مطالب
نکات کار با استثناءها در دات نت
استثناء چیست؟
واژه‌ی استثناء یا exception کوتاه شده‌ی عبارت exceptional event است. در واقع exception یک نوع رویداد است که در طول اجرای برنامه رخ می‌دهد و در نتیجه، جریان عادی برنامه را مختل می‌کند. زمانیکه خطایی درون یک متد رخ دهد، یک شیء (exception object) حاوی اطلاعاتی درباره‌ی خطا ایجاد خواهد شد. به فرآیند ایجاد یک exception object و تحویل دادن آن به سیستم runtime، اصطلاحاً throwing an exception یا صدور استثناء گفته می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بعد از اینکه یک متد استثناءایی را صادر می‌کند، سیستم runtime سعی در یافتن روشی برای مدیریت آن خواهد کرد.
خوب اکنون که با مفهوم استثناء آشنا شدید اجازه دهید دو سناریو را با هم بررسی کنیم.
- سناریوی اول:
فرض کنید یک فایل XML از پیش تعریف شده (برای مثال یک لیست از محصولات) قرار است در کنار برنامه‌ی شما باشد و باید این لیست را درون برنامه‌ی خود نمایش دهید. در این حالت برای خواندن این فایل انتظار دارید که فایل وجود داشته باشد. اگر این فایل وجود نداشته باشد برنامه‌ی شما با اشکال روبرو خواهد شد.
- سناریوی دوم:
فرض کنید یک فایل XML از آخرین محصولات مشاهده شده توسط کاربران را به صورت cache در برنامه‌تان دارید. در این حالت در اولین بار اجرای برنامه توسط کاربر انتظار داریم که این فایل موجود نباشد و اگر فایل وجود نداشته باشد به سادگی می‌توانیم فایل مربوط را ایجاده کرده و محصولاتی را که توسط کاربر مشاهده شده، درون این فایل اضافه کنیم.
در واقع استثناء‌ها بستگی به حالت‌های مختلفی دارد. در مثال اول وجود فایل حیاتی است ولی در حالت دوم بدون وجود فایل نیز برنامه می‌تواند به کار خود ادامه داده و فایل مورد نظر را از نو ایجاد کند.
 استثناها مربوط به زمانی هستند که این احتمال وجود داشته باشد که برنامه طبق انتظار پیش نرود.
برای حالت اول کد زیر را داریم:
public IEnumerable<Product> GetProducts()
{
    using (var stream = File.Read(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "products.xml")))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}
همانطور که عنوان شد در حالت اول انتظار داریم که فایلی بر روی دیسک موجود باشد. در نتیجه نیازی نیست هیچ استثناءایی را مدیریت کنیم (زیرا در واقع اگر فایل موجود نباشد هیچ روشی برای ایجاد آن نداریم).
در مثال دوم می‌دانیم که ممکن است فایل از قبل موجود نباشد. بنابراین می‌توانیم موجود بودن فایل را با یک شرط بررسی کنیم:
public IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
{
    var fullPath = Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "ProductCache.xml");
    if (!File.Exists(fullPath))
        return new Product[0];
         
    using (var stream = File.Read(fullPath))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}

چه زمانی باید استثناءها را مدیریت کنیم؟
زمانیکه بتوان متدهایی که خروجی مورد انتظار را بر می‌گردانند ایجاد کرد.
اجازه دهید دوباره از مثال‌های فوق استفاده کنیم:
IEnumerable<Product> GetProducts()
همانطور که از نام آن پیداست این متد باید همیشه لیستی از محصولات را برگرداند. اگر می‌توانید اینکار را با استفاده از catch کردن یک استثنا انجام دهید در غیر اینصورت نباید درون متد اینکار را انجام داد.
IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
در متد فوق می‌توانستیم از FileNotFoundException برای فایل موردنظر استفاده کنیم؛ اما مطمئن بودیم که فایل در ابتدا وجود ندارد.
در واقع استثنا‌ها حالت‌هایی هستند که غیرقابل پیش‌بینی هستند. این حالت‌ها می‌توانند یک خطای منطقی از طرف برنامه‌نویس و یا چیزی خارج کنترل برنامه‌نویس باشند (مانند خطاهای سیستم‌عامل، شبکه، دیسک). یعنی در بیشتر مواقع این نوع خطاها را نمی‌توان مدیریت کرد.

اگر می‌خواهید استثناء‌ها را catch کرده و آنها را لاگ کنید در بالاترین لایه اینکار را انجام دهید.


چه استثناءهایی باید مدیریت شوند و کدام‌ها خیر؟ 
مدیریت صحیح استثناء‌ها می‌تواند خیلی مفید باشد. همانطور که عنوان شد یک استثناء زمانی رخ می‌دهد که یک حالت استثناء در برنامه اتفاق بیفتد. این مورد را بخاطر داشته باشید، زیرا به شما یادآوری می‌کند که در همه جا نیازی به استفاده از try/catch نیست. در اینجا ذکر این نکته خیلی مهم است:
تنها استثناء‌هایی را catch کنید که بتوانید برای آن راه‌حلی ارائه دهید.
به عنوان مثال اگر در لایه‌ی دسترسی به داده، خطایی رخ دهد و استثناءی SqlException صادر شود، می‌توانیم آن را catch کرده و درون یک استثناء عمومی‌تر قرار دهیم:
public class UserRepository : IUserRepository
{
    public IList<User> Search(string value)
    {
        try
        {
              return CreateConnectionAndACommandAndReturnAList("WHERE value=@value", Parameter.New("value", value));
        }
        catch (SqlException err)
        {
             var msg = String.Format("Ohh no!  Failed to search after users with '{0}' as search string", value);
             throw new DataSourceException(msg, err);
        }
    }
}
همانطور که در کد فوق مشاهده می‌کنید به محض صدور استثنای SqlException آن را درون قسمت catch به صورت یک استثنای عمومی‌تر همراه با افزودن یک سری اطلاعات جدید صادر می‌کنیم. اما همانطور که عنوان شد کار لاگ کردن استثناءها را بهتر است در لایه‌های بالاتر انجام دهیم.
اگر مطمئن نیستید که تمام استثناء‌ها توسط شما مدیریت شده‌اند، می‌توانید در حالت‌های زیر، دیگر استثناءها را مدیریت کنید:
ASP.NET: می‌توانید Aplication_Error را پیاده‌سازی کنید. در اینجا فرصت خواهید داشت تا تمامی خطاهای مدیریت نشده را هندل کنید.
WinForms: استفاده از رویدادهای Application.ThreadException و AppDomain.CurrentDomain.UnhandledException 
WCF: پیاده‌سازی اینترفیس IErrorHandler 
ASMX: ایجاد یک Soap Extension سفارشی
ASP.NET WebAPI


چه زمان‌هایی باید یک استثناء صادر شود؟ 
صادر کردن یک استثناء به تنهایی کار ساده‌ایی است. تنها کافی است throw را همراه شیء exception (exception object) فراخوانی کنیم. اما سوال اینجاست که چه زمانی باید یک استثناء را صادر کنیم؟ چه داده‌هایی را باید به استثناء اضافه کنیم؟ در ادامه به این سوالات خواهیم پرداخت.
همانطور که عنوان گردید استثناءها زمانی باید صادر شوند که یک استثناء اتفاق بیفتد.

اعتبارسنجی آرگومان‌ها
ساده‌ترین مثال، آرگومان‌های مورد انتظار یک متد است:
public void PrintName(string name)
{
     Console.WriteLine(name);
}
در حالت فوق انتظار داریم مقداری برای پارامتر name تعیین شود. متد فوق با آرگومان null نیز به خوبی کار خواهد کرد؛ یعنی مقدار خروجی یک خط خالی خواهد بود. از لحاظ کدنویسی متد فوق به خوبی کار خود را انجام می‌دهد اما خروجی مورد انتظار کاربر نمایش داده نمی‌شود. در این حالت نمی‌توانیم تشخیص دهیم مشکل از کجا ناشی می‌شود.
مشکل فوق را می‌توانیم با صدور استثنای ArgumentNullException رفع کنیم:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
     
     Console.WriteLine(name);
}
خوب، name باید دارای طول ثابت و همچنین ممکن است حاوی عدد و حروف باشد:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
    if (name.Length < 5 || name.Length > 10) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "Name must be between 5 or 10 characters long");
    if (name.Any(x => !char.IsAlphaNumeric(x)) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "May only contain alpha numerics");
     
     Console.WriteLine(name);
}
برای حالت فوق و همچنین جلوگیری از تکرار کدهای داخل متد PrintName می‌توانید یک متد Validator برای کلاسی با نام Person ایجاد کنید.
حالت دیگر صدور استثناء، زمانی است که متدی خروجی مورد انتظارمان را نتواند تحویل دهد. یک مثال بحث‌برانگیز متدی با امضای زیر است:
public User GetUser(int id)
{
}
کاملاً مشخص است که متدی همانند متد فوق زمانیکه کاربری را پیدا نکند، مقدار null را برمی‌گرداند. اما این روش درستی است؟ خیر؛ زیرا همانطور که از نام این متد پیداست باید یک کاربر به عنوان خروجی برگردانده شود.
با استفاده از بررسی null کدهایی شبیه به این را در همه جا خواهیم داشت:
var user = datasource.GetUser(userId);
if (user == null)
    throw new InvalidOperationException("Failed to find user: " + userId);
// actual logic here
به این چنین کدهایی معمولاً The null cancer گفته می‌شود (سرطان نال!) زیرا اجازه داده‌ایم متد، خروجی null را بازگشت دهد. به جای کد فوق می‌توانیم از این روش استفاده کنیم:
public User GetUser(int id)
{
    if (id <= 0) throw new ArgumentOutOfRangeException("id", id, "Valid ids are from 1 and above. Do you have a parsing error somewhere?");
    
    var user = db.Execute<User>("WHERE Id = ?", id);
    if (user == null)
        throw new EntityNotFoundException("Failed to find user with id " + id);
        
    return user;
}
نکته‌ایی که باید به آن توجه کنید این است که در هنگام صدور یک استثناء اطلاعات کافی را نیز به آن پاس دهید. به عنوان مثال در EntityNotFoundException مثال فوق پاس دادن "Failed to find user with id " + id کار دیباگ را برای مصرف کننده، راحتر خواهد کرد.


خطاهای متداول حین کار با استثناءها  


  • صدور مجدد استثناء و از بین بردن stacktrace

کد زیر را در نظر بگیرید:

try
{
    FutileAttemptToResist();
}
catch (BorgException err)
{
     _myDearLog.Error("I'm in da cube! Ohh no!", err);
    throw err;
}
مشکل کد فوق قسمت throw err است. این خط کد، محتویات stacktrace را از بین برده و استثناء را مجدداً برای شما ایجاد خواهد کرد. در این حالت هرگز نمی‌توانیم تشخیص دهیم که منبع خطا از کجا آمده است. در این حالت پیشنهاد می‌شود که تنها از throw استفاده شود. در این حالت استثناء اصلی مجدداً صادر گردیده و مانع حذف شدن محتویات stacktrace خواهد شد(+).
  • اضافه نکردن اطلاعات استثناء اصلی به استثناء جدید

یکی دیگر از خطاهای رایج اضافه نکردن استثناء اصلی حین صدور استثناء جدید است:

try
{
    GreaseTinMan();
}
catch (InvalidOperationException err)
{
    throw new TooScaredLion("The Lion was not in the m00d", err); //<---- استثناء اصلی بهتر است به استثناء جدید پاس داده شود
}
  • ارائه ندادن context information

در هنگام صدور یک استثناء بهتر است اطلاعات دقیقی را به آن ارسال کنیم تا دیباگ کردن آن به راحتی انجام شود. به عنوان مثال کد زیر را در نظر داشته باشید:

try
{
   socket.Connect("somethingawful.com", 80);
}
catch (SocketException err)
{
    throw new InvalidOperationException("Socket failed", err);  
}
هنگامی که کد فوق با خطا مواجه شود نمی‌توان تنها با متن Socket failed تشخیص داد که مشکل از چه چیزی است. بنابراین پیشنهاد می‌شود اطلاعات کامل و در صورت امکان به صورت دقیق را به استثناء ارسال کنید. به عنوان مثال در کد زیر سعی شده است تا حد امکان context information کاملی برای استثناء ارائه شود:
void IncreaseStatusForUser(int userId, int newStatus)
{
    try
    {
         var user  = _repository.Get(userId);
         if (user == null)
             throw new UpdateException(string.Format("Failed to find user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus));
    
         user.Status = newStatus;
         _repository.Save(user);
    }
   catch (DataSourceException err)
   {
       var errMsg = string.Format("Failed to find modify user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus);
        throw new UpdateException(errMsg, err);
   }

نحوه‌ی طراحی استثناءها 
برای ایجاد یک استثناء سفارشی می‌توانید از کلاس Exception ارث‌بری کنید و چهار سازنده‌ی آن را اضافه کنید:
public NewException()
public NewException(string description )
public NewException(string description, Exception inner)
protected or private NewException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
سازنده اول به عنوان default constructor شناخته می‌شود. اما پیشنهاد می‌شود که از آن استفاده نکنید، زیرا یک استثناء بدون context information از ارزش کمی برخوردار خواهد بود.
سازنده‌ی دوم برای تعیین description بوده و همانطور که عنوان شد ارائه دادن context information از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال فرض کنید استثناء KeyNotFoundException که توسط کلاس Dictionary صادر شده است را دریافت کرده‌اید. این استثناء زمانی صادر خواهد شد که بخواهید به عنصری که درون دیکشنری پیدا نشده است دسترسی داشته باشید. در این حالت پیام زیر را دریافت خواهید کرد:
“The given key was not present in the dictionary.”
حالا فرض کنید اگر پیام به صورت زیر باشد چقدر باعث خوانایی و عیب‌یابی ساده‌تر خطا خواهد شد:
“The key ‘abrakadabra’ was not present in the dictionary.”
در نتیجه تا حد امکان سعی کنید که context information شما کاملتر باشد.
سازنده‌ی سوم شبیه به سازنده‌ی قبلی عمل می‌کند با این تفاوت که توسط پارامتر دوم می‌توانیم یک استثناء دیگر را catch کرده یک استثناء جدید صادر کنیم.
سازنده‌ی سوم زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که بخواهید از Serialization پشتیبانی کنید (به عنوان مثال ذخیره‌ی استثناءها درون فایل و...)

خوب، برای یک استثناء سفارشی حداقل باید کدهای زیر را داشته باشیم:
public class SampleException : Exception
{
    public SampleException(string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
    }
 
    public SampleException(string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
    }
 
    public SampleException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
}

اجباری کردن ارائه‌ی Context information:
برای اجباری کردن context information کافی است یک فیلد اجباری درون سازنده تعریف کنیم. برای مثال اگر بخواهیم کاربر HTTP status code را برای استثناء ارائه دهد باید سازنده‌ها را اینگونه تعریف کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    System.Net.HttpStatusCode _statusCode;
     
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
     
    public System.Net.HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
}
همچنین بهتر است پراپرتی Message را برای نمایش پیام مناسب بازنویسی کنید:
public override string Message
{
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
}
مورد دیگری که باید در کد فوق مد نظر داشت این است که status code قابلیت سریالایز شدن را ندارد. بنابراین باید متد GetObjectData را برای سریالایز کردن بازنویسی کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    // [...]
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
        // this is new
        StatusCode = (HttpStatusCode) info.GetInt32("HttpStatusCode");
    }
 
    public HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
    public override string Message
    {
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
    }
 
    // this is new
    public override void GetObjectData(SerializationInfo info, StreamingContext context)
    {
        base.GetObjectData(info, context);
        info.AddValue("HttpStatusCode", (int) StatusCode);
    }
}
در اینحالت فیلدهای اضافی در طول فرآیند Serialization به خوبی سریالایز خواهند شد.

در حین صدور استثناءها همیشه باید در نظر داشته باشیم که چه نوع context information را می‌توان ارائه داد، این مورد در یافتن راه‌حل خیلی کمک خواهد کرد.


طراحی پیام‌های مناسب 
پیام‌های exception مختص به توسعه‌دهندگان است نه کاربران نهایی.
نوشتن این نوع پیام‌ها برای برنامه‌نویس کار خسته‌کننده‌ایی است. برای مثال دو مورد زیر را در نظر داشته باشید:
throw new Exception("Unknown FaileType");
throw new Exception("Unecpected workingDirectory");
این نوع پیام‌ها حتی اگر از لحاظ نوشتاری مشکلی نداشته باشند یافتن راه‌حل را خیلی سخت خواهند کرد. اگر در زمان برنامه‌نویسی با این نوع خطاها روبرو شوید ممکن است با استفاده از debugger ورودی نامعتبر را پیدا کنید. اما در یک برنامه و خارج از محیط برنامه‌نویسی، یافتن علت بروز خطا خیلی سخت خواهد بود.
توسعه‌دهندگانی که exception message را در اولویت قرار می‌دهند، معتقد هستند که از لحاظ تجربه‌ی کاربری پیام‌ها تا حد امکان باید فاقد اطلاعات فنی باشد. همچنین همانطور که پیش‌تر عنوان گردید این نوع پیام‌ها همیشه باید در بالاترین سطح نمایش داده شوند نه در لایه‌های زیرین. همچنین پیام‌هایی مانند Unknown FaileType نه برای کاربر نهایی، بلکه برای برنامه‌نویس نیز ارزش چندانی ندارد زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است.
در طراحی پیام‌ها باید موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
- امنیت:
یکی از مواردی که از اهمیت بالایی برخوردار است مسئله امنیت است از این جهت که پیام‌ها باید فاقد مقادیر runtime باشند. زیرا ممکن است اطلاعاتی را در خصوص نحوه‌ی عملکرد سیستم آشکار سازند.
- زبان:
همانطور که عنوان گردید پیام‌های استثناء برای کاربران نهایی نیستند، زیرا کاربران نهایی ممکن است اشخاص فنی نباشند، یا ممکن است زبان آنها انگلیسی نباشد. اگر مخاطبین شما آلمانی باشند چطور؟ آیا تمامی پیام‌ها را با زبان آلمانی خواهید نوشت؟ اگر هم اینکار را انجام دهید تکلیف استثناء‌هایی که توسط Base Class Library و دیگر کتابخانه‌های thirt-party صادر می‌شوند چیست؟ اینها انگلیسی هستند.

در تمامی حالت‌هایی که عنوان شد فرض بر این است که شما در حال نوشتن این نوع پیام‌ها برای یک سیستم خاص هستید. اما اگر هدف نوشتن یک کتابخانه باشد چطور؟ در این حالت نمی‌دانید که کتابخانه‌ی شما در کجا استفاده می‌شود.
اگر هدف نوشتن یک کتابخانه نباشد این نوع پیام‌هایی که برای کاربران نهایی باشند، وابستگی‌ها را در سیستم افزایش خواهند داد، زیرا در این حالت پیام‌ها به یک رابط کاربری خاص گره خواهند خورد.

خب اگر پیام‌ها برای کاربران نهایی نیستند، پس برای کسانی مورد استفاده قرار خواهند گرفت؟ در واقع این نوع پیام می‌تواند به عنوان یک documentation برای سیستم شما باشند.
فرض کنید در حال استفاده از یک کتابخانه جدید هستید به نظر شما کدام یک از پیام‌های زیر مناسب هستند:
"Unecpected workingDirectory"
یا:
"You tried to provide a working directory string that doesn't represent a working directory. It's not your fault, because it wasn't possible to design the FileStore class in such a way that this is a statically typed pre-condition, but please supply a valid path to an existing directory.

"The invalid value was: "fllobdedy"."
یافتن مشکل در پیام اول خیلی سخت خواهد بود زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است. اما پیام دوم مشکل را به صورت کامل توضیح داده است. در حالت اول شما قطعاً نیاز خواهید داشت تا از دیباگر برای یافتن مشکل استفاده کنید. اما در حالت دوم پیام به خوبی شما را برای یافتن راه‌حل راهنمایی می‌کند.
همیشه برای نوشتن پیام‌های مناسب سعی کنید از لحاظ نوشتاری متن شما مشکلی نداشته باشد، اطلاعات کافی را درون پیام اضافه کنید و تا حد امکان نحوه‌ی رفع مشکل را توضیح دهید
مطالب
آشنایی اولیه با gRPC
در مقاله‌ی قبلی بطور کلی با Protocol ‌Buffers آشنا شدیم. در این قسمت با gRPC  آشنا شده و همچنین به پیاده سازی یک سرور و کلاینت، با استفاده از gRPC پرداخته که توسط آن به تبادل اطلاعات با یکدیگر میپردازند. 
gRPC یک فریم ورک مدرن و متن باز با کارآیی بالاست. توسط گوگل پیاده سازی شده و جزء انجمن CNCF میباشد (مثل Docker & Kubernetes) که بر روی سیستم عامل‌های متعددی اجرا میشود. به صورت خیلی کارا میتواند سرویس‌های متعددی را به یکدیگر متصل کرده و همچنین از امکاناتی همچون load balancing, monitoring, tracing, health checking, authentication به صورت خیلی ساده پشتیبانی میکند. بسایر سریع و همچنین Low Latency است. مستقل از یک زبان برنامه نویسی خاص هست و برای streaming بسیار مناسب است و همچنین برای سیستم‌های توزیع شده پیشنهاد میشود و به راحتی قابل توسعه و نگهداری است.
راجع به مزایای gRPC بسیار صحبت کردیم. برای طراحی سرویس‌های متعددی که با یکدیگر در ارتباط هستند، مناسب میباشد. از HTTP/2 به صورت پیشفرض استفاده میکند (راجع به تفاوت HTTP/2 و HTTP1 اینجا  را مطالعه بفرمایید).
شاید بزرگترین مشکلی که در حال حاضر دارد این است که REST را پشتیبانی نمیکند. بدین معنا که شما از طریق browser نمیتوانید یک در خواست را به یک سرور پیاده سازی شده توسط gRPC بصورت مستقیم ارسال کنید. راه حل اول برای حل این مشکل، پیاده سازی یک restful gateway با ابزار دلخواه خود و بقیه سرویس‌ها بعد از آن به هم از طریق gRPC ارتباط برقرا میکنند، یا راه حل بهتر اینکه از grpc-gateway  استفاده شود. ابزاری است که به کمک آن میتوانید سیستم خود را با REST یکپارچه سازی نمایید (هر چند راه‌های دیگری برای وصل شدن از مرورگر به یک سرور gRPC با استفاده از کتابخانه‌های third party میسر شده، اما خارج از موضوع بحث است و مطالعه‌ی بیشتر را به خواننده واگذار میکنم)
قدم اول در پیاده سازی یک سرور/کلاینت با استفاده از gRPC، آشنایی با protocol buffers هست. برای آشنایی، به مقاله‌ی قبلی رجوع فرمایید. تمامی پیاده سازی‌های ما از روی کد‌های تولید شده از تعاریف protocol bufferهایی هست که نوشته‌ایم.
حال فرض کنید میخواهیم یک سرور gRPC را با استفاده از #C نوشته و پیاده سازی نماییم:
۱) قدم اول قطعا نوشتن protobuf می‌باش‍د‍‍. همانطور که در مقاله‌ی قبلی ذکر شده است، به صورت زیر، مدل و همچنین متد‌های لازم را معرفی مینماییم و نام آن را helloworld.proto قرار میدهیم.
syntax = "proto3";

package helloworld;

service Greeter {
  rpc SayHello (HelloRequest) returns (HelloReply) {}
}

message HelloRequest {
  string name = 1;
}

message HelloReply {
  string message = 1;
}
مدل و سرویس‌ها بصورت واضحی نوشته شده‌اند؛ SayHello با ورودی HelloRequest و خروجی HelloReply تعیین شده‌است.
۲) حالا کافی است یک پروژه‌ی Console را ساخته و ابتدا پکیج‌های زیر را نصب نماییم.
Google.Protobuf
grpc
Grpc.Tools
از طریق Grpc.Tools میتوانیم protobuf‌های خود را بصورت خودکار بعد از build تولید نماییم. در csproj آیتم زیر را اضافه کرده و آدرس protobuf را تعیین مینماییم.
<ItemGroup>
      <Protobuf Include="helloworld.proto" />
  </ItemGroup>
حال کافی است کد‌های زیر را جایگزین نماییم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Threading.Tasks;
using Helloworld;
using Grpc.Core;

namespace ServerGrpc
{
    class GreeterImpl : Greeter.GreeterBase
    {
        public override Task<HelloReply> SayHello(HelloRequest request, ServerCallContext context)
        {
            System.Console.WriteLine("request made!");
            return Task.FromResult(new HelloReply { Message = "Hello " + request.Name });
        }
    }

    class Program
    {
       const int Port = 50051;

        public static void Main(string[] args)
        {
            Server server = new Server
            {
                Services = { Greeter.BindService(new GreeterImpl()) },
                Ports = { new ServerPort("localhost", Port, ServerCredentials.Insecure) }
            };
            server.Start();

            Console.WriteLine("Greeter server listening on port " + Port);
            Console.WriteLine("Press any key to stop the server...");
            Console.ReadKey();

            server.ShutdownAsync().Wait();
        }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، مدل‌ها و سریس‌ها بصورت خودکار تولید شده‌اند (ضمن اینکه میتوانستیم بصورت دستی نیز protobuf را برای زبان دلخواه خود تولید نماییم).
سرور را بر روی پورت مشخصی ایجاد کرده و همچنین سرویس مورد نظرمان را پیاده سازی کرده‌ایم؛ به صورت فوق همه چیز به ساده‌ترین صورت در نظر گرفته شده است.
gRPC به صورت خودکار از پروتکل امن ssl استفاده میکند؛ اما برای راحتی کار ما از آن استفاده نکرده‌ایم.
نکته: فایل‌های generate شده را از طریق آدرس زیر میتوانید پیدا کنید:
obj/Debug/netcoreapp2.2(یا نسخه‌ی دیگری که استفاده میکنید)

حالا بنا داریم یک کلاینت را با یک زبان برنامه نویسی کاملا مجزا نوشته و به سرور grpc متصل شویم. این کلاینت را با زبان Go خواهیم نوشت (بدیهی است می‌توان جای زبان‌های برنامه نویسی کلاینت و سرور را تغییر داد).
نکته: خیلی وارد جزیات زبان Go نمی‌شویم و فقط اشاره‌ای به موارد کلی خواهیم کرد.
ابتدا باید از روی protobuf کد مربوط به Go را تولید نماییم؛ به صورت زیر:
protoc helloworld.proto --go_out=plugins=grpc:.
فرض کنید فایل generate شده در پوشه‌ی proto قرار گرفته به نام "helloworld.pb.go"
یک فایل به نام main.go ساخته و کد‌های زیر را وارد مینماییم.
package main
import (
        "fmt"
        "golang.org/x/net/context"
        "google.golang.org/grpc"
        "gosample/proto"
)
func main() {
    initial()
}

func initial(){
    conn, _ := grpc.Dial("localhost:50051", grpc.WithInsecure())
    defer conn.Close()
    client := helloworld.NewGreeterClient(conn)
    data, _ := client.SayHello(context.Background(), &helloworld.HelloRequest{Name : "Ali"})

    fmt.Println(data)
}

 به سرور به صورت insecure متصل شده ایم؛ آخر برنامه connection را می‌بندیم و SayHello را فراخوانی کرده و جواب را بر روی خروجی نمایش میدهیم.
نکته: gosample اسم پروژه‌ای است که من ساخته‌ام و proto آدرس پوشه‌ای است که فایل تولید شده‌ی grpc داخل آن قرار گرفته‌است؛ بقیه نیز کتابخانه‌های لازم برای کار با grpc میباشد.
نکته: gRPC برای streaming دیتا بسیار مناسب است (هم یکطرفه و همینطور دو طرفه).
نکته: به دلیل سادگی کار با ابزار‌های مختلف، انتخاب خیلی خوبی برای سیستم‌های توزیع شده‌است؛ همانطور که مشاهده کردید به راحتی قابلیت تعامل بین زبان‌های برنامه نویسی متعددی برقرار است.
نکته‌ی آخر: از وارد شدن به موارد ریز اجتناب کرده‌ام و صرفا این مقاله جهت آشنایی و دید کلی نسبت به این موضوع در نظر گرفته شده‌است.
مطالب
مبانی TypeScript؛ تنظیمات کامپایلر
برای کامپایل کدهای TypeScript به جاوا اسکریپت، علاوه بر پارامترهای کامپایلر، از تنظیمات فایل مخصوصی به نام tsconfig.json نیز استفاده می‌شود که این موارد را در قسمت جاری بررسی خواهیم کرد.


نحوه‌ی اعمال تنظیمات کامپایلر TypeScript

روش‌های متفاوتی جهت اعمال تنظیمات کامپایلر TypeScript وجود دارند:
الف) ذکر پارامترها و سوئیچ‌های کامپایلر خط فرمان tsc به صورت مستقیم.
ب) بعضی از ادیتور‌ها و IDEها این پارامترها را به صورت گزینه‌ها و دیالوگ‌هایی ارائه می‌دهند.
ج) استفاده از یک Build task، همانند روشی که در تنظیمات VSCode در مطلب «چرا TypeScript» مشاهده کردید.
د) ذکر تنظیمات کامپایلر، در فایل مخصوصی به نام tsconfig.json.


گزینه‌های متداول کامپایلر TypeScript

گزینه‌های کامپایلر TypeScript نسبتا قابل توجه هستند و لیست کامل و به روز آن‌ها را در هندبوک تایپ‌اسکریپت می‌توانید مشاهده کنید. در اینجا تعدادی از مهم‌ترین‌ها را بررسی خواهیم کرد:
- سوئیچ module-- جهت مشخص سازی فرمت خروجی ماژول‌های TypeScript بکار می‌رود. در مطلب بررسی ماژول‌ها عنوان شد که TypeScript قادر است ماژول‌های تعریف شده را با سایر فرمت‌های متداول جاوا اسکریپت مانند common.js و amd نیز تولید کند. سوئیچ module-- جهت تنظیم این گزینه درنظر گرفته شده‌است. خلاصه‌ای این سوئیچ نیز m-- است. این سوئیچ یکی از مقادیر commonjs, amd, system, es2015 را می‌پذیرد. اگر es2015 را مشخص کردید، نیاز است target را نیز به ES6 تنظیم کنید.
- سوئیچ moduleResolution-- نحوه‌ی یافتن ارجاعات به ماژول‌ها را مشخص می‌کند. در اینجا روش‌های node.js و کلاسیک را می‌توان قید کرد.
- سوئیچ target-- برای تعیین نگارش خروجی جاوا اسکریپت تولیدی بکار می‌رود. حالت پیش فرض آن ES3 است و ES5 و ES6 را نیز پشتیبانی می‌کند.
- گزینه‌ی watch-- کامپایلر را در حالت watch نگه می‌دارد. در این حالت تغییرات آخرین تاریخ نوشته شدن در فایل‌های ts بررسی شده و در صورت یافتن تغییری، بلافاصله خروجی js آن‌ها تهیه می‌شود.
- سوئیچ outDir-- برای مشخص کردن پوشه‌ی فایل‌های تولیدی نهایی بکار می‌رود.
- گزینه‌ی noImplicitAny-- برای ممنوع کردن نوع‌های Any متغیرها به صورت پیش فرض است و در این حالت خطای کامپایلری را مشاهده خواهید کرد. استفاده از این گزینه به این معنا نیست که دیگر نمی‌توان از نوع Any استفاده کرد؛ بلکه به این معنا است که در صورت نیاز باید آن‌را به صورت صریح قید کنید.

یک مثال:
در VSCode و در پوشه‌ی vscode. آن، در تنظیمات فایل tasks.json، چنین گزینه‌هایی را می‌توان برای کامپایلر tsc، ذکر کرد:
"args": ["--target", "ES5",
            "--outDir", "js",
            "--module", "commonjs",
            "--sourceMap",
            "--watch",
             "app.ts"],
به این ترتیب خروجی جاوا اسکریپت آن با فرمت ES 5 بوده و فایل‌های نهایی آن در پوشه‌ی js، در ریشه‌ی پروژه نوشته خواهند شد. همچنین فرمت ماژول‌های خروجی آن نیز به commonjs تنظیم شده‌است. این کامپایلر sourceMapها را جهت امکان دیباگ بهتر کدها تولید کرده و در حالت watch قرار دارد.


بررسی کاربرد فایل tsconfig.json

فایل ویژه‌ی tsconfig.json در نگارش 1.5 تایپ‌اسکریپت معرفی گردید. هدف از این فایل، ساده کردن تعریف پارامترهای کامپایلر است؛ البته الزامی به استفاده‌ی از آن وجود ندارد.
این فایل مزایای ذیل را به همراه دارد:
الف) محل قرارگیری آن، ریشه‌ی پروژه‌ی TypeScript را مشخص می‌کند.
ب) تنظیمات ذکر شده‌ی در این فایل، به تمام فایل‌های موجود در پوشه و زیر پوشه‌های محل قرارگیری آن به صورت پیش فرض اعمال می‌شوند.
هنگامیکه در تنظیمات کامپایلر tsc، نام فایل یا فایل‌های ts ایی را ذکر نمی‌کنید، این کامپایلر در ابتدا به دنبال فایل tsconfig.json می‌گردد و بر این اساس فایل‌های ts را پردازش خواهد کرد. اگر مانند مثال فوق، در انتهای پارامترها، نام فایلی را ذکر کنید، از فایل tsconfig.json صرفنظر خواهد شد.
یک نکته: برای ذکر صریح محل فایل tsconfig از پارامتر project استفاده کنید:
 tsc --project ./lib
ج) امکان ذکر گزینه‌های کامپایلر را فراهم می‌کند.
در این حالت می‌توان کامپایلر tsc را بدون پارامتری اجرا کرد و این برنامه اطلاعات مورد نیاز خود را از فایل tsconfig.json دریافت خواهد کرد. باید دقت داشت، هر سوئیچی که در خط فرمان ذکر شود، پارامترهای معادل ذکر شده‌ی در فایل tsconfig.json را بازنویسی می‌کند. بنابراین در صورت وجود این فایل، می‌توان خاصیت args مثال قبل را به یک آرایه‌ی خالی تنظیم کرد.
د) امکان مشخص سازی الحاق و عدم الحاق فایل‌های ts را به همراه دارد.
 {
     "compilerOptions": {
                      "target": "es5",
                      "outDir": "js",
                      "module":"commonjs",
                      "sourceMap":true
     },
     "files": [
             "app.ts",
             "classes.ts"
     ]
}
نمونه‌ای از محتوای این فایل JSON را در مثال فوق مشاهده می‌کنید. در خاصیت compilerOptions آن، امکان تعریف پارامترهای کامپایلر وجود دارند؛ مانند تعیین نوع جاوا اسکریپت خروجی و پوشه‌ی نهایی آن. خاصیت آرایه‌ی files آن، برای ذکر لیست فایل‌هایی است که باید به کامپایلر ارسال شوند.
کار خاصیت files الحاق و include است. اگر می‌خواهید از پوشه‌ها و یا فایل‌هایی صرفنظر شود، از خاصیت exclude استفاده کنید:
{
      "compilerOptions": {
                     "target": "es5",
                     "outDir": "js"
      },
      "exclude": [
               "node_modules",
               "lib"
      ]
}
باید دقت داشت که در اینجا تنها یکی از خواص files و یا exclude را می‌توان ذکر کرد. اگر هر دو را با هم ذکر کنید، تنها از خاصیت files استفاده می‌شود.

یک نکته
در VSCode داخل فایل tsconfig.json با فشردن ctrl+space، به یک intellisense حاوی گزینه‌های تکمیل کننده‌ی آن خواهید رسید.


ساده سازی الحاق فایل‌های تعاریف نوع‌ها

در مطلب «مبانی TypeScript؛ تهیه فایل‌های تعاریف نوع‌ها» با فایل‌های ویژه‌ی d.ts. آشنا شدیم. استفاده‌ی از این فایل‌ها به همراه ذکر اجباری reference path مرتبط در ابتدای هر فایل ts است. این‌کار اضافی را با استفاده از فایل tsconfig.json می‌توان حذف کرد:
{
         "compilerOptions": {
                  "target": "es5",
                  "outDir": "js",
                  "module": "commonjs",
                  "sourceMap": true,
                  "watch": true
         },
         "files": [
                "app.ts",
                "typings/main.d.ts"
         ]
}
در اینجا با ذکر typings/main.d.ts در قسمت files، اطلاعات موجود در این فایل d.ts. به صورت سراسری به تمام فایل‌های ts موجود در پروژه‌ی جاری اعمال می‌شود و دیگر نیازی به ذکر صریح reference path آن نیست.
اشتراک‌ها
چک لیست امنیتی برنامه های مبتنی بر Blazor
  • Validate arguments from events.
  • Validate inputs and results from JS interop calls.
  • Avoid using (or validate beforehand) user input for .NET to JS interop calls.
  • Prevent the client from allocating an unbound amount of memory.
    • Data within the component.
    • DotNetObject references returned to the client.
  • Guard against multiple dispatches.
  • Cancel long-running operations when the component is disposed.
  • Avoid events that produce large amounts of data.
  • Avoid using user input as part of calls to NavigationManager.NavigateTo and validate user input for URLs against a set of allowed origins first if unavoidable.
  • Don't make authorization decisions based on the state of the UI but only from component state.
  • Consider using Content Security Policy (CSP) to protect against XSS attacks.
  • Consider using CSP and X-Frame-Options to protect against click-jacking.
  • Ensure CORS settings are appropriate when enabling CORS or explicitly disable CORS for Blazor apps.
  • Test to ensure that the server-side limits for the Blazor app provide an acceptable user experience without unacceptable levels of risk. 
چک لیست امنیتی برنامه های مبتنی بر Blazor
مطالب
CheckBoxList در ASP.NET MVC

ASP.NET MVC به همراه HtmlHelper توکاری جهت نمایش یک ChekBoxList نیست؛ اما سیستم Model binder آن، این نوع کنترل‌ها را به خوبی پشتیبانی می‌کند. برای مثال، یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. سپس یک کنترلر Home جدید را نیز به آن اضافه کنید. در ادامه، برای متد Index آن، یک View خالی را ایجاد نمائید. سپس محتوای این View را به نحو زیر تغییر دهید:
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
@using (Html.BeginForm())
{
<input type='checkbox' name='Result' value='value1' />
<input type='checkbox' name='Result' value='value2' />
<input type='checkbox' name='Result' value='value3' />
<input type="submit" value="submit" />
}

و کنترلر Home را نیز مطابق کدهای زیر ویرایش کنید:
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication21.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
return View();
}

[HttpPost]
public ActionResult Index(string[] result)
{
return View();
}
}
}

یک breakpoint را در تابع Index دوم که آرایه‌ای را دریافت می‌کند، قرار دهید. سپس برنامه را اجرا کرده، تعدادی از checkboxها را انتخاب و فرم نمایش داده شده را به سرور ارسال کنید:


بله. همانطور که ملاحظه می‌کنید، تمام عناصر ارسالی انتخاب شده که دارای نامی مشابه بوده‌اند، به یک آرایه قابل بایند هستند و سیستم model binder می‌داند که چگونه باید این اطلاعات را دریافت و پردازش کند.
از این مقدمه می‌توان به عنوان پایه و اساس نوشتن یک HtmlHelper سفارشی CheckBoxList استفاده کرد.
برای این منظور یک پوشه جدید را به نام app_code، به ریشه پروژه اضافه نمائید. سپس یک فایل خالی را به نام Helpers.cshtml نیز به آن اضافه کنید. محتوای این فایل را به نحو زیر تغییر دهید:

@helper CheckBoxList(string name, List<System.Web.Mvc.SelectListItem> items)
{
<div class="checkboxList">
@foreach (var item in items)
{
@item.Text
<input type="checkbox" name="@name"
value="@item.Value"
@if (item.Selected) { <text>checked="checked"</text> }
/>
< br />
}
</div>
}

و برای استفاده از آن، کنترلر Home را مطابق کدهای زیر ویرایش کنید:

using System.Collections.Generic;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication21.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
ViewBag.Tags = new List<SelectListItem>
{
new SelectListItem { Text = "Item1", Value = "Val1", Selected = false },
new SelectListItem { Text = "Item2", Value = "Val2", Selected = false },
new SelectListItem { Text = "Item3", Value = "Val3", Selected = true }
};
return View();
}

[HttpPost]
public ActionResult GetTags(string[] tags)
{
return View();
}

[HttpPost]
public ActionResult Index(string[] result)
{
return View();
}
}
}

و در این حالت View برنامه به شکل زیر درخواهد آمد:
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
@using (Html.BeginForm())
{

<input type='checkbox' name='Result' value='value1' />
<input type='checkbox' name='Result' value='value2' />
<input type='checkbox' name='Result' value='value3' />
<input type="submit" value="submit" />
}

@using (Html.BeginForm(actionName: "GetTags", controllerName: "Home"))
{
@Helpers.CheckBoxList("Tags", (List<SelectListItem>)ViewBag.Tags)
<input type="submit" value="submit" />
}

با توجه به اینکه کدهای Razor قرار گرفته در پوشه خاص app_code در ریشه سایت، به صورت خودکار در حین اجرای برنامه کامپایل می‌شوند، متد Helpers.CheckBoxList در تمام Viewهای برنامه در دسترس خواهد بود. در این متد، یک نام و لیستی از SelectListItemها دریافت می‌گردد. سپس به صورت خودکار یک CheckboxList را تولید خواهد کرد. برای دریافت مقادیر ارسالی آن به سرور هم باید مطابق متد GetTags تعریف شده در کنترلر Home عمل کرد. در اینجا Value عناصر انتخابی به صورت آرایه‌ای از رشته‌ها در دسترس خواهد بود.

روشی جامع‌تر
در آدرس زیر می‌توانید یک HtmlHelper بسیار جامع را جهت تولید CheckBoxList در ASP.NET MVC بیابید. در همان صفحه روش استفاده از آن، به همراه چندین مثال ارائه شده است:
https://github.com/devnoob/MVC3-Html.CheckBoxList-custom-extension

نظرات مطالب
استفاده از Flashback Table در Oracle
با سلام
قابلیتی که اشاره کردید در SQL Server وجود ندارد (در SQL Server می‌توان آن را با Point In Time Restore هم انجام داد) به نظر می‌رسد که با استفاده از این حالت جدول شما حذف منطقی شده و از دسترسی عادی کاربران  خارج می‌گردد (این خوب و هم بد)
خوبی آن در این است که هر موقع خواستید می‌توانید اطلاعات آن را برگردانید
بدی آن هم در این است که فضای مربوط به این جدول هنگام حذف از دیسک آزاد نخواهد شد
مطالب
یافتن خطاهای متداول کدهای جاوا اسکریپتی با غنی سازی تنظیمات کامپایلر TypeScript
یکی از اهداف مهم استفاده‌ی از TypeScript، یافتن خطاهای متداول کدهای جاواسکریپتی، پیش از اجرای آن‌ها در مرورگر است. برای مثال، قطعه کد زیر:
  defaultChecks() {
    const author = { firstName: "Vahid", lastName: "N" };
    console.log(author.lastname);
    author.lastName.trimStart();
    author.firstName.charCodeAt("1");
  }
دارای سه مشکل است که سریعا توسط TypeScript شناسایی می‌شود:


- خاصیت lastname در شیء author وجود خارجی ندارد.
- نوع رشته‌ای، به همراه متد trimStart نیست.
- متد charCodeAt یک عدد را به عنوان پارامتر قبول می‌کند.

اما باید درنظر داشت که بسیاری از قابلیت‌های بررسی کد TypeScript، به صورت پیش‌فرض فعال نیستند که در ادامه آن‌ها را برای یافتن پیش از موعود بسیاری از مشکلات، فعالسازی خواهیم کرد.


نصب افزونه‌ی TSLint در VSCode

جهت مشاهده‌ی بهتر خطاهای کامپایلر TypeScript، پیش از کامپایل نهایی کدها، می‌توان از افزونه‌ی TSLint استفاده کرد. برای نصب آن، ابتدا باید بسته‌ی ذیل را نصب کرد:
  > npm install -g tslint typescript
سپس نیاز است افزونه‌ی آن‌را نیز نصب کنید: https://marketplace.visualstudio.com/items?itemName=eg2.tslint
کار TSLint انجام static code analysis است؛ چیزی شبیه به افزونه‌هایی مانند ری‌شارپر در ویژوال استودیو که راهنماهایی را در مورد بهتر کردن کیفیت کدهای نوشته شده ارائه می‌دهد.


فعالسازی بررسی نال و نوع‌های نال پذیر

 strictNullChecks یکی از مهم‌ترین پرچم‌های تنظیمات کامپایلر تایپ‌اسکریپت است. برای افزودن آن، به فایل tsconfig.json مراجعه کرده و پرچم آن‌را به true تنظیم کنید:
{
    "compilerOptions": {
        "strictNullChecks": true
    }
}
به این ترتیب کامپایلر تایپ‌اسکریپت، بین null ،undefined و سایر نوع‌ها، تفاوت قائل خواهد شد و اگر نوعی نال‌پذیر است، باید آن‌را به صورت صریح type | null تعریف کنید.
برای مثال، متد ذیل را در نظر بگیرید:
  getSessionItem(key: string): any {
    const data = window.sessionStorage.getItem(key);
    return JSON.parse(data);
  }
زمانیکه پرچم strictNullChecks فعال شود، قطعه کد فوق با خطای ذیل کامپایل نخواهد شد:
[ts]
Argument of type 'string | null' is not assignable to parameter of type 'string'.
Type 'null' is not assignable to type 'string'.
const data: string | null
از این جهت که خروجی متد getItem به صورت string | null تعریف شده‌است؛ اما پارامتر متد JSON.parse فقط string را قبول می‌کند. یعنی ممکن است data دریافتی نال باشد که متد JSON.parse قادر به پردازش آن نیست.
برای رفع این مشکل تنها کافی است بررسی کنیم که آیا data نال است یا خیر؟ و اگر خیر، آنگاه آن‌را به متد JSON.parse ارسال کنیم:
  getSessionItem(key: string): any {
    const data = window.sessionStorage.getItem(key);
    if (data) {
      return JSON.parse(data);
    } else {
      return null;
    }
  }
همانطور که ملاحظه می‌کنید، فعالسازی strictNullChecks می‌تواند از بروز بسیاری از خطاهای در زمان اجرای برنامه، جلوگیری کند.


گزارش return‌های فراموش شده

در متد ذیل، یک return فراموش شده وجود دارد و تمام شرط‌های برنامه به یک خروجی مشخص، منتهی نمی‌شوند:
  noImplicitReturns(a: number) {
    if (a > 10) {
      return a;
    }
    // No return in this branch
  }
برای تشخیص زود هنگام یک چنین مشکلاتی می‌توان پرچم noImplicitReturns را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noImplicitReturns": true
    }
}
پس از این تنظیم، کامپایلر در مورد متد noImplicitReturns، خطای ذیل را صادر می‌کند:
 [ts] Not all code paths return a value.


تشخیص کدهای مرده

قطعه کدی که پس از یک return قرار بگیرد، یک کد مرده نامیده می‌شود. با تنظیم پرچم allowUnreachableCode در فایل tsconfig.json به false، می‌توان کامپایلر TypeScript را وادار کرد تا اینگونه موارد را به عنوان خطا گزارش کند:
{
    "compilerOptions": {
        "allowUnreachableCode": false
    }
}
پس از این فعالسازی، کامپایلر TypeScript دو خطای [ts] Unreachable code detected را در مورد قطعه کد ذیل صادر می‌کند:
    allowUnreachableCode() {
      if (false) {
        console.log("Unreachable code");
      }
      const a = 1;
      if (a > 0) {
        return 10; // reachable code
      }
      return 0;
      console.log("Unreachable code");
    }
مورد اول مربوط به بدنه‌ی if ایی است که شرط آن false است و این بدنه هیچگاه فراخوانی نمی‌شود و مورد دوم، به سطر پس از return آخر مرتبط است که آن مورد نیز یک کد مرده محسوب می‌شود.


تشخیص پارامترها و متغیرهای استفاده نشده

دو متد ذیل را درنظر بگیرید:
  unusedLocals() {
    const a = "foo"; // Error: 'a' is declared but its value is never read
    return "bar";
  }

  unusedParameters(n: number) {
    n = 0; // Never read
  }
در اولی متغیر a تعریف شده‌است، اما هیچگاه استفاده نشده‌است. در متد دوم، پارامتر n نیز هیچگاه خوانده نشده‌است و وجود آن بی‌مصرف است؛ حتی ممکن است نشان فراموش شدن استفاده‌ی از آن و مقدار دهی اشتباه آن باشد.
برای فعالسازی بررسی یک چنین مواردی باید دو پرچم ذیل را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noUnusedLocals": true,
        "noUnusedParameters": true
    }
}
پس از آن، کامپایلر دو خطای ذیل را در مورد متدهای فوق، گزارش می‌کند:
[ts] 'a' is declared but its value is never read.
[ts] 'n' is declared but its value is never read.


یافتن خواصی که نباید در یک شیء وجود داشته باشند

در مثال ذیل، خاصیت baz در تعاریف اصلی نوع‌های x و y وجود ندارد:
  excessPropertyForObjectLiterals() {
    let x: { foo: number };
    x = { foo: 1, baz: 2 };  // Error, excess property 'baz'
    let y: { foo: number, bar?: number };
    y = { foo: 1, baz: 2 };  // Error, excess property 'baz'
  }
برای فعالسازی یافتن یک چنین مواردی که در بسیاری از حالات ممکن است ناشی از اشتباهات تایپی نیز باشند، می‌توان پرچم suppressExcessPropertyErrors را در فایل tsconfig.json به false تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "suppressExcessPropertyErrors": false
    }
}
پس از آن برای نمونه در مورد انتساب اول، یک چنین پیام خطایی از طرف کامپایلر TypeScript صادر خواهد شد:
[ts]
Type '{ foo: number; baz: number; }' is not assignable to type '{ foo: number; }'.
Object literal may only specify known properties, and 'baz' does not exist in type '{ foo: number; }'.
(property) baz: number


یافتن breakهای فراموش شده در عبارات switch

در مثال زیر، یک break فراموش شده‌است:
  fallthroughCasesInSwitchStatement(a: number) {
    switch (a) {
      case 0:
        break;

      case 1:
        a += 1;

      case 2:
        a += 2;
        break;
    }
  }
برای تشخیص آن توسط کامپایلر TypeScript باید پرچم noFallthroughCasesInSwitch را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noFallthroughCasesInSwitch": true
    }
}
پس از آن کامپایلر TypeScript خطای «[ts] Fallthrough case in switch» را در مورد متد فوق صادر می‌کند.


یافتن ایندکس‌های تعریف نشده‌ی در اشیاء

در مثال زیر، شیء x دارای خاصیت b نیست؛ اما دقیقا با این ایندکس مورد استفاده قرار گرفته‌است:
  indexingObjectsLackingIndexSignatures() {
    const x = { a: 0 };
    x["a"] = 1; // ok
    x["b"] = 1; // Error, type '{ a: number; }' has no index signature.
  }
برای تشخیص یک چنین خطاهایی می‌توان پرچم suppressImplicitAnyIndexErrors را در فایل tsconfig.json به false تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "suppressImplicitAnyIndexErrors": false
    }
}
پس از آن کامپایلر TypeScript خطای ذیل را در مورد دسترسی به ایندکسی که با امضای شیء سازگاری ندارد، صادر می‌کند:
[ts] Element implicitly has an 'any' type because type '{ a: number; }' has no index signature.


اجبار به تعریف صریح نوع‌ها در TypeScript

عمده‌ی قابلیت TypeScript در یافتن خطاها به تعاریف نوع‌ها و راهنمایی کامپایلر آن در این زمینه بر می‌گردد. اما چون این زبان سازگاری کاملی را با JavaScript دارد، تعریف نوع‌ها در آن اجباری نیست و در این حالت اگر نوعی تعریف نشده باشد، به any تفسیر می‌شود. جهت اجبار به تعریف نوع‌ها در TypeScript می‌توان پرچم noImplicitAny را در فایل tsconfig.json به true تنظیم کرد:
{
    "compilerOptions": {
        "noImplicitAny": true
    }
}
در این حالت دیگر قطعه کد ذیل کامپایل نخواهد شد:
  noImplicitAny(args) { // Error: Parameter 'args' implicitly has an 'any' type.
    console.log(args);
  }
برای رفع این مشکل می‌توان نوع args را به صورت صریحی مشخص کرد:
  noImplicitAnyArgs(args: string[]) { // ok with the type information
    console.log(args);
  }


یک نکته‌ی تکمیلی
اگر از دستور ng build --watch برای ساخت برنامه‌های Angular استفاده می‌کنید، تغییرات فوق زمانی تاثیر داده خواهند شد که یکبار این برنامه را بسته و مجددا اجرا کنید.
مطالب
3 نکته کاربردی TypeScript برای Angular
اگر چه من  این نکات را در حین کار کردن بر روی پروژه‌های انگیولار یافتم، اما همه آنها مشخصه‌های انگیولار نیستند؛ فقط کد‌های تایپ اسکریپت می‌باشند.


Eliminating the need to import interfaces 

من interface ‌ها را دوست دارم با این حال نمی‌خواهم هر بار آنها را import  کنم. تمایلی ندارم فایل‌های من بخاطر import ‌های چند خطی کثیف شوند (فقط به منظور strong typing )، اگر چه Visual Studio Code ویژگی auto-import را دارا می‌باشد. در حالت معمول به صورت زیر کار می‌کنیم :
// api.model.ts
export interface Customer {
    id: number;
    name: string;
}

export interface User {
    id: number;
    isActive: boolean;
}
و استفاده از آن  :
// using the interfaces
import { Customer, User } from './api.model'; 

export class MyComponent {
    cust: Customer; 
}
اگر به خط شماره 2 دقت کنید ، در صورتی که interface ‌های بیشتری استفاده شود، این خط بزرگتر می‌شود و کمی به‌هم ریختگی ایجاد می‌کند.

راه حل شماره 1 : استفاده از namespace 

با استفاده از namespaceها می‌توان نیاز به import فایل‌های interface را حذف کرد: 
// api.model.ts
namespace ApiModel {
    export interface Customer {
        id: number;
        name: string;
    }

    export interface User {
        id: number;
        isActive: boolean;
    }
}
و استفاده از آن :
// using the interfaces
export class MyComponent {
    cust: ApiModel.Customer; 
}
هم چنین با استفاده از namespaceها می‌توان خیلی بهتر interface‌ها را سازماندهی و گروه بندی کرد.

اجازه بدهید بگویم اگر شما فایل دیگری به نام مثلا api.v2.model.ts را داشته باشید و بخواهید interface ‌های جدیدی را به این فایل اضافه کنید، می‌توانید از همان نام namespace مشخص شده قبلی استفاده کنید:
// api.v2.model.ts
namespace ApiModel {
    export interface Order {
        id: number;
        total: number;
    }
}

برای استفاده از interface  جدیدا ایجاد شده، می‌توانید همانند مثال قبل کار کنید: ( استفاده از interface ‌ها با namespace های یکسان و فایل‌های متفاوت)
export class MyComponent {
    cust: ApiModel.Customer; 
    order: ApiModel.Order;
}

راه حل شماره 2 : استفاده از فایل‌های d

راه دیگر حذف کردن import ها، ایجاد یک فایل typescript  با پسوند d.ts. می‌باشد ( d مخفف declaration file در typescript می‌باشد). در ضمن نیازی به export کردن interface ‌ها در فایل‌های d نمی‌باشد:
// api.model.d.ts
interface Customer {
    id: number;
    name: string;
}
در زیر از Customer  بدون نیاز به import کردن استفاده شده است :
// using the interfaces of d file
export class MyComponent {
    cust: Customer; 
}

من راه حل شماره 1 را در مقابل راه حل شماره 2 پیشنهاد می‌کنم زیرا :
از فایل d معمولا برای کتابخانه‌های ثالث استفاده می‌شود.
namespace ‌ها این اجازه را به ما میدهند تا فایل‌ها را خیلی بهتر سازماندهی کنیم.
 
Making all interface properties optional  

این موضوع خیلی رایج است که شما از یک interface برای عملیات CRUD استفاده کنید. مثلا شما یک interface را به نام customer دارید که تمامی فیلد‌های آن در زمان ایجاد اجباری می‌باشند؛ اما در زمان به‌روز رسانی، همه آنها اختیاری هستند. آیا شما نیاز به دو interface برای مدیریت کردن این سناریو دارید؟ 

راه حل : استفاده از Partial 

Partial یک type است که خصوصیات یک شیء را اختیاری می‌کند. تعریف آن در فایل d پیش فرضی به نام lib.es5.d.ts قرار داده شده‌است:
// lib.es5.d.ts
type Partial<T> = {
    [P in keyof T]?: T[P];
};
چگونه می‌توان از آن استفاده کرد؟ به کدهای زیر توجه کنید: 
import { Customer } from './api.model';

export class MyComponent {
    cust: Partial<Customer>;  /

    ngOninit() {
        this.cust = { name: 'jane' };
    }
}

در کد بالا هیچ خطایی پرتاب نمی‌شود؛ به دلیل اینکه همه‌ی فیلد‌ها اختیاری شده‌اند (اگر Partial را حذف کنیم با خطا مواجه می‌شویم). 
اگر شما تعریف Partial را پیدا نکردید، می‌توانید یک فایل d را ایجاد کنید؛ مثلا با نام util.d.ts، سپس قطعه کد تعریف Partial را در آن قرار دهید.

Stop throwing me error, I know what I'm doing 

در بعضی از سناریو‌ها شما می‌خواهید به Typescript  بگویید که  "من می‌دانم دارم چکار می‌کنم لطفا اینجا بی خیال من شو".

راه حل : استفاده از ts-ignore comment@ 

از نگارش 2.6 به بعد Typescript، شما می‌توانید این کار را به منظور مانع شدن از ایجاد خطا  با استفاده از کامنت ts-ignore@  انجام دهید. 
برای مثال در کد زیر، Typescript خطای Unreachable code detected را پرتاب خواهد کرد:
if (false) {
    console.log('x');
}

شما می‌توانید با استفاده از کامنت ts-ignore@ مانع از پرتاب خطا شوید :
if (false) {
    // @ts-ignore
    console.log('x');
}

البته من به شما پیشنهاد می‌کنم که همیشه خطاهاتون را برطرف کنید؛ قبل از اینکه آن‌ها را ignore کنید. 
مطالب
آشنایی با WebDav و نحوه استفاده از آن

WebDAV  استانداردی است بر روی پروتکل HTTP که Request‌ها و Responseهای مدیریت یک فایل را بر روی سرویس دهنده وب، تشریح می‌کند.

برای درک چرایی وجود این استاندارد بهتر است ذهن خود را معطوف به نحوه‌ی عملکرد سیستم فایل در OS کنیم که شامل API‌های خاص برای دسترسی نرم افزارهای گوناگون به فایل‌های روی یک سیستم است.
حال فکر کنید یک سرور Cloud راه اندازی نموده‌اید که قرار است مدیریت فایل‌ها و پرونده‌های Office را بر عهده داشته باشد و چون امکان ویرایش اسناد Office بر روی وب را ندارید، نیاز است تا اجازه دهید نرم افزار‌های Office مستقیما فایل‌ها را از روی سرور شما باز کنند و بعد از تغییرات، به جای ذخیره در سیستم local، محتوا را به فایل روی سرور ارسال کنند.
در مفهوم web عملا این کار غیر استاندارد و نادرست است. همه درخواست‌ها و جواب‌ها باید بر روی پروتکل Http باشند. خوب حال تصور کنید نرم افزارهای Office قابلیت آن را داشته باشند که به جای تحویل محتوا به سیستم عامل برای ذخیره‌ی آن بر روی سیستم local، محتوا را به یک آدرس ارسال نمایند و پشت آن آدرس، متدی باشد که بتواند به درخواست رسیده، به درستی پاسخ دهد.
این یعنی باید سمت سرور متدی با قابلیت ارسال پاسخ‌های درست و در سمت کلاینت نرم افزاری با قابلیت ارسال درخواست‌های مناسب وجود داشته باشد.
WebDAV استاندارد تشریح محتوای درخواست‌ها و پاسخ‌های مربوط به مدیریت فایل‌ها است.
خوشبختانه نرم افزارهای Office و بسیاری از نرم افزار‌های دیگر، استاندارد WebDAV را پشتیبانی می‌کنند و فقط لازم است برای سرورتان متدی با قابلیت پشتیبانی از درخواست‌های WebDAV پیاده سازی نمایید و البته متاسفانه کتابخانه‌های سورس باز چندانی برای WebDAV در سرور دات نت وجود ندارد. من ماژولی را برای کار با WebDAV نوشتم و سورسش را در Git  قرار دادم. برای این مثال هم از همین کتابخانه  استفاده می‌کنم.
ابتدا یک پروژه‌ی وب MVC ایجاد نمایید و پکیج xDav را از nugget نصب کنید.

PM> Install-Package xDav

اگر به web.config نگاهی بیاندازیم می‌بینیم یک module به نام xDav به وب سرور اضافه شده که بررسی درخواست‌های WebDAV  را به عهده دارد.

<system.webServer>
        <modules>
            <add name="XDav" type="XDav.XDavModule, XDav" />
        </modules>
  </system.webServer>

همچنین یک Section جدید هم به config برای پیکربندی xDav اضافه شده است. 

  <XDavConfig Name="xdav">
    <FileLocation URL="xdav" PathType="Local"></FileLocation>
  </XDavConfig>

خاصیت Name برای xDav نشانگر درخواست‌هایی است که باید توسط این ماژول اجرا شوند. در اینجا یعنی درخواست‌هایی که آدرس آن‌ها شامل "/xdav/" باشد، توسط این ماژول Handle می‌شوند. عبارت بعد از مقدار Name در URL هم طبیعتا نام فایل مورد نظر شماست.

FileLocation آدرس پوشه ای است که فایل‌ها در آن ذخیره و یا بازخوانی می‌شوند. اگر FileType با مقدار Local تنظیم شود، یعنی باید یک پوشه به نام خاصیت URL که در اینجا  xdav است در پوشه‌ی اصلی وب شما وجود داشته باشد و اگر با Server مقدار دهی شود URL باید یک آدرس فیزیکی بر روی سرور داشته باشد . مثل "c:\webdav"URL=

ما در این مثال مقادیر را به صورت پیش‌فرض نگه می‌داریم. یعنی باید در پوشه‌ی وب، یک Folder با نام xdav ایجاد کنیم.

در ادامه چند فایل word را برای تست در این پوشه کپی می‌کنم.

می خواهیم در صفحه Index، لیستی از فایل‌های درون این پوشه را نمایش دهیم طوری که در صورت کلیک بر روی هر کدام از آن‌ها، آدرس WebDav فایل مورد نظر را به Word ارسال کنیم.

بعد از نصب Office، در registry چند نوع Url تعریف می‌شود که معرف اپلیکیشنی است که آدرس به آن فرستاده شود. این دقیقا همان چیزیست که ما به آن نیاز داریم. کافیست آدرس WebDav فایل را بعد از عبارت " ms-word:ofe|u| " در یک لینک قرار دهیم تا آدرس به نرم افزار Word ارسال شود. یعنی آدرس URL باید این شکلی باشد:

  ms-word:ofe|u|http://Webaddress/xdav/filename

Webaddress آدرس وبسایت و filename نام فایل مورد نظرمان است. عبارت /xdav/ هم که نشان می‌دهد درخواست هایی که این آدرس را دارند باید توسط ماژول xDav پردازش شوند.

کلاسی با نام DavFile در پوشه‌ی Model ایجاد می‌کنم: 

public class DavFile
    {
        public string Name { get; set; }
        
        public string Href(string webAddress)
        {
            return string.Format("ms-word:ofe|u|http://{0}/xdav/{1}", webAddress, Name);
        }
    }

اکشن متد Index را در Home Controller، مانند زیر تغییر دهید:

var dir = new DirectoryInfo(XDav.Config.ConfigManager.DavPath);
            var model = dir.GetFiles().ToList()
                                      .Select(f => 
                                          new DavFile() { 
                                            Name = f.Name
                                        });
            return View(model);

یک لیست از فایل هایی که در پوشه‌ی webDav قرار دارند تهیه می‌کنیم و به View ارسال می‌کنیم. View را هم مثل زیر بازنویسی می‌کنیم. 

@model IEnumerable<WebDavServer.Models.DavFile>
<h1>
    File List
</h1>

<ul>
    @foreach (var item in Model)
    {
        <li> <a href="@Html.Raw(item.Href(ViewContext.HttpContext.Request.Url.Authority))">  @Html.Raw(item.Name) </a></li>
    }
</ul>

قرار است به ازای هر فایل، لینکی نمایش داده شود که با کلیک بر روی آن، آدرس فایل به word ارسال می‌شود. بعد از ثبت تغییرات، word محتوا را به همان آدرس ارسال می‌کند و ماژول xDav محتوا را در فایل فیزیکی سرور ذخیره خواهد کرد.

برنامه را اجرا کنید و بر روی فایل‌ها کلیک نمایید. اگر نرم افزار Office روی کامپیوترتان باز باشد با کلیک بر روی هر کدام از فایل‌ها، فایل word باز شده و می‌توایند محتوا را تغییر داده و ذخیره نمایید.

نرم افزار کلاینت (word) درخواست هایی با verb‌های مشخص که در استاندارد WebDav ذکر شده به آدرس مورد نظر می‌فرستد.  سرور WebDav درخواست را بر اساس Verb آن Request پردازش کرده و Response استاندارد را ایجاد میکند.

نرم افزار word پس از دریافت یک URL، به جای فرمت فیزیکی فایل، درخواست هایی را با تایپ‌های Option, Head, lock, get, post و unlock ارسال می‌کند. محتوای درخواست و پاسخ هر کدام از تایپ‌ها در استاندارد webDav تعریف شده و ماژول xDav آن را پیاده سازی نموده است.

  دریافت پروژه مثال

مطالب
آشنایی با الگوی MVP

پروژه‌های زیادی را می‌توان یافت که اگر سورس کدهای آن‌ها را بررسی کنیم، یک اسپاگتی کد تمام عیار را در آن‌ها می‌توان مشاهده نمود. منطق برنامه، قسمت دسترسی به داده‌ها، کار با رابط کاربر، غیره و غیره همگی درون کدهای یک یا چند فرم خلاصه شده‌اند و آنچنان به هم گره خورده‌اند که هر گونه تغییر یا اعمال درخواست‌های جدید کاربران، سبب از کار افتادن قسمت دیگری از برنامه می‌شود.
همچنین از کدهای حاصل در یک پروژه، در پروژه‌‌های دیگر نیز نمی‌توان استفاده کرد (به دلیل همین در هم تنیده بودن قسمت‌های مختلف). حداقل نتیجه یک پروژه برای برنامه نویس، باید یک یا چند کلاس باشد که بتوان از آن به عنوان ابزار تسریع انجام پروژه‌های دیگر استفاده کرد. اما در یک اسپاگتی کد، باید مدتی طولانی را صرف کرد تا بتوان یک متد را از لابلای قسمت‌های مرتبط و گره خورده با رابط کاربر استخراج و در پروژه‌ای دیگر استفاده نمود. برای نمونه آیا می‌توان این کدها را از یک برنامه ویندوزی استخراج کرد و آن‌ها را در یک برنامه تحت وب استفاده نمود؟

یکی از الگوهایی که شیوه‌ی صحیح این جدا سازی را ترویج می‌کند، الگوی MVP یا Model-View-Presenter می‌باشد. خلاصه‌ی این الگو به صورت زیر است:


Model :
من می‌دانم که چگونه اشیاء برنامه را جهت حصول منطقی خاص، پردازش کنم.
من نمی‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را به شکلی بصری به کاربر ارائه داد یا چگونه باید به رخ‌دادها یا اعمال صادر شده از طرف کاربر پاسخ داد.

View :
من می‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را به کاربر به شکلی بصری ارائه داد.
من می‌دانم که چگونه باید اعمالی مانند data binding و امثال آن را انجام داد.
من نمی‌دانم که چگونه باید منطق پردازشی موارد ذکر شده را فراهم آورم.

Presenter :
من می‌دانم که چگونه باید درخواست‌های رسیده کاربر به View را دریافت کرده و آن‌ها را به Model‌ انتقال دهم.
من می‌دانم که چگونه باید اطلاعات را به Model ارسال کرده و سپس نتیجه‌ی پردازش آن‌ها را جهت نمایش در اختیار View قرار دهم.
من نمی‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را ترسیم کرد (مشکل View است نه من) و نمی‌دانم که چگونه باید پردازشی را بر روی اطلاعات انجام دهم. (مشکل Model است و اصلا ربطی به اینجانب ندارد!)


یک مثال ساده از پیاده سازی این روش
برنامه‌ای وبی را بنویسید که پس از دریافت شعاع یک دایره از کاربر، مساحت ‌آن‌را محاسبه کرده و نمایش دهد.
یک تکست باکس در صفحه قرار خواهیم داد (txtRadius) و یک دکمه جهت دریافت درخواست کاربر برای نمایش نتیجه حاصل در یک برچسب به نام lblResult

الف) پیاده سازی به روش متداول (اسپاگتی کد)

protected void btnGetData_Click(object sender, EventArgs e)
{
lblResult.Text = (Math.PI * double.Parse(txtRadius.Text) * double.Parse(txtRadius.Text)).ToString();
}
بله! کار می‌کنه!
اما این مشکلات را هم دارد:
- منطق برنامه (روش محاسبه مساحت دایره) با رابط کاربر گره خورده.
- کدهای برنامه در پروژه‌ی دیگری قابل استفاده نیست. (شما متد یا کلاسی را این‌جا با قابلیت استفاده مجدد می‌توانید پیدا می‌کنید؟ آیا یکی از اهداف برنامه نویسی شیءگرا تولید کدهایی با قابلیت استفاده مجدد نبود؟)
- چگونه باید برای آن آزمون واحد نوشت؟

ب) بهبود کد و جدا سازی لایه‌ها از یکدیگر

در روش MVP متداول است که به ازای هر یک از اجزاء ابتدا یک interface نوشته شود و سپس این اینترفیس‌ها پیاده سازی گردد.

پیاده سازی منطق برنامه:

1- ایجاد Model :
یک فایل جدید را به نام CModel.cs به پروژه اضافه کرده و کد زیر را به آن خواهیم افزود:

using System;

namespace MVPTest
{
public interface ICircleModel
{
double GetArea(double radius);
}

public class CModel : ICircleModel
{
public double GetArea(double radius)
{
return Math.PI * radius * radius;
}
}
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید اکنون منطق برنامه از موارد زیر اطلاعی ندارد:
- خبری از textbox و برچسب و غیره نیست. اصلا نمی‌داند که رابط کاربری وجود دارد یا نه.
- خبری از رخ‌دادهای برنامه و پاسخ دادن به آن‌ها نیست.
- از این کد می‌توان مستقیما و بدون هیچ تغییری در برنامه‌های دیگر هم استفاده کرد.
- اگر باگی در این قسمت وجود دارد، تنها این کلاس است که باید تغییر کند و بلافاصله کل برنامه از این بهبود حاصل شده می‌تواند بدون هیچگونه تغییری و یا به هم ریختگی استفاده کند.
- نوشتن آزمون واحد برای این کلاس که هیچگونه وابستگی به UI ندارد ساده است.


2- ایجاد View :
فایل دیگری را به نام CView.cs را به همراه اینترفیس زیر به پروژه اضافه می‌کنیم:

namespace MVPTest
{
public interface IView
{
string RadiusText { get; set; }
string ResultText { get; set; }
}
}

کار View دریافت ابتدایی مقادیر از کاربر توسط RadiusText و نمایش نهایی نتیجه توسط ResultText است البته با یک اما.
View نمی‌داند که چگونه باید این پردازش صورت گیرد. حتی نمی‌داند که چگونه باید این مقادیر را به Model جهت پردازش برساند یا چگونه آن‌ها را دریافت کند (به همین جهت از اینترفیس برای تعریف آن استفاده شده).

3- ایجاد Presenter :
در ادامه فایل جدیدی را به نام CPresenter.cs‌ با محتویات زیر به پروژه خواهیم افزود:

namespace MVPTest
{
public class CPresenter
{
IView _view;

public CPresenter(IView view)
{
_view = view;
}

public void CalculateCircleArea()
{
CModel model = new CModel();
_view.ResultText = model.GetArea(double.Parse(_view.RadiusText)).ToString();
}
}
}

کار این کلاس برقراری ارتباط با Model است.
می‌داند که چگونه اطلاعات را به Model ارسال کند (از طریق _view.RadiusText) و می‌داند که چگونه نتیجه‌ی پردازش را در اختیار View قرار دهد. (با انتساب آن به _view.ResultText)
نمی‌داند که چگونه باید این پردازش صورت گیرد (کار مدل است نه او). نمی‌داند که نتیجه‌ی نهایی را چگونه نمایش دهد (کار View است نه او).
روش معرفی View به این کلاس به constructor dependency injection معروف است.

اکنون کد وب فرم ما که در قسمت (الف) معرفی شده به صورت زیر تغییر می‌کند:

using System;

namespace MVPTest
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page, IView
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

public string RadiusText
{
get { return txtRadius.Text; }
set { txtRadius.Text = value; }
}
public string ResultText
{
get { return lblResult.Text; }
set { lblResult.Text = value; }
}

protected void btnGetData_Click(object sender, EventArgs e)
{
CPresenter presenter = new CPresenter(this);
presenter.CalculateCircleArea();
}
}
}

در این‌جا یک وهله از Presenter برای برقراری ارتباط با Model ایجاد می‌شود. همچنین کلاس وب فرم ما اینترفیس View را نیز پیاده سازی خواهد کرد.