مطالب
آشنایی با FileTable در SQL Server 2012 بخش 2
ستون دیگر stream_id نام دارد که از نوع uniqueidentifier ROWGUIDCOL است. همان‌گونه که در یاد دارید، در FileStream نیز ناگزیر به تعریف چنین ستونی بودیم. بنابراین FileTable استثناء نیست و در این‌جا نیست چنین فیلدی توسط SQL Server تعریف می‌شود. اگر فایل‌ها و پوشه‌ها جابه‌جا نمی‌شدند می‌توانستید از هر دو ستون path_locator یا stream_id برای شناسایی یک رکورد از جدول بهره ببرید. ولی با جابه‌جایی یک فایل و یا به عبارت دیگر تغییر پدر آن در ساختار سلسله‌مراتبی، مقدار path_locator نیز تغییر می‌کند، پس ناگزیر به استفاده از این ستون برای ارجاع به یک ردیف در جدول هستیم.
هر ردیف از جدول نمایان‌گر یک فایل یا پوشه است، بنابراین به ستونی نیاز داریم که بتوانیم این موضوع را نشان دهیم. بر این پایه از ستون is_directory بهره می‌بریم که 1 بودن آن نشان‌دهنده‌ی این است که این ردیف از جدول به یک پوشه ارجاع دارد.
نام فایل یا پوشه در ستونی به نام name نگه‌داری می‌شود که رشته‌ای از نوع (nvarchar(255 است. افزون بر این ستون، ستون‌های دیگری نیز در این جدول وجود دارد که ویژگی‌های یک فایل مانند پنهان‏‌بودن، فقط‏‌خواندنی و ... توسط آن توسط آن به دست می‏آید. ستون پسین file_stream نام دارد که برای پوشه‌ها، محتوای آن Null است. علت آن این است که محتوای واقعی فایل در این ستون نگه‌داری می‌شود. در واقع یک (varbinary(max با ویژگی‌های fileStream است که محتوای باینری آن در سیستم فایل NTFS ذخیره می‌شود. مدیریت پشت صحنه‌ی این ستون برعهده‌ی SQL Server است.
افزون بر این 14 ستون، هر FileTable شامل سه ستون محاسباتی به شرح زیر است:

ستون parent_path_locator نتیجه‏‌ی فراخوانی تابع (GetAncestor(1 در ستون path_locator است که جهت به دست آوردن پوشه‏‌ی پدر یک فایل و پوشه استفاده می‏‌شود. ستون file_type که از مقدار رشته‏‌ای ستون name تجزیه شده است، پسوند فایل را برمی‏‌گرداند. و ستون cached_file_size اندازه‌ی بایت ذخیره‏‌شده ستون file_stream  را برمی‏‌گرداند. با این ساختار ثابت در اینجا، هر FileTable هر آن‏چه از File System نیاز دارید در یک پوشه‏ی اشتراکی به شما می‏‌دهد.

این یعنی نمایش بی‏‌واسطه FileTable به هر کاربر یا برنامه. به طوری که برای نمایش یا به‏‌روزرسانی جدول می‌توانید از روش استاندارد I/O مانند کشیدن و رهاکردن با Windows Explorer یا برنامه‏‌نویسی با  System.IO.FileStream  و API‌های ویندوز استفاده کنید. این‏‌چنین:

- ایجاد یک فایل یا پوشه در سیستم فایل  -> افزودن یک ردیف به جدول

- افزودن یک ردیف به جدول -> ایجاد یک فایل یا پوشه در سیستم فایل 

با کپی فایل‌ها در مسیر بالا، به صورت خودکار رکوردهای زیر در جدول PhotoTable در پایگاه‌داده‌ها افزوده می‌شود: 

به طور خلاصه پیش از این برای افزودن به FileStream دو راه کار پیش رو داشتید. یکی استفاده از T-SQL و دیگر sqlFileStream اکنون SQL Server 2012 راه کار سوم را پیشنهاد می‌کند. استفاده از File System در این روش FileStream  به طور خودکار پر می‌شود. 

پیش از ساخت یک FileTable بیان این نکته دارای اهمیت است که با کپی فایل‏‌ها و پوشه‏‌ها هیچ چیز جدیدی به NTFS افزوده نمی‌شود بلکه محتوای فایل به FileStream افزوده می‌شود و SQL Server با بررسی همزمان FileStream و FileTable نمایشی از ردیف‏‌های FileTable به صورت یک پوشه‏‌ی اشتراکی نشان می‌دهد. این نکته پاسخی به این پرسش خواهد بود که آیا با استفاده از FileTable حجم پایگاه‏‌داده‏‌ها دو برابر خواهد شد و در نتیجه دشواری‏‌ها و چالش‏‌های نگه‏داری و پشتیبانی را پیش رو خواهیم داشت!؟ که پاسخ "خیر" خواهد بود. 

ایجاد یک  FileTable

پیش از این در همین تارنما، روش فعال کردن FileStream در SQL Server  را آموزش دیده اید. اگر درست به خاطر داشته باشید، چیزی شبیه به دستورهای زیر بود:

CREATE DATABASE MyFileArchive
ON PRIMARY
(NAME = MyFileArchive_data,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFileArchive_data.mdf'),
FILEGROUP FileStreamGroup CONTAINS FILESTREAM
(NAME = PhotoFileLibrary_blobs,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFiles')
LOG ON
(NAME = PhotoFileLibrary_log,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFileArchive_log.ldf')

FileTable  به FileStream متکی است؛ بر این پایه پیش از ایجاد یک FileTable باید FileStream را روی پایگاه‌داده‌ها فعال کنیم. این کار با یک تعریف درست توسط بند FILEGROUP…CONTAINS FILESTREAM انجام می‌شود. 

برای ایجاد FileTable تنها کافی است که بند WITH FILESTREAM را به دستور CREATE DATABASE بیفزایید. (یا برای فعال‌کردن FileTable روی یک پایگاه‌داده‌ی ساخته شده بند SET FILESTREAM را در دستور ALTER DATABASE  بنویسید.) در این بند، از DIRECTORY_NAME برای نام‌گذاری یک پوشه برای پایگاه‌داده‌ها استفاده می‌کنیم. این پوشه در یک پوشه ریشه به نام SQL Server instance نمایش داده خواهد شد. بخش دوم بند NON_TRANSACTED_ACCESS=FULL  است که دسترسی غیرتراکنشی را فعال می‌کند.  با این کار برای هر FileTable  در پایگاه داده یک زیرپوشه درون پوشه‌ای که به نام DIRECTORY_NAME  نام‌گذاری شده است؛ ساخته می‌شود. 

با توجه به آنچه گفته شد برای ایجاد یک پایگاه‌داده با امکان ساخت FileTable دستورهای زیر را اجرا کنید: 

CREATE DATABASE MyFileArchive
ON PRIMARY
(NAME = MyFileArchive_data,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFileArchive_data.mdf'),
FILEGROUP FileStreamGroup CONTAINS FILESTREAM
(NAME = PhotoFileLibrary_blobs,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFiles')
LOG ON
(NAME = PhotoFileLibrary_log,
FILENAME = 'C:\Demo\MyFileArchive_log.ldf')
WITH FILESTREAM
(DIRECTORY_NAME='FilesLibrary',
NON_TRANSACTED_ACCESS=FULL)
اکنون برای ساخت یک FileTable درون این پایگاه‌داده‌ها از دستور زیر استفاده کنید:
USE MyFileArchive
GO
CREATE TABLE PhotoTable AS FileTable
GO
توجه داشته باشید که چون ستون‌های FileTable از پیش تعریف شده است؛ ایجاد آن فقط با نوشتن دستور امکان پذیر است و مانند یک Table عادی از محیط کاربری SQL Server نمی‌توان بهره برد. 
در Object Explorer از گره‏‌ی Tables، گره‏‌ی FileTables را باز کنید و روی جدولی که هم‌‏اکنون ساختیم راست‏‌کلیک کنید. با انتخاب گزینه‏‌ی Explore FileTable Directory پنجره‏‌ی زیر بازمی‏‌شود:

دنباله دارد ...

مطالب
نحوه‌ی مشاهده‌ی خروجی SQL تولید شده توسط WCF RIA Services

این روزها با وجود ORMs ، کوئری SQL‌ نوشتن شبیه به دورانی شده که با وجود زبان‌های سطح بالا، عده‌ای علاقمند هستند با استفاده از زبان اسمبلی برنامه نویسی کنند! WCF RIA Services به صورت پیش فرض از entity framework استفاده می‌کند (هر چند می‌توان از سایر ORMs هم استفاده کرد)، بنابراین عنوان صحیح‌تر بحث این خواهد بود: چگونه خروجی SQL تولید شده توسط Entity framework را بررسی کنیم؟

الف) استفاده از SQL Server profiler
اولین برنامه‌ای که از سال‌ها قبل، حتی پیش از ظهور ORMs وجود داشته، برنامه‌ی SQL server profiler است، که عموما در مسیر ذیل قابل دستیابی است:
Start Menu->Programs->Microsoft SQL Server 2008->Performance Tools->SQL Server profiler



نکته مهم:
حین کار با SQL Server profiler ، ممکن است انبوهی از کوئری‌های دیگر مثلا مرتبط با SQL Server agent یا reporting services و غیره نیز لاگ شوند. اما الان ما تنها به کوئری‌های برنامه‌ی خود نیاز داریم. برای این منظور به کانکشن استرینگ خود، گزینه‌ی Application Name=My Application Name را نیز اضافه کنید:

<connectionStrings>
<add name="dmEntities" connectionString="metadata=res://*/Models.dmDataModel.csdl|res://*/Models.dmDataModel.ssdl|res://*/Models.dmDataModel.msl;provider=System.Data.SqlClient;provider connection string=&quot;Data Source=(local);Initial Catalog=dm;Integrated Security=True;Application Name=My Application Name;MultipleActiveResultSets=True&quot;" providerName="System.Data.EntityClient" />
</connectionStrings>

اکنون اگر برنامه را با پروفایلر مورد بررسی قرار دهید خروجی به صورت زیر خواهد بود:



برای فیلتر کردن Application Name مورد نظر، در ابتدای کار که یک سشن جدید را آغاز می‌کنید به برگه‌ی events selection مراجعه کرده و بر روی دکمه‌ی column filter کلیک کنید. گزینه‌ی application name را در صفحه‌ی باز شده انتخاب نموده و در قسمت Like آن مطابق تصویر زیر ، نام برنامه‌ی خود را وارد نمائید:




ب) استفاده از IntelliTrace در VS.NET 2010
برنامه را در حالت دیباگ در VS.NET 2010 اجرا کنید. در هر لحظه‌ای می‌توان روی گزینه‌ی Break all کلیک کرد و خروجی SQL تولید شده را نیز علاوه بر اطلاعات دیگر مشاهده نمود:




ج) استفاده از برنامه‌ی حرفه‌ای entity framework profiler
این برنامه از هر دو مورد قبل کاملتر بوده و اساسا برای لاگ کردن کوئری‌ها، مدت زمان اجرا، گزارشگیری از وضعیت برنامه، کدامیک از کوئری‌ها سنگین‌تر هستند، حتی از طریق کدام متد فراخوانی شده‌اند، ارائه‌ی گزارشات و راهنمایی‌هایی در مورد چگونگی بهبود کارآیی برنامه‌ی تهیه شده و امثال آن کاربرد دارد.



استفاده از آن هم بسیار ساده است. ابتدا ارجاعی را به اسمبلی HibernatingRhinos.Profiler.Appender.v4.0 به پروژه‌ی ASP.NET خود اضافه کنید (همان پروژه‌ی هوست مربوط به WCF RIA Service ما). سپس به فایل Global.asax.cs برنامه مراجعه کرده و یک سطر ذیل را اضافه کنید:

protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
{
HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize();
}

از این پس تنها کافی است برنامه‌ی پروفایلر در حال اجرا بوده و برنامه شما نیز اجرا شود. کلیه‌ی تبادلات با دیتابیس لاگ خواهند شد.

مطالب
React 16x - قسمت 15 - مسیریابی - بخش 1 - تعریف و تنظیم مسیریابی‌ها
React برخلاف Angular، دارای قابلیت‌های توکار مسیریابی نیست و تنها کاری را که انجام می‌دهد همان رندر View است که تا اینجا بررسی کردیم. به همین جهت در این قسمت ابتدا یک برنامه‌ی عمومی و ساده را با نصب کتابخانه‌ی ثالثی برای توضیح مفاهیم مسیریابی، شامل کار با پارامترهای مسیریابی، کوئری استرینگ‌ها، هدایت کاربران به صفحات دیگر، مدیریت صفحات یافت نشده و مسیریابی تو در تو، بررسی می‌کنیم. سپس به عنوان تمرین، همان برنامه‌ی طراحی گریدی را که تا قسمت 14 تکمیل کردیم، با معرفی مسیریابی بهبود خواهیم بخشید.


برپایی پیش‌نیازها

در اینجا برای بررسی مسیریابی، یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم.
> create-react-app sample-15
> cd sample-15
> npm start
در ادامه توئیتر بوت استرپ 4 را نیز نصب می‌کنیم. برای این منظور پس از باز کردن پوشه‌ی اصلی برنامه توسط VSCode، دکمه‌های ctrl+` را فشرده (ctrl+back-tick) و دستور زیر را در ترمینال ظاهر شده وارد کنید:
> npm install --save bootstrap
سپس برای افزودن فایل bootstrap.css به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
این import به صورت خودکار توسط webpack ای که در پشت صحنه کار bundling & minification برنامه را انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.

همچنین کتابخانه‌ی ثالث بسیار معروف react-router-dom را نیز نصب می‌کنیم:
> npm i react-router-dom --save
نگارش dom آن مخصوص کار با مرورگر است و نگارش native آن (react-router-native)، مخصوص React Native و تولید برنامه‌های موبایل می‌باشد که مبحث دیگری است.


افزودن مسیریابی به برنامه

پس از نصب کتابخانه‌ی react-router-dom، برای افزودن آن به برنامه و فعالسازی مسیریابی، به فایل index.js مراجعه کرده و import آن‌را به ابتدای فایل اضافه می‌کنیم:
import { BrowserRouter } from "react-router-dom";
سپس کامپوننت App را داخل BrowserRouter، محصور می‌کنیم:
ReactDOM.render(
  <BrowserRouter>
    <App />
  </BrowserRouter>,
  document.getElementById("root")
);
کار BrowserRouter، محصور سازی مدیریت تاریخچه‌ی مرور صفحات در مرورگر و انتقال آن به درخت کامپوننت‌های React است. به این ترتیب در هر قسمتی از درخت کامپوننت‌های برنامه می‌توان از History object مرورگر استفاده کرد.


ثبت و معرفی مسیریابی‌ها

در ادامه باید مسیریابی‌های خود را ثبت کنیم؛ به این معنا که بر اساس URL خاصی، چه کامپوننتی باید رندر شود. به همین جهت پوشه‌ی جدید src\components را ایجاد کرده و کامپوننت src\components\navbar.jsx را که یک کامپوننت تابعی بدون حالت است، در آن تعریف می‌کنیم:
import React from "react";

const NavBar = () => {
  return (
    <nav className="navbar bg-dark navbar-dark navbar-expand-sm">
      <div className="navbar-nav">
        <a className="nav-item nav-link" href="/">
          Home
        </a>
        <a className="nav-item nav-link" href="/products">
          Products
        </a>
        <a className="nav-item nav-link" href="/posts/2018/06">
          Posts
        </a>
        <a className="nav-item nav-link" href="/admin">
          Admin
        </a>
      </div>
    </nav>
  );
};

export default NavBar;
کار آن نمایش منوی بالای صفحه است.


سپس به فایل app.js مراجعه کرده و ساختار آن‌را به صورت زیر، جهت درج این NavBar، ویرایش می‌کنیم تا سبب رندر و نمایش منوی راهبری در مرورگر شود:
import "./App.css";

import React, { Component } from "react";

import NavBar from "./components/navbar";

class App extends Component {
  render() {
    return (
      <div>
        <NavBar />
      </div>
    );
  }
}

export default App;
در ادامه در کامپوننت App، یک container را اضافه می‌کنیم که قرار است در آن بر اساس URL رسیده، محتوای کامپوننت خاصی رندر شود. به همین جهت کامپوننت Route را در اینجا قرار می‌دهیم و در آن یک یا چند Route را ثبت می‌کنیم:
import "./App.css";

import React, { Component } from "react";
import { Route } from "react-router-dom";

import Dashboard from "./components/admin/dashboard";
import Home from "./components/home";
import NavBar from "./components/navbar";
import Posts from "./components/posts";
import Products from "./components/products";

class App extends Component {
  render() {
    return (
      <div>
        <NavBar />
        <div className="container">
          <Route path="/products" component={Products} />
          <Route path="/posts" component={Posts} />
          <Route path="/admin" component={Dashboard} />
          <Route path="/" component={Home} />
        </div>
      </div>
    );
  }
}

export default App;
Route نیز یک کامپوننت است؛ همانند تمام کامپوننت‌هایی که تاکنون تعریف کردیم و دارای چند ویژگی است که به صورت props به آن منتقل می‌شوند. برای نمونه خاصیت path آن به مسیر products/ در مرورگر اشاره می‌کند و سبب رندر کامپوننت جدید Products که در بالای این ماژول نیز import شده، می‌شود. در اینجا سه مسیریابی دیگر را نیز ثبت کرده‌ایم که کامپوننت‌های جدید متناظر با آن‌ها به صورت زیر تعریف می‌شوند:

کامپوننت جدید src\components\products.jsx جهت رندر لیست آرایه‌ی اشیاء product:
import React, { Component } from "react";

class Products extends Component {
  state = {
    products: [
      { id: 1, name: "Product 1" },
      { id: 2, name: "Product 2" },
      { id: 3, name: "Product 3" }
    ]
  };

  render() {
    return (
      <div>
        <h1>Products</h1>
        <ul>
          {this.state.products.map(product => (
            <li key={product.id}>
              <a href={`/products/${product.id}`}>{product.name}</a>
            </li>
          ))}
        </ul>
      </div>
    );
  }
}

export default Products;

کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\home.jsx با این محتوا:
import React from "react";

const Home = () => {
  return <h1>Home</h1>;
};

export default Home;

کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\posts.jsx با این محتوا:
import React from "react";

const Posts = () => {
  return (
    <div>
      <h1>Posts</h1>
      Year: , Month:
    </div>
  );
};

export default Posts;

کامپوننت بدون حالت تابعی src\components\admin\dashboard.jsx در پوشه‌ی جدید admin با این محتوا:
import React from "react";

const Dashboard = ({ match }) => {
  return (
    <div>
      <h1>Admin Dashboard</h1>
    </div>
  );
};

export default Dashboard;
تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، در اولین بار نمایش آن، شاهد رندر کامپوننت Home خواهیم بود. اما اگر در همین حالت بر روی لیست products، در منوی بالای صفحه کلیک کنیم، هم کامپوننت products و هم کامپونت home، هر دو با هم رندر شده‌اند. یک چنین رفتاری را در سایر صفحات نیز می‌توان مشاهده کرد:



معرفی کامپوننت Switch

<div className="container">
  <Route path="/products" component={Products} />
  <Route path="/posts" component={Posts} />
  <Route path="/admin" component={Dashboard} />
  <Route path="/" component={Home} />
</div>
الگوریتم تطابق کامپوننت Route، ابتدا بررسی می‌کند که آیا برای مثال URL ای با path مساوی products/ شروع شده‌است؟ اگر اینطور است، کامپوننت متناظر با آن را که برای نمونه در اینجا Products است، رندر می‌کند. این حالت جهت مسیری مانند products/new/ نیز صدق می‌کند؛ چون این URL نیز با products/ شروع شده‌است. همچنین این تطابق‌گر، مسیر ثبت شده‌ی برای کامپوننت Home را نیز چون با / شروع شده‌است و جزء ابتدایی مسیر products/ است هم رندر می‌کند. به همین جهت است که وقتی مسیر products/ را درخواست می‌دهیم، در صفحه دو کامپوننت products و home، با هم رندر می‌شوند.
یک روش حل این مشکل، استفاده از ویژگی exact است:
<Route path="/" exact component={Home} />
به این ترتیب اگر مسیر درخواستی دقیقا مساوی / بود، کامپوننت Home را رندر خواهد کرد. با این تغییر، با مراجعه‌ی به آدرس products/، دیگر رندر کامپوننت home را شاهد نخواهیم بود:


راه دوم رفع این مشکل، استفاده از کامپوننت Switch است. به همین جهت ابتدا این کامپوننت را import می‌کنیم:
import { Route, Switch } from "react-router-dom";
سپس تمام Routeهای تعریف شده را داخل Switch محصور خواهیم کرد:
class App extends Component {
  render() {
    return (
      <div>
        <NavBar />
        <div className="container">
          <Switch>
            <Route path="/products" component={Products} />
            <Route path="/posts" component={Posts} />
            <Route path="/admin" component={Dashboard} />
            <Route path="/"  component={Home} />
          </Switch>
        </div>
      </div>
    );
  }
}
Switch اولین مسیریابی را که با URL داده شده تطابق داشته باشد، رندر می‌کند. همچنین در اینجا دیگر نیازی به ذکر ویژگی exact نیز وجود ندارد. بنابراین با استفاده از Switch اگر مسیر داده شده، products/ باشد، مسیریابی تعریف شده‌ی با آن یافت می‌شود که در اینجا اولین Route تعریف شده‌است. سپس کار رندر کامپوننت آن‌را انجام داده و از مابقی مسیریابی‌های تعریف شده، صرفنظر می‌کند.
بنابراین هنگام کار با Switch، ترتیب مسیریابی‌های تعریف شده مهم است و باید از یک مسیریابی ویژه شروع شده و به یک مسیریابی عمومی مانند / ختم شود.


معرفی کامپوننت Link

تا اینجا اگر برنامه را اجرا کرده باشید و پیشتر سابقه‌ی کار با برنامه‌های SPA یا Single page applications را داشته باشید، یک مشکل دیگر را نیز احساس کرده‌اید: سیستم مسیریابی که تا کنون تعریف کرده‌ایم، به صورت SPA عمل نمی‌کند. یعنی به ازای هربار کلیک بر روی لینک‌های منوی راهبری سایت، یکبار دیگر به طور کامل برنامه از صفر بارگذاری مجدد می‌شود و تمام اسکریپت‌های آن مجددا از سرور دریافت شده و رندر خواهند شد. این مورد را در برگه‌ی network ابزارهای توسعه دهندگان مرورگر خود بهتر می‌توانید مشاهده کنید. به ازای هر درخواست نمایش کامپوننتی، تعدادی درخواست HTTP به سمت سرور ارسال می‌شوند که برای دریافت صفحه‌ی index و bundle.js برنامه هستند. اما در برنامه‌های SPA، مانند جمیل، با هربار کلیک بر روی لینکی، شاهد ریفرش و بارگذاری مجدد کل آن صفحه نیستیم و تنها اطلاعات موجود در قسمت container به روز می‌شوند.

یک نکته: در اینجا ممکن است دو درخواست websocket و info را نیز مشاهده کنید. این دو مرتبط به hot module reloading هستند که با ذخیره‌ی برنامه در ادیتور VSCode، بلافاصله سبب به روز رسانی و ریفرش برنامه در مرورگر می‌شوند.

برای رفع مشکل SPA نبودن برنامه، باید به کامپوننت NavBar مراجعه کرده و تمام anchor‌های استاندارد تعریف شده‌ی در آن‌را با کامپوننت Link جایگزین کنیم:
import React from "react";
import { Link } from "react-router-dom";

const NavBar = () => {
  return (
    <nav className="navbar bg-dark navbar-dark navbar-expand-sm">
      <div className="navbar-nav">
        <Link className="nav-item nav-link" to="/">
          Home
        </Link>
        <Link className="nav-item nav-link" to="/products">
          Products
        </Link>
        <Link className="nav-item nav-link" to="/posts/2018/06">
          Posts
        </Link>
        <Link className="nav-item nav-link" to="/admin">
          Admin
        </Link>
      </div>
    </nav>
  );
};

export default NavBar;
در اینجا ابتدا کامپوننت Link را در ابتدای ماژول، import کردیم. سپس تمام anchorها را یافته و تبدیل به کامپوننت Link نمودیم. همچنین href آن‌ها را نیز به ویژگی to تغییر دادیم.
با این تغییرات اگر برنامه را اجرا کنیم، اینبار با کلیک بر روی هر لینک، دیگر شاهد بارگذاری کامل صفحه در مرورگر نخواهیم بود؛ بلکه تنها قسمت container ای که کامپوننت Route مسیریابی در آن درج شده‌است، به روز رسانی می‌شود و این عملیات نیز بسیار سریع است؛ از این جهت که محتوای این کامپوننت‌ها از همان bundle.js حاوی تمام کدهای برنامه تامین می‌شود و این فایل تنها یکبار در آغاز برنامه از سرور خوانده شده و سپس توسط مرورگر پردازش می‌شود. بنابراین در برنامه‌های SPA، برخلاف برنامه‌های وب معمولی، هربار که کاربر آدرس متفاوتی را انتخاب می‌کند، بارگذاری مجدد برنامه و خوانده شدن محتوای متناظر از سرور صورت نمی‌گیرد؛ این محتوا هم اکنون در bundle.js برنامه مهیا است و قابلیت استفاده‌ی آنی را دارد.

اما کامپوننت Link چگونه کار می‌کند؟
کامپوننت لینک در نهایت همان anchor‌های استاندارد را رندر می‌کند؛ اما به هر کدام یک onClick را نیز اضافه می‌کند که سبب جلوگیری از رفتار پیش‌فرض anchor می‌شود. به همین جهت مرورگر درخواست اضافه‌ای را به سمت سرور ارسال نمی‌کند. در اینجا مدیریت کننده‌ی onClick، تنها Url بالای صفحه را در مرورگر تغییر می‌دهد. اکنون که Url تغییر کرده‌است، یکی از مسیریابی‌های تعریف شده، با این Url تطابق یافته و سپس کامپوننت متناظر با آن‌را رندر می‌کند.


بررسی Route props


اگر بر روی لینک نمایش products در منوی راهبری سایت کلیک کرده و سپس به خروجی افزونه‌ی react developer tools دقت کنیم (تصویر فوق)، مشاهده می‌کنیم که این کامپوننت هم اکنون تعدادی خاصیت را به صورت props در اختیار دارد؛ مانند history (امکان هدایت کاربر را به صفحه‌ای دیگر دارد)، location (آدرس جاری برنامه) و match (اطلاعاتی در مورد الگوریتم تطابق مسیر). کار تنظیم این props، توسط کامپوننت Route ای که کار ثبت مسیریابی‌ها را انجام می‌دهد، صورت می‌گیرد. به عبارتی کامپوننت Route، محصور کننده‌ی کامپوننتی است که آن‌را به عنوان پارامتر، دریافت و در صورت تطابق با مسیر جاری، آن‌را رندر می‌کند. همچنین در این بین کار تزریق خواص props یاد شده را نیز انجام می‌دهد.


ارسال props سفارشی در حین مسیریابی به کامپوننت‌ها

همانطور که بررسی کردیم، کامپوننت Route، حداقل سه خاصیت props را به کامپوننت‌هایی که رندر می‌کند، تزریق خواهد کرد. اما در اینجا برای تزریق خواص سفارشی چگونه باید عمل کرد؟
در حین کار با کامپوننت Route، برای ارسال props اضافی، بجای استفاده از ویژگی component آن، باید از ویژگی render استفاده کرد:
<Route
  path="/products"
  render={() => <Products param1="123" param2="456" />}
/>
در اینجا کار با تعریف یک arrow function شروع می‌شود که در نهایت المان کامپوننت مدنظر را همانند روش متداولی که برای تعریف تمام کامپوننت‌های React و تنظیم ویژگی‌های آن‌ها استفاده می‌شود، بازگشت می‌دهد که تاثیر آن‌را در خروجی افزونه‌ی react developer tools بهتر می‌توان مشاهده کرد:


البته اگر به تصویر فوق دقت کنید، سایر خواص پیشینی که تزریق شده بودند مانند history، location و match، دیگر در اینجا حضور ندارند. برای رفع این مشکل باید تعریف arrow function انجام شده را به صورت زیر تغییر داد:
<Route
  path="/products"
  render={props => (
    <Products param1="123" param2="456" {...props} />
  )}
/>
ابتدا پارامتر arrow function را به همان props تنظیم می‌کنیم. سپس با استفاده از spread operator، این props را در المان JSX تعریف شده، گسترده و تزریق می‌کنیم؛ با این خروجی:



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-15-part-01.zip
مطالب
PowerShell 7.x - قسمت سیزدهم - ساخت یک Static Site Generator ساده توسط PowerShell و GitHub Actions
در این مطلب میخواهیم یک مثال دیگر از PowerShell را به همراه GitHub Actions را بررسی کنیم. هدف ایجاد یک Static Site Generator و در نهایت پابلیش خروجی استاتیک بر روی GitHub Pages است. روالی که در ادامه بررسی میکنیم صرفاً یک مثال از ترکیب این تکنولوژی‌ها است و قاعدتاً روش‌های ساده‌تر و سرراست‌تری نیز برای اینکار وجود دارد. به عنوان مثال میتوانید از Jekyll که یک SSG مبتنی بر Ruby است نیز استفاده کنید که GitHub Pages، به صورت پیش‌فرض از آن پشتیبانی میکند. در اینحالت به محض پوش کردن سایت بر روی ریپوزیتوری (با فرض اینکه این امکان را فعال کرده باشید) به صورت خودکار سایت بیلد شده و خروجی بر روی یک برنچ دیگر قرار خواهد گرفت و در نهایت برنچ بیلد شده توسط GitHub Pages میزبانی خواهد شد (البته امکان تغییر برنچ پیش‌فرض را نیز دارید). اما اگر بخواهیم کل فرآیند بیلد را به صورت سفارشی انجام دهیم، میتوانیم از GitHub Actions استفاده کنیم؛ یعنی مشابه کاری که Jekyll انجام میدهد. به محض پوش کردن محتوا، یک اسکریپت PowerShell برای اینکار فراخوانی شود و خروجی نهایی بر روی یک برنچ دیگر منتشر شود. خروجی نهایی این چنین قالبی خواهد داشت:

نکته: در اینجا از فونت آقای راستی‌کردار استفاده شده است؛ با آرزوی بهبودی و سلامتی ایشان.

ساختار پروژه
ساختاری که برای پروژه در نظر گرفته‌ام به صورت زیر است:
├── _layout
│   ├── _footer.html
│   ├── _header.html
│   ├── _nav.html
│   └── main.html
├── build
├── img
├── posts
└── set-posts.ps1
  • دایرکتوری layout_: درون این دایرکتوری، ساختار اصلی بلاگ را قرار داده‌ایم. در ادامه محتویات هر فایل را مشاهده خواهید کرد: 
<!--main.html-->
<!DOCTYPE html>
<html dir="rtl">

{{header}}

<body>
    {{nav}}
    <main>
        {{content}}
    </main>
    {{footer}}
</body>



<!--_header.html-->
<head>
    <meta charset="UTF-8">
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0">
    <title>{{title}}</title>
    <link href="https://cdn.jsdelivr.net/gh/rastikerdar/samim-font@v4.0.5/dist/font-face.css" rel="stylesheet"
        type="text/css" />
    <link href="https://cdn.jsdelivr.net/npm/tailwindcss@2.2.16/dist/tailwind.min.css" rel="stylesheet">
    <style>
        * {
        }
    </style>
</head>

<!--_nav.html-->
<header>
    <nav>
        <div>
            <div>
                <a href="#">بلاگ من</a>
            </div>
            <div>
                <ul>
                    {{nav}}
                </ul>
            </div>
        </div>
    </nav>
</header>


<!--_footer.html-->
<footer>
    <div>
        <div>
            <p>
                تمامی حقوق محفوظ است
            </p>
        </div>
    </div>
</footer>
  • دایرکتوری build: درون این دایرکتوری، خروجی‌های HTML که قرار است توسط اسکریپت PowerShell جنریت شوند، قرار خواهند گرفت. این پوشه در واقع قرار است توسط GitHub Pages میزبانی شود.
  • دایرکتوری img: درون این دایرکتوری، تصاویر مربوط به هر بلاگ‌پست را قرار خواهیم داد.
  • دایرکتوری posts: درون این دایرکتوری، مطالب‌مان را با فرمت Markdown، قرار خواهیم داد. به عنوان مثال در ادامه یک نمونه از آن را مشاهده خواهید کرد (در کد زیر از Front Matter برای اضافه کردن یکسری متادیتای موردنیاز که حین بیلد شدن ضروری هستند استفاده شده‌است) 
---
title: اولین پست من
slug: hello
date: 2023-04-26
author: سیروان عفیفی
tags: [tag1, tag2, tag3]
excerpt: این یک پست تستی است در مورد اینکه چطور میتوانیم از این قالب استفاده کنیم
---

# اولین پست من

## اولین پست من

### اولین پست من

#### اولین پست من

##### اولین پست من

###### اولین پست من

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می‌باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می‌طلبد تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد. در این صورت می‌توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد وزمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.

<img src="/img/graphql.jpg"/>
همانطور که مشاهده میکنید، مسیر تصویر استفاده شده در بلاگ‌پست، از دایرکتوری img خوانده شده‌است.
  • فایل set_post.ps1: موتور اصلی جنریت کردن صفحات HTML این فایل میباشد. در ادامه محتویات آن را مشاهده خواهید کرد. سپس هر کدام از توابع استفاده شده را یکی‌یکی توضیح خواهیم داد: 
Function Get-Layouts {
    $headerLayout = Get-Content -Path ./_layout/_header.html -Raw
    $homeLayout = Get-Content -Path ./_layout/main.html -Raw
    $footerLayout = Get-Content -Path ./_layout/_footer.html -Raw

    Return @{
        Header = $headerLayout
        Home   = $homeLayout
        Footer = $footerLayout
    }
}

Function Get-PostFrontMatter($postContent) {
    $frontMatter = [regex]::Match($postContent, "(---(?:\r?\n(?!--|\s*$).*)*)\s*((?:\r?\n(?!---).*)*\r?\n---)")
    Return $frontMatter
}

Function Set-Headings($postHtml) {
    Return $postHtml -Replace '<h(\d) id="(.*)">', {
        $level = $_.Groups[1].Value
        $id = $_.Groups[2].Value
        $class = Switch ($level) {
            '1' { 'text-4xl font-bold mb-2' }
            '2' { 'text-3xl font-bold mb-2' }
            '3' { 'text-2xl font-bold mb-2' }
            '4' { 'text-xl font-bold mb-2' }
            '5' { 'text-lg font-bold mb-2' }
            '6' { 'text-base font-bold mb-2' }
        }
        "<h$level class='$class' id='$id'>"
    }
}

Function ConvertTo-Slug {
    [CmdletBinding()]
    param(
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [string]$String
    )
    process {
        $slug = $String -replace '[^\w\s-]', '' # remove non-word characters except hyphens
        $slug = $slug -replace '\s+', '-' # replace whitespace with a single hyphen
        $slug = $slug -replace '^-+|-+$', '' # remove leading/trailing hyphens
        $slug = $slug.ToLower() # convert to lowercase
        Write-Output $slug
    }
}

Function Get-Posts {
    $markdownPosts = Get-ChildItem -Path ./posts -Filter *.md
    $posts = @()
    Foreach ($post in $markdownPosts) {
        $postContent = Get-Content -Path $post.FullName -Raw
        $frontMatter = Get-PostFrontMatter $postContent
        $frontMatterObject = $frontMatter | ConvertFrom-Yaml

        $slug = $frontMatterObject.slug ?? (ConvertTo-Slug "$($frontMatterObject.date)-$($frontMatterObject.title)")
        $body = $postContent.Replace($frontMatter.Value, "") | ConvertFrom-Markdown
        $postHtml = $layouts.Home -replace '{{header}}', $layouts.Header `
            -replace '{{title}}', $frontMatterObject.title `
            -replace '{{nav}}', (Set-Navs) `
            -replace '{{content}}', $body.Html `
            -replace '{{footer}}', $layouts.Footer

        $postHtml = Set-Headings $postHtml
        $postHtml | Out-File -FilePath ./build/$slug.html

        $posts += @{
            title   = $frontMatterObject.title
            slug    = $slug
            excerpt = $frontMatterObject.excerpt
            date    = $frontMatterObject.date
            author  = $frontMatterObject.author
            body    = $body.Html
        }
    }
    Return $posts
}

Function Set-Archive {
    $posts = Get-Posts
    $archive = @()
    $archive = @"
        <ul>
            $($posts | ForEach-Object { "<li><a href='$($_.slug).html'>$($_.title)</a></li>" })
        </ul>
"@
    Return $archive -join "`r`n"
}

Function Copy-ToBuild {
    $layouts = Get-Layouts
    $latestPosts = Get-Posts | ForEach-Object { @"
    <div>
        <img src="https://via.placeholder.com/300x200" alt="$($_.title)">
        <h2>$($_.title)</h2>
        <p>$($_.excerpt)</p>
            <a href="$($_.slug).html">ادامه مطلب</a>
        </div>
"@
    }

    $homeLayout = $layouts.Home -replace '{{header}}', $layouts.Header `
        -replace '{{nav}}', (Set-Navs) `
        -replace '{{title}}', 'بلاگ من' `
        -replace '{{content}}', ('<div>' + $latestPosts + '</div>') `
        -replace '{{footer}}', $layouts.Footer

    $homeLayout | Out-File -FilePath ./build/index.html

    Copy-Item -Path ./img -Destination ./build -Recurse -Force

}

Function Set-Navs {
    $navs = @(
        @{
            title = "صفحه اصلی"
            url   = "/sample"
        },
        @{
            title = "درباره ما"
            url   = "/sample/about.html"
        },
        @{
            title = "تماس با ما"
            url   = "/sample/contact.html"
        }
    )
    $navLayout = Get-Content -Path ./_layout/_nav.html -Raw
    $navLayout -replace '{{nav}}', ($navs | ForEach-Object { "<li><a href=""$($_.url)""text-gray-700 hover:text-gray-800 m-2"">$($_.title)</a></li>" })
}


Copy-ToBuild
همانطور که در کد فوق مشاهده میکنید، تابع Copy-ToBuild فراخوانی شده است. درون این تابع، ابتدا لی‌اوت‌های موردنیاز برای تولید صفحات HTML را درون یک متغییر با نام layouts قرار داده‌ایم. درون لی‌اوت‌ها یکسری placeholder برای قرارگیری قسمت‌های مختلف سایت تعریف کرده‌ایم که قرار است توسط تابع عنوان شده، جایگزین شوند. در ادامه توسط تابع Get-Posts، تمامی مطالب درون دایرکتوری posts را واکشی کرده و برای هر کدام، صفحه‌ی HTML معادل آن را تولید کرده‌ایم. برای پارز کردن قسمت Front Matter هر بلاگ‌پست نیز از پکیج powershell-yaml استفاده شده‌است. درون تابع Get-Posts باید هر مطلب را همراه با لی‌اوت اصلی سایت، به HTML تبدیل کنیم. بنابراین یکسری عملیات string replacement درون تابع عنوان شده انجام گرفته است. در نهایت، مطالب همراه با لی‌اوت مناسبی درون دایرکتوری build ذخیره خواهند شد و سپس یک لیست از مطالب پارز شده به عنوان خروجی تابع برگردانده خواهد شد. در نهایت درون تابع Copy-ToBuild، یکسری card برای نمایش آخرین مطالب بلاگ تهیه شده، سپس خروجی نهایی درون فایل index.html همراه با قالب اصلی ذخیره خواهد شد.

ایجاد GitHub Actions Workflow
در ادامه برای ساختن workflow نهایی باید با کمک GitHub Actions، اسکریپت PowerShellی را که ساختیم، اجرا کنیم. این اسکریپت ابتدا پروژه را clone کرده، سپس وابستگی موردنیاز را نصب کرده و در نهایت اسکریپت را اجرا خواهد کرد: 
name: Deploy static content to Pages

on:
  push:
    branches:
      - main
  workflow_dispatch:

permissions:
  contents: read
  pages: write
  id-token: write

concurrency:
  group: "pages"
  cancel-in-progress: false

jobs:
  build-and-deploy:
    runs-on: ubuntu-latest

    steps:
      - name: Checkout Repository
        uses: actions/checkout@v2

      - name: Install powershell-yaml module
        shell: pwsh
        run: |
          Set-PSRepository PSGallery -InstallationPolicy Trusted
          Install-Module powershell-yaml -ErrorAction Stop

      - name: Setup Pages
        uses: actions/configure-pages@v3

      - name: Build Static Site
        shell: pwsh
        run: |
          . ./set-posts.ps1

      - name: Upload Static Site Artifact
        uses: actions/upload-pages-artifact@v1
        with:
          path: build

      - name: Deploy to GitHub Pages
        id: deployment
        uses: actions/deploy-pages@v2

نحوه انتشار یک مطلب جدید
  • درون دایرکتوری posts، مطلب موردنظر را به همراه Front Matter زیر ایجاد کرده و سپس محتویات مطلب را بعد از آن وارد کنید:
---
title: اولین پست من
slug: hello
date: 2023-04-26
author: سیروان عفیفی
tags: [tag1, tag2, tag3]
excerpt: این یک پست تستی است در مورد اینکه چطور میتوانیم از این قالب استفاده کنیم
---

content
  • تغییرات ایجاد شده را کامیت و سپس پوش کنید. به محض پوش کردن تغییرات، GitHub Actions پروسه بیلد را انجام خواهد داد و بلافاصله میتوانید تغییرات را مشاهده نمائید.
نکته: قابلیت GitHub Pages به صورت پیش‌فرض فعال نیست. برای فعال کردن آن ابتدا باید به قسمت تنظیمات ریپوزیتوری GitHubتان مراجعه کرده و سپس از تب Pages، فیلد Source را بر روی GitHub Actions قرار دهید:


بنابراین بعد از پوش کردن تغییرات workflowایی که ایجاد کردیم توسط Source شناسایی خواهد شد و سپس وب‌سایت از طریق آدرس https://<username>.github.io/<repository> در دسترس قرار خواهد گرفت:

کدهای این مطلب را میتوانید از اینجا دریافت کنید.

مطالب
نحوه استفاده از Text template ها در دات نت - قسمت دوم
بعد از ایجاد فایل Text template که در جلسه قبل با آن آشنا شدید، برای شروع قواعد زیر را در نظر بگیرید :
- تنظیمات مربوط به فایل Text template و نحوه تولید خروجی در ابتدای فایل و بین علامت <#@ و  #> قرار میگیرد.
- هر متنی که بصورت معمول در فایل tt نوشته شود، به همان صورت در فایل خروجی قرار می‌گیرد.
- هر دستوری که در بین علامت‌های  <#=  و #> قرار گیرد هنگام کامپایل اجرا شده و معادل آن در همان مکان متن قرار میگیرد.
- هر دستوری که بین علامت‌های  <#  و #>  قرار گیرد، هنگام کامپایل اجرا می‌شود. در این صورت دستورات نوشته شده در این قسمت فقط اجرا می‌گردد و معمولا برای استفاده در قسمتهای دیگر، داخل بلوک <#= #> نوشته می‌شود . 
- برای تعریف کلاس یا متد جدید جهت استفاده در فایل tt می‌توانیم کلاس را در بین علامت <#+ و  #> قرار دهیم. در این صورت کلاس و متد‌های نوشته شده در قسمتهای دیگر، داخل بلوک  <#= #> و یا  <# #> مورد استفاده قرار میگیرند.

اجازه دهید با یک مثال ساده قواعد اولیه را بررسی کنیم :  
<#@ template debug="false" hostspecific="false" language="C#" #>
<#@ output extension=".txt" #>

<# var T = DateTime.Now; #>

The Time is : <#= T #>

The Time is : <#=  DateTime.Now #>
در این مثال، T در واقع متغیری است که در  بلوک <# #> تعریف گردیده و در بلوک <#= #> مقدار آن استفاده میشود. خروجی فایل چیزی شبیه به دو خط زیر خواهد بود:

The Time is : 02/16/2014 14:17:39
The Time is : 02/16/2014 14:17:39
به عنوان یک مثال دیگر که قواعد توضیح داده شده را پوشش دهد به مثال زیر توجه کنید :
<#@ template debug="true" hostspecific="false" language="C#" #>
<#@ output extension=".cs" #>

using System;
using System.Text;

<# string ClassName = "DotnetTips"; #>
public class <#= ClassName + "_" + new MyTestClass().Str #>
{
}

<#+
public class MyTestClass
{
public string  Str { get{return new DateTime().DayOfWeek.ToString() ;} }
}
#>
خروجی  Text template   بالا فایل Cs    با  محتوی شبیه کد زیر خواهد بود:  (روز نگارش مطلب البته دوشنبه است) 
using System;
using System.Text;

public class DotnetTips_Monday
{
}

به عنوان یک مثال ساده دیگر برای فهم بیشتر به کد زیر جهت تولید Table  در Html  توجه کنید:  

<#@ template debug="false" hostspecific="false" language="C#" #>
<#@ output extension=".html" #>

<html><body>
<table>
    <# for (int i = 1; i <= 10; i++)
       { #>
         <tr>
 <td>Test name <#= i #> </td>
             <td>Test value <#= i * i #> </td> 
 </tr>
    <# } #>
 </table>
</body></html>
فکر می‌کنم این 3 مثال ساده، تا حد زیادی قواعد اولیه T4 Text Template  را برای شما روشن کرده باشد. در قسمت بعدی برخی قواعد تکمیلی را در این مورد خدمتتون ارائه میدم.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 8 - فعال سازی ASP.NET MVC
پیشنیازهای بحث (از قسمت 8 به بعد این سری)
اگر پیشتر سابقه‌ی کار کردن با ASP.NET MVC را ندارید، نیاز است «15 مورد» ابتدایی مطالب ASP.NET MVC سایت را پیش از ادامه‌ی این سری مطالعه کنید؛ از این جهت که این سری از مطالب «ارتقاء» نام دارند و نه «بازنویسی مجدد». دراینجا بیشتر تفاوت‌ها و روش‌های تبدیل کدهای قدیمی، به جدید را بررسی خواهیم کرد؛ تا اینکه بخواهیم تمام مطالبی را که وجود دارند از صفر بازنویسی کنیم.


فعال سازی ASP.NET MVC

تا اینجا خروجی برنامه را صرفا توسط میان افزار app.Run نمایش دادیم. اما در نهایت می‌خواهیم یک برنامه‌ی ASP.NET MVC را برفراز ASP.NET Core 1.0 اجرا کنیم و این قابلیت نیز به صورت پیش فرض غیرفعال است. برای فعال سازی آن نیاز است ابتدا بسته‌ی نیوگت آن‌را نصب کرد. سپس سرویس‌های مرتبط با آن‌را ثبت و معرفی نمود و در آخر میان افزار خاص آن‌را فعال کرد.


نصب وابستگی‌های ASP.NET MVC

برای این منظور بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن Microsoft.AspNetCore.Mvc را جستجو کرده و نصب نمائید:


انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
 {
    "dependencies": {
      //same as before  
      "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0"
 },


تنظیم سرویس‌ها و میان افزارهای ASP.NET MVC

پس از نصب بسته‌ی نیوگت ASP.NET MVC، دو تنظیم ذیل در فایل آغازین برنامه، برای شروع به کار با ASP.NET MVC کفایت می‌کنند:
الف) ثبت یکجای سرویس‌های ASP.NET MVC
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();

ب) معرفی میان افزار ASP.NET MVC
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
   app.UseFileServer();
   app.UseMvcWithDefaultRoute();
در مورد متد UseFileServer در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 4 - فعال سازی پردازش فایل‌های استاتیک» بیشتر بحث شد.
در اینجا دو متد UseMvc و UseMvcWithDefaultRoute را داریم. اولی، امکان تعریف مسیریابی‌های سفارشی را میسر می‌کند و دومی به همراه یک مسیریابی پیش فرض است.


افزودن اولین کنترلر برنامه و معرفی POCO Controllers


در ویژوال استودیو بر روی نام پروژه کلیک راست کرده و پوشه‌ی جدیدی را به نام کنترلر اضافه کنید (تصویر فوق). سپس به این پوشه کلاس جدید HomeController را با این محتوا اضافه کنید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class HomeController
    {
        public string Index()
        {
            return "Running a POCO controller!";
        }
    }
}
در ادامه برای اینکه فایل index.html موجود در پوشه‌ی wwwroot بجای محتوای اکشن متد Index ما نمایش داده نشود (با توجه به تقدم و تاخر میان افزارهای ثبت شده‌ی در کلاس آغازین برنامه)، این فایل را حذف کره و یا تغییر نام دهید.
سپس برنامه را اجرا کنید. این خروجی باید قابل مشاهده باشد:


اگر با نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC کار کرده باشید، تفاوت این کنترلر با آن‌ها، در عدم ارث بری آن از کلاس پایه‌ی Controller است. به همین جهت به آن POCO Controller نیز می‌گویند (plain old C#/CLR object).
در ASP.NET Core، همینقدر که یک کلاس public غیر abstract را که نامش به Controller ختم شود، داشته باشید و این کلاس در اسمبلی باشد که ارجاعی را به وابستگی‌های ASP.NET MVC داشته باشد، به عنوان یک کنترلر معتبر شناخته شده و مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در نگارش‌های قبلی، شرط ارث بری از کلاس پایه Controller نیز الزامی بود؛ اما در اینجا خیر. هدف از آن نیز کاهش سربارهای وهله سازی یک کنترلر است. اگر صرفا می‌خواهید یک شیء را به صورت JSON بازگشت دهید، شاید وهله سازی یک کلاس ساده، بسیار بسیار سریعتر از نمونه سازی یک کلاس مشتق شده‌ی از Controller، به همراه تمام وابستگی‌های آن باشد.

 البته هنوز هم مانند قبل، کنترلرهای مشتق شده‌ی از کلاس پایه‌ی Controller قابل تعریف هستند:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class AboutController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return Content("Hello from DNT!");
        }
    }
}
با این خروجی:


تفاوت دیگری را که ملاحظه می‌کنید، خروجی IActionResult بجای ActionResult نگارش‌های قبلی است. در اینجا هنوز هم ActionResult را می‌توان بکار برد و اینبار ActionResult، پیاده سازی پیش فرض اینترفیس IActionResult است.
و اگر بخواهیم در POCO Controllers شبیه به return Content فوق را پیاده سازی کنیم، نیاز است تا تمام جزئیات را از ابتدا پیاده سازی کنیم (چون کلاس پایه و ساده ساز Controller در اختیار ما نیست):
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class HomeController
    {
        [ActionContext]
        public ActionContext ActionContext { get; set; }
 
        public HttpContext HttpContext => ActionContext.HttpContext;
 
        public string Index()
        {
            return "Running a POCO controller!";
        }
 
        public IActionResult About()
        {
            return new ContentResult
            {
                Content = "Hello from DNT!",
                ContentType = "text/plain; charset=utf-8"
            };
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید اینبار بجای return Content ساده، باید وهله سازی شیء ContentResult از ابتدا صورت گیرد؛ به همراه تمام جزئیات آن.
به علاوه در اینجا نحوه‌ی دسترسی به HttpContext را هم مشاهده می‌کنید. ویژگی ActionContext سبب تزریق اطلاعات آن به کنترلر جاری شده و سپس از طریق آن می‌توان به HttpContext و تمام قابلیت‌های آن دسترسی یافت.
اینجا است که می‌توان میزان سبکی و سریعتر بودن POCO Controllers را احساس کرد. شاید در کنترلری نیاز به این وابستگی‌ها نداشته باشید. اما زمانیکه کنترلری از کلاس پایه‌ی Controller مشتق می‌شود، تمام این وابستگی‌ها را به صورت پیش فرض و حتی در صورت عدم استفاده، در اختیار خواهد داشت و این در اختیار داشتن یعنی وهله سازی شدن تمام وابستگی‌های مرتبط با شیء پایه‌ی Controller. به همین جهت است که POCO Controllers بسیار سبک‌تر و سریع‌تر از کنترلرهای متداول مشتق شده‌ی از کلاس پایه‌ی Controller عمل می‌کنند.
مطالب
آشنایی با WPF قسمت چهارم: کنترل ها
WPF همانند Windows Form شامل ابزارها یا کنترل‌های داخلی است که می‌توانند در تهیه‌ی یک برنامه بسیار کارآمد باشند. در این بخش به بررسی تعدادی از این کنترل‌ها می‌پردازیم و مابقی آن‌ها را در قسمت‌های آینده بررسی خواهیم کرد. در این نوشتار سعی بر این است که یک فرم ساده را با آن ایجاد کرده و مورد استفاده قرار دهیم.
این فرم دارای اطلاعاتی شامل : نام، جنسیت ، زمینه‌های کاری، کشور، تاریخ تولد و تصویر می‌باشد.

TextBlock

همان Label قدیمی خودمان است که برای نمایش متون کاربر دارد. متن داخل آن بین دو تگ قرار می‌گیرد و یا از خاصیت Text آن کمک گرفته خواهد شد. حتما از خاصیت Width و height آن برای مقداردهی کمک بگیرید، زیرا در غیر آن صورت کل Container خود را خواهد پوشاند. در صورتی که متنی در مکان خود جا نشود می‌توان از دو ویژگی استفاده کرد. آن را برش داد یا به خطوط بعدی شکست. برای حذف یا برش باقی مانده متن می‌توان از خصوصیت TextTrimming استفاده کرد که سه مقدار می‌گیرد:

None مقدار پیش فرض

CharacterEllipsis با نزدیک شدن به آخر پهنای کار از ... استفاده می‌نماید. در صورتی که لیستی یا مورد مشابهی دارید میتواند بسیار کاربردی باشد.

WordEllipsis این گزینه هم مانند مورد بالاست با این تفاوت که سعی دارد تا آنجا که ممکن است خود را به آخرین حرف کلمه برساند تا شکستگی در وسط کلمه اتفاق نیفتد و آخرین کلمه کامل دیده شود و بعد ... قرار بگیرد؛ هر چند در تست‌های خودم تفاوتی مشاهده نکردم.

گزینه TextWrapping جهت شکستن یک خط به خطوط است؛ موقعی که متن شما به انتهای صفحه می‌رسد، این ویژگی باعث می‌شود متن به بیرون از پنجره نرفته و یک خط به سمت پایین حرکت کند. این گزینه سه مقدار را دارد:

تصویر زیر حالت اصلی نمایش بدون نیاز به Wrap شدن است:

None: مقدار پیش فرض که خصوصیت Wrap را به همراه ندارد.

Wrap: فعال سازی ویژگی TextWrapping

WrapWithOverflow: فرق این گزینه با گزینه بالا در این است که ، گزینه بالا در هر موقعیتی که پیش بیاید عمل خط شکن را روی عبارت یا حتی آن کلمه انجام می‌دهد. ولی در این گزینه فرصت خط شکنی مثل بالا فراهم نیست و اگر روی کلمه‌ای خط شکنی رخ دهد، مابقی آن کلمه از ناحیه‌ی خودش خارج شده و از کلمه‌ی بعدی، خط شکنی صورت می‌گیرد.

خصوصیت LineStackingStrategy:

این خصوصیت فاصله‌ی بین خطوط را با استفاده از یک واحد منطقی dp مشخص می‌کند. هر چند دو گزینه دیگر هم دارد که دو تصویر زیر را در این صفحه به شما نمایش می‌دهد:

برای ساخت فرم از یک گرید با سه ستون و 6 سطر استفاده می‌کنم.

<Grid Margin="5">
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="Auto"></ColumnDefinition>
        <ColumnDefinition Width="*"></ColumnDefinition>
            <ColumnDefinition Width="Auto"></ColumnDefinition>
    </Grid.ColumnDefinitions>
    <Grid.RowDefinitions>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
        
        </Grid.RowDefinitions>
</Grid>
در ستون اول نام فیلدهای مورد نظر را می‌نویسیم و در ستون دوم هم کنترل‌های مد نظر هر فیلد را قرار خواهیم داد. در صورتی که دوست دارید کار از راست به چپ پشتیبانی کند از گزینه OverflowDirection در تگ پنجره Window استفاده نمایید.
در داخل گرید بعد از تعریف سطر و ستون، همانطور که قبلا توضیح دادیم کنترل‌های TextBlock را اضافه می‌کنیم:
<TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="0" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Name</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="1" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Gender</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="2" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Field Of Work</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="3" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Country</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="4" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Birth Date</TextBlock>

<TextBox Grid.Row="0" Grid.Column="1" Name="Txtname" HorizontalAlignment="Left" Margin="5" Width="200" ></TextBox>
برای فیلد نام، از کنترل TextBox استفاده کردم که با محدود کردن Width آن اندازه ثابت به آن دادم. در صورتی که width ذکر نشود یا به Auto ذکر شود، در صورتی که متنی که کاربر تایپ می‌کند، بیش از اندازه تعیین شده کنترل Textbox باشد، کنترل هم همراه متن بزرگتر خواهد شد و تا پایان محدوده سلولی اش در گرید کش خواهد آمد.

Buttons 
برای فیلد جنسیت Gender هم از RadioButton کمک گرفتم که با استفاده از خاصیت GroupName می‌توان دسته‌ای از این کنترل‌ها را با هم مرتبط ساخت تا با انتخاب یک آیتم جدید از همان گروه، آیتم قبلی که انتخاب شده بود از حالت انتخاب خارج شده و آیتم جدیدی انتخاب شود. از خاصیت IsChecked می‌توان برای انتخاب یک آیتم بهره برد.

به صورت کلی دکمه‌ها به چند دسته زیر تقسیم می‌شوند:

  • Button
  • ToggleButton
  • CheckBox
  • RadioButton

که همگی این عناصر از کلاسی به نام ButtonBase مشتق شده اند. کد زیر RadioButton‌ها را به صورت عمودی چینش کرده است:

<StackPanel Orientation="Vertical" Grid.Row="1" Grid.Column="1" Margin="10">
            <RadioButton GroupName="Gender" Name="RdoMale" IsChecked="True" >Male</RadioButton>
            <RadioButton GroupName="Gender" Name="RdoFemale" Margin="0 5 0 0" >Female</RadioButton>
        </StackPanel>
برای فیلد زمینه کاری ، لیست کشورها و تاریخ تولد از کدهای زیر کمک گرفتم:
<StackPanel Orientation="Horizontal" Grid.Row="2" Grid.Column="1" Margin="10">
            <CheckBox Name="ChkActor" >Actor/Actress</CheckBox>
            <CheckBox Name="ChkDirector" >Director</CheckBox>
            <CheckBox Name="ChkProducer" >Producer</CheckBox>
        </StackPanel>

        <ListBox Grid.Row="3" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80">
        <ListBoxItem>
                <TextBlock>UnitedStates</TextBlock>
            </ListBoxItem>
            <ListBoxItem>
                <TextBlock >UK</TextBlock>
            </ListBoxItem>
            <ListBoxItem>
                <TextBlock >France</TextBlock>
            </ListBoxItem>
            <ListBoxItem>
                <TextBlock >Japan</TextBlock>
            </ListBoxItem>
        </ListBox>

        <Calendar Grid.Row="4" Grid.Column="1" HorizontalAlignment="Left" Margin="10"></Calendar>
برای لیست کشورها می‌توان از یک ListBox یا ComboBox استفاده کرده که هر آیتم داخل آنها در یک تگ ListBoxItem یا ComboBoxItem قرار می‌گیرد. اگر از حالت ListBox استفاده می‌کنید، در صورتی که آیتم‌ها از ارتفاع لیست بیشتر شود به طور خودکار یک Scrollbar برای آن‌ها در نظر گرفته خواهد شد و نیازی نیست که آن را دستی اضافه کنید.
برای تصویر شخص، قصد دارم آن را در گوشه‌ی سمت راست و بالا قرار دهم. برای همین محل ستون آن را ستون سوم یا اندیس دوم انتخاب کرده و از آنجا که این عکس حالت پرسنلی دارد، می‌تواند چند سطر را به خود اختصاص دهد که با کمک خاصیت Rowspan، چهار سطر، کنترل را ادامه دادم. برای ستون‌ها هم می‌توان از خاصیت ColumnSpan استفاده کرد. همچنین دوست دارم یک دکمه هم روی تصویر در گوشه‌ی سمت چپ و پایین قرار داده که کاربر با انتخاب آن به انتخاب عکس یا تغییر آن بپردازد. برای همین از یک پنل گرید استفاده کردم و کنترل دکمه را روی تصویر قرار دادم. همپوشانی کنترل‌ها در اینجا صورت گرفته است.

 <Grid Grid.Row="0" Grid.Column="2" Grid.RowSpan="4">
            <Grid.RowDefinitions>
                <RowDefinition Height="*"></RowDefinition>
            </Grid.RowDefinitions>
            <Grid.ColumnDefinitions>
                <ColumnDefinition Width="*"></ColumnDefinition>
            </Grid.ColumnDefinitions>
            <Image HorizontalAlignment="Right" Source="man.jpg" Stretch="UniformToFill" VerticalAlignment="Top" Width="100" Height="150"></Image>
            <Button Width="25" Height="15"    Padding="0"  HorizontalAlignment="Left" VerticalAlignment="Bottom" Margin="0,0,0,83">
                 <TextBlock VerticalAlignment="Center" Margin="0 -7 0 0">...</TextBlock>
            </Button>
        </Grid>
خاصیت Stretch کنترل Image در بالا، نحوه‌ی نمایش تصویر را نشان می‌دهد که چهار مقدار دارد:
None: تصویر، اندازه‌ی اصلی خود را حفظ کرده و هر مقدار آن که در کنترل جا شود، نمایش می‌یابد و بسته به سایز تصویر ممکن است گوشه هایی از تصویر نمایش نیابد.
Fill: تصویر را داخل کنترل به زور جا داده تا پهنا و ارتفاع عکس، هم اندازه کنترل می‌شود.
Uniform: تصویر بزرگ را با در نظر گرفتن نسبت پهنا و ارتفاع تصویر، با یکدیگر در کنترل جا می‌دهد.
UniformToFill: تصویر، کل کنترل را می‌گیرد ولی نسبت پهنا و عرض را حفظ کرده ولی قسمت هایی از تصویر در کنترل دیده نمی‌شود.

همانطور که قبلا هم گفتیم، خود کنترل دکمه شامل زیر کنترل‌هایی می‌شود که یکی از آن‌ها TextBlock است و از طریق خصوصیت *.TextBlock دیگر خصوصیات آن قابل تنظیم است و البته برای خصوصی سازی بیشتر هم می‌توان یک TextBlock را به صورت Nested یعنی داخل تگ Button تعریف کنید که ما همین کار را کرده ایم.
فرم نهایی ما به صورت زیر است:


در صورتی که دوست دارید جهت ListBox را از عمودی به افقی تغییر دهید می‌توانید از پنل‌های Stack یا Wrap استفاده کنید که تعریف آن به شکل زیر است:
<ListBox>
    <ListBox.ItemsPanel>
        <ItemsPanelTemplate>
            <VirtualizingStackPanel Orientation="Horizontal" />
        </ItemsPanelTemplate>
    </ListBox.ItemsPanel>
</ListBox>

بدین صورت ListBox به شکل زیر تغییر می‌یابد:



و در صورتی که می‌خواهید Scroll حذف شود و از Wrap استفاده کنید، کد را به شکل زیر تعریف کنید. فراموش نکنید که اسکرول افقی را غیرفعال کنید؛ وگرنه نتیجه کار به شکل بالا خواهد بود.
<ListBox ScrollViewer.HorizontalScrollBarVisibility="Disabled">
    <ListBox.ItemsPanel>
        <ItemsPanelTemplate>
            <WrapPanel />
        </ItemsPanelTemplate>
    </ListBox.ItemsPanel>
</ListBox>
نتیجه:

Calendar
تقویم یکی دیگر از کنترل‌های موجود است که شامل خصوصیات زیر است:
DisplayDate: تاریخ پیش فرض و اولیه تقویم را مشخص می‌کند؛ در صورتی که ذکر نشود تاریخ جاری درج می‌شود.
<Calendar DisplayDate="01.01.2010" />
از خصوصیات دیگر در این زمینه می‌توان به DisplayDateStart و DisplayDateEnd اشاره کرد که محدوه‌ی نمایش تاریخ تقویم را مشخص می‌کند. کد زیر تنها تاریخ‌های روز اول ماه ابتدای سال 2015، تا روز اول ماه پنجم 2015 را نمایش می‌دهد:
<Calendar DisplayDateStart="01.01.2015" DisplayDateEnd="05.01.2015" />


SelectionMode: نحوه‌ی انتخاب تاریخ را مشخص می‌کند:
SingleDate: فقط یک تاریخ قابل انتخاب است.
SingleRange: می‌توانید از یک تاریخ تا تاریخ دیگر را انتخاب کنید. ولی نمی‌توانید مجددا چند انتخاب دیگر را در جای جای تقویم داشته باشید. مثلا از تاریخ 5 آپریل تا 10 آپریل را انتخاب کرده‌اید؛ ولی دیگر نمی‌توانید تاریخ 15 آپریل یا محدوده‌ی 15 آپریل تا 20 آپریل را انتخاب کنید. چون تنها قادر به انتخاب یک رنج یا محدوده تاریخی هستید.
MultipleRanges: بر خلاف گزینه‌ی بالایی هر محدوده تاریخی قابل انتخاب است.
<Calendar SelectionMode="MultipleRange" />

نکته بعدی در مورد غیرفعال کردن بعضی از تاریخ هاست که شما قصد ندارید به کاربر اجازه دهید آن‌ها را انتخاب کند. برای مثال تاریخ‌های 1 آپریل تا 10 آپریل را از دسترس خارج کنید. برای همین از خصوصیت BlackoutDates استفاده می‌کنیم که نحوه‌ی تعریف آن به شرح زیر است که در این کد دو محدوده‌ی تاریخی غیر فعال شده اند:
<Calendar>
    <Calendar.BlackoutDates>
        <CalendarDateRange Start="01/01/2010" End="01/06/2010" />
        <CalendarDateRange Start="05/01/2010" End="05/03/2010" />
    </Calendar.BlackoutDates>
</Calendar>



DisplayMode
: به طور پیش فرض، تقویم ماه‌ها را نشان می‌دهد ولی میتوانید آن را توسط این خصوصیت روی سال یا دهه و ماه هم تنظیم کنید.
با انتخاب سال Year، تقویم ماه‌های یک سال را نمایش می‌دهد.
با انتخاب دهه Decades سال‌های یک دهه‌ی تعیین شده را نشان می‌دهد و با انتخاب ماه Month روز‌های هر ماه در آن نمایش داده می‌شود.
در هنگام انتخاب این گزینه، به داخل تقویم نگاه نکنید، بلکه به سر تیتر آن نگاه کنید.
<Calendar DisplayMode="Year" />



مطالب
Blazor 5x - قسمت 17 - کار با فرم‌ها - بخش 5 - آپلود تصاویر
از زمان Blazor 5x، پشتیبانی توکار از آپلود فایل‌ها، به آن اضافه شده‌است و پیش از آن می‌بایستی از کامپوننت‌های ثالث استفاده می‌شد. در این قسمت نحوه‌ی استفاده از کامپوننت آپلود فایل‌های Blazor را بررسی می‌کنیم. همچنین یک نمونه مثال، از فرم‌های master-details را نیز با هم مرور خواهیم کرد.



افزودن فیلد آپلود تصاویر، به فرم ثبت اطلاعات یک اتاق

در ادامه به کامپوننت Pages\HotelRoom\HotelRoomUpsert.razor که تا این قسمت آن‌را تکمیل کرده‌ایم مراجعه کرده و فیلد جدید InputFile را ذیل قسمت ثبت توضیحات، اضافه می‌کنیم:
<div class="form-group">
    <InputFile OnChange="HandleImageUpload" multiple></InputFile>
</div>

@code
{
    private async Task HandleImageUpload(InputFileChangeEventArgs args)
    {

    }
}
- ذکر ویژگی multiple در اینجا سبب می‌شود تا بتوان بیش از یک فایل را هربار انتخاب و آپلود کرد.
- در این کامپوننت، رویداد OnChange، پس از تغییر مجموعه‌ی فایل‌های اضافه شده‌ی به آن، فراخوانی می‌شود و آرگومانی از نوع InputFileChangeEventArgs را دریافت می‌کند.


افزودن لیست فایل‌های انتخابی به HotelRoomDTO

تا اینجا اگر به BlazorServer.Models\HotelRoomDTO.cs مراجعه کنیم (کلاسی که مدل UI فرم ثبت اطلاعات اتاق را فراهم می‌کند)، امکان افزودن لیست تصاویر انتخابی به آن وجود ندارد. به همین جهت در این کلاس، تغییر زیر را اعمال می‌کنیم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace BlazorServer.Models
{
    public class HotelRoomDTO
    {
        // ... 
        public virtual ICollection<HotelRoomImageDTO> HotelRoomImages { get; set; } = new List<HotelRoomImageDTO>();
    }
}
HotelRoomImageDTO را در قسمت قبل اضافه کردیم. متناظر با ICollection فوق، چنین خاصیتی در موجودیت HotelRoom که از نوع <ICollection<HotelRoomImage است نیز تعریف شده‌است تا بتوان به ازای هر اتاق، مشخصات تعدادی تصویر را در بانک اطلاعاتی ذخیره کرد.


تکمیل متد رویدادگردان HandleImageUpload

در ادامه، لیست فایل‌ها‌ی انتخاب شده‌ی توسط کاربر را دریافت کرده و آن‌ها را آپلود می‌کنیم:
@inject IHotelRoomService HotelRoomService
@inject NavigationManager NavigationManager
@inject IJSRuntime JsRuntime
@inject IFileUploadService FileUploadService
@inject IWebHostEnvironment WebHostEnvironment

@code
{
    // ...

    private async Task HandleImageUpload(InputFileChangeEventArgs args)
    {
        var files = args.GetMultipleFiles(maximumFileCount: 5);
        if (args.FileCount == 0 || files.Count == 0)
        {
            return;
        }

        var allowedExtensions = new List<string> { ".jpg", ".png", ".jpeg" };
        if(!files.Any(file => allowedExtensions.Contains(Path.GetExtension(file.Name), StringComparer.OrdinalIgnoreCase)))
        {
            await JsRuntime.ToastrError("Please select .jpg/.jpeg/.png files only.");
            return;
        }

        foreach (var file in files)
        {
            var uploadedImageUrl = await FileUploadService.UploadFileAsync(file, WebHostEnvironment.WebRootPath, "Uploads");
            HotelRoomModel.HotelRoomImages.Add(new HotelRoomImageDTO { RoomImageUrl = uploadedImageUrl });
        }
    }
}
- در اینجا نیاز به تزریق چند سرویس جدید هست؛ مانند IFileUploadService که در قسمت قبل تکمیل کردیم و سرویس توکار IWebHostEnvironment. به همین جهت به فایل BlazorServer.App\_Imports.razor مراجعه کرده و فضاهای نام متناظر زیر را اضافه می‌کنیم:
@using Microsoft.AspNetCore.Hosting
@using System.Linq
@using System.IO
برای مثال سرویس IWebHostEnvironment که از آن برای دسترسی به WebRootPath یا محل قرارگیری پوشه‌ی wwwroot استفاده می‌کنیم، در فضای نام Microsoft.AspNetCore.Hosting قرار دارد و یا متد Path.GetExtension در فضای نام System.IO و متد الحاقی Contains با دو پارامتر استفاده شده، در فضای نام System.Linq قرار دارند.
- متد ()args.GetMultipleFiles، امکان دسترسی به فایل‌های انتخابی توسط کاربر را میسر می‌کند که خروجی آن از نوع <IReadOnlyList<IBrowserFile است. در قسمت قبل، سرویس آپلود فایل‌هایی را که تکمیل کردیم، امکان آپلود یک IBrowserFile را به سرور میسر می‌کند. اگر متد ()GetMultipleFiles را بدون پارامتری فراخوانی کنیم، حداکثر 10 فایل را قبول می‌کند و اگر تعداد بیشتری انتخاب شده باشد، یک استثناء را صادر خواهد کرد.
- سپس بر اساس پسوند فایل‌های دریافتی، آن‌ها را صرفا به فایل‌های تصویری محدود کرده‌ایم.
- در آخر، لیست فایل‌های دریافتی را یکی یکی به سرور آپلود کرده و Url دسترسی به آن‌ها را به لیست HotelRoomImages اضافه می‌کنیم. فایل‌های آپلود شده در پوشه‌ی BlazorServer.App\wwwroot\Uploads قابل مشاهده هستند.


نمایش فایل‌های انتخاب شده‌ی توسط کاربر


در ادامه می‌خواهیم پس از آپلود فایل‌ها، آن‌ها را در ذیل کامپوننت InputFile نمایش دهیم. برای اینکار در ابتدا به فایل wwwroot\css\site.css مراجعه کرده و شیوه نامه‌ی نمایش تصاویر و عناوین آن‌ها را اضافه می‌کنیم:
.room-image {
  display: block;
  width: 100%;
  height: 150px;
  background-size: cover !important;
  border: 3px solid green;
  position: relative;
}

.room-image-title {
  position: absolute;
  top: 0;
  right: 0;
  background-color: green;
  color: white;
  padding: 0px 6px;
  display: inline-block;
}
سپس بر روی لیست HotelRoomModel.HotelRoomImages که در متد HandleImageUpload آن‌را تکمیل کردیم، حلقه‌ای را ایجاد کرده و تصاویر را بر اساس RoomImageUrl آن‌ها، نمایش می‌دهیم:
<div class="form-group">
    <InputFile OnChange="HandleImageUpload" multiple></InputFile>
    <div class="row">
    @if (HotelRoomModel.HotelRoomImages.Count > 0)
    {
        var serial = 1;
        foreach (var roomImage in HotelRoomModel.HotelRoomImages)
        {
            <div class="col-md-2 mt-3">
                <div class="room-image" style="background: url('@roomImage.RoomImageUrl') 50% 50%; ">
                   <span class="room-image-title">@serial</span>
                </div>
                <button type="button" class="btn btn-outline-danger btn-block mt-4">Delete</button>
            </div>
            serial++;
        }
    }
    </div>
</div>

ذخیره سازی اطلاعات تصاویر آپلودی یک اتاق در بانک اطلاعاتی

تا اینجا موفق شدیم تصاویر انتخابی کاربر را آپلود کرده و همچنین لیست آن‌ها را نیز نمایش دهیم. در ادامه نیاز است تا این اطلاعات را در بانک اطلاعاتی ثبت کنیم. به همین جهت ابتدا سرویس IHotelRoomImageService را که در قسمت قبل تکمیل کردیم، به کامپوننت جاری تزریق می‌کنیم و سپس با استفاده از متد CreateHotelRoomImageAsync، رکوردهای تصویر متناظر با اتاق ثبت شده را اضافه می‌کنیم:
// ...
@inject IHotelRoomImageService HotelRoomImageService


@code
{
    // ...

    private async Task AddHotelRoomImageAsync(HotelRoomDTO roomDto)
    {
        foreach (var imageDto in HotelRoomModel.HotelRoomImages)
        {
            imageDto.RoomId = roomDto.Id;
            await HotelRoomImageService.CreateHotelRoomImageAsync(imageDto);
        }
    }
}
در حین آپلود فایل‌ها، فقط خاصیت RoomImageUrl را مقدار دهی کردیم:
HotelRoomModel.HotelRoomImages.Add(new HotelRoomImageDTO { RoomImageUrl = uploadedImageUrl });
در اینجا RoomId هر imageDto را نیز بر اساس Id واقعی اتاق ثبت شده‌ی جاری، تکمیل کرده و سپس آن‌را به CreateHotelRoomImageAsync ارسال می‌کنیم.

محل فراخوانی AddHotelRoomImageAsync فوق، در متد HandleHotelRoomUpsert است که در قسمت‌های قبل تکمیل کردیم. در اینجا پس از ثبت اطلاعات اتاق در بانک اطلاعاتی است که به Id آن دسترسی پیدا می‌کنیم:
private async Task HandleHotelRoomUpsert()
    {
       // ...

       // Create Mode
       var createdRoomDto = await HotelRoomService.CreateHotelRoomAsync(HotelRoomModel);
       await AddHotelRoomImageAsync(createdRoomDto);
       await JsRuntime.ToastrSuccess($"The `{HotelRoomModel.Name}` created successfully.");

       // ... 
    }
اکنون اگر اطلاعات اتاق جدیدی را تکمیل کرده و تصاویری را نیز به آن انتساب دهیم، با کلیک بر روی دکمه‌ی ثبت، ابتدا اطلاعات این اتاق در بانک اطلاعاتی ثبت شده و Id آن به‌دست می‌آید، سپس رکوردهای تصویر آن جداگانه ذخیره خواهند شد.

یک نکته: در انتهای بحث خواهیم دید که اینکار غیرضروری است و با وجود رابطه‌ی one-to-many تعریف شده‌ی توسط EF-Core، اگر لیست HotelRoomImages موجودیت اتاق تعریف شده و در حال ثبت نیز مقدار دهی شده باشد، به صورت خودکار جزئی از این رابطه و تنها در یک رفت و برگشت، ثبت می‌شود. یعنی همان متد CreateHotelRoomAsync، قابلیت ثبت خودکار اطلاعات خاصیت HotelRoomImages موجودیت اتاق را نیز دارا است.


نمایش تصاویر یک اتاق، در حالت ویرایش رکورد آن

تا اینجا فقط حالت ثبت یک رکورد جدید را پوشش دادیم. در این حالت اگر به لیست اتاق‌های ثبت شده مراجعه کرده و بر روی دکمه‌ی edit یکی از آن‌ها کلیک کنیم، به صفحه‌ی ویرایش رکورد منتقل خواهیم شد؛ اما این صفحه، فاقد اطلاعات تصاویر منتسب به آن رکورد است.
علت اینجا است که در حین ویرایش اطلاعات، در متد OnInitializedAsync، هرچند اطلاعات یک اتاق را از بانک اطلاعاتی دریافت کرده و آن‌را تبدیل به Dto آن می‌کنیم که سبب نمایش جزئیات هر خاصیت در فیلد متصل به آن در فرم جاری می‌شود:
    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        if (Id.HasValue)
        {
            // Update Mode
            Title = "Update";
            HotelRoomModel = await HotelRoomService.GetHotelRoomAsync(Id.Value);
        }
        // ...
    }
اما چون یک رابطه‌ی one-to-many بین اتاق و تصاویر آن برقرار است، نیاز است این رابطه را از طریق eager-loading و فراخوانی متد Include، واکشی کنیم تا اینبار زمانیکه GetHotelRoomAsync فراخوانی می‌شود، به همراه اطلاعات navigation property لیست تصاویر اتاق (HotelRoomImages) نیز باشد.
بنابراین به فایل BlazorServer\BlazorServer.Services\HotelRoomService.cs مراجعه کرده و تغییرات زیر را اعمال می‌کنیم:
namespace BlazorServer.Services
{
    public class HotelRoomService : IHotelRoomService
    {
        // ...
 
        public IAsyncEnumerable<HotelRoomDTO> GetAllHotelRoomsAsync()
        {
            return _dbContext.HotelRooms
                        .Include(x => x.HotelRoomImages)
                        .ProjectTo<HotelRoomDTO>(_mapperConfiguration)
                        .AsAsyncEnumerable();
        }

        public Task<HotelRoomDTO> GetHotelRoomAsync(int roomId)
        {
            return _dbContext.HotelRooms
                            .Include(x => x.HotelRoomImages)
                            .ProjectTo<HotelRoomDTO>(_mapperConfiguration)
                            .FirstOrDefaultAsync(x => x.Id == roomId);
        }
    }
}
در اینجا تنها تغییری که صورت گرفته، استفاده از متد Include(x => x.HotelRoomImages) است؛ تا هنگامیکه اطلاعات یک اتاق را واکشی می‌کنیم، به صورت خودکار اطلاعات تصاویر مرتبط به آن نیز واکشی گردد و سپس توسط AutoMapper، به Dto آن انتساب داده شود (یعنی انتساب HotelRoomImages موجودیت اتاق، به همین خاصیت در DTO آن). این انتساب، سبب به روز رسانی خودکار UI نیز می‌شود. یعنی برای نمایش تصاویر مرتبط با یک اتاق، همان کدهای قبلی که پیشتر داشتیم، هنوز هم کار می‌کنند.


افزودن تصاویر جدید، در حین ویرایش یک رکورد

پس از نمایش لیست تصاویر منتسب به یک اتاق در حال ویرایش، اکنون می‌خواهیم در همین حالت اگر کاربر تصویر جدیدی را انتخاب کرد، این تصویر را نیز به لیست تصاویر ثبت شده‌ی در بانک اطلاعاتی اضافه کنیم. برای اینکار نیز به متد HandleHotelRoomUpsert مراجعه کرده و از متد AddHotelRoomImageAsync در قسمت به روز رسانی آن استفاده می‌کنیم:
private async Task HandleHotelRoomUpsert()
{
   //...

   // Update Mode
   var updatedRoomDto = await HotelRoomService.UpdateHotelRoomAsync(HotelRoomModel.Id, HotelRoomModel);
   await AddHotelRoomImageAsync(updatedRoomDto);
   await JsRuntime.ToastrSuccess($"The `{HotelRoomModel.Name}` updated successfully.");

   //...
}
مشکل! اگر از این روش استفاده کنیم، هربار به روز رسانی اطلاعات یک جدول، به همراه ثبت رکوردهای تکراری نمایش داده شده‌ی در حالت ویرایش هم خواهند بود. برای مثال فرض کنید سه تصویر را به یک اتاق انتساب داده‌اید. در حالت ویرایش، ابتدا این سه تصویر نمایش داده می‌شوند. بنابراین در لیست HotelRoomModel.HotelRoomImages وجود خواهند داشت. اکنون کاربر دو تصویر جدید دیگر را هم به این لیست اضافه می‌کند. در زمان ثبت، در متد AddHotelRoomImageAsync، بررسی نمی‌کنیم که این تصویر اضافه شده، جدید است یا خیر  و یا همان سه تصویر ابتدای کار نمایش فرم در حالت ویرایش هستند. به همین جهت رکوردها، تکراری ثبت می‌شوند.
برای رفع این مشکل می‌توان در متد AddHotelRoomImageAsync، جدید بودن یک تصویر را بر اساس RoomId آن بررسی کرد. اگر این RoomId مساوی صفر بود، یعنی تازه به لیست اضافه شده‌است و حاصل بارگذاری اولیه‌ی فرم ویرایش اطلاعات نیست:
    private async Task AddHotelRoomImageAsync(HotelRoomDTO roomDto)
    {
        foreach (var imageDto in HotelRoomModel.HotelRoomImages.Where(x => x.RoomId == 0))
        {
            imageDto.RoomId = roomDto.Id;
            await HotelRoomImageService.CreateHotelRoomImageAsync(imageDto);
        }
    }
در قسمت بعد، کدهای حذف اطلاعات اتاق‌ها و تصاویر مرتبط با هر کدام را نیز تکمیل خواهیم کرد.


یک نکته: متد AddHotelRoomImageAsync اضافی است!

چون از AutoMapper استفاده می‌کنیم، در ابتدای متد ثبت یک اتاق، کار نگاشت DTO، به موجودیت متناظر با آن انجام می‌شود:
public async Task<HotelRoomDTO> CreateHotelRoomAsync(HotelRoomDTO hotelRoomDTO)
{
   var hotelRoom = _mapper.Map<HotelRoom>(hotelRoomDTO);
یعنی در اینجا چون خاصیت مجموعه‌ای HotelRoomImages موجود در HotelRoomDTO با نمونه‌ی مشابه آن در HotelRoom هم نام است، به صورت خودکار توسط AutoMapper به آن انتساب داده می‌شود و چون رابطه‌ی one-to-many در EF-Core تنظیم شده، همینقدر که hotelRoom حاصل، به همراه HotelRoomImages از پیش مقدار مقدار دهی شده‌است، به صورت خودکار آن‌ها را جزئی از اطلاعات همین اتاق ثبت می‌کند.
مقدار دهی RoomId یک تصویر، در اینجا غیرضروری است؛ چون RoomId و Room، به عنوان کلید خارجی این رابطه تعریف شده‌اند که در اینجا Room یک تصویر، دقیقا همین اتاق در حال ثبت است و EF Core در حین ثبت نهایی، آن‌را به صورت خودکار در تمام تصاویر مرتبط نیز مقدار دهی می‌کند.
یعنی نیازی به چندین بار رفت و برگشت تعریف شده‌ی در متد AddHotelRoomImageAsync نیست و اساسا نیازی به آن نیست؛ نه برای ثبت و نه برای ویرایش اطلاعات!


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-17.zip
مطالب
Resource Governor در 2008 SQL Server
مقدمه
Resource  Governor، اجازه می‌دهد تا انواع مختلف Session را بر روی Server طبقه بندی کنید که به نوبه خود چگونگی کنترل تخصیص منابع سرور به فعالیت داده شده را به شما اعطا می‌کند. این قابلیت کمک می‌کند که ادامه فرآیند‌های OLTP تضمین شود و یک عملکرد قابل پیش بینی فراهم می‌کند تا توسط فرآیند‌های غیر قابل پیش بینی، تحت تاثیر منفی قرار نگیرد. با استفاده از Resource  Governor، قادر خواهید بود نحوه دستیابی به Session را به منظور محدود کردن منابع خاص برای SQL Server مشخص کنید. به عنوان مثال می‌توانید مشخص کنید که بیش از 20 درصد از پردازنده یا منابع حافظه به گزارش‌های در حال اجرا اختصاص داده نشود. هنگامیکه این ویژگی فعال باشد، مهم نیست چه تعداد گزارش در حال اجرا است، آنها هرگز نمی‌توانند از تخصیص منابع تعیین شده تجاوز کنند. البته این موضوع عملکرد گزارش گیری را کاهش می‌دهد ولی عملکرد فرآیند‌های OLTP حداقل توسط گزارش ها، دیگر تحت تاثیر منفی قرار نمی‌گیرد.

1- بررسی اجمالی Resource Governor:

Resource Governor، با کنترل تخصیص منابع بر حسب Workload کار می‌کند. هنگامی که یک درخواست اتصال به موتور بانک اطلاعاتی ارسال می‌شود درخواست براساس یک تابع رده بندی (Classification function) طبقه بندی می‌شود. تابع رده بندی یک تابع اسکالر است که از طریق T-SQL تعریف می‌شود. تابع رده بندی، اطلاعات را درباره یک اتصال (برای مثال  login ID، application name، hostname، server role ) ارزیابی می‌کند، به منظور تشخیص اینکه چگونه آنها را دسته بندی کند. پس از دسته بندی درخواست اتصال، آنها به گروه‌های حجم کاری (Workload Group) که برای رده بندی تعریف شده اند، شکسته می‌شوند. هر Workload Group مرتبط با یک مخزن منابع (Resource Pool) است.
یک Resource Pool، منابع فیزیکی SQL Server را نمایش می‌دهد (در حال حاضر در SQL Server 2008، تنها منابع فیزیکی موجود برای پیکربندی پردازنده و حافظه است) و مقدار حداکثر پردازنده و یا منابع حافظه را که به نوع خاصی از Workload اختصاص داده می‌شود، تعیین می‌کند. هنگامی که یک اتصال طبقه بندی شده و در Workload Group صحیح خود قرار می‌گیرد به این اتصال، پردازنده و منابع حافظه به اندازه نسبت داده شده به آن تخصیص داده می‌شود و سپس Query به Query Optimizer برای اجرا داده می‌شود. 

2-  اجزای Resource Governor:
Resource Governor، از سه قسمت اصلی تشکیل شده است: Classification، Workload Groups و Resource Pools. درک این سه قسمت و چگونگی تعامل آنها به درک و استفاده از Resource Governor کمک می‌کند.

2-1- Classification:
Classification، فرآیند ارزیابی اتصالات ورودی کاربر و اختصاص آن به یک Workload Group است که توسط منطق موجود در یک تابع تعریف شده توسط کاربر (user-defined function) انجام می‌شود. تابع نام یک Workload Group را برمی گرداند که Resource Governor از آن برای مسیر دهی Session به Workload Group مناسب استفاده می‌کند.
هنگامی که Resource Governor پیکربندی می‌شود فرآیند ورود به سیستم برای یک Session شامل گام‌های زیر است:
• Login authentication
• LOGON trigger execution
• Classification
2-2- Workload Groups:
Workload Groups، ظروفی برای اتصالات مشابه هستند که با توجه به معیارهای طبقه بندی برای هر اتصال گروه بندی می‌شوند. Workload Groups همچنین مکانیسمی برای تجمیع نظارت بر روی منابع مصرفی فراهم می‌کند.
Resource Governor دو Workload Group از پیش تعریف شده دارد: یک گروه داخلی (internal group) و یک گروه پیش فرض (default group).
 Internal Workload Group، تنها توسط فرآیندهای داخلی موتور بانک اطلاعاتی استفاده می‌شود. معیارهای طبقه بندی را برای گروه‌های داخلی نمی‌توانید تغییر دهید و همچنین هیچ یک از درخواست‌های کاربران را برای انتقال به گروه داخلی نمی‌توانید رده بندی کنید، با این حال بر گروه  داخلی می‌توانید نظارت کنید.
درخواست‌های اتصال به طور خودکار هنگامی که شرایط زیر وجود دارد، به  Default Workload Group رده بندی می‌شوند:
• معیاری برای طبقه بندی درخواست وجود ندارد.
• کوششی برای رده بندی درخواستی به گروهی که وجود ندارد.
• خرابی کلی Classification
Resource Governor، در مجموع 20 عدد Workload Group را پشتیبانی می‌کند. از آنجائی که دو عدد از آنها برای Workload Group‌های داخلی و پیش فرض ذخیره شده اند در مجموع 18 عدد Workload Group تعریف شده توسط کاربر (user-defined) می‌توان تعریف نمود.

2-3- Resource pools:
Resource Pool (مخزن منابع)، نشان دهنده تخصیص منابع فیزیکی به SQL Server است. یک Resource Pool از دو بخش تشکیل شده است:
• در بخش نخستین حداقل رزرو منابع را مشخص می‌کنیم، این بخش از مخزن منابع با مخازن دیگر همپوشانی نمی‌کند.
• در بخش دیگر حداکثر ممکن رزرو منابع را برای مخزن مشخص می‌کنیم، تخصیص منابع با مخازن دیگر مشترک است.
در 2008 SQL Server مخزن منابع با تعیین حداقل و حداکثر تخصیص CPU و حداقل و حداکثر تخصیص حافظه تنظیم می‌گردد. با تنظیم حداقل، در دسترس بودن منبع از مخزن تضمین می‌شود. از آنجائی که در هر رزرو حداقل منابع تداخلی نمی‌تواند وجود داشته باشد، مجموع مقادیر حداقل در تمام مخازن از 100% کل منابع Server نمی‌تواند تجاوز کند.
مقدار حداکثر در محدوده بین حداقل و شامل 100% مقدار می‌تواند تنظیم گردد. تنظیم حداکثر نشان دهنده مقدار حداکثری است که یک Session می‌تواند مصرف کند، مادامی که منابع در دسترس باشند و توسط مخزن دیگر که با حداقل مقدار غیر صفر پیکربندی شده، استفاده نشود. هنگامی که یک مخزن با حداقل مقدار غیر صفر تعریف شده، مقدار حداکثر موثر از مخزن‌های دیگر دوباره تنظیم می‌شوند، در صورت لزوم حداکثر مقدار موجود از جمع کل حداقل منابع مخازن دیگر کسر می‌گردد.
برای مثال، دو مخزن تعریف شده توسط کاربر (user-defined) را در نظر بگیرید. مخزن اول Pool1 با مقدار حداقل 20% و مقدار حداکثر 100% تعریف شده، مخزن دیگری Pool2 با مقدار حداقل 50% و مقدار حداکثر 70% تعریف شده است. حداکثر مقدار موثر برایPool1 برابر 50% است (100% منهای مقدار حداقل 50% مخزن Pool2) و حداکثر مقدار موثر برای Pool2، 70% است زیرا حداکثر مقداری است که پیکربندی شده است، گر چه 80% باقی می‌ماند.
بخش مشترکی از مخزن (مقدارش بین مقدار حداقل و مقدار حداکثر موثر است) که برای تعیین مقدار منابع مورد استفاده است، توسط مخزن می‌تواند مصرف شود اگر منابعی موجود باشد و توسط مخازن دیگر مصرف نشده باشد. هنگامی که منابعی توسط یک مخزن مصرف می‌شوند، آنها به یک مخزن مشخص نسبت داده می‌شوند، به بیان دیگر اشتراکی نیستند تا زمانی که فرآیند در آن مخزن به اتمام برسد.
برای توضیح بیشتر یک سناریو که در آن سه مخزن تعریف شده توسط کاربر (user-defined) وجود دارد، را در نظر بگیرید:
PoolA با حداقل مقدار 10% و حداکثر مقدار 100% تعریف می‌شود.
PoolB با حداقل مقدار 35% و حداکثر مقدار 90% تعریف می‌شود.
PoolC با حداقل مقدار 30% و حداکثر مقدار 80% تعریف می‌شود.
مقدار موثر PoolA و مجموع در صد منابع به اشتراک گذاشته PoolA به شرح زیر محاسبه خواهد شد:
( حداکثر مقدار PoolA ) -  ( حداقل مقدار PoolB ) -  ( حداقل مقدار PoolC ) =  ( حداکثر مقدار موثر PoolA )
(حداکثر مقدار موثر PoolA ) –  ( حداقل مقدار PoolA ) = ( اشتراک PoolA )
جدول زیر مقدار حداکثر موثر و اشتراکی را برای هر مخزن در این پیکربندی نمایش می‌دهد:



  Internal Pool، منابع مصرف شده توسط فرآیندهای داخلی موتور بانک اطلاعاتی را نشان می‌دهد. این مخزن تنها شامل گروه‌های داخلی است و به هیچ وجه قابل تغییر نیست. مخزن داخلی مقدار ثابت حداقل صفر و حداکثر 100% را دارد و مصرف منابع توسط مخزن داخلی، از طریق تنظیمات در هر مخزن دیگر محدود یا کاسته نمی‌شود.
به عبارت دیگر حداکثر مقدار موثر مخزن داخلی همیشه 100% است. هر workloads در مخزن داخلی برای عملکرد Server حیاتی در نظر گرفته می‌شود و Resource Governor در صورت لزوم اجازه می‌دهد تا مخازن داخلی 100% منابع موجود را مصرف کند حتی اگر به معنی نقض نیازمندیهای منابع از سایر مخازن باشد.
Default Pool، اولین مخزن تعریف شده کاربر است. قبل از هرگونه پیکربندی، Default Pool تنها حاوی Default group است. Default Pool نمی‌تواند ایجاد یا حذف شود اما می‌تواند تغییر کند. Default Pool علاوه بر Default group می‌تواند شامل گروه‌های تعریف شده توسط کاربر (user-defined) نیز باشد.

3- پیکر بندی Resource Governor :
پیکربندی Resource Governor شامل مراحل زیر است:
- فعال کردن Resource Governor
- ایجاد مخازن منابع (Resource Pools) تعریف شده توسط کاربر (user-defined)
- تعریف Workload Groups و نسبت دادن آن به مخازن
- ایجاد Classification function
- ثبت Classification function به Resource Governor
3-1-  فعال کردن Resource Governor
پیش از اینکه بتوانید یک Resource Pool را ایجاد کنید، نیاز است تا نخست Resource Governor را فعال کنید.

3-2-  تعریف Resource Pool

ویژگی‌های موجود برای یک Resource Pool عبارتند از:
Name، Minimum CPU %، Maximum CPU%، Min Memory%، Max Memory%

3-3-  تعریف Workload Group 

پس از اینکه Resource Pool را تعریف کردید، گام بعدی ایجاد یک Workload Group و اختصاص آن به Resource Pool مناسب است. چندین workgroup را می‌توان به مخزن (Pool) یکسان نسبت داد اما یک workgroup را به چندین Resource Pool نمی‌توان نسبت داد. خواص انتخابی موجود برای Workload Groups به شما اجازه می‌دهد سطح بهتری از کنترل را روی اجرای دستورات یک Workload Group تنظیم کنید. انتخاب‌های موجود عبارتند از:
3-3-1- Importance :
اهمیت نسبی (کم، متوسط یا بالا) Workload Group درون Resource Pool را تعیین می‌کند. اگر چندین Workload Group را در یک Resource Pool تعریف کنید این تنظیمات تعیین می‌کند که درخواست‌ها در عرض یک Workload Group در اولویت بالاتر یا پائین‌تری از Workload Group‌های دیگر درون همان Resource Pool اجرا شوند، مقدار متوسط تنظیم پیش فرض است. در حال حاضر فاکتورهای وزنی برای هر تنظیم کم برابر 1، متوسط برابر3 و زیاد برابر 9 است. به این معنی که زمانبند به اجرای Session‌های درون workgroup هائی با اهمیت بالا، سه برابر بیشتر از workgroup‌های با اهمیت متوسط و نه برابر بیشتر از workgroup‌های کم اهمیت، مبادرت خواهد کرد.
3-3-2- Maximum Request  :
حداکثر تعداد درخواست‌های همزمان که اجازه دارند در یک Workload Group اجرا شوند را مشخص می‌کند. تنظیم پیش فرض، صفر، تعداد نامحدود دستور را اجازه می‌دهد.
3-3-3-  CPU Time :
حداکثر مقدار زمان پردازنده در ثانیه را مشخص می‌کند که یک درخواست درون Workload Group می‌تواند استفاده کند. تنظیم پیش فرض، صفر، به معنی نامحدود است.
3-3-4- Memory Grant %:
به صورت در صد، حداکثر مقدار اعطا حافظه برای اجرا (Execution grant memory)، که یک تک دستور از Resource Pool می‌تواند اخذ کند را مشخص می‌کند. این درصد نسبی است از مقدار حافظه ای که به Resource Pool نسبت داده می‌شود. محدوده مجاز مقادیر از 0 تا 100 است. تنظیم پیش فرض 25 است.
 Execution grant memory، مقدار حافظه ای است که برای اجرای query استفاده می‌شود (نه برای Buffer کردن یا cache کردن) که می‌تواند صرفه نظر از Resource Pool یا Workload Group توسط تعدادی از Session‌ها به اشتراک گذاشته شود. توجه شود که تنظیم این مقدار به صفر از اجرای عملیات Hash Join و دستورات مرتب سازی در Workload Group‌های تعریف شده توسط کاربر (user-defined)جلوگیری می‌کند. همچنین این مقدار توصیه نمی‌شود بیشتر از 70 باشد زیرا ممکن است Server قادر نباشد، اگر Query‌های همزمان در حال اجرا باشند، حافظه آزاد کافی اختصاص دهد.
3-3-5- Grant Time-out :
حداکثر زمان، به ثانیه، که یک query برای یک منبع منتظر می‌ماند تا در دسترس شود را مشخص می‌کند. اگر منبع در دسترس نباشد، فرآیند ممکن است با یک خطای time-out مواجه شود. تنظیم پیش فرض، صفر، به معنی این است که سرور time-out را با استفاده از محاسبات داخلی بر مبنای هزینه پرس و جو ( query cost ) با تعیین حداکثر زمان برآورد می‌کند.
3-3-6- Degree of Parallelism  :
حداکثر درجه موازی سازی (DOP) را برای پرس و جو‌های موازی تعیین می‌کند. محدوده مجاز مقادیر از 0 تا 64 است. تنظیم پیش فرض، صفر، به معنی این است که فرآیند‌ها از تنظیمات عمومی استفاده می‌کنند.

3-4- ایجاد یک Classification function
پس از تعریف Resource Pool و Workload Group، به یک Classification function نیاز است که شامل منطق ارزیابی اتصالات و نسبت دادن آنها به Workload Group مناسب است. Classification function برای هر اتصال Session جدید به SQL Server بکار می‌رود. هر Session در Workload Group نسبت داده شده به آن باقی می‌ماند تا زمانی که به پایان برسد، مگر اینکه صراحتاً به یک گروه متفاوت دوباره نسبت داده شود. فقط یک Classification function فعال در هر زمان می‌تواند وجود داشته باشد. در صورت عدم تعریف شدن یا عدم فعال بودن Classification function همه اتصالات به Workload Group Default نسبت داده می‌شوند. Classification function یک نام workgroup که نوع آن SYSNAME است (که یک نام مستعار برای دیتا تایپ nvarchar 128 است.) برمی گرداند. اگر تابع تعریف شده مقدار 'NULL ،'Default یا نام گروهی که وجود ندارد را برگرداند، Session به Workload Group Default نسبت داده می‌شود. همچنین اگر به هر دلیلی تابع با موفقیت خاتمه نیابد Session به Workload Group Default نسبت داده می‌شود.
منطق Classification function معمولاً مبتنی بر ویژگی‌های اتصال است و اغلب از طریق مقدار بازگشتی توابع سیستمی از قبیل:
 ()SUSER_NAME() ،SUSER_SNAME() ،IS_MEMBER() ،IS_SERVERROLEMEMBER() ،HOST_NAME و یا ()APP_NAME، نام Workload Group اتصال مشخص می‌شود. علاوه بر این توابع می‌توانید از ویژگی‌های توابع دیگر برای ساخت منطق رده بندی  استفاده کنید. تابع ()LOGINPROPERTY شامل دو  ویژگی (DefaultDatabase و DefaultLanguage) می‌باشد  که می‌تواند برای Classification function استفاده شود. بعلاوه تابع ()CONNECTIONPROPERTY پروتکل‌ها و دسترسی به نقل و انتقالات در شبکه، همچنین جزئیات طرح احراز هویت،  Local IP address و  TCP Port و Client’s IP Address را برای استفاده اتصالات فراهم می‌کند. برای مثال می‌توانید برای یک اتصال، یک Workload Group نسبت دهید، مبتنی بر اینکه subnet یک اتصال ازکجا می‌آید.
نکته: اگر قصد دارید از هر یک از توابع ()HOST_NAME و یا ()APP_NAME در تابع رده بندی تان استفاده کنید، توجه داشته باشید این امکان وجود دارد مقادیر بازگردانده شده توسط این توابع توسط کاربران تغییر داده شوند، گر چه به طور کلی گرایش به استفاده از تابع ()APP_NAME برای رده بندی اتصالات بیشتر است.
 
4- بررسی نمونه ای از پیکربندی Resource Governor
برای سادگی، در این قسمت مثالی ارائه می‌شود که از تابع ()SUSER_NAME استفاده می‌کند: در گام نخست، دو Resource Pool ایجاد می‌شود (  ReportPool و OLTPPool ) 

  

در گام بعدی، دو Workload Group ایجاد می‌شود ( ReportWG1 و OLTPWG1 ) 

سپس دو Login ایجاد می‌شود ( report_user و oltp_user ) که در تابع رده بندی استفاده خواهند شد برای مشخص کردن این که اتصالات Seesion به کدام  Workload Group نسبت داده شوند. پس از اضافه کردن Login‌ها به عنوان User‌ها به Database مورد نظر مان، در بانک اطلاعاتی Master تابع رده بندی (Classification function ) را ایجاد می‌کنیم:  

می توان تابع ()WorkgroupClassifier را در محیط SSMS با اجرای دستور زیر برای Login‌های متفاوت تست نمود: 

در  ادامه دستور زیر برای پیکربندی تابع رده بندی به Resource Governor استفاده می‌شود: 


5- اصلاح پیکربندی Resource Governor:
می‌توانید درمحیط SSMS تنظیمات Resource Pool و Workload Group را تغییر دهید ( برای مثال حداکثر استفاده CPU برای یک Resource Pool و یا درجه اهمیت یک Workload Group). متناوباً می‌توان از دستورات T-SQL استفاده نمود.
نکته: پس از اجرای دستورات ALTER RESOURCE POOL یا ALTER WORKLOAD GROUP، برای اعمال کردن تغییرات اجرای دستور ALTER RESOURCE GOVERNOR RECONFIGURE نیاز می‌باشد.
5-1-  حذف Workload Group :
یک Workload Group را اگر هر نوع Session فعال نسبت داده شده به آن وجود داشته باشد، نمی‌توان حذف نمود. اگر یک Workload Group شامل Sessionهای فعال باشد، حذف Workload Groupو یا جابجائی آن به یک Resource Pool متفاوت، هنگامی که دستور ALTER RESOURCE GOVERNOR RECONFIGURE برای اعمال نمودن تغییرات فراخوانی می‌شود، با خطا مواجه خواهد شد.
5-2-  حذف Resource Pools:
یک Resource Pool را اگر هر نوع Workload Group نسبت داده شده به آن وجود داشته باشد، نمی‌توان حذف نمود. نخست نیاز دارید Workload Group حذف شود و یا به Resource Pool دیگری جابجا گردد.
5-3-  اصلاح Classification function:
اگر نیاز دارید تغییراتی در تابع رده بندی ایجاد نمائید، مهم است توجه داشته باشید که تابع رده بندی تا زمانی که مشخص شده (marked) برای Resource Governor است، نمی‌توان آنرا حذف و یا تغییر داد. پیش از اینکه بتوان تابع رده بندی را اصلاح و یا حذف نمود نخست نیاز دارید Resource Governor را غیر فعال نمائید. متناوباً می‌توان تابع رده بندی را جایگزین کرد با اجرای دستور ALTER RESOURCE GOVERNOR و فرستادن (passing) یک اسم متفاوت برای CLASSIFIER_FUNCTION،همچنین می‌توان با اجرای دستور زیر تابع رده بندی جاری را غیر فعال نمود:

تابع رده بندی می‌توان تعریف کرد که نام Workload Group را از جداول یک بانک اطلاعاتی جستجو کند به جای اینکه نام Workload Group به صورت hard-coding و مطابق با ضوابط درون تابع باشد. عملکرد،  در موقع دسترسی به جدول برای جستجو کردن نام Workload Group، نباید تا حد زیادی تحت تاثیر قرار گیرد. 

6- نظارت بر Resource Governor
با استفاده از Performance Monitor، events و (Dynamic Management View (DMV  می‌توان Workload Group و Resource Pool را نظارت (Monitor) کرد. دو شی Performance برای این کار موجود است: SQL Server:Workload Group Stats و SQL Server:Resource Pool Stats
شکل زیر مربوط به پیکر بندی مثال مورد نظرمان می‌باشد:
 

7- نتیجه گیری
Resource Governor چندین مزیت بالقوه ارائه می‌دهد، در درجه اول قابلیت اولویت بندی منابع Server برای کاربران و برنامه‌های کاربردی (applications) بحرانی، جلوگیری از “runaway” یا درخواست‌های غیر منتظره ای که به شدت و بطور قابل توجهی روی کارائی Server تاثیر منفی می‌گذارند.
ضمناً Resource Governor چندین مشکل بالقوه نیز عرضه می‌کند، برای مثال پیکربندی اشتباه Resource Governor تنها به عملکرد کلی Server آسیب نمی‌رساند بلکه به طور بالقوه روی سرور قفل (Lock) می‌تواند ایجاد کند و نیاز به استفاده از اتصال اختصاصی Administrator برای متصل شدن به SQL Server به منظور اشکال یابی و رفع مشکل  می‌باشد. بنابراین توصیه شده است که تنها در صورتی که DBA با تجربه ای هستید و درک خوب و آشنائی خوبی با Workload هائی که روی بانک اطلاعاتی اجرا می‌شوند دارید، Resource Governor را بکار برید. حتی در این صورت، ضروری است که پیکربندی تان را روی یک Server تستی پیش از اینکه روی محیط تولیدی بگسترانید، تست نمائید.
Resource Governor به عنوان یک ویژگی با نام تجاری جدید در SQL Server 2008، با تعدادی محدودیت همراه است که احتمالاً در نسخه‌های بعدی SQL Server حذف خواهد شد، از محدودیت های  بارز :
- محدودیت منابع (Resource)، که به CPU و حافظه محدود می‌شوند. I/O Disk و منابع شبکه را در  SQL Server 2008 نمی‌توان محدود کرد.
- استفاده از منابع برای Reporting Service، Analysis Service و Integeration Service را نمی‌توان محدود کرد . در این نسخه محدودیت‌های منابع تنها روی هسته موتور بانک اطلاعاتی بکار برده می‌شود.
- محدودیت‌های Resource Governor روی یک SQL Instance تعریف و بکار برده می‌شود.

نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت پنجم - سیاست‌های دسترسی پویا
در DynamicPermissionsAuthorizationHandler زمانیکه به rout data دسترسی پیدا کردید، مابقی تصمیم گیری‌ها بر اساس اطلاعات آن صورت می‌گیرند. بر روی سطر پس از آن، یک break-point را قرار دهید و محتوای این شیء را بررسی کنید. برای مثال در مورد razor pages می‌تواند چنین ساختاری را داشته باشد:
{
  "DataTokens":{},
  "Routers":[],
  "Values":{"page":"/Index","id":"101273123"}
}
بنابراین بله؛ در اینجا هم می‌توان بر اساس خاصیت Values و page و سایر پارامترها، در مورد دسترسی دادن به کاربر جاری، تصمیم گیری پویایی را انجام داد.