مطالب
بیلد سیستم گریدل Gradle Build System
امروزه در بسیاری از محیط‌های برنامه نویسی جاوا و اندروید، استفاده از این سیستم رایج است. ولی هنوز دیده می‌شود عده‌ای نسبت به آن دید روشنی ندارند و برای آن‌ها ناشناخته است و در حد یک سیستم کانفیگ آن را می‌شناسند. در این مقاله قصد داریم که مفهوم روشن‌تری از این سیستم را داشته باشم و بدانیم هدف آن چیست و چگونه کار می‌کند تا از این به بعد دیگر آن را به چشم یک کانفیگ کننده‌ی ساده نگاه نکنیم.  قبل از هر چیزی بهتر است که با تعدادی از اصطلاحات آن آشنا شویم تا در متن مقاله به مشکل برنخوریم:

DSL یا Domain Specific languages به معنی زبان‌هایی با دامنه محدود است که برای اهداف خاصی نوشته می‌شوند و تنها بر روی یک جنبه از هدف تمرکز دارند. این زبان‌ها به شما اجازه نمی‌دهند که یک برنامه را به طور کامل با آن بنویسید. بلکه به شما اجازه می‌دهند به هدفی که برای آن نوشته شده‌اند، برسید. یکی از این زبان‌ها همان  css هست که با آن کار میکنید. این زبان به صورت محدود تنها بر روی یک جنبه و آن، تزئین سازی المان‌های وب، تمرکز دارد. در وقع مثل زبان سی شارپ همه منظوره نیست و محدوده‌ای مشخص برای خود دارد. به این نوع از زبان‌های DSL، نوع اکسترنال هم می‌گویند. چون زبانی مستقل برای خود است و به زبان دیگری وابستگی ندارد. ولی در یک زبان اینترنال، وابستگی به زبان دیگری وجود دارد. مثل Fluent Interface‌ها که به ما شیوه آسانی از دسترسی به جنبه‌های یک شیء را می‌دهد. برای آشنایی هر چه بیشتر با این زبان‌ها و ساختار آن، کتاب Domain Specific languages نوشته آقای مارتین فاولر توصیه می‌شود.

Groovy یک زبان شیء گرای DSL هست که برای پلتفرم جاوا ساخته شده است. برای اطلاعات بیشتر در مورد این زبان، صفحه ویکی ، میتواند مفید واقع شود.

از دیرباز سیستم‌های Ant و Maven وجود داشتند و کار آن‌ها اتوماسیون بعضی اعمال بود. ولی بعد از مدتی سیستم Gradle یا جمع کردن نقاط قوت آن‌ها و افزودن ویژگی‌های قدرتمندتری به خود، پا به میدان گذاشت تا راحتی بیشتری را برای برنامه نویس فراهم کند. از ویژگی‌های گریدل می‌توان داشتن زبان گرووی اشاره کرده که قدرت بیشتری را نسبت به سایر سیستم‌ها داشت و مزیت مهم دیگر این بود که انعطاف بالایی را جهت افزودن پلاگین‌ها داشت و گوگل با استفاده از این قابلیت،  پشتیبانی از گریدل را در اندروید استادیو نیز گنجاند تا راحتی بیشتری را در اتوماسیون وظایف سیستمی ایجاد کند. در واقع آنچه شما در سیستم گریدل کار میکنید و اطلاعات خود را با آن کانفیگ میکنید، پلاگینی است که از سمت گوگل در اختیار شما قرار گرفته است و در مواقع خاص این وظایف توسط پلاگین‌ها اجرا می‌شوند.
گریدل به راحتی از سایت رسمی آن قابل دریافت است و می‌توان آن را در پروژه‌های جاوایی که مدنظر شماست، دریافت کنید و با استفاده از خط فرمان، با آن تعامل کنید. هر چند امروزه اکثر ویراستارهای جاوا از آن پشتیبانی می‌کنند.

گریدل یک ماهیت توصیفی دارد که شما تنها لازم است اعمالی را برای آن توصیف کنید تا بقیه کارها را انجام دهد. گریدل در پشت صحنه از یک "گراف جهت دار بدون دور" Directed Acycllic Graph یا به اختصار DAG  استفاده می‌کند و طبق آن ترتیب وظایف یا task‌ها را دانسته و آن‌ها را اجرا می‌کند. گریدل با این DAG، سه فاز آماده سازی، پیکربندی و اجرا را انجام می‌دهد.
  • در مرحله آماده سازی ما به گریدل می‌گوییم چه پروژه یا پروژه‌هایی نیاز به بیلد شدن دارند. در اندروید استادیو،  این مرحله در فایل settings.gradle انجام می‌شود؛ شما در این فایل مشخص می‌کنید چه پروژه‌های نیاز به بیلد شدن توسط گریدل دارند. ساختار این فایل به این شکل است:
include ':ActiveAndroid-master', ':app', ':dbutilities'
در این فایل سه پروژه برای گریدل مشخص شده‌اند. البته از نگاه Intellij سه ماژول معرفی شده‌اند و این فایل برای یک پروژه اختیاری است. گریدل برای پیدا کردن این فایل، از الگوریتم‌های متفاوتی استفاده می‌کند.
  1. در اولین مرحله انتظار دارد که فایل settings در دایرکتوری جاری باشد و اگر آن را پیدا کرد آن را مورد استفاده قرار می‌دهد؛ در غیر اینصورت مرحله بعدی را آغاز می‌کند.
  2. در مرحله دوم،  در این دایرکتوری به دنبال دایرکتوری به نام master میگردد و اگر در آن هم یافت نکرد مرحله سوم را آغاز می‌کند.
  3. در مرحله سوم، جست و جو در دایرکتوری والد انجام می‌شود
  4. چنانچه این فایل را در هیچ یک از احتمالات بالا نیابد، همین پروژه جاری را تشخیص خواهد داد.
اسامی پروژه‌های بالا با این تفکر هستند که در دایرکتوری یا فضای کاری جاری قرار گرفته‌اند که به آن IncludeFlat می‌گویند. ولی چنانچه آدرس پروژه‌ای در وضعیت خاص قرار بگیرد، می‌توان اینگونه مسیر آن را تغییر داد:
include ':ActiveAndroid-master', ':app', ':dbutilities'
project('dbutilities').projectDir=new File(settingsDir,'../dir1/dir2');
الان پروژه dbutiilities در سطح بالاتری از دایرکتوری جاری قرار گرفته است.

  • در مرحله پیکربندی، وظایف یا task‌ها را معرفی می‌کنیم. این عمل پیکربندی توسط فایل build.gradle که برای پروژه اصلی و هر زیر پروژه‌ای که مشخص شده‌اند، صورت می‌گیرد. در این فایل شما می‌توانید خواص و متدهایی را تعریف و و ظایفی را مشخص کنید.
    در پروژه اصلی، فایل BuildGradle شامل خطوط زیر است:
buildscript {
    repositories {
        jcenter()
    }
    dependencies {
        classpath 'com.android.tools.build:gradle:1.5.0'
    }
}

allprojects {
    repositories {
        jcenter()

    }
}
در کلوژر buildscript مخازنی را که کتابخانه‌های نامبرده (وابستگی ها) در این کلوژ قرار میگیرند، معرفی میکنیم. در کلوژر بعدی تنظمیاتی را که برای همه پروژه‌ها اعمال می‌شوند، انجام می‌دهیم که در آن به معرفی مخزن jcenter پرداختیم. کتابخانه‌ای که در کلوژر buildscript صدا زدیم،  همان پلاگینی است که گوگل برای گریدل منتشر کرده که ما به آن ابزار بیلد می‌گوییم. حال به سراغ دیگر فایل‌های منحصر به فرد هر پروژه بروید. در این فایل‌ها،  شما تنظیمات پیش‌فرضی را می‌بینید که یکی از آن‌ها نسخه بندی پروژه است. پروژه‌های وابسته‌ای را که از مخازن باید دریافت شوند، شامل می‌شود و بسیاری از گزینه‌های دیگری که برای شما مهیا شده است تا در فاز پیکربندی، وظایف را بسازید.

در مرحله اجرا هم این وظایف را اجرا میکنیم.  تمامی این سه عملیات توسط فایل و دستوری به نام gradlew که برگرفته از gradleWrapper می‌باشد انجام می‌شود. اگر در ترمینال اندروید استادیو این عبارت را تایپ کنید، می‌توانید در ادامه دستور پیام‌های مربوط به این عملیات را ببینید و ترتیب اجرای فازها را مشاهده کنید.
بیایید یک task را تعریف کنیم
task mytask <<{
    println ".net tips task in config phase"
}
در ابتدا عبارت task را به عنوان معرفی task می‌آوریم و سپس نام آن را وارد می‌کنیم. بعد از آن ما از عبارت‌های شیفت چپ>> استفاده کردیم. این عبارت شیفت چپ به این معناست که تسک مربوطه را آخر از همه وظایف اجرا کن که این عمل از طریق اجرای متدی به نام doLast صورت میگیرد. اگر در ترمینال اندروید عبارت زیر را تایپ کنید، متن مورد نظر باید نمایش یابد:
gradlew mytask
برای نمایش اطلاعات بیشتر می‌توانید از فلگ info هم استفاده کنید:
gradlew --info mytask
حال شاید بگویید من در بعضی از سایت‌ها یا مستندات و یا پروژه‌های دیگر دیده‌ام که عبارت >> را قرار نمی‌دهند. در این مورد باید گفت که آن‌ها در واقع تسک‌های اجرایی نیستند و برای پیکربندی به کار می‌روند و در فاز پیکربندی هم اجرا می‌شوند که در ادامه نمونه آن را خواهیم دید.
اگر بخواهید خودتان دستی یک تسک پیکربندی را به یک تسک اجرایی تبدیل کنید، می‌توانید متد doLast را صدا بزنید. کد زیر را توسط gradlew اجرا کنید؛ به همراه اطلاعات verbose تا ببینید که هر کدام از پیام‌ها در کدام بخش چاپ می‌شوند. پیام اول در فاز پیکربندی و پیام دوم در فاز اجرایی چاپ می‌شوند.
task mytask {
    println ".net tips task in config phase"

    doLast{
        println ".net tips task in exe phase"
    }
}

یکی از کارهایی که در یک تسک میتوانید انجام دهید این است که آن را به یک تسک دیگر وابسته کنید. به عنوان مثال ما قصد داریم بعد از تسک mytask1،  تسک my task2 اجرا شود و زمان پایان تسک mytask1 را در خروجی نمایش دهیم. برای اینکار باید بین تسک‌ها  یک وابستگی ایجاد شود و سپس با متد doLast کد خودمان را اجرایی نماییم. البته توجه داشته باشید که این وابستگی‌ها تنها به تسک‌های داخل فایل گریدل انجام می‌شود و نه تسک‌های پلاگین‌ها یا وابستگی هایی که تعریف می‌کنیم.
task mytask1 << {
    println ".net tips is the best"
}

task mytask2() {
    dependsOn mytask1

    doLast{
        Date time=Calendar.getInstance().getTime();
        SimpleDateFormat formatter=new SimpleDateFormat("HH:mm:ss , YYYY/MM/dd");
        println "mytask1 is done at " + formatter.format(time);

    }
}
سپس تسک شماره دو را صدا می‌زنیم. در اینجا جون تسک شماره دو به تسک شماره یک وابسته است، ابتدا تسک شماره یک اجرا شده و سپس نوبت تسک شماره دو می‌شود.
gradlew --info mytask2
خروجی کار:
Executing task ':app:mytask1' (up-to-date check took 0.003 secs) due to:
  Task has not declared any outputs.
خروجی تسک شماره یک
.net tips is the best       
:app:mytask1 (Thread[main,5,main]) completed. Took 0.046 secs.
:app:mytask2 (Thread[main,5,main]) started.
:app:mytask2                 
Executing task ':app:mytask2' (up-to-date check took 0.0 secs) due to:
  Task has not declared any outputs.
خروجی تسک شماره دو
mytask1 is done at 04:03:09 , 2016/07/07
:app:mytask2 (Thread[main,5,main]) completed. Took 0.075 secs.
               
BUILD SUCCESSFUL

در گریدل مخالف doLast یعنی doFirst را نیز داریم ولی عملگر جایگزینی برای آن وجود ندارد و مستقیما باید آن را پیاده سازی کنید. خود گریدل به طور پیش فرض نیز تسک‌های آماده ای نیز دارد که می‌توانید در مستندات آن بیابید. به عنوان مثال یکی از تسک‌های مفید و کاربردی آن تسک کپی کردن هست که از طریق آن می‌توانید فایلی یا فایل‌هایی را از یک مسیر به مسیر دیگر کپی کنید. برای استفاده از چنین تسکهایی، باید تسک‌های خود را به شکل زیر به شیوه اکشن بنویسید:
task mytask(type:Copy) {
    dependsOn mytask1

    doLast{
        from('build/apk')
                {
                    include '**/*.apk'
                }
        into '.'
    }

}
در تسک بالا بعد از اجرای تسک شماره یک، آخرین کاری که انجام می‌شود این است که فایل‌های apk موجود در زیر دایرکتوری‌های مسیر from به ریشه اصلی کپی خواهند شد. پس همانطور که می‌بینید گریدل به راحتی عملیات اتوماسیون را انجام می‌دهد.
برای نمایش تسک‌های موجود می‌توانید از گریدل درخواست کنید که لیست تمامی تسک‌های موجود را به شما نشان دهد. برای اینکار می‌توانید دستور زیر را صدا کنید:
gradlew --info tasks
بعد از مدتی تمامی تسک‌های موجود به صورت گروه بندی نمایش داده شده و تسک‌هایی که شما جدیدا اضافه کردید را با عنوان  other tasks نمایش خواهد داد:
Other tasks           
-----------           
clean                 
jarDebugClasses       
jarReleaseClasses     
mytask                
mytask2               
transformResourcesWithMergeJavaResForDebugUnitTest
transformResourcesWithMergeJavaResForReleaseUnitTest
اگر به تسک‌های خود گریدل نگاه کنید برای هر کدام توضیحی هم وجود دارد؛ اگر شما هم قصد دارید توضیحی اضافه کنید از خصوصیت description استفاده کنید:
task mytask(type:Copy) {

    description "copy apk files to root directory"

    dependsOn mytask1

    doLast{
        from('build/apk')
                {
                    include '**/*.apk'
                }
        into '.'
    }

}
یکبار دیگر دستور نمایش تسک‌ها را صدا بزنید تا اینبار توضیح اضافه شده نمایش داده شود.
یکی دیگر از نکات جالب در مورد گریدل این است که می‌تواند برای شما callback ارسال کند. بدین صورت که اگر اتفاقی خاصی افتاد، تسک خاصی را اجرا کند. به عنوان مثال ما در کد پایین تسکی را ایجاد کرده‌ایم که به ما این اجازه را می‌دهد، هر موقع تسکی در مرحله پیکربندی به بیلد اضافه می‌شود، تسک ما هم اجرا شود و نام تسک اضافه شده به بیلد را چاپ می‌کند.
tasks.whenTaskAdded{
    task-> println "task is added $task.name"
}

گریدل امکانات دیگری چون بررسی استثناءها و ایجاد استثناءها را هم پوشش می‌دهد که می‌توانید در این صفحه آن را پیگیری کنید.

Gradle Wrapper
گریدل در حال حاضر مرتبا در حال تغییر و به روز رسانی است و اگر بخواهیم مستقیما با گریدل کار کنیم ممکن است که به مشکلاتی که در نسخه بندی است برخورد کنیم. از آنجا که هر پروژه‌ای که روی سیستم شما قرار بگیرد از نسخه‌ای متفاوتی از گریدل استفاده کند، باعث می‌شود که نتوانید نسخه مناسبی از گریدل را برای سیستم خود دانلود کنید. بدین جهت wrapper ایجاد شد تا دیگر نیازی به نصب گریدل پیدا نکنید. wrapper در هر پروژه میداند که که به چه نسخه‌ای از گریدل نیاز است. پس موقعی که شما دستور gradlew را صدا می‌زنید در ویندوز فایل gradlew.bat صدا زده شده و یا در لینوکس و مک فایل شِل اسکریپت gradlew صدا زده می‌شود و wrapper به خوبی میداند که به چه نسخه‌ای از گریدل برای اجرا نیاز دارد و آن را از طریق دانلود فراهم می‌کند. اگر همینک دایرکتوری والد پروژه اندرویدی خود را نگاه کنید می‌توانید این دو فایل را ببینید.

از آنجا که خود اندروید استادیو به ساخت wrapper اقدام میکند، شما راحت هستید. ولی اگر دوست دارید خودتان برای پروژه‌ای wrapper تولید کنید، مراحل زیر را دنبال کنید:
برای ایجاد wrapper توسط خودتان باید گریدل را دانلود و روی سیستم نصب کنید و سپس دستور زیر را صادر کنید:
gradle wrapper --gradle-version 2.4
دستور بالا یک wrapper برای نسخه 2.4 ایجاد می‌کند.
اگر میخواهید ببینید wrapper که اندروید استادیو شما دارد چه نسخه از گردیل را صدا میزند مسیر را از دایرکتوری پروژه دنبال کنید و فایل زیر را بگشایید:
\gradle\wrapper\gradle-wrapper.properties
هنگامی که گوگل قصد آپدیت نسخه گریدل شما را بکند این فایل را باز کرده و نسخه داخل آن را ویرایش میکند.

این‌ها فقط مختصراتی از آشنایی با نحوه عملکر گریدل برای داشتن دیدی روشن‌تر نسبت به آن بود. برای آشنایی بیشتر با گریدل، باید مستندات رسمی آن را دنبال کنید.
نظرات مطالب
Blogger auto poster
-زمان را 24 ساعته وارد کنید؛ یعنی ساعت 22 را.
- برنامه به صورت خودکار تمام لینک‌های روز قبل را منتشر می‌کند. اگر نیاز دارید تعداد مشخصی را ارسال کنید، می‌تونید از حالت دستی استفاده کنید. موارد دلخواه را در برنامه تیک بزنید بعد روی دکمه بلاگر که در toolbar هست کلیک کنید. به این صورت فقط این موارد به اکانت شما ارسال می‌شود (صرفنظر از زمان و غیره).
-برنامه هم گوگل پلاس و هم فید ذکر شده را با هم بررسی می‌کند. احتمالا شما ID پیش فرض (موجود در فایل کانفیگ) مربوط به گوگل پلاس را خالی نکردید، یا ID خودتان را جایگزین آن نکردید. حداقل یک مورد باید ذکر شود. هر دو هم بود که چه بهتر. اگر نیازی نیست آن‌را خالی کنید.
مطالب
آموزش Cache در ASP.NET Core - (قسمت دوم : EasyCaching)
در قسمت اول، درمورد سیستم Cache پیش‌فرض موجود در Asp.Net Core و مزیت‌ها و معایب آن گفتیم. اگر قسمت اول را نخواندید، قسمت اول مقاله را میتوانید از این لینک بخوانید. 
 در این قسمت میخواهیم یک پکیج محبوب و کاربردی را برای پیاده سازی کش، در Asp.Net Core را بررسی کنیم.
در دنیای امروز، برنامه نویسی پکیج‌ها و فریمورک‌ها، نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند؛ بطوریکه در بسیاری از این موارد، استفاده از این پکیج‌ها، عمل عاقلانه‌تری نسبت به دوباره نویسی فیچر‌های مربوطه است. برای عمل کشینگ در Asp.Net Core نیز پکیج‌های فوق‌العاده‌ای وجود دارند که در این مقاله، به بررسی و استفاده پکیج این میپردازیم.
در این پکیج، هر یک از متد‌های موجود در عملیات کشینگ، بصورت بهینه‌ای تعریف شده و قابل استفاده‌اند. سیستمی که این پکیج برای کش کردن داده‌ها استفاده میکند، همان سیستم کش Asp.Net Core هست و به‌نوعی، سوار بر این سیستم، قابلیت‌های بیشتر و بهتری را ارائه میدهد و این متد‌ها شامل موارد زیر هستند:
  1.  Get/GetAsync(with data retriever)
  2.  Get/GetAsync(without data retriever)
  3.  Set/SetAsync
  4.  Remove/RemoveAsync
  5.  ~~Refresh/RefreshAsync (was removed)~~
  6.  RemoveByPrefix/RemoveByPrefixAsync
  7.  SetAll/SetAllAsync
  8.  GetAll/GetAllAsync
  9.  GetByPrefix/GetByPrefixAsync
  10.  RemoveAll/RemoveAllAsync
  11.  GetCount
  12.  Flush/FlushAsync
  13.  TrySet/TrySetAsync
  14.  GetExpiration/GetExpirationAsync

مفهوم استفاده از این متد‌ها، با همان مفهوم متد‌های کش در core، برابری میکند که در قسمت اول این مقاله به آن پرداختیم. همانطور که می‌بینید، این پکیج از Async Method‌‌ها هم پشتیبانی میکند و میتوانید کش‌های خود را بصورت Async بنویسید.
یکی از قابلیت‌های دیگر این پکیج، سازگاری آن با انواع Cache Provider‌های موجود است. بطور خلاصه Cache Provider‌ها، همان ارائه دهندگان حافظه‌ی Ram، در قالب‌ها و ابزارهای مختلف هستند. برخی از این‌ها با داشتن الگوریتم‌های بهینه‌تر، سرعت بالاتری از رد و بدل کردن اطلاعات در Ram را در اختیار ما قرار میدهند و Local بودن یا Distributed بودن را کنترل میکنند. Cache provider‌های گوناگونی وجود دارند که هریک به شکلی کار میکند؛ برای مثال شما میتوانید با Provider ای مستقیما با خود Ram، برای Get و Set کردن کش‌های خود در ارتباط باشید و یا در روشی دیگر، از یک دیتابیس(Redis)، جدا از دیتابیس اصلی برنامه که حافظه مصرفی آن Ram هست و منابع حافظه شما را نیز مدیریت میکند، برای کش‌های خود استفاده کنید و اطلاعات را بصورت ایندکس گذاری شده در Ram ذخیره کنید که به سرعت واکشی آن می‌افزاید.

بطور کل Cache Provider هایی که پکیج EasyCaching با آن‌ها سازگار است شامل موارد زیر است:
  1. In-Memory
  2. Memcached
  3. Redis(Based on StackExchange.Redis)
  4. Redis(Based on csredis)
  5. SQLite
  6. Hybrid
  7. Disk
  8. LiteDb

یکی دیگر از مزیت‌های این پکیج، سازگاری آن با Serializer‌های مختلف است. همانطور که میدانید دیتا‌های ورودی و خروجی در برنامه، نیاز به Serialize شدن دارند. وقتی میخواهید دیتایی را در دیتابیس ذخیره کنید، آن را در قالب یک شی (Model) از کاربر دریافت میکنید و شما باید برای ذخیره این دیتا، اطلاعات درون شیء را به قالبی که قابل ذخیره شدن باشد، در آورید که این عمل Serialize نام دارد. دقیقا برعکس این روند، بعد از واکشی اطلاعات از دیتابیس، اطلاعات را در قالب اشیایی که قابل نمایش به کاربر باشد (DeSerialize) در میاوریم.
در کش کردن هم چیزی که شما با آن سروکار دارید، دیتا است؛ پس برای ذخیره و واکشی این دیتا، از هر حافظه‌ای، چه دیتابیس و چه Ram، باید از یک Serializer استفاده کنید تا عملیات Serialize و DeSerialize را برایتان انجام دهد. Serializer‌های مختلفی وجود دارند که بصورت پکیج‌هایی ارائه شده‌اند و اما Serializer هایی که سیستم EasyCaching آن‌هارا پشتیبانی میکند، شامل موارد ذیل هستند:
  1. BinaryFormatter
  2. MessagePack
  3. Newtonsoft.Json
  4. Protobuf
  5. System.Text.Json

در ادامه به پیاده سازی کش، با استفاده از EasyCaching در سه Provider مختلف از این پکیج می‌پردازیم.

 1_ پروایدر InMemory :
پروایدر InMemory، یک سیستم Local Caching را برای ما به وجود میاورد. در قسمت قبلی مقاله سیستم‌های Local(InMemory) و Distributed را بررسی کردیم و تفاوت‌های میان آن‌ها را گفتیم.

برای استفاده از پروایدر InMemory در EasyCaching باید پکیج زیر را نصب کنید: 
Install-Package EasyCaching.InMemory
در مرحله بعد، کانفیگ‌های مربوط به این پکیج را در کلاس Startup برنامه خود میاوریم. راحت‌ترین روش افزودن این پکیج به Startup، صرفا افزودن حالت پیشفرض آن به متد ConfigureServices است که به شرح زیر عمل میکنیم: 
  services.AddEasyCaching(options =>
 {
       // use memory cache with a simple way
        options.UseInMemory();
 }
این حالت از کانفیگ، پکیج تنظیمات پیش‌فرض خود پکیج را برای برنامه قرار میدهد؛ شما میتوانید با استفاده از option‌های دیگری که در متد ()UseInMemory وجود دارند، تنظیمات شخصی سازی شده از سیستم کشینگ خود را اعمال کنید. 
و تمام. هم اکنون میتوان با استفاده از اینترفیس IEasyCachingProvider که این سرویس در اختیارمان قرار داده و عمل تزریق وابستگی آن در کلاس‌ها و کنترلر‌های مان دیتای در حال عبور را کش کنیم. متد‌های موجود در این اینترفیس به شرح زیر میباشد : 
// تنظیم یک کش با کلید - مقدار - زمان انقضا
void Set<T>(string cacheKey, T cacheValue, TimeSpan expiration);
Task SetAsync<T>(string cacheKey, T cacheValue, TimeSpan expiration);

// تنظیم یک کش با مقدار و زمان انقضا که تایپ مقدار از نوع دیکشنری هست و کلید دیکشنری بعنوان کلید کش قرار میگیرد
void SetAll<T>(IDictionary<string, T> value, TimeSpan expiration);
Task SetAllAsync<T>(IDictionary<string, T> value, TimeSpan expiration);

// تنظیم یک کش با کلید - مقدار - زمان انقضا
// اگر کلیدی همنام وجود داشته باشد مقدار نادرست و در غیر اینصورت مقدار نادرست را برمیگرداند
bool TrySet<T>(string cacheKey, T cacheValue, TimeSpan expiration);
Task<bool> TrySetAsync<T>(string cacheKey, T cacheValue, TimeSpan expiration);
 
// گرفتن یک کش با کلید
CacheValue<T> Get<T>(string cacheKey);
Task<CacheValue<T>> GetAsync<T>(string cacheKey);

// 
CacheValue<T> Get<T>(string cacheKey, Func<T> dataRetriever, TimeSpan expiration);
Task<CacheValue<T>> GetAsync<T>(string cacheKey, Func<Task<T>> dataRetriever, TimeSpan expiration);
 
// گرفتن یک کش با چند کاراکتر پیشین کلید آن
// برای مثال یک کلید با نام
// MyKey
// تنها با داشتن چند حرف اول 
// MyK
// میتوانیم این کش را دریافت کنیم
IDictionary<string, CacheValue<T>> GetByPrefix<T>(string prefix);
Task<IDictionary<string, CacheValue<T>>> GetByPrefixAsync<T>(string prefix);

// 
IDictionary<string, CacheValue<T>> GetAll<T>(IEnumerable<string> cacheKeys);
Task<IDictionary<string, CacheValue<T>>> GetAllAsync<T>(IEnumerable<string> cacheKeys);

// گرفتن تعداد کش‌های با کاراکتر‌های پیشین کلید که میان چند کلید یکسان است 
int GetCount(string prefix = "");
Task<int> GetCountAsync(string prefix = "");

// گرفتن زمان انقضا باقیمانده از یک کش با کلید آن
TimeSpan GetExpiration(string cacheKey);
Task<TimeSpan> GetExpirationAsync(string cacheKey);

// حذف کردن یک کش با کلید
void Remove(string cacheKey);
Task RemoveAsync(string cacheKey);

// حذف کردن یک کش با چند کاراکتر پیشین کلید
void RemoveByPrefix(string prefix);
Task RemoveByPrefixAsync(string prefix);
 
// حذف کردن چند کش با لیستی از کلید‌ها void RemoveAll(IEnumerable<string> cacheKeys);
Task RemoveAllAsync(IEnumerable<string> cacheKeys);

// بررسی وجود یا عدم وجود یک کش با کلید
bool Exists(string cacheKey);
Task<bool> ExistsAsync(string cacheKey);

// حذف کردن همه کش‌ها void Flush();
Task FlushAsync();

همانطور که قبلا گفته شد، سیستم کش، با دیتا مرتبط است و نیازمند یک Object Serializer جهت Serialize کردن اطلاعات ورودی و ذخیره آن در Target Storage مشخص شده است. پکیج EasyCaching برای Provider‌های خود، یک Object Serializer پیش‌فرض قرار داده‌است و تا وقتی که شما آن را طبق نیازی خاص، بصورت سفارشی تغییر نداده باشید، از آن استفاده میکند.
در میان پنج Serializer معرفی شده که EasyCaching آن‌ها را پشتیبانی میکند، BinaryFormatter بصورت پیش‌فرض در همه‌ی Provider‌ها برقرار است و تا وقتی یک Serializer انتخابی به EasyCaching معرفی نکنید، این پکیج از این Serializer استفاده میکند.
برای استفاده از Serializer‌های دیگری که معرفی شده میتوانید از لینک‌های زیر کمک بگیرید :

2 - پروایدر Redis :
ردیس، یک دیتابیس Key Value محور هست که محل ذخیره سازی آن Ram است و اطلاعات، بصورت موقت در آن ذخیره میشوند. بطور خلاصه، Key Value یعنی یکبار کلید و مقداری برای آن کلید تعریف میشود و هر وقت نام کلید تعریف شده، صدا زده شد، مقدار نسبت داده شده به آن، در اختیار ما قرار میگیرد. برای مثال کلید "Name" و مقدار "James". با این انتساب، هروقت "Name" فراخوانده شود، مقدار "James" را خواهیم داشت. سیستم Key Value بخاطر عدم پیچیدگی و سادگی‌ای که دارد، بسیار سریع عمل میکند و همچنین ایندکس گذاری‌هایی که ردیس روی دیتا‌ها انجام میدهد، باعث افزایش سرعت آن نیز خواهد شد که ردیس را به سریع‌ترین دیتابیس Key Value دنیا تبدیل کرده.
در اینجا با توجه به قابلیت هایی که ردیس داراست، یکی از بهترین گزینه‌ها برای انتخاب بعنوان فضای ذخیره سازی کش‌ها بصورت Distributed است.
برای استفاده از این دیتابیس قدرتمند ابتدا باید از طریق یکی از روش‌های معمول اقدام به نصب آن کنید. میتوانید فایل نصبی را از وبسایت رسمی آن دانلود کنید و یا یا با استفاده از Docker اقدام به نصب آن نمایید.
پس از نصب این دیتابیس روی سیستم خود ، برای استفاده از آن در EasyCaching ابتدا باید پکیج مورد نیاز را نصب کنید. 
Install-Package EasyCaching.Redis
ادامه کار به همان سادگی پروایدر قبلی هست و فقط کافیست EasyCaching و option ردیس را به کلاس Startup اضافه کنید. 
 services.AddEasyCaching(option =>
{
       option.UseRedis(config =>
      {
             config.DBConfig.Endpoints.Add(new ServerEndPoint("127.0.0.1", 6379));
      });
});
با استفاده از متد UseRedis شما قابلیت استفاده از ردیس را در EasyCaching فعال میکنید و سپس باید اطلاعات Host و Port ردیس نصب شده‌ی روی سیستم خود را به این متد معرفی کنید.
اگر ردیس را بدون تنظیمات شخصی سازی شده و در همان حالت پیش‌فرض خودش نصب کرده باشید، Host و Port شما مانند نمونه بالا 127.0.0.1 و 6379 خواهد بود و نیازی به تغییر نیست.
در مرحله بعد برای استفاده از پروایدر ردیس ، اینترفیس IRedisCachingProvider در سرتاسر برنامه در دسترس خواهد بود. این اینترفیس علاوه بر اینکه متد‌های اصلی موجود در EasyCaching را ساپورت کرده ، بخاطر ساختار دیتابیسی که خود ردیس در اختیار ما قرار میدهد قابلیت‌های بیشتری نیز اراعه خواهد داد. این قابلیت‌ها خصیصه‌های ردیس هست چرا که این دیتابیس هم دقیقا شبیه به ساختار سیستم کش Key , Value را پشتیبانی میکند و در پی آن قابلیت هایی برای مدیریت بهتر کلید‌ها و مقادیر اراعه میدهد.
اینترفیس IRedisCachingProvider شامل تعداد زیادی از متد‌ها برای پشتیبانی از قابلیت‌های ردیس است که در ادامه همه آنهارا نام برده و برخی را توضیح مختصری خواهیم داد:
  • متد‌های Keys 
// حذف کردن یک کلید در صورت وجود
bool KeyDel(string cacheKey);
Task<bool> KeyDelAsync(string cacheKey);

// تنظیم تاریخ انتضا به یک کلید موجود بر حسب ثانیه
bool KeyExpire(string cacheKey, int second);
Task<bool> KeyExpireAsync(string cacheKey, int second);

// بررسی وجود یا عدم وجود یک کلید
bool KeyExists(string cacheKey);
Task<bool> KeyExistsAsync(string cacheKey);

// گرفتن زمان انتقضا باقیمانده یک کلید
long TTL(string cacheKey);
Task<long> TTLAsync(string cacheKey);

// جستجو بین همه کلید‌ها براساس فیلتر شامل بودن نام کلید از مقدار ورودی
List<string> SearchKeys(string cacheKey, int? count = null);
  • متد‌های String 
// افزودن یک عدد (پیشقرض 1) به مقدار نوع عددی یک کلید
long IncrBy(string cacheKey, long value = 1);
Task<long> IncrByAsync(string cacheKey, long value = 1);

// افزودن یک عدد (پیشقرض 1) به مقدار نوع عددی یک کلید
double IncrByFloat(string cacheKey, double value = 1);
Task<double> IncrByFloatAsync(string cacheKey, double value = 1);

// تنظیم یک کلید و مقدار وقتی مقدار از نوع رشته باشد
bool StringSet(string cacheKey, string cacheValue, TimeSpan? expiration = null, string when = "");
Task<bool> StringSetAsync(string cacheKey, string cacheValue, TimeSpan? expiration = null, string when = "");

// گرفتن کلید و مقدار آن وقتی مقدار از نوع رشته باشد
string StringGet(string cacheKey);
Task<string> StringGetAsync(string cacheKey);

// گرفتن تعداد کاراکتر‌های مقدار یک کلید وقتی مقدار از نوع رشته باشد
long StringLen(string cacheKey);
Task<long> StringLenAsync(string cacheKey);

// جایگزاری یک رشته درون رشته مقدار یک کلید بعد از شماره کاراکتر مشخص شده در ورودی برای مثال 
// "Hello World"
// 6 , jack
// "Hello jack"
long StringSetRange(string cacheKey, long offest, string value);
Task<long> StringSetRangeAsync(string cacheKey, long offest, string value);

// گرفتن یک بازه از رشته مقدار یک کلید با شماره کاراکتر شروع و پایان
string StringGetRange(string cacheKey, long start, long end);
Task<string> StringGetRangeAsync(string cacheKey, long start, long end);
  • متد‌های Hashes
// شما میتوانید دو کلید با نام‌های یکسان داشته باشید که در کلید تایپ دیکشنری مقدار خود باهم متفاوت هستند
bool HMSet(string cacheKey, Dictionary<string, string> vals, TimeSpan? expiration = null);
Task<bool> HMSetAsync(string cacheKey, Dictionary<string, string> vals, TimeSpan? expiration = null);

// شما میتوانید دو کلید با نام‌های یکسان داشته باشید که در ورودی فیلد باهم متفاوت هستند
bool HSet(string cacheKey, string field, string cacheValue);
Task<bool> HSetAsync(string cacheKey, string field, string cacheValue);

// بررسی وجود یا عدم وجود یک کلید و فیلد
bool HExists(string cacheKey, string field);
Task<bool> HExistsAsync(string cacheKey, string field);

// حذف کردن کلید‌های همنام موجود با همه فیلد‌های متفاوت در حالت پیشفرض مگر اینکه کلید و نام فیلد را بهمراه آن مشخص کنید
long HDel(string cacheKey, IList<string> fields = null);
Task<long> HDelAsync(string cacheKey, IList<string> fields = null);

// گرفتن مقدار با نام کلید و نام فیلد
string HGet(string cacheKey, string field);
Task<string> HGetAsync(string cacheKey, string field);

// گرفتن فیلد و مقدار با کلید
Dictionary<string, string> HGetAll(string cacheKey);
Task<Dictionary<string, string>> HGetAllAsync(string cacheKey);

//  افزودن یک عدد (پیشقرض 1) به مقدار نوع عددی یک کلید و فیلد
long HIncrBy(string cacheKey, string field, long val = 1);
Task<long> HIncrByAsync(string cacheKey, string field, long val = 1);

// گرفتن فیلد‌های متفاوت یک کلید
List<string> HKeys(string cacheKey);
Task<List<string>> HKeysAsync(string cacheKey);

// گرفتن تعداد فیلد‌های متفاوت یک کلید
long HLen(string cacheKey);
Task<long> HLenAsync(string cacheKey);

// گرفتن مقادیر یک کلید بدون در نظر گرفتن فیلد‌های متفاوت
List<string> HVals(string cacheKey);
Task<List<string>> HValsAsync(string cacheKey);

// گرفتن مقدار دیکشنری با کلید و نام فیلد‌ها Dictionary<string, string> HMGet(string cacheKey, IList<string> fields);
Task<Dictionary<string, string>> HMGetAsync(string cacheKey, IList<string> fields);
  • متد‌های List
// گرفتن یک مقدار از لیست مقادیر با شماره ایندکس آن
T LIndex<T>(string cacheKey, long index);
Task<T> LIndexAsync<T>(string cacheKey, long index);

// گرفتن تعداد مقادیر در لیست یک کلید
long LLen(string cacheKey);
Task<long> LLenAsync(string cacheKey);

// گرفتن اولین مقدار از مقادیر یک لیست در یک کلید
T LPop<T>(string cacheKey);
Task<T> LPopAsync<T>(string cacheKey);

// ایجاد یک کلید که لیستی از مقادیر را پشتیبانی میکند و میتوانید هر بار مقدار جدید به لیست آن اضافه کنید
long LPush<T>(string cacheKey, IList<T> cacheValues);
Task<long> LPushAsync<T>(string cacheKey, IList<T> cacheValues);

// گرفتن مقادیر یک لیست از داده بر اساس شماره ایندکس شروع و پایان برای مثال مقادیر ۳ تا ۷ از ۱۰ مقدار
List<T> LRange<T>(string cacheKey, long start, long stop);
Task<List<T>> LRangeAsync<T>(string cacheKey, long start, long stop);

// حذف کردن مقادیر یک لیست بر اساس تعداد وارد شده که بعد از مقدار وارد شده شروع به شمارش میشود
long LRem<T>(string cacheKey, long count, T cacheValue);
Task<long> LRemAsync<T>(string cacheKey, long count, T cacheValue);

// افزودن یک مقدار به لیستی از مقادیر یک کلید با گرفتن شماره ایندکس
bool LSet<T>(string cacheKey, long index, T cacheValue);
Task<bool> LSetAsync<T>(string cacheKey, long index, T cacheValue);

// بررسی میکند که لیست مقداری برای شماره ایندکس شروع و پایان درون خودش دارد یا خیر
bool LTrim(string cacheKey, long start, long stop);
Task<bool> LTrimAsync(string cacheKey, long start, long stop);

//  https://redis.io/commands/lpushx
long LPushX<T>(string cacheKey, T cacheValue);
Task<long> LPushXAsync<T>(string cacheKey, T cacheValue);

// https://redis.io/commands/linsert
long LInsertBefore<T>(string cacheKey, T pivot, T cacheValue);
Task<long> LInsertBeforeAsync<T>(string cacheKey, T pivot, T cacheValue);

// https://redis.io/commands/linsert
long LInsertAfter<T>(string cacheKey, T pivot, T cacheValue);
Task<long> LInsertAfterAsync<T>(string cacheKey, T pivot, T cacheValue);

// https://redis.io/commands/rpushx
long RPushX<T>(string cacheKey, T cacheValue);
Task<long> RPushXAsync<T>(string cacheKey, T cacheValue);

// https://redis.io/commands/rpush
long RPush<T>(string cacheKey, IList<T> cacheValues);
Task<long> RPushAsync<T>(string cacheKey, IList<T> cacheValues);

// https://redis.io/commands/rpop
T RPop<T>(string cacheKey);
Task<T> RPopAsync<T>(string cacheKey);
  • متد‌های Set
// https://redis.io/commands/SAdd
long SAdd<T>(string cacheKey, IList<T> cacheValues, TimeSpan? expiration = null);
Task<long> SAddAsync<T>(string cacheKey, IList<T> cacheValues, TimeSpan? expiration = null);
       
// https://redis.io/commands/SCard
long SCard(string cacheKey);
Task<long> SCardAsync(string cacheKey);

// https://redis.io/commands/SIsMember
bool SIsMember<T>(string cacheKey, T cacheValue);
Task<bool> SIsMemberAsync<T>(string cacheKey, T cacheValue);

// https://redis.io/commands/SMembers
List<T> SMembers<T>(string cacheKey);
Task<List<T>> SMembersAsync<T>(string cacheKey);

// https://redis.io/commands/SPop
T SPop<T>(string cacheKey);
Task<T> SPopAsync<T>(string cacheKey);

// https://redis.io/commands/SRandMember
List<T> SRandMember<T>(string cacheKey, int count = 1);
Task<List<T>> SRandMemberAsync<T>(string cacheKey, int count = 1);

// https://redis.io/commands/SRem
long SRem<T>(string cacheKey, IList<T> cacheValues = null);
Task<long> SRemAsync<T>(string cacheKey, IList<T> cacheValues = null);
  • متد‌های Stored Set
// https://redis.io/commands/ZAdd
long ZAdd<T>(string cacheKey, Dictionary<T, double> cacheValues);
Task<long> ZAddAsync<T>(string cacheKey, Dictionary<T, double> cacheValues);
       
// https://redis.io/commands/ZCard       
long ZCard(string cacheKey);
Task<long> ZCardAsync(string cacheKey);

// https://redis.io/commands/ZCount
long ZCount(string cacheKey, double min, double max);
Task<long> ZCountAsync(string cacheKey, double min, double max);

// https://redis.io/commands/ZIncrBy
double ZIncrBy(string cacheKey, string field, double val = 1);
Task<double> ZIncrByAsync(string cacheKey, string field, double val = 1);

// https://redis.io/commands/ZLexCount
long ZLexCount(string cacheKey, string min, string max);
Task<long> ZLexCountAsync(string cacheKey, string min, string max);

// https://redis.io/commands/ZRange
List<T> ZRange<T>(string cacheKey, long start, long stop);
Task<List<T>> ZRangeAsync<T>(string cacheKey, long start, long stop);

// https://redis.io/commands/ZRank
long? ZRank<T>(string cacheKey, T cacheValue);
Task<long?> ZRankAsync<T>(string cacheKey, T cacheValue);

// https://redis.io/commands/ZRem
long ZRem<T>(string cacheKey, IList<T> cacheValues);
Task<long> ZRemAsync<T>(string cacheKey, IList<T> cacheValues);

// https://redis.io/commands/ZScore
double? ZScore<T>(string cacheKey, T cacheValue);
Task<double?> ZScoreAsync<T>(string cacheKey, T cacheValue);
  • متد‌های Hyperloglog
// https://redis.io/commands/PfAdd
bool PfAdd<T>(string cacheKey, List<T> values);
Task<bool> PfAddAsync<T>(string cacheKey, List<T> values);

// https://redis.io/commands/PfCount
long PfCount(List<string> cacheKeys);
Task<long> PfCountAsync(List<string> cacheKeys);

// https://redis.io/commands/PfMerge
bool PfMerge(string destKey, List<string> sourceKeys);
Task<bool> PfMergeAsync(string destKey, List<string> sourceKeys);
  • متد‌های Geo
// https://redis.io/commands/GeoAdd
long GeoAdd(string cacheKey, List<(double longitude, double latitude, string member)> values);
Task<long> GeoAddAsync(string cacheKey, List<(double longitude, double latitude, string member)> values);

// https://redis.io/commands/GeoDist
double? GeoDist(string cacheKey, string member1, string member2, string unit = "m");
Task<double?> GeoDistAsync(string cacheKey, string member1, string member2, string unit = "m");

// https://redis.io/commands/GeoHash
List<string> GeoHash(string cacheKey, List<string> members);
Task<List<string>> GeoHashAsync(string cacheKey, List<string> members);

// https://redis.io/commands/GeoPos
List<(decimal longitude, decimal latitude)?> GeoPos(string cacheKey, List<string> members);
Task<List<(decimal longitude, decimal latitude)?>> GeoPosAsync(string cacheKey, List<string> members);
برای اطلاعات بیشتر از متد‌های دیگر موجود در ردیس میتوانید از این لینک استفاده کنید. 

3 - پروایدر Hybrid :
این پروایدر، روشی از کشینگ را مابین local caching و distributed caching، ارائه میدهد و میتوانید از یک پروایدر Local مثل InMemory و پروایدر Distributed مثل Redis، همزمان باهم استفاده کنید که در یک کانال باهم و در راستای هم کار میکنند.
اما سوال اینجاست که این قابلیت دقیقا چه کاری انجام میدهد؟
همانطور که قبلا گفته شد، کش In-Memory سرعت بالاتری نسبت به کش Distributed دارد؛ اما دچار معایبی در حالت چند سروری هست که این معایب از جمله حذف شدن دیتای یک سرور، در صورت Down شدن آن، Sync نبودن کش سرور‌ها باهم دیگر و دو نسخه، کش کردن دیتا در هر سرور و موارد دیگری که میتوان نام برد. اما از طرفی کش Distributed مشکلات چند سروری را با قرار دادن یک مرکزیت واحد کش در حافظه شبکه شده سرور‌ها برطرف میکند و اطلاعات سرور‌ها، از یک منبع خوانده میشود و طبعا مشکلات In-Memory را نخواهیم داشت؛ اما به دلیل رد و بدل شدن دیتا در محیط شبکه و عمل Serialize , Deserialize که هنگام عبور دیتا روی آن صورت میگیرد، بخشی از سرعت، کاهش خواهد یافت و درنهایت Performance کمتری را نسبت به In-Memory ارائه میدهد.
حالا برای اینکه بتوانیم سیستم کش خودمان را طوری طراحی کنیم که عیب‌های (Local)In-Memory و Distributed را نداشته باشیم و بتوانیم از هریک به شکلی درست استفاده کنیم که هم اطلاعاتمان Sync باشد و هم از سرعت بالای In-Memory برخوردار شویم، میتوانیم از پروایدر Hybrid استفاده کنیم. 

شیوه کار این پروایدر به این صورت است که وقتی برنامه برای بار اول به کش In-Memory درخواستی را ارسال میکند و کش مورد نظر در آن وجود ندارد، برنامه یک درخواست دیگر را به کش Distributed ارسال میکند و دیتای مورد نظر را به کاربر بازگشت میدهد و علاوه بر آن یک کپی از کش آن دیتا، در کش In-Memory هم ایجاد میکند. با این ساختار از دفعات بعد که کاربر درخواستی را ارسال کند، دیتای درخواستی در In-Memory نیز موجود خواهد بود و سریع‌تر از بار اول پاسخ را ارسال خواهد کرد.
از طرفی نیز وقتی کاربر دیتای جدیدی را ذخیره میکند، ابتدا آن دیتا در In-Memory کش شده و سپس با درخواست خود پروایدر، در کش Distributed هم اعمال میشود تا در نهایت دیتابیس نیز آن را ذخیره کند.
وقتی این اتفاق می‌افتد، پروایدر Hybrid با کمک پکیج Bus.Redis به کش In-Memory سرور‌های دیگر دستور Pull کردن دیتا کش‌های جدید را ارسال میکند و در نهایت همه سرور‌ها نیز به کمک Distributed مرکزی باهم Sync خواهند بود.

برای فعال سازی این پروایدر باید پکیج‌های زیر را در برنامه خود نصب کنید: 
Install-Package EasyCaching.HybridCache
Install-Package EasyCaching.InMemory
Install-Package EasyCaching.Redis
Install-Package EasyCaching.Bus.Redis
در این مجموعه از پکیج‌ها، از یک پروایدر Local(InMemory) و یک پروایدر distributed(Redis) استفاده شده و همانطور که گفته شد، مدیریت هماهنگ سازی این دو، توسط پکیج دیگری بنام EasyCaching.Bus.Redis صورت میگیرد.

تنظیمات فعالسازی این پروایدر هم متشکل از تنظیمات دو پروایدر In-Memory و Redis، بعلاوه معرفی این دو به هم در متد UseHybrid خواهد بود. 
   services.AddEasyCaching(option =>
       // local
       option.UseInMemory("c1");

       // distributed
       option.UseRedis(config =>
                config.DBConfig.Endpoints.Add(new ServerEndPoint("127.0.0.1", 6379));
       }, "c2");

       // combine local and distributed
        option.UseHybrid(config =>
                 // specify the local cache provider name after v0.5.4
                   config.LocalCacheProviderName = "c1"
                // specify the distributed cache provider name after v0.5.4
                   config.DistributedCacheProviderName = "c2"
        });

          // use redis bus
           .WithRedisBus(busConf =>
                   busConf.Endpoints.Add(new ServerEndPoint("127.0.0.1", 6379));
           });
});
برای استفاده از این پروایدر، متفاوت با پروایدر‌های قبلی، باید اینترفیس IHybridCachingProvider را فراخوانی کنیم. متد‌های موجود در این اینترفیس، همان متدهایی است که در اینترفیس IEasyCachingProvider وجود دارند و از نظر نام متد و روش استفاده، تفاوتی میان آن نیست.

 پیشنهاد شخصی در Distributed Cache‌ها 
همانطور که گفته شد Distributed کش‌ها، گزینه مناسب‌تری برای برنامه‌های چند سروری هستند؛ اما در این حالت مواردی مثل Round Trip شبکه و جابجایی اطلاعات در این محیط بعلاوه Serialize , Deserialize هایی که باید انجام شوند دلیلی میشود تا سرعت آن در پاسخ به درخواست‌های برنامه، نسبت به حالت تک سروری(In-Memory) کمتر باشد. Hybrid Provider یکی از روش‌های حل این مشکل بوده که معرفی کردیم. اما برای اینکه تیر خلاص را به پیکره سیستم Distributed Cache خود بزنید و تریک فنی آخر را نیز روی آن اجرا کنید، پیشنهاد میکنم از پکیج EasyCaching.Extensions.EasyCompressor که بر پایه پکیج EasyCaching نوشته شده استفاده کنید. این پکیج، اطلاعات را قبل از کش شدن، فشرده سازی میکند و حجم اطلاعات را به طور محسوسی کاهش میدهد که میزان فضای اشغالی Ram را کم کرده و همچنین عمل جابجایی اطلاعات را نیز تسریع می‌بخشد. میتوانید از این پکیج هم در Redis و هم در Hybrid استفاده کنید. چگونگی استفاده از آن نیز در لینک Github ذکر شده موجود است.

معرفی پروژه
تا اینجا با مفاهیمی که برای شروع استفاده حرفه‌ای از کش در پروژه‌تان نیاز بود، آشنا شدید. در پروژه‌های واقعی، میتوانیم از این سیستم به روش‌های مختلفی در سطوح مختلفی از برنامه استفاده کنیم؛ برای مثال کد‌های مربوط به عملیات کش را میتوان بصورت ساده‌ای در هر کنترلر تزریق و در اکشن‌ها استفاده کرد؛ یا از لایه کنترلر، آن را به لایه سرویس منتقل کرد. در روشی دیگر میتوانیم یک Attribute را برای این عمل در نظر بگیریم و یا اینکه آن را بصورت یک Middleware اختصاصی در برنامه پیاده کنیم. 
در این پروژه علاوه بر اینکه سعی کرده‌ام استفاده از Provider‌های معرفی شده را در محیط واقعی‌تر پیاده سازی کنم، در هر پروژه از این Solution، کش را به شیوه‌ای متفاوت در لایه‌های مختلفی از برنامه قرار داده‌ام تا شما همراهان بتوانید طبق نیازتان از روشی مناسب و بهینه در پروژه‌های واقعی خود از آن استفاده کنید.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 18 - کار با ASP.NET Web API
در ASP.NET Core، برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET که ASP.NET Web API مجزای از ASP.NET MVC و همچنین وب فرم‌ها ارائه شده بود، اکنون جزئی از ASP.NET MVC است و با آن یکپارچه می‌باشد. بنابراین پیشنیازهای راه اندازی Web API با ASP.NET Core شامل سه مورد ذیل هستند که پیشتر آن‌ها را بررسی کردیم:
الف) فعال سازی ارائه‌ی فایل‌های استاتیک
ب) فعال سازی ASP.NET MVC
ج) آشنایی با تغییرات مسیریابی

و مابقی آن صرفا یک سری نکات تکمیلی هستند که در ادامه آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


تعریف مسیریابی کلی کنترلر

در اینجا همانند مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 9 - بررسی تغییرات مسیریابی»، می‌توان در صورت نیاز، مسیریابی کلی کنترلر را توسط ویژگی Route بازنویسی کرد و برای مثال درخواست‌های آن‌را محدود به درخواست‌هایی کرد که با api/ شروع شوند:
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
 
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
[controller] هم در اینجا یک توکن پیش فرض است که با نام کنترلر جاری یا همان Test، به صورت خودکار جایگزین می‌شود.
در مورد سرویس ثبت وقایع نیز در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 17 - بررسی فریم ورک Logging» بحث کردیم و از آن می‌توان برای ثبت استثناءهای رخ داده استفاده کرد.


یک کنترلر ، اما با قابلیت‌های متعدد

همانطور که ملاحظه می‌کنید، اینبار کلاس پایه‌ی این کنترلر Test، همان Controller متداول ASP.NET MVC ذکر شده‌است و نه Api Controller سابق. تمام قابلیت‌های موجود در این‌دو توسط همان Controller ارائه می‌شوند.


هنوز پیش فرض‌های سابق Web API برقرار هستند

در مثال ذیل که به نظر یک کنترلر ASP.NET MVC است،
- هنوز متد Get مربوط به Web API که به صورت پیش فرض به درخواست‌های Get ختم شده‌ی به نام کنترلر پاسخ می‌دهد، برقرار است (متد IEnumerable<string> Get). برای مثال اگر شخصی در مرورگر، آدرس http://localhost:7742/api/test را درخواست دهد، متد Get اجرا می‌شود.
- در اینجا می‌توان نوع خروجی متد را دقیقا از همان نوع اشیاء مدنظر، تعیین کرد؛ برای نمونه تعریف  <IEnumerable<string در مثال زیر.
- مهم نیست که از return Json استفاده کنید و یا خروجی را مستقیما با فرمت <IEnumerable<string ارائه دهید.
- اگر نیاز به کنترل بیشتری بر روی HTTP Response Status بازگشتی داشتید، می‌توانید از متدهایی مانند return Ok و یا return BadRequest در صورت بروز مشکلی استفاده نمائید. برای مثال در متد IActionResult GetEpisodes2، استثنای فرضی حاصل، ابتدا توسط سرویس ثبت وقایع ذخیره شده و در آخر یک BadRequest بازگشت داده می‌شود.
- تمام مسیریابی‌ها را توسط ویژگی Route و یا نوع‌های درخواستی مانند HttpGet، می‌توان بازنویسی کرد؛ مانند مسیر /api/path1
- امکان محدود ساختن نوع پارامترهای دریافتی همانند متد Get(int page) ذیل، توسط ویژگی‌های مسیریابی وجود دارد.
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
 
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
 
    [HttpGet]
    public IEnumerable<string> Get() // http://localhost:7742/api/test
    {
        return new [] { "value1", "value2" };
    }
 
    [HttpGet("{page:int}")]
    public IActionResult Get(int page) // http://localhost:7742/api/test/1
    {
        return Json(new[] { "value3", "value4" });
    }
 
    [HttpGet("/api/path1")]
    public IActionResult GetEpisodes1() // http://localhost:7742/api/path1
    {
        return Json(new[] { "value5", "value6" });
    }
 
    [HttpGet("/api/path2")]
    public IActionResult GetEpisodes2() // http://localhost:7742/api/path2
    {
        try
        {
            // get data from the DB ...
            return Ok(new[] { "value7", "value8" });
        }
        catch (Exception ex)
        {
            _logger.LogError("Failed to get data from the API", ex);
            return BadRequest();
        }
    } 
}
بنابراین در اینجا اگر می‌خواهید یک کنترلر ASP.NET Web API 2.x را به ASP.NET Core 1.0 ارتقاء دهید، تمام متدهای Get و Put و امثال آن هنوز معتبر هستند و مانند سابق عمل می‌کنند:
    [Route("api/[controller]")]
    public class ValuesController : Controller
    {
        // GET: api/values
        [HttpGet]
        public IEnumerable<string> Get()
        {
            return new string[] { "value1", "value2" };
        }
// GET api/values/5
        [HttpGet("{id}")]
        public string Get(int id)
        {
            return "value";
        }
// POST api/values
        [HttpPost]
        public void Post([FromBody]string value)
        {
        }
// PUT api/values/5
        [HttpPut("{id}")]
        public void Put(int id, [FromBody]string value)
        {
        }
// DELETE api/values/5
        [HttpDelete("{id}")]
        public void Delete(int id)
        {
        }
    }
}
در مورد ویژگی FromBody در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.

یک نکته: اگر می‌خواهید خروجی Web API شما همواره JSON باشد، می‌توانید ویژگی جدید Produces را به شکل ذیل به کلاس کنترلر اعمال کنید:
 [Produces("application/json")]
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller


تغییرات Model binding پیش فرض، برای پشتیبانی از ASP.NET MVC و ASP.NET Web API

فرض کنید مدل زیر را به برنامه اضافه کرده‌اید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Models
{
    public class Person
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public int Age { get; set; }
    }
}
و همچنین قصد دارید اطلاعات آن‌را از کاربر توسط یک عملیات POST دریافت کرده و به شکل JSON نمایش دهید:
using Core1RtmEmptyTest.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class PersonController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return View();
        }
 
        [HttpPost]
        public IActionResult Index(Person person)
        {
            return Json(person);
        }
    }
}
برای اینکار، از jQuery به نحو ذیل استفاده می‌کنیم (از این جهت که بیشتر ارسال‌های به سرور جهت کار با Web API نیز Ajax ایی هستند):
@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $.ajax({
                type: 'POST',
                url: '/Person/Index',
                dataType: 'json',
                contentType: 'application/json; charset=utf-8',
                data: JSON.stringify({
                    FirstName: 'F1',
                    LastName: 'L1',
                    Age: 23
                }),
                success: function (result) {
                    console.log('Data received: ');
                    console.log(result);
                }
            });
        });
    </script>
}


همانطور که مشاهده می‌کنید، اگر در ابتدای این متد یک break-point قرار دهیم، اطلاعاتی را از سمت کاربر دریافت نکرده‌است و مقادیر دریافتی نال هستند.
این مورد یکی از مهم‌ترین تغییرات Model binding این نگارش از ASP.NET MVC با نگارش‌های قبلی آن است. در اینجا اشیاء پیچیده از request body دریافت و bind نمی‌شوند و باید به نحو ذیل، محل دریافت و تفسیر آن‌ها را دقیقا مشخص کرد:
 public IActionResult Index([FromBody]Person person)
زمانیکه ویژگی FromBody را مشخص می‌کنیم، آنگاه اطلاعات دریافتی از request body دریافتی، به شیء Person نگاشت خواهند شد.


نکته‌ی مهم: حتی اگر FromBody را ذکر کنید ولی از JSON.stringify در سمت کاربر استفاده نکنید، باز هم نال دریافت خواهید کرد. بنابراین در این نگارش ذکر JSON.stringify نیز الزامی است.


حالت‌های دیگر تغییرات Model Binding در ASP.NET Core

تا اینجا مشخص شد که اگر یک درخواست Ajax ایی را به سمت سرور یک برنامه‌ی ASP.NET Core ارسال کنیم، به صورت پیش فرض به اشیاء پیچیده‌ی سمت سرور bind نمی‌شود و باید حتما ویژگی FromBody را نیز مشخص کرد تا اطلاعات را از request body واکشی کند (محل دریافت اطلاعات پیش فرض آن نامشخص است).
یک سؤال: اگر به سمت یک چنین اکشن متدی، اطلاعات فرمی را به حالت معمول ارسال کنیم، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
ارسال اطلاعات فرم‌ها به سرور، همواره شامل دو تغییر ذیل است:
  var dataType = 'application/x-www-form-urlencoded; charset=utf-8';
 var data = $('form').serialize();
اطلاعات فرم سریالایز می‌شوند و data type مخصوصی هم برای آن‌ها تنظیم خواهد شد. در این حالت، ارسال یک چنین اطلاعاتی به سمت اکشن متد فوق، با خطای 415 unsupported media type متوقف می‌شود. برای رفع این مشکل باید از ویژگی دیگری به نام FromForm استفاده کرد:
 [HttpPost]
public IActionResult Index([FromForm]Person person)
حالت‌های دیگر ممکن را در تصویر ذیل ملاحظه می‌کنید:


علت این مساله نیز بالا رفتن میزان امنیت سیستم است. در نگارش‌های قبلی، تمام مکان‌ها و حالت‌های میسر جستجو می‌شوند و اگر یکی از آن‌ها قابلیت تطابق با خواص شیء مدنظر را داشته باشد، کار binding به پایان می‌رسد. اما در اینجا با مشخص شدن محل دقیق منبع اطلاعات، دیگر سایر حالات جستجو نشده و سطح حمله کاهش پیدا می‌کند.
در اینجا باید مشخص کرد که دقیقا اطلاعاتی که قرار است به یک شیء پیچیده Bind شوند، آیا از یک Form تامین می‌شوند، یا از Body و یا از هدر، کوئری استرینگ، مسیریابی و یا حتی از یک سرویس.
تمام این حالت‌ها مشخص هستند (برای مثال دریافت اطلاعات از هدر درخواست HTTP و انتساب آن‌ها به خواص متناظری در شیء مشخص شده)، منهای FromService آن که به نحو ذیل عمل می‌کند:
در این حالت می‌توان در سازنده‌ی کلاس مدل خود، سرویسی را تزریق کرد و توسط آن خاصیتی را مقدار دهی نمود:
public class ProductModel
{
    public ProductModel(IProductService prodService)
    {
        Value = prodService.Get(productId);
    }
    public IProduct Value { get; private set; }
}
این تزریق وابستگی‌ها برای اینکه تکمیل شود، نیاز به ویژگی FromServices خواهد داشت:
 public async Task<IActionResult> GetProduct([FromServices]ProductModel product)
{
}
وجود ویژگی FromServices به این معنا است که سرویس‌های مدل یاد شده را از تنظیمات ابتدایی IoC Container خود خوانده و سپس در اختیار مدل جاری قرار بده. به این ترتیب حتی تزریق وابستگی‌ها در مدل‌های برنامه هم میسر می‌شود.


تغییر تنظیمات اولیه‌ی خروجی‌های ASP.NET Web API

در اینجا حالت ارائه‌ی خروجی XML به صورت پیش فرض فعال نیست. اگر علاقمند به افزودن آن نیز باشید، نحوه‌ی کار را در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه در کدهای ذیل مشاهده می‌کنید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.FormatterMappings.SetMediaTypeMappingForFormat("xml", new MediaTypeHeaderValue("application/xml")); 
 
    }).AddJsonOptions(options =>
    {
        options.SerializerSettings.ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver();
        options.SerializerSettings.DefaultValueHandling = DefaultValueHandling.Include;
        options.SerializerSettings.NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore;
    });
همچنین اگر خواستید تنظیمات ابتدایی JSON.NET را تغییر داده و برای مثال خروجی JSON تولیدی را camel case کنید، این‌کار را توسط متد AddJsonOptions به نحو فوق می‌توان انجام داد.
نظرات مطالب
دنیای چابک-قسمت اول
سلام خسته نباشید
تا همین حد هم که معرفی کردین خیلی خوبه
و خیلی لطف مبکنبن اگر ادامه بدین و منابع بیشتری در مورد این بحث معرفی کنید ( از منابع ساده و کلی تا منابع پیشرفته‌تر و جزعی)
مطالب
توزیع کلاس‌های اندرویدی با استفاده از Gradle قسمت اول
یکی از روش‌هایی که امروزه مورد استقبال برنامه نویسان اندروید و جاوا قرار گرفته‌است، استفاده از یک سیستم DSL به نام Gradle (+) است. ابتدا در سیستم‌های Apache Ant (+) و Maven (+) مورد استفاده قرار می‌گرفت، ولی با جمع کردن نقاط ضعف آن دو سیستم، و رفع عیوب آن‌ها و افزودن مزیت‌های جدید، Gradle ایجاد شد. یکی از استفاده‌هایی که به شدت مورد استفاده‌ی برنامه نویسان اندروید قرار می‌گیرد، استفاده از یک سیستم توزیع برای کلاس‌های اندرویدی است. اگر امروزه به خیلی از سورس‌های قرار گرفته بر روی گیت هاب، نگاه کنید، به غیر از روش افزودن آن سورس به پروژه به عنوان ماژول، روش دیگری نیز وجود دارد که آن، استفاده از سیستم توزیع Gradle است. استفاده از این روش محبوبیت زیادی دارد و بسیار هم راحت‌تر است از افزودن یک سورس به پروژه.

برای افزودن یک ماژول به پروژه از طریق گریدل، به صورت زیر اقدام می‌کنیم:
هر ماژول شامل یک فایل به نام build.gradle است که تنظیمات سطح آن ماژول را به عهده دارد و پروژه نیز یک build.gradle  دارد که تنظیمات آن در سطح پروژه صورت می‌گیرد. برای اقزودن سورس در سطح یک ماژول لازم است که تعدادی خط کد را که معرف و آدرس آن سورس را دارد، به فایل build.gradle اضافه کنیم. به عنوان مثال برای سورس Active Android را که یک ORM عالی در سطح اندروید به شمار می‌آید، به ماژولمان اضافه می‌کنیم:

dependencies {
    compile 'com.michaelpardo:activeandroid:3.1.0-SNAPSHOT'
}
ولی یک سوال پدید می‌آید که این خط کوتاه که تنها شامل نام و نسخه‌ی کتابخانه است، چگونه می‌تواند آدرس آن سورس را به دست بیاورد؟ در این نوشتار قصد داریم این مساله را بررسی کرده و بدانیم که این سورس‌ها چگونه به این سیستم توزیع اضافه شده‌اند.

سوال : اندروید استودیو، کتابخانه‌های اندرویدی را از کجا دانلود می‌کند؟
Apache Maven یک سیستم آزاد است که برای توزیع کتابخانه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. سرورهای این سیستم شامل یک مخزن maven هستند که کتابخانه‌ها در آن قرار می‌گیرند و شناسه‌ی دسترسی به آن کتابخانه از طریق همان شناسه‌ای است که شما در build.gradle تعریف می‌کنید. به طور عادی دو سرور استاندارد برای اینکار وجود دارند که یکی از آن‌ها jcenter و دیگری mavenCnteral است. البته سرورهای دیگری نیز وجود دارند، یا اینکه حتی خودتان هم می‌توانید میزبانی را به عهده بگیرید و یا بعضی از شرکت‌ها برای خود مخزنی جداگانه دارند.

JCenter
این سرور که یک مخزن maven است، توسط Bintray میزبانی می‌شود که می‌توانید آن را در این آدرس بیابید. برای اینکه شناسه‌های gradle مربوط به این سرور در اندروید استودیو دانلود شود، نیاز است خط زیر را به build.gradle سطح پروژه اضافه کنید:
allprojects {
    repositories {
        jcenter()
    }
}

MavenCentral
این مخزن توسط Sonatype.org میزبانی می‌شود که کل مخزن آن را می‌توانید در این آدرس بیابید. برای دسترسی به مخازن این سرور نیاز است خطوط زیر را به gradle سطح پروژه اضافه کنید:
allprojects {
    repositories {
        mavenCentral()
    }
}
موقعی که شما شناسه‌ی گریدل را اضافه می‌کنید، حتما باید دقت کنید مخزن آن کجا قرار گرفته است؟ آیا در یکی از آدرس‌های بالاست یا حتی می‌تواند در هر دو آدرس بالا قرار گرفته باشد؛ یا مخزنی غیر از مخازن بالاست.

به عنوان مثال Twitter's Fabric.io خودش کتابخانه‌ی خودش را میزبانی می‌کند و مخزن آن در این آدرس https://maven.fabric.io/public قرار گرفته است و برای افزودن این کتابخانه به پروژه نیاز است مسیر زیر طی شود:
//project build.gradle
repositories {
    maven { url 'https://maven.fabric.io/public' }
}

//module build.gradle
dependencies {
    compile 'com.crashlytics.sdk.android:crashlytics:2.2.4@aar'
}

سوال : کدامیک از مخازن بالا را انتخاب کنیم؟

اینکه کدامیک را انتخاب کنیم مساله ای است که به خودتان مرتبط است و هر دو برای یک هدف ایجاد شده‌اند و آن میزبانی کتابخانه‌های جاوا و اندرویدی است. بسیاری از توسعه دهندگان از هر دو استفاده می‌کنند؛ ولی بعضی‌ها هم تنها یکی از آن دو را بر می‌گزینند. اندروید استودیو در نسخه‌های اولیه‌ی خود به طور پیش فرض mavencenteral را صدا میزد و به طور پیش فرض در buil.gradle پروژه، آن را معرفی کرده بود. ولی مساله ای که در این بین بود، این بود که این مخزن چندان به مذاق توسعه دهندگان خوش نمی‌آمد و کمی کار با آن دشوار و سخت بود. لذا تیم اندروید بنا به دلایلی مثل آن و موارد امنیتی و ... و اینکه توسعه دهندگان بیرونی بیشتر از jcenter استفاده می‌کردند، آن هم به سمت jcenter رفتند که در ورژن‌های فعلی اندروید استودیو می‌توانید ببینید که کتابخانه‌ی پیش فرض تغییر یافته است و ()jcenter به جای ()mavencentral صدا زده می‌شود.

دلایل مهاجرت از mavencentral به jcenter:

  1. سیستم jcenter از طریق یک CDN عمل می‌کند که در این صورت می‌تواند تجربه‌ی خوبی از سرعت بهتر را برای توسعه دهندگان به همراه داشته باشد.
  2. کتابخانه‌های jcenter بسیار بیشتر از mavencentral هستند؛ تا جایی که می‌توان گفت اکثر کتابخانه‌هایی که روی mavencenteral پیدا می‌شوند، روی jcenter هم هست و jcenter بزرگترین مخزن به شمار می‌آید.
  3. آپلود کتابخانه بر روی jcenter بسیار راحت‌تر است و نیاز به کار پیچیده‌ای ندارد.
در این نوشتار سعی داریم ابتدا کتابخانه‌ی AndroidBreadCrumb را بر روی jcenter آپلود کنیم و سپس با استفاده از روش آسانتری آن را به سمت mavenCentral بفرستیم.

بررسی قسمت‌های یک شناسه Gradle

هر شناسه شامل سه قسمت می‌شود:
GROUP_ID:ARTIFACT_ID:VERSION
قسمت اول نام پکیج است که به آن Group_ID می‌گویند و می‌تواند خانواده‌ای از یک پکیج را نیز مشخص کند. سپس قسمت Artifact، نامی است که بر روی پروژه‌ی خود گذاشته‌اید و سپس ورژن است که در قالب x.y.z معرفی می‌شود و در صورت اختیار می‌توانید عباراتی مثل beta- و snapshot- را هم داشته باشید.
کتابخانه‌های زیر، از یک خانواده هستند که به راحتی می‌توانید آن‌ها را از هم تشخیص دهید:
dependencies {
  compile 'com.squareup:otto:1.3.7'
  compile 'com.squareup.picasso:picasso:2.5.2'
  compile 'com.squareup.okhttp:okhttp:2.4.0'
  compile 'com.squareup.retrofit:retrofit:1.9.0'
}
پس نحوه‌ی دریافت کتابخانه‌ها به این شکل است که ابتدا اندروید استودیو به ترتیب مخازن معرفی شده‌ی در سطح پروژه را چک می‌کند و از طریق شناسه‌ی آن‌ها بررسی می‌کند که آیا این کتابخانه اینجا موجود است، یا خیر و اگر موجود بود آن را دانلود می‌کند.

شناخت فایل‌های AAR
همانطور که می‌دانید فرمت فایل‌های بایت کدی جاوا JAR می‌باشد که هم توسط جاوا و هم اندروید پشتیبانی می‌شود. ولی در صورتیکه کلاس شما یک پروژه‌ی اندرویدی باشد، نمی‌توانید آن را در قالب یک فایل JAR منتشر کنید. چرا که که کلاس اندرویدی می‌تواند شامل فایل مانیفست، منابع و ... باشد که در فایل JAR جایی برای آن‌ها مهیا نشده است. به همین علت فایل‌های نوع AAR برای اینکار مهیا شده‌اند که این فایل در واقع یک فایل زیپ است که محتویات مورد نظر داخل آن قرار گرفته است و یکی از آن فایل Classes.jar برای کدهاست و مابقی آن به شرح زیر است:
- /AndroidManifest.xml (الزامی)
- /classes.jar (الزامی )
- /res/ (الزامی )
- /R.txt (الزامی )
- /assets/ (اختیاری)
- /libs/*.jar (اختیاری )
- /jni/<abi>/*.so (اختیاری )
- /proguard.txt (اختیاری )
- /lint.jar (اختیاری )

در مقاله‌ی بعدی کار را با jcenter آغاز می‌کنیم.
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت دوازدهم
پیکربندی قسمت لاگ‌ها، میتواند برای یک سرور و یا وب سایت خاص از طریق فایل کانفیگ یا از طریق خود IIS انجام گیرد. برای اینکه به بیشتر این قابلیت‌ها در IIS دسترسی داشت، باید یکی از نسخه‌های ویندوز سرور 2012 و ویندوز 8 را نصب کرده باشید. لاگ‌ها به ثبت خطاها و درخواست‌های HTTP می‌پردازند و با تحلیل آن‌ها میتوان عملیات بهینه سازی را بر روی سرو اجرا کرد. تمامی ثبت لاگ‌ها توسط Http.sys انجام می‌گیرد.

نحوه‌ی ذخیره سازی لاگها
در این بخش نحوه‌ی ذخیره سازی و فرمت ذخیره‌ی لاگ‌ها را در دو سطح سایت و سرور به طور جداگانه بررسی می‌کنیم. در IIS ماژول Logging را باز کنید و در لیست One log file per می‌توانید مشخص کنید که لاگ‌ها در چه سطحی اجرا شوند. اگر گزینه‌ی server باشد، تمامی خطاها و درخواست‌های رسیده به سرور در یک فایل لاگ ثبت می‌شوند. ولی اگر سطح سایت باشد، برای هر سایت بر روی IIS لاگ‌ها، جداگانه بررسی می‌شوند. به طور پیش فرض سطح سایت انتخاب شده است.

سطح سایت
موقعی‌که در لیست، سایت را انتخاب کنید، در لیست format می‌توانید تعیین کنید که لاگ‌ها به چه صورتی باید ذخیره شوند. مواردی که در این حالت لیست می‌شوند گزینه‌های W3C,IIS,NCSA,Custom می‌باشند که در زیر یکایک آن‌ها را بررسی می‌کنیم:

فرمت IIS: این فرمت توسط مایکروسافت ارائه شده و در این حالت لاگ‌های همه‌ی وب سایت‌ها ذخیره می‌شوند. به این فرمت  Fixed ASCII Based Text نیز می‌گویند؛ چرا که اجازه‌ی خصوصی سازی ندارد و نمی‌توانید بگویید چه فیلدهایی در لاگ قرار داشته باشند. لاگ فایل‌های این فرمت با ، (کاما) از هم جدا می‌شوند و مقدار زمانی که برای هر فیلد ثبت می‌شود، به صورت محلی local Time می‌باشد.
فیلدهایی که در لاگ این نوع فرمت خواهند آمد، به شرح زیر است:
  • Client IP address 
  • User name 
  • Date 
  • Time 
  • Service and instance 
  • Server name 
  • Server IP address 
  • Time taken 
  • Client bytes sent 
  • Server bytes sent 
  • (Service status code (A value of 200 indicates that the request was fulfilled successfully 
  • (Windows status code (A value of 0 indicates that the request was fulfilled successfully. 
  • Request type 
  • Target of operation 
  • (Parameters (the parameters that are passed to a script 
احتمال این وجود دارد که بعضی از فیلدها در بعضی رکوردها، شامل اطلاعاتی نباشند که به جای مقدار آن علامت -  ثبت می‌گردد و برای کاراکترهایی که قابل نمایش نیستند یا کاراکتر نمایشی ندارند، از علامت + استفاده می‌شود. دلیل اینکار هم این است که ممکن است یک کاربر مهاجم، به ارسال اطلاعات کلیدهای کنترلی چون Carriage return اختصارا CR یا Line Feed به اختصار LF کند، که باعث شکسته شدن خط لاگ فایل می‌شود و در نتیجه از استاندارد خارج خواهد شد و هنگام خواندن آن هم با خطا روبرو می‌شویم؛ در نتیجه با جایگزینی چنین کاراکترهایی با + از این اتفاق جلوگیری می‌شود.
شکل زیر نمونه ای از یک خط لاگ در این فرمت است:
192.168.114.201, -, 03/20/01, 7:55:20, W3SVC2, SERVER, 172.21.13.45, 4502, 163, 3223, 200, 0, GET, /DeptLogo.gif, -,
 نام فیلد نوع حالت مقداردهی  توضیح اتفاقات افتاده
 Client IP address   192.168.114.201   آی پی کلاینت
 User name   -  کاربر ناشناس است
 Date  03/20/01   تاریخ فعالیت
 Time  7:55:20  ساعت فعالیت 
 Service and instance  W3SVC2  لاگی که مربوط به سایت خاصی می‌شود به صورت  #W3SVC  نمایش داده می‌شود که علامت # شماره سایت می‌باشد که در اینجا این لاگ مربوط به سایت شماره 2 است 
 Server name   SERVER   نام سرور
 Server IP   172.21.13.45   آی پی سرور
 Time taken  4502   چقدر انجام عملیات این درخواست به طول انجامیده است که بر حسب میلی ثانیه است.
 Client bytes sent   163   تعداد بایت هایی که از طرف کلاینت به سرور ارسال شده است
 Server bytes sent   3223   تعداد بایت هایی که از طرف سرور به سمت کلاینت ارسال شده است
 Service status code   200   درخواست کاملا موفقیت آمیز بوده است
 Windows status code  0  درخواست کاملا موفقیت آمیز بوده است
 Request type  GET   نوع درخواست کاربر
 Target of operation   /DeptLogo.gif   کاربر قصد دانلود یک فایل تصویری GIF داشته است که نامش Deptlogo است
 Parameters   -  پارامتری ارسال نشده است

فرمت NCSA:
 این فرمت توسط مرکز علمی کاربردهای ابرمحاسباتی National Center for Supercomputing Applications ایجاد شده و دقیقا مانند قبلی نمیتوان در آن نوع فیلدها را مشخص کرد و برای جدا سازی، از فاصله space استفاده می‌کند و ثبت مقدار زمان در آن هم به صورت محلی و هم UTC می‌باشد.
این فیلدها در لاگ آن نمایش داده می‌شوند:
  • Remote host address 
  • (Remote log name (This value is always a hyphen 
  • User name 
  • Date, time, and Greenwich mean time (GMT) offset 
  • Request and protocol version 
  • (Service status code (A value of 200 indicates that the request was fulfilled successfully   
  • Bytes sen 

نمونه ای از یک لاگ ثبت شده:
172.21.13.45 - Microsoft\JohnDoe [08/Apr/2001:17:39:04 -0800] "GET /scripts/iisadmin/ism.dll?http/serv HTTP/1.0" 200 3401
نام فیلد  مقدار ثبت شده  توضیح اتفاق افتاده 
 Remote host address  172.21.13.45  آی پی کلاینت
 Remote log name  - نامی وجود ندارد 
 User name  Microsoft\JohnDoe  نام کاربری
 Date, time, and GMT offset  [08/Apr/2001:17:39:04 -0800]  تاریخ و ساعت فعالیت به صورت محلی که 8 ساعت از مبدا گرینویچ بیشتر است
 Request and protocol version  GET /scripts/iisadmin/ism.dll?http/serv HTTP/1.0  کاربر با متد GET و Http نسخه‌ی یک، درخواست فایل ism.dll را کرده است.
 Service status code  200  عملیات کاملا موفقیت آمیز بود.
 Bytes sent  3401  تعداد بایت‌های ارسال شده به سمت کاربر

امنیت در برابر کاربران مهاجم مانند همان فرمت قبلی صورت گرفته است.


فرمت W3C: توسط W3C توسط کنسرسیوم جهانی وب ارائه شده است و یک فرمت customizable ASCII text-based است. به این معنی که میتوان فیلدهایی که در گزارش نهایی می‌آید را خودتان مشخص کنید، که برای اینکار در کنار لیست، دکمه‌ی Select وجود دارد که میتوانید هر کدام از فیلد‌هایی را که خواستید، انتخاب کنید تا به ترتیب در خط لاگ ظاهر شوند. تاریخ ثبت به صورت UTC است.

نام فیلد   توضیح به طور پیش فرض انتخاب شده است 
 Date  تاریخ رخ دادن فعالیت  بله
 Time  ساعت زخ دادن فعالیت بر اساس UTC  بله
 Client IP Address آی پی کلاینت  بله
 User Name نام کاربری که هویت آن تایید شده و در صورتی که هویت تایید شده نباشد و کاربر ناشناس باشد، جای آن - قرار می‌گیرد   بله
 Service Name and Instance Number  نام و شماره سایتی که درخواست در آن صورت گرفته است  خیر
 Server Name  نام سروری که لاگ روی آن ثبت می‌شود  خیر
 Server IP Address  آی پی سرور که لاگ روی آن ثبت می‌شود  بله
 Server Port  شمره پورتی که سرویس مورد نظر روی آن پورت اعمال می‌شود.  بله
 Method  متد درخواست مثل GET  بله
 URI Stem   هدف درخواست یا Target مثل index.htm  بله
 URI Query  کوئری ارسال شده برای صفحات داینامیک  بله
 HTTP Status  کد وضیعینی HTTP status  بله
 Win32 Status  کد وضعیتی ویندوز  خیر
 Bytes Sent  تعداد بایت‌های ارسال شده به سمت کلاینت  خیر
 Bytes Received  تعداد بایت‌های دریافت شده از سمت کلاینت  خیر
 Time Taken  زمان به طول انجامیدن درخواست بر حسب میلی ثانیه  خیر
 Protocol Version درخواست با چه نسخه‌ای از پروتکل http یا ftp ارسال شده است  خیر
 Host  اگر در هدر درخواست ارسالی این گزینه بوده باشد، نوشته خواهد شد.  خیر
 User Agent  اطلاعات را از هدر درخواست می‌گیرد.  بله
 Cookie اگر کوکی رد و بدل شده باشد، محتویات کوکی ارسالی یا دریافت شده  خیر
 Referrer  کاربر از چه سایتی به سمت سایت ما آمده است.  خیر
 Protocol Substatus 
 در صورت رخ دادن خطا در IIS ، کد خطا بازگردانده میشود. در IIS به منظور امنیت بیشتر و کاهش حملات، محتوای خطاهای رخ داده در IIS به صورت متنی نمایش داده نمی‌شوند و شامل کد خطایی به اسم Substatus Code هستند تا مدیران شبکه با ردیابی لاگ‌ها پی به دلیل خطا و درخواست‌های ناموفق ببرند. برای مثال Error 404.2 به این معنی است که فایل درخواستی به دلیل قوانین محدود کنده، قفل شده و قابل ارائه نیست. ولی هکر تنها با خطای 404 یعنی وجود نداشتن فایل روبرو می‌شود. در حالت substatus code، کد شماره 2 را هم خواهید داشت که در لاگ ثبت می‌شود.
هر شخصی که در سرور توانایی دسترسی به لاگ‌ها را داشته باشد، می‌تواند کد دوم خطا را نیز مشاهده کند. برای مثال مدیر سرور متوجه میشود که یکی از فایل‌های مورد نظر به کاربران، خطای 404 نمایش میدهد و با بررسی لاگ‌ها متوجه می‌شود که کد خطا 404.9 هست. از آنجا که ما همه‌ی کدها را حفظ نیستیم به این صفحه رجوع می‌کنیم و متوجه میشویم تعداد کاربرانی که برای این فایل، اتصال connection ایجاد کرده‌اند بیش از مقدار مجاز است و مدیر میتواند این وضع را کنترل کند. برای مثال تعداد اتصالات مجاز را نامحدود unlimited تعیین کند.
 بله
حروف - و + برای موارد بالا هم صدق می‌کند. در ضمن گزینه‌های زیر در حالتی که درخواست از پروتکل FTP باشد مقداری نخواهند گرفت:
  • uri-query
  • host
  • (User-Agent)
  • Cookie
  • Referrer
  • substatus

گزینه Custom
 : موقعی که شما این گزینه را انتخاب کنید ماژول logging غیرفعال خواهد شد. زیرا این امکان در IIS قابل پیکربندی نیست و نوشتن ماژول آن بر عهده شما خواهد بود؛ با استفاده از اینترفیس های ILogPlugin ، ILogPluginEx و  ILogUIPlugin  آن را پیاده سازی کنید.

ذخیره اطلاعات به انکدینگ UTF-8 و موضوع امنیت
در صورتی که شما از سایتی با زبانی غیر از انگلیسی و لاتین و فراتر از ANSI  استفاده می‌کنید، این گزینه حتما باید انتخاب شده باشد تا درخواست را بهتر لاگ کند. حتی برای وب سایت‌های انگلیسی زبان هم انتخاب این گزینه بسیار خوب است؛ چرا که اگر به سمت سرور کاراکترهای خاصی در URL ارسال شوند، نمی‌تواند با کدپیج موجود آن‌ها را درست تبدیل کند.

ادامه‌ی تنظیمات
موارد بعدی که در تنظیمات لاگ‌ها کاملا مشخص و واضح است، عملیات زمان بندی  است که برای ساخت یک فایل لاگ جدید به کار می‌رود؛ برای مثال هر ساعت یک لاگ فایل جدید بسازد و فعالیت‌های موجود در هر ساعت در یک لاگ ذخیره می‌شوند.
گزینه‌ی بعدی حداکثر حجم هر فایل لاگ است که به صورت بایت مشخص می‌شود. اگر مقداری که تعیین میکنید کمتر از 1048576 بایت باشد، خودش به طور پیش فرض همان 1048576 بایت را در نظر خواهد گرفت.
گزینه بعدی do not create a new logfile بدین معناست که همه‌ی لاگ‌ها در یک فایل ذخیره می‌شوند و فایل جدیدی برای لاگ‌ها ایجاد نمی‌شود.
گزینه آخری به اسم use local time for filenaming and rollover است که اگر انتخاب شود، نامگذاری هر فایل لاگ بر اساس زمان محلی ساخت فایل لاگ خواهد بود. در صورتیکه انتخاب نشود، نامگذاری با زمان  UTC درج خواهد شد.

سطح سرور
لاگ‌ها فقط در سمت سرور انجام می‌گیرد و لاگ هر سایت در یک فایل لاگ ثبت می‌شود. اگر بخواهید لاگ‌ها را در سطح سرور انجام دهید، گزینه‌ی binary هم اضافه خواهد شد.
Binary: در این گزینه دیگر از قالب بندی یا فرمت بندی لاگ‌ها خبری نیست و لاگ هر وب سایت به صورت اختصاصی صورت نمی‌گیرد. عملیات ذخیره سازی و ثبت هر لاگ می‌تواند از منابع یک سرور از قبیل حافظه و CPU و ... استفاده کند و اگر تعداد این وب سایت‌ها بالا باشد، باقی روش‌ها باعث فشار به سرور می‌شوند. برای همین ایجاد یک فایل خام از لاگ‌ها در این مواقع می‌تواند راهگشا باشد. برای همه یک فایل لاگ ایجاد شده  و بدون قالب بندی ذخیره می‌کند. پسوند این نوع لاگ‌ها ibl است که مخفف Internet Binary Log می‌باشد. دلیل این تغییر پسوند این است که اطمینان کسب شود کاربر، با برنامه‌های متنی چون notepad یا امثال آن که به Text Utilities معروفند فایل را باز نمی‌کند. برای خواندن این فایل‌های میتوان از برنامه‌ی Log parser استفاده کرد. پروتکل‌های FTP,NNTP و SMTP در این حالت لاگشان ثبت نمی‌شود.
مطالب
مدیریت پیشرفته‌ی حالت در React با Redux و Mobx - قسمت دوم - بررسی توابع Redux
همانطور که در مقدمه‌ی قسمت قبل نیز عنوان شد، در این سری ابتدا کتابخانه‌ی Redux را به صورت مجزایی از React بررسی می‌کنیم؛ چون در اصل، یک کتابخانه‌ی مدیریت حالت عمومی است و وابستگی خاصی را به React ندارد و در بسیاری از برنامه و فریم‌ورک‌های دیگر نیز قابل استفاده‌است.


ایجاد یک برنامه‌ی خالی React برای آزمایش توابع Redux

در اینجا برای بررسی توابع Redux، یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم:
> npm i -g create-react-app
> create-react-app state-management-redux-mobx
> cd state-management-redux-mobx
> npm start
در ادامه کتابخانه‌ی Redux را نیز نصب می‌کنیم. برای این منظور پس از باز کردن پوشه‌ی اصلی برنامه توسط VSCode، دکمه‌های ctrl+` را فشرده (ctrl+back-tick) و دستور زیر را در ترمینال ظاهر شده وارد کنید:
> npm install --save redux
البته برای کار با Redux، الزاما نیازی به طی مراحل فوق نیست؛ ولی چون این قالب، یک محیط آماده‌ی کار با ES6 را فراهم می‌کند، به سادگی می‌توان فایل index.js آن‌را خالی کرد و سپس شروع به کدنویسی و آزمایش Redux نمود.


معرفی سریع توابع Redux

Redux، کتابخانه‌ی کوچکی است و تنها از 5 تابع تشکیل شده‌است:
applyMiddleware: function()
bindActionCreators: function()
combineReducers: function()
compose: function()
createStore: function()
و سه مورد از آن‌ها بیشتر کمکی هستند. برای مثال تابع compose مانند متد flow و یا pipe در کتابخانه‌ی lodash است و اصلا به Redux مرتبط نیست. تابع combineReducers، اشیاء موجود در state را با هم ترکیب می‌کند. bindActionCreators نیز یک تابع کمکی است جهت ایجاد ساده‌تر ActionCreators. بنابراین کتابخانه‌ی Redux، آنچنان گسترده نیست.


بررسی تابع compose با یک مثال

پس از ایجاد پروژه‌ی React و افزودن کتابخانه‌ی Redux به آن، به فایل src\index.js این پروژه مراجعه کرده و محتویات آن‌را با قطعه کد ذیل، تعویض می‌کنیم:
import { compose } from "redux";

const makeLouder = text => text.toUpperCase();
const repeatThreeTimes = text => text.repeat(3);
const embolden = text => text.bold();

const makeLouderAndRepeatThreeTimesAndEmbolden = compose(
  embolden,
  repeatThreeTimes,
  makeLouder
);
console.log(makeLouderAndRepeatThreeTimesAndEmbolden("Hello"));
- در ابتدای این ماژول، تابع compose را از کتابخانه‌ی redux دریافت کرده‌ایم.
- سپس سه تابع ساده را برای ضخیم کردن، تکرار و با حروف بزرگ نمایش دادن یک متن ورودی، تعریف کرده‌ایم.
- اکنون با استفاده از متد compose کتابخانه‌ی redux، این سه متد را به صورت ترکیبی، بر روی متن ورودی Hello، اعمال کرده‌ایم.
- در آخر اگر برای مشاهده‌ی نتیجه‌ی اجرای console.log بر روی آن، به کنسول توسعه دهندگان مرورگر مراجعه کنیم، به خروجی زیر خواهیم رسید:
 <b>HELLOHELLOHELLO</b>
همانطور که مشاهده می‌کنید، متن Hello را سه بار با حروف بزرگ تکرار نموده و در نهایت آن‌را با تک b محصور کرده‌است.


بررسی تابع createStore با یک مثال

Store در Redux، جائی است که در آن state برنامه ذخیره می‌شود. تابع createStore که کار ایجاد store را انجام می‌دهد، یک پارامتر را دریافت می‌کند و آن‌هم تابع reducer است که در قسمت قبل معرفی شد و در ساده‌ترین حالت آن، به نحو زیر با یک متد خالی، قابل فراخوانی است:
import { createStore } from "redux";

createStore(() => {});
تابع reducer دو پارامتر را دریافت می‌کند: وضعیت فعلی برنامه (state در اینجا) و رخ‌دادی که واقع شده‌است (action در اینجا). خروجی آن نیز یک state جدید بر این اساس است:
import { createStore } from "redux";

const reducer = (state, action) => {
  return state;
};
const store = createStore(reducer);
console.log(store);
در این مثال، تابع reducer را طوری تعریف کرده‌ایم که بر اساس هر نوع رخ‌دادی که به آن برسد، همان وضعیت قبلی را بازگشت دهد. سپس بر اساس آن یک store را ایجاد کرده‌ایم. اگر به خروجی console.log بررسی محتوای این شیء دقت کنیم، به صورت زیر خواهد بود:


در شیء store، چهار متد dispatch, subscribe, getState, replaceReducer مشخص هستند:
- کارکرد متد replaceReducer مشخص است؛ یک reducer جدید را به آن می‌دهیم و reducer قبلی را جایگزین می‌کند.
- متد dispatch آن مرتبط است به مبحث dispatch actions که در قسمت قبل به آن پرداختیم. هدف آن تغییر state، بر اساس یک action رسیده‌است.
- متد getState، وضعیت فعلی state را باز می‌گرداند.
- متد subscribe با هر تغییری در state، سبب بروز رخ‌دادی می‌شود. یکی از کاربردهای آن می‌تواند به روز رسانی UI، بر اساس تغییرات state باشد. برای مثال کتابخانه‌ی دیگری به نام react redux، دقیقا همین کار را به کمک متد subscribe، انجام می‌دهد. در این قسمت، هدف ما بررسی پشت صحنه‌ی کتابخانه‌هایی مانند react redux است که چه متدهایی را محصور کرده‌اند و دقیقا چگونه کار می‌کنند.

در مثال زیر، مقدار ابتدایی پارامتر state متد reducer را به یک شیء که دارای خاصیت value و مقدار 1 است، تنظیم کرده‌ایم:
import { createStore } from "redux";

const reducer = (state = { value: 1 }, action) => {
  return state;
};
const store = createStore(reducer);
console.log(store.getState());
سپس بر این اساس، store را ایجاد کرده و متد getState آن‌را فراخوانی کرده‌ایم. خروجی آن به صورت زیر است، که معادل وضعیت فعلی state در store می‌باشد:


در کامپوننت‌های React، این نوع خواص به صورت props ارسال می‌شوند. کل state در Redux ذخیره شده و سپس قابل دسترسی و خواندن خواهد شد.


بررسی متد dispatch یک store با مثال

در اینجا مثالی را از کاربرد متد dispatch ملاحظه می‌کنید که یک شیء را می‌پذیرد:
import { compose, createStore } from "redux";

const reducer = (state = { value: 1 }, action) => {
  console.log("Something happened!", action);
  return state;
};
const store = createStore(reducer);
console.log(store.getState());
store.dispatch({ type: "ADD" });
متد reducer با یک state ابتدایی تنظیم شده‌ی به شیء { value: 1 } تعریف شده و سپس با ارسال آن به createStore و ایجاد store، اکنون می‌توانیم رخ‌دادهایی را به آن dispatch کنیم.
فرمت شیءای که به متد dispatch ارسال می‌شود، حتما باید به همراه خاصیت type باشد؛ در غیر اینصورت با صدور استثنائی، این نکته را گوشزد می‌کند. مقدار آن نیز یک رشته‌است که بیانگر وقوع رخدادی در برنامه می‌باشد؛ برای مثال کاربر درخواست دریافت اطلاعاتی را کرده‌است و یا کاربر از سیستم خارج شده‌است و امثال آن.

خروجی قطعه کد فوق، به صورت زیر است:


با اجرای برنامه، یک رخ‌داد درونی از نوع redux/INITo.2.g.b.y.i@@ صادر شده‌است که هدف آن آغاز و مقدار دهی اولیه‌ی store است. پس از آن زمانیکه متد store.dispatch فراخوانی شده‌است، مجددا console.log داخل متد reducer فراخوانی شده‌است که اینبار به همراه type ای است که ما مشخص کرده‌ایم.

در حالت کلی، اینکه شیء ارسالی توسط dispatch را چگونه طراحی می‌کنید، اختیاری است؛ اما الگوی پیشنهادی در این زمینه، redux standard actions نام دارد و به صورت زیر است که هدف از آن، یک‌دست شدن طراحی و پیاده سازی برنامه است:
store.dispatch({ type: "ADD", payload: { amount: 2 }, meta: {} });
- نوع action باید همواره قید شود و عموما رشته‌ای است.
- سپس به خاصیت payload، تمام داده‌های مرتبط با آن اکشن، مانند نتیجه‌ی بازگشتی از یک API، به صورت یک شیء، انتساب داده می‌شود.
- خاصیت meta، مرتبط با متادیتا و اطلاعات اضافی است که عموما استفاده نمی‌شود.

اکنون که طراحی شیء ارسالی به پارامتر action متد reducer مشخص شد، می‌توان بر اساس خاصیت type آن، یک switch را طراحی کرد و نسبت به نوع‌های مختلف رسیده، واکنش نشان داد:
import { createStore } from "redux";

const reducer = (state = { value: 1 }, action) => {
  console.log("Something happened!", action);

  if (action.type === "ADD") {
    const value = state.value;
    const amount = action.payload.amount;
    state.value = value + amount;
  }

  return state;
};
const store = createStore(reducer);
const firstState = store.getState();
console.log(firstState);
store.dispatch({ type: "ADD", payload: { amount: 2 }, meta: {} });
const secondState = store.getState();
console.log(secondState);
console.log("secondState === firstState", secondState === firstState);
در اینجا اکشن از نوع ADD، با یک payload با محتوای شیءای که دارای خاصیت amount با مقدار 2 است، به متد reducer مربوط به store، ارسال می‌شود. سپس در متد reducer، بر اساس مقدار action.type، تصمیم‌گیری خواهد شد. اگر این مقدار مساوی اکشن خاص ADD بود، آنگاه مقدار value شیء state را با مقدار amount جمع زده و به state.value انتساب می‌دهیم. اکنون پس از فراخوانی متد store.dispatch، اگر خروجی متد ()store.getState را بررسی کنیم، به صورت {value: 3} در آمده‌است ... و این کاری است که نباید انجام شود! نباید مقدار شیء state را به صورت مستقیم تغییر داد. چون در آخرین بررسی صورت گرفته که کار مقایسه‌ی بین state پیش و پس از فراخوانی store.dispatch است (secondState === firstState)، حاصل true است. یعنی اگر با این روش با React کار کنیم، نمی‌تواند محاسبه کند که چه چیزی در state تغییر کرده‌است، تا بر اساس آن UI را به روز رسانی کند.

یک روش حل این مشکل، حذف سطر state.value = value + amount و جایگزینی آن با یک return است که شیء state جدیدی را بازگشت می‌دهد:
return {
  value: value + amount
};
اکنون نتیجه‌ی مقایسه‌ی secondState === firstState دیگر true نخواهد بود.


بررسی متد subscribe یک store با مثال

در ادامه به store همان مثال فوق، متد subscribe را نیز اضافه می‌کنیم و سپس دوبار، کار store.dispatch را انجام خواهیم داد:
const store = createStore(reducer);

const unsubscribe = store.subscribe(() => console.log(store.getState()));

store.dispatch({ type: "ADD", payload: { amount: 2 }, meta: {} });
store.dispatch({ type: "ADD", payload: { amount: 2 }, meta: {} });

unsubscribe();
- هر بار که متد store.dispatch فراخوانی می‌شود، یکبار callback function ارسالی به متد store.subscribe، فراخوانی خواهد شد که در اینجا کار نمایش مقدار شیء state را به عهده دارد. در یک چنین حالتی مشترکین به store، متوجه خواهند شد که احتمالا state جدیدی توسط متد reducer بازگشت داده شده‌است و سپس بر اساس آن برای مثال تصمیم خواهند گرفت تا UI را به روز رسانی کنند.
- خروجی مستقیم متد store.subscribe نیز یک متد است که unsubscribe نام دارد و می‌توان در پایان کار، برای جلوگیری از نشتی‌های حافظه، آن‌را فراخوانی کرد.

خروجی حاصل از console.log منتسب به متد store.subscribe، با دوبار فراخوانی متد store.dispatch پس از آن، به صورت زیر است:
{value: 3}
{value: 5}


بررسی تابع combineReducers با یک مثال

اگر قرار باشد در متد reducer، صدها if action.type را تعریف کرد ... پس از مدتی از کنترل خارج می‌شود و غیرقابل نگهداری خواهد شد. تابع combineReducers به همین جهت طراحی شده‌است تا چندین متد مجزای reducer را با هم ترکیب کند. بنابراین می‌توان در برنامه صدها متد کوچک reducer را که قابلیت توسعه و نگهداری بالایی را دارند، پیاده سازی کرد و سپس با استفاده از تابع combineReducers، آن‌ها را یکی کرده و به متد createStore ارسال کرد. نکته‌ی مهم اینجا است که هرچند اینبار می‌توان تعداد زیادی reducer را طراحی کرد، اما توسط تابع combineReducers، مقدار action ارسالی، از تمام این reducerها عبور داده خواهد شد. به این ترتیب اگر نیاز بود می‌توان به یک action، در چندین متد مختلف reducer گوش فرا داد و بر اساس آن تصمیم گیری کرد. بنابراین بهتر است هر reducer تعریف شده در صورتیکه action.type آن با action رسیده تطابق نداشته باشد، همان state قبلی را بازگشت دهد تا بتوان زنجیره‌ی reducerها را تشکیل داد و بهتر مدیریت کرد.
برای نمونه اگر متد reducer فعلی را به calculatorReducer تغییر نام دهیم، روش معرفی آن توسط متد combineReducers به متد createStore به صورت زیر است:
import { combineReducers, createStore } from "redux";
  // ...

const calculatorReducer = (state = { value: 1 }, action) => {
  // ...
};
const store = createStore(
  combineReducers({
    calculator: calculatorReducer
  })
);
به شیء ارسالی به متد combineReducers، هر reducer موجود به صورت یک خاصیت جدید اضافه می‌شود.


بررسی تابع bindActionCreators با یک مثال

فرض کنید می‌خواهیم متد dispatch را چندین بار فراخوانی کنیم:
store.dispatch({ type: "ADD", payload: { amount: 2 }, meta: {} });
store.dispatch({ type: "ADD", payload: { amount: 2 }, meta: {} });
بجای اینکه شیء ارسالی به آن‌را به این صورت ایجاد کنیم، می‌توان یک تابع را برای آن ایجاد کرد تا مقدار amount را گرفته و شیء action مدنظر را بازگشت دهد:
const createAddAction = amount => {
  return {
    type: "ADD",
    payload: {
      amount // = amount: amount
    },
    meta: {}
  };
};
و سپس می‌توان آن‌را به صورت زیر مورد استفاده قرار داد:
store.dispatch(createAddAction(2));
store.dispatch(createAddAction(2));
و یا توسط تابع bindActionCreators، می‌توان فراخوانی فوق را به صورت زیر نیز انجام داد و نتیجه یکی است:
import { bindActionCreators, combineReducers, compose, createStore } from "redux";

// ...
const dispatchAdd = bindActionCreators(createAddAction, store.dispatch);
dispatchAdd(2);
dispatchAdd(2);
همانطور که ملاحظه می‌کنید، bindActionCreators فقط یک تابع کمکی است تا کار dispatch action را ساده کند.


میان‌افزارها (Middlewares) در Redux

پس از اینکه یک اکشن، به سمت reducer ارسال شد و پیش از رسیدن آن به reducer، می‌توان کدهای دیگری را نیز اجرا کرد. برای مثال چون این توابع خالص هستند، نمی‌توان اعمالی را داخل آن‌ها اجرا کرد که به همراه اثرات جانبی مانند کار با یک API خارجی باشند. با استفاده از میان‌افزارها در این بین می‌توان کدهایی را که با دنیای خارج تعامل دارند نیز اجرا کرد.
یک میان‌افزار در Redux، همانند سایر قسمت‌های آن، تنها یک تابع ساده‌ی جاوا اسکریپتی است:
const logger = ({ getState }) => {
  return next => action => {
    console.log(
      'MIDDLEWARE',
      getState(),
      action
    );
    const value = next(action);
    console.log({value});
    return value;
  }
}
این تابع میان‌افزار، امکان دریافت وضعیت فعلی store را دارد و در نهایت یک تابع دیگر را باز می‌گرداند. داخل این تابع بازگشت داده شده می‌توان اعمال دارای اثرات جانبی را نیز اجرا کرد؛ مانند فراخوانی console.log و یا صدور یک درخواست Ajax ای. یکی دیگر از کاربردهای میان‌افزارها، انجام کارهای آماری بر روی اکشن‌های ارسالی است. بجای اینکه کدهای متناظر را داخل  reducerها قرار داد، می‌توان به رسیدن اکشن‌های خاصی در این بین گوش فرا داد و برای مثال آن‌ها را لاگ کرد و یا آماری را از آن‌ها تهیه نمود.
در پایان کار میان‌افزار باید متد next آن‌را فراخوانی کرد تا بتوان میان‌افزارهای متعددی را زنجیروار اجرا کرد.
در آخر برای معرفی آن به یک store می‌توان از تابع applyMiddleware استفاده کرد:
import { applyMiddleware, bindActionCreators, combineReducers, compose, createStore } from "redux";

// ...

const store = createStore(
  combineReducers({
    calculator: calculatorReducer
  }),
  applyMiddleware(logger)
);

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: state-management-redux-mobx-part02.zip
مطالب
نوشتن آزمون‌های واحد به کمک کتابخانه‌ی Moq - قسمت اول - معرفی
گاهی از اوقات، برای نوشتن آزمون‌های واحد، ایزوله سازی قسمتی که می‌خواهیم آن‌را بررسی کنیم، از سایر قسمت‌های سیستم مشکل می‌شود. برای مثال اگر در کلاسی کار اتصال به بانک اطلاعاتی صورت می‌گیرد و قصد داریم برای آن آزمون واحد بنویسیم، اما قرار نیست که الزاما با بانک اطلاعاتی کار کنیم، در این حالت نیاز به یک نمونه‌ی تقلیدی یا Mock از بانک اطلاعاتی را خواهیم داشت، تا کار دسترسی به بانک اطلاعاتی را شبیه سازی کند. در این سری با استفاده از کتابخانه‌ی بسیار معروف Moq (ماک‌یو تلفظ می‌شود؛ گاهی از اوقات هم ماک)، کار ایزوله سازی کلاس‌ها را انجام خواهیم داد، تا بتوانیم آن‌ها را مستقل از هم آزمایش کنیم.


Mocking چیست؟

فرض کنید برنامه‌ای را داریم که از تعدادی کلاس تشکیل شده‌است. در این بین می‌خواهیم تعدادی از آن‌ها را به صورت ایزوله‌ی از کل سیستم آزمایش کنیم. البته باید درنظر داشت که این کلاس‌ها در حین اجرای واقعی برنامه، از تعدادی وابستگی خاص در همان سیستم استفاده می‌کنند. برای مثال کلاسی در این بین برای بررسی میزان اعتبار مالی یک کاربر، نیاز دارد تا با یک وب سرویس خارجی کار کند. اما چون می‌خواهیم این کلاس را به صورت ایزوله‌ی از کل سیستم آزمایش کنیم، اینبار بجای استفاده‌ی از وابستگی واقعی این کلاس، آن وابستگی را با یک نمونه‌ی تقلیدی یا Mock object در اینجا، جایگزین می‌کنیم.
بنابراین Mocking به معنای جایگزین کردن یک وابستگی واقعی سیستم که در زمان اجرای آن مورد استفاده قرار می‌گیرد، با نمونه‌ی تقلیدی مختص زمان آزمایش برنامه، جهت بالابردن سهولت نوشتن آزمون‌های واحد است.


دلایل و مزایای استفاده‌ی از Mocking

- یکی از مهم‌ترین دلایل استفاده‌ی از Mocking، کاهش پیچیدگی تنظیمات اولیه‌ی نوشتن آزمون‌های واحد است. برای مثال اگر در برنامه‌ی خود از تزریق وابستگی‌ها استفاده می‌کنید و کلاسی دارای چندین وابستگی تزریق شده‌ی به آن است، برای آزمایش این کلاس نیاز به تدارک تمام این وابستگی‌ها را خواهید داشت تا بتوان این کلاس را وهله سازی کرد و همچنین برنامه را نیز کامپایل نمود. اما در این بین ممکن است آزمایش متدی در همان کلاس، الزاما از تمام وابستگی‌های تزریق شده‌ی در یک کلاس استفاده نکند. در این حالت، Mocking می‌تواند تنظیمات پیچیده‌ی وهله سازی این کلاس را به حداقل برساند.
- Mocking می‌تواند سبب افزایش سرعت اجرای آزمون‌های واحد نیز شود. برای مثال با تقلید سرویس‌های خارجی مورد استفاده‌ی در برنامه (هر عملی که از مرزهای سیستم رد شود مانند کار با شبکه، بانک اطلاعاتی، فایل سیستم و غیره)، می‌توان میزان I/O و همچنین زمان صرف شده‌ی به آن‌را به حداقل رساند.
- از mock objects می‌توان برای رهایی از مشکلات کار با مقادیر غیرمشخص استفاده کرد. برای مثال اگر در کدهای خود از DateTime.Now استفاده می‌کنید یا اعداد اتفاقی و امثال آن، هربار که آزمون‌های واحد را اجرا می‌کنیم، خروجی متفاوتی را دریافت کرده و بسیاری از آزمون‌های نوشته شده با مشکل مواجه می‌شوند. به کمک mocking می‌توان بجای این مقادیر غیرمشخص، یک مقدار ثابت و مشخص را بازگشت دهد.
- چون به سادگی می‌توان mock objects را تهیه کرد، می‌توان کار توسعه و آزمایش برنامه را پیش از به پایان رسیدن پیاده سازی اصلی سرویس‌های مدنظر، همینقدر که اینترفیس آن سرویس مشخص باشد، شروع کرد که می‌تواند برای کارهای تیمی بسیار مفید باشد.
- اگر وابستگی مورد استفاده ناپایدار و یا غیرقابل پیش بینی است، می‌توان توسط mocking به یک نمونه‌ی قابل پیش بینی و پایدار مخصوص آزمون‌های برنامه رسید.
- اگر وابستگی خارجی مورد استفاده به ازای هر بار استفاده، هزینه‌ای را شارژ می‌کند، می‌توان توسط mocking، هزینه‌ی آزمون‌های برنامه را کاهش داد.


Unit test چیست؟

بدیهی است در کنار آزمایش ایزوله‌ی قسمت‌های مختلف برنامه توسط mocking، باید کل برنامه را جهت بررسی دستیابی به نتایج واقعی نیز آزمایش کرد که به این نوع آزمون‌ها، آزمون یکپارچگی (Integration Tests)، API Tests ،UI Tests و غیره می‌گویند که در کنار Unit tests ما حضور خواهند داشت. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که یک Unit چیست؟
در برنامه‌ای که از چندین کلاس تشکیل می‌شود، به یک کلاس، یک Unit گفته می‌شود. همچنین اگر در این سیستم، دو یا چند کلاس با هم کار می‌کنند (کلاسی که از چندین وابستگی استفاده می‌کند)، این‌ها با هم نیز یک Unit را تشکیل دهند. بنابراین تعریف Unit بستگی به نحوه‌ی درک عملکرد یک سیستم و تعامل اجزای آن با هم دارد.


واژه‌های متناظر با Mock objects

در حین مطالعه‌ی منابع مرتبط با آزمون‌های واحد ممکن است با این واژه‌های تقریبا مشابه مواجه شوید: fakes ،stubs ،dummies و mocks. اما تفاوت آن‌ها در چیست؟
- Fakes در حقیقت یک نمونه پیاده سازی واقعی، اما غیرمناسب محیط واقعی و اصلی پروژه‌است. برای نمونه EF Core به همراه یک نمونه in-memory database هم هست که دقیقا با مفهوم Fakes تطابق دارد.
- از Dummies صرفا جهت تهیه‌ی پارامترهای مورد نیاز برای اجرای یک آزمایش استفاده می‌شوند. این پارامترها، هیچگاه در آزمایش‌های انجام شده مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.
- از Stubs برای ارائه‌ی پاسخ‌هایی مشخص به فراخوان‌ها استفاده می‌شود. برای مثال یک متد یا خاصیت، دقیقا چه چیزی را باید بازگشت دهند.
- از Mocks برای بررسی تعامل اجزای مختلف در حال آزمایش استفاده می‌شود. آیا متدی یا خاصیتی مورد استفاده قرار گرفته‌است یا خیر؟

باید درنظر داشت که زمانیکه یک شیء Mock را توسط کتابخانه‌ی Moq تهیه می‌کنیم، هر سه مفهوم stubs ،dummies و mocks را با هم به همراه دارد. به همین جهت در این سری زمانیکه به یک mock object اشاره می‌شود، هر سه مفهوم مدنظر هستند.

واژه‌ی دیگری که ممکن است در این گروه زیاد مشاهده شود، «Test double» نام دارد که ترکیب هر 4 مورد fakes ،stubs ،dummies و mocks می‌باشد. در کل هر زمانیکه یک شیء مورد استفاده‌ی در زمان اجرای برنامه را جهت آزمایش ساده‌تر آن جایگزین می‌کنید، یک Test double را ایجاد کرده‌اید.


بررسی ساختار برنامه‌ای که می‌خواهیم آن‌را آزمایش کنیم

در این سری قصد داریم یک برنامه‌ی وام دهی را آزمایش کنیم که قسمت‌های مختلف آن دارای وابستگی‌های خاصی می‌باشند. ساختار این برنامه را در ادامه مشاهده می‌کنید:


موجودیت‌های برنامه‌ی وام دهی
namespace Loans.Entities
{
    public class Applicant
    {
        public int Id { set; get; }

        public string Name { set; get; }

        public int Age { set; get; }

        public string Address { set; get; }

        public decimal Salary { set; get; }
    }
}

namespace Loans.Entities
{
    public class LoanProduct
    {
        public int Id { set; get; }

        public string ProductName { set; get; }

        public decimal InterestRate { set; get; }
    }
}

namespace Loans.Entities
{
    public class LoanApplication
    {
        public int Id { set; get; }

        public LoanProduct Product { set; get; }

        public LoanAmount Amount { set; get; }

        public Applicant Applicant { set; get; }

        public bool IsAccepted { set; get; }
    }

    public class LoanAmount
    {
        public string CurrencyCode { get; set; }

        public decimal Principal { get; set; }
    }
}

مدل‌های برنامه‌ی وام دهی

namespace Loans.Models
{
    public class IdentityVerificationStatus
    {
        public bool Passed { get; set; }
    }
}

سرویس‌های برنامه‌ی وام دهی

using Loans.Models;

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface IIdentityVerifier
    {
        void Initialize();

        bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress);

        void Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress, out bool isValid);

        void Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress,
            ref IdentityVerificationStatus status);
    }
}

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface ICreditScorer
    {
        int Score { get; }

        void CalculateScore(string applicantName, string applicantAddress);
    }
}

using System;
using Loans.Entities;
using Loans.Services.Contracts;

namespace Loans.Services
{
    public class LoanApplicationProcessor
    {
        private const decimal MinimumSalary = 1_500_000_0;
        private const int MinimumAge = 18;
        private const int MinimumCreditScore = 100_000;

        private readonly IIdentityVerifier _identityVerifier;
        private readonly ICreditScorer _creditScorer;

        public LoanApplicationProcessor(
            IIdentityVerifier identityVerifier,
            ICreditScorer creditScorer)
        {
            _identityVerifier = identityVerifier ?? throw new ArgumentNullException(nameof(identityVerifier));
            _creditScorer = creditScorer ?? throw new ArgumentNullException(nameof(creditScorer));
        }

        public bool Process(LoanApplication application)
        {
            application.IsAccepted = false;

            if (application.Applicant.Salary < MinimumSalary)
            {
                return application.IsAccepted;
            }

            if (application.Applicant.Age < MinimumAge)
            {
                return application.IsAccepted;
            }

            _identityVerifier.Initialize();

            var isValidIdentity = _identityVerifier.Validate(
                application.Applicant.Name, application.Applicant.Age, application.Applicant.Address);

            if (!isValidIdentity)
            {
                return application.IsAccepted;
            }

            _creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address);
            if (_creditScorer.Score < MinimumCreditScore)
            {
                return application.IsAccepted;
            }

            application.IsAccepted = true;
            return application.IsAccepted;
        }
    }
}

using System;
using Loans.Models;
using Loans.Services.Contracts;

namespace Loans.Services
{
    public class IdentityVerifierServiceGateway : IIdentityVerifier
    {
        public DateTime LastCheckTime { get; private set; }

        public void Initialize()
        {
            // Initialize connection to external service
        }

        public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
        {
            Connect();
            var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
            LastCheckTime = DateTime.Now;
            Disconnect();

            return isValidIdentity;
        }

        private void Connect()
        {
            // Open connection to external service
        }

        private bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
        {
            // Make call to external service, interpret the response, and return result

            return false; // Simulate result for demo purposes
        }

        private void Disconnect()
        {
            // Close connection to external service
        }

        public void Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress, out bool isValid)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }

        public void Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress,
            ref IdentityVerificationStatus status)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
}
توضیحات:
هدف از این برنامه، درخواست یک وام جدید است. Application در اینجا به معنای درخواست یا فرم جدید است و Applicant نیز شخصی است که این درخواست را داده‌است.
در اینجا بیشتر تمرکز ما بر روی کلاس LoanApplicationProcessor است که دارای دو وابستگی تزریق شده‌ی به آن نیز می‌باشد:
        public LoanApplicationProcessor(
            IIdentityVerifier identityVerifier,
            ICreditScorer creditScorer)
        {
            _identityVerifier = identityVerifier ?? throw new ArgumentNullException(nameof(identityVerifier));
            _creditScorer = creditScorer ?? throw new ArgumentNullException(nameof(creditScorer));
        }
از این وابستگی‌ها برای تصدیق هویت درخواست کننده و همچنین بررسی میزان اعتبار او استفاده می‌شود.
تمام این منطق نیز در متد Process آن قابل مشاهده‌است که هدف اصلی آن، بررسی قابل پذیرش بودن درخواست یک وام جدید است.


نوشتن اولین تست، برای برنامه‌ی وام دهی

در اولین تصویر این قسمت، پروژه‌ی class library دومی را نیز به نام Loans.Tests مشاهده می‌کنید. فایل csproj آن به صورت زیر برای کار با MSTest تنظیم شده‌است:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp2.2</TargetFramework>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\Loans\Loans.csproj" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.NET.Test.Sdk" Version="16.3.0" />
    <PackageReference Include="MSTest.TestAdapter" Version="2.0.0" />
    <PackageReference Include="MSTest.TestFramework" Version="2.0.0" />    
  </ItemGroup>
</Project>
که در آن ارجاعی به پروژه‌ی Loans.csproj و همچنین وابستگی‌های MSTest، تنظیم شده‌اند.

اکنون اولین آزمون واحد ما در کلاس جدید LoanApplicationProcessorShould چنین شکلی را پیدا می‌کند:
using Loans.Entities;
using Loans.Services;
using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting;

namespace Loans.Tests
{
    [TestClass]
    public class LoanApplicationProcessorShould
    {
        [TestMethod]
        public void DeclineLowSalary()
        {
            var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m};
            var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0};
            var applicant =
                new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_100_000_0};
            var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant};
            var processor = new LoanApplicationProcessor(null, null);
            processor.Process(application);

            Assert.IsFalse(application.IsAccepted);
        }
    }
}
در حین کار با MSTest، کلاس آزمون واحد باید به ویژگی TestClass و متدهای public void آن به ویژگی TestMethod مزین شوند تا توسط این فریم‌ورک آزمون واحد شناسایی شده و مورد آزمایش قرار گیرند.
در این آزمایش، شخص درخواست کننده، حقوق کمی دارد و می‌خواهیم بررسی کنیم که آیا LoanApplicationProcessor می‌تواند آن‌را بر اساس مقدار MinimumSalary، رد کند یا خیر؟
public class LoanApplicationProcessor
{
    private const decimal MinimumSalary = 1_500_000_0;

در حین وهله سازی LoanApplicationProcessor، دو وابستگی آن به null تنظیم شده‌اند؛ چون می‌دانیم که بررسی MinimumSalary پیش از سایر بررسی‌ها صورت می‌گیرد و اساسا در این آزمایش، نیازی به این وابستگی‌ها نداریم.
اما اگر سعی در اجرای این آزمایش کنیم (برای مثال با اجرای دستور dotnet test در خط فرمان)، آزمایش اجرا نشده و با استثنای زیر مواجه می‌شویم:
Test method Loans.Tests.LoanApplicationProcessorShould.DeclineLowSalary threw exception:
System.ArgumentNullException: Value cannot be null.
Parameter name: identityVerifier
چون در سازنده‌ی کلاس LoanApplicationProcessor، در صورت نال بودن وابستگی‌های دریافتی، یک استثناء صادر می‌شود. بنابراین ذکر آن‌ها الزامی است:
        public LoanApplicationProcessor(
            IIdentityVerifier identityVerifier,
            ICreditScorer creditScorer)
        {
            _identityVerifier = identityVerifier ?? throw new ArgumentNullException(nameof(identityVerifier));
            _creditScorer = creditScorer ?? throw new ArgumentNullException(nameof(creditScorer));
        }


نصب کتابخانه‌ی Moq جهت برآورده کردن وابستگی‌های کلاس LoanApplicationProcessor

در این آزمایش چون وجود وابستگی‌های در سازنده‌ی کلاس، برای ما اهمیتی ندارند و همچنین ذکر آن‌ها نیز الزامی است، می‌خواهیم توسط کتابخانه‌ی Moq، دو نمونه‌ی تقلیدی از آن‌ها را تهیه کرده (همان dummies که پیشتر معرفی شدند) و جهت برآورده کردن بررسی صورت گرفته‌ی در سازنده‌ی کلاس LoanApplicationProcessor، آن‌ها را ارائه کنیم.
کتابخانه‌ی بسیار معروف Moq، با پروژه‌های مبتنی بر NETFramework 4.5. و همچنین NETStandard 2.0. به بعد سازگار است و برای نصب آن، می‌توان یکی از دو دستور زیر را صادر کرد:
> dotnet add package Moq
> Install-Package Moq

اما چرا کتابخانه‌ی Moq؟
کتابخانه‌ی Moq این اهداف را دنبال می‌کند: ساده‌است، به شدت کاربردی‌است و همچنین strongly typed است. این کتابخانه سورس باز بوده و تعداد بار دانلود بسته‌ی نیوگت آن میلیونی است.


پس از نصب آن، اولین آزمایشی را که نوشتیم، به صورت زیر اصلاح می‌کنیم:
using Loans.Entities;
using Loans.Services;
using Loans.Services.Contracts;
using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting;
using Moq;

namespace Loans.Tests
{
    [TestClass]
    public class LoanApplicationProcessorShould
    {
        [TestMethod]
        public void DeclineLowSalary()
        {
            var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m};
            var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0};
            var applicant =
                new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_100_000_0};
            var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant};

            var mockIdentityVerifier = new Mock<IIdentityVerifier>();
            var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();

            var processor = new LoanApplicationProcessor(mockIdentityVerifier.Object, mockCreditScorer.Object);
            processor.Process(application);

            Assert.IsFalse(application.IsAccepted);
        }
    }
}
در اینجا بجای ارسال null به سازنده‌ی کلاس LoanApplicationProcessor، جهت برآورده کردن مقدار پیش‌فرض پارامترهای آن و کامپایل شدن برنامه، نمونه‌های تقلیدی دو وابستگی مورد نیاز آن‌را تهیه و به آن ارسال کرده‌ایم.
کار با ذکر new Mock شروع شده و آرگومان جنریک آن‌را از نوع وابستگی‌هایی که نیاز داریم، مقدار دهی می‌کنیم. سپس خاصیت Object آن، امکان دسترسی به این شیء تقلید شده را میسر می‌کند.
اکنون اگر مجددا این آزمون واحد را اجرا کنیم، مشاهده خواهیم کرد که بجای صدور استثناء، با موفقیت به پایان رسیده‌است:



گاهی از اوقات جایگزین کردن یک وابستگی null با نمونه‌ی Mock آن کافی نیست

در مثالی که بررسی کردیم، اشیاء mock، کار برآورده کردن نیازهای ابتدایی آزمایش را انجام داده و سبب اجرای موفقیت آمیز آن شدند؛ اما همیشه اینطور نیست:
using Loans.Entities;
using Loans.Services;
using Loans.Services.Contracts;
using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting;
using Moq;

namespace Loans.Tests
{
    [TestClass]
    public class LoanApplicationProcessorShould
    {        
        [TestMethod]
        public void Accept()
        {
            var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m};
            var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0};
            var applicant =
                new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_500_000_0};
            var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant};

            var mockIdentityVerifier = new Mock<IIdentityVerifier>();
            var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();

            var processor = new LoanApplicationProcessor(mockIdentityVerifier.Object, mockCreditScorer.Object);
            processor.Process(application);

            Assert.IsTrue(application.IsAccepted);
        }
    }
}
تفاوت این آزمایش جدید با قبلی، در دو مورد است: مقدار Salary به MinimumSalary تنظیم شده‌است و در آخر Assert.IsTrue را داریم.
اگر این آزمایش را اجرا کنیم، با شکست مواجه خواهد شد. علت اینجا است که هرچند در حال استفاده‌ی از دو mock object به عنوان وابستگی‌های مورد نیاز هستیم، اما تنظیمات خاصی را بر روی آن‌ها انجام نداده‌ایم و به همین جهت خروجی مناسبی را در اختیار LoanApplicationProcessor قرار نمی‌دهند. برای مثال مرحله‌ی بعدی بررسی اعتبار شخص در کلاس LoanApplicationProcessor، فراخوانی سرویس identityVerifier و متد Validate آن است که خروجی آن بر اساس کدهای فعلی، همیشه false است:
_identityVerifier.Initialize();
var isValidIdentity = _identityVerifier.Validate(
    application.Applicant.Name, application.Applicant.Age, application.Applicant.Address);
در قسمت بعدی، کار تنظیم اشیاء mock را انجام خواهیم داد.

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MoqSeries-01.zip