مطالب
مثالی از الگوی Delegate Dictionary
این الگو چیز جدیدی نیست و قبلا تو سری مطالب «مروری بر کاربردهای Action و Func» دربارش مطلب نوشته شده و...
البته با توجه به جدید بودن این الگو اسم واحدی براش مشخص نشده ولی تو این مطلب «الگوی Delegate Dictionary» معرفی شده که بنظرم از بقیه بهتره.
به طور خلاصه این الگو میگه اگه قراره براساس شرایط (ورودی) خاصی کار خاصی انجام بشه بجای استفاده از IF و Switch از DictionaryوFunc یا Action استفاده کنیم.

برای مثال فرض کنید مدلی به شکل زیر داریم
public class Person
{
    public int Id { get; set; }
    public Gender Gender { get; set; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
}
قراره براساس جنسیت(شرایط) شخص اعتبارسنجی متفاوتی(کار خاص) رو انجام بدیدم.مثلا در اینجا قراره چک کنیم اگه شخص مرد بود اسم زنونه انتخاب نکرده باشه و...
خب روش معمول به این شکل میتونه باشه
switch (person.Gender)
{
    case Gender.Male:
        if (IsMale(person.FirstName))
        {
            //Isvalid
        }
        break;
    case Gender.Female:
        if (IsFemale(person.FirstName))
        {
            //Isvalid
        }
        break;
}
خب این روش خوب جواب میده ولی باید در حد توان استفاده از IF و Switch رو کم کرد.مثلا تو همین مثال ما اصل Open/Closed رو نقض کردیم فکر کنید قرار باشه اعتبارسنجی دیگه ای از همین دست به این کد(کلاس) اضافه بشه باید تغیرش بدیم پس این کد(کلاس) برای تغییر بسته نیست.در اینجور موارد «الگوی Delegate Dictionary» به کار ما میاد.
ما میایم توابع مورد نظرمون رو داخل یک Dictionary ذخیره میکنیم.
var genderFuncs = new Dictionary<Gender, Func<string, bool>>
                {
                    {Gender.Male , (x) => IsMale(x)},
                    {Gender.Female , (x) => IsFemale(x)}
                };
فرض کنید پیاده سازی توابع به شکل زیر باشه
public static bool IsMale(string name)
{
    //check...
    return true;
}
public static bool IsFemale(string name)
{
    //check...
    if (name == "Farzad")
    {
        return false;    
    }
    return true;
}
نحوه استفاده
var dummyPerson = new List<Person>
                {
                    new Person
                        {Id = 1, Gender = Gender.Male, FirstName = "Mohammad", LastName = "Saheb"},
                    new Person
                        {Id = 2, Gender = Gender.Female, FirstName = "Farzad", LastName = "Mojidi"}
                };

foreach (var person in dummyPerson)
{
    bool isValid = genderFuncs[person.Gender].Invoke(person.FirstName);          
}
با همین روش میشه قسمت آخر مقاله ی خوب آقای کیاست رو هم Refactor کرد.
var query = context.Students.AsQueryable();
  if (searchByName)
  {
      query= query.FindStudentsByName(name);
  }
  if (orderByAge)
  {
      query = query.OrderByAge();
  }
  if (paging)
  {
     query =  query.SkipAndTake(skip, take);
  }
  return query.ToList();
توابع رو داخل یک دیکشنری ذخیره میکنیم
var searchTypeFuncs = new Dictionary<SearchType, Func<IQueryable<Student>, string, IQueryable<Student>>>
                    {
                        {SearchType.FirstName, (x, y) => x.FindStudentsByName(y)},
                        {SearchType.LastName, (x, y) => x.FindStudentsByLastName(y)}
                    };
نحوه استفاده
public static IList<Student> SearchStudents(IQueryable<Student> students, SearchType type, string keyword)
{
    var result = searchTypeFuncs[type].Invoke(students, keyword);
    return result.ToList();
}
مطالب دوره‌ها
Lazy loading در تزریق وابستگی‌ها به کمک StructureMap
پیشنیاز این بحث، مطلب «استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container» می‌باشد که پیشتر در این سری مطالعه کردید (در حد نحوه نصب StructureMap و آشنایی با تنظیمات اولیه آن)

ابتدا ساختار بحث جاری را به نحو زیر درنظر بگیرید:
namespace DI04.Services
{
    public interface IAccounting
    {
        void CreateInvoice(int orderId, int count);
    }
}

namespace DI04.Services
{
    public interface ISales
    {
        bool ShippingAllowed(int orderId);
    }
}

namespace DI04.Services
{
    public interface IOrderHandler
    {
        void Handle(int orderId, int count);
    }
}

using System;

namespace DI04.Services
{
    public class Accounting : IAccounting
    {
        public Accounting()
        {
            Console.WriteLine("Accounting ctor.");
        }

        public void CreateInvoice(int orderId, int count)
        {
            // ...
        }
    }
}

using System;

namespace DI04.Services
{
    public class Sales : ISales
    {
        public Sales()
        {
            Console.WriteLine("Sales ctor.");
        }

        public bool ShippingAllowed(int orderId)
        {
            // فقط جهت آزمایش سیستم
            return false;
        }
    }
}

using System;

namespace DI04.Services
{
    public class OrderHandler : IOrderHandler
    {
        private readonly IAccounting _accounting;
        private readonly ISales _sales;
        public OrderHandler(IAccounting accounting, ISales sales)
        {
            Console.WriteLine("OrderHandler ctor.");
            _accounting = accounting;
            _sales = sales;
        }

        public void Handle(int orderId, int count)
        {
            if (_sales.ShippingAllowed(orderId))
            {
                _accounting.CreateInvoice(orderId, count);
            }
        }
    }
}
در اینجا کار مدیریت سفارشات در کلاس OrderHandler انجام می‌شود. این کلاس دارای دو وابستگی تزریق شده در سازنده کلاس می‌باشد.
در متد Handle، اگر مجوز کار توسط متد ShippingAllowed صادر شد، آنگاه کار نهایی توسط متد CreateInvoice باید صورت گیرد. با توجه به اینکه تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس صورت می‌گیرد، نیاز است پیش از وهله سازی کلاس OrderHandler، هر دو وابستگی آن وهله سازی و تزریق شوند. در حالیکه در مثال جاری هیچگاه به وهله‌ای از نوع IAccounting نیاز نخواهد شد؛ زیرا متد ShippingAllowed در این مثال، فقط false بر می‌گرداند.
و از این نمونه‌ها زیاد هستند. کلاس‌هایی با تعداد متدهای بالا و تعداد وابستگی‌های قابل توجه که ممکن است در طول عمر شیء وهله سازی شده این کلاس، تنها به یکی از این وابستگی‌ها نیاز شود و نه به تمام آن‌ها.
راه حلی برای این مساله در دات نت 4 با معرفی کلاس Lazy ارائه شده است؛ به این نحو که اگر برای مثال در اینجا accounting را Lazy تعریف کنیم، تنها زمانی وهله سازی خواهد شد که به آن نیاز باشد و نه پیش از آن.
 private readonly Lazy<IAccounting> _accounting;

سؤال: Lazy loading تزریق وابستگی‌ها را چگونه می‌توان توسط StructureMap فعال ساخت؟

ابتدا تعاریف کلاس  OrderHandlerرا به نحو زیر بازنویسی می‌کنیم:
using System;

namespace DI04.Services
{
    public class OrderHandlerLazy : IOrderHandler
    {
        private readonly Lazy<IAccounting> _accounting;
        private readonly Lazy<ISales> _sales;
        public OrderHandlerLazy(Lazy<IAccounting> accounting, Lazy<ISales> sales)
        {
            Console.WriteLine("OrderHandlerLazy ctor.");
            _accounting = accounting;
            _sales = sales;
        }

        public void Handle(int orderId, int count)
        {
            if (_sales.Value.ShippingAllowed(orderId))
            {
                _accounting.Value.CreateInvoice(orderId, count);
            }
        }
    }
}
در اینجا سازنده‌های کلاس، به صورت Lazy معرفی شده‌اند. دسترسی به فیلدهای sales و accounting نیز اندکی تغییر کرده‌اند و اینبار از طریق خاصیت Value آن‌ها باید انجام شود.
مرحله نهایی هم اندکی تغییر در نحوه معرفی تنظیمات اولیه StructureMap است:
using System;
using DI04.Services;
using StructureMap;

namespace DI04
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            // تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IOrderHandler>().Use<OrderHandlerLazy>();

                // Lazy loading
                x.For<Lazy<IAccounting>>().Use(c => new Lazy<IAccounting>(c.GetInstance<Accounting>));
                x.For<Lazy<ISales>>().Use(c => new Lazy<ISales>(c.GetInstance<Sales>));
            });

            var orderHandler = ObjectFactory.GetInstance<IOrderHandler>();
            orderHandler.Handle(orderId: 1, count: 10);
        }
    }
}
به این ترتیب زمانیکه برنامه به sales.Value می‌رسد آنگاه نیاز به وهله سازی شیء متناظر با آن‌را خواهد داشت که در اینجا از طریق متد GetInstance به آن ارسال خواهد گردید.

خروجی برنامه در این حالت:
OrderHandlerLazy ctor.
Sales ctor.
همانطور که مشاهده می‌کنید، هرچند کلاس OrderHandlerLazy دارای دو وابستگی تعریف شده در سازنده کلاس است، اما تنها وابستگی Sales آن زمانیکه به آن نیاز شده، وهله سازی گردیده است و خبری از وهله سازی کلاس Accounting نیست (چون مطابق تعاریف کلاس‌های برنامه هیچگاه به مسیر accounting.Value نخواهیم رسید؛ بنابراین نیازی هم به وهله سازی آن نخواهد بود).


دریافت مثال این قسمت
DI04.zip
مطالب
بخش سوم - بررسی امکانات و کدنویسی در کامپایلر Svelte
در بخش‌های قبل تا حدودی با کامپایلر Svelte و ساختار فایل‌های آن آشنا شدیم. در این بخش با چند مثال قصد دارم امکاناتی را که Svelte در اختیارمان قرار میدهد، شرح دهم. 

Dynamic attributes : 
در بخش قبل دیدیم که با استفاده از علامت ( آکولاد {} ) میتوانیم مقادیر موجود در تگ اسکریپت را در html خود رندر کنیم. ولی از این علامت میتوان برای مقدار دهی attribute‌ها هم استفاده کرد. 
<script>
let src = 'https://svelte.dev/tutorial/image.gif';
let name = 'Rick Astley';
</script>

<img src={src} alt="{name} dancing">
اگر این کد را در بدنه کامپوننت خود یعنی همان فایل App.svelte قرار دهیم، به درستی کار خواهد کرد و مقدار‌های متغیر‌های src و name، در تگ img ما قرار خواهند گرفت. چند نکته در اینجا وجود دارد که بهتر است به آنها اشاره کنم.

  • نکته اول : اگر در تگ img مقدار alt را وارد نکنیم و یا alt در این تگ وجود نداشته باشد، یک هشدار توسط کامپایلر svelte برای ما با عنوان <img> element should have an alt attribute> ایجاد میشود. زمان ساخت یک برنامه بسیار مهم است تا قوانین نوشتن یک کد html خوب را رعایت کنیم تا برای تمامی کاربران احتمالی برنامه قابل استفاده باشد. در همین مثال با ایجاد یک هشدار Svelte تلاش میکند که ما را از اشتباه در نوشتن کد html مطلع سازد.

  • نکته دوم : اگر نام یک آبجکت تعریف شده و یک attribute، برابر باشد میتوانیم از نسخه کوتاه شده یا Shorthand attributes در svelte استفاده کنیم. به طور مثال در مثال بالا میتوانیم از کد زیر در خط 6 استفاده کنیم.
<img {src} alt="{name} dancing">


Nested components :
همانطور که قبلا اشاره کرده بودم، همه‌چیز در svelte از کامپوننت‌ها تشکیل میشود. در یک برنامه واقعی درست نیست که تمامی کد برنامه را مستقیما در کامپوننت اولیه برنامه بنویسیم. به جای آن بهتر است هر بخش از وبسایت، کامپوننت مجزایی داشته باشد تا کدها و استایل‌ها و html ما نظم و خوانایی بیشتری پیدا کنند.
یک فایل دیگر را در کنار کامپوننت App.svelte که در بخش قبلی ایجاد کرده بودیم، به نام Nested.svelte ایجاد کنید و در آن کد زیر را قرار دهید.
<script>
  export let siteName = "dotnettips";
</script>

<p>this is a nested component for third tutorial on {siteName}</p>
در این مرحله ما یک کامپوننت جدید را ایجاد کردیم که برای نمایش آن باید به App.svelte اضافه شود. برای انجام اینکار محتوای App.svelte را به کد زیر تغییر دهید.
<script>
  import Nested from "./Nested.svelte";

  export let name;
</script>

<h1>Hello {name}!</h1>

<Nested siteName="dotnettips.info" />
که در نهایت چنین خروجی خواهیم داشت. 
 Hello world!

this is a nested component for third tutorial on dotnettips.info


در مثال بالا ما یک کامپوننت جدید را ایجاد کرده و از طریق دستور import به App.svelte اضافه کردیم. نکته‌ای که در اینجا وجود دارد، نحوه مقدار دهی props در کامپوننت‌ها است. اگر به خط 9 دقت کنیم، کامپوننت ما از طریق تگ جدیدی با نام (Nested) به بدنه html برنامه اضافه شده است که یک attribute به نام siteName دارد. siteName متغیر export شده در کامپوننت Nested.svelte است که در کامپوننت‌ها به این صورت مقدار دهی میشود. قبلا نحوه مقدار دهی این خصیصه‌ها را در فایل‌های جاوا اسکریپت مشاهده کرده بودیم. نکته دیگری که باید به آن دقت داشت این است که خصیصه siteName مقدار پیش فرض dotnettips را در Nested.svelte به خود اختصاص داده بود. به همین جهت اگر ما siteName را هنگام استفاده از کامپوننت مقدار دهی نکنیم، از مقدار پیش فرض خود استفاده خواهد کرد. ولی اینجا ما با مقدار دهی آن، siteName را به dotnettips.info تغییر داده‌ایم.

نکته مهم : دقت داشته باشید کامپوننت‌های شما همیشه باید با حروف بزرگ شروع شوند؛ به طور مثال در صورت نوشتن <nested/> محتوای کامپوننت نمایش داده نخواهد شد. svelte، از طریق زیر نظر گرفتن حروف کوچک و بزرگ در ابتدای تگ‌ها، بین تگ‌های html و کامپوننت‌ها تمایز قائل میشود.



Spread  props :

تا اینجا به صورت خلاصه با props یا خصیصه‌ها آشنا شده‌اید و دیدیم که با export کردن یک متغیر در یک کامپوننت، میتوانیم آن را هنگام استفاده مقدار دهی نماییم. برای اینکه تمرینی هم باشد با توجه به مطالبی که تاکنون گفته شده، پروژه‌ی جدیدی را ایجاد کنید و محتوای App.svelte را مانند کد زیر تغییر دهید.

<script>
import Info from './Info.svelte';

const pkg = {
name: 'svelte',
version: 3,
speed: 'blazing',
website: 'https://svelte.dev'
};
</script>

<Info name={pkg.name} version={pkg.version} speed={pkg.speed} website={pkg.website}/>

همانطور که در خط دوم کد می‌بینید، کامپوننتی به نام Info.svelte به این بخش اضافه شده‌است. این کامپوننت را با محتوای زیر ایجاد نمایید:

<script>
export let name;
export let version;
export let speed;
export let website;
</script>

<p>
The <code>{name}</code> package is {speed} fast.
Download version {version} from <a href="https://www.npmjs.com/package/{name}">npm</a>
and <a href={website}>learn more here</a>
</p>

اگر برنامه را اجرا کنید یک چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد: 

 The svelte  package is  blazing  fast. Download version  3  from  npm  and  learn more here
در این مثال در کامپوننت info.svelte حدودا تعداد زیادی متغیر export شده داریم که دقیقا همنام با آنها در App.svelte یک آبجکت به نام pkg مقدار دهی شده‌است (خط 4-9). در این شرایط نیازی به نوشتن تک تک خصیصه‌ها مانند کاری که در خط 12 کردیم نیست. خیلی ساده میتوانیم از امکانات ES6 برای destruct کردن این آبجکت و ست کردن این خصیصه‌ها استفاده کنیم؛ به این صورت : 
<Info {...pkg}/>



مروری کوتاه بر مدیریت Event ها  در svelte:
قدرت اصلی svelte، واکنش پذیر بودن آن است. به این معنی که همیشه DOM را با وضعیت یا state برنامه هماهنگ نگه میدارد. یکی از مواردی که بطور مثال این امکان را به خوبی نمایش میدهد، event‌ها هستند. 
به مثال زیر توجه کنید:
<script>
  let count = 0;

  function handleClick() {
    count += 1;
  }
</script>

<p>Count : {count}</p>
<button on:click={handleClick}>
  Clicked {count} {count === 1 ? 'time' : 'times'}
</button>
در مثال بالا در خط 10، یک button را ایجاد کردیم که به متد click آن یک function اختصاص داده شده که در خط 4 تعریف کرده بودیم. برای bind کردن یک event در svelte از on: استفاده میکنیم. البته دقت کنید که در خط 10، نام function بدون پرانتز نوشته شده‌است؛ چرا که ما قصد اجرای آن را نداریم و صرفا میخواهیم این فانکشن پس از کلیک شدن بر روی button اجرا شود. در خط 5 هم در بدنه فانکشن خود که پس از هر کلیک اجرا خواهد شد، یک واحد به متغیر count اضافه میکنیم. در خطوط 9 و 11 هم مقدار count را نمایش داده‌ایم. 
در بخش‌های بعد به جزئیات کار با event‌ها بیشتر میپردازیم.

واکنش پذیری یا Reactivity در svelte :
svelte به صورت خودکار DOM را پس از اینکه وضعیت کامپوننت یا آبجکت‌های شما تغییر کند، آپدیت میکند؛ ولی در این بین چندین حالت وجود دارند که به صورت خودکار svelte از تغییر وضعیت کامپوننت شما آگاه نمیشود. 
عملگر :$
به مثال زیر توجه کنید. 
<script>
let count = 0;
let doubled = count * 2;

function handleClick() {
count += 1;
}
</script>

<button on:click={handleClick}>
Clicked {count} {count === 1 ? 'time' : 'times'}
</button>

<p>{count} doubled is {doubled}</p>
در این مثال در خط سوم متغیر doubled تعریف شده که قرار است دو برابر count را در خود نگه دارد. اگر این کد را اجرا نمایید، متوجه خواهید شد که مقدار double پس از تغییر count، تغییری نخواهد کرد. چرا که بر خلاف سایر فریم ورک‌ها، مانند react برای بهبود performance برنامه، svelte از Virtual-DOM استفاده نمیکند و این امر سبب میشود که کل کدهای کامپوننت ما در هر بار تغییر، در وضعیت بخشی از آن، مجددا اجرا نشود و مستقیما بخش مورد نظر در DOM تغییر کند. این امر سبب شده از نظر performance در کامپوننت‌های پیچیده که به طور مثال از انیمیشن یا visualisation‌ها استفاده میکنند، کامپوننت‌های svelte چندین برابر پرسرعت‌تر از سایر فریم ورک‌های مشابه عمل کند. ولی اگر بخواهیم که مقدار doubled آپدیت شود چه کاری باید کرد؟ 
راهکار اول مقدار دهی doubled در function مرتبط است، چرا که svelte همیشه به عملگر مساوی = در کد جاوا اسکریپت نگاه میکند. ولی این راهکار در مثال بالا منطقی به نظر نمی‌آید چرا که وظیفه متد ما صرفا دو برابر کردن مقدار count است.
راهکار دوم استفاده از عملگر :$  قبل از تعریف متغیر میباشد که به نظر راهکار مناسب‌تری است. پس در کد بالا فقط لازم است خط سوم را به کد زیر تغییر دهیم تا برنامه بدرستی مقدار doubled را پس از تغییر count محاسبه کند. 
$: doubled = count * 2;
به این طریق میتوانیم متغیر خود را وادار کنیم درصورت تغییر مقادیر، در سمت راست مساوی، مقدار doubled را مجددا محاسبه نماید.

استفاده از این عملگر در svelte به تعریف متغیر‌ها محدود نمیشود. ما هر جائیکه نیاز به واکنش پذیری نسبت به کامپوننت‌ها یا متغیر‌های خود داشتیم، میتوانیم از این عملگر استفاده کنیم. به طور مثال برای لاگ کردن اطلاعات، هر بار که مقدار count تغییر کرد میتوانیم از کد زیر استفاده کنیم. 
$: console.log(`the count is ${count}`);
همچنین میتوانیم به آسانی گروهی از فعالیت‌ها را با هم واکنش پذیر کنیم. مثال :
$: {
  console.log(`the count is ${count}`);
  alert(`I SAID THE COUNT IS ${count}`);
}
حتی میتوان از این عملگر قبل از بلاک‌های کد، مانند if یا for استفاده کرد. مثال:
$: if (count >= 10) {
     alert(`count is dangerously high!`);
     count = 9;
}

واکنش پذیری در آرایه‌ها و آبجکت‌ها : 
به مثال زیر توجه کنید:
<script>
  let numbers = [1, 2, 3, 4];

  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers.push(newNumber);
  }

  $: sum = numbers.reduce((t, n) => t + n, 0);
</script>

<p>{numbers.join(' + ')} = {sum}</p>

<button on:click={addNumber}>Add a number</button>

در مثال بالا پس از هر کلیک، یک عدد به آرایه numbers اضافه میشود؛ ولی در خط 11 که این آرایه را نمایش میدهیم، مقدار آن تغییر نخواهد کرد! همانطور که قبلا اشاره کرده بودم svelte برای اینکه متوجه شود تغییری در آبجکت‌های ما صورت گرفته است، به مشاهده عملگر مساوی در کدهای ما میپردازد و چون اینجا در خط 6، ما از متد push آرایه برای افزودن مقداری جدید به آن درحال استفاده هستیم svelte واکنشی به این تغییر ندارد. برای رفع این مشکل دو راهکار وجود دارد. 
راهکار اول استفاده از عملگر مساوی و reassign کردن مقدار آبجکت یا متغیر مورد نظر است به این صورت : 
  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers.push(newNumber);
    numbers = numbers;
  }
راهکار دوم استفاده از امکانات ES6 جاوا اسکریپت است برای افزودن مقدار جدید به آرایه که چون در این روش از مساوی استفاده میکنیم، تغییرات در numbers واکنش پذیر خواهد بود. به این صورت : 
  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers = [...numbers, newNumber];
  }

مروری بر Two way bindings :
فرض کنید قصد داریم که یک input برای دریافت نام در صفحه قرار داده و در متغیری به نام name ذخیره کنیم. سپس این متغیر را در صفحه نشان دهیم. برای انجام اینکار حدودا با توجه به مطالبی که تا الان آموخته‌ایم میتوان کد زیر را تولید کرد : 
<script>
  let name = "";
  function updateName(event) {
    name = event.target.value;
  }
</script>

<h4>My Name Is {name}</h4>
<input value={name} on:input={updateName} />
در خط 9 یک input به کامپوننت خود اضافه کردیم و مقدار value آن را به متغیر name نسبت دادیم. تا اینجا فقط اگر name تغییری کند آن را در input میتوانیم نمایش دهیم ولی پس از تایپ در این input به صورت خودکار مقدار name آپدیت نمیشود چون ما در این حالت از One way binding درحال استفاده هستیم. به همین جهت یک متد برای آپدیت مقدار name توسط input هم باید مینوشتیم که اگر دقت کنید در کد فوق از ایونت input تگ input در خط 11 به همین منظور استفاده شده‌است. در خط سوم اینبار متد ما یک پارامتر هم به نام event دارد. به طور پیش فرض میتوانیم همیشه از طریق این پارامتر به ایونت آبجکت مبداء که فانکشن را صدا زده است، دسترسی داشته باشیم که خیلی ساده از طریق این ایونت در خط 4 مقدار name را پس تغییر در input آپدیت میکنیم. 
شاید کد بالا کاری که خواستیم را انجام داده باشد. ولی پیاده سازی Two way binding به شکلی که نوشتیم ساده نیست و مشکلات خاص خودش را دارد. خبر خوب این است که svelte این امکان را به صورت توکار محیا کرده است. 
برای اتصال یک attribute به یک متغیر یا آبجکت به صورت دو طرفه از کلمه :bind قبل از نام attribute در svelte استفاده میشود. مثال بالا را اگر با استفاده از این توضیح بازنویسی کنیم، به این کد خواهیم رسید:
<script>
  let name = "";
</script>

<h4>My Name Is {name}</h4>
<input bind:value={name} />
همانطور که مشاهده میکنید دیگر نیازی به نوشتن یک فانکشن مجزا و گرفتن اطلاعات از طریق پارامتر ایونت نیست و به سادگی مقدار value به متغیر name به صورت دو طرفه متصل شده است.


expressing logic :
html امکانی برای پیاده سازی منطق برنامه، برخلاف svelte ندارد. در ادامه با syntax پیاده سازی منطق برنامه در کنار کدهای html در svelte آشنا میشویم. 

If blocks
برای نوشتن If در svelte از if# در میان دو آکولاد {} استفاده میشود و برای پایان دادن به آن از if/ در میاد دو آکولاد. به این صورت : 
{#if condition}
    <!-- you html codes ...  -->
{/if}
به مثال زیر توجه کنید : 
در این مثال قصد داریم پس از کلیک بر روی کلید لاگین، وضعیت کاربر را لاگین شده قرار دهیم و کلید لاگین را مخفی کنیم. سپس کلید دیگری برای خروج از برنامه به نام logout را نمایش دهیم که با کلیک بر روی آن کاربر logout شود و مجددا کلید لاگین نمایش داده شود. برای شبیه سازی این سناریو از کد زیر میتوانیم استفاده کنیم :
<script>
let user = { loggedIn: false };

function toggle() {
user.loggedIn = !user.loggedIn;
}
</script>

{#if user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log out
</button>
{/if}

{#if !user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log in
</button>
{/if}
کدهای داخل اسکریپت که چندان نیازی به توضیح ندارند و صرفا برای toggle کردن وضعیت کاربر هستند. ولی در خطوط 9 - 13 و 15 - 19 طریقه نوشتن if در svelte را با یک مثال واقعی مشاهده میکنید.
در مثال بالا دو شرط با یک مقدار مشابه true/false نوشته شده است که بهتر بود مانند سایر زبان‌های برنامه نویسی از else در اینجا استفاده میشد. در ادامه با نحوه نوشتن else در svelte آشنا خواهیم شد.
Else blocks
برای نوشتن else در svelte از else: در میاد دو آکولاد {} بین یک block مانند if میتوانیم استفاده کنیم. به این صورت :
{#if condition}
    <!-- you html code when condition is true -->
{:else}
    <!-- you html code when condition is false -->
{/if}
باز نویسی دو if block در مثال بالا با استفاده از else : 
{#if user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log out
</button>
{:else}
<button on:click={toggle}>
Log in
</button>
{/if}

همینطور شما میتوانید از else if هم استفاده نمایید. به این صورت : 
{#if condition}
    <!-- you html code when condition is true -->
{:else if condition2}
    <!-- you html code when condition2 is true -->
{:else}
    <!-- you html code when condition and condition2 are false -->
{/if}

نکته تکمیلی : در svelte علامت # همیشه به معنای شروع یک بلاک کد است و علامت / به معنای پایان بلاک. همینطور علامت : نشان دهنده ادامه بلاک کد است. شاید در ابتدا کمی گیج کننده به نظر بیاید ولی در مثال‌های بعدی بیشتر با این علائم آشنا میشویم.

each blocks : 
برای حرکت در میان لیستی از اطلاعات در svelte میتوانیم از each# استفاده نماییم و مانند بلاک if برای خاتمه دادن به آن از each/ استفاده میشود. همینطور از کلمه کلیدی as هم برای دسترسی به هر آیتم در لیست استفاده میشود. به این صورت : 
{#each list as item}
      <!-- you html code per each item in list -->
{/each}
به مثال زیر توجه کنید : 
<script>
let cats = [
{ id: 'J---aiyznGQ', name: 'Keyboard Cat' },
{ id: 'z_AbfPXTKms', name: 'Maru' },
{ id: 'OUtn3pvWmpg', name: 'Henri The Existential Cat' }
];
</script>

<h1>The Famous Cats of YouTube</h1>

<ul>
{#each cats as cat}
<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={cat.id}">
{cat.name}
</a></li>
{/each}
</ul>
در خط 2 ما یک آرایه از گربه‌ها را تعریف کرده ایم و در خط 11 با استفاده از each به ازای هر کدام از آیتم‌های داخل این آرایه یک تگ li ایجاد میکنیم که لینک مرتبط با آن آیتم را نمایش میدهد. البته کد فوق را به شکل دیگری با استفاده از امکانات destructing جاوا اسکریپت هم میتوانستیم بنویسیم. به این صورت : 
<ul>
{#each cats as {id,name}}
<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={id}">
{name}
</a></li>
{/each}
</ul>
در این حالت ابتدا id و name به صورت مجزا destruct شده اند و میتوانیم مانند مثال بالا از آنها بدون نوشتن نام آیتم استفاده کنیم . مانند خط 4 کد بالا.
همینطور در each بلاک‌ها امکان دریافت ایندکس جاری آیتم از طریق آرگومان دوم هم وجود دارد. به این صورت : 
<ul>
{#each cats as { id, name }, i}
<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={id}">
{i + 1}: {name}
</a></li>
{/each}
</ul>
اگر به کد فوق دقت کنید درخط 2 مقدار i ایندکس آیتم جاری آرایه ما یعنی همان cats است.


نکته : در این بخش من سعی کردم تا حدودی به ترتیب بخش آموزشی خود وبسایت Svelte، موارد را بیان کنم؛ ولی با توجه به اینکه شاید دوستان ترجیح بدهند روش آموزشی خود  آن وبسایت که امکان تغییر و نوشتن کد را هم محیا کرده است، امتحان کنند  لینک آن  را به اشتراک میگذارم. 
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 5 - استراتژهای تعیین کلید اصلی جداول و ایندکس‌ها
پس از بررسی نحوه‌ی انجام تنظیمات اولیه‌ی کار با EF Core و همچنین آشنایی با مهاجرت‌های آن، مرحله‌ی بعد، مرحله‌ی مدلسازی داده‌ها است و اولین مرحله‌ی آن، نحوه‌ی تعیین کلید اصلی جداول است که در این زمینه، EF Core پیشرفت‌هایی قابل ملاحظه‌ای را نسبت به EF 6.x داشته‌است. در EF 6.x تنها دو حالت کلیدهای اصلی خود افزاینده که توسط بانک اطلاعاتی مدیریت می‌شوند و یا تولید کلید اصلی در سمت کلاینت و توسط برنامه، پشتیبانی می‌شوند. در EF Core، مواردی مانند Sequence و Alternate keys نیز اضافه شده‌اند.


پیش فرض‌های تعیین کلید اصلی در EF Core

به صورت پیش فرض هر خاصیتی که به نام Id و یا type name>Id> باشد، به عنوان primary key تفسیر خواهد شد؛ مانند:
public class Car
{
    public string Id { get; set; }
و یا
public class Car
{
   public string CarId { get; set; }
در مثال اول، نام خاصیت، Id است و در مثال دوم، جمع نام کلاس به همراه Id ذکر شده‌است. یک چنین مواردی، نیازی به تنظیم اضافه‌تری ندارند.


نحوه‌ی تعیین کلید اصلی به صورت صریح

اگر یکی از دو حالت فوق برقرار نباشند، باید کلید اصلی را به نحو صریحی مشخص کرد.
الف) از طریق ویژگی‌ها
public class Car
{
   [Key]
   public string LicensePlate { get; set; }
در اینجا چون LicensePlate نه Id نام دارد و نه جمع نام کلاس به همراه Id است، باید به نحو صریحی توسط ویژگی Key مشخص شود.
ب) با استفاده از روش Fluent API
public class MyContext : DbContext
{
    public DbSet<Car> Cars { get; set; }

    protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
    {
         modelBuilder.Entity<Car>()
                 .HasKey(c => c.LicensePlate);
    }
 }
روش تنظیم کلید اصلی به صورت صریح، از طریق کدنویسی است که به آن Fluent API یا API روان هم گفته می‌شود. برای اینکار باید متد OnModelCreating کلاس Context برنامه را بازنویسی کرد و سپس از طریق متد HasKey، نام خاصیت کلید اصلی را ذکر نمود.


پیشنیاز کار با ویژگی‌ها در EF Core

در اسمبلی که مدل‌های موجودیت‌ها شما قرار دارند، نیاز است وابستگی System.ComponentModel.Annotations به فایل project.json پروژه اضافه شود، تا ویژگی‌هایی مانند Key، شناسایی و قابل استفاده شوند:
{
   "dependencies": {
          "System.ComponentModel.Annotations": "4.1.0"
   }
}


تعیین کلید ترکیبی و یا Composite key

اگر نیاز است چندین خاصیت را به صورت کلید اصلی معرفی کرد که به آن composite key هم می‌گویند، تنها روش ممکن، استفاده از Fluent API و به صورت زیر است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Car>()
                       .HasKey(c => new { c.State, c.LicensePlate });
}
در قسمت HasKey می‌توان چندین خاصیت را نیز جهت تعیین کلید ترکیبی مشخص کرد.


روش‌های مختلف تولید خودکار مقادیر خواص

حالت پیش فرض تولید مقدار فیلدهای Id عددی، همان حالت خود افزاینده‌ای است که توسط بانک اطلاعاتی کنترل می‌شود و یا کلید اصلی که از نوع Guid تعیین شود نیز به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی در حین عملیات Add، مقدار دهی می‌شود (با استفاده از الگوریتم Guid سری در SQL Server).
 اگر این حالات مطلوب شما نیست، حالت‌های سه گانه‌ی ذیل را می‌توان استفاده کرد:

الف) هیچ داده‌ی خودکاری تولید نشود
برای اینکار می‌توان با استفاده از ویژگی DatabaseGenerated و تنظیم مقدار آن به None، جلوی تولید خودکار کلید اصلی را گرفت. در این حالت باید هم در حین عملیات Add و هم در حین عملیات Update، مقادیر را خودتان مقدار دهی کنید:
public class Blog
{
    [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
    public int BlogId { get; set; }

    public string Url { get; set; }
}
و یا معادل این تنظیم با استفاده از Fluent API به صورت ذیل است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Blog>()
           .Property(b => b.BlogId)
           .ValueGeneratedNever();
}

ب) تولید داده‌های خودکار فقط در حالت Add
حالت Add به این معنا است که داده‌های خواص مشخصی، برای موجودیت‌های «جدید»، به صورت خودکار تولید خواهند شد. اینکه آیا واقعا این مقادیر به صورت خودکار تولید می‌شوند یا خیر، صرفا وابسته‌است به بانک اطلاعاتی در حال استفاده. برای مثال SQL Server برای نوع‌های Guid، به صورت خودکار با کمک الگوریتم SQL Server sequential GUID، کار مقدار دهی یک چنین فیلدهایی را انجام می‌دهد.
این فیلدها باید توسط ویژگی DatabaseGenerated و با مقدار Identity مشخص شوند. در اینجا Identity به معنای فیلدهایی است که به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی می‌شوند و الزاما به کلید اصلی اشاره نمی‌کنند. برای مثال در موجودیت ذیل، خاصیت تاریخ ثبت رکورد، از نوع Identity مشخص شده‌است. به این معنا که در حین ثبت اولیه‌ی رکورد آن، نیازی نیست تا خاصیت Inserted را مقدار دهی کرد. اما اینکه آیا SQL Server یک چنین کاری را به صورت خودکار انجام می‌دهد، پاسخ آن خیر است. SQL server فقط برای فیلدهای عددی و Guid ایی که با DatabaseGeneratedOption.Identity مزین شده باشند، مقادیر متناظری را به صورت خودکار تولید می‌کند. برای حالت DateTime نیاز است، مقدار پیش فرض فیلد را صریحا مشخص کرد که توسط ویژگی‌ها میسر نیست و فقط fluent API از آن پشتیبانی می‌کند.
public class Blog
{
   public int BlogId { get; set; }
   public string Url { get; set; }

   [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.Identity)]
   public DateTime Inserted { get; set; }
}
و یا معادل این تنظیم با استفاده از Fluent API به صورت ذیل است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Blog>()
           .Property(b => b.Inserted)
           .ValueGeneratedOnAdd();
}
برای تعیین مقدار پیش فرض خاصیت Inserted به نحوی که توسط SQL Server به صورت خودکار مقدار دهی شود، می‌توان از متد HasDefaultValueSql به نحو ذیل استفاده کرد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Blog>()
        .Property(b => b.Inserted)
        .HasDefaultValueSql("getdate()");
}
البته باید درنظر داشت که اگر خاصیت DateTime تعریف شده در اینجا به همین نحو بکاربرده شود، اگر مقداری برای آن در حین تعریف یک وهله جدید از کلاس Blog درکدهای برنامه درنظر گرفته نشود، یک مقدار پیش فرض حداقل به آن انتساب داده خواهد شد (چون value type است). بنابراین نیاز است این خاصیت را از نوع nullable تعریف کرد (public DateTime? Inserted).

یک نکته: در حالت DatabaseGeneratedOption.Identity و یا ValueGeneratedOnAdd فوق، اگر مقداری به این نوع فیلدها انتساب داده شده باشد که با مقدار پیش فرض آن‌ها (property.ClrType.GetDefaultValue) متفاوت باشد، از این مقدار جدید، بجای تولید مقداری خودکار، استفاده خواهد شد. برای مثال مقدار پیش فرض رشته‌ها، نال، مقادیر عددی، صفر و برای Guid مقدار Guid.Empty است. اگر هر مقدار دیگری بجای این‌ها به فیلدهای فوق انتساب داده شوند، از آن‌ها استفاده می‌شود.

ج) تولید داده‌های خودکار در هر دو حالت Add و Update
تولید داده‌ها در حالت‌های Add و Update به این معنا است که یک چنین خواصی، همواره با فراخوانی متد SaveChanges، دارای مقدار خودکار جدیدی خواهند شد و نیازی نیست در کدها مقدار دهی شوند. برای مشخص سازی این نوع خواص، از ویژگی DatabaseGenerated با مقدار Computed و یا متد ValueGeneratedOnAddOrUpdate در حالت Fluent API می‌توان استفاده کرد:
public class Blog
{
    public int BlogId { get; set; }
    public string Url { get; set; }

    [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.Computed)]
    public DateTime LastUpdated { get; set; }
}
و یا معادل این تنظیم با استفاده از Fluent API به صورت ذیل است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Blog>()
       .Property(b => b.LastUpdated)
       .ValueGeneratedOnAddOrUpdate();
}
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، تولید خودکار مقادیر فیلدها فقط در حالت‌های int و Guid انجام می‌شود (که برای مثال SQL Server از آن‌ها پشتیبانی می‌کند). در مثال فوق، خاصیت LastUpdated از نوع DateTime اینگونه تعریف شده‌است و SQL Server برای یک چنین فیلدهای خاصی، مقدار خودکاری را تولید نکرده و به دنبال مقدار پیش فرض آن می‌گردد. بنابراین در اینجا نیز باید مشخص سازی HasDefaultValueSql("getdate()") را که در قسمت قبل عنوان کردیم، صراحتا در قسمت تنظیمات Fluent API ذکر و تنظیم کرد.

تذکر: در اینجا نیز همانند حالت ValueGeneratedOnAdd، اگر این خواص مشخص شده، دارای مقدار متفاوتی با مقدار پیش فرض آن‌ها باشند، از این مقادیر جدید بجای تولید خودکار مقادیر استفاده خواهد شد.


خواص محاسباتی (Computed Columns) و تفاوت آن‌ها با DatabaseGeneratedOption.Computed

خواص محاسباتی (Computed Columns)، خواصی هستند که مقادیر آن‌ها در بانک اطلاعاتی محاسبه می‌شوند و کاملا متفاوت هستند با DatabaseGeneratedOption.Computed که مفهوم دیگری دارد. DatabaseGeneratedOption.Computed به این معنا است که این فیلد خاص، با هر بار فراخوانی SaveChanges باید مقدار محاسبه شده‌ی جدیدی را داشته باشد و روش تولید این مقدار خودکار، یا بر اساس Guidهای سری است، یا توسط فیلدهای خود افزاینده‌ی عددی و یا از طریق مقادیر پیش فرضی مانند getdate در حین ثبت یا به روز رسانی، مقدار دهی می‌شوند. اما خواص محاسباتی، یکی از امکانات «گزارشگیری سریع» SQL Server هستند و به نحو ذیل، تنها توسط Fluent API قابل تنظیم می‌باشند:
public class Person
{
    public int PersonId { get; set; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public string DisplayName { get; set; }
}

public class MyContext : DbContext
{
    public DbSet<Person> People { get; set; }

    protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
    {
          modelBuilder.Entity<Person>()
              .Property(p => p.DisplayName)
               .HasComputedColumnSql("[LastName] + ', ' + [FirstName]");
     }
 }
در اینجا فیلد DisplayName یک فیلد محاسباتی بوده و از حاصل جمع دو فیلد دیگر در سمت دیتابیس تشکیل می‌شود. این نگاشت و محاسبه چون در سمت بانک اطلاعاتی انجام می‌شود، بازدهی بیشتری دارد نسبت به حالتی که ابتدا دو فیلد به کلاینت منتقل شده و سپس در این سمت جمع زده شوند.


امکان تعریف Sequence در EF Core 1.0

Sequence قابلیتی است که به SQL Server 2012 اضافه شده‌است و توضیحات بیشتر آن‌را در مطلب «نحوه ایجاد Sequence و استفاده آن در Sql Server 2012» می‌توانید مطالعه کنید.
در EF Core، امکان مدلسازی Sequence نیز پیش بینی شده‌است. آن‌ها به صورت پیش فرض در مدل‌ها ذکر نمی‌شوند و همچنین وابستگی به جدول خاصی ندارند. به همین جهت امکان تعریف آن‌ها صرفا توسط Fluent API وجود دارد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
     modelBuilder.HasSequence<int>("OrderNumbers", schema: "shared") 
           .StartsAt(1000).IncrementsBy(5);

     modelBuilder.Entity<Order>()
         .Property(o => o.OrderNo)
         .HasDefaultValueSql("NEXT VALUE FOR shared.OrderNumbers");
}
پس از اینکه یک Sequence  تعریف شد، می‌توان برای نمونه از آن جهت تولید مقادیر پیش فرض ستون‌ها استفاده کرد.
در مثال فوق، ابتدا یک Sequence نمونه به نام OrderNumbers تعریف شده‌است که از عدد 1000 شروع شده و واحد افزایش آن 5 است. سپس از این نام در قسمت مقدار پیش فرض ستون OrderNo استفاده شده‌است.

و یا از Sequence ‌ها می‌توان برای تعیین مقدار پیش فرض Primary key بجای حالت identity خود افزایش یابنده استفاده کرد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.HasSequence<int>("PrimaryKeyWithSequenceSequence");
    modelBuilder.Entity<PrimaryKeyWithSequence>(entity =>
     {
       entity.Property(e => e.PrimaryKeyWithSequenceId).HasDefaultValueSql("NEXT VALUE FOR [PrimaryKeyWithSequenceSequence]");
     });
}
در اینجا یک توالی از نوع int تعریف شده و سپس هربار که قرار است رکوردی درج شود، مقدار id آن به صورت خودکار از طریق کوئری Select NEXT VALUE FOR
[PrimaryKeyWithSequenceSequence] دریافت و سپس بجای فیلد id درج می‌شود.

به این روش الگوریتم Hi-Low هم می‌گویند که یکی از مهم‌ترین اهداف آن داشتن یک سری Id منحصربفرد، جهت بالابردن سرعت insertها در یک batch است. در حالت عادی insertها، ابتدا یک insert انجام می‌شود، سپس کوئری گرفته شده و آخرین Id درج شده به کلاینت بازگشت داده می‌شود. این روش، برای انجام تنها یک insert، سریع است. اما برای batch insert، به شدت کارآیی پایینی دارد. به همین جهت دسترسی به بازه‌ای از اعداد منحصربفرد، پیش از شروع به insert تعداد زیادی رکورد، سرعت نهایی کار را بالا می‌برد.


نحوه‌ی تعریف ایندکس‌ها در EF Core 1.0

برای افزودن ایندکس‌ها به EF Core 1.0، تنها روش میسر، استفاده از Fluent API است (و برخلاف EF 6.x از روش data annotations فعلا پشتیبانی نمی‌کند؛ هرچند API جدید آن نسبت به EF 6.x بسیار واضح‌تر است و با ابهامات کمتر).
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
      modelBuilder.Entity<Blog>()
          .HasIndex(b => b.Url)
          .HasName("Index_Url");
اگر قسمت HasName را ذکر نکنید، نام آن <IX_<type name>_<property name درنظر گرفته می‌شود و برای اینکه ایندکس منحصربفردی را تعریف کنید، می‌توان متد IsUnique را به انتهای این زنجیره اضافه کرد:
 modelBuilder.Entity<Blog>().HasIndex(b => b.Url).HasName("Index_Url").IsUnique();
همچنین می‌توان همانند composite keys، در اینجا نیز ترکیبی از خواص را به صورت یک ایندکس معرفی نمود:
modelBuilder.Entity<Person>()
   .HasIndex(idx => new { idx.FirstName, idx.LastName })
   .IsUnique();
در این حالت اگر HasName ذکر نشود، نام آن همانند الگویی است که پیشتر عنوان شد؛ با این تفاوت که قسمت property name آن، جمع نام تمام خواص ذکر شده و جدا شده‌ی با _ خواهد بود.

یک نکته: اگر از پروایدر SQL Server استفاده می‌کنید، می‌توان متد الحاقی ویژه‌ای را به نام ForSqlServerIsClustered نیز برای تعریف clustered indexes، در این زنجیره ذکر کرد.


امکان تعریف Alternate Keys در EF Core 1.0

به Unique Constraints در EF Core، نام Alternate Keys را داده‌اند و این مورد نیز تنها از طریق Fluent API قابل تنظیم است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Car>()
     .HasAlternateKey(c => c.LicensePlate)
     .HasName("AlteranteKey_LicensePlate");
}
برای یک Alternate Key به صورت خودکار هم ایندکس ایجاد می‌شود و هم اینکه این ایندکس منحصربفرد خواهد بود.
اگر متد HasName در اینجا ذکر نشود، نام پیش فرض آن  <type name>_<property name> خواهد بود و اگر همانند composite keys و یا ایندکس‌های ترکیبی، چند خاصیت ذکر شوند، قسمت property name به جمع نام تمام خواص ذکر شده و جدا شده‌ی با _ تنظیم می‌شود.
برای نمونه اگر یک Alternate Key ترکیبی را به صورت ذیل تعریف کنیم:
modelBuilder.Entity<Person>()
     .HasAlternateKey(x => new { x.FirstName, x.LastName });
در قسمت مهاجرت‌هایی که قرار است به بانک اطلاعاتی اعمال شوند، به یک UniqueConstraint ترجمه می‌شود:
 table.UniqueConstraint("AK_Persons_FirstName_LastName", x => new { x.FirstName, x.LastName });


سؤال: یک Unique Constraint با Unique Index چه تفاوتی دارد؟

در پشت صحنه، پیاده سازی یک Unique Constraint با Unique Index تفاوتی ندارند. فقط از دیدگاه روشن‌تر شدن مقصود، استفاده‌ی از Unique Constraint ترجیح داده می‌شود.
البته از دیدگاه بانک اطلاعاتی پیاده سازی کننده نیز برای نمونه SQL Server، این تفاوت‌ها وجود دارند:
الف) یک Unique Constraint را نمی‌توان غیرفعال کرد؛ برخلاف Unique Indexها.
ب) Unique Constraint‌ها موارد اضافه‌تری را مانند FILLFACTOR و IGNORE_DUP_KEY نیز می‌توانند تنظیم کنند.
ج) امکان تعریف فیلترها برای Unique Indexها وجود دارد؛ برخلاف Unique Constraint ها.

که البته از دیدگاه EF، این سه مورد اهمیتی ندارند و بیشتر روشن‌تر شدن مقصود، هدف اصلی آن‌ها است.
مطالب
ویژگی Static Using Statements در سی شارپ 6
مروری بر کاربردهای مختلف دستور Using تا پیش از ارائه‌ی سی شارپ 6
1- اضافه کردن فضاهای نام مختلف، برای سهولت دسترسی به اعضای آن:
using System.Collections.Generic;
2- تعریف نام مستعار (alias name) برای نوع داده‌ها و فضای نام‌ها
using BLL = DotNetTipsBLLLayer;//نام مستعار برای فضای نام
using EmployeeDomain = DotNetTipsBLLLayer.Employee;//نام مستعار برای یک نوع داده
3- تعریف یک بازه و مشخص کردن زمان تخریب یک شیء و آزاد سازی حافظه‌ی تخصیص داده شده:
using (var sqlConnection = new SqlConnection())
            {
                //کد 
            }
در سی شارپ 6 ، Static Using Statements برای بهبود کدنویسی و تمیز‌تر نوشتن کد‌ها ارائه شده‌است.
در ابتدا نحوه‌ی عملکرد اعضای static را مرور می‌کنیم. متغیر‌ها و متدهایی که با کلمه‌ی کلیدی static معرفی می‌شوند، اعلام می‌کنند که برای استفاده‌ی از آنها به نمونه سازی کلاس آن‌ها احتیاجی نیست و برای استفاده‌ی از آنها کافی است نام کلاس را تایپ کرده (بدون نوشتن new) و متد و یا خصوصیت مورد نظر را فراخوانی کنیم.
با معرفی ویژگی جدید Static Using Statement نوشتن نام کلاس برای فراخوانی اعضای استاتیک نیز حذف می‌شود.
اتفاق خوبی است اگر بتوان  اعضای استاتیک را همچون  Data Typeهای موجود در سی شارپ استفاده کرد. مثلا بتوان به جای ()Console.WrriteLine  نوشت ()WriteLine  
نحوه استفاده از این ویژگی: در ابتدای فایل و بخش معرفی کتابخانه‌ها بدین شکل عمل می‌کنیم using static namespace.className .
در بخش className،  نام کلاس استاتیک مورد نظر خود را می‌نویسیم .
مثال : 
 using static System.Console;
using static System.Math;

namespace dotnettipsUsingStatic
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {

            Write(" *** Cal Area *** ");
            int r = int.Parse(ReadLine());
            var result = Pow(r, 2) * PI;
            Write($"Area  is : {result}");
            ReadKey();
       }
    }
}

همان طور که در کدهای فوق می‌بینید، کلاس‌های Console و Math، در ابتدای فایل با استفاده از ویژگی جدید سی شارپ 6 معرفی شده‌اند و در بدنه برنامه تنها با فراخوانی نام متد‌ها و خصوصیت‌ها از آنها استفاده کرده ایم.
 
استفاده از ویژگی using static و Enum:
فرض کنید می‌خواهیم یک نوع داده‌ی شمارشی را برای نمایش جنسیت تعریف کنیم:
enum Gender
    {
        Male,
        Female
    }

تا قبل از سی شارپ 6 برای استفاده‌ی از نوع داده شمارشی بدین شکل عمل می‌کردیم: 

var gender = Gender.Male;

و اکنون بازنویسی استفاده‌ی ازEnum  به کمک ویژگی جدید static using statement :

در قسمت معرفی فضاهای نام بدین شکل عمل می‌کنیم: 

using static dotnettipsUsingStatic.Gender;

و در برنامه کافیست مستقیما نام اعضای Enum  را ذکر کنیم  .

var gender = Male;//تخصیص نوع داده شمارشی
WriteLine($"Employee Gender is : {Male}");//استفاده مستقیم از نوع داده شمارشی


استفاده از ویژگی using static و متد‌های الحاقی :

تا قبل از ارائه سی شارپ 6 اگر نیاز به استفاده‌ی از یک متد الحاقی خاص همچون where در فضای نام System.Linq.Enumeable داشتیم می‌بایستی فضای نام System.Linq را به طور کامل اضافه می‌کردیم و راهی برای اضافه کردن یک فضای نام خاص درون فضای نام بزرگتر وجود نداشت. 

اما با قابلیت جدید اضافه شده می‌توانیم بخشی از یک فضای نام  را اضافه کنیم:

  using static System.Linq.Enumerable;


متد‌های استاتیک و متد‌های الحاقی در زمان استفاده از ویژگی using static:

فرض کنید کلاس  static ای بنام MyStaticClass داشته باشیم که متد Print1  و  Print2 در آن تعریف شده باشند:

public static class MyStaticClass
    {
        public static void Print1(string parameter)
        {
            WriteLine(parameter);
        }
        public static void  Print2(this string parameter)
        {
            WriteLine(parameter);
        }

    }

برای استفاده از متد‌های تعریف شده به شکل زیر عمل می‌کنیم : 

//فراخوانی تابع استاتیک
Print1("Print 1");//روش اول
MyStaticClass.Print1("Prtint 1");//روش دوم
//فراخوانی متد الحاقی استاتیک
MyStaticClass.Print2("Print 2");
"print 2".Print2();


ویژگی‌های جدید ارائه شده در سی شارپ 6 برای افزایش خوانایی برنامه‌ها و تمیز‌تر شدن کد‌ها اضافه شده‌اند. در مورد ویژگی‌های ارائه شده در مقاله‌ی جاری این نکته مهم است که گاهی قید کردن نام کلاس‌ها خود سبب افزایش خوانایی کد‌ها می‌شود .

مطالب
C# 12.0 - Using aliases for any type
دات‌نت 8 به همراه بهبودهای قابل ملاحظه‌ای در کارآیی برنامه‌های دات‌نتی است و در این بین تعدادی قابلیت جدید را نیز به زبان سی‌شارپ اضافه کرده‌است. در این مطلب ویژگی جدید «Alias any type» آن‌را بررسی می‌کنیم. پیشنیاز کار با این قابلیت تنها نصب SDK دات‌نت 8 است.


امکان تعریف alias، قابلیت جدیدی نیست!

در نگارش‌های پیشین زبان #C نیز می‌توان برای نوع‌های نام‌دار دات‌نت، alias/«نام مستعار» تعریف کرد؛ برای مثال:
using MyConsole = System.Console;

MyConsole.WriteLine("Test console");
Aliasها در قسمت using تعاریف یک کلاس معرفی می‌شوند و یکی از اهدف آن‌ها، کوتاه کردن تعاریف فضاهای نام طولانی است و یا رفع تداخل‌ها؛ همچنین تنها به Named types، محدود هستند و Named types فقط شامل این موارد می‌شوند: classes ،delegates ،interfaces ،records و structs

بنابراین دو حالت تعریف Namespace alias برای کوتاه سازی فضاهای نام طولانی و یا تعریف Type alias برای معرفی یک نام مستعار جدید برای نوعی مشخص، میسر است:
// Namespace alias
using SuperJSON = System.Text.Json;
var document = SuperJSON.JsonSerializer.Serialize("{}");

// Type alias
using SuperJSON = System.Text.Json.JsonSerializer;
var document = SuperJSON.Serialize("{}");

تنها کارکرد نام‌های مستعار، کوتاه و زیبا سازی نام‌های طولانی نیستند. برای مثال گاهی از اوقات ممکن است که بین نام نوع‌های موجود در usingهای جاری، تداخل حاصل شود و برنامه کامپایل نشود. برای مثال فرض کنید که دو using زیر را تعریف کرده‌اید:
using UnityEngine;
using System;

Random rnd = new Random();
کامپایل این برنامه میسر نیست. چون هر دو نوع System.Random و UnityEngine.Random پیشتر تعریف شده‌اند و در اینجا دقیقا مشخص نیست که تامین کننده‌ی شیء Random، کدام فضای نام است. در این حالت می‌توان برای مثال در حین نمونه سازی، فضای نام را صراحتا ذکر کرد:
var rnd = new System.Random();
و یا می‌توان برای آن نام مستعاری نیز تعریف کرد:
using Random = System.Random;
در این حالت دیگر تداخلی وجود نداشته و کامپایلر دقیقا می‌داند که تامین کننده‌ی Random، کدام کتابخانه و کدام فضای نام است.


امکان تعریف alias برای هر نوعی در C# 12.0

محدودیت امکان تعریف alias برای نوع‌های نام‌دار دات‌نت در C# 12.0 برطرف شده و اکنون می‌توان برای انواع و اقسام نوع‌ها مانند آرایه‌ها، tuples و غیره نیز alias تعریف کرد:
using Ints = int[];
using DatabaseInt = int?;
using OptionalFloat = float?;
using Grade= decimal;
using Point3D = (int, int, int);
using Person = (string name, int age, string country);
using unsafe P = char*;
using Matrix = int[][];

Matrix aMatrix = [[1, 2, 3], [4, 5, 6], [7, 8, 9]];
در اینجا امکان تعریف alias را برای آرایه‌ها، nullable value types، نوع‌های توکار، tupleها و حتی نوع‌های unsafe، مشاهده می‌کنید.
یک نکته: امکان تعریف alias برای nullable reverence types وجود ندارد.


بررسی یک مثال C# 12.0

در اینجا محتویات یک فایل Program.cs یک برنامه‌ی کنسول دات‌نت 8 را مشاهده می‌کنید:
using MyConsole = System.Console;
using Person = (string name, int age, string country);

Person person = new("User 1", 33, "Iran");
Console.WriteLine(person);
PrintPerson(person);

MyConsole.WriteLine("Test console");

static void PrintPerson(Person person)
{
   MyConsole.WriteLine($"{person.name}, {person.age}, {person.country}");
}
در این مثال برای یک نوع tuple سفارشی، یک alias به نام Person تعریف شده و سپس از آن برای نمونه سازی یک شیء جدید و یا ارسال آن به عنوان یک پارامتر متد، استفاده شده‌است. خروجی برنامه‌ی فوق به صورت زیر است:
(User 1, 33, Iran)
User 1, 33, Iran
Test console


چه زمانی بهتر است از قابلیت تعریف نام‌های مستعار نوع‌ها و یا فضاهای نام استفاده شود؟

اگر یک نام طولانی را بتوان به این صورت خلاصه کرد، مفید هستند؛ برای مثال ساده سازی تعریف یک لیست طولانی به صورت زیر:
using Companies = System.Collections.Generic.List<Company>;

Companies GetCompanies()
{
   // logic here
}

class Company
{
   public string Name;
   public int Id;
}
و مثالی دیگر در این زمینه، کوتاه سازی تعاریف متداول جنریک طولانی است:
using EventHandlers = System.Collections.Generic.IEnumerable<System.Func<System.Threading.Tasks.Task>>;

 و یا اگر بتوانند رفع تداخلی را حاصل کنند، بکارگیری آن‌ها ضروری است (مانند مثال شیء Random ابتدای بحث) و یا اگر بتوانند از تکرار تعریف یک tuple جلوگیری کنند، ذکر آن‌ها یک refactoring مثبت به‌شمار می‌رود؛ مانند مثال زیر که در آن از تعریف نوع tuple ای، دوبار استفاده شده‌است:
using Country = (string Abbreviation, string Name);

Country GetCountry(string abbreviation)
{
   // Logic here
}

List<Country> GetCountries()
{
   // Logic here
}
 اما ... آیا واقعا تعاریفی مانند ذیل، مفید یا ضروری هستند؟
using Ints = int[];
using DatabaseInt = int?;
using OptionalFloat = float?;
اینجا فقط قطعه کدی اضافی را که بیشتر سبب سردرگمی و بالا بردن درجه‌ی پیچیدگی برنامه می‌شود، تولید کرده‌ایم. خوانایی و سادگی درک برنامه در این حالت کاهش پیدا می‌کند.


میدان دید نام‌های مستعار

به صورت پیش‌فرض، تمام نام‌های مستعار تنها در داخل همان فایلی که تعریف شده‌اند، قابل استفاده می‌باشند. از زمان C# 10.0 ، می‌توان پیش از واژه‌ی کلیدی using از واژه‌ی کلیدی global نیز استفاده کرد تا تعریف آن‌ها فقط در پروژه‌ی جاری به صورت سراسری قابل دسترسی شود.
به همین جهت اگر نوعی قرار است در سایر پروژه‌ها استفاده شود، بهتر است از global using استفاده نشده و از همان روش‌های متداول تعریف records و یا classes استفاده شود.
مطالب
اصول و قراردادهای نام‌گذاری در دات‌نت
نامگذاری (Naming) اشیا یک برنامه شاید در نگاه اول دارای اهمیت بالایی نباشه، اما تجربه نشون داده که در پروژه‌های بزرگ که با کمک چندین مجموعه به انجام میرسه نامگذاری صحیح و اصولی که از یکسری قواعد کلی و مناسب پیروی میکنه میتونه به پیشبرد اهداف و مدیریت راحتتر برنامه کمک بسیاری بکنه.
بیشتر موارد اشاره شده در این مطلب از کتاب جامع و مفید Framework Design Guidelines اقتباس شده که خوندن این کتاب مفید رو به خوانندگان توصیه میکنم.
برای کمک به نوشتن اصولی و راحتتر سورسهای برنامه‌ها در ویژوال استودیو نرم افزارهای متعددی وجود داره که با توجه به تجربه شخصی خودم نرم افزار Resharper  محصول شرکت Jetbrains یکی از بهترین هاست که در مورد خاص مورد بحث در این مطلب نیز بسیار خوب عمل میکنه.
برخی از موارد موجود در مطلب جاری نیز از قراردادهای پیشفرض موجود در نرم افزار Resharper نسخه 6.0 برگرفته شده است و قسمتی نیز از تجربه شخصی خودم و سایر دوستان و همکاران بوده است.
اصل این مطلب حدود یکسال پیش تهیه شده و اگر نقایصی وجود داره لطفا اشاره کنین.

اصول و قراردادهای نام‌گذاری در دات‌نت
انواع نام‌گذاری
نام‌گذاری اشیا در حالت کلی را می‌توان به سه روش زیر انجام داد:
1. Pascal Casing: در این روش حرف اول هر کلمه در نام شی به صورت بزرگ نوشته می‌شود.
FirstName
2. camel Casing: حرف اول در اولین کلمه نام هر شی به صورت کوچک و حرف اول بقیه کلمات به صورت بزرگ نوشته می‌شود.
firstName
3. Hungarian: در این روش برای هر نوع شی موجود یک پیشوند درنظر گرفته می‌شود تا از روی نام شی بتوان به نوع آن پی برد. در ادامه و پس از این پیشوندها سایر کلمات بر اساس روش Pascal Casing نوشته می‌شوند.
strFirstName
lblFirstName
نکته: استفاده از این روش به جز در نام‌گذاری کنترل‌های UI منسوخ شده است.

قراردادهای کلی
1. نباید نام اشیا تنها در بزرگ یا کوچک بودن حروف با هم فرق داشته باشند. به عنوان مثال نباید دو کلاس با نام‌های MyClass و myClass داشته باشیم. هرچند برخی از زبان‌ها case-sensitive هستند اما برخی دیگر نیز چنین قابلیتی ندارند (مثل VB.NET). بنابراین اگر بخواهیم کلاس‌های تولیدی ما در تمام محیط‌ها و زبان‌های برنامه نویسی قابل اجرا باشند باید از این قرارداد پیروی کنیم.
2. تا آنجا که امکان دارد باید از به‌کار بردن مخفف کلمات در نام‌گذاری اشیا دوری کنیم. مثلا به جای استفاده از GetChr باید از GetCharacter استفاده کرد.
البته در برخی موارد که مخفف واژه موردنظر کاربرد گسترده ای دارد می‌توان از عبارت مخفف نیز استفاده کرد. مثل UI به جای UserInterface و یا IO به جای InputOutput.
 
آ. اصول نام‌گذاری فضای نام (namespace)
1. اساس نام‌گذاری فضای نام باید از قاعده زیر پیروی کند:
<Company>.<Technology|Produt|Project>[.<Feature>][.<SubNamespace>]
( < > : اجباری        [ ] : اختیاری )
2. برای نام‌گذاری فضای نام باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. در هنگام تعریف فضاهای نام به وابستگی آنها توجه داشته باشید. به عنوان مثال اشیای درون یک فضای نام پدر نباید به اشیای درون فضای نام یکی از فرزندانش وابسته باشد. مثلا در فضای نام System نباید اشیایی وجود داشته باشند که به اشیای درون فضای نام System.UI وابسته باشند.
4. سعی کنید از نام‌ها به صورت جمع برای عناوین فضای نام استفاده کنید. مثلا به جای استفاده از Kara.CSS.HQ.Manager.Entity از Kara.CSS.HQ.Manager.Entities استفاده کنید. البته برای مورادی که از عناوین مخفف و یا برندهای خاص استفاده کرده‌اید از این قرارداد پیروی نکنید. مثلا نباید از عنوانی شبیه به Kara.CSS.Manager.IOs استفاده کنید.
5. از عنوانی پایدار و مستقل از نسخه محصول برای بخش دوم عنوان فضای نام استفاده کنید. بدین معنی که این عناوین با گذر زمان و تغییر و تحولات در محتوای محصول و یا تولیدکننده نباید تغییر کنند. مثال:
Microsoft.Reporting.WebForms
Kara.Support.Manager.Enums
Kara.CSS.HQ.WebUI.Configuration
6. از عناوین یکسان برای فضای نام و اشیای درون آن استفاده نکنید. مثلا نباید کلاسی با عنوان Manager در فضای نام Kara.CSS.Manager وجود داشته باشد.
7. از عناوین یکسان برای اشیای درون فضاهای نام یک برنامه استفاده نکنید. مثلا نباید دو کلاس با نام Package در فضاهای نام Kara.CSS.Manger و Kara.CSS.Manger.Entities داشته باشید.

ب. اصول نام‌گذاری کلاس‌ها و Structها
1. عنوان کلاس باید اسم یا موصوف باشد.
2. در نام‌گذاری کلاس‌ها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد مثل C یا Cls نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف (و یا در برخی موارد خیلی خاص، شماره نسخه) در نام‌گذاری کلاس‌ها استفاده شود.
مثال:
درست:
PackageManager , PacakgeConfigGenerator
Circle , Utility , Package
نادرست:
CreateConfig , classdata
CManager , ClsPackage , Config_Creator , Config1389
6. در نام‌گذاری اشیای Generic از استفاده از عناوینی چون Element, Node, Log و یا Message پرهیز کنید. این کار موجب به‌وجودآمدن کانفلیکت در عناوین اشیا می‌شود. در این موارد بهتر است از عناوینی چون FormElement, XmlNode, EventLog و SoapMessage استفاده شود. درواقع بهتر است نام اشیای جنریک، برای موارد موردنیاز، کاملا اختصاصی و درعین حال مشخص‌کننده محتوا و کاربرد باشند.
7. از عناوینی مشابه عناوین کتابخانه‌های پایه دات‌نت برای اشیای خود استفاده نکنید. مثلا نباید کلاسی با عنوان Console, Parameter, Action و یا Data را توسعه دهید. هم‌چنین از کابرد عناوینی مشابه اشیای موجود در فضاهای نام غیرپایه دات‌نت و یا غیردات‌نتی اما مورداستفاده در پروژه خود که محتوا و کاربردی مختص همان فضای نام دارند پرهیز کنید. مثلا نباید کلاسی با عنوان Page در صورت استفاده از فضای نام System.Web.UI تولید کنید.
8. سعی کنید در مواردی که مناسب به‌نظر می‌رسد از عنوان کلاس پایه در انتهای نام کلاس‌های مشتق‌شده استفاده کنید. مثل FileStream که از کلاس Stream مشتق شده است. البته این قاعده در تمام موارد نتیجه مطلوب ندارد. مثلا کلاس Button که از کلاس Control مشتق شده است. بنابراین در به‌کاربردن این مورد بهتر است تمام جوانب و قواعد را درنظر بگیرید.

پ. اصول نام‌گذاری مجموعه‌ها (Collections)
یک مجموعه در واقع یک نوع کلاس خاص است که حاوی مجموعه‌ای از داده‌هاست و از همان قوانین کلاس‌ها برای نام‌گذاری آن‌ها استفاده می‌شود.
1. بهتر است در انتهای عنوان مجموعه از کلمه Collection استفاده شود. مثال:
CenterCollection , PackageCollection
2. البته درصورتی‌که کلاس مورد نظر ما رابط IDictionary را پیاده‌سازی کرده باشد بهتر است از پسوند Dictionary استفاده شود.

ت. اصول نام‌گذاری Delegateها
1. عنوان یک delegate باید اسم یا موصوف باشد.
2. در نام‌گذاری delegateها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد مثل D یا del نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف در نام‌گذاری delegateها استفاده شود.
6. نباید در انتهای نام یک delegate از عبارت Delegate استفاده شود.
7. بهتر است که درصورت امکان در انتهای نام یک delegate که برای Event Handler استفاده نمی‌شود از عبارت Callback استفاده شود. البته تنها درصورتی‌که معنی و مفهوم مناسب را داشته باشد.
مثال:
نحوه تعریف یک delegate
public delegate void Logger (string log);
public delegate void LoggingCallback (object sender, string reason);

ث. اصول نام‌گذاری رویدادها (Events)
1. عنوان یک رویداد باید فعل یا مصدر باشد.
2. در نام‌گذاری کلاس‌ها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف در نام‌گذاری رویدادها استفاده شود.
6. بهتر است از پسوند EventHandler در عنوان هندلر رویداد استفاده شود.
7. از به کاربردن عباراتی چون AfterXXX و یا BeforeXXX برای نمایش رویدادهای قبل و یا بعد از رخداد خاصی خودداری شود. به جای آن باید از اسم مصدر (شکل ingدار فعل) برای نام‌گذاری رویداد قبل از رخداد و هم‌چنین شکل گذشته فعل برای نام‌گذاری رویداد بعد از رخداد خاص استفاده کرد.
مثلا اگر کلاسی دارای رویداد Open باشد باید از عنوان Openning برای رویداد قبل از Open و از عنوان Opened برای رویداد بعد از Open استفاده کرد.
8. نباید از پیشوند On برای نام‌گذاری رویداد استفاده شود.
9. همیشه پارامتر e و sender را برای آرگومانهای رویداد پیاده سازی کنید. sender که از نوع object است نمایش دهنده شیی است که رویداد مربوطه را به وجود آورده است و e درواقع آرگومانهای رویداد مربوطه است.
10. عنوان کلاس‌آرگومان‌های رویداد باید دارای پسوند EventArgs باشد.
مثال:
عنوان کلاس‌آرگومان:
AddEventArgs , EditEventArgs , DeleteEventArgs
عنوان رویداد:
Adding , Add , Added
تعریف یک EventHandler:
public delegate void <EventName>EventHandler  (object sender, <EventName>EventArgs e);
نکته: نیاز به تولید یک EventHandler مختص توسعه یک برنامه به‌ندرت ایجاد می‌شود. در اکثر موارد می‌توان با استفاده از کلاس جنریک <EventHandler<TEventArgs تمام احتیاجات خود را برطرف کرد.
تعریف یک رویداد:
public event EventHandler <AddEventArgs> Adding;

ج. اصول نام‌گذاری Attributeها
1. عنوان یک attribute باید اسم یا موصوف باشد.
2. در نام‌گذاری attributeها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد مثل A یا atr نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف در نام‌گذاری attributeها استفاده شود.
6. بهتر است در انتهای نام یک attribute از عبارت Attribute استفاده شود.
مثال:
DisplayNameAttribute , MessageTypeAttribute

چ. اصول نام‌گذاری Interfaceها
1. در ابتدای عنوان interface باید از حرف I استفاده شود.
2. نام باید اسم، موصوف یا صفتی باشد که interface را توصیف می‌کند.
به عنوان مثال:
IComponent  (اسم)
IConnectionProvider (موصوف)
ICloneable (صفت)
3. از روش Pascal Casing استفاده شود.
4. خودداری از بکاربردن عبارات مخفف غیررایج.
5. باید تنها از کاراکترهای حرفی در نام interface استفاده شود.
 
ح. اصول نام‌گذاری Enumerationها
1. استفاده از روش Pascal Casing
2. خودداری از کاربرد عبارات مخفف غیررایج
3. تنها از کاراکترهای حرفی در نام Enumretionها استفاده شود.
4. نباید از پسوند یا پیشوند Enum یا Flag استفاده شود.
5. اعضای یک Enum نیز باید با روش Pascal Casing نام‌گذاری شوند.
مثال:
public enum FileMode {
    Append,
    Read, …
}
6. درصورتی‌که enum موردنظر از نوع flag نیست باید عنوان آن مفرد باشد. 
7. درصورتی‌که enum موردنظر برای کاربرد flag طراحی شده باشد نام آن باید جمع باشد. مثال:
[Flag]
public enum KeyModifiers {
    Alt = 1, 
    Control = 2,
    Shift = 4
}
8. از به‌کاربردن پسوند و یا پیشوندهای اضافه در نام‌گذاری اعضای یک enum نیز پرهیز کنید. مثلا نام‌گذاری زیر نادرست است:
public enum OperationState {
    DoneState, 
    FaultState,
    RollbackState
}

خ. اصول نام‌گذاری متدها
1. نام متد باید فعل یا ترکیبی از فعل و اسم یا موصوف باشد.
2. باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. خودداری از بکاربردن عبارات مخفف غیررایج و یا استفاده زیاد از اختصار
4. تنها از کاراکترهای حرفی برای نام متد استفاده شود.
مثال:
AddDays , Save , DeleteRow , BindData , Close , Open

د. اصول نام‌گذاری Propertyها
1. نام باید اسم، صفت یا موصوف باشد.
2. باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. خودداری از بکاربردن عبارات مخفف غیررایج.
4. تنها از کاراکترهای حرفی برای نام‌گذاری پراپرتی استفاده شود.
مثال:
Radius , ReportType , DataSource , Mode , CurrentCenterId
5. از عبارت Get در ابتدای هیچ Propertyای استفاده نکنید.
6. نام خاصیت‌هایی که یک مجموعه برمی‌گرداند باید به صورت جمع باشد. عنوان این Propertyها نباید به‌صورت مفرد به همراه پسوند Collection یا List باشد. مثال:
public CenterCollection Centers { get; set; }
7. خواص Boolean را با عناوینی مثبت پیاده‌سازی کنید. مثلا به‌جای استفاده از CantRead از CanRead استفاده کنید. بهتر است این Propertyها پیشوندهایی چون Is, Can یا Has داشته باشند، البته تنها درصورتی‌که استفاده از چنین پیشوندهایی ارزش افزوده داشته و مفهوم آن را بهتر برساند. مثلا عنوان CanSeek مفهوم روشن‌تری نسبت به Seekable دارد. اما استفاده از Created خیلی بهتر از IsCreated است یا Enabled کاربرد به مراتب راحت‌تری از IsEnabled دارد.
برای تشخیص بهتر این موارد بهتر است از روش ifسنجی استفاده شود. به عنوان مثال
if (list.Contains(item))
if (regularExpression.Matches(text))
if (stream.CanSeek)
if (context.Created)
if (form.Enabled)
مفهوم درست‌تری نسبت به موارد زیر دارند:
if (list.IsContains(item))
if (regularExpression.Match(text))
if (stream.Seekable)
if (context.IsCreated)
if (form.IsEnabled)
8. بهتر است در موارد مناسب عنوان Property با نام نوعش برابر باشد. مثلا
public Color Color { get; set; }

ذ. اصول نام‌گذاری پارامترها
پارامتر درحالت کلی به آرگومان وروی تعریف شده برای یک متد گفته می‌شود.
1. حتما از یک نام توصیفی استفاده شود. از نام‌گذاری پارامترها براساس نوعشان به‌شدت پرهیز کنید.
2. از روش camel Casing استفاده شود.
3. تنها از کاراکترهای حرفی برای نام‌گذاری پارامترها استفاده شود.
مثال:
firstName , e , id , packageId , centerName , name
4. نکاتی برای نام‌گذاری پارامترهای Operator Oveloading:
- برای operatorهای دو پارامتری (binary operators) از عناوین left و right برای پارامترهای آن استفاده کنید:
public static MyType operator +(MyType left, MyType right)
public static bool operator ==(MyType left, MyType right)
- برای operatorهای تک‌پارامتری (unary operators) اگر برای پارامتر مورد استفاده هیچ عنوان توصیفی مناسبی پیدا نکردید حتما از عبارت value استفاده کنید:
public static MyType operator ++(MyType value)
- درصورتی‌که استفاده از عناوین توصیفی دارای ارزش افزوده بوده و خوانایی کد را بهتر می‌کند حتما از این نوع عناوین استفاده کنید:
public static MyType operator /(MyType dividend, MyType divisor)
- نباید از عبارات مخفف یا عناوینی با اندیس‌های عددی استفاده کنید:
public static MyType operator -(MyType d1, MyType d2) // incorrect!

ر. اصول نام‌گذاری متغیر (Variable)ها
- نام متغیر باید اسم، صفت یا موصوف باشد.
نام‌گذاری متغیرها باید با توجه به نوع آن انجام شود.
1. متغیرهای عمومی (public) و protected و Constantها
- استفاده از روش Pascal Casing
- تنها از کاراکترهای حرفی برای نام متغیر عمومی استفاده شود.
مثال:
Area , DataBinder , PublicCacheName
2. متغیرهای private (در سطح کلاس یا همان field)
- نام این نوع متغیر باید با یک "_" شروع شود.
- از روش camel Casing استفاده شود.
مثال:
_centersList
_firstName
_currentCenter
3. متغیرهای محلی در سطح متد
- باید از روش camel Casing استفاده شود.
- تنها از کاراکترهای حرفی استفاده شود.
مثال:
parameterType , packageOperationTypeId

ز. اصول نام‌گذاری کنترل‌های UI
1. نام باید اسم یا موصوف باشد.
2. استفاده از روش Hungarian !
3. عبارت مخفف معرفی‌کننده کنترل، باید به اندازه کافی برای تشخیص نوع آن مناسب باشد.
مثال:
lblName (Label)
txtHeader (TextBox)
btnSave (Button)

ژ. اصول نام‌گذاری Exceptionها
تمام موارد مربوط به نام‌گذاری کلاس‌ها باید در این مورد رعایت شود. 
1. باید از پسوند Exception در انتهای عنوان استفاده شود.
مثال:
ArgumentNullException , InvalidOperaionException

س. نام‌گذاری اسمبلی‌ها و DLLها
1. عناوینی که برای نام‌گذاری اسمبلی‌ها استفاده می‌شوند، باید نمایش‌دهنده محتوای کلی آن باشند. مثل:
System.Data
2. از روش زیر برای نام‌گذاری اسمبلی‌ها استفاده شود:
<Company>.<Component>.dll
<Company>.<Project|Product|Technology>.<Component>.dll
مثل:
Microsoft.CSharp.dll , Kara.CSS.Manager.dll

ش. نام‌گذاری پارامترهای نوع (Generic (type parameter
1. از حرف T برای پارامترهای تک‌حرفی استفاده کنید. مثل:
public int IComparer<T> {…}
public delegate bool Predicate<T> (T item)
2. تمامی پارامترهای جنریک را با عناوینی توصیفی و مناسب که مفهوم و کاربرد آنرا برساند نام‌گذاری کنید، مگر آنکه یافتن چنین عباراتی ارزش افزوده‌ای در روشن‌تر کردن کد نداشته باشد. مثال:
public int ISessionChannel<TSession> {…}
public delegate TOutput Converter<TInput, TOutput> (TInput from)
public class Nullable<T> {…}
public class List<T> {…}
3. در ابتدای عناوین توصیفی حتما از حرف T استفاده کنید.
4. بهتر است تا به‌صورتی روشن نوع قید قرار داده شده بر روی پارامتری خاص را در نام آن پارامتر نمایش دهید. مثلا اگر قید ISession را برای پارامتری قرار دادید بهتر است نام آن پارامتر را TSession درنظر بگیرید.
 
ص. نام‌گذاری کلید Resourceها
به دلیل شباهت ساختاری که میان کلیدهای resource و propertyها وجود دارد قواعد نام‌گذاری propertyها در اینجا نیز معتبر هستند.
1. از روش نام‌گذاری Pascal Casing برای کلیدهای resource استفاده کنید.
2. از عناوین توصیفی برای این کلیدها استفاده کنید. سعی کنید تا حد امکان به هیچ وجه از عناوین کوتاه و یا مخففی که مفهوم را به‌صورت ناکامل می‌رساند استفاده نکنید. درواقع سعی کنید که خوانایی بیشتر کد را فدای فضای بیشتر نکنید.
3. از کلیدواژه‌های CLR و یا زبان مورداستفاده برای برنامه‌نویسی در نام‌گذاری این کلیدها استفاده نکنید.
4. تنها از حروف و اعداد و _ در نام‌گذاری این کلیدها استفاده کنید.
5. سعی کنید از عناوین توصیفی همانند زیر برای پیام‌های مناسب خطاها جهت نمایش به کاربر برای کلیدهای مربوطه استفاده کنید. درواقع نام کلید باید ترکیبی از نام نوع خطا و یک آی‌دی مشخص‌کننده پیغام مربوطه باشد:
ArgumentExceptionIllegalCharacters
ArgumentExceptionInvalidName
ArgumentExceptionFileNotFound
 
نکاتی درمورد کلمات مرکب
کلمات مرکب به کلماتی گفته می‌شود که در آن از بیش از یک کلمه با مفهوم مستقل استفاده شده باشد. مثل Callback یا FileName. 
باید توجه داشت که با تمام کلمات موجود در یک کلمه مرکب نباید همانند یک کلمه مستقل رفتار کرد و حرف اول آن را در روش‌های نام‌گذاری موجود به‌صورت بزرگ نوشت. کلمات مرکبی وجود دارند که به آن‌ها closed-form گفته می‌شود. این کلمات مرکب با اینکه از 2 یا چند کلمه دارای مفهوم مستقل تشکیل شده‌اند اما به‌خودی‌خود دارای مفهوم جداگانه و مستقلی هستند. برای تشخیص این کلمات می‌توان به فرهنگ لغت مراجعه کرد (و یا به‌سادگی از نرم‌افزار Microsoft Word استفاده کرد) و دریافت که آیا کلمه مرکب موردنظر آیا مفهوم مستقلی برای خود دارد، یعنی درواقع آیا عبارتی closed-form است. با کلمات مرکب از نوع closed-form همانند یک کلمه ساده برخورد می‌شود! 
در جدول زیر مثال‌هایی از عبارات رایج و نحوه درست و نادرست استفاده از هریک نشان داده شده است.

Pascal Casing

camel Casing

Wrong

Callback

callback

CallBack

BitFlag

bitFlag

Bitflag / bitflag

Canceled

canceled

Cancelled

DoNot

doNot

Donot / Don’t

Email

email

EMail

Endpoint

endpoint

EndPoint / endPoint

FileName

fileName

Filename / filename

Gridline

gridline

GridLine / gridLine

Hashtable

hashtable

HashTable / hashTable

Id

id

ID

Indexes

indexes

Indices

LogOff

logOff

Logoff / LogOut !

LogOn

logOn

Logon / LogIn !

SignOut

signOut

Signout / SignOff

SignIn

signIn

Signin / SignOn

Metadata

metadata

MetaData / metaData

Multipanel

multipanel

MultiPanel / multiPanel

Multiview

multiview

MultiView / multiView

Namespace

namespace

NameSpace / nameSpace

Ok

ok

OK

Pi

pi

PI

Placeholder

placeholder

PlaceHolder / placeHolder

UserName

username

Username / username

WhiteSpace

whiteSpace

Whitespace / whitespace

Writable

writable

Writeable / writeable

همان‌طور که در جدول بالا مشاهد می‌شود در استفاده از قوانین عبارات مخفف دو مورد استثنا وجود دارد که عبارتند از Id و Ok. این کلمات باید همان‌طور که در اینجا نشان داده شده‌اند استفاده شوند.
 
نکاتی درباره عبارات مخفف
1. عبارات مخفف (Acronym) با خلاصه‌سازی کلمات (Abbreviation) فرق دارند. یک عبارت مخفف شامل حروف اول یک عبارت طولانی یا معروف است، درصورتی‌که خلاصه‌سازی یک عبارت یا کلمه از حذف بخشی از آن به‌دست می‌آید. تا آنجاکه امکان دارد از خلاصه‌سازی عبارات نباید استفاده شود. هم‌چنین استفاده از عبارات مخفف غیررایج توصیه نمی‌شود.
مثال: IO و UI
2. براساس تعریف، یک مخفف حداقل باید 2 حرف داشته باشد. نحوه برخورد با مخفف‌های دارای بیشتر از 2 حرف با مخفف‌های دارای 2 حرف باهم متفاوت است. با مخفف‌های دارای 2 حرف همانند کلمه‌ای یک حرفی! برخورد می‌شود، درصورتی‌که با سایر مخفف‌ها همانند یک کلمه کامل چندحرفی برخورد می‌شود. به‌عنوان مثال IOStream برای روش PascalCasing و ioStream برای روش camelCasing استفاده می‌شود. هم‌چنین از HtmlBody و htmlBody به‌ترتیب برای روش‌های Pascal و camel استفاده می‌شود.
3. هیچ‌کدام از حروف یک عبارت مخفف در ابتدای یک واژه نام‌گذاری‌شده به روش camelCasing به‌صورت بزرگ نوشته نمی‌شود!
نکته: موارد زیادی را می‌توان یافت که در ابتدا به‌نظر می‌رسد برای پیاده‌سازی آنها باید قوانین فوق را نقض کرد. این موارد شامل استفاده از کتابخانه‌های سایر پلتفرم‌ها (مثل MFC, HTML و غیره)، جلوگیری از مشکلات جغرافیایی! (مثلا در مورد نام کشورها یا سایر موقعیت‌های جغرافیایی)، احترام به نام افراد درگذشته، و مواردی از این دست می‌شود. اما در بیشتر قریب به اتفاق این موارد هم می‌توان بدون تقض قوانین فوق اقدام به نام‌گذاری اشیا کرد، بدون اینکه با تغییر عبارت اصلی (که موجب تطابق با این قوانین می‌شود) لطمه‌ای به مفهوم آن بزند. البته تنها موردی که به‌نظر می‌رسد می‌تواند قوانین فوق را نقض کند نام‌های تجاری هستند. البته استفاده از نام‌های تجاری توصیه نمی‌شود، چون این نام‌ها سریع‌تر از محتوای کتابخانه‌های برنامه‌نویسان تغییر می‌کنند!
نکته: برای درک بهتر قانون "عدم استفاده از عبارات مخففی که رایج نیستند" مثالی از زبان توسعه دهندگان دات‌نت‌فریمورک ذکر می‌شود. در کلاس Color متد زیر با Overloadهای مختلف در دسترس است:
public class Color {
    …
    public static Color FromArgb(…)
    { … }
}
همان‌طور که مشاهده می‌شود برای رعایت قوانین فوق به‌جای استفاده از ARGB از عبارت Argb استفاده شده است. اما این نحوه استفاده موجب شده تا این سوال به‌ظاهر خنده‌دار اما درست پیش‌آید:
"چطور می‌شود در این کلاس رنگی را از ARGB تبدل کرد؟ هرچه که من میبینم فقط تبدیل از طریق (Argb) آرگومان b است!"
حال در این نقطه به‌نظر می‌رسد که در اینجا باید قوانین فوق را نقض کرد و از عنوان FromARGB که مفهوم درست را می‌رساند استفاده کرد. اما با کمی دقت متوجه می‌شویم که این قوانین در ابتدا نیز با پیاده‌سازی نشان داده شده در قطعه کد بالا نقض شده‌اند! همه می‌دانیم که عبارت RGB مخفف معروفی برای عبارت Red Green Blue است. اما استفاده از ARGB برای افزودن کلمه Alpha به ابتدای عبارت مذکور چندان رایج نیست. پس استفاده از مخفف Argb از همان ابتدا اشتباه به‌نظر می‌رسد. بنابراین راه‌حل بهتر می‌تواند استفاده از عنوان FromAlphaRgb باشد که هم قوانین فوق را نقض نکرده و هم مفهوم را بهتر می‌رساند.
 
دیگر نکات
1. قراردادهای اشاره شده در این سند حاصل کار شبانه روزی تعداد بسیاری از برنامه نویسان در سرتاسر جهان در پروژه‌های بزرگ بوده است. این اصول کلی تنها برای توسعه آسان‌تر و سریع‌تر پروژه‌های بزرگ تعیین شده‌اند و همان‌طور که روشن است تنها ازطریق تجربه دست‌یافتنی هستند. بنابراین چه بهتر است که در این راه از تجارب بزرگان این عرصه بیشترین بهره برده شود.
2. هم‌چنین توجه داشته باشید که بیشتر قراردادهای اشاره شده در این سند از راهنمای نام‌گذاری تیم توسعه BCL دات‌نت‌فریمورک گرفته شده است. این تیم طبق اعتراف خودشان زمان بسیار زیادی را برای نام‌گذاری اشیا صرف کرده‌اند و توصیه کرده‌اند که دیگران نیز برای نام‌گذاری، زمان مناسب و کافی را در توسعه پروژه‌ها درنظر بگیرند.
 
اشتراک‌ها
ساخت یک برنامه‌ی دخل و خرج با ASP.NET Core 6x

BEGINNERS Budget App .NET 6, ASP.NET C# MVC (FULL PROJECT) - YouTube

Chapters
0:00 - Intro
2:45 - Create Project
3:32 - Examine Files
5:56 - Cleaning Up
8:00 - Create Database
10:24 - Repository
14:50 - View Models
17:35 - List of Transactions
21:25 - Add Transactions
33:40 - Update Transactions
36:45 - Delete Transactions
39:20 - Categories List
43:00 - Insert Categories
46:00 - Update Categories
47:30 - Delete Categories
49:15 - Frontend Validation
49:50 - Transactions Filter
55:00 - Styling 

ساخت یک برنامه‌ی دخل و خرج با ASP.NET Core 6x
مطالب
تغییر فضای نام کلاس poco استفاده شده در wcf و از کار افتادن برنامه‌ی مشتری بدون دریافت پیام خطا
چند وقت پیش در پروژه‌ای یک سرویس WCF داشتم که اطلاعاتی را در قالب یک کلاس poco برگشت می‌داد. اخیرا بعد از اصلاحاتی در پروژه متوجه شدم که سرویس کار نمی‌کند. هیچ خطایی هم وجود نداشت. شروع به دیباگ کردم و متوجه شدم که سرویس برنامه اطلاعات را برگشت می‌دهد، اما برنامه‌ی مشتری تعداد اطلاعات دریافتی را صفر اعلام میکند و هیچ خطایی هم گزارش نمی‌شود.
چون اطلاعات در قالب باینری در قسمتی از کلاس poco برگشت می‌شد، ابتدا حدسم حجم فایل بود.
اطلاعات کلاس  poco:
public class OutgoingJob
    {
        public int Id;
        public string JobId;
        public string Subject;
        public string Reciver;
        public byte[][] Attachments;
    }
 تنظیمات سایز ارسال و دریافت رو به حداکثر رسوندم. هیچ فایده ای نداشت. برنامه‌ی مشتری به راحتی به سرویس وصل می‌شد و با سایر متدهایی که خروجی‌های تایپ‌های اصلی مثل bool و string را برمی گرداند کار می‌کرد. فقط با متدی که لیست poco داشت، تعداد لیست اطلاعات دریافتی 0 اعلام می‌شد.
متد WCF برای برگشت اطلاعات و لاگ کردن وقایع:
        public List<OutgoingJob> GetJobsList(int Count)
        {
            LogEvent("GetFaxsList Start...");

            List<OutgoingJob> OutgoingJobs = new List<OutgoingJob>();
           
           // business for fill list

            LogEvent("return job Count = " + OutgoingJobs.Count);
            return OutgoingJobs;
        }
 [TestMethod]
        public void TestMethod1()
        {
            jobService ser = new jobService();
            var listjob = ser.GetJobsList(5);
            Assert.AreNotEqual(0, listjob.Count);
        }
لاگ‌های متد WCF، تعداد را 1 اعلام می‌کند، اما تست، نتیجه را صفر برمی‌گرداند.
بعد از کلی کلنجار با تنظیمات binding و serviceBehaviors  متوجه شدم که اشکال کار یه نکته‌ی کوچک خیلی خیلی ساده است. 
من هیچ تغییری در کلاس‌ها نداده بودم، اما برای مدیریت بهتر پروژه، فضای نام کلاس‌ها را تغییر داده بودم و مسبب همه‌ی مشکلات و وقت کشی‌ها همین بود.
راه حل هم که ساده ست. هنگامی که فضای نام کلاس‌های برگشتی را تغییر می‌دهید، حتما باید update service reference  را در برنامه‌ی مشتری اجرا کنید تا اطلاعات سرویس بروز شود.

مشکل و راه حل خیلی ساده بود، ولی از من که خیلی وقت گرفت. امیدوارم وقت دوستان مثل من هدر نره
موفق باشید