مطالب
شروع کار با webpack - قسمت سوم
در مطلب قبلی با فایل‌های پیکربندی وبپک، وب سرور وبپک، لودر‌ها و ... آشنا شدیم .


استفاده از preLoader‌ها در وبپک 
پیش‌تر با Loader‌ها آشنا شدیم و دلیل استفاده‌ی از آنها نیز ذکر و Loader تایپ اسکریپت را نیز نصب کرده و با استفاده از آن فایل‌های پروژه را ترنسپایل کردیم. اما ممکن است که همه‌ی کارها در استفاده از یک Loader خلاصه نشوند. ممکن است بخواهید از یک ابزار Linting مانند jsHint  قبل از اجرای Loader ها بهره ببرید و این دقیقا کاری است که به preLoader‌ها سپرده می‌شود. به عنوان مثال پیش لودر jsHint را نصب خواهیم کرد. اضافه کردن preLoader‌ها در فایل پیکربندی وبپک تفاوتی با Loader‌ها نخواهد داشت و دارای همان قسمت‌هایی است که برای Loader‌ها تعریف کردیم.
پیش از هر کاری ابتدا jsHint را نصب کرده و سپس loader آن را نیز نصب می‌کنیم. دستورات مورد نیاز، در ادامه آورده شده اند:
npm install -D jsHint jsHint-loader
سپس در ادامه به فایل پیکربندی وبپک مراجعه کرده و قسمت preLoader را به آن اضافه می‌کنیم:
module.exports = {
    entry:['./shared.js','./main.ts']
    ,output:{
        filename:'bundle.js'
    }
    ,watch :true
    ,module:{
        preLoaders:[
            {
                test:/\.js$/
                ,exclude:/node_modules/
                ,loader:'jshint-loader'
            }
        ],
        loaders:[
            {
                test:/\.ts$/
                ,exclude:/node_modules/
                ,loader:'ts-loader'
            }
        ]
    }
    
}

حال وب سرور وبپک را اجرا می‌کنیم. در خط فرمان نتیجه‌ی اجرا شدن jsHint در تصویر قابل مشاهده است که از دو فایل پروژه ایراد گرفته است:


همچنین برای تکمیل قابل ذکر است که وبپک دارای postLoaders نیز می‌باشد که پس از Loader‌های اصلی اجرا می‌شوند.
لیست کاملی از Loader‌ها را می‌توانید در اینجا مشاهده کنید .تمامی لودرهای وبپک

Minify کردن باندل‌ها با استفاده از وبپک

در صورتی که باندل ساخته شده تا به اینجای کار را باز کرده باشید، مشاهده کرده‌اید که باندل ساخته شده Minify شده نیست. ساده‌ترین روش جهت Minify کردن باندل ساخته شده در هنگام فراخوانی وبپک با استفاده از یک پرچم در خط فرمان می‌باشد. دستور مورد نیاز در ادامه آورده شده است.
// در حالتی که به صورت محلی وبپک نصب شده است
npm run webpack -- -p
// درحالتی که وبپک به صورت سراسری اجرا می‌شود
webpack -p
حال در صورتی که به باندل ساخته شده مراجعه کنید، باندل در حالت Minify شده قرار دارد.

اضافه کردن فایل پیکربندی مخصوص بیلد‌های اصلی پروژه

قطعا شما نیز در حین توسعه‌ی پروژه از دستورات لاگ یا اندازه گیری زمان اجرای یک قطعه کد و ... استفاده می‌کنید و حضور این کد‌ها در باندل نهایی دلیلی ندارد. یک راهکار این است که کدهایی را که فقط جهت توسعه‌ی پروژه و دیباگ بودند و سودی در نتیجه‌ی نهایی ندارند، به صورت دستی پاک کنیم و در صورتی که حجم این طور دستورات بالا باشند، قطعا کار جالبی نخواهد بود و همچنین حذف کلی این دستورات نیز در ادامه برای برگشت به پروژه ممکن است مشکل زا باشد.
راهکاری که با وبپک می‌توان پیش گرفت این است که از یک Loader جهت بیلد‌های اصلی استفاده کرده و مثلن تمامی کامنت‌ها و دستورات لاگ کننده و ... را از بیلد نهایی حذف کنیم. جهت اینکار یک فایل پیکربندی مخصوص را به بیلدهای اصلی به پروژه اضافه می‌کنیم و اسم فایل را webpack.prod.config.js می‌گذاریم.
قدم بعدی نصب یک loader می‌باشد که وظیفه‌ی حذف مواردی را دارد که برای آن مشخص خواهیم کرد. این لودر strip-loader نام دارد و با دستور زیر آن را در پروژه اضافه می‌کنیم.
npm install -D strip-loader
سپس وارد فایل پیکربندی که فقط جهت تولید باندل‌های اصلی پروژه ایجاد کرده‌ایم (webpack.prod.config.js) می‌شویم و کد‌های زیر را وارد می‌کنیم.
// webpack.prod.config.js
 //تنظیمات قبلی را می‌خوانیم
var devConfig = require("./webpack.config.js");
// لودری که وظیفه‌ی حذف کردن دارد را وارد می‌کنیم
var stripLoader = require("strip-loader");

// مانند قبل یک آبجکت با موارد مورد نظر برای لودر می‌سازیم
var stripLoaderConfig = {
    test:[/\.js$/,/\.ts$/],
    exclude :/node_modules/
    ,loader:stripLoader.loader("console.log")
}

// اضافه کردن به لیست لودرهای قبلی
devConfig.module.loaders.push(stripLoaderConfig);

// و در آخر اکسپورت کردن تنظیمات جدید وقبلی
module.exports = devConfig;
در توضیح کد‌های بالا در خط اول ابتدا فایل پیکربندی را که در توسعه‌ی عادی پروژه استفاده می‌شد، می‌خوانیم و در آبجکتی با نام devConfig ذخیره می‌کنیم. مزیت اینکار این می‌باشد که از تعریف تنظیمات تکراری و مورد نیاز جلوگیری می‌کند (نکته : اگر بخاطر داشته باشید در مطلب قبلی ذکر شد که فایل‌های پیکربندی در فرمت commonjs می‌باشند و در نتیجه امکان وارد کردن آنها با استفاده از تابع require امکان پذیر است).
خط بعدی نیز loader ی که وظیفه‌ی حذف موارد مورد نظر ما را دارد وارد می‌کنیم و در ادامه یک آبجکت را با تعاریفی که قبلن از لودر‌ها داشتیم می‌سازیم. تنها نکته در قسمت تعریف اسم لودر می‌باشد.
loader:stripLoader.loader("console.log")
در کد بالا مواردی را که مورد نیاز است از سورس اصلی در سورس نهایی حذف شود، به لودر معرفی می‌کنیم. در اینجا تمامی دستوراتی که شامل console.log می‌شوند از بیلد نهایی باندل حذف خواهند شد.
تنها مرحله‌ی باقی مانده، فراخوانی وبپک با استفاده از فایل پیکربندی جدید می‌باشد. برای اینکار با استفاده از پرچم config محل فایل جدید پیکربندی را به وبپک معرفی می‌کنیم تا از فایل پیکربندی پیش فرض قبلی استفاده نکند.
// در حالتی که وبپک به صورت محلی نصب شده است
npm run webpack -- --config webpack.prod.config.js -p
// در حالتی که وبپک به صورت سراسری نصب شده باشد
webpack --config webpack.prod.config.js -p
پس از اجرای این دستور و باز کردن صفحه‌ی index.html خواهید دید که پیغامی در کنسول مرورگر ظاهر نخواهد شد و دستورات console.log همگی حذف شده‌اند.
توجه داشته باشید که اگر برای ساخت باندل از وبپک استفاده کرده‌اید، برای میزبانی فایل‌های پروژه از وب سرور وبپک استفاده نکنید و از وب سروری دیگر (مانند http-server یا IIS و ...) استفاده کنید؛ چرا که باندل توسط وب سرور وبپک دوباره ساخته می‌شود و تغییرات از بین می‌روند. در صورتی که می‌خواهید از وب سرور وبپک برای میزبانی بیلد نهایی پروژه نیز استفاده کنید، فایل پیکربندی بیلد نهایی را نیز به وب سرور وبپک با استفاده از دستور زیر معرفی کنید:
// زمانی که وبپک به صورت محلی در پروژه نصب شده است
npm run webpackserver -- --config webpack.prod.config.js  -p
//در حالتی که وبپک به صورت گلوبال ( سراسری ) نصب می‌باشد
webpack-dev-server --config webpack.prod.config.js  -p

مدیریت فایل و فولدرها با استفاده وبپک
تا به اینجای کار اگر به ساختار چینش فایل‌ها در پروژه دقت کنید خواهید دید که همگی فایل‌ها در مسیر اصلی پروژه قرار دارند و این روش مناسبی برای مدیریت فایل‌ها و فولدرها در پروژه‌های واقعی و بزرگ نیست. در ادامه قصد داریم این مسئله را حل کرده و ساختار مشخصی را برای محل قرارگیری فایل‌های پروژه با کمک وبپک ایجاد کنیم.
در اولین قدم فولدری را برای اسکریپت‌ها با نام js ایجاد کرده و اسکریپت‌ها را به این فولدر انتقال می‌دهیم.
در قدم دوم برای فایل‌های استاتیک پروژه مانند صفحات html و ... فولدر دیگری را با نام assets ایجاد می‌کنیم و این گونه فایل‌ها را در آن قرار خواهیم داد.
تا اینجای کار در صورتی که وبپک را اجرا کنید، مسیرهای جدید را پیدا نخواهد کرد و دچار خطا خواهد شد. پس به فایل پیکربندی ( webpack.config.js ) مراجعه کرده و وبپک را از ساختار جدید پروژه خبردار می‌کنیم.
// new webpack.config.js file
//ماژول توکار نود جی اس
var path = require("path");

module.exports = {
    // مشخص کردن زمینه برای فایل‌های ورودی
    context:path.resolve("js"),
    entry:['./shared.js','./main.ts']
    ,output:{
       // مشخص کردن محل قرارگیری باندل ساخته شده
        path:path.resolve("build/js"),
      // درخواست از سمت چه مسیری برای باندل خواهد آمد ؟
        publicPath:"assets/js",
        filename:'bundle.js'
    }
    ,
    devServer:{
        //راهنمایی برای وب سرور جهت اینکه فایل‌ها را از چه محلی سرو کند
        contentBase:"assets"
    }

    ,watch :true
    ,module:{
        
        loaders:[
            {
                test:/\.ts$/
                ,exclude:/node_modules/
                ,loader:'ts-loader'
            }
        ]
    }
    
}
در خط اول فایل پیکربندی جدید، ماژول توکار path از نود جی اس را وارد می‌کنیم و سپس کلید جدیدی را به تنظیمات وبپک با نام context اضافه می‌کنیم که زمینه‌ی فایل‌های ورودی را مشخص خواهد کرد. قبلا ذکر شد که فولدری با نام js را ساخته و اسکریپت‌ها را در آن قرار می‌دهیم. پس با کمک ماژول path این مسیر را به وبپک معرفی می‌کنیم.
context:path.resolve("js")
تغییر بعدی را در تنظیمات برای ساخت باندل داریم که مشخص کردن مسیر قرارگیری جدید باندل می‌باشد که با کلید جدیدی با نام path، مسیر قرارگیری باندل پس از ساخته شدن را به وبپک اطلاع می‌دهیم و در ادامه کلید دیگری با نام publicPath اضافه شده که راهنمایی برای وب سرور وبپک می‌باشد تا با استفاده از آن درخواست‌هایی که به مسیر مشخص شده می‌آیند، از مسیری که در کلید path نامیده شده سرو شوند.
// تغییرات در شی output
// این کلید جدید مسیر قرار گیری جدید باندل را به وبپک اطلاع می‌دهد
path:path.resolve("build/js"),
//  راهنما برای وب سرور وبپک جهت میزبانی مسیر زیر از کلید بالا
publicPath:"assets/js",
آخرین تغییر در فایل پیکربندی، مربوط به اضافه شدن آبجکت جدید devServer می‌باشد که در آن کلیدی اضافه شده که مسیر اصلی فایل‌های میزبانی شده را اعلام می‌کند. به طور مثال فایل html اصلی پروژه را بالاتر اشاره کردیم که در این مسیر قرار می‌دهیم.
در نهایت وارد فایل index.html می‌شویم و مسیر جدید باندل را به آن معرفی میکنیم.
//index.html

<html>
    <head>
        first part of webpack tut!
    </head>
    <body>
        <h1>webpack is awesome !</h1>
        <script src="assets/js/bundle.js"></script>
    </body>
</html>
قابل مشاهده است که مسیر باندل ذکر شده در اینجا وجود خارجی ندارد و وبپک آن را با کمک تنظیماتش، به صورت پویا پیدا خواهد کرد. در تصویر زیر سعی بر روشن‌تر شدن این مسئله شده است.


حال با اجرا کردن وب سرور وبپک می‌توان مشاهده کرد که مسیرهای جدید، بدون مشکل توسط وبپک پیدا شده و فایل‌ها سرو می‌شوند. قابل توجه است که این نوع چینش پروژه قابل تغییر و شخصی سازی برای پروژه‌های گوناگون می‌باشد.


ساخت فایل‌های سورس مپ  (source map)


ساده‌ترین راه جهت ساخت فایل‌های سورس مپ با استفاده از یک پرچم در هنگام فراخوانی وبپک به صورت زیر می‌باشد.

// فعال کردن ساخت سورس مپ‌ها 
npm run webpack -- -d 
// یا  در هنگام نصب گلوبال
webpack -d
// جهت استفاده به همراه وب سرور
npm run webpackserver -- -d
// یا به صورت نصب گلوبال
webpack-dev-server -d
راه دوم با استفاده از انجام تغییرات در فایل پیکربندی وبپک می‌باشد؛ به این صورت که کلیدی را به این فایل اضافه می‌کنیم.
// webpack.config.js
// کلید جدید اضافه شده در فایل پیکربندی
devtool:"#source-map"
حال در هنگام فراخوانی وبپک فایل سورس مپ نیز ساخته خواهد شد و احتیاجی به استفاده از پرچم خط فرمان در هنگام فراخوانی نیست.
با اجرای وب سرور وبپک خواهید دید که سورس مپ‌ها در منوی توسعه دهنده‌ی مرورگر قابل دستیابی می‌باشند.

ساخت چندین باندل گوناگون

قصد داریم به پروژه، دو صفحه‌ی دیگر را نیز با نام‌های aboutme و contact اضافه کنیم. هر یک از این صفحات اسکریپت مخصوص به خود را خواهد داشت و باندل نهایی نیز شامل تمامی آنها خواهد شد. در صورتی که این خروجی مطلوب ما نباشد و به طور مثال بخواهیم مکانیزمی شبیه به lazy loading اسکریپت‌ها را داشته باشیم و فقط زمانی اسکریپت‌ها بارگذاری شوند که به آنها احتیاج باشد، برای انجام این کار با وبپک به صورت زیر عمل خواهیم کرد.
دو صفحه‌ی html جدید را با عناوین ذکر شده‌ی بالا به پوشه‌ی assets اضافه می‌کنیم و برای هریک نیز اسکریپتی با همان نام خواهیم ساخت و در پوشه‌ی js قرار می‌دهیم.
محتوای صفحات بدین شکل می‌باشد.
// index.html file
<html>
<head>

    <title>
        third part of webpack tut!
    </title>
</head>

<body>
    <nav>
        <a href="aboutme.html">about me</a>
        <a href="contact.html">contact</a>
    </nav>
    <h1>webpack is awesome !</h1>
    <script src="assets/js/shared.js"></script>
    <script src="assets/js/index.js"></script>
</body>

</html>

// aboutme.html file
<html>

<head>

    <title>
        about me page !
    </title>
</head>

<body>
    <nav>
        <a href="index.html">index</a>
        <a href="contact.html">contact</a>
    </nav>
    <h1>webpack is awesome !</h1>
    <script src="assets/js/shared.js"></script>
    <script src="assets/js/aboutme.js"></script>
</body>

</html>

// contact.html file

<html>

<head>

    <title>
        contact me page !
    </title>
</head>

<body>
    <nav>
        <a href="index.html">index</a>
        <a href="aboutme.html">about me</a>
    </nav>
    <h1>webpack is awesome !</h1>
    <script src="assets/js/shared.js"></script>
    <script src="assets/js/contact.js"></script>
</body>

</html>
در هر یک از صفحات یک اسکریپت مخصوص آن صفحه و همچنین یک اسکریپت با نام shared.js که قبلا فرض کردیم نقش ماژولی را دارد که در سرتاسر پروژه از آن استفاده می‌شود، اضافه شده است. حال این تغییرات را در فایل پیکربندی وبپک به آن معرفی می‌کنیم.
var path = require("path");
var webpack = require("webpack");
// وارد کردن پلاگینی از وب پک برای ساخت تکه‌های مختلف اسکریپت‌ها 
// معرفی اسکریپت shared.js
var commonChunkPlugin = new webpack.optimize.CommonsChunkPlugin("shared.js");
module.exports = {
    context:path.resolve("js"),
    //entry:['./shared.js','./main.ts']
   // معرفی اسکریپت‌های جدید به وبپک
    entry:{
        index:"./main.js",
        aboutme:"./aboutme.js",
        contact:"./contact.js"
    }
    ,output:{
        path:path.resolve("build/js"),
        publicPath:"assets/js",
     //   filename:'bundle.js'
     // به جای یک باندل کلی از وبپک میخاهیم برای هر ورودی باندلی جدید بسازد
        filename:"[name].js"
    }
    // رجیستر کردن پلاگین 
    ,plugins:[commonChunkPlugin]
    ,
    devServer:{
        contentBase:"assets"
    }
    //,devtool:"#source-map"
    ,watch :true
    ,module:{...
    }
    
}
جهت انجام این کار از یک پلاگین وبپک با نام CommonsChunkPlugin کمک گرفته‌ایم که به ما کمک می‌کند اسکریپت shared.js را به عنوان یک وابستگی در تمامی صفحاتمان داشته باشیم. نحوه‌ی کار این پلاگین نیز از نامش مشخص است و نقاط Common را می‌توان با آن مشخص کرد. تغییر بعدی نیز در کلید entry می‌باشد که اسکریپت‌های جدید را با استفاده از اسمشان به وبپک معرفی کرده‌ایم و سپس در کلید output نیز به وبپک خبر داده‌ایم که برای هر ورودی، باندل جداگانه‌ی خود را بسازد. تکه کد  filename:[name].js به وبپک می‌گوید که باندل‌های جداگانه، با نام خود اسکریپت ساخته شوند و در نهایت کلید جدید plugins به وبپک پلاگین CommonsChunkPlugin را اضافه می‌کند.
حال با اجرای وبپک می‌توان دید که سه باندل ساخته شده که همگی به اسکریپت shared.js وابستگی دارند و اگر این اسکریپت را از صفحات HTML حذف کنید، با خطا رو به رو خواهید شد. این پلاگین قدرت ساخت باندل‌هایی با خاصیت مشخص کردن وابستگی‌ها و همچنین تو در تویی‌ها خاص را نیز دارد. برای مطالعه‌ی بیشتر می‌توانید به اینجا مراجعه کنید: پلاگین commonsChunk

در قسمت بعدی با استفاده از وبپک فایل‌های css، فونت‌ها و تصاویر را نیز باندل خواهیم کرد.

فایل‌های مطلب:
سورس تا قبل از قسمت ایجاد تغییرات در ساختار فایل‌های پروژه :dntwebpack-part3-beforeFileAndFolderManagment.zip
سورس برای بعد از ایجاد تغییرات در ساختار فایل‌های پروژه : dntwebpack-part3AfterFileOrganization.zip

مطالب
Gulp #2
در قسمت قبلی بحث کردیم که گالپ چیست و چه کاربردی دارد و در نهایت آن را بر روی سیستم خود نصب کردیم. در این مقاله و مقالات بعد می‌خواهیم کار خود را با راه اندازی یک workflow برای بوت استرپ، روند شخصی سازی آن را بسیار آسان و لذت بخش‌تر کنیم. امیدوارم که برای ادامه‌ی این بحث هیجان انگیز آماده باشید!

ساخت پروژه گالپ

ابتدا یک پوشه‌ی دلخواه به نام project را درست کنید.سپس خط فرمان خود را به این مسیر تغییر دهید و در نهایت دستور زیر را وارد کنید:
 npm init
این دستور برایمان یک فایل package.json می‌سازد تا هم مشخصات پروژه را مثل نام، ورژن، نام توسعه دهنده، مخزن و ... مشخص کنیم و هم وابستگی‌های آن را، تا توسعه دهندگان دیگر، هنگام استفاده از پروژه، با مشکل مواجه نشوند و فقط با اجرای دستور npm install تمام وابستگی‌های پروژه را نصب کنند.
حتما مشاهده کرده‌اید که این دستور چند سوالی را از شما می‌پرسد. برای نمونه من آنها به این صورت پاسخ می‌دهم و در نهایت از من یک تایید می‌گیرد که yes را می‌زنم.
name: (Gulp-RTLbootstrap-fontawesome) 
version: (1.0.0) 
description: An Awesome workflow
entry point: (index.js) index.html
test command: test
git repository: https://github.com/mmdsharifi/gulp-rtlBootstrap-fontawesome.git
keywords: gulp,rtlbootstrap,persian bootstrap
author: Mohammad Sharifi
license: (ISC) MIT
الان فایل package.json درست شده و چون ما در این پروژه می‌خواهیم از گالپ استفاده کنیم، یکی از وابستگی‌های پروژه‌ی ما گالپ خواهد بود. بدین معنی که اگر بخواهیم پروژه را توسعه دهیم و گالپ نصب نشده باشد، با مشکل مواجه می‌شویم.

نصب گالپ

در خط فرمان دستور زیر را وارد کنید تا گالپ در این پروژه نصب شود.
npm install gulp --save-dev
تفاوتی آن با دستوری که در مقاله‌ی قبلی اجرا کردیم، این است که این دستور فقط گالپ را در مسیر جاری در فولدر node_modules نصب می‌کند و save-dev --      آن را به وابستگی‌های توسعه‌ی پروژه در فایل package.json اضافه می‌کند.
گام بعدی، ساخت فایلی است که گالپ به آن نیاز دارد تا با استفاده از آن، تسک‌ها و کارهایی را که برایش نوشته‌ایم، از آن بخواند و اجرا کند.

ایجاد فایل gulpfile.js

این فایل را یا به صورت دستی ایجاد کنید یا با خط فرمان با دستور ذیل:
touch gulpfile.js
و حالا آن را در ویراشگر مورد علاقه‌ی خود باز کنید. من از ویرایشگر Atom استفاده می‌کنم. اما notepad هم کفایت می‌کند.

نوشتن اولین تسک گالپ

در ویراشگر خط زیر را می‌نویسیم:
var gulp = require('gulp');
 require  به Node می‌گوید که به فولدر node_modules برای پکیج gulp نگاه کند. زمانیکه آن را پیدا کرد، آن را به متغیر gulp انتساب می‌دهیم تا از تابع‌های گالپ بتوانیم استفاده کنیم. حال می‌خواهیم اولین تسک خود را بنویسیم:
gulp.task('task-name', function() {
  // Stuff here
});
گالپ دارای ۴ تابع task,src,dest,watch است که با آنها آشنا خواهیم شد. task یک کار را برای گالپ تعریف می‌کند و سه پارامتر دارد. اولی نام تسک، دومی (اختیاری) وابستگی این تسک (بدین معنا که اول باید این وظیفه اجرا شود، سپس تسک جاری) و در نهایت تابع درون تسک‌ها را می‌نویسیم. برای مثال:
gulp.task('hello', function() {
  console.log('Hello Gulp !');
});
فایل را ذخیره کنید. می‌خواهیم به گالپ بگوییم که این وظیفه را انجام دهد. کافی است gulp hello  را در خط فرمان وارد کنیم. نتیجه به صورت زیر خواهد بود:


 البته که تسک‌هایی که برای گالپ می‌نویسیم، کاراتر از این است؛ برای مثال:
gulp.task('task-name', function () {
  return gulp.src('source-files') // Get source files with gulp.src
    .pipe(aGulpPlugin()) // Sends it through a gulp plugin
    .pipe(gulp.dest('destination')) // Outputs the file in the destination folder
})
با استفاده از متد src به گالپ می‌گوییم که مسیر مبداء فایل‌ها، برای انجام تسک کجا است و dest هم بعد از انجام تسک، فایل‌های خروجی را به مقصد مشخص می‌برد. متد pipe یک تابع ند جی اس است که مطابق مستندات خودش متدی است که تمام جریان‌های قابل خواندن را واکشی می‌کند و به مسیری [که به صورت آرگومان به عنوان مقصد] داده شده، هدایت می‌کند.
شاید در ابتدا نوشتن تسک برایتان کمی پیچیده باشد، اما بعد از ساخت اولین پروژه با گالپ، خواهید دانست که تسک نوشتن برای گالپ کاری بسیار آسان و شیرین است!

مخزن پروژه در گیت هاب : https://github.com/mmdsharifi/gulp-rtlBootstrap-fontawesome 
نام کامیت این قسمت: Init commit

در مقاله بعدی gulp را در کنار bower بکار خواهیم برد. بهتر است مطالعه‌ای در مورد bower نیز انجام دهید. (پیشنهاد: + و + )
مطالب
تکنیک‌های ایجاد سایت‌های چند زبانه
امروزه چند زبانه بودن سایت‌ها، از اهمیت بالایی برخوردار شده است و هر سایتی که نیاز داشته باشد در سایر نقاط جهان شناخته شود و کاربران مناطق مختلف، به راحتی از آن استفاده کنند، سایت‌های خود را بر پایه‌ی چندین زبان ایجاد می‌کنند. در این نوشتار سعی داریم بر این موضوع بررسی اجمالی داشته باشیم و نکات زیر را بررسی نماییم.

  • طراحی دیتابیس یا بانک اطلاعاتی بر پایه چند زبانه بودن و بررسی سناریوهای مختلف.
  • نکاتی که باید در ساخت سایت‌های چند زبانه به آن‌ها دقت کرد.
  • شیوه‌ی تشخیص و تغییر زبان سایت
  • معرفی چند کامپوننت وب، برای مباحث چند زبانه

طراحی مدل دیتابیس

اولین کار برای داشتن یک سایت چند زبانه، این است که یک مدل صحیح و مناسب را برای دیتابیس خود انتخاب کنید. یکی از اولین روش‌هایی که به ذهن هر فردی می‌رسد این است که برای هر ستون متنی که قرار است چند زبانه باشد، به تعداد زبان‌ها برایش یک ستون در نظر بگیریم. یعنی برای جدول مقالات که قرار است در سه زبان فارسی و انگلیسی و عربی باشد، سه ستون برای عنوان مقاله و سه ستون نیز برای متن آن داشته باشیم. تصویر زیر نمونه‌ای از این مدل را نشان می‌دهد.

مزایا:

  1. پیاده سازی آسان

معایب:

  1. در این روش با زیاد شدن هر زبان، تعداد ستون‌ها افزایش می‌یابد که باعث می‌شود طراحی مناسبی نداشته باشد.
  2. در ضمن این مورد باید توسط برنامه نویس مرتبا اضافه گردد یا اینکه برنامه نویس این امکان را در سیستم قرار دهد که مدیر سایت بتواند در پشت صحنه کوئری افزودن ستون را ایجاد کند که باید جدول مرتبا مورد alter گرفتن قرار بگیرد.
  3. ممکن است همیشه برای هر زبانی مطلبی قرار نگیرد و این مورد باعث می‌شود بی جهت فضایی برای آن در نظر گرفته شود.

پی نوشت: با اینکه امروزه بحث فیلدهای sparse Column وجود دارد ولی این فیلد‌ها در هر شرایطی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند وبیشتر متعلق به زمانی است که می‌دانیم آن فیلد به شدت کم مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پی نوشت دوم : در صورتی که فیلد شما مانند متن مقاله که عموما از نوع داده (varchar(max است استفاده می‌کنید و در صورتی که زبان مورد استفاده قرار نگیرد در خیلی از اوقات بی جهت فیلد‌های Blob ساخته اید که بهینه سازی آن را نیز باید در نظر بگیرید.


در مرحله‌ی بعد برای رفع مشکلات بالا یک جدول از زبان‌ها، مانند جدول زیر را ایجاد می‌کنیم:
 
 ID  کد
 Language  زبان
 ISO  کد دو رقمی آن زبان
 Flag  پرچم آن کشور
بعد از آن هر مقاله برای یک زبان ایجاد خواهد شد؛ چیزی مانند تصویر زیر:

مزایا:

  1. پیاده سازی آسان

معایب:

  1. ایجاد رکوردهای تکراری، هر مقاله برای بعضی از اطلاعاتش که چند زبانه نیستند داده‌های تکراری خواهد داشت.
  2. هر مقاله یک مقاله‌ی جدا شناخته می‌شود و ارتباطی میان آنان نخواهد بود. بدین ترتیب توانایی ایجاد گزارش‌هایی چون هر گروه از مقاله و دسته بندی آن‌ها از بین خواهد رفت. در ضمن مدیر عموما در یک سیستم مدیریتی می‌خواهد تنها یک لینک را به یک مقاله بدهد و سایت بنا به تشخیص در زبان مزبور، یکی از این مقالات را به کاربر نمایش دهد؛ نه اینکه مرتبا مدیر برای هر زبان، لینکی را مهیا کند و در این حالت چنین چیزی ممکن نخواهد بود.
  3. در یک سیستم فروشگاهی همانند تصویر بالا کار هم سخت‌تر می‌شود و هر رکورد، یک محصول جدا شناخته می‌شود و ویرایش‌ها هم برای هر کدام باید جداگانه صورت بگیرد که در عمل این طرح را رد می‌کند.


سومین راه حل این است که سه جدول ایجاد کنیم:

یک. جدول زبان‌ها (که بالاتر ایجاد شده بود)

دو . جدول نام مقاله به همراه اطلاعات پایه و فیلدها بی نیاز به چند زبانه بودن

سه : یک جدول که هر دو ستون آن کدهای کلید دو جدول بالا را دارند و فیلدهای چند زبانه در آن وجود دارند.

جدول پایه

 ID  کد
 Name  نام مقاله
 CreationDate  تاریخ ایجاد
 Writer  نویسنده
 Visibilty  وضعیت نمایش
 جدول مقالات
 LanguageCode کد زبان
 ArticleID  کد مقاله
 CreationDate  تاریخ ایجاد
 Visibility  وضعیت نمایش مقاله
Title
عنوان مقاله
ContentText
متن مقاله

 در جدول پایه یک مقاله ایجاد می‌شود که اطلاعات عمومی همه مقالات را دارد و حتی خصوصیت وضعیت نمایش آن، روی همه‌ی مقالات با هر زبانی تاثیر می‌گذارد. در جدول دو، هر مقاله یک رکورد دارد که کد زبان و کد مقاله برای آن یک کلید ترکیبی به حساب می‌آیند. پس، از هر مقاله یک یا چند زبان خواهیم داشت. همچنین دارای فیلدهایی با وضعیت مخصوص به خود هم هستند؛ مثل فیلد وضعیت نمایش مقاله که فقط برای این مقاله با این زبان کاربرد دارد.

مزایا:

  1. گزارش گیری آسان برای هر دسته مقاله با زبان‌های مختلف و ارتباط و یکپارچگی
  2. آسان در افزودن زبان.

معایب:

  1. ایجاد کوئری‌های پیچیده‌تر و جوین دار که به نسبت روش‌های قبلی کوئری‌ها پیچیده‌تر شده اند.
  2. کدنویسی زیادتر.

استفاده از ساختارهای XML یا JSON برای ذخیره سازی اطلاعات چند زبانه مانند ساختارهای زیر:

XML
<Articles>
<Article>
this is english text
</Article>
<Article>
این یک متن فارسی است
</Article>
</Articles>

یا 
<Articles>
<en-us>
this is english text
</en-us>
<fa-ir>
این یک متن فارسی است
</fa-ir>
</Articles>
JSON
"Articles":["en-us':{"title":"this is english text","content":" english content"},"fa-ir":{"title":"متن فارسی","content":"محتوای فارسی"}]
ازSQL Server 2005 به بعد از نوع داده xml پشتیبانی می‌شود و در نسخه‌ی 2016 آن نیز پشتیبانی از Json اضافه شده است که حتی شامل اندیکس‌های اختصاصی هم برای این دو نوع می‌باشد.
از مزایای این روش ذخیره‌ی همه داده‌ها در یک ستون و یک جدول است و نیازی به ستون‌های اضافه یا جداول اضافه نیست ولی معایب این روش استفاده از کوئری‌های پیچیده‌تر جهت ارتباط و خواندن است.

استفاده از بانک‌های اطلاعاتی NO SQL
در این بانک‌ها دیگر درگیر تعداد ستون‌ها و جنس آن‌ها نیستیم و میتوانیم برای هر مقاله یا محصول، هر تعداد زبان و یا فیلد را که می‌خواهیم، در نظر بگیریم و اضافه کنیم. برای آشنایی بیشتر با این نوع بانک‌ها و انواع آن، مقالات مربوط به nosql را در سایت دنبال کنید.

نکاتی که در یک سایت چند زبانه باید به آن‌ها توجه کرد.

یک . زبان آن صفحه را معرفی کنید: این کار هم به موتورهای جست و جو برای ثبت سایت شما کمک می‌کند و هم برای معلولین که از ابزارهای صفحه خوان استفاده می‌کنند، کمک بزرگی است. در این روش، صفحه خوان‌ها و دستگاه‌های خط بریل که زبان صفحه را تشخیص نمی‌دهند با خواندن کد زبان می‌توانند زبان صفحه را تشخیص دهند. با استفاده از خط زیر میتوانید زبان اصلی صفحه‌ی خود را تنظیم نمایید:
<html lang="en">

اگر از XHTML استفاده می‌کنید خاصیت زیر را فراموش نکنید. دریافت W3C Validation بدون آن امکان پذیر نخواهد بود.
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml" xml:lang="en">
با تغییر زبان هر صفحه، باید تنظیم زبان آن تغییر یابد:



دو. چند زبانه بودن صفحه: در بالا یاد گرفتیم که چگونه زبان اصلی صفحه را تنظیم کنیم، ولی گاهی اوقات صفحه به غیر از زبان اصلی، شامل زبان‌های دیگر هم می‌شود؛ مثل نقل قول‌ها یا موارد دیگر. برای این‌کار می‌توانید از خصوصیت lang که در اکثر تگ‌ها پشتیبانی می‌شود، استفاده کنید. مثال پایین یک نقل قول فرانسوی است که ما آن را به خصوصیت lang، جهت تایید زبانش مزین کرده‌ایم:
<blockquote lang=”fr”>

<p>Le plus grand faible des hommes, c'est l'amour qu'ils ont de la vie.</p>

</blockquote>

سه. لینک ها : اگر دارید در صفحه‌ای لینک به جایی می‌دهید که متفاوت از زبان شماست، حتما باید زبان صفحه یا سایت مقصد را مشخص کنید. مثلا لینک زیر برای صفحه‌ای است که از یک زبان غیر فرانسوی به یک صفحه‌ی با زبان فرانسوی هدایت می‌شود:
<a href="" hreflang="fr">French</a>

همچنین اگر متن لینک شما هم به زبان فرانسوی باشد خیلی خوب می‌شود که آن را هم بیان کنید و از خاصیت lang و هم hreflang همزمان استفاده کنید:
<a href="" hreflang="fr">Francais</a>

چهار. جهت صفحه: به طور پیش فرض شما این مورد را به خاطر طراحی ظاهر صفحه رعایت می‌کنید ولی خالی از لطف نیست که بگوییم جهت زبان را هم با خصوصیت dir  که مقدار پیش فرضش راست به چپ هست، ذکر کنید. هر چند که عموما وب سایت‌های چند زبانه شامل یک قالب دیگر به صورت راست چین یا چپ چین هم هستند که بر اساس زبان انتخاب شده، قالب خود را تغییر خواهند داد.

پنج. انکودینگ صفحه را مشخص کنید: برای اینکه نحوه‌ی رمزگذاری و رمزگشایی حروف و نمادها مشخص گردد، باید انکودینگ تنظیم شود و حتی برای بعضی از موتورهای جست و جو که ممکن است با وب سایت شما به مشکل بر بخورند. امروزه بیشتر از صفحات یونیکد استفاده می‌شود که سطح وسیعی از کاراکترها را پشتیبانی می‌کند.
<meta http-equiv="Content-Type" content="text/html;charset=UTF-8">

HTML5
<meta charset="UTF-8">

شش. اندازه‌ی فونت:
موقعی که یک سایت چند زبانه را طراحی می‌کنید این نکته خیلی مهم هست که بدانید اندازه فونت‌های زبان پیش فرض، برای باقی زبان‌ها مناسب نیستند. به عنوان مثال ممکن است اندازه فونتی برای زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی مناسب باشد ولی برای زبان‌های فارسی و عربی و چینی و ... مناسب نباشد و خواندن آن سخت شود. به همین جهت یکی از راه‌های حل این مشکل استفاده از قالب css است که وابسته به خصوصیت lang ای است که شما برای صفحه و هر المان یا تگی که از این خصوصیت استفاده می‌کند، تعیین کرده‌اید.
:lang(en) {

font-size: 85%;

font-family: arial, verdana, sans-serif;

}

:lang(zh) {

font-size: 125%;

font-family: helvetica, verdana, sans-serif;

}

خط زیر تعیین میکند که از استایل اول استفاده شود:
<html lang="en">
و خط زیر تعیین می‌کند که از استایل دوم استفاده شود:
<html lang="zh">
البته این کد بالا در مرورگرهای فایرفاکس، اپرا و IE8 به بالا پاسخ می‌دهد. برای سایر مروگرها چون کروم و نسخه‌های پیشین IE باید از شیوه‌ی زیر بهره ببرید:
<body class="english"> or <body class="chinese">

و استایل:
.english {

font-size: 85%;

font-family: arial, verdana, sans-serif;

}

.chinese {

font-size: 125%;

font-family: helvetica, verdana, sans-serif;

}
در این شیوه برای تگ مربوطه یک کلاس با نام آن زبان ایجاد کرده که محتوای آن تنظیمات قلم آن زبان می‌باشد.

هفت. اندازه‌ی کلمات و خطوط: در این حالت اندازه کلمات بین هر زبان متفاوت است و میزان فضایی که در بر می‌گیرند با زبانی دیگر تفاوت دارد. ممکن است کلمه‌ای در یک زبان شش حرف باشد، ولی در زبانی دیگر دو یا چهار حرف و به خصوص در یک عبارت یا حتی جمله این نکته بیشتر به چشم می‌آید. تصاویر زیر نمونه‌ای از حل این مشکل توسط سایت آمازون می‌باشند که بعضی المان‌ها مانند لیست علاقمندی‌ها یا بعضی از آیتم‌ها را جابجا کرده است. بهترین جواب برای اینکار این است که قالب خود را برای هر زبان بهینه کنید.

هشت : زمان را نیز تغییر دهید: یکی از مواردی که در کمتر سایت چند زبانه‌ای به چشم می‌خورد و به نظر بنده می‌تواند بسیار مهم باشد این است که time zone منطقه‌ی هر زبان را بدانید. به عنوان مثال برای مقاله‌ی خود، تاریخ ایجاد را به صورت UTC ذخیره کنید و سپس نمایش را بر اساس زبان یا حتی بهتر و دقیق‌تر از طریق IP کشور مربوطه به دست آورید. برای کاربران ثبت نام شده این تاریخ می‌تواند دقیق‌تر باشد همانند انجمن‌های وی بولتین.


شیوه‌های تشخیص زبان سایت

یکی از راه‌های تشخیص زبان این است که موقعی که برای اولین بار کاربری به سایت مراجعه می‌کند، زبان مورد نظرش را سوال کنید و این اطلاعات را در یک کوکی بدون تاریخ انقضاء ذخیره کنید تا در دفعات بعدی آن را بررسی نمایید.

دومین راه، استفاده از IP کاربر مراجعه کننده است تا بر اساس آن زبان مورد نظر را انتخاب کنید.

در سومین شیوه که اغلب استفاده می‌شود، زبان سایت به طور پیش فرض بر روی یک زبان خاص که بهتر است انگلیسی باشد تنظیم شده است و سپس کاربر از طریق یک منو یا ابزارهای موجود در سایت، زبان سایت را تغییر دهد.

پی نوشت: فراموش نگردد که امکان تغییر زبان همیشه برای کاربر مهیا باشد و طوری نباشد که کاربر در آینده نتواند زبان سایت را تغییر دهد؛ حتی اگر تشخیص خودکار سایت برای زبان فعال باشد.

پی نوشت: در روش‌های بالا بهتر است همان مرتبه‌ی اول اطلاعات را در یک کوکی ذخیره کنید تا مراحل پیگیری راحت‌تر و آسان‌تر شود.


پلاگین‌ها و ابزارهای مدیریت زبان

اولین ابزاری که به شما برای تغییر زبان سایت معرفی می‌کنیم، توسط کاربر مورد استفاده قرار می‌گیرد و یک پلاگین جی کوئری می‌باشد. این پلاگین شامل حالت‌های مختلفی است که به نظر من بهترین حالت آن است که پرچم کشور مربوطه نیز نمایش یابد تا کاربر ارتباط راحت‌تری با سایت داشته باشد.

دومین ابزار که بیشتر برای انتخاب کشور می‌باشد و من خودم در بخش مدیریتی سیستم‌ها از آن استفاده میکنم، ابزار CountrySelector است. این پلاگین قابلیت جست و جو زبان را همزمان با تایپ کاربر نیر داراست. اسامی کشورها به صورت انگلیسی شروع شده و به زبان آن کشور در داخل پرانتز خاتمه می‌یابند و پرچم هر کشور نیز در کنار آن قرار دارد. کار کردن با آن بسیار راحت بوده و مستنداتش به طور کامل کار با آن را توضیح می‌دهد.

پلاگین بعدی International Telephone Input است که  پیاده سازی پلاگین بالا می‌باشد. برای مواردی مفید است که شما نیاز دارید کد تلفنی کشوری را انتخاب کنید.

در مقاله‌های زیر که در سایت جاری است در مورد Globalization و به خصوص استفاده از ریسورس‌ها مطالب خوبی بیان شده است:

قسمت بیست و دوم آموزش MVC که مبحث Globalization را دنبال می‌کند.

قسمت اول از شش قسمت مباحث Globalization  که دنباله‌ی آن را می‌توانید در مقاله‌ی خودش دنبال کنید.

نظرات مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت اول - نصب پیشنیازها

برای استفاده از Angular CLI در پروژه های MVC  یا کلا استفاده از ویژوال استودیو باید اینو در نظر گرفت که دیگه کار IDE نگهداری فایلهای پروژه هست و حتی برای Run گرفتن از پروژه باید از کامندهای CLI استفاده کنید، من مثالی رو در گیت هاب دارم میتونید اونو بگیرید و بعد کامند لاین رو از روت پروژه باز کنید و کامندهای CLI رو برای دریافت ماجول‌های Angular CLI  و خروجی گرفتن اجرا کنید و کار توسعه رو ادامه بدید :

https://github.com/mehdipayervand/MVCSampleNG2

بعد از دریافت پروژه کامندهای زیر توی روت پروژه اجرا کنید:(کمی زمانبر هست تقزیبا 150 مگابایت)

npm install

ng build

و اگر خطایی مشاهده نکردید:

ng serve

حالا آدرس زیر رو توی مرورگرتون باز کنید و ادامه کارتون ...

http://localhost:4200/

نظرات مطالب
استفاده از افزونه‌ی jQuery Autocomplete در ASP.NET
سلام آقای نصیری.
بسیار ممنونم :)
چند تا سوال دارم.
1) این روش چه برتری بر پلاگین jQuery UI دارد؟
2) می شود از Web Service هم استفاده کرد. آیا Generic handlers سرعت و کارایی بهتری می دهد؟
چگونه می توان ID رکوردی که بازگشته را در جایی نگه داشت تا جهت انجام عملیات سمت سرور از آن استفاده کرد.
با تشکر.
اشتراک‌ها
افزونه Settings Sync برای ذخیره و بازیابی تنظیمات vs code

افزونه Settings Sync برای ذخیره و بازیابی تنظیمات سفارشی کاربر در ویژوال استدیو کد (vs code)
این افزونه اطلاعات تنظیمات سفارشی شما در ویژوال استدیو کد که در برخی موارد می‌تواند اطلاعات امنیتی باشد مانند اطلاعات ورود به sql server برای افزونه mssql را در یک فایل secret gist ذخیره می‌کند و تنها کافیست در گیت هاب حساب کاربری داشته باشید و یک توکن معتبر برای ساخت این فایل gist را بسازید و در اختیار این افزونه قرار دهید.

افزونه Settings Sync برای ذخیره و بازیابی تنظیمات vs code
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #24
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت جناب نصیری
نکتۀ ناراحت کننده ای در ابتدای این پست به چشم میخورد! «در قسمت آخر سری ASP.NET MVC»
آیا دیگر قصد ادامه این مبحث را ندارید؟
پروژه‌ها
پَرباد - اتصال و پیاده‌سازی درگاه‌های پرداخت اینترنتی (شبکه شتاب)
پَرباد یک کتابخانه رایگان و اوپن سورس است که امکان افزودن قابلیت پرداخت آنلاین را به وب اپلیکیشن‌ها محیا میکند.

مزایا و ویژگی‌ها
  • نصب آسان با استفاده از Nuget
  • بدون نیاز به هیچگونه وب سرویس و یا دانش پیاده سازی سیستم‌های پرداخت آنلاین 
  • پشتیبانی از درگاه‌های: ملت، ملی (سداد)، پارسیان، پاسارگاد، ایران کیش، سامان و آسان پرداخت ، زرین پال، پی آی آر و آی دی پی
  • انجام پرداخت، فقط با نوشتن ۳ خط کد
  • طراحی کاملا یکپارچه برای انجام عملیات پرداخت با تمامی بانک‌ها
  • رعایت نکات امنیتی پرداخت آنلاین
  • درگاه مجازی، برای شبیه سازی عملیات پرداخت 
  • امکان استفاده از پروکسی برای سرور‌های خارج از ایران در صورت نیاز
  • استفاده از تکنولوژی‌های مدرن و استاندارد
  • قابل نصب بر روی پروژه‌های: ASP.NET Core, ASP.NET MVC, ASP.NET WebForms
مطالب
نمایش یک پیغام به کاربر در ASP.Net

عموما در برنامه‌های وب مرسوم است که پیغام به کاربر را در همان لابلای html صفحه نمایش می‌دهند. مثلا یک برچسب و سپس تنظیم متن آن در کد برنامه به صورت پویا.
با استفاده از پلاگین‌های jQuery این‌کار را به صورت شکیل‌تری می‌توان انجام داد. برای مثال:


پلاگین کم حجمی برای این منظور موجود است به نام jQuery Notice (یکی از چند ده نمونه موجود)
<script type="text/javascript">
$(document).ready(function()
{
jQuery.noticeAdd({
text: 'پیغامی به کاربر',
stay: false
});
});
</script>
کمی این پلاگین را اصلاح کردم تا مشکل عدم نمایش آن هنگام اسکرول طولانی صفحه در IE حل شود (به صورت پیش فرض با فایرفاکس مشکلی ندارد). برای مثال این div را در نظر بگیرید:
<div id="myElement" style="position: absolute">This stays at the top</div>
قصد داریم مکان آن‌را در بالای صفحه ثابت کنیم (حتی با یک اسکرول طولانی مانند تصویر فوق، باز هم همان بالا باقی بماند و قابل مشاهده باشد).
با استفاده از jQuery این‌کار به صورت زیر قابل انجام است:
<script type="text/javascript">
$(document).ready(function()
{
$(window).scroll(function() {
$('#myElement').css('top', $(this).scrollTop() + "px");
});
});
</script>
زمانیکه scroll ایی در window جاری صورت ‌گیرد، div ایی با id مساوی myElement یافت شده و سپس مقدار top آن تنظیم شده و در بالای صفحه نمایش داده می‌شود.

ولی این روش جهت نمایش پیغامی پویا به کاربر مشکل دارد.
نیاز است به ازای هر پیغام پویا یکبار به نحوی این اسکریپت به صفحه تزریق شود که روش انجام کار در ASP.Net به صورت زیر می‌تواند باشد:

using System;
using System.Web.UI;
using System.Web;

public class CAddJqueryNotice
{
/// <summary>
/// نمایش یک پیغام بر اساس پلاگین نوتیس
/// </summary>
/// <param name="title">عنوان</param>
/// <param name="msg">پیغام</param>
/// <param name="rtl">راست به چپ؟</param>
/// <param name="duration">مدت زمان نمایش</param>
/// <param name="autoHide">به صورت خودکار بسته شود؟</param>
public static void Show(string title, string msg, bool rtl, int duration, bool autoHide)
{
string scriptBlock
= string.Format(@"<script type=""text/javascript"">
$(document).ready(function() {{
jQuery.noticeAdd({{
text: '<b>{0}</b><br/><div align=left dir={1}>{2}</div>',
stay: {3},
stayTime: {4}
}});
}});
</script>",
title,
(rtl ? "rtl" : "ltr"),
msg,
(autoHide ? "false" : "true"),
duration);

if (HttpContext.Current == null || HttpContext.Current.Handler == null) return;
Page page = HttpContext.Current.Handler as Page;
if (page != null)
page.ClientScript.RegisterStartupScript(
page.GetType(),
"script" + new Guid().ToString("N"),
scriptBlock,
false);
}

}
از آنجائیکه در یک کلاس دیگر خارج از صفحه اصلی مشغول به کار هستیم، دسترسی مستقیم به شیء Page و سپس متد ClientScript.RegisterStartupScript آن جهت تزریق اسکریپت خود به صفحه نداریم. اما با استفاده از HttpContext.Current.Handler می‌توان به این مقصود رسید و مشکل حل می‌شود.

برای آزمایش آن یک دکمه را در صفحه قرار داده و در روال رخ‌داد گردان کلیک آن کد زیر را اضافه کنید:
CAddJqueryNotice.Show( "لطفا دوباره سعی کنید", "مشکلی رخ داده است", true, 2000, true);

بدیهی است قبل از استفاده از کد فوق، باید چند سطر زیر را به هدر master page سایت خود اضافه کنید:
<script src="jquery-1.3.2.js" type="text/javascript"></script>
<link href="jquery.notice.css" type="text/css" media="screen" rel="stylesheet" />
<script src="jquery.notice.js" type="text/javascript"></script>

مطالب
توزیع کلاس‌های اندرویدی با استفاده از Gradle قسمت اول
یکی از روش‌هایی که امروزه مورد استقبال برنامه نویسان اندروید و جاوا قرار گرفته‌است، استفاده از یک سیستم DSL به نام Gradle (+) است. ابتدا در سیستم‌های Apache Ant (+) و Maven (+) مورد استفاده قرار می‌گرفت، ولی با جمع کردن نقاط ضعف آن دو سیستم، و رفع عیوب آن‌ها و افزودن مزیت‌های جدید، Gradle ایجاد شد. یکی از استفاده‌هایی که به شدت مورد استفاده‌ی برنامه نویسان اندروید قرار می‌گیرد، استفاده از یک سیستم توزیع برای کلاس‌های اندرویدی است. اگر امروزه به خیلی از سورس‌های قرار گرفته بر روی گیت هاب، نگاه کنید، به غیر از روش افزودن آن سورس به پروژه به عنوان ماژول، روش دیگری نیز وجود دارد که آن، استفاده از سیستم توزیع Gradle است. استفاده از این روش محبوبیت زیادی دارد و بسیار هم راحت‌تر است از افزودن یک سورس به پروژه.

برای افزودن یک ماژول به پروژه از طریق گریدل، به صورت زیر اقدام می‌کنیم:
هر ماژول شامل یک فایل به نام build.gradle است که تنظیمات سطح آن ماژول را به عهده دارد و پروژه نیز یک build.gradle  دارد که تنظیمات آن در سطح پروژه صورت می‌گیرد. برای اقزودن سورس در سطح یک ماژول لازم است که تعدادی خط کد را که معرف و آدرس آن سورس را دارد، به فایل build.gradle اضافه کنیم. به عنوان مثال برای سورس Active Android را که یک ORM عالی در سطح اندروید به شمار می‌آید، به ماژولمان اضافه می‌کنیم:

dependencies {
    compile 'com.michaelpardo:activeandroid:3.1.0-SNAPSHOT'
}
ولی یک سوال پدید می‌آید که این خط کوتاه که تنها شامل نام و نسخه‌ی کتابخانه است، چگونه می‌تواند آدرس آن سورس را به دست بیاورد؟ در این نوشتار قصد داریم این مساله را بررسی کرده و بدانیم که این سورس‌ها چگونه به این سیستم توزیع اضافه شده‌اند.

سوال : اندروید استودیو، کتابخانه‌های اندرویدی را از کجا دانلود می‌کند؟
Apache Maven یک سیستم آزاد است که برای توزیع کتابخانه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. سرورهای این سیستم شامل یک مخزن maven هستند که کتابخانه‌ها در آن قرار می‌گیرند و شناسه‌ی دسترسی به آن کتابخانه از طریق همان شناسه‌ای است که شما در build.gradle تعریف می‌کنید. به طور عادی دو سرور استاندارد برای اینکار وجود دارند که یکی از آن‌ها jcenter و دیگری mavenCnteral است. البته سرورهای دیگری نیز وجود دارند، یا اینکه حتی خودتان هم می‌توانید میزبانی را به عهده بگیرید و یا بعضی از شرکت‌ها برای خود مخزنی جداگانه دارند.

JCenter
این سرور که یک مخزن maven است، توسط Bintray میزبانی می‌شود که می‌توانید آن را در این آدرس بیابید. برای اینکه شناسه‌های gradle مربوط به این سرور در اندروید استودیو دانلود شود، نیاز است خط زیر را به build.gradle سطح پروژه اضافه کنید:
allprojects {
    repositories {
        jcenter()
    }
}

MavenCentral
این مخزن توسط Sonatype.org میزبانی می‌شود که کل مخزن آن را می‌توانید در این آدرس بیابید. برای دسترسی به مخازن این سرور نیاز است خطوط زیر را به gradle سطح پروژه اضافه کنید:
allprojects {
    repositories {
        mavenCentral()
    }
}
موقعی که شما شناسه‌ی گریدل را اضافه می‌کنید، حتما باید دقت کنید مخزن آن کجا قرار گرفته است؟ آیا در یکی از آدرس‌های بالاست یا حتی می‌تواند در هر دو آدرس بالا قرار گرفته باشد؛ یا مخزنی غیر از مخازن بالاست.

به عنوان مثال Twitter's Fabric.io خودش کتابخانه‌ی خودش را میزبانی می‌کند و مخزن آن در این آدرس https://maven.fabric.io/public قرار گرفته است و برای افزودن این کتابخانه به پروژه نیاز است مسیر زیر طی شود:
//project build.gradle
repositories {
    maven { url 'https://maven.fabric.io/public' }
}

//module build.gradle
dependencies {
    compile 'com.crashlytics.sdk.android:crashlytics:2.2.4@aar'
}

سوال : کدامیک از مخازن بالا را انتخاب کنیم؟

اینکه کدامیک را انتخاب کنیم مساله ای است که به خودتان مرتبط است و هر دو برای یک هدف ایجاد شده‌اند و آن میزبانی کتابخانه‌های جاوا و اندرویدی است. بسیاری از توسعه دهندگان از هر دو استفاده می‌کنند؛ ولی بعضی‌ها هم تنها یکی از آن دو را بر می‌گزینند. اندروید استودیو در نسخه‌های اولیه‌ی خود به طور پیش فرض mavencenteral را صدا میزد و به طور پیش فرض در buil.gradle پروژه، آن را معرفی کرده بود. ولی مساله ای که در این بین بود، این بود که این مخزن چندان به مذاق توسعه دهندگان خوش نمی‌آمد و کمی کار با آن دشوار و سخت بود. لذا تیم اندروید بنا به دلایلی مثل آن و موارد امنیتی و ... و اینکه توسعه دهندگان بیرونی بیشتر از jcenter استفاده می‌کردند، آن هم به سمت jcenter رفتند که در ورژن‌های فعلی اندروید استودیو می‌توانید ببینید که کتابخانه‌ی پیش فرض تغییر یافته است و ()jcenter به جای ()mavencentral صدا زده می‌شود.

دلایل مهاجرت از mavencentral به jcenter:

  1. سیستم jcenter از طریق یک CDN عمل می‌کند که در این صورت می‌تواند تجربه‌ی خوبی از سرعت بهتر را برای توسعه دهندگان به همراه داشته باشد.
  2. کتابخانه‌های jcenter بسیار بیشتر از mavencentral هستند؛ تا جایی که می‌توان گفت اکثر کتابخانه‌هایی که روی mavencenteral پیدا می‌شوند، روی jcenter هم هست و jcenter بزرگترین مخزن به شمار می‌آید.
  3. آپلود کتابخانه بر روی jcenter بسیار راحت‌تر است و نیاز به کار پیچیده‌ای ندارد.
در این نوشتار سعی داریم ابتدا کتابخانه‌ی AndroidBreadCrumb را بر روی jcenter آپلود کنیم و سپس با استفاده از روش آسانتری آن را به سمت mavenCentral بفرستیم.

بررسی قسمت‌های یک شناسه Gradle

هر شناسه شامل سه قسمت می‌شود:
GROUP_ID:ARTIFACT_ID:VERSION
قسمت اول نام پکیج است که به آن Group_ID می‌گویند و می‌تواند خانواده‌ای از یک پکیج را نیز مشخص کند. سپس قسمت Artifact، نامی است که بر روی پروژه‌ی خود گذاشته‌اید و سپس ورژن است که در قالب x.y.z معرفی می‌شود و در صورت اختیار می‌توانید عباراتی مثل beta- و snapshot- را هم داشته باشید.
کتابخانه‌های زیر، از یک خانواده هستند که به راحتی می‌توانید آن‌ها را از هم تشخیص دهید:
dependencies {
  compile 'com.squareup:otto:1.3.7'
  compile 'com.squareup.picasso:picasso:2.5.2'
  compile 'com.squareup.okhttp:okhttp:2.4.0'
  compile 'com.squareup.retrofit:retrofit:1.9.0'
}
پس نحوه‌ی دریافت کتابخانه‌ها به این شکل است که ابتدا اندروید استودیو به ترتیب مخازن معرفی شده‌ی در سطح پروژه را چک می‌کند و از طریق شناسه‌ی آن‌ها بررسی می‌کند که آیا این کتابخانه اینجا موجود است، یا خیر و اگر موجود بود آن را دانلود می‌کند.

شناخت فایل‌های AAR
همانطور که می‌دانید فرمت فایل‌های بایت کدی جاوا JAR می‌باشد که هم توسط جاوا و هم اندروید پشتیبانی می‌شود. ولی در صورتیکه کلاس شما یک پروژه‌ی اندرویدی باشد، نمی‌توانید آن را در قالب یک فایل JAR منتشر کنید. چرا که که کلاس اندرویدی می‌تواند شامل فایل مانیفست، منابع و ... باشد که در فایل JAR جایی برای آن‌ها مهیا نشده است. به همین علت فایل‌های نوع AAR برای اینکار مهیا شده‌اند که این فایل در واقع یک فایل زیپ است که محتویات مورد نظر داخل آن قرار گرفته است و یکی از آن فایل Classes.jar برای کدهاست و مابقی آن به شرح زیر است:
- /AndroidManifest.xml (الزامی)
- /classes.jar (الزامی )
- /res/ (الزامی )
- /R.txt (الزامی )
- /assets/ (اختیاری)
- /libs/*.jar (اختیاری )
- /jni/<abi>/*.so (اختیاری )
- /proguard.txt (اختیاری )
- /lint.jar (اختیاری )

در مقاله‌ی بعدی کار را با jcenter آغاز می‌کنیم.