مطالب
بهبود کارآیی LINQ در دات نت 7
LINQ یا همان Language-Integrated Query، یک زبان ساده‌ی کوئری نوشتن یکپارچه‌ی با دات نت است. به کمک آن می‌توان اعمال پیچیده‌ای را بر روی اشیاء، به زبانی ساده بیان کرد و امروزه تقریبا توسط تمام توسعه دهندگان دات نت مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما ... این سادگی، بهایی را نیز به همراه دارد: کمتر بودن سرعت اجرا و همچنین افزایش مصرف حافظه. با توجه به گستردگی استفاده‌ی از LINQ، اگر بهبودی در این زمینه حاصل شود، بر روی کارآیی تمام برنامه‌های دات نتی تاثیر خواهد گذاشت و این امر در دات نت 7 محقق شده‌است. کارآیی متدهای LINQ to Objects در دات نت 7 (مانند متدهای Enumerable.Max, Enumerable.Min, Enumerable.Average, Enumerable.Sum) به شدت افزایش یافته و این افزایش گاهی حتی بیشتر از 10 برابر نسبت به نگارش‌های قبلی دات نت است؛ اما چگونه به چنین کارآیی رسیده‌اند؟


تدارک یک آزمایش برای بررسی میزان افزایش کارآیی متدهای LINQ در دات نت 7

در ادامه یک آزمایش ساده‌ی بررسی کارآیی متدهای Enumerable.Max, Enumerable.Min, Enumerable.Average, Enumerable.Sum را با استفاده از کتابخانه‌ی معروف BenchmarkDotNet مشاهده می‌کنید:
using BenchmarkDotNet.Attributes;
using BenchmarkDotNet.Running;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;


[MemoryDiagnoser(displayGenColumns: false)]
public partial class Program
{
  static void Main(string[] args) =>
    BenchmarkSwitcher.FromAssembly(typeof(Program).Assembly).Run(args);

  [Params (10, 10000)]
  public int Size { get; set; }
  private IEnumerable<int> items;

  [GlobalSetup]
  public void Setup()
  {
    items = Enumerable.Range(1, Size).ToArray();
  }  

  [Benchmark]
  public int Min() => items.Min();

  [Benchmark]
  public int Max() => items.Max();

  [Benchmark]
  public double Average() => items.Average();

  [Benchmark]
  public int Sum() => items.Sum();
}
برای آزمایش آن، یکبار target framework پروژه را بر روی net6.0 و بار دیگر بر روی net7.0 قرار داده و برنامه را اجرا می‌کنیم. خلاصه‌ی مفهومی نتایج حاصل به صورت زیر است که ... شگفت‌انگیز هستند!
در مورد کار با آرایه‌ها:


- زمان اجرای یافتن Min در آرایه‌های کوچک، در دات نت 7، نسبت به دات نت 6، حدودا 10 برابر کاهش یافته و اگر این آرایه بزرگتر شود و برای مثال حاوی 10 هزار المان باشد، این زمان 20 برابر کاهش یافته‌است.
- این کاهش زمان‌ها برای سایر متدهای LINQ نیز تقریبا به همین صورت است؛ منها متد Sum که اندازه‌ی آرایه، تاثیری را بر روی نتیجه‌ی نهایی ندارد.
- همچنین در دات نت 7، با فراخوانی متدهای LINQ، افزایش حافظه‌ای مشاهده نمی‌شود.

در مورد کار با لیست‌ها:


- در دات نت 6، اعمال صورت گرفته‌ی توسط LINQ بر روی آرایه‌ها، نسبت به لیست‌ها، همواره سریعتر است.
- در دات نت 7 هم در مورد مجموعه‌های کوچک، وضعیت همانند دات نت 6 است. اما اگر مجموعه‌ها بزرگتر شوند، تفاوتی بین مجموعه‌ها و آرایه‌ها وجود ندارد و حتی وضعیت مجموعه‌ها بهتر است: کارآیی کار با لیست‌ها 32 برابر بیشتر شده‌است!


اما چگونه در دات نت 7، چنین بهبود کارآیی خیره‌کننده‌ای در متدهای LINQ حاصل شده‌است؟

برای بررسی چگونگی بهبود کارآیی متدهای LINQ در دات نت 7 باید به نحوه‌ی پیاده سازی آن‌ها در نگارش‌های مختلف دات نت مراجعه کرد. برای مثال پیاده سازی متد الحاقی Min تا دات نت 6 به صورت زیر است:
public static int Min(this IEnumerable<int> source)
{
  if (source == null)
  {
    ThrowHelper.ThrowArgumentNullException(ExceptionArgument.source);
  }

  int value;
  using (IEnumerator<int> e = source.GetEnumerator())
  {
    if (!e.MoveNext())
    {
      ThrowHelper.ThrowNoElementsException();
    }

    value = e.Current;
    while (e.MoveNext())
    {
      int x = e.Current;
      if (x < value)
      {
        value = x;
      }
    }
  }
  return value;
}
این متد نسبتا ساده‌است. یک IEnumerable را دریافت کرده و سپس با استفاده از متد MoveNext، مقدار فعلی را با مقدار بعدی مقایسه می‌کند. در این مقایسه، کوچکترین مقدار ذخیره می‌شود تا در نهایت به انتهای مجموعه برسیم.
اما ... پیاده سازی این متد در دات نت 7 متفاوت است:
public static int Min(this IEnumerable<int> source) => MinInteger(source);

private static T MinInteger<T>(this IEnumerable<T> source)
  where T : struct, IBinaryInteger<T>
{
  T value;

  if (source.TryGetSpan(out ReadOnlySpan<T> span))
  {
    if (Vector.IsHardwareAccelerated && 
        span.Length >= Vector<T>.Count * 2)
    {
      .... // Optimized implementation
      return ....;
    }
  }
  .... //Implementation as in .NET 6
}
در اینجا در ابتدا سعی می‌شود تا یک ReadOnlySpan از مجموعه‌ی ارائه شده، تهیه شود. اگر این کار میسر نشد، کدهای همان روش قبلی دات نت 6 که توضیح داده شد، اجرا می‌شود. البته در آزمایشی که ما تدارک دیدیم، چون از لیست‌ها و آرایه‌ها استفاده شده بود، همواره امکان تهیه‌ی یک ReadOnlySpan از آن‌ها میسر است. بنابراین به قسمت اجرایی همانند دات نت 6 نمی‌رسیم.
اما ... ReadOnlySpan چیست؟ نوع‌های Span و ReadOnlySpan، یک ناحیه‌ی پیوسته‌ی مدیریت شده و مدیریت نشده‌ی حافظه را بیان می‌کنند. یک Span از نوع ref struct است؛ یعنی تنها می‌تواند بر روی stack قرار گیرد که مزیت آن، عدم نیاز به تخصیص حافظه‌ی اضافی و بهبود کارآیی است. همچنین ساختار داخلی Span در سی شارپ 11 اندکی تغییر کرده‌است که در آن از ref fields جهت دسترسی امن به این ناحیه‌ی از حافظه استفاده می‌شود. پیشتر از نوع داخلی ByReference برای اشاره به ابتدای این ناحیه‌ی از حافظه استفاده می‌شد که به همراه بررسی امنیتی در این باره نبود.

پس از دریافت ReadOnlySpan، به سطر زیر می‌رسیم:
if (Vector.IsHardwareAccelerated && span.Length >= Vector<T>.Count * 2)
که بررسی می‌کند آیا سخت افرار فعلی از قابلیت‌های SIMD برخوردار است یا خیر؟ اگر بله، اینبار با استفاده از ریاضیات برداری شتاب یافته‌ی توسط سخت افزار، محاسبات را انجام می‌دهد:
private static T MinInteger<T>(this IEnumerable<T> source)
where T : struct, IBinaryInteger<T>
{
  .... 
  if (Vector.IsHardwareAccelerated && span.Length >= Vector<T>.Count * 2)
  {
    var mins = new Vector<T>(span);
    index = Vector<T>.Count;
    do
    {
      mins = Vector.Min(mins, new Vector<T>(span.Slice(index)));
      index += Vector<T>.Count;
    }
    while (index + Vector<T>.Count <= span.Length);

    value = mins[0];
    for (int i = 1; i < Vector<T>.Count; i++)
    {  
      if (mins[i] < value)
      {
        value = mins[i];
      }
    }
  ....
}
بنابراین به صورت خلاصه در دات نت 7 با استفاده از بکارگیری نوع‌های ویژه‌ی Span و نوع‌های برداری شتاب‌یافته‌ی توسط اکثر سخت افزارهای امروزی، سبب بهبود قابل ملاحظه‌ی کارآیی متدهای LINQ شده‌اند.
مطالب
WF:Windows Workflow #2
ایجاد یک گردش ساده

در این دوره آموزشی قصد آموزش WF4  را داریم. برای ایجاد یک پروژه از نوع WF4  نیاز به VS2010 یا VS2012 است.
زمانیکه ویژوال استودیو را باز می‌کنید و بر روی گزینه ایجاد پروژه جدید کلیک می‌نمائید، در قسمت Workflow، چندین نوع پروژه وجود دارد که هر کدام از آن‌ها را به نوبت بررسی خواهیم کرد.
ابتدا یک پروژه از نوع Workflow Console Application  را ایجاد کنید:

پس ایجاد پروژه، اگر دقت داشته باشید، فایل ایجاد شده با پسوند .XAML  می‌باشد و یک کلاس Program.cs  هم در پروژه ایجاد گردیده که حاوی کلاس Main است و کار آن دقیقا مثل برنامه‌های کنسول معمولی می‌باشد.
اگر به قسمت پایین ویژوال استودیو دقت کنید، سه گزینه به نام‌های Variables ,Arguments ,Imports قابل مشاهده هستند:
  1. Variables : همین طور که از نام این گزینه بر می‌آید، برای تعریف متغیر‌ها در طول یک فرآیند می‌باشد.
  2. Arguments : این گزینه هم مانند قسمت قبل عمل کرده، ولی تفاوت‌هایی باهم دارند. به عنوان مثال در گزینه ۱ می‌توان برای متغیر، محدوده ایجاد کرد. ولی در گزینه 2 هیچگونه محدودیتی وجود ندارد و در تمام  Workflowها می‌توان از آن استفاده کرد و دیگر اینکه در گزینه ۲ می‌توان به متغیر گفت که از نوع ورودی In یا از نوع خروجی Out ویا هر دو  In/Out و یا اینکه از نوع Property باشد.
  3. Imports : این قسمت فضا‌های نامی که در برنامه استفاده می شوند، نشان داده می‌شوند .

برای ایجاد یک Flow ابتدا باید از  Toolbox، قسمت Control Flow، کنترل  Sequence را به داخل صفحه کشید و  پس از آن می‌توانیم از سایر کنترل‌ها استفاده نمائیم. پس از این کار، از قسمت  Primitives کنترل  WriteLine را به درون Sequence انتقال می‌دهیم .


این کنترل برای چاپ مقادیر در خروجی می‌باشد. مانند کدی که در زیر نوشته شده است عمل کرده است و این کار را از طریق خاصیتی به نام Text انجام می‌دهد.
 Console.WriteLine("Hello Word");
نکته: توجه کنید برای تغییر نام اجزایی که به درون صفحه کشیده می‌شوند، می‌توان برروی نام آن دوبار کلیک کرده و نام آن را تغییر دهید و یا با انتخاب آن، در پنجره Properties نام آن را عوض کنیم. برای این کار کافی است مقدار گزینه DisplayName  را با مقدار مورد نظر عوض نمائیم. این گزینه در تمام اجزای Workflow  موجود می‌باشد.
حال باید برنامه را اجرا کنیم تا خروجی را که چاپ رشته  "Hello Word"  است، مشاهده نمائیم. ولی قبل از آن باید تغییراتی در فایل Program.cs داده شود که به شرح زیر می‌باشد:
WorkflowInvoker.Invoke( new Workflow1());

 Console.WriteLine("Press ENTER to exit"); 
 Console.ReadLine();
از کلاس  WorkflowInvoker برای اجرای Flow مورد نظر استفاده شده و این‌کار از طریق متد Invoke انجام داده می‌شود.
مطالب
آموزش MDX Query - قسمت هفتم – استفاده از Pivot ، به کارگیری از ساختار های سلسله مراتبی و به کارگیری Cross Join در کوئری ها

انجام عملیات Pivot توسط MDX :

برای این منظور کافی است فقط جای سطر و ستون را با هم عوض کنیم.برای مثال، کوئری‌های زیر را اجرا نمایید.

Select
[Date].[Calendar].[Calendar Year] on columns,
[Product].[Product Categories].[Category] on rows
From [Adventure Works]

GO

Select
[Product].[Product Categories].[Category] on columns,
[Date].[Calendar].[Calendar Year] on rows
From [Adventure Works]

خروجی به صورت زیر می‌باشد.

چگونگی استفاده از ساختار‌های سلسله مراتبی در محور‌های مختلف :

برای روشن شدن مطلب چندین نمونه کوئری زیر را باهم اجرا می‌کنیم.

در ابتدا به خاطر داشته باشید که امکان استفاده از یک ساختار سلسله مراتبی در دو محور (Axis ) مجزا وجود ندارد. برای روشن‌تر شدن این مطلب کوئری زیر را اجرا کنید:

Select
[Date].[Calendar].[Calendar Year] on columns,
[Date].[Calendar].[Month] on rows
From [Adventure Works]

در توضیح مثال بالا دقت داشته باشید که واکشی [Calendar Year] و [Month] از یک ساختار سلسله مراتبی یکسان به نام [Date].[Calendar] انجام شده است و این کار در MDX ‌ها غیر مجاز می‌باشد.

البته استفاده از دو ساختار سلسله مراتبی متفاوت از یک دایمنشن در دو محور مجزا امکان پذیر می‌باشد برای مثال :

Select
[Date].[Calendar].[Calendar Year] on columns,
[Date].[Month of Year].[Month of Year] on rows
From [Adventure Works]

در مثال بالا واکشی از دو ساختار سلسله مراتبی مختلف اما از یک دایمنشن در دو محور مجزا صورت گرفته است.

امکان استفاده از دو ساختار سلسله مراتبی یکسان در یک محور مجاز می‌باشد.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
{[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Calendar].[Month]} on rows
From [Adventure Works]

همچنین استفاده از دو ساختار سلسله مراتبی مختلف از یک دایمنشن در یک محور مجاز نمی‌باشد.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
{[Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Month of Year].[Month of Year]} on rows
From [Adventure Works]

در مثال بالا از دو ساختار سلسله مراتبی [Date].[Calendar] و   [Date].[Month of Year] استفاده شده است.

در صورتی می‌توانیم از دو ساختار سلسله مراتبی متفاوت از یک دایمنشن در یک محور استفاده کنیم که آنها را باهم Cross Join  کنیم.

Select
[Measures].[Internet Sales Amount]on columns,
crossjoin(
[Date].[Calendar].[Calendar Year],
[Date].[Month of Year].[Month of Year]
)on rows
From [Adventure Works]

دقت داشته باشید که امکان استفاده از دو ساختار سلسله مراتبی یکسان از یک دایمنشن در Cross Join وجود ندارد همان گونه که در دو مثال قبل مشاهده نمودید. (و البته نیازی هم به استفاده از Cross Join  وجود ندارد)

Select
[Measures].[Internet Sales Amount] on columns,
crossjoin(
[Date].[Calendar].[Calendar Year],
[Date].[Calendar].[Month]
)on rows
From [Adventure Works]

به طور کلی استفاده از Cross Join مانند استفاده از () می باشد . بنابر این می توان کلمه ی Cross Join را ننوشت .

Select
{[Measures].[Internet Sales Amount],[Measures].[Reseller Sales Amount]} on columns,
crossjoin(
[Date].[Calendar].[Calendar Year],
[Date].[Month of Year].[Month of Year]
)on rows
From [Adventure Works]
GO
Select
{[Measures].[Internet Sales Amount],[Measures].[Reseller Sales Amount]} on columns,
(
  [Date].[Calendar].[Calendar Year],
  [Date].[Month of Year].[Month of Year]
)on rows
From [Adventure Works]

دو کوئری بالا مشابه هم می‌باشند.

می توان از دو Cross Join در دو محور مختلف نیز استفاده کرد.

Select
crossjoin(
[Product].[Product Categories].[Category],
{[Measures].[Internet Sales Amount],[Measures].[Reseller Sales Amount]}
)on columns,
crossjoin(
[Date].[Calendar].[Calendar Year],
[Date].[Month of Year].[Month of Year]
)on rows
From [Adventure Works]

دقت داشته باشید نوع محصول در ستون‌ها بالای سر ستون [ Internet Sales Amount] و   [Reseller Sales Amount] قرار گرفته است.

استفاده از Cross Join  های تودر تو نیز وجود دارد.

Select
crossjoin(
[Sales Territory].[Sales Territory].[Country],
crossjoin(
[Product].[Product Categories].[Category],
{
[Measures].[Internet Order Count],
[Measures].[Reseller Order Count]
}
  )
)on columns ,
crossjoin(
[Date].[Calendar].[Calendar Year],
[Date].[Month of Year].[Month of Year]
) on rows
From [Adventure Works]

در کوئری زیر به جای Cross Join  از () استفاده شده است

Select
crossjoin(
[Sales Territory].[Sales Territory].[Country],
[Product].[Product Categories].[Category],
{
[Measures].[Internet Order Count],
[Measures].[Reseller Order Count]
}
 ) on columns,
([Date].[Calendar].[Calendar Year],[Date].[Month of Year].[Month of Year]) on rows
From [Adventure Works]

استفاده از عملگر * مانند استفاده از Cross Join  می باشد.

Select
crossjoin(
[Sales Territory].[Sales Territory].[Country],
[Product].[Product Categories].[Category],
{
[Measures].[Internet Order Count],
[Measures].[Reseller Order Count]
}
) on columns,
[Date].[Calendar].[Calendar Year] * [Date].[Month of Year].[Month of Year] on rows
From [Adventure Works]

در مقالات بعدی آموزش MDX Query را ادامه خواهیم داد.

اشتراک‌ها
ساخت پویای عبارات LINQ

چگونه رشته‌ی JSON زیر را تبدیل به یک عبارت LINQ کنیم؟ (ساخت یک گزارش ساز پویا)

{
  "condition": "and",
  "rules": [
    {
      "label": "Category",
      "field": "Category",
      "operator": "in",
      "type": "string",
      "value": [
        "Clothing"
      ]
    },
    {
      "condition": "or",
      "rules": [
        {
          "label": "TransactionType",
          "field": "TransactionType",
          "operator": "equal",
          "type": "boolean",
          "value": "income"
        },
        {
          "label": "PaymentMode",
          "field": "PaymentMode",
          "operator": "equal",
          "type": "string",
          "value": "Cash"
        }
      ]
    },
    {
      "label": "Amount",
      "field": "Amount",
      "operator": "equal",
      "type": "number",
      "value": 10
    }
  ]
}
ساخت پویای عبارات LINQ
مطالب
توزیع پروژه‌های ASP.NET Core 1.1 بدون ارائه فایل‌های View آن
پیشتر مطلب «توزیع پروژه‌های ASP.NET MVC بدون ارائه فایل‌های View آن» را در مورد ASP.NET MVC 5.x مطالعه کرده بودید. این روش پشتیبانی رسمی و توکاری نداشته و توسط افزونه‌های ثالث انجام می‌شود؛ به همراه تنظیمات و نکات خاص خودش. در ASP.NET Core 1.1، یک چنین امکانی به صورت توکار و صرفا با چند تنظیم ساده، در دسترس می‌باشد که در ادامه نحوه‌ی فعال سازی آن‌را بررسی خواهیم کرد.


فعال سازی پیش کامپایل Viewهای Razor در ASP.NET Core 1.1

در ادامه تغییرات فایل project.json و بسته‌های مورد نیاز جهت فعال سازی پیش کامپایل Viewهای Razor را در برنامه‌های ASP.NET Core 1.1 ملاحظه می‌کنید:
{
    "dependencies": {
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor.ViewCompilation.Design": {
            "version": "1.1.0-preview4-final",
            "type": "build"
        }
    },
 
    "tools": {
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor.ViewCompilation.Tools": {
            "version": "1.1.0-preview4-final"
        }
    },

 
    "scripts": {
        "postpublish": [
            "dotnet razor-precompile --configuration %publish:Configuration% --framework %publish:TargetFramework% --output-path %publish:OutputPath% %publish:ProjectPath%",
            "dotnet publish-iis --publish-folder %publish:OutputPath% --framework %publish:FullTargetFramework%"
        ]
    }
}
در اینجا کار فراخوانی عملیات پیش کامپایل، توسط فرمان dotnet razor-precompile در زمان publish پروژه انجام می‌شود.


بررسی ساختار خروجی نهایی پروژه پس از publish

پس از publish پروژه، اگر به خروجی آن دقت کنیم، فایل اسمبلی جدیدی، به نام xyz.PrecompiledViews.dll در آن اضافه شده‌است (که در اینجا xyz نام فضای نام اصلی برنامه است) و حاوی تمام Viewهای برنامه، به صورت کامپایل شده‌است:



اصلاح تنظیمات publishOptions فایل project.json

در این‌حالت دیگر نیازی به ذکر پوشه‌ی Views یا الحاق تمام فایل‌های cshtml در حین publish نیست و می‌توان این قسمت را حذف کرد:
  "publishOptions": {
    "include": [
      "wwwroot",
       //"**/*.cshtml",
      "appsettings.json",
      "web.config"
    ]
  },
مطالب
OpenCVSharp #3
در قسمت دوم با نحوه‌ی بارگذاری تصاویر در OpenCVSharp آشنا شدیم. در این قسمت قصد داریم با نحوه‌ی ایجاد یک clone و نمونه‌ای مشابه از تصویر اصلی بارگذاری شده آشنا شویم. برای مثال هرچند متد LoadImage، دارای پارامتر بارگذاری تصویر، به صورت سیاه و سفید است، اما توصیه نمی‌شود که در بدو امر، تصویر را سیاه و سفید بارگذاری کنید. چون هرگونه تغییری در تصویر اصلی، امکان استفاده‌ی از آن‌را در سایر متدها و الگوریتم‌ها با مشکل مواجه می‌کند و استفاده‌ی از حالت LoadMode.GrayScale جهت بالا بردن سرعت عملیات، در کارهای پردازش تصویر بسیار معمول است.


تهیه‌ی یک نمونه‌ی سیاه و سفید از تصویر اصلی در OpenCVSharp

برای تهیه‌ی یک نمونه‌ی مشابه تصویر اصلی، از متد CreateImage استفاده می‌شود:
using (var src = Cv.LoadImage(@"..\..\images\ocv02.jpg", LoadMode.Color))
using (var dst = Cv.CreateImage(new CvSize(src.Width, src.Height), BitDepth.U8, 1))
{
    Cv.CvtColor(src, dst, ColorConversion.BgrToGray);
 
    using (new CvWindow("src", image: src))
    using (new CvWindow("dst", image: dst))
    {
        Cv.WaitKey();
    }
}
با این خروجی



معرفی متد CreateImage

پارامتر اول متد CreateImage، اندازه‌ی تصویر تولیدی را مشخص می‌کند. پارامتر دوم آن تعداد بیت تصویر را تعیین خواهد کرد. این تعداد بیت عموما بر اساس نیاز متدهای مختلف پردازش تصویر، متغیر خواهند بود و برای تعیین آن نیاز است مستندات هر متد را مطالعه کرد. BitDepth.U8 به معنای 8bit unsigned است.
پارامتر سوم این متد، تعیین کننده‌ی تعداد کانال تصویر است. تصاویر رنگی دارای سه کانال سبز، قرمز و آبی‌، هستند. چون در اینجا قصد داریم تصویر را سیاه و سفید کنیم، تعداد کانال را به عدد یک تنظیم کرده‌ایم.

متد CreateImage جهت سازگاری با اینترفیس C مربوط به OpenCV در اینجا وجود دارد. معادل
 using (var dst = Cv.CreateImage(new CvSize(src.Width, src.Height), BitDepth.U8, 1))
را می‌توان به نحو ذیل نیز نوشت:
 var dst = new IplImage(new CvSize(src.Width, src.Height), BitDepth.U8, 1)
و یا حتی پارامتر تعیین اندازه‌ی تصویر را نیز می‌توان ساده‌تر کرد:
 using (var dst = new IplImage(src.Size, BitDepth.U8, 1))


تبدیل تصویر به حالت سیاه و سفید

متد CvtColor جهت تغییر color space بکار می‌رود که در اینجا (BGR (Blue/Green/Red را به Gray تبدیل کرده‌است:
 Cv.CvtColor(src, dst, ColorConversion.BgrToGray);
این متد را در OpenCVSharp به نحو ذیل نیز می‌توان بازنویسی کرد:
 src.CvtColor(dst, ColorConversion.BgrToGray);

بنابراین به صورت خلاصه می‌توان کدهای ابتدای بحث را به صورت زیر نیز نوشت که با کلاس‌های OpenCVSharp بیشتر سازگاری دارد:
using (var src = new IplImage(@"..\..\images\ocv02.jpg", LoadMode.Color))
//using (var dst = new IplImage(new CvSize(src.Width, src.Height), BitDepth.U8, 1))
using (var dst = new IplImage(src.Size, BitDepth.U8, 1))
{
    src.CvtColor(dst, ColorConversion.BgrToGray);
 
    using (new CvWindow("src", image: src))
    using (new CvWindow("dst", image: dst))
    {
        Cv.WaitKey();
    }
}

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
بررسی وجود نام کاربر با استفاده از jQuery Ajax در ASP.Net

شاید بعضی از سایت‌ها را دیده باشید که در حین ثبت نام، پس از وارد کردن یک نام کاربری و سپس مشغول شدن به پر کردن فیلد کلمه‌ی عبور، در قسمت نام کاربری شروع به جستجو در مورد آزاد بودن نام کاربری درخواستی می‌کنند یا نمونه‌ای دیگر، فرم پرداخت الکترونیکی بانک سامان. پس از اینکه شماره قبض را وارد کردید، بلافاصله بدون ریفرش صفحه به شما پیغام می‌دهد که این شماره معتبر است یا خیر. امروز قصد داریم این قابلیت را با استفاده از کتابخانه‌ی Ajax مجموعه jQuery در ASP.Net پیاده سازی کنیم (بدون استفاده از ASP.Net Ajax مایکروسافت).
ابتدا سورس کامل را ملاحظه نمائید:

<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="AjaxTest.aspx.cs" Inherits="testWebForms87.AjaxTest" %>
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title>jQuery Ajax Text</title>

<script src="jquery.min.js" type="text/javascript"></script>
<script type="text/javascript">
$(document).ready(function() {
$("#<%= TextBox1.ClientID %>").blur(function(event) {
$.ajax({
type: "POST",
url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable",
data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
success: function(msg) {
$('#valid').html("<img src='ajaxImages/waiting.gif' alt='لطفا کمی تامل کنید'>");
var delay = function() {
AjaxSucceeded(msg);
};

setTimeout(delay, 2000); //remove this
},
error: AjaxFailed
});
});
});
function AjaxSucceeded(result) {
if (result.d == true)
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/available.gif' alt='نام کاربری درخواستی موجود است'>");
else
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/taken.gif' alt='متاسفانه نام کاربری مورد نظر پیشتر دریافت شده‌است'>");
}
function AjaxFailed(result) {
alert(result.status + ' ' + result.statusText);
}
</script>

</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<div>
user name:
<asp:TextBox ID="TextBox1" runat="server"></asp:TextBox>
<span id="msg"></span>
<br />
pass:
<asp:TextBox ID="TextBox2" TextMode="Password" runat="server"></asp:TextBox>
</div>
<!-- preload -->
<div style="display: none">
<img src="ajaxImages/available.gif" alt="available" />
<img src="ajaxImages/taken.gif" alt="taken" />
<img src="ajaxImages/waiting.gif" alt="waiting" />
</div>
</form>
</body>
</html>


using System;
using System.Web.Services;

namespace testWebForms87
{
public partial class AjaxTest : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

[WebMethod]
public static bool IsUserAvailable(string username)
{
// این مورد را با خواندن اطلاعات از دیتابیس می‌شود تعویض کرد
return username != "test";
}
}
}

توضیحات:
همانطور که ملاحظه می‌کنید صفحه‌ی ASP.Net ما بسیار ساده است و از دو تکست باکس استاندارد تشکیل می‌شود، به همراه تصاویر مربوط به Ajax که یک سری تصاویر ساده چرخان معروف منتظر بمانید ، یافت شد یا موجود نیست می‌باشند. این تصاویر در یک div مخفی (display: none) در صفحه قرار گرفته‌اند و در هنگام بارگذاری صفحه، این‌ها نیز بارگذاری شده و حاضر و آماده خواهند بود. بنابراین هنگام استفاده از آن‌ها، کاربر تاخیری را مشاهده نخواهد کرد. همچنین یک span با id مساوی msg‌ را هم پس از تکست باکس اضافه کرده‌ایم تا تصاویر مربوط به رخدادهای Ajax را با استفاده از توانایی‌های jQuery به آن اضافه کنیم.

اسکریپت Ajax ما با دراختیار گرفتن روال رخداد گردان blur شیء textBox1 شروع می‌شود. همانطور که در مقالات پیشین سایت نیز ذکر شد، روش صحیح دریافت ID یک کنترل ASP.Net در کدهای سمت کلاینت جاوا اسکریپتی، بر اساس خاصیت ClientID آن است که در اولین سطر کدهای ما مشخص است (زیرا در ASP.Net نام و ID یک کنترل در هنگام رندر شدن به همراه ID کنترل‌های دربرگیرنده آن نیز خواهد بود، بنابراین بهتر است این مورد را داینامیک کرد).

کار بررسی موجود بودن نام کاربری (یا مثلا یک شماره قبض و امثال آن) توسط WebMethod ایی به نام IsUserAvailable در code behind صفحه انجام می‌شود که پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. بدیهی است در این مثال ساده، تنها نام کاربری از پیش رزرو شده، کلمه‌ی test است و در یک کد واقعی این مورد با مقایسه‌ی نام کاربری با اطلاعات موجود در دیتابیس باید صورت گیرد (و حملات تزریق اس کیوال را هم فراموش نکنید. برای رهایی از آن‌ها "حتما" باید از پارامترهای ADO.Net استفاده کرد و گرنه کد شما مستعد به این نوع حملات خواهد بود).

سؤال: چرا از web method استفاده شد و همچنین چرا این متد static است؟
زمانیکه یک متد با کلمه کلیدی static‌ مشخص می‌شود حالت state less پیدا می‌کند یعنی مستقل از وهله‌ی کلاس عمل می‌کند. در این حالت نیازی به ارسال ViewState نبوده (بنابراین در کوئری مورد نظر ما بسیار بهینه و سبک عمل می‌کنند) و همچنین نیازی به ایجاد یک وهله‌ای از کلاس صفحه‌ی ما نیز نخواهد بود. برای توضیحات بیشتر به این مقاله مراجعه نمائید. (به صورت خلاصه، دلیل اصلی، کارآیی بالا و بهینه بودن این روش در این مساله ویژه است و در ASP.Net Ajax مایکروسافت به صورت گسترده‌ای در پشت صحنه مورد استفاده قرار می‌گیرد)
استفاده از ویژگی WebMethod عملکرد صفحه‌ی ما را شبیه به یک وب سرویس خواهد کرد و امکان دسترسی به آن در متدهای استاندارد POST به صورت ارسال دیتا به آدرس WebService.asmx/WebMethodName‌ خواهد بود. یک مثال ساده و عملی

بررسی تابع Ajax بکار رفته:
این تابع هنگام فراخوانی رخداد blur تکست‌باکس ما (مطابق کد فوق) فراخوانی می‌شود. ساختار ساده‌ای دارد که به شرح زیر است:
type: "POST"
نحوه‌ی ارسال داده را به متد وب سرویس ما مشخص می‌کند.

url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable"
اطلاعات پست شده، به صفحه‌ی AjaxTest.aspx و وب متد IsUserAvailable ارسال خواهد شد

data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
داده‌ای که به آرگومان username ما ارسال می‌شود، همان مقدار تایپ شده در TextBox1 است (که باز هم دریافت ID آن به صورت داینامیک صورت گرفته تا مشکل زا نشود)

contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
در این دو سطر از نوع داده‌ی json استفاده شده است که فرمت بسیار سبک و بهینه‌ای برای تبادل اطلاعات در وب به‌شمار می‌آید و توسط کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی به سادگی پردازش شده و تبدیل به اشیاء مورد نظر خواهند شد. برای مثال اگر خروجی یک وب سرویس در حالت xml به صورت زیر باشد:

<xx yy="nn"></xx>
معادل json آن به شرح زیر است:
{ "xx": {"yy":"nn"} }
success: function(msg)
Success ، پس از موفقیت آمیز بودن عملیات ajax در jQuery فراخوانی می‌شود
error: AjaxFailed
و اگر در این بین خطایی رخ داده باشد، قسمت error فراخوانی می‌شود.

در این مثال برای نمایش بهتر عملیات، یک وقفه‌ی 2 ثانیه‌ای توسط setTimeout ایجاد شده و بدیهی است در یک مثال واقعی باید آن‌را حذف نمود.

نکته: با استفاده از افزونه‌ی فایرباگ فایرفاکس، می‌توان جزئیات این عملیات را بهتر مشاهده نمود:





مطالب
تفاوت بین IQueryable و IEnumerable در حین کار با ORMs

متد زیر را که یکی از اشتباهات رایج حین استفاده از LINQ خصوصا جهت Binding اطلاعات است، در نظر بگیرید:
IQueryable<Customer> GetCustomers()

این متد در حقیقت هیچ چیزی را Get نمی‌کند! نام اصلی آن GetQueryableCustomers و یا GetQueryObjectForCustomersاست.
IQueryable قلب LINQ است و تنها بیانگر یک عبارت (expression) از رکوردهایی می‌باشد که مد نظر شما است و نه بیشتر.
IQueryable<Customer> youngCustomers = repo.GetCustomers().Where(m => m.Age < 15);
برای مثال زمانیکه یک IQueryable را همانند مثال فوق فیلتر می‌کنید نیز هنوز چیزی از بانک اطلاعاتی یا منبع داده‌ای دریافت نشده است. هنوز هیچ اتفاقی رخ نداده است و هنوز رفت و برگشتی به منبع داده‌ای صورت نگرفته است.
به آن باید به شکل یک expression builder نگاه کرد و نه لیستی از اشیاء فیلتر شده‌ی ما. به این مفهوم، deferred execution (اجرای به تاخیر افتاده) نیز گفته می‌شود (باید دقت داشت که IQueryable هم یک نوع IEnumerable است به علاوه expression trees که مهم‌ترین وجه تمایز آن نیز می‌باشد).
برای مثال در عبارت زیر تنها در زمانیکه متد ToList فراخوانی می‌شود، کل عبارت LINQ ساخته شده، به عبارت SQL متناظر با آن ترجمه شده، اطلاعات از دیتابیس اخذ گردیده و حاصل به صورت یک لیست بازگشت داده می‌شود:
IList<Competitor> competitorRecords =  competitorRepository
.Competitors
.Where(m => !m.Deleted)
.OrderBy(m => m.countryId)
.ToList(); //فقط اینجا است که اس کیوال نهایی تولید می‌شود

در مورد IEnumerable ها چطور؟
IEnumerable<Product> products = repository.GetProducts();
var productsOver25 = products.Where(p => p.Cost >= 25.00);
دو سطر فوق به این معنا است:
لطفا ابتدا به بانک اطلاعاتی رجوع کن و تمام رکوردهای محصولات موجود را بازگشت بده. سپس بر روی این حجم بالای اطلاعات، محصولاتی را که قیمت بالای 25 دارند، فیلتر کن.

اگر همین دو سطر را با IQueryable بازنویسی کنیم چطور؟
 IQueryable<Product> products = repository.GetQueryableProducts();
var productsOver25 = products.Where(p => p.Cost >= 25.00);
در سطر اول تنها یک عبارت LINQ ساخته شده است و بس. در سطر دوم نیز به همین صورت. در طی این دو سطر حتی یک رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت. در ادامه اگر این اطلاعات به نحوی Select شوند (یا ToList فراخوانی شود، یا در طی یک حلقه برای مثال Iteration ایی روی این حاصل صورت گیرد یا موارد مشابه دیگر)، آنگاه کوئری SQL متناظر با عبارت LINQ فوق ساخته شده و بر روی بانک اطلاعاتی اجرا خواهد شد.
بدیهی است این روش منابع کمتری را نسبت به حالتی که تمام اطلاعات ابتدا دریافت شده و سپس فیلتر می‌شوند، مصرف می‌کند (حالت بازگشت تمام اطلاعات ممکن است شامل 20000 رکورد باشد، اما حالت دوم شاید فقط 5 رکورد را بازگشت دهد).

سؤال: پس IQueryable بسیار عالی است و از این پس کلا از IEnumerable ها دیگر نباید استفاده کرد؟
خیر! توصیه اکید طراحان این است که لطفا تا حد امکان متدهایی که IQueryable بازگشت می‌دهند ایجاد نکنید! IQueryable یعنی اینکه این نقطه‌ی آغازین کوئری در اختیار شما، بعد برو هر کاری که دوست داشتی با آن در طی لایه‌های مختلف انجام بده و هر زمانیکه دوست داشتی از آن یک خروجی تهیه کن. خروجی IQueryable به معنای مشخص نبودن زمان اجرای نهایی کوئری و همچنین مبهم بودن نحوه‌ی استفاده از آن است. به همین جهت متدهایی را طراحی کنید که IEnumerable بازگشت می‌دهند اما در بدنه‌ی آن‌ها به نحو صحیح و مطلوبی از IQueryable استفاده شده است. به این صورت حد و مرز یک متد کاملا مشخص می‌شود. متدی که واقعا همان فیلتر کردن محصولات را انجام می‌دهد، همان 5 رکورد را بازگشت خواهد داد؛ اما با استفاده از یک لیست یا یک IEnumerable و نه یک IQueryable که پس از فراخوانی متد نیز به هر نحو دلخواهی قابل تغییر است.