مطالب
کامپوننت‌های راهبری سایت در بوت استرپ 4
پس از سیستم طرحبندی بوت استرپ، مهم‌ترین کامپوننت‌های آن، کامپوننت‌های راهبری سایت مانند Navs ،Tabs ،Pills و Navbars هستند. Navbars در بوت استرپ 4 نسبت به نگارش سوم آن بازنویسی کامل شده‌اند و شامل بهبودهای قابل ملاحظه‌ای هستند.


کامپوننت‌های Nav در بوت استرپ 4

کامپوننت‌های گروه Nav‌، در نگارش 4 آن به علت استفاده‌ی از Flexbox، تغییرات بسیاری داشته‌اند و در نتیجه‌ی آن، انعطاف پذیرتر و ساده‌تر شده‌اند.
در ابتدا لیست ساده‌ی زیر را در نظر بگیرید. تنظیمات ابتدایی آن برای تبدیل به منوی راهبری بالای سایت به صورت زیر است:
<body>
    <div class="container">
        <div class="row">
            <section class="col-12">
                <ul class="nav">
                    <li class="nav-item"><a class="nav-link active" href="#">Home</a></li>
                    <li class="nav-item"><a class="nav-link" href="#">Mission</a></li>
                    <li class="nav-item"><a class="nav-link" href="#">Services</a></li>
                    <li class="nav-item"><a class="nav-link" href="#">Staff</a></li>
                    <li class="nav-item"><a class="nav-link disabled" href="#">Testimonials</a></li>
                </ul>
</div>
    </div>
</body>
ابتدا کلاس nav به یک ul اضافه می‌شود. سپس به هر آیتم آن، کلاس nav-item را اضافه می‌کنیم. در آخر به هر لینک آن نیز کلاس nav-link نسبت داده می‌شود:


در اینجا دو کلاس active و disabled نیز به لینک‌های منوی راهبری اضافه شده‌اند. البته این کلاس‌ها تا تکمیل نهایی nav‌، ظاهر آنچنان متفاوتی را ارائه نمی‌دهند.
اولین شیوه‌نامه‌ای را که می‌توان به nav اضافه کرد، nav-pills است:
<ul class="nav nav-pills">


Pills شبیه به دکمه‌ها هستند و در این حالت لینک active، واضح‌تر به نظر می‌رسد.
و یا می‌توان nav-tabs را به nav افزود:
<ul class="nav nav-tabs">


روش دیگر تعریف nav، استفاده از المان nav و سپس حذف ul و li و همچنین nav-item است:
<nav class="nav nav-pills justify-content-center">
    <a class="nav-link active" href="#">Home</a>
    <a class="nav-link" href="#">Mission</a>
    <a class="nav-link" href="#">Services</a>
    <a class="nav-link" href="#">Staff</a>
    <a class="nav-link disabled" href="#">Testimonials</a>
</nav>
در اینجا امکان کار با کلاس‌های Flexbox، مانند justify-content-center را نیز مشاهده می‌کنید. برای مثال برای هدایت منوی راهبری به سمت چپ و یا راست صفحه می‌توان بجای center، از end و یا start استفاده کرد. انجام یک چنین کارهایی در نگارش‌های قبلی بوت استرپ بدون Flexbox، مشکل بودند.
کلاس دیگری را که در اینجا می‌توان استفاده کرد، flex-column است تا آیتم‌های nav، بجای نمایش در یک ردیف، در یک ستون ظاهر شوند:


و یا می‌توان با استفاده از break-points، سبب شد تا اگر اندازه‌ی صفحه بیش از sm بود، آیتم‌های منوی راهبری، ردیفی و اگر کمتر از آن بود (حالت موبایل)، ستونی نمایش داده شوند:
<nav class="nav nav-pills justify-content-center flex-column flex-sm-row">


ایجاد navbars در بوت استرپ 4

Navbar بوت استرپ 4، بازنویسی کامل شده و کار کردن با آن نسبت به نگارش سوم آن بسیار ساده‌تر شده‌است.
<body>
    <nav class="navbar bg-dark navbar-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <div class="navbar-nav">
                <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Services</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                <a class="nav-item nav-link disabled" href="#">Testimonials</a>
            </div>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
با این خروجی:


در اینجا، کار با افزودن کلاس navbar به المان nav شروع می‌شود. سپس هر لینک داخل آن، کلاس‌های nav-item nav-link را پیدا می‌کند. در اینجا اگر آیتمی قرار است به صفحه‌ی جاری اشاره کند، با کلاس active مشخص خواهد شد.
سپس توسط  کلاس‌های bg-dark navbar-dark، رنگ‌های پس زمینه و رنگ متن مشخص شده‌اند. برای مثال می‌توان bg-light navbar-light را نیز آزمایش کرد:
<nav class="navbar bg-light navbar-light navbar-expand-sm">


و یا بجای این رنگ‌های پیش‌فرض، در بوت استرپ 4 می‌توان به سادگی رنگ navbar را توسط یک background-color دلخواه، سفارشی سازی کرد:
<nav class="navbar navbar-dark navbar-expand-sm" style="background-color:red">


کاری که در نگارش‌های پیشین بوت استرپ به سادگی میسر نبود.

همچنین اگر دقت کرده باشید از کلاس navbar-expand-sm نیز استفاده شده‌است. حالت پیش‌فرض نمایش آیتم‌های navbar، ستونی است و برای حالت موبایل درنظر گرفته شده‌است. استفاده‌ی از navbar-expand-sm سبب می‌شود تا پس از عرض sm، آیتم‌های navbar همانند شکل‌های فوق، در طی یک ردیف نمایش داده شوند و در عرض کمتر از sm، به صورت یک ستون:


به علاوه آیتم‌های navbar را داخل یک container قرار داده‌ایم:
<div class="container">
      <div class="navbar-nav">
علت اینجا است که چون navbar تعریف شده خارج از container اصلی است، اگر چنین کاری را انجام ندهیم، آیتم‌های آن از سمت چپ صفحه بدون تراز بودن با container ذیل آن نمایش داده خواهند شد. تعریف یک container داخل navbar، این مشکل عدم تراز بودن عمودی را برطرف می‌کند.


تعریف متون و لوگو در navbar بوت استرپ 4

برای تعریف متن لوگوی سایت در navbar به صورت زیر عمل می‌شود:
<body>
    <nav class="navbar bg-dark navbar-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <div class="navbar-brand">
                Wisdom Pet Medicine
            </div>
            <div class="navbar-nav">
                <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Services</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                <a class="nav-item nav-link disabled" href="#">Testimonials</a>
            </div>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
در اینجا با استفاده از کلاس navbar-brand در یک div مجزا، سبب نمایش متن لوگوی سایت شده‌ایم:


و یا می‌توان بجای div، از المان anchor نیز استفاده کرد تا به صورت لینک نمایش داده شود:
<a class="navbar-brand" href="#"> Wisdom Pet Medicine </a>
و بجای متن، تصاویر را نیز می‌توان قرار داد.

برای تعریف متنی در navbar از کلاس navbar-text استفاده می‌شود:
<body>
    <nav class="navbar bg-dark navbar-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <a class="navbar-brand d-none d-sm-inline-block" href="#"> Wisdom
                Pet Medicine </a>
            <div class="navbar-nav">
                <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Services</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                <a class="nav-item nav-link disabled" href="#">Testimonials</a>
            </div>
            <span class="navbar-text d-none d-xl-inline-block">The best in
                traditional and alternate
                medicine</span>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
اما چون این متن طولانی است، بهتر است آن‌را در اندازه‌ی صفحه‌ی xl نمایش دهیم. به همین جهت با افزودن کلاس d-none، آن‌را در تمام اندازه‌ها مخفی می‌کنیم. سپس با افزودن d-xl-inline-block، آن‌را پس از عرض xl نمایان خواهیم کرد.
همین تنظیم را به navbar-brand، در اندازه‌ی sm نیز اضافه کرده‌ایم تا لوگوی سایت در اندازه‌های موبایل ظاهر نشود.



افزودن drop downs به navbar در بوت استرپ 4

برای تبدیل یکی از آیتم‌های منوی راهبری، به منو، از dropdown استفاده می‌شود که نمونه‌ای از آن‌را در مثال زیر مشاهده می‌کنید:
<body>
    <nav class="navbar bg-dark navbar-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <a class="navbar-brand d-none d-sm-inline-block" href="#">
                <img src="images/wisdompetlogo.svg" style="width:40px;" alt="">
                Wisdom Pet Medicine
            </a>
            <div class="navbar-nav ml-sm-auto">
                <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>

                <div class="dropdown">
                    <a class="nav-item nav-link dropdown-toggle" data-toggle="dropdown"
                        id="servicesDropdown" aria-haspopup="true"
                        aria-expanded="false" href="#">Services</a>
                    <div class="dropdown-menu" aria-labelledby="servicesDropdown">
                        <a href="#" class="dropdown-item">Grooming</a>
                        <a href="#" class="dropdown-item">General Health</a>
                        <a href="#" class="dropdown-item">Nutrition</a>
                        <a href="#" class="dropdown-item">Pest Control</a>
                        <a href="#" class="dropdown-item">Vaccinations</a>
                    </div>
                </div>

                <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                <a class="nav-item nav-link disabled" href="#">Testimonials</a>
            </div>
            <span class="navbar-text d-none d-xl-inline-block">The best in
                traditional and alternate
                medicine</span>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
با این خروجی:


- دراپ‌داون نیاز به یک container دارد که آن‌را با تعریف یک div با کلاس dropdown تعریف کرده‌ایم.
- سپس به لینکی که قرار است آن‌را نمایش دهد، کلاس dropdown-toggle را اضافه می‌کنیم تا آیکن مثلثی رو به پایینی را نمایان کند. وجود این مثلث، بیانگر وجود منویی به همراه آن است.
- اکنون با تنظیم data-toggle به dropdown، کدهای جاوا اسکریپتی بوت استرپ، این المان را به صورت یک dropdown پردازش می‌کنند و نیازی به افزودن اسکریپتی به صفحه برای فعالسازی آن نیست. ویژگی‌های aria-expanded و aria-haspopup نیز به مقدار دهی پیش‌فرض‌های کدهای جاوا اسکریپتی آن کمک می‌کنند.
- خود منو توسط دربرگیرنده‌ای با کلاس dropdown-menu و آیتم‌هایی با کلاس dropdown-item تشکیل می‌شود.
- در ادامه برای متصل کردن این دربرگیرنده به لینک نمایش دهنده‌ی منو، یک id را به لینک انتساب می‌دهیم (به نام servicesDropdown) و سپس aria-labelledby دربرگیرنده را به این id، مقدار دهی می‌کنیم.
- در این مثال با استفاده از کلاس navbar-nav ml-sm-auto، سبب شده‌ایم تا منوی سایت، از لبه‌ی سمت راست صفحه پس از عرض sm، شروع شود.


افزودن المان‌های فرم‌ها به منوی راهبری سایت

برای اضافه کردن المان‌های فرم به منوی راهبری سایت، ابتدا نیاز است کلاس form-inline را بر روی container این فرم قرار داد و سپس به ورودی‌های این فرم، کلاس form-control را اضافه می‌کنیم. اگر نیاز بود، توسط کلاس‌های margin و padding مخصوص بوت استرپ 4 مانند mr-2 نیز می‌توان بین آن‌ها فاصله ایجاد کرد:
<body>
    <nav class="navbar navbar-dark bg-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <div class="navbar-nav">
                <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Services</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                <a class="nav-item nav-link" href="#">Testimonials</a>
            </div>
            <form class="form-inline">
                <input type="text" placeholder="Search..." class="form-control mr-2">
                <button class="btn btn-outline-light" type="submit">Go</button>
            </form>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
با این خروجی:


بوت استرپ در اندازه‌ی بزرگتر صفحه، فرم را به سمت راست و آیتم‌های منو را در سمت چپ نمایش می‌دهد.


کنترل محل قرارگیری المان‌ها در منوی راهبری سایت

توسط کلاس‌هایی مانند fixed-top (قرار گرفتن در بالای صفحه)، fixed-bottom (قرار گرفتن در پایین صفحه) و sticky-top، می‌توان محل قرارگیری منوی راهبری را تغییر داد. این کلاس‌ها را در مطلب «طرحبندی صفحات وب با بوت استرپ 4 - قسمت دوم» پیشتر بررسی کردیم.
برای توضیح حالت sticky-top، فرض کنید بالای منو، تصویر بزرگی از لوگوی سایت را دارید و این منو زیر آن قرار گرفته‌است. زمانیکه صفحه به سمت پایین اسکرول می‌شود، این منو نیز پایین خواهد آمد تا جائیکه در لبه‌ی بالای صفحه قرار گیرد. پس از آن، این منو در همین ناحیه باقی مانده و شبیه به fixed-top عمل می‌کند.

یک نکته: اگر fixed-bottom را مورد استفاده قرار دادید:
<nav class="navbar navbar-dark bg-dark navbar-expand-sm fixed-bottom">
 ممکن است متن پایین صفحه زیر این منو قرار گیرد و قابل خوانده شدن نباشد. برای این منظور می‌توان از کلاس margin-bottom بر روی container استفاده کرد:
<div class="container mb-5">



اضافه کردن منوی همبرگری به منوی راهبری سایت

در مورد کلاس navbar-expand-sm در این مطلب توضیح دادیم. هرچند قابلیت عمودی و افقی شدن خودکار آیتم‌های منوی راهبری بسیار جالب و کاربری است، اما در صفحات نمایشی کوچک، این نمایش عمودی می‌تواند ارتفاع قابل ملاحظه‌ای را به خود اختصاص دهد. به همین جهت می‌خواهیم نمایش آیتم‌های آن‌را وابسته به تصمیم کاربر کنیم.
<body>
    <nav class="navbar navbar-dark bg-dark navbar-expand-sm">
        <div class="container">
            <a href="#" class="navbar-brand">Wisdom Pet Medicine</a>
            <button class="navbar-toggler" type="button" data-toggle="collapse"
                data-target="#myToggle" aria-controls="myToggle" aria-expanded="false"
                aria-label="Toggle navigation">
                <span class="navbar-toggler-icon"></span>
            </button>
            <div class="collapse navbar-collapse" id="myToggle">
                <div class="navbar-nav">
                    <a class="nav-item nav-link active" href="#">Home</a>
                    <a class="nav-item nav-link" href="#">Mission</a>
                    <a class="nav-item nav-link" href="#">Services</a>
                    <a class="nav-item nav-link" href="#">Staff</a>
                    <a class="nav-item nav-link" href="#">Testimonials</a>
                </div>
            </div>
        </div>
    </nav>

    <div class="container">
- در اینجا نحوه‌ی پیاده سازی منوی همبرگری را در بوت استرپ 4 ملاحظه می‌کنید.
- ابتدا نیاز است دکمه‌ی این منو اضافه شود که توسط کلاس navbar-toggler مشخص شده‌است. سپس با توجه به اینکه این کامپوننت توسط کدهای جاوا اسکریپتی بوت استرپ کار می‌کند، اطلاعات مورد نیاز آن‌را توسط ویژگی‌های data-toggle، data-target و aria مشخص می‌کنیم.
- این دکمه نیاز دارد تا به یک div با کلاس collapse navbar-collapse متصل شود. این اتصال نیز از طریق id آن صورت می‌گیرد که در ویژگی data-target مقدار دهی شده‌است.
- اگر این دکمه را پس از navbar-brand قرار دهیم، در سمت چپ صفحه و اگر پیش از آن قرار دهیم، در سمت راست صفحه ظاهر می‌شود.

در حالت نمایش sm، آیتم‌های منو مخفی شده:


با کلیک بر روی دکمه‌ی منوی همبرگری آن، گزینه‌های منو نمایش داده می‌شوند:


و در حالت اندازه‌ی بزرگتر صفحه، محو می‌شود:




کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Bootstrap4_07.zip
مطالب
محاسبه مجدد میزان مصرف حافظه‌ی برنامه‌های دات نت

اگر به میزان مصرف حافظه‌ اولیه‌ی برنامه‌های دات نت دقت کنیم، نسبت به مثلا یک برنامه‌ی MFC چند برابر به نظر می‌رسند و ... این علت دارد:
زمانیکه یک برنامه‌ی مبتنی بر دات نت اجرا می‌شود، ابتدا JIT compiler شروع به کار کرده و شروع به کامپایل برنامه می‌کند. این بارگزاری هم در همان پروسه‌ی اصلی برنامه انجام می‌شود. به همین جهت میزان مصرف حافظه‌ی برنامه‌های دات نت عموما بالا به نظر می‌رسد.
اکنون سؤال اینجا است که آیا می توان این حافظه‌ای را که دیگر مورد استفاده نیست (و توسط JIT compiler اخذ شده) به سیستم بازگرداند و محاسبه‌ی مجددی را در این مورد انجام داد. پاسخ به این سؤال را در متد ReEvaluateWorkingSet زیر می‌توان مشاهده کرد:


using System;
using System.Diagnostics;

namespace Toolkit
{
public static class Memory
{
public static void ReEvaluateWorkingSet()
{
try
{
Process loProcess = Process.GetCurrentProcess();
//it doesn't matter what you set maxWorkingSet to
//setting it to any value apparently causes the working set to be re-evaluated and excess discarded
loProcess.MaxWorkingSet = (IntPtr)((int)loProcess.MaxWorkingSet + 1);
}
catch
{
//The above code requires Admin privileges.
//So it's important to trap exceptions in case you're running without admin rights.
}
}
}
}

در این متد ابتدا پروسه جاری دریافت شده و سپس MaxWorkingSet به یک عدد دلخواه تنظیم می‌شود. مهم نیست که این عدد چه چیزی باشد، زیرا این تنظیم سبب می‌شود که در پشت صحنه به شکل حساب شده‌ای حافظه‌ای که مورد استفاده نیست به سیستم بازگردانده شود و سپس عددی که در task manager نمایش داده می‌شود، مجددا محاسبه گردد. همچنین باید دقت داشت که این کد تنها با دسترسی مدیریتی قابل اجرا است و به همین دلیل وجود این try/catch ضروری است.

نحوه استفاده از متد ReEvaluateWorkingSet در برنامه‌های WinForms :
فایل Program.cs را یافته و سپس در روال رویداد گردان Idle برنامه، متد ReEvaluateWorkingSet را فراخوانی کنید (مثلا هر زمان که برنامه minimized شد اجرا می‌شود):

//Program.cs
namespace MemUsage
{
static class Program
{
/// <summary>
/// The main entry point for the application.
/// </summary>
[STAThread]
static void Main()
{
//...

Application.Idle += applicationIdle;
}

static void applicationIdle(object sender, EventArgs e)
{
Memory.ReEvaluateWorkingSet();
}
}
}

نحوه استفاده از متد ReEvaluateWorkingSet در برنامه‌های WPF :
فایل App.xaml.cs را یافته و سپس در روال رویدادگردان Deactivated برنامه، متد ReEvaluateWorkingSet را فراخوانی کنید:

//App.xaml.cs

public App()
{
this.Deactivated += appDeactivated;
}

void appDeactivated(object sender, EventArgs e)
{
Memory.ReEvaluateWorkingSet();
}

تاثیر آن هم قابل ملاحظه است (حداقل از لحاظ روانی!). تست کنید!

مطالب
مهاجرت از SQL Membership به ASP.NET Identity
در این مقاله مهاجرت یک اپلیکیشن وب که توسط SQL Membership ساخته شده است را به سیستم جدید ASP.NET Identity بررسی می‌کنیم. برای این مقاله از یک قالب اپلیکیشن وب (Web Forms) که توسط Visual Studio 2010 ساخته شده است برای ساختن کاربران و نقش‌ها استفاده می‌کنیم. سپس با استفاده از یک SQL Script دیتابیس موجود را به دیتابیسی که ASP.NET Identity نیاز دارد تبدیل می‌کنیم. در قدم بعدی پکیج‌های مورد نیاز را به پروژه اضافه می‌کنیم و صفحات جدیدی برای مدیریت حساب‌های کاربری خواهیم ساخت. بعنوان یک تست، کاربران قدیمی که توسط SQL Membership ساخته شده بودند باید قادر باشند به سایت وارد شوند. همچنین کاربران جدید باید بتوانند بدون هیچ مشکلی در سیستم ثبت نام کنند. سورس کد کامل این مقاله را می‌توانید از این لینک دریافت کنید.


یک اپلیکیشن با SQL Membership بسازید

برای شروع به اپلیکیشنی نیاز داریم که از SQL Membership استفاده می‌کند و دارای داده هایی از کاربران و نقش‌ها است. برای این مقاله، بگذارید پروژه جدیدی توسط VS 2010 بسازیم.

حال با استفاده از ابزار ASP.NET Configuration دو کاربر جدید بسازید: oldAdminUser و oldUser.

نقش جدیدی با نام Admin بسازید و کاربر oldAdminUser را به آن اضافه کنید.

بخش جدیدی با نام Admin در سایت خود بسازید و فرمی بنام Default.aspx به آن اضافه کنید. همچنین فایل web.config این قسمت را طوری پیکربندی کنید تا تنها کاربرانی که در نقش Admin هستند به آن دسترسی داشته باشند. برای اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید.

پنجره Server Explorer را باز کنید و جداول ساخته شده توسط SQL Membership را بررسی کنید. اطلاعات اصلی کاربران که برای ورود به سایت استفاده می‌شوند، در جداول aspnet_Users و aspnet_Membership ذخیره می‌شوند. داده‌های مربوط به نقش‌ها نیز در جدول aspnet_Roles ذخیره خواهند شد. رابطه بین کاربران و نقش‌ها نیز در جدول aspnet_UsersInRoles ذخیره می‌شود، یعنی اینکه هر کاربری به چه نقش هایی تعلق دارد.

برای مدیریت اساسی سیستم عضویت، مهاجرت جداول ذکر شده به سیستم جدید ASP.NET Identity کفایت می‌کند.

مهاجرت به Visual Studio 2013

  • برای شروع ابتدا Visual Studio Express 2013 for Web یا Visual Studio 2013 را نصب کنید.
  • حال پروژه ایجاد شده را در نسخه جدید ویژوال استودیو باز کنید. اگر نسخه ای از SQL Server Express را روی سیستم خود نصب نکرده باشید، هنگام باز کردن پروژه پیغامی به شما نشان داده می‌شود. دلیل آن وجود رشته اتصالی است که از SQL Server Express استفاده می‌کند. برای رفع این مساله می‌توانید SQL Express را نصب کنید، و یا رشته اتصال را طوری تغییر دهید که از LocalDB استفاده کند.
  • فایل web.config را باز کرده و رشته اتصال را مانند تصویر زیر ویرایش کنید.

  • پنجره Server Explorer را باز کنید و مطمئن شوید که الگوی جداول و داده‌ها قابل رویت هستند.
  • سیستم ASP.NET Identity با نسخه 4.5 دات نت فریم ورک و بالا‌تر سازگار است. پس نسخه فریم ورک پروژه را به آخرین نسخه (4.5.1) تغییر دهید.

پروژه را Build کنید تا مطمئن شوید هیچ خطایی وجود ندارد.

نصب پکیج‌های NuGet

در پنجره Solution Explorer روی نام پروژه خود کلیک راست کرده، و گزینه Manage NuGet Packages را انتخاب کنید. در قسمت جستجوی دیالوگ باز شده، عبارت "Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework" را وارد کنید. این پکیج را در لیست نتایج انتخاب کرده و آن را نصب کنید. نصب این بسته، نیازمندهای موجود را بصورت خودکار دانلود و نصب می‌کند: EntityFramework و ASP.NET Identity Core. حال پکیج‌های زیر را هم نصب کنید (اگر نمی‌خواهید OAuth را فعال کنید، 4 پکیج آخر را نادیده بگیرید).
  • Microsoft.AspNet.Identity.Owin
  • Microsoft.Owin.Host.SystemWeb
  • Microsoft.Owin.Security.Facebook
  • Microsoft.Owin.Security.Google
  • Microsoft.Owin.Security.MicrosoftAccount
  • Microsoft.Owin.Security.Twitter

مهاجرت دیتابیس فعلی به سیستم ASP.NET Identity

قدم بعدی مهاجرت دیتابیس فعلی به الگویی است، که سیستم ASP.NET Identity به آن نیاز دارد. بدین منظور ما یک اسکریپت SQL را اجرا می‌کنیم تا جداول جدیدی بسازد و اطلاعات کاربران را به آنها انتقال دهد. فایل این اسکریپت را می‌توانید از لینک https://github.com/suhasj/SQLMembership-Identity-OWIN دریافت کنید.
این اسکریپت مختص این مقاله است. اگر الگوی استفاده شده برای جداول سیستم عضویت شما ویرایش/سفارشی-سازی شده باید این اسکریپت را هم بر اساس این تغییرات بروز رسانی کنید.
پنجره Server Explorer را باز کنید. گره اتصال ApplicationServices را باز کنید تا جداول را مشاهده کنید. روی گره Tables کلیک راست کرده و گزینه New Query را انتخاب کنید.

در پنجره کوئری باز شده، تمام محتویات فایل Migrations.sql را کپی کنید. سپس اسکریپت را با کلیک کردن دکمه Execute اجرا کنید.

ممکن است با اخطاری مواجه شوید مبنی بر آنکه امکان حذف (drop) بعضی از جداول وجود نداشت. دلیلش آن است که چهار عبارت اولیه در این اسکریپت، تمام جداول مربوط به Identity را در صورت وجود حذف می‌کنند. از آنجا که با اجرای اولیه این اسکریپت چنین جداولی وجود ندارند، می‌توانیم این خطاها را نادیده بگیریم. حال پنجره Server Explorer را تازه (refresh) کنید و خواهید دید که پنج جدول جدید ساخته شده اند.

لیست زیر نحوه Map کردن اطلاعات از جداول SQL Membership به سیستم Identity را نشان می‌دهد.

  • aspnet_Roles --> AspNetRoles
  • aspnet_Users, aspnet_Membership --> AspNetUsers
  • aspnet_UsersInRoles --> AspNetUserRoles

جداول AspNetUserClaims و AspNetUserLogins خالی هستند. فیلد تفکیک کننده (Discriminator) در جدول AspNetUsers باید مطابق نام کلاس مدل باشد، که در مرحله بعدی تعریف خواهد شد. همچنین ستون PasswordHash به فرم 'encrypted password|password salt|password format' می‌باشد. این شما را قادر می‌سازد تا از رمزنگاری برای ذخیره و بازیابی کلمه‌های عبور استفاده کنید. این مورد نیز در ادامه مقاله بررسی شده است.



ساختن مدل‌ها و صفحات عضویت

بصورت پیش فرض سیستم ASP.NET Identity برای دریافت و ذخیره اطلاعات در دیتابیس عضویت از Entity Framework استفاده می‌کند. برای آنکه بتوانیم با جداول موجود کار کنیم، می‌بایست ابتدا مدل هایی که الگوی دیتابیس را نمایندگی می‌کنند ایجاد کنیم. برای این کار مدل‌های ما یا باید اینترفیس‌های موجود در Identity.Core را پیاده سازی کنند، یا می‌توانند پیاده سازی‌های پیش فرض را توسعه دهند. پیاده سازی‌های پیش فرض در Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework وجود دارند.
در نمونه ما، جداول AspNetRoles, AspNetUserClaims, AspNetLogins و AspNetUserRole ستون هایی دارند که شباهت زیادی به پیاده سازی‌های پیش فرض سیستم Identity دارند. در نتیجه می‌توانیم از کلاس‌های موجود، برای Map کردن الگوی جدید استفاده کنیم. جدول AspNetUsers ستون‌های جدیدی نیز دارد. می‌توانیم کلاس جدیدی بسازیم که از IdentityUser ارث بری کند و آن را گسترش دهیم تا این فیلدهای جدید را پوشش دهد.
پوشه ای با نام Models بسازید (در صورتی که وجود ندارد) و کلاسی با نام User به آن اضافه کنید.

کلاس User باید کلاس IdentityUser را که در اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework وجود دارد گسترش دهد. خاصیت هایی را تعریف کنید که نماینده الگوی جدول AspNetUser هستند. خواص ID, Username, PasswordHash و SecurityStamp در کلاس IdentityUser تعریف شده اند، بنابراین این خواص را در لیست زیر نمی‌بینید.

  public class User : IdentityUser
    {
        public User()
        {
            CreateDate = DateTime.Now;
            IsApproved = false;
            LastLoginDate = DateTime.Now;
            LastActivityDate = DateTime.Now;
            LastPasswordChangedDate = DateTime.Now;
            LastLockoutDate = DateTime.Parse("1/1/1754");
            FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart = DateTime.Parse("1/1/1754");
            FailedPasswordAttemptWindowStart = DateTime.Parse("1/1/1754");
        }

        public System.Guid ApplicationId { get; set; }
        public string MobileAlias { get; set; }
        public bool IsAnonymous { get; set; }
        public System.DateTime LastActivityDate { get; set; }
        public string MobilePIN { get; set; }
        public string Email { get; set; }
        public string LoweredEmail { get; set; }
        public string LoweredUserName { get; set; }
        public string PasswordQuestion { get; set; }
        public string PasswordAnswer { get; set; }
        public bool IsApproved { get; set; }
        public bool IsLockedOut { get; set; }
        public System.DateTime CreateDate { get; set; }
        public System.DateTime LastLoginDate { get; set; }
        public System.DateTime LastPasswordChangedDate { get; set; }
        public System.DateTime LastLockoutDate { get; set; }
        public int FailedPasswordAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime FailedPasswordAttemptWindowStart { get; set; }
        public int FailedPasswordAnswerAttemptCount { get; set; }
        public System.DateTime FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart { get; set; }
        public string Comment { get; set; }
    }

حال برای دسترسی به دیتابیس مورد نظر، نیاز به یک DbContext داریم. اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework کلاسی با نام IdentityDbContext دارد که پیاده سازی پیش فرض برای دسترسی به دیتابیس ASP.NET Identity است. نکته قابل توجه این است که IdentityDbContext آبجکتی از نوع TUser را می‌پذیرد. TUser می‌تواند هر کلاسی باشد که از IdentityUser ارث بری کرده و آن را گسترش می‌دهد.

در پوشه Models کلاس جدیدی با نام ApplicationDbContext بسازید که از IdentityDbContext ارث بری کرده و از کلاس User استفاده می‌کند.

public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<User>
{
        
}

مدیریت کاربران در ASP.NET Identity توسط کلاسی با نام UserManager انجام می‌شود که در اسمبلی Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework قرار دارد. چیزی که ما در این مرحله نیاز داریم، کلاسی است که از UserManager ارث بری می‌کند و آن را طوری توسعه می‌دهد که از کلاس User استفاده کند.

در پوشه Models کلاس جدیدی با نام UserManager بسازید.

public class UserManager : UserManager<User>
{
        
}

کلمه عبور کاربران بصورت رمز نگاری شده در دیتابیس ذخیره می‌شوند. الگوریتم رمز نگاری SQL Membership با سیستم ASP.NET Identity تفاوت دارد. هنگامی که کاربران قدیمی به سایت وارد می‌شوند، کلمه عبورشان را توسط الگوریتم‌های قدیمی SQL Membership رمزگشایی می‌کنیم، اما کاربران جدید از الگوریتم‌های ASP.NET Identity استفاده خواهند کرد.

کلاس UserManager خاصیتی با نام PasswordHasher دارد. این خاصیت نمونه ای از یک کلاس را ذخیره می‌کند، که اینترفیس IPasswordHasher را پیاده سازی کرده است. این کلاس هنگام تراکنش‌های احراز هویت کاربران استفاده می‌شود تا کلمه‌های عبور را رمزنگاری/رمزگشایی شوند. در کلاس UserManager کلاس جدیدی بنام SQLPasswordHasher بسازید. کد کامل را در لیست زیر مشاهده می‌کنید.

public class SQLPasswordHasher : PasswordHasher
{
        public override string HashPassword(string password)
        {
            return base.HashPassword(password);
        }

        public override PasswordVerificationResult VerifyHashedPassword(string hashedPassword, string providedPassword)
        {
            string[] passwordProperties = hashedPassword.Split('|');
            if (passwordProperties.Length != 3)
            {
                return base.VerifyHashedPassword(hashedPassword, providedPassword);
            }
            else
            {
                string passwordHash = passwordProperties[0];
                int passwordformat = 1;
                string salt = passwordProperties[2];
                if (String.Equals(EncryptPassword(providedPassword, passwordformat, salt), passwordHash, StringComparison.CurrentCultureIgnoreCase))
                {
                    return PasswordVerificationResult.SuccessRehashNeeded;
                }
                else
                {
                    return PasswordVerificationResult.Failed;
                }
            }
        }

        //This is copied from the existing SQL providers and is provided only for back-compat.
        private string EncryptPassword(string pass, int passwordFormat, string salt)
        {
            if (passwordFormat == 0) // MembershipPasswordFormat.Clear
                return pass;

            byte[] bIn = Encoding.Unicode.GetBytes(pass);
            byte[] bSalt = Convert.FromBase64String(salt);
            byte[] bRet = null;

            if (passwordFormat == 1)
            { // MembershipPasswordFormat.Hashed 
                HashAlgorithm hm = HashAlgorithm.Create("SHA1");
                if (hm is KeyedHashAlgorithm)
                {
                    KeyedHashAlgorithm kha = (KeyedHashAlgorithm)hm;
                    if (kha.Key.Length == bSalt.Length)
                    {
                        kha.Key = bSalt;
                    }
                    else if (kha.Key.Length < bSalt.Length)
                    {
                        byte[] bKey = new byte[kha.Key.Length];
                        Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bKey, 0, bKey.Length);
                        kha.Key = bKey;
                    }
                    else
                    {
                        byte[] bKey = new byte[kha.Key.Length];
                        for (int iter = 0; iter < bKey.Length; )
                        {
                            int len = Math.Min(bSalt.Length, bKey.Length - iter);
                            Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bKey, iter, len);
                            iter += len;
                        }
                        kha.Key = bKey;
                    }
                    bRet = kha.ComputeHash(bIn);
                }
                else
                {
                    byte[] bAll = new byte[bSalt.Length + bIn.Length];
                    Buffer.BlockCopy(bSalt, 0, bAll, 0, bSalt.Length);
                    Buffer.BlockCopy(bIn, 0, bAll, bSalt.Length, bIn.Length);
                    bRet = hm.ComputeHash(bAll);
                }
            }

            return Convert.ToBase64String(bRet);
    }
}



دقت کنید تا فضاهای نام System.Text و System.Security.Cryptography را وارد کرده باشید.

متد EncodePassword کلمه عبور را بر اساس پیاده سازی پیش فرض SQL Membership رمزنگاری می‌کند. این الگوریتم از System.Web گرفته می‌شود. اگر اپلیکیشن قدیمی شما از الگوریتم خاصی استفاده می‌کرده است، همینجا باید آن را منعکس کنید. دو متد دیگر نیز بنام‌های HashPassword و VerifyHashedPassword نیاز داریم. این متدها از EncodePassword برای رمزنگاری کلمه‌های عبور و تایید آنها در دیتابیس استفاده می‌کنند.

سیستم SQL Membership برای رمزنگاری (Hash) کلمه‌های عبور هنگام ثبت نام و تغییر آنها توسط کاربران، از PasswordHash, PasswordSalt و PasswordFormat استفاده می‌کرد. در روند مهاجرت، این سه فیلد در ستون PasswordHash جدول AspNetUsers ذخیره شده و با کاراکتر '|' جدا شده اند. هنگام ورود کاربری به سایت، اگر کله عبور شامل این فیلدها باشد از الگوریتم SQL Membership برای بررسی آن استفاده می‌کنیم. در غیر اینصورت از پیاده سازی پیش فرض ASP.NET Identity استفاده خواهد شد. با این روش، کاربران قدیمی لازم نیست کلمه‌های عبور خود را صرفا بدلیل مهاجرت اپلیکیشن ما تغییر دهند.

کلاس UserManager را مانند قطعه کد زیر بروز رسانی کنید.

public UserManager()
            : base(new UserStore<User>(new ApplicationDbContext()))
        {
            this.PasswordHasher = new SQLPasswordHasher();
 }

ایجاد صفحات جدید مدیریت کاربران

قدم بعدی ایجاد صفحاتی است که به کاربران اجازه ثبت نام و ورود را می‌دهند. صفحات قدیمی SQL Membership از کنترل هایی استفاده می‌کنند که با ASP.NET Identity سازگار نیستند. برای ساختن این صفحات جدید به این مقاله مراجعه کنید. از آنجا که در این مقاله پروژه جدید را ساخته ایم و پکیج‌های لازم را هم نصب کرده ایم، می‌توانید مستقیما به قسمت Adding Web Forms for registering users to your application بروید.
چند تغییر که باید اعمال شوند:
  • فایل‌های Register.aspx.cs و Login.aspx.cs از کلاس UserManager استفاده می‌کنند. این ارجاعات را با کلاس UserManager جدیدی که در پوشه Models ساختید جایگزین کنید.
  • همچنین ارجاعات استفاده از کلاس IdentityUser را به کلاس User که در پوشه Models ساختید تغییر دهید.
  • لازم است توسعه دهنده مقدار ApplicationId را برای کاربران جدید طوری تنظیم کند که با شناسه اپلیکیشن جاری تطابق داشته باشد. برای این کار می‌توانید پیش از ساختن حساب‌های کاربری جدید در فایل Register.aspx.cs ابتدا شناسه اپلیکیشن را بدست آورید و اطلاعات کاربر را بدرستی تنظیم کنید.
مثال: در فایل Register.aspx.cs متد جدیدی تعریف کنید که جدول aspnet_Applications را بررسی میکند و شناسه اپلیکیشن را بر اساس نام اپلیکیشن بدست می‌آورد.
private Guid GetApplicationID()
{
    using (SqlConnection connection = new SqlConnection(ConfigurationManager.ConnectionStrings["ApplicationServices"].ConnectionString))
            {
                string queryString = "SELECT ApplicationId from aspnet_Applications WHERE ApplicationName = '/'"; //Set application name as in database

                SqlCommand command = new SqlCommand(queryString, connection);
                command.Connection.Open();

                var reader = command.ExecuteReader();
                while (reader.Read())
                {
                    return reader.GetGuid(0);
                }

            return Guid.NewGuid();
        }
}


  حال می‌توانید این مقدار را برای آبجکت کاربر تنظیم کنید.
var currentApplicationId = GetApplicationID();

User user = new User() { UserName = Username.Text,
ApplicationId=currentApplicationId, …};
در این مرحله می‌توانید با استفاده از اطلاعات پیشین وارد سایت شوید، یا کاربران جدیدی ثبت کنید. همچنین اطمینان حاصل کنید که کاربران پیشین در نقش‌های مورد نظر وجود دارند.
مهاجرت به ASP.NET Identity مزایا و قابلیت‌های جدیدی را به شما ارائه می‌کند. مثلا کاربران می‌توانند با استفاده از تامین کنندگان ثالثی مثل Facebook, Google, Microsoft, Twitter و غیره به سایت وارد شوند. اگر به سورس کد این مقاله مراجعه کنید خواهید دید که امکانات OAuth نیز فعال شده اند.
در این مقاله انتقال داده‌های پروفایل کاربران بررسی نشد. اما با استفاده از نکات ذکر شده می‌توانید پروفایل کاربران را هم بسادگی منتقل کنید. کافی است مدل‌های لازم را در پروژه خود تعریف کرده و با استفاده از اسکریپت‌های SQL داده‌ها را انتقال دهید.
مطالب
فایل‌های chm و مشکل فارسی - قسمت دوم

بر اساس جستجوهایی که انجام داده‌ام، CHM پشتیبانی کاملی را از یونیکد انجام نمی‌دهد (مشکل جستجو و همچنین ایندکس کردن).
اما با ترفندی می‌توان این مساله را حل کرد و آن هم تبدیل encoding فایل‌ها به عربی است (windows-1256). در این حالت هم جستجو کار می‌کند و هم عنوان صفحات هنگام جستجو در لیست موارد یاد شده درست نمایش داده می‌شود و صفحه add to favorites نیز مشکلی در نمایش عنوان‌های صفحه‌ها نخواهد داشت. روش کار به شرح زیر است:

الف) encoding تمام فایل‌های html خود را به صورت زیر تغییر دهید (از utf-8 به windows-1256):

<meta content="text/html; charset=Windows-1256" http-equiv="Content-Type">

ب) محتوای تمام فایل‌های html خود را یکبار با فرمت ویندوز 1256 ذخیره کنید. برای این منظور در دات نت به سادگی زیر می‌توان عمل کرد:
using System.IO;
using System.Text;

public static void SaveAs1256(string fileName)
{
string content = File.ReadAllText(fileName);
File.WriteAllText(fileName, content, Encoding.GetEncoding("windows-1256"));
}

شاید بعضی از ویرایشگرهای متنی هم این مورد را پشتیبانی کنند.(مانند ویرایشگر ویژوال استودیو)

ج) اصلاح فایل hhp پروژه خود
فایل hhp مربوط به html help work shop را باز کنید. (همان فایل پروژه ساخت راهنما)
اگر مثال قبل را دنبال کرده باشید، محتوای فایل آن چیزی شبیه به خطوط زیر خواهد بود:

[OPTIONS]
Compatibility=1.1 or later
Compiled file=test.chm
Contents file=Table of Contents.hhc
Default Window=win1
Default topic=page1.html
Display compile progress=No
Full-text search=Yes
Index file=Index.hhk
Language=0x429 Farsi
Title=راهنمای یک

[WINDOWS]
win1=,"Table of Contents.hhc","Index.hhk","page1.html","page1.html",,,,,0x3420,,0x304e,,,,,,2,,0


[FILES]
page1.html
page2.html

[INFOTYPES]

نیاز است تا آن‌را به صورت زیر ویرایش کرد تا فرمت 1256 به آن اعمال شود:
به قسمت options چند سطر زیر را اضافه کنید: (زبان فارسی و فونت تاهومای عربی)

Default Font=Tahoma,8,178
Language=0x429 Farsi

اکنون پس از کامپایل مجدد مجموعه، مشکلی در مورد جستجو یا به هم ریختگی عنوان‌ها دیگر وجود نخواهد داشت.

محض نمونه، کل وبلاگ جاری را به یک فایل chm تبدیل کرده‌ام که ‌آن‌را از آدرس زیر می‌توانید دریافت نمائید:
دریافت فایل

برای آزمایش، یک عبارت فارسی را در آن جستجو نمائید.


پ.ن.
این راه حلی است که به نظر من رسیده و جواب داده. اگر شما با encoding های دیگر هم جواب گرفته‌اید (مشکل جستجوی فارسی حل شده) لطفا پیغام بگذارید. با تشکر.

مطالب دوره‌ها
استفاده از Factories برای حذف Service locators در برنامه‌های WinForms
یک برنامه‌ی WinForms را درنظر بگیرید که از دو فرم تشکیل شده است.
فرم اول کار نمایش فرم 2 را به عهده دارد.
فرم دوم کار ارسال ایمیل را انجام می‌دهد. این ایمیل نیز از طریق سرویس ذیل فراهم می‌شود:
namespace WinFormsIoc.Services
{
    public interface IEmailsService
    {
        void SendEmail(string from, string to, string title, string message);
    }
}

namespace WinFormsIoc.Services
{
    public class EmailsService : IEmailsService
    {
        public void SendEmail(string from, string to, string title, string message)
        {
            //todo: ...
        }
    }
}
پیاده سازی متد SendEmail در اینجا مدنظر نیست. نکته‌ی مهم، مدیریت تامین و تزریق وابستگی‌های تعریف شده در سازنده‌ی آن است:
    public partial class Form2 : Form
    {
        private readonly IEmailsService _emailsService;
        public Form2(IEmailsService emailsService)
        {
            _emailsService = emailsService;
            InitializeComponent();
        }
احتمالا شاید عنوان کنید که در فرم اول، زمانیکه نیاز است فرم دوم نمایش داده شود، می‌نویسیم new Form2 و در پارامتر آن با استفاده از متد ObjectFactory.GetInstance سازنده‌ی آن‌را فراهم می‌کنیم:
 var form2 = new Form2(ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>());
form2.Show();
و یا اگر مدتی با IoC Containers کار کرده باشید، شاید پیشنهاد دهید که فقط بنویسید:
 var form2 = ObjectFactory.GetInstance<Form2>();
form2.Show();
و همین! به صورت خودکار اگر n پارامتر تزریق شده هم در سازنده‌ی فرم دوم وجود داشته باشند، بر اساس تنظیمات اولیه‌ی IoC Container مورد استفاده، نمونه سازی شده و برنامه بدون مشکل کار خواهد کرد.

مشکل! این دو راه حل هیچکدام به عنوان تزریق وابستگی‌ها شناخته نمی‌شوند و به الگوی Service locator معروف هستند. مشکل آن‌ها این است که کدهای ما در حال حاضر وابستگی مستقیمی به IoC container مورد استفاده پیدا کرده‌اند. در حالت اول ما خودمان دستی درخواست داده‌ایم که کدام وابستگی باید وهله سازی شود و در حالت دوم همانند حالت اول، کدهای ObjectFactory.GetInstance، مختص به یک IoC Container خاص است. نحوه‌ی صحیح کار با IoC Container‌ها باید به این نحو باشد که یکبار در آغاز برنامه تنظیم شوند و در ادامه سایر کلاس‌های برنامه طوری کار کنند که انگار IoC Container ایی وجود خارجی ندارد.


راه حل: ObjectFactory.GetInstance را کپسوله کنید.

using System.Windows.Forms;

namespace WinFormsIoc.IoC
{
    public interface IFormFactory
    {
        T Create<T>() where T : Form;
    }
}

using System.Windows.Forms;
using StructureMap;

namespace WinFormsIoc.IoC
{
    public class FormFactory : IFormFactory
    {
        public T Create<T>() where T : Form
        {
            return ObjectFactory.GetInstance<T>();
        }
    }
}
در اینجا یک اینترفیس را تعریف کرده‌ایم که متد ایجاد وهله‌ا‌ی از یک فرم را ارائه می‌دهد. پیاده سازی آن در برنامه‌‌ای که از StructureMap استفاده می‌کند، مطابق کلاس FormFactory است. اگر IoC Container دیگری باشد، فقط باید این پیاده سازی را تغییر دهید و نه کل برنامه را. اکنون برای استفاده از آن، IFormFactory را در سازنده‌ی کلاسی که نیاز دارد فرم‌های دیگر را نمایش دهد، تزریق می‌کنیم:
using System;
using System.Windows.Forms;
using WinFormsIoc.IoC;

namespace WinFormsIoc
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        private readonly IFormFactory _formFactory;
        public Form1(IFormFactory formFactory)
        {
            _formFactory = formFactory;
            InitializeComponent();
        }

        private void btnShowForm2_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var form2 = _formFactory.Create<Form2>();
            form2.Show();
        }
    }
}
در کدهای فوق، فرم اول برنامه را ملاحظه می‌کنید که قرار است فرم دوم را نمایش دهد. IFormFactory در سازنده‌ی آن تزریق شده‌است. با فراخوانی متد Create آن، فرم دوم برنامه به همراه تمام وابستگی‌های تزریق شده‌ی در سازنده‌ی آن وهله سازی می‌شوند.
نکته‌ی مهم این کدها عدم وابستگی مستقیم آن به هیچ نوع IoC Container خاصی است. این فرم اصلا نمی‌داند که IoC Container ایی در برنامه وجود دارد یا خیر.


مشکل! با تغییر سازنده‌ی Form1 برنامه دیگر کامپایل نمی‌شود!
اگر فایل Program.cs را باز کنید، یک چنین سطری را دارد:
 Application.Run(new Form1());
چون سازنده‌ی فرم یک، اکنون پارامتر جدیدی پیدا کرده‌است، در اینجا می‌توان ObjectFactory.GetInstance را مستقیما بکار برد (در این حالت خاص که مرتبط است به کلاس آغازین برنامه، با توجه به اینکه وهله سازی آن مستقیما و خارج از کنترل ما انجام می‌شود، دیگر چاره‌ای نداریم و مجبور هستیم از الگوی Service locator استفاده کنیم).
 Application.Run(ObjectFactory.GetInstance<Form1>());

مثال کامل این بحث را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
WinFormsIoc.zip
مطالب
آموزش WAF (بررسی ساختار همراه با پیاده سازی یک مثال)
در این پست با مفاهیم اولیه این کتابخانه آشنا شدید. برای بررسی و پیاده سازی مثال، ابتدا یک Blank Solution را ایجاد نمایید. فرض کنید قصد پیاده سازی یک پروژه بزرگ ماژولار را داریم. برای این کار لازم است مراحل زیر را برای طراحی ساختار مناسب پروژه دنبال نمایید.
نکته: آشنایی اولیه با مفاهیم MEF از ملزومات این بخش است.
»ابتدا یک Class Library به نام Views ایجاد نمایید و اینترفیس زیر را به صورت زیر در آن تعریف نمایید. این اینترفیس رابط بین کنترلر و View از طریق ViewModel خواهد بود.
 public interface IBookView : IView
    {
        void Show();
        void Close();
    }
اینترفیس IView در مسیر System.Waf.Applications قرار دارد. در نتیجه از طریق nuget اقدام به نصب Package  زیر نمایید:
Install-Package WAF
»حال در Solution ساخته شده  یک پروژه از نوع WPF Application به نام Shell ایجاد کنید. با استفاده از نیوگت، Waf Package را نصب نمایید؛ سپس ارجاعی از اسمبلی Views را به آن ایجاد کنید. output type اسمبلی Shell را به نوع ClassLibrary تغییر داده، همچنین فایل‌های موجود در آن را حذف نمایید. یک فایل Xaml جدید را به نام BookShell ایجاد نمایید و کد‌های زیر را در آن کپی نمایید:
<Window x:Class="Shell.BookShell"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        Title="Book View" Height="350" Width="525">
    <Grid>
        <DataGrid ItemsSource="{Binding Books}" HorizontalAlignment="Left" Margin="10,10,0,0" VerticalAlignment="Top" Width="400" Height="200">
            <DataGrid.Columns>
                <DataGridTextColumn Header="Code" Binding="{Binding Code}" Width="100"></DataGridTextColumn>
                <DataGridTextColumn Header="Title" Binding="{Binding Title}" Width="300"></DataGridTextColumn>
            </DataGrid.Columns>
        </DataGrid>

    </Grid>
</Window>
این فرم فقط شامل یک دیتاگرید برای نمایش اطلاعات کتاب‌هاست. دیتای آن از طریق ViewModel تامین خواهد شد، در نتیجه ItemsSource آن به خاصیتی به نام Books بایند شده است. حال ارجاعی به اسمبلی System.ComponentModel.Composition دهید. سپس در Code behind این فرم کد‌های زیر را کپی کنید:
[Export(typeof(IBookView))]
    [PartCreationPolicy(CreationPolicy.NonShared)]
    public partial class BookShell : Window, IBookView
    {
        public BookShell()
        {
            InitializeComponent();
        }
    }
کاملا واضح است که این فرم اینترفیس IBookView را پیاده سازی کرده است. از آنجاکه کلاس Window به صورت پیش فرض دارای متد‌های Show و Close است در نتیجه نیازی به پیاده سازی مجدد متدهای IBookView نیست. دستور Export باعث می‌شود که این کلاس به عنوان وابستگی به Composition Container اضافه شود تا در جای مناسب بتوان از آن وهله سازی کرد. نکته‌ی مهم این است که به دلیل آنکه این کلاس، اینترفیس IBookView را پیاده سازی کرده است در نتیجه نوع Export این کلاس حتما باید به صورت صریح از نوع IBookView باشد.

»یک Class Library به نام Models بسازید و بعد از ایجاد آن، کلاس زیر را به عنوان مدل Book در آن کپی کنید:
 public class Book
    {
        public int Code { get; set; }

        public string Title { get; set; }
    }
»یک  Class Library دیگر به نام ViewModels ایجاد کنید و همانند مراحل قبلی، Package مربوط به WAF را نصب کنید. سپس کلاسی به نام BookViewModel ایجاد نمایید و کدهای زیر را در آن کپی کنید (ارجاع به اسمبلی‌های Views و Models را فراموش نکنید):
[Export]
    [Export(typeof(ViewModel<IBookView>))]
    public class BookViewModel : ViewModel<IBookView>
    {
        [ImportingConstructor]
        public BookViewModel(IBookView view)
            : base(view)
        {
        }
       
        public ObservableCollection<Book> Books { get; set; }
        
    }
ViewModel مورد نظر از کلاس ViewModel of T ارث برده است. نوع این کلاس معادل نوع View مورد نظر ماست که در اینجا مقصود IBookView است. این کلاس شامل خاصیتی به نام ViewCore است که امکان فراخوانی متد‌ها و خاصیت‌های View را فراهم می‌نماید. وظیفه اصلی کلاس پایه ViewModel، وهله سازی از View سپس ست کردن خاصیت DataContext در View مورد نظر به نمونه وهله سازی شده از ViewModel است. در نتیجه عملیات مقید سازی در Shell به درستی انجام خواهدشد.
به دلیل اینکه سازنده پیش فرض در  این کلاس وجود ندارد حتما باید از ImportingConstructor استفاده نماییم تا CompositionContainer در هنگام عملیات وهله سازی Exception صادر نکند.

»بخش بعدی ساخت یک Class Library دیگر به نام Controllers است. در این Library نیز بعد از ارجاع به اسمبلی‌های زیر کتابخانه WAF را نصب نمایید. 
  • Views
  • Models
  • ViewModels
  • System.ComponentModel.Composition
کلاسی به نام BookController بسازید و کد‌های زیر را در آن کپی نمایید:
[Export]
    public class BookController
    {
        [ImportingConstructor]
        public BookController(BookViewModel viewModel)
        {
            ViewModelCore = viewModel;
        }

        public BookViewModel ViewModelCore
        {
            get;
            private set;
        }

        public void Run()
        {
            var result = new List<Book>();
            result.Add(new Book { Code = 1, Title = "Book1" });
            result.Add(new Book { Code = 2, Title = "Book2" });
            result.Add(new Book { Code = 3, Title = "Book3" });

            ViewModelCore.Books = new ObservableCollection<Models.Book>(result);

            (ViewModelCore.View as IBookView).Show();
        }
    }
نکته مهم این کلاس این است که BookViewModel به عنوان وابستگی این کنترلر تعریف شده است. در نتیجه در هنگام وهله سازی از این کنترلر Container مورد نظر یک وهله از BookViewModel را در اختیار آن قرار خواهد داد. در متد Run نیز ابتدا مقدار Book که به ItemsSource دیتا گرید در BookShell مقید شده است مقدار خواهد گرفت. سپس با فراخوانی متد Show از اینترفیس IBookView، متد Show در BookShell فراخوانی خواهد شد که نتیجه آن نمایش فرم مورد نظر است.

طراحی Bootstrapper

در پروژه‌های ماژولار  Bootstrapper از ملزومات جدانشدنی این گونه پروژه هاست. برای این کار ابتدا یک WPF Application دیگر به نام Bootstrapper ایجاد نماید. سپس ارجاعی به اسمبلی‌های زیر را در آن قرار دهید:
»Controllers
»Views
»ViewModels
»Shell
»System.ComponentModel.Composition
»نصب بسته WAF با استفاده از nuget

حال یک کلاس به نام  AppBootstrapper ایجاد نمایید و کد‌های زیر را در آن کپی نمایید:
public class AppBootstrapper
    {
        public CompositionContainer Container
        {
            get;
            private set;
        }

        public AggregateCatalog Catalog
        {
            get;
            private set;
        }

        public void Run()
        {
            Catalog = new AggregateCatalog();
            Catalog.Catalogs.Add(new AssemblyCatalog(Assembly.GetExecutingAssembly()));
            
            Catalog.Catalogs.Add(new AssemblyCatalog(String.Format("{0}\\{1}", Environment.CurrentDirectory, "Shell.dll")));
            Catalog.Catalogs.Add(new AssemblyCatalog(String.Format("{0}\\{1}", Environment.CurrentDirectory, "ViewModels.dll")));
            Catalog.Catalogs.Add(new AssemblyCatalog(String.Format("{0}\\{1}", Environment.CurrentDirectory, "Controllers.dll")));

            Container = new CompositionContainer(Catalog);

            var batch = new CompositionBatch();
            batch.AddExportedValue(Container);
            Container.Compose(batch);

            var bookController = Container.GetExportedValue<BookController>();
            bookController.Run();


        }
    }
اگر با MEF آشنا باشید کد‌های بالا نیز برای شما مفهوم مشخصی دارند. در متد Run این کلاس ابتدا Catalog ساخته می‌شود. سپس با اسکن اسمبلی‌های مورد نظر تمام Export‌ها و Import‌های لازم واکشی شده و به Conrtainer مورد نظر رجیستر می‌شوند. در انتها نیز با وهله سازی از BookController و فراخوانی متد Run آن خروجی زیر نمایان خواهد شد.

نکته بخش Startup  را از فایل App.Xaml خذف نمایید و در متد Startup این فایل کد زیر را کپی کنید:

public partial class App : Application
    {
        protected override void OnStartup(StartupEventArgs e)
        {
            new Bootstrapper.AppBootstrapper().Run();
        }
    }
در پایان، ساختار پروژه به صورت زیر خواهد شد:

نکته: می‌توان بخش اسکن اسمبلی‌ها را توسط یک DirecotryCatalog به صورت زیر خلاصه کرد:
Catalog.Catalogs.Add(new DirectoryCatalog(Environment.CurrentDirectory));
در این صورت تمام اسمبلی‌های موجود در این مسیر اسکن خواهند شد.
نکته: می‌توان به جای جداسازی فیزیکی لایه‌ها آن‌ها را از طریق Directory‌ها به صورت منطقی در قالب یک اسمبلی نیز مدیریت کرد.
نکته: بهتر است به جای رفرنس مستقیم اسمبلی‌ها به Bootstrapper با استفاده از Pre post build در قسمت  Build Event، اسمبلی‌های مورد نظر را در یک مسیر Build کپی نمایید که روش آن به تفصیل در این پست و این پست شرح داده شده است.
دانلود سورس پروژه
مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت پانزدهم
در این قسمت قصد داریم تا با زدن کدهای Platform Specific در Xamarin آشنا شویم. صد البته که در Xamarin Forms به کتابخانه‌های NET. ای دسترسی داریم و مواردی چون Entity Framework Core، Auto Mapper، Autofac و ... را می‌توانیم استفاده کنیم و در کنار اینها، مواردی چون Linq, Parallel Linq, Socket و ... نیز در دسترس ما هستند. در رابطه با مواردی چون کار با Clipboard, Geocoding, Gyroscope, Secure Store و ... نیز می‌توان از کتابخانه فوق العاده کاربردی Xamarin Essentials استفاده کرد که با یک کد CSharp می‌توانید روی Android/iOS/Windows جواب بگیرید.
اما فرض کنید که جستجو کرده اید و کد Cross Platform آماده‌ای برای استفاده نیافته‌اید؛ یا پیدا کرده‌اید، ولی صد در صد منطبق با نیازهای شما نیست. حال باید چه کنید؟ ابتدا باید کد مربوطه را بدانید که در Android/iOS/Windows (بسته به نیازتان) چگونه باید نوشت. در مورد Windows، خب تمامی امکانات سیستم عامل ویندوز را در زبان CSharp هم دارید. خبر خوب این است که این مهم نه تنها برای ویندوز که در مورد Android و iOS نیز برقرار است. به علاوه مستندات استفاده از آنها به زبان CSharp نیز موجود است. برای مثال نگاهی بیاندازید به روش Platform Specific استفاده از Bluetooth در Windows و AR Kit 2 در iOS و Job Scheduler در Android
صد البته که کتابخانه فوق العاده BluetoothLE وجود دارد و یک بار نوشتن کد، نه تنها روی Windows/Android/iOS که بر روی macOS و tvOS هم کار می‌کند!

با مثال گرفتن "ورژن برنامه" شروع می‌کنیم. هر چند با استفاده از Xamarin Essentials می شود با یک خط کد، ورژن برنامه را در هر پلتفرمی که باشیم گرفت؛ ولی فرض کنید که نمی‌شود. برای پیاده سازی این قابلیت ابتدا یک Interface را تعریف می‌کنیم و آن را در فولدر Contracts در پروژه XamApp قرار می‌دهیم:
public interface IAppVersionService
{
    string GetAppVersion();
}
سپس در پروژه XamApp.Android، در فولدر Implementations، کلاس زیر را می‌سازیم: (چون این کلاس در پروژه Android است، به 100% امکانات Android دسترسی داریم)
public class AndroidAppVersionService : IAppVersionService
{
    public Android.Content.Context Context { get; set; }

    public string GetAppVersion()
    {
        return Context.PackageManager.GetPackageInfo(Context.PackageName, 0).VersionName;
    }
}
این کد را از روی این جواب در StackOverFlow نوشته‌ام. همانطور که می‌بینید، دو کد، ساختاری شبیه به یکدیگر دارند. فقط تفاوت این است که Context.GetPackageManager در Java، در CSharp به Context.PackageManager تبدیل می‌شود؛ زیرا در Java چیزی به صورت Property و Get,Set وجود ندارد و Context.PackageManager در Java معادل می‌شود با دو متد Context.GetPackageManager و Context.SetPackageManager
تقریبا برای هر کاری در Android نیاز به Context دارید که می‌توانید آن را با Property Injection دریافت کنید.
سپس در فایل MainActivity.cs در کلاس XamAppPlatformInitializer، در متد RegisterTypes داریم:
containerBuilder.RegisterType<AndroidAppVersionService>()
    .As<IAppVersionService>()
    .PropertiesAutowired(PropertyWiringOptions.PreserveSetValues);
برای پیاده سازی همین امکان در iOS داریم:
public class iOSAppVersionService : IAppVersionService
{
    public string GetAppVersion()
    {
        var infoDictionary = NSBundle.MainBundle.InfoDictionary;
        return infoDictionary?["CFBundleShortVersionString"] as NSString;
    }
}
که از روی این جواب به دست آمده است. البته جواب مربوطه علاوه بر ورژن، نام برنامه را نیز به دست می‌آورد که نیاز ما نیست. اگر سایر جواب‌ها را نگاه کنید، می‌بینید که جواب‌های مربوط به Swift برای برنامه نویسان CSharp خوانایی دارند، ولی این در مورد کدهای Objective-C خیلی صادق نیست(!) برای حل این مشکل، کد Objective-C را در این سایت به Swift تبدیل کرده و سپس معادل CSharp آن را بنویسید.
و در نهایت برای UWP از روی این جواب داریم:
public string GetAppVersion()
{
    return $"{Package.Current.Id.Version.Major}.{Package.Current.Id.Version.Minor}"; 
}
که این دو نیز در AppDelegate.cs برای iOS و MainPage.xaml.cs برای UWP رجیستر می‌شوند.
برای استفاده نیز کافی است در هر View Model ای که قصد استفاده از این سرویس را دارید، یک Property از جنس IAppVersionService را تعریف کنید. در صورت Pull کردن آخرین تغییرات پروژه XamApp، می‌توانید نتیجه را در View و View Model با نام PlatformSpecificSamples ببینید.
خبر خوب این است که تمامی کدها به زبان CSharp نوشته می‌شوند و اگر مثلا وسط یک کد Platform Specific برای Android احتیاج به Auto Mapper پیدا کردید، می‌توانید از آن استفاده کنید. همچنین تمامی این کدها در Visual Studio دیباگ می‌شوند که خود نعمتی است.
حال اگر در ادامه کار، به یک کتابخانه 3rd Party که با Java نوشته شده نیاز پیدا کردیم چه؟ برای مثال این کتابخانه اطلاعاتی را در مورد Ringer گوشی، در اختیار ما قرار می‌دهد!
در Xamarin می‌توانید فایل‌های JAR و AAR و Header‌های Objective-C و Swift را در پروژه اضافه کنید و Wrapper به زبان CSharp تحویل بگیرید! علاوه بر مستندات مفصل خود Xamarin در این مورد که برای Android/iOS می توانید آنها را بخوانید. افراد زیادی بر همین اساس امکان استفاده از کتابخانه‌های 3rd Party زیادی را به Xamarin اضافه کرده‌اند. برخی از ابزارها نیز در این زمینه کاربردی هستند؛ برای مثال، برای ساخت C# Wrapper از روی C++,C از ابزار CppSharp می توانید استفاده کنید.
در نظر داشته باشید، اگر بخواهید کدی بزنید که فقط تفاوت رفتار در Android/iOS/Windows را دارد، یا بسته به گوشی، تبلت یا دسکتاپ بودن قرار است رفتارش تفاوت کند، مثلا یک پیام را فقط به دارندگان گوشی‌های اندرویدی نشان دهید، ولی با IUserDialogs که در هر سه پلتفرم کار می‌کند می‌خواهید این کد را بنویسید، احتیاجی به این کارها نیست و به سادگی تعریف یک Property با نام IDeviceService می‌توانید جواب لازم را بگیرید:
async Task ShowSomeAlertToAndroidPhoneUsersOnly()
{
    if (DeviceService.RuntimePlatform == RuntimePlatform.Android && DeviceService.Idiom == TargetIdiom.Phone)
    {
        await UserDialogs.AlertAsync("Some alert to android phone users only!", "Test");
    }
}

در برخی مواقع ما قصد سفارشی سازی کردن کنترل‌های UI را داریم. برای مثال زمانیکه از Entry در Xamarin Forms استفاده می‌کنیم، این به کنترل معادل Native خودش در هر پلتفرم تبدیل می‌شود، که همین باعث می‌شود بگوییم UI در Xamarin Forms به صورت Native است. حال در iOS که ما UITextField را به عنوان معادل Native کنترل Entry داریم، یک ویژگی داریم به نام ClearButtonMode که وقتی به مقدار WhileEditing تنظیم شود، در موقع تایپ کردن در UITextField، آن X پاک کردن متن باقی می‌ماند. این رفتار پیش فرض نیست و اگر ما قصد تغییر آن را داشته باشیم، یکی از متداول‌ترین راه‌ها، نوشتن Custom Renderer است. برای همین در iOS از EntryRenderer ارث بری می‌کنیم و سفارشی سازی مربوطه را انجام می‌دهیم و در نهایت EntryRenderer خودمان را رجیستر می‌کنیم.
public class XamAppEntryRenderer : EntryRenderer
{
    protected override void OnElementChanged(ElementChangedEventArgs<Entry> e)
    {
        base.OnElementChanged(e);

        if (e.NewElement != null) /* e.NewElement is a Xamarin Forms' Entry */
        {
            Control.ClearButtonMode = UITextFieldViewMode.WhileEditing; // Control is UITextField
        }
    }
}
برای Register کردن نیز داریم:
[assembly: ExportRenderer(typeof(Entry), typeof(XamAppEntryRenderer))]
در واقع این کد می‌گوید که از این به بعد، Entry‌ها در iOS، با کلاس جدید Render شوند. برای درک بهتر این مهم، فایل XamAppEntryRenderer.cs را در فولدر Renderer در پروژه XamApp.iOS مشاهده کنید.
مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت چهارم - اعتبارسنجی Async سمت کلاینت و یا همان Remote Client Side Validation
در قسمت قبل با نحوه‌ی پیاده سازی اعتبارسنجی‌های سفارشی سمت کلاینت مخصوص کتابخانه‌ی Fluent Validation آشنا شدیم. در این قسمت، یک حالت خاص همان نوع اعتبارسنجی‌های سمت کلاینت را که remote validation نام دارد، بررسی می‌کنیم. در این حالت خاص، نیازی به کدنویسی جاوااسکریپتی خاصی نیست. چون زیرساخت آن به همراه unobtrusive jQuery Ajax خود ASP.NET Core ارائه می‌شود. در اینجا فقط نیاز است تا متادیتای خاص آن‌را تولید کنیم. به عبارتی اینبار هدف ما تنها تولید یک چنین تگ HTML ای است:
<input dir="ltr" class="form-control input-validation-error" 
type="email" 
data-val="true" 
data-val-email="'آدرس ایمیل' is not a valid email address." 
data-val-remote="این آدرس ایمیل هم اکنون مورد استفاده‌است" 
data-val-remote-url="/Home/ValidateUniqueEmail" 
data-val-required="'آدرس ایمیل' must not be empty." 
id="Email" 
name="Email" 
>
که به همراه ویژگی‌های data-val ، data-val-remote و data-val-remote-url است. همینقدر که این سه ویژگی وجود داشته باشند، مابقی منطق اعتبارسنجی سمت کلاینت آن توسط unobtrusive jQuery Ajax (ارسال خودکار Ajax ای مقدار ایمیل، به سمت سرور و دریافت پاسخ) و unobtrusive java script validation مدیریت خواهند شد.


افزودن آدرس ایمیل به مدل کاربران

به همان مدل قسمت قبل، قصد داریم خاصیت آدرس ایمیل را هم اضافه کنیم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class UserModel
    {
        [Display(Name = "نام کاربری")]
        public string Username { get; set; }

        [Display(Name = "سن")]
        public int Age { get; set; }

        [Display(Name = "سابقه کار")]
        public int Experience { get; set; }

        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        public string Email { get; set; }
    }
}


ایجاد سرویسی برای بررسی منحصربفرد بودن آدرس ایمیل

در ادامه قصد داریم سرویسی را ایجاد کنیم که برای مثال با بانک اطلاعاتی ارتباط برقرار کرده (در اینجا جهت سهولت ارائه، از یک آرایه استفاده شده‌است) و مشخص می‌کند که آیا ایمیل دریافتی پیشتر استفاده شده‌است یا خیر:
using System.Linq;

namespace FluentValidationSample.Services
{
    public interface IUsersService
    {
        bool IsUniqueEmail(string emailAddress);
    }

    public class UsersService : IUsersService
    {
        public bool IsUniqueEmail(string emailAddress)
        {
            string[] registedEmails = {
                "email@site.com",
                "test@gmail.com"
            };
            return !registedEmails.Contains(emailAddress);
        }
    }
}
این سرویس را هم با طول عمر Scoped به برنامه معرفی می‌کنیم؛ چون طول عمر سرویس‌هایی که با بانک اطلاعاتی و DbContext کار می‌کنند، به همین نحو تعیین می‌شوند:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();


ایجاد اعتبارسنج سمت سرور بررسی منحصربفرد بودن آدرس ایمیل

در ادامه یک PropertyValidator جدید را ایجاد می‌کنیم تا بتوان توسط آن مقدار ایمیل دریافتی را در سمت سرور، تعیین اعتبار کرد:
using FluentValidation.Validators;
using FluentValidationSample.Services;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public class UniqueEmailValidator : PropertyValidator
    {
        private readonly IUsersService _usersService;

        public UniqueEmailValidator(IUsersService usersService)
                : base("این آدرس ایمیل هم اکنون مورد استفاده‌است")
        {
            _usersService = usersService;
        }

        protected override bool IsValid(PropertyValidatorContext context)
        {
            return context.PropertyValue != null &&
                    _usersService.IsUniqueEmail((string)context.PropertyValue);
        }
    }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا تزریق سرویس سفارشی IUsersService به سازنده‌ی کلاس اعتبارسنج، مجاز است و بدون مشکل کار می‌کند.
پس از آن جهت سهولت استفاده‌ی از آن، یک متد الحاقی جدید را نیز به نام UniqueEmail به نحو زیر تعریف می‌کنیم:
using FluentValidation;
using FluentValidationSample.Services;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public static class CustomValidatorExtensions
    {
        public static IRuleBuilderOptions<T, string> UniqueEmail<T>(
            this IRuleBuilder<T, string> ruleBuilder, IUsersService usersService)
        {
            return ruleBuilder.SetValidator(new UniqueEmailValidator(usersService));
        }
    }
}

یک نکته: اگر دقت کرده باشید، فضای نام این اعتبارسنج در این قسمت FluentValidationSample.ModelsValidations شده‌است:


علت اینجا است که اعتبارسنج تعریف شده نیاز دارد هم از مدل‌ها استفاده کند و هم از سرویس کاربران. سرویس کاربران هم از مدل‌ها استفاده می‌کند. به همین جهت اگر تعاریف اعتبارسنجی را داخل پروژه‌ی مدل‌ها قرار دهیم، یک وابستگی حلقوی رخ خواهد داد (وابستگی مدل‌ها به سرویس‌ها و برعکس). بنابراین بهتر است اعتبارسنج‌ها را به یک پروژه‌ی مجزا منتقل کنیم تا از بروز این cyclic dependency جلوگیری شود.


اعمال اعتبارسنجی منحصربفرد بودن ایمیل دریافتی به اعتبارسنج UserModel

پس از تهیه‌ی متد الحاقی UniqueEmail، آن‌را به RuleFor مخصوص خاصیت ایمیل اضافه می‌کنیم. در اینجا نیز تزریق وابستگی سرویس سفارشی IUsersService به سازنده‌ی کلاس اعتبارسنج مجاز است:
using FluentValidation;
using FluentValidationSample.Models;
using FluentValidationSample.Services;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public class UserModelValidator : AbstractValidator<UserModel>
    {
        public UserModelValidator(IUsersService usersService)
        {
            RuleFor(x => x.Username).NotNull();
            RuleFor(x => x.Age).NotNull();
            RuleFor(x => x.Experience).LowerThan(nameof(UserModel.Age)).NotNull();
            RuleFor(x => x.Email).EmailAddress().NotNull().UniqueEmail(usersService);
        }
    }
}


ایجاد متادیتای مورد نیاز جهت unobtrusive java script validation در سمت سرور

در ادامه نیاز است ویژگی‌های data-val خاص unobtrusive java script validation را توسط FluentValidation ایجاد کنیم:
using FluentValidation;
using FluentValidation.AspNetCore;
using FluentValidation.Internal;
using FluentValidation.Resources;
using FluentValidation.Validators;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ModelBinding.Validation;

namespace FluentValidationSample.ModelsValidations
{
    public class RemoteClientValidator : ClientValidatorBase
    {
        public string RemoteUrl { set; get; }

        public RemoteClientValidator(PropertyRule rule, IPropertyValidator validator) :
            base(rule, validator)
        {
        }

        public override void AddValidation(ClientModelValidationContext context)
        {
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val", "true");
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val-remote", GetErrorMessage(context));
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val-remote-url", RemoteUrl);
        }

        private string GetErrorMessage(ClientModelValidationContext context)
        {
            var formatter = ValidatorOptions.MessageFormatterFactory().AppendPropertyName(Rule.GetDisplayName());
            string messageTemplate;
            try
            {
                messageTemplate = Validator.Options.ErrorMessageSource.GetString(null);
            }
            catch (FluentValidationMessageFormatException)
            {
                messageTemplate = ValidatorOptions.LanguageManager.GetStringForValidator<NotEmptyValidator>();
            }
            return formatter.BuildMessage(messageTemplate);
        }
    }
}
در این کدها، تنها قسمت مهم آن، متد AddValidation است که کار تعریف و افزودن متادیتاهای unobtrusive java script validation را انجام می‌دهد و برای مثال سبب رندر تگ HTML ای زیر می‌شود:
<input dir="ltr" class="form-control input-validation-error" 
type="email" 
data-val="true" 
data-val-email="'آدرس ایمیل' is not a valid email address." 
data-val-remote="این آدرس ایمیل هم اکنون مورد استفاده‌است" 
data-val-remote-url="/Home/ValidateUniqueEmail" 
data-val-required="'آدرس ایمیل' must not be empty." 
id="Email" 
name="Email" 
>
که به همراه ویژگی‌های data-val، data-val-remote و data-val-remote-url است تا unobtrusive jQuery Ajax validation را فعال کند.


افزودن اعتبارسنج‌های تعریف شده به تنظیمات برنامه

پس از تعریف UniqueEmailValidator و RemoteClientValidator، روش افزودن آن‌ها به تنظیمات FluentValidation به صورت زیر است:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();

            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
                fv =>
                {
                    fv.RegisterValidatorsFromAssembly(Assembly.GetExecutingAssembly());
                    fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>();
                    fv.RunDefaultMvcValidationAfterFluentValidationExecutes = false;

                    fv.ConfigureClientsideValidation(clientSideValidation =>
                    {
                        // ...

                        clientSideValidation.Add(
                            validatorType: typeof(UniqueEmailValidator),
                            factory: (context, rule, validator) =>
                                        new RemoteClientValidator(rule, validator)
                                        {
                                            RemoteUrl = "/Home/ValidateUniqueEmail"
                                        });
                    });
                }
            );
        }
در اینجا یک RemoteUrl را هم مشاهده می‌کنید که به صورت زیر باید تعریف شود:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IUsersService _usersService;

        public HomeController(IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService;
        }

         // ...

        public IActionResult ValidateUniqueEmail(string email)
        {
            return Ok(_usersService.IsUniqueEmail(email));
        }
    }
}
زمانیکه اعتبارسنجی سمت کلاینت رخ می‌دهد، آدرس ایمیل، به اکشن متد فوق ارسال شده و یک true و یا false را دریافت می‌کند که بیانگر موفقیت آمیز بودن و یا شکست اعتبارسنجی از راه دور است.


تعریف کدهای جاوا اسکریپتی مورد نیاز

پیش از هرکاری، اسکریپت‌های فایل layout برنامه باید چنین تعریفی را داشته باشند:
<script src="~/lib/jquery/dist/jquery.min.js"></script>
<script src="~/lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.bundle.min.js"></script>
<script src="~/lib/jquery-validation/dist/jquery.validate.js"></script>
<script src="~/lib/jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.js"></script>
<script src="~/js/site.js" asp-append-version="true"></script>
در اینجا مداخل jquery، سپس jquery.validate و بعد از آن jquery.validate.unobtrusive را مشاهده می‌کنید. در ادامه نیازی به تکمیل فایل js/site.js جهت افزودن کدهای remote client validation نیست و این کدها جزئی از کتابخانه‌ی jquery.validate.unobtrusive هستند.


آزمایش برنامه

View این قسمت نیز همانند قسمت قبل است که فقط یک آدرس ایمیل به آن اضافه شده‌است:


برای آزمایش آن اگر برای مثال یکی از آدرس‌های ایمیل از پیش تعریف شده‌ی در متد IsUniqueEmail سرویس کاربران را وارد کنیم، با خطای اعتبارسنجی سمت کلاینت فوق روبرو خواهیم شد.


کدهای کامل این سری را تا این قسمت از اینجا می‌توانید دریافت کنید: FluentValidationSample-part04.zip
مطالب
EF Code First #1

در ادامه بحث ASP.NET MVC می‌شود به ابزاری به نام MVC Scaffolding اشاره کرد. کار این ابزار که توسط یکی از اعضای تیم ASP.NET MVC به نام استیو اندرسون تهیه شده، تولید کدهای اولیه یک برنامه کامل ASP.NET MVC از روی مدل‌های شما می‌باشد. حجم بالایی از کدهای تکراری آغازین برنامه را می‌شود توسط این ابزار تولید و بعد سفارشی کرد. MVC Scaffolding حتی قابلیت تولید کد بر اساس الگوی Repository و یا نوشتن Unit tests مرتبط را نیز دارد. بدیهی است این ابزار جای یک برنامه نویس را نمی‌تواند پر کند اما کدهای آغازین یک سری کارهای متداول و تکراری را به خوبی می‌تواند پیاده سازی و ارائه دهد. زیر ساخت این ابزار، علاوه بر ASP.NET MVC، آشنایی با Entity framework code first است.
در طی سری ASP.NET MVC که در این سایت تا به اینجا مطالعه کردید من به شدت سعی کردم از ابزارگرایی پرهیز کنم. چون شخصی که نمی‌داند مسیریابی چیست، اطلاعات چگونه به یک کنترلر منتقل یا به یک View ارسال می‌شوند، قراردادهای پیش فرض فریم ورک چیست یا زیر ساخت امنیتی یا فیلترهای ASP.NET MVC کدامند، چطور می‌تواند از ابزار پیشرفته Code generator ایی استفاده کند، یا حتی در ادامه کدهای تولیدی آن‌را سفارشی سازی کند؟ بنابراین برای استفاده از این ابزار و درک کدهای تولیدی آن، نیاز به یک پیشنیاز دیگر هم وجود دارد: «Entity framework code first»
امسال دو کتاب خوب در این زمینه منتشر شده‌اند به نام‌های:
Programming Entity Framework: DbContext, ISBN: 978-1-449-31296-1
Programming Entity Framework: Code First, ISBN: 978-1-449-31294-7
که هر دو به صورت اختصاصی به مقوله EF Code first پرداخته‌اند.


در طی روزهای بعدی EF Code first را با هم مرور خواهیم کرد و البته این مرور مستقل است از نوع فناوری میزبان آن؛ می‌خواهد یک برنامه کنسول باشد یا WPF یا یک سرویس ویندوز NT و یا ... یک برنامه وب.
البته از دیدگاه مایکروسافت، M در MVC به معنای EF Code first است. به همین جهت MVC3 به صورت پیش فرض ارجاعی را به اسمبلی‌های آن دارد و یا حتی به روز رسانی که برای آن ارائه داده نیز در جهت تکمیل همین بحث است.


مروری سریع بر تاریخچه Entity framework code first

ویژوال استودیو 2010 و دات نت 4، به همراه EF 4.0 ارائه شدند. با این نگارش امکان استفاده از حالت‌های طراحی database first و model first مهیا است. پس از آن، به روز رسانی‌های EF خارج از نوبت و به صورت منظم، هر از چندگاهی ارائه می‌شوند و در زمان نگارش این مطلب، آخرین نگارش پایدار در دسترس آن 4.3.1 می‌باشد. از زمان EF 4.1 به بعد، نوع جدیدی از مدل سازی به نام Code first به این فریم ورک اضافه شد و در نگارش‌های بعدی آن، مباحث DB migration جهت ساده سازی تطابق اطلاعات مدل‌ها با بانک اطلاعاتی، اضافه گردیدند. در روش Code first، کار با طراحی کلاس‌ها که در اینجا مدل داده‌ها نامیده می‌شوند، شروع گردیده و سپس بر اساس این اطلاعات، تولید یک بانک اطلاعاتی جدید و یا استفاده از نمونه‌ای موجود میسر می‌گردد.
پیشتر در روش database first ابتدا یک بانک اطلاعاتی موجود، مهندسی معکوس می‌شد و از روی آن فایل XML ایی با پسوند EDMX تولید می‌گشت. سپس به کمک entity data model designer ویژوال استودیو، این فایل نمایش داده شده و یا امکان اعمال تغییرات بر روی آن میسر می‌شد. همچنین در روش دیگری به نام model first نیز کار از entity data model designer جهت طراحی موجودیت‌ها آغاز می‌گشت.
اما با روش Code first دیگر در ابتدای امر مدل فیزیکی و یک بانک اطلاعاتی وجود خارجی ندارد. در اینجا EF تعاریف کلاس‌های شما را بررسی کرده و بر اساس آن، اطلاعات نگاشت‌های خواص کلاس‌ها به جداول و فیلدهای بانک اطلاعاتی را تشکیل می‌دهد. البته عموما تعاریف ساده کلاس‌ها بر این منظور کافی نیستند. به همین جهت از یک سری متادیتا به نام ویژگی‌ها یا اصطلاحا data annotations مهیا در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations برای افزودن اطلاعات لازم مانند نام فیلدها، جداول و یا تعاریف روابط ویژه نیز استفاده می‌گردد. به علاوه در روش Code first یک API جدید به نام Fluent API نیز جهت تعاریف این ویژگی‌ها و روابط، با کدنویسی مستقیم نیز درنظر گرفته شده است. نهایتا از این اطلاعات جهت نگاشت کلاس‌ها به بانک اطلاعاتی و یا برای تولید ساختار یک بانک اطلاعاتی خالی جدید نیز می‌توان کمک گرفت.



مزایای EF Code first

- مطلوب برنامه نویس‌ها! : برنامه نویس‌هایی که مدتی تجربه کار با ابزارهای طراح را داشته باشند به خوبی می‌دانند این نوع ابزارها عموما demo-ware هستند. چندجا کلیک می‌کنید، دوبار Next، سه بار OK و ... به نظر می‌رسد کار تمام شده. اما واقعیت این است که عمری را باید صرف نگهداری و یا پیاده سازی جزئیاتی کرد که انجام آن‌ها با کدنویسی مستقیم بسیار سریعتر، ساده‌تر و با کنترل بیشتری قابل انجام است.
- سرعت: برای کار با EF Code first نیازی نیست در ابتدای کار بانک اطلاعاتی خاصی وجود داشته باشد. کلا‌س‌های خود را طراحی و شروع به کدنویسی کنید.
- سادگی: در اینجا دیگر از فایل‌های EDMX خبری نیست و نیازی نیست مرتبا آن‌ها را به روز کرده یا نگهداری کرد. تمام کارها را با کدنویسی و کنترل بیشتری می‌توان انجام داد. به علاوه کنترل کاملی بر روی کد نهایی تهیه شده نیز وجود دارد و توسط ابزارهای تولید کد، ایجاد نمی‌شوند.
- طراحی بهتر بانک اطلاعاتی نهایی: اگر طرح دقیقی از مدل‌های برنامه داشته باشیم، می‌توان آن‌ها را به المان‌های کوچک و مشخصی، تقسیم و refactor کرد. همین مساله در نهایت مباحث database normalization را به نحوی مطلوب و با سرعت بیشتری میسر می‌کند.
- امکان استفاده مجدد از طراحی کلاس‌های انجام شده در سایر ORMهای دیگر. چون طراحی مدل‌های برنامه به بانک اطلاعاتی خاصی گره نمی‌خورند و همچنین الزاما هم قرار نیست جزئیات کاری EF در آن‌ها لحاظ شود، این کلاس‌ها در صورت نیاز در سایر پروژه‌ها نیز به سادگی قابل استفاده هستند.
- ردیابی ساده‌تر تغییرات: روش اصولی کار با پروژه‌های نرم افزاری همواره شامل استفاده از یک ابزار سورس کنترل مانند SVN، Git، مرکوریال و امثال آن است. به این ترتیب ردیابی تغییرات انجام شده به سادگی توسط این ابزارها میسر می‌شوند.
- ساده‌تر شدن طراحی‌های پیچیده‌تر: برای مثال پیاده سازی ارث بری،‌ ایجاد کلاس‌های خود ارجاع دهنده و امثال آن با کدنویسی ساده‌تر است.


دریافت آخرین نگارش EF


برای دریافت و نصب آخرین نگارش EF نیاز است از NuGet استفاده شود و این مزایا را به همراه دارد:
به کمک NuGet امکان با خبر شدن از به روز رسانی جدید صورت گرفته به صورت خودکار درنظر گرفته شده است و همچنین کار دریافت بسته‌های مرتبط و به روز رسانی ارجاعات نیز در این حالت خودکار است. به علاوه توسط NuGet امکان دسترسی به کتابخانه‌هایی که مثلا در گوگل‌کد قرار دارند و به صورت معمول امکان دریافت آن‌ها برای ما میسر نیست، نیز بدون مشکل فراهم است (برای نمونه ELMAH، که اصل آن از گوگل‌کد قابل دریافت است؛ اما بسته نیوگت آن نیز در دسترس می‌باشد).
پس از نصب NuGet، تنها کافی است بر روی گره References در Solution explorer ویژوال استودیو، کلیک راست کرده و به کمک NuGet آخرین نگارش EF را نصب کرد. در گالری آنلاین آن، عموما EF اولین گزینه است (به علت تعداد بالای دریافت آن).
حین استفاده از NuGet جهت نصب Ef، ابتدا ارجاعاتی به اسمبلی‌های زیر به برنامه اضافه خواهند شد:
System.ComponentModel.DataAnnotations.dll
System.Data.Entity.dll
EntityFramework.dll
بدیهی است بدون استفاده از NuGet، تمام این کارها را باید دستی انجام داد.
سپس در پوشه‌ای به نام packages، فایل‌های مرتبط با EF قرار خواهند گرفت که شامل اسمبلی آن به همراه ابزارهای DB Migration است. همچنین فایل packages.config که شامل تعاریف اسمبلی‌های نصب شده است به پروژه اضافه می‌شود. NuGet به کمک این فایل و شماره نگارش درج شده در آن، شما را از به روز رسانی‌های بعدی مطلع خواهد ساخت:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<packages>
<package id="EntityFramework" version="4.3.1" />
</packages>

همچنین اگر به فایل app.config یا web.config برنامه نیز مراجعه کنید، یک سری تنظیمات ابتدایی اتصال به بانک اطلاعاتی در آن ذکر شده است:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
<!-- For more information on Entity Framework configuration, visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=237468 -->
<section name="entityFramework" type="System.Data.Entity.Internal.ConfigFile.EntityFrameworkSection, EntityFramework, Version=4.3.1.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089" />
</configSections>
<entityFramework>
<defaultConnectionFactory type="System.Data.Entity.Infrastructure.SqlConnectionFactory, EntityFramework">
<parameters>
<parameter value="Data Source=(localdb)\v11.0; Integrated Security=True; MultipleActiveResultSets=True" />
</parameters>
</defaultConnectionFactory>
</entityFramework>
</configuration>

همانطور که ملاحظه می‌کنید بانک اطلاعاتی پیش فرضی که در اینجا ذکر شده است، LocalDB می‌باشد. این بانک اطلاعاتی را از این آدرس‌ نیز می‌توانید دریافت کنید.

البته ضرورتی هم به استفاده از آن نیست و از سایر نگارش‌های SQL Server نیز می‌توان استفاده کرد ولی خوب ... مزیت استفاده از آن برای کاربر نهایی این است که «نیازی به یک مهندس برای نصب، راه اندازی و نگهداری ندارد». تنها مشکل آن این است که از ویندوز XP پشتیبانی نمی‌کند. البته SQL Server CE 4.0 این محدودیت را ندارد.
ضمن اینکه باید درنظر داشت EF به فناوری میزبان خاصی گره نخورده است و مثال‌هایی که در اینجا بررسی می‌شوند صرفا تعدادی برنامه کنسول معمولی هستند و نکات عنوان شده در آن‌ها در تمام فناوری‌های میزبان موجود به یک نحو کاربرد دارند.


قراردادهای پیش فرض EF Code first

عنوان شد که اطلاعات کلاس‌های ساده تشکیل دهنده مدل‌های برنامه، برای تعریف جداول و فیلدهای یک بانک اطلاعات و همچنین مشخص سازی روابط بین آن‌ها کافی نیستند و مرسوم است برای پر کردن این خلاء از یک سری متادیتا و یا Fluent API مهیا نیز استفاده گردد. اما در EF Code first یک سری قرار داد توکار نیز وجود دارند که مطلع بودن از آن‌ها سبب خواهد شد تا حجم کدنویسی و تنظیمات جانبی این فریم ورک به حداقل برسند. برای نمونه مدل‌های معروف بلاگ و مطالب آن‌را درنظر بگیرید:

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Post
{
public int Id { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Content { set; get; }
public virtual Blog Blog { set; get; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample01.Models
{
public class Blog
{
public int Id { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string AuthorName { set; get; }
public IList<Post> Posts { set; get; }
}
}


یکی از قراردادهای EF Code first این است که کلاس‌های مدل شما را جهت یافتن خاصیتی به نام Id یا ClassId مانند BlogId، جستجو می‌کند و از آن به عنوان primary key و فیلد identity جدول بانک اطلاعاتی استفاده خواهد کرد.
همچنین در کلاس Blog، خاصیت لیستی از Posts و در کلاس Post خاصیت virtual ایی به نام Blog وجود دارند. به این ترتیب روابط بین دو کلاس و ایجاد کلید خارجی متناظر با آن‌را به صورت خودکار انجام خواهد داد.
نهایتا از این اطلاعات جهت تشکیل database schema یا ساختار بانک اطلاعاتی استفاده می‌گردد.
اگر به فضاهای نام دو کلاس فوق دقت کرده باشید، به کلمه Models ختم شده‌اند. به این معنا که در پوشه‌ای به همین نام در پروژه جاری قرار دارند. یا مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک پروژه class library مجزا به نام DomainClasses نیز قرار دهند. این پروژه نیازی به ارجاعات اسمبلی‌های EF ندارد و تنها به اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیاز خواهد داشت.


EF Code first چگونه کلاس‌های مورد نظر را انتخاب می‌کند؟

ممکن است ده‌ها و صدها کلاس در یک پروژه وجود داشته باشند. EF Code first چگونه از بین این کلاس‌ها تشخیص خواهد داد که باید از کدامیک استفاده کند؟ اینجا است که مفهوم جدیدی به نام DbContext معرفی شده است. برای تعریف آن یک کلاس دیگر را به پروژه برای مثال به نام Context اضافه کنید. همچنین مرسوم است که این کلاس را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer اضافه می‌کنند. این پروژه نیاز به ارجاعی به اسمبلی‌های EF خواهد داشت. در ادامه کلاس جدید اضافه شده باید از کلاس DbContext مشتق شود:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
public class Context : DbContext
{
public DbSet<Blog> Blogs { set; get; }
public DbSet<Post> Posts { set; get; }
}
}

سپس در اینجا به کمک نوع جنریکی به نام DbSet، کلاس‌های دومین برنامه را معرفی می‌کنیم. به این ترتیب، EF Code first ابتدا به دنبال کلاسی مشتق شده از DbContext خواهد گشت. پس از یافتن آن‌، خواصی از نوع DbSet را بررسی کرده و نوع‌های متناظر با آن‌را به عنوان کلاس‌های دومین درنظر می‌گیرد و از سایر کلاس‌های برنامه صرفنظر خواهد کرد. این کل کاری است که باید انجام شود.
اگر دقت کرده باشید، نام کلاس‌های موجودیت‌ها، مفرد هستند و نام خواص تعریف شده به کمک DbSet‌، جمع می‌باشند که نهایتا متناظر خواهند بود با نام جداول بانک اطلاعاتی تشکیل شده.


تشکیل خودکار بانک اطلاعاتی و افزودن اطلاعات به جداول

تا اینجا بدون تهیه یک بانک اطلاعاتی نیز می‌توان از کلاس Context تهیه شده استفاده کرد و کار کدنویسی را آغاز نمود. بدیهی است جهت اجرای نهایی کدها، نیاز به یک بانک اطلاعاتی خواهد بود. اگر تنظیمات پیش فرض فایل کانفیگ برنامه را تغییر ندهیم، از همان defaultConnectionFactory یاده شده استفاده خواهد کرد. در این حالت نام بانک اطلاعاتی به صورت خودکار تنظیم شده و مساوی «EF_Sample01.Context» خواهد بود.
برای سفارشی سازی آن نیاز است فایل app.config یا web.config برنامه را اندکی ویرایش نمود:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
...
</configSections>
<connectionStrings>
<clear/>
<add name="Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>
...
</configuration>

در اینجا به بانک اطلاعاتی testdb2012 در وهله پیش فرض SQL Server نصب شده، اشاره شده است. فقط باید دقت داشت که تگ configSections باید در ابتدای فایل قرار گیرد و مابقی تنظیمات پس از آن.
یا اگر علاقمند باشید که از SQL Server CE استفاده کنید، تنظیمات رشته اتصالی را به نحو زیر مقدار دهی نمائید:

<connectionStrings> 
              <add name="MyContextName"
                         connectionString="Data Source=|DataDirectory|\Store.sdf"
                         providerName="System.Data.SqlServerCe.4.0" />
</connectionStrings>

در هر دو حالت، name باید به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره کند که در مثال جاری همان Context است.
یا اگر علاقمند بودید که این قرارداد توکار را تغییر داده و نام رشته اتصالی را با کدنویسی تعیین کنید، می‌توان به نحو زیر عمل کرد:

public class Context : DbContext
{
    public Context()
      : base("ConnectionStringName")
    {
    }


البته ضرورتی ندارد این بانک اطلاعاتی از پیش موجود باشد. در اولین بار اجرای کدهای زیر، به صورت خودکار بانک اطلاعاتی و جداول Blogs و Posts و روابط بین آن‌ها تشکیل می‌گردد:

using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var db = new Context())
{
db.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
db.SaveChanges();
}
}
}
}


در این تصویر چند نکته حائز اهمیت هستند:
الف) نام پیش فرض بانک اطلاعاتی که به آن اشاره شد (اگر تنظیمات رشته اتصالی قید نگردد).
ب) تشکیل خودکار primary key از روی خواصی به نام Id
ج) تشکیل خودکار روابط بین جداول و ایجاد کلید خارجی (به کمک خاصیت virtual تعریف شده)
د) تشکیل جدول سیستمی به نام dbo.__MigrationHistory که از آن برای نگهداری سابقه به روز رسانی‌های ساختار جداول کمک گرفته خواهد شد.
ه) نوع و طول فیلدهای متنی، nvarchar از نوع max است.

تمام این‌ها بر اساس پیش فرض‌ها و قراردادهای توکار EF Code first انجام شده است.

در کدهای تعریف شده نیز، ابتدا یک وهله از شیء Context ایجاد شده و سپس به کمک آن می‌توان به جدول Blogs اطلاعاتی را افزود و در آخر ذخیره نمود. استفاده از using هم دراینجا نباید فراموش شود، زیرا اگر استثنایی در این بین رخ دهد، کار پاکسازی منابع و بستن اتصال گشوده شده به بانک اطلاعاتی به صورت خودکار انجام خواهد شد.
در ادامه اگر بخواهیم مطلبی را به Blog ثبت شده اضافه کنیم، خواهیم داشت:

using EF_Sample01.Models;

namespace EF_Sample01
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
//addBlog();
addPost();
}

private static void addPost()
{
using (var db = new Context())
{
var blog = db.Blogs.Find(1);
db.Posts.Add(new Post
{
Blog = blog,
Content = "data",
Title = "EF"
});
db.SaveChanges();
}
}

private static void addBlog()
{
using (var db = new Context())
{
db.Blogs.Add(new Blog { AuthorName = "Vahid", Title = ".NET Tips" });
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد db.Blogs.Find، بر اساس primary key بلاگ ثبت شده، یک وهله از آن‌را یافته و سپس از آن جهت تشکیل شیء Post و افزودن آن به جدول Posts استفاده می‌شود. متد Find ابتدا Contxet جاری را جهت یافتن شیءایی با id مساوی یک جستجو می‌کند (اصطلاحا به آن first level cache هم گفته می‌شود). اگر موفق به یافتن آن شد، بدون صدور کوئری اضافه‌ای به بانک اطلاعاتی از اطلاعات همان شیء استفاده خواهد کرد. در غیراینصورت نیاز خواهد داشت تا ابتدا کوئری لازم را به بانک اطلاعاتی ارسال کرده و اطلاعات شیء Blog متناظر با id=1 را دریافت کند. همچنین اگر نیاز داشتیم تا تنها با سطح اول کش کار کنیم، در EF Code first می‌توان از خاصیتی به نام Local نیز استفاده کرد. برای مثال خاصیت db.Blogs.Local بیانگر اطلاعات موجود در سطح اول کش می‌باشد.
نهایتا کوئری Insert تولید شده توسط آن به شکل زیر خواهد بود (لاگ شده توسط برنامه SQL Server Profiler):

exec sp_executesql N'insert [dbo].[Posts]([Title], [Content], [Blog_Id])
values (@0, @1, @2)
select [Id]
from [dbo].[Posts]
where @@ROWCOUNT > 0 and [Id] = scope_identity()',
N'@0 nvarchar(max) ,@1 nvarchar(max) ,@2 int',
@0=N'EF',
@1=N'data',
@2=1


این نوع کوئرهای پارامتری چندین مزیت مهم را به همراه دارند:
الف) به صورت خودکار تشکیل می‌شوند. تمام کوئری‌های پشت صحنه EF پارامتری هستند و نیازی نیست مرتبا مزایای این امر را گوشزد کرد و باز هم عده‌ای با جمع زدن رشته‌ها نسبت به نوشتن کوئری‌های نا امن SQL اقدام کنند.
ب) کوئرهای پارامتری در مقابل حملات تزریق اس کیوال مقاوم هستند.
ج) SQL Server با کوئری‌های پارامتری همانند رویه‌های ذخیره شده رفتار می‌کند. یعنی query execution plan محاسبه شده آن‌ها را کش خواهد کرد. همین امر سبب بالا رفتن کارآیی برنامه در فراخوانی‌های بعدی می‌گردد. الگوی کلی مشخص است. فقط پارامترهای آن تغییر می‌کنند.
د) مصرف حافظه SQL Server کاهش می‌یابد. چون SQL Server مجبور نیست به ازای هر کوئری اصطلاحا Ad Hoc رسیده یکبار execution plan متفاوت آن‌ها را محاسبه و سپس کش کند. این مورد مشکل مهم تمام برنامه‌هایی است که از کوئری‌های پارامتری استفاده نمی‌کنند؛ تا حدی که گاهی تصور می‌کنند شاید SQL Server دچار نشتی حافظه شده، اما مشکل جای دیگری است.


مشکل! ساختار بانک اطلاعاتی تشکیل شده مطلوب کار ما نیست.

تا همینجا با حداقل کدنویسی و تنظیمات مرتبط با آن، پیشرفت خوبی داشته‌ایم؛ اما نتیجه حاصل آنچنان مطلوب نیست و نیاز به سفارشی سازی دارد. برای مثال طول فیلدها را نیاز داریم به مقدار دیگری تنظیم کنیم، تعدادی از فیلدها باید به صورت not null تعریف شوند یا نام پیش فرض بانک اطلاعاتی باید مشخص گردد و مواردی از این دست. با این موارد در قسمت‌های بعدی بیشتر آشنا خواهیم شد.
مطالب
نحوه‌ی استفاده از ViewComponent درون Controller
در ASP.NET Core یک View Component، در نهایت خلاصه‌ایی از قابلیت‌هایی را ارائه میدهد که قرار است توسط یک کنترلر مدیریت شوند؛ زیرا پارامترهای یک View Component از طریق یک HTTP Request تامین نمی‌شوند. یعنی به صورت مستقیم از طریق درخواست‌های HTTP قابل دسترسی نیستند. فرض کنید در یک برنامه می‌خواهیم لیست کاربران سایت را نمایش دهیم تا با کلیک بر روی نام کاربر، امکان ویرایش کاربر انتخاب شده را داشته باشیم. با کلیک بر روی لینک مورد نظر، اطلاعات درخواست، به کنترلر UserManagerController و سپس اکشن متد Edit ارسال خواهد شد. در حالت عادی باید یک ViewComponent برای لیست کاربران و همچنین یک UserManagerController، برای ویرایش کاربر درون پروژه داشته باشیم:
public class UserListViewComponent : ViewComponent
{
    private readonly UserRepository repository;

    public UserListViewComponent(UserRepository repository)
    {
        this.repository = repository;
    }
    public IViewComponentResult Invoke()
    {
        var users = repository.GetUsers().Take(10).ToList();
        return View(model: users);
    }
}

ویووی کامپوننت فوق نیز به این صورت تعریف شده است:
@model IList<User>
@foreach (var user in Model)
{
    <li>
        <a asp-controller="UserManager" asp-action="Edit" asp-route-id="@user.Id">@user.Name</a>
    </li>
}
<a class="btn btn-info" asp-controller="UserManager" asp-action="Index">More...</a>

کنترلر UserManager نیز یک چنین تعریفی را دارد:
public class UserManagerController : Controller
{
    private readonly UserRepository repository;

    public UserManagerController(UserRepository repository)
    {
        this.repository = repository;
    }

    public ViewResult Index()
    {
        var users = repository.GetUsers().ToList();
        return View(users);
    }

    public ViewResult Edit(int id)
    {
        var user = repository.GetUsers().FirstOrDefault(u => u.Id == id);
        return View(user);
    }

    [HttpPost]
    public IActionResult Edit(User user)
    {
        repository.Edit(user);
        return RedirectToAction("Index", "Home");
    }
}

در ادامه ویووهای تعریف شده‌ی برای کنترلر فوق را نیز مشاهده میکنید:
// Views/UserManager/Edit.cshtml
@model User
<div class="row">
    <div class="col-md-8">
        <form method="post">
            <input type="hidden" asp-for="Id" />
            <div class="form-group">
                <label asp-for="Name"></label>
                <input asp-for="Name" class="form-control"/>
            </div>
            <div class="form-group">
                <label asp-for="LastName"></label>
                <input asp-for="LastName" class="form-control"/>
            </div>
            <div class="form-group">
                <label asp-for="Age"></label>
                <input asp-for="Age" class="form-control"/>
            </div>
            <button type="submit" class="btn btn-primary">Save</button>
        </form>
    </div>
</div>

// Views/UserManager/Index.cshtml
@model IList<User>
<table class="table">
    <tr>
        <td>Id</td>
        <td>Name</td>
        <td>LastName</td>
        <td>Age</td>
    </tr>
    @foreach (var user in Model)
    {
         <tr>
            <td>@user.Id</td>
            <td>@user.Name</td>
            <td>@user.LastName</td>
            <td>@user.Age</td>
        </tr>
    }
</table>

همانطور که مشاهده می‌کنید، کنترلر UserManager و کامپوننت UserList، به ترتیب کار مدیریت و نمایش کاربران را انجام میدهند و منطقاً هر دو جزو قابلیت‌های User هستند. برای جلوگیری از تکرار کد، می‌توانیم کنترلر و ویو‌وکامپوننت فوق را با هم ادغام کنیم؛ در واقع می‌توانیم UserListViewComponent را درون UserManagerController تعریف کنیم. برای این کار کافی است فایل UserManagerController را اینگونه تغییر دهیم:
[ViewComponent(Name = "UserList")]
public class UserManagerController : Controller
{
    private readonly UserRepository repository;

    public UserManagerController(UserRepository repository)
    {
        this.repository = repository;
    }

    public ViewResult Index()
    {
        var users = repository.GetUsers().ToList();
        return View(users);
    }

    public ViewResult Edit(int id)
    {
        var user = repository.GetUsers().FirstOrDefault(u => u.Id == id);
        return View(user);
    }

    [HttpPost]
    public IActionResult Edit(User user)
    {
        repository.Edit(user);
        return RedirectToAction("Index", "Home");
    }

    public IViewComponentResult Invoke()
    {
        var users = repository.GetUsers().Take(10).ToList();
        return new ViewViewComponentResult
        {
            ViewData = new ViewDataDictionary<IList<User>>(ViewData, users)
        };
    }
}

  
توضیحات:
همانطور که پیش‌تر نیز بحث شده است، از ویژگی ViewComponent زمانی استفاده خواهد شد که کلاس موردنظر از کلاس پایه ViewComponent ارث‌بری نکرده باشد و همچنین نام کلاس به ViewComponent ختم نشده باشد. با تعیین پراپرتی Name، یک نام برای ViewComponent تعیین کرده‌ایم که در نهایت درون ویوو، توسط Component.Invoke@  قابل فراخوانی باشد. همچنین از آنجائیکه UserManagerController از کلاس پایه ViewComponent ارث‌بری نکرده است، در نتیجه به اشیاء IViewComponentResult دسترسی نداریم، از این جهت به صورت مستقیم ViewViewComponentResult را ایجاد کرده‌ایم و مدلی که قرار است که به ویوو کامپوننت پاس داده شود را مقداردهی کرده‌ایم.

محل تعریف Viewها
Viewهای کنترلر و همچنین ویووکامپوننت مانند روش فوق قابل ترکیب نیستند؛ در نتیجه نیازی به تغییر هیچکدام از ویووها نخواهیم داشت.
UserManagerController:
/Views/UserManager/Edit.cshtml
/Views/UserManager/Index.cshtml

UserListViewComponent:
/Views/Shared/Components/UserList/Default.cshtml

نکته: دقت داشته باشید که ویجت نمایش لیست کاربران که پیشتر به صورت مستقل از عملکرد یک اکشن متد کار می‌کرده، قرار نیست جایگزین لیست کاربران (اکشن متد Index درون کنترلر UserManager) شود؛ یعنی به صورت مستقل از آن عمل میکند. هدف بیشتر قرار دادن View Component موردنظر درون کنترلر UserManager است.