مطالب
بررسی متد های یک طرفه در WCF
در WCF به صورت پیش فرض متد‌ها به صورت Request-Response هستند. این بدین معنی است که هر زمان درخواستی از سمت کلاینت به سرور ارسال شود تا زمانی که پاسخی از سمت سرور به کلاینت برگشت داده نشود، کلاینت منتظر خواهد ماند. برای مثال:
پروژه ای از نوع Wcf Service App می‌سازیم و یک سرویس با یک متد که خروجی آن نیز void است خواهیم داشت. به صورت زیر:
    [ServiceContract]
    public interface ISampleService
    {
        [OperationContract]
        void Wait();
    }
پیاده سازی Contract بالا:
public class SampleService : ISampleService
    {
        public void Wait()
        {
            Thread.Sleep( new TimeSpan( 0, 1, 0 ) );
        }
    }
  در متد Wait، به مدت یک دقیقه اجرای برنامه سمت سرور را متوقف می‌کنیم. حال در یک پروژه از نوع Console App، سرویس مورد نظر را اضافه کرده و متد Wait آن را فراخوانی می‌کنیم. به صورت زیر:
class Program
    {
        static void Main( string[] args )
        {
            SampleService.SampleServiceClient client = new SampleService.SampleServiceClient();

            Console.WriteLine( DateTime.Now );

            client.Wait();

            Console.WriteLine( DateTime.Now );

            Console.ReadKey();
        }
    }
همان طور که می‌بینید قبل از فراخوانی متد Wait زمان جاری سیستم را نمایش داده و سپس بعد از فراخوانی دوباره زمان مورد را نمایش می‌دهیم. در مرحله اول با خطای زیر مواجه خواهیم شد:


دلیل اینکه Timeout Exception پرتاب شد این است که به صورت پیش فرض مقدار خاصیت sendTimeout برابر 59  ثانیه است، در نتیجه قبل از اینکه پاسخی از سمت سرور به کلاینت برگشت داه شود این Exception رخ می‌دهد. برای حل این مشکل کافیست در فایل app.config کلاینت در قسمت تنظیمات Binding ، تغییر زیر را اعمال کنیم:
 <basicHttpBinding>
     <binding name="BasicHttpBinding_ISampleService" sendTimeout="0:2:0"/>
 </basicHttpBinding>
حال خروجی به صورت زیر است:


مشخص است که تا زمانی که عملیات سمت سرور به پایان نرسد،(یا توجه به اینکه خروجی متد سمت سرور void است) اجرای برنامه در کلاینت نیز متوقف خواهد بود(اختلاف زمان‌های بالا کمی بیش از یک دقیقه است).

در این مواقع زمانی که باید متدی سمت سرور فراخوانی شود و قرار نیست که خروجی نیز در اختیار کلاینت قرار دهد بهتر است که از متد‌های یک طرفه استفاده نماییم. متد‌های یک طرفه یا یه اصطلاح OneWay، هیچ پاسخی را به کلاینت برگشت نمی‌دهند و بلافاصله بعد از فراخوانی، کنترل اجرای برنامه را در اختیار کلاینت قرار خواهند داد. برای تعریف یک متد به صورت یک طرفه کافیست به صورت زیر عمل نماییم(مقدار خاصیت IsOneWay را در OperationContractAttribute برابر true خواهیم کرد):
    [ServiceContract]
    public interface ISampleService
    {
        [OperationContract( IsOneWay = true )]
        void Wait();
    }
حال اگر سرویس سمت کلاینت را به روز کرده و برنامه را اجرا کنیم خروجی به صورت زیر تغییر می‌کند:

می‌بینید که اختلاف زمان‌های بالا در حد چند ثانیه است که آن هم صرفا جهت فراخوانی متد سمت سرور بوده است. نکته مهم قابل ذکر این است که سرویس دهنده زمانی که با درخواستی جهت اجرای متد یک طرفه روبرو می‌شود، از آن جا که اجباری برای اجرای متد در همان زمان نیست در نتیجه این درخواست‌ها در بافر ذخیره می‌شوند و سپس در زمان مناسب اجرا خواهند شد. اگر بافر برای ذخیره اجرای متد‌های یک طرفه پر باشد در این حالت کلاینت برای فراخوانی متد‌های یک طرفه بعدی باید منتظر خالی شدن بافر سمت سرور بماند.

مطالب
پیاده سازی یک MediaTypeFormatter برای پشتیبانی از MultiPart/form-data در Web API

Media Type یا MIME Type نشان دهنده فرمت یک مجموعه داده است. در HTTP، مدیا تایپ بیان کننده فرمت message body یک درخواست / پاسخ است و به دریافت کننده اعلام می‌کند که چطور باید پیام را بخواند. محل استاندارد تعیین Mime Type در هدر Content-Type است. درخواست کننده می‌تواند با استفاده از هدر Accept لیستی از MimeType‌های قابل قبول را به عنوان پاسخ، به سرور اعلام کند.

Asp.net Web API  از MimeType برای تعیین نحوه serialize یا deserialize کردن محتوای دریافتی / ارسالی استفاده می‌کند


MediaTypeFormatter

Web API برای خواندن/درج پیام در بدنه درخواست/پاسخ از MediaTypeFormmater‌‌ها استفاده می‌کند. اینها کلاس‌هایی هستند که نحوه‌ی Serialize کردن و deserialize کردن اطلاعات به فرمت‌های خاص را تعیین می‌کنند. Web API به صورت توکار دارای formatter هایی برای نوع‌های XML ، JSON، BSON و Form-UrlEncoded می‌باشد. همه این‌ها کلاس پایه MediaTypeFormatter را پیاده سازی می‌کنند. 


مسئله

یک پروژه Web API بسازید و view model زیر را در آن تعریف کنید:

public class NewProduct
    {
        [Required]
        public string Name { get; set; }

        public double Price { get; set; }

        public byte[] Pic { get; set; }
    }

همانطور که می‌بینید یک فیلد از نوع byte[] برای تصویر محصول در نظر گرفته شده است.

حالا یک کنترلر API  ساخته و اکشنی برای دریافت اطلاعات محصول جدید از کاربر می‌نویسیم :
public class ProductsController : ApiController
    {
        [HttpPost]
        public HttpResponseMessage PostProduct(NewProduct model)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                //  ثبت محصول 

                return new HttpResponseMessage(HttpStatusCode.Created);
            }

            return Request.CreateErrorResponse(HttpStatusCode.BadRequest, ModelState);
        }

    }

و یک صفحه html به نام index.html که حاوی یک فرم برای ارسال اطلاعات باشد :

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title></title>
</head>
<body>
    <h1>ساخت MediaTypeFormatter برای Multipart/form-data</h1>
    <h2>محصول جدید</h2>

    <form id="newProduct" method="post" action="/api/products" enctype="multipart/form-data">
        <div>
            <label for="name">نام محصول : </label>
            <input type="text" id="name" name="name" />
        </div>
        <div>
            <label for="price">قیمت : </label>
            <input type="number" id="price"  name="price" />
        </div>
        <div>
            <label for="pic">تصویر : </label>
            <input type="file" id="pic" name="pic" />
        </div>
        <div>
            <button type="submit">ثبت</button>
        </div>
    </form>
</body>
</html>

زمانی که فرم حاوی فایلی برای آپلود باشد مشخصه encType باید برابر با Multipart/form-data مقداردهی شود تا اطلاعات فایل به درستی کد شوند. در زمان ارسال فرم Content-type درخواست برابر با Multipart/form-data و فرمت اطلاعات درخواست ارسالی به شکل زیر خواهد بود :


همانطور که می‌بینید هر فیلد در فرم، در یک بخش جداگانه قرار گرفته است که با خط چین هایی از هم جدا شده اند. هر بخش، header‌های جداگانه خود را دارد.

- Content-Disposition که نام فیلد و نام فایل را شامل می‌شود .

- content-type که mime type مخصوص آن بخش از داده‌ها را مشخص می‌کند.

پس از اینکه فرم را تکمیل کرده و ارسال کنید ، با پیام خطای زیر مواجه می‌شوید :

خطای روی داده اعلام می‌کند که Web API فاقد MediaTypeFormatter برای خواندن اطلاعات ارسال شده با فرمتMultiPart/Form-data  است.  Web API برای خواندن و بایند کردن پارامترهای complex Type از درون بدنه پیام یک درخواست از MediaTypeFormatter استفاده می‌کند و همانطور که گفته شد Web API فاقد Formatter توکار برای deserialize کردن داده‌های با فرمت Multipart/form-data است.

راه حل‌ها :

روشی که در سایت asp.net برای آپلود فایل در web api استفاده شده، عدم استفاده از پارامترها و خواندن محتوای Request در درون کنترلر است. که به طبع در صورتی که بخواهیم کنترلرهای تمیز و کوچکی داشته باشیم روش مناسبی نیست. از طرفی امتیاز parameter binding و modelstate را هم از دست خواهیم داد.

روش دیگری که می‌خواهیم در اینجا پیاده سازی کنیم ساختن یک MediaTypeFormatter برای خواندن فرمت Multipart/form-data است. با این روش کد موردنیاز کپسوله شده و امکان استفاده از binding و modelstate را خواهیم داشت.

برای ساختن یک MediaTypeFormatter یکی از 2 کلاس MediaTypeFormatter یا  BufferedMediaTypeFormatter  را باید پیاده سازی کنیم . تفاوت این دو در این است که BufferedMediaTypeFormatter برخلاف MediaTypeFormatter از متدهای synchronous استفاده می‌کند.

 
پیاده سازی :

یک کلاس به نام MultiPartMediaTypeFormatter می‌سازیم و کلاس MediaTypeFormatter را به عنوان کلاس پایه آن قرار می‌دهیم .

public class MultiPartMediaTypeFormatter : MediaTypeFormatter
{
    ...
}

ابتدا در تابع سازنده کلاس فرمت هایی که می‌خواهیم توسط این کلاس خوانده شوند را تعریف می‌کنیم :

        public MultiPartMediaTypeFormatter()
        {
            SupportedMediaTypes.Add(new MediaTypeHeaderValue("multipart/form-data"));
        }
در اینجا Multipart/form-data را به عنوان تنها نوع مجاز تعریف کرده ایم.

سپس با پیاده سازی توابع CanReadType و CanWriteType مربوط به کلاس MediaTypeFormatter مشخص می‌کنیم که چه مدل‌هایی را می‌توان توسط این کلاس  serialize / deserialize کرد. در اینجا چون می‌خواهیم این کلاس محدود به یک مدل خاص نباشد، از یک اینترفیس برای شناسایی کلاس‌های مجاز استفاده می‌کنیم .

    public interface INeedMultiPartMediaTypeFormatter
    {
    }

و آنرا به کلاس newProduct اضافه می‌کنیم :

public class NewProduct : INeedMultiPartMediaTypeFormatter
{
 ...
}
از آنجا که تنها نیاز به خواندن اطلاعات داریم و قصد نوشتن نداریم، در متد CanWriteType مقدار false را برمی گردانیم .
        public override bool CanReadType(Type type)
        {
            return typeof(INeedMultiPartMediaTypeFormatter).IsAssignableFrom(type);
        }

        public override bool CanWriteType(Type type)
        {
            return false;
        }

و اما تابع ReadFromStreamAsync که کار خواندن محتوای ارسال شده و بایند کردن آنها به پارامترها را برعهده دارد 

public async override Task<object> ReadFromStreamAsync(Type type, Stream stream, HttpContent content, IFormatterLogger formatterLogger)
که در آن پارامتر type مربوط به مدل مشخص شده به عنوان پارامتر اکشن (NewProduct)است و پارامتر content محتوای درخواست را در خود دارد.

ابتدا محتوای ارسال شده را خوانده و اطلاعات فرم را استخراج می‌کنیم و از طرف دیگر با استفاده از کلاس Activator یک نمونه از مدل جاری را ساخته و لیست property‌های آنرا استخراج می‌کنیم.

            MultipartMemoryStreamProvider provider = await content.ReadAsMultipartAsync();
            IEnumerable<HttpContent> formData = provider.Contents.AsEnumerable();

            var modelInstance = Activator.CreateInstance(type);
            IEnumerable<PropertyInfo> properties = type.GetProperties();

سپس در یک حلقه به ترتیب برای هر property متعلق به مدل، در میان اطلاعات فرم جستجو می‌کنیم. برای پیدا کردن اطلاعات متناظر با هر property در هدر Content-Disposition که در بالا توضیح داده شد، به دنبال فیلد همنام با property می‌گردیم .

            foreach (PropertyInfo prop in properties)
            {
                var propName = prop.Name.ToLower();
                var propType = prop.PropertyType;

                var data = formData.FirstOrDefault(d => d.Headers.ContentDisposition.Name.ToLower().Contains(propName));
در صورتی که فیلدی وجود داشته باشد کار را ادامه می‌دهیم .

 گفتیم که هر فیلد یک هدر، Content-Type هم می‌تواند داشته باشد. این هدر به صورت پیش فرض معادل text/plain است و برای فیلدهای عادی قرار داده نمی‌شود . در این مثال چون فقط یک فیلد غیر رشته ای داریم فرض را بر این گرفته ایم که در صورت وجود Content-Type، فیلد مربوط به تصویر است. در صورتیکهContentType  وجود داشته باشد، محتوای فیلد را به شکل Stream خوانده به byte[] تبدیل و با استفاده از متد SetValue در property مربوطه قرار می‌دهیم.

                if (data != null)
                {
                    if (data.Headers.ContentType != null)
                    {
                        using (var fileStream = await data.ReadAsStreamAsync())
                        {
                            using (MemoryStream ms = new MemoryStream())
                            {
                                fileStream.CopyTo(ms);
                                prop.SetValue(modelInstance, ms.ToArray());
                            }                            
                        }
                    }

در صورتی که Content-Type غایب باشد بدین معنی است که محتوای فیلد از نوع رشته است ( عدد ، تاریخ ، guid ، رشته ) و باید به نوع مناسب تبدیل شود. ابتدا آن را به صورت یک رشته می‌خوانیم و با استفاده از Convert.ChangeType آنرا به نوع مناسب تبدیل می‌کنیم و در property متناظر قرار می‌دهیم .

                if (data != null)
                {
                    if (data.Headers.ContentType != null)
                    {
                        //...
                    }
                    else
                    {
                        string rawVal = await data.ReadAsStringAsync();
                        object val = Convert.ChangeType(rawVal, propType);

                        prop.SetValue(modelInstance, val);
                    }
                }
و در نهایت نمونه ساخته شده از مدل را برگشت می‌دهیم.
return modelInstance;
برای فعال کردن این Formatter باید آنرا به لیست formmater‌های web api اضافه بکنیم. فایل WebApiConfig در App_Start را باز کرده و خط زیر را به آن اضافه می‌کنیم:
config.Formatters.Add(new MultiPartMediaTypeFormatter());
حال اگر مجددا فرم را به سرور ارسال کنیم، با پیام خطایی، مواجه نشده و عمل binding با موفقیت انجام می‌گیرد.

نظرات مطالب
Defensive Programming - بازگشت نتایج قابل پیش بینی توسط متدها
public class Result
{
    public bool Success { get; private set; }
    public string Error { get; private set; }
    public bool Failure { /* … */ }
    protected Result(bool success, string error) { /* … */ }
    public static Result Fail(string message) { /* … */ }
    public static Result<T> Ok<T>(T value) {  /* … */ }
}

public class Result<T> : Result
{
    public T Value { get; set; }
    protected internal Result(T value, bool success, string error)
        : base(success, error)
    {
        /* … */
    }
}

نظرات مطالب
چند نکته اضافه برای Refactoring
در مورد نوشتن کدهای تمیزتر یه مورد دیگه ای هست که کمتر رعایت میشه. اونم درگیر کردن کدهای هدف یک تابع در شرط‌ها و بلوک‌ها می‌باشد. متدی را در نظر بگیرید که برای انجام دادن کار اصلی خودش باید برقرار بودن چندشرط رو بررسی کند. روند معمول نوشتن if تو در تو است.
public bool SaveTextF(string path)
{
    if (_isTextChanged)
    {
        if (string.IsNullOrWhiteSpace(path))
        {
            using (var dlg = new SaveFileDialog {Filter = "*.txt"})
            {
                if (dlg.ShowDialog() == DialogResult.OK)
                    path = dlg.FileName;
                else
                    return false;
            }
        }

        //call save methods on path
    }
    return true;
}
ولی با کمی اصلاح می‌تواند کار اصلی متد (در اینجا ذخیره کردن) را در بالاترین بلوک (بلوک تابع) نوشت:
public bool SaveTextT(string path)
{
    if (!_isTextChanged) return true;
    if (string.IsNullOrWhiteSpace(path))
        using (var dlg = new SaveFileDialog {Filter = "*.txt"})
        {
            if (dlg.ShowDialog() != DialogResult.OK) return false;
            path = dlg.FileName;
        }
    //call save methods on path
    return true;
}
با معکوس سازی شروط به کدی تمیزتر خواهیم رسید. invert if توسط افزونه resharper در ویژوال استادیو به برنامه نویس گوشزد میشود ولی همیشه بهترین گزینه را عنوان نمیکند.
نظرات نظرسنجی‌ها
در ASP.NET MVC آیا ViewModel همان DTO است؟
اگر با MVVM آشنایی داشته باشید حتماً متوجه شباهت زیاد ViewModel با DTO شده اید.
البته می‌دانیم که ViewModel در WPF شامل رفتار اشیاء هم می‌تواند باشد اما DTO به هیچ عنوان دربرگیرنده رفتار اشیاء نیست.
به نظرم DTO بیشتر از اینکه به ViewModel شبیه باشد به Model در MVVM شبیه است.
Model در MVVM را می‌تواند معادلی برای ViewModel در MVC قرار داد و ViewModel در MVVM را می‌توان شبیه Controller در MVC در نظر گرفت.
به نظر من تفاوتی که DTO با ViewModel دارد این است =>
کلاس StudentService نیاز به اطلاعات موجودیت Teacher از جمله نام و شماره شناسنامه دارد . در نتیجه باید متدی در TeacherService فراهم شود که این اطلاعات را تامین کند :

public class TeacherService
{
     internal  IEnumerable<TeacherDto> GetTeachers ()
      {
           return ...
      }
}

چون متد بالا قرار نیست اطلاعاتی را به لایه‌ی نمایش پاس دهد و اطلاعات مستقیما در یک متد سرویس استفاده می‌شود خروجی آن Dto تعیین شده.
به نظر من این قواعد وحی منزل نیست ، به عنوان مثال شاید شخصی در طراحی خود از DTO‌ها به عنوان اعضای ViewModel‌ها استفاده کند یا DTO را به Presentation layer برگرداند و آن را به ViewModel نگاشت کند.
اما در نهایت پاسخ من به این نظرسنجی گزینه‌ی خیر است.
مطالب
روش دیگر نوشتن Model binderهای سفارشی در ASP.NET Core 7x با معرفی IParseable
ASP.NET MVC از روش بکارگیری binding providerها برای تدارک زیرساخت model binding استفاده می‌کند که در این روش، داده‌های پارامترهای یک action method از طریق هدرها، کوئری استرینگ‌ها، بدنه‌ی درخواست و غیره تهیه می‌شوند. در حالت پیش‌فرض اگر این پارامترها از نوع‌های ساده‌ای مانند اعداد و یا DateTime تشکیل شده باشند و یا به همراه یک TypeConverter باشند که امکان تبدیل این رشته را به آن نوع خاص بدهد، به صورت خودکار bind خواهند شد و هر نوع دیگری، به صورت یک نوع پیچیده درنظر گرفته می‌شود. نوع پیچیده یعنی bind برای مثال اطلاعات بدنه‌ی درخواست به تک تک خواص آن نوع. برای نمونه در کنترلر زیر:
[Route("[controller]")]
public class WeatherForecastController : ControllerBase
{
    private static readonly string[] Summaries =
    {
        "Freezing", "Bracing", "Chilly", "Cool", "Mild", "Warm", "Balmy",
        "Hot", "Sweltering", "Scorching",
    };

    // /WeatherForecast/GetForecast2?from=1&to=3
    [HttpGet("[action]")]
    public IEnumerable<WeatherForecast> GetForecast2(Duration days)
    {
        return Enumerable.Range(days.From, days.To)
                         .Select(index => new WeatherForecast
                                          {
                                              Date = DateOnly.FromDateTime(DateTime.Now.AddDays(index)),
                                              TemperatureC = Random.Shared.Next(-20, 55),
                                              Summary = Summaries[Random.Shared.Next(Summaries.Length)],
                                          })
                         .ToArray();
    }
}
که از دو مدل زیر استفاده می‌کند:
public class Duration
{
    public int From { get; set; }
    public int To { get; set; }
}

public class WeatherForecast
{
    public DateOnly Date { get; set; }

    public int TemperatureC { get; set; }

    public int TemperatureF => 32 + (int)(TemperatureC / 0.5556);

    public string? Summary { get; set; }
}
می‌توان خواص پارامتر days را از طریق کوئری استرینگ‌های HttpGet، برای مثال با ارائه‌ی آدرس WeatherForecast/GetForecast2?from=1&to=3 به صورت خودکار تامین کرد. زمانیکه اطلاعات رسیده چنین شکلی را داشته باشند، کار پردازش و bind آن‌ها در حالت HttpGet، خودکار است.


روش دیگر پردازش اطلاعات رشته‌ای رسیده و تشکیل یک Model Binder سفارشی در ASP.NET Core 7x

اکنون فرض کنید بجای آدرس WeatherForecast/GetForecast2?from=1&to=3 که اطلاعات را از طریق کوئری استرینگ مشخص و استانداردی دریافت می‌کند، می‌خواهیم اطلاعات آن‌را از طریق یک قالب سفارشی و غیراستاندارد مانند WeatherForecast/GetForecast3/1-3 دریافت کنیم:
// /WeatherForecast/GetForecast3/1-3
[HttpGet("[action]/{days}")]
public IEnumerable<WeatherForecast> GetForecast3(Days days)
    {
        return Enumerable.Range(days.From, days.To)
                         .Select(index => new WeatherForecast
                                          {
                                              Date = DateOnly.FromDateTime(DateTime.Now.AddDays(index)),
                                              TemperatureC = Random.Shared.Next(-20, 55),
                                              Summary = Summaries[Random.Shared.Next(Summaries.Length)],
                                          })
                         .ToArray();
    }
یکی از راه‌های انجام اینکار، نوشتن model binderهای سفارشی مخصوص است و یا اکنون در ASP.NET Core 7x می‌توان با پیاده سازی اینترفیس IParsable به صورت خودکار و با روشی دیگر به این مقصود رسید:
using System.Diagnostics.CodeAnalysis;
using System.Globalization;

namespace NET7Mvc.Models;

public class Days : IParsable<Days>
{
    public Days(int from, int to)
    {
        From = from;
        To = to;
    }

    public int From { get; }
    public int To { get; }

    public static bool TryParse([NotNullWhen(true)] string? value,
                                IFormatProvider? provider,
                                [MaybeNullWhen(false)] out Days result)
    {
        var items = value?.Split('-', StringSplitOptions.RemoveEmptyEntries);
        if (items is { Length: 2 })
        {
            if (int.TryParse(items[0], NumberStyles.None, provider, out var from)
                && int.TryParse(items[1], NumberStyles.None, provider, out var to))
            {
                result = new Days(from, to);
                return true;
            }
        }

        result = default;
        return false;
    }

    public static Days Parse(string value, IFormatProvider? provider)
    {
        if (!TryParse(value, provider, out var result))
        {
            throw new ArgumentException("Could not parse the given value.", nameof(value));
        }

        return result;
    }
}
- برای پیاده سازی این اینترفیس باید دو متد TryParse و Parse آن‌را به صورت فوق پیاده سازی کرد و توسط آن، روش تبدیل رشته‌ی دریافتی از کاربر را به شیء مدنظر، مشخص کرد.
- همینقدر که مدلی IParsable را پیاده سازی کرده باشد، از امکانات آن به صورت خودکار استفاده خواهد شد و نیازی به معرفی و یا تنظیمات خاص دیگری ندارد.
- البته این قابلیت جدید نیست و پشتیبانی از IParsable، پیشتر در Minimal API دات نت 6 ارائه شده بود؛ اما در دات نت 7 توسط ASP.NET Core MVC نیز قابل استفاده شده‌است.
مطالب
ساخت قالب‌های نمایشی و ادیتور دکمه سه وضعیتی سازگار با Twitter bootstrap در ASP.NET MVC
گروه بندی دکمه‌ها در Twitter bootstrap

    <div class="btn-group" data-toggle="buttons-radio">
        <button class="btn" type="button">بلی</button>
        <button class="btn" type="button">خیر</button>
    </div>
در این مثال دو دکمه را ملاحظه می‌کنید که در یک div با کلاس btn-group محصور شده‌اند. به این ترتیب این دو دکمه در کنار هم، همانند دکمه‌های یک toolbar قرار خواهند گرفت. همچنین در بوت‌استرپ امکان انتساب ویژگی data-toggle=buttons-radio نیز به این div وجود دارد. در این حالت، این دکمه‌ها همانند دکمه‌های رادیویی رفتار خواهند کرد:

در ادامه قصد داریم یک Editor template و یک Display template مخصوص را جهت تدارک یک چنین دکمه‌هایی، برای مدیریت خواص Boolean ایجاد کنیم. به عبارتی اگر مدل برنامه چنین تعاریفی را داشت:
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace Mvc4TwitterBootStrapTest.Models
{
    public class User
    {
        public int Id { set; get; }

        [DisplayName("نام")]
        [Required(ErrorMessage="لطفا نام را تکمیل کنید")]
        public string Name { set; get; }

        [DisplayName("نام خانوادگی")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا نام خانوادگی را تکمیل کنید")]
        public string LastName { set; get; }

        [DisplayName("فعال است؟")]
        [UIHint("BootstrapBoolean")]
        public bool? IsActive { set; get; }
    }
}
فیلد nullable bool آن به صورت خودکار به شکل زیر رندر شود:


تهیه قالب ادیتور Views\Shared\EditorTemplates\BootstrapBoolean.cshtml

@model bool?
@{  
    var yesIsSelected = Model.HasValue && Model.Value ? "active" : null;
    var noIsSelected = Model.HasValue && !Model.Value ? "active" : null;
    var isIndeterminate = !Model.HasValue ? "active" : null;
    var htmlField = ViewData.TemplateInfo.HtmlFieldPrefix;   
}
@Html.HiddenFor(model => model)
<div class="btn-group" data-toggle="buttons-radio">
    <button type="button" class="btn btn-info @yesIsSelected bool-@htmlField" onclick="$('#@htmlField').val(true);">
        بلی</button>
    <button type="button" class="btn btn-info @noIsSelected bool-@htmlField" onclick="$('#@htmlField').val(false);">
        خیر</button>
    @if (ViewData.ModelMetadata.IsNullableValueType)
    {
        <button type="button" class="btn btn-info @isIndeterminate bool-@htmlField" onclick="$('#@htmlField').val('');">
            نامشخص</button> 
    }
</div>
سورس کامل فایل BootstrapBoolean.cshtml را که در مسیر Views\Shared\EditorTemplates باید کپی شود، در اینجا ملاحظه می‌کنید.
نوع اطلاعاتی که این قالب ادیتور پردازش خواهد کرد از نوع nullable bool است. البته مشکلی هم با نوع‌های bool معمولی ندارد. در حالت nullable، دکمه سومی را به نام «نامشخص» به مجموعه دکمه‌های «بلی» و «خیر» اضافه می‌کند. گاهی از اوقات در فرم‌های دریافت اطلاعات نیاز است بررسی کنیم آیا واقعا کاربر اطلاعاتی را انتخاب کرده یا اینکه بدون توجه به فیلدها، بر روی دکمه ارسال کلیک کرده است. در یک چنین حالتی تعریف دکمه‌های سه وضعیتی Boolean می‌تواند مفهوم پیدا کند.
در مورد اصول تهیه این قالب در ابتدای مطلب، با کلاس‌های btn-group و ویژگی data-toggle آشنا شدید. دقیقا این سه دکمه نیز در اینجا به همین نحو تعریف شده‌اند.
در ابتدای نمایش یک View، خصوصا در حالت ویرایش اطلاعات، نیاز است اطلاعات موجود، به دکمه‌های تعریف شده اعمال شوند. در اینجا برای انتخاب یک دکمه، باید کلاس active به آن نسبت داده شود، که نحوه تدارک آن‌را در سه متغیر yesIsSelected، noIsSelected و isIndeterminate ابتدای تعاریف قالب مشاهده می‌کنید.
سپس یک فیلد مخفی به صفحه اضافه شده است. از این جهت که به کمک jQuery، در حین کلیک بر روی یکی از دکمه‌ها، مقدار آن‌را به این فیلد که نهایتا به سرور ارسال خواهد شد، اعمال خواهیم کرد.


تهیه قالب نمایشی Views\Shared\DisplayTemplates\BootstrapBoolean.cshtml

@model bool?
@if (Model.HasValue)
{
    if (Model.Value)
    {
    <span class="label label-success">بلی</span> 
    }
    else
    {
    <span class="label label-important">خیر</span> 
    }
}
else
{ 
    <span class="label label-inverse">نامشخص</span> 
}
در حالت صرفا نمایشی، فایل قالب BootstrapBoolean.cshtml قرار گرفته در مسیر Views\Shared\DisplayTemplates، یک چنین تعاریفی را خواهد داشت.

و نهایتا برای استفاده از آن تنها کافی است توسط ویژگی UIHint، نام این قالب، به خاصیت Boolean مدنظر اعمال شود:
[UIHint("BootstrapBoolean")]
public bool? IsActive { set; get; }

مطالب
آشنایی با الگوی MVP

پروژه‌های زیادی را می‌توان یافت که اگر سورس کدهای آن‌ها را بررسی کنیم، یک اسپاگتی کد تمام عیار را در آن‌ها می‌توان مشاهده نمود. منطق برنامه، قسمت دسترسی به داده‌ها، کار با رابط کاربر، غیره و غیره همگی درون کدهای یک یا چند فرم خلاصه شده‌اند و آنچنان به هم گره خورده‌اند که هر گونه تغییر یا اعمال درخواست‌های جدید کاربران، سبب از کار افتادن قسمت دیگری از برنامه می‌شود.
همچنین از کدهای حاصل در یک پروژه، در پروژه‌‌های دیگر نیز نمی‌توان استفاده کرد (به دلیل همین در هم تنیده بودن قسمت‌های مختلف). حداقل نتیجه یک پروژه برای برنامه نویس، باید یک یا چند کلاس باشد که بتوان از آن به عنوان ابزار تسریع انجام پروژه‌های دیگر استفاده کرد. اما در یک اسپاگتی کد، باید مدتی طولانی را صرف کرد تا بتوان یک متد را از لابلای قسمت‌های مرتبط و گره خورده با رابط کاربر استخراج و در پروژه‌ای دیگر استفاده نمود. برای نمونه آیا می‌توان این کدها را از یک برنامه ویندوزی استخراج کرد و آن‌ها را در یک برنامه تحت وب استفاده نمود؟

یکی از الگوهایی که شیوه‌ی صحیح این جدا سازی را ترویج می‌کند، الگوی MVP یا Model-View-Presenter می‌باشد. خلاصه‌ی این الگو به صورت زیر است:


Model :
من می‌دانم که چگونه اشیاء برنامه را جهت حصول منطقی خاص، پردازش کنم.
من نمی‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را به شکلی بصری به کاربر ارائه داد یا چگونه باید به رخ‌دادها یا اعمال صادر شده از طرف کاربر پاسخ داد.

View :
من می‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را به کاربر به شکلی بصری ارائه داد.
من می‌دانم که چگونه باید اعمالی مانند data binding و امثال آن را انجام داد.
من نمی‌دانم که چگونه باید منطق پردازشی موارد ذکر شده را فراهم آورم.

Presenter :
من می‌دانم که چگونه باید درخواست‌های رسیده کاربر به View را دریافت کرده و آن‌ها را به Model‌ انتقال دهم.
من می‌دانم که چگونه باید اطلاعات را به Model ارسال کرده و سپس نتیجه‌ی پردازش آن‌ها را جهت نمایش در اختیار View قرار دهم.
من نمی‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را ترسیم کرد (مشکل View است نه من) و نمی‌دانم که چگونه باید پردازشی را بر روی اطلاعات انجام دهم. (مشکل Model است و اصلا ربطی به اینجانب ندارد!)


یک مثال ساده از پیاده سازی این روش
برنامه‌ای وبی را بنویسید که پس از دریافت شعاع یک دایره از کاربر، مساحت ‌آن‌را محاسبه کرده و نمایش دهد.
یک تکست باکس در صفحه قرار خواهیم داد (txtRadius) و یک دکمه جهت دریافت درخواست کاربر برای نمایش نتیجه حاصل در یک برچسب به نام lblResult

الف) پیاده سازی به روش متداول (اسپاگتی کد)

protected void btnGetData_Click(object sender, EventArgs e)
{
lblResult.Text = (Math.PI * double.Parse(txtRadius.Text) * double.Parse(txtRadius.Text)).ToString();
}
بله! کار می‌کنه!
اما این مشکلات را هم دارد:
- منطق برنامه (روش محاسبه مساحت دایره) با رابط کاربر گره خورده.
- کدهای برنامه در پروژه‌ی دیگری قابل استفاده نیست. (شما متد یا کلاسی را این‌جا با قابلیت استفاده مجدد می‌توانید پیدا می‌کنید؟ آیا یکی از اهداف برنامه نویسی شیءگرا تولید کدهایی با قابلیت استفاده مجدد نبود؟)
- چگونه باید برای آن آزمون واحد نوشت؟

ب) بهبود کد و جدا سازی لایه‌ها از یکدیگر

در روش MVP متداول است که به ازای هر یک از اجزاء ابتدا یک interface نوشته شود و سپس این اینترفیس‌ها پیاده سازی گردد.

پیاده سازی منطق برنامه:

1- ایجاد Model :
یک فایل جدید را به نام CModel.cs به پروژه اضافه کرده و کد زیر را به آن خواهیم افزود:

using System;

namespace MVPTest
{
public interface ICircleModel
{
double GetArea(double radius);
}

public class CModel : ICircleModel
{
public double GetArea(double radius)
{
return Math.PI * radius * radius;
}
}
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید اکنون منطق برنامه از موارد زیر اطلاعی ندارد:
- خبری از textbox و برچسب و غیره نیست. اصلا نمی‌داند که رابط کاربری وجود دارد یا نه.
- خبری از رخ‌دادهای برنامه و پاسخ دادن به آن‌ها نیست.
- از این کد می‌توان مستقیما و بدون هیچ تغییری در برنامه‌های دیگر هم استفاده کرد.
- اگر باگی در این قسمت وجود دارد، تنها این کلاس است که باید تغییر کند و بلافاصله کل برنامه از این بهبود حاصل شده می‌تواند بدون هیچگونه تغییری و یا به هم ریختگی استفاده کند.
- نوشتن آزمون واحد برای این کلاس که هیچگونه وابستگی به UI ندارد ساده است.


2- ایجاد View :
فایل دیگری را به نام CView.cs را به همراه اینترفیس زیر به پروژه اضافه می‌کنیم:

namespace MVPTest
{
public interface IView
{
string RadiusText { get; set; }
string ResultText { get; set; }
}
}

کار View دریافت ابتدایی مقادیر از کاربر توسط RadiusText و نمایش نهایی نتیجه توسط ResultText است البته با یک اما.
View نمی‌داند که چگونه باید این پردازش صورت گیرد. حتی نمی‌داند که چگونه باید این مقادیر را به Model جهت پردازش برساند یا چگونه آن‌ها را دریافت کند (به همین جهت از اینترفیس برای تعریف آن استفاده شده).

3- ایجاد Presenter :
در ادامه فایل جدیدی را به نام CPresenter.cs‌ با محتویات زیر به پروژه خواهیم افزود:

namespace MVPTest
{
public class CPresenter
{
IView _view;

public CPresenter(IView view)
{
_view = view;
}

public void CalculateCircleArea()
{
CModel model = new CModel();
_view.ResultText = model.GetArea(double.Parse(_view.RadiusText)).ToString();
}
}
}

کار این کلاس برقراری ارتباط با Model است.
می‌داند که چگونه اطلاعات را به Model ارسال کند (از طریق _view.RadiusText) و می‌داند که چگونه نتیجه‌ی پردازش را در اختیار View قرار دهد. (با انتساب آن به _view.ResultText)
نمی‌داند که چگونه باید این پردازش صورت گیرد (کار مدل است نه او). نمی‌داند که نتیجه‌ی نهایی را چگونه نمایش دهد (کار View است نه او).
روش معرفی View به این کلاس به constructor dependency injection معروف است.

اکنون کد وب فرم ما که در قسمت (الف) معرفی شده به صورت زیر تغییر می‌کند:

using System;

namespace MVPTest
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page, IView
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

public string RadiusText
{
get { return txtRadius.Text; }
set { txtRadius.Text = value; }
}
public string ResultText
{
get { return lblResult.Text; }
set { lblResult.Text = value; }
}

protected void btnGetData_Click(object sender, EventArgs e)
{
CPresenter presenter = new CPresenter(this);
presenter.CalculateCircleArea();
}
}
}

در این‌جا یک وهله از Presenter برای برقراری ارتباط با Model ایجاد می‌شود. همچنین کلاس وب فرم ما اینترفیس View را نیز پیاده سازی خواهد کرد.

اشتراک‌ها
پلاگین جی‌کوئری برای تکرار عناصر فرم‌ها

تا به حال شده نیاز داشته باشید مثلا 3 تکست باکس چند بار تکرار شوند؟ با این پلاگین می‌توانید چند فیلد تعریف کنید و به هر تعداد که می‌خواهید آن‌ها را تکرار کنید

دموی پلاگین 

برای مسئله Binding مدل ارسالی از سمت کاربر هم می‌توانید از این لینک استفاده کنید

پلاگین جی‌کوئری برای تکرار عناصر فرم‌ها
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #12
- یک سری پیشنیاز طراحی رو باید بدونید مانند «کار با کلیدهای اصلی و خارجی در EF Code first ». در اینجا با نحوه تعریف صحیح کلید خارجی به صورت یک خاصیت عددی آشنا خواهید شد. این مورد همان چیزی است که باید از یک drop down list دریافت شود. فقط primary key یک رکورد مهم است نه تمام خواص و فیلدهای مرتبط با آن.
- مرحله بعد ارسال اطلاعات به View هست به این ترتیب:
public ActionResult Index()
{
    var query = db.Users.Select(c => new SelectListItem
                                              {
                                                  Value = c.UserId, 
                                                  Text = c.UserName,
                                                  Selected = c.UserId.Equals(3)
                                              });
    var model = new MyFormViewModel
                    {
                        List = query.ToList()
                    };
    return View(model);
}
در اینجا بر اساس اطلاعات بانک اطلاعاتی SelectListItem‌ها تشکیل شده و به ViewModel فرم جاری ارسال می‌شود (به علاوه باید با ViewModel کار کنید نه مدل جداول بانک اطلاعاتی).
public class MyFormViewModel
{
    public int UserId { get; set; }
    public IList<SelectListItem> List { get; set; }
}
در مورد نگاشت‌ها هم مباحث auto-mapper در سایت هست.
همچنین خاصیت Selected هم در اینجا بر اساس یک شرط تعیین شده.
- قسمت View برنامه هم به این شکل خواهد بود:
@model MyFormViewModel

@Html.DropDownListFor(m => m.UserId, Model.List, "--Select One--")