مطالب
پیاده سازی Row Level Security در Entity framework
در این مقاله قصد داریم به صورت عملی row level security را در زبان #C و Entity framework پیاده سازی نماییم. اینکار باعث خواهد شد، پروژه refactoring آسان‌تری داشته باشد، همچنین باعث کاهش کد‌ها در سمت لایه business می‌گردد و یا اگر از DDD استفاده میکنید، در سرویس‌های خود به صورت چشم گیری کد‌های کمتر و واضح‌تری خواهید داشت. در مجموع راه حل‌های متنوعی برای پیاده سازی این روش ارائه شده است که یکی از آسان‌‌ترین روش‌های ممکن برای انجام اینکار استفاده‌ی درست از interface‌ها و همچنین بحث validation آن در سمت Generic repository میباشد.
فرض کنید در سمت مدل‌های خود User و Post را داشته باشیم و بخواهیم بصورت اتوماتیک رکورد‌های Post مربوط به هر User بارگذاری شود بطوریکه دیگر احتیاجی به نوشتن شرط‌های تکراری نباشد و در صورتیکه آن User از نوع Admin بود، همه‌ی Postها را بتواند ببیند. برای اینکار یک پروژه‌ی Console Application را در Visual studio به نام "Console1" ساخته و بصورت زیر عمل خواهیم کرد:

ابتدا لازم است Entity framework را توسط Nuget packages manager دانلود نمایید. سپس به پروژه‌ی خود یک فولدر جدید را به نام Models و درون آن ابتدا یک کلاس را به نام User اضافه کرده و بدین صورت خواهیم داشت :
using System;

namespace Console1.Models
{
    public enum UserType
    {
        Admin,
        Ordinary
    }
    public class User
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Name { get; set; }

        public int Age { get; set; }

        public UserType Type { get; set; }

    }
}  

UserType نیز کاملا مشخص است؛ هر User نقش Admin یا Ordinary را می‌تواند داشته باشد.

نوبت به نوشتن اینترفیس IUser میرسد. در همین پوشه‌ای که قرار داریم، آن را پیاده سازی مینماییم:

namespace Console1.Models
{
    public interface IUser
    {
        int UserId { get; set; }

        User User { get; set; }
    }
}

هر entity که با User ارتباط دارد، باید اینترفیس فوق را پیاده سازی نماید. حال یک کلاس دیگر را به نام Post در همین پوشه درست کرده و بدین صورت پیاده سازی مینماییم.

using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;

namespace Console1.Models
{
    public class Post : IUser
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Context { get; set; }

        public int UserId { get; set; }

        [ForeignKey(nameof(UserId))]
        public User User { get; set; }

    }
}

واضح است که relation از نوع one to many برقرار است و هر User میتواند n تا Post داشته باشد.

خوب تا اینجا کافیست و میخواهیم مدل‌های خود را با استفاده از EF به Context معرفی کنیم. میتوانیم در همین پوشه کلاسی را به نام Context ساخته و بصورت زیر بنویسیم

using System.Data.Entity;

namespace Console1.Models
{
    public class Context : DbContext
    {
        public Context() : base("Context")
        {
        }

        public DbSet<User> Users { get; set; }

        public DbSet<Post> Posts { get; set; }
    }
}

در اینجا مشخص کرده‌ایم که دو Dbset از نوع User و Post را داریم. بدین معنا که EF دو table را برای ما تولید خواهد کرد. همچنین نام کلید رشته‌ی اتصالی به دیتابیس خود را نیز، Context معرفی کرده‌ایم.

خوب تا اینجا قسمت اول پروژه‌ی خود را تکمیل کرده‌ایم. الان میتوانیم با استفاده از Migration دیتابیس خود را ساخته و همچنین رکوردهایی را بدان اضافه کنیم. در Package Manager Console خود دستور زیر را وارد نمایید:

enable-migrations

به صورت خودکار پوشه‌ای به نام Migrations ساخته شده و درون آن Configuration.cs قرار می‌گیرد که آن را بدین صورت تغییر میدهیم:

namespace Console1.Migrations
{
    using Models;
    using System.Data.Entity.Migrations;

    internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<Console1.Models.Context>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
        }

        protected override void Seed(Console1.Models.Context context)
        {

            context.Users.AddOrUpdate(x => x.Id,
              new User { Id = 1, Name = "aaa", Age = 30, Type = UserType.Admin },
              new User { Id = 2, Name = "bbb", Age = 20, Type = UserType.Ordinary },
              new User { Id = 3, Name = "ccc", Age = 25, Type = UserType.Ordinary }
            );

            context.Posts.AddOrUpdate(x => x.Id,
                new Post { Context = "ccc 1", UserId = 3 },
                new Post { Context = "bbb 1", UserId = 2 },
                new Post { Context = "bbb 2", UserId = 2 },
                new Post { Context = "aaa 1", UserId = 1 },
                new Post { Context = "bbb 3", UserId = 2 },
                new Post { Context = "ccc 2", UserId = 3 },
                new Post { Context = "ccc 3", UserId = 3 }
            );

            context.SaveChanges();
        }
    }
}

در متد seed، رکورد‌های اولیه را به شکل فوق وارد کرده ایم (رکورد‌ها فقط به منظور تست میباشند*). در کنسول دستور Update-database را ارسال کرده، دیتابیس تولید خواهد شد.

قطعا مراحل بالا کاملا بدیهی بوده و نوشتن آنها بدین دلیل بوده که در Repository که الان میخواهیم شروع به نوشتنش کنیم به مدل‌های فوق نیاز داریم تا بصورت کاملا عملی با مراحل کار آشنا شویم.


حال میخواهیم به پیاده سازی بخش اصلی این مقاله یعنی repository که از Row Level Security پشتیبانی میکند بپردازیم. در ریشه‌ی پروژه‌ی خود پوشه‌ای را به نام Repository ساخته و درون آن کلاسی را به نام GenericRepository میسازیم. پروژه‌ی شما هم اکنون باید ساختاری شبیه به این را داشته باشد.

GenericRepository.cs را اینگونه پیاده سازی مینماییم

using Console1.Models;
using System;
using System.Linq;
using System.Linq.Dynamic;
using System.Linq.Expressions;

namespace Console1.Repository
{
    public interface IGenericRepository<T>
    {
        IQueryable<T> CustomizeGet(Expression<Func<T, bool>> predicate);
        void Add(T entity);
        IQueryable<T> GetAll();
    }

    public class GenericRepository<TEntity, DbContext> : IGenericRepository<TEntity>
        where TEntity : class, new() where DbContext : Models.Context, new()
    {

        private DbContext _entities = new DbContext();

        public IQueryable<TEntity> CustomizeGet(Expression<Func<TEntity, bool>> predicate)
        {
            IQueryable<TEntity> query = _entities.Set<TEntity>().Where(predicate);
            return query;
        }

        public void Add(TEntity entity)
        {
            int userId = Program.UserId; // یوزد آی دی بصورت فیک ساخته شده
                            // اگر از آیدنتیتی استفاده میکنید میتوان آی دی و هر چیز دیگری که کلیم شده را در اختیار گرفت

            if (typeof(IUser).IsAssignableFrom(typeof(TEntity)))
            {
                ((IUser)entity).UserId = userId;
            }

            _entities.Set<TEntity>().Add(entity);
        }

        public IQueryable<TEntity> GetAll()
        {
            IQueryable<TEntity> result = _entities.Set<TEntity>();

            int userId = Program.UserId; // یوزد آی دی بصورت فیک ساخته شده
                            // اگر از آیدنتیتی استفاده میکنید میتوان آی دی و هر چیز دیگری که کلیم شده را در اختیار گرفت

            if (typeof(IUser).IsAssignableFrom(typeof(TEntity)))
            {
                User me = _entities.Users.Single(c => c.Id == userId);
                if (me.Type == UserType.Admin)
                {
                    return result;
                }
                else if (me.Type == UserType.Ordinary)
                {
                    string query = $"{nameof(IUser.UserId).ToString()}={userId}";
                    
                    return result.Where(query);
                }
            }
            return result;
        }
        public void Commit()
        {
            _entities.SaveChanges();
        }
    }
}
توضیح کد‌های فوق

1) یک اینترفیس Generic را به نام IGenericRepository داریم که کلاس GenericRepository قرار است آن را پیاده سازی نماید.

2) این اینترفیس شامل متدهای CustomizeGet است که فقط یک predicate را گرفته و خیلی مربوط به این مقاله نیست (صرفا جهت اطلاع). اما متد Add و GetAll بصورت مستقیم قرار است هدف row level security را برای ما انجام دهند.

3) کلاس GenericRepository دو Type عمومی را به نام TEntity و DbContext گرفته و اینترفیس IGenericRepository را پیاده سازی مینماید. همچنین صریحا اعلام کرده‌ایم TEntity از نوع کلاس و DbContext از نوع Context ایی است که قبلا نوشته‌ایم.

4) پیاده سازی متد CustomizeGet را مشاهده مینمایید که کوئری مربوطه را ساخته و بر میگرداند.

5) پیاده سازی متد Add بدین صورت است که به عنوان پارامتر، TEntity را گرفته (مدلی که قرار است save شود). بعد مشاهد میکنید که من به صورت hard code به UserId مقدار داده‌ام. قطعا میدانید که برای این کار به فرض اینکه از Asp.net Identity استفاده میکنید، میتوانید Claim آن Id کاربر Authenticate شده را بازگردانید.

با استفاده از IsAssignableFrom مشخص کرده‌ایم که آیا TEntity یک Typeی از IUser را داشته است یا خیر؟ در صورت true بودن شرط، UserId را به TEntity اضافه کرده و بطور مثال در Service‌های خود نیازی به اضافه کردن متوالی این فیلد نخواهید داشت و در مرحله‌ی بعد نیز آن را به entity_ اضافه مینماییم.

مشاهده مینمایید که این متد به قدری انعطاف پذیری دارد که حتی مدل‌های مختلف به صورت کاملا یکپارچه میتوانند از آن استفاده نمایند. 

6) به جالبترین متد که GetAll میباشد میرسیم. ابتدا کوئری را از آن Entity ساخته و در مرحله‌ی بعد مشخص مینماییم که آیا TEntity یک Typeی از IUser میباشد یا خیر؟ در صورت برقرار بودن شرط، User مورد نظر را یافته در صورتیکه Typeی از نوع Admin داشت، همه‌ی مجموعه را برخواهیم گرداند (Admin میتواند همه‌ی پست‌ها را مشاهده نماید) و در صورتیکه از نوع Ordinary باشد، با استفاده از dynamic linq، کوئری مورد نظر را ساخته و شرط را ایجاد می‌کنیم که UserId برابر userId مورد نظر باشد. در این صورت بطور مثال همه‌ی پست‌هایی که فقط مربوط به user خودش میباشد، برگشت داده میشود.

نکته: برای دانلود dynamic linq کافیست از طریق nuget آن را جست و جو نمایید: System.Linq.Dynamic

و اگر هم از نوع IUser نبود، result را بر میگردانیم. بطور مثال فرض کنید مدلی داریم که قرار نیست security روی آن اعمال شود. پس کوئری ساخته شده قابلیت برگرداندن همه‌ی رکورد‌ها را دارا میباشد. 

7) متد Commit هم که پرواضح است عملیات save را اعمال میکند.


قبلا در قسمت Seed رکوردهایی را ساخته بودیم. حال میخواهیم کل این فرآیند را اجرا نماییم. Program.cs را از ریشه‌ی پروژه‌ی خود باز کرده و اینگونه تغییر میدهیم:

using System;
using Console1.Models;
using Console1.Repository;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;

namespace Console1
{
    public class Program
    {
        public static int UserId = 1; //fake userId
        static void Main()
        {
            GenericRepository<Post, Context> repo = new GenericRepository<Post, Context>();

            List<Post> posts = repo.GetAll().ToList();

            foreach (Post item in posts)
                Console.WriteLine(item.Context);

            Console.ReadKey();
        }
    }
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید، UserId به صورت fake ساخته شده است. آن چیزی که هم اکنون در دیتابیس رفته، بدین صورت است که UserId = 1 برابر Admin و بقیه Ordinary میباشند. در متد Main برنامه، یک instance از GenericRepository را گرفته و بعد با استفاده از متد GetAll و لیست کردن آن، همه‌ی رکورد‌های مورد نظر را برگردانده و سپس چاپ مینماییم. در صورتی که UserId برابر 1 باشد، توقع داریم که همه‌ی رکورد‌ها بازگردانده شود:

حال کافیست مقدار userId را بطور مثال تغییر داده و برابر 2 بگذاریم. برنامه را اجرا کرده و مشاهد می‌کنیم که با تغییر یافتن userId، عملیات مورد نظر متفاوت می‌گردد و به صورت زیر خواهد شد:

میبینید که تنها با تغییر userId رفتار عوض شده و فقط Postهای مربوط به آن User خاص برگشت داده میشود.


از همین روش میتوان برای طراحی Repositoryهای بسیار پیچیده‌تر نیز استفاده کرد و مقدار زیادی از validationها را به طور مستقیم بدان واگذار نمود!

دانلود کد‌ها در Github

مطالب
CoffeeScript #1

مقدمه

CoffeeScript یک زبان برنامه نویسی برای تولید کدهای جاوااسکریپت است که Syntax آن الهام گرفته از Ruby و Python است و بسیاری از ویژگی‌هایش، از این دو زبان پیاده سازی شده است.
سوالی که ممکن است برای هر کسی پیش بیاید این است که چرا باید از CoffeeScript استفاده کرد و یا چرا نوشتن CoffeeScript بهتر از نوشتن مستقیم جاوااسکریپت است؟

از جمله دلایلی که می‌شود عنوان کرد:
حجم کد کمتری نوشته می‌شود (تجربه شخصی من: تقریبا کدنویسی شما به یک سوم تا نصف تبدیل می‌شود)، بسیار مختصر است و پیاده سازی prototype aliases و classes به سادگی و با حداقل کدنویسی انجام می‌گیرد.

CoffeeScript زیرمجموعه‌ای از جاوااسکریپت نیست، اگرچه از کتابخانه‌های خارجی جاوااسکریپت می‌توان در کدهای CoffeeScript استفاده کرد، اما برای اینکار باید کدهای مورد نیاز را به CoffeeScript تبدیل کرد تا از خطای زمان کامپایل جلوگیری شود.

پیش نیاز نوشتن کد به زبان CoffeeScript، شناخت جاوااسکریپت است تا بتوان خطاهای زمان اجرا را اصلاح کرد.

CoffeeScript محدودیتی در مرورگر ندارد و می‌توان در برنامه‌های جاوااسکریپتی تحت سرور مانند Node.js با کیفیت بالا نیز از آن استفاده کرد.
زمانی را که برای یادگیری CoffeeScript صرف می‌کنید در زمان نوشتن پروژه، نتیجه‌ی آن‌را متوجه خواهید شد.

راه اندازی اولیه

یکی از ساده‌ترین راه‌های نوشتن CoffeeScript استفاده از نسخه‌ی مرورگر این زبان است و برای اینکار باید وارد سایت CoffeeScript.Org شده و بر روی تب Try CoffeeScript کلیک کنید. این سایت از نسخه‌ی مرورگر CoffeeScript Compiler استفاده می‌کند و هر کدی CoffeeScript ایی که در پنل سمت چپ سایت بنویسید، تبدیل به جاوااسکریپت می‌شود و در پنل راست سایت، نمایش داده می‌شود.

همچنین می‌توانید با استفاده از پروژه‌ی js2coffee کدهای جاوااسکریپت را به کدهای CoffeeScript تبدیل کنید.

در صورتیکه بخواهید از نسخه‌ی درون مرورگری CoffeeScript Compiler استفاده کنید، باید یک تگ اسکریپت لینک به این اسکریپت و با اضافه کردن تگ اسکریپت با type coffeescript این کار را انجام دهید. برای نمونه:

<script src="http://jashkenas.github.com/coffee-script/extras/coffee-script.js" type="text/javascript" charset="utf-8"></script>
<script type="text/coffeescript">
  # Some CoffeeScript
</script>
بدیهی است که استفاده از چنین روشی برای تحویل پروژه به مشتری صحیح نیست چرا که به خاطر تفسیر کدهای CoffeeScript در زمان اجرا، سرعت اجرایی پایین خواهد بود. به جای این روش CoffeeScript پیشنهاد می‌کند که از Node.js compiler و تبدیل آن به فایل‌های pre-process coffeescript استفاده کنید.
برای نصب باید آخرین نسخه‌ی Node.js و (npm (Node Package Manager را نصب کرده باشید. برای نصب CoffeeScript با استفاده از npm از دستور زیر استفاده کنید.
npm install -g coffee-script
پس از نصب می‌توانید با استفاده از دستور coffee فایل‌های CoffeeScript خود را (بدون پارامتر) اجرا کنید و در صورتیکه بخواهید خروجی جاوااسکریپت داشته باشید، از پارامتر compile-- استفاده کنید.
coffee --compile my-script.coffee
در صورتیکه پارامتر output-- تعریف نشود CoffeeScript فایل خروجی را هم نام با فایل اصلی قرار می‌دهد که در مثال بالا فایل خروجی می‌شود my-script.js. در صورتیکه فایلی از قبل موجود باشد، بازنویسی انجام می‌شود.
مطالب
پردازش فایل‌های XML با استفاده از jQuery

فرض کنید مثال دریافت اطلاعات API فیدبرنر را بخواهیم با استفاده از jQuery پیاده سازی کنیم، یعنی امکان برنامه نویسی سمت سرور را نداریم و می‌خواهیم با استفاده از جاوا اسکریپت، تعداد مشترکین فید یک سایت را نمایش دهیم.
برای مثال آدرس دریافت اطلاعات مربوط به API فیدبرنر وبلاگ جاری به صورت زیر است:

و در حالت کلی :
http://api.feedburner.com/awareness/1.0/GetFeedData?uri=<feeduri>

که حاصل آن برای مثال یک فایل XML با فرمت زیر می‌باشد:

<rsp stat="ok">
<feed id="fhphjt61bueu08k93ehujpu234" uri="vahidnasiri">
<entry date="2009-01-23" circulation="153" hits="276" reach="10"/>
</feed>
</rsp>

همانطور که مطلع هستید چند روزی است که jQuery 1.3.1 ارائه شده است. جهت استفاده از آخرین نگارش موجود آن تا این زمان، می‌توان از گوگل به عنوان هاست این کتابخانه به صورت زیر استفاده کرد:

<script src='http://ajax.googleapis.com/ajax/libs/jquery/1.3.1/jquery.min.js' type='text/javascript'></script>

نحوه خواندن مقدار circulation فایل xml ذخیره شده بر روی کامپیوتر:
<!DOCTYPE HTML PUBLIC "-//W3C//DTD HTML 4.01//EN" "http://www.w3.org/TR/html4/strict.dtd">
<html>
<head>
<meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8">
<title>FeedBurner API</title>
<script src='http://ajax.googleapis.com/ajax/libs/jquery/1.3.1/jquery.min.js' type='text/javascript'>
</script>
<script type="text/javascript">
function parseXml(xml){
//find every entry and print the circulation
$(xml).find("entry").each(function(){
$("#output").append($(this).attr("circulation"));
});
}

$(document).ready(function(){
$.ajax({
type: "GET",
url: "GetFeedData_local.xml",
dataType: "xml",
success: parseXml
});
});
</script>
</head>
<body>
<div dir="rtl" style="font-family:tahoma; font-size:12px;">
تعداد مشترکین تغذیه خبری سایت:
<div id="output">
</div>
</div>
</body>
</html>

با استفاده از قابلیت Ajax کتابخانه jQuery ، اطلاعات فایل محلی GetFeedData_local.xml دریافت شده و محتوای آن به تابع parseXml پاس می‌شود (توسط قسمت success). سپس در این تابع تمام تگ‌های entry یافت شده و مقدار circulation آن‌ها به یک div با ID معادل output اضافه می‌شود.
مثال فوق در مورد خواندن اطلاعات از یک فایل xml می‌تواند برای مثال این کاربرد را در یک سایت داشته باشد:
نمایش اتفاقی سخن روز یا سخن بزرگان و امثال آن بدون برنامه نویسی سمت سرور جهت انجام این کار از یک فایل xml تهیه شده، بدون نیاز به استفاده از دیتابیس خاصی.

تا اینجای کار مشکلی نیست. اما همانطور که در مطلب مقابله با حملات CSRF نیز ذکر شد، مرورگرهای جدید امکان ارسال یا دریافت اطلاعات به صورت Ajax را بین سایت‌ها ممنوع کرده‌اند (ماجرا هم از آنجا شروع شد که یکبار جی‌میل این باگ امنیتی را داشته است). بنابراین اگر شما بجای url قسمت Ajax فوق، آدرس سایت فید برنر را قرار دهید با خطای زیر متوقف خواهید شد:

Access to restricted URI denied

تمام موارد دیگری هم که در jQuery برای دریافت اطلاعات از یک فایل یا url موجود است (مثلا تابع load یا get و امثال آن) فقط به سایت جاری و دومین جاری باید ختم شوند در غیر اینصورت توسط مرورگرهای جدید متوقف خواهند شد.

مطالب
Ef 6 و Ngen : شروعی سریعتر برای برنامه های مبتنی بر Entity Framework
تولید کد Native زمانی اتفاق می‌افتد که کامپایلر JIT، کد اسمبلی‌های MSIL را به کدهای Native در ماشین محلی کامپایل می‌کند و این عمل بلافاصله قبل از اجرای متد برای اولین بار اتفاق می‌افتد. این کد به صورت موقتی بوده و در حافظه‌ای که برای پردازش در نظر گرفته شده ذخیره می‌شود و در پایان هر پردازش توسط سیستم عامل ویرایش می‌شود. کد Native به ازای هر بار شروع یک پردازش تولید می‌شود. ابزار Native Image Generator یا همان Ngen اقدام به تولید کد Native با استفاده از کامپایلر JIT نموده و آن را در هارد دیسک ذخیره می‌نماید. زمانیکه برنامه نیازمند یک اسمبلی CLR است، به جای بارگذاری خود اسمبلی، ایمیج کد Native آن بارگذاری می‌شود. به این نکته نیز توجه داشته باشید که CLR اطلاعاتی در مورد اینکه کدام اسمبلی، ایمیج کد Native است و این ایمیج در کجا و در چه زمانی تهیه شده است، دارد. کد Native باعث بهبود استفاده از حافظه می‌شود، زمانیکه یک اسمبلی بین پروسس‌ها به اشتراک گذاشته شده‌است. تا قبل از EF6 کتابخانه‌های هسته‌ای EF در زمان اجرا جزئی از دات نت فریمورک بودند و تولید کد Native آنها به صورت اتوماتیک انجام می‌شد. اما از نسخه 6، تمامی این کتابخانه‌ها در داخل پکیج Nuget آن ترکیب شده‌اند . پس برای تولید کد Native مربوط به فایل EntityFramework.dll نیازمند ابزار Ngen هستیم.
1- ابتدا یک برنامه‌ی ساده کنسول ویندوز ساخته و از Package Manager Console دستور Install-package entityframework را اجرا نموده تا پکیج Ef به برنامه اضافه گردد.
using System;
using System.Data.Entity;

namespace UsingNgen
{

    public class NgenDbContex : DbContext
    { }

    class Program
    {
        static void Main()
        {
            var nGenCtx = new NgenDbContex();
            Console.WriteLine("Press a key to exit...");
            Console.ReadKey();
        }
    }


}
حال کد ساده بالا را به برنامه اضافه می‌کنیم و برنامه را Build میکنیم.
2- برای ثبت جزئیات اجرای برنامه از ابزار Windows Performance Recorder که جزئی از ویندوز می‌باشد، استفاده می‌کنیم. کافیست عبارت WPR را در نوار جستجوی ویندوز تایپ کنید تا این ابزار در دسترس قرار گیرد. 



برای ضبط جزئیات، روی دکمه‌ی Start کلیک کنید و به محل ذخیره‌ی فایل اجرایی حاصل از Build ویژوال استودیو رفته و آن را اجرا کنید. بعد از اتمام اجرا، جزئیات را ذخیره نمایید.

بعد از ذخیره فایل، در پنجره بالا دکمه‌ای به نام Open in WPA ظاهر می‌شود. WPA مخفف Windows Performance Analyzer می‌باشد. آن را کلیک کنید تا محیط آنالایزر باز شود.

حال در سمت چپ این پنجره انواع آنالایزرها را مشاهده می‌کنید. روی آنالایزر Computation کلیک کنید و از زیرمجموعه‌ی آن، CPU Usage را انتخاب کنید. آمار مربوط به برنامه خودمان را در تصویر بالا مشاهده می‌کنید. کل برنامه 164 میلی ثانیه زمان برده و فایل Clr.dll حدود 47 میلی ثانیه و یک فایل clrjit.dll نیز برای تولید کد JIT وجود دارد. حال برای تسریع در عمل شروع، از تکنیک Ngen به صورت زیر استفاده می‌کنیم.

3- دوباره به نوار جستجوی ویندوز رفته و ابزار Developer Command Prompt for VsXXXX را با امتیاز دسترسی از نوع Admin اجرا کنید. XXXX نسخه‌ی ویژوال استودیو می‌باشد.

حال به محل ذخیره فایل اجرایی برنامه رفته و دستور Ngen Install EntityFramework.dll را تایپ کنید تا یک ایمیج کد Native از entityframework.dll ساخته شود. دوباره ابزار Windows Performance Recorder را لود کرده و روی دکمه Start کلیک کنید و فایل اجرایی برنامه را اجرا نمایید. پس از اتمام عملیات ثبت جزئیات، آن را در Windows Performance Analyzer باز نمایید.

همانطور که مشاهده می‌کنید کل برنامه ما 89 میلی ثانیه زمان برده و Clr.dll 29 ثانیه و به جای clrjit.dll فایل EntityFramework به صورت native تولید شده است.

مطالب
Feature Toggle
در بسیاری از پروژه‌های نرم افزاری ما ممکن است یک امکان (Feature) را برای بازه‌ی زمانی خاصی بنا به درخواست مشتری یا ضوابط خودمان نیاز داشته باشیم و در زمان دیگری یا برای مشتری دیگری نیاز نداشته باشیم و باید قابلیت مورد نظر غیر فعال باشد. یا حتی ممکن است قابلیتی را به تازگی افزوده باشیم، ولی در زمان اجرا خطایی داشته باشد و مجبور باشیم فورا آن را از دسترش خارج کنیم. به این فرایند در اصلاح Feature Toggle میگویند که البته نام‌های دیگری از جمله (feature switch, feature flag, feature flipper, conditional feature ) هم دارد. مارتین فاولر آن را این چنین تعریف میکند:
"Feature Toggling" is a set of patterns which can help a team to deliver new functionality to users rapidly but safely
"Feature Toggling" تکنیک قدرتمندی است که به ما این اجازه را میدهد تا رفتار سیستم را بدون تغییر کد عوض کنیم.
ساده‌ترین الگوی پیاده سازی Feature Toggling چیزی شبیه به نمونه زیر می‌باشد. یک اینترفیس که باید مشخصه یا متدی برای بررسی فعال بودن و نبودن داشته باشد.
 public interface IFeatureToggle {
   bool FeatureEnabled {get;}  
}
برای اینکه اصل قابل تنظیم بودن (Configurable) را هم رعایت کرده باشیم، بررسی فعال بودن کامپوننت را از طریق وب کانفیگ انجام میدهیم.
class ShowMessageToggle : IFeatureToggle  
 {   
    public bool FeatureEnabled {
     get{
           return  bool.Parse(ConfigurationManager.AppSettings["ShowMessageEnabled"]);      
        }
 }
و حالا کافی است در هر جایی که قصد استفاده از آن کلاس را داشته باشیم، فعال بودن و نبودنش را بررسی کنیم.
class Program
 {
 static void Main(string[] args)
   {
     var toggle = new ShowMessageToggle();
     if (toggle.FeatureEnabled)
     {
        Console.WriteLine("This feature is enabled")
     }
     else
     {  
         Console.WriteLine("This feature is disabled");            
     }
   }  
 }
مثال بالا ساده‌ترین نحوه‌ی استفاده از Feature Toggling بود. اما شبیه الگوی IOC که ابزارهای زیادی برای پیاده سازی آن عرضه شده است، برای این الگو هم ابزارهای جالبی تولید شده است که به‌راحتی این قابلیت را در پروژه‌های ما ایجاد و نگهداری میکند. لیستی از این ابزارها و پکیج‌ها را از اینجا میتوانید ببینید.
بطور مثال برای کار با FeatureToggle ابتدا آنرا با دستور زیر نصب میکنیم:
Install-Package FeatureToggle
سپس کلاس مورد نظر را از کلاس پایه SimpleFeatureToggle ارث بری میکنیم.
MyAwesomeFeature : SimpleFeatureToggle {}
در  فایل کانفیگ برنامه یک تنظیم جدید را با نام کلاس مذکور ایجاد میکنیم:
<add key="MyAwesomeFeature " value="true" />
حالا هرجای برنامه نیاز داشتید میتوانید فعال بودن و نبودن قابلیت‌های مختلف را بررسی کنید.
if (!myAwesomeFeature.FeatureEnabled)
{ // code to disable stuff (e.g. UI buttons, etc) }
شما به همین سادگی و سرعت، میتوانید قابلیت Feature Toggle را در پروژه‌هایتان راه اندازی کنید.

لیست منابع
 http://nugetmusthaves.com/Tag/toggle 
http://featureflags.io/dotnet-feature-flags/ 
http://martinfowler.com/articles/feature-toggles.html
مطالب
MongoDB #10
حذف سند در MongoDB
متد ()remove
متد ()remove برای حذف یک سند از مجموعه، استفاده می‌شود. متد ()remove دو پارامتر را می‌پذیرد:
1. deletion criteria (اختیاری): اسناد با توجه به شرط‌های تعیین شده در این پارامتر حذف خواهند شد.
2. justOne (اختیاری):  اگر مقدار آن به true یا 1 تنظیم شود، فقط یک سند حذف می‌شود.

گرامر
گرامر پایه متد ()remove به شکل زیر است:
>db.COLLECTION_NAME.remove(DELLETION_CRITTERIA)

مثال
مجموعه mycol را ملاحظه کنید که داده‌های زیر را دارد:
{ "_id" : ObjectId(5983548781331adf45ec5), "title":"MongoDB Overview"}
{ "_id" : ObjectId(5983548781331adf45ec6), "title":"NoSQL Overview"}
{ "_id" : ObjectId(5983548781331adf45ec7), "title":"Tutorials Point Overview"}
مثال زیر همه سندهایی را که عنوان آنها 'MongoDB Overview' است، حذف می‌کند:
>db.mycol.remove({'title':'MongoDB Overview'})
>db.mycol.find()
{ "_id" : ObjectId(5983548781331adf45ec6), "title":"NoSQL Overview"}
{ "_id" : ObjectId(5983548781331adf45ec7), "title":"Tutorials Point Overview"}
>

حذف فقط یک سند
اگر چندین سند وجود دارد و می‌خواهید فقط اولین رکورد را حذف کنید، مقدار پارامتر justOne را به true یا 1 تنظیم کنید:
>db.COLLECTION_NAME.remove(DELETION_CRITERIA,1)

حذف همه‌ی اسناد
اگر نمی‌خواهید شرطی را برای حذف تعیین کنید، MongoDB تمام اسناد یک مجموعه را حذف خواهد کرد. این معادل دستور truncate در SQL است:
>db.mycol.remove()
>db.mycol.find()
>

پرتو در MongoDB
در MongoDB، پرتو (Projection) به معنی انتخاب داده‌های ضروری بجای انتخاب همه داده‌های یک سند است. اگر یک سند 5 فیلد دارد و شما نیاز به نمایش سه فیلد دارید؛ پس فقط باید 3 فیلد از آنها را انتخاب کنید.

متد ()find
متد ()find که در قسمت اجرای کوئری در سند MongoDB توضیح داده شد، دو پارامتر اختیاری ورودی می‌گیرد که دومین پارامتر، لیست فیلدهایی است که می‌خواهید واکشی کنید. در MongoDB، وقتی متد ()find را اجرا می‌کنید، همه فیلدهای یک سند به نمایش گذاشته می‌شوند. برای محدود کردن این متد، یک لیست از اسامی فیلدها با مقدار 0 یا 1 نیاز دارید. عدد 1 برای نمایش فیلد و عدد 0 برای عدم نمایش فیلد استفاده می‌شود.
گرامر
گرامر پایه متد ()find با پرتو بصورت زیر است:
>db.COLLECTION_NAME.find({},{KEY:1})

مثال
مجموعه mycol با داده زیر را ملاحظه کنید:
{ "_id" : ObjectId(5983548781331adf45ec5), "title":"MongoDB Overview"}
{ "_id" : ObjectId(5983548781331adf45ec6), "title":"NoSQL Overview"}
{ "_id" : ObjectId(5983548781331adf45ec7), "title":"Tutorials Point Overview"}
مثال زیر عناوین اسناد را هنگام اجرای کوئری نشان خواهد داد:
>db.mycol.find({},{"title":1,_id:0})
{"title":"MongoDB Overview"}
{"title":"NoSQL Overview"}
{"title":"Tutorials Point Overview"}
>
توجه کنید که فیلد _id موقع اجرای متد ()find همیشه نمایش داده خواهد شد. اگر نمی‌خواهید این فیلد را نمایش دهید، مقدار آنرا 0 تنظیم کنید.
مطالب
حذف نمودن کاراکتر های ناخواسته توسط Recursive CTE قسمت اول
شاید برایتان تا حالا پیش آمده باشد که بخواهید یکسری کاراکترهای ناخواسته و اضافه را از یک رشته حذف کنید. بطور مثال تمام کاراکتر هایی غیر عددی را باید از یک رشته حذف نمود تا آن رشته قابلیت تبدیل به نوع integer را بدست بیاورد.

اگر تعداد کاراکترهای ناخواسته محدود و مشخص هستند می‌توانید با دستور REPLACE آنها را حذف کنید، مثلا میخواهیم هر سه کاراکتر ~!@ از رشته حذف شوند:
DECLARE @s VARCHAR(50) = '~~~~~~!@@@@@@@ salam';
SET @s = REPLACE(REPLACE(REPLACE(@s, '~', ''), '!', ''), '@', '');
SELECT @s AS new_string

ولی هنگامی که کاراکتر‌ها نامحدود بوده امکان نوشتن تابع REPLACE به کرات بی معنا است در این حالت باید دنبال روشی پویا و تعمیم پذیر بود.
با جستجویی که در اینترنت انجام دادم متوجه شدم تکنیک WHILE یا همون loop یکی از روش‌های رایج برای انجام اینکار هست، که احتمالا به دلیل سهولت در بکارگیری و سادگی آن بوده که عمومیت پیدا کرده است.
مستقل از این صحبتها هدف معرفی یک روش مجموعه گرا (set-based) برای این مساله می‌باشد.

حذف کاراکترها ناخواسته با تکنیک Recursive CTE
راه حل بر اساس جدول زیر است:
CREATE TABLE test_string
(id integer not null primary key,
 string_value varchar(500) not null);
 
INSERT INTO test_string
VALUES (1, '@@@@ #### salam 12345'),
       (2, 'good $$$$$ &&&&&& bye 00000');

حالا فرض کنید می‌خواهیم هر کاراکتری غیر از حروف الفبای انگلیسی و فاصله(space) از رشته حذف شود. پس دو داده فوق به صورت salam و good bye در انتها در خواهند آمد.
برای حذف کاراکتر‌های ناخواسته فوق query زیر را اجرا کنید.

WITH CTE (ID, MyString, Ix) AS
(
    SELECT id,
           string_value,
           PATINDEX('%[^a-z ]%', string_value)                   
    FROM   test_string
     
    UNION ALL
     
    SELECT id,
           CAST(REPLACE(MyString, SUBSTRING(MyString,Ix , 1), '') AS VARCHAR(500)),
           PATINDEX('%[^a-z ]%', REPLACE(MyString, SUBSTRING(MyString,Ix , 1), ''))
    FROM   CTE
    WHERE  Ix > 0
)
SELECT *
FROM   cte
--WHERE  Ix = 0;
ORDER BY id, CASE WHEN Ix = 0 THEN 1 ELSE 0 END, Ix;

توضیح query:
در قسمت anchor اندیس اولین کاراکتر ناخواسته (خارج از رنج حروف الفبا و فاصله) بدست می‌آید. سپس در قسمت recursive هر کاراکتری که برابر باشد با کاراکتر ناخواسته ای که در مرحله قبل بدست آمده از رشته حذف می‌شود این عملیات توسط تابع replace صورت می‌گیرد و اندیس کاراکتر ناخواسته بعدی بعد از حذف کاراکتر ناخواسته قبلی بدست می‌آید که به مرحله بعد منتقل می‌شود. این مراحل تا آنجایی پیش می‌رود که دیگر کاراکتر ناخواسته ای در رشته وجود نداشته باشد.

به جدول زیر توجه بفرمایید (خروجی query فوق)

نتیجه مطلوب ما آن دو سطری است که در کادر بنفش هستند. که اگر به ستون Ix اشان توجه کنید مقدارش برابر با 0 است.

لطفا به سطر اول جدول توجه بفرمایید مشاهده می‌شود که هر 4 کاراکتر @ یکباره از رشته حذف شدند که بدلیل استفاده از تابع REPLACE میباشد.

مطالب
قابلیت های جدید VisualStudio.NET 2012 - قسمت سوم
اگر شما در زمینه طراحی وب سایت و برنامه‌های کاربردی تحت وب فعالیت دارید حتماً با ابزارهایی مانند Firebug آشنا هستید. معمولاً فرآیند بررسی مشکلات رابط کاربری و موضوعات مشابه آن بصورت زیر بوده است:
 
 

توجه داشته باشید که یک صفحه وب که در مرورگر به نمایش در می‌آید، برآیند فایل‌های جاوا اسکریپت، شیوه نامه ها، User control ها، صفحات ASPX و Master Page‌ها و ... است. افزون بر این آنچه در مرورگر نمایش داده می‌شود با چیزی که ما در محیط طراحی (Visual Studio.NET (Design View  می‌بینیم متفاوت است.
تمام مشکلات و سختی‌های بالا دست به دست هم دادند تا در نسخه جدید نرم افزار Visual Studio.NET شاهد ابزار جادویی با عنوان Page Inspector باشیم.
این ابزار بصورت Real-time امکان نگاشت (mapping) عناصر موجود در نتیجه نهایی برنامه وب را با سورس کد مهیا می‌کند. بدین معنا توسط Page Inspector با حرکت ماوس روی عناصر صفحه در مرورگر، Visual Studio.NET بخشی را که آن عنصر را تولید کرده است (User Control, Master Page, View, و ...) نمایش می‌دهد و شما می‌توانید بلافاصله پس از اعمال تغییرات جدید بر روی سورس کد، نتیجه را روی مرورگر ببنید. البته عکس این موضوع نیز صادق است و شما می‌توانید با حرکت در سورس کد، نتیجه بصری و عناصر HTML ی که در نتیجه تولید می‌شوند را مشاهده کنید. (عناصر متناظر به حالت Select در می‌آیند.)
 

 
از دیگر قابلیت‌های این ابزار نمایش CSS‌های متناظر هر عنصر است. شما می‌توانید هر یک از قوانینی که در Style هر عنصر تعریف کرده اید را فعال و یا غیر فعال کنید. همچنین امکان ویرایش آن‌ها وحود دارد.
همچنین از طریق گزینه File می‌توان لیست تمام فایل‌های سورس صفحه را مشاهده کرد.
 

 
با وجود چنین ابزاری یقیناً داشتن دو مانیتور برای برنامه نویسان و توسعه دهندگان وب کاملاً حیاتی است. چراکه Visual Studio.NET به شما این امکان را می‌دهد تا Page Inspector را در یک مانیتور و نمای سورس را در مانیتور دیگر به نمایش در آورید.
 
نکته:
جهت استفاده از تمام امکانات این ابزار باید دستور زیر را در تگ appsettings فایل web.config اضافه کنید:
 <add key="VisualStudioDesignTime:Enabled" value="true" />
پیشنهاد می‌کنم برای درک بهتر این ابزار و آشنایی با آن ویدئو مربوطه در کانال 9  را از دست ندهید.
 
نظرات مطالب
الگویی برای مدیریت دسترسی همزمان به ConcurrentDictionary
Lazy را به قسمتی از درون Func اعمال کردید. کل Func باید Lazy شود تا درست کار کند.
using System;
using System.Collections.Concurrent;
using System.Threading;

namespace LazyDic
{
    public class LazyConcurrentDictionary<TKey, TValue>
    {
        private readonly ConcurrentDictionary<TKey, Lazy<TValue>> _concurrentDictionary;
        public LazyConcurrentDictionary()
        {
            _concurrentDictionary = new ConcurrentDictionary<TKey, Lazy<TValue>>();
        }

        public TValue GetOrAdd(TKey key, Func<TKey, TValue> valueFactory)
        {
            var lazyResult = _concurrentDictionary.GetOrAdd(key,
             k => new Lazy<TValue>(() => valueFactory(k), LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication));
            return lazyResult.Value;
        }

        public TValue AddOrUpdate(TKey key, TValue addValue, Func<TKey, TValue, TValue> updateValueFactory)
        {
            var lazyResult = _concurrentDictionary.AddOrUpdate(
                key,
                new Lazy<TValue>(() => addValue),
                (k, currentValue) => new Lazy<TValue>(() => updateValueFactory(k, currentValue.Value),
                                                      LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication));
            return lazyResult.Value;
        }

        public TValue AddOrUpdate(TKey key, Func<TKey, TValue> addValueFactory, Func<TKey, TValue, TValue> updateValueFactory)
        {
            var lazyResult = _concurrentDictionary.AddOrUpdate(
                key,
                k => new Lazy<TValue>(() => addValueFactory(k)),
                (k, currentValue) => new Lazy<TValue>(() => updateValueFactory(k, currentValue.Value),
                                                      LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication));
            return lazyResult.Value;
        }

        public int Count => _concurrentDictionary.Count;
    }
}
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 1 - توابع

در این مجموعه مقالات، به بررسی و آموزش برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت می‌پردازیم. در طول آموزش، فرض را بر این قرار دادیم که شما به عنوان خواننده‌ی این مقاله، با مبانی جاوا اسکریپت آشنا می‌باشید و حداقل چند قطعه کد مفید را با جاوا اسکریپت نوشته‌اید. همچنین کمی هم با مباحث شیء گرایی آشنا می‌باشید.

روال آموزش در این مجموعه به گونه است که در ابتدا به معرفی مباحث پیش نیاز جهت ورود به دنیای شیء گرایی در جاوا اسکریپت، پرداخته خواهد شد. سپس مباحث شیء گرایی را آغاز خواهیم نمود و تمامی نکات ریز و درشت آن را بررسی خواهیم کرد. پس از پایان این مقالات قادر خواهید بود تا تمامی کتابخانه‌ها و Framework‌های جاوا اسکریپتی را مطالعه نموده و به راحتی تکنیک‌های کد نویسی آن را درک کنید. همچنین خود شما نیز برای نوشتن یک کتابخانه یا Framework جاوا اسکریپتی استاندارد و حرفه‌ای، دست به کار شوید و یک کتابخانه سودمند را ارائه نمایید.

با چند مثال ساده و بصورت تقریبا مبتدی مسائل پایه را تشریح نموده و آرام آرام مباحث حرفه ای را آغاز خواهیم کرد. قرار است در پایان این آموزش‌ها به بررسی الگوهای موجود در جاوا اسکریپت نیز بپردازم که مجموعه مقالات مربوط به الگوها را در قالب مجموعه مقالاتی مجزا ارائه می‌نمایم.

در تهیه‌ی این مجموعه مقالات از منابع زیر استفاده شده است:

1.  Pro JavaScript Techniques  (John Resig ، خالق JQuery  – فصول 2 و 3)

2.  Professional JavaScript for Web Developers (Third Edition)  (Nicholas C. Zakas  – فصول 3، 4، 5، 6 و 7)

3.  Object-Oriented JavaScript  (Stoyan Stefanov  – فصول 3، 4، 5، 6 و 8)

4.  و تجربه‌ی ناچیز اینجانب


توابع  (Functions)

همیشه در برنامه، مجموعه دستوراتی وجود دارند که عمل خاصی را انجام می‌دهند و به دفعات نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند. جهت جلوگیری از تکرار این دستورات، افزایش خوانایی و کاهش پیچیدگی برنامه، این دستورات را در بسته‌ای به نام تابع قرار می‌دهیم تا در زمان نیاز، آن را فراخوانی یا اجرا نماییم. جهت تعریف تابع در جاوا اسکریپت به صورت زیر عمل می‌نماییم:

function <functionName> ([arg0, arg1, …, argN]) {
<statements>
}

به عنوان مثال:

function sayHello(name, message) {
   alert("Hello " + name + ", " + message);
}

این تابع شامل دو آرگومان ورودی است که می‌تواند به صورت زیر فراخوانی شود:

sayHello("Meysam", "welcome to site");

خروجی این تابع  “Hello Meysam, welcome to site”  می باشد که به صورت یک پنجره‌ی پیغام، نمایش می‌یابد. تابع فوق هیچ مقداری را به عنوان خروجی به برنامه‌ی اصلی یا محل فراخوانی خود بر نمی‌گرداند. اگر بخواهیم توسط تابع مقداری را برگردانیم می‌توانیم از دستور return  برای این منظور استفاده نماییم. به مثال زیر توجه کنید:

function sum(num1, num2) {
   return num1 + num2;
}

تابع  sum  دو عدد را به عنوان آرگومان ورودی دریافت نموده و حاصل جمع آن‌ها را توسط دستور  return  به عنوان خروجی بر می‌گرداند. تابع فوق را می‌توان به صورت زیر فراخوانی نمود:

alert(sum(10, 20));

خروجی :

30

اینک به بررسی چند نکته در مورد دستور return می‌پردازیم. دستور return  فقط می‌تواند یک مقدار را برگرداند و نمی‌توان، چند مقدار را مقابل این دستور نوشت. همچنین روال اجرای تابع با رسیدن به دستور return  خاتمه می‌یابد و دستورات بعد از آن اجرا نخواهند شد. به مثال زیر توجه کنید:

function sum(num1, num2) {
   return num1 + num2;
   alert("Hello");
}

در مثال فوق دستور  alert به هیچ عنوان اجرا نخواهد شد؛ زیرا تابع با رسیدن به دستور return خاتمه می‌یابد. یک تابع می‌تواند شامل بیش از یک دستور return باشد.

function diff(num1,num2) {
   if (num1 > num2)
     return num1 - num2;
   else
     return num2 - num1;
}

تابع فوق اختلاف دو عدد را بدست می‌آورد و اگر عدد اول بزرگتر باشد، عدد دوم را از عدد اول تفریق می‌کند؛ در غیر اینصورت عدد اول را از عدد دوم تفریق می‌کند و به عنوان خروجی بر می‌گرداند.  نکته‌ی دیگری که لازم است بدانید این است که دستور  return  می تواند هیچ مقداری را بر نگرداند و به تنهایی بکار گرفته شود. در این صورت دقیقا بعد از دستور  return  سمی کالن  (;)  قرار می‌دهیم.

function checkNumber(num) {
   if (isNaN(num)) {
     alert("Not a number");
     return;
   }
   alert(num+" is a number");
}

تابع فوق یک ورودی را دریافت می‌نماید و در صورتی که آرگومان ورودی عدد نباشد پیغام  “Not a number”  را نمایش می‌دهد و از تابع خارج می‌شود. در صورتی که آرگومان ورودی یک عدد باشد، پیغام دوم را نمایش می‌دهد.

توجه:

یک تابع بهتر است همیشه یک مقداری را به عنوان خروجی برگرداند و یا کلا هیچ مقداری را بر نگرداند. نوشتن توابعی که در برخی شرایط مقداری را به عنوان خروجی بر میگردانند و در برخی شرایط مقداری را برنمی گردانند موجب ایجاد پیچیدگی در اشکال زدایی می‌گردند. نوشتن تابعی به صورت زیر کمی گیج کننده و نامتعارف می‌باشد:

function sum(num1, num2) {
   if (isNaN(num1) || isNaN(num2))
     return; // بهتر است حداقل مقدار 0 برگردانده شود
   return num1 + num2;
}


کار با آرگومان ها

رفتار آرگومان‌ها در جاوا اسکریپت نسبت به سایر زبان‌های برنامه نویسی کاملا متفاوت می‌باشد. در جاوا اسکریپت تعداد و نوع آرگومانهای ارسالی بررسی نمی‌شوند و خطایی هم رخ نخواهد داد. به عنوان مثال اگر تابعی با 3 آرگومان ورودی دارید، می‌توانید با 0 تا 3 آرگومان ورودی، آن تابع را فراخوانی نمایید. زیرا آرگومان‌ها در سیستم داخلی جاوا اسکریپت به صورت یک آرایه ارسال می‌گردند و تابع توجه نمی‌کند که کدام آرگومانها به این آرایه ارسال شده‌اند.

با توجه به قابلیتی که در مورد آرگومانها ذکر شد و به دلیل عدم مدیریت نوع و تعداد آرگومان‌های ارسالی، مطمئنا جهت جلوگیری از بروز خطا در توابع، باید تعداد و نوع آرگومان‌های ارسالی بررسی و مدیریت شوند. همچنین در هر تابع، آرایه‌ای به نام arguments  به صورت توکار تعبیه شده است که مدیریت آرگومان‌ها را تسهیل می‌بخشد. به مثال زیر توجه کنید:

function sayHello() {
   alert("Hello " + arguments[0] + ", " + arguments[1]);
}

sayHello("Meysam", "welcome to site");

خروجی :

"Hello Meysam, welcome to site"

تابع فوق هیچ آرگومان ورودی ندارد ولی با دو آرگومان ورودی فراخوانی شده است. در داخل تابع توسط آرایه arguments  به آرگومانهای ارسالی دسترسی پیدا کردیم. حال به مثال زیر توجه کنید:

function sum() {
   var s = 0;
   for (var i = 0; i < arguments.length; i++)
     s += arguments[i];
   return s;
}

alert(sum());
alert(sum(10, 20, 30, 40, 50));
alert(sum(10));

خروجی :

0

150

10

در تابع فوق هیچ آرگومان ورودی وجود ندارد ولی این تابع را با 0، 5 و 1 آرگومان ورودی فراخوانی نمودیم. این تابع مجموع چند عدد را محاسبه و بر می‌گرداند و می‌تواند به تعداد نامحدودی عدد دریافت نماید. البته بهتر است نوع آرگومانهای ارسالی نیز بررسی شوند تا خطایی در محاسبات رخ ندهد. همچنین بجای حلقه for  از حلقه for…in  استفاده خواهم کرد.

function sum() {
   var s = 0;
   for (var i in arguments) {
     if (isNaN(arguments[i]))
       continue;
    s += arguments[i];
   }
   return s;
}

alert(sum());
alert(sum(10, 20, "a", 40, 50));
alert(sum(10));

خروجی :

0

120

10

اگر دقت کرده باشید در فراخوانی دوم، رشته  “a”  به تابع ارسال شده است و چون آرگومانهای نامعتبر را مدیریت نموده‌ایم، خطایی در خروجی رخ نمی‌دهد. به مثال زیر نیز توجه نمایید:

function sum(a,b,c) {
   return a + b + c;
}

alert(sum(10, 20, 30));
alert(sum(10, 20));
alert(sum());

خروجی :

60

NaN

NaN

تابع فوق دارای 3 آرگومان ورودی می‌باشد؛ ولی ما این تابع را با 2 و 0 آرگومان ورودی فراخوانی نمودیم که خروجی نامناسبی را تولید نموده است. برای رفع این مشکل و معتبر سازی آرگومان‌های ارسالی می‌توانیم به صورت زیر عمل نماییم:

function sum(a, b, c) {
   if (isNaN(a)) a = 0;
   if (isNaN(b)) b = 0;
   if (isNaN(c)) c = 0;
   return a + b + c;
}

alert(sum(10, 20, 30));
alert(sum(10, 20));
alert(sum());

خروجی :

60

30

0

در تابع، قبل از انجام عمل محاسبه، بررسی کردیم که آرگومانهای ارسالی مقدار دهی شده باشند. در صورت عدم مقداردهی و یا مقداردهی نامناسب، آرگومان ارسالی را با صفر مقداردهی می‌نماید. اگر آرگومان مورد نظر به تابع ارسال نشود، مقدار پیش فرض آن undefined می‌باشد.

با توجه به مسائل مطرح شده در مورد توابع، این روش استفاده و کاربرد توابع، جزء معایب توابع در جاوا اسکریپت محسوب نمی‌شود. این تکنیک استفاده از توابع، موجب افزایش انعطاف پذیری توابع و آزادی عمل برنامه نویس می‌گردد که لذت بیشتری را به برنامه نویسی می‌دهد.

توجه:

به آرگومانهایی که در تابع دارای نام می‌باشند و یا به عبارتی، آرگومانهایی که نام آنها در تابع ذکر می‌شود، Named Arguments  یا آرگومانهای نامی (اسمی و یا نامدار) می‌گویند. مثل آرگومان های a ، b  وc  در تابع sum


عدم پشتیبانی از سربارگذاری یا  Overloading

در زبان‌های برنامه نویسی شیء گرا، امکان تعریف توابع هم نام وجود دارد؛ به شرطی که امضای این توابع با هم متفاوت باشند. منظور از امضاء، تعداد و نوع آرگومان‌های ورودی می‌باشد. از آنجاییکه در سیستم داخلی جاوا اسکریپت، آرگومانها بصورت یک آرایه ارسال می‌شوند، بنابراین امضاء برای توابع مفهومی ندارد؛ پس نمی‌توانیم توابع هم نام یا overloading داشته باشیم.

اگر دو تابع هم نام داشته باشیم، تابعی که دیرتر تعریف می‌شود، جایگزین تابع قبلی می‌گردد. به مثال زیر توجه کنید:

function calc(num1,num2) {
   return num1 + num2;
}

function calc(num1,num2) {
   return num1 - num2;
}

alert(calc(200,100));

خروجی :

100

همانطور که در مثال فوق مشاهده می‌نمایید، تابع دوم فراخوانی شده‌است و حاصل تفریق به عنوان خروجی نمایش یافته است.