مطالب
بررسی تفصیلی رابطه Many-to-Many در EF Code first
رابطه چند به چند در مطالب EF Code first سایت جاری، در حد تعریف نگاشت‌های آن بررسی شده، اما نیاز به جزئیات بیشتری برای کار با آن وجود دارد که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت:


1) پیش فرض‌های EF Code first در تشخیص روابط چند به چند

تشخیص اولیه روابط چند به چند، مانند یک مطلب موجود در سایت و برچسب‌های آن؛ که در این حالت یک برچسب می‌تواند به چندین مطلب مختلف اشاره کند و یا برعکس، هر مطلب می‌تواند چندین برچسب داشته باشد، نیازی به تنظیمات خاصی ندارد. همینقدر که دو طرف رابطه توسط یک ICollection به یکدیگر اشاره کنند، مابقی مسایل توسط EF Code first به صورت خودکار حل و فصل خواهند شد:
using System;
using System.Linq;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.ModelConfiguration;

namespace Sample
{
    public class BlogPost
    {
        public int Id { set; get; }

        [StringLength(maximumLength: 450, MinimumLength = 1), Required]
        public string Title { set; get; }

        [MaxLength]
        public string Body { set; get; }

        public virtual ICollection<Tag> Tags { set; get; } // many-to-many

        public BlogPost()
        {
            Tags = new List<Tag>();
        }
    }

    public class Tag
    {
        public int Id { set; get; }

        [StringLength(maximumLength: 450), Required]
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<BlogPost> BlogPosts { set; get; } // many-to-many

        public Tag()
        {
            BlogPosts = new List<BlogPost>();
        }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
        public DbSet<Tag> Tags { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var tag1 = new Tag { Name = "Tag1" };
            context.Tags.Add(tag1);

            var post1 = new BlogPost { Title = "Title...1", Body = "Body...1" };
            context.BlogPosts.Add(post1);

            post1.Tags.Add(tag1);

            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    Console.WriteLine(post1.Title);
                }
            }
        }
    }
}
در این مثال، رابطه بین مطالب ارسالی در یک سایت و برچسب‌های آن به صورت many-to-many تعریف شده است و همینقدر که دو طرف رابطه توسط یک ICollection به هم اشاره می‌کنند، رابطه زیر تشکیل خواهد شد:


در اینجا تمام تنظیمات صورت گرفته بر اساس یک سری از پیش فرض‌ها است. برای مثال نام جدول واسط تشکیل شده، بر اساس تنظیم پیش فرض کنار هم قرار دادن نام دو جدول مرتبط تهیه شده است.
همچنین بهتر است بر روی نام برچسب‌ها، یک ایندکس منحصربفرد نیز تعیین شود: (^ و ^)


2) تنظیم ریز جزئیات روابط چند به چند در EF Code first

تنظیمات پیش فرض انجام شده آنچنان نیازی به تغییر ندارند و منطقی به نظر می‌رسند. اما اگر به هر دلیلی نیاز داشتید کنترل بیشتری بر روی جزئیات این مسایل داشته باشید، باید از Fluent API جهت اعمال آن‌ها استفاده کرد:
    public class TagMap : EntityTypeConfiguration<Tag>
    {
        public TagMap()
        {
            this.HasMany(x => x.BlogPosts)
                .WithMany(x => x.Tags)
                .Map(map =>
                    {
                        map.MapLeftKey("TagId");
                        map.MapRightKey("BlogPostId");
                        map.ToTable("BlogPostsJoinTags");
                    });
        }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
        public DbSet<Tag> Tags { get; set; }

        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Configurations.Add(new TagMap());
            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
    }
در اینجا توسط متد Map، نام کلیدهای تعریف شده و همچنین جدول واسط تغییر داده شده‌اند:


3) حذف اطلاعات چند به چند

برای حذف تگ‌های یک مطلب، کافی است تک تک آن‌ها را یافته و توسط متد Remove جهت حذف علامتگذاری کنیم. نهایتا با فراخوانی متد SaveChanges، حذف نهایی انجام و اعمال خواهد شد.
            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    Console.WriteLine(post1.Title);
                    foreach (var tag in post1.Tags.ToList())
                        post1.Tags.Remove(tag);
                    ctx.SaveChanges();
                }
            }
در اینجا تنها اتفاقی که رخ می‌دهد، حذف اطلاعات ثبت شده در جدول واسط BlogPostsJoinTags است. Tag1 ثبت شده در متد Seed فوق، حذف نخواهد شد. به عبارتی اطلاعات جداول Tags و BlogPosts بدون تغییر باقی خواهند ماند. فقط یک رابطه بین آن‌ها که در جدول واسط تعریف شده است، حذف می‌گردد.

در ادامه اینبار اگر خود post1 را حذف کنیم:
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    ctx.BlogPosts.Remove(post1);
                    ctx.SaveChanges();
                }
علاوه بر حذف post1، رابطه تعریف شده آن در جدول BlogPostsJoinTags نیز حذف می‌گردد؛ اما Tag1 حذف نخواهد شد.
بنابراین دراینجا cascade delete ایی که به صورت پیش فرض وجود دارد، تنها به معنای حذف تمامی ارتباطات موجود در جدول میانی است و نه حذف کامل طرف دوم رابطه. اگر مطلبی حذف شد، فقط آن مطلب و روابط برچسب‌های متعلق به آن از جدول میانی حذف می‌شوند و نه برچسب‌های تعریف شده برای آن.
البته این تصمیم هم منطقی است. از این لحاظ که اگر قرار بود دو طرف یک رابطه چند به چند با هم حذف شوند، ممکن بود با حذف یک مطلب، کل بانک اطلاعاتی خالی شود! فرض کنید یک مطلب دارای سه برچسب است. این سه برچسب با 20 مطلب دیگر هم رابطه دارند. اکنون مطلب اول را حذف می‌کنیم. برچسب‌های متناظر آن نیز باید حذف شوند. با حذف این برچسب‌ها طرف دوم رابطه آن‌ها که چندین مطلب دیگر است نیز باید حذف شوند!


4) ویرایش و یا افزودن اطلاعات چند به چند

در مثال فوق فرض کنید که می‌خواهیم به اولین مطلب ثبت شده، تعدادی تگ جدید را اضافه کنیم:
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    var tag2 = new Tag { Name = "Tag2" };                    
                    post1.Tags.Add(tag2);
                    ctx.SaveChanges();
                }
در اینجا به صورت خودکار، ابتدا tag2 ذخیره شده و سپس ارتباط آن با post1 در جدول رابط ذخیره خواهد شد.

در مثالی دیگر اگر یک برنامه ASP.NET را درنظر بگیریم، در هربار ویرایش یک مطلب، تعدادی Tag به سرور ارسال می‌شوند. در ابتدای امر هم مشخص نیست کدامیک جدید هستند، چه تعدادی در لیست تگ‌های قبلی مطلب وجود دارند، یا اینکه کلا از لیست برچسب‌ها حذف شده‌اند:
                //نام تگ‌های دریافتی از کاربر  
                var tagsList = new[] { "Tag1", "Tag2", "Tag3" };

                //بارگذاری یک مطلب به همراه تگ‌های آن
                var post1 = ctx.BlogPosts.Include(x => x.Tags).FirstOrDefault(x => x.Id == 1);
                if (post1 != null)
                {
                    //ابتدا کلیه تگ‌های موجود را حذف خواهیم کرد
                    if (post1.Tags != null && post1.Tags.Any())
                        post1.Tags.Clear();

                    //سپس در طی فقط یک کوئری بررسی می‌کنیم کدامیک از موارد ارسالی موجود هستند
                    var listOfActualTags = ctx.Tags.Where(x => tagsList.Contains(x.Name)).ToList();
                    var listOfActualTagNames = listOfActualTags.Select(x => x.Name.ToLower()).ToList();

                    //فقط موارد جدید به تگ‌ها و ارتباطات موجود اضافه می‌شوند
                    foreach (var tag in tagsList)
                    {
                        if (!listOfActualTagNames.Contains(tag.ToLowerInvariant().Trim()))
                        {
                            ctx.Tags.Add(new Tag { Name = tag.Trim() });
                        }
                    }
                    ctx.SaveChanges(); // ثبت موارد جدید

                    //موارد قبلی هم حفظ می‌شوند
                    foreach (var item in listOfActualTags)
                    {
                        post1.Tags.Add(item);
                    }
                    ctx.SaveChanges();
                }
در این مثال فقط تعدادی رشته از کاربر دریافت شده است، بدون Id آن‌ها. ابتدا مطلب متناظر، به همراه تگ‌های آن توسط متد Include دریافت می‌شود. سپس نیاز داریم به سیستم ردیابی EF اعلام کنیم که اتفاقاتی قرار است رخ دهد. به همین جهت تمام تگ‌های مطلب یافت شده را خالی خواهیم کرد. سپس در یک کوئری، بر اساس نام تگ‌های دریافتی، معادل آن‌ها را از بانک اطلاعاتی دریافت خواهیم کرد؛ کوئری tagsList.Contains به where in در طی یک رفت و برگشت، ترجمه می‌شود:
SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[Name] AS [Name]
FROM [dbo].[Tags] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Name] IN (N'Tag1',N'Tag2',N'Tag3')
 آن‌هایی که جدید هستند به بانک اطلاعاتی اضافه شده (بدون نیاز به تعریف قبلی آن‌ها)، آن‌هایی که در لیست قبلی برچسب‌های مطلب بوده‌اند، حفظ خواهند شد.
لازم است لیست موارد موجود را (listOfActualTags) از بانک اطلاعاتی دریافت کنیم، زیرا به این ترتیب سیستم ردیابی EF آن‌ها را به عنوان رکوردی جدید و تکراری ثبت نخواهد کرد.


5) تهیه کوئری‌های LINQ بر روی روابط چند به چند

الف) دریافت یک مطلب خاص به همراه تمام تگ‌های آن:
 ctx.BlogPosts.Where(p => p.Id == 1).Include(p => p.Tags).FirstOrDefault()
ب) دریافت کلیه مطالبی که شامل Tag1 هستند:

var posts = from p in ctx.BlogPosts
                 from t in p.Tags
                 where t.Name == "Tag1"
                 select p;
و یا :
 var posts = ctx.Tags.Where(x => x.Name == "Tag1").SelectMany(x => x.BlogPosts);
نظرات مطالب
اجرای وظایف زمان بندی شده با Quartz.NET - قسمت اول
دقیقا این کاری بود که من قبلا انجام داده بودم ولی مشکلی که پیش می‌آمد این بود که مثلا اگر در یک ارسال بایستی 200 پیامک ارسال گردد قبل از اینکه ارسال این 200 پیامک به اتمام برسد زمان اجرا به پایان رسیده و تابع execute  مجددا فراخوانی می‌شود و از انجایی که هنوز وضعیت این رکورد در دیتابیس به ارسال شده تغییر پیدا نکرده مجددا این 200 پیامک ارسال می‌گردد. این مشکل حتی زمانی که از حلقه for هم استفاده نمی‌شود وجود دارد و در تعداد ارسال بالا به مشکل می‌خورد .
در زیر کدی که برای ارسال استفاده نموده ام را قرار دادم.
با تشکر از شما
namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System;
    using System.Linq;
    using System.IO;
    using Quartz;
    using System.Collections.Generic;
    using System.Configuration;

    [PersistJobDataAfterExecution]
    [DisallowConcurrentExecution]
    public class SendJob : IJob
    {
        public void Execute(IJobExecutionContext context)
        {
          
            using (var db = new DALModel.DALEntities())
            {
               
                byte status = (byte)AllEnums.Sms.Status.InProgress;
                var item = db.SentBoxes.Where(p => p.Status == status && p.IsDeleted==false && p.UserInfo.IsDeleted==false &&  p.HasTime == true && p.SendInTime == false && p.SendDateX <= DateTime.Now).OrderBy(p=>p.Id).FirstOrDefault();
                Cls_SMS.ClsSend sms_Batch = new Cls_SMS.ClsSend();

                if (item != null)
                {
                    decimal smsCount = 0;
                    if (item.UserInfo.CalculateType == Convert.ToByte(AllEnums.FinancialTransaction.CalculationUnit.Message))
                    {
                        smsCount = Convert.ToDecimal(Function.GetSmsCount(item.Price, item.UserId));
                    }
                    else
                    {
                        smsCount = Convert.ToDecimal(item.CorrectCount);
                    }
                    decimal adminCredit = Function.GetAdminCreditLink1000();
                    if (adminCredit != -1 && adminCredit >= smsCount)
                    {
                       
                        if ((item.UserInfo.Credit - (item.UserInfo.LowCredit)) >= item.Price)
                        {
                            item.SendInTime = true;
                            db.SaveChanges();
                            string numberList = item.NumberList;
                            int position = item.NumberList.LastIndexOf(',');
                            numberList = item.NumberList.Substring(0, position);
                            List<string> receivers_List = new List<string>();
                            receivers_List = (numberList).Split(',').ToList();
                            string[] ret2 = new string[2];
                            string[] DestAdd = new string[receivers_List.Count];
                            DestAdd = receivers_List.ToArray();
                            ret2 = sms_Batch.SendSMS_Batch(item.Message, DestAdd, item.UserInfoSenderNumber.AllNumber.Number, ConfigurationManager.AppSettings["SmsUserNameLink1000"], ConfigurationManager.AppSettings["SmsPasswordLink1000"], ConfigurationManager.AppSettings["SmsIPAddressLink1000"], ConfigurationManager.AppSettings["SmsCompanyLink1000"], false, item.Id);
                            var sentBoxUpdate = db.SentBoxes.FirstOrDefault(p => p.Id == item.Id);
                            sentBoxUpdate.Status = Convert.ToByte(AllEnums.Sms.Status.Send);
                            sentBoxUpdate.FinancialTransactionId = db.FinancialTransactions.Where(p => p.UserId == item.UserId).Max(p => p.Id);

                            if (ret2 != null)
                            {
                                sentBoxUpdate.RetValue0 = ret2[0];
                                sentBoxUpdate.RetValue1 = ret2[1];
                            }
                            db.SaveChanges();
                        }
                        else
                        {
                            byte statusFailedForAccount = (byte)AllEnums.Sms.Status.FailedForAccount;
                            item.SendInTime = true;
                            item.Status = statusFailedForAccount;
                            item.FailedCount = item.CorrectCount;
                            item.FailedList = item.NumberList;
                            db.SaveChanges();

                        }
                    }
                    else
                    {
                        byte statusFaildForError = (byte)AllEnums.Sms.Status.FaildForError;
                        item.SendInTime = true;
                        item.Status = statusFaildForError;
                        item.FailedCount = item.CorrectCount;
                        item.FailedList = item.NumberList;
                        db.SaveChanges();

                    }
                }


            }
        }
    }
}

namespace SchedulerDemo.Interfaces
{
    public interface IScheduleSend
    {
        void RunSendSms();
    }
}

namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System;
    using Quartz;
    using Quartz.Impl;
    using SchedulerDemo.Interfaces;
    using SchedulerDemo.Jobs;

    public class SendSchedule : IScheduleSend
    {
        public void RunSendSms()
        {
            DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);

            IJobDetail job = JobBuilder.Create<SendJob>()
                                       .WithIdentity("jobSendSmsInTime")
                                       .Build();

            ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create()
                                             .WithIdentity("triggerSendSmsInTime")
                                             .StartAt(startTime)
                                             .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInMinutes(5).RepeatForever())
                                             .Build();

            ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory();
            IScheduler sc = sf.GetScheduler();
            sc.ScheduleJob(job, trigger);

            sc.Start();
        }
    }
}
مطالب
نگاشت IDictionary در Fluent NHibernate

نگاشت خودکار مجموعه‌ها در Fluent NHibernate ساده است و نیاز به تنظیم خاصی ندارد. برای مثال IList به صورت خودکار به Bag ترجمه می‌شود و الی آخر.
البته شاید سؤال بپرسید که این Bag از کجا آمده؟ کلا 6 نوع مجموعه در NHibernate پشتیبانی می‌شوند که شامل Array، Primitive-Array ، Bag ، Set ، List و Map هستند؛ این‌ اسامی هم جهت حفظ سازگاری با جاوا تغییر نکرده‌اند و گرنه معادل‌های آن‌ها در دات نت به این شرح هستند:
Bag=IList
Set=Iesi.Collections.ISet
List=IList
Map=IDictionary

البته در دات نت 4 ، ISet هم به صورت توکار اضافه شده، اما NHibernate از مدت‌ها قبل آن‌را از کتابخانه‌ی Iesi.Collections به عاریت گرفته است. مهم‌ترین تفاوت‌های این مجموعه‌ها هم در پذیرفتن یا عدم پذیرش اعضای تکراری است. Set و Map اعضای تکراری نمی‌پذیرند.
در ادامه می‌خواهیم طرز کار با Map یا همان IDictionary دات نت را بررسی کنیم:

الف) حالتی که نوع کلید و مقدار (در یک عضو Dictionary تعریف شده)، Entity نیستند
using System.Collections.Generic;

namespace Test1.Model12
{
public class User
{
public virtual int Id { set; get; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual IDictionary<string, string> Preferences { get; set; }
}
}

نحوه تعریف نگاشت که مبتنی است بر مشخص سازی تعاریف کلید و مقدار آن جهت تشکیل یک Map یا همان Dictionary :
using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Automapping.Alterations;

namespace Test1.Model12
{
public class UserMapping : IAutoMappingOverride<User>
{
public void Override(AutoMapping<User> mapping)
{
mapping.Id(x => x.Id);
mapping.HasMany(x => x.Preferences)
.AsMap<string>("FieldKey")
.Element("FieldValue", x => x.Type<string>().Length(500));
}
}
}

خروجی SQL متناظر:
create table "User" (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(255) null,
primary key (Id)
)

create table Preferences (
User_id INT not null,
FieldValue NVARCHAR(500) null,
FieldKey NVARCHAR(255) not null,
primary key (User_id, FieldKey)
)

alter table Preferences
add constraint FKD6CB18523B1FD789
foreign key (User_id)
references "User"

ب) حالتی که مقدار، Entity است
using System.Collections.Generic;

namespace Test1.Model13
{
public class User
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual IDictionary<string, Property> Properties { get; set; }
}

public class Property
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Value { get; set; }
public virtual User User { get; set; }
}
}

نحوه تعریف نگاشت:
using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Automapping.Alterations;

namespace Test1.Model13
{
public class UserMapping : IAutoMappingOverride<User>
{
public void Override(AutoMapping<User> mapping)
{
mapping.Id(x => x.Id);
mapping.HasMany<Property>(x => x.Properties)
.AsMap<string>("FieldKey")
.Component(x => x.Map(c => c.Id));
}
}
}
خروجی SQL متناظر:
create table "Property" (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(255) null,
Value NVARCHAR(255) null,
User_id INT null,
primary key (Id)
)

create table "User" (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(255) null,
primary key (Id)
)

create table Properties (
User_id INT not null,
Id INT null,
FieldKey NVARCHAR(255) not null,
primary key (User_id, FieldKey)
)

alter table "Property"
add constraint FKF9F4D85A3B1FD7A2
foreign key (User_id)
references "User"

alter table Properties
add constraint FK63646D853B1FD7A2
foreign key (User_id)
references "User"

ج) حالتی که کلید، Entity است
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test1.Model14
{
public class FormData
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual DateTime? DateTime { get; set; }
public virtual IDictionary<FormField, string> FormPropertyValues { get; set; }
}

public class FormField
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
}
}

نحوه تعریف نگاشت:
using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Automapping.Alterations;

namespace Test1.Model14
{
public class FormDataMapping : IAutoMappingOverride<FormData>
{
public void Override(AutoMapping<FormData> mapping)
{
mapping.Id(x => x.Id);
mapping.HasMany<FormField>(x => x.FormPropertyValues)
.AsEntityMap("FieldId")
.Element("FieldValue", x => x.Type<string>().Length(500))
.Cascade.All();
}
}
}
خروجی SQL متناظر:
create table "FormData" (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
DateTime DATETIME null,
primary key (Id)
)

create table FormPropertyValues (
FormData_id INT not null,
FieldValue NVARCHAR(500) null,
FieldId INT not null,
primary key (FormData_id, FieldId)
)

create table "FormField" (
Id INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(255) null,
primary key (Id)
)

alter table FormPropertyValues
add constraint FKB807B9C090849E
foreign key (FormData_id)
references "FormData"

alter table FormPropertyValues
add constraint FKB807B97165898A
foreign key (FieldId)
references "FormField"

یک مثال عملی:
امکانات فوق جهت طراحی قسمت ثبت اطلاعات یک برنامه «فرم ساز» مبتنی بر Key-Value بسیار مناسب هستند؛ برای مثال:
برنامه‌ای را در نظر بگیرید که می‌تواند تعدادی خدمات داشته باشد که توسط مدیر برنامه قابل اضافه شدن است؛ برای نمونه خدمات درخواست نصب نرم افزار، خدمات درخواست تعویض کارت پرسنلی، خدمات درخواست مساعده، خدمات ... :
public class Service
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual IList<ServiceFormField> Fields { get; set; }
public virtual IList<ServiceFormData> Forms { get; set; }
}

برای هر خدمات باید بتوان یک فرم طراحی کرد. هر فرم هم از یک سری فیلد خاص آن خدمات تشکیل شده است. برای مثال:
public class ServiceFormField
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual bool IsRequired { get; set; }
public virtual Service Service { get; set; }
}

در اینجا نیازی نیست به ازای هر فیلد جدید واقعا یک فیلد متناظر به دیتابیس اضافه شود و ساختار آن تغییر کند (برخلاف حالت dynamic components که پیشتر در مورد آن بحث شد).
اکنون با داشتن یک خدمات و فیلدهای پویای آن که توسط مدیربرنامه تعریف شده‌اند، می‌توان اطلاعات وارد کرد. مهم‌ترین نکته‌ی آن هم IDictionary تعریف شده است که حاوی لیستی از فیلدها به همراه مقادیر وارد شده توسط کاربر خواهد بود:
public class ServiceFormData
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual IDictionary<ServiceFormField, string> FormPropertyValues { get; set; }
public virtual DateTime? DateTime { get; set; }
public virtual Service Service { get; set; }
}

در مورد نحوه نگاشت آن هم در حالت «ج» فوق توضیح داده شد.

مطالب
C# 7 - More Expression-Bodied Members
یکی از امکانات جالب سی‌شارپ که در نسخه 6 معرفی شد، قابلیت Expression-Bodied Members بود. در نسخه 7 سی‌شارپ، امکانات جدیدتری اضافه شده است؛ به عنوان مثال اکنون می‌توان برای constructors, finalizers و همچنین get and set برای پراپرتی‌ها و ایندکسرها نیز از این قابلیت استفاده کرد.

 
استفاده از expression body برای constructors 
public class Person
{
    public string FirstName { get; set; }
    public Person(string firstName)
    {
        this.FirstName = firstName;
    }
}
به عنوان مثال اکنون سازنده‌ی کلاس فوق را می‌توانیم از روش block body متداول، به روش expression body، به صورت خلاصه‌تری بنویسیم:
public class Person
{
     public string FirstName { get; set; }
     public Person(string firstName) => this.FirstName = firstName;
}
البته محدودیت این روش این است که تنها برای یک پارامتر می‌توانیم به اینصورت عمل کنیم؛ اما در نسخه‌ 7.1  قرار است قابلیت استفاده از expression body برای بیشتر از یک پارامتر نیز اضافه شود:
public class Person
{
    public string Name { get; }
    public int Age { get; }

    public Person(string name, int age) => (Name, Age) = (name, age);
}

اما اگر نیاز داشتید برای بیشتر از دو متغیر از expression body استفاده کنید می‌توانید از Tuple برای شبیه‌سازی آن استفاده کنید(+):
public class Person
{
    private readonly (string name, int age) _tuple;    

    public string Name => _tuple.name;
    public int Age => _tuple.age;

    public Person(string name, int age) => _tuple = (name, age);
}

استفاده از expression body برای destructors 
public class Resource
{
    ~Resource() => Console.WriteLine("destructor");
}


 استفاده از expression body در get / set accessors 
 در سی‌شارپ 7 برای accessors نیز می‌توانیم از سینتکس جدید expression body استفاده کنیم. به عنوان مثال کد زیر را در نظر بگیرید:
private int _x;
public int X 
{
    get
    {
        return _x;
    }
    set
    {
        _x = value;
    }
}
کد فوق را می‌توانیم در سی‌شارپ 7 به صورت خلاصه‌تری بنویسیم:
private int _x;
public int X 
{
    get => _x;
    set => _x = value;
}

در ویژوال‌استودیوی 2017 نیز با قرار دادن ماوس بر روی پراپرتی x_، استفاده‌ی از سینتکس expression body به شما پیشنهاد داده خواهد شد:


همچنین برای Event Accessors نیز می‌توانیم از این قابلیت استفاده کنیم:

private EventHandler _someEvent;
public event EventHandler SomeEvent
{
    add => _someEvent += value;
    remove => _someEvent -= value;
}


مطالب
OpenCVSharp #12
قطعه بندی (segmentation) تصویر با استفاده از الگوریتم watershed

در تصویر ذیل، تصویر یک راه‌رو را مشاهده می‌کنید که توسط ماوس قطعه بندی شده‌است (تصویر اصلی یا سمت چپ). تصویر سمت راست، نسخه‌ی قطعه بندی شده‌ی این تصویر به کمک الگوریتم watershed است.

همانطور که در تصویر نیز مشخص است، نمایش هر ناحیه‌ی قطعه بندی شده، شبیه به سیلان آب است که با رسیدن به مرز قطعه‌ی بعدی متوقف شده‌است. به همین جهت به آن watershed (آب پخشان) می‌گویند.


انتخاب نواحی مختلف به کمک ماوس

در اینجا کدهای آغازین مثال بحث جاری را ملاحظه می‌کنید:
var src = new Mat(@"..\..\Images\corridor.jpg", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor);
var srcCopy = new Mat();
src.CopyTo(srcCopy);
 
var markerMask = new Mat();
Cv2.CvtColor(srcCopy, markerMask, ColorConversion.BgrToGray);
 
var imgGray = new Mat();
Cv2.CvtColor(markerMask, imgGray, ColorConversion.GrayToBgr);
markerMask = new Mat(markerMask.Size(), markerMask.Type(), s: Scalar.All(0));
 
var sourceWindow = new Window("Source (Select areas by mouse and then press space)")
{
    Image = srcCopy
};
 
var previousPoint = new Point(-1, -1);
sourceWindow.OnMouseCallback += (@event, x, y, flags) =>
{
    if (x < 0 || x >= srcCopy.Cols || y < 0 || y >= srcCopy.Rows)
    {
        return;
    }
 
    if (@event == MouseEvent.LButtonUp || !flags.HasFlag(MouseEvent.FlagLButton))
    {
        previousPoint = new Point(-1, -1);
    }
    else if (@event == MouseEvent.LButtonDown)
    {
        previousPoint = new Point(x, y);
    }
    else if (@event == MouseEvent.MouseMove && flags.HasFlag(MouseEvent.FlagLButton))
    {
        var pt = new Point(x, y);
        if (previousPoint.X < 0)
        {
            previousPoint = pt;
        }
 
        Cv2.Line(img: markerMask, pt1: previousPoint, pt2: pt, color: Scalar.All(255), thickness: 5);
        Cv2.Line(img: srcCopy, pt1: previousPoint, pt2: pt, color: Scalar.All(255), thickness: 5);
        previousPoint = pt;
        sourceWindow.Image = srcCopy;
    }
};
ابتدا تصویر راه‌رو بارگذاری شده‌است. سپس یک نسخه‌ی سیاه و سفید تک کاناله به نام markerMask از آن استخراج می‌شود. از آن برای ترسیم خطوط انتخاب نواحی مختلف تصویر به کمک ماوس استفاده می‌شود. به علاوه متد FindContours که در ادامه معرفی خواهد شد، نیاز به یک تصویر 8 بیتی تک کاناله دارد (به هر یک از اجزای RGB یک کانال گفته می‌شود).
همچنین این نسخه‌ی سیاه و سفید تک کاناله به یک تصویر سه کاناله برای نمایش رنگ‌های قسمت‌های مختلف قطعه بندی شده، تبدیل می‌شود.
سپس پنجره‌ی نمایش تصویر اصلی برنامه ایجاد شده و در اینجا روال رخدادگردان OnMouseCallback آن به صورت inline مقدار دهی شده‌است. در این روال می‌توان مدیریت ماوس را به عهده گرفت و کار نمایش خطوط مختلف را با فشرده شدن و سپس رها شدن کلیک سمت چپ ماوس انجام داد.
خط ترسیم شده بر روی دو تصویر از نوع Mat نمایش داده می‌شود. تصویر srcCopy، همان تصویر نمایش داده شده‌ی در پنجره‌ی اصلی است و تصویر markerMask، بیشتر جنبه‌ی محاسباتی دارد و در متدهای بعدی OpenCV استفاده خواهد شد.


تشخیص کانتورها (Contours) در تصویر

پس از ترسیم نواحی مورد نظر توسط ماوس، یک سری خطوط به هم پیوسته در شکل قابل مشاهده هستند. می‌خواهیم این خطوط را تشخیص داده و سپس از آن‌ها جهت محاسبات قطعه بندی تصویر استفاده کنیم. تشخیص این خطوط متصل، توسط متدی به نام FindContours انجام می‌شود. کانتورها، قسمت‌های خارجی اجزای متصل به هم هستند.
Point[][] contours; //vector<vector<Point>> contours;
HiearchyIndex[] hierarchyIndexes; //vector<Vec4i> hierarchy;
Cv2.FindContours(
    markerMask,
    out contours,
    out hierarchyIndexes,
    mode: ContourRetrieval.CComp,
    method: ContourChain.ApproxSimple);
متد FindContours همان تصویر markerMask را که توسط ماوس، قسمت‌های مختلف تصویر را علامتگذاری کرده‌است، دریافت می‌کند. سپس کانتورهای آن را استخراج خواهد کرد. کانتورها در مثال‌های اصلی OpenCV با verctor مشخص شده‌اند. در اینجا (در کتابخانه‌ی OpenCVSharp) آن‌ها را توسط یک آرایه‌ی دو بعدی از نوع Point مشاهده می‌کنید یا شبیه به لیستی از آرایه‌ی نقاط کانتورهای مختلف تشخیص داده شده (هر کانتور، آرایه‌ی از نقاط است). از hierarchyIndexes جهت یافتن و ترسیم این کانتورها در متد DrawContours استفاده می‌شود.
متد FindContours یک تصویر 8 بیتی تک کاناله را دریافت می‌کند. اگر mode آن CCOMP یا FLOODFILL تعریف شود، امکان دریافت یک تصویر 32 بیتی را نیز خواهد داشت.
پارامتر hierarchy آن یک پارامتر اختیاری است که بیانگر اطلاعات topology تصویر است.
توسط پارامتر Mode، نحوه‌ی استخراج کانتور مشخص می‌شود. اگر به external تنظیم شود، تنها کانتورهای خارجی‌ترین قسمت‌ها را تشخیص می‌دهد. اگر مساوی list قرار گیرد، تمام کانتورها را بدون ارتباطی با یکدیگر و بدون تشکیل hierarchy استخراج می‌کند. حالت ccomp تمام کانتورها را استخراج کرده و یک درخت دو سطحی از آن‌ها را تشکیل می‌دهد. در سطح بالایی مرزهای خارجی اجزاء وجود دارند و در سطح دوم مرزهای حفره‌ها مشخص شده‌اند. حالت و مقدار tree به معنای تشکیل یک درخت کامل از کانتورهای یافت شده‌است.
پارامتر method اگر به none تنظیم شود، تمام نقاط کانتور ذخیره خواهند شد و اگر به simple تنظیم شود، قطعه‌های افقی، عمودی و قطری، فشرده شده و تنها نقاط نهایی آن‌ها ذخیره می‌شوند. برای مثال در این حالت یک کانتور مستطیلی، تنها با 4 نقطه ذخیره می‌شود.


ترسیم کانتورهای تشخیص داده شده بر روی تصویر


می‌توان به کمک متد DrawContours، مرزهای کانتورهای یافت شده را ترسیم کرد:
var markers = new Mat(markerMask.Size(), MatType.CV_32S, s: Scalar.All(0));
 
var componentCount = 0;
var contourIndex = 0;
while ((contourIndex >= 0))
{
    Cv2.DrawContours(
        markers,
        contours,
        contourIndex,
        color: Scalar.All(componentCount + 1),
        thickness: -1,
        lineType: LineType.Link8,
        hierarchy: hierarchyIndexes,
        maxLevel: int.MaxValue);
 
    componentCount++;
    contourIndex = hierarchyIndexes[contourIndex].Next;
}
پارامتر اول آن تصویری است که قرار است ترسیمات بر روی آن انجام شوند. پارامتر کانتور، آرایه‌ای است از کانتورهای یافت شده‌ی در قسمت قبل. پارامتر ایندکس مشخص می‌کند که اکنون کدام کانتور باید رسم شود. برای یافتن کانتور بعدی باید از hierarchyIndexes یافت شده‌ی توسط متد FindContours استفاده کرد. خاصیت Next آن، بیانگر ایندکس کانتور بعدی است و اگر مساوی منهای یک شد، کار متوقف می‌شود. مقدار maxLevel مشخص می‌کند که بر اساس پارامتر hierarchyIndexes، چند سطح از کانتورهای به هم مرتبط باید ترسیم شوند. در اینجا چون به حداکثر مقدار Int32 تنظیم شده‌است، تمام این سطوح ترسیم خواهند شد. اگر پارامتر ضخامت به یک عدد منفی تنظیم شود، سطوح داخلی کانتور ترسیم و پر می‌شوند.



اعمال الگوریتم watershed

در مرحله‌ی آخر، تصویر کانتورهای ترسیم شده را به متد Watershed ارسال می‌کنیم. پارامتر اول آن تصویر اصلی است و پارامتر دوم، یک پارامتر ورودی و خروجی محسوب می‌شود و کار قطعه بندی تصویر بر روی آن انجام خواهد شد.
کار الگوریتم watershed، ایزوله سازی اشیاء موجود در تصویر از پس زمینه‌ی آن‌ها است. این الگوریتم، یک تصویر سیاه و سفید را دریافت می‌کند؛ به همراه یک تصویر ویژه به نام marker. تصویر marker کارش مشخص سازی اشیاء، از پس زمینه‌ی آن‌ها است که در اینجا توسط ماوس ترسیم و سپس به کمک یافتن کانتورها و ترسیم آ‌ن‌ها بهینه سازی شده‌است.
var rnd = new Random();
var colorTable = new List<Vec3b>();
for (var i = 0; i < componentCount; i++)
{
    var b = rnd.Next(0, 255); //Cv2.TheRNG().Uniform(0, 255);
    var g = rnd.Next(0, 255); //Cv2.TheRNG().Uniform(0, 255);
    var r = rnd.Next(0, 255); //Cv2.TheRNG().Uniform(0, 255);
 
    colorTable.Add(new Vec3b((byte)b, (byte)g, (byte)r));
}
 
Cv2.Watershed(src, markers);
 
var watershedImage = new Mat(markers.Size(), MatType.CV_8UC3);
 
// paint the watershed image
for (var i = 0; i < markers.Rows; i++)
{
    for (var j = 0; j < markers.Cols; j++)
    {
        var idx = markers.At<int>(i, j);
        if (idx == -1)
        {
            watershedImage.Set(i, j, new Vec3b(255, 255, 255));
        }
        else if (idx <= 0 || idx > componentCount)
        {
            watershedImage.Set(i, j, new Vec3b(0, 0, 0));
        }
        else
        {
            watershedImage.Set(i, j, colorTable[idx - 1]);
        }
    }
}
 
watershedImage = watershedImage * 0.5 + imgGray * 0.5;
Cv2.ImShow("Watershed Transform", watershedImage);
Cv2.WaitKey(1); //do events
متد Cv2.TheRNG یک تولید کننده‌ی اعداد تصادفی توسط OpenCV است و متد Uniform آن شبیه به متد Next کلاس Random دات نت عمل می‌کند. به نظر این کلاس تولید اعداد تصادفی، آنچنان هم تصادفی عمل نمی‌کند. به همین جهت از کلاس Random دات نت استفاده شد. در اینجا به ازای تعداد کانتورهای ترسیم شده، یک رنگ تصادفی تولید شده‌است.
پس از اعمال متد Watershed، هر نقطه‌ی تصویر marker مشخص می‌کند که متعلق به کدام قطعه‌ی تشخیص داده شده‌است. سپس به این نقطه، رنگ آن قطعه را نسبت داده و آن‌را در تصویر جدیدی ترسیم می‌کنیم.
در آخر، پس زمینه، با نواحی تشخیص داده ترکیب شده‌اند (watershedImage * 0.5 + imgGray * 0.5) تا تصویر ابتدای بحث حاصل شود. اگر این ترکیب صورت نگیرد، چنین تصویری حاصل خواهد شد:




کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
CoffeeScript #15

قسمت‌های اصلاح نشده

در ادامه‌ی مطالب قسمت قبل، به برخی دیگر از معایب طراحی در جاوااسکریپت که در CoffeeScript نیز اصلاح نشده‌اند می‌پردازیم.

استفاده از parseInt

تابع ()parseInt در جاوااسکریپت، در صورتیکه یک مقدار رشته‌ای را به آن ارسال کنید و پایه‌ی مناسب آن را تعیین نکنید، نتایج غیره منتظره‌ای (unexpected) را باز می‌گرداند . برای مثال:

# Returns 8, not 10!
parseInt('010') is 8
البته ممکن است شما این کد را در مرورگر خود تست کنید و مقدار 10 را باز گرداند؛ اما این برای همه‌ی مرورگرها یکسان نیست. برای اطمینان از مقدار بازگشتی صحیح، همیشه پایه‌ی آن را تعیین کنید.
# Use base 10 for the correct result
parseInt('010', 10) is 10
دقت کنید این چیزی نیست که CoffeeScript بتواند برای شما انجام دهد؛ شما فقط یادتان باشد که همیشه پایه‌ی صحیح را در موقع استفاده‌ی از ()parseInt تعریف کنید.

Strict mode


Strict mode یکی از قابلیت‌های ECMAScript 5 است که به شما اجازه می‌دهد تا یک برنامه یا تابع جاوااسکریپت را در محیطی محدود اجرا کنید. این محدودیت موجب نمایش بیشتر خطاها و هشدارها نسبت به حالت نرمال می‌شود و به توسعه دهندگان این امکان را می‌دهد تا از نوشتن کدهای غیر قابل بهینه سازی برای اشتباهات رایج جلوگیری کنند.
به عبارت دیگر Strict mode باعث کاهش اشکالات، افزایش امنیت، بهبود عملکرد و حذف برخی از سختی‌های استفاده از ویژگی‌های زبان می‌شود.
در حال حاضر Strict mode، در مرورگرهای زیر پشتیبانی می‌شود:

  • Chrome >= 13.0
  • Safari >= 5.0
  • Opera >= 12.0
  • Firefox >= 4.0
  • IE >= 10.0

با این حال، Strict mode به طور کامل با مرورگرهای قدیمی سازگار است.


تغییرات Strict mode

بیشتر تغییرات Strict mode مربوط به syntax جاوااسکریپت بوده است:

  • خطا در پروپرتی‌ها و نام آرگومان‌های تابع تکراری
  • خطا در عدم استفاده‌ی صحیح از delete
  • خطا در زمان دسترسی به arguments.caller و arguments.callee (به دلایل عملکرد)
  • استفاده از عمگر with سبب بروز خطای نحوی می‌شود
  • متغیرهای خاص مانند undefined که قابل نوشتن نیستند
  • معرفی کلمات کلیدی رزرو شده مانند implements, interface, let, package, private, protected, public, static و yield.

با این حال، برخی از رفتارهای زمان اجرای Strict mode نیز تغییر کرده است:

  • متغییرهای سراسری به صورت صریح و روشن هستند (کلمه کلیدی var نیاز است). مقدار سراسری this نیز به صورت undefined است.
  • eval نمی‌تواند متغیر جدیدی را در حوزه‌ی محلی خود تعریف کند.
  • بدنه‌ی هر تابع باید قبل از استفاده تعریف شده باشد (قبلا گفتم که در جاوااسکریپت شما می‌توانید قبل از تعریف تابع آن را فراخوانی کنید).
  • آرگومان‌ها تغییر ناپذیر هستند.

CoffeeScript در حال حاضر بسیاری از الزامات Strict mode را پیاده سازی کرده‌است مانند: همیشه از کلمه کلیدی var برای تعریف متغیر استفاده می‌کند؛ اما فعال کردن Strict mode در برنامه‌های CoffeeScript نیز بسیار مفید خواهد بود. در واقع CoffeeScript بر روی انطباق برنامه‌ها با Strict mode در زمان کامپایل را، در برنامه‌های آینده خود دارد.


استفاده از Strict mode

برای فعال کردن بررسی محدودیت، کد و توابع خود را با این رشته شروع کنید:
->
  "use strict"

  # ... your code ...
فقط با استفاده از رشته "use strict". به مثال زیر توجه کنید:
do ->
  "use strict"
  console.log(arguments.callee)
اجرای قطعه کد بالا درحالت strict mode، سبب بروز خطای syntax می‌شود؛ در حالیکه در حالت معمول این کد به خوبی اجرا می‌شود.
Strict mode دسترسی به arguments.callee و arguments.caller، که تاثیر بدی را بر روی عملکرد کد شما دارند، حذف می‌کند و استفاده‌ی از آنها سبب بروز خطا می‌شود.

در مثال زیر در حالت strict mode سبب بروز خطای TypeError می‌شود، اما در حالت نرمال به خوبی اجرا شده و یک متغیر سراسری را ایجاد می‌کند.
do ->
  "use strict"
  class @Spine
دلیل این رفتار این است که در Strict mode متغیر this به صورت undefined است؛ در حالیکه در حالت نرمال، this به شیء window اشاره می‌کند. راه حل این مشکل تعریف متغیرهای سراسری به صورت صریح به شیء window است.
do ->
  "use strict"
  class window.Spine
در حالیکه توصیه می‌شود که همیشه Strict mode فعال باشد، اما Strict mode هیچ یک از ویژگی‌های جدید جاوااسکریپت را که هنوز آماده نیست، فعال نمی‌کند و در واقع به علت بررسی بیشتر کدهای شما در زمان اجرا، باعث کاهش سرعت می‌شود.
شما می‌توانید در زمان توسعه برنامه جاوااسکریپت خود Strict mode را فعال کنید و در زمان انتشار، بدون Strict mode برنامه‌ی خود را منتشر کنید.

JavaScript Lint 

JavaScript Lint یک ابزار بررسی کیفیت کدهای جاوااسکریپت است و اجرای برنامه‌ی شما از طریق این راه عالی باعث بهبود کیفیت و بهترین شیوه‌ی کد نویسی می‌شود. این پروژه براساس ابزار JSLint است. شما می‌توانید چک لیست سایت JSLint را که شامل موضوعاتی است که باید آن‌ها در نظر داشته باشید، مانند متغیرهای سراسری، فراموش کردن نوشتن سمی کالن، کیفیت ضعیف عمل مقایسه را نام برد.

خبر خوب این است که CoffeeScript تمام موارد گفته شده‌ی در چک لیست را انجام می‌دهد. بنابراین کد تولیدی CoffeeScript با JavaScript Lint کاملا سازگار است. در واقع ابزار coffee از lint ،option پشتیبانی می‌کند.

coffee --lint index.coffee
  index.coffee: 0 error(s), 0 warning(s)

مطالب
آموزش MEF#1
Managed Extensibility Framework یا MEF کامپوننتی از Framework 4 است که برای ایجاد برنامه‌های توسعه پذیر (Extensible) با حجم کم کد استفاده میشه.این تکنولوژی به برنامه نویسان این امکان رو میده که توسعه‌های (Extension) برنامه رو بدون پیکربندی استفاده کنند. همچنین به توسعه دهندگان این اجازه رو می‌ده که به آسانی کدها رو کپسوله کنند .
MEF به عنوان بخشی از 4 NET. و Silverlight 4 معرفی شد. MEF یک راه حل ساده برای مشکل توسعه در حال اجرای برنامه‌ها ارائه می‌کند.تا قبل از این تکنولوژی ، هر برنامه‌ای که می‌خواست یک مدل Plugin را پشتیبانی کنه لازم بود که خودش زیر ساخت‌ها را از ابتدا ایجاد کنه . این Plugin‌ها اغلب برای برنامه‌های خاصی بودند و نمی‌توانستند در پیاده سازی‌های چندگانه دوباره استفاده شوند. ولی MEF در راستای حل این مشکلات ، روش استانداردی رو برای میزبانی برنامه‌های کاربردی پیاده کرده است. 
برای فهم بهتر مفاهیم یک مثال ساده رو با MEF پیاده سازی می‌کنم.
ابتدا یک پروژه از نوع Console Application ایجاد کنید . بعد با استفاده از Add Reference یک ارجاع به System.ComponentModel.Composition بدید. سپس یک Interface به نام IViewModel را به صورت زیر ایجاد کنید:
public interface IViewModel
    {
        string Name { get; set; }
    }

یک خاصیت به نام Name برای دسترسی به نام ViewModel ایجاد می‌کنیم.
سپس 2 تا ViewModel دیگه ایجاد می‌کنیم که IViewModel را پیاده سازی کنند. به صورت زیر:
ViewModelFirst:
[Export( typeof( IViewModel ) )]
    public class ViewModelFirst : IViewModel
    {
        public ViewModelFirst()
        {
            this.Name = "ViewModelFirst";
        }

        public string Name
        {
            get
            {
                return _name;
            }
            set
            {
                _name = value;
            }
        }
        private string _name;
    }


ViewModelSecond:
[Export( typeof( IViewModel ) )]
    public class ViewModelSecond : IViewModel
    {
        public ViewModelSecond()
        {
            this.Name = "ViewModelSecond";
        }

        public string Name
        {
            get
            {
                return _name;
            }
            set
            {
                _name = value;
            }
        }
        private string _name;
    }


Export Attribute استفاده شده در بالای کلاس‌های ViewModel به این معنی است که این کلاس‌ها اینترفیس IViewModel رو Export کردند تا در جای مناسب بتونیم این ViewModel ‌ها Import کنیم.(Import , Export از مفاهیم اصلی در MEF هستند)
حالا نوبت به پیاده سازی کلاس Plugin می‌رسه.
public class PluginManager
    {
        public PluginManager()
        {

        }

        public IList<IViewModel> ViewModels
        {
            get
            {
                return _viewModels;
            }
            private set
            {
                _viewModels = value;
            }
        }

        [ImportMany( typeof( IViewModel ) )]
        private IList<IViewModel> _viewModels = new List<IViewModel>();

        public void SetupManager()
        {
            AggregateCatalog aggregateCatalog = new AggregateCatalog();

            CompositionContainer container = new CompositionContainer( aggregateCatalog );

            CompositionBatch batch = new CompositionBatch();

            batch.AddPart( this );

            aggregateCatalog.Catalogs.Add( new AssemblyCatalog( Assembly.GetExecutingAssembly() ) );           

            container.Compose( batch );
        }

کلاس PluginManager برای شناسایی و استفاده از کلاس هایی که صفت‌های Export رو دارند نوشته شده(دقیقا شبیه یک UnityContainer در Microsoft Unity Application Block یا IKernel در Ninject) عمل می‌کنه با این تفاوت که نیازی به Register با Bind کردن ندارند)
ابتدا بک لیست از کلاس هایی که IViewModel رو Export کردند داریم.
بعد در متد SetupManager ابتدا یک AggregateCatalog نیاز داریم تا بتونیم Composition Part‌ها رو بهش اضافه کنیم. به کد زیر توجه کنید:
 aggregateCatalog.Catalogs.Add( new AssemblyCatalog( Assembly.GetExecutingAssembly() ) );

تو این قطعه کد من یک Assembly Catalog رو که به Assembly جاری برنامه اشاره می‌کنه به AggregateCatalog اضافه کردم.
متد (batch.AddPart(this در واقع به این معنی است که به MEF گفته می‌شود این کلاس ممکن است شامل Export هایی باشد که به یک یا چند Import وابستگی دارند.
متد (AddExport(this در CompositionBatch به این معنی است که این کلاس ممکن است شامل Exportهایی باشد که به Import وابستگی ندارند.
حالا برای مشاهده نتایج کد زیر را در کلاس Program اضافه می‌کنیم:
static void Main( string[] args )
        {
            PluginManager plugin = new PluginManager();

            Console.WriteLine( string.Format( "Number Of ViewModels Before Plugin Setup Is [ {0} ]", plugin.ViewModels.Count ) );

            Console.WriteLine( Environment.NewLine );

            plugin.SetupManager();

            Console.WriteLine( string.Format( "Number Of ViewModels After Plugin Setup Is [ {0} ]", plugin.ViewModels.Count ) );

            Console.ReadLine();
        }

در کلاس بالا ابتدا تعداد کلاس‌های موجود در لیست ViewModels رو قبل از Setup کردن Plugin نمایش داده سپس بعد از Setup  کردن Plugin  دوباره تعداد کلاس‌های موجود در لیست ViewModel رو مشاهده می‌کنیم.که خروجی به شکل زیر تولید خواهد شد.


متد SetupManager در کلاس Plugin (با توجه به AggregateCatalog) که در این برنامه فقط Assembly  جاری رو بهش اضافه کردیم تمام کلاس هایی رو که نوع IViewModel رو Export کردند پیدا کرده و در لیست اضافه می‌کنه(این کار رو با توجه به ImportMany Attribute) انجام میده. در پست‌های بعدی روش استفاده از MEF رو در Prism یا WAF توضیح می‌دم.
مطالب
ASP.NET MVC #11

بررسی نکات تکمیلی Model binder در ASP.NET MVC

یک برنامه خالی جدید ASP.NET MVC را شروع کنید و سپس مدل زیر را به پوشه Models آن اضافه نمائید:

using System;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

از این مدل چند مقصود ذیل دنبال می‌شوند:
استفاده از Id به عنوان primary key برای edit و update رکوردها. استفاده از DateTime برای اینکه اگر کاربری اطلاعات بی ربطی را وارد کرد چگونه باید این مشکل را در حالت model binding خودکار تشخیص داد و استفاده از IsAdmin برای یادآوری یک نکته امنیتی بسیار مهم که اگر حین model binding خودکار به آن توجه نشود، سایت را با مشکلات حاد امنیتی مواجه خواهد کرد. سیستم پیشرفته است. می‌تواند به صورت خودکار ورودی‌های کاربر را تبدیل به یک شیء حاضر و آماده کند ... اما باید حین استفاده از این قابلیت دلپذیر به یک سری نکات امنیتی هم دقت داشت تا سایت ما به نحو دلپذیری هک نشود!

در ادامه یک کنترلر جدید به نام UserController را به پوشه کنترلرهای پروژه اضافه نمائید. همچنین نام کنترلر پیش فرض تعریف شده در قسمت مسیریابی فایل Global.asax.cs را هم به User تغییر دهید تا در هربار اجرای برنامه در VS.NET، نیازی به تایپ آدرس‌های مرتبط با UserController نداشته باشیم.
یک منبع داده تشکیل شده در حافظه را هم برای نمایش لیستی از کاربران، به نحو زیر به پروژه اضافه خواهیم کرد:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class Users
{
public IList<User> CreateInMemoryDataSource()
{
return new[]
{
new User { Id = 1, Name = "User1", Password = "123", IsAdmin = false, AddDate = DateTime.Now },
new User { Id = 2, Name = "User2", Password = "456", IsAdmin = false, AddDate = DateTime.Now },
new User { Id = 3, Name = "User3", Password = "789", IsAdmin = true, AddDate = DateTime.Now }
};
}
}
}

در اینجا فعلا هدف آشنایی با زیر ساخت‌های ASP.NET MVC است و درک صحیح نحوه کارکرد آن. مهم نیست از EF استفاده می‌کنید یا NH یا حتی ADO.NET کلاسیک و یا از Micro ORMهایی که پس از ارائه دات نت 4 مرسوم شده‌اند. تهیه یک ToList یا Insert و Update با این فریم ورک‌ها خارج از بحث جاری هستند.

سورس کامل کنترلر User به شرح زیر است:

using System;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication7.Models;

namespace MvcApplication7.Controllers
{
public class UserController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
var usersList = new Users().CreateInMemoryDataSource();
return View(usersList); // Shows the Index view.
}

[HttpGet]
public ActionResult Details(int id)
{
var user = new Users().CreateInMemoryDataSource().FirstOrDefault(x => x.Id == id);
if (user == null)
return View("Error");
return View(user); // Shows the Details view.
}

[HttpGet]
public ActionResult Create()
{
var user = new User { AddDate = DateTime.Now };
return View(user); // Shows the Create view.
}

[HttpPost]
public ActionResult Create(User user)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
// todo: Add record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Create view again.
}

[HttpGet]
public ActionResult Edit(int id)
{
var user = new Users().CreateInMemoryDataSource().FirstOrDefault(x => x.Id == id);
if (user == null)
return View("Error");
return View(user); // Shows the Edit view.
}

[HttpPost]
public ActionResult Edit(User user)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
// todo: Edit record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Edit view again.
}

[HttpPost]
public ActionResult Delete(int id)
{
// todo: Delete record
return RedirectToAction("Index");
}
}
}

توضیحات:

ایجاد خودکار فرم‌های ورود اطلاعات

در قسمت قبل برای توضیح دادن نحوه ایجاد فرم‌ها در ASP.NET MVC و همچنین نحوه نگاشت اطلاعات آن‌ها به اکشن متدهای کنترلرها، فرم‌های مورد نظر را دستی ایجاد کردیم.
اما باید درنظر داشت که برای ایجاد Viewها می‌توان از ابزار توکار خود VS.NET نیز استفاده کرد و سپس اطلاعات و فرم‌های تولیدی را سفارشی نمود. این سریع‌ترین راه ممکن است زمانیکه مدل مورد استفاده کاملا مشخص است و می‌خواهیم Strongly typed views را ایجاد کنیم.
برای نمونه بر روی متد Index کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در اینجا گزینه‌ی create a strongly typed view را انتخاب کرده و سپس از لیست مدل‌ها، User را انتخاب نمائید. Scaffold template را هم بر روی حالت List قرار دهید.
برای متد Details هم به همین نحو عمل نمائید.
برای ایجاد View متناظر با متد Create در حالت HttpGet، تمام مراحل یکی است. فقط Scaffold template انتخابی را بر روی Create قرار دهید تا فرم ورود اطلاعات، به صورت خودکار تولید شود.
متد Create در حالت HttpPost نیازی به View اضافی ندارد. چون صرفا قرار است اطلاعاتی را از سرور دریافت و ثبت کند.
برای ایجاد View متناظر با متد Edit در حالت HttpGet، باز هم مراحل مانند قبل است با این تفاوت که Scaffold template انتخابی را بر روی گزینه Edit قرار دهید تا فرم ویرایش اطلاعات کاربر به صورت خودکار به پروژه اضافه شود.
متد Edit در حالت HttpPost نیازی به View اضافی ندارد و کارش تنها دریافت اطلاعات از سرور و به روز رسانی بانک اطلاعاتی است.
به همین ترتیب متد Delete نیز، نیازی به View خاصی ندارد. در اینجا بر اساس primary key دریافتی، می‌توان یک کاربر را یافته و حذف کرد.



سفارشی سازی Viewهای خودکار تولیدی

با کمک امکانات Scaffolding نامبرده شده، حجم قابل توجهی کد را در اندک زمانی می‌توان تولید کرد. بدیهی است حتما نیاز به سفارشی سازی کدهای تولیدی وجود خواهد داشت. مثلا شاید نیازی نباشد فیلد پسود کاربر، در حین نمایش لیست کاربران، نمایش داده شود. می‌شود کلا این ستون را حذف کرد و از این نوع مسایل.
یک مورد دیگر را هم در Viewهای تولیدی حتما نیاز است که ویرایش کنیم. آن هم مرتبط است به لینک حذف اطلاعات یک کاربر در صفحه Index.cshtml:

@Html.ActionLink("Delete", "Delete", new { id=item.Id }

در قسمت قبل هم عنوان شد که اعمال حذف باید بر اساس HttpPost محدود شوند تا بتوان میزان امنیت برنامه را بهبود داد. متد Delete هم در کنترلر فوق تنها به حالت HttpPost محدود شده است. بنابراین ActionLink پیش فرض را حذف کرده و بجای آن فرم و دکمه زیر را قرار می‌دهیم تا اطلاعات به سرور Post شوند:

@using (Html.BeginForm(actionName: "Delete", controllerName: "User", routeValues: new { id = item.Id }))
{
<input type="submit" value="Delete"
onclick="return confirm ('Do you want to delete this record?');" />
}

در اینجا نحوه ایجاد یک فرم، که id رکورد متناظر را به سرور ارسال می‌کند، مشاهده می‌کنید.



علت وجود دو متد، به ازای هر Edit یا Create

به ازای هر کدام از متدهای Edit و Create دو متد HttpGet و HttpPost را ایجاد کرده‌ایم. کار متدهای HttpGet نمایش View‌های متناظر به کاربر هستند. بنابراین وجود آن‌ها ضروری است. در این حالت چون از دو Verb متفاوت استفاده شده، می‌توان متدهای هم نامی را بدون مشکل استفاده کرد. به هر کدام از افعال Get و Post و امثال آن، یک Http Verb گفته می‌شود.



بررسی معتبر بودن اطلاعات دریافتی

کلاس پایه Controller که کنترلرهای برنامه از آن مشتق می‌شوند، شامل یک سری خواص و متدهای توکار نیز هست. برای مثال توسط خاصیت this.ModelState.IsValid می‌توان بررسی کرد که آیا Model دریافتی معتبر است یا خیر. برای بررسی این مورد، یک breakpoint را بر روی سطر this.ModelState.IsValid در متد Create قرار دهید. سپس به صفحه ایجاد کاربر جدید مراجعه کرده و مثلا بجای تاریخ روز، abcd را وارد کنید. سپس فرم را به سرور ارسال نمائید. در این حالت مقدار خاصیت this.ModelState.IsValid مساوی false می‌باشد که حتما باید به آن پیش از ثبت اطلاعات دقت داشت.



شبیه سازی عملکرد ViewState در ASP.NET MVC

در متدهای Create و Edit در حالت Post، اگر اطلاعات Model معتبر نباشند، مجددا شیء User دریافتی، به View بازگشت داده می‌شود. چرا؟
صفحات وب، زمانیکه به سرور ارسال می‌شوند، تمام اطلاعات کنترل‌های خود را از دست خواهد داد (صفحه پاک می‌شود، چون مجددا یک صفحه خالی از سرور دریافت خواهد شد). برای رفع این مشکل در ASP.NET Web forms، از مفهومی به نام ViewState کمک می‌گیرند. کار ViewState ذخیره موقت اطلاعات فرم جاری است برای استفاده مجدد پس از Postback. به این معنا که پس از ارسال فرم به سرور، اگر کاربری در textbox اول مقدار abc را وارد کرده بود، پس از نمایش مجدد فرم، مقدار abc را در همان textbox مشاهده خواهد کرد (شبیه سازی برنامه‌های دسکتاپ در محیط وب). بدیهی است وجود ViewState برای ذخیره سازی این نوع اطلاعات، حجم صفحه را بالا می‌برد (بسته به پیچیدگی صفحه ممکن است به چند صد کیلوبایت هم برسد).
در ASP.NET MVC بجای استفاده از ترفندی به نام ViewState، مجددا اطلاعات همان مدل متناظر با View را بازگشت می‌دهند. در این حالت پس از ارسال صفحه به سرور و نمایش مجدد صفحه ورود اطلاعات، تمام کنترل‌ها با همان مقادیر قبلی وارد شده توسط کاربر قابل مشاهده خواهند بود (مدل مشخص است، View ما هم از نوع strongly typed می‌باشد. در این حالت فریم ورک می‌داند که اطلاعات را چگونه به کنترل‌های قرار گرفته در صفحه نگاشت کند).
در مثال فوق، اگر اطلاعات وارد شده صحیح باشند، کاربر به صفحه Index هدایت خواهد شد. در غیراینصورت مجددا همان View جاری با همان اطلاعات model قبلی که کاربر تکمیل کرده است به او برای تصحیح، نمایش داده می‌شود. این مساله هم جهت بالا بردن سهولت کاربری برنامه بسیار مهم است. تصور کنید که یک فرم خالی با پیغام «تاریخ وارد شده معتبر نیست» مجدا به کاربر نمایش داده شود و از او درخواست کنیم که تمام اطلاعات دیگر را نیز از صفر وارد کند چون اطلاعات صفحه پس از ارسال به سرور پاک شده‌اند؛ که ... اصلا قابل قبول نیست و فوق‌العاده برنامه را غیرحرفه‌ای نمایش می‌دهد.



خطاهای نمایش داده شده به کاربر

به صورت پیش فرض خطایی که به کاربر نمایش داده می‌شود، استثنایی است که توسط فریم ورک صادر شده است. برای مثال نتوانسته است abcd را به یک تاریخ معتبر تبدیل کند. می‌توان توسط this.ModelState.AddModelError خطایی را نیز در اینجا اضافه کرد و پیغام بهتری را به کاربر نمایش داد. یا توسط یک سری data annotations هم کار اعتبار سنجی را سفارشی کرد که بحث آن به صورت جداگانه در یک قسمت مستقل بررسی خواهد شد.
ولی به صورت خلاصه اگر به فرم‌های تولید شده توسط VS.NET دقت کنید، در ابتدای هر فرم داریم:

@Html.ValidationSummary(true)

در اینجا خطاهای عمومی در سطح مدل نمایش داده می‌شوند. برای اضافه کردن این نوع خطاها، در متد AddModelError، مقدار key را خالی وارد کنید:

ModelState.AddModelError(string.Empty, "There is something wrong with model.");

همچنین در این فرم‌ها داریم:
@Html.EditorFor(model => model.AddDate)
@Html.ValidationMessageFor(model => model.AddDate)

EditorFor سعی می‌کند اندکی هوش به خرج دهد. یعنی اگر خاصیت دریافتی مثلا از نوع bool بود، خودش یک checkbox را در صفحه نمایش می‌دهد. همچنین بر اساس متادیتا یک خاصیت نیز می‌تواند تصمیم گیری را انجام دهد. این متادیتا منظور attributes و data annotations ایی است که به خواص یک مدل اعمال می‌شود. مثلا اگر ویژگی HiddenInput را به یک خاصیت اعمال کنیم، به شکل یک فیلد مخفی در صفحه ظاهر خواهد شد.
یا متد Html.DisplayFor، اطلاعات را به صورت فقط خواندنی نمایش می‌دهد. اصطلاحا به این نوع متدها، Templated Helpers هم گفته می‌شود. بحث بیشتر درباره‌ای این موارد به قسمتی مجزا و مستقل موکول می‌گردد. برای نمونه کل فرم ادیت برنامه را حذف کنید و بجای آن بنویسید Html.EditorForModel و سپس برنامه را اجرا کنید. یک فرم کامل خودکار ویرایش اطلاعات را مشاهده خواهید کرد (و البته نکات سفارشی سازی آن به یک قسمت کامل نیاز دارند).
در اینجا متد ValidationMessageFor کار نمایش خطاهای اعتبارسنجی مرتبط با یک خاصیت مشخص را انجام می‌دهد. بنابراین اگر قصد ارائه خطایی سفارشی و مخصوص یک فیلد مشخص را داشتید، در متد AddModelError، مقدار پارامتر اول یا همان key را مساوی نام خاصیت مورد نظر قرار دهید.


مقابله با مشکل امنیتی Mass Assignment در حین کار با Model binders

استفاده از Model binders بسیار لذت بخش است. یک شیء را به عنوان پارامتر اکشن متد خود معرفی می‌کنیم. فریم ورک هم در ادامه سعی می‌کند تا اطلاعات فرم را به خواص این شیء نگاشت کند. بدیهی است این روش نسبت به روش ASP.NET Web forms که باید به ازای تک تک کنترل‌های موجود در صفحه یکبار کار دریافت اطلاعات و مقدار دهی خواص یک شیء را انجام داد، بسیار ساده‌تر و سریعتر است.
اما اگر همین سیستم پیشرفته جدید ناآگاهانه مورد استفاده قرار گیرد می‌تواند منشاء حملات ناگواری شود که به نام «Mass Assignment» شهرت یافته‌اند.
همان صفحه ویرایش اطلاعات را درنظر بگیرید. چک باکس IsAdmin قرار است در قسمت مدیریتی برنامه تنظیم شود. اگر کاربری نیاز داشته باشد اطلاعات خودش را ویرایش کند، مثلا پسوردش را تغییر دهد، با یک صفحه ساده کلمه عبور قبلی را وارد کنید و دوبار کلمه عبور جدید را نیز وارد نمائید، مواجه خواهد شد. خوب ... اگر همین کاربر صفحه را جعل کند و فیلد چک باکس IsAdmin را به صفحه اضافه کند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بله ... مشکل هم همینجا است. در اینصورت کاربر عادی می‌تواند دسترسی خودش را تا سطح ادمین بالا ببرد، چون model binder اطلاعات IsAdmin را از کاربر دریافت کرده و به صورت خودکار به model ارائه شده، نگاشت کرده است.
برای مقابله با این نوع حملات چندین روش وجود دارند:
الف) ایجاد لیست سفید
به کمک ویژگی Bind می‌توان لیستی از خواص را جهت به روز رسانی به model binder معرفی کرد. مابقی ندید گرفته خواهند شد:

public ActionResult Edit([Bind(Include = "Name, Password")] User user)

در اینجا تنها خواص Name و Password توسط model binder به خواص شیء User نگاشت می‌شوند.
به علاوه همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، متد edit را به شکل زیر نیز می‌توان بازنویسی کرد. در اینجا متدهای توکار UpdateModel و TryUpdateModel نیز لیست سفید خواص مورد نظر را می‌پذیرند (اعمال دستی model binding):

[HttpPost]
public ActionResult Edit()
{
var user = new User();
if(TryUpdateModel(user, includeProperties: new[] { "Name", "Password" }))
{
// todo: Edit record
return RedirectToAction("Index");
}
return View(user); // Shows the Edit view again.
}


ب) ایجاد لیست سیاه
به همین ترتیب می‌توان تنها خواصی را معرفی کرد که باید صرفنظر شوند:
public ActionResult Edit([Bind(Exclude = "IsAdmin")] User user)

در اینجا از خاصیت IsAdmin صرف نظر گردیده و از مقدار ارسالی آن توسط کاربر استفاده نخواهد شد.
و یا می‌توان پارامتر excludeProperties متد TryUpdateModel را نیز مقدار دهی کرد.

لازم به ذکر است که ویژگی Bind را به کل یک کلاس هم می‌توان اعمال کرد. برای مثال:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication7.Models
{
[Bind(Exclude = "IsAdmin")]
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

این مورد اثر سراسری داشته و قابل بازنویسی نیست. به عبارتی حتی اگر در متدی خاصیت IsAdmin را مجددا الحاق کنیم، تاثیری نخواهد داشت.
یا می‌توان از ویژگی ReadOnly هم استفاده کرد:
using System;
using System.ComponentModel;

namespace MvcApplication7.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string Password { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }

[ReadOnly(true)]
public bool IsAdmin { set; get; }
}
}

در این حالت هم خاصیت IsAdmin هیچگاه توسط model binder به روز و مقدار دهی نخواهد شد.

ج) استفاده از ViewModels
این راه حلی است که بیشتر مورد توجه معماران نرم افزار است و البته کسانی که پیشتر با الگوی MVVM کار کرده باشند این نام برایشان آشنا است؛ اما در اینجا مفهوم متفاوتی دارد. در الگوی MVVM، کلاس‌های ViewModel شبیه به کنترلرها در MVC هستند یا به عبارتی همانند رهبر یک اکستر عمل می‌کنند. اما در الگوی MVC خیر. در اینجا فقط مدل یک View هستند و نه بیشتر. هدف هم این است که بین Domain Model و View Model تفاوت قائل شد.
کار View model در الگوی MVC، شکل دادن به چندین domain model و همچنین اطلاعات اضافی دیگری که نیاز هستند، جهت استفاده نهایی توسط یک View می‌باشد. به این ترتیب View با یک شیء سر و کار خواهد داشت و همچنین منطق شکل دهی به اطلاعات مورد نیازش هم از داخل View حذف شده و به خواص View model در زمان تشکیل آن منتقل می‌شود.
مشخصات یک View model خوب به شرح زیر است:
الف) رابطه بین یک View و View model آن، رابطه‌ای یک به یک است. به ازای هر View، بهتر است یک کلاس View model وجود داشته باشد.
ب) View ساختار View model را دیکته می‌کند و نه کنترلر.
ج) View modelها صرفا یک سری کلاس POCO (کلاس‌هایی تشکیل شده از خاصیت، خاصیت، خاصیت ....) هستند که هیچ منطقی در آن‌ها قرار نمی‌گیرد.
د) View model باید حاوی تمام اطلاعاتی باشد که View جهت رندر نیاز دارد و نه بیشتر و الزامی هم ندارد که این اطلاعات مستقیما به domain models مرتبط شوند. برای مثال اگر قرار است firstName+LastName در View نمایش داده شود، کار این جمع زدن باید حین تهیه View Model انجام شود و نه داخل View. یا اگر قرار است اطلاعات عددی با سه رقم جدا کننده به کاربر نمایش داده شوند، وظیفه View Model است که یک خاصیت اضافی را برای تهیه این مورد تدارک ببیند. یا مثلا اگر یک فرم ثبت نام داریم و در این فرم لیستی وجود دارد که تنها Id عنصر انتخابی آن در Model اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرد، تهیه اطلاعات این لیست هم کار ViewModel است و نه اینکه مدام به Model اصلی بخواهیم خاصیت اضافه کنیم.

ViewModel چگونه پیاده سازی می‌شود؟
اکثر مقالات را که مطالعه کنید، این روش را توصیه می‌کنند:

public class MyViewModel
{
    public SomeDomainModel1 Model1 { get; set; }
    public SomeDomainModel2 Model2 { get; set; }
    ...
}

یعنی اینکه View ما به اطلاعات مثلا دو Model نیاز دارد. این‌ها را به این شکل محصور و کپسوله می‌کنیم. اگر View، واقعا به تمام فیلدهای این کلاس‌ها نیاز داشته باشد، این روش صحیح است. در غیر اینصورت، این روش نادرست است (و متاسفانه همه جا هم دقیقا به این شکل تبلیغ می‌شود).
ViewModel محصور کننده یک یا چند مدل نیست. در اینجا حس غلط کار کردن با یک ViewModel را داریم. ViewModel فقط باید ارائه کننده اطلاعاتی باشد که یک View نیاز دارد و نه بیشتر و نه تمام خواص تمام کلاس‌های تعریف شده. به عبارتی این نوع تعریف صحیح است:

public class MyViewModel
{
    public string SomeExtraField1 { get; set; }
    public string SomeExtraField2 { get; set; }
public IEnumerable<SelectListItem> StateSelectList { get; set; }
// ...
    public string PersonFullName { set; set; }
}

در اینجا، View متناظری، قرار است نام کامل یک شخص را به علاوه یک سری اطلاعات اضافی که در domain model نیست، نمایش دهد. مثلا نمایش نام استان‌ها که نهایتا Id انتخابی آن قرار است در برنامه استفاده شود.
خلاصه علت وجودی ViewModel این موارد است:
الف) Model برنامه را مستقیما در معرض استفاده قرار ندهیم (عدم رعایت این نکته به مشکلات امنیتی حادی هم حین به روز رسانی اطلاعات ممکن است ختم ‌شود که پیشتر توضیح داده شد).
ب) فیلدهای نمایشی اضافی مورد نیاز یک View را داخل Model برنامه تعریف نکنیم (مثلا تعاریف عناصر یک دراپ داون لیست، جایش اینجا نیست. مدل فقط نیاز به Id عنصر انتخابی آن دارد).

با این توضیحات، اگر View به روز رسانی اطلاعات کلمه عبور کاربر، تنها به اطلاعات id آن کاربر و کلمه عبور او نیاز دارد، فقط باید همین اطلاعات را در اختیار View قرار داد و نه بیشتر:

namespace MvcApplication7.Models
{
public class UserViewModel
{
public int Id { set; get; }
public string Password { set; get; }
}
}

به این ترتیب دیگر خاصیت IsAdming اضافه‌ای وجود ندارد که بخواهد مورد حمله واقع شود.



استفاده از model binding برای آپلود فایل به سرور

برای آپلود فایل به سرور تنها کافی است یک اکشن متد به شکل زیر را تعریف کنیم. HttpPostedFileBase نیز یکی دیگر از model binderهای توکار ASP.NET MVC است:

[HttpGet]
public ActionResult Upload()
{
return View(); // Shows the upload page
}

[HttpPost]
public ActionResult Upload(System.Web.HttpPostedFileBase file)
{
string filename = Server.MapPath("~/files/somename.ext");
file.SaveAs(filename);
return RedirectToAction("Index");
}

View متناظر هم می‌تواند به شکل زیر باشد:

@{
ViewBag.Title = "Upload";
}
<h2>
Upload</h2>
@using (Html.BeginForm(actionName: "Upload", controllerName: "User",
method: FormMethod.Post,
htmlAttributes: new { enctype = "multipart/form-data" }))
{
<text>Upload a photo:</text> <input type="file" name="photo" />
<input type="submit" value="Upload" />
}

اگر دقت کرده باشید در طراحی ASP.NET MVC از anonymously typed objects زیاد استفاده می‌شود. در اینجا هم برای معرفی enctype فرم آپلود، مورد استفاده قرار گرفته است. به عبارتی هر جایی که مشخص نبوده چه تعداد ویژگی یا کلا چه ویژگی‌ها و خاصیت‌هایی را می‌توان تنظیم کرد، اجازه تعریف آن‌ها را به صورت anonymously typed objects میسر کرده‌اند. یک نمونه دیگر آن در متد routes.MapRoute فایل Global.asax.cs است که پارامتر سوم دریافت مقدار پیش فرض‌ها نیز anonymously typed object است. یا نمونه دیگر آن‌را در همین قسمت در جایی که لینک delete را به فرم تبدیل کردیم مشاهده نمودید. مقدار routeValues هم یک anonymously typed object معرفی شد.



سفارشی سازی model binder پیش فرض ASP.NET MVC

در همین مثال فرض کنید تاریخ را به صورت شمسی از کاربر دریافت می‌کنیم. خاصیت تعریف شده هم DateTime میلادی است. به عبارتی model binder حین تبدیل رشته تاریخ شمسی دریافتی به تاریخ میلادی با شکست مواجه شده و نهایتا خاصیت this.ModelState.IsValid مقدارش false خواهد بود. برای حل این مشکل چکار باید کرد؟
برای این منظور باید نحوه پردازش یک نوع خاص را سفارشی کرد. ابتدا با پیاده سازی اینترفیس IModelBinder شروع می‌کنیم. توسط bindingContext.ValueProvider می‌توان به مقداری که کاربر وارد کرده در میانه راه دسترسی یافت. آن‌را تبدیل کرده و نمونه صحیح را بازگشت داد.
نمونه‌ای از این پیاده سازی را در ادامه ملاحظه می‌کنید:

using System;
using System.Globalization;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication7.Binders
{
public class PersianDateModelBinder : IModelBinder
{

public object BindModel(ControllerContext controllerContext, ModelBindingContext bindingContext)
{
var valueResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName);
var modelState = new ModelState { Value = valueResult };
object actualValue = null;
try
{
var parts = valueResult.AttemptedValue.Split('/'); //ex. 1391/1/19
if (parts.Length != 3) return null;
int year = int.Parse(parts[0]);
int month = int.Parse(parts[1]);
int day = int.Parse(parts[2]);
actualValue = new DateTime(year, month, day, new PersianCalendar());
}
catch (FormatException e)
{
modelState.Errors.Add(e);
}

bindingContext.ModelState.Add(bindingContext.ModelName, modelState);
return actualValue;
}
}
}

سپس برای معرفی PersianDateModelBinder جدید تنها کافی است سطر زیر را

ModelBinders.Binders.Add(typeof(DateTime), new PersianDateModelBinder());

به متد Application_Start قرار گرفته در فایل Global.asax.cs برنامه اضافه کرد. از این پس کاربران می‌توانند تاریخ‌ها را در برنامه شمسی وارد کنند و model binder بدون مشکل خواهد توانست اطلاعات ورودی را به معادل DateTime میلادی آن تبدیل کند و استفاده نماید.
تعریف مدل بایندر سفارشی در فایل Global.asax.cs آن‌را به صورت سراسری در تمام مدل‌ها و اکشن‌متدها فعال خواهد کرد. اگر نیاز بود تنها یک اکشن متد خاص از این مدل بایندر سفارشی استفاده کند می‌توان به روش زیر عمل کرد:

public ActionResult Create([ModelBinder(typeof(PersianDateModelBinder))] User user)

همچنین ویژگی ModelBinder را به یک کلاس هم می‌توان اعمال کرد:

[ModelBinder(typeof(PersianDateModelBinder))]
public class User
{


مطالب
نحوه پیاده سازی عملیات Undo و Redo با استفاده از الگوی طراحی Command
اگر با الگوهای طراحی آشنا باشید، یکی از مناسب‌ترین الگوهای طراحی برای پیاده سازی عملیات Undo و Redo استفاده از الگوی طراحی Command هست (مطالعه بیشتر).
در این الگو یک کلاینت دارم که مشخص می‌کند چه کاری قرار است انجام شود. یک Command داریم که می‌گوید هر کاری را چه کسی انجام دهد و یک Receiver داریم که می‌گوید هر کاری چطور انجام می‌شود.
قدم اول: کلاینت می‌خواهد عملیات Undo و Redo انجام شود. من اضافه‌بر این دو عملیات، عملیات Execute را هم اضافه می‌کنم. پس کلاینت می‌خواهد که سه کار Undo و Redo و Execute را انجام دهد. 
    public class Client
    {
        public delegate string Invoker();
        public static Invoker Execute;//اضافه کردن یک آیتم جدید
        public static Invoker Redo;//حرکت به جلو
        public static Invoker Undo;//حرکت به عقب
    }
قدم دوم: Command باید مشخص کند که هر کاری را چه کسی باید انجام دهد:
    public class Command
    {
        public Command(Receiver receiver)
        {
            Client.Execute = receiver.Action;
            Client.Redo = receiver.Foreward;
            Client.Undo = receiver.Reverse;
        }
    }
Command در سازنده‌ی خود ورودی از نوع Receiver دارد (در ادامه پیاده سازی خواهد شد) و در واقع می‌خواهد کارها را به Receiver محول نماید.
قدم سوم: بایدمشخص شود هر کاری قرار است چگونه انجام شود:
    public class Receiver
    {
        private readonly List<string> build = new List<string>();
        private readonly List<string> oldBuild = new List<string>();

        public string Action()
        {
            if (build.Count > 0)
                oldBuild.Add(build.LastOrDefault());
            build.Add(build.Count.ToString(CultureInfo.InvariantCulture));
            return build.LastOrDefault();
        }

        public string Reverse()
        {
            string last = oldBuild.LastOrDefault();
            if (last == null)
                return "EMPTY";
            oldBuild.Remove(last);
            return last;
        }

        public string Foreward()
        {
            string oldIndex = oldBuild.LastOrDefault();
            int index = oldIndex == null ? -1 : build.IndexOf(oldIndex);
            if ((index + 1) == build.Count)
                return "END";
            oldBuild.Add(build.ElementAt(index + 1));
            return oldBuild.LastOrDefault();
        }
    }
اگر روش بهتری برای پیاده سازی Undo و Redo و Execute دارید، میتوانید جایگزین کنید. این اولین روشی بود که به ذهنم رسید!
قدم‌های لازم برای پیاده کردن الگوی Command تا اینجا به پایان می‌رسند. حالا کافی‌است از آن استفاده کنیم:
            new Command(new Receiver());
            Console.WriteLine(Client.Execute());
            Console.WriteLine(Client.Execute());
            Console.WriteLine(Client.Undo());
            Console.WriteLine(Client.Undo());
            Console.WriteLine(Client.Undo());
            Console.WriteLine(Client.Redo());
            Console.WriteLine(Client.Redo());
            Console.WriteLine(Client.Redo());
            Console.WriteLine(Client.Execute());
در این روش ما از delegate استفاده کردیم و به کمک آن یک واسط را بین کلاینت و Command ساختیم (Invoker). 
نظرات مطالب
سفارشی کردن ASP.NET Identity در MVC 5
با سلام و احترام 
من دستور زیر رو تو asp.net mvc Identity sample 2 تو اکشن Login  اضافه کردم 
UserManager<ApplicationUser> UserManager = new UserManager<ApplicationUser>(new UserStore<ApplicationUser>(new ApplicationDbContext()));         
    var user = UserManager.FindById(User.Identity.GetUserId());
اما user و null میده !
اکشن login
 public async Task<ActionResult> Login(LoginViewModel model, string returnUrl)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
            {
                return View(model);
            }

            // This doen't count login failures towards lockout only two factor authentication
            // To enable password failures to trigger lockout, change to shouldLockout: true
            var result = await SignInManager.PasswordSignInAsync(model.Email, model.Password, model.RememberMe, shouldLockout: false);
            switch (result)
            {

                case SignInStatus.Success:
                    {
                        UserManager<ApplicationUser> UserManager = new UserManager<ApplicationUser>(new UserStore<ApplicationUser>(new ApplicationDbContext()));
                        var user = UserManager.FindById(User.Identity.GetUserId());
                        return RedirectToLocal(returnUrl);
                    }
                case SignInStatus.LockedOut:
                    return View("Lockout");
                case SignInStatus.RequiresVerification:
                    return RedirectToAction("SendCode", new { ReturnUrl = returnUrl });
                case SignInStatus.Failure:
                default:
                    ModelState.AddModelError("", "Invalid login attempt.");
                    return View(model);
            }
        }