نظرات مطالب
غیرفعال کردن کش مرورگر در MVC
معادل این مطلب برای ASP.NET Core

using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Filters;
using Microsoft.Extensions.Primitives;
using Microsoft.Net.Http.Headers;

namespace ASPNETCoreIdentitySample.Common.WebToolkit
{
    public class NoBrowserCacheAttribute : ActionFilterAttribute
    {
        public override void OnResultExecuting(ResultExecutingContext filterContext)
        {
            filterContext.HttpContext.DisableBrowserCache();
            base.OnResultExecuting(filterContext);
        }
    }

    public static class CacheManager
    {
        public static void DisableBrowserCache(this HttpContext httpContext)
        {
            // Note: https://docs.microsoft.com/en-us/aspnet/core/performance/caching/middleware
            // The Antiforgery system for generating secure tokens to prevent Cross-Site Request Forgery (CSRF)
            // attacks sets the Cache-Control and Pragma headers to no-cache so that responses aren't cached.
            // More info:
            // https://github.com/aspnet/Antiforgery/blob/dev/src/Microsoft.AspNetCore.Antiforgery/Internal/DefaultAntiforgery.cs#L381
            // https://github.com/aspnet/Antiforgery/issues/116
            // So ... the following settings won't work for the pages with normal forms with default settings.
            httpContext.Response.Headers[HeaderNames.CacheControl] =
                          new StringValues(new[] { "no-cache", "max-age=0", "must-revalidate", "no-store" });
            httpContext.Response.Headers[HeaderNames.Expires] = "-1";
            httpContext.Response.Headers[HeaderNames.Pragma] = "no-cache";
        }
    }
}
مطالب
تکمیل کلاس DelegateCommand

مدت‌ها از کلاس DelegateCommand معرفی شده در این آدرس استفاده می‌کردم. این کلاس یک مشکل جزئی دارد و آن هم عدم بررسی مجدد قسمت canExecute به صورت خودکار هست.

خلاصه‌ای برای کسانی که بار اول هست با این مباحث برخورد می‌کنند؛ یا MVVM به زبان بسیار ساده:

در برنامه نویسی متداول سیستم مایکروسافتی، در هر سیستمی که ایجاد کرده و در هر فناوری که ارائه داده از زمان VB6 تا امروز، شما روی یک دکمه مثلا دوبار کلیک می‌کنید و در فایل اصطلاحا code behind این فرم و در روال رخدادگردان آن شروع به کد نویسی خواهید کرد. این مورد تقریبا در همه جا صادق است؛ از WinForms تا WPF تا Silverlight تا حتی ASP.NET Webforms . به عمد هم این طراحی صورت گرفته تا برنامه نویس‌ها در این محیط‌ها زیاد احساس غریبی نکنند. اما این روش یک مشکل مهم دارد و آن هم «توهم» جداسازی رابط کاربر از کدهای برنامه است. به ظاهر یک فایل فرم وجود دارد و یک فایل جدای code behind ؛ اما در عمل هر دوی این‌ها یک partial class یا به عبارتی «یک کلاس» بیشتر نیستند. «فکر می‌کنیم» که از هم جدا شدند اما واقعا یکی هستند. شما در code behind صفحه به صورت مستقیم با عناصر رابط کاربری سروکار دارید و کدهای شما به این عناصر گره خورده‌اند.
شاید بپرسید که چه اهمیتی دارد؟
مشکل اول: امکان نوشتن آزمون‌ها واحد برای این متدها وجود ندارد یا بسیار سخت است. این متدها فقط با وجود فرم و رابط کاربری متناظر با آن‌ها هست که معنا پیدا می‌کنند و تک تک عناصر آن‌ها وهله سازی می‌شوند.
مشکل دوم: کد نوشته فقط برای همین فرم جاری آن قابل استفاده است؛ چون به صورت صریح به عناصر موجود در فرم اشاره می‌کند. نمی‌تونید این فایل code behind رو بردارید بدون هیچ تغییری برای فرم دیگری استفاده کنید.
مشکل سوم: نمی‌تونید طراحی فرم رو بدید به یک نفر، کد نویسی اون رو به شخصی دیگر. چون ایندو لازم و ملزوم یکدیگرند.

این سیستم کد نویسی دهه 90 است.
چند سالی است که طراحان سعی کرده‌اند این سیستم رو دور بزنند و روش‌هایی رو ارائه بدن که در آن‌ها فرم‌های برنامه و فایل‌های پیاده سازی کننده‌ی منطق آن هیچگونه ارتباط مستقیمی باهم نداشته باشند؛ به هم گره نخورده باشند؛ ارجاعی به هیچیک از عناصر بصری فرم را در خود نداشته باشند. به همین دلیل ASP.NET MVC به وجود آمده و در همان سال‌ها مثلا MVVM .

سؤال:
الان که رابط کاربری از فایل پیاده سازی کننده منطق آن جدا شده و دیگر Code behind هم نیست (همان partial class های متداول)، این فایل‌ها چطور متوجه می‌شوند که مثلا روی یک فرم، شیءایی قرار گرفته؟ از کجا متوجه خواهند شد که روی دکمه‌ای کلیک شده؟ این‌ها که ارجاعی از فرم را در درون خود ندارند.
در الگوی MVVM این سیم کشی توسط امکانات قوی Binding موجود در WPF میسر می‌شود. در ASP.NET MVC چیزی شبیه به آن به نام Model binder و همان مکانیزم‌های استاندارد HTTP این کار رو می‌کنه. در MVVM شما بجای code behind خواهید داشت ViewModel (اسم جدید آن). در ASP.NET MVC این اسم شده Controller. بنابراین اگر این اسامی رو شنیدید زیاد تعجب نکنید. این‌ها همان Code behind قدیمی هستند اما ... بدون داشتن ارجاعی از رابط کاربری در خود که ... اطلاعات موجود در فرم به نحوی به آن‌ها Bind و ارسال می‌شوند.
این سیم کشی‌ها هم نامرئی هستند. یعنی فایل ViewModel یا فایل Controller نمی‌دونند که دقیقا از چه کنترلی در چه فرمی این اطلاعات دریافت شده.
این ایده هم جدید نیست. شاید بد نباشه به دوران طلایی Win32 برگردیم. همان توابع معروف PostMessage و SendMessage را به خاطر دارید؟ شما در یک ترد می‌تونید با مثلا PostMessage شیءایی رو به یک فرم که در حال گوش فرا دادن به تغییرات است ارسال کنید (این سیم کشی هم نامرئی است). بنابراین پیاده سازی این الگوها حتی در Win32 و کلیه فریم ورک‌های ساخته شده بر پایه آن‌ها مانند VCL ، VB6 ، WinForms و غیره ... «از روز اول» وجود داشته و می‌تونستند بعد از 10 سال نیان بگن که اون روش‌های RAD ایی رو که ما پیشنهاد دادیم، می‌شد خیلی بهتر از همان ابتدا، طور دیگری پیاده سازی بشه.

ادامه بحث!
این سیم کشی یا اصطلاحا Binding ، در مورد رخدادها هم در WPF وجود داره و اینبار به نام Commands معرفی شده‌است. به این معنا که بجای اینکه بنویسید:
<Button  Click="btnClick_Event">Last</Button>

بنویسید:
<Button Command="{Binding GoLast}">Last</Button>

حالا باید مکانیزمی وجود داشته باشه تا این پیغام رو به ViewModel برنامه برساند. اینکار با پیاده سازی اینترفیس ICommand قابل انجام است که معرفی یک کلاس عمومی از پیاده سازی آن‌را در ابتدای بحث مشاهده نمودید.
در یک DelegateCommand،‌ توسط متد منتسب به executeAction، مشخص خواهیم کرد که اگر این سیم کشی برقرار شد (که ما دقیقا نمی‌دانیم و نمی‌خواهیم که بدانیم از کجا و کدام فرم دقیقا)، لطفا این اعمال را انجام بده و توسط متد منتسب به canExecute به سیستم Binding خواهیم گفت که آیا مجاز هستی این اعمال را انجام دهی یا خیر. اگر این متد false برگرداند، مثلا دکمه یاد شده به صورت خودکار غیرفعال می‌شود.
اما مشکل کلاس DelegateCommand ذکر شده هم دقیقا همینجا است. این دکمه تا ابد غیرفعال خواهد ماند. در WPF کلاسی وجود دارد به نام CommandManager که حاوی متدی استاتیکی است به نام InvalidateRequerySuggested. اگر این متد به صورت دستی فراخوانی شود، یکبار دیگر کلیه متدهای منتسب به تمام canExecute های تعریف شده، به صورت خودکار اجرا می‌شوند و اینجا است که می‌توان دکمه‌ای را که باید مجددا بر اساس شرایط جاری تغییر وضعیت پیدا کند، فعال کرد. بنابراین فراخوانی متد InvalidateRequerySuggested یک راه حل کلی رفع نقیصه‌ی ذکر شده است.
راه حل دومی هم برای حل این مشکل وجود دارد. می‌توان از رخدادگردان CommandManager.RequerySuggested استفاده کرد. روال منتسب به این رخدادگردان هر زمانی که احساس کند تغییری در UI رخ داده، فراخوانی می‌شود. بنابراین پیاده سازی بهبود یافته کلاس DelegateCommand به صورت زیر خواهد بود:

using System;
using System.Windows.Input;

namespace MvvmHelpers
{
// Ref.
// - http://johnpapa.net/silverlight/5-simple-steps-to-commanding-in-silverlight/
// - http://joshsmithonwpf.wordpress.com/2008/06/17/allowing-commandmanager-to-query-your-icommand-objects/
public class DelegateCommand<T> : ICommand
{
readonly Func<T, bool> _canExecute;
bool _canExecuteCache;
readonly Action<T> _executeAction;

public DelegateCommand(Action<T> executeAction, Func<T, bool> canExecute = null)
{
if (executeAction == null)
throw new ArgumentNullException("executeAction");

_executeAction = executeAction;
_canExecute = canExecute;
}

public event EventHandler CanExecuteChanged
{
add { if (_canExecute != null) CommandManager.RequerySuggested += value; }
remove { if (_canExecute != null) CommandManager.RequerySuggested -= value; }
}

public bool CanExecute(object parameter)
{
return _canExecute == null ? true : _canExecute((T)parameter);
}

public void Execute(object parameter)
{
_executeAction((T)parameter);
}
}
}

استفاده از آن هم در ViewModel ساده است. یکبار خاصیتی به این نام تعریف می‌شود. سپس در سازنده کلاس مقدار دهی شده و متدهای متناظر آن تعریف خواهند شد:

public DelegateCommand<string> GoLast { set; get; }

//in ctor
GoLast = new DelegateCommand<string>(goLast, canGoLast);

private bool canGoLast(string data)
{
//ex.
return ListViewGuiData.CurrentPage != ListViewGuiData.TotalPage - 1;
}

private void goLast(string data)
{
//do something
}

مزیت کلاس DelegateCommand جدید هم این است که مثلا متد canGoLast فوق، به صورت خودکار با به روز رسانی UI ، فراخوانی و تعیین اعتبار مجدد می‌شود.


مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت اول - نیاز به تامین کننده‌ی هویت مرکزی
عصر Thick Clients

امن سازی برنامه‌های وب همواره چالش برانگیز بوده‌است؛ خصوصا این روزها که نیاز است برنامه‌ها، خارج از دیوارهای یک شرکت نیز در دسترس باشند و توسط انواع و اقسام وسایل ارتباطی مورد استفاده قرار گیرند. در سال‌های قبل، عموما برنامه‌های thick clients مانند WPF و WinForms برای شرکت‌ها توسعه داده می‌شدند و یا برنامه‌های وب مانند ASP.NET Web Forms که مبتنی بر سرویس‌ها نبودند. در برنامه‌های ویندوزی، پس از لاگین شخص به شبکه و دومین داخلی شرکت، عموما از روش Windows Authentication برای مشخص سازی سطوح دسترسی کاربران استفاده می‌شود. در برنامه‌های Web Forms نیز بیشتر روش Forms Authentication برای اعتبارسنجی کاربران مرسوم است. امن سازی این نوع برنامه‌ها ساده‌است. عموما بر روی یک دومین ارائه می‌شوند و کوکی‌های اعتبارسنجی کاربران برای ارائه‌ی مباحثی مانند single sign-on (داشتن تنها یک صفحه‌ی لاگین برای دسترسی به تمام برنامه‌های شرکت)، میسر است.


عصر شروع به‌کارگیری سرویس‌های وب

در سال‌های اخیر این شیوه‌ی کاری تغییر کرده و بیشتر بر اساس بکارگیری برنامه‌های مبتنی بر سرویس‌ها شده‌است. برای مثال برای این مورد استاندارد WS-Security مربوط به WCF ارائه شده‌است که باز هم مرتبط است به برنامه‌های یک دومین و یا یک Application pool. اگر تعداد دومین‌ها بیشتر شوند و نیاز به ارتباط امن بین آن‌ها باشد، استاندارد SAML 2.0 مورد استفاده قرار می‌گرفت که هدف از آن، انتقال امن اعتبارسنجی و سطوح دسترسی کاربران بین دومین‌های مختلف است. همانطور که ملاحظه می‌کنید تمام این برنامه‌ها و استانداردها، داخل دیوارهای یک شرکت و یک دومین زندگی می‌کنند.


عصر شروع به‌کارگیری Restful-API's

پس از آن باز هم شیوه‌ی طراحی برنامه‌های تغییر کرد و شروع به ایجاد Restful-API's و HTTP API's کردیم. این‌ها دیگر الزاما داخل یک دومین ارائه نمی‌شوند و گاهی از اوقات حتی تحت کنترل ما هم نیستند. همچنین برنامه‌های ارائه شده نیز دیگر thick clients نیستند و ممکن است برنامه‌های سمت کلاینت Angular و یا حتی موبایل باشند که مستقیما با سرویس‌های API برنامه‌ها کار می‌کنند. حتی ممکن است یک API را طراحی کنیم که با یک API دیگر کار می‌کند.


در این حالت دیگر نمی‌توان این APIها را با نگهداری آن‌ها داخل دیوارهای یک شرکت محافظت کرد. اگر قرار است با یک HTTP API کار کنیم، این API باید عمومی باشد و در اینجا دیگر نمی‌توان از روش Forms Authentication استفاده کرد. زیرا این روش اعتبارسنجی مختص برنامه‌های سمت سرور قرار گرفته‌ی در یک دومین طراحی شده‌است و آنچنان سازگاری با برنامه‌های سمت کلاینت و موبایل خارج از دیوارهای آن ندارد. همچنین ارسال نام کاربری و کلمه‌ی عبور به ازای هر درخواست نیز روشی بسیار بدوی و نا امن است. اینجا است که عصر امن سازی برنامه‌ها به کمک توکن‌ها شروع می‌شود. با استفاده‌ی از توکن‌ها، بجای هر بار ارسال نام کاربری و کلمه‌ی عبور به ازای هر درخواست از API، صرفا لیست سطوح دسترسی امضا شده‌ی به امکاناتی خاص، ارسال می‌شوند.


عصر شروع به‌کارگیری Security Tokens

بنابراین در اینجا نیاز به برنامه‌ای برای تولید توکن‌ها و ارسال آن‌ها به کلاینت‌ها داریم. روش متداول پیاده سازی آن، ساخت یک برنامه‌ی ابتدایی، برای دریافت نام کاربری و کلمه‌ی عبور از کاربران و سپس بازگشت یک JSON Web Token به آن‌ها است که بیانگر سطوح دسترسی آن‌ها به قسمت‌های مختلف برنامه است و کاربران باید این توکن را به ازای هر درخواستی به سمت سرور (بجای نام کاربری و کلمه‌ی عبور و خود) ارسال کنند.
مشکل این روش در اینجا است که آن برنامه‌ی خاص، باید از نام کاربری و کلمه‌ی عبور کاربران مطلع باشد تا بتواند توکن مناسبی را برای آن کاربر خاص تولید کند. هر چند این روش برای یک تک برنامه‌ی خاص بسیار مناسب به نظر می‌رسد، اما در یک شرکت، ده‌ها برنامه مشغول به کارند و به اشتراک گذاری نام کاربری و کلمه‌ی عبور کاربران، با تک تک آن‌ها ایده‌ی مناسبی نیست و پس از مدتی از کنترل خارج خواهد شد. برای مثال کاربری در یک برنامه، کلمه‌ی عبور خود را تغییر می‌دهد اما در برنامه‌ای دیگر خیر و همین مساله‌ی عدم هماهنگی بین برنامه‌ها و همچنین بخش‌های مختلف یک شرکت، مدیریت یک دست برنامه‌ها را تقریبا غیر ممکن می‌کند. همچنین در اینجا برنامه‌های ثالث را نیز باید در نظر داشت که آیا ضروری است آن‌ها به ریز اطلاعات کاربران شرکت دسترسی پیدا کنند؟
به علاوه مشکل دیگر توسعه‌ی این نوع برنامه‌های صدور توکن خانگی، اختراع مجدد چرخ است. در اینجا برای بهبود امنیت برنامه باید منقضی شدن، تمدید، امضای دیجیتال و اعتبارسنجی توکن‌ها را خودمان پیاده سازی کنیم. توسعه‌ی یک چنین سیستمی اگر غیرممکن نباشد، بسیار سخت و پیچیده است و همچنین باید باگ‌های امنیتی ممکن را نیز مدنظر داشت.


بنابراین تا اینجا به این نتیجه رسیده‌ایم که دیگر نمی‌خواهیم مدیریت نام کاربری و کلمه‌ی عبور کاربران را در سطح هیچکدام از برنامه‌های خود انجام دهیم و هیچکدام از آن‌ها قرار نیست دریافت کننده‌ی این اطلاعات باشند. قرار است این کار، به یک تک برنامه‌ی مرکزی مخصوص اینکار منتقل شود و برای اینکار نیاز به پروتکلی امن است که بتوان این توکن‌های تولیدی را ارسال و پردازش کرد.


حرکت به سمت «تامین کننده‌ی هویت مرکزی»


در گذشته، هر تک برنامه‌ای دارای صفحه‌ی لاگین و امکانات مدیریت کاربران آن، تغییر کلمه‌ی عبور، تنظیم مجدد آن و این‌گونه عملیات بود. این‌روزها دیگر چنین کاری مرسوم نیست. این وظیفه‌ی برنامه‌ی شما نیست که بررسی کند کاربر وارد شده‌ی به سیستم کیست و آیا ادعای او صحیح است یا خیر؟ این نوع عملیات وظیفه‌ی یک Identity provider و یا به اختصار IDP است. کار IDP اعتبارسنجی کاربر و در صورت نیاز، ارائه‌ی اثبات هویت کاربر، به برنامه‌ی درخواست کننده‌است.
در یک IDP عملیاتی مانند ثبت کاربران و مدیریت آن‌ها انجام می‌شود. اینجا است که مفاهیمی مانند قفل کردن اکانت و یا تغییر کلمه‌ی عبور و امثال آن انجام می‌شود و نه اینکه به ازای هر برنامه‌ی تهیه شده‌ی برای یک شرکت، آن برنامه راسا اقدام به انجام چنین عملیاتی کند. به این ترتیب می‌توان به امکان استفاده‌ی مجدد از اطلاعات هویت کاربران و سطوح دسترسی آن‌ها در بین تمام برنامه‌های موجود رسید.
همچنین با داشتن یک برنامه‌ی IDP خوب پیاده سازی شده، از توزیع باگ‌های امنیتی مختلف در بین برنامه‌های گوناگون تهیه شده که هر کدام سیستم امنیتی خاص خودشان را دارند، جلوگیری خواهد شد. برای مثال فرض کنید می‌خواهید الگوریتم هش کردن پسوردهای سیستم را که امروز نا امن اعلام شده‌است، تغییر دهید. با داشتن یک IDP، دیگر نیازی نیست تا تمام برنامه‌های خود را برای رفع یک چنین باگ‌هایی، تک تک تغییر دهید.


به علاوه این روزها روش استفاده‌ی از نام کاربری و کلمه‌ی عبور، تنها راه ورود به یک سیستم نیست و استفاده از کلیدهای دیجیتال و یا روش‌های ویژه‌ی ابزارهای موبایل نیز به این لیست اضافه شده‌اند.


حرکت به سمت استاندارد OAuth 2

OAuth 2.0 پروتکلی است استاندارد، برای Authorization امن کاربران، توسط برنامه‌های وب، موبایل و دسکتاپ. به این ترتیب می‌توان امکان دسترسی یک برنامه را به یک API، به نحوی استاندارد و امن میسر ساخت. OAuth 2.0 یک توکن دسترسی (Access token) را تولید می‌کند و در اختیار کلاینت قرار می‌دهد. سپس آن کلاینت با ارسال این توکن به API مدنظر، امکان دسترسی به امکانات مختلف آن‌را خواهد یافت. به علاوه چون ماهیت برنامه‌های کلاینت وب و غیر وب متفاوت است، این استاندارد نحوه‌ی دریافت چنین توکنی را برای برنامه‌های مختلف نیز تعریف می‌کند. به این ترتیب موارد مشترکی مانند تولید و نحوه‌ی انتقال توکن‌ها به کلاینت‌های مختلف توسط این پروتکل استاندارد بیان می‌شود. در این حالت راه‌حل‌های خانگی ما تبدیل به راه‌حل‌هایی می‌شوند که استاندارد OAuth 2.0 را پیاده سازی کرده باشند. بنابراین IDP ما باید بر مبنای این استاندارد تهیه شده باشد. برای مثال IdentityServer که در این سری بررسی خواهد شد و یا Azure Active Directory، نمونه‌ای از IDPهایی هستند که این استاندارد را کاملا پیاده سازی کرده‌اند.
البته باید دقت داشت که این توکن‌های دسترسی، تنها سطوح دسترسی به منابع API را مشخص می‌کنند و یا به عبارتی عملیات Authorization توسط آن‌ها میسر می‌شود. عملیات ورود به سیستم اصطلاحا Authentication نام دارد و توسط استاندارد دیگری به نام OpenID Connect مدیریت می‌شود.


حرکت به سمت استاندارد OpenID Connect


OpenID Connect یک لایه‌ی امنیتی بر فراز پروتکل OAuth 2.0 است که به اختصار به آن OIDC نیز گفته می‌شود. توسط آن یک کلاینت می‌تواند یک Identity token را علاوه بر Access token درخواست کند. از این Identity token برای ورود به برنامه‌ی کلاینت استفاده می‌شود (Authentication) و پس از آن، برنامه‌ی کلاینت بر اساس سطوح دسترسی تعریف شده‌ی در Access token، امکان دسترسی به امکانات مختلف یک API را خواهد یافت (Authorization). همچنین OpenID Connect امکان دسترسی به اطلاعات بیشتری از یک کاربر را نیز میسر می‌کند.
بنابراین OpenID Connect پروتکلی است که در عمل استفاده می‌شود و توسعه دهنده و جایگزین کننده‌ی پروتکل OAuth 2.0 می‌باشد. هرچند ممکن است در بسیاری از منابع صرفا به OAuth 2.0 بپردازند، اما در پشت صحنه با همان OpenID Connect کار می‌کنند.
مزیت دیگر کار با OpenID Connect، عدم الزام به استفاده‌ی از API، در برنامه‌ای خاص و یا قدیمی است. اگر برنامه‌ی وب شما با هیچ نوع API ایی کار نمی‌کند، باز هم می‌توانید از امکانات OpenID Connect بهره‌مند شوید.
نظرات مطالب
تعریف قالب‌های جداول سفارشی و کار با منابع داده‌ای از نوع Anonymous در PdfReport
ممنون از کتابخانه pdfReport .
میخوام با این کتابخانه از کنترل jqGrid در mvc خروجی pdf تهیه کنم. به عبارت بهتر میخوام یک کلاس بسازم که بصورت generic باشه. هر نوع jqGrid ی رو که بهش دادم برام تبدیل به pdf کنه. نخواد که برای هر grid یک کلاس بسازم .
با تشکر
 لطفا منو راهنمایی کنید ؟
مطالب
کنترل عمومی فایل‌های آپلودی در ASP.NET MVC
در مطلب «محدود کردن کاربر‌ها به آپلود فایل‌هایی خاص در ASP.NET MVC» تصمیم گیری بر اساس یک لیست سفید صورت می‌گیرد. برای مثال کاربران فقط قرار است تصویرهایی از نوع png یا jpg را ارسال کنند. اکنون نیاز است حالت کلی‌تری را درنظر بگیریم که کاربر قرار است هر نوع فایل دلخواهی را ارسال کند. در اینجا نباید امکان آپلود هر نوع فایلی، خصوصا فایل‌های اجرایی ASP.NET یا هر نوع موتور اجرایی دیگری که ممکن است روی سرور نصب باشد (مثلا PHP)، وجود داشته باشد. برای این منظور فیلتر دیگری به نام AllowUploadSafeFiles طراحی شده است که سورس آن‌را در ذیل مشاهده می‌کنید:
using System;
using System.Linq;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Web.Mvc;

namespace SecurityModule
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Method, AllowMultiple = false)]
    public sealed class AllowUploadSafeFilesAttribute : ActionFilterAttribute
    {
        static readonly IList<string> ExtToFilter = new List<string> { 
            ".aspx", ".asax", ".asp", ".ashx", ".asmx", ".axd", ".master", ".svc", ".php" ,        
            ".php3" , ".php4", ".ph3", ".ph4", ".php4", ".ph5", ".sphp", ".cfm", ".ps", ".stm",
            ".htaccess", ".htpasswd", ".php5", ".phtml", ".cgi", ".pl", ".plx", ".py", ".rb", ".sh", ".jsp",
            ".cshtml", ".vbhtml", ".swf" , ".xap", ".asptxt"
        };

        static readonly IList<string> NameToFilter = new List<string> { 
           "web.config" , "htaccess" , "htpasswd", "web~1.con"
        };

        static bool canUpload(string fileName)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(fileName))
                return false;

            fileName = fileName.ToLowerInvariant();
            var name = Path.GetFileName(fileName);
            var ext = Path.GetExtension(fileName);

            if (string.IsNullOrWhiteSpace(name))
                throw new InvalidOperationException("Uploaded file should have a name.");

            return !ExtToFilter.Contains(ext) &&
                   !NameToFilter.Contains(name) &&
                   !NameToFilter.Contains(ext) &&
                   //for "file.asp;.jpg" files
                   ExtToFilter.All(item => !name.Contains(item));
        }

        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {
            var files = filterContext.HttpContext.Request.Files;
            foreach (string file in files)
            {
                var postedFile = files[file];
                if (postedFile == null || postedFile.ContentLength == 0) continue;

                if (!canUpload(postedFile.FileName))
                    throw new InvalidOperationException(string.Format("You are not allowed to upload {0} file.", Path.GetFileName(postedFile.FileName)));
            }

            base.OnActionExecuting(filterContext);
        }
    }
}
در این فیلتر، یک سری پسوند خطرناک مانند aspx، asp و امثال آن فیلتر می‌شوند و اجازه آپلود نخواهند یافت. همچنین فایل‌هایی مانند web.config یا نام داسی آن معادل web~1.con نیز فرصت آپلود نخواهد یافت.
استفاده از این فیلتر سفارشی به نحو زیر است:
[AllowUploadSafeFiles]
public ActionResult UploadFile(HttpPostedFileBase file)
مطالب
فشرده سازی خروجی یک وب سرویس

جهت بهینه سازی روش ارائه شده در مقاله "بارگذاری یک یوزرکنترل با استفاده از جی‌کوئری" ، می‌توان مبحث فشرده سازی را نیز به آن افزود.
برای این منظور نیاز است تا بتوان response حاصل را کاملا کنترل کرد و این مورد از طریق یک http module به خوبی قابل انجام است. مبحث http compression و پیاده سازی آن‌را احتمالا بارها در سایت‌های مختلف نیز دیده‌اید:

using System;
using System.IO;
using System.IO.Compression;
using System.Globalization;
using System.Web;


public class JsonCompressionModule : IHttpModule
{
public JsonCompressionModule()
{
}

public void Dispose()
{
}

public void Init(HttpApplication app)
{
app.PreRequestHandlerExecute += new EventHandler(Compress);
}

private void Compress(object sender, EventArgs e)
{
HttpApplication app = (HttpApplication)sender;
HttpRequest request = app.Request;
HttpResponse response = app.Response;

if (request.ContentType.ToLower(CultureInfo.InvariantCulture).StartsWith("application/json"))
{
if (!((request.Browser.IsBrowser("IE")) && (request.Browser.MajorVersion <= 6)))
{
string acceptEncoding = request.Headers["Accept-Encoding"];

if (!string.IsNullOrEmpty(acceptEncoding))
{
acceptEncoding = acceptEncoding.ToLower(CultureInfo.InvariantCulture);

if (acceptEncoding.Contains("gzip"))
{
response.Filter = new GZipStream(response.Filter, CompressionMode.Compress);
response.AddHeader("Content-encoding", "gzip");
}
else if (acceptEncoding.Contains("deflate"))
{
response.Filter = new DeflateStream(response.Filter, CompressionMode.Compress);
response.AddHeader("Content-encoding", "deflate");
}
}
}
}
}
}
در این ماژول تنها درخواست‌هایی از نوع application/json بررسی خواهند شد. هر چند این فشرده سازی را بر روی خروجی هر نوع WebMethod ایی نیز می‌توان اعمال کرد. در این حالت، سطر بررسی json را حذف کرده و آن‌را به صورت زیر تغییر دهید:

if ( !request.Url.PathAndQuery.ToLower().Contains( ".asmx" ) )
return;
مرورگر IE6 و پایین‌تر نیز از این فشرده سازی معاف شده‌اند (چون یا پشتیبانی کاملی را ارائه نمی‌دهند یا باید منتظر کرش مرورگر بود).

جهت اعمال این ماژول به برنامه ASP.Net خود، کافی است سطر زیر را به قسمت httpModules وب کانفیگ افزود:

<httpModules>
<add name="JsonCompressionModule" type="JsonCompressionModule"/>
</httpModules>
روش آزمایش ماژول تهیه شده:

متاسفانه افزونه‌ی فایرباگ فایرفاکس اندازه‌ی نهایی response را نمایش می‌دهد و در گزارش آن حتی خبری از Content-encoding اضافه شده نیز نخواهد بود. بنابراین برای بررسی این روش مناسب نیست.
ابزار دیگری که اساسا برای این نوع آزمایشات طراحی شد‌ه است، برنامه معروف فیدلر می‌باشد (که توسط مدیر پروژه تیم IE برنامه نویسی شده است).
برای استفاده از فیدلر جهت دیباگ درخواست‌های local باید یک نکته‌ی کوچک را رعایت کرد:
http://localhost.:25413/

همانطور که در URL فوق مشاهده می‌کنید یک نقطه پس از localhost اضافه شده است تا خروجی محلی مربوطه قابل بررسی شود.



مطابق تصویر فوق، هم content-encoding اضافه شده مشخص است و هم حجم پاسخ دریافتی از 40 کیلوبایت (بر اساس یک تست معمولی روی صفحه‌ای مشخص) به نزدیک یک کیلوبایت و اندی کاهش یافته است.


نظرات مطالب
ارتقاء از WinForms به WPF
winform ها جای خودشان را در صنعت نرمافزار دارند با اینکه من مدتی است wpf کار میمکنم اما واقعا بعضی از پروژه ها نیازی به پیاده سازی با wpf ندارند. این احساس که برنامه نویس ها دوست دارند نرم افزار ها از ui بهتری بهره ببرند دلیل به بهترین دلیل استفاده ار نرم افزار های wpf است اما تغییر شیوه طراحی یک فرم در یک winform یک فایل XAML (بخوانید zammel) بزرگترین مانع برای مهاجرت برنامه نویسان winfrom به wpf است.
مطالب
الگوی Chain Of Responsibility در #C
در این مطلب قصد داریم الگوی Chain Of Responsibility را تحت یک مثال کاربردی در زبان سی شارپ، با هم بررسی کنیم. اجازه دهید با یک مثال کار را شروع کنیم. سناریوی گرفتن وام دانشجویی را در نظر بگیرید؛ به این صورت که دانشجو وارد سامانه شده، رمز خود یا شماره دانشجویی خود را زده و درخواست خود را ثبت می‌کند و پاسخی را از سیستم دریافت میکند. فرض کنید سلسله مراتب سیستم به این صورت باشد که ابتدا بررسی میکند که دانشجو فعال باشد. مرحله بعد رمز دانشجو صحیح باشد. مرحله بعد اینکه مقدار وامی که قبلا گرفته است، از حداکثر وام ثبت شده در سیستم بیشتر نباشد و مرحله آخر هم ثبت درخواست وام. سناریوی ذکر شده صرفا جهت کار با الگوی مورد نظر در نظر گرفته شده است؛ چون قطعا روند کار بر پایه چارچوب طولانی‌تری پیش می‌رود.

اولین راه حلی که به ذهن میرسد
  1. if else
  2. switch case

بله مورد اولی که به ذهن خود من رسید، استفاده از if else هست. شاید خروجی مناسبی را از نظر کدنویسی داشته باشد؛ ولی خوانایی مناسبی را ندارد. حالا چطور اثبات کنیم خوانایی و قابلیت توسعه‌ی پایینی را دارد؟
فرض کنید شما برنامه را نوشته‌اید و تحویل مدیر خود داده‌اید. بعد از دو ماه به شما گفته می‌شود که مراحل 1 و 2 را جابجا کنید و یا یک step را اضافه کنید که بعد از مرحله دو (بررسی رمز) است تا یک منطق جدید را دنبال کند. اینجاست که دچار دردسر و اتلاف زمان میشویم؛ چون باید بیزینس را مجددا review کنیم و بدتر از آن کدها را هم تغییر دهیم که امکان رخ دادن خطا به شدت بالا می‌رود.

هدف از این الگو
  1. انجام کار در چند مرحله
  2. حذف پیچیدگی‌های پیاده سازی

حالا بیایید با هم با الگوی Chain Of Responsibility، این مثال را پیاده سازی کنیم. منطق کار به صورت زیر است:


به این شکل که مراحل بصورت سلسله مراتبی، تحت successor‌های یکدیگر پیش می‌روند. اگر بخواهم successor را در این مثال توضیح دهم من به‌عنوان دانشجو (successor اول) بعد از چک شدن موارد مربوط به دانشجو، درخواست به سمت مسئول مربوطه رفته (successor دوم ) و الی اخر.

پیاده سازی
ابتدا باید یک مدل را برای دانشجویان یا مشتریان بسازیم:
public class Customer
{
    public string Password { get; set; }
    public string Stno { get; set; }
    public int value { get; set; }
    public bool Active { get; set; }
}
همانطور که از دیاگرام مشخص است، ما یک requestContext لازم داریم که در سلسله مراتب بیزینس جابجا شده و منطق‌های ما بر روی این کلاس انجام میشود:
public class RequestContext
{
    public int VamValue { get; set; }
    public Customer student { get; set; }
}
که شامل یک مقدار وام (مقدار حداکثر وام درخواستی برای هر دانشجو) ،ضمن اینکه فرض کنید value در Customer، مقدار حداکثر وام در نظر گرفته شده‌ی در سیستم، برای دانشجو است. حال که ما یک درخواست را ایجاد میکنیم، باید یک کلاس response هم داشته باشیم:
public class ResponseContext
{
    public string Response { get; set; }
}

حال طبق شکل بالا باید handler خود را که گرفتن وام است، پیاده سازی نماییم:
public abstract class GetVam
{
    protected readonly GetVam successor;
    
    public GetVam(GetVam _getVam)
    {
        this.successor = _getVam;
    }

    public abstract ResponseContext execute(RequestContext requestContext);
}

حالا باید مراحل چندگانه‌‌ای را که عرض کردم، بصورت کلاس پیاده سازی نماییم:
1-چک کردن فعال بودن دانشجو :
public class CheckUseractive : GetVam
{
    public CheckUseractive(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        if (requestContext.student.Active == true)
        {
            return successor.execute(requestContext);
        }

        else
        {

            return new ResponseContext
            {
                Response = "student is inactive"
            };
        }
    }
}

2-بررسی رمز کاربر :

public class ChechPassword : GetVam
{
    public ChechPassword(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        if (requestContext.student.Password == "123")
        {
            return successor.execute(requestContext);
        }
        else
        {
            return new ResponseContext
            {
                Response = "invalid pass",
            };
        }
    }
}

3-بررسی میزان بدهکاری دانشجو :

public class ChechUserBedehkar : GetVam
{
    public ChechUserBedehkar(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        if (requestContext.student.value < requestContext.VamValue)
        {
            return successor.execute(requestContext);
        }
        else
        {
            return new ResponseContext
            {
                Response = "you are dont permission"
            };
        }
    }
}

4-و مرحله آخر که در صورتیکه تمامی مراحل قبلی پاس شوند چک کردن مقدار وامی است که به دانشجو باید داده شود :

public class AssignVam : GetVam
{
    public AssignVam(GetVam _getVam) : base(_getVam)
    {
    }

    public override ResponseContext execute(RequestContext requestContext)
    {
        return new ResponseContext
        {
            Response = "value of vam: " + (requestContext.VamValue - requestContext.student.value).ToString();
        };
    }
}
که مابه التفاوت مقدار وام صندوق و مقدار وام گرفته شده دانشجو را به‌عنوان وام، به دانشجو برمی‌گردانیم.

تا اینجا ما منطق برنامه را نوشتیم حالا چطور از آن استفاده کنیم؟

partial class Program
{
    static void Main(string[] args)
    {
        Customer customer = new Customer()
        {
            Active = true,
            Password = "123",
            Stno = "111",
            value = 2000

        };

        RequestContext requestContext = new RequestContext()
        {

            student = customer,
            VamValue = 3000,
        };

        var GetVam = new CheckUseractive(new ChechPassword(new ChechUserBedehkar(new AssignVam(null))));
        var res = GetVam.execute(requestContext);
        Console.Write(res.Response);
        Console.ReadKey();
    }
}
خروجی:

حال اگر به نحوه فراخوانی دقت کنید، دقیقا سلسله مراتب، تحت کنترل ما است و در صورت تغییر و یا جابجایی stepهای برنامه، به سادگی قابل توسعه است.