نظرات مطالب
بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core
اگر در Model پروپرتی Photo از جنس string باشد و در ViewModel این پروپرتی رو برای استفاده از امکانات validation و غیره به IFormFile تغییر بدیم. برای ارسال آدرس فایل به مدل که از طریق viewmodel تغذیه میشه، آیا نیاز به تعریف یک پروپرتی دیگر از جنس string  در viewmodel داریم؟ یا اینکه روش دیگری برای این کار وجود دارد؟
 public class Model
    {
        public string Photo { get; set; }        
    }

 public class viewModel
    {
        public IFormFile Photo { get; set; }
    }
مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت دهم
در قسمت قبلی، به Binding‌ها پرداختیم و در این قسمت قصد بررسی Triggers و موارد پیشرفته‌تر در Bindings را داریم. در مثال‌های قسمت قبل علاوه بر Bind کردن View به View Model، مثالی را داشتیم که در آن View به View بایند شده بود (Text یک Label به Text یک Entry بایند شده بود، به شکلی که هر آنچه که در Entry تایپ می‌شد، در همان لحظه روی Label نیز دیده می‌شد). خب در آن مثال، Text در هر دو کنترل از یک جنس بود (‌string).
اما اگر بخواهیم مثلا زمانی که روی Entry فوکوس  شده، متن آن Bold شود چه؟ در این صورت، IsFocused ای که از جنس bool است، به FontAttributes ای که یک Enum شامل موارد Italic/Bold و ... است، بایند شده‌است. زمانی که دو طرف Binding از یک جنس نباشند، راهکارهایی باید اتخاذ شوند که Trigger یکی از آنهاست. برای پیاده سازی این مثال داریم:
        <Entry FontAttributes="Italic">
            <Entry.Triggers>
                <Trigger TargetType="Entry" Property="IsFocused" Value="True">
                    <Setter Property="FontAttributes" Value="Bold" />
                </Trigger>
            </Entry.Triggers>
        </Entry>
این کد می‌گوید زمانیکه IsFocused برابر با True است، FontAttributes برابر با Bold شود. دقت کنید که مقدار اولیه FontAttributes در این مثال برابر با Italic بوده‌است. اگر Trigger ای بنا بر شرایطی، مقداری را عوض کند، وقتی آن شرایط برقرار نباشد، کارهایش را ملغی (Rollback) می‌کند. برای همین، در این مثال، وقتی Focus را از روی Entry برداریم، دوباره متن Italic می‌شود!
علاوه بر Trigger، ما DataTrigger نیز داریم. مثال اولیه XamApp که یک Button را داشتیم و با هر بار زدن بر روی آن مقدار StepsCount که به یک Label وصل بود، یکی یکی افزایش میافت، به خاطر بیاورید. فرض کنید در ابتدا که StepsCount برابر با صفر است، قصد نمایش Label را نداریم. مقدار StepsCount که از جنس int است و در View Model است، قرار است اگر صفر باشد، IsVisible مربوط به Label که bool است، False شود. در این صورت داریم:
        <Label Text="{Binding StepsCount, StringFormat='{}Button tapped {0} times!'}">
            <Label.Triggers>
                <DataTrigger TargetType="Label" Binding="{Binding StepsCount}" Value="0">
                    <Setter Property="IsVisible" Value="False" />
                </DataTrigger>
            </Label.Triggers>
        </Label>
اما ممکن است شرط حتی از این نیز پیچیده‌تر باشد. برای مثال، اگر مقدار StepsCount، عددی زوج بود، FontAttributes این Label به صورت Bold و اگر نه Italic باشد! یک چنین چیزی با Xaml به تنهایی قابلیت پیاده سازی ندارد و باید از CSharp نیز کمک گرفته شود. یک سمت این رابطه int است و سمت دیگر FontAttributes.
در فولدر Converters در فولدر Views در پروژه XamApp کلاس زیر را اضافه کنید:
  public class StepsCountToFontAttributesConverter : Converter<int, FontAttributes>
    {
        protected override FontAttributes Convert(int value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            if (value % 2 == 0) /* راه تشخیص زوج بودن یک عدد */
                return FontAttributes.Bold;
            return FontAttributes.Italic;
        }
    }
سپس در Label مربوطه، در هنگام Bind کردن FontAttributes به StepsCount داریم:
<Label FontAttributes="{Binding StepsCount, Converter={converters:StepsCountToFontAttributesConverter}}"
 Text="{Binding StepsCount, StringFormat='{}Button tapped {0} times!'}" />
به این صورت می‌توانیم روی جزئیات Binding‌ها تسلط کامل داشته باشیم.
علاوه بر موارد فوق، Event Trigger نیز وجود دارد. برای مثال، زمانیکه روی دکمه‌ای کلیک می‌شود، یک Label با Animation ای Fade out شود. برای این کار نگاهی به پروژه  Xamanimation بیاندازید.
مطالب
آشنایی با WPF قسمت سوم: Layouts بخش دوم

  در مقاله قبلی در مورد تعدادی از Layout‌ها صحبت کردیم و در این بخش به ادامه‌ی آن پرداخته و دو مبحث GridPanel و Custom Layout را بررسی می‌کنیم.


GridPanel

پنل پیش فرضی است که موقع ایجاد یک پروژه‌ جدید WPF ایجاد می‌شود. چیدمان این نوع پنل به صورت سطر و ستون است و کارکرد آن بسیار مشابه جداول در HTML می‌باشد؛ با این تفاوت که در اینجا انعطاف پذیری بیشتری وجود دارد. هر سلول می‌تواند شامل چندین کنترل شود و یا هر کنترل می‌تواند چندین سلول را به خود احتصاص دهند و حتی می‌تواند روی کنترل‌های دیگر قرار بگیرند و همپوشانی کنترل‌ها را داشته باشیم.

تگ Grid Panel شامل دو تگ برای تعریف سطرها و ستون‌ها می‌باشد با استفاده از تگ Row Definition و Column Definition به تعیین تعداد سطر و ستون‌ها و اندازه آن‌ها می‌پردازیم:
<Grid>
    <Grid.RowDefinitions>
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="*" />
        <RowDefinition Height="28" />
    </Grid.RowDefinitions>
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="Auto" />
        <ColumnDefinition Width="200" />
    </Grid.ColumnDefinitions>
</Grid>
گرید پنل بالا شامل 4 سطر و دو ستون است و تعیین اندازه آن‌ها توسط دو خاصیت Width و  Height مشخص شده است که نحوه مقداردهی آن‌ها به صورت زیر است:
Fixed : یک مقدار ثابت، مثل سطر آخری که در کد بالا قرار می‌گیرد. این مقدار بر اساس یک واحد منطقی است و نه پیکسل که در این مقاله قبلا بررسی کرده‌ایم.
Auto : به مقداری که احتیاج دارد فضایی را بخود اختصاص می‌دهد.
* : هر آنچه از فضای موجود باقی مانده است را به خود اختصاص می‌دهد. علامت ستاره یک واحد نسبی است؛ به این صورت که می‌توانید مقدار فضا را به صورت زیر نیز بیان کنید.*3 و *2 به این معنی است که از پنج قسمت فضای باقیمانده سه قسمت و بعدی دو قسمت  را به خود اختصاص می‌دهد. عبارت * با *1 برابر است. عموما با این علامت فضا را به شکل درصد بیان می‌کنند:
 <ColumnDefinition Width="69*" />   <!-- Take 69% of remainder -->
    <ColumnDefinition Width="31*"/> <!-- Take 31% of remainder -->

نحوه‌ی اضافه کردنالمان‌ها به گرید به صورت زیر پس از تعیین تعداد سطرها و ستون‌ها انجام می‌گیرد و جایگاه هر المان در ستون یا سطر مربوطه توسط یک attached Dependency Property به نام‌های Grid.Column یا Grid.Row صورت می‌گیرد. خصوصیات Horizontal alignment و vertical Alignment هم برای تعیین موقعیت قرار گیری اشیاء در سلول به کار می‌روند و فاصله‌ی آن‌ها (کنترل ها) از لبه‌های گرید با margin محاسبه می‌شود.
<Grid>
    <Grid.RowDefinitions>
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="Auto" />
        <RowDefinition Height="*" />
        <RowDefinition Height="28" />
    </Grid.RowDefinitions>
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="Auto" />
        <ColumnDefinition Width="200" />
    </Grid.ColumnDefinitions>
    <Label Grid.Row="0" Grid.Column="0" Content="Name:"/>
    <Label Grid.Row="1" Grid.Column="0" Content="E-Mail:"/>
    <Label Grid.Row="2" Grid.Column="0" Content="Comment:"/>
    <TextBox Grid.Column="1" Grid.Row="0" Margin="3" />
    <TextBox Grid.Column="1" Grid.Row="1" Margin="3" />
    <TextBox Grid.Column="1" Grid.Row="2" Margin="3" />
    <Button Grid.Column="1" Grid.Row="3" HorizontalAlignment="Right" 
            MinWidth="80" Margin="3" Content="Send"  />
</Grid>

تغییر اندازه در سمت کد هم می‌تواند توسط کدهای صورت گیرد.
Auto sized GridLength.Auto
Star sized new GridLength(1,GridUnitType.Star)
Fixed size new GridLength(100,GridUnitType.Pixel)
مثال:
Grid grid = new Grid();
 
ColumnDefinition col1 = new ColumnDefinition();
col1.Width = GridLength.Auto;
ColumnDefinition col2 = new ColumnDefinition();
col2.Width = new GridLength(1,GridUnitType.Star);
 
grid.ColumnDefinitions.Add(col1);
grid.ColumnDefinitions.Add(col2);

قابلیت تغییر اندازه‌ی سطر و ستون توسط کاربر
یکی از تگ‌های ویژه داخل گری،د تگ Grid Splitter است. برای قرارگیری تگ splitter ابتدا باید یک سطر یا ستون بین سطر و ستون هایی که میخواهید از یکدیگر جدا شوند ایجاد کنید و اندازه‌ی آن را auto تعیین کنید و سپس مانند بقیه‌ی اشیا توسط Grid.Column یا Grid.Row مانند کد زیر تگ splitter را به آن اختصاص دهید.
<Grid>
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="*"/>
        <ColumnDefinition Width="Auto"/>
        <ColumnDefinition Width="*"/>
    </Grid.ColumnDefinitions>
    <Label Content="Left" Grid.Column="0" />
    <GridSplitter HorizontalAlignment="Right" 
                  VerticalAlignment="Stretch" 
                  Grid.Column="1" ResizeBehavior="PreviousAndNext"
                  Width="5" Background="#FFBCBCBC"/>
    <Label Content="Right" Grid.Column="2" />
</Grid>
خاصیت ResizeBehavior مشخص می‌کند که ستون یا سطرهای کناری کدام باید تغییر اندازه داشته باشند.
 BasedOnAlignment   مقدار پیش فرض این گزینه است و مشخص می‌کند سطر یا ستونی طرفی باید تغییر اندازه دهد که در Alignment آن آمده است
 CurrentAndNext   ستون یا سطر جاری  به همراه ستون یا سطر بعدی
 PreviousAndCurrent   ستون یا سطر جاری  به همراه ستون یا سطر قبلی
 PreviousAndNext   سطر یا ستون قبلی و بعدی که بهترین گزینه برای انتخاب است.

خاصیت ResizeDirection جهت تغییر اندازه را مشخص می‌کند که شامل سه مقدار Row,Column و Auto است که مقدار پیش فرض آن auto است و نیازی به ذکر آن نیست و خود سیستم میداند که باید تغییر اندازه در چه جهتی صورت بگیرد.


ساخت Custom Layout یا یک پنل سفارشی (اختصاصی)
در این دو قسمت، شما با پنل‌های متفاوتی آشنا شدید که قابلیت‌های مفیدی داشتند؛ ولی گاهی اوقات هیچ کدام از این‌ها به کار شما نمی‌آیند و دوست دارید پنلی داشته باشید که مطابق میل شما عمل کند. برای ساخت یک پنل سفارشی یک کلاس می‌سازیم که از کلاس Panel ارث بری می‌کند. در اینجا دو متد برای Override کردن وجود دارند:
MeasureOverride : تعیین اندازه پنل بر اساس اندازه تعیین شده برای المان‌های فرزند و فضای موجود.
ArrangeOverride: مرتب سازی المان‌ها در فضای موجود نهایی.

کد نمونه:
public class MySimplePanel : Panel
{
    // Make the panel as big as the biggest element
    protected override Size MeasureOverride(Size availableSize)
    {
        Size maxSize = new Size();
 
        foreach( UIElement child in InternalChildern)
        {
            child.Measure( availableSize );
            maxSize.Height = Math.Max( child.DesiredSize.Height, maxSize.Height);
            maxSize.Width= Math.Max( child.DesiredSize.Width, maxSize.Width);
        }
    }
 
    // Arrange the child elements to their final position
    protected override Size ArrangeOverride(Size finalSize)
    {
        foreach( UIElement child in InternalChildern)
        {
            child.Arrange( new Rect( finalSize ) );
        }
    }
}
لینک‌های زیر تعدادی از پنل‌های سفارشی پر طرفدار هستند که بر روی اینترنت به اشتراک گذاشته شده اند:
TreeMapPanel
Animating Tile Panel
Radial Panel
Element Flow Panel
Ribbon Panel

خواصی که باید در Layout‌ها با آنها بیشتر آشنا شویم:
Horizontal & Vertical Alignment
با دادن این خاصیت به کنترل‌های موجود، نحوه قرار گیری و موقعیت آن‌ها مشخص می‌گردد. جدول زیر بر ساس انواع موقعیت‌های مختلف تشکیل شده است:

Margin & Padding
این خاصیت‌ها حتما برای شما آشنا هستند. خاصیت margin فاصله کنترل از لبه‌های Layout است و خاصیت Padding فاصله محتویات کنترل از لبه‌های کنترل است.

Clipping
در صورتی که خاصیت ClipToBounds پنل برابر False باشند به این معناست که المان‌ها میتوانند از لبه‌های پنل خارج شوند، در صورتی که برابر True باشد مقدار خارج شده نمایش نمی‌یابد.

Scrolling
موقعیکه از پنلی استفاده می‌کنید که با تمام شدن ناحیه‌اش روبرو شده‌اید ولی کنترل‌های داخلش هنوز ادامه دارند، نیاز به یک اسکرول به شدت احساس می‌شود. در این حالت می‌توان از ScrollViewer استفاده کرد.
<ScrollViewer>
    <StackPanel>
        <Button Content="First Item" />
        <Button Content="Second Item" />
        <Button Content="Third Item" />
    </StackPanel>
</ScrollViewer>



نظرات مطالب
ساخت DropDownList های مرتبط به کمک jQuery Ajax در MVC
با سلام؛ من شبیه همچین کاری می‌خوام انجام بدم با این تفاوت که وقتی با استفاده از dropdownlistFor یکی رو انتخاب می‌کنیم property مخصوص به اون سمت viewmodel نیز تغییر کنه.
مکان dropdownlist خارج از beginform هستش و با binding ام وی سی مقدار set نمی‌شه.
مطالب
آموزش Coded UI Test #1
اکثر برنامه نویسان با مباحث Unit Testing  آشنایی دارند و بعضی برنامه نویسان هم، از این مباحث در پروژه‌های خود استفاده می‌کنند. ساختار الگو‌های MVC و MVVM به گونه ای است که به راحتی می‌توان برای این گونه پروژه‌ها Unit Test بنویسیم. در پروژه‌های MVC به دلیل عدم وابستگی بین View و Controller به طور مستقیم، امکان نوشتن Unit Test برای Controller امکان پذیر است و از طرفی در الگوی MVVM به دلیل منطق وجود ViewModel می‌توان برای اینگونه پروژه‌ها نیز Unit Test نوشت. اما ساختار سایر پروژه‌ها به گونه ای است که نوشتن Unit Test برای آن‌ها مشکل و در بعضی مواقع غیر ممکن می‌شود. برای مثال در پروژهای Desktop نظیر Windows Application و حتی وب به صورت Asp.Net Web Forms به دلیل وابستگی مستقیم کنترل‌های UI به منطق اجرای برنامه، طراحی و نوشتن Unit Test بسیار مشکل و در برخی موارد بیهوده است. در VS.Net ابزاری وجود دارد به نام Coded UI Test که برای تست این گونه پروژه‌ها طراحی شده است و همان طور که از نامش پیداست صرفا برای تست کنترل‌های UI و رویداد‌های کنترل‌ها و تست درستی برنامه با توجه به داده‌های ورودی به کار می‌رود. یکی از مزیت‌های اصلی آن تسریع عملیات تست در حجم بالا است و زمان ایجاد unit  test را به حداقل می‌رساند. مزیت دوم آن امکان ایجاد unit test برای پروژه‌های که در مراحل پایانی تولید هستند ولی هنوز اطمینانی به عملکرد صحیح برنامه در حالات مختلف نیست.
 در این پست قصد دارم روش استفاده از این گونه پروژه‌های تست را با ذکر یک مثال بررسی کنیم و در پست‌های بعدی به بررسی امکانات دیگر خواهیم پرداخت.

نکته : فقط در Vs.Net با نسخه‌های Ultimate و Premium می‌تونید از Code UI Test استفاده کنید که البته به دلیل اینکه در ایران پیدا کردن نسخه‌های دیگر Vs.Net به غیر از Ultimate سخت‌تر است به طور قطع این محدودیت برای برنامه نویسان ما وجود نخواهد داشت. برای اینکه از نسخه Vs.Net خود اطمینان حاصل کنید از منوی Help گزینه About Microsoft Visual Studio رو انتخاب کنید. پنجره ای به شکل زیر مشاهده خواهید کرد که در آن مشخصات کامل Vs.Net ذکر شده است.

در این مرحله قصد داریم برای فرم زیر Unit Test طراحی کنیم. پروژه به صورت زیر است:

کاملا واضح است که در این فرم دو عدد به عنوان ورودی دریافت می‌شود و بعد از کلیک بر روی CalculateSum نتیجه در textbox سوم نمایش داده می‌شود. برای تست عملکرد صحیح فرم بالا ایتدا به Solution مورد نظر از منوی test Project یک Coded UI Test Project اضافه می‌کنیم. به دلیل اینکه این قبلا در این Solution پروژه تست از نوع Coded UI Test نبود بلافاصله یک پنجره نمایش داده می‌شود. مطمئن شوید گزینه اول انتخاب شده و بعد بر روی Ok کلیک کنید.(گزینه اول به معنی است که قصد داریم عملیات مورد نظر بر روی UI را رکورد کنیم و گزینه دوم به معنی است که قصد داریم از عملیات رکورد شده قبلی استفاده کنیم).  یک کلاس به نام CodeUITest1 به همراه یک متد تست به نام CodedUITestMethod1 ساخته می‌شود. اولین چیزی که جلب توجه می‌کند این است که این کلاس به جای TestClassAttribute دارای نشان CodeUITestAttrbiute است. در گوشه سمت راست Vs.Net خود یک پنجره کوچک به نام UI Map Test Builder مانند شکل زیر خواهید دید.

دکمه قرمز رنگ به نام Record Button است و عملیات تست را رکورد خواهد کرد. دکمه دایره ای به رنگ مشکی برای تعیین Assertion به کار می‌رود. و در نهایت گزینه آخر کد‌های مورد نظر مراحل قبل را به صورت خودکار تولید خواهد کرد.

#روش کار

روش کار به این صورت است که ابتدا شما مراحل تست خود را شبیه سازی خواهید کرد و بعد از آن Test Builder مراحل تست شما را به صورت کامل به صورت کد‌های قابل فهم تولید خواهد کرد. (دقیقا شبیه به ایجاد UnitTest به روش Arrange/Act/Assert است با این تفاوت که این مراحل توسط UI Map رکورد شده و نیازی به کد نویسی ندارد). در پایان باید یک Data Driven Coded UI Test طراحی کنید تا بتوانید از این مراحل رکورد استفاده نمایید. 

#چگونگی شبیه سازی :

پروژه را اجرا نمایید. زمانی که فرم مورد نظر  ظاهر شد بر روی گزینه Record در TestBuilder کلیک کنید. عملیات ذخیره سازی شروع شده است. در نتیجه به فرم مربوطه رفته و در Textbox اول مقدار 10 و در textbox دوم مقدار 5 را وارد نمایید. با کلیک بر روی دکمه CalculateSum مقدار 15 نمایش داده خواهد شد. از برنامه خارج شوید و بعد بر روی گزینه Generate Code در TestBuilder کلیک کنید با از کلید‌های ترکیبی Alt + G استفاده نمایید.(اگر در این مرحله، از برنامه خارج نشده باشید با خطا مواجه خواهید شد.) در پنجره نمایش داده شده یک نام به متد اختصاص دهید. عملیات تولید کد شروع خواهد شد. بعد کدی مشابه زیر را در متد مربوطه مشاهده خواهید کرد.

   [TestMethod]
        public void CodedUITestMethod1()
        {            
            this.UIMap.CalculateSum();
            this.UIMap.txtSecondValueMustBe10();
        }
بخشی از سورس کد تولید شده برای متد CalculateSum به شکل زیر است:
        public void CodedUITestMethod1 ()
        {
            #region Variable Declarations
            WinEdit uITxtFirstNumberEdit = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UITxtFirstNumberWindow.UITxtFirstNumberEdit;
            WinEdit uITxtSecondNumberEdit = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UITxtSecondNumberWindow.UITxtSecondNumberEdit;
            WinButton uICalculateSumButton = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UICalculateSumWindow.UICalculateSumButton;
            #endregion

            // Type '10' in 'txtFirstNumber' text box
            uITxtFirstNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditText;

            // Type '{Tab}' in 'txtFirstNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtFirstNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditSendKeys, ModifierKeys.None);

            // Type '10' in 'txtSecondNumber' text box
            uITxtSecondNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditText;

            // Click 'Calculate Sum' button
            Mouse.Click(uICalculateSumButton, new Point(83, 12));

            // Type '10' in 'txtFirstNumber' text box
            uITxtFirstNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditText1;

            // Type '{Tab}' in 'txtFirstNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtFirstNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditSendKeys1, ModifierKeys.None);

            // Type '10' in 'txtSecondNumber' text box
            uITxtSecondNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditText1;

            // Type '{Tab}' in 'txtSecondNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtSecondNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditSendKeys, ModifierKeys.None);

            // Click 'Calculate Sum' button
            Mouse.Click(uICalculateSumButton, new Point(49, 11));

            // Type '10' in 'txtFirstNumber' text box
            uITxtFirstNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditText2;

            // Type '{Tab}' in 'txtFirstNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtFirstNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtFirstNumberEditSendKeys2, ModifierKeys.None);

            // Type '5' in 'txtSecondNumber' text box
            uITxtSecondNumberEdit.Text = this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditText2;

            // Type '{Tab}' in 'txtSecondNumber' text box
            Keyboard.SendKeys(uITxtSecondNumberEdit, this.CalculateSumParams.UITxtSecondNumberEditSendKeys1, ModifierKeys.None);

            // Click 'Calculate Sum' button
            Mouse.Click(uICalculateSumButton, new Point(74, 16));
        }
همان طور که می‌بینید تمام مراحل تست شما رکورد شده است و به صورت کد قابل فهم بالا ایجاد شده است.
چگونگی ایجاد Assertion
اگر به کد متد تست CodedUITestMethod1 در بالا دقت کنید یک متد به صورت this.UIMap.txtSecondValueMustBe10 فراخوانی شده است. این در واقع یک Assertion  است که در هنگام عملیات رکورد ایجاد کردم و به این معنی است که مقدار TextBox دوم حتما باید 10 باشد. حال روش تولید Assertion‌ها را بررسی خواهیم کرد.
بعد از شروع شدن مرحله رکورد اگر قصد دارید برای یک کنترل خاص Assert بنویسید، دکمه assertion (به رنگ مشکی و به صورت دایره است) را بر روی کنترل مورد نظر drag&drop کنید. یک border آبی برای کنترل مورد نظر ایجاد خواهد شد:

به محض اتمام عملیات drag&drop منوی زیر ظاهر خواهد شد:

از گزینه Add Assertion استفاده کنید و برای کنترل مورد نظر یک assert بنویسید. در شکل زیر یک assert برای textbox دوم نوشتم به صورتی که مقدار آن باید با 5 برابر باشد.


از گزینه آخر برای نمایش پیغام مورد نظر خودتون در هنگامی که aseert با شکست مواجه می‌شود استفاده کنید.
کد تولید شده زیر برای عملیات assert بالا است:
  public void txtSecondValueMustBe10()
        {
            #region Variable Declarations
            WinEdit uITxtSecondNumberEdit = this.UIدوعددصحیحواردنماییدWindow.UITxtSecondNumberWindow.UITxtSecondNumberEdit;
            #endregion

            // Verify that the 'ControlType' property of 'txtSecondNumber' text box equals '10'
            Assert.AreEqual(this.txtSecondValueMustBe10ExpectedValues.UITxtSecondNumberEditControlType, uITxtSecondNumberEdit.ControlType.ToString());
        }

مرحله اول انجام شد. برای تست این مراحل باید یک Data DrivenTest بسازید که در پست بعدی به صورت کامل شرح داده خواهد شد.
مطالب
آشنایی با آزمایش واحد (unit testing) در دات نت، قسمت 6

ادامه آشنایی با NUnit

فرض کنید یک RSS reader نوشته‌اید که فیدهای فارسی و انگلیسی را دریافت می‌کند. به صورت پیش فرض هم مشخص نیست که کدام فید اطلاعات فارسی را ارائه خواهد داد و کدامیک انگلیسی. تشخیص محتوای فارسی و از راست به چپ نشان دادن خودکار مطالب ‌آن‌ها به عهده‌ی برنامه نویس است. بهترین روش برای تشخیص این نوع الگوها، استفاده از regular expressions است.
برای مثال الگوی تشخیص اینکه آیا متن ما حاوی حروف انگلیسی است یا خیر به صورت زیر است:

[a-zA-Z]

که بیان بصری آن به این شکل است.
در مورد تشخیص وجود حروف فارسی در یک عبارت، یکی از دو الگوی زیر بکار می‌رود:

[\u0600-\u06FF]
[ا-یءئ]

در مورد اینکه بازه یونیکد فارسی استاندارد از کجا شروع می‌شود می‌توان به مقاله‌ی آقای حاج‌لو مراجعه نمود (به صورت خلاصه، بازه مصوب عربی یونیکد، همان بازه یونیکد فارسی نیز می‌باشد. یا به بیان بهتر، بازه‌ی فارسی، جزئی از بازه‌ای است که عربی نام گرفته است). البته بازه‌ی مصوب دیگری هم در مورد ایران باستان وجود دارد به نام old Persian که مورد استفاده‌ی روزمره‌ای ندارد!

کلاس زیر را در مورد استفاده از این الگوها تهیه کرده‌ایم:

using System.Text.RegularExpressions;

namespace sample
{
public static class CDetectFarsi
{
public static bool ContainsFarsiData(this string txt)
{
return !string.IsNullOrEmpty(txt) &&
Regex.IsMatch(txt, "[ا-یءئ]");
}

public static bool ContainsFarsi(this string txt)
{
return !string.IsNullOrEmpty(txt) &&
Regex.IsMatch(txt, @"[\u0600-\u06FF]");
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا از extension methods سی شارپ 3 جهت توسعه کلاس پایه string استفاده شد.
اکنون می‌خواهیم بررسی کنیم آیا این الگوها مقصود ما را برآورده می‌سازند یا خیر.

using NUnit.Framework;
using sample;

namespace TestLibrary
{
[TestFixture]
public class TestFarsiClass
{
/*******************************************************************************/
[Test]
public void TestContainsFarsi1()
{
Assert.IsTrue("وحید".ContainsFarsi());
}

[Test]
public void TestContainsFarsi2()
{
Assert.IsTrue("گردان".ContainsFarsi());
}

[Test]
public void TestContainsFarsi3()
{
Assert.IsTrue("سپیدTest".ContainsFarsi());
}

[Test]
public void TestContainsFarsi4()
{
Assert.IsTrue("123بررسی456".ContainsFarsi());
}

[Test]
public void TestContainsFarsi5()
{
Assert.IsFalse("Book".ContainsFarsi());
}

[Test]
public void TestContainsFarsi6()
{
Assert.IsTrue("۱۳۸۷".ContainsFarsi());
}

[Test]
public void TestContainsFarsi7()
{
Assert.IsFalse("Здравствуйте!".ContainsFarsi()); //Russian hello!
}


/*******************************************************************************/
[Test]
public void TestContainsFarsiData1()
{
Assert.IsTrue("وحید".ContainsFarsiData());
}

[Test]
public void TestContainsFarsiData2()
{
Assert.IsTrue("گردان".ContainsFarsiData());
}

[Test]
public void TestContainsFarsiData3()
{
Assert.IsTrue("سپیدTest".ContainsFarsiData());
}

[Test]
public void TestContainsFarsiData4()
{
Assert.IsTrue("123بررسی456".ContainsFarsiData());
}

[Test]
public void TestContainsFarsiData5()
{
Assert.IsFalse("Book".ContainsFarsiData());
}

[Test]
public void TestContainsFarsiData6()
{
Assert.IsTrue("۱۳۸۷".ContainsFarsiData());
}

[Test]
public void TestContainsFarsiData7()
{
Assert.IsFalse("Здравствуйте!".ContainsFarsiData()); //Russian hello!
}
}
}

در کلاس فوق هر دو متد را با آزمایش‌های واحد مختلفی بررسی کرده‌ایم، انواع و اقسام حروف فارسی، ترکیبی از فارسی و انگلیسی، ترکیبی از فارسی و اعداد انگلیسی، عبارت کاملا انگلیسی، عدد کاملا فارسی و یک عبارت روسی! (در یک کلاس عمومی با متدهای عمومی بدون آرگومان از نوع void)
کلاس CDetectFarsi در برنامه اصلی قرار دارد و کلاس TestFarsiClass در یک پروژه class library دیگر قرار گرفته است (در این مورد و جدا سازی آزمایش‌ها از پروژه اصلی در قسمت‌های قبل بحث شد)
همچنین به ازای هر عبارت Assert یک متد ایجاد گردید تا شکست یکی، سبب اختلال در بررسی سایر موارد نشود.
نتیجه اجرای این آزمایش واحد با استفاده از امکانات مجتمع افزونه ReSharper به صورت زیر است:



منهای یک مورد، سایر آزمایشات ما با موفقیت انجام شده‌اند. موردی که با شکست مواجه شده، بررسی اعداد کاملا فارسی است که البته در الگوی دوم لحاظ نشده است و انتظار هم نمی‌رود که آن‌را به این شکل پشتیبانی کند.
برای اینکه در حین اجرای آزمایشات بعدی این متد در نظر گرفته نشود، می‌توان ویژگی Test آن‌را به صورت زیر تغییر داد:

[Test,Ignore]

نکته: مرسوم شده است که نام متدهای آزمایش واحد به صورت زیر تعریف شوند (با Test شروع شوند، در ادامه نام متدی که بررسی می‌شود ذکر گردد و در آخر ویژگی مورد بررسی عنوان شود):

Test[MethodToBeTested][SomeAttribute]

ادامه دارد...

نظرات مطالب
نحوه استفاده از ViewModel در ASP.NET MVC
من می‌خواستم بدونم ViewModel با  DTO فرقی داره؟
الان اگه من یک ویو دارم که با اطلاعات چند Dto  کار میکنه آیا تعریف یک viewModel بصورت زیر صحیح هستش؟    
 public class ProjectViewModel{
        public ProjectDto Project{ get; set; }
        public ProjectProgramDto ProjectProgram { get; set}
        public IEnumerable<SelectListItem> PriorityListItems { get; set; }
     }
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #4
سلام؛ تو کنترلر متدی دارم که ورودی آن int و خروجی string ای را که از دیتابس میگیرد را بر میگرداند. مشکلم اینه که ورودی متد رو باید از view و بر اساس مقداری که کاربر در حین اجرای برنامه تو textbox وارد میکنه بگیرم و خروجی متد را در view به کاربر نشون بدم. چیکار باید بکنم؟  البته مقدار عددی یکی از property‌های viewmodel هست. اما رشته نه!
مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت سوم
در قسمت قبل، محیط توسعه نرم افزار مد نظرمان را ایجاد کردیم و توانستیم پروژه پیش فرض Xamarin forms را بیلد کنیم. حالا قصد داریم تا یک مثال ساده را با هم بررسی کنیم و آن را بر روی ویندوز تست کنیم. در قسمت بعدی نیز همین مثال ساده را بر روی Android و در قسمت بعدتر نیز بر روی iOS تست می‌کنیم. پس از اطمینان از اینکه امکان تست برنامه را بر روی هر سه پلتفرم یافته‌اید، بر روی آموزش موارد بیشتری از Xamarin Forms تمرکز می‌کنیم.
برای شروع، Xaml Live را از Visual Studio Marketplace دانلود کنید.
سپس در صورتیکه ابزار git را ندارید، آن را نیز دانلود و نصب کنید و بعد دستور git clone https://github.com/ysmoradi/XamApp را در Command line وارد کنید. دقت کنید پروژه را در جایی Clone نکنید که مسیر فولدر آن طولانی شود. این پروژه، یک پروژه آماده برای تست و تغییر است و ما برای بررسی نحوه اجرا آن در UWP - Android - iOS‌ از آن استفاده می‌کنیم. خود کدها در جلسات بعدتر بررسی خواهند شد. تنها چیزی که الآن اهمیت دارد اطمینان از راه اندازی شدن محیط توسعه نرم افزار شما به بهترین شکل ممکن است.
   
با ساختار پروژه و جزئیات آن در گذر زمان بیشتر آشنا می‌شویم، ولی به صورت کلی این Solution دارای 4 پروژه است:
XamApp - XamApp.Android - XamApp.iOS - XamApp.UWP
- در XamApp، تقریبا تمامی پروژه نوشته می‌شود. این مورد شامل منطق برنامه است که با CSharp نوشته می‌شود و ظاهر برنامه که با XAML نوشته می‌شود. اگر چه که می‌توان ظاهر برنامه را نیز با CSharp زد، انجام این کار به هیچ وجه توصیه نمی‌شود. در مورد Xaml نیز بعد از راه اندازی این مثال در Windows-Android-iOS صحبت خواهیم کرد.
- XamApp.Android پروژه‌ای است که اگر Set as start up project شود، به شما اجازه تست کدهای داخل XamApp را بر روی گوشی یا Emulator‌های اندرویدی می‌دهد. همچنین از طریق این پروژه می‌توانید پابلیش apk را بگیرید و به امکانات پایه Android مانند Activity - Fragment - Android XML - Intent و ... در همان زبان CSharp دسترسی داشته باشید. استفاده از این پروژه، مطلب قسمت بعدی این دوره آموزشی است.
- XamApp.iOS پروژه‌ای است که اگر Set as start up project شود، به شما اجازه تست کدهای داخل XamApp را بر روی گوشی یا Emulator‌های iOS ای می‌دهد. همچنین از طریق این پروژه می‌توانید پابلیش ipa را بگیرید و به امکانات پایه iOS مانند Delegate - Storyboard و ... در همان زبان CSharp دسترسی داشته باشید. در آموزش بعد از آموزش Android، به iOS نیز خواهیم پرداخت.
- XamApp.UWP پروژه‌ای است که اگر Set as start up project شود، به شما اجازه تست کدهای داخل XamApp را بر روی ویندوز خودتان می‌دهد. همچنین از طریق این پروژه می‌توانید پابلیش appxbundle یا msi را بگیرید و به امکانات پایه Windows در همان زبان CSharp دسترسی داشته باشید. UWP مخفف Universal windows platform است.

برای شروع پروژه‌های XamApp.Android و XamApp.iOS را Unload کنید، زیرا در این قسمت با آنها کاری نداریم. همچنین پروژه XamApp.UWP را Set as start up project کنید. 
فقط برای یکبار از منوی Tools در ویژوال استدیو، Options را باز کنید و در قسمت جستجوی آن، عبارت Intellitrace را بنویسید و اگر چیزی پیدا شد، تیک Enable Intellitrace را بردارید تا غیر فعال شود. همچنین مجدد Suppress JIT optimization را جستجو کنید و تیک آن را بزنید تا فعال شود.
دکمه F5 را بزنید و برنامه را اجرا کنید. یک دکمه می‌بینید که Text آن عبارت + است. اگر بر روی آن کلیک کنید، می‌بینید که متن Label بالای آن می‌شود Button tapped 1 time
فایل HelloWorldView.xaml را در فولدر Views در پروژه XamApp، پیدا کنید و نگاهی به کد Label و Button بیاندازید که درون StackLayout هستند و StackLayout خود داخل ContentPage است که در نتیجه صفحه اول ما کل فضایی را که دارد، به StackLayout اختصاص یافته‌است.
    <StackLayout HorizontalOptions="Center" VerticalOptions="Center">
        <Label Text="{Binding StepsCount, StringFormat='{}Button tapped {0} times!'}" />
        <Button Command="{Binding IncreaseStepsCountCommand}" Text="+" />
    </StackLayout>
StackLayout نوعی Layout ساده‌است که بسته به تنظیم Orientation اش، می‌تواند Vertical یا Horizontal باشد. آیتم‌های داخل‌اش را که در این مثال Label و Button هستند، یا عمودی یا افقی می‌چیند که پیش فرض‌اش عمودی است. Horizontal Options و Vertical Options اش هم که هر دو Center هستند باعث می‌شود آیتم‌ها دقیقا در وسط StackLayout بنشینند. چون تمامی فضای ContentPage به StackLayout اختصاص یافته‌است، عملا Label و Button در وسط برنامه ظاهر می‌شوند.
Label ما دارای Text ای است که به StepsCount متصل یا Bind شده است ( به کمک Binding StepsCount).
StepsCount عددی است که در ابتدا صفر است و با کلیک دکمه، مقدار آن یکی یکی افزایش می‌یابد. این کد در HelloWorldViewModel.cs و به زبان CSharp نوشته شده‌است. StringFormat نیز در اینجا عملکردی معادل StringFormat در CSharp را دارد.
‌Button دارای Command ای است که به متدی در CSharp به نام IncreaseStepsCount متصل شده‌است.
حال نگاهی به کد CSharp بیندازیم:
    public class HelloWorldViewModel : BitViewModelBase
    {
        public int StepsCount { get; set; }

        public BitDelegateCommand IncreaseStepsCountCommand { get; set; }

        public HelloWorldViewModel()
        {
            IncreaseStepsCountCommand = new BitDelegateCommand(IncreaseStepsCount);
        }

        async Task IncreaseStepsCount()
        {
            StepsCount += 1;
        }
    }
ظاهر برنامه در فایل Xaml ای نوشته شده به نام HelloWorldView.xaml و منطق برنامه در کلاسی است به نام HelloWorldViewModel که این View و ViewModel انتهای نام این دو، از معماری MVVM یا Model - View - View Model می‌آید که در سال 2006~2007 و با معرفی WPF کم کم معروف شد و ما نیز از آن در این مثال داریم استفاده می‌کنیم.
StepsCount که در View به Text آن Label وصل شده بود، در CSharp یک Property از جنس int است. Command ما با نام IncreaseStepsCountCommand به متدی وصل شده‌است که کارش اضافه کردن یکی یکی StepsCount است.

در حالت عادی اگر بخواهید این برنامه را تغییر دهید که مثلا به جای یکی یکی بالا بردن StepsCount، آن را یکی یکی کم کند، ابتدا برنامه را Stop می‌کنید و سپس در Xaml برای Button مربوطه، Text را از + به - تغییر می‌دهید. همچنین کد CSharp را نیز عوض می‌کنید که می‌شود:
StepsCount -= 1
و مجددا F5 را می‌زنید. این روش قطعا خیلی Productive نیست و زمان زیادی را از شما می‌گیرد. شما می‌توانید با Break کردن اجرای برنامه به تغییر کدهای CSharp بپردازید. همچنین بدون Break کردن می‌توانید کدهای Xaml را تغییر دهید و به این روی، خیلی سریع‌تر پروژه را پیش ببرید.
با مشاهده این ویدئو می توانید درک بهتری از عملکرد Edit & continue داشته باشید. دقت کنید که در زمان تغییر ظاهر و منطق، اگر مثلا عدد، تا 17 افزایش داده شده بود برای تست، روی 17 می‌ماند و به صفر بر نمی‌گردد. در واقع کل برنامه Reload نمی‌شود و این تفاوت Edit & continue با Hot reload موجود در سایر ابزارهاست.

همچنین با کوچک و بزرگ کردن برنامه اجرا شده به سایز گوشی‌ها و تبلت‌های مختلف عملا می‌توانید برنامه را در سایزهای مختلف تست کنید. توجه داشته باشید که در Xamarin Forms مقدار دهی به طول و عرض و ... در تمامی پلتفرم‌ها و Device‌ها فارغ از Resolution یکسان است و در همه جا Width=64 عملا به یک سانتی متر اشاره دارد. علاوه بر این بدون اینکه صفحه مانیتور شما Touch باشد، می‌تواند حتی Touch را نیز تست کنید که برای این کار می‌توانید از Simulator استفاده کنید. به این صورت که به جای Local Machine گزینه Simulator را انتخاب می‌کنید.
 

 

برای پابلیش پروژه نیز می‌توانید از آموزش‌های بر روی وب استفاده کنید که شامل ارائه برنامه به استفاده کنندگان با یا بدون Microsoft Store است که از فرمت نه چندان جالب appxbundle استفاده می‌کند و ما از این آموزش عبور می‌کنیم و به ذکر این نکته بسنده می‌کنیم که نسخه بعدی Visual Studio 2017 یعنی 15.9 قابلیت ساختن msix یا Windows installer را نیز دارد که از هر چیزی بهتر است و برای پابلیش بهتر است تا ارائه نسخه Stable بعدی ویژوال استودیو که احتمالا در طی کمتر از یک ماه دیگر ارائه می‌شود، صبر کنید. دقت کنید علاوه بر کامپیوتر، لپ تاپ و تبلت‌های ویندوزی، برنامه‌ی شما بر روی XBox نیز می‌تواند کار کند.

در قسمت بعدی، همین پروژه را بر روی Android نیز اجرا می‌کنیم.

مطالب
انقیاد داده‌ها در WPF (بخش دوم)
در ادامه‌ی بخش اول از سری انقیاد داده‌ها در WPF، نحوه‌ی انقیاد داده‌ها در لیست را بررسی می‌کنیم.
• One Way Binding بخش اول
• INPC  بخش اول
• Tow Way Binding بخش اول
• List Binding  بخش دوم
• Element Binding بخش دوم
• Data Conversion بخش دوم

انقیاد در لیست List Binding
در ابتدا متدی با نام GetEmployees را با ساختار زیر، به کلاس Employee ایجاد شده‌ی در بخش اول این سری آموزشی، اضافه می‌کنیم: 
public static ObservableCollection<Employee> GetEmployees()
        {
            var employees = new ObservableCollection<Employee>();
            employees.Add(new Employee() { Name = "Mahdi", Title = "Manager" });
            employees.Add(new Employee() { Name = "Nima", Title = "Teacher" });
            employees.Add(new Employee() { Name = "Rahim", Title = "Assistant" });
            employees.Add(new Employee() { Name = "Saeed", Title = "Administrator" });
            return employees;
        }
در کد بالا از نوع داده‌ی جنریک ObservableCollection برای برگردان لیست کارمندان استفاده کردیم.
توجه ObservableCollection در فضای نام System.Collections.ObjectModel قرار دارد.

ObservableCollection  چیست؟
یک مجموعه‌ی پویا (Dynamic Collection) است که بر اثر عملیات‌هایی همچون به‌روز رسانی، حذف و ایجاد اشیاء در آن، یک اعلان صادر می‌شود و View از این اعلان مطلع می‌شود؛ شبیه به کاری که INotifyPropertyChanged انجام می‌دهد. 
در اینجا کلاس Employee با پیاده سازی اینترفیس INPC (معرفی شده در قسمت قبل) به یک کلاس Observable تبدیل شده است. بدین معنی که هر تغییری در وضعیت خصوصیات خود را اعلان می‌کند. با قرار دادن این شیء Observable در یک مجموعه که خود نیز از نوع Observable می‌باشد، از این پس هر تغییری در مجموعه نیز مستقیما View ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
برای درک بهتر این موضوع در بخش markup، یک Combobox را قرار می‌دهیم:
<ComboBox Name="President" ItemsSource="{Binding}" FontSize="30"
                  Height="50"
                  Width="550">
            <ComboBox.ItemTemplate>
                <DataTemplate>
                    <StackPanel Orientation="Horizontal">
                        <TextBlock Text="{Binding Name}"/>
                        <TextBlock Text="{Binding Title}" Margin="5,0,0,0"/>
                    </StackPanel>
                </DataTemplate>
            </ComboBox.ItemTemplate>
 </ComboBox>
در کد xaml بالا چند نکته اهمیت دارد:
• در Tag مربوط به تعریف Combobox از طریق خصوصیت ItemSource اعلام کردیم که عملیات DataBinding اتفاق خواهد افتاد. پس Combobox ما به منبع داده‌ی پیش فرض در WPF که همان DataContext است مرتبط می‌شود. برای پر کردن منبع داده نیز همانند بخش قبل از طریق سازنده اقدام می‌کنیم.
 private ObservableCollection<Employee> employees;
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            employees = Employee.GetEmployees();
            DataContext = employees;
        }
• برای نمایش عناصر در ComboBox، کار کمی متفاوت‌تر از عملیات انقیاد در یک TextBlock است. در کنترل‌هایی که قرار است لیستی از داده‌ها را پس از عملیات انقیاد نمایش دهند، می‌بایستی قالب نمایش داده‌ها مشخص شود.
حال باید نحوه‌ی نمایش و اعضایی از مجموعه که قرار است، در کنترل به نمایش در آیند مشخص شوند. در اینجا از Combobox.ItemTemplate برای مشخص کردن قالب و همچنین از DataTemplate، برای مشخص کردن داده‌های منتخب ما از مجموعه، استفاده شده است.
بعد از اجرای برنامه اطلاعات نام و عنوان، در Combobox نمایش داده می‌شوند. برای تست ویژگی Observable بودن مجموعه هم کافی است یک دکمه را بر روی صفحه قرار دهید و یک آیتم جدید را به لیست employees واقع در بخش CodeBehind اضافه کنید. مشاهده خواهید کرد که View ما با تغییر منبع داده، بطور اتوماتیک به‌روز می‌شود.

 انقیاد عناصر Element Binding 
در این بخش قصد داریم از یک کنترل به‌عنوان منبع داده استفاده کنیم. کنترل منتخب ما در این مثال یک Slider می‌باشد. در بخش markup کد زیر را اضافه می‌کنیم:
<Grid>
        <StackPanel Orientation="Horizontal">
            <Slider Name="mySlider" Minimum="0" Maximum="100"
                    Width="300"/>
            <TextBlock Margin="5" Text="{Binding Value,ElementName=mySlider}"/>
        </StackPanel>
    </Grid>
Value خصوصیتی است که مقدار Slider را برمی گرداند. پس از اجرای برنامه و حرکت ولوم اسلایدر مشاهده می‌کنید که مقدار جاری اسلایدر در textblock نمایش داده می‌شود.

Data Conversion 
برای درک بهتر مفهوم تبدیل داده در Data Binding با یک مثال کار را شروع می‌کنیم. به کلاس Employee موجود در بخش قبل، یک خصوصیت جدید را به نام تاریخ تولد، اضافه می‌کنیم:
public DateTime BornDate
        {
            get { return _bornDate; }
            set
            {
                _bornDate = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        }
و متدی که لیستی از پرسنل را برای ما تولید می‌کرد، به شکل زیر بازنویسی می‌کنیم:
public static ObservableCollection<Employee> GetEmployees()
        {
            var employees = new ObservableCollection<Employee>();
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Mahdi", Title = "Manager", BornDate = DateTime.Parse("2008/8/8") });
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Nima", Title = "Teacher", BornDate = DateTime.Parse("2012/3/14") });
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Rahim", Title = "Assistant", BornDate = DateTime.Parse("2009/11/18") });
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Saeed", Title = "Administrator", BornDate = DateTime.Parse("2014/7/28") });
            return employees;
        }
حال قصد داریم اطلاعات را در یک ListBox، در بخش Markup نمایش دهیم:
<ListBox ItemsSource="{Binding}"
                 BorderThickness="1" >
            <ListBox.ItemTemplate>
                <DataTemplate>
                    <StackPanel Orientation="Horizontal">
                        <TextBlock Text="{Binding Name}" Width="100"/>
                        <TextBlock Text="{Binding Title}" Width="100" Margin="5,0,0,0"/>
                        <TextBlock Text="{Binding BornDate}"  Margin="5,0,0,0"/>
                    </StackPanel>
                </DataTemplate>
            </ListBox.ItemTemplate>
        </ListBox>
 همانطور که قبلا اشاره شد، در نمایش لیست‌ها باید قالب و داده‌های مورد نظر برای نمایش، مشخص شوند.
پس از اجرا، خروجی برنامه به شکل زیر است:
 

 همه چیز همانطور که انتظار داشتیم به نمایش درآمد؛ اما اگر بخواهیم تاریخ میلادی، در زمان نمایش در View، بصورت شمسی نمایش داده شود، چطور؟
عملیات تبدیل داده یا همان Data Conversion در اینجا به کمک ما می‌آید.
به شکل زیر دقت کنید:

در زمانیکه در عملیات Data Binding نوع داده‌ی خصوصیت ما در Source (منبع داده) با نوع داده‌ی خصوصیت ما در target  (کنترل یا View) متفاوت است، به یک مبدل در حین Binding نیاز داریم. این کار را از طریق یک کلاس که اینترفیس IValueConvertor را پیاده سازی کرده است، انجام می‌دهیم.

  Converter به معنای مبدل است و اینجا وظیفه‌ی تبدیل مقدار گرفته شده‌ی از منبع داده را به نوع مورد نظر ما در View، دارد.
در مثال ذکر شده می‌خواهیم تاریخ میلادی موجود در منبع داده را به یک رشته (تاریخ شمسی) تبدیل کنیم و در View نمایش دهیم. (تبدیل نوع داده‌ی میلادی به رشته)
کلاسی را با نام DateConverter ایجاد می‌کنیم و اینترفیس IValueConverter را به شکل زیر پیاده سازی می‌کنیم:
public class DateConverter : IValueConverter
    {
        public object Convert(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            DateTime date = (DateTime)value;
            PersianCalendar pc = new PersianCalendar();
            var persianDate = string.Format
                ($"{pc.GetYear(date)}/{pc.GetMonth(date)}/{pc.GetDayOfMonth(date)}");
            return persianDate;
        }
        public object ConvertBack(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
اینترفیس IValueConverter دو متد دارد:
• Convert جهت تبدیل اطلاعات از مبداء به مقصد 
• ConvertBack برای تبدیل اطلاعات از مقصد به مبداء
در متد Convert همانطور که می‌بینید مقدار تاریخ میلادی ارسال شده، به یک رشته تبدیل شده و بازگردانده می‌شود.

حال برای استفاده از این مبدل باید مراحل زیر انجام شود: 
• اضافه کردن فضای نام مبدل به بخش فضاهای نام در View؛ که در اینجا همان آدرس پروژه‌ی جاری است:
 xmlns:local="clr-namespace:DataConversion"
• ایجاد یک شیء از مبدل و اضافه کردن آن به بخش Resource‌ها در view جاری:
<Window.Resources>
        <local:DateConverter x:Key="MyConverter"/>
    </Window.Resources>
markup مربوط به Resource یک پارامتر می‌گیرد و آن هم Key  است. Key کلید آیتم موجود در دیکشنری Resource است. اینجا کلید را MyConverter تعریف کردیم تا در بخش بعدی به‌راحتی بتوانیم از طریق آن اطلاعات را از Resource بازیابی کنیم.
• ارجاع به Static Resource که در مرحله‌ی قبل مقدار دهی کردیم:
<TextBlock Text="{Binding BornDate,Converter={StaticResource MyConverter}}"  Margin="5,0,0,0"/>
پس از طی مراحل بالا، برنامه را مجددا اجرا کنید. اینبار خروجی به شکل زیر است: