نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 31 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor WASM - بخش 1 - انجام تنظیمات اولیه
یک نکته‌ی تکمیلی: همیشه بهتر است در سمت کلاینت هم تاریخ انقضای JWT پیش از استفاده بررسی شود
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Security.Claims;
using System.Text.Json;

namespace BlazorWasm.Client.Utils
{
    public class JwtInfo
    {
        public IEnumerable<Claim> Claims { set; get; }

        public DateTime? ExpirationDateUtc { set; get; }

        public bool IsExpired { set; get; }

        public IEnumerable<string> Roles { set; get; }
    }

    /// <summary>
    /// From the Steve Sanderson’s Mission Control project:
    /// https://github.com/SteveSandersonMS/presentation-2019-06-NDCOslo/blob/master/demos/MissionControl/MissionControl.Client/Util/ServiceExtensions.cs
    /// </summary>
    public static class JwtParser
    {
        public static JwtInfo ParseClaimsFromJwt(string jwt)
        {
            var claims = new List<Claim>();
            var payload = jwt.Split('.')[1];

            var jsonBytes = getBase64WithoutPadding(payload);

            foreach (var keyValue in JsonSerializer.Deserialize<Dictionary<string, object>>(jsonBytes))
            {
                if (keyValue.Value is JsonElement element && element.ValueKind == JsonValueKind.Array)
                {
                    foreach (var itemValue in element.EnumerateArray())
                    {
                        claims.Add(new Claim(keyValue.Key, itemValue.ToString()));
                    }
                }
                else
                {
                    claims.Add(new Claim(keyValue.Key, keyValue.Value.ToString()));
                }
            }

            var roles = getRoles(claims);
            var expirationDateUtc = getDateUtc(claims, "exp");
            var isExpired = getIsExpired(expirationDateUtc);
            return new JwtInfo
            {
                Claims = claims,
                Roles = roles,
                ExpirationDateUtc = expirationDateUtc,
                IsExpired = isExpired
            };
        }

        private static IList<string> getRoles(IList<Claim> claims) =>
            claims.Where(c => c.Type == ClaimTypes.Role).Select(c => c.Value).ToList();

        private static byte[] getBase64WithoutPadding(string base64)
        {
            switch (base64.Length % 4)
            {
                case 2: base64 += "=="; break;
                case 3: base64 += "="; break;
            }
            return Convert.FromBase64String(base64);
        }

        private static bool getIsExpired(DateTime? expirationDateUtc) =>
            !expirationDateUtc.HasValue || !(expirationDateUtc.Value > DateTime.UtcNow);

        private static DateTime? getDateUtc(IList<Claim> claims, string type)
        {
            var exp = claims.SingleOrDefault(claim => claim.Type == type);
            if (exp == null)
            {
                return null;
            }

            var expValue = getTimeValue(exp.Value);
            if (expValue == null)
            {
                return null;
            }

            var dateTimeEpoch = new DateTime(1970, 1, 1, 0, 0, 0, 0, DateTimeKind.Utc);
            return dateTimeEpoch.AddSeconds(expValue.Value);
        }

        private static long? getTimeValue(string claimValue)
        {
            if (long.TryParse(claimValue, out long resultLong))
                return resultLong;

            if (float.TryParse(claimValue, out float resultFloat))
                return (long)resultFloat;

            if (double.TryParse(claimValue, out double resultDouble))
                return (long)resultDouble;

            return null;
        }
    }
}
مطالب
مفاهیم برنامه نویسی ـ مروری بر پروپرتی‌ها
در مطلب پیشین کلاسی را برای حل بخشی از یک مسئله بزرگ تهیه کردیم. اگر فراموش کردید پیشنهاد می‌کنم یک بار دیگر آن مطلب را مطالعه کنید. بد نیست بار دیگر نگاهی به آن بیاندازیم.
public class Rectangle
{
    public double Width;
    public double Height;
 
    public double Area()
    {
        return Width*Height;
    }
 
    public double Perimeter()
    {
        return 2*(Width + Height);
    }
}
کلاس خوبی است اما همان طور که در بخش قبل مطرح شد این کلاس می‌تواند بهتر هم باشد. در این کلاس برای نگهداری حالت اشیائی که از روی آن ایجاد خواهند شد از متغیرهایی با سطح دسترسی عمومی استفاده شده است. این متغیرهای عمومی فیلد نامیده می‌شوند. مشکل این است که با این تعریف، اشیاء نمی‌توانند هیچ اعتراضی به مقادیر غیر معتبری که ممکن است به آن‌ها اختصاص داده شود، داشته باشند. به عبارت دیگر هیچ کنترلی بر روی مقادیر فیلدها وجود ندارد. مثلاً ممکن است یک مقدار منفی به فیلد طول اختصاص یابد. حال آنکه طول منفی معنایی ندارد.

تذکر: ممکن است این سوال پیش بیاید که خوب ما کلاس را نوشته ایم و خودمان می‌دانیم چه مقادیری برای فیلدهای آن مناسب است. اما مسئله اینجاست که اولاً ممکن است کلاس تهیه شده توسط برنامه نویس دیگری مورد استفاده قرار گیرد. یا حتی پس از مدتی فراموش کنیم چه مقادیری برای کلاسی که مدتی قبل تهیه کردیم مناسب است. و از همه مهمتر این است که کلاس‌ها و اشیاء به عنوان ابزاری برای حل مسائل هستند و ممکن است مقادیری که به فیلدها اختصاص می‌یابد در زمان نوشتن برنامه مشخص نباشد و در زمان اجرای برنامه توسط کاربر یا کدهای بخش‌های دیگر برنامه تعیین گردد.
به طور کلی هر چه کنترل و نظارت بیشتری بر روی مقادیر انتسابی به اشیاء داشته باشیم برنامه بهتر کار می‌کند و کمتر دچار خطاهای مهلک و بدتر از آن خطاهای منطقی می‌گردد. بنابراین باید ساز و کار این نظارت را در کلاس تعریف نماییم.
برای کلاس‌ها یک نوع عضو دیگر هم می‌توان تعریف کرد که دارای این ساز و کار نظارتی است. این عضو Property نام دارد و یک مکانیسم انعطاف پذیر برای خواندن، نوشتن یا حتی محاسبه مقدار یک فیلد خصوصی فراهم می‌نماید.
تا اینجا باید به این نتیجه رسیده باشید که تعریف یک متغیر با سطح دسترسی عمومی در کلاس روش پسندیده و قابل توصیه ای نیست. بنابراین متغیرها را در سطح کلاس به صورت خصوصی تعریف می‌کنیم و از طریق تعریف Property امکان استفاده از آن‌ها در بیرون کلاس را ایجاد می‌کنیم.
حال به چگونگی تعریف Property‌‌ها دقت کنید.
public class Rectangle
{
    private double _width = 0;
    private double _height = 0;
 
    public double Width
    {
        get { return _width; }
        set { if (value > 0) { _width = value; } }
    }
 
    public double Height
    {
        get { return _height; }
        set { if (value > 0) { _height = value; } }
    }
 
    public double Area()
    {
        return _width * _height;
    }
 
    public double Perimeter()
    {
        return 2*(_width + _height);
    }
}
به تغییرات ایجاد شده در تعریف کلاس دقت کنید. ابتدا سطح دسترسی دو متغیر خصوصی شده است یعنی فقط اعضای داخل کلاس به آن دسترسی دارند و از بیرون قابل استفاده نیست. نام متغیرهای پیش گفته بر اساس اصول صحیح نامگذاری فیلدهای خصوصی تغییر داده شده است. ببینید اگر اصول نامگذاری را رعایت کنید چقدر زیباست. هر جای برنامه که چشمتان به width_ بخورد فوراً متوجه می‌شوید یک فیلد خصوصی است و نیازی نیست به محل تعریف آن مراجعه کنید. از طرفی یک مقدار پیش فرض برای این دو فیلد در نظر گرفته شده است که در صورتی که مقدار مناسبی برای آن‌ها تعیین نشد مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
دو قسمت اضافه شده دیگر تعریف دو Property مورد نظر است. یکی عرض و دیگری ارتفاع. خط اول تعریف پروپرتی تفاوتی با تعریف فیلد عمومی ندارد. اما همان طور که می‌بینید هر فیلد دارای یک بدنه است که با {} مشخص می‌شود. در این بدنه ساز و کار نظارتی تعریف می‌شود.
نحوه دسترسی به پروپرتی‌ها مشابه فیلدهای عمومی است. اما پروپرتی‌ها در حقیقت متدهای ویژه ای به نام اکسسور (Accessor) هستند که از طرفی سادگی استفاده از متغیرها را به ارمغان می‌آورند و از طرف دیگر دربردارنده امنیت و انعطاف پذیری متدها هستند. یعنی در عین حال که روشی عمومی برای داد و ستد مقادیر ارایه می‌دهند، کد پیاده سازی یا وارسی اطلاعات را مخفی نموده و استفاده کننده کلاس را با آن درگیر نمی‌کنند. قطعه کد زیر چگونگی استفاده از پروپرتی را نشان می‌دهد.
Rectangle rectangle = new Rectangle();
rectangle.Width = 10;
Console.WriteLine(rectangle.Width);
به خوبی مشخص است برای کد استفاده کننده از شیء که آن‌را کد مشتری می‌نامیم نحوه دسترسی به پروپرتی یا فیلد تفاورتی ندارد. در اینجا خط دوم که مقداری را به یک پروپرتی منتسب کرده سبب فراخوانی اکسسور set می‌گردد. همچنین مقدار منتسب شده یعنی ۱۰ در داخل بدنه اکسسور از طریق کلمه کلیدی value قابل دسترسی و ارزیابی است. در خط سوم که لازم است مقدار پروپرتی برای چاپ بازیابی یا خوانده شود منجر به فراخوانی اکسسور get می‌گردد.
تذکر: به دو اکسسور get و set مانند دو متد معمولی نگاه کنید از این نظر که می‌توانید در بدنه آن‌ها اعمال دلخواه دیگری بجز ذخیره و بازیابی اطلاعات پروپرتی را نیز انجام دهید.

چند نکته:
  • اکسسور get هنگام بازگشت یا خواندن مقدار پروپرتی اجرا می‌شود و اکسسور set زمان انتساب یک مقدار جدید به پروپرتی فراخوانی می‌شود. جالب آنکه در صورت لزوم این دو اکسسور می‌توانند دارای سطوح دسترسی متفاوتی باشند.
  • داخل اکسسور set کلمه کلیدی value مقدار منتسب شده را در اختیار قرار می‌دهد تا در صورت لزوم بتوان بر روی آن پردازش لازم را انجام داد.
  • یک پروپرتی می‌تواند فاقد اکسسور set باشد که در این صورت یک پروپرتی فقط خواندنی ایجاد می‌گردد. همچنین می‌تواند فقط شامل اکسسور set باشد که در این صورت فقط امکان انتساب مقادر به آن وجود دارد و امکان دریافت یا خواندن مقدار آن میسر نیست. چنین پروپرتی ای فقط نوشتنی خواهد بود.
  • در بدنه اکسسور set الزامی به انتساب مقدار منتسب توسط کد مشتری نیست. در صورت صلاحدید می‌توانید به جای آن هر مقدار دیگری را در نظر بگیرید یا عملیات مورد نظر خود را انجام دهید.
  • در بدنه اکسسور get هم هر مقداری را می‌توانید بازگشت دهید. یعنی الزامی وجود ندارد حتماً مقدار فیلد خصوصی متناظر با پروپرتی را بازگشت دهید. حتی الزامی به تعریف فیلد خصوصی برای هر پروپرتی ندارید. به طور مثال ممکن است مقدار بازگشتی اکسسور get حاصل محاسبه و ... باشد.

اکنون مثال دیگری را در نظر بگیرید. فرض کنید در یک پروژه فروشگاهی در حال تهیه کلاسی برای مدیریت محصولات هستید. قصد داریم یک پروپرتی ایجاد کنیم تا نام محصول را نگهداری کند و در حال حاضر هیچ محدودیتی برای نام یک محصول در نظر نداریم. کد زیر را ببینید.
public class Product
{
    private string _name;
    public string Name
    {
        get { return _name; }
        set { _name = value; }
    }
}
همانطور که می‌بینید در بدنه اکسسورهای پروپرتی Name هیچ عملیات نظارتی ای در نظر گرفته نشده است. آیا بهتر نبود بیهوده پروپرتی تعریف نکنیم و خیلی ساده از یک فیلد عمومی که همین کار را انجام می‌دهد استفاده کنیم؟ خیر. بهتر نبود. مهمترین دلیلی که فعلاً کافی است تا شما را قانع کند تعریف پروپرتی روش پسندیده‌تری از فیلد عمومی است را بررسی می‌کنیم.
فرض کنید پس از مدتی متوجه شدید اگر نام بسیار طولانی ای برای محصول درج شود ظاهر برنامه شما دچار مشکل می‌شود. پس باید بر روی این مورد نظارت داشته باشید. دیدیم که برای رسیدن به این هدف باید فیلد عمومی را فراموش و به جای آن پروپرتی تعریف کنیم. اما مسئله اینست که تبدیل یک فیلد عمومی به پروپرتی میتواند سبب بروز ناسازگاری‌هایی در بخش‌های دیگر برنامه که از این کلاس و آن فیلد استفاده می‌کنند شود. پس بهتر آن است که از ابتدا پروپرتی تعریف کنیم هر چند نیازی به عملیات نظارتی خاصی نداریم. در این حالت اگر نیاز به پردازش بیشتر پیدا شد به راحتی می‌توانیم کد مورد نظر را در اکسسورهای موجود اضافه کنیم بدون آنکه نیازی به تغییر بخش‌های دیگر باشد.
و یک خبر خوب! از سی شارپ ۳ به بعد ویژگی جدیدی در اختیار ما قرار گرفته است که می‌توان پروپرتی‌هایی مانند مثال بالا را که نیازی به عملیات نظارتی ندارند، ساده‌تر و خواناتر تعریف نمود. این ویژگی جدید پروپرتی اتوماتیک یا Auto-Implemented Property نام دارد. مانند نمونه زیر.
public class Product
{
    public string Name { get; set; }
}
این کد مشابه کد پیشین است با این تفاوت که خود کامپایلر یک متغیر خصوصی و بی نام را ایجاد می‌نماید که فقط داخل اکسسورهای پروپرتی قابل دسترسی است.
البته استفاده از پروپرتی برتری دیگری هم دارد. و آن کنترل سطح دسترسی اکسسورها است.  مثال زیر را ببینید.
public class Student
{
    public DateTime Birthdate { get; set; }
 
    public double Age { get; private set; }
}
کلاس دانشجو یک پروپرتی به نام تاریخ تولد دارد که قابل خواندن و نوشتن توسط کد مشتری (کد استفاده کننده از کلاس یا اشیاء آن) است. و یک پروپرتی دیگر به نام سن دارد که توسط کد مشتری تنها قابل خواندن است. و تنها توسط سایر اعضای داخل همین کلاس قابل نوشتن است. چون اکسسور set آن به صورت خصوصی تعریف شده است. به این ترتیب بخش دیگری از کلاس سن دانشجو را بر اساس تاریخ تولد او محسابه می‌کند و در پروپرتی Age قرار می‌دهد و کد مشتری می‌تواند آن‌را مورد استفاده قرار دهد اما حق دستکاری آن‌را ندارد. به همین ترتیب در صورت نیاز اکسسور get را می‌توان خصوصی کرد تا پروپرتی از دید کد مشتری فقط نوشتنی باشد. اما حتماً می‌توانید حدس بزنید که نمی‌توان هر دو اکسسور را خصوصی کرد. چرا؟
تذکر: در هنگام تعریف یک فیلد می‌توان از کلمه کلیدی readonly استفاده کرد تا یک فیلد فقط خواندنی ایجاد گردد. اما در اینصورت فیلد تعریف شده حتی داخل کلاس هم فقط خواندنی است و فقط در هنگام تعریف یا در متد سازنده کلاس امکان مقدار دهی به آن وجود دارد. در بخش‌های بعدی مفهوم سازنده کلاس مورد بررسی خواهد گرفت.
مطالب
بررسی تفصیلی رابطه Many-to-Many در EF Code first
رابطه چند به چند در مطالب EF Code first سایت جاری، در حد تعریف نگاشت‌های آن بررسی شده، اما نیاز به جزئیات بیشتری برای کار با آن وجود دارد که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت:


1) پیش فرض‌های EF Code first در تشخیص روابط چند به چند

تشخیص اولیه روابط چند به چند، مانند یک مطلب موجود در سایت و برچسب‌های آن؛ که در این حالت یک برچسب می‌تواند به چندین مطلب مختلف اشاره کند و یا برعکس، هر مطلب می‌تواند چندین برچسب داشته باشد، نیازی به تنظیمات خاصی ندارد. همینقدر که دو طرف رابطه توسط یک ICollection به یکدیگر اشاره کنند، مابقی مسایل توسط EF Code first به صورت خودکار حل و فصل خواهند شد:
using System;
using System.Linq;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.ModelConfiguration;

namespace Sample
{
    public class BlogPost
    {
        public int Id { set; get; }

        [StringLength(maximumLength: 450, MinimumLength = 1), Required]
        public string Title { set; get; }

        [MaxLength]
        public string Body { set; get; }

        public virtual ICollection<Tag> Tags { set; get; } // many-to-many

        public BlogPost()
        {
            Tags = new List<Tag>();
        }
    }

    public class Tag
    {
        public int Id { set; get; }

        [StringLength(maximumLength: 450), Required]
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<BlogPost> BlogPosts { set; get; } // many-to-many

        public Tag()
        {
            BlogPosts = new List<BlogPost>();
        }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
        public DbSet<Tag> Tags { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var tag1 = new Tag { Name = "Tag1" };
            context.Tags.Add(tag1);

            var post1 = new BlogPost { Title = "Title...1", Body = "Body...1" };
            context.BlogPosts.Add(post1);

            post1.Tags.Add(tag1);

            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    Console.WriteLine(post1.Title);
                }
            }
        }
    }
}
در این مثال، رابطه بین مطالب ارسالی در یک سایت و برچسب‌های آن به صورت many-to-many تعریف شده است و همینقدر که دو طرف رابطه توسط یک ICollection به هم اشاره می‌کنند، رابطه زیر تشکیل خواهد شد:


در اینجا تمام تنظیمات صورت گرفته بر اساس یک سری از پیش فرض‌ها است. برای مثال نام جدول واسط تشکیل شده، بر اساس تنظیم پیش فرض کنار هم قرار دادن نام دو جدول مرتبط تهیه شده است.
همچنین بهتر است بر روی نام برچسب‌ها، یک ایندکس منحصربفرد نیز تعیین شود: (^ و ^)


2) تنظیم ریز جزئیات روابط چند به چند در EF Code first

تنظیمات پیش فرض انجام شده آنچنان نیازی به تغییر ندارند و منطقی به نظر می‌رسند. اما اگر به هر دلیلی نیاز داشتید کنترل بیشتری بر روی جزئیات این مسایل داشته باشید، باید از Fluent API جهت اعمال آن‌ها استفاده کرد:
    public class TagMap : EntityTypeConfiguration<Tag>
    {
        public TagMap()
        {
            this.HasMany(x => x.BlogPosts)
                .WithMany(x => x.Tags)
                .Map(map =>
                    {
                        map.MapLeftKey("TagId");
                        map.MapRightKey("BlogPostId");
                        map.ToTable("BlogPostsJoinTags");
                    });
        }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
        public DbSet<Tag> Tags { get; set; }

        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Configurations.Add(new TagMap());
            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
    }
در اینجا توسط متد Map، نام کلیدهای تعریف شده و همچنین جدول واسط تغییر داده شده‌اند:


3) حذف اطلاعات چند به چند

برای حذف تگ‌های یک مطلب، کافی است تک تک آن‌ها را یافته و توسط متد Remove جهت حذف علامتگذاری کنیم. نهایتا با فراخوانی متد SaveChanges، حذف نهایی انجام و اعمال خواهد شد.
            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    Console.WriteLine(post1.Title);
                    foreach (var tag in post1.Tags.ToList())
                        post1.Tags.Remove(tag);
                    ctx.SaveChanges();
                }
            }
در اینجا تنها اتفاقی که رخ می‌دهد، حذف اطلاعات ثبت شده در جدول واسط BlogPostsJoinTags است. Tag1 ثبت شده در متد Seed فوق، حذف نخواهد شد. به عبارتی اطلاعات جداول Tags و BlogPosts بدون تغییر باقی خواهند ماند. فقط یک رابطه بین آن‌ها که در جدول واسط تعریف شده است، حذف می‌گردد.

در ادامه اینبار اگر خود post1 را حذف کنیم:
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    ctx.BlogPosts.Remove(post1);
                    ctx.SaveChanges();
                }
علاوه بر حذف post1، رابطه تعریف شده آن در جدول BlogPostsJoinTags نیز حذف می‌گردد؛ اما Tag1 حذف نخواهد شد.
بنابراین دراینجا cascade delete ایی که به صورت پیش فرض وجود دارد، تنها به معنای حذف تمامی ارتباطات موجود در جدول میانی است و نه حذف کامل طرف دوم رابطه. اگر مطلبی حذف شد، فقط آن مطلب و روابط برچسب‌های متعلق به آن از جدول میانی حذف می‌شوند و نه برچسب‌های تعریف شده برای آن.
البته این تصمیم هم منطقی است. از این لحاظ که اگر قرار بود دو طرف یک رابطه چند به چند با هم حذف شوند، ممکن بود با حذف یک مطلب، کل بانک اطلاعاتی خالی شود! فرض کنید یک مطلب دارای سه برچسب است. این سه برچسب با 20 مطلب دیگر هم رابطه دارند. اکنون مطلب اول را حذف می‌کنیم. برچسب‌های متناظر آن نیز باید حذف شوند. با حذف این برچسب‌ها طرف دوم رابطه آن‌ها که چندین مطلب دیگر است نیز باید حذف شوند!


4) ویرایش و یا افزودن اطلاعات چند به چند

در مثال فوق فرض کنید که می‌خواهیم به اولین مطلب ثبت شده، تعدادی تگ جدید را اضافه کنیم:
                var post1 = ctx.BlogPosts.Find(1);
                if (post1 != null)
                {
                    var tag2 = new Tag { Name = "Tag2" };                    
                    post1.Tags.Add(tag2);
                    ctx.SaveChanges();
                }
در اینجا به صورت خودکار، ابتدا tag2 ذخیره شده و سپس ارتباط آن با post1 در جدول رابط ذخیره خواهد شد.

در مثالی دیگر اگر یک برنامه ASP.NET را درنظر بگیریم، در هربار ویرایش یک مطلب، تعدادی Tag به سرور ارسال می‌شوند. در ابتدای امر هم مشخص نیست کدامیک جدید هستند، چه تعدادی در لیست تگ‌های قبلی مطلب وجود دارند، یا اینکه کلا از لیست برچسب‌ها حذف شده‌اند:
                //نام تگ‌های دریافتی از کاربر  
                var tagsList = new[] { "Tag1", "Tag2", "Tag3" };

                //بارگذاری یک مطلب به همراه تگ‌های آن
                var post1 = ctx.BlogPosts.Include(x => x.Tags).FirstOrDefault(x => x.Id == 1);
                if (post1 != null)
                {
                    //ابتدا کلیه تگ‌های موجود را حذف خواهیم کرد
                    if (post1.Tags != null && post1.Tags.Any())
                        post1.Tags.Clear();

                    //سپس در طی فقط یک کوئری بررسی می‌کنیم کدامیک از موارد ارسالی موجود هستند
                    var listOfActualTags = ctx.Tags.Where(x => tagsList.Contains(x.Name)).ToList();
                    var listOfActualTagNames = listOfActualTags.Select(x => x.Name.ToLower()).ToList();

                    //فقط موارد جدید به تگ‌ها و ارتباطات موجود اضافه می‌شوند
                    foreach (var tag in tagsList)
                    {
                        if (!listOfActualTagNames.Contains(tag.ToLowerInvariant().Trim()))
                        {
                            ctx.Tags.Add(new Tag { Name = tag.Trim() });
                        }
                    }
                    ctx.SaveChanges(); // ثبت موارد جدید

                    //موارد قبلی هم حفظ می‌شوند
                    foreach (var item in listOfActualTags)
                    {
                        post1.Tags.Add(item);
                    }
                    ctx.SaveChanges();
                }
در این مثال فقط تعدادی رشته از کاربر دریافت شده است، بدون Id آن‌ها. ابتدا مطلب متناظر، به همراه تگ‌های آن توسط متد Include دریافت می‌شود. سپس نیاز داریم به سیستم ردیابی EF اعلام کنیم که اتفاقاتی قرار است رخ دهد. به همین جهت تمام تگ‌های مطلب یافت شده را خالی خواهیم کرد. سپس در یک کوئری، بر اساس نام تگ‌های دریافتی، معادل آن‌ها را از بانک اطلاعاتی دریافت خواهیم کرد؛ کوئری tagsList.Contains به where in در طی یک رفت و برگشت، ترجمه می‌شود:
SELECT
[Extent1].[Id] AS [Id],
[Extent1].[Name] AS [Name]
FROM [dbo].[Tags] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Name] IN (N'Tag1',N'Tag2',N'Tag3')
 آن‌هایی که جدید هستند به بانک اطلاعاتی اضافه شده (بدون نیاز به تعریف قبلی آن‌ها)، آن‌هایی که در لیست قبلی برچسب‌های مطلب بوده‌اند، حفظ خواهند شد.
لازم است لیست موارد موجود را (listOfActualTags) از بانک اطلاعاتی دریافت کنیم، زیرا به این ترتیب سیستم ردیابی EF آن‌ها را به عنوان رکوردی جدید و تکراری ثبت نخواهد کرد.


5) تهیه کوئری‌های LINQ بر روی روابط چند به چند

الف) دریافت یک مطلب خاص به همراه تمام تگ‌های آن:
 ctx.BlogPosts.Where(p => p.Id == 1).Include(p => p.Tags).FirstOrDefault()
ب) دریافت کلیه مطالبی که شامل Tag1 هستند:

var posts = from p in ctx.BlogPosts
                 from t in p.Tags
                 where t.Name == "Tag1"
                 select p;
و یا :
 var posts = ctx.Tags.Where(x => x.Name == "Tag1").SelectMany(x => x.BlogPosts);
اشتراک‌ها
بررسی تغییرات ASP.NET Core در NET 8 Preview 6.

Here’s a summary of what’s new in this preview release:

  • Improved startup debugging experience
  • Blazor
    • Form model binding & validation with server-side rendering
    • Enhanced page navigation & form handling
    • Preserve existing DOM elements with streaming rendering
    • Specify component render mode at the call site
    • Interactive rendering with Blazor WebAssembly
    • Sections improvements
    • Cascade query string values to Blazor components
    • Blazor Web App template option for enabling server interactivity
    • Blazor template consolidation
  • Metrics
    • Testing metrics in ASP.NET Core apps
    • New, improved, and renamed counters
  • API authoring
    • Complex form binding support in minimal APIs
  • Servers & middleware
    • HTTP.sys kernel response buffering
    • Redis-based output-cache
     
بررسی تغییرات ASP.NET Core در NET 8 Preview 6.
مطالب
پیاده سازی Open Search در ASP.NET MVC
اگر به امکانات مرورگرهای جدید دقت کرده باشید، امکان تعریف منبع جستجوی جدید، نیز برای آن‌ها وجود دارد. برای نمونه تصاویر ذیل مرتبط به مرورگرهای فایرفاکس و کروم هستند:




این مرورگرها در صورتیکه پیاده سازی پروتکل Open Search را در سایت شما پیدا کنند، به صورت خودکار امکان افزودن آن‌را به عنوان منبع جستجوی جدیدی جهت جعبه متنی جستجوی خود ارائه می‌دهند. در ادامه قصد داریم با جزئیات پیاده سازی آن آشنا شویم.


تهیه OpenSearchResult سفارشی

برنامه باید بتواند محتوای XML ایی ذیل را مطابق پروتکل Open Search به صورت پویا تهیه و در اختیار مرورگر قرار دهد:
<?xml version="1.0" encoding="UTF-8" ? />
<OpenSearchDescription xmlns="http://a9.com/-/spec/opensearch/1.1/">
    <ShortName>My Site's Asset Finder</ShortName>
    <Description>Find all your assets</Description>
    <Url type="text/html"
        method="get"
        template="http://MySite.com/Home/Search/?q=searchTerms"/>
    <InputEncoding>UTF-8</InputEncoding>
    <SearchForm>http://MySite.com/</SearchForm>
</OpenSearchDescription>
به همین جهت کلاس OpenSearchResult ذیل تهیه شده است تا انجام آن‌را با روشی سازگار با ASP.NET MVC سهولت بخشد:
using System;
using System.Text;
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using System.Xml;

namespace WebToolkit
{
    public class OpenSearchResult : ActionResult
    {
        public string ShortName { set; get; }
        public string Description { set; get; }
        public string SearchForm { set; get; }
        public string FavIconUrl { set; get; }
        public string SearchUrlTemplate { set; get; }

        public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
        {
            if (context == null)
                throw new ArgumentNullException("context");

            var response = context.HttpContext.Response;
            writeToResponse(response);
        }

        private void writeToResponse(HttpResponseBase response)
        {
            response.ContentEncoding = Encoding.UTF8;
            response.ContentType = "application/opensearchdescription+xml";
            using (var xmlWriter = XmlWriter.Create(response.Output, new XmlWriterSettings { Indent = true }))
            {
                xmlWriter.WriteStartElement("OpenSearchDescription", "http://a9.com/-/spec/opensearch/1.1/");

                xmlWriter.WriteElementString("ShortName", ShortName);
                xmlWriter.WriteElementString("Description", Description);
                xmlWriter.WriteElementString("InputEncoding", "UTF-8");
                xmlWriter.WriteElementString("SearchForm", SearchForm);

                xmlWriter.WriteStartElement("Url");
                xmlWriter.WriteAttributeString("type", "text/html");
                xmlWriter.WriteAttributeString("template", SearchUrlTemplate);                
                xmlWriter.WriteEndElement();

                xmlWriter.WriteStartElement("Image");
                xmlWriter.WriteAttributeString("width", "16");
                xmlWriter.WriteAttributeString("height", "16");
                xmlWriter.WriteString(FavIconUrl);
                xmlWriter.WriteEndElement();

                xmlWriter.WriteEndElement();
                xmlWriter.Close();
            }
        }
    }
}
کار این Action Result، تهیه محتوایی XML ایی مطابق نمونه‌ای است که در ابتدای توضیحات ملاحظه نمودید. توضیحات خواص آن‌، در ادامه مطلب ارائه شده‌اند.


تهیه OpenSearchController

در ادامه برای استفاده از Action Result سفارشی تهیه شده، نیاز است یک کنترلر را نیز به برنامه اضافه کنیم:
using System.Web.Mvc;

namespace Readers
{
    public partial class OpenSearchController : Controller
    {
        public virtual ActionResult Index()
        {
            var fullBaseUrl = Url.Action(result: MVC.Home.Index(), protocol: "http");
            return new OpenSearchResult
            {
                ShortName = ".NET Tips",
                Description = ".NET Tips Contents Search",
                SearchForm = fullBaseUrl,
                FavIconUrl = fullBaseUrl + "favicon.ico",
                SearchUrlTemplate = Url.Action(result: MVC.Search.Index(), protocol: "http") + "?term={searchTerms}"
            };
        }
    }
}
برای استفاده از OpenSearchResult به چند نکته باید دقت داشت:
الف) آدرس‌های مطرح شده در آن باید مطلق باشند و نه نسبی. به همین جهت پارامتر protocol در اینجا ذکر شده است تا سبب تولید یک چنین آدرس‌هایی گردد.
ب) Url.Action ایی که در اینجا استفاده شده است مطابق تعاریف T4MVC است؛ ولی کلیات آن با نمونه پیش فرض ASP.NET MVC تفاوتی نمی‌کند. توسط T4MVC بجای ذکر نام اکشن متد و کنترلر مد نظر به صورت رشته‌ای، می‌توان به صورت Strongly typed به این موارد ارجاع داد.
ج) تنها نکته مهم این کلاس، خاصیت SearchUrlTemplate است. قسمت انتهایی آن یعنی ={searchTerms} همیشه ثابت است. اما ابتدای این آدرس باید به کنترلر جستجوی شما که قادر است پارامتری را به شکل کوئری استرینگ دریافت کند، اشاره نماید.
د) FavIconUrl به آدرس یک آیکن در سایت شما اشاره می‌کند. برای نمونه ذکر favicon.ico پیش فرض سایت می‌تواند مفید باشد.


معرفی OpenSearchController به Header سایت

<link href="@Url.Action(result: MVC.OpenSearch.Index(), protocol: "http")" rel="search"
        title=".NET Tips Search"  type="application/opensearchdescription+xml" />
مرحله نهایی افزودن پروتکل Open search به سایت، مراجعه به فایل layout پروژه و افزودن link خاص فوق به آن است. در این لینک، href آن باید به مسیر کنترلر OpenSearchایی که در قسمت قبل تعریف کردیم، اشاره کند. این مسیر نیز باید مطلق باشد. به همین جهت پارامتر protocol آن مقدار دهی شده است.
مطالب
WF:Windows Workflow #۵
در این قسمت به پیاده سازی یک فرآیند سفارش ساده می‌پردازیم. ابتدا یک پروژه از نوع Workflow Console Application را ایجاد کرده و نام آن را Order Process می‌گذاریم و سپس کلاس‌های زیر را به آن اضافه می‌کنیم:
public class OrderItem
    {
        public int OrderItemID { get; set; }
        public int Quantity { get; set; }
        public string ItemCode { get; set; }
        public string Description { get; set; }
    }

    public class Order
    {
        public Order()
        {
            Items = new List<OrderItem>();
        }
        public int OrderID { get; set; }        
        public string Description { get; set; }         
        public decimal TotalWeight { get; set; }         
        public string ShippingMethod { get; set; }
        public List<OrderItem> Items { get; set; } 
    }
در اینجا دوکلاس تعریف شده است؛ یکی به نام OrderItem می‌باشد که شامل اطلاعات مربوط به میزان سفارش بوده و دیگری کلاس Order می‌باشد که شامل مشخصات سفارش است. سپس فایل OrderWF.xaml را باز کرده و شروع به ساخت فرآیند مورد نظر می‌کنیم. ابتدا یک Sequence را به درون صفحه کشیده و پس از آن در قسمت Arguments دو متغییر را تعریف می‌کنیم. یکی به نام TotalAmount و از نوع Decimal و Out می‌باشد و دیگری به نام OrderInfo که از نوع کلاس Order و In می‌باشد. سپس  یک کنترل WriteLine را به آن اضافه می‌کنیم و در خاصیت Text آن رشته "Order Received" را قرار می‌دهیم. در ادامه یک کنترل Assign را در زیر آن قرار داده و مقدار متغییر TotalAmount را مساوی صفر وارد می‌کنیم.

نکته : برای اینکه نوع متغییر OrderInfo را از نوع کلاس Order قرار دهیم٬ ابتدا DropDown مربوطه را انتخاب کرده و گزینه Browse For Type را انتخاب می‌کنیم تا پنجره مورد نظر باز شود و از طریق آن، کلاس مورد نظر را انتخاب می‌کنیم. اگر در این قسمت کلاس مورد نظر یافت نشد، نیاز است ابتدا عمل Build Project را یک بار انجام دهیم.

 بعضی از کنترل‌های Workflow در قسمت Toolbox موجود نمی‌باشند. از جمله این کنترل‌ها می‌توان به کنترل Add اشاره کرد. برای استفاده از این کنترل، ابتدا باید آن را به لیست کنترل‌ها اضافه نمود. جهت این امر٬ ابتدا در قسمت Toolbox یک Tab جدید را با نام دلخواه ایجاد کرده و سپس بر روی Tab کلیک راست نموده و گزینه Choose Items را انتخاب می‌کنیم. سپس از قسمت System.Activities.Components کنترل Add را انتخاب کرده و سپس بر روی دکمه OK کلیک می‌نمائیم. حال کنترل Add به لیست کنترل‌ها در Tab مورد نظر اضافه شده است.
در ادامه یک کنترل Switch را به فرایند خود اضافه کرده و مقدار T آن را برابر String قرار می‌دهیم؛ زیرا نوع داده‌ای که در قسمت Expression کنترل Switch قرار می‌گیرد، از نوع رشته می‌باشد. پس از اضافه کردن کنترل مورد نظر، کد زیر را به قسمت Expression کنترل اضافه خواهیم کرد:
OrderInfo.ShippingMethod
سپس در کنترل Switch، بر روی قسمت Add new case کلیک کرده و رشته‌های مورد نظر را اضافه می‌کنیم که شامل  "" NextDay"" و  ""2ndDay"" می‌باشند. اکنون در بدنه هر دو Case، کنترل Add را اضافه می‌کنیم. در هنگام اضافه کردن باید برای سه خصوصیت، نوع مشخص شود و نوع هر سه را برابر Decimal قرار می‌دهیم.
در ادامه کنترل Add را انتخاب کرده و به خاصیت Right آنها به ترتیب مقدار های 10.0m و 15.0m را اضافه می‌کنیم و برای خصوصیت Result هر دو کنترل، متغیر TotalAmount را انتخاب می‌کنیم. سپس یک کنترل Assign را به صفحه اضافه کرده و در قسمت To، متغییر  TotalAmount را قرار می‌دهیم و در قسمت Value کد زیر را:
TotalAmount + (OrderInfo.TotalWeight * 0.50m) 
و در آخر با ستفاده از کنترل WriteLine به چاپ محتوای متغییر TotalAmount می‌پر‌دازیم.

اکنون برای اینکه بتوانیم برنامه را اجرا کنیم، کد زیر را به کلاس Program.cs اضافه می‌کنیم:
static void Main(string[] args)
        {
            Order myOrder = new Order
            {
                OrderID = 1,
                Description = "Need some stuff",
                ShippingMethod = "2ndDay",
                TotalWeight = 100
            };
            IDictionary<String, object> input = new Dictionary<String, Object>
            {
                { "OrderInfo",myOrder}
            };
            IDictionary<String, Object> output = WorkflowInvoker.Invoke(new OrderWF(), input);
            Decimal total = (Decimal)output["TotalAmount"];
            Console.WriteLine("Workflow returned ${0} for my order total", total);
            Console.WriteLine("Press ENTER to exit"); 
            Console.ReadLine();

            //Activity workflow1 = new OrderWF();
            //WorkflowInvoker.Invoke(workflow1);
        }
در اینجا علت استفاده از IDictionary، نوع خروجی متد Invoke می‌باشد. در ادامه به کامل کردن این مثال پرداخته می‌شود.
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #12
- یک سری پیشنیاز طراحی رو باید بدونید مانند «کار با کلیدهای اصلی و خارجی در EF Code first ». در اینجا با نحوه تعریف صحیح کلید خارجی به صورت یک خاصیت عددی آشنا خواهید شد. این مورد همان چیزی است که باید از یک drop down list دریافت شود. فقط primary key یک رکورد مهم است نه تمام خواص و فیلدهای مرتبط با آن.
- مرحله بعد ارسال اطلاعات به View هست به این ترتیب:
public ActionResult Index()
{
    var query = db.Users.Select(c => new SelectListItem
                                              {
                                                  Value = c.UserId, 
                                                  Text = c.UserName,
                                                  Selected = c.UserId.Equals(3)
                                              });
    var model = new MyFormViewModel
                    {
                        List = query.ToList()
                    };
    return View(model);
}
در اینجا بر اساس اطلاعات بانک اطلاعاتی SelectListItem‌ها تشکیل شده و به ViewModel فرم جاری ارسال می‌شود (به علاوه باید با ViewModel کار کنید نه مدل جداول بانک اطلاعاتی).
public class MyFormViewModel
{
    public int UserId { get; set; }
    public IList<SelectListItem> List { get; set; }
}
در مورد نگاشت‌ها هم مباحث auto-mapper در سایت هست.
همچنین خاصیت Selected هم در اینجا بر اساس یک شرط تعیین شده.
- قسمت View برنامه هم به این شکل خواهد بود:
@model MyFormViewModel

@Html.DropDownListFor(m => m.UserId, Model.List, "--Select One--")

نظرات مطالب
طراحی و پیاده سازی زیرساختی برای مدیریت خطاهای حاصل از Business Rule Validationها در ServiceLayer
بسیار ممنون از شما بابت این مقاله
چند پیشنهاد داشتم :
1 - در مورد  Railway-oriented Programming   مقاله جداگانه تهیه شود.
2- برای تکمیل این بخش مطلبی در مورد  Either   تهیه شود. برای اطلاع بیشتر
3- استفاده از لایه Service باعث نقض قانون  encapsulation شده و بهتر است در برنامه‌های بزرگ از آن به این طریق استفاده نشود زیرا باعث complex و discovery کد و درنهایت بروز خطا در برنامه خواهد شد. مانند:
namespace EF_Sample07.DomainClasses
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}
namespace EF_Sample07.ServiceLayer
{
    public interface IProductService
    {
        void AddNewProduct(Product product);
    }
}
برای حل این مشکل باید از immutable ، value object  و  Shadow Properties کمک  گرفت
namespace EF_Sample07.DomainClasses
{
    public class Product : Entity
    {
        public Product ( ProductName name, decimal price)
        {
              this.Name=name;
              this.Price = price;
         }  
        private string _name ;
        public ProductName Name { get=> (ProductName)_name;  set=> _ name = value } //value object with Shadow Properties  
        public decimal Price { get;}
        
    }
}

و شاید به دلیل یک سری از دلایل بخواهیم در مدل برنامه قانون encapsulation رو نقض کنیم که اگر با این سناریو مواجه شدیم میتوانیم از مهندس ساخت اشیا یعنی Builder استفاده ببریم.
4- بد نیست جامعه dotnettips این سری از مقاله ها رو به فارسی برگردونه.
 
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
خطای property not found
ممنون از پاسخ شما.
این منبع داده گزارش :
dataSource.StronglyTypedList<WeekDayClassSessionSemiRow>(DataSource);
این هم مدل‌های من :
public class WeekDayClassSessionSemi
    {
        public int DayNumber { get; set; }
        public int WeekNumber { get; set; }
        public bool HasSession { get; set; }
        public int Percent { get; set; }
        public string Text { get; set; }
        public string Date { get; set; }
        public string SemiDate { get; set; }
        public bool IsHoliday { get; set; }
    }
    public class WeekDayClassSessionSemiRow
    {
        public string RowNumber { get; set; }
        public bool IsSelected { get; set; }
        public Class Class { get; set; }
        public string ClassName { get; set; }
        public string ClassFullName { get; set; }
        public int WeekNumber { get; set; }
        public string WeekTitle { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD0 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD1 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD2 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD3 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD4 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD5 { get; set; }
        public WeekDayClassSessionSemi WD6 { get; set; }
    }
یک سری اطلاعات را ار بانک بصورت زیر لود میکنم:
public List<Session> GetClassesSessions(int centerId, int termId, List<int> classIds)
        {
            var query = _tEntities
                    .Include(p => p.Program)
                    .Include(p => p.Program.Lesson)
                    .Include(p => p.Program.Trend)
                    .Include(p => p.Program.Teacher)
                    .Include(p => p.Class)
                    .Include(p => p.Class.EducationalPlace)
                    .Include(p => p.Class.ClassType)
                .Where(p => p.Program.Center_Id == centerId)
                .Where(p => p.Program.Term_Id == termId)
                .Where(BuildOrExpressionExtension.BuildOrExpression<Session, int>(u => u.Class_Id, classIds));
            return query.ToList();
        }
_sessionService = ObjectFactory.GetInstance<ISessionService>();
var sessionList = _sessionService.GetClassesSessions(centerId, termId, classIds);
سپس منبع داده موردنیازم را که لیستی از WeekDayClassSessionSemiRow است ایجاد میکنم و به گزارش ارسال میکنم ولی باز خطای Percent property not found را دریافت می‌کنم.
مطالب
چندین Submit در یک Html Form و انتساب Action های مجزا به هر یک از Submit ها در MVC
تا به حال به این نکته برخورد کردید که برای یک فرم Html نیاز به چندین Submit داشته باشید که هر کدوم یک Action مجزا داشته باشن و یک کار متفاوت انجام بدن ؟
برای مثال فرمی داریم که داده‌های وارد شده در ان باید به دو صورت برای یک کاربر ارسال بشن یا از طریق پیامک یا از طریق ایمیل (این فقط یک مثال پیش فرض هست) و .... در حالت عادی ما در یک فرم نمیتونیم دو عدد Submit  داشته باشیم که هر کدوم به یک Action جدا بسط داده بشه خب راه حل چیه ؟ شاید با خودتون بگید خب دو input از نوع radio قرار میدیم و در یک اکشن کنترل میکنیم که کدوم یکی انتخاب شده و عملیات رو با اون معیار انجام میدیم ... به نظرتون زیباتر نیست برای هر عملیات که ممکن باشه هر کدوم کاملا روال کاری متفاوتی داشته باشه یک Action وجود داشته باشه ؟ در این صورت خوانایی کد خیلی بالاتر میره و Unit Test هر Action کاملا مشخص هست که قراره چه فرایندی رو مورد تست قرار بده و مجبور نیستیم چندین حالت رو با عبارات شرطی از هم جدا کنیم و همه چی قاطی بشه با هم ... من در کل با امکاناتی که C# و MVC در اختیارم قرار میده حاظر نیستم تن به کد نویسی به صورت کلاسیک و قاطی پاتی بدم سعی میکنم با مطالعه‌ی سورس MVC بهترین حالت رو انتخاب کنم شما چطور ؟ معلومه که همه همینو میخوان پس بریم سر اصل مطلب .
قطعه کد Html و Razor ساده‌ی زیر رو در نظر بگیرید برای View :
@model Models.MyModel
@{
    Layout = null;
}
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title>ViewPage1</title>
</head>
<body>
    <div>
        @using (Html.BeginForm("SendMessage", "Home", FormMethod.Post))
        {

            @Html.LabelFor(x => x.Name); 
            @Html.TextBoxFor(x => x.Name);

            <input type="submit" value="ارسال توسط پیامک" name="Send_sms" />
            <input type="submit" value="ارسال توسط ایمیل" name="Send_email" />
        }
    </div>
</body>
</html>

خب ما دو تا Submit داریم . یکم اگه شیطنت کنید و مقادیر ارسال شده بعد از submit این فرم رو توسط ابزارهای مانیتورینگ بررسی کنید میبینید که روی هر کدوم از Submit‌ها که کلیک میشه داده ای با نام اون که در خاصیت name اون و مقدار موجود در value اون همراه اون فرم به سرور ارسال میشه و اون یکی Submit از این اتفاق بی نصیب میمونه ... خب ما هم استفاده‌ی لازم رو از این موضوع شیرین میبریم و با یک تکنیک تهاجمی از این موضوع برای رسیدن به هدفمون استفاده میکنیم .

این هم کلاس Model ماست :
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.ComponentModel;

namespace Models
{
    public class MyModel
    {
        [DisplayName("نام خود را وارد کنید :")]
        public string Name { get; set; }
    }
}
 و اما یک نکته‌ی دیگه . توجه داشته باشید که ما در قسمت View نام Action رو در فرم, SendMessage مشخص کردیم . ولی ... اصلا در واقع همچین اکشنی وجود نداره ! پس چرا ما همچین نامی رو واسه اکشن فرم گذاشتیم !؟
دلیل اینه که ما قصد داریم با یک ActionNameSelectorAttribute درخواست کاربر رو شکار کنیم و اون رو به اکشن دلخواه ارجاع بدیم ... جالبه نه ؟ ولی چه جوری ... کلاس زیر رو بهش دقت مضاعف کنید و در پروژتون ایجادش کنید :
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using System.Reflection;

namespace ActionHandlers
{
    public class SendMessageHandlerAttribute : ActionNameSelectorAttribute
    {
        public override bool IsValidName(ControllerContext controllerContext, string actionName, MethodInfo methodInfo)
        {
            if (actionName.Equals(methodInfo.Name, StringComparison.InvariantCultureIgnoreCase))
                return true;

            if (!actionName.Equals("SendMessage", StringComparison.InvariantCultureIgnoreCase))
                return false;

            var request = controllerContext.RequestContext.HttpContext.Request;
            return request[methodInfo.Name] != null;
        }
    }
}
 خب حالا بخش Controller رو بهش دقت کنید که ما در اون دو اکشن رو با نام هایی که برای هر Submit مشخص کردیم مینویسیم و ActionNameSelectorAttribute نوشته شده رو به اونها بسط میدیم. 
    [SendMessageHandler ]
        [HttpPost]
        public ContentResult Send_sms(MyModel mdl)
        {
            /// Do something ...
           return string.Empty ;
        }

        [SendMessageHandler ]
        [HttpPost]
        public ContentResult Send_email(MyModel mdl)
        {
           /// Do something ...
          return  string.Empty; 
        }
 خب حالا بعد از کلیک بر روی هر Submit اکشن متناظر با اون اجرا میشه . بعد از ارسال درخواست به سرور MVC در بین اکشن‌های موجود در Controller مشخص شده به دنبال اکشن معین شده میگرده و وقتی به اکشن‌های ما میرسه میبینه عجب ! اون دوتا ActionNameSelectorAttribute سفارشی دارن پس میره ببینه چه خبره اونجا که ما با یک حرکت تهاجمی بررسی میکنیم که اگه  نام اکشن مشخص شده در فرم با نام اکشن در حال بررسی مساوی بود که همینو اجرا کن ( یعنی ما میتونی اکشنی با نام SendMessage هم داشته باشیم ) . اگه نام اکشن مشخص شده در فرم اون نامی نبود که ما میخوایم که کلا بیخیال هندل کردن اکشن میشیم میزاریم خود MVC تصمیم بگیره . و در اخر بررسی میکنیم که ایا در درخواست جاری مقداری با نام اکشن در حال بررسی وجود داره !؟ اگه داشت یعنی همون Submit که ما میخوایم وصل بشه به این اکشن کلیک شده پس اکشن در حال بررسی رو بسط میدیم به درخواست ارسال شده ... به همین سادگی ...

پیروز و موفق باشید .