مطالب
استفاده از SignalR در اندروید
همانطور که مطلع هستید، بخش سورس باز مایکروسافت برای برنامه‌نویس‌های جاوا نیز SDKی جهت استفاده از SignalR ارائه کرده است. در اینجا می‌توانید مخزن کد آن را در گیت‌هاب مشاهده کنید. هنوز مستنداتی برای این SDK به صورت قدم به قدم ارائه نشده است. لازم به ذکر است که مراجعه به قسمت‌های نوشته شده در اینجا نیز می‌تواند منبع خوبی برای شروع باشد. در ادامه نحوه استفاده از این SDK را با هم بررسی خواهیم کرد.
ابتدا در سمت سرور یک Hub ساده را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
public class ChatHub : Hub
{
        public void Send(string name, string message)
        {
            Clients.All.messageReceived(name, message);
        }
}
برای سمت کلاینت نیز یک پروژه Android Application داخل Eclipse به صورت زیر ایجاد می‌کنیم:

خوب، برای استفاده از SignalR در پروژه‌ی ایجاد شده باید کتابخانه‌های زیر را به درون پوشه libs اضافه کنیم، همچنین باید ارجاعی به کتابخانه Gson نیز داشته باشیم.

قدم بعدی افزودن کدهای سمت کلاینت برای SignalR می‌باشد. دقت داشته باشید که کدهایی که در ادامه مشاهده خواهید کرد دقیقاً مطابق دستورالمعل‌هایی است که قبلاً مشاهده کرده‌اید. برای اینکار داخل کلاس MainActivity.java کدهای زیر را اضافه کنید:

Platform.loadPlatformComponent( new AndroidPlatformComponent() );
HubConnection connection = new HubConnection(DEFAULT_SERVER_URL);
HubProxy hub = connection.createHubProxy("ChatHub");
connection.error(new ErrorCallback() {
    
    @Override
    public void onError(final Throwable error) {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), error.getMessage(), Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
        
    }
});
hub.subscribe(new Object() {
    @SuppressWarnings("unused")
    public void messageReceived(final String name, final String message) {
        
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), name + ": " + message, Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});
connection.start()
.done(new Action<Void>() {
    
    @Override
    public void run(Void obj) throws Exception {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), "Done Connecting!", Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});
connection.received(new MessageReceivedHandler() {
    @Override
    public void onMessageReceived(final JsonElement json) {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                JsonObject jsonObject = json.getAsJsonObject();
                JsonArray jsonArray =jsonObject.getAsJsonArray("A");
                Toast.makeText(getApplicationContext(), jsonArray.get(0).getAsString() + ": " + jsonArray.get(1).getAsString(), Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});

همانطور که مشاهده می‌کنید توسط قطعه کد زیر SKD مربوطه در نسخه‌های قدیمی اندروید نیز بدون مشکل کار خواهد کرد:

Platform.loadPlatformComponent( new AndroidPlatformComponent() );

در ادامه توسط متد createHubProxy ارجاعی به هابی که در سمت سرور ایجاد کردیم، داده‌ایم:

HubProxy hub = connection.createHubProxy("ChatHub");

در ادامه نیز توسط یک روال رویدادگردان وضعیت اتصال را چک کرده‌ایم. یعنی در زمان بروز خطا در نحوه ارتباط یک پیام بر روی صفحه نمایش داده می‌شود:

connection.error(new ErrorCallback() {
    
    @Override
    public void onError(final Throwable error) {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), error.getMessage(), Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
        
    }
});
در ادامه نیز توسط کد زیر متد پویایی که در سمت سرور ایجاد کرده بودیم را جهت برقراری ارتباط با سرور اضافه کرده‌ایم:
hub.subscribe(new Object() {
    @SuppressWarnings("unused")
    public void messageReceived(final String name, final String message) {
        
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), name + ": " + message, Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});
برای برقراری ارتباط نیز کدهای زیر را اضافه کرده‌ایم. یعنی به محض اینکه با موفقیت اتصال با سرور برقرار شد پیامی بر روی صفحه‌نمایش ظاهر می‌شود:
connection.start()
.done(new Action<Void>() {
    
    @Override
    public void run(Void obj) throws Exception {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                Toast.makeText(getApplicationContext(), "Done Connecting!", Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});
در نهایت نیز برای نمایش اطلاعات دریافت شده کد زیر را نوشته‌ایم:
connection.received(new MessageReceivedHandler() {
    @Override
    public void onMessageReceived(final JsonElement json) {
        runOnUiThread(new Runnable() {
            public void run() {
                JsonObject jsonObject = json.getAsJsonObject();
                JsonArray jsonArray =jsonObject.getAsJsonArray("A");
                Toast.makeText(getApplicationContext(), jsonArray.get(0).getAsString() + ": " + jsonArray.get(1).getAsString(), Toast.LENGTH_LONG).show();
            }
        });
    }
});
همانطور که عنوان شد کدهای فوق دقیقاً براساس قواعد و دستورالعمل استفاده از SignalR در سمت کلاینت می‌باشد.

مطالب
روش‌های مختلف انجام چند کار به صورت همزمان در C# .NET - قسمت اول
آیا تا به حال لیستی از دیتا داشته‌اید که بخواهید بر روی آنها کاری را انجام دهید؟ مثلا لیستی از مشتریان که باید برای تک تک آنها Pdf ای را بسازید، یا لیستی از مشتریان که باید برای تک تک آنها بیمه نامه صادر کنید، یا مثلا لیست اطلاعات بلیط‌های قابل فروش را گرفته‌اید و برای تک تک آنها می‌خواهید کمیسیون حساب کنید و ...

در اکثر مواقعی کاری که برای تک تک آیتم‌ها قرار است انجام شود، ساده است و با استفاده از یک حلقه foreach کار تمام میشود. اما در بعضی مواقع کار زمانبر است؛ حال یا به علت وجود کاری CPU bound مثل درست کردن Pdf و محاسبات، یا کار IO Bound است مثل ارسال یک HTTP Request به ازای هر مشتری، یا ذخیره کردن چیزی در دیتابیس که هم CPU bound است و هم IO bound و ترکیبی از مواردی که گفتیم را دارد.

فرض کنیم صد مشتری داریم و برای تک تک آنها میخواهیم کاری انجام دهیم. اگر از یک foreach ساده استفاده کنیم و هر عمل یک ثانیه طول بکشد، کل روال 100 ثانیه طول می‌کشد که جالب نیست.
public async Task Sample()
{
    var customers = await GetCustomersFromSomeWhere();

    foreach (var customer in customers)
    {
        await DoSomethingWithCustomer(customer);
    }
}
با اندکی جستجو در اینترنت به Task.WhenAll می‌رسیم و مشکلی که دارد این است که هر 100 کار را با هم شروع می‌کند که میتواند اثرات مخربی روی کلیت عملکرد سرور بگذارد:
public async Task Sample()
{
    var customers = await GetCustomersFromSomeWhere();
    await Task.WhenAll(customers.Select(c => DoSomethingWithCustomer(c)));
}
اگر چه می‌توانیم خودمان آیتم‌ها را دسته بندی کنیم و مثلا هر 25 تا 25 آنها را با هم پردازش کنیم، ولی این دسته بندی خیلی معقول نیست، چون RX اینجاست!
public async Task Sample()
{
    var customers = await GetCustomersFromSomeWhere();

    await customers.Select(c => Observable.FromAsync(() => DoSomethingWithCustomer(c))).Merge(maxConcurrent: 25);
}
به خاطر وجود maxConcurrent: 25 در دستور فوق، مشتری‌ها بسته به وضعیت کلی سرور، حداکثر 25 تا 25 تا پردازش می‌شوند، ولی ممکن است مثلا 10 تا 10 پردازش شوند. البته انتظار هوشمندی خیلی زیادی از آن نداشته باشید.

استفاده از Rx وقتی که دستورات داخل DoSomethingWithCustomer به صورت IO bound باشند (اتصال به دیتابیس و ارسال Http Request و ...) به خوبی جواب می‌دهد. ولی اگر دستورات داخل DoSomethingWithCustomer به صورت CPU bound باشند، مثل محاسبات یا ساختن Pdf و ... دیگر این روش جواب نمی‌دهد و اینجاست که باید از Task Parallel Library استفاده کنیم ( البته Task Parallel Libraray یا به اختصار TPL هم برای IO Bound و هم برای CPU Bound مناسب است).
برای استفاده از TPL داریم:
public async Task Sample()
{
    var customers = await GetCustomersFromSomeWhere();

    ActionBlock<Customer> action = new ActionBlock<Customer>(c => DoSomethingWithCustomer(c), new ExecutionDataflowBlockOptions
    {
        MaxDegreeOfParallelism = 25
    }); 

    foreach (var customer in customers)
    {
        action.Post(customer);
    }

    action.Complete();

    await action.Completion;
}
همانطور که می‌بینید، بحث 25 تا 25 تا اجرا کردن در اینجا نیز وجود دارد، با این تفاوت که بسیار هوشمندانه‌تر کارها را به صورتی پیش می‌برد که از منابع سرور به بهینه‌ترین شکل ممکن استفاده شود و همین TPL را هم برای اعمال IO bound و هم اعمال CPU bound مناسب می‌کند.

سایر گزینه هایی که داریم شامل Parallel Linq و Parallel.ForEach است که عموما برای کارهای CPU bound مناسبند.
گزینه‌هایی از قدیم نیز وجود دارند، مانند استفاده از Thread و Semaphore و ... که ابدا استفاده مستقیم از آنها توصیه نمیشود.
البته با TPL و RX میشود کارهای خیلی بیشتری نیز انجام داد و این دو فقط برای این سناریو ساخته نشده‌اند و همه جا جایگزین یکدیگر نیستند و هر دو دنیای وسیعی هستند که توصیه می‌کنم به هر دو نگاهی بیاندازید. همچنین TPL تا جایی که می‌دانم جزو مواردی است که در بیرون از دنیای NET. وجود ندارد و یکی از ارزشمندترین ویژگی‌های Unique در NET. است که به این سادگی چنین مسئله‌ای با این کیفیت حل شود.

توجه داشته باشید که اگر فرآیندی که برای تک تک Customer‌ها در مثال فوق قرار است انجام شود، خود یک روال سنگین و زمان بر باشد، بهتر است از روش‌های دیگری مبتنی بر Event processing و ابزارهایی چون Azure Service Bus یا Mass Transit استفاده کنیم که کمک می‌کنند اگر مثلا سه سرور داریم، بار پردازش آن 100 مشتری مثال ما، بین سه سرور هم پخش شود که این مورد پیچیدگی‌های خود را دارد و در اینجا که فرض بر این است که سناریو خیلی پیچیده و میزان بار خیلی زیاد نیست و همچنین نیازی هم به استفاده از این موارد و اضافه کردن پیچیدگی‌های بیشتر به برنامه نیست. در واقع TPL علیرغم کار بسیار ارزشمندی که می‌کند، در نهایت یک Nuget Package است که در یک دستگاه موبایل Android و با Xamarin نیز قابل استفاده است.

البته این همه داستان نیست. برای مثال در صورتی که فرآیندی بخواهد به صورت Concurrent / Parallel انجام شود و در انجام آن از Entity Framework Db Context استفاده شده باشد، کد به مشکل بر میخورد و خطا می‌دهد، چون یک Instance از DbContext مناسب انجام چند کار همزمان نیست. به واقع تمامی Objectهایی که Thread Safe نباشند، در روش‌های فوق به مشکل بر میخوردند. همچنین بحث مدیریت کردن Transaction در صورتی که بخواهید با دیتابیس هم کار کنید نیز خود مسئله‌ای است که باید حل شود.
حل مسائلی که گفته شد و ادغام کردن روش‌های فوق با بحث Dependency Injection و ... موضوع بحث قسمت بعدی این مطلب است.
اشتراک‌ها
دریافت Visual Studio Community 2017 RC

Visual Studio Community 2017 RC is a free, fully featured, and extensible IDE for individual developers, open source projects, education and academic research. You can create applications for Android, iOS, Windows and the web. Integrated Azure tools make it e 

دریافت Visual Studio Community 2017 RC
مطالب
اجزاء معماری سیستم عامل اندروید (قسمت دوم رمزنگاری اندروید) :: بخش ششم
ذخیره داده‌ها در اندروید
اندروید برنامه‌های کاربردی را در زمینه‌ی (context) امنیت جداگانه‌ای اجرا و برای اجرای آنها زمینه‌های خاصی را در سیستم عامل تعیین تکلیف می‌کند و این برای ما کاملا شفاف است که در این سیستم عامل بزرگ و گسترده چه تدابیری ارائه شده است. این بدان معنا است که هر برنامه با UID و GID خود اجرا خواهد شد. برای مثال زمانیکه در یک برنامه اطلاعاتی را می‌نویسید، برنامه‌های دیگر قادر نخواهند بود آن داده‌ها را بخوانند.
اگر می‌خواهید اطلاعاتی را بین برنامه‌ها به اشتراک بگذارید، پس باید به صراحت این اشتراک گذاری را با استفاده از یک تامین‌کننده محتوا به اشتراک بگذارید تا امنیت قابل توجهی بین آنها ایجاد شود. اندروید به شما اجازه می‌دهد تا داده‌ها را با استفاده از پنج گزینه مختلف ذخیره کنید. این شما هستید که باید تصمیم بگیرید که چگونه داده‌های خاص خود را براساس الزامات پروژه ذخیره کنید. به تصویر زیر دقت کنید:
در این تصویر اطلاعات کاملی از مکانیزم ذخیره سازی داده‌ها در پلتفرم اندروید مشاهده می‌کنید.


ما می‌توانیم داده‌های خود را در یک بانک از نوع SQLite در نظر بگیریم. پایگاه‌داده به این دلیل، ما را از تصمیم غیرضروری برای اجرای ساختار بی نظم داده‌ها بی‌نیاز می‌کند. بیایید به یک مثال از نحوه ذخیره و بازیابی داده‌ها با استفاده از یکی از این مکانیزم‌ها نگاه کنیم.

Shared Preferences یا اولویت‌های اشتراکی

اولویت‌های مشترک عمدتا برای ذخیره‌سازی تنظیمات برنامه‌ها مفید هستند و تا زمانی که راه‌اندازی مجدد توسط دستگاه انجام شود، معتبر خواهد بود. بیایید بگوییم که باید اطلاعات مربوط به یک سرور ایمیل را ذخیره کنیم که برنامه ما برای بازیابی داده‌ها به آن نیاز دارد.

ما باید نام میزبان ایمیل (hostname) , درگاه (port) و کارگزاری که از SSL استفاده می‌کند را ذخیره کنیم. کلاس زیر این کار را برای ما انجام میدهد به قطعه کد زیر توجه نمایید:

package net.zenconsult.android;
import java.util.Hashtable;
import android.content.Context;
import android.content.SharedPreferences;
import android.content.SharedPreferences.Editor;
import android.preference.PreferenceManager;
public class StoreData {
 public static boolean storeData(Hashtable data, Context ctx) {
  SharedPreferences prefs = PreferenceManager
   .getDefaultSharedPreferences(ctx);
  String hostname = (String) data.get("hostname");
  int port = (Integer) data.get("port");
  boolean useSSL = (Boolean) data.get("ssl");
  Editor ed = prefs.edit();
  ed.putString("hostname", hostname);
  ed.putInt("port", port);
  ed.putBoolean("ssl", useSSL);
  return ed.commit();
 }
}
و بازیابی داده‌ها از طریق کلاس زیر میسر می‌شود
package net.zenconsult.android;
import java.util.Hashtable;
import android.content.Context;
import android.content.SharedPreferences;
import android.preference.PreferenceManager;
public class RetrieveData {
 public static Hashtable get(Context ctx) {
  String hostname = "hostname";
  String port = "port";
  String ssl = "ssl";
  Hashtable data = new Hashtable();
  SharedPreferences prefs = PreferenceManager
   .getDefaultSharedPreferences(ctx);
  data.put(hostname, prefs.getString(hostname, null));
  data.put(port, prefs.getInt(port, 0));
  data.put(ssl, prefs.getBoolean(ssl, true));
  return data;
 }
}
کلاس main برای ذخیره داده‌ها بدین صورت نوشته خواهد شد
package net.zenconsult.android;
import java.util.Hashtable;
import android.app.Activity;
import android.content.Context;
import android.os.Bundle;
import android.util.Log;
import android.widget.EditText;
public class StorageExample1Activity extends Activity {
 /** Called when the activity is first created. */
 @Override
 public void onCreate(Bundle savedInstanceState) {
  super.onCreate(savedInstanceState);
  setContentView(R.layout.main);
  Context cntxt = getApplicationContext();
  Hashtable data = new Hashtable();
  data.put("hostname", "smtp.gmail.com");
  data.put("port", 587);
  data.put("ssl", true);
  if (StoreData.storeData(data, cntxt))
   Log.i("SE", "Successfully wrote data");
  else
   Log.e("SE", "Failed to write data to Shared Prefs");
  EditText ed = (EditText) findViewById(R.id.editText1);
  ed.setText(RetrieveData.get(cntxt).toString());
 }
}
با توجه به مثال فوق، خروجی ما در انتها به صورت زیر خواهد بود که تصویر زیر توضیحات بالا را پوشش می‌دهد.


مطالب
ابزارهای سراسری در NET Core 2.1.
مفهوم «ابزارها» و یا «project tools» از نگارش اول NET Core. به همراه آن است؛ مانند تنظیم زیر در فایل csproj برنامه‌ها:
<ItemGroup>
   <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools.DotNet" Version="2.0.0" />
</ItemGroup>
که سبب فعالسازی ابزار dotnet ef می‌شود و توسط آن می‌توان دستورات dotnet ef database update و یا dotnet ef migrations add را بر روی پروژه‌ی جاری اجرا کرد. در این حالت برنامه dotnet.exe، هاست اجرایی این ابزارهای محلی و مختص به یک پروژه است.
این ایده نیز از npm و ابزارهای محلی و مختص به یک پروژه‌ی آن گرفته شده‌است. اما npm امکان نصب این ابزارها را به صورت سراسری نیز دارد که امکان وجود linters ، test runners و یا  development web servers را میسر کرده‌است و در این حالت نیازی نیست یک چنین ابزارهایی را به ازای هر پروژه نیز یکبار نصب کرد.


معرفی ابزارهای سراسری در NET Core 2.1.

اگر SDK جدید NET Core 2.1 را نصب کرده باشید، پس از Build یک پروژه‌ی مبتنی بر NET Core 2.0. (که توسط فایل global.json، شماره SDK آن محدود و مقید نشده‌است) یک چنین پیام‌های اخطاری را مشاهده خواهید کرد:
warning : Using DotNetCliToolReference to reference 'Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools.DotNet' is obsolete and can be removed from this project. This tool is bundled by default in the .NET Core SDK.
warning : Using DotNetCliToolReference to reference 'Microsoft.DotNet.Watcher.Tools' is obsolete and can be removed from this project. This tool is bundled by default in the .NET Core SDK.
یکی از ویژگی‌های جدید NET Core 2.1 معرفی global tools یا ابزارهای سراسری آن است. هدف از آن، تهیه برنامه‌های کنسول مبتنی بر NET Core. است که توسط NuGet توزیع و به روز رسانی می‌شوند. توسعه دهندگان جاوا اسکریپت با یک چنین مفهومی تحت عنوان ابزارهای سراسری NPM آشنا هستند (NPM global tools)؛ همان سوئیچ g- که یک ابزار جاوا اسکریپتی را به صورت سراسری نصب می‌کند؛ مانند کامپایلر TypeScript.
پیام‌های اخطار فوق نیز به این معنا هستند که دیگر نیازی نیست تا برای اجرای دستور dotnet watch run، حتما ابزار پروژه‌ی Microsoft.DotNet.Watcher.Tools را به صورت دستی به تمام فایل‌های csproj خود اضافه کنید. ابزار Watcher و یا EntityFrameworkCore.Tools اکنون جزو ابزارهای سراسری NET Core 2.1. هستند و بدون نیازی به افزودن ارجاع خاصی به آن‌ها، هم اکنون در تمام پروژه‌های NET Core. شما قابل دسترسی و استفاده هستند. بنابراین ارجاعات مستقیم به آن‌ها را حذف کنید؛ چون غیرضروری می‌باشند.


روش نصب ابزارهای سراسری در NET Core.

روش نصب ابزارهای سراسری NET Core. به صورت زیر است:
 dotnet tool install -g example
با این دستور، برنامه‌ی فرضی example از نیوگت دریافت شده و ابتدا در یکی از دو پوشه‌ی زیر، فایل فشرده شده‌ی آن باز خواهد شد:
 %USERPROFILE%\.dotnet\toolspkgs (Windows)
 $HOME/.dotnet/toolspkgs (macOS/Linux)
و سپس در ویندوز، در مسیر زیر قرار خواهد گرفت (محل نصب نهایی):
 %USERPROFILE%\.dotnet\tools
این مسیر در لینوکس به صورت زیر است:
 ~/.dotnet/tools

در حال حاضر برای عزل این برنامه‌ها باید به یکی از این مسیرها مراجعه و آن‌ها را دستی حذف کرد (در هر دو مسیر toolspkgs و tools باید حذف شوند).


یک نمونه از این ابزارها را که dotnet-dev-certs نام دارد، پس از نصب SDK جدید، در مکان‌های یاد شده، خواهید یافت. کار این ابزار سراسری، تولید یک self signed certificate مخصوص برنامه‌های ASP.NET Core 2.1 است که پیشتر در مطلب «اجبار به استفاده‌ی از HTTPS در حین توسعه‌ی برنامه‌های ASP.NET Core 2.1» آن‌را بررسی کردیم.

نکته 1: بر اساس تصویر فوق، در خط فرمان، دستور dotnet-dev-certs را صادر کنید. اگر پیام یافت نشدن این دستور یا ابزار را مشاهده کردید، به معنای این است که مسیر نصب آن‌ها به PATH سیستم اضافه نشده‌است. با استفاده از دستورات ذیل می‌توانید این مسیر را به PATH سیستم اضافه کنید:
Windows PowerShell:
setx PATH "$env:PATH;$env:USERPROFILE/.dotnet/tools"
Linux/macOS:
echo "export PATH=\"\$PATH:\$HOME/.dotnet/tools\"" >> ~/.bash_profile

نکته 2: اگر به این مسیرها دقت کنید، این ابزارها صرفا برای کاربر جاری سیستم نصب می‌شوند و مختص به او هستند؛ به عبارتی user-specific هستند و نه machine global.


روش ایجاد ابزارهای سراسری NET Core.

همانطور که عنوان شد، ابزارهای سراسری NET Core. در اصل برنامه‌های کنسول آن هستند. به همین جهت پس از نصب SDK جدید، در یک پوشه‌ی جدید، دستور dotnet new console را اجرا کنید تا یک برنامه‌ی کنسول جدید مطابق آن ایجاد شود. سپس فایل csproj آن‌را به صورت زیر ویرایش کنید:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">  
   <PropertyGroup>
     <OutputType>Exe</OutputType>
     <IsPackable>true</IsPackable>
     <PackAsTool>true</PackAsTool>
     <TargetFramework>netcoreapp2.1</TargetFramework>
   </PropertyGroup>  
</Project>
در اینجا دو خاصیت IsPackable و PackAsTool جدید بوده و مختص به ابزارهای سراسری NET Core. هستند. تنظیم همین دو خاصیت برای تبدیل یک برنامه‌ی کنسول معمولی به ابزار سراسری کافی است.
پس از آن برای تهیه‌ی یک بسته‌ی نیوگت از آن، دستور زیر را اجرا کنید:
 dotnet pack -c Release
پس از ارسال فایل nupkg حاصل به سایت نیوگت، کاربران آن می‌توانند توسط دستور زیر آن‌را نصب کنند:
 dotnet tool install -g package-name
مطالب
تقویم شمسی در Xamarin Forms
BitDatePicker یک Date Picker، برای استفاده در برنامه‌هایی مبتنی بر زمارین فرم (Android - iOS - UWP) است.

مهم‌ترین ویژگی ها:
  • پشتیبانی از تمامی Calendar System هایی که noda time ساپورت می‌کند؛ اعم از شمسی، قمری، میلادی و ...
  • پشتیبانی از تمامی Locale هایی که NET. پشتیبانی می‌کند؛ اعم از فارسی، عربی، انگلیسی و ...
  • قابلیت ارائه Template سفارشی شده برای UI
  • سازگار شده با MVVM
بر روی گیت هاب یک نمونه کد که در آن از کنترل BitDatePicker استفاده شده، قرار داده‌ایم. در ادامه  توضیح مختصری را از نحوه‌ی استفاده‌ی از آن داریم.

چگونه BitDatePicker را در پروژه‌ی خود داشته باشیم؟
  • دریافت و نصب پکیج Bit.CSharpClient.Controls از nuget.
  • اضافه کردن کدهای زیر در کلاس AppDelegate پروژه‌ی iOS و کلاس Main Activity در Android و کلاس App پروژه‌ی UWP قبل از Forms.Init .
BitCSharpClientControls.Init();

چگونگی استفاده از BitDatePicker در فرم Xaml: 
  • اضافه کردن namepsace های زیر در فرم Xaml:

  • xmlns:bitControls="clr-namespace:Bit.CSharpClient.Controls;assembly=Bit.CSharpClient.Controls"
    xmlns:noda="clr-namespace:NodaTime;assembly=NodaTime"

    مثال تقویم شمسی:
<bitControls:BitDatePicker
    Text="لطفا یک روز را انتخاب کنید" 
    Culture="Fa"
    DateDisplayFormat="dd MMM yyyy"
    CalendarSystem="{x:Static noda:CalendarSystem.PersianArithmetic}"
    FlowDirection="RightToLeft" 
    SelectedDate =" {Binding SelectedDate}"/>

برای داشتن تقویم شمسی  با اعداد فارسی تنها کافی است از یک Font که همیشه اعداد فارسی را در خود دارد مثل Vazir-FD-WOL، استفاده کنیم. فونتی سبک، سورس باز و زیبا! (FD مخفف Farsi Digit و WOL مخفف Without Latin است)

برای درک بهتر از نحوه‌ی استفاده‌ی از این Date Picker، نگاهی به Sample های آن بیاندازید. همچنین می‌توانید در همینجا نیز سؤالات خود را بپرسید؛ یا این که در Stackoverflow.com سوال ایجاد کنید و یا در GitHub یک Issue را ثبت کنید.

مطالب
آموزش نصب مک بر روی Virtual Box
پیرو مطالب آموزشی وب سایت در رابطه با توسعه برنامه‌های Cross Platform توسط Xamarin  که میتوانید در این قسمت آن‌ها را ببینید، نیاز به نصب سیستم عامل مک برای توسعه  اپلیکیشن‌های مخصوص iDevice‌ها داریم. از آنجا که سخت افزار‌های اپل فوق العاده گران می‌باشند، تهیه آن برای یادگیری این پلتفرم مقرون به صرفه نیست. لذا سعی کردم آموزش کاملی از نصب این سیستم عامل را بر روی مجازی ساز‌ها و کامپیوتر واقعی تهیه کنم و در اختیار دوستان قرار دهم تا بتوانند نیاز خود برای دسترسی به این سیستم عامل را مرتفع کنند.
روش‌های مختلفی برای این کار وجود دارند:
  • استفاده از شبیه ساز‌ها مانند Virtual Box یا VMWare
  • استفاده از نسخه دستکاری شده که بتوانید بر روی سیستم سخت افزاری خود نصب کنید

مرحله اول : Virtual Box چیست؟

VirtualBox، نرم افزاری برای شبیه سازی ماشین‌های سخت افزاری است که می‌توانید بر روی آن سیستم عامل‌های مختلفی را نصب کنید که توسط سیستم عامل فعلی شما کنترل می‌شوند. ما از واژه‌ی سیستم عامل «میهمان» برای سیستم عامل مجازی و از سیستم عامل «میزبان» برای سیستم جاری خود استفاده خواهیم کرد. در اینجا امکان کنترل منابع سیستم عامل میهمان به راحتی وجود خواهد داشت.
برای نصب این نرم افزار، آن را از این لینک از سایت سازنده، دریافت کنید.

مرحله دوم : ایمیج سیستم عامل مک

ما برای نصب سیستم عامل بر روی ماشین مجازی چند گزینه خواهیم داشت.  برای یافتن آخرین نسخه سیستم عامل مک این لینک می تواند راهنمای خوبی باشد.
  • استفاده از فایل ISO همانند ویندوز
  • استفاده از فایل VMDK آماده
  • ایجاد ایمیج از روی فایل DMG

فایل ISO سیستم عامل
استفاده از فایل ISO در واقع همانند نصب سایر سیستم عامل‌ها می‌باشد. نیاز است تا فایل ISO مربوط به سیستم عامل را دانلود کرده و از آن به عنوان نصاب استفاده کنید. دقت داشته باشید که فایل ISO به تنهایی و با تبدیل فایل DMG به ISO قابل استفاده نخواهد بود. زیرا بوت لودر این سیستم عامل با سیستم عامل‌های مرسوم مانند لینوکس و ویندوز متفاوت می‌باشد. برای پیدا کردن فایل ISO آخرین نسخه سیستم عامل میتوانید عبارتی مشابه با "Mac OS  iso download" را در گوگل جستجو کنید و یا سایتی مانند این میتواند گزینه خوبی برای دریافت این فایل باشد.

فایل VMDK 
این فایل در واقع فایل هارد دیسک مربوط به مجازی ساز می‌باشد. نکته جالب این نوع فایل‌ها این است به صورت استاندارد میتوانند بین مجازی ساز‌های مختلف مانند VMWare Workstation نیز قابل اشتراک گذاری باشند.
برای سهولت در یافتن این فایل، من آخرین نسخه سیستم عامل مک را که در زمان نگارش این مطلب 10.14 با نام Mojave می‌باشد، بر روی اکانت گوگل درایو خودم آپلود کردم که میتوانید آن را در اینجا پیدا کنید:
فایل VMDK در واقع یک هارد دیسک شامل نسخه نصب شده و آماده استفاده سیستم عامل می‌باشد. در واقع راحت‌ترین و ساده‌ترین روش استفاده از این نوع فایل‌ها است که ما هم در این مقاله از آن استفاده خواهیم کرد.
ایجاد ایمیج از روی فایل DMG 
در این روش نیاز به یک سیستم عامل مک دارید که توسط آن بتوانید ایمیج مربوطه را بسازید. از آن جایی که احتمالا  خوانندگان این مطلب دسترسی به سیستم عامل مک را ندارند، در حال حاضر از توضیحات اضافی پرهیز میکنیم.
در آینده پیرو این مطالب سایر روش‌ها را نیز به صورت کامل توضیح خواهم داد. 
مرحله سوم: ایجاد ماشین مجازی

پس از دریافت فایل، آن را از حالت فشرده خارج میکنیم.
نرم افزار VirtualBox را که قبلا دانلود کرده‌ایم باز میکنیم. بالای نرم افزار بر روی گزینه New کلیک کرده، یک ویزارد نمایش داده خواهد شد که به ما کمک میکند یک ماشین مجازی جدید را بسازیم.

در مراحل مختلف، سوالات متعددی برای آماده سازی ماشین مجازی از شما پرسیده خواهد شد. نام آن را Mac قرار دهید. از کادر انتخابی Type، گزینه Mac OS را انتخاب کرده و نسخه 10.13 High Sierra را انتخاب کنید.

در صفحه بعدی شما میزان RAM ای را که به سیستم عامل میهمان اختصاص میدهید، باید مشخص کنید. حداقل 4 گیگابایت رم به سیستم عامل میهمان اختصاص دهید. دقت داشته باشید که میزان آن 50 الی 65 درصد از کل رم سیستم تان باشد.

در مرحله بعدی شما باید تنظیمات مربوط به هارد دیسک را انجام دهید. گزینه “use an existing virtual hard disk file”  را انتخاب کنید. سپس فایلی را که در مرحله قبلی با پسوند VMDK دانلود کرده‌اید، انتخاب کنید.

نهایتا بر روی Finish کلیک کنید تا ماشین میهمان ساخته شود.


مرحله چهارم: ویرایش تنظیمات مربوط به ماشین مجازی


ماشین مجازی را که در مرحله قبلی ایجاد کرده‌اید، باز کنید و بر روی دکمه‌ی Setting کلیک کنید. در دسته بندی System بر روی تب Motherboard  کلیک کنید. گزینه انتخابی Enable EFI را فعال کنید و Chipset را به IHC9 و یا PIIX3 تغییر دهید.


در تب Processor  گزینه Enable PAE/NX را فعال کرده و Core‌ها را به نصف Core‌های سیستم فعلی خود ارتقاء دهید.


در دسته Display، گزینه Video Memory را به 128 مگابایت ارتقا دهید.

شما میتوانید سایر گزینه‌ها را نیز بسته به نیاز خود تغییر دهید.


بر روی تب Storage کلیک کرده و گزینه Use Host I/O Cache را فعال کنید.



مرحله پنجم: استفاده از خط فرمان برای اضافه کردن دستورات خاص

خط فرمان (CMD) را به عنوان Administrator باز کنید.

دستورات زیر را وارد کنید. دقت داشته باشید که بجای Your VM Name؛ نام ماشین مجازی خود را وارد کنید؛ در مثال ما Mac

cd "C:\Program Files\Oracle\VirtualBox\"
VBoxManage.exe modifyvm "Your VM Name" --cpuidset 00000001 000106e5 00100800 0098e3fd bfebfbff
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/efi/0/Config/DmiSystemProduct" "iMac11,3"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/efi/0/Config/DmiSystemVersion" "1.0"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/efi/0/Config/DmiBoardProduct" "Iloveapple"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/smc/0/Config/DeviceKey" "ourhardworkbythesewordsguardedpleasedontsteal(c)AppleComputerInc"
VBoxManage setextradata "Your VM Name" "VBoxInternal/Devices/smc/0/Config/GetKeyFromRealSMC" 1

VirtualBox را قبل از اجزای این دستورات ببندید و سپس این دستورات را اجرا کنید.


مرحله ششم: اجرای سیستم عامل مک نسخه 10.14 بر روی Virtual Box


ماشین مجازی را که ایجاد کرده اید، باز کنید و بر روی start کلیک کنید:


صفحه فوق را باید مشاهده کنید. در صورت بروز هر گونه مشکلی، سوال خود را ذیل این مطلب مطرح کنید.

تنظیمات اولیه و نام کاربری سیستم عامل را وارد کنید و تمام!


دقت داشته باشید که استفاده از این روش ممکن است با تجربه کاری یک مک بر روی سخت افزار اصلی به کلی متفاوت باشد. ما از این روش برای جبران محدودیت خود برای توسعه استفاده میکنیم.

خوشبختانه برای کار با Xamarin.iOS شما مجبور به کد نویسی بر روی مک نخواهید بود و تنها پروسه بیلد پروژه بر روی آن انجام خواهد شد. لذا مشکلات کارآیی آن بر روی روند کار شما تاثیر چندانی نخواهد داشت. البته برای نصب این سیستم عامل به صورت مجازی توصیه می‌شود از هارد SSD استفاده کنید.



نحوه‌ی رفع مشکلات سخت افزاری و درایوری


در صورتیکه در مراحل نصب و یا پس از نصب سیستم عامل، کیبرد و یا ماوس کار نمیکنند، میتوانید مراحل زیر را انجام دهید:

به سایت VirtualBox.org رفته و آخرین نسخه‌ی Extension Pack را دانلود کنید.

سپس VirtualBox را باز کنید و از منوی فایل، گزینه‌ی Preferences را انتخاب کنید: 

بر روی برگه‌ی Extensions کلیک کرده و گزینه‌ی Add را انتخاب کنید:

در مرورگر فایل باز شده، فایلی را که دانلود کرده‌اید، انتخاب کنید. سپس بر روی Install کلیک کنید. در صفحه‌ی توافقنامه نمایش داده شده، به پایین متن اسکرول کنید و I Agree  را انتخاب کنید.

در صورتی که بعد از اعمال تغییرات فوق، مشکل همچنان باقی بود، می‌توانید در تنظیمات VM خود در تب  USB، گزینه‌ی USB 3.0 (xHCI) Controller.  را انتخاب کنید.


در صورتیکه مشکلات دیگری نظیر شناسایی درایور‌ها و یا سایر موارد را داشتید، می‌توانید زیر همین مطلب، سؤالات خود و یا بازخورد خود در رابطه با این مقاله را مطرح کنید. 

مطالب
راهنمای گام به گام انتقال پروژه از MVC 5 به MVC 6
با اینکه چند ماهی از انتشار نسخه‌های مختلف ASP.NET 5 و MVC 6 می‌گذرد و مطالب زیادی هم در همین سایت در مورد ویژگی‌ها و امکانات جدید آن قرار داده شده، اما شاید افرادی هم باشند که مانند من از تغییرات زیادی که در ساختار پروژه‌ها در MVC 6 به وجود آمده این ترس را داشته باشند که مهاجرت به آن، کار سخت و زمانبری است و ترجیح می‌دهند که پروژه‌های قدیمی خود را به همان حالت حفظ کنند و همین امر باعث شده که از لذت امکانات جدید و فوق العاده‌ی ASP.NET 5 محروم بمانند. خب باید بگویم که من این کار را برای پروژه‌ی خودم انجام دادم و پیچیدگی زیادی ندارد. در ادامه سعی می‌کنم، گام به گام مراحلی را که طی کرده‌ام خدمتتان عرض کنم و تجربیاتی را که در این بین کسب نموده‌ام، در اختیارتان قرار دهم.

شما برای این کار باید چند مرحله را انجام دهید:

مرحله‌ی اول: یک پروژه‌ی جدید بسازید

در ویژوال 2015 یک پروژه‌ی جدید را از نوع ASP.NET Web Application ایجاد نمایید. نام دلخواهی را قرار داده و در قسمت بعد ASP.NET 5 Empty template را انتخاب نمایید. پروژه را اجرا کنید تا از صحت و درستی آن مطمئن شوید.
نکته: برای اینکار می‌توانید پروژه را از نوع ASP.NET 5 Web Application نیز انتخاب نمایید و مراحل کوتاه‌تری را طی نمایید. اما راه اندازی دستی قسمت‌های مختلف پروژه برای یکبار، به درک بهتر ساختار آن کمک زیادی می‌کند. از طرفی کار کردن بر روی یک پروژه‌ی تمیز و خالی، برای انتقال داده‌های مورد نیاز از یک پروژه‌ی دیگر، از بروز خطاهای پیش بینی نشده و تداخل‌های احتمالی نیز جلوگیری می‌کند.

مرحله‌ی دوم: اعمال تنظیمات جهت استفاده‌ی از MVC

همان طور که مشاهده می‌کنید در این پروژه دیگر خبری از web.config نیست. اما نگران نباشید، امکان اعمال تنظیمات، باز هم وجود دارد و فقط به فایل‌های json منتقل شده‌اند که project.json هم یکی از آن‌هاست. برای استفاده‌ی از Microsoft.AspNet.Mvc فقط کافی است فایل project.json را باز کنید و در قسمت "dependencies" پکیج "Microsoft.AspNet.Mvc" را به آن اضافه نمایید تا به صورت خودکار دانلود و به پروژه اضافه گردد.

"dependencies": {
    "Microsoft.AspNet.Server.IIS": "1.0.0-beta5",
    "Microsoft.AspNet.Server.WebListener": "1.0.0-beta5",
    "Microsoft.AspNet.Mvc": "6.0.0-beta5"
  },
همان طور که می‌بینید خبری از فایل Global.asax و همچنین فایل‌های موجود در پوشه‌ی App_Start هم نیست. خب در عوض Routing به فایل startup.cs منتقل شده است. این فایل را باز کنید و دو تغییر زیر را در آن انجام دهید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
      services.AddMvc();
}

public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
     app.UseMvc(routes =>
     {
            routes.MapRoute(
                    name: "default",
                    template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
       });
}
تنها کاری که در این مرحله می‌ماند، ایجاد یک view و controller تستی در پروژه است تا کار را تا همین‌جا تست کنید. سپس دو پوشه‌ی Controllers و Views را اضافه کنید. یک کنترلر جدید را به نام HomeController به پوشه‌ی Controller و سپس متناسب با آن یک پوشه‌ی جدید را به نام Home در پوشه‌ی Views اضافه نمایید. در آخر هم یک View به نام Index در مسیر Views/Home اضافه نمایید و داخل آن را به صورت زیر قرار دهید:
<h1>My First MVC6 Website!</h1>
دقت کنید ساختار پروژه تا به اینجای کار به شکل زیر خواهد شد:


برنامه را اجرا کنید تا خروجی مورد انتظار را مشاهده نمایید.


مرحله‌ی سوم: انتقال فایل‌های پروژه‌ی قبلی به پروژه‌ی جدید

خب زمان انتقال فایل‌ها فرا رسیده است. برای این منظور باید تمام فایل‌های client-side، شامل استایل‌ها و فایل‌های js و نیز فایل‌های موجود در پوشه‌های model و view و controller، به پروژه‌ی جدید منتقل شوند. بهتر است تمام فایل‌ها را با هم انتقال ندهید. با یک فایل سبک شروع کنید. در صورت موفقیت آمیز بودن بقیه را هم منتقل کنید. به عنوان مثال می‌توانید از کنترلر Home شروع کنید که معمولا اکشن‌های Contact و About را دارا هستند. تمام محتویات این کنترلر را انتقال دهید و به این نکته نیز توجه داشته باشید که خروجی تمامی این اکشن‌ها در MVC 5 از نوع ActionResult است؛ ولی در MVC6 به IActionResult تغییر می‌کند. اما چندان هم مهم نیست؛ چرا که با ActionResult هم مشکلی نخواهد داشت.
View‌های مربوط به این controller را نیز به پوشه‌ی Views/Home منتقل نمایید و پروژه را بار دیگر اجرا نمایید. حال باید نمایی از محتوای این فایل‌ها بدون اعمال استایل‌ها را مشاهده نمایید.
همان طور که می‌دانیم MVC 5 برای استایل صفحات خود از bootstrap استفاده می‌کند و فایل‌های مورد نیاز آن در پوشه‌های Content و Script -که در root سایت موجود هستند- قرار دارند و نیز ارجاع به این فایل‌ها در Layout.cshtml_ قرار دارد. اما در MVC 6 قضیه کمی متفاوت و البته بهتر شده است. در MVC 6 تمام فایل‌های client-side شامل css و js در پوشه‌ی wwwroot قرار دارند و ما می‌تواینم فایل‌های bootstrap و غیره را از پروژه‌ی خود، به این مکان کپی نماییم. ولی روش بهتر، استفاده از ابزارهای bower و gulp برای این کار است. همان طور که میدانید bower یک package manager برای نصب، به روزرسانی و مدیریت کتابخانه‌های سمت کلاینت و gulp نیز یک task runner برای انجام کارهای مختلف از قبیل script minification و ... در سمت کلاینت است. gulp و bower به طور تو کار در ویژوال 2015 پشتیبانی می‌شوند و حتی اگر پروژه‌ی خود را از نوع ASP.NET 5 Web Application انتخاب کرده باشید، به صورت پیش فرض از آنها استفاده می‌کند.
در اینجا برای استفاده، ابتدا یک فایل از نوع Bower JSON Configuration را به root پروژه اضافه کرده و آن را bower.json بنامید و در خاصیت "dependencies" آن bootstrap, jquery,  jquery-validation, jquery-validation-unobtrusive را اضافه نمایید.

نکته: من در این قسمت، در restore کردن پکیج‌ها با استفاده از bower، با خطای زیر مواجه شدم:

visual 2015 ECMDERR Failed to execute "git ls-remote --tags --heads git://github.com/jquery/jquery.git", exit code of #-532462766

من از نسخه‌ی Visual Studio 2015 Update 1 CTP استفاده می‌کنم، ولی ظاهرا این مشکل در نسخه‌های دیگر هم وجود دارد و فایل bower.cmd ویژوال به درستی کار نمی‌کند. من برای حل این مشکل، ابتدا git را نصب کردم و در تنظیمات bower، مسیر پیش فرض ویژال رو به مسیر نصب git تغییر دادم. یعنی در پروژه بر روی پوشه‌ی Bower کلیک راست و configure external tools را انتخاب کردم و تیک $(DevEnvDir)\Extensions\Microsoft\Web Tools\External\git را برداشته و در عوض مسیر پیش فرض خودم یعنی C:\Program Files\Git\bin را اضافه کردم. 

اگر راه درست و اصولی‌تری برای حل این مشکل وجود دارد ممنون می‌شوم دوستان راهنمایی بفرمایند.

خب بعد از اضافه کردن خاصیت dependencies و پکیج‌های مورد نیاز، خاصیت exportsOverride را نیز مانند نمونه به فایل bower.json اضافه نمایید.

{
  "name": "ASP.NET",
  "private": true,
  "dependencies": {
    "bootstrap": "3.3.6",
    "jquery": "2.1.4",
    "jquery-validation": "1.14.0",
    "jquery-validation-unobtrusive": "3.2.4"
  },
  "exportsOverride": {
    "bootstrap": {
      "js": "dist/js/*.*",
      "css": "dist/css/*.*",
      "fonts": "dist/fonts/*.*"
    },

    "jquery": {
      "": "jquery.{js,min.js,min.map}"
    },
    "jquery-validation": {
      "": "jquery.validate.js"
    },
    "jquery-validation-unobtrusive": {
      "": "jquery.validate.unobtrusive.{js,min.js}"
    }
  }
}
Bower به صورت خودکار پکیج‌ها و وابستگی‌های آن‌ها را دانلود می‌کند، ولی توجه نمایید که هنوز فایل‌ها در پوشه‌ی wwwroot قرار نگرفته‌اند و قابل استفاده نیستند. پس باید از gulp کمک بگیریم تا این فایل‌ها را پردازش و در wwwroot قرار دهد. برای نصب gulp در پروژه، یک فایل NPM configuration به پروژه اضافه می‌کنیم و آن را package.json می‌نامیم. خاصیت "devDependencies" آن را همانند زیر تکمیل می‌کنیم:
"devDependencies": {
    "gulp": "3.9.0",
    "rimraf": "2.4.4",
    "gulp-concat": "2.6.0"
  }
بعد از ذخیره‌ی تغییرات باید پوشه‌ی NPM را در مسیر Dependencies مشاهده نمایید که شامل gulp و بقیه پکیج‌ها باشد.

حال که از نصب بودن gulp در پروژه مطمئن هستید فایل تنظیمات آن یعنی یک فایل Gulp Configuration را به root پروژه اضافه نمایید و آن را Gulpfile.js بنامید. برای استفاده از bower باید تنظیمات gulp را به صورت زیر انجام دهید:
var gulp = require('gulp');
var rimraf = require('rimraf');

var paths = {
    bower: "./bower_components/",
    lib: "./wwwroot/lib/"
};

gulp.task('clean', function (callback) {
    rimraf(paths.lib, callback);
});

gulp.task('default', ['clean'], function () {
    var bower = {
        "bootstrap": "bootstrap/dist/**/*.{js,map,css,ttf,svg,woff,eot}",
        "jquery": "jquery/jquery*.{js,map}",
        "jquery-validation": "jquery-validation/jquery.validate.js",
        "jquery-validation-unobtrusive":
                "jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.js"
    };

    for (var destinationDir in bower) {
        gulp.src(paths.bower + bower[destinationDir])
                .pipe(gulp.dest(paths.lib + destinationDir));
    }
});
تنظیمات مورد نیاز برای استفاده‌ی از bower و gulp تمام شد. حال باید از این ابزارها برای مدیریت فایل‌های client-side خود استفاده نماییم. روی Gulpfile.js کلیک راست کرده و Task Runner Explorer را انتخاب نمایید. از پنجره‌ی سمت چپ روی default دوبار کلیک نمایید تا خروجی زیر نمایان شود.


اگر پردازش فوق با موفقیت و بدون خطا انجام شود، می‌توانید پکیج‌های ایجاد شده را در مسیر wwwroot/lib، مشاهده نمایید.


مرحله‌ی چهارم: ویرایش برخی از view ها

حال که پکیج‌های مورد نیاز پروژه، در پوشه‌ی wwwroot قرار گرفتند، باید view هایی که ارجاعی را به این فایل‌ها دارند، نیز ویرایش نماییم. یکی از این فایل‌ها Layout.cshtml_ است که در مسیر Views/Shared قرار دارد. این فایل را باز کرده و به جای متد ()Styles .Render از عنصر <link> برای لود کردن استایل‌های بوت استرپ و غیره استفاده نمایید.

<link rel="stylesheet" href="~/lib/bootstrap/dist/css/bootstrap.css" />
<link rel="stylesheet" href="~/css/site.css" />
برای فایل‌های js نیز متد () Scripts.Render را با عنصر <script> جایگزین نمایید.
<script src="~/lib/jquery/dist/jquery.js"></script>
<script src="~/lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.js"></script>


مرحله‌ی پنجم(اختیاری): جایگزین کردن متدهای Html helper با ساختار Tag Helper

یکی از ویژگی‌های جالب و مفید MVC 6 ساختار TagHalper ‌ها هستند که در واقع جایگزینی برای متدهای HtmlHelper و عملکردی مشابه به آنها دارند. البته استفاده از این ویژگی اجباری نیست ولی اگر تعداد ویوهای شما زیاد نیست و خواهان استفاده‌ی از این قابلیت در پروژه‌ی خود هستید، تنها کاری که باید انجام دهید، پیدا کردن HtmlHelper‌ها و جایگزینی آنها به صورت زیر می‌باشد: 

@Html.TextBoxFor(model => model.Name, new { style = "width: 100px" })
جایگزین شود با
<input asp-for="Name" style="width: 100px" />


نتیجه گیری
همان طور ملاحظه نمودید انتقال پروژه از ASP.NET MVC 5 به ASP.NET MVC 6 شامل انجام چند مرحله است و دشواری خاصی ندارد. عمده‌ی این تغییرات و پیچیدگی‌ها هم مربوط به انتقال فایل‌های client-side و نحوه‌ی کار با ابزارهای مدیریت پکیج می‌شود و البته تنظیماتی که در این بین باید انجام شوند. البته قسمت‌های دیگری مانند تنظیمات bundling و connection string نیز با MVC 5 تفاوت هایی دارد و کار با آن‌ها نیز بسیار ساده می‌باشد.

اشتراک‌ها
آموزش ساخت برنامه موبایل Uber با استفاده از React Native

Use Tailwind CSS with RN for awesome styling!

Use the Google Distance Matrix API to calculate Travel time and Distance (+ Cost!)

Use the Directions Google API for real navigation!

Use Google places API for real navigations!

Use apple & google maps for iOS & Android 

Use React Native Navigation to navigate between screens!

Use React Native Elements to elevate your app design! 

آموزش ساخت برنامه موبایل Uber با استفاده از React Native