مطالب
استثنای Sequence contains no elements در حین استفاده از LINQ

در ابتدا مثال‌های زیر را در نظر بگیرید:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace testWinForms87
{
public class Data
{
public int id { get; set; }
public string name { get; set; }
}

class CLinqTests
{
public static int TestGetListMin1()
{
var lst = new List<Data>
{
new Data{ id=1, name="id1"},
new Data{ id=2, name="id2"},
new Data{ id=3, name="name3"}
};

return (from c in lst
where c.name.Contains("id")
select c.id).Min();
}

public static int TestGetListMin2()
{
var lst = new List<Data>();

return (from c in lst
where c.name.Contains("id")
select c.id).Min();
}
}
}
در متد TestGetListMin1 قصد داریم کوچکترین آی دی رکوردهایی را که نام آن‌ها حاوی id است، از لیست تشکیل شده از کلاس Data بدست آوریم (همانطور که مشخص است سه رکورد از نوع Data در لیست lst ما قرار گرفته‌اند).
محاسبات آن کار می‌کند و مشکلی هم ندارد. اما همیشه در دنیای واقعی همه چیز قرار نیست به این خوبی پیش برود. ممکن است همانند متد TestGetListMin2 ، لیست ما خالی باشد (برای مثال از دیتابیس، رکوردی مطابق شرایط کوئری‌های قبلی بازگشت داده نشده باشد). در این حالت هنگام فراخوانی متد Min ، استثنای Sequence contains no elements رخ خواهد داد و همانطور که در مباحث defensive programming عنوان شد، وظیفه‌ی ما این نیست که خودرو را به دیوار کوبیده (یا منتظر شویم تا کوبیده شود) و سپس به فکر چاره بیفتیم که خوب، عجب! مشکلی رخ داده است!
اکنون چه باید کرد؟ حداقل یک مرحله بررسی اینکه آیا کوئری ما حاوی رکوردی می‌باشد یا خیر باید به این متد اضافه شود (به صورت زیر):

public static int TestGetListMin3()
{
var lst = new List<Data>();
var query = from c in lst
where c.name.Contains("id")
select c.id;

if (query.Any())
return query.Min();
else
return -1;
}
البته می‌شد اگر هیچ رکوردی بازگشت داده نمی‌شد، یک استثنای سفارشی را ایجاد کرد، اما به شخصه ترجیح می‌دهم عدد منهای یک را بر گردانم (چون می‌دانم رکوردهای من عدد مثبت هستند و اگر حاصل منفی شد نیازی به ادامه‌ی پروسه نیست).

شبیه به این مورد در هنگام استفاده از تابع Single مربوط به LINQ نیز ممکن است رخ دهد (تولید استثنای ذکر شده) اما در اینجا مایکروسافت تابع SingleOrDefault را نیز پیش بینی کرده است. در این حالت اگر کوئری ما رکوردی را برنگرداند، SingleOrDefault مقدار نال را برگشت داده و استثنایی رخ نخواهد داد (نمونه‌ی دیگر آن متدهای First و FirstOrDefault هستند).
در مورد متدهای Min و Max ، متدهای MinOrDefault یا MaxOrDefault در دات نت فریم ورک وجود ندارند. می‌توان این نقیصه را با استفاده از extension methods برطرف کرد.

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

public static class LinqExtensions
{
public static T MinOrDefault<T>(this IEnumerable<T> source, T defaultValue)
{
if (source.Any<T>())
return source.Min<T>();

return defaultValue;
}

public static T MaxOrDefault<T>(this IEnumerable<T> source, T defaultValue)
{
if (source.Any<T>())
return source.Max<T>();

return defaultValue;
}
}
اکنون با استفاده از extension methods فوق، کد ما به صورت زیر تغییر خواهد کرد:

public static int TestGetListMin4()
{
var lst = new List<Data>();
return (from c in lst
where c.name.Contains("id")
select c.id).MinOrDefault(-1);
}

مطالب
بررسی اینترفیس ICommand در WPF
مدتی هست که مشغول مطالعه و یادگیری WPF از طریق مطالب سایت هستم؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم مطلبی را حول محور اینترفیس ICommnad  گردآوری کنم و در اختیار کاربران سایت قرار دهم.

سرفصل‌های این مطلب :
• Command چیست
• اینترفیس ICommand چیست 
• چرا اینترفیس ICommand
• ایجاد UI مورد نیاز 
• چگونگی استفاده از ICommand 
• استفاده از INotifyPropertyChanged

Command چیست ؟
در برنامه نویسی WPF به هر کلاسی که اینترفیس ICommand را پیاده سازی کند، اصطلاحا Commnad گوییم. تفاوت کوچکی بین یک Event و Command وجود دارد. رخداد‌ها برای کنترل‌های UI ساخته و تخصیص داده می‌شوند؛ اما Command‌ها انتزاعی‌تر هستند و تمرکز آنها بر روی نحوه‌ی انجام کارها می‌باشد.
برای تعاملات در برنامه‌ها از Commandها و Event‌ها استفاده می‌کنیم. ما در WPF دو روش برای تعامل با UI داریم:
1- استفاده از Event‌ها و نوشتن کد‌های مورد نیاز در بخش CodeBehind (رعایت نکردن الگوی MVVM).
WPF تعداد زیادی RoutedEvent پیش ساخته (Built In) دارد که از آنها می‌توان در این روش استفاده کرد. 
2- استفاده از Command و درگیر کردن کدهای اجرایی نوشته شده در ViewModel با استفاده از Command ها.
در زمان استفاده از الگوی MVVM مجاز به نوشتن کد در بخش CodeBehind نیستیم. بنابراین از سیستم رخداد‌های طراحی شده‌ی در WPF که RoutedEvent می‌باشد، نمی‌توان استفاده کرد. به این خاطر که رخداد‌ها در ViewModel قابل دسترسی نمی‌باشد.

اینترفیس ICommand:
این اینترفیس سه عضو دارد که آن‌ها را در جدول زیر مشاهده می‌کنید:

نام عضو

توضیحات

Bool CanExecute(object parameter)

این تابع پارامتری از نوع object را دریافت می‌کند و یک مقدار bool را به خروجی تابع می‌فرستد. اگر مقدار خروجی متد، true  باشدcommand  اجرا خواهد شد و در غیر اینصورت اتفاقی رخ نخواهد داد. اغلب ازDelegate  ها به عنوان پارامتر این تابع استفاده می‌شود؛Delegate های پیش ساخته‌ای همچون Action,Predicate,Func

Event EventHandler CanExecuteChanged

این رویداد برای آگاه سازی UI که به Command متصل است، استفاده می‌شود .بر اساس خروجی تابع CanExecute، این رویداد اتفاق می‌افتد.

Void Execute(Object parameter)

این متد کار اصلی را در Command‌ها انجام می‌دهد. این متد تنها زمانی اجرا می‌شود که متدCanExecute  مقدار true را بازگرداند. این تابع پارامتری را از نوع object دریافت می‌کند، اما عموما ما یکDelegate  را به آن ارسال می‌کنیم. Delegate ارجاعی را به متدی، در خود نگاه می‌دارد که انتظار داریم در صورت اجرایcommand ، اجرا شود.


چرا اینترفیس ICommand :
هسته‌ی اصلی Command‌ها در WPF، اینترفیس ICommand می‌باشد. این اینترفیس به‌صورت گسترده‌ای در الگوی MVVM و Prism  استفاده شده است و استفاده‌ی از آن محدود به MVVM نمی‌باشد. تعداد زیادی Commnad بصورت پیش ساخته وجود دارند که این اینترفیس را پیاده سازی کرده‌اند .کلاس پایه RoutedCommand اینترفیس ICommand را پیاده سازی کرده است و WPF فرمان‌های زیر را فراهم کرده است:
• MediaCommnads
• ApplicationCommnads
• NavigationCommands
• ComponentCommnads
• EditingCommnads
که همگی از کلاس RoutedCommand استفاده کرده‌اند.
در این مطلب به دنبال ایجاد برنامه‌ای هستیم که حاصل جمع مفدار دو Textbox را پس از فشردن کلید جمع در یک textblock نمایش دهد.

ساخت UI مورد نیاز :
گام اول : 
با اجرای ویژوال استودیو، برنامه‌ای را با نام ICommnadSample ایجاد کنید. ساختار پروژه به شکل زیر است:
همانطور که می‌بینید View و ViewModel و در نهایت Command‌ها در پوشه‌های مجزایی ساماندهی شده‌اند.

گام دوم:
ابتدا قالب گرافیکی را مشخص می‌کنیم. در پوشه‌ی Views یک UserControl را به نام CalculatorView.xaml ایجاد کرده و کد زیر را در آن نوشتیم:
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource calculatorVM}}" Background="#FFCCCC">
        <Grid.RowDefinitions>
            <RowDefinition Height="80"/>
            <RowDefinition/>
            <RowDefinition Height="80"/>
            <RowDefinition Height="44"/>
        </Grid.RowDefinitions>
        <Grid.ColumnDefinitions>
            <ColumnDefinition/>
            <ColumnDefinition/>
            <ColumnDefinition/>
            <ColumnDefinition/>
        </Grid.ColumnDefinitions>

        <Label Grid.Row="0" Grid.Column="0" Grid.ColumnSpan="4" FontSize="25"
               VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Center" Foreground="Blue" Content="ICommand Sample"/>
        <Label Grid.Row="0" Grid.Column="0" Grid.ColumnSpan="2" 
               Margin="10,0,0,0" VerticalAlignment="Bottom" FontSize="20"  Content="First Input"/>
        <Label Grid.Row="0" Grid.Column="2" Grid.ColumnSpan="2" 
               Margin="10,0,0,0" VerticalAlignment="Bottom" FontSize="20"  Content="Second Input"/>

        <TextBox Grid.Row="1" Grid.Column="0" Grid.ColumnSpan="2" Margin="10,0,0,0" FontSize="20" 
                 HorizontalAlignment="Left" Height="30"  Width="150" TextAlignment="Center" Text="{Binding FirstValue, Mode=TwoWay}"/>
        <TextBox Grid.Row="1" Grid.Column="2" Grid.ColumnSpan="2" Margin="10,0,0,0" FontSize="20"
                 HorizontalAlignment="Left"  Height="30" Width="150" TextAlignment="Center" Text="{Binding SecondValue, Mode=TwoWay}"/>

        <Rectangle Grid.Row="2" Grid.Column="0" Grid.ColumnSpan="4" Fill="LightBlue"/>
        <Button Grid.Row="2" Grid.Column="0" Content="+"  Margin="10,0,0,0" HorizontalAlignment="Left" Height="50" Width="50" FontSize="30" Command="{Binding AddCommand}"/>
        
        <Label Grid.Row="3" Grid.Column="0" Grid.ColumnSpan="2" FontSize="25" Margin="10,0,0,0" HorizontalAlignment="Left" Height="50"  Content="Result : "/>
        <TextBlock Grid.Row="3" Grid.Column="2" Grid.ColumnSpan="2" FontSize="20" Margin="10,0,0,0" Background="BlanchedAlmond"
                   TextAlignment="Center"  HorizontalAlignment="Left" Height="36" Width="150" Text="{Binding Output}"/>
    </Grid>
برای استفاده از این UserControl در پنجره‌ی اصلی برنامه (فایل MainWindows.Xaml) به شکل زیر عمل می‌کنیم:
ابتدا فضای نام View را به فایل MainWindows.xaml اضافه می‌کنیم :
   xmlns:myview="clr-namespace:ICommnadSample.Views"
ایجاد تگ برای استفاده از View تولید شده در  Grid اصلی برنامه :
<Grid>
        <myview:CalculatorView/>
</Grid>

گام سوم :
همانطور که مشاهده می‌کنید، کنترل‌هایی که در عملیات انقیاد داده‌ها (DataBinding) شرکت می‌کنند، از طریق خاصیت Binding و معرفی خصوصیت مورد نظر مشخص می‌شوند.
برای این منظور در پوشه‌ی ViewModels و به کلاس CalculatorViewModel سه خصوصیت به‌همراه فیلد خصوصی، به شکل زیر اضافه می‌کنیم:
private double firstValue; 
private double secondValue;
private double output;
public double FirstValue
        {
            get { return firstValue; }
            set
            {
                firstValue = value;
                OnPropertyChanged("FirstValue");
            }
        }
        public double SecondValue
        {
            get { return secondValue; }
            set
            {
                secondValue = value;
                OnPropertyChanged("SecondValue");
            }
        }
        public double Output
        {
            get { return output; }
            set
            {
                output = value;
                OnPropertyChanged("Output");
            }
        }

چگونگی استفاده‌ی از اینترفیس ICommand :
برای ایجاد ارتباط بین Command ‌ها و UI می‌بایست اینترفیس ICommand توسط کلاس مورد نظر ما پیاده سازی شود. در ابتدا کلاسی با عنوان PlusCommnad  ایجاد و از اینترفیس مورد نظر ارث بری می‌کنیم.
هدف ما شبیه سازی رویداد کلیک دکمه‌ی موجود در صفحه با استفاده از Command می‌باشد.

گام چهارم:
پس از پیاده سازی اینترفیس لازم است تا کمی تغییر در بدنه متد‌ها ایجاد کنیم:
public class PlusCommand : ICommand
{
    private CalculatorViewModel calculatorViewModel;
    public PlusCommand(CalculatorViewModel vm)
    {
        calculatorViewModel = vm;
    }
    public bool CanExecute(object parameter)
    {
        return true;
    }
    public void Execute(object parameter)
    {
        calculatorViewModel.Add();
    }
    public event EventHandler CanExecuteChanged;
}
همانطور که می‌بینید در ابتدا فیلدی از جنس کلاس CalculatorViewModel ایجاد و از طریق سازنده‌ی کلاس آن را مقدار دهی کردیم (قصد داریم نمونه‌ای از ViewModel مورد نظر را به این کلاس ارسال کنیم).
در ادامه بصورت دستی (Hard Code) مقدار بازگردانده شده را برای تابع CanExecute به مقدار true  تغییر دادیم و متد تابع Execute را به شکلی تغییر دادیم تا تابع Add را در CalculatorViewModel، اجرا کند.

گام پنجم:
از کلاس PlusCommand در CalculatorViewModel، یک شیء ساخته و در سازنده‌ی CalculatorViewModel آن را مقدار دهی می‌کنیم: 
        private PlusCommand plusCommand;
        public CalculatorViewModel()
        {
            plusCommand = new PlusCommand(this);
        }

گام ششم:
در فایل CalculatorView ارجاعی را به فضای نام کلاس CalculatorViewModel ایجاد می‌کنیم :
   xmlns:vm="clr-namespace:ICommnadSample.ViewModels"
پس از اضافه کردن فضای نام، از تگ UserControl.Resource برای رجیستر کردن CalculatorViewModel با کلید calculatorVM جهت مشخص کردن منبع داده استفاده کردیم.
 <UserControl.Resources>
        <vm:CalculatorViewModel x:Key="calculatorVM" />
    </UserControl.Resources>

گام هفتم:
اضافه کردن تابع Add در CalculatorViewModel برای عملیات جمع :
public void Add()
{
   Output = firstValue + secondValue;
}

گام هشتم:
تعریف یک Command  برای عملیات جمع به نام AddCommand. این همان خصوصیتی است که باید بجای رویداد کلیک دکمه از طریق خاصیت Command موجود در کنترل و ویژگی Binding به کنترل متصل شود.
  public ICommand AddCommand {
            get
            {
                return plusCommand;
            }
        }

نحوه‌ی استفاده:
   Command="{Binding AddCommand}"
 
گام نهم :
برای تکمیل عملیات انقیاد داده‌ها، کلاسی به نام ViewModelBase تعریف شده است. این کلاس از اینترفیس INotifyPropertyChange ارث بری کرده و اعضای این کلاس را پیاده سازی کرده است.
  public class ViewModelBase:INotifyPropertyChanged
    {
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;

        protected virtual void OnPropertyChanged([CallerMemberName] string propertyName = null)
        {
            PropertyChanged?.Invoke(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
        }
    }
پیاده سازی این اینترفیس سبب می‌شود تا کلاس‌های ViewModel ایی که احتیاج به این اینترفیس برای عملیات انقیاد داده‌ها دارند، تنها با ارث بری، از این ظرفیت استفاده کنند و نیازی به پیاده سازی این اینترفیس در هر کلاس نباشد.

گام دهم:
ارث بری کلاس CalculatorViewModel از کلاس ViewModelBase:
   public class CalculatorViewModel : ViewModelBase
در این مرحله هر کنترلی را که قصد داریم با تغییر منبع داده بروز شود و یا با تغییر وضعیتش منبع داده تغییر کند، اعلام می‌کنیم:
   OnPropertyChanged("FirstValue");
برای هر سه خصوصیت ViewModel کد زیر را در بلاک Set تکرار می‌کنیم (توجه شود که پارامتر ارسالی باید نام پراپرتی مورد نظر باشد)
کد کامل کلاس CalculatorViewModel به شکل زیر است:
public class CalculatorViewModel : ViewModelBase
    {
        private double firstValue;
        private double secondValue;
        private double output;
        private PlusCommand plusCommand;
        public CalculatorViewModel()
        {
            plusCommand = new PlusCommand(this);
        }

        public double FirstValue
        {
            get { return firstValue; }

            set
            {
                firstValue = value;
                OnPropertyChanged("FirstValue");
            }
        }
        public double SecondValue
        {
            get { return secondValue; }
            set
            {
                secondValue = value;
                OnPropertyChanged("SecondValue");
            }
        }
        public double Output
        {

            get { return output; }

            set
            {
                output = value;
                OnPropertyChanged("Output");
            }
        }


        public ICommand AddCommand
        {
            get
            {
                return plusCommand;
            }
        }

        internal void Add()
        {
            Output = firstValue + secondValue;
        }
    }


حال می‌توانید برنامه را اجرا و تست کنید:



برای درک بهتر عملیات انقیاد دادها می‌توانید به این مقاله مراجعه کنید.

مطالب
افزودن هدرهای Content Security Policy به برنامه‌های ASP.NET
مرورگرهای جدید تحت زیر مجموعه‌ای به نام Content Security Policy، قابلیت‌های توکاری را اضافه کرده‌اند تا حملاتی مانند XSS را حتی در برنامه‌ی وبی که برای این نوع حملات تمهیداتی را درنظر نگرفته‌است، خنثی کنند. این قابلیت‌ها به صورت پیش فرض فعال نبوده و نیاز است برنامه نویس صراحتا درخواست فعال شدن آن‌ها را از طریق افزودن تعدادی هدر مشخص به Response، ارائه دهد. در ادامه این هدرها را بررسی خواهیم کرد.


غیرفعال کردن اجرای اسکریپت‌های inline

عمده‌ی حملات XSS زمانی قابلیت اجرا پیدا می‌کنند که مهاجم بتواند به طریقی (ورودی‌های اعتبارسنجی نشده)، اسکریپتی را به درون صفحه‌ی جاری تزریق کند. بنابراین اگر ما به مرورگر اعلام کنیم که دیگر اسکریپت‌های inline را پردازش نکن، سایت را تا حد زیادی در مقابل حملات XSS مقاوم کرده‌ایم. این قابلیت به صورت پیش فرض خاموش است؛ چون به طور قطع فعال سازی آن بسیاری از سایت‌هایی را که عادت کرده‌اند اسکریپت‌های خود را داخل صفحات وب مدفون کنند، از کار می‌اندازد. این نوع سایت‌ها باید به روز شده و اسکریپت‌ها را از طریق فایل‌های خارجی js، به سایت و صفحات خود الحاق کنند.
برای فعال سازی این قابلیت، فقط کافی است هدرهای زیر به Response اضافه شوند:
 Content-Security-Policy: script-src 'self'
X-WebKit-CSP: script-src 'self'
X-Content-Security-Policy: script-src 'self'
سطر اول به زودی تبدیل به یک استاندارد W3 خواهد شد؛ اما فعلا فقط توسط کروم 25 به بعد پشتیبانی می‌شود. سطر دوم توسط مرورگرهایی که از موتور WebKit استفاده می‌کنند، پشتیبانی می‌شود و سطر سوم مخصوص فایرفاکس است و IE 10 به بعد.
بعد از فعال شدن این قابلیت، فقط اسکریپت‌هایی که از طریق دومین شما به صفحه الحاق شده‌اند، قابلیت اجرا را خواهند یافت و کلیه اسکریپت‌های مدفون شده داخل صفحات، دیگر اجرا نخواهد شد. در این حالت اگر از CDN برای الحاق اسکریپتی استفاده می‌کنید، مثلا مانند الحاق jQuery به صفحه، نیاز است مسیر آن‌را صراحتا در این هدر ذکر کنید:
 Content-Security-Policy: script-src 'self' https://youcdn.com
X-WebKit-CSP: script-src 'self' https://yourcdn.com
X-Content-Security-Policy: script-src 'self' https://yourcdn.com
علاوه بر آن حتی می‌شود پردازش تمام منابع مورد استفاده را نیز مانند تصاویر، شیوه‌نامه‌ها، فایل‌های فلش و غیره، به دومین جاری محدود کرد:
 Content-Security-Policy: default-src 'self' https://youcdn.com
X-WebKit-CSP: default-src 'self' https://yourcdn.com
X-Content-Security-Policy: default-src 'self' https://yourcdn.com
بدیهی است پس از آشنایی با این مورد، احتمالا در پروژه‌های جدید خود از آن استفاده کنید (چون inline scriptهای فعلی شما را کاملا از کار می‌اندازد).


نحوه‌ی اضافه کردن هدرهای Content Security Policy به برنامه‌های ASP.NET

روشی که با هر دو برنامه‌های وب فرم و MVC کار می‌کند، تهیه یک HTTP module است؛ به شرح ذیل:
using System;
using System.Web;

namespace AntiXssHeaders
{
    public class SecurityHeadersConstants
    {
        public static readonly string XXssProtectionHeader = "X-XSS-Protection";
        public static readonly string XFrameOptionsHeader = "X-Frame-Options";
        public static readonly string XWebKitCspHeader = "X-WebKit-CSP";
        public static readonly string XContentSecurityPolicyHeader = "X-Content-Security-Policy";
        public static readonly string ContentSecurityPolicyHeader = "Content-Security-Policy";
        public static readonly string XContentTypeOptionsHeader = "X-Content-Type-Options";
    }

    public class ContentSecurityPolicyModule : IHttpModule
    {
        public void Dispose()
        { }

        public void Init(HttpApplication app)
        {
            app.BeginRequest += AppBeginRequest;
        }

        void AppBeginRequest(object sender, EventArgs e)
        {
            var app = (HttpApplication)sender;
            var response = app.Context.Response;
            setHeaders(response);
        }

        private static void setHeaders(HttpResponse response)
        {
            response.Headers.Set(SecurityHeadersConstants.XFrameOptionsHeader, "SameOrigin");

            // For IE 8+
            response.Headers.Set(SecurityHeadersConstants.XXssProtectionHeader, "1; mode=block");
            response.Headers.Set(SecurityHeadersConstants.XContentTypeOptionsHeader, "nosniff");

            //todo: Add /Home/Report --> public JsonResult Report() { return Json(true); }

            const string cspValue = "default-src 'self';";
            // For Chrome 16+
            response.Headers.Set(SecurityHeadersConstants.XWebKitCspHeader, cspValue);

            // For Firefox 4+
            response.Headers.Set(SecurityHeadersConstants.XContentSecurityPolicyHeader, cspValue);
            response.Headers.Set(SecurityHeadersConstants.ContentSecurityPolicyHeader, cspValue);
        }
    }
}
و یا در برنامه‌های ASP.NET MVC می‌توان یک فیلتر جدید را تعریف کرد و سپس آن‌را به صورت عمومی معرفی نمود:
//// RegisterGlobalFilters -> filters.Add(new ContentSecurityPolicyFilterAttribute());
public class ContentSecurityPolicyFilterAttribute : ActionFilterAttribute
{
    public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
    {
        var response = filterContext.HttpContext.Response;
        response.AddHeader("Content-Security-Policy", "script-src 'self'");
        // the rest ...
        base.OnActionExecuting(filterContext);
    }
}
در ماژول تهیه شده چند مورد دیگر را نیز مشاهده می‌کنید:
الف) X-XSS-Protection مربوط است به IE 8 به بعد
ب)  تنظیم هدر X-Frame-Options به SameOrigin سبب می‌شود تا صفحات سایت شما دیگر توسط Iframeها در سایت‌های دیگر قابل نمایش نباشد و فقط در سایت جاری بتوان صفحه‌ای را از همان دومین در صورت نیاز توسط Iframeها نمایش داد.
ج) تنظیم X-Content-Type-Options به nosniff سبب می‌شود تا IE سعی نکند با اجرای یک محتوا سعی در تشخیص mime-type آن کند و به این ترتیب امنیت دسترسی و مشاهده اشیاء قرار گرفته در صفحه (و یا تزریق شده توسط مهاجمین) به شدت بالا خواهد رفت.


برای مطالعه بیشتر
Security through HTTP response headers


پروژه‌ی کاملی مخصوص افزودن هدرهای یاد شده
https://nwebsec.codeplex.com/


یک نکته تکمیلی
توصیه شده‌است تا دیگر از روال رویدادگردان PreSendRequestHeaders برای ارسال هدرها استفاده نکنید؛ چون با پردازش‌های غیرهمزمان تداخل ایجاد می‌کند.

 
مطالب
C# 6 - Expression-Bodied Members
در ادامه مطالب منتشر شده در رابطه با قابلیت‌های جدید سی‌شارپ 6، در این مطلب به بررسی یکی دیگر از این قابلیت‌ها، با نام Expression-Bodied Members خواهیم پرداخت. در واقع در سی‌شارپ 6، هدف، ساده‌سازی سینتکس و افزایش بهره‌وری برنامه‌نویس می‌باشد. در نسخه‌های قبلی سی‌شارپ برای یکسری از اعمال روتین می‌بایستی روالی‌هایی را مدام تکرار می‌کردیم؛ به عنوان مثال در تعریف پراپرتی‌های یک کلاس در حالت get-only باید هر بار توسط return مقداری را برگردانیم:
public class Person
{
   public string FirstName { get; set; }
   public string LastName { get; set; }
   public string FullName
   {
       get
       {
                return FirstName + " " + LastName;
       }
   }
}
نوشتن پراپرتی‌هایی همانند FullName منجر به نوشتن خطوط کد اضافه‌تری خواهد شد، هرچند می‌توان این حالت را با برداشتن خطوط اضافی بهبود بخشید:
public string FullName
{
       get { return FirstName + " " + LastName; }
}
اما در سی‌شارپ 6 میتوان آن را توسط expression body به یک خط کاهش داد!

استفاده از expression body برای پراپرتی‌های get-only (فقط خواندنی):

اگر در کلاس‌هایتان پراپرتی‌های get-only دارید، به راحتی می‌توانید بدنه‌ی پراپرتی را با استفاده از expression syntax خلاصه‌نویسی کنید. در واقع شما با استفاده از سینتکس lambda expression اقدام به نوشتن بدنه پراپرتی‌های موردنظرتان می‌کنید. یعنی به جای نوشتن کدی مانند:
{ get { return your expression; } }
به راحتی می‌توانید از سینتکس زیر استفاده نمائید:
=> your expression;
به عنوان مثال، میتوان پراپرتی FullName را در کلاس Person با کمک قابلیت expression body به صورت زیر بازنویسی کنیم:
public class Person
{
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }

        public string FullName => FirstName + " " + LastName;
}
با کد فوق به راحتی توانستیم قسمت‌های اضافه‌ای را حذف کنیم. اکنون ممکن است بپرسید آیا این تغییر در performance برنامه تاثیری دارد؟ خیر؛ زیرا سینتکس فوق دقیقاً همان کد ILی را تولید خواهد کرد که در حالت عادی تولید می‌شود. همچنین delegateی را تولید نخواهد کرد؛ بلکه تنها از سینتکس lambda expression برای خلاصه‌نویسی بدنه پراپرتی استفاده می‌کند. در حال حاضر برای حالت setter سینتکسی ارائه نشده است.

استفاده از expression body برای Indexerها: 

همچنین از این قابلیت برای Indexerها نیز میتوان استفاده کرد، مثلاً به جای نوشتن کد زیر:
public string this[int number]
{
            get
            {
                if (number >= 0 && number < _values.Length)
                {
                    return _values[number];
                }
                return "Error";
            }
}
می‌توانیم کد فوق را به این صورت خلاصه‌نویسی کنیم:
public string this[int number] => (number >= 0 && number < _values.Length) ? _values[number] : "Error";
نکته: توجه داشته باشید که در هر دو حالت فوق تنها می‌توانیم برای get از expression body استفاده کنیم، هنوز سینتکسی برای حالت set ارائه نشده است.

استفاده از expression body برای متدها: 

برای متدها نیز می‌توانیم از قابلیت عنوان شده استفاده نمائیم، به عنوان مثال اگر داخل کلاس Person متد زیر را داشته باشیم:
public override string ToString()
{
      return FirstName;
}
می‌توانیم آن را به صورت زیر بنویسیم:
public override string ToString() => FirstName;
همانطور که مشاهده می‌کنید به جای نوشتن curly braces یا {} از lambda arrow یا <= استفاده کرده‌ایم. در اینجا عبارت سمت راست lambda arrow نمایانگر بدنه‌ی متد است. همچنین برای متدهای دارای پارامتر نیز به این صورت عمل می‌کنیم:
public int DoubleTheValue(int someValue) => someValue * 2;
یک عضو از کلاس که به صورت expression body نوشته شده باشد، expression bodied member نامیده می‌شود. این عضو از کلاس در ظاهر شبیه به عبارات لامبدای ناشناس (anonymous lambda expression) است. اما یک expression bodied member باید دارای نام، مقدار بازگشتی و بدنه متد باشد. 
تقریباً تمامی access modifierها در این حالت قابلیت استفاده را دارند. تنها متدهای abstract نمی‌توانند استفاده شوند.

محدودیت‌های Expression Bodied Members 
  • یکی از محدودیت‌های استفاده از expression body داشتن چندین خط دستور برای بدنه متدهایمان است. در اینحالت باید از روش سابق (statement body) استفاده نمائید. 
  • یکی دیگر از محدودیت‌ها عدم امکان استفاده از if, else, switch است. به عنوان مثال نمی‌توان کد زیر را با داشتن if و else به صورت expression body نوشت:
public override string ToString()
{
       if (MiddleName != null)
       {
                return FirstName + " " + MiddleName + " " + LastName;
       }
       else
       {
                return FirstName + " " + LastName;
       }
}
برای حالت فوق به عنوان یک روش جایگزین می‌توان از conditional operator استفاده کرد:
public override string ToString() =>
                    (MiddleName != null)
                    ? FirstName + " " + MiddleName + " " + LastName
                    : FirstName + " " + LastName;
  • همچنین نمی‌توان از for, foreach, while, do در expression body استفاده کرد، به جای آن می‌توان از عبارت‌های LINQ برای بدنه تابع استفاده کرد. به عنوان مثال متد زیر:
public IEnumerable<int> SmallNumbers()
{
    for (int i = 0; i < 10; i++)
        yield return i;
}
را می‌توان در حالت expression body به این صورت نوشت:
public IEnumerable<int> SmallNumbers() => from n in Enumerable.Range(0, 10)
                                                                         select n;
و یا به این صورت:
public IEnumerable<int> SmallNumbers() => Enumerable.Range(0, 10).Select(n => n);
  • همانطور که عنوان شد، استفاده از expression body در قسمت پراپرتی‌ها تنها محدود به پراپرتی‌های get-only (فقط خواندنی) میباشد.
  • استفاده از این قابلیت برای متدهای سازنده
  • استفاده در رخدادها
  • استفاده در finalizers
نکته: اگر می‌خواهید expression bodied member شما هم initializer داشته باشد و همچنین یک read only auto property باشد، باید مقداری سینتکس آن را تغییر دهید. همانطور که می‌دانید auto propertyها نیازی به backing field ندارند؛ بلکه در زمان کامپایل به صورت خودکار تولید خواهند شد. در نتیجه برای مقداردهی اولیه به backing fieldها می‌توانیم درون سازنده کلاس آنها را initialize کنیم:
    public class Person
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }

        public Person()
        {
            this.FirstName = "Sirwan";
            this.LastName = "Afifi";
        }
    }
برای نوشتن پراپرتی‌های فوق به صورت expression body می‌توانیم به این صورت عمل کنیم:
public string FirstName { get; set; } = "Sirwan";
public string LastName { get; set; } = "Afifi";
اگر ReSharper را نصب کرده باشید، به شما پیشنهاد می‌دهد که از expression body استفاده نمائید: :
برای حالت فوق:

برای پراپرتی‌ها:



مطالب
پیش پردازنده ها Preprocessors
احتمالا شما با پیش پردازنده ها کم و بیش آشنایی دارید؛ برای آشنایی با پیش پردازنده‌های موجود در سی شارپ می‌توانید به این آدرس بروید.
البته این پیش پردازنده‌ها به قدرتمندی سایر پیش پردازنده هایی که در زبان‌های دیگر مانند سی یا سی پلاس پلاس دیده‌اید نیستند. مثلا نمی‌توانند مقدار دیگری جز مقدارهای بولین دریافت کنند، یا از حافظه‌ی مصرفی استفاده کنند. همچنین باید به یاد داشته باشید که حتما باید قبل از شروع کد، از پیش پردازنده‌های استفاده کنید.

برای تعریف یک سمبل symbol می‌توانید از پیش پردازنده‌ی define# استفاده و برای حذف آن هم از undef# استفاده کنید. رسم هست که سمبل‌ها با حروف بزرگ تعریف شوند.
عبارات #if,#else,#elif,#endif هم عبارات شرطی هستند که می‌توان برای چک کردن یک سمبل از آن‌ها استفاده کرد:
#define DEBUG
...
#if DEBUG
    Console.WriteLine("You have defined DEBUG symbol");
#endif
نتیجه آن را می‌توانید در تصویر زیر مشاهده کنید:

بدیهی است که همین سمبل DEBUG را undef کنید متن بالا نمایش داده نخواهد شد.
بهتر است به پیش پردازنده‌های دیگر هم نگاهی بیندازیم:
#if STANDARD
    Console.WriteLine("You have defined STANDARD symbol");
#elif PROFESSIONAL
    Console.WriteLine("You have defined PROFESSIONAL symbol");
#elif ULTIMATE
    Console.WriteLine("You have defined ULTIMATE symbol");
#endif
حتی می‌توانید از عملگرهای شرطی چون && یا || یا == یا != و... هم استفاده کنید. تکه کد زیر، از این عملگرها بهره جسته است:
#if STANDARD && EVAL
    Console.WriteLine("You have defined STANDARD and EVAL symbols");
#endif

پیش پردازنده‌های #warning و #error
در پیش پردازنده #warning می‌توانید یک پیام هشدار یا اخطار را به پنجره‌ی warning ارسال کنید؛ ولی برنامه کماکان به اجرای خود ادامه می‌دهد. اما با #error برنامه هم پیام خطا را در پنجره مربوطه نمایش می‌دهد و هم باعث halt شدن برنامه می‌شود.
#if STANDARD && EVAL
    Console.WriteLine("You have defined STANDARD and EVAL symbols");
#endif

در کد بالا #warning را با #error جابجا می‌کنیم:


#region و #endregion
از این دو عبارت در بین کدها استفاده می‌کنیم. برای بلوک بندی کد‌ها می‌توان از آن‌ها استفاده کرد. برای مثال دسته بندی کدهای نوشته شده مثل جدا کردن property‌ها یا رویدادها یا متدها و ...، با محصور شدن تکه کدهای بین این دو، یک علامت + یا - برای انجام عمل expand و collapsed ایجاد می‌شود.


#line
برای تغییر نام فایل و شماره خطوط در هنگام دیباگ (نمایش خطا و هشدارها در پنجره‌ی نمایش خطاها) به کار می‌رود.
مثلا به تکه کد زیر دقت کنید و همچنین به تصویر بعد از آن، بدون نوشتن #line  دقت کنید:
namespace CSPreProcessorDirectivesDemo
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            inta a = 100;
            Console.ReadLine();
        }
    }
}

خطای ما در خط 14 فایل program.cs رخ داده است. در تکه کد زیر پیش پردازنده #line را اضافه کردیم:
#line 400 "MyFile.cs"
inta a = 100;

همانطور که می‌بینید آدرس تکه کد یا خط بعد از آن تغییر پیدا کرد و از آنجا به بعد از 400 به بعد شمرده می‌شود.
طبق منابع نوشته شده این پیش پردازنده موقعی بیشتر سودمند هست که تکه کد، توسط ابزارهای خارجی یا سیستمی ویرایش شده باشد.
در صورتیکه از #line default استفاده کنید، از آن نقطه به بعد، نام فایل و شماره خطاها به صورت عادی اعلام می‌شوند و #line قبلی در نظر گرفته نمی‌شود تا شاید اگر دوباره به #line جدیدی برخورد کند.
#line hidden هم تکه کدهای مربوطه را از دید دیباگر مخفی می‌کند مثل موقعیکه برنامه نویس، کد به کد یا خط به خط برنامه را دیباگ می‌کند ولی از اینجا به بعد از روی  این خطوط رد می‌شود تا به یک #line دیگر برسد. منظور از رد شدن، عدم اجرای خطوط نیست؛ بلکه دیباگ خط به خط می‌باشد.

#progma
این پیش پردازنده از دو بخش نام دستور و آگومان‌ها تشکیل شده است:
#pragma pragma-name pragma-arguments
دات نت از دو نام دستور warning و checksum پشتیبانی می‌کند؛ آرگومان‌هایی که با دستور warning می‌پذیرد:
#pragma warning disable
#pragma warning restore
با آرگومان disabled تمامی هشدارهای خطوط بعد از آن نادیده گرفته شده و اعلام نمی‌شوند و از restore برای بازگشت از حالت disabled به کار می‌رود. همچنین برای غیر فعال کردن هشدار برای خط یا خطوط خاص هم میتوانید به صورت زیر بنویسید:
#pragma warning disable 414
#pragma warning disable 414, 3021

#checksum
#pragma checksum "filename" "{guid}" "checksum bytes"
از این یکی برای ذحیره هشدارها و خطاها در program database یا PDB استفاده می‌شود (برای مواقعیکه پروژه شما قرار است به یک com یا dll تبدیل شود؛ کاربردی زیادی دارد). آرگومان اول نام فایل که بعدا برای مانیتور کردن به راحتی بین کلاس‌ها تشخیص داده شود و دومی که GUID است و همین GUID را باید برای فایل مشخص کنید.
// Guid for the interface IMyInterface.
[Guid("F9168C5E-CEB2-4faa-B6BF-329BF39FA1E4")]
interface IMyInterface
{
    void MyMethod();
}

// Guid for the coclass MyTestClass.
[Guid("936DA01F-9ABD-4d9d-80C7-02AF85C822A8")]
public class MyTestClass : IMyInterface
{
    public void MyMethod() {}
}
و checksum _bytes که باید به صورت هگزادسیمال در حالت رشته‌ای نوشته شود و باید بیانگر یک عدد زوج باشد؛ در صورتیکه یک عدد فرد را مشخص کنید، کمپایلر پیش پردازنده شما را در نظر نمی‌گیرد. نهایتا به صورت زیر نوشته می‌شود:
class TestClass
{
    static int Main()
    {
        #pragma checksum "file.cs" "{3673e4ca-6098-4ec1-890f-8fceb2a794a2}" "{012345678AB}" // New checksum
    }
}

منابع :
مطالب
کار با اسناد در RavenDb 4، ثبت و ویرایش
اگر تا بحال با بانک‌های NoSql کار کرده و لذت برده‌اید، به شما پیشنهاد میکنم حتما RavenDb را هم امتحان کنید، تا لذت استفاده از NoSql را چندین برابر حس کنید! RavenDb یک بانک اطلاعاتی NoSql از نوع DocumentStore است که به‌صورت متن باز توسعه داده می‌شود و مخزن کد آن در Github موجود است. از ویژگی‌های بارز RavenDb نسبت به سایر DocumentStoreها، Transactional بودن میباشد و در نسخه‌ی 4 بصورت کامل از Net Core. پشتیبانی میکند. برای آشنایی بیشتر با NoSql میتوانید از مقالات موجود در گروه NoSql استفاده کنید و برای آشنایی با RavenDb از دوره ای که در سایت وجود دارد استفاده نمایید(دوره مربوط به نسخه‌ی 3.5 می‌باشد).
از بارز‌ترین ویژگی‌های NoSqlها توانایی آن‌ها در ذخیره‌ی اطلاعات، بدون توجه به اسکیمای آن هاست؛ پس هر نوع مدلی که ما برای ذخیره اطلاعات نرم افزار تعریف میکنیم، فقط برای درک بهتر ما هست و بس!

با این مقدمه مدل‌های زیر را برای شروع کار داریم:
Public Class User
{
        public string Id { get; set; }
        public string PhoneNumber { get; set; }
        public Dictionary<string, App> Apps { get; set; }
}
public class App
{
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public string UserName { get; set; }
        public List<string> Roles { get; set; }
        public List<String> Messages { get; set; }
        public String AdressId { get; set; }
        public bool IsActive { get; set; } = true;
        [JsonIgnore]
        public string DisplayName => $"{FirstName} {LastName}";
}

در این مدل، هر کاربر با یک شماره تماس میتواند در چندین برنامه ثبت شود و اطلاعات او در هر برنامه هم میتواند متفاوت باشد.
برای اتصال به RavenDb، به DocumentStore و برای ارسال درخواست‌ها به سمت سرور، به DocumentSession نیاز داریم. نمونه سازی DocumentStore هزینه‌بر بوده و باید در طی اجرای نرم افزار فقط یکبار(Singleton) نمونه سازی شود. DocumentSession بسیار سبک بوده و باید به ازای هر درخواست که به سمت سرور RavenDb ارسال میگردد یک بار نمونه سازی شده و بعد از آن نابود شود. پس برای استفاده در ASP.NET Core به این پیاده سازی در Startup میرسیم:
services.AddSingleton<IDocumentStore>(serviceProvider =>
{
      var store = new DocumentStore()
      {
            Urls = new[] { "http://192.168.1.10:8080" },
            Database = "AccountingSystem",
      }.Initialize();
      return store;
});

services.AddScoped<IAsyncDocumentSession>(serviceProvider =>
{
      var store = serviceProvider.GetRequiredService<IDocumentStore>();
      return store.OpenAsyncSession();
});

حال در تمام بخش‌های نرم افزار می‌توانیم DocumentSession استفاده کنیم.
برای ذخیره سازی مدل در RavenDb از کد زیر استفاده می‌کنیم:
var user = new User
{
      PhoneNumber = user.PhoneNumber
};
user.Apps.Add(appCode, new ActiveApp
{
       FirstName = "عبدالصالح",
       LastName = "کاشانی",
       UserName = abdossaleh,
       IsActive = true,
       RolesId = new List<string>{"Admin"}
});
await _documentSession.StoreAsync(user);
await _documentSession.SaveChangesAsync()

این ساده‌ترین کاری هست که میتوانیم انجام دهیم. بلافاصله بعد از استفاده از متد StoreAsync و بدون رفت و برگشتی به سرور، ویژگی Id برای user مقداردهی می‌شود و توضیح این رفتار هم پیشتر گفته شده است. با فراخوانی متد SaveChangesAsync تغییرات اتفاق افتاده در DocumentSession برای ذخیره سازی به سمت سرور ارسال می‌شوند. بله! الگوی Repository و UnitOfWork.
حال برای دریافت همین مدل، در صورتیکه Id آن را در اختیار داشته باشیم، از متد LoadAsync استفاده میکنیم.
var user = await _documentSession.LoadAsync<User>("Users/131-A");
با لود شدن کاربر، این Entity تحت نظر قرار میگیرد و اگر تغییری در هر کدام از ویژگی‌های آن صورت گیرد و متد SaveChangesAsync فراخوانی شود، کل مدل برای به‌روزرسانی به سمت سرور ارسال میشود. کل مدل و این به معنای بار اضافی در شبکه هست. البته در مدل‌های کوچک بهتر است که همین کار را انجام دهیم. ولی در اینجا به عمد مدلی را انتخاب کرده‌ایم که اطلاعات زیادی را در خود نگهداری میکند و ارسال تمام آن به ازای یک تغییر کوچک به صرفه نیست! خوشبختانه RavenDb برای حل این مشکل امکانات جالبی را در اختیار ما قرار داده که در ادامه آن‌ها را بررسی می‌کنیم.

Patching
به معنای تغییر دادن قسمتی از سند که شامل تغییر مقادیر، اضافه یا حذف یک ویژگی، ایجاد تغییرات در لیست و ... می‌باشد. با استفاده از متدهای Patch سند، میتوانیم بدون نیاز به لود سند و تغییر و ذخیره آن، قسمتی از سند را ویرایش کنیم. عملیات Patch، سمت سرور اجرا می‌شوند. برای مثال برای تغییر شماره تماس، از متد زیر استفاده می‌کنیم:
_documentSession.Advanced.Patch<User, string>("Users/131-A",
      u => u.PhoneNumber
      , "09131110000");
که مدلی را که میخواهیم تغییر دهیم، به همراه نوع ویژگی مورد نظر برای تغییر، دریافت میکند و بعد از آن، به ترتیب Id سند مورد نظر، ویژگی مورد نظر برای اعمال تغییر و مقدار را میگیرد و با فراخوانی SaveChangesAsync این تغییرات اعمال می‌شوند. نکته‌ای که باید توجه کنید این است که اگر مدلی را لود کردید و در فیلدهای آن تغییری ایجاد نموده‌اید، دیگر نمیتوانید از Patch یا Defer (توضیح داده میشود) استفاده کنید. به عبارت دیگر در هر درخواست یا باید از سیستم Tracking خود RavenDb استفاده کنید و یا از Patching!
برای اضافه کردن یک آیتم به لیست،  از Patch بصورت زیر استفاده میکنیم:
_documentSession.Advanced.Patch<User, string>("Users/131-A",
      u => u.Apps["59"].RolesId
      , r => r.Add("Admin"));

برای اضافه کردن مقداری به یک مقدار عددی در RavenDb، از متد Increment بصورت زیر استفاده میکنیم:
 _documentSession.Advanced.Increment<User, int>("Users/131-A", x => x.TestProp, 10);
متد Patch برای کارهای ساده‌ی اینچنین بسیار کاربردی می‌باشد؛ ولی برای کارهای پیشرفته‌تر کارآیی ندارد. به همین دلیل متد Defer در کنار آن معرفی شده‌است که فوق العاده کاربردی ولی اصطلاحا non-typed است و تحت نظارت Compiler نیست. برای مثال اضافه کردن یک مقدار به Dictionary ما، از طریق Patch امکان ندارد. اما اینکار با استفاده از متد Defer و کدهای JavaScript به‌سادگی زیر می‌باشد:
_documentSession.Advanced.Defer(new PatchCommandData("Users/131-A", null,
                              new PatchRequest()
                              {
                                    Script = $@"this.Apps[args.appCode] = args.app",
                                    Values =
                                         {
                                              {"appCode", appCode},
                                              {"app", new ActiveApp
                                                   {
                                                        FirstName = "عبدالصالح",
                                                        LastName = "کاشانی",
                                                        UserName = abdossaleh,
                                                        RolesId = new List<string>{"Admin"}
                                                    }
                                              }
                                          }
                              }, null));
متد Defer شناسه‌ی سند مورد نظر را گرفته و اسکریپت ما را با آرگومان‌های ارسالی، بر روی سند اعمال میکند. Defer دسترسی کاملی را به ما برای تغییر در سند میدهد. برای نمونه میتوانیم آیتمی را به مکان خاصی از لیست اضافه کنیم (برای کوتاه‌تر شدن اسکریپت‌ها فقط بخش Script و Value را ذکر میکنم):
Script = "this.Apps[args.app].Roles.splice(args.index,0,args.role)",
Values =
        {
            {
                "index": 1 // مکانی که میخواهیم عملیات انجام شود
                "app", 59
                "role", "User"
            }
        }
this در اینجا به سند جاری اشاره میکند.
از همین روش میتوانیم برای ویرایش کردن یک آیتم هم استفاده کنیم. برای مثال اگر مقدار 0 را در متد splice به یک تغییر دهیم، عملیات ویرایش صورت می‌گیرد (در واقع حذف آیتم در مکان index و درج آیتم جدید در همان مکان):
splice(args.index,1,args.role)
و برای حذف تمام آیتم‌های لیست جز یک آیتم خاص، از کد زیر استفاده میکنیم:
Script = @"this.Roles= this.Apps[args.app].Roles.filter(role=> role != args.role);",
        Values =
        {
            {"app", 59}
            {"role", "User"}
        }
همانطور که مشاهده می‌کنید به راحتی می‌توانیم کدهای جاوا اسکریپتی خود را در Defer استفاده کنیم. اما این قدرت زیاد، امکان اشتباه در کدهای ما را زیاد میکند چرا که تحت کنترل کامپایلر نیست.
مطالب دوره‌ها
آشنایی با مدل برنامه نویسی TAP
تاریخچه‌ی اعمال غیر همزمان در دات نت فریم ورک

دات نت فریم ورک، از زمان ارائه نگارش یک آن، از اعمال غیرهمزمان و API خاص آن پشتیبانی می‌کرده‌است. همچنین این مورد یکی از ویژگی‌های Win32 نیز می‌باشد. نوشتن کدهای همزمان متداول بسیار ساده است. در این نوع کدها هر عملیات خاص، پس از پایان عملیات قبلی انجام می‌شود.
        public string TestNoneAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            return webClient.DownloadString("http://www.google.com");
        }
در این مثال متداول، متد DownloadString به صورت همزمان یا synchronous عمل می‌کند. به این معنا که تا پایان عملیات دریافت اطلاعات از وب، منتظر مانده و ترد جاری را قفل می‌کند. مشکل از جایی آغاز می‌شود که مدت زمان دریافت اطلاعات، طولانی باشد. چون این عملیات در ترد UI در حال انجام است، کل رابط کاربری برنامه تا پایان عملیات نیز قفل شده و دیگر پاسخگوی سایر اعمال رسیده نخواهد بود. در این حالت عموما ویندوز در نوار عنوان برنامه، واژه‌های Not responding را نمایش می‌دهد.
این مورد همچنین در برنامه‌های سمت سرور نیز حائز اهمیت است. با قفل شدن تعداد زیادی ترد در حال اجرا، عملا قدرت پاسخ‌دهی سرور نیز کاهش می‌یابد. بنابراین در این نوع موارد، برنامه‌های چند ریسمانی هرچند در سمت کلاینت ممکن است مفید واقع شوند و برای مثال ترد UI را آزاد کنند، اما اثر آنچنانی بر روی برنامه‌های سمت سرور ندارند. زیرا در آن‌ها می‌توان هزاران ترد را ایجاد کرد که همگی دارای کدهای اصطلاحا blocking باشند. برای حل این مساله استفاده از API غیرهمزمان توصیه می‌شود.
برای نمونه کلاس WebClient توکار دات نت، دارای متدی به نام DownloadStringAsync نیز می‌باشد. این متد به محض فراخوانی، ترد جاری را آزاد می‌کند. به این معنا که فراخوانی آن سبب توقف ترد جاری برای دریافت نتیجه‌ی دریافت اطلاعات از وب نمی‌شود. به این نوع API، یک Asynchronous API گفته می‌شود؛ زیرا با سایر کدهای نوشته شده، هماهنگ و همزمان اجرا نمی‌شود.
هر چند این کد جدید مشکل عدم پاسخ دهی برنامه را برطرف می‌کند، اما مشکل دیگری را به همراه دارد؛ چگونه باید حاصل عملیات آن‌را پس از پایان کار دریافت کرد؟ چگونه باید خطاها و مشکلات احتمالی را مدیریت کرد؟
برای مدیریت این مساله، رخدادی به نام DownloadStringCompleted تعریف شده‌است. روال رویدادگردان آن پس از پایان کار دریافت اطلاعات از وب، فراخوانی می‌گردد.
        public void TestAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            webClient.DownloadStringAsync(new Uri("http://www.google.com"));
            webClient.DownloadStringCompleted += webClientDownloadStringCompleted;
        }

        void webClientDownloadStringCompleted(object sender, DownloadStringCompletedEventArgs e)
        {
            // use e.Result
        }
در اینجا همچنین توسط آرگومان DownloadStringCompletedEventArgs، موفقیت یا شکست عملیات نیز گزارش می‌شود و مقدار e.Result حاصل عملیات است.

مشکل!
ما سادگی یک عملیات همزمان را از دست دادیم. متد TestNoneAsync از لحاظ پیاده سازی و همچنین خواندن و نگهداری آن در طول زمان، بسیار ساده‌تر است از نمونه‌ی TestAsync نوشته شده. در کدهای غیرهمزمان فوق، یک متد ساده، به دو متد مجزا خرد شده‌است و نتیجه‌ی نهایی، درون یک روال رخدادگردان بدست می‌آید.
به این مدل، EAP یا Event based asynchronous pattern نیز گفته می‌شود. EAP در دات نت 2 معرفی شد. روال‌های رخدادگردان در این حالت، در ترد اصلی برنامه اجرا می‌شوند. اما اگر به حالت اصلی اعمال غیرهمزمان موجود از دات نت یک کوچ کنیم، اینطور نیست. در WinForms و WPF برای به روز رسانی رابط کاربری نیاز است اطلاعات دریافت شده در همان تردی که رابط کاربری ایجاد شده است، تحویل گرفته شده و استفاده شوند. در غیراینصورت استثنایی صادر شده و برنامه خاتمه می‌یابد.


آشنایی با Synchronization Context

ابتدا یک برنامه‌ی WinForms ساده را آغاز کرده و یک دکمه‌ی جدید را به نام btnGetInfo و یک تکست باکس را به نام txtResults، به آن اضافه کنید. سپس کدهای فرم اصلی آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
using System;
using System.Linq;
using System.Net;
using System.Windows.Forms;

namespace Async02
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        public Form1()
        {
            InitializeComponent();
        }

        private void btnGetInfo_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var req = (HttpWebRequest)WebRequest.Create("http://www.google.com");
            req.Method = "HEAD";
            req.BeginGetResponse(
                asyncResult =>
                {
                    var resp = (HttpWebResponse)req.EndGetResponse(asyncResult);
                    var headersText = formatHeaders(resp.Headers);
                    txtResults.Text = headersText;
                }, null);
        }

        private string formatHeaders(WebHeaderCollection headers)
        {
            var headerString = headers.Keys.Cast<string>()
                                      .Select(header => string.Format("{0}:{1}", header, headers[header]));
            return string.Join(Environment.NewLine, headerString.ToArray());
        }
    }
}
در اینجا از روش دیگری برای دریافت اطلاعات از وب استفاده کرده‌ایم. با استفاده از امکانات HttpWebRequest، کوئری‌های پیشرفته‌تری را می‌توان تهیه کرد. برای مثال می‌توان نوع متد را به HEAD تنظیم نمود؛ تا صرفا مقادیر هدر آدرس درخواستی از سرور، دریافت شوند.
همچنین در این مثال از متد غیرهمزمان BeginGetResponse نیز استفاده شده‌است. در این نوع API خاص، کار با BeginGetResponse آغاز شده و سپس در callback نهایی توسط EndGetResponse، نتیجه‌ی عملیات به دست می‌آید.
اگر برنامه را اجرا کنید، با استثنای زیر مواجه خواهید شد:
 An exception of type 'System.InvalidOperationException' occurred in System.Windows.Forms.dll but was not handled in user code
Additional information: Cross-thread operation not valid: Control 'txtResults' accessed from a thread other than the thread it was created on.
علت اینجا است که asyncResult دریافتی، در تردی دیگر نسبت به ترد اصلی برنامه که UI را اداره می‌کند، اجرا می‌شود. یکی از راه حل‌های این مشکل و انتقال اطلاعات به ترد اصلی برنامه، استفاده از Synchronization Context است:
        private void btnGetInfo_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var sync = SynchronizationContext.Current;
            var req = (HttpWebRequest)WebRequest.Create("http://www.google.com");
            req.Method = "HEAD";
            req.BeginGetResponse(
                asyncResult =>
                {
                    var resp = (HttpWebResponse)req.EndGetResponse(asyncResult);
                    var headersText = formatHeaders(resp.Headers);
                    sync.Post(delegate { txtResults.Text = headersText; }, null);
                }, null);
        }
SynchronizationContext.Current در اینجا چون در ابتدای متد دریافت اطلاعات اجرا می‌شود، به ترد UI، یا ترد اصلی برنامه اشاره می‌کند. به همین جهت این زمینه را نباید داخل Async callback دریافت کرد؛ زیرا ترد جاری آن، ترد UI مدنظر ما نیست. سپس همانطور که ملاحظه می‌کنید، توسط متد Post آن می‌توان اطلاعات را در زمینه‌ی تردی که SynchronizationContext به آن اشاره می‌کند اجرا کرد.


برای درک بهتر آن، سه break point را پیش از متد BeginGetResponse، داخل  Async calback و داخل delegate متد Post قرار دهید. پس از اجرای برنامه، از منوی دیباگ در VS.NET گزینه‌ی Windows و سپس Threads را انتخاب کنید.
در اینجا همانطور که مشخص است، کد داخل delegate تعریف شده، در ترد اصلی برنامه اجرا می‌شود و نه یکی از Worker threadهای ثانویه.
هر چند استفاده از متدهای تو در تو و lambda syntax، نیاز به تعریف چندین متد جداگانه را برطرف کرده‌است، اما باز هم کد ساده‌ای به نظر نمی‌رسد. در سی شارپ 5، برای مدیریت بهتر تمام مشکلات یاد شده، پشتیبانی توکاری از اعمال غیرهمزمان، به هسته‌ی زبان اضافه شده‌است.


Syntax ابتدایی یک متد Async

در ابتدا کلاس و متد Async زیر را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Threading.Tasks;

namespace Async01
{
    public class AsyncExample
    {
        public async Task DoWorkAsync(int parameter)
        {
            await Task.Delay(parameter);
            Console.WriteLine(parameter);
        }
    }
}
شیوه‌ی نگارش آن بر اساس راهنمای نوشتن برنامه‌های Async یا Task asynchronous programming model یا به اختصار TAP است:
- در مدل برنامه نویسی TAP، متدهای غیرهمزمان باید یک Task را بازگشت دهند؛ یا نمونه‌ی جنریک آن‌را. البته کامپایلر، async void را نیز پشتیبانی می‌کند ولی در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد که چرا استفاده از آن مشکل‌زا است و باید از آن پرهیز شود.
- همچنین مطابق TAP، اینگونه متدها باید به پسوند Async ختم شوند تا استفاده کننده در حین کار با Intellisense، بتواند آ‌ن‌ها را از متدهای معمولی سریعتر تشخیص دهد.
- از واژه‌ی کلیدی async نیز استفاده می‌گردد تا کامپایلر از وجود اعمال غیر همزمان مطلع گردد.
- await به کامپایلر می‌گوید، عبارت پس از من، یک وظیفه‌ی غیرهمزمان است و ادامه‌ی کدهای نوشته شده، تنها زمانی باید اجرا شوند که عملیات غیرهمزمان معرفی شده، تکمیل گردد.

در متد DoWorkAsync، ابتدا به اندازه‌‌ای مشخص توقف حاصل شده و سپس سطر بعدی یعنی Console.WriteLine اجرا می‌شود.


یک اشتباه عمومی! استفاده از واژه‌های کلیدی async و await متد شما را async نمی‌کنند.

برخلاف تصور ابتدایی از بکارگیری واژه‌های کلیدی async و await، این کلمات نحوه‌ی اجرای متد شما را async نمی‌کنند. این کلمات صرفا برای تشکیل متدهایی که هم اکنون غیرهمزمان هستند، مفید می‌باشند. برای توضیح بیشتر آن به مثال ذیل دقت کنید:
        public async Task<double> GetNumberAsync()
        {
            var generator = new Random();
            await Task.Delay(generator.Next(1000));

            return generator.NextDouble();
        }
در این متد با استفاده از Task.Delay، انجام یک عملیات طولانی شبیه سازی شده‌است؛ مثلا دریافت یک عدد یا نتیجه از یک وب سرویس. سپس در نهایت، عددی را بازگشت داده است. برای بازگشت یک خروجی double، در اینجا از نمونه‌ی جنریک Task استفاده شده‌است.
در ادامه برای استفاده از آن خواهیم داشت:
        public async Task<double> GetSumAsync()
        {
            var leftOperand = await GetNumberAsync();
            var rightOperand = await GetNumberAsync();

            return leftOperand + rightOperand;
        }
خروجی این متد تنها زمانی بازگشت داده می‌شود که نتایج leftOperand و rightOperand از وب سرویس فرضی، دریافت شده باشند و در اختیار مصرف کننده قرارگیرند. بنابراین همانطور که ملاحظه می‌کنید از واژه‌ی کلیدی await جهت تشکیل یک عملیات غیرهمزمان و مدیریت ساده‌تر کدهای نهایی، شبیه به کدهای معمولی همزمان استفاده شده‌است.
در کدهای همزمان متداول، سطر اول ابتدا انجام می‌شود و بعد سطر دوم و الی آخر. با استفاده از واژه‌ی کلیدی await یک چنین عملکردی را با اعمال غیرهمزمان خواهیم داشت. پیش از این برای مدیریت اینگونه اعمال از یک سری callback و یا رخداد استفاده می‌شد. برای مثال ابتدا عملیات همزمانی شروع شده و سپس نتیجه‌ی آن در یک روال رخ‌داد گردان جایی در کدهای برنامه دریافت می‌شد (مانند مثال ابتدای بحث). اکنون تصور کنید که قصد داشتید جمع نهایی حاصل دو عملیات غیرهمزمان را از دو روال رخدادگردان جدا از هم، جمع آوری کرده و بازگشت دهید. هرچند اینکار غیرممکن نیست، اما حاصل کار به طور قطع آنچنان زیبا نبوده و قابلیت نگهداری پایینی دارد. واژه‌ی کلیدی await، انجام اینگونه امور غیرهمزمان را طبیعی و همزمان جلوه می‌دهد. به این ترتیب بهتر می‌توان بر روی منطق و الگوریتم‌های مورد استفاده تمرکز داشت، تا اینکه مدام درگیر مکانیک اعمال غیرهمزمان بود.

امکان استفاده از واژه‌ی کلیدی await در هر جایی از کدها وجود دارد. برای نمونه در مثال زیر، برای ترکیب دو عملیات غیرهمزمان، از await در حین تشکیل عملیات ضرب نهایی، دقیقا در جایی که مقدار متد باید بازگشت داده شود، استفاده شده‌است:
        public async Task<double> GetProductOfSumAsync()
        {
            var leftOperand = GetSumAsync();
            var rightOperand = GetSumAsync();

            return await leftOperand * await rightOperand;
        }
اگر await را از این مثال حذف کنیم، خطای کامپایل زیر را دریافت خواهیم کرد:
 Operator '*' cannot be applied to operands of type 'System.Threading.Tasks.Task<double>' and 'System.Threading.Tasks.Task<double>'
خروجی متد GetSumAsync صرفا یک Task است و نه یک عدد. پس از استفاده از await، عملیات آن انجام شده و بازگشت داده می‌شود.


اگر متد DownloadString همزمان ابتدای بحث را نیز بخواهیم تبدیل به نمونه‌ی async سی‌شارپ 5 کنیم، می‌توان از متد الحاقی جدید آن به نام DownloadStringTaskAsync کمک گرفت:
        public async Task<string> DownloadAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            return await webClient.DownloadStringTaskAsync("http://www.google.com");
        }
نکته‌ی مهم این کد علاوه بر ساده سازی اعمال غیر همزمان، برای استفاده از نتیجه‌ی نهایی آن، نیازی به SynchronizationContext معرفی شده در تاریخچه‌ی ابتدای بحث نیست. نتیجه‌ی دریافتی از آن در ترد اصلی برنامه تحویل داده شده و به سادگی قابل استفاده است.


سؤال: آیا استفاده از await نیز ترد جاری را قفل می‌کند؟

اگر به کدها دقت کنید، استفاده از await به معنای صبر کردن تا پایان عملیات async است. پس اینطور به نظر می‌رسد که در اینجا نیز ترد اصلی، همانند قبل قفل شده‌است.
        public void TestDownloadAsync()
        {
            Debug.WriteLine("Before DownloadAsync");
            DownloadAsync();
            Debug.WriteLine("After DownloadAsync");
        }
اگر این متد را اجرا کنید (در آن await بکار نرفته)، بلافاصله خروجی ذیل را مشاهده خواهید کرد:
 Before DownloadAsync
After DownloadAsync
به این معنا که در اصل، همانند سایر روش‌های async موجود از دات نت یک، در اینجا نیز فراخوانی متد async ترد اصلی را بلافاصله آزاد می‌کند و ترد آن‌را قفل نخواهد کرد. استفاده از await نیز عملکرد کدها را تغییر نمی‌دهد. تنها کامپایلر در پشت صحنه همان کدهای لازم جهت مدیریت روال‌های رخدادگردان و callbackها را تولید می‌کند، به نحوی که صرفا نحوه‌ی کدنویسی ما همزمان به نظر می‌رسد، اما در پشت صحنه، نحوه‌ی اجرای آن غیرهمزمان است.


برنامه‌های Async و نگارش‌های مختلف دات نت

شاید در ابتدا به نظر برسد که قابلیت‌های جدید async و await صرفا متعلق هستند به دات نت 4.5 به بعد؛ اما خیر. اگر کامپایلری را داشته باشید که از این واژه‌های کلیدی را پشتیبانی کند، امکان استفاده از آن‌ها را با دات نت 4 نیز خواهید داشت. برای این منظور تنها کافی است از VS 2012 به بعد استفاده نمائید. سپس در کنسول پاورشل نیوگت دستور ذیل را اجرا نمائید (فقط برای برنامه‌های دات نت 4 البته):
 PM> Install-Package Microsoft.Bcl.Async
این روال متداول VS.NET بوده است تا به امروز. برای مثال اگر VS 2010 را نصب کنید و سپس یک برنامه‌ی دات نت 3.5 را ایجاد کنید، امکان استفاده‌ی کامل از تمام امکانات سی‌شارپ 4، مانند آرگومان‌های نامدار و یا مقادیر پیش فرض آرگومان‌ها را در یک برنامه‌ی دات نت 3.5 نیز خواهید داشت. همین نکته در مورد async نیز صادق است. VS 2012 (یا نگارش‌های جدیدتر) را نصب کنید و سپس یک پروژه‌ی دات نت 4 را آغاز کنید. امکان استفاده از async و await را خواهید داشت. البته در این حالت دسترسی به متدهای الحاقی جدید را مانند DownloadStringTaskAsync نخواهید داشت. برای رفع این مشکل باید بسته‌ی  Microsoft.Bcl.Async را نیز توسط نیوگت نصب کنید.
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #12
- یک سری پیشنیاز طراحی رو باید بدونید مانند «کار با کلیدهای اصلی و خارجی در EF Code first ». در اینجا با نحوه تعریف صحیح کلید خارجی به صورت یک خاصیت عددی آشنا خواهید شد. این مورد همان چیزی است که باید از یک drop down list دریافت شود. فقط primary key یک رکورد مهم است نه تمام خواص و فیلدهای مرتبط با آن.
- مرحله بعد ارسال اطلاعات به View هست به این ترتیب:
public ActionResult Index()
{
    var query = db.Users.Select(c => new SelectListItem
                                              {
                                                  Value = c.UserId, 
                                                  Text = c.UserName,
                                                  Selected = c.UserId.Equals(3)
                                              });
    var model = new MyFormViewModel
                    {
                        List = query.ToList()
                    };
    return View(model);
}
در اینجا بر اساس اطلاعات بانک اطلاعاتی SelectListItem‌ها تشکیل شده و به ViewModel فرم جاری ارسال می‌شود (به علاوه باید با ViewModel کار کنید نه مدل جداول بانک اطلاعاتی).
public class MyFormViewModel
{
    public int UserId { get; set; }
    public IList<SelectListItem> List { get; set; }
}
در مورد نگاشت‌ها هم مباحث auto-mapper در سایت هست.
همچنین خاصیت Selected هم در اینجا بر اساس یک شرط تعیین شده.
- قسمت View برنامه هم به این شکل خواهد بود:
@model MyFormViewModel

@Html.DropDownListFor(m => m.UserId, Model.List, "--Select One--")

مطالب
Query Options در پروتکل OData
در قسمت قبل  با OData به صورت مختصر آشنا شدیم. در این قسمت به امکانات توکار OData و جزئیات query options پرداخته و همچنین قابلیت‌های امنیتی این پروتکل را بررسی مینماییم.
در قسمت قبلی، config مربوط به OData و همچنین Controller و Crud مربوط به آن entity پیاده سازی شد. در این قسمت ابتدا سه موجودیت را به نام‌های Product ، Category و همچنین Supplier، به صورت زیر تعریف مینماییم:

به این صورت مدل‌های خود را تعریف کرده و طبق مقاله‌ی قبلی، Controller‌های هر یک را پیاده سازی نمایید:

public class Supplier
{
    [Key]
    public string Key {get; set; }
    public string Name { get; set; }
}
public class Category
{
    public int ID { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public virtual ICollection<Product> Products { get; set; }
}

public class Product
{
    public int ID { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public decimal Price { get; set; }

    [ForeignKey("Category")]
    public int CategoryId { get; set; }
    public Category Category { get; set; }

    [ForeignKey("Supplier")]
    public string SupplierId { get; set; }
    public virtual Supplier Supplier { get; set; }
}

پکیج Microsoft.AspNet.OData به تازگی ورژن 6 آن به صورت رسمی منتشر شده و شامل تغییراتی نسبت به نسخه‌ی قبلی آن است. اولین نکته‌ی حائز اهمیت، Config آن است که به صورت زیر تغییر کرده و باید Option‌های مورد نیاز، کانفیگ شوند. در این نسخه DI نیز به Odata اضافه شده است:

public static void Register(HttpConfiguration config)
        {
            ODataModelBuilder odataModelBuilder = new ODataConventionModelBuilder();

            var product = odataModelBuilder.EntitySet<Product>("Products");
            var category = odataModelBuilder.EntitySet<Category>("Categories");
            var supplier = odataModelBuilder.EntitySet<Supplier>("Suppliers");

            var edmModel = odataModelBuilder.GetEdmModel();

            supplier.EntityType.Ignore(c => c.Name);

            config.Select(System.Web.OData.Query.QueryOptionSetting.Allowed);
            config.MaxTop(25);
            config.OrderBy(System.Web.OData.Query.QueryOptionSetting.Allowed);
            config.Count(System.Web.OData.Query.QueryOptionSetting.Allowed);
            config.Expand(System.Web.OData.Query.QueryOptionSetting.Allowed);
            config.Filter(System.Web.OData.Query.QueryOptionSetting.Allowed);
            config.Count(System.Web.OData.Query.QueryOptionSetting.Allowed);

            //config.MapODataServiceRoute("ODataRoute", "odata", edmModel); // کانفیگ به صورت معمولی
           config.MapODataServiceRoute("ODataRoute", "odata",
                builder =>
                {
                    builder.AddService(ServiceLifetime.Singleton, sp => edmModel);
                    builder.AddService<IEnumerable<IODataRoutingConvention>>(ServiceLifetime.Singleton, sp => ODataRoutingConventions.CreateDefault());
                });
}
باید همه‌ی Query option‌هایی را که به آنها نیاز داریم، معرفی نماییم و فرض کنید که ProductsController و متد Get آن بدین صورت پیاده سازی شده باشد:
[EnableQuery]
        public IQueryable<Product> Get()
        {
            return new List<Product>
            {
                new Product { Id = 1, Name = "name 1", Price = 11, Category = new Category {Id =1, Name = "Cat1" } },
                new Product { Id = 2, Name = "name 2", Price = 12, Category = new Category {Id =2, Name = "Cat2" } },
                new Product { Id = 3, Name = "name 3", Price = 13, Category = new Category {Id =3, Name = "Cat3" } },
                new Product { Id = 4, Name = "name 4", Price = 14, Category = new Category {Id =4, Name = "Cat4" } },
            }.AsQueryable(); ;
        }
در این پروتکل به صورت توکار، optionهای زیر قابل استفاده است:

 Description Option 
 بسط دادن موجودیت مرتبط  $expand
 فیلتر کردن نتیجه، بر اساس شرط‌های Boolean ی  $filter
 فرمان به سرور که تعداد رکورد‌های بازگشتی را نیز نمایش دهد(مناسب برای پیاده سازی server-side pagging )  $count
 مرتب کردن نتیجه‌ی بازگشتی  $orderby
 select زدن روی پراپرتی‌های درخواستی  $select
 پرش کردن از اولین رکورد به اندازه‌ی n عدد  $skip
 فقط بازگرداندن n رکورد اول  $top
کوئری‌های زیر را در نظر بگیرید:

 در کوئری اول، فقط فیلد‌های Id,Name از Products برگشت داده خواهند شد و در کوئری دوم، از 2 رکورد اول، صرفنظر می‌شود و از بقیه‌ی آنها، فقط 3 رکورد بازگشت داده میشود:
/odata/Products?$select=Id,Name
/odata/Products?$top=3&$skip=2
/odata/Products?$count=true
در پاسخ کوئری فوق، تعداد رکورد‌های بازگشتی نیز نمایش داده میشوند:
{@odata.context: "http://localhost:4516/odata/$metadata#Products", @odata.count: 4,…}
@odata.context:"http://localhost:4516/odata/$metadata#Products"
@odata.count:4
value:[{Id: 1, Name: "name 1", Price: 11, SupplierId: 0, CategoryId: 0},…]
0:{Id: 1, Name: "name 1", Price: 11, SupplierId: 0, CategoryId: 0}
1:{Id: 2, Name: "name 2", Price: 12, SupplierId: 0, CategoryId: 0}
2:{Id: 3, Name: "name 3", Price: 13, SupplierId: 0, CategoryId: 0}
3:{Id: 4, Name: "name 4", Price: 14, SupplierId: 0, CategoryId: 0}
در response، این مقادیر به همراه تعداد رکورد بازگشتی، نمایش داده میشوند که برای پیاده سازی paging مناسب است.
/odata/Products?$filter=Id eq 1
در کوئری فوق eq مخفف equal و به معنای برابر است و بجای آن میتوان از gt به معنای بزرگتر و lt به معنای کوچکتر نیز استفاده کرد:
/odata/Products?$filter=Id gt 1 and Id lt 3
/odata/Products?$orderby=Id desc
در کوئری فوق نیز به صورت واضح، بر روی فیلد Id، مرتب سازی به صورت نزولی خواهد بود و در صورت وجود نداشتن کلمه کلیدی desc، به صورت صعودی خواهد بود.
بسط دادن موجودیت‌های دیگر نیز بدین شکل زیر میباشد:
/odata/Products?$expand=Category
برای اینکه چندین موجودیت دیگر نیز بسط داده شوند، اینگونه رفتار مینماییم:
/odata/Products?$expand=Category,Supplier
برای اینکه به صورت عمیق به موجودیت‌های دیگر بسط داده شود، بصورت زیر:
/odata/Categories(1)?$expand=Products/Supplier
و برای اینکه حداکثر تعداد رکورد بازگشتی را مشخص نماییم:
[EnableQuery(PageSize = 10)]


محدود کردن Query Options
به صورت زیر میتوانیم فقط option‌های دلخواه را فراخوانی نماییم. مثلا در اینجا فقط اجازه‌ی Skip و Top داده شده است و بطور مثال Select قابل فراخوانی نیست:
[EnableQuery (AllowedQueryOptions= AllowedQueryOptions.Skip | AllowedQueryOptions.Top)]
برای اینکه فقط اجازه‌ی logical function زیر را بدهیم (فقط eq):
[EnableQuery(AllowedLogicalOperators=AllowedLogicalOperators.Equal)]
برای اینکه Property خاصی در edm قابلیت نمایش نباشد، در config بطور مثال Price را ignore مینماییم:
var product = odataModelBuilder.EntitySet<Product>("Products");
product.EntityType.Ignore(e => e.Price);
برای اینکه فقط بر روی فیلد‌های خاصی بتوان از orderby استفاده نمود:
[EnableQuery(AllowedOrderByProperties = "Id,Name")]
یک option به نام value$ برای بازگرداندن تنها آن رکورد مورد نظر، به صورت مجزا میباشد. برای اینکار بطور مثال متد زیر را به کنترلر خود اضافه کنید:
public System.Web.Http.IHttpActionResult GetName(int key)
        {
            Product product = Get().Single(c => c.Id == key);            
            return Ok(product.Name);
        }
/odata/Products(1)/Name/$value
و حاصل کوئری فوق، مقداری بطور مثال برابر زیر خواهد بود و نه به صورت convention پاسخ‌های OData، فرمت بازگشتی "text/plain" خواهد بود و نه json:
HTTP/1.1 200 OK
Content-Type: text/plain; charset=utf-8
DataServiceVersion: 3.0
Content-Length: 3

Ali

Attribute Convention
هایی هم برای اعتبارسنجی پراپرتی‌ها موجود است که نام آن‌ها واضح تعریف شده‌اند:
 Description  Attribute
 اجازه‌ی فیلتر زدن بر روی آن پراپرتی داده نخواهد شد  NotFilterable
 اجازه‌ی مرتب کردن بر روی آن پراپرتی داده نخواهد شد  NotSortable
 اجازه‌ی select زدن بر روی آن پراپرتی داده نمیشود  NotNavigable
 اجازه‌ی شمارش دهی بر روی آن Collection داده نمیشود  NotCountable
 اجازه‌ی بسط دادن آن Collection داده نمیشود  NotExpandable

و همچنین [AutoExpand] به صورت اتوماتیک آن موجودیت مورد نظر را بسط میدهد.

بطور مثال کد‌های زیر را در مدل خود میتوانید مشاهده نمائید:

public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        [NotFilterable, NotSortable]
        public decimal Price { get; set; }

        [ForeignKey(nameof(SupplierId))]
        [NotNavigable]
        public virtual Supplier Supplier { get; set; }
        public int SupplierId { get; set; }


        [ForeignKey(nameof(CategoryId))]
        public virtual Category Category { get; set; }
        public int CategoryId { get; set; }

        [NotExpandable]
        public virtual ICollection<TestEntity> TestEnities { get; set; }
    }

فرض کنید پراپرتی زیر را به مدل خود اضافه کرده اید

public DateTimeOffset CreatedOn { get; set; }

حال کوئری زیر را برای فیلتر زدن، بر روی آن در اختیار داریم:

/odata/Products?$filter=year(CreatedOn) eq 2016

در اینجا فقط Product هایی بازگردانده میشوند که در سال 2016 ثبت شده‌اند:

/odata/Products?$filter=CreatedOn lt cast(2017-04-01T04:11:31%2B08:00,Edm.DateTimeOffset)

کوئری فوق تاریخ مورد نظر را Cast کرده و همه‌ی Product هایی را که قبل از این تاریخ ثبت شده‌اند، باز می‌گرداند.

Nested Filter In Expand

/odata/Categories?$expand=Products($filter=Id gt 1 and Id lt 5)

همه‌ی Category‌ها به علاوه بسط دادن Product هایشان، در صورتیکه Id آنها بیشتر از 1 باشد

و یا حتی بر روی موجودیت بسط داده شده، select زده شود:

/odata/Categories?$expand=Products($select=Id,Name)


Custom Attribute

ضمنا به سادگی میتوان اتریبیوت سفارشی نوشت:

public class MyEnableQueryAttribute : EnableQueryAttribute
{
    public override IQueryable ApplyQuery(IQueryable queryable, ODataQueryOptions queryOptions)
    {
       // Don't apply Skip and Top.
       var ignoreQueryOptions = AllowedQueryOptions.Skip | AllowedQueryOptions.Top;
       return queryOptions.ApplyTo(queryable, ignoreQueryOptions);
    }
}

روی هر متدی از کنترلر خود که اتریبیوت [MyEnableQuery] را قرار دهید، دیگر قابلیت Skip, Top را نخواهد داشت.

Dependency Injection در آخرین نسخه‌ی OData اضافه شده است. بطور پیشفرض OData بصورت case-sensitive رفتار میکند. برای تغییر دادن آن در نسخه‌های قدیمی، Extension Methodی به نام EnableCaseSensitive وجود داشت. اما در نسخه‌ی جدید شما میتوانید پیاده سازی خاص خود را از هر کدام از بخش‌های OData داشته باشید و با استفاده از تزریق وابستگی، آن را به config برنامه‌ی خود اضافه کنید؛ برای مثال:

 public class CaseInsensitiveResolver : ODataUriResolver
    {
        private bool _enableCaseInsensitive;

        public override bool EnableCaseInsensitive
        {
            get { return true; }
            set { _enableCaseInsensitive = value; }
        }
    }

اینجا پیاده سازی از ODataUriResolver انجام شده و متد EnableCaseInsensitive به صورت جدیدی override و در حالت default مقدار true را برمیگرداند.

حال به صورت زیر آن را می‌توان به وابستگی‌های config برنامه، اضافه نمود:

config.MapODataServiceRoute("ODataRoute", "odata",
                builder =>
                {
                    builder.AddService(ServiceLifetime.Singleton, sp => edmModel);
                    builder.AddService<IEnumerable<IODataRoutingConvention>>(ServiceLifetime.Singleton, sp => ODataRoutingConventions.CreateDefault());
                    builder.AddService<ODataUriResolver>(ServiceLifetime.Singleton, sp => new CaseInsensitiveResolver()); // how enable case sensitive
                });

در قسمت بعدی به Action‌ها و Function‌ها در OData میپردازیم.