مطالب
ساخت ربات تلگرامی با #C
 با رشد دنیای تکنولوژی، وسائل هوشمند همراه نیز به سرعت پیشرفته‌تر شدند. در این میان با گسترش زیرساخت اینترنت، رشد شبکه‌های اجتماعی نیز چشمگیر بوده است. یکی از بهترین این‌ها، شبکه‌های تلگرام می‌باشد که با بهره گیری از سرورهای ابری، امنیت و سرعت را برای کاربران به ارمغان آورده است.
چندی پیش موسسان تلگرام با معرفی API‌های کاربردی، به توسعه کنندگان اجازه دادند که با بهره گیری از بستر این شبکه، اقدام به تولید اینترفیسی به اسم بات کنند که با دریافت دستورات سفارشی، عملیات خاصی را انجام دهد.
در واقع تلگرام و متدهای ارائه شده، یک راه ارتباطی بین کاربران و برنامه‌های تولید شده را ایجاد کردند که با قدری ذوق و سلیقه، شاهد بات‌های جالب و کاربردی هستیم.
در این مقاله سعی شده طرز تهیه یک بات با زبان #C توضیح داده شود.
در ابتدا شما باید توسط یکی از بات‌های اصلی تلگرام اقدام به ثبت نام کاربری و تنظیمات بات مورد نظر خودتان نمایید. بات مورد نظر @BotFather می‌باشد که با شروع مکالمه می‌توان با فرستادن دستورات مختلف تنظیمات مختلفی را انجام داد. با شروع مکالمه با بات مورد نظر با دستور /start دستورات زیر قابل انجام می‌باشد:

 You can control me by sending these commands :

/ newbot - create a new bot

/ token - generate authorization token

/ revoke - revoke bot access token

/ setname - change a bot's name

/ setdescription - change bot description

/ setabouttext - change bot about info

/ setuserpic - change bot profile photo

/ setcommands - change bot commands list

/ setjoingroups - can your bot be added to groups ?

/ setprivacy - what messages does your bot see in groups ?

/ deletebot - delete a bot

/ cancel - cancel the current operation
با انجام دستور /newbot در ابتدا نام بات و یوزنیم (دقت کنید یوزرنیم می‌بایست حتما به کلمه‌ی bot ختم شود) را تنظیم کنید.
بعد از تایید نام و یوزر نیم، به شما یک توکن اختصاص داده می‌شود که توسط آن شما شناسایی می‌شوید.
در اینجا شما می‌توانید تنظیمات اضافه‌تری مانند عکس برای پروفایل و غیره را نیز تنظیم کنید.
در مرحله‌ی بعد می‌توانید در همین قسمت دستورات مورد نظر را جهت بات خود تنظیم کنید. برای این کار باید دستور /setcommands را وارد کنید و دستور مورد نظر خود را به فرمت command1 – Description وارد کنید.
مرحله‌ی بعد، تنظیمات برنامه‌ی شما جهت دریافت دستورات وارد شده و انجام عملیات مورد نظر و تولید و ارسال خروجی مورد نظر است.

دریافت دستورات به دو طریق انجام می‌شود:
1. توسط دستور getUpdates می‌توان تمامی کامندهای دریافتی را از سرور تلگرام دریافت کرد و با انجام پروسس‌های لازم، خروجی را به کاربر مورد نظر ارسال کرد.
2. توسط تابع webhook از تلگرام درخواست کرد در صورت دریافت دستور جدید به بات، این دستور را به یک آدرس خاص ارسال کرد.

قابل توجه است که می‌توان فقط از یکی از دو روش فوق استفاده کرد. همچنین در روش دوم حتما سرور مورد نظر باید گواهی ssl تایید شده داشته باشد.
کد زیر دریافت کامندهای یک بات به روش اول می‌باشد :
public class mydata
    {
        public result[] result;
    }
    public class result
    {
        public int update_id { get; set; }
        public message message { get; set; }
    }
    public class message
    {
        public int message_id { get; set; }
        public message_from from { get; set; }
        public message_chat chat { get; set; }
        public int date { get; set; }
        public string text { get; set; }
    }
    public class message_from
    {
        public int ind { get; set; }
        public string first_name { get; set; }
        public string username { get; set; }
    }
    public class message_chat
    {
        public int id { get; set; }
        public string first_name { get; set; }
        public string username { get; set; }
    }
 
public  Void GetUpdates()
        {
 
            WebRequest req = WebRequest.Create("https://api.telegram.org/bot" + yourToken + "/getUpdates");
            req.UseDefaultCredentials = true;
            WebResponse resp = req.GetResponse();
            Stream stream = resp.GetResponseStream();
            StreamReader sr = new StreamReader(stream);
            string s = sr.ReadToEnd();
            sr.Close();
            var jobject = Newtonsoft.Json.Linq.JObject.Parse(s);
            mydata gg = JsonConvert.DeserializeObject<mydata>(jobject.ToString());
            List<result> results = new List<result>();
            foreach (result rs in gg.result)
            {
                results.Add(rs); 
                SendMessage(rs.message.chat.id.ToString(), "hello"+" "+"Dear"+rs.message.chat.first_name); 
            }             
        }
و توسط تابع زیر می‌توان به کاربری که به بات کامند ارسال کرد، پاسخ داد:
public static void SendMessage(string chat_id, string message)
        {
            WebRequest req = WebRequest.Create("https://api.telegram.org/bot" + youToken + "/sendMessage?chat_id=" + chat_id + "&text=" + message);
            req.UseDefaultCredentials = true;
 
            var result = req.GetResponse();
            req.Abort();
        }

لازم به ذکر است خروجی توابع بات‌های تلگرام با فرمت JSON می‌باشد که با نصب پکیج NewTonsoft می‌توان آن را به لیست تبدیل کرد.
rs.message.chat.id، آی دی فردی است که به بات تلگرامی ما مسیج ارسال کرده است.
rs.message.chat.first_name نام فردی است که به بات تلگرام مسیج ارسال کرده است.
همچنین می‌توان در جواب کامند بات، علاوه بر متن، صدا و تصویر را نیز ارسال نمود .

در این لینک و این لینک می‌توان توضیحات بیشتری را در این زمینه مطالعه کرد.
در انتها خوشحال می‌شوم ذوق‌ها و ایده‌های شما را در ساخت بات‌ها با آیدی @iekhtiari مشاهده کنم.
مطالب
راهکار راه‌اندازی Infrastructure as a code
Infrastructure as code پروسه تعریف کردن ساختار Infrastructure در قالب یک سری فایل است؛ بجای اینکه با ابزارهایی Interactive مانند Portalها به مدیریت Infra بپردازیم.

مزیت این روش در آن است که در صورت داشتن Stageهای مختلفی مانند Development, QA, Sandbox, Production و ...، ابتدا در تعدادی فایل، ساختار Infra مورد نیاز را نوشته و به صورت اتوماتیک Development را از روی آن می‌سازیم و بعد در صورت جواب گرفتن، QA و ... را نیز از روی همان می‌سازیم و از اینجا به بعد هر تغییری در Infra ابتدا در Development تست شده و در صورت جواب گرفتن، به QA و سپس Production می‌رود.

این روش به علت خودکار بودن، باعث می‌شود امکان اشتباه پایین بیاید و بسته به روش پیاده سازی، می‌تواند خیلی شبیه به Migrationها در EntityFramework باشد؛ چرا که در آنجا نیز Migrationها ایجاد و بر روی دیتابیس Development اعمال می‌شوند و در صورت جواب گرفتن در تست‌ها، می‌توان تغییرات را به صورت خودکار روی QA و ... نیز ارسال نمود و امکان فراموش کردن چیزی در این میان وجود ندارد.

یکی از بهترین ابزارهای Infra as a code، ابزاری به نام Pulumi است که هم با kubernetes و هم با Azure و AWS و Google Cloud سازگار است. البته برای مثال Kubernetes خود روش‌هایی را برای نگهداری ساختار Infra در قالب فایل‌های کانفیگ‌اش دارد، ولی Pulumi هم سادگی و آسانی را ارائه می‌دهد و هم در Cloud که شما عموما از Database Serviceها و App Service و Logging Systemهای مختص خود Cloud استفاده می‌کنید که زیر مجموعه kubernetes نیستند، می‌توانید کنترل کل Cloud و Kubernetes را همزمان با یک ابزار انجام دهید.

برای مثال، افراد در Cloud به جای ساختن دیتابیس در Kubernetes، از Database as a service استفاده می‌کنند که به معنای رسیدن به کیفیت بالاتر و کاهش هزینه‌هاست. یا درخواست سرویس DDos protection و CDN یا Media Services و ... نیز مثال‌هایی دیگر از این نوع هستند.

برای کار با Pulumi هم می‌توانید از سایت آن، اکانت بگیرید که در این صورت Snapshotهای تغییرات Infra در کد، داخل سایت Pulumi نگهداری می‌شوند و هم می‌توانید Snapshotها را مشابه Snapshotهای Entity Framework داخل خود سورس کنترلر نگه دارید که در این صورت وابستگی به سرورهای Pulumi نیز نخواهید داشت.

بعد از نصب Pulumi CLI می‌توانید یک پروژه را با یکی از زبان‌های برنامه نویسی Go - C# - JavaScript - Python ایجاد نموده و سپس داخل آن Resourceهای خود را بسازید و تنظیمات Firewall را ایجاد کنید و ...

سپس با دستور Pulumi up تغییرات شما روی Development یا هر Stage دیگری که انتخاب کرده‌اید، اعمال می‌شوند. در نهایت اگر باز Infra احتیاج به تغییری داشته باشد، ابتدا فایل پروژه را تغییر می‌دهید و بعد سایر روال‌های لازم درون تیمی، اعم از Code Review و ... را می‌گذرانید و سپس مجدد Pulumi up را اجرا می‌کنید.

در ادامه یک نمونه کد را می‌بینیم، از راه اندازی App Service - Sql Server - Blob Storage - Application Insights

App Service ساخته شده که Backend ما را اجرا می‌کند، هم Connection String اتصال به دیتابیس را خواهد داشت و هم Connection String مربوط به Blob Storage را تا فایل‌هایش را درون آن ذخیره کند و در نهایت Application Insights هم وظیفه Monitoring را به عهده خواهد داشت.
var sqlDatabasePassword = pulumiConfig.RequireSecret("sql-server-nikola-dev-password");
var sqlDatabaseUserId = pulumiConfig.RequireSecret("sql-server-nikola-dev-user-id");

var resourceGroup = new ResourceGroup("rg-dds-nikola-dev", new ResourceGroupArgs
{
    Name = "rg-dds-nikola-dev",
    Location = "WestUS"
});

var storageAccount = new Account("storagenikoladev", new AccountArgs
{
    Name = "storagenikoladev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AccountKind = "StorageV2",
    AccountReplicationType = "LRS",
    AccountTier = "Standard",
});

var container = new Container("container-nikola-dev", new ContainerArgs
{
    Name = "container-nikola-dev",
    ContainerAccessType = "blob",
    StorageAccountName = storageAccount.Name
});

var blobStorage = new Blob("blob-nikola-dev", new BlobArgs
{
    Name = "blob-nikola-dev",
    StorageAccountName = storageAccount.Name,
    StorageContainerName = container.Name,
    Type = "Block"
});

var appInsights = new Insights("app-insights-nikola-dev", new InsightsArgs
{
    Name = "app-insights-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    ApplicationType = "web" // also general for mobile apps
});

var sqlServer = new SqlServer("sql-server-nikola-dev", new SqlServerArgs
{
    Name = "sql-server-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AdministratorLogin = sqlDatabaseUserId,
    AdministratorLoginPassword = sqlDatabasePassword,
    Version = "12.0"
});

var sqlDatabase = new Database("sql-database-nikola-dev", new DatabaseArgs
{
    Name = "sql-database-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    ServerName = sqlServer.Name,
    RequestedServiceObjectiveName = "Basic"
});

var appServicePlan = new Plan("app-plan-nikola-dev", new PlanArgs
{
    Name = "app-plan-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    Sku = new PlanSkuArgs
    {
        Tier = "Shared",
        Size = "D1"
    }
});

var appService = new AppService("app-service-nikola-dev", new AppServiceArgs
{
    Name = "app-service-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AppServicePlanId = appServicePlan.Id,
    SiteConfig = new AppServiceSiteConfigArgs
    {
        Use32BitWorkerProcess = true, // X64 not allowed in shared plan!
        AlwaysOn = false, // not allowed in shared plan!
        Http2Enabled = true
    },
    AppSettings =
    {
        { "ApplicationInsights:InstrumentationKey", appInsights.InstrumentationKey },
        { "APPINSIGHTS_INSTRUMENTATIONKEY", appInsights.InstrumentationKey }
    },
    ConnectionStrings = new InputList<AppServiceConnectionStringArgs>()
    {
        new AppServiceConnectionStringArgs
        {
            Name = "AppDbConnectionString",
            Type = "SQLAzure",
            Value = Output.Tuple(sqlServer.Name, sqlDatabase.Name, sqlDatabaseUserId, sqlDatabasePassword).Apply(t =>
            {
                (string _sqlServer, string _sqlDatabase, string _sqlDatabaseUserId, string _sqlDatabasePassword) = t;
                return $"Data Source=tcp:{_sqlServer}.database.windows.net;Initial Catalog={_sqlDatabase};User ID={_sqlDatabaseUserId};Password={_sqlDatabasePassword};Max Pool Size=1024;Persist Security Info=true;Application Name=Nikola";
            })
        },
        new AppServiceConnectionStringArgs
        {
            Name = "AzureBlobStorageConnectionString",
            Type = "Custom",
            Value = Output.Tuple(storageAccount.PrimaryAccessKey, storageAccount.Name).Apply(t =>
            {
                (string _primaryAccess, string _storageAccountName) = t;
                return $"DefaultEndpointsProtocol=https;AccountName={_storageAccountName};AccountKey={_primaryAccess};EndpointSuffix=core.windows.net";
            })
        }
    }
});

appService.OutboundIpAddresses.Apply(ips =>
{
    foreach (string ip in ips.Split(','))
    {
        new FirewallRule($"app-srv-{ip}", new FirewallRuleArgs
        {
            Name = $"app-srv-{ip}",
            EndIpAddress = ip,
            ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
            ServerName = sqlServer.Name,
            StartIpAddress = ip
        });
    }

    return (string?)null;
});
حال فرض کنید در Sprint جدید، شروع به استفاده از Redis می‌کنیم. به این ترتیب فایل بالا تغییر می‌کند و یک Redis نیز به آن اضافه می‌شود. فایل بالا Single source of truth است و در واقع با نگاه به آن می‌فهمیم که Infra مان چه ساختاری دارد (دقیقا مشابه مدل در Entity Framework Core).

سپس زمانیکه تغییرات قرار است روی QA برود، روال CI/CD می‌تواند به صورت خودکار ابتدا Infra مربوط به خودش را (یعنی QA) را تغییر دهد تا Redis دار شود و سپس پروژه را پابلیش کند و Migrationهای مربوط به Database را هم اجرا کند و اگر کل این فرآیند با موفقیت طی شود، مجدد در هنگام پابلیش به Production نیز بدون هر گونه کار دستی، تمامی این موارد به شکل خودکار اعمال می‌شوند و این خود یک بهبود اساسی را در روال DevOps پروژه ایجاد می‌کند.
نظرات اشتراک‌ها
روش کاهش چشمگیر میزان مصرف اینترنت ویندوز 8
نکته‌ای در مورد ویندوز 10
ویندوز 10 دارای قابلیتی است به نام «Windows Update Delivery Optimization». این مورد سیستم شما را تبدیل به یک «به اشتراک گذارنده‌ی به روز رسانی‌ها» در شبکه و یا اینترنت می‌کند (چیزی شبیه به تورنت).
اگر از نسخه‌ی سازمانی استفاده می‌کنید، این قابلیت فقط در شبکه‌ی داخلی فعال است که سبب صرفه جویی قابل ملاحظه‌ای برای دریافت به روز رسانی‌ها در یک شرکت یا مجموعه خواهد شد. در مورد سایر نسخه‌ها، خیر و این به اشتراک گذاری در سطح اینترنت است.
برای خاموش کردن آن مسیر ذیل را طی کنید:
Start Start > Settings > Update & security > Windows Update > Advanced options
  Choose how updates are delivered, and then use the toggle to turn Delivery Optimization off
اطلاعات بیشتر
اشتراک‌ها
پیاده سازی سرویس دیسکاوری با Consul

بعد از مدت‌ها دوری از این پلی لیست، گفتیم یکمی این رو هم ببریم جلو و یه ویدیو براش بسازیم در ادامه بحث مایکروسرویس ها، این سری رفتیم سراغ سرویس دیسکاوری و با Consul که از کمپانی HashiCorp هست، کار کردیم و تونستیم مایکروسرویس هارو در زمان لود رجیستر کنیم و Ocelot رو هم به این سرویس دیسکاوری وصل کنیم. 

00:00 Ocelot, API Gateway 

05:00 Implementing 2 Microservices and API Gateway 

10:08 What is Consul 

10:37 Running Consul in Docker 

15:31 Consul UI 

16:40 Self Registration Microservice into Consul 

20:28 IHostedService 

27:15 Register Services into IServiceCollection 

35:00 Connect Ocelot to Consul 

مدت زمان ویدیو : 41 دقیقه 

پیاده سازی سرویس دیسکاوری با Consul
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
JWT
پیاده سازی jwt به لایه ی  CorMon.Web.Api   اضافه شد.
همچنین Identity با پروایدر Mongo هم توی پروژه پیکر بندی شد.
مطالب
طرحبندی صفحات وب با بوت استرپ 4 - قسمت سوم
قابلیت‌های یک Flex Container در بوت استرپ 4

یک Flex Container متداول به این صورت کار می‌کند:

این کلاس‌ها که موارد داخل پرانتز آن‌ها اختیاری است، المان را تبدیل به یک المان Flexbox می‌کنند. حالت نمایشی پیش‌فرض آن‌ها block است؛ اما اگر نیاز بود می‌توان آن‌ها را تبدیل به in-line نیز کرد. بنابراین ساده‌ترین Flex Container را می‌توان با افزودن کلاس d-flex ایجاد کرد.

بر روی یک Flex Container می‌توان کلاس‌های تعیین جهت را نیز تعریف کرد:

به این ترتیب می‌توان آیتم‌ها را به صورت ردیف‌ها و یا ستون‌هایی، نمایش داد. مقدار row در اینجا به صورت پیش‌فرض اعمال می‌شود. بنابراین ذکر کلاس خالی flex به معنای قرار دادن المان‌ها در طی چندین ردیف در صفحه است. در اینجا استفاده‌ی از reverse، نمایش المان‌ها را از راست به چپ میسر می‌کند.

در یک Flex Container امکان تعیین ترتیب عناصر نیز وجود دارد:

این مورد را در مطلب «طرحبندی صفحات وب با بوت استرپ 4 - قسمت دوم » بررسی کردیم. کلاس order را علاوه بر ستون‌ها، بر روی هر دربرگیرنده‌ای که دارای کلاس d-flex است نیز می‌توان اعمال کرد.

همچنین امکان تنظیم فواصل بین آیتم‌ها نیز در یک Flex Container پیش بینی شده‌است:

برای مثال استفاده‌ی از مقدار تراز center، روش بسیار مناسبی برای قرار دادن عناصر، در میانه‌ی افقی صفحه است. این مورد را نیز در قسمت قبل بررسی کردیم.

می‌توان نحوه‌ی Wrap المان‌ها را بر اساس فضای خالی در یک Flex Container به صورت زیر تنظیم کرد:

که در اینجا دو مقدار wrap و nowrap قابل تنظیم است. در حالت wrap، اگر آیتم‌ها با اندازه‌ی خودشان در ردیف جاری جا نشدند، به سطر یا سطرهای بعدی منتقل خواهند شد. حالت پیش‌فرض nowrap است.

برای تغییر تراز عمودی المان‌ها در یک Flex Container از کلاس align-content استفاده می‌شود:

این مورد را نیز در قسمت قبل بررسی کردیم و همانند کار با ستون‌ها می‌باشد.


یک مثال: بررسی ویژگی‌های یک Flex Container

<head>
    <style>
        .item {
          background: #f0ad4e;
          text-align: center;
          width: 150px;
          height: 30px;
          border: 1px solid white;
        }
    </style>
</head>

<body>
    <div class="container bg-danger">
        <div class="bg-info" style="height:100vh">
            <div class="item">Exotic</div>
            <div class="item">Grooming</div>
            <div class="item">Health</div>
            <div class="item">Nutrition</div>
            <div class="item">Pests</div>
            <div class="item">Vaccinations</div>
        </div>
    </div>
</body>
در اینجا ارتفاع container به 100vh تنظیم شده‌است تا کل view-port را پوشش دهد و رنگ آن نیز به bg-info تنظیم شده‌است تا بتوان تغییر محل تراز عمودی را بهتر مشاهده کرد.
در ابتدا کلاس d-flex را به div داخل container اضافه می‌کنیم:
<div class="bg-info d-flex" style="height:100vh">
بلافاصله مشاهده خواهیم کرد که عناصر تعریف شده در طی یک ردیف از چپ به راست نمایش داده می‌شوند:


و اگر جهت این Flex Container را به صورت صریح مشخص کنیم:
<div class="bg-info d-flex flex-column" style="height:100vh">
آیتم‌های درون آن به صورت یک ستون نمایش داده می‌شوند:


و یا اگر بخواهیم آیتم‌ها را از راست به چپ به صورت یک ردیف نمایش دهیم می‌توان از flex-row-reverse استفاده کرد:

<div class="bg-info d-flex flex-row-reverse" style="height:100vh">


و اگر بجای row در این حالت column را مقدار دهی کنیم:
<div class="bg-info d-flex flex-sm-column-reverse" style="height:100vh">


آیتم‌ها از پایین صفحه شروع خواهند شد. البته در این مثال break-point از نوع sm نیز ذکر شده‌است تا پس از گذر از این اندازه‌ی صفحه، چنین اتفاقی رخ دهد.

و یا اگر بخواهیم آیتم‌ها از راست به چپ در طی یک ردیف، پس از اندازه‌ی صفحه‌ی sm و همچنین در میانه‌ی صفحه ظاهر شوند، می‌توان از کلاس justify-content استفاده کرد:
<div class="bg-info d-flex flex-sm-row-reverse justify-content-center"
     style="height:100vh">
با این خروجی:


و اگر wrap را فعال کنیم:
<div class="bg-info d-flex flex-sm-row-reverse justify-content-center flex-wrap"
     style="height:100vh">


اگر آیتم‌ها با اندازه‌ی اصلی خودشان، در ردیف جاری جا نشدند، به سطرهای بعدی منتقل خواهند شد.
اگر nowrap را فعال کنیم:
<div class="bg-info d-flex flex-sm-row-reverse justify-content-center flex-nowrap"
     style="height:100vh">
سعی می‌کند در ردیف جاری، آیتم‌ها را تا حد ممکن کوچک کرده و نمایش دهد:


و با فعالسازی align-content-start، تمام آیتم‌ها را به سمت بالای صفحه هدایت می‌کند و align-content-end، آن‌ها را از پایین صفحه شروع خواهد کرد:
<div class="bg-info d-flex flex-sm-row-reverse justify-content-center flex-wrap align-content-start"
     style="height:100vh">



کنترل آیتم‌های قرار گرفته‌ی درون یک Flex Container در بوت استرپ 4

علاوه بر امکان کنترل ویژگی‌های یک Flex Container، اجزای قرار گرفته‌ی درون آن‌ها را نیز می‌توان کنترل کرد و اینکار توسط کلاس align-self میسر است:


این مورد نیز همانند توضیحات کلاس align-self اعمالی به ستون‌ها است که در قسمت قبل بررسی کردیم.

به علاوه در اینجا امکان تعریف floating elements نیز مسیر است که شبیه به دسترسی به امکانات CSS در بوت استرپ است با امکان تنظیم break-points:

فرض کنید به تمام آیتم‌های داخل Flex Container کلاس float-left را اضافه کرده‌ایم. در این حالت Container قابلیت ردیابی اندازه‌ی این آیتم‌ها را از دست می‌دهد. به همین جهت با اعمال کلاس clearfix بوت استرپ به container، مجددا امکان ردیابی این آیتم‌ها را پیدا می‌کند.


کلاس‌های تعریف margin و padding در بوت استرپ 4

در بوت استرپ 4 کلاس‌های ویژه‌ای برای ایجاد margin و padding بین عناصر در نظر گرفته شده‌اند که خلاصه‌ی آن‌ها فرمول زیر است:

ابتدا با تعریف یک خاصیت شروع می‌شود؛ مانند m یا p، برای کنترل margin و padding. سپس لبه‌ای که باید به آن اعمال شود بدون فاصله و یا - ذکر می‌شود؛ مانند mt به معنای margin-top. در این فرمول x به معنای اعمال همزمان به چپ و راست است و y به معنای اعمال همزمان به بالا و پایین و اگر می‌خواهید آیتم‌های کناری آیتم جاری را به دو طرف لبه‌ها هدایت کنید از mx-auto استفاده کنید.
در اینجا امکان اعمال یک break-point اختیاری نیز وجود دارد. در آخر اندازه ذکر می‌شود که بین 0 تا 5 متغیر است.

یک مثال: اعمال کلاس‌های padding و margin بوت استرپ 4

<head>
    <style>
        .item {
          background: #f0ad4e;
          text-align: center;
          border: 1px solid white;
        }
    </style>
</head>

<body>
    <div class="container bg-danger">
        <div class="bg-info d-flex">
            <div class="item">Exotic</div>
            <div class="item">Grooming</div>
            <div class="item bg-danger ml-3 my-sm-3 pb-3 pt-5">Health</div>
            <div class="item">Nutrition</div>
            <div class="item">Pests</div>
            <div class="item">Vaccinations</div>
        </div>
    </div>
</body>
در اینجا به آیتم Health یک margin-left با اندازه‌ی 3، یک margin بالا و پایین فعال شونده‌ی پس از sm با اندازه‌ی 3، یک padding پایین با اندازه‌ی 3 و یک padding بالا با اندازه‌ی 5 اضافه شده‌است؛ با این خروجی:



نمایش و مخفی سازی عناصر در بوت استرپ 4

کلاس invisible سبب می‌شود تا المانی در صفحه نمایش داده نشود، اما این المان همچنان فضای اختصاصی خود را خواهد داشت. کلاس visible به معنای نمایان بودن المانی تنها برای screen readers است (دستگاه‌های کمکی معلول‌ها).
اما روش اصلی نمایش و یا مخفی سازی عناصر در بوت استرپ 4، استفاده از خاصیت display است:

برای مثال با انتساب کلاس d-sm-none به المانی، می‌توان سبب مخفی شدن آن پس از گذر از sm شد.


امکان تعیین اندازه‌ی عناصر در بوت استرپ 4

بوت استرپ 4 تعدادی کلاس ویژه را برای تعیین اندازه‌ی عناصر نیز افزوده‌است:


در اینجا w=width، h=height، mw=max-height و mh=max-height است با مقادیر 25، 50، 75 و 100 و مقدار پیش‌فرض آن 100 است (یعنی پوشاندن کل container).


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Bootstrap4_06.zip
مطالب
پیاده سازی UnitOfWork برای BrightStarDb
 در این پست با BrightStarDb و مفاهیم اولیه آن آشنا شدید. همان طور که پیش‌تر ذکر شد BrightStarDb از تراکنش‌ها جهت ذخیره اطلاعات پشتیبانی می‌کند. قصد داریم روش شرح داده شده در اینجا را بر روی BrightStarDb فعال کنیم. ابتدا بهتر است با روش ساخت مدل در B*Db آشنا شویم.
*یکی از پیش نیاز‌های این پست مطالعه این دو مطلب (^ )  و (^ ) می‌باشد.
فرض می‌کنیم در دیتابیس مورد نظر یک Store به همراه یک جدول به صورت زیر داریم:
[Entity]
    public interface IBook
    {
        [Identifier]
        string Id { get; }

        string Title { get; set; }

        string Isbn { get; set; }
    }
بر روی پروژه مورد نظر کلیک راست کرده و گزینه Add new Item را انتخاب نمایید. از برگه Data  گزینه BrightStar Entity Context را انتخاب کنید

بعد از انخاب گزینه بالا یک فایل با پسوند tt به پروژه اضافه خواهد شد که وظیفه آن جستجو در اسمبلی مورد نظر و پیدا کردن تمام اینترفیس هایی که دارای  EntityAttribute هستند و همچنین ایجاد کلاس‌های متناظر جهت پیاده سازی اینترفیس‌های بالا است. در نتیجه ساختار پروژه تا این جا به صورت زیر خواهد شد.

واضح است که فایلی به نام Book به عنوان پیاده سازی مدل IBook  به عنوان زیر مجموعه فایل DatabaseContext.tt به پروژه اضافه شده است.

تا اینجا برای استفاده از Context مورد نظر باید به صورت زیر عمل نمود:

DatabaseContext context = new DatabaseContext();    
  context.Books.Add(new Book());
Context پیش فرض ساخته شده توسط B*Db از Generic DbSet‌های معادل EF پشتیبانی نمی‌کند و از طرفی IUnitOfWork مورد نظر به صورت زیر است
public interface IUnitOfWork
    {
        BrightstarEntitySet<T> Set<T>() where TEntity : class;
        void DeleteObject(object obj); 
         void SaveChanges();
    }
در اینجا فقط به جای  IDbSet از BrightStarDbSet استفاده شده است. همان طور که در این مقاله توضیح داده شده است، برای پیاده سازی مفهوم UnitOfWork؛ نیاز است تا کلاس DatabaseContext که نماینده BrightStarDbContext پروژه است، از اینترفیس IUnitOfWork طراحی شده ارث بری کند. جهت انجام این مهم  و همچنین جهت اضافه کردن قابلیت ایجاد Generic DbSet‌ها نیز باید کمی در فایل Template Generator تغییر ایجاد نماییم. این تغییرات را قبلا در طی یک پروژه ایجاد کرده‌ام و شما می‌توانید آن را از اینجا دریافت کنید. بعد از دانلود کافیست فایل DatabaseContext.tt مورد نظر را در پروژه خود کپی کرده و گزینه Run Custom Tools را فراخوانی نمایید.

نکته: برای حذف یک آبجکت از Store، باید از متد DeleteObject تعبیه شده در Context استفاده نماییم. در نتیجه متد مورد نظر نیز در اینترفیس بالا در نظر گرفته شده است.

استفاده از IOC Container جهت رجیستر کردن IUnitOfWrok
در این قدم باید IUnitOfWork را در یک IOC container رجیستر کرده تا در جای مناسب عملیات وهله سازی از آن میسر باشد. من در اینجا از Castle Windsor Container استفاده کردم. کلاس زیر این کار را برای ما انجام خواهد داد:
 public class DependencyResolver
    {
        public static void Resolve(IWindsorContainer container)
        {
            var context = new DatabaseContext("type=embedded;storesdirectory=c:\brightstar;storename=test ");
            container.Register(Component.For<IUnitOfWork>().Instance(context).LifestyleTransient());
        }
    }
حال کافیست در کلاس‌های سرویس برنامه UnitOfWork رجیستر شده را به سازنده آن‌ها تزریق نماییم.
public class BookService
    {
        public BookService(IUnitOfWork unitOfWork)
        {
            UnitOfWork = unitOfWork;
        }

        public IUnitOfWork UnitOfWork
        {
            get;
            private set;
        }

        public IList<IBook> GetAll()
        {
            return UnitOfWork.Set<IBook>().ToList();
        }

        public void Add()
        {
            UnitOfWork.Set<IBook>().Add(new Book());
        }

        public void Remove(IBook entity)
        {
            UnitOfWork.DeleteObject(entity);
        }
    }
سایر موارد دقیقا معادل مدل EF آن است.
نکته: در حال حاضر امکان جداسازی مدل‌های برنامه (تعاریف اینترفیس) در قالب یک پروژه دیگر(نظیر مدل CodeFirst در EF) در B*Db امکان پذیر نیست.
نکته : برای اضافه کردن آیتم جدید به Store نیاز به وهله سازی از اینترفیس IBook داریم. کلاس Book ساخته شده توسط DatabaseContext.tt در عملیات Insert و update کاربرد خواهد داشت.

نظرات مطالب
شروع به کار با DNTFrameworkCore - قسمت 2 - طراحی موجودیت‌های سیستم
درحال R&D در راستای حذف وابستگی به StructureMap برای تزریق وابستگی‌ها با طول عمر Tenant-Singleton، هستم. این وابستگی به دلیل کمبودهای IoC Container توکار، ایجاد شده است. 
نظرات مطالب
Dependency Injection در Asp.Net WebApi (روش اول)
مطلب شما را مطالعه کردم. تنها ایرادی که می‌توان اشاره کرد Implement کردن دستی تک تک سرویسها در Windsor Container می‌باشد. آیا راه حلی برای این موضوع هست ؟ (مطمئنا در پروژه هایی با تعداد سرویس  و کنترل زیاد مشکل ایجاد می‌کند)