مطالب
خواندنی‌های 29 تیر
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت ششم
در مقاله قبلی مبحث کامپایلر JIT را آغاز کردیم. در این قسمت قصد داریم مبحث کارآیی CLR و مباحث دیباگینگ را پیش بکشیم.
از آنجا که یک کد مدیریت نشده، مبحث کارهای JIT را ندارد، ولی CLR مجبور است وقتی را برای آن بگذارد، به نظر می‌رسد ما با یک نقص کوچک در کارآیی روبرو هستیم. گفتیم که جیت کدها را در حافظه‌ی پویا ذخیره می‌کند. به همین خاطر با terminate شدن یا خاتمه دادن به برنامه، این کدها از بین می‌روند یا اینکه اگر دو نمونه از برنامه را اجرا کنیم، هر کدام جداگانه کد را تولید می‌کنند و هر کدام برای خودشان حافظه‌ای بر خواهند داشت و اگر مقایسه‌ای با کدهای مدیریت نشده داشته باشید، در مورد مصرف حافظه یک مشکل ایجاد می‌کند. همچنین JIT در حین تبدیل به کدهای بومی یک بهینه سازی روی کد هم انجام میدهد که این بهینه سازی وقتی را به خود اختصاص می‌دهد ولی همین بهینه سازی کد موجب کارآیی بهتر برنامه می‌گردد.
در زبان سی شارپ دو سوئیچ وجود دارند که بر بهینه سازی کد تاثیر گذار هستند؛ سوئیچ‌های debug و optimize. در جدول زیر تاثیر هر یک از سوئیچ‌ها را بر کیفیت کد IL و JIT در تبدیل به کد بومی را نشان میدهد.

موقعیکه از دستور -optimize استفاده می‌شود، کد IL تولید شده شامل تعداد زیادی از دستورات بدون دستورالعمل No Operation یا به اختصار NOP و پرش‌های شاخه‌ای به خط کد بعدی می‌باشد. این دستور العمل‌ها ما را قادر میسازند تا ویژگی edit & Continue را برای دیباگ کردن و یک سری دستورالعمل‌ها را برای کدنویسی راحت‌تر برای دیباگ کردن و ایجاد break point‌ها داشته باشیم.

موقعی که کد IL بهینه شده تولید شود، این خصوصیات اضافه حذف خواهند شد و دنبال کردن خط به خط کد، کار سختی می‌شود. ولی در عوض فایل نهایی exe یا dll، کوچکتر خواهد شد. بهینه سازی IL توسط JIT حذف خواهد شد و برای کسانی که دوست دارند کدهای IL را تحلیل و آنالیز کنند، خواندنش ساده‌تر و آسان‌تر خواهد بود.

نکته‌ی بعدی اینکه موقعیکه شما از سوئیچ (/debug(+/full/pdbonly استفاده می‌کنید، یک فایل PDB  یا Program Database ایجاد می‌شود. این فایل به دیباگرها کمک می‌کند تا متغیرهای محلی را شناسایی و به کدهای IL متصل شوند. کلمه‌ی full بدین معنی است که JIT می‌تواند دستورات بومی را ردیابی کند تا مبداء آن کد را پیدا کند. سبب می‌شود که ویژوال استودیو به یک دیباگر متصل شده تا در حین اجرای پروسه، آن را دیباگ کند. در صورتی که این سوئیچ را استفاده نکنید، به طور پیش فرض پروسه اجرا و مصرف حافظه کمتر می‌شود. اگر شما پروسه‌ای را اجرا کنید که دیباگر به آن متصل شود، به طور اجباری JIT مجبور به انجام عملیات ردیابی خواهد شد؛ مگر اینکه گزینه‌ی suppress jit  optimization on module load را غیرفعال کرده باشید.
موقعیکه در ویژوال استودیو دو حالت دیباگ و ریلیز را انتخاب می‌کنید، در واقع تنظیمات زیر را اجرا می‌کنید:

//debug

/optimize­ 
/debug:full

//=======================

//Release

/optimize+
/debug:pdbonly
احتمالا موارد بالا به شما می‌گویند که یک سیستم مبتنی بر CLR مشکلات زیادی دارد که یکی از آن‌ها، زمان‌بر بودن انجام عملیات فرآیند پردازش است و دیگری مصرف زیاد حافظه و عدم اشترک حافظه که در مورد کامپایل جیت به آن اشاره کردیم. ولی در بند بعدی قصد داریم نظرتان را عوض کنم.

اگر خیلی شک دارید که واقعا یک برنامه‌ی CLR کارآیی یک برنامه را پایین می‌آورد، بهتر هست به بررسی کارآیی چند برنامه غیر آزمایشی noTrial که حتی خود مایکروسافت آن برنامه‌ها را ایجاد کرده است بپردازید و آن‌ها را با یک برنامه‌ی unmanaged مقایسه کنید. قطعا باعث تعجب شما خواهد شد. این نکته دلایل زیادی دارد که در زیر تعدادی از آن‌ها را بررسی می‌کنیم.
اینکه CLR در محیط اجرا قصد کمپایل دارد، باعث آشنایی کامپایلر با محیط اجرا می‌گردد. از این رو تصمیماتی را که می‌گیرد، می‌تواند به کارآیی یک برنامه کمک کند. در صورتیکه یک برنامه‌ی unmanaged که قبلا کمپایل شده و با محیط‌های متفاوتی که روی آن‌ها اجرا میشود، هیچ آشنایی ندارد و نمیتواند از آن محیط‌ها حداکثر بهره‌وری لازم را به عمل آورد.
برای آشنایی با این ویژگی‌ها توجه شما را به نکات ذیل جلب می‌کنم:

یک.  JIT می‌تواند با نوع پردازنده آشنا شود که آیا این پردازنده از نسل پنتیوم 4 است یا نسل Core i. به همین علت می‌تواند از این مزیت استفاده کرده و دستورات اختصاصی آن‌ها را به کار گیرد، تا برنامه با performance بالاتری اجرا گردد. در صورتی که unmanaged باید حتما دستورات را در پایین‌ترین سطح ممکن و عمومی اجرا کند؛ در صورتیکه شاید یک دستور اختصاصی در یک سی پی یو خاص، در یک عملیات موجب 4 برابر، اجرای سریعتر شود.

دو.  JIT میتواند بررسی هایی را که برابر false هستند، تشخیص دهد. برای فهم بهتر، کد زیر را در نظر بگیرید:
if (numberOfCPUs > 1) {
...
}

کد بالا در صورتیکه پردازنده تک هسته‌ای باشد یک کد بلا استفاده است که جیت باید وقتی را برای کامپایل آن اختصاص دهد؛ در صورتیکه JIT باهوش‌تر از این حرفاست و در کدی که تولید می‌کند، این دستورات حذف خواهند شد و باعث کوچکتر شدن کد و اجرای سریعتر می‌گردد.

سه. مورد بعدی که هنوز پیاده سازی نشده، ولی احتمال اجرای آن در آینده است، این است که یک کد می‌تواند جهت تصحیح بعضی موارد چون مسائل مربوط به دیباگ کردن و مرتب سازی‌های مجدد، عمل کامپایل را مجددا برای یک کد اعمال نماید.
دلایل بالا تنها قسمت کوچکی است که به ما اثبات می‌کند که چرا CLR می‌تواند کارآیی بهتری را نسبت به زبان‌های unmanaged امروزی داشته باشد. همچنین قول‌هایی از سازندگان برای بهبود کیفیت هر چه بیشتر این سیستم‌ها به گوش می‌رسد.

کارآیی بالاتر
اگر برنامه‌ای توسط شما بررسی شد و دیدید که نتایج مورد نیاز در مورد performance را نشان نمی‌دهد، می‌توانید از ابزار کمکی که مایکروسافت در بسته‌های فریمورک دات نت قرار داده است استفاده کنید. نام این ابزار Ngen.exe است و وظیفه‌ی آن این است که وقتی برنامه بر روی یک سیستم برای اولین مرتبه اجرا می‌گردد، کد همه‌ی اسمبلی‌ها را تبدیل کرده و آن‌ها روی دیسک ذخیره می‌کند. بدین ترتیب در دفعات بعدی اجرا، JIT بررسی می‌کند که آیا کد کامپایل شده‌ی اسمبلی از قبل موجود است یا خیر. در صورت وجود، عملیات کامپایل به کد بومی لغو شده و از کد ذخیره شده استفاده خواهد کرد.
نکته‌ای که باید در حین استفاده از این ابزار به آن دقت کنید این است که کد در محیط‌های واقعی اجرا چندان بهینه نیست. بعدا در مورد این ابزار به تفصیل صحبت می‌کنیم.

system.runtime.profileoptimization
کلاس بالا سبب می‌شود که CLR در یک فایل ثبت کند که چه متدهایی در حین اجرای برنامه کمپایل شوند تا در آینده در حین آغاز اجرای برنامه کامپایلر JIT بتواند همزمان این متدها را در ترد دیگری کامپایل کند. اگر برنامه‌ی شما روی یک پردازنده‌ی چند هسته‌ای اجرا می‌شود، در نتیجه اجرای سریعتری خواهید داشت. به این دلیل که چندین متد به طور همزمان در حال کمپایل شدن هستند و همزمان با آماده سازی برنامه برای اجرا اتفاق می‌افتد؛ به جای اینکه عمل کمپایل همزمان با تعامل کاربر با برنامه باشد.

مطالب
پیاده سازی پروژه‌های React با TypeScript - قسمت اول - معرفی و تعیین نوع props کامپوننت‌ها
React به صورت پیش‌فرض از ES6 برای توسعه‌ی برنامه‌‌های خودش استفاده می‌کند؛ اما استفاده‌ی از TypeScript با پروژه‌های React، مزایای قابل توجهی را مانند type checking در زمان کامپایل برنامه، دسترسی به intellisense آنی، امکان refactoring بهتر را در اختیار توسعه دهنده قرار می‌دهد که نه فقط سرعت و سهولت توسعه را افزایش می‌دهند، بلکه از بروز بسیاری از خطاهای زمان اجرای برنامه نیز جلوگیری می‌کند.


ایجاد پروژه‌های React مبتنی بر TypeScript

برای ایجاد ساختار ابتدایی پروژه‌های React که جهت استفاده‌ی از TypeScript تنظیم شده‌اند، دستور زیر را در خط فرمان اجرا می‌کنیم:
npx create-react-app tssample --template typescript
مزیت کار با npx، عدم نیاز به نصب محلی برنامه‌ی create-react-app است. به این ترتیب هربار که این دستور را به این نحو اجرا می‌کنیم، مطمئن خواهیم بود که از آخرین نگارش برنامه‌ی create-react-app استفاده خواهد شد؛ و نه نگارش محلی که پیشتر نصب کرده‌ایم که ممکن است هم اکنون تاریخ مصرف گذشته باشد.
بنابراین npx create-react-app کار اجرای آخرین نسخه‌ی برنامه‌ی ایجاد ساختار پروژه‌های React را انجام می‌دهد. پس از آن یک نام دلخواه ذکر شده‌است و در آخر توسط سوئیچ template typescript-- سبب خواهیم شد تا این ساختار بجای استفاده‌ی از ES6 پیش‌فرض، بر اساس TypeScript ایجاد و تنظیم شود.


بررسی ساختار پروژه‌ی TypeScript ای ایجاد شده


در تصویر فوق، نمونه‌ای از این ساختار ابتدایی ایجاد شده‌ی مبتنی بر TypeScript را مشاهده می‌کنید. اولین تفاوت مهم این ساختار، با ساختار پیش‌فرض پروژه‌های React مبتنی بر ES6، وجود فایل جدید tsconfig.json است. کار آن تنظیم پارامترهای کامپایلر TypeScript است. همچنین اینبار بجای پسوندهای js و jsx، پسوندهای ts و tsx قابل مشاهده هستند؛ مانند فایل‌های serviceWorker.ts ، index.tsx و App.tsx. البته اگر به ساختار این فایل‌ها دقت کنید، آنچنان تفاوت مهمی را با نمونه‌های قبلی ES6 خود ندارند و تقریبا یکی هستند. روش اجرای آن‌ها نیز مانند قبل است و با همان دستور npm start صورت می‌گیرد:



قابلیت استفاده‌ی از کدهای جاوا اسکریپتی موجود، در پروژه‌های تایپ اسکریپتی جدید

داخل پوشه‌ی src، پوشه‌ی جدید components را ایجاد کرده و داخل آن فایل جدید Head.js را اضافه می‌کنیم. سپس داخل آن rfac را نوشته و دکمه‌ی tab را فشار می‌دهیم تا ساختار ابتدایی یک react arrow functional component جدید ایجاد شود:
import React from "react";

export const Head = () => {
  return (
    <div>
      <h1>Hello</h1>
    </div>
  );
};
در ادامه جهت نمایش آن، آن‌را به فایل src\App.tsx به شکل متداولی، ابتدا با import تابع آن و سپس درج المان متناظر با آن در تابع App، اضافه می‌کنیم:
import { Head } from "./components/Head";
// ...

function App() {
  return (
    <div className="App">
      <Head />
      // ... 
    </div>
  );
}

export default App;
اگر دقت کرده باشید، پسوند این فایل را js درنظر گرفته‌ایم (src\components\Head.js) و نه ts و بدون مشکل می‌توان از آن در داخل یک فایل tsx استفاده کرد. علت آن به وجود تنظیم allowJs در فایل tsconfig.json برنامه بر می‌گردد. مزیت وجود یک چنین تنظیمی، امکان مهاجرت ساده‌تر کدهای ES6 موجود، به یک پروژه‌ی تایپ اسکریپتی جدید است. به این ترتیب می‌توان از تمام این کدها بدون مشکل در برنامه‌ی جدید خود استفاده کرد و سر فرصت، یکی یکی آن‌ها را به tsx تبدیل نمود.
به همین جهت پس از مشاهده‌ی این قابلیت، پسوند فایل کامپوننت جدید js ایجاد شده را به tsx تغییر می‌دهیم (src\components\Head.tsx). البته در یک چنین حالتی اگر هنوز دستور npm start در حال اجرا است، نیاز خواهید داشت یکبار آن‌را بسته و مجددا اجرا کنید. پس از آن، باز هم برنامه بدون مشکل کامپایل می‌شود و نشان دهنده‌ی این است که کدهای نوشته شده‌ی در کامپوننت Head، کدهای کاملا معتبر تایپ اسکریپتی نیز هستند. علت اینجا است که TypeScript، در حقیقت Superset جاوا اسکریپت به‌شمار می‌رود و قابلیت‌های جدیدی را به TypeScript استفاده می‌کند. بنابراین کدهای جاوااسکریپتی موجود، کدهای معتبر تایپ اسکریپتی نیز به‌شمار می‌روند.


مشخص کردن نوع props کامپوننت‌ها توسط TypeScript

اولین استفاده‌ی ما از TypeScript در اینجا، مشخص کردن نوع props یک کامپوننت است:
import React from "react";

export const Head = ({ title, isActive }) => {
  return (
    <div>
      <h1>{title}</h1>
      {isActive && <h3>Active</h3>}
    </div>
  );
};
برای این منظور، دو خاصیت جدید را از طریق شیء props به این کامپوننت ارسال کرده و از آن‌ها جهت نمایش یک عنوان و تعیین نمایش یک برچسب استفاده می‌کنیم. اولین موردی را که پس از این تغییر متداول مشاهده می‌کنیم، خط قرمز کشیده شدن زیر متغیرهای حاصل از Object Destructuring مربوط به شیء props است:


علت اینجا است که این فایل، tsx است و نه js. به همین جهت نوع این متغیرها را، همان حالت پیش‌فرض جاوا اسکریپت که any است، درنظر گرفته‌است و ... این مورد بر اساس تنظیمات فایل tsconfig.json برنامه، ممنوع است. البته اگر به این فایل دقت کنید، شاید چنین گزینه‌ای را به صورت صریح نتوانید در آن پیدا کنید. علت اینجا است که تعداد گزینه‌های قابل تنظیم در فایل tsconfig روز به روز بیشتر می‌شوند. به همین جهت برای ساده سازی فعالسازی آن‌ها، از TypeScript 2.3 به بعد، پرچم strict نیز به این تنظیمات اضافه شده‌است. کار آن فعالسازی یکجای تمام بررسی‌های strict است؛ مانند noImplicitAny، strictNullChecks و غیره.
{ 
    "compilerOptions": { 
        "strict": true  /* Enable all strict type-checking options. */ 
    } 
}
در این حالت اگر نیاز به لغو یکی از گزینه‌ها بود، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
{ 
    "compilerOptions": { 
        "strict": true, 
        "noImplicitAny": false 
    } 
}
گزینه‌ی strict تمام بررسی‌های متداول را فعال می‌کند؛ اما ذکر و تنظیم صریح noImplicitAny به false، تنها این یک مورد را لغو خواهد کرد.
بنابراین چون در فایل tsconfig.json برنامه‌ی React ما گزینه‌ی strict به true تنظیم شده‌است، گزینه‌ی فعال noImplicitAny نیز جزئی از آن است و دیگر نمی‌توان متغیر یا خاصیتی را بدون ذکر صریح نوع آن، رها کرد.

برای رفع خطای noImplicitAny موجود، به ابتدای فایل src\components\Head.tsx، نوع جدید Props را اضافه می‌کنیم (نام آن کاملا دلخواه است):
type Props = {
  title: string;
  isActive: boolean;
};
و سپس از آن جهت مشخص سازی نوع شیء props رسیده، به نحو زیر استفاده خواهیم کرد:
export const Head = ({ title, isActive }: Props) => {
پس از این تغییر، خطای noImplicitAny پیشین، برطرف می‌شود و دیگر خطوط قرمز ذیل دو متغیر حاصل از Object Destructuring، مشاهده نمی‌شوند.

یک نکته: البته اگر از سری React 16x بخاطر داشته باشید، می‌توان یک چنین قابلیتی را توسط propTypes خود React نیز پیاده سازی کرد:
Head.propTypes = {
  title: PropTypes.string,
  isActive: PropTypes.bool
}
 اما روش کار با TypeScript، نسبت به آن بسیار پیشرفته‌تر است. برای کار با TypeScript، نیازی به import یک بسته‌ی جدید، مانند PropTypes نیست و همچنین بررسی PropTypes توسط خود React، در زمان اجرای برنامه صورت می‌گیرد؛ اما با TypeScript، بررسی زمان کامپایل برنامه را خواهیم داشت و همچنین نمایش آنی خطاهای مرتبط با عدم رعایت آن‌ها، در ادیتورهایی مانند VSCode. به علاوه روش تعریف type ذکر شده‌ی توسط TypeScript، نسبت به نمونه‌ی پیشنهاد شده‌ی توسط React با propTypes، بسیار تمیزتر و خواناتر است.

پس از این تغییر، اگر به فایل src\App.tsx مراجعه کنیم، مشاهده می‌کنیم که ذیل تعریف المان کامپوننت Head، مجددا خط قرمزی کشیده شده‌است:


عنوان می‌کند که بر اساس نوع جدید Props ای که تعریف کرده‌اید، نیاز است دو خاصیت اجباری title و isActive را نیز در اینجا ذکر کنید؛ وگرنه تعریف این المان، بدون آن‌ها ناقص است.
امکان جالب دیگری که با تعریف نوع props توسط تایپ‌اسکریپت رخ می‌دهد، فعال شدن intellisense متناظر با تعریف این خواص و ویژگی‌ها است:


در ادامه با تعریف این دو ویژگی جدید، خط قرمز رنگ ذیل کامپوننت Head برطرف می‌شود:
<Head title="Hello" isActive={true} />
و اگر در حین تعریف این ویژگی‌ها، نوع‌های مقادیر آن‌ها را به درستی وارد نکنیم، بازهم شاهد تذکر آنی خطاهای مرتبط با آن‌ها خواهیم بود:


همچنین در این حالت، کد برنامه نیز کامپایل نمی‌شود و ذکر این خطاها صرفا منحصر به ادیتور مورد استفاده نیست.

بنابراین به صورت خلاصه مزیت‌های کار با TypeScript برای تعاریف نوع props به شرح زیر است:
- auto-complete و داشتن intellisense خودکار.
- اگر نام المان کامپوننتی و یا نام یکی از props را به اشتباه وارد کنیم، بلافاصله خطای یافت نشدن آن‌ها را نمایش می‌دهد.
- اگر ذکر یک prop اجباری را فراموش کنیم، بلافاصله خطای متناظری را دریافت می‌کنیم.
- اگر نوع مقدار یکی از props را به اشتباه وارد کنیم، باز هم خطایی را جهت گوشزد کردن آن مشاهده خواهیم کرد.
- فعال بودن TypeScript، امکان refactoring بسیار قوی‌تری را میسر می‌کند. برای مثال با فشردن دکمه‌ی F2 می‌توان نام یک کامپوننت را در کل برنامه به سادگی تغییر داد. همچنین یک چنین قابلیتی برای تغییر نام props نیز میسر است و به صورت خودکار تمام کاربردهای آن‌را نیز به روز می‌کند.
- اگر نوع prop ای را در تعریف آن تغییر دادیم، اما مقدار منتسب به آن‌را خیر، باز هم بلافاصله متوجه این مشکل خواهیم شد.

به این ترتیب با دسترسی به بررسی‌های دقیق زمان کامپایل برنامه، می‌توان مشکلات بسیار کمتری را در زمان اجرای آن شاهد بود.
مطالب
آشنایی با Saltarelle کامپایلر قدرتمند #C به جاوااسکریپت

شاید ساده‌ترین تعریف برای  Saltarelle  این باشد که «کامپایلریست که کد‌های C# را به جاوا اسکریپت تبدیل می‌کند». محاسن زیادی را می‌توان برای اینگونه کامپایلر‌ها نام برد؛ مخصوصا در پروژه‌های سازمانی که نگهداری از کد‌های جاوا اسکریپت بسیار سخت و گاهی خارج از توان است و این شاید مهمترین عامل ظهور ابزارهای جدید از قبیل Typescript باشد.

در هر صورت اگر حوصله و وقت کافی برای تجهیز تیم نرم افزاری، به دانش یک زبان جدید مانند Typescript نباشد، استفاده از توان و دانش تیم تولید، از زبان C# ساده‌ترین راه حل است و اگر ابزاری مطمئن برای استفاده از حداکثر قدرت JavaScript همراه با امکانات نگهداری و توسعه کد‌ها وجود داشته باشد، بی شک Saltarelle یکی از بهترین‌های آنهاست.

قبلا کامپایلر هایی از این دست مانند  Script# وجود داشتند، اما فاقد همه امکانات C# بوده وعملا قدرت کامل C# در کد نویسی وجود نداشت. اما با توجه به ادعای توسعه دهندگان این کامپایلر سورس باز در استفاده‌ی حداکثری از کلیه ویژگی‌های C# 5 و با وجود Library ‌های متعدد می‌توان Saltarelle  را عملا یک کامپایلر موفق در این زمینه دانست.

برای استفاده از Saltarelle در یک برنامه وب ساده باید یک پروژه Console Application به Solution اضافه کرد و پکیج Saltarelle.Compiler را از nuget نصب نمایید. بعد از نصب این پکیج، کلیه Reference ‌ها از پروژه حدف می‌شوند و هر بار Build توسط کامپایلر Saltarelle  انجام می‌شود. البته با اولین Build، مقداری Error را خواهید دید که برای از بین بردنشان نیاز است پکیج Saltarelle.Runtime را نیز در این پروژه نصب نمایید:

PM> Install-Package Saltarelle.Compiler
PM> Install-Package Saltarelle.Runtime

در صورتیکه کماکان Build  نهایی با Error همرا بود، یکبار این پروژه را Unload  و سپس مجددا Load نمایید



UI یک پروژه وب MVC است و Client یک Console Application که پکیج‌های مورد نیاز Saltarelle  روی آن نصب شده است.

در صورتیکه پروژه را Build نماییم و نگاهی به پوشه‌ی Debug بیاندازیم، یک فایل JavaScript همنام پروژه وجود دارد:


برای اینکه بعد از هر بار Build ، فایل اسکریپت به پوشه‌ی مربوطه در پروژه UI منتقل شود کافیست کد زیر را در Post Build  پروژه Client بنویسیم: 

copy "$(TargetDir)$(TargetName).js" "$(SolutionDir)SalratelleSample.UI\Scripts"

اکنون پس از هر بار Build ، فایل اسکریپت مورد نظر در پوشه‌ی Scripts پروژه UI  آپدیت می‌شود:


در ادامه کافیست فایل اسکریپت را به layout اضافه کنیم. 

<script src="~/Scripts/SaltarelleSample.Client.js"></script>

در پوشه‌ی Saltarelle.Runtime در پکیج‌های نصب شده، یک فایل اسکریپت به نام mscorlib.min.js نیز وجود دارد که حاوی اسکریپت‌های مورد نیاز Saltarelle در هنگام اجراست. آن را به پوشه اسکریپت‌های پروژه UI کپی نمایید و سپس به Layout  اضافه کنید. 

<script src="~/Scripts/mscorlib.min.js"></script>
<script src="~/Scripts/SaltarelleSample.Client.js"></script>

حال نوبت به اضافه نمودن library‌های مورد نیازمان است. برای دسترسی به آبجکت هایی از قبیل document, window, element و غیره در جاوااسکریپت می‌توان پکیج Saltarelle.Web را در پروژه‌ی Client نصب نمود و برای دسترسی به اشیاء و فرمانهای jQuery، پکیج Salratelle.jQuery را نصب نمایید. 

> Install-Package Saltarelle.Web
> Install-Package Saltarelle.jQuery

به این library‌ها imported library می‌گویند. در واقع، در زمان کامپایل، برای این library‌ها فایل اسکریپتی تولید نمی‌شود و فقط آبجکت‌های #C هستند که که هنگام کامپایل تبدیل به کدهای ساده اسکریپت می‌شوند که اگر اسکریپت مربوط به آنها به صفحه اضافه نشده باشد، اجرای اسکریپت با خطا مواجه می‌شود.

به طور ساده‌تر وقتی از jQuery library استفاده می‌کنید هیچ فایل اسکریپت اضافه‌ای تولید نمی‌شود، اما باید اسکریپت jQuery به صفحه شما اضافه شده باشد.

<script src="~/Scripts/jquery-1.10.2.min.js"></script>

مثال ما یک اپلیکیشن ساده برای خواندن فید‌های همین سایت است. ابتدا کد‌های سمت سرور را در پروژه UI  می نویسیم.

کلاس‌های مورد نیاز ما برای این فید ریدر: 

public class Feed
    {
        public string FeedId { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Address { get; set; }

    }
    public class Item
    {
        public string Title { get; set; }
        public string Link { get; set; }
        public string Description { get; set; }
    }

و یک کلاس برای مدیریت منطق برنامه 

 public class SiteManager
    {
        private static List<Feed> _feeds;
        public static List<Feed> Feeds
        {
            get
            {
                if (_feeds == null)
                    _feeds = CreateSites();
                return _feeds;
            }
        }
        private static List<Feed> CreateSites()
        {
            return new List<Feed>() { 
                new Feed(){
                    FeedId = "1",
                    Title = "آخرین تغییرات سایت",
                    Address = "https://www.dntips.ir/rss.xml"
                },
                 new Feed(){
                    FeedId = "2",
                    Title = "مطالب سایت",
                    Address = "https://www.dntips.ir/feeds/posts"
                },
                 new Feed(){
                    FeedId = "3",
                    Title = "نظرات سایت",
                    Address = "https://www.dntips.ir/feeds/comments"
                },
                 new Feed(){
                    FeedId = "4",
                    Title = "خلاصه اشتراک ها",
                    Address = "https://www.dntips.ir/feed/news"
                },
            };
        }

        public static IEnumerable<Item> GetNews(string id)
        {
            XDocument feedXML = XDocument.Load(Feeds.Find(s=> s.FeedId == id).Address);
            var feeds = from feed in feedXML.Descendants("item")
                        select new Item
                        {
                            Title = feed.Element("title").Value,
                            Link = feed.Element("link").Value,
                            Description = feed.Element("description").Value
                        };
            return feeds;
        }

    }

کلاس SiteManager فقط یک لیست از فید‌ها دارد و متدی که با گرفتن شناسه‌ی فید ، یک لیست از آیتم‌های موجود در آن فید ایجاد می‌کند.

حال دو ApiController برای دریافت داده‌ها ایجاد می‌کنیم

public class FeedController : ApiController  
{
        // GET api/<controller>
        public IEnumerable<Feed> Get()
        {
            return SiteManager.Feeds;
        }
    }

public class ItemsController : ApiController
    {
        // GET api/<controller>/5
        public IEnumerable<Item> Get(string id)
        {
            return SiteManager.GetNews(id);
        }
    }

در View پیش‌فرض که Index از کنترلر Home  است،  یک Html ساده برای فرم  صفحه اضافه می‌کنیم 

<div>
    <div>
        <h2>Feeds</h2>
        <ul id="Feeds">
           
        </ul>
    </div>
    <div>
        <h2>Items</h2>
        <p id="FeedItems">
        </p>
    </div>
   
</div>

در المنت Feeds لیست فید‌ها را قرار می‌دهیم و در FeedItems آیتم‌های مربوط به هر فید. حال به سراغ کد‌های سمت کلاینت می‌رویم و به جای جاوا اسکریپت از Saltarelle استفاده می‌کنیم.

کلاس Program را از پروژه Client باز می‌کنیم و متد Main را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:

static void Main()
        {
            jQuery.OnDocumentReady(() => {
                FillFeeds();
            });
        }

بعد از کامپایل شدن، کد #C شارپ بالا به صورت زیر در می‌آید: 

$SaltarelleSample_Client_$Program.$main = function() {
$(function() {
$SaltarelleSample_Client_$Program.$fillFeeds();
});
};
$SaltarelleSample_Client_$Program.$main();

و این همان متد معروف jQuery است که Saltarelle.jQuery برایمان ایجاد کرده است.

متد FillFeeds را به شکل زیر پیاده سازی می‌کنیم

private static void FillFeeds()
        {
            jQuery.Ajax(new jQueryAjaxOptions()
            {
                Url = "/api/feed",
                Type = "GET",
                Success = (d,t,r) => {

                    // Fill 
                    var ul = jQuery.Select("#Feeds");
                    jQuery.Each((List<Feed>)d, (idx,i) => {
                        var li = jQuery.Select("<li>").Text(i.Title).CSS("cursor", "pointer");
                        li.Click(eve => {
                            FillData(i.FeedId);
                        });
                        ul.Append(li);
                    });
                }
            });
        }

آبجکت jQuery، متدی به نام Ajax دارد که یک شی از کلاس jQueryAjaxOptions را به عنوان پارامتر می‌پذیرد. این کلاس کلیه خصوصیات متد Ajax در jQuery را پیاده سازی می‌کند. نکته شیرین آن توانایی نوشتن lambda برای Delegate هاست.

خاصیت Success یک Delegate است که 3 پارامتر ورودی را می‌پذیرد.

public delegate void AjaxRequestCallback(object data, string textStatus, jQueryXmlHttpRequest request);

data همان مقداریست که api باز می‌گرداند که یک لیست از Feed هاست. برای زیبایی کار، من یک کلاس Feed در پروژه Client اضافه می‌کنم که خصوصیاتی مشترک با کلاس اصلی سمت سرور دارد و مقدار برگشی Ajax را به آن تبدیل می‌کنم.

کلاس Feed و Item

 [PreserveMemberCase()]
    public class Feed
    {
        //[ScriptName("FeedId")]
        public string FeedId;

        //[ScriptName("Title")]
        public string Title;

        //[ScriptName("Address")]
        public string Address;

    }

    [PreserveMemberCase()]
    public class Item
    {
        // [ScriptName("Title")]
        public string Title;

        // [ScriptName("Link")]
        public string Link;

        // [ScriptName("Description")]
        public string Description;
    }
Attrubute‌های زیادی در Saltarelle وجود دارند و از آنجایی که کامپایلر اسم فیلد‌ها را camelCase کامپایل می‌کند من برای جلوگیری از آن از PreserveMemberCase  بر روی هر کلاس استفاده کردم. می‌توانید اسم هر فیلد را سفارشی کامپایل نمایید. 
jQuery.Each((List<Feed>)d, (idx,i) => {
                        var li = jQuery.Select("<li>").Text(i.Title).CSS("cursor", "pointer");
                        li.Click(eve => {
                            FillData(i.FeedId);
                        });
                        ul.Append(li);
                    });

به ازای هر آیتمی که در شیء بازگشتی وجود دارد، با استفاد از متد each در jQuery یک li ایجاد می‌کنیم. همان طور که می‌بینید کلیه خواص، به شکل Fluent قابل اضافه شدن می‌باشد. سپس برای li یک رویداد کلیک که در صورت وقوع، متد FillData را با شناسه فید کلیک شده فراخوانی می‌کند و در آخر li را به المنت ul اضافه می‌کنیم.

برای هر کلیک هم مانند مثال بالا api را با شناسه‌ی فید مربوطه فراخوانی کرده و به ازای هر آیتم، یک سطر ایجاد می‌کنیم.

private static void FillData(string p)
        {
            jQuery.Ajax(new jQueryAjaxOptions()
            {
                Url = "/api/items/" + p,
                Type = "GET",
                Success = (d, t, r) => {
                    var content = jQuery.Select("#FeedItems");
                    content.Html("");
                    foreach (var item in (List<Item>)d)
                    {
                        var row = jQuery.Select("<div>").AddClass("row").CSS("direction", "rtl");
                        var link = jQuery.Select("<a>").Attribute("href", item.Link).Text(item.Title);
                        row.Append(link);
                        content.Append(row);
                    }
                }
            });
        }
خروجی برنامه به شکل زیر است: 

در این مثال ما از Saltarelle.jQuery برای استفاده از jQuery.js استفاده نمودیم. library‌های متعددی برای Saltarelle  از قبیل  linq,angular,knockout,jQueryUI,nodeJs ایجاد شده و همچنین قابلیت‌های زیادی برای نوشتن imported library‌های سفارشی نیز وجود دارد. 

مطمئنا استفاده از چنین کامپایلرهایی راه حلی سریع برای رهایی از مشکلات متعدد کد نویسی با جاوا اسکریپت در نرم افزارهای بزرگ مقیاس است. اما مقایسه آنها با ابزارهایی از قبیل typescript احتیاج به زمان و تجربه کافی در این زمینه دارد.

نظرات مطالب
ارسال پارامتر از سی شارپ به مایکروسافت Word
یک نکته‌ی تکمیلی
روش دیگر انجام اینکار بدون نیاز به نصب آفیس و سازگار با نگارش‌های جدیدتر دات نت (خصوصا برای برنامه‌های وب و اجرای بر روی سرور)، استفاده از «Open-XML-SDK » است. یک نمونه مثال آن: « OpenXmlWordHelper »
نظرات مطالب
استخراج متن از فایل‌های PDF توسط iTextSharp
از MuPDF هم استفاده می‌کنه (کد خالص دات نتی نیست و استفاده ازش در برنامه‌های وب مشکل ساز هست؛ نیاز به فول تراست دارد و همچنین 32 بیتی و 64 بیتی آن باید بر اساس نوع سرور لحاظ شود).
نظرات مطالب
اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity
خیر. همینقدر که کاربر برای دفعه‌ی بعدی به توکن خودش دسترسی نداشته باشد، یعنی نمی‌تواند لاگین کند. به همین جهت از session storage می‌توان استفاده کرد. اطلاعات بیشتر در مورد ذخیره سازی سمت کلاینت: «معرفی Local Storage و چند کتابخانه مرتبط» و «ذخیره سازی اطلاعات در مرورگر توسط برنامه‌های Angular»    
مطالب
تغییرات دسترسی به کدها در دات نت 4

دو پروژه‌ی سورس باز XML RPC و Log4Net برای اجرا شدن در برنامه‌های دات نت 4 نیاز به اندکی تغییر در هر دو برنامه‌ی فراخوان و اسمبلی‌های آن‌ها دارند که در ادامه توضیحات مربوطه ارائه خواهند شد.

اگر یک پروژه‌ی جدید دات نت 4 را آغاز کنید و سپس ارجاعی را به یکی از اسمبلی‌های ذکر شده اضافه نمائید، اولین خطایی را که حین استفاده مشاهده خواهید نمود، مورد زیر است:
Could not resolve assembly "System.Web".
The assembly is not in the currently targeted framework ".NETFramework,Version=v4.0,Profile=Client".
Please remove references to assemblies not in the targeted framework or consider retargeting your project.
علت هم اینجا است که در تنظیمات پروژه‌ها‌ی جدید مبتنی بر دات نت 4، پیش فرض Target framework انتخابی توسط VS.NET 2010 از نوع Client profile است؛ که صرفا جهت کاهش حجم دات نت فریم ورک مورد نیاز این نوع برنامه‌ها طراحی شده است. در این پروفایل ساده شده، اسمبلی System.Web وجود ندارد. بنابراین جهت استفاده از کتابخانه‌های XML RPC و یا Log4Net نیاز است تا در خواص پروژه، Target framework را بر روی دات نت فریم ورک 4 کامل قرار داد تا خطای فوق برطرف شود.

خطای دومی که حین کار با کتابخانه‌های XML RPC و یا Log4Net در یک برنامه‌ی دات نت 4 حتما با آن مواجه خواهید شد در ادامه ذکر گردیده است:
Inheritance security rules violated while overriding member:
GetObjectData(System.Runtime.Serialization.SerializationInfo, System.Runtime.Serialization.StreamingContext),
Security accessibility of the overriding method must match the security accessibility of the method being overriden.
متد ISerializable.GetObjectData با ویژگی SecurityCritical در دات نت فریم ورک مزین شده است. با تغییرات امنیتی صورت گرفته در دات نت 4، متدی که این متد را تحریف می‌کند نیز باید با همان سطح دسترسی متد virtual اصلی معرفی گردد و گرنه برنامه اجرا نخواهد شد. البته این مشکل ما نیست؛ مشکل سازندگان کتابخانه‌های ذکر شده است! ولی خوب تا این لحظه برای مثال کتابخانه XML RPC برای دات نت 4 به روز نشده است ولی سورس کامل آن در دسترس است.
برای رفع این مشکل ابتدا سورس این کتابخانه‌ها را دریافت کرده و سپس در فایل AssemblyInfo.cs آن‌ها یک سطر زیر را حذف نموده و پروژه را مجددا کامپایل کنید:
[assembly: AllowPartiallyTrustedCallers]
علت وجود این ویژگی‌ در کتابخانه‌های ذکر شده این است که بتوان از آن‌ها در محیط‌های اصطلاحا partially trusted (برای مثال هر برنامه‌ای که در internet zone یا intranet zone اجرا می‌شود) استفاده کرد. در دات نت 4 با تغییرات انجام شده معنای AllowPartiallyTrustedCallers به security-transparency تغییر کرده است. بنابراین با قید آن یا باید هر جایی که متد GetObjectData ذکر شده در این کتابخانه‌ها تحریف می‌شود، ویژگی SecurityCritical را صریحا اعمال کرد یا اینکه می‌توان AllowPartiallyTrustedCallers را حذف کرده و وظیفه‌ی انجام آن‌را به CLR محول نمود.


برای مطالعه بیشتر:
Using Libraries from Partially Trusted Code
Security Changes in the .NET Framework 4
TypeLoadException based on Security-Transparent Code, Level 2
Making log4net run on .NET 4.0

مطالب
استفاده‌ی گسترده از DateTimeOffset در NET Core.
اگر به سورس‌های ASP.NET Identity نگارش‌های 2 و 3 دقت کنیم، این تفاوت به وضوح قابل مشاهده‌است:
در نگارش 2
public virtual DateTime? LockoutEndDateUtc { get; set; }
در نگارش 3
public virtual DateTimeOffset? LockoutEnd { get; set; }
و در کل، در طراحی تمام قسمت‌ها و اجزای NET Core. بجای استفاده‌ی از DateTime متداول، شاهد استفاده‌ی گسترده‌ای از DateTimeOffset هستیم که از زمان ارائه‌ی NET 3.5. معرفی شده‌است. چرا؟


مشکل ساختار DateTime چیست؟

تمام کسانیکه مدتی با NET Framework. کار کرده‌اند، قطعا از ساختار DateTime برای ذخیره سازی اطلاعاتی زمانی محلی استفاده کرد‌ه‌اند. اما مشکل DateTime چیست؟
فرض کنید در حال استفاده‌ی از یک وب سرویس قرار گرفته‌ی در یک منطقه‌ی زمانی غربی هستید و این وب سرویس تاریخ تولد افراد را با یک چنین فرمتی ارائه می‌دهد:
 2012-03-01 00:00:00-05:00
در این حالت برای استفاده‌ی متداول از این زمان می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
 var dateString = "2012-03-01 00:00:00-05:00";
var birthDay = DateTime.Parse(dateString);
هرچند این عملیات ساده به نظر می‌رسد، اما با توجه به قرارگیری سرور برنامه در یک منطقه‌ی زمانی دیگر، زمان پردازش شده به صورت ذیل خواهد بود:
 2012-02-29 11:00:00 PM
اتفاقی که رخ داده‌است، تبدیل DateTime رسیده به زمان محلی سرور است و در این حالت تاریخ تولد شخص از یکم ماه، به 29 ام ماه قبل تغییر کرده‌است. علت آن هم وجود 05:00 یا offset (فاصله‌ی با UTC) در تاریخ ارائه شده‌است.
چگونه می‌توان offset را در تاریخ ذکر کرد، اما از تبدیل آن به زمان محلی جلوگیری کرد؟ این مورد جایی‌است که ساختار DateTimeOffset بکار خواهد آمد.


DateTimeOffset و ذخیره‌ی DateTime به همراه Offset

ساختار کلی DateTimeOffset بسیار واضح بوده و تشکیل شده‌است از Date + Time + Offset. اهمیت آن نیز به ذخیره سازی اطلاعات منطقه‌ی زمانی، در قسمت Offset ساختار ارائه شده بر می‌گردد. ساختار DateTimeOffset در بسیاری از موارد با DateTime متداول یکسان است و تفاوت‌های آن شامل خواص اضافی ذیل هستند:
- DateTime: قسمت DateTime مقدار را بدون توجه به offset باز می‌گرداند (به زمان محلی تبدیل نخواهد شد).
- LocalDateTime: قسمت DateTime را با توجه به منطقه زمانی سروری که برنامه بر روی آن اجرا می‌شود، بر می‌گرداند.
- Offset: فاصله‌ی زمانی با UTC را بیان می‌کند. یک TimeSpan است که فاصله‌ی با UTC را بیان می‌کند.
- UtcDateTime: قسمت DateTime را با توجه به UTC time ارائه می‌کند.

در این ساختار خواص Now و UtcNow نیز یک DateTimeOffset را باز می‌گردانند.


چه زمانی از DateTime و چه زمانی از DateTimeOffset استفاده کنیم؟

اگر هدف شما ذخیره سازی اطلاعات زمانی محلی (جایی که سرور برنامه قرار دارد) است، از DateTime استفاده کنید. اما اگر می‌خواهید مقادیر زمانی را در مناطق زمانی دیگری نیز مورد استفاده قرار دهید و علاقمندید که قسمت TimeZone این اطلاعات نیز حفظ شود، از DateTimeOffset استفاده نمائید.

در این حالت روش پردازش صحیح مثال ابتدای بحث به صورت ذیل خواهد بود:
 string birthDay = "2012-03-01 00:00:00-05:00";
var dtOffset = DateTimeOffset.Parse(birthDay);
و در اینجا اگر علاقمند به مقایسه‌ی این مقدار با یک زمان محلی هستیم، می‌توان از خاصیت Date آن استفاده کرد:
 var theDay = dtOffset.Date;
مطابق توصیه‌ی تیم BCL، استفاده از DateTimeOffset روش ترجیح داده شده‌ی برای ذخیره سازی اطلاعات اکثر سناریوهای زمانی است.


SQL Server و پشتیبانی از DateTimeOffset

ساختار داده‌ای datetime در SQL Server نیز اطلاعات منطقه‌ی زمانی را ذخیره نمی‌کند و درصورت بازیابی آن در برنامه، این زمان، به زمان محلی تبدیل خواهد شد. برای رفع این مشکل، از زمان ارائه‌ی SQL Server 2008، ساختار DateTimeOffset نیز به نوع‌های داده‌آی SQL Server اضافه شده‌است:


این ساختار، اطلاعات +00:00 timezone را نیز ذخیره می‌کند.


مشکلات نوع datetime در بانک‌های اطلاعاتی برای ذخیره سازی اطلاعات UTC در آن‌ها

یکی از روش‌های توصیه شده‌ی جهت ذخیره سازی اطلاعات زمانی در بانک‌های اطلاعاتی، استفاد‌ه‌ی از DateTime.UtcNow است. اما زمانیکه از DateTime.UtcNow برای ذخیره سازی اطلاعاتی زمانی استفاده می‌کنیم، به معنای دریافت زمان محلی بر اساس و نسبت به UTC است. در این حالت هنگامیکه آن‌را از یک فیلد datetime بانک اطلاعاتی بازیابی می‌کنیم، از نوع Unspecified خواهد بود (DateTimeKind.Unspecified) و به صورت خودکار به DateTimeKind.Local ترجمه می‌شود. یعنی مقدار آن مجددا به زمان محلی شیفت پیدا خواهد کرد چون نوع datetime بانک اطلاعاتی درکی از DateTimeKind و منطقه‌ی زمانی ندارد.
به همین جهت روش بازیابی صحیح این زمان UTC، نیاز به قید صریح DateTimeKind.Utc را خواهد داشت:
public static class SqlDataReaderExtensions
{
   public static DateTime GetDateTimeUtc(this SqlDataReader reader, string name)
   {
      int fieldOrdinal = reader.GetOrdinal(name);
      DateTime unspecified = reader.GetDateTime(fieldOrdinal);
      return DateTime.SpecifyKind(unspecified, DateTimeKind.Utc);
   }
}
اما اگر نوع فیلد را DateTimeOffset قرار دهیم و از DateTimeOffset.UTCNow برای ذخیره سازی اطلاعات زمانی استفاده کنیم، SqlDataReader بدون نیاز به تبدیلات فوق، قادر است اطلاعات آن‌را به نحو صحیحی دریافت و پردازش کند.


خلاصه‌ی بحث

اگر برنامه‌ی وب شما امروز در یک سرور در اروپا هاست می‌شود و سال بعد در یک سرور کانادایی، استفاده‌ی DateTime.UtcNow کمک زیادی به برنامه نکرده و خروجی SQL Server در این حالت DateTimeKind.Unspecified است و این زمان مجددا بر اساس محل سرور جدید و تنظیمات منطقه‌ی زمانی آن، به حالت DateTimeKind.Local شیفت داده می‌شود که الزاما خروجی صحیحی را به همراه نخواهد داشت و یا اگر قرار است از وب سرویس شما در مناطق زمانی مختلفی استفاده کنند نیز DateTime.UtcNow انتخاب مناسبی نیست. جهت درج فاصله‌ی صحیح با UTC و ذخیره سازی آن در بانک اطلاعاتی، روش توصیه شده، استفاده از نوع DateTimeOffset است و در این حالت دیگر SQL Server اطلاعات را با فرمت زمانی Unspecified بازگشت نمی‌دهد و در سمت کلاینت نیازی به تبدیلات خاصی نخواهد بود.
مطالب
React 16x - قسمت 16 - مسیریابی - بخش 2 - پارامترهای مسیریابی
در قسمت قبل، نحوه‌ی برپایی و تنظیمات اولیه‌ی کتابخانه‌ی مسیریابی react-router-dom را بررسی کردیم. در ادامه نحوه‌ی دریافت پارامترهای مسیریابی و سایر جزئیات این کتابخانه را مرور می‌کنیم.


دریافت پارامترهای مسیریابی

گاهی از اوقات نیاز به ارسال پارامترهایی به مسیریابی‌های تعریف شده‌است. برای مثال در لیست محصولات تعریف شده، بسته به انتخاب هر کدام، باید id متناظری نیز در URL نهایی ظاهر شود. به این Id، یک Route parameter گفته می‌شود. برای پیاده سازی این نیازمندی به صورت زیر عمل می‌کنیم:
در فایل app.js، یک مسیریابی جدید را برای نمایش جزئیات یک محصول اضافه می‌کنیم:
import ProductDetails from "./components/productDetails";
// ...
class App extends Component {
  render() {
    return (
      <div>
        <NavBar />
        <div className="container">
          <Switch>
            <Route path="/products/:id" component={ProductDetails} />
            <Route
              path="/products"
              render={props => (
                <Products param1="123" param2="456" {...props} />
              )}
            />
            <Route path="/posts/:year/:month" component={Posts} />
            <Route path="/admin" component={Dashboard} />
            <Route path="/" component={Home} />
          </Switch>
        </div>
      </div>
    );
  }
}
در اینجا برای تعریف یک پارامتر مسیریابی، آن‌را با : شروع می‌کنیم؛ مانند id:، در مسیریابی جدید فوق. البته امکان تعریف چندین پارامتر هم در اینجا وجود دارد؛ مانند تعریف پارامترهای سال و ماه برای مسیریابی مطالب. به علاوه چون این نوع مسیریابی‌ها ویژه‌تر هستند، باید در ابتدا قرارگیرند. برای مثال اگر مسیریابی products/ را در اول لیست قرار دهیم، دیگر کار به انتخاب products/:id/ نخواهد رسید.

کامپوننت جدید src\components\productDetails.jsx نیز به صورت زیر تعریف شده‌است:
import React, { Component } from "react";

class ProductDetails extends Component {
  handleSave = () => {
    // Navigate to /products
  };

  render() {
    return (
      <div>
        <h1>Product Details - </h1>
        <button className="btn btn-primary" onClick={this.handleSave}>
      </div>
    );
  }
}

export default ProductDetails;
پس از این تغییرات و ذخیره سازی برنامه، با بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، ابتدا صفحه‌ی products را از منوی راهبری سایت انتخاب کرده و سپس بر روی یکی از محصولات لیست شده کلیک می‌کنیم. سپس در افزونه‌ی react developer tools، کامپوننت نمایش داده شده‌ی ProductDetails را انتخاب می‌کنیم:


در اینجا با گشودن اطلاعات خاصیت match تزریق شده‌ی به کامپوننت ProductDetails، می‌توان اطلاعاتی مانند پارامترهای دریافتی مسیریابی را دقیقا مشاهده کرد. برای مثال در این تصویر id=1 از URL بالای صفحه که به http://localhost:3000/products/1 تنظیم شده‌است، دریافت می‌شود.
بنابراین امکان خواندن اطلاعات پارامترهای مسیریابی، توسط شیء match تزریق شده‌ی به یک کامپوننت وجود دارد. به همین جهت کامپوننت ProductDetails را ویرایش کرده و المان h1 آن‌را جهت نمایش id محصول به صورت زیر تغییر می‌دهیم که در آن شیء match.params، از props کامپوننت تامین می‌شود:
<h1>Product Details - {this.props.match.params.id} </h1>

برای آزمایش آن مجددا از صفحه‌ی products شروع کرده و بر روی لینک یکی از محصولات، کلیک کنید. در اینجا هرچند id محصول به درستی نمایش داده می‌شود، اما ... نمایش جزئیات آن به همراه بارگذاری کامل و مجدد صفحه‌ی آن است که از حالت SPA خارج شده‌است. برای رفع این مشکل به کامپوننت products مراجعه کرده و anchor‌های تعریف شده را همانطور که در قسمت قبل نیز بررسی کردیم، تبدیل به کامپوننت Link می‌کنیم.
از حالت قبلی:
{this.state.products.map(product => (
  <li key={product.id}>
    <a href={`/products/${product.id}`}>{product.name}</a>
  </li>
))}
به حالت جدید:
import { Link } from "react-router-dom";
// ...

<Link to={`/products/${product.id}`}>{product.name}</Link>
با این تغییر دیگر در حین نمایش یک کامپوننت، بارگذاری کامل صفحه رخ نمی‌دهد.


پارامترهای اختیاری مسیریابی

به تعریف مسیریابی زیر، دو پارامتر سال و ماه، اضافه شده‌اند:
<Route path="/posts/:year/:month" component={Posts} />
و برای مثال اگر بر روی لینک posts در منوی راهبری کلیک کنیم، آدرسی مانند http://localhost:3000/posts/2018/06 ایجاد شده و سپس کامپوننت Posts رندر می‌شود. حال اگر پارامتر ماه را حذف کنیم http://localhost:3000/posts/2018 چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ در این حالت برنامه کامپوننت Home را نمایش خواهد داد. علت اینجا است که پارامترهای تعریف شده‌ی در مسیریابی، به صورت پیش‌فرض اجباری هستند. به همین جهت URL وارد شده، چون با الگوی تعریفی Route فوق بدلیل نداشتن قسمت ماه، انطباق نیافته و تنها مسیریابی / که کامپوننت Home را نمایش می‌دهد، با آن تطابق یافته‌است.
برای رفع این مشکل می‌توان با اضافه کردن یک ? به هر پارامتر، پارامترهای تعریف شده را اختیاری کرد:
<Route path="/posts/:year?/:month?" component={Posts} />
در regexهای جاوا اسکریپتی زمانیکه یک ? را به یک عبارت باقاعده اضافه می‌کنیم، یعنی آن عبارت اختیاری است.

با این تغییرات اگر مجددا آدرس http://localhost:3000/posts/2018 را درخواست کنیم، کامپوننت Posts بجای کامپوننت Home نمایش داده می‌شود.

اکنون کامپوننت Posts را به صورت زیر تغییر می‌دهیم تا پارامترهای مسیریابی را نیز درج کند:
import React from "react";

const Posts = ({ match }) => {
  return (
    <div>
      <h1>Posts</h1>
      Year: {match.params.year} , Month: {match.params.month}
    </div>
  );
};

export default Posts;
پارامتر ({ match }) در اینجا به این معنا است که شیء props ارسالی به آن، توسط Object Destructuring تجزیه شده و خاصیت match آن در اینجا به صورت یک پارامتر در اختیار کامپوننت بدون حالت تابعی قرار گرفته‌است.

پس از ذخیره سازی این تغییرات و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، اگر آدرس http://localhost:3000/posts/2018/1 را وارد کنیم، خروجی زیر حاصل می‌شود:



کار با پارامترهای کوئری استرینگ‌های مسیریابی

پارامترهای اختیاری، جزو قابلیت‌هایی هستند که باید تا حد ممکن از بکارگیری آن‌ها اجتناب و آن‌ها را با کوئری استرینگ‌ها تعریف کرد. کوئری استرینگ‌ها با یک ? در انتهای URL شروع می‌شوند و می‌توانند چندین پارامتر را داشته باشند؛ مانند: http://localhost:3000/posts?sortBy=newest&approved=true و یا حتی می‌توان آن‌ها را با پارامترهای اختیاری نیز ترکیب کرد مانند: http://localhost:3000/posts/2018/05?sortBy=newest&approved=true
برای استخراج کوئری استرینگ‌ها در برنامه‌های React باید از شیء location استفاده کرد:


در اینجا مقدار خاصیت search، کل قسمت کوئری استرینگ‌ها را به همراه دارد. البته ما قصد پردازش آن‌را به صورت دستی نداریم. به همین جهت از کتابخانه‌ی زیر برای انجام اینکار استفاده خواهیم کرد:
> npm i query-string --save
پس از نصب کتابخانه‌ی بسیار معروف query-string، به کامپوننت Posts مراجعه کرده و تغییرات زیر را اعمال می‌کنیم:
import queryString from "query-string";

const Posts = ({ match, location }) => {
  const result = queryString.parse(location.search);
  console.log(result);
  // ...
- پیشتر ذکر پارامتر ({ match }) را بررسی کردیم. در اینجا خاصیت location نیز به آن اضافه شده‌است تا پس از Object Destructuring شیء props ارسالی به کامپوننت، بتوان به مقدار شیء location نیز دسترسی یافت.
- سپس شیء queryString را از ماژول مرتبط، import می‌کنیم. در ادامه به کمک متد parse آن، می‌توان location.search را آنالیز کرد که خروجی آن، یک شیء جاوا اسکریپتی به صورت زیر است:
{approved: "true", sortBy: "newest"}
بنابراین در اینجا هم می‌توان توسط Object Destructuring، به این خواص دسترسی یافت:
 const { approved, sortBy } = queryString.parse(location.search);

یک نکته: باید دقت داشت که کتابخانه‌ی query-string، همیشه مقادیر خواص را رشته‌ای بازگشت می‌دهد؛ حتی اگر عدد باشند.


مدیریت مسیرهای نامعتبر درخواستی

فرض کنید کاربری آدرس غیرمعتبر http://localhost:3000/xyz را که هیچ نوع مسیریابی را برای آن تعریف نکرده‌ایم، درخواست می‌کند. در این حالت برنامه کامپوننت home را رندر می‌کند که مرتبط است با تعاریف مسیریابی برنامه در فایل app.js. تنها path تعریف شده‌ای که با این آدرس تطابق پیدا می‌کند، / متناظر با کامپوننت home است.
بجای این رفتار پیش‌فرض، مایل هستیم که کاربر به یک صفحه‌ی سفارشی «پیدا نشد» هدایت شود. به همین جهت ابتدا کامپوننت جدید تابعی بدون حالت src\components\notFound.jsx را با محتوای زیر ایجاد می‌کنیم:
import React from "react";

const NotFound = () => {
  return <h1>Not Found</h1>;
};

export default NotFound;
سپس ابتدا به مسیریابی /، ویژگی exact را هم اضافه می‌کنیم تا دیگر بجز ریشه‌ی سایت، به مسیر دیگری پاسخ ندهد:
<Route path="/" exact component={Home} />
اکنون اگر مجددا مسیر xyz را درخواست کنیم، فقط کامپوننت NavBar در صفحه ظاهر می‌شود. برای بهبود این وضعیت و نمایش کامپوننت NotFound، مراحل زیر را طی می‌کنیم:
- ابتدا شیء Redirect را از react-router-dom باید import کنیم.
- همچنین import کامپوننت NotFound نیز باید ذکر شود.
- سپس پیش از مسیریابی کلی /، مسیریابی جدید not-found را که به کامپوننت NotFound اشاره می‌کند، اضافه می‌کنیم.
- اکنون در انتهای Switch تعریف شده (جائی که دیگر هیچ مسیریابی تعریف شده‌ای، با مسیر درخواستی کاربر، تطابق نداشته)، باید کامپوننت Redirect را جهت هدایت به این مسیریابی جدید، تعریف کرد:
import { Redirect, Route, Switch } from "react-router-dom";
//...
import NotFound from "./components/notFound";
//...

class App extends Component {
  render() {
    return (
      <div>
        <NavBar />
        <div className="container">
          <Switch>
            //...
            <Route path="/not-found" component={NotFound} />
            <Route path="/" exact component={Home} />
            <Redirect to="/not-found" />
          </Switch>
        </div>
      </div>
    );
  }
}
پس از این تغییرات، اگر آدرس نامعتبر http://localhost:3000/xyz درخواست شود، بلافاصله به آدرس http://localhost:3000/not-found هدایت می‌شویم.

کاربرد دیگر کامپوننت Redirect، هدایت کاربران از یک آدرس قدیمی، به یک آدرس جدید است که نحوه‌ی تعریف آن به صورت زیر می‌باشد:
<Redirect from="/messages" to="/posts" />
با این تنظیم اگر کاربری مسیر http://localhost:3000/messages را درخواست دهد، به صورت خودکار به http://localhost:3000/posts هدایت خواهد شد.


هدایت کاربران به آدرس‌های مختلف با برنامه نویسی

گاهی از اوقات پس از تکمیل فرمی و یا کلیک بر روی دکمه‌ای، می‌خواهیم کاربر را به آدرس خاصی هدایت کنیم. برای مثال در برنامه‌ی جاری می‌خواهیم زمانیکه کاربری صفحه‌ی جزئیات یک محصول را مشاهده و بر روی دکمه‌ی فرضی Save کلیک کرد، دوباره به همان صفحه‌ی لیست محصولات هدایت شود؛ برای این منظور از شیء history استفاده خواهیم کرد:


در اینجا متدها و خواص شیء history را مشاهده می‌کنید. برای نمونه توسط متد push آن می‌توان آدرس جدیدی را به تاریخچه‌ی آدرس‌های مرور شده‌ی توسط کاربر، اضافه کرد و کاربر را با برنامه نویسی، به صفحه‌ی جدیدی هدایت نمود:
class ProductDetails extends Component {
  handleSave = () => {
    // Navigate to /products
    this.props.history.push("/products");
  };

یک نکته: اگر به تصویر دقت کنید، متد replace هم در اینجا قابل استفاده است. متد push با افزودن رکوردی به تاریخچه‌ی آدرس‌های مرور شده‌ی در مرورگر، امکان بازگشت به محل قبلی را با کلیک بر روی دکمه‌ی back مرورگر، فراهم می‌کند؛ اما replace تنها رکورد آدرس جاری را در تاریخچه‌ی مرورگر به روز رسانی می‌کند. یعنی از داشتن تاریخچه محروم خواهیم شد. عمده‌ی کاربرد این متد، در صفحات لاگین است؛ زمانیکه کاربر به سیستم وارد می‌شود و به صفحه‌ی جدیدی مراجعه می‌کند، با کلیک بر روی دکمه‌ی back، دوباره نمی‌خواهیم او را به صفحه‌ی لاگین هدایت کنیم.


تعریف مسیریابی‌های تو در تو


قصد داریم به صفحه‌ی admin، دو لینک جدید به مطالب و کاربران ادمین را اضافه کنیم، به نحوی که با کلیک بر روی هر کدام، محتوای هر صفحه‌ی متناظر، در همینجا نمایش داده شود (تصویر فوق). به عبارتی در حال حاضر، مسیریابی تعریف شده، جهت مدیریت لینک‌های NavBar بالای صفحه کار می‌کند. اکنون می‌خواهیم مسیریابی دیگری را داخل آن برای پوشش منوی کنار صفحه‌ی ادمین اضافه کنیم. به اینکار، تعریف مسیریابی‌های تو در تو گفته می‌شود و پیاده سازی آن توسط کامپوننت react-router-dom بسیار ساده‌است و شامل این موارد می‌شود:
- ابتدا مسیریابی‌های جدید را همینجا داخل کامپوننت src\components\admin\dashboard.jsx تعریف می‌کنیم:
const Dashboard = ({ match }) => {
  return (
    <div>
      <h1>Admin Dashboard</h1>
      <div className="row">
        <div className="col-3">
          <SideBar />
        </div>
        <div className="col">
          <Route path="/admin/users" component={Users} />
          <Route path="/admin/posts" component={Posts} />
        </div>
      </div>
    </div>
  );
};
در اینجا محتوای کامپوننت بدون حالت تابعی Dashboard را ملاحظه می‌کنید که از یک کامپوننت منوی SideBar و سپس در ستونی دیگر، از 2 کامپوننت Route تشکیل شده‌است که بر اساس URL رسیده، سبب رندر کامپوننت‌های جدید Users و Posts خواهند شد.
تنها نکته‌ی جدید آن، امکان درج کامپوننت Route در قسمت‌های مختلف برنامه، خارج از app.js می‌باشد و این امکان محدود به app.js نیست. در این حالت اگر مسیر /admin/posts توسط کاربر وارد شد، دقیقا در همان محلی که کامپوننت Route درج شده‌است، کامپوننت متناظر با این مسیر یعنی کامپوننت Posts، رندر می‌شود.

در ادامه محتوای این کامپوننت‌های جدید را نیز ملاحظه می‌کنید:
محتوای کامپوننت src\components\admin\sidebar.jsx
import React from "react";
import { Link } from "react-router-dom";

const SideBar = () => {
  return (
    <ul className="list-group">
      <li className="list-group-item">
        <Link to="/admin/posts">Posts</Link>
      </li>
      <li className="list-group-item">
        <Link to="/admin/users">Users</Link>
      </li>
    </ul>
  );
};

export default SideBar;

محتوای کامپوننت src\components\admin\users.jsx
import React from "react";

const Users = () => {
  return <h1>Admin Users</h1>;
};

export default Users;

محتوای کامپوننت src\components\admin\posts.jsx
import React from "react";

const Posts = () => {
  return (
    <div>
      <h1>Admin Posts</h1>
    </div>
  );
};

export default Posts;


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-15-part-02.zip