViewData استفاده می‌کردیم داده‌های داخل آنها بلافاصله بعد از redirect شدن null می‌شدند.
به طور مثال اکشن متد زیر را در نظر بگیرید:
public ActionResult Index()
        {
            var userInfo = new
            {
                Name = "Sirwan",
                LastName = "Afifi",
            };
 
            ViewData["User"] = userInfo;
            ViewBag.User = userInfo;
            TempData["User"] = userInfo;

            return RedirectToAction("About");
        }
view :
@{
    ViewBag.Title = "About";
}

<h1>Tempdata</h1><p>@TempData["User"]</p>
<h1>ViewData</h1><p>@ViewData["User"]</p>
<h1>ViewBag</h1><p>@ViewBag.User</p>
اگر کد فوق را تست کنید خواهید دید که در خروجی تنها اطلاعات داخل TempData نمایش داده می‌شود.
معمولاً برای ارسال داده‌های خطاها از TempData استفاده می‌شود.

اکنون در هر کنترلری که می‌خواهید پیامی را به صورت alert، پس از ثبت اطلاعات به کاربر نمایش دهید، باید از کنترلر BaseController  ارث‌بری کنید:
public class NewsController : BaseController
{
readonly INewsService _newsService;
        readonly IUnitOfWork _uow;
        public NewsController(INewsService newsService, IUnitOfWork uow)
        {
            _newsService = newsService;
            _uow = uow;
        }
        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        [ValidateInput(false)]
        public ActionResult Create(News news)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                _newsService.AddNews(news);
                _uow.SaveChanges();
                Success(string.Format("خبر با عنوان  <b>{0}</b> با موفقیت ذخیره گردید!", news.Title), true);
                return RedirectToAction("Index");
            }
            Danger("خطا در هنگام ثبت اطلاعات ");
            return View(news);
        }
        [HttpPost]
        public ActionResult Delete(int id)
        {
            _newsService.DeleteNewsById(id);
            _uow.SaveChanges();
            Danger("اطلاعات مورد نظر با موفقیت حذف گردید!", true);
            return RedirectToAction("Index");
        }
}

نمایش پیام‌ها 
برای نمایش پیام‌ها یک partial view با نام _Alerts در مسیر Views\Shared ایجاد می‌کنیم: 
@{
    var alerts = TempData.ContainsKey(Alert.TempDataKey)
                ? (List<Alert>)TempData[Alert.TempDataKey]
                : new List<Alert>();

    if (alerts.Any())
    {
        <hr />
    }

    foreach (var alert in alerts)
    {
        var dismissableClass = alert.Dismissable ? "alert-dismissable" : null;
        <div class="alert alert-@alert.AlertStyle @dismissableClass">
            @if (alert.Dismissable)
            {
                <button type="button" class="close" data-dismiss="alert" aria-hidden="true">&times;</button>
            }
            @Html.Raw(alert.Message)
        </div>
    }
}
در کد فوق، ابتدا شیء alerts را از TempData دریافت کرده‌ایم و توسط یک حلقه foreach، داخل آن به ازای هر آیتم، آن را پیمایش می‌کنیم و در نهایت کد html متناظر با هر alert را در خروجی نمایش می‌دهیم.
اکنون جهت استفاده از partial view فوق در جایی که می‌خواهید پیام نمایش داده شود partial view فوق را فراخوانی کنید (به عنوان مثال داخل فایل Layout): 
<div>
                    @{ Html.RenderPartial("_Alerts"); }
                    @RenderBody()
</div>

مطالب
تغییرات Logging در ASP.NET Core 6x
فرض کنید با استفاده از روش متداول زیر، کار ثبت یک واقعه را انجام داده‌اید:
public class TestController
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }

   [HttpGet("/")]
    public string Get()
    {
        _logger.LogInformation("hello world");
          return "Hello world!";
    }
}
در یک برنامه‌ی متداول ASP.NET Core، زیرساخت کار با ILogger از پیش تنظیم شده‌است. برای کار با آن فقط کافی است به نمونه‌های ILogger و یا <ILogger<T از طریق سیستم تزریق وابستگی‌ها دسترسی یافت و سپس متدهای الحاقی آن‌را مانند LogInformation فراخوانی کرد.

اگر یک چنین برنامه‌ای را به دات نت 6 ارتقاء دهید، با پیام اخطار زیر مواجه خواهید شد:
CA1848: For improved performance, use the LoggerMessage delegates instead of calling LogInformation
به صورت خلاصه، تمام متدهای پیشین LogInformation، LogDebug و امثال آن در دات نت 6 منسوخ شده درنظر گرفته می‌شوند! دلیل آن‌را در ادامه بررسی خواهیم کرد.


استفاده‌ی گسترده از source generators در دات نت 6

source generators، امکان مداخله در عملیات کامپایل برنامه را میسر کرده و امکان تولید کدهای پویایی را در زمان کامپایل، فراهم می‌کنند. هرچند این قابلیت به همراه دات نت 5 ارائه شدند، اما تا زمان دات نت 6 استفاده‌ی گسترده‌ای از آن در خود دات نت صورت نگرفت. موارد زیر، تغییراتی است که بر اساس source generators در دات نت 6 رخ داده‌اند:
- source generators مخصوص ILogger (موضوع این بحث؛ یعنی LoggerMessage source generator)
- source generators مخصوص System.Text.Json تا سربار تبدیل به JSON و یا برعکس کمتر شود.
- بازنویسی مجدد پروسه‌ی کامپایل Blazor/Razor بر اساس source generators، بجای روش دو مرحله‌ای قبلی که امکان Hot Reload را فراهم کرده‌است.

نوشتن یک source generator هرچند ساده نیست، اما چون نیاز به reflection را به حداقل می‌رساند، می‌تواند تغییرات کارآیی بسیار مثبتی را به همراه داشته باشد.


توصیه به استفاده از LoggerMessage.Define در دات نت 6

ILogger به همراه قابلیت‌هایی مانند structural logging نیز هست که امکان فرمت بهتر پیام‌های ثبت شده را میسر می‌کند تا توسط برنامه‌های جانبی که قرار است این لاگ‌ها را پردازش کنند، به سادگی قابل خواندن باشند. برای مثال رکورد زیر را در نظر بگیرید:
public record Person (int Id, string Name);
به همراه نمونه‌ای از آن:
var person = new Person(123, "Test");
خروجی لاگ زیر در این حالت:
_logger.LogInformation("hello to {Person}", person);
به صورت زیر خواهد بود:
info: TestController[0]
hello world to Person { Id = 123, Name = Test }
دقت کنید که رشته‌ی ارسالی به LogInformation به همراه $ نیست. یعنی از string interpolation استفاده نشده‌است و نام پارامتر تعریف شده (placeholder name) با حروف بزرگ شروع شده‌است.

اگر در اینجا مانند مثال زیر از string interpolation استفاده شود:
_logger.LogInformation($"hello world to {person}"); // Using interpolation instead of structured logging
هرچند کار با آن ساده‌تر است از string.Format، اما برای عملیات ثبت وقایع با کارآیی بالا توصیه نمی‌شود؛ به این دلایل:
- ویژگی «لاگ‌های ساختار یافته» را از دست می‌دهیم و دیگر توسط نرم افزارهای ثالث لاگ خوان، به سادگی پردازش نخواهند شد.
- ویژگی «قالب ثابت» پیام را نیز از دست خواهیم داد که باز هم یافتن پیام‌های مشابه را در بین انبوهی از لاگ‌های رسیده مشکل می‌کند.
-  کار serialization شیء ارسالی به آن، پیش از عملیات ثبت وقایع رخ می‌دهد. اما ممکن است سطح لاگ سیستم در این حد نباشد و اصلا این پیام لاگ نشود. در این حالت یک کار اضافی صورت گرفته و بر روی کارآیی برنامه تاثیر منفی خواهد گذاشت.

برای جلوگیری از serialization و همچنین تخصیص حافظه‌ی اضافی و مشکلات عدم ساختار یافته بودن لاگ‌ها، توصیه شده‌است که ابتدا سطح لاگ مدنظر بررسی شود و همچنین از string interpolation استفاده نشود:
if (_logger.IsEnabled(LogLevel.Information))
{
   _logger.LogInformation("hello world to {Person}", person);
}
البته مشکل این روش، تکرار این if/else‌ها در تمام برنامه‌است و همچنین باید دقت داشت که LogLevel انتخابی، با متد لاگ، هماهنگی دارد.
مشکل دیگر لاگ‌های ساختار یافته، امکان فراموش کردن یکی از پارامترها است که با یک خطای زمان اجرا گوشزد خواهد شد؛ مانند مثال زیر:
_logger.LogInformation("hello world to {Person} because {Reason}", person);
اکنون در دات نت 6 با پیام اخطار CA1848 که در ابتدای بحث مشاهده کردید، توصیه می‌کنند که اگر قالب نهایی خاصی را مدنظر دارید، آن‌را توسط متد LoggerMessage.Define دقیقا مشخص کنید:
private static readonly Action<ILogger, Person, Exception?> _logHelloWorld =
    LoggerMessage.Define<Person>(
        logLevel: LogLevel.Information,
        eventId: 0,
        formatString: "hello world to {Person}");
در این روش جدید باید یک Action را برای لاگ کردن پیام‌ها تهیه کرد که از همان ابتدا LogLevel آن مشخص است (و نیازی به بررسی مجزا ندارد؛ یعنی خودش logger.IsEnabled را فراخوانی می‌کند) و همچنین از روش لاگ ساختار یافته استفاده می‌کند. مزیت این روش کش شدن قالب لاگ، در بار اول فراخوانی آن است ( برخلاف متدهای الحاقی مانند LogInformation که هربار باید این قالب‌ها را پردازش کنند) و همچنین در اینجا دیگر خبری از boxing و تبدیل نوع پارامترها نیست.

اکنون روش فراخوانی این Action با کارآیی بالا به صورت زیر است:
[HttpGet("/")]
public string Get()
{
    var person = new Person(123, "Test");
    _logHelloWorld(_logger, person, null);
      return "Hello world!";
}
همانطور که مشاهده می‌کنید اینبار دیگر حتی امکان فراموش کردن پارامتری وجود ندارد (مشکلی که می‌تواند با LogInformation متداول رخ دهد).


معرفی [LoggerMessage] source generator در دات نت 6

هرچند LoggerMessage.Define، مزایای قابل توجهی مانند کش شدن قالب لاگ، عدم نیاز به بررسی ضرورت لاگ شدن پیام و ارسال تعداد پارامترهای صحیح را به همراه دارد، اما ... کار کردن با آن مشکل است و برای کار با آن باید کدهای زیادی را نوشت. به همین جهت با استفاده از قابلیت source generators، امکان تولید خودکار این نوع کدها در زمان کامپایل برنامه پیش‌بینی شده‌است:
public partial class TestController
{
   [LoggerMessage(0, LogLevel.Information, "hello world to {Person}")]
   partial void LogHelloWorld(Person person);
}
این قطعه کد، LoggerMessage.Define را به صورت خودکار برای ما تولید می‌کند. برای اینکار باید یک متد partial را تهیه کرد و سپس آن‌را به ویژگی جدید LoggerMessage مزین کرد. پس از آن source generator، مابقی کارها را در زمان کامپایل برنامه انجام می‌دهد.
ویژگی partial method، امکان تعریف یک متد را در یک فایل و سپس ارائه‌ی پیاده سازی آن‌را در فایلی دیگر میسر می‌کند که البته در اینجا آن فایل دیگر، توسط source generator تولید می‌شود.
باید دقت داشت که در اینجا TestController را نیز باید به صورت partial تعریف کرد تا آن نیز قابلیت بسط در چند فایل را پیدا کند. همچنین متد فوق را به صورت static partial void نیز می‌توان نوشت.

یکی از مزایای کار با source generator که خودش در اصل یک آنالایزر هم هست، بررسی تعداد پارامترهای ارسالی و تعریف شده‌است:
[LoggerMessage(0, LogLevel.Information, "hello world to {Person} with a {Reason}")]
partial void LogHelloWorld(Person person);
برای مثال در اینجا متد LogHelloWorld یک پارامتر دارد اما LoggerMessage آن به همراه دو پارامتر تعریف شده‌است که این مشکل در زمان کامپایل تشخیص داده شده و گوشزد می‌شود (برخلاف روش‌های پیشین که در زمان اجرا این نوع مشکلات نمایان می‌شدند).

در این روش، امکان ذکر پارامتر اختیاری LogLevel هم وجود دارد؛ اگر نیاز است مقدار آن به صورت پویا تغییر کند:
[LoggerMessage(Message = "hello world to {Person}")]
partial void LogHelloWorld(LogLevel logLevel, Person person);
مطالب
مقدمه ای بر CQRS و Event Sourcing
به صورت عام، functionality اکثر پروژه‌های نرم افزاری تجاری خلاصه میشود به مخفف معروفی به نام CRUD، که object‌ها را میسازیم، آن‌ها را میخوانیم و تغییر میدهیم.
اپلیکیشن‌های طراحی شده بدین صورت، قابلیت خوانایی بالایی خواهند داشت و دیاگرام طراحی آنها چیزی شبیه به تصویر زیر میباشد

در واقع ما یک سیستمی داریم که شامل مدلی است از دیتا‌های ما و از این مدل برای کوئری گرفتن از دیتابیس استفاده میشود، که البته برای بیشتر پروژه‌های نرم افزاری، معماری درست و ترجیح داده شده‌ای هم میباشد.

زمانیکه نیاز‌های پروژه روز به روز افزورده و پیچیده‌تر میشود، مدل CRUD بصورت پیوسته از ارزشش کاسته میشود و از آن سادگی اولیه‌ی در درک و خوانایی آن دور خواهد شد.

ذات CQRS بر آن است که شما مدل‌های مختلفی را برای خواندن و نوشتن دیتا داشته باشید. الگوی آن چیزی شبیه به تصویر زیر است

چیزی که در این روش مشهود است این میباشد که برنامه نویسان باید قسمت‌های Command و Query را به صورت جداگانه طراحی نمایند.
CQRS این قابلیت را به شما میدهد که interface و Datastore و حتی بطور کامل Technology مجزایی در قسمت‌های CQ داشته باشید.

Event Sourcing
قسمت دوم و متمایز، معماری Event Sourcing یا ES میباشد که بصورت کوتاه، ES یک روش متفاوت برای Data storage میباشد.
اکثرا ما از Datastore‌هایی که مدلی از دیتا را انعکاس می‌دهند استفاده میکنیم. به مثال ساده‌ی زیر توجه کنید

ES از برنامه نویسان میخواهد که مدل سنتی CRUD را فراموش کرده و بجای آن تغییراتی را که روی دیتا صورت گرفته، نیز درج نمایند. اینکار به وسیله‌ی یک دیتابیس Append-only انجام میشود که به نام Event Store شناخته میشود.

در این معماری ما همه‌ی تغییرات روی دیتا را به صورت Serialize Event ذخیره میکنیم که میتواند دوباره در هر زمانی اجرا شده و current state هر objectی را در اختیار بگذارد.

این روش به ما کمک بزرگی میکند تا وضعیت یک object را در گذشته به راحتی پیدا کنیم و از آن میتوان به غیر از فوایدی که دارد، به عنوان یک Logger نیز استفاده نمود. به دلیل اینکه جزء به جزء تغییرات بر روی state سیستم، در آن ثبت شده است. از آنجاییکه دیتا بصورت serialize ذخیره میشود، بارگزاری آن نیز با سرعت بالایی انجام خواهد شد.

پس بصورت خلاصه در معماری Command Query Responsibility Segregation ابتدا باید به این موضوع توجه داشت که قسمت‌های Read و Write نرم افزار به صورت مجزایی طراحی میشوند و Event Sourcing شامل تغییراتی که روی data انجام شده است، میباشد و به‌صورت Serialize شده ذخیره میشود. ما تنها به یک دیتابیس و یک جدول برای نمایش event store نیازمندیم (بستگی به نیازتان میتوان تعداد آن را نیز بیشتر نمود و همچنین حتما لزومی ندارد که از دیتابیس‌های رابطه‌ای استفاده شود؛ بصورت مثال پیاده سازی این قسمت را میتوان با استفاده از Redis که دیتابیسی غیر رابطه‌ای و باسرعت میباشد استفاده نمود).
برای شروع کار (نه پیاده سازی کامل) باید با قسمت‌های مختلف طراحی در این معماری آشنا شویم:
Domain Object
نکته: SimpleCqrs فریم ورکی برای پیاده سازی معماری CQRS , ES میباشد که برای ساده‌تر شدن کار، از آن استفاده شده است (شما حتی میتوانید پیاده سازی خود را داشته باشید)
مدل Movie از کلاسی به نام AggregateRoot ارث بری کرده‌است که توسط SimpleCQRS پیاده سازی شده‌است و یک guid key در آن تعبیه شده است (Aggregate root از مباحث Domain Driven برگرفته شده است و آشنایی با آن کمک شایانی به درک عمیق‌تر روی این مباحث مینماید).
public class Movie : AggregateRoot  
{
    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }

    public Movie() { }

    public Movie(Guid movieId, string title, DateTime releaseDate, int runningTimeMinutes)
    {
        //پیاده سازی خواهد شد
    }
}
توجه: SimpleCQRS فقط پیاده سازی guid برای کلید مربوط به هر مدل را پیاده سازی نموده است؛ بنابراین کلید مدل نمیتواند integer باشد.

Commands
command دستوراتی است که توسط end user فراخوانی میشود که باعث تغییرات خواهد شد. وقتی اپلیکیشن یک command را دریافت مینماید، command handler به پردازش آن برای فهمیدن خواسته کاربر میپردازد و پس از آن event مربوطه را برای اجرای آن وظیفه‌ی خاص صدا میزند.
همه‌ی command‌ها تغییراتی بر روی state جاری خواهند داشت. در نتیجه دیتا‌های ذخیره شده درون دیتابیس تغییرات خواهند کرد. هر commandی که تغییری بر روی State سیستم نداشته باشد، یک دستور غلط محسوب شده و باید در سمت query‌ها آن را پیاده سازی نمود.
در نتیجه Commnad‌ها دستوراتی هستند که از طرف کاربر برای تغییرات بر روی دیتا‌های ذخیره شده، ارسال میشوند.
فرض کنید Domain Objectی برای Movie تعریف کرده‌ایم و میخواهیم دستور اضافه کردن فیلم را پیاده سازی نماییم
public class CreateMovieCommand : ICommand  
{
    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }
    public CreateMovieCommand(string title, DateTime releaseDate, int runningTime)
    {
        Title = title;
        ReleaseDate = releaseDate;
        RunningTimeMinutes = runningTime;
    }
}
توجه: ICommand از طریق SimpleCQRS اضافه شده‌است.

Command Handler
بعد از اینکه Command مورد نیاز نوشته شد، حال احتیاج به پیاده سازی CommandHandler مربوطه که دستور متناظر را پردازش میکند، داریم.
public class CreateMovieCommandHandler : CommandHandler<CreateMovieCommand>  
{
    protected IDomainRepository _repository;

    public CreateMovieCommandHandler(IDomainRepository repository)
    {
        _repository = repository;
    }

    public override void Handle(CreateMovieCommand command)  
    {
        var movie = new Domain.Movie(Guid.NewGuid(), command.Title, 
    command.ReleaseDate, command.RunningTimeMinutes);

        _repository.Save(movie);
    }
}
Command Handler باید از کلاس جنریک <CommandHandler<T ارث بری نماید و T باید از نوع Command در نظر گرفته شود و همچنین IDomainRepository اینترفیسی است که توسط SimpleCQRS تعریف شده‌است و ما احتیاجی به پیاده سازی آن نداریم (در قسمت‌های بعدی پیکربندی آن را انجام میدهیم).
برای رسیدگی کردن به دستور مربوطه احتیاج به override کردن متد Handle میباشد.
کار اساسی توسط متد Save انجام میشود که همه‌ی event‌های pending شده توسط Domain Object را گرفته و آنها را به Event Store میفرستد.

Events
event‌ها تغییراتی هستند بر روی State جاری سیستم که توسط کاربر به وسیله‌ی Commandها فراخوانی میشوند.
رویداد‌ها serialize میشوند و درون Event Store ذخیره میشوند؛ بنابراین میتوان فراخوانی آنها را در هر لحظه انجام داد.
هر تعداد Event میتواند توسط یک دستور raise شود.
ساخت یک Event:
قبلا دستوری را برای ساخت یک movie نوشتیم و حال احتیاج به event مربوطه را داریم:
public class MovieCreatedEvent : DomainEvent  
{
    public Guid MovieId
    {
        get { return AggregateRootId; }
        set { AggregateRootId = value;}
    }

    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }

    public MovieCreatedEvent(Guid movieId, string title, DateTime releaseDate, int runningTime)
    {
        MovieId = movieId;
        Title = title;
        ReleaseDate = releaseDate;
        RunningTimeMinutes = runningTime;
    }
}
فراموش نکنید که این کلاس آبجکتی خواهد بود که Serialize شده و در دیتابیس ذخیره خواهد شد. باید همه‌ی پراپرتی‌های لازم که با استفاده از این Event ممکن است تغییر کنند را شامل شود (بدیهی است که این پراپرتی‌ها از Domain Object گرفته میشود).
public class Movie : AggregateRoot  
{
    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }

    public Movie(Guid movieId, string title, DateTime releaseDate, int runningTimeMinutes)
    {
        Apply(new MovieCreatedEvent(Guid.NewGuid(), title, releaseDate, runningTimeMinutes));
    }
}
به Aggregate فوق که در اوایل بحث صحبت شده‌است دقت کنید. حال متد Apply باعث میشود که event مربوطه درون بخش لوکال aggregate root ذخیره شود. بنابراین بعدا میتواند به صورت فیزیکی درون Event Store ذخیره شود.

Event Handler
هر Event Handler  میتواند تعداد زیادی از IHandleDomainEvents ‌ها را پیاده سازی نماید. حال متد Handle این اینترفیس را پیاده سازی نمودیم. 
public class MovieEventHandler : IHandleDomainEvents<MovieCreatedEvent>  
{
    public void Handle(MovieCreatedEvent createdEvent)
    {
        using (MoviesContext entities = new MoviesContext())
        {
            entities.Movies.Add(new Movie()
            {
                Id = createdEvent.AggregateRootId,
                Title = createdEvent.Title,
                ReleaseDate = createdEvent.ReleaseDate,
                RunningTimeMinutes = createdEvent.RunningTimeMinutes
            });

            entities.SaveChanges();
        }
    }
}
مثلا در این قسمت با استفاده از ORM، شیء مورد نظر به صورت فیزیکی درون دیتابیس ذخیره میشود.
در قسمت آخر نیازمندیم که تغییرات زیر را به Movie اضافه نماییم.
درون Doamin Objectی که قبلا تعریف کرده بودیم متدی را به صورت زیر پیاده سازی مینماییم
protected void OnMovieCreated(MovieCreatedEvent domainEvent)
        {
            Id = domainEvent.AggregateRootId;
            Title = domainEvent.Title;
            ReleaseDate = domainEvent.ReleaseDate;
            RunningTimeMinutes = domainEvent.RunningTimeMinutes;
        }
باعث میشود پس از فراخوانی شدن Event، تغییرات صورت گرفته‌ی بر state سیستم، بر روی Domain Object اعمال شود و آن را بروزرسانی نماید. این متد دقیقا بصورت اتوماتیک وقتی که event مربوطه raise میشود، فراخوانی میشود.
پس از ترکیب CQRS و ES معماری اولیه‌ی سیستم چیزی شبیه به دیاگرام زیر خواهد بود (بسته به سناریوهای خاص میتواند سفارشی سازی شود)

خلاصه:
کاربر دستوری را از طریق برنامه به سیستم ارسال مینماید.
command مربوطه دریافت میشود و به روی Command Bus قرار داده میشود.
Command Handler وظیفه‌ی تفسیر کردن Command مربوطه را به عهده میگیرد و به وسیله‌ی Domain object آن event مورد نظر فراخوانی خواهد شد و باعث میشود domain object بروزرسانی گردد.
Event همان objectی است که باید به صورت serialize شده درون append only database ذخیره شود.
Event handler رویداد مربوطه را گرفته و بصورت فیزیکی مقادیر مورد نظر را در دیتابیس ذخیره مینماید.

Query
از آنجاییکه قسمت Read، در سیستم به صورت CQRS طراحی میشود، به راحتی میتوان query‌ها را optimize کرده و به صورت مثال به جای استفاده از ORM‌های معمول بطور مستقیم Stored Procedure فراخوانی کرده، تا جای ممکن کیفیت query‌ها بهترین حالت ممکن باشند. در حالیکه در مدل CRUD بهینه کردن بخش read بسیار پیچیده و بعضا غیر ممکن میباشد.

مزایای استفاده از این مدل
Distributed Systems Capabilities
یکی از مهمترین مزیت‌های این مدل تسهیم گسترش پذیری سیستم بر روی ماشین‌های فیزیکی مختلف از طریق messaging pattern میباشد.
High Availability
از آنجایی که سیستم توزیع پذیر طراحی شده‌است، هر قسمت از آن میتواند بدون توجه به fail شدن قسمت‌های دیگر به کار خود ادامه دهد.
Reduce Complexity
در domain‌های پیچیده طراحی و پیاده سازی objectهایی که مسئول دو قسمت read و write هستند، میتواند کار را بیش از حد پیچیده کرده و در این صورت چون business logic و read logic در هم ترکیب میشوند، مدیریت کردن موارد multiple user, shared data, performance, transactions, consistency سخت و سخت‌تر میشود.
Facilitates Building Task-based UI
وقتی شما به پیاده سازی الگوی CQRS میپردازید، اصولا هر عملی که توسط End user از طریق ui ارسال میشود، معادل command مربوط به آن وجود دارد. به همین جهت میتوان عملیات لازم برای اجرای یک پروسه را بصورت واضحی درک کرد.
 Maintenance And Flexibility
هر چند پیاده سازی این مدل سخت خواهد بود، اما در ابعاد وسیع‌تر به دلیل اینکه هر قسمت به صورت مجزایی طراحی شده و اینکه دستورات و رویداد‌ها به صورت تفکیک شده پیاده سازی شده‌اند، همچنین وجود ES، قابلیت زیادی به debug سیستم می‌دهد.
نکته: ES مدل مورد قبولی برای اکثر معماری‌های نوین سیستم‌های نرم افزاری امروزی میباشد و فقط مختص به CQRS نمیباشد. بطور مثال در معماری Microservices به وفور از Event Sourcing استفاده میشود.

مشکلات استفاده از این مدل
  • ذاتا پیاده سازی این مدل سخت و دشوار است و از آنجاییکه سادگی در پیاده سازی سیستم‌های نرم افزاری، یک اصل مهم محسوب میشود، بنابراین استفاده از این مدل محدود میشود به سیستم‌های نرم افزاری که مزیت‌های گفته شده در قسمت فوق برایشان حیاتی محسوب شود.
  • برای پیاده سازی سیستمی با این مدل احتیاج به تیم توسعه‌ای است که با مفاهیم آن کاملا آشنا باشد.
  • هر چند امروزه فضای فیزیکی برای ذخیره سازی دیتا ارزان محسوب میشود، اما به هر حال استفاده از این مدل به همراه ES، حجم زیادی از Disk space را خواهد گرفت.
  • همانطور که دیدید برای پیاده سازی یک Insert ساده، حجم زیادی کد نوشته شده‌است. بنابراین تولید اینگونه نرم افزار‌ها به زمان بیشتری نیاز دارد.
بنابراین باید در انتخاب معماری سیستم بسیار دقت شود؛ هر چند که این مدل برای سیستم‌های بزرگ و پیچیده خیلی کارآمد محسوب میشود و باعث یک Domain object غنی ، History Tracking، شفافیت در مشکلات Concurrency و همچنین Scalability و غیره خواهد شد، اما پیدا کردن برنامه نویسانی با داشتن درک عمیق روی این مباحث کمی سخت به نظر میرسد.
در قسمت بعدی بصورت کامل به پیاده سازی این الگو در یک اپلیکشن دات نتی خواهیم پرداخت.
مطالب
ایجاد یک Abstract Factory با استفاده از جنریک‌ها
همان طور که میدانید از الگوی Factory به عنوان روشی برای کاهش وابستگی اجزای یک سیستم استفاده میشود. در این مقاله میخواهیم با استفاده از جنریک‌ها، الگوی Abstract Factory را پیاده سازی کنیم.
1) ایجاد یک کلاس به نام AbstractFactory و یک متد جنریک به نام CreateObject
public class AbstractFactory
    {
        public static T CreateObject<T>() where T : class , new()
        {
            return new T();
        }
    }
2) ساخت کلاسهای مورد نظر
public class Product
    {
        public void DisplayInfo()
        {
            Console.WriteLine("Product Class Craeted. ");
        }
    }

public class Category
    {
        public void DisplayInfo()
        {
            Console.WriteLine("Category Class Created.");
        }
    }

3) حال در یک برنامه‌ی کنسول ویندوز، از کلاس AbstractFactory به شکل زیر استفاده میکنیم
static void Main(string[] args)
        {
            var p = AbstractFactory.CreateObject< Product>();
            p.DisplayInfo();
            Console.WriteLine("======");

            var c = AbstractFactory.CreateObject<Category>();
            c.DisplayInfo();
            Console.WriteLine("======");
            
            Console.ReadKey();
        }
خروجی کد بالا

نظرات مطالب
انجام کارهای زمانبندی شده در برنامه‌های ASP.NET توسط DNT Scheduler
یک نکته: روش صحیح Dispose سرویس‌ها داخل وظایف تعریف شده

با توجه به اینکه داخل وظایف، چرخه‌ی طول عمر یک درخواست وب رخ نمی‌دهد، کار Dispose سرویس‌های HybridHttpOrThreadLocalScoped مانند IUnitOfWork را باید دستی انجام دهید:
    public static class IoCWrapper
    {
        public static void RunAndDispose(Action action)
        {
            try
            {
                action();
            }
            finally
            {
                // اگر در درخواست وب بودیم، به صورت خودکار در پایان کار همه چیز تمام می‌شود
                if (!HttpContextLifecycle.HasContext())
                {
                    new HybridLifecycle().FindCache(null).DisposeAndClear();
                }
            }
        }

        public static T GetInstance<T>()
        {
            return SmObjectFactory.Container.GetInstance<T>();
        }
    }
و سپس برای استفاده‌ی از آن داخل وظایف:
        public override void Run()
        {
            IoCWrapper.RunAndDispose(() =>
            {
                var draftsService = IoCWrapper.GetInstance<IBlogPostDraftsService>();
                draftsService.RunConvertDraftsToPostsJob();
            });
        }
به این ترتیب کار Dispose وهله‌ی Context برنامه به درستی صورت گرفته و هم برنامه دچار نشتی حافظه نخواهد شد و هم Context دریافتی حالت singleton و «کش شده» را پیدا نمی‌کند (اگر dispose نشود، هربار درخواست آن معادل است با دریافت همان وهله‌ی قبلی).
مطالب
Base64 و کاربرد جالب آن
Base64 یک مبنای عددی است که یکی از کاربرد‌های آن در نرم افزار‌ها انتقال اطلاعات فایل باینری است. به عنوان مثال با تبدیل محتوای باینری یک تصویر به مبنای 64 میتونید اون تصویر رو در دل فایل هایی نظیر HTML و CSS و SVG قرار بدید؛ یا به اصطلاح اون تصویر رو Embeded (توکار) کنید.

نکته: در Base64 برای هر 6 بیت یک کاراکتر معادل در مبنای 64 در نظر گرفته میشه، به همین دلیل در هنگام تبدیل برای جلوگیری از Lost (گم) شدن داده‌ها عملیات مورد نظر رو بر روی سه بایت داده انجام میدیم. که با این کار برای هر 3 بایت (24 بیت) 4 کاراکتر معادل خواهیم داشت؛ به این ترتیب حجم نهایی فایل تبدیل شده در واحد بایت، برابر است با:

(حجم نهایی) = (3 / حجم کل فایل) + (حجم کل فایل)


و حالا نحوه تبدیل فایل تصویر به Base64:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel;
using System.Data;
using System.Drawing;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Windows.Forms;

namespace Image2Base64Converter
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        public Form1()
        {
            InitializeComponent();
        }

        private void btnOpen_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            OpenFileDialog ofd = new OpenFileDialog();
            ofd.Multiselect = false;
            ofd.Filter = "Pictures |*.bmp;*.jpg;*.jpeg;*.png";

            if (ofd.ShowDialog(this) == DialogResult.OK)
            {
                txtImagePath.Text = ofd.FileName;
            }
        }

        private void btnConvert_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            if (!File.Exists(txtImagePath.Text))
            {
                MessageBox.Show("File not found!");
                return;
            }

            btnCopy.Enabled = false;
            btnConvert.Enabled = false;
            txtOutput.Enabled = false;

            BackgroundWorker bworker = new BackgroundWorker();
            bworker.DoWork += (o, a) =>
            {
                string header = "data:image/{0};base64,";
                header = string.Format(header, txtImagePath.Text.GetExtension());

                StringBuilder data = new StringBuilder();

                byte[] buffer;
                BinaryReader head = new BinaryReader(
                    new FileStream(txtImagePath.Text, FileMode.Open));

                buffer = head.ReadBytes(6561);
                while (buffer.Length > 0)
                {
                    data.Append(Convert.ToBase64String(buffer));
                    buffer = head.ReadBytes(6561);
                }

                head.Close();
                head.Dispose();

                this.Invoke(new Action(() =>
                {
                    txtOutput.ResetText();
                    txtOutput.AppendText(header);
                    txtOutput.AppendText(data.ToString());

                    btnCopy.Enabled = true;
                    btnConvert.Enabled = true;
                    txtOutput.Enabled = true;
                }));
            };

            bworker.RunWorkerAsync();
        }

        private void btnCopy_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            Clipboard.SetText(txtOutput.Text);
        }
    }

    public static class ExtensionMethods
    {
        public static string GetExtension(this string str)
        {
            string ext = string.Empty;
            for (int i = str.Length - 1; i >= 0; i--)
            {
                if (str[i] == '.')
                {
                    break;
                }

                ext = str[i] + ext;
            }

            return ext;
        }
    }
}
توضیح کد:
در خط 44 یک BackgroundWorker تعریف شده است تا عملیات تبدیل در یک ترد جداگانه انجام شود، که در عملیات‌های سنگین ترد اصلی برنامه آزاد باشد.
در خطوط 47 تا 64 کدهای مربوط به تبدیل قرار گرفته است:
در خط 47 و 48 ابتدا یک سرآیند برای معرفی داده‌های تبدیل شده ایجاد میکنیم؛ ",data:image/{0};base64" که در ان نوع فایل و پسوند آن را مشخص کرده و سپس الگوریتم به کار گرفته شده برای تبدیل آن را نیز ذکر میکنیم: ":data" + نوع فایل (image) + "/" + پسوند فایل + ";" + الگوریتم تبدیل + ",".
در انتهای کار این سرآیند تولید شده در ابتدای داده‌های تبدیل شده فایل، قرار خواهد گرفت.
در خط 50 یک StringBuilder برای نگهداری اطلاعات تبدیل شده ایجاد کرده ایم.
در خط 52 یک بافر برای خواندن اطلاعات باینری فایل ایجاد کرده ایم.
در خط 53 فایل مورد نظر را برای خواندن باز کرده ایم.
و در خطوط 56 تا 61 فایل مورد نظر را خوانده و پس از تبدیل در متغیر data ذخیره کرده ایم.
در نظر داشته باشید که برای عملکرد صحیح لازم است که عملیات تبدیل بر روی 3 بایت داده انجام شود؛ پس در هر بار  خواندن داده‌های فایل، باید مقدار داده ای که خوانده میشود ضریبی از 3 باشد.
در خطوط 63 و 64 نیز منابع اشغال شده سیستم را آزاد کرده ایم.
در انتها داده‌های مورد استفاده برای Embeded کردن تصویر برابر است با:
()header + data.ToString

embeded-images.htm : فایل نمونه برای نحوه استفاده از تصویر توکار.
Image2Base64-Converter.zip : سورس کامل برنامه ارائه شده.
مطالب
ویژگی های کمتر استفاده شده در NET. - بخش پنجم

Nullable<T>.GetValueOrDefault Method

با استفاده از متد GetValueOrDefault مقدار فعلی یک شیء Nullable و یا مقدار پیش فرض آن را می‌توان بدست آورد. این متد از عملگر ?? سریع‌تر است.
float? yourSingle = -1.0f;
Console.WriteLine( yourSingle.GetValueOrDefault() );

yourSingle = null;
Console.WriteLine( yourSingle.GetValueOrDefault() );

// assign different default value
Console.WriteLine( yourSingle.GetValueOrDefault( -2.4f ) );

// returns the same result as the above statement
Console.WriteLine( yourSingle ?? -2.4f );

در صورتیکه مقداری را به عنوان پیش فرض، به پارامتر این متد ارسال نکنید، مقدار پیش فرض آن از نوع استفاده شده بدست می‌آید.

شما می‌توانید برای دیکشنری نیز یک متد Get امن ایجاد کنید (در صورت عدم وجود کلید، بجای پرتاب استثناء، مقدار پیش فرض بازگشت داده شود).

public static class DictionaryExtensions
{
    public static TValue GetValueOrDefault< TKey, TValue >( this Dictionary< TKey, TValue > dic,
                                                            TKey key )
    {
        TValue result;
        return dic.TryGetValue( key,
                                out result )
            ? result
            : default(TValue);
    }
}

و روش استفاده

var names = new Dictionary< int, string >
            {
                { 0, "Vahid" }
            };
Console.WriteLine( names.GetValueOrDefault( 1 ) );


ZipFile in .NET

با استفاده از کلاس ZipFile ( رفرنس به اسمبلی System.IO.Compression.FileSystem ) می‌توان عملیات بازکردن، ایجاد و استخراج فایل‌های Zip را انجام داد.
var startPath = Path.Combine( Environment.GetFolderPath( Environment.SpecialFolder.Desktop ), "Start" );
var resultPath = Path.Combine( Environment.GetFolderPath( Environment.SpecialFolder.Desktop ), "Result" );
var extractPath = Path.Combine( Environment.GetFolderPath( Environment.SpecialFolder.Desktop ), "Extract" );
Directory.CreateDirectory( startPath );
Directory.CreateDirectory( resultPath );
Directory.CreateDirectory( extractPath );

var zipPath = Path.Combine( resultPath, Guid.NewGuid() + ".zip" );
ZipFile.CreateFromDirectory( startPath, zipPath );
ZipFile.ExtractToDirectory( zipPath, extractPath );

C# Preprocessor Directives

با استفاده از  warning#  می توان یک هشدار را در یک قسمت خاص از کد تولید کرد.
#if DEBUG
#warning DEBUG is defined
#endif
و خروجی آن

با استفاده از  error#  می توان یک خطا را در یک جای خاصی از کد تولید کرد.
#if DEBUG
#error DEBUG is defined
#endif
در صورتی که کد بالا را اجرا کنید (در حال دیباگ) کامپایلر با نمایش DEBUG is defined در پنجره Error List، جلوی اجرای برنامه را می‌گیرد. اما در حالت ریلیز، برنامه بدون هیچ مشکلی اجرا می‌شود.

با استفاده از  line#  می توانید شماره خط کامپایلر و نام فایل خروجی (اختیاری) را برای خطاها و هشدارها تغییر دهید.

در مثال زیر، در صورتیکه در خط اول break point قرار دهید و با کلید F10 برنامه را اجرا کنید، مشاهده می‌کنید که دیباگر، خطی را که بعد از دستور line hidden# نوشته شده است، در نظر نمی‌گیرد (برای دیباگ) اما اجرا می‌شود و دیباگر بر روی دستور بعد از line default# قرار می‌گیرد.

    Console.WriteLine("Normal line #1."); // Set break point here.
#line hidden
    Console.WriteLine("Hidden line.");
#line default
    Console.WriteLine("Normal line #2.");


Stackalloc

کلمه کلیدی stackalloc برای اختصاص یک بلاک از حافظه در stack، در زمینه کد غیرامن (unsafe code) استفاده می‌شود.
مثال زیر 20 عدد اول دنباله فیبوناچی را تولید می‌کند. هر عدد از مجموع دو عدد قبلی به دست می‌آید. در این مثال، یک بلاک از حافظه به اندازه 20 عدد از نوع int را در stack (نه heap) اختصاص می‌دهد. (تفاوت stack با heap)
static unsafe void Fibonacci()
{
    const int arraySize = 20;
    int* fib = stackalloc int[arraySize];
    var p = fib;
    *p++ = *p++ = 1;

    for ( var i = 2; i < arraySize; ++i, ++p )
    {
        *p = p[-1] + p[-2];
    }

    for ( var i = 0; i < arraySize; ++i )
    {
        System.Console.WriteLine( fib[i] );
    }
}
آدرس بلاک حافظه در اشاره گر fib ذخیره می‌شود. این متغیر توسط GC جمع آوری نمی‌شود و طول عمر آن محدود به متدی است که در آن تعریف شده است و شما نمی‌توانید قبل از بازگشت متد، حافظه را آزاد کنید.
تنها دلیل استفاده از stackalloc، عملکرد بهتر آن است (برای محاسبات و یا ردوبدل اطلاعات). با استفاده از stackalloc به جای اختصاص دادن آرایه (heap)، فشار کمتری را بر GC وارد می‌کنید (نیاز کمتری به اجرای GC وجود دارد). در نتیجه سرعت اجرای بالاتری خواهید داشت.
توجه: برای اجرای مثال بالا باید پنجره خصوصیات پروژه را باز کنید و در بخش Build، گزینه Allow unsafe code را تیک بزنید.
مطالب
PowerShell 7.x - قسمت پنجم - اسکریپت بلاک و توابع
همانطور که در قسمت قبل اشاره شد، توابع نیز یکی از ویژگی‌های اصلی PowerShell هستند. قبل از بررسی بیشتر توابع بهتر است ابتدا با مفهوم script block آشنا شویم. script blocks به مجموعه‌ایی از دستورات گفته میشود که داخل یک بلاک قرار میگیرند. در واقع هر چیزی داخل {} یک script block محسوب میشود (البته به جز hash tables). به عنوان مثال در کد زیر از یک script block مخصوص، با نام فیلتر استفاده شده است که یک ورودی برای پارامتر FilterScript مربوط به دستور Where-Object میباشد. چیزی که این script block را متمایز میکند، خروجی آن است. به این معنا که خروجی آن باید یک مقدار بولین باشد: 
Get-Process | Where-Object { $_.Name -eq 'Dropbox' }
script blocks را به صورت مستقیم درون command line هم میتوانیم استفاده کنیم. به محض تایپ کردن } و زدن کلید enter، امکان نوشتن اسکریپت‌های چندخطی را درون ترمینال خواهیم داشت. در نهایت با بستن script block و زدن کلید enter، از بلاک خارج خواهیم شد: 
PS /Users/sirwanafifi/Desktop> $block = {
>> $newVar = 10
>> Write-Host $newVar
>> }
با اینکار یک بلاک از کد را داخل متغیری با اسم block ذخیره کرده‌ایم. برای فراخوانی این قطعه کد میتوانیم از یک عملگر مخصوص با نام invocation operator یا call operator استفاده کنیم: 
PS /Users/sirwanafifi/Desktop> & $block
یا حتی میتوانیم از Invoke-Command نیز برای اجرای بلاک استفاده کنیم. همچنین از عملگر & برای فراخوانی یک expression رشته‌ایی نیز میتوان استفاده کرد: 
PS /Users/sirwanafifi/Desktop> & "Get-Process"
البته این نکته را در نظر داشته باشید که & قادر به پارز کردن (parse) یک expression نیست. به عنوان مثال اجرای کد زیر با خطا مواجه خواهد شد (برای حل این مشکل میتوانید بجای آن از Invoke-Expression استفاده کنید که امکان پارز کردن پارامترها را نیز دارد):
PS /Users/sirwanafifi/Desktop> & "1 + 1"
or
PS /Users/sirwanafifi/Desktop> & "Get-Process -Name Slack"

توابع
در قسمت قبل با نحوه ایجاد توابع آشنا شدیم. به این نوع توابع، basic functions گفته میشود و ساده‌ترین نوع توابع در PowerShell هستند. همچنین خیلی محدود نیز میباشند؛ یکسری ورودی/خروجی دارند. برای کنترل بیشتر روی نحوه فراخوانی توابع (به عنوان مثال دریافت ورودی از pipeline و…) باید از advanced functions یا توابع پیشرفته استفاده کنیم. در واقع به محض استفاده از اتریبیوتی با نام [()CmdletBinding] تابع ما تبدیل به یک advanced function خواهد شد. منظور از دریافت ورودی از pipeline این است که بتوانیم خروجی دستورات را به تابع‌مان pipe کنیم اینکار در basic function امکانپذیر نیست: 
Function Add-Something {
    Write-Host "$_ World"
}

"Hello" | Add-Something
اما با کمک advanced functions میتوانیم چنین قابلیتی را داشته باشیم: 
Function Add-Something {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        [Parameter(ValueFromPipeline = $true)]
        [string]$Name
    )

    Write-Host "$Name World"
}

"Hello" | Add-Something
یکی دیگر از ویژگی‌های advanced functions امکان استفاده فلگ Verbose حین فراخوانی دستورات میباشد. به عنوان مثال قطعه کد زیر را در نظر بگیرید: 
$API_KEY = "...."

Function Read-WeatherData {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        [Parameter(ValueFromPipeline = $true)]
        [string]$CityName
    )

    $Url = "https://api.openweathermap.org/data/2.5/forecast?q=$CityName&cnt=40&appid=$API_KEY&units=metric"
    Try {
        Write-Verbose "Reading weather data for $CityName"
        $Response = Invoke-RestMethod -Uri $Url
        $Response.list | ForEach-Object {
            Write-Verbose "Processing $($_.dt_txt)"
            [PSCustomObject]@{
                City               = $Response.city.name
                DateTime           = [DateTime]::Parse($_.dt_txt)
                Temperature        = $_.main.temp
                Humidity           = $_.main.humidity
                Pressure           = $_.main.pressure
                WindSpeed          = $_.wind.speed
                WindDirection      = $_.wind.deg
                Cloudiness         = $_.clouds.all
                Weather            = $_.weather.main
                WeatherDescription = $_.weather.description
            }
        } | Where-Object { $_.DateTime.Date -eq (Get-Date).Date }
        Write-Verbose "Done processing $CityName"
    }
    Catch {
        Write-Error $_.Exception.Message
    }
}
کاری که تابع فوق انجام میدهد، دریافت دیتای پیش‌بینی وضعیت آب‌وهوای یک شهر است. در حالت عادی فراخوانی تابع فوق پیام‌های Verbose را نمایش نمیدهد. از آنجائیکه تابع فوق یک advanced function است، میتوانیم فلگ Verbose را نیز وارد کنیم. با اینکار به صورت صریح گفته‌ایم که پیام‌های از نوع Verbose را نیز نمایش دهد: 
Read-WeatherData -CityName "London" -Verbose
هر چند این مقدار را همانطور که در قسمت‌های قبلی عنوان شد میتوانیم تغییر دهیم که دیگر مجبور نباشیم با فراخوانی هر تابع، این فلگ را نیز ارسال کنیم. بیشتر دستورات native نیز قابلیت نمایش پیام‌های Verbose را با ارسال همین فلگ در اختیارمان قرار میدهند. بنابراین بهتر است برای امکان مشاهده جزئیات بیشتر حین فراخوانی توابع‌مان از Write-Verbose استفاده کنیم. در ادامه اجزای دیگر توابع را بررسی خواهیم کرد (بیشتر این اجزا درون یک script block نیز قابل استفاده هستند)

کنترل کامل بر روی ورودی‌های توابع
بر روی ورودی‌های یک تابع میتوانیم کنترل نسبتاً کاملی داشتیم باشیم. PowerShell یک مجموعه وسیع از قابلیت‌ها را برای هندل کردن پارامترها و همچنین اعتبارسنجی ورودی‌ها ارائه میدهد. به عنوان مثال میتوانیم یک پارامتر را mandatory کنیم یا اینکه امکان positional binding و غیره را تعیین کنیم. اتریبیوت Parameter در واقع یک وهله از System.Management.Automation.ParameterAttribute میباشد. میتوانید با نوشتن دستور زیر لیستی از خواصی را که میتوانید همراه با این اتریبیوت تعیین کنید، مشاهده کنید: 
PS /> [Parameter]::new()

ExperimentName                  :
ExperimentAction                : None
Position                        : -2147483648
ParameterSetName                : __AllParameterSets
Mandatory                       : False
ValueFromPipeline               : False
ValueFromPipelineByPropertyName : False
ValueFromRemainingArguments     : False
HelpMessage                     :
HelpMessageBaseName             :
HelpMessageResourceId           :
DontShow                        : False
TypeId                          : System.Management.Automation.ParameterAttribute
در ادامه یک مثال از نحوه هندل کردن ورودی‌های یک تابع را بررسی خواهیم کرد. تابع زیر یک لیست از URLها را از کاربر دریافت کرده و یک health check توسط دستور Test-Connection انجام میدهد. در کد زیر پارامتر Websites را با تعدادی اتریبیوت مزین کرده‌ایم. توسط اتریبیوت Parameter تعیین کرده‌ایم که ورودی الزامی است و همچنین مقدار آن میتواند از pipeline نیز دریافت شود. در ادامه توسط ValidatePattern یک عبارت باقاعده را برای بررسی صحیح بودن URL دریافتی نوشته‌ایم. از آنجائیکه ورودی از نوع آرایه‌ایی از string تعریف شده است، این تست برای هر آیتم از آرایه بررسی خواهد شد. برای پارامتر دوم یعنی Count نیز رنج مقداری را که کاربر وارد میکند، حداقل ۳ و حداکثر ۳ انتخاب کرده‌ایم: 
Function Ping-Website {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [ValidatePattern('^www\..*')]
        [string[]]$Websites,
        [ValidateRange(1, 3)]
        [int]$Count = 3
    )
    $Results = @()
    $Websites | ForEach-Object {
        $Website = $_
        $Result = Test-Connection -ComputerName $Website -Count $Count -Quiet
        $ResultText = $Result ? 'Success' : 'Failed'
        $Results += @{
            Website = $Website
            Result  = $ResultText
        }
        Write-Verbose "The result of pinging $Website is $ResultText"
    }
    $Results | ForEach-Object { 
        $_ | Select-Object @{ Name = "Website"; Expression = { $_.Website }; }, @{ Name = "Result"; Expression = { $_.Result }; }, @{ Name = "Number Of Attempts"; Expression = { $Count }; } 
    }
}
یکی دیگر از اعتبارسنجی‌هایی که میتوانیم برای پارامترهای یک تابع انتخاب کنیم، ValidateScript است. توسط این اتریبیوت میتوانیم یک منطق سفارشی برای اعتبارسنجی مقادیر پارامترها بنویسیم. به عنوان مثال تابع فوق را به گونه‌ایی تغییر خواهیم داد که لیست وب‌سایت‌ها را از طریق یک فایل JSON دریافت کند. میخواهیم قبل از دریافت فایل مطمئن شویم که فایل، به صورت فیزیکی روی دیسک وجود دارد، در غیراینصورت باید یک خطا را به کاربر نمایش دهیم: 
Function Ping-Website {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [ValidateScript({
                If (-Not ($_ | Test-Path) ) {
                    Throw "File or folder does not exist" 
                }
                If (-Not ($_ | Test-Path -PathType Leaf) ) {
                    Throw "The Path argument must be a file. Folder paths are not allowed."
                }
                If ($_ -NotMatch "(\.json)$") {
                    throw "The file specified in the path argument must be either of type json"
                }
                Return $true
            })]
        [Alias("src", "source", "file")]
        [System.IO.FileInfo]$Path,
        [int]$Count = 1
    )
    $Results = [System.Collections.ArrayList]@()
    $Urls = Get-Content -Path $Path | ConvertFrom-Json
    $Urls | ForEach-Object -Parallel {
        $Website = $_.url
        $Result = Test-Connection -ComputerName $Website -Count $using:Count -Quiet
        $ResultText = $Result ? 'Success' : 'Failed'
        $Item = @{
            Website = $Website
            Result  = $ResultText
        }
        $null = ($using:Results).Add($Item)
    }
    
    $Results | ForEach-Object -Parallel { 
        $_ | Select-Object @{ Name = "Website"; Expression = { $_.Website }; }, @{ Name = "Result"; Expression = { $_.Result }; }, @{ Name = "Number Of Attempts"; Expression = { $using:Count }; } 
    }
}
تابع Ping-Website را جهت بررسی فیچر جدیدی که همراه با دستور ForEach-Object استفاده میشود، تغییر داده‌ایم تا به صورت Parallel عمل کند؛ این قابلیت از نسخه ۷ به بعد به PowerShell اضافه شده است. از آنجائیکه این قابلیت باعث میشود script block مربوط به ForEach-Object درون یک context دیگر با نام runspace اجرا شود. در نتیجه برای دسترسی به متغیرهای بیرون از script block نیاز خواهیم داشت از یک متغیر خودکار تحت‌عنوان using قبل از نام متغیر و بعد از علامت $ استفاده کنیم. همچنین آرایه مثال قبل را نیز به ArrayList تغییر داده‌ایم. زیرا در حالت قبلی امکان تغییر سایز یک آرایه با سایز ثابت را نخواهیم داشت. نکته دیگری که در مورد کد فوق میتوان به آن توجه کرد، نال کردن خروجی متد Add مربوط به آرایه‌ی Results است. همانطور که در قسمت قبل توضیح دادیم، از این تکنیک برای suppress کردن خروجی استفاده میکنیم و چون در اینجا خروجی متد Add یک عدد میباشد، با تکنیک فوق، خروجی را دیگر درون کنسول مشاهده نخواهیم کرد. توسط اتریبیوت Alias نیز نام‌های دیگری را که میتوان برای پارامتر Path حین فراخوانی تابع استفاده کرد، تعیین کرده‌ایم. لیست کامل اتریبیوت‌هایی را که میتوان برای پارامترهای یک تابع تعیین کرد، میتوانید در مستندات PowerShell ببینید. 
نکته: اگر تابع فوق را همراه با فلگ Verbose فراخوانی کنیم، لاگ‌های موردنظر را درون کنسول مشاهده نخواهیم کرد؛ زیرا همانطور که اشاره شد script block درون یک context جدا اجرا میشود و باید متغیرهای خودکار مربوط به Output را مجدداً مقداردهی کنیم:
Function Ping-Website {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        # As before
    )
    # As before
    $Urls | ForEach-Object -Parallel {
        $DebugPreference = $using:DebugPreference 
        $VerbosePreference = $using:VerbosePreference 
        $InformationPreference = $using:InformationPreference 
        
        # As before
    }
    
    # As before
}

قابلیت تعریف بلاک‌ها/توابع، به صورت تودرتو  
درون توابع و script block امکان نوشتن بلاک‌های تودرتو را نیز داریم:
$scriptBlock = {
    $logOutput = {
        param($message)
        Write-Host $message
    }

    [int]$someVariable = 10
    $doSomeWork = {
        & $logOutput -message "Some variable value: $someVariable"
    }
    $someVariable = 20

    & $doSomeWork
}
خروجی بلاک فوق  Some variable value: 20 خواهد بود؛ زیرا قبل از فراخوانی doSomeWork مقدار متغیر عددی someVariable را به ۲۰ تغییر داده‌ایم. برای script blocks این امکان را داریم که دقیقاً در همان جایی که بلاک را تعریف میکنیم، یک snapshot تهیه کنیم. در اینحالت خروجی، مقدار Some variable value: 10 خواهد شد: 
$scriptBlock = {
    $logOutput = {
        param($message)
        Write-Host $message
    }

    [int]$someVariable = 10
    $doSomeWork = {
        & $logOutput -message "Some variable value: $someVariable"
    }.GetNewClosure()
    $someVariable = 20

    & $doSomeWork
}
یکسری بلاک‌های ویژه نیز درون توابع و script blockها میتوانیم بنویسیم که اصطلاحاً به name blocks معروف هستند:
begin
process
end
dynamicparam
درون یک تابع اگر هیچکدام از بلاک‌های فوق استفاده نشود، به صورت پیش‌فرض بدنه تابع، درون بلاک end قرار خواهد گرفت. بلاک begin قبل از شروع pipeline اجرا میشود. process به ازای هر آیتم pipe شده اجرا خواهد شد. end نیز در پایان اجرا میشود. به عنوان مثال تابع زیر را در نظر بگیرید:
function Show-Pipeline {
    begin { 
        Write-Host "Pipeline start" 
    }
    process { 
        Write-Host  "Pipeline process $_" 
    }
    end { 
        Write-Host  "Pipeline end $_" 
    }
}
در ادامه یکسری آیتم را به ورودی این تابع pipe خواهیم کرد:
PS /> 1..2 | Show-Pipeline                                   
Pipeline start 
Pipeline process 1
Pipeline process 2
Pipeline end 2
همانطور که مشاهده میکنید، به ازای هر آیتم pipe شده، یکبار بلاک process اجرا شده است. همچنین برای دسترسی به مقدار آیتم pipe شده نیز از متغیر خودکار _$ استفاده کرده‌ایم (PSItem$ نیز به همین متغیر اشاره دارد).

با توجه به توضیحات named blockهای فوق، اکنون اگر بخواهیم نسخه اول تابع Ping-Website را با pipe کردن یک آرایه فراخوانی کنیم، خروجی که در کنسول نمایش داده خواهد شد، تنها آیتم آخر از آرایه خواهد بود:
PS /> "www.google.com", "www.yahoo.com" | Ping-Website                 

Website       Result  Number Of Attempts
-------       ------  ------------------
www.yahoo.com Success                  3
دلیل آن نیز این است که به صورت صریح کدها را درون بلاک process ننوشته بودیم. همانطور که عنوان شد، در حالت پیش‌فرض، بدنه توابع درون بلاک end قرار خواهند گرفت و تنها یکبار اجرا خواهند شد. بنابراین:
Function Ping-Website {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        # As before
    )
    process {
        # As before
    }
}
اینبار اگر تابع را مجدداً فراخوانی کنیم، خروجی مطلوب را نمایش خواهد داد:
PS /> "www.google.com", "www.yahoo.com" | Ping-Website

Website        Result  Number Of Attempts
-------        ------  ------------------
www.google.com Success                  3
www.yahoo.com  Success                  3

بلاک dynamicparam
از این بلاک برای تعریف پارامترهای داینامیک که به صورت on the fly نیاز هست ایجاد شوند، استفاده میشود. برای درک بهتر آن فرض کنید میخواهیم تابعی را بنویسیم که امکان خواندن یک فایل CSV را به ما میدهد. تا اینجای کار توسط Import-CSV به یک خط دستور قابل انجام است. اما فرض کنید میخواهیم به کاربر این امکان را بدهیم که یک ستون موردنظر از فایل را مشاهده کند. همچنین میخواهیم یک اعتبارسنجی هم روی نام ستونی که کاربر قرار است وارد کند نیز داشته باشیم. به عنوان مثال یک فایل CSV با ستون‌های name, lname, age داریم و کاربر میخواهد تنها ستون اول یک name را واکشی کند:
PS /> Read-Csv ./users.csv -Columns name
برای اینکار میتوانیم با کمک dynamic param یک پارامتر را در زمان اجرا ایجاده کرده و مقادیری را که کاربر برای ستون‌ها مجاز است وارد کند، براساس هدر فایل CSV تنظیم کنیم:
using namespace System.Management.Automation
Function Read-Csv {
    Param (
        [Parameter(Mandatory = $true, Position = 0)]
        [string]$Path
    )
    DynamicParam {
        $firstLine = Get-Content $Path | Select-Object -First 1
        [String[]]$headers = $firstLine -split ', '
        $parameters = [RuntimeDefinedParameterDictionary]::new()
        $parameter = [RuntimeDefinedParameter]::new(
            'Columns', [String[]], [Attribute[]]@(
                [Parameter]@{ Mandatory = $false; Position = 1 }
                [ValidateSet]::new($headers)
            )
        )
        $parameters.Add($parameter.Name, $parameter) 
        Return $parameters
    }
    Begin {
        $csvContent = Import-Csv $Path
        If ($PSBoundParameters.ContainsKey('Columns')) {
            $columns = $PSBoundParameters['Columns']
            $csvContent | Select-Object -Property $columns
        }
        Else {
            $csvContent
        }
    }
}
درون کنسول PowerShell هم یک IntelliSense برای مقادیر مجاز نمایش داده خواهد شد:

نظرات مطالب
بررسی خطاهای ممکن در حین راه اندازی اولیه برنامه‌های ASP.NET Core در IIS
روشی دیگر برای لاگ کردن خطاهای آغاز برنامه
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp2.1</TargetFramework>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.App" Version="2.1.4" />
    <PackageReference Include="Serilog.AspNetCore" Version="2.1.1" />
    <PackageReference Include="Serilog.Sinks.RollingFile" Version="3.3.0" />
و سپس تغییر فایل program.cs جهت لاگ کردن خطاهای آغاز برنامه:
public class Program
{
    public static int Main(string[] args)
    {
        Log.Logger = new LoggerConfiguration()
       .MinimumLevel.Debug()
       .MinimumLevel.Override("Microsoft", LogEventLevel.Information)
       .Enrich.FromLogContext()
       .WriteTo.RollingFile("logs/log-{Date}.txt")
       .CreateLogger();
 
        try
        {
            Log.Information("Starting web host");
            BuildWebHost(args).Run();
            return 0;
        }
        catch (Exception ex)
        {
            Log.Fatal(ex, "Host terminated unexpectedly");
            return 1;
        }
        finally
        {
            Log.CloseAndFlush();
        }
 
    }
 
    public static IWebHost BuildWebHost(string[] args) =>
          WebHost.CreateDefaultBuilder(args)
          .UseStartup<Startup>()
              .UseSerilog() // <-- Add this line
              .Build();
 
}
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
درخواست راهنمایی سیستم Decision
من متد LoadEntiies رو بهصورت زیر تغییر دادم مشکل حل شد
  private static void LoadEntities(Assembly asm, DbModelBuilder modelBuilder, string nameSpace)
        {
            var entityTypes = asm.GetTypes()
                .Where(type => type.BaseType != null &&
                               type.BaseType != Type.GetType("System.Enum") &&
                               type.Name != "Entity" &&
                               type.Name != "BaseEntity" &&
                               type.Namespace != null &&
                               type.Namespace.Contains(nameSpace))
                .ToList();

            entityTypes.ForEach(modelBuilder.RegisterEntityType);
        }
از نظر من کد قبلی چندتا مشکل داشت
1- توی قسمت where  یک بار  baseType رو مخالف null و یک بار هم برابر null خواسته بود که این خودش باعث میشد تا کوئری گرفته شده  مقداری رو برنگردونه
2- شرطی که نوشته شده بود اگه مشکل بالا رو حل میشد باعث می‌شد تمام Class‌ها و Enumeration‌ها و Object هایی که جزء entity نبود رو باخودش بیاره و به عنوان یک Entity معرفی کنه
3- اینکه توی شرط نوشته شده بود Namespace==nameSpace و این یعنی اگر فضای نام کلاسی مثلا برابر DomainClasses.Entities.Common  بود، توی لیست entity‌های آورده نشه
خلاصه اینکه کوئری قبلی هیچ چیزی رو برنمیگردوند
من با کد بالایی مشکلم رو حل کردم ولی فکرکنم کدی دوستان در پست‌های قبلی گذاشتن بهتر باشه