مطالب
Vue.js - نحوه‌ی ایجاد یک Vue جدید و استفاده از معماری MVVM - قسمت دوم
در قسمت قبلی توضیحاتی جهت معرفی و نصب فریم‌ورک داده شد. در این قسمت قصد داریم کمی بیشتر با ساختار آن آشنا شویم و یک vue جدید را ایجاد کنیم. پس لازم است تا ابتدا درون تگ اسکریپتی که فراخوانی کردیم و آدرس فریم‌ورک در آن قرار داده شده‌است، به صورت زیر یک ویو جدید را ایجاد کنیم:
<html>
    <body>
       <script src="https://cdnjs.cloudflare.com/ajax/libs/vue/1.0.27/vue.min.js">  
 new Vue({ 
               
            }); 
       </script>
    </body>
</html>
ساختار vue.js بدین صورت است که از شما می‌خواهد تعیین کنید این کدها محدود و مربوط به کدام صفحه می‌شوند.
اگر قصد داشته باشید تا درون تگی با یک مشخصه‌ی خاص، دستوری را اجرا کنید، باید تعیین کنید که آن تگ چه خواصی دارد. فرض می‌کنیم که تگ body درون پروژه لازم است مقداری را فراخوانی و اجرا کند. پس لازم است تا یک id، به تگ بادی اختصاص یابد. 
<html>
    <body id="dotnettips">
       <script src="https://cdnjs.cloudflare.com/ajax/libs/vue/1.0.27/vue.min.js">  
 new Vue({ 
               
            }); 
       </script>
    </body>
</html>
در کد بالا یک آیدی با نام dotnettips، به تگ بادی داده شد. حال قصد داریم تا با استفاده از دستور new Vue، رشته یا مقداری مشخص را در خروجی قرار دهیم. پس باید یک مشخصه را برای آن تعریف کرد که ما طبق مستندات فریم‌ورک، مشخصه‌ای را با نام el فراخوانی می‌کنیم:
<html>
    <body id="dotnettips">
       <script src="https://cdnjs.cloudflare.com/ajax/libs/vue/1.0.27/vue.min.js">  
       new Vue({ 
           el: '#dotnettips',
           data: {
                name: 'dotnettips'
               }
            });
       </script>
    </body>
</html>
با استفاده از مشخصه el تعیین کردیم که کدهای برنامه برای کدام id در نظر گرفته شده‌اند. حال با استفاده از مقدار خاصیت name، مقادیر ما در خروجی چاپ خواهند شد.


استفاده از MVVM درون پروژه
به زبان ساده در معماری MVVM، یک مدل، یک view و یک viewmodel داریم که در مدل، کدهای JS و اطلاعاتی که قصد نمایش آن را داریم، قرار می‌دهیم. در واقع viewmodel نقش data building را خواهد داشت.

برای شروع، یک مدل جدید را نیاز داریم که بدین شکل باید فراخوانی کنیم.
 //new model 
var SampleData =( 
        name: 'dotnettips' 
)
در کد بالا ما یک مدل جدید ساخته‌ایم و یک ویژگی را به آن نسبت دادیم. حال لازم است تا ویوی جدیدی را برای نمایش آن ایجاد کنیم.
  • برای نمایش اطلاعات درون ویو جی اس باید از {{ }} استفاده کنید، تا ویژگی ساخته و فراخوانی شده را نمایش دهد.
<div id="dotnettips"> 
 Hello  {{ name }} 
</div>
مثال بالا، ویوی ما خواهد بود که ویژگی مورد نظر را در خروجی نمایش می‌دهد. حال، باید هردو را با viewmodel بهم متصل کنیم.
یک ویوی جدید را ایجاد می‌کنیم و با مشخصه el، ویژگی تعیین شده را به مدل خود متصل می‌کنیم.
new Vue({
  el:'#dotnettips',
  data: SampleData
})
 .یک نمونه از این مثال را از اینجا می‌توانید مشاهده کنید  
.به نمونه کد کامل زیر دقت بفرمائید
<html>  
    <body id="dotnettips">  
          
        <h3 id="dotnettips"> 
            Hello  {{ name }} 
        </h3>  
      
        <script src="https://cdnjs.cloudflare.com/ajax/libs/vue/1.0.27/vue.min.js">
            
        </script>  
        <script type="text/javascript"> 
            new Vue({  
            el: '#dotnettips',  
                data:{  
                    name: 'dotnettips'  
                }  
            });  
        </script>  
        </body>  
</html>

مطالب
React 16x - قسمت 20 - کار با فرم‌ها - بخش 3 - بهبود کیفیت کدهای فرم لاگین
تا اینجا اگر به کدهای کامپوننت فرم لاگینی که ایجاد کردیم دقت کنید، تبدیل شده‌است به محلی برای انباشت حجم قابل توجهی از کد. به این ترتیب اگر قرار باشد فرم‌های جدیدی را تعریف کنیم، نیاز خواهد بود قسمت‌های عمده‌ای از این کدها را در هر جایی تکرار کنیم. بنابراین جهت کاهش مسئولیت‌های آن، نیاز است بازسازی کد (refactoring) قابل ملاحظه‌ای بر روی آن صورت گیرد.


تشخیص قسمت‌هایی که قابلیت استخراج از کامپوننت لاگین را دارند

قصد داریم قسمت‌هایی از کامپوننت لاگین فعلی را استخراج کرده و آن‌ها را درون یک کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد قرار دهیم:
- خاصیت state: می‌خواهیم تمام فرم‌هایی را که تعریف می‌کنیم، دارای خاصیت errors باشند. بنابراین این خاصیت قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد.
- خاصیت schema: قابلیت استفاده‌ی مجدد را ندارد و مختص فرم لاگین تعریف شده‌است. این منطق از هر فرمی با فرم دیگر، متفاوت است.
- متد validate: در این متد، هیچ نوع وابستگی از آن به مفهوم لاگین وجود ندارد و کاملا قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد. تنها this.state.account آن وابسته‌ی به کامپوننت لاگین است و بدیهی است شیء account را در سایر فرم‌ها نخواهیم داشت و ممکن است نام آن movie یا customer باشد. بنابراین قاعده‌ای را در اینجا تعریف می‌کنیم، بر این مبنا که از این پس، تمام فرم‌های ما دارای خاصیتی به نام data خواهند بود که بیانگر اطلاعات آن فرم می‌باشد. با این تغییر، برای مثال در فرم لاگین، data به شیء account تنظیم می‌شود و در فرمی دیگر به شیء customer.
- متد validateProperty: همانند متد validate است و کاملا قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد.
- متد handleSubmit: قسمت ابتدایی این متد که شامل غیرفعال کردن post back به سرور و اعتبارسنجی فرم است، قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد. اما قسمت دوم آن مانند ارسال فرم به سرور و یا هر عملیات دیگری، از یک فرم به فرم دیگر می‌تواند متفاوت باشد.
 - متد handleChange: این متد نیز قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد؛ چون می‌خواهیم در تمام فرم‌ها در حین تایپ اطلاعات، کار اعتبارسنجی ورودی‌ها صورت گیرد. این متد نیز به this.state.account وابسته‌است که قاعده‌ی تعریف خاصیت data در state، می‌تواند این مشکل را حل کند.
- متد رندر: طراحی آن کاملا وابسته‌است به نوع فرمی که مدنظر می‌باشد؛ اما دکمه‌ی submit آن خیر. بجز برچسب دکمه‌ی submit، مابقی قسمت‌های آن مانند کلاس‌های CSS و منطق فعال‌سازی و غیرفعال‌سازی آن، قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارند.

بنابراین در ادامه کار، refactoring کامپوننت فرم لاگین را برای استخراج قسمت‌های با قابلیت استفاده‌ی مجدد آن، انجام خواهیم داد.


تبدیل قسمت‌های با قابلیت استفاده‌ی مجدد کامپوننت لاگین، به یک کامپوننت عمومی

ابتدا کامپوننت عمومی Form را که قابلیت استفاده‌ی مجدد دارد، در فایل جدید src\components\common\form.jsx تعریف کرده و سپس کامپوننت فرم لاگین را طوری تغییر می‌دهیم که از آن، بجای کلاس پیش‌فرض Component، ارث بری کند. به این ترتیب تمام متدهای تعریف شده‌ی در این کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد، در کامپوننت‌های مشتق شده‌ی از آن، در دسترس خواهند بود.

1- در ادامه همانطور که عنوان شد، خاصیت state فرم‌ها باید دارای شیء data و شیء errors باشند تا توسط آن‌ها بتوان اطلاعات کل فرم و اطلاعات خطاهای اعتبارسنجی را ذخیره کرد:
import React, { Component } from "react";

class Form extends Component {
    state = {
        data:{},
        errors:{}
     }
با این تغییر، به فرم login بازگشته و خاصیت account موجود در state آن‌را به data تغییر نام می‌دهیم. برای اینکار بهتر است دکمه‌ی F2 را بر روی نام انتخاب شده‌ی account در VSCode فشار دهید تا تکست باکس تغییر نام آن ظاهر شود. مزیت کار با این ابزار refactoring توکار، اصلاح خودکار تمام ارجاعات به account قبلی، با این نام جدید است. همچنین نام تمام خواصی و متغیرهایی را هم که به account تنظیم کرده بودیم، به data تغییر می‌دهیم تا کار به روز رسانی state بر روی data صورت گیرد و نه account قبلی. در این حالت شاید استفاده از امکانات replace کلی ادیتور، بهتر از استفاده از ویژگی F2 باشد.

2- در ادامه، کاری با خاصیت schema تعریف شده‌ی در کامپوننت لاگین نداریم؛ چون کاملا مختص به آن است. اما متدهای validate و validateProperty آن‌را طور کامل cut کرده و به کامپوننت Form، منتقل می‌کنیم. با این انتقال، چون این متدها از کتابخانه‌ی Joi استفاده می‌کنند، باید import آن‌را نیز به ابتدای ماژول جدید فرم، اضافه کرد:
import Joi from "@hapi/joi";

3- سپس متد رندر کامپوننت Form را کاملا حذف می‌کنیم؛ چون این کامپوننت قرار نیست چیزی را رندر کند.

4- در قسمت دوم متد handleSubmit، برای مثال قرار است ارسال داده‌ها به سرور صورت گیرد. به همین جهت آن‌را تبدیل به متدی مانند doSubmit کرده و سپس کل متد handleSubmit را نیز به کامپوننت Form منتقل می‌کنیم.
  doSubmit = () => {
    // call the server
    console.log("Submitted!");
  };

5- متد handleChange را نیز از کامپوننت فرم لاگین cut کرده و به کامپوننت Form منتقل می‌کنیم.

6- پس از این نقل و انتقالات، کار ارث بری از کامپوننت فرم را در کامپوننت فرم لاگین انجام می‌دهیم:
import Form from "./common/form";
// ...

class LoginForm extends Form {

اکنون اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنیم، همانند قبل و آن‌چیزی که در انتهای قسمت قبلی به آن رسیدیم، بدون مشکل کار می‌کند؛ اما کدهای کامپوننت فرم لاگین به شدت کاهش یافته و ساده شده‌است. همچنین اگر دفعه‌ی بعد، نیاز به ایجاد فرمی وجود داشت، دیگر نیازی به تکرار این حجم از کد نیست. تنها نیاز خواهیم داشت تا state را تعریف کرده و schema را اضافه کنیم و همچنین نیاز است متد doSumbit را پیاده سازی کنیم تا مشخص شود پس از تکمیل فرم و اعتبارسنجی آن، قرار است چه رخ‌دادی واقع شود.

کدهای کامل کامپوننت فرم را از پیوست انتهای بحث می‌توانید دریافت کنید؛ البته تمام متدهای آن‌را در قسمت قبل تکمیل کرده بودیم و در اینجا صرفا یکسری cut/paste صورت گرفتند.


ساده کردن و بهبود پیاده سازی متد رندر

1- در متد رندر فعلی کامپوننت فرم لاگین، اگر به دکمه‌ی submit آن دقت کنیم، بجز برچسب آن، مابقی قسمت‌های آن در تمام فرم‌های دیگری که تعریف خواهیم کرد، یکسان خواهند بود. به همین جهت این قسمت را می‌توان تبدیل به یک متد کمکی در کلاس Form کرد:
  renderButton(label) {
    return (
      <button disabled={this.validate()} className="btn btn-primary">
        {label}
      </button>
    );
  }
سپس در متد رندر کامپوننت فرم لاگین، تنها کافی است بجای المان button قبلی، از متد فوق استفاده کنیم:
{this.renderButton("Login")}

2- در قسمت‌های قبل، برچسب، فیلدهای ورودی و تگ‌ها و کلاس‌های بوت استرپی را به کامپوننت Input منتقل کردیم، تا به یک فرم ساده‌تر و با قابلیت نگهداری بالاتری برسیم. هرچند این هدف حاصل شده، اما باز هم تعاریف المان‌های Input قرارگرفته‌ی در متد رندر کامپوننت لاگین، دارای الگوی تکراری ذکر یک خاصیت مشخص، تعریف رویدادگردان‌های مشخص و اطلاعات اعتبارسنجی کاملا مشخصی هستند. به همین جهت تعریف المان Input را هم مانند متد renderButton فوق می‌توان به کلاس پایه Form انتقال داد:
  import Input from "./input";
  //...

  renderInput(name, label) {
    const { data, errors } = this.state;
    return (
      <Input
        name={name}
        label={label}
        value={data[name]}
        onChange={this.handleChange}
        error={errors[name]}
      />
    );
همانطور که مشاهده می‌کنید، با استفاده از [] و دسترسی پویای به خواص اشیاء، می‌توان رندر المان Input را تبدیل به متدی با قابلیت نگهداری بهتر کرد و از تکرار ویژگی‌های name ، label ، value ، onChange و error به ازای هر فیلد مورد نیاز، پرهیز کرد. اکنون با این تغییر، متد رندر کامپوننت فرم لاگین به صورت زیر خلاصه می‌شود که بسیار بهتر است از تعریف تعداد قابل ملاحظه‌ای div و کلاس بوت استرپی، تعریف المان‌ها، اتصال تک تک آن‌ها به خواص تعریف شده، اتصال آن‌ها به رویداد گردان‌ها و همچنین به اعتبارسنج‌ها:
  render() {
    return (
      <form onSubmit={this.handleSubmit}>
        {this.renderInput("username", "Username")}
        {this.renderInput("password", "Password")}
        {this.renderButton("Login")}
      </form>
    );
  }

3- تا اینجا فرم لاگین تعریف شده، یک مشکل کوچک را دارد: فیلد پسورد آن، از نوع text تعریف شده و اطلاعات وارد شده را همانند یک textbox معمولی نمایش می‌دهد. برای رفع این مشکل، پارامتر type را با یک مقدار پیش‌فرض پر استفاده، تعریف کرده و به المان Input اعمال می‌کنیم:
  renderInput(name, label, type = "text") {
    const { data, errors } = this.state;
    return (
      <Input
        name={name}
        type={type}
        label={label}
        value={data[name]}
        onChange={this.handleChange}
        error={errors[name]}
      />
    );
  }

سپس این type را در قسمتی که المان مرتبط را رندر می‌کنیم، با password مقدار دهی خواهیم کرد:
  render() {
    return (
      <form onSubmit={this.handleSubmit}>
        {this.renderInput("username", "Username")}
        {this.renderInput("password", "Password", "password")}
        {this.renderButton("Login")}
      </form>
    );
}
نیازی به ذکر type، در اولین renderInput ذکر شده، نیست؛ چون مقدار این پارامتر را ازمقدار پیش‌فرض text، دریافت می‌کند.

البته این تغییرات تا به اینجا کار نخواهند کرد؛ چون هنوز کلاس المان Input را جهت پذیرش ویژگی جدید type، ویرایش نکرده‌ایم. بنابراین به فایل src\components\common\input.jsx مراجعه کرده و type را به آن اعمال می‌کنیم:
import React from "react";

const Input = ({ name, type, label, value, error, onChange }) => {
  return (
    <div className="form-group">
      <label htmlFor={name}>{label}</label>
      <input
        value={value}
        onChange={onChange}
        id={name}
        name={name}
        type={type}
        className="form-control"
      />
      {error && <div className="alert alert-danger">{error}</div>}
    </div>
  );
};

export default Input;
اکنون اگر تغییرات را ذخیره کرده و به مرورگر مراجعه کنیم، فیلد کلمه‌ی عبور، دیگر حروف وارد شده را نمایش نمی‌دهد و بر اساس نوع استاندارد password، عمل می‌کند.

4- مشکل! آیا باید به ازای هر ویژگی جدیدی که قرار است به این input اعمال کنیم، مانند type در اینجا، نیاز است یک پارامتر جدید را تعریف و سپس از آن استفاده کرد؟ در این حالت اینترفیس این کامپوننت از کنترل خارج می‌شود و همچنین هربار باید آن‌را ویرایش کرد و تغییر داد. به علاوه اگر به تعریف این input دقت کنیم، نام 4 ویژگی آن، با مقادیری که دریافت می‌کنند،  هم نام هستند (ویژگی value با مقدار value و ...):
<input
  value={value}
  name={name}
  type={type}
  onChange={onChange}
  id={name}
  className="form-control"
/>
در کامپوننت جاری، منهای پارامترهایی که نام ویژگی‌های تعریف شده، با نام آن پارامترها در تمام قسمت‌های کامپوننت (نه فقط المان input)، یکی نیستند (name، label و error)، مابقی را می‌توان توسط یک «rest operator»، به این متد ارسال کرد:
import React from "react";

const Input = ({ name, label, error, ...rest }) => {
  return (
    <div className="form-group">
      <label htmlFor={name}>{label}</label>
      <input {...rest} name={name} id={name} className="form-control" />
      {error && <div className="alert alert-danger">{error}</div>}
    </div>
  );
};

export default Input;
بنابراین منهای name، label و error که در قسمت‌های دیگر کامپوننت استفاده می‌شوند، مابقی پارامترهای این کامپوننت تابعی را حذف کرده و با یک rest operator، دریافت می‌کنیم. سپس آن‌ها را به کمک یک spread operator، در المان input، گسترده و درج می‌کنیم. شبیه به اینکار را در قسمت 15 و بخش «ارسال props سفارشی در حین مسیریابی به کامپوننت‌ها» آن انجام داده بودیم. با کمک عملگرهای rest و spread، به سادگی می‌توان هرنوع ویژگی جدیدی را که برای کار با المان input نیاز داریم، به کامپوننت جاری ارسال کرد؛ بدون اینکه نیازی باشد هربار تعریف پارامترهای آن را تغییر دهیم. پارامتر rest تعریف شده، یعنی هر خاصیت دیگری را بجز سه خاصیت name، label و error، به صورت خودکار به این کامپوننت تابعی ارسال کن.
با این تغییر در کامپوننت Input، سایر قسمت‌های برنامه نیازی به تغییر ندارند. برای مثال در متد renderInput، سه ویژگی name، label و error تبدیل به سه پارامتر دریافتی از props می‌شوند (ترتیب ذکر آن‌ها اهمیتی ندارد). مابقی ویژگی‌های تعریف شده‌ی در آن، به صورت خودکار در قسمت input {...rest} درج خواهند شد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-20.zip
مطالب
مقیدسازی (DataBinding) در WPF زمانی که دسترسی به DataContext وجود ندارد

در WPF و Silverlight می‌توان با استفاده از مقید سازی (DataBindingکنترل‌ها را به منبع‌های داده متصل کرد. این منابع به چند شیوه مختلف مانند استفاده مستقیم از خصوصیتSource  قابل دسترسی هستند. یکی از این روش ها، ارث بری از DataContext نزدیک‌ترین والد است.

همانطور که گفته شدDataContext  هر کنترل، توسط تمامی فرزندان آن قابل دسترسی است. اما در بعضی مواقع، زمانیکه کنترل فرزند، بخشی از visual یا logical tree نباشند، دسترسی به DataContext وجود ندارد.

برای مثال زمانی که نیاز است خصوصیت ItemsSource مربوط به یک به لیستی خارج از ItemsSource کنترل DataGrid DataGridTemplateColumn مثلا به لیستی درون ViewModel  مربوط به Window در مثال زیر مقید شود، به صورت معمول باید به این صورت عمل کرد:

ViewModel :

public List<People> ComboBoxDataSource{get; set;}

  : XAML

<Window x:Class="WpfApplication1.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        Title="MainWindow"
        x:Name="this">
    <Grid>
        <DataGrid ItemsSource="{Binding DataCollection}">
            <DataGrid.Columns>
                <DataGridComboBoxColumn ItemsSource="{Binding DataContext.ComboBoxDataSource, ElementName=this}"/>
            </DataGrid.Columns>
        </DataGrid>
    </Grid>
</Window>

با اینکه همه چیز درست به نظر می‌رسد اما در عمل هیچ اتصالی صورت نمی‌گیرد و در پنجره Output ویژوال استادیو خطای زیر مشاهده می‌شود:

System.Windows.Data Error: 2 : Cannot find governing FrameworkElement or FrameworkContentElement for target element.
BindingExpression:Path=ComboBoxDataSource; DataItem=null; 
target element is 'DataGridComboBoxColumn' (HashCode=17334644); target property is 'ItemsSource' (type 'IEnumerable')

این خطا مشخص میکند که WPF نمیتواند تشخیص بدهد که کدام FrameWorkElement قرار است از DataContext استفاده کند؛ چرا که همانطور که قبلا عنوان شد DataGridTemplateColumn بخشی از visual  یا  logical treeنیست.

برای مشکل فوق در صورتیکه خصوصیت مورد نظر، یک خصوصیت از فرزندان کنترل باشد، از طریق استایل‌ها می‌توان مشکل را حل کرد. برای مثال به جای ItemSource مربوط به DataGridComboBoxColumn می‌توان خصوصیت ItemSource کنترل ComboBox درون آن را تنظیم کرد.

  <DataGridComboBoxColumn DisplayMemberPath="FirstName">
        <DataGridComboBoxColumn.EditingElementStyle>
              <Style TargetType="ComboBox">
                     <Setter Property="ItemsSource" Value="{Binding DataContext.ComboBoxDataSource , ElementName=this}"/>
               </Style>
         </DataGridComboBoxColumn.EditingElementStyle>
   </DataGridComboBoxColumn>

اما در صورتیکه نیاز باشد یک خصوصیت از خود DataGridComboBoxColumn مانند Visibility  مقید سازی شود، روش بالا کارساز نخواهد بود. برای حل مشکل فوق میتوان از کلاس‌های Freezable استفاده کرد؛ چرا که این کلاسها می‌توانند از DataContext ارث بری کنند حتی زمانیکه بخشی از visual یاlogical tree  نباشند. برای این کار می‌توان کلاس زیر را ایجاد کرد:

 public class DataBindingHelper : Freezable
    {
        protected override Freezable CreateInstanceCore()
        {
            return new DataBindingHelper();
        }
        public object Data
        {
            get { return (object)GetValue(DataProperty); }
            set { SetValue(DataProperty, value); }
        }

        public static readonly DependencyProperty DataProperty =
            DependencyProperty.Register("Data", typeof(object), typeof(DataBindingHelper), new UIPropertyMetadata(null));
    }
و یک نمونه از آن را در Resource‌های DataGrid ساخت:

<DataGrid.Resources>
       <local:DataBindingHelper x:Key="bindingHelper"Data="{Binding}"/>
</DataGrid.Resources>

و هنگام مقید سازی خصوصیت Visibility مربوط به DataGridComboBoxColumn، از نمونه ساخته شده به عنوان  Source استفاده نمود.

<DataGridComboBoxColumn Visibility="{Binding Data.IsVisible,Converter={StaticResource visibilityConverter},Source={StaticResource bindingHelper}}"/>

مطالب
شروع به کار با DNTFrameworkCore - قسمت 6 - پیاده‌سازی عملیات CRUD موجودیت‌ها با استفاده از ASP.NET Core MVC
به عنوان آخرین قسمت مرتبط با تفکر مبتنی‌بر CRUD‏ ‎(‎CRUD-based thinking)‎، روش پیاده‌سازی عملیات CRUD موجودیت‌ها را با استفاده از ASP.NET Core MVC و افزونه jquery-unobtrusive-ajax بررسی خواهیم کرد. 


برای شروع لازم است بسته نیوگت زیر را نصب کنید: 
PM> Install-Package DNTFrameworkCore.Web

قراردادها، مفاهیم و نکات اولیه 
  1. Refactor کردن فرم‌های ثبت و ویرایش مرتبط با یک Aggregate، به یک PartialView که با یک ViewModel کار می‌کند. برای موجودیت‌های ساده و پایه، همان Model/DTO، به عنوان Model متناظر با یک ویو یا به اصطلاح ViewModel استفاده می‌شود؛ ولی برای سایر موارد، از مدلی که نام آن با نام موجودیت + کلمه ModalViewModel یا FormViewModel تشکیل می‌شود، استفاده خواهیم کرد.
  2. یک فرم، در قالب یک پارشال‌ویو، به صورت Ajaxای با استفاده از افزونه  jquery-unobtrusive-ajax بارگذاری شده و به سرور ارسال خواهد شد.
  3. یک فرم براساس طراحی خود می‌تواند در قالب یک مودال باز شود، یا به منظور inline-editing آن را بارگذاری و به قسمتی از صفحه که مدنظرتان می‌باشد اضافه شود.
  4. وجود ویو Index به همراه پارشال‌ویو ‎_List برای نمایش لیستی و یک پارشال‌ویو برای عملیات ثبت و ویرایش الزامی ‌می‌باشد. البته اگر از مکانیزمی که در مطلب « طراحی یک گرید با jQuery Ajax و ASP.NET MVC به همراه پیاده سازی عملیات CRUD»  مطرح شد، استفاده نمی‌کنید و نیاز دارید تا اطلاعات صفحه‌بندی شده، مرتب شده و فیلتر شده‌ای را در قالب JSON دریافت کنید، از اکشن‌متد ReadPagedList کنترلر پایه استفاده کنید.

مثال اول: پیاده‌سازی BlogsController و طراحی فرم ثبت و ویرایش
کار با ارث‌بری از کنترلر پایه طراحی شده در زیرساخت به شکل زیر آغاز می‌شود:
public class BlogsController : CrudController<IBlogService, int, BlogModel>
{
    public BlogsController(IBlogService service) : base(service)
    {
    }

    protected override string CreatePermissionName => PermissionNames.Blogs_Create;
    protected override string EditPermissionName => PermissionNames.Blogs_Edit;
    protected override string ViewPermissionName => PermissionNames.Blogs_View;
    protected override string DeletePermissionName => PermissionNames.Blogs_Delete;
    protected override string ViewName => "_BlogModal";
}
در اینجا مشخص کردن ViewName متناظر با موجودیت جاری، الزامی می‌باشد. همانطور که عنوان شد، یک پارشال‌ویو برای عملیات ثبت و ویرایش کفایت می‌کند و طراحی پشت این کنترلر پایه نیز بر این اساس می‌باشد. گام بعدی، طراحی پارشال‌ویو مذکور می‌باشد. 

<div>
    <h4 asp-if="Model.IsNew()">Create New Blog</h4>
    <h4 asp-if="!Model.IsNew()">Edit Blog</h4>
    <button type="button" data-dismiss="modal">&times;</button>
</div>
در اینجا با استفاده از تگ‌هلپر asp-if موجود در زیرساخت و متد IsNew متناظر با مدل جاری، عنوان نمایشی مودال را مشخص کرده‌ایم. 
 ‌


<form asp-action="@(Model.IsNew() ? "Create" : "Edit")" asp-controller="Blogs" asp-modal-form="BlogForm">
    <div>
        <input type="hidden" name="save-continue" value="true"/>
        <input asp-for="RowVersion" type="hidden"/>
        <input asp-for="Id" type="hidden"/>
        <div>
            <div>
                <label asp-for="Title"></label>
                <input asp-for="Title" autocomplete="off"/>
                <span asp-validation-for="Title"></span>
            </div>
        </div>
        <div>
            <div>
                <label asp-for="Url"></label>
                <input asp-for="Url" type="url"/>
                <span asp-validation-for="Url"></span>
            </div>
        </div>
    </div>

...

</form>
با استفاده از متد IsNew مدل جاری، اکشن متد متناظر با درخواست POST مشخص شده و سپس از طریق تگ‌هلپر asp-modal-form، فرآیند افزودن ویژگی‌های data-ajax به فرم را خودکار کرده‌ایم. سپس با استفاده از یک Hidden Input با نام save-continue و مقدار true به فرم، عملیات ذخیره کردن بدون بسته شدن فرم را شبیه سازی کرده‌ایم؛ این Input می‌تواند به صورت شرطی به فرم اضافه شود (دکمه‌های ذخیره/ذخیره و بستن و ...) که در سمت سرور با توجه به مقدار ارسالی تصمیم گرفته می‌شود که دوباره فرم با اطلاعات جدید (در اینجا Id و RowVersion) به کلاینت ارسال شود یا خیر.

<div>
    <a asp-modal-delete-link asp-model-id="@Model.Id" asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Delete" asp-if="!Model.IsNew()" asp-permission="@PermissionNames.Blogs_Delete"
       title="Delete Blog">
        <i></i>
    </a>
    <a title="Refresh Blog" asp-if="!Model.IsNew()" asp-modal-link asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Edit" asp-route-id="@Model.Id">
        <i></i>
    </a>
    <a title="New Blog" asp-modal-link asp-modal-toggle="false"
       asp-controller="Blogs" asp-action="Create">
        <i></i>
    </a>
    <button type="button" data-dismiss="modal">
        <i></i>&nbsp; Cancel
    </button>
    <button type="submit">
        <i></i>&nbsp; Save Changes
    </button>
</div>
بخش فوتر این مودال در برگیرنده دکمه‌های متناظر با اکشن‌های قابل انجام بر روی موجودیت جاری می‌باشد.
در این فرم ابتدا 3 دکمه میانبر برای عملیات حذف، بازنشانی و جدید درنظر گرفته شده‌اند؛ برای حذف که از طریق تگ‌هلپر asp-modal-delete-link کار افزودن خودکار ویژگی‌های data-ajax انجام شده و در نهایت با توجه به اکشن‌متد و کنترلر مشخص شده، یک مودال، برای گرفتن تأیید از کاربر باز می‌شود و در زمان پذیرش درخواست، حذف مدل جاری به سرور ارسال خواهد شد. با استفاده از تگ‌هلپر asp-permission نیز دسترسی مورد نیاز برای مشاهده دکمه مورد نظر را مشخص کرده‌ایم. دکمه‌های بازنشانی و جدید، در اینجا از طریق تگ‌هلپر asp-modal-link تبدیل به یک لینک Ajaxای شده است که کار بارگذاری یک پارشال‌ویو را انجام می‌دهند؛ همچنین با استفاده از ویژگی asp-modal-toggle متناظر با تگ‌هلپر مذکور با مقدار false، مشخص کرده‎ایم که صرفا محتوای مودال جاری جایگزین شود و نیاز به گشوده شدن دوباره آن نیست.


خروجی نهایی در حالت ویرایش به شکل زیر می‌باشد:

‌‌
مثال دوم: پیاده‌سازی RolesController و طراحی فرم ثبت و ویرایش
‌‌نکته قابل توجه در طراحی فرم‌های ثبت و ویرایش موجودیت‌های پیچیده‌تر مربوط است به ارسال اطلاعات اضافه‌تر از هر آنچه در مدل وجود دارد به کلاینت و همچنین دریافت اطلاعات در ساختار تودرتو یا به اصطلاح یک گراف از اشیاء. به عنوان مثال برای ثبت یک گروه کاربری نیاز است لیست دسترسی‌ها را نیز در فرم نمایش دهیم تا توسط کاربر انتخاب شود؛ در این حالت نیاز است یک مدل متناظر و متناسب را به شکل زیر طراحی کرد:
public class RoleModalViewModel : RoleModel
{
    public IReadOnlyList<LookupItem> PermissionList { get; set; }
}
در اینجا با ارث‌بری از RoleModel متناظر با موجودیت گروه کاربری، لیست دسترسی‌ها نیز در طریق خصوصیت PermissionList قابل استفاده می‌باشد. حال برای مقداردهی خصوصیت اضافه شده و به طور کلی برای ارسال اطلاعات اضافه به کلاینت در زمان بارگذاری فرم، نیاز است متد RenderView را به شکل زیر بازنویسی کنید:
protected override IActionResult RenderView(RoleModel role)
{
    var model = _mapper.Map<RoleModalViewModel>(role);
    model.PermissionList = ReadPermissionList();

    return PartialView(ViewName, model);
}
به عنوان مثال در اینجا از AutoMapper برای وهله سازی از RoleModalViewModel و نگاشت خصوصیات RoleModel، استفاده شده است. به این ترتیب خروجی نهایی در حالت ویرایش به شکل زیر می‌باشد:



برای مدیریت سناریوهای Master-Detail به مانند قسمت مدیریت دسترسی‌ها در تب Permissions فرم بالا، امکاناتی در زیرساخت تعبیه شده است ولی پیاده‌سازی آن را به عنوان یک تمرین و با توجه به سری مطالب «Editing Variable Length Reorderable Collections in ASP.NET MVC» به شما واگذار می‌کنم.


نکته تکمیلی: برای ارسال اطلاعات اضافی به ویو Index متناظر با یک موجودیت می‌توانید متد RenderIndex را به شکل زیر بازنویسی کنید:

protected override IActionResult RenderIndex(IPagedQueryResult<RoleReadModel> model)
{
    var indexModel = new RoleIndexViewModel
    {
        Items = model.Items,
        TotalCount = model.TotalCount,
        Permissions = ReadPermissionList()
    };

    return Request.IsAjaxRequest()
        ? (IActionResult) PartialView(indexModel)
        : View(indexModel);
}

مدل RoleIndexViewModel استفاده شده در تکه کد بالا نیز به شکل زیر خواهد بود:

public class RoleIndexViewModel : PagedQueryResult<RoleReadModel>
{
    public IReadOnlyList<LookupItem> Permissions { get; set; }
}


فرآیند بارگذاری یک پارشال‌ویو در مودال

به عنوان مثال برای استفاده از مودال‌های بوت استرپ، ایده کار به این شکل است که یک مودال را به شکل زیر در فایل Layout قرار دهید:

<div class="modal fade" @*tabindex="-1"*@ id="main-modal" data-keyboard="true" data-backdrop="static" role="dialog" aria-hidden="true">
    <div class="modal-dialog modal-dialog-centered" role="document">
        <div class="modal-content">
            <div class="modal-body">
                Loading...
            </div>
        </div>
    </div>
</div>

سپس در زمان کلیک بروی یک دکمه Ajaxای، ابتدا main-modal را نمایش داده و بعد از دریافت پارشال‌ویو از سرور، آن را با محتوای modal-content جایگزین می‌کنیم. به همین دلیل Tag Halperهای مطرح شده در مطلب جاری، callbackهای failure/complete/success متناظر با unobtrusive-ajax را نیز مقداردهی می‌کنند. برای این منظور نیاز است تا متدهای جاوااسکریپتی زیر نیز در سطح شیء window تعریف شده باشند:‌‌

    /*----------------------------------  asp-modal-link ---------------------------*/
    window.handleModalLinkLoaded = function (data, status, xhr) {
        prepareForm('#main-modal.modal form');
    };
    window.handleModalLinkFailed = function (xhr, status, error) {
        //....
    };
    /*----------------------------------  asp-modal-form ---------------------------*/
    window.handleModalFormBegin = function (xhr) {
        $('#main-modal a').addClass('disabled');
        $('#main-modal button').attr('disabled', 'disabled');
    };
    window.handleModalFormComplete = function (xhr, status) {
        $('#main-modal a').removeClass('disabled');
        $('#main-modal button').removeAttr('disabled');
    };
    window.handleModalFormSucceeded = function (data, status, xhr) {
        if (xhr.getResponseHeader('Content-Type') === 'text/html; charset=utf-8') {
            prepareForm('#main-modal.modal form');
        } else {
            hideMainModal();
        }
    };
    window.handleModalFormFailed = function (xhr, status, error, formId) {
        if (xhr.status === 400) {
            handleBadRequest(xhr, formId);
        }
    };


برای بررسی بیشتر، پیشنهاد می‌کنم پروژه DNTFrameworkCore.TestWebApp موجود در مخزن این زیرساخت را بازبینی کنید. 
مطالب
آموزش ایجاد برنامه های چند زبانه در WPF
با گسترش استفاده از کامپیوتر در بسیاری از امور روزمره انسان‌ها سازگار بودن برنامه‌ها با سلیقه کاربران به یکی از نیاز‌های اصلی برنامه‌های کامپیوتری تبدیل شده است. بدون شک زبان و فرهنگ یکی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد ارتباط نزدیک بین برنامه و کاربر به شمار می‌رود و نقشی غیر قابل انکار در میزان موفقیت یک برنامه به عهده دارد. از این رو در این نوشته تلاش بر آن است تا یکی از ساده‌ترین و در عین حال کارا‌ترین راه‌های ممکن برای ایجاد برنامه‌های چند زبانه با استفاده از تکنولوژی WPF آموزش داده شود.

مروری بر روش‌های موجود
همواره روش‌های مختلفی برای پیاده سازی یک ایده در دنیای نرم افزار وجود دارد که هر روش را می‌توان بر حسب نیاز مورد استفاده قرار داد. در برنامه‌های مبتنی بر WPF معمولا از دو روش عمده برای این منظور استفاده می‌شود:

1-استفاده از فایل‌های resx
در این روش که برای Win App نیز استفاده می‌شود، اطلاعات مورد نیاز برای هر زبان به شکل جدول هایی دارای کلید و مقدار در داخل یک فایل .resx نگهداری می‌شود و در زمان اجرای برنامه بر اساس انتخاب کاربر اطلاعات زبان مورد نظر از داخل فایل  resx خوانده شده و نمایش داده می‌شود. یکی از ضعف هایی که این روش در عین ساده بودن دارد این است که همه اطلاعات مورد نیاز داخل assembly اصلی برنامه قرار می‌گیرد و امکان افزودن زبان‌های جدید بدون تغییر دادن برنامه اصلی ممکن نخواهد بود.

2-استفاده از فایل‌های csv که به فایل‌های dll تبدیل می‌شوند
در این روش با استفاده از ابزار‌های موجود در کامپایلر WPF برای هر کنترل یک property به نام Uid ایجاد شده و مقدار دهی می‌شود. سپس با ابزار دیگری ( که جزو ابزار‌های کامپایلر محسوب نمی‌شود ) از فایل csproj پروژه یک خروجی اکسل با فرمت csv ایجاد می‌شود که شامل Uid‌های کنترل‌ها و مقادیر آن‌ها است. پس از ترجمه متون مورد نظر به زبان مقصد با کمک ابزار دیگری فایل اکسل مورد نظر به یک net assembly تبدیل می‌شود و داخل پوشه ای با نام culture استاندارد ذخیره می‌شود. ( مثلا برای زبان فارسی نام پوشه fa-IR خواهد بود ). زمانی که برنامه اجرا می‌شود بر اساس culture ای که در سیستم عامل انتخاب شده است و در صورتی که برای آن culture فایل dll ای موجود باشد، زبان مربوط به آن culture را load خواهد کرد. با وجود این که این روش مشکل روش قبلی را ندارد و بیشتر با ویژگی‌های WPF سازگار است اما پروسه ای طولانی برای انجام کار‌ها دارد و به ازای هر تغییری باید کل مراحل هر بار تکرار شوند. همچنین مشکلاتی در نمایش برخی زبان‌ها ( از جمله فارسی ) در این روش مشاهده شده است.

روش سوم!
روش سوم اما کاملا بر پایه WPF و در اصطلاح WPF-Native می‌باشد. ایده از آنجا ناشی شده است که برای ایجاد skin در برنامه‌های WPF استفاده می‌شود. در ایجاد برنامه‌های Skin-Based به این شیوه عمل می‌شود که skin‌های مورد نظر به صورت style هایی در داخل ResourceDictionary ‌ها قرار می‌گیرند. سپس آن ResourceDictionary به شکل dll کامپایل می‌شود. در برنامه اصلی نیز همه کنترل‌ها style هایشان را به شکل dynamic resource از داخل یک ResourceDictionary مشخص شده load می‌کنند. حال کافی است برای تغییر skin فعلی، ResourceDictionary  مورد نظر از dll مشخص load شود و ResourceDictionary ای که در حال حاضر در برنامه از آن استفاده می‌شود با ResourceDictionary ای که load شده جایگزین شود. کنترل‌ها مقادیر جدید را از ResourceDictionary جدید به شکل کاملا خودکار دریافت خواهند کرد.
به سادگی می‌توان از این روش برای تغییر زبان برنامه نیز استفاده کرد با این تفاوت که این بار، به جای Style ها، String‌های زبان‌های مختلف را درون resource‌ها نگهداری خواهیم کرد.

یک مثال ساده
در این قسمت نحوه پیاده سازی این روش با ایجاد یک نمونه برنامه ساده که دارای دو زبان انگلیسی و فارسی خواهد بود آموزش داده می‌شود.
ابتدا یک پروژه WPF Application در Visual Studio 2010 ایجاد کنید. در MainWindow سه کنترل Button قرار دهید و یک ComboBox که قرار است زبان‌های موجود را نمایش دهد و با انتخاب یک زبان، نوشته‌های درون Button‌ها متناسب با آن تغییر خواهند کرد.

توجه داشته باشید که برای Button‌ها نباید به صورت مستقیم مقداری به Content شان داده شود. زیرا مقدار مورد نظر از داخل ResourceDictionary که خواهیم ساخت به شکل dynamic گرفته خواهد شد. پس در این مرحله یک ResourceDictionary به پروژه اضافه کرده و در آن resource هایی به شکل string ایجاد می‌کنیم. هر resource دارای یک Key می‌باشد که بر اساس آن، Button مورد نظر، مقدار آن Resource را load خواهد کرد. فایل ResourceDictionary را
Culture_en-US.xaml نامگذاری کنید و مقادیر مورد نظر را به آن اضافه نمایید.  

<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
                    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
                    xmlns:system="clr-namespace:System;assembly=mscorlib">
    <system:String x:Key="button1">Hello!</system:String>
    <system:String x:Key="button2">How Are You?</system:String>
    <system:String x:Key="button3">Are You OK?</system:String>
 
</ResourceDictionary>

دقت کنید که namespace ای که کلاس string در آن قرار دارد به فایل xaml اضافه شده است و پیشوند system به آن نسبت داده شده است.

با افزودن یک ResourceDictionary به پروژه، آن ResourceDictionary به MergedDictionary کلاس App اضافه می‌شود. بنابراین فایل App.xaml به شکل زیر خواهد بود:

<Application x:Class="BeRMOoDA.WPF.LocalizationSample.App"
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
             StartupUri="MainWindow.xaml">
    <Application.Resources>
 
        <ResourceDictionary>
            <ResourceDictionary.MergedDictionaries>
                <ResourceDictionary Source="Culture_en-US.xaml"/>
            </ResourceDictionary.MergedDictionaries>
        </ResourceDictionary>
 
    </Application.Resources>
</Application>

برای اینکه بتوانیم محتوای Button‌های موجود را به صورت داینامیک و در زمان اجرای برنامه، از داخل Resource‌ها بگیریم، از DynamicResource استفاده می‌کنیم.

<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button1}" />
<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button2}" />
<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button3}" />

بسیار خوب! اکنون باید شروع به ایجاد یک ResourceDictionary برای زبان فارسی کنیم و آن را به صورت یک فایل dll کامپایل نماییم.
برای این کار یک پروژه جدید در قسمت WPF از نوع User control ایجاد می‌کنیم و نام آن را Culture_fa-IR_Farsi قرار می‌دهیم. لطفا شیوه نامگذاری را رعایت کنید چرا که در ادامه به آن نیاز خواهیم داشت.
پس از ایجاد پروژه فایل UserControl1.xaml را از پروژه حذف کنید و یک ResourceDictionary با نام Culture_fa-IR.xaml اضافه کنید. محتوای آن را پاک کنید و محتوای فایل Culture_en-US.xaml را از پروژه قبلی به صورت کامل در فایل جدید کپی کنید. دو فایل باید ساختار کاملا یکسانی از نظر key برای Resource‌های موجود داشته باشند. حالا زمان ترجمه فرا رسیده است! رشته‌های دلخواه را ترجمه کنید و پروژه را build نمایید. 
پس از ترجمه فایل Culture_fa-IR.xaml به شکل زیر خواهد بود:

<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
                    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
                    xmlns:system="clr-namespace:System;assembly=mscorlib">
    <ResourceDictionary.MergedDictionaries>
        <ResourceDictionary Source="Culture_fa-IR_Farsi.xaml"/>
    </ResourceDictionary.MergedDictionaries>
    <system:String x:Key="button1">سلام!</system:String>
    <system:String x:Key="button2">حالت چطوره؟</system:String>
    <system:String x:Key="button3">خوبی؟</system:String>
</ResourceDictionary>
خروجی این پروژه یک فایل با نام Culture_fa-IR_Farsi.dll خواهد بود که حاوی یک ResourceDictionary برای زبان فارسی می‌باشد.

در ادامه میخواهیم راهکاری ارئه دهیم تا بتوان فایل‌های dll مربوط به زبان‌ها را در زمان اجرای برنامه اصلی، load کرده و نام زبان‌ها را در داخل ComboBox ای که داریم نشان دهیم. سپس با انتخاب هر زبان در ComboBox، محتوای Button‌ها بر اساس زبان انتخاب شده تغییر کند.
برای سهولت کار، نام فایل‌ها را به گونه ای انتخاب کردیم که بتوانیم ساده‌تر به این هدف برسیم. نام هر فایل از سه بخش تشکیل شده است:
Culture_[standard culture notation]_[display name for this culture].dll
یعنی اگر فایل Culture_fa-IR_Farsi.dll را در نظر بگیریم، Culture نشان دهنده این است که این فایل مربوط به یک culture می‌باشد. fa-IR نمایش استاندارد culture برای کشور ایران و زبان فارسی است و Farsi هم مقداری است که می‌خواهیم در ComboBox برای این زبان نمایش داده شود.
پوشه ای با نام Languages در کنار فایل اجرایی برنامه اصلی ایجاد کنید و فایل Culture_fa-IR_Farsi.dll را درون آن کپی کنید. تصمیم داریم همه dll‌های مربوط به زبان‌ها را داخل این پوشه قرار دهیم تا مدیریت آن‌ها ساده‌تر شود. 
برای مدیریت بهتر فایل‌های مربوط به زبان‌ها یک کلاس با نام CultureAssemblyModel خواهیم ساخت که هر instance از آن نشانگر یک فایل زبان خواهد بود. یک کلاس با این نام به پروژه اضافه کنید و property‌های زیر را در آن تعریف نمایید:

public class CultureAssemblyModel
    {
        //the text will be displayed to user as language name (like Farsi)
        public string DisplayText { get; set; }
        //name of .dll file (like Culture_fa-IR_Farsi.dll)
        public string Name { get; set; }
        //standar notation of this culture (like fa-IR)
        public string Culture { get; set; }
        //name of resource dictionary file inside the loaded .dll (like Culture_fa-IR.xaml)
        public string XamlFileName { get; set; }
    }
اکنون باید لیست culture‌های موجود را از داخل پوشه languages خوانده و نام آنها را در ComboBox نمایش دهیم.
برای خواندن لیست culture‌های موجود، لیستی از CultureAssmeblyModel‌ها ایجاد کرده و با استفاده از متد LoadCultureAssmeblies، آن را پر می‌کنیم.

//will keep information about loaded assemblies
public List<CultureAssemblyModel> CultureAssemblies { get; set; }
 
//loads assmeblies in languages folder and adds their info to list
 void LoadCultureAssemblies()
 {
      //we should be sure that list is empty before adding info (do u want to add some cultures more than one? of course u dont!)
      CultureAssemblies.Clear();
      //creating a directory represents applications directory\languages
      DirectoryInfo dir = new DirectoryInfo(System.IO.Path.GetDirectoryName(Assembly.GetExecutingAssembly().Location) + "\\languages");
      //getting all .dll files in the language folder and its sub dirs. (who knows? maybe someone keeps each culture file in a seperate folder!)
      var assemblies = dir.GetFiles("*.dll", SearchOption.AllDirectories);
      //for each found .dll we will create a model and set its properties and then add to list  for (int i = 0; i < assemblies.Count(); i++)
      {
string name = assemblies[i].Name;
  CultureAssemblyModel model = new CultureAssemblyModel() { DisplayText = name.Split('.', '_')[2], Culture = name.Split('.', '_')[1], Name = name  , XamlFileName =name.Substring(0, name.LastIndexOf(".")) + ".xaml" }; CultureAssemblies.Add(model); } }
پس از دریافت اطلاعات culture‌های موجود، زمان نمایش آن‌ها در ComboBox است. این کار بسیار ساده است، تنها کافی است ItemsSource آن را با لیستی از CultureAssmeblyModel‌ها که ساختیم، مقدار دهی کنیم.

comboboxLanguages.ItemsSource = CultureAssemblies;
البته لازم به ذکر است که برای نمایش فقط نام هر CultureAssemblyModel در ComboBox، باید ItemTemplate مناسبی برای ComboBox ایجاد کنیم. در مثال ما ItemTemplate به شکل زیر خواهد بود:

<ComboBox HorizontalAlignment="Left" Margin="10" VerticalAlignment="Top" MinWidth="100" Name="comboboxLanguages">
            <ComboBox.ItemTemplate>
                <DataTemplate>
                    <Label Content="{Binding DisplayText}"/>
                </DataTemplate>
            </ComboBox.ItemTemplate>
</ComboBox>
توجه داشته باشید که با وجود اینکه فقط نام را در ComboBox نشان می‌دهیم، اما باز هم هر آیتم از ComboBox یک instance از نوع CultureAssemblyModel می‌باشد.

در مرحله بعد، قرار است متدی بنویسیم که اطلاعات زبان انتخاب شده را گرفته و با جابجایی ResourceDictionary ها، زبان برنامه را تغییر دهیم.
متدی با نام LoadCulture در کلاس App ایجاد می‌کنیم که یک CultureAssemblyModel به عنوان ورودی دریافت کرده و ResourceDictionary داخل آن را load می‌کند و آن را با ResourceDictionary فعلی موجود در App.xaml جابجا می‌نماید.
با این کار، Button هایی که قبلا مقدار Content خود را از Resource‌های موجود دریافت می‌کردند، اکنون از Resource‌های جابجا شده خواهند گرفت و به این ترتیب زبان انتخاب شده بر روی برنامه اعمال می‌شود.

//loads selected culture
 public void LoadCulture(CultureAssemblyModel culture)
 {
     //creating a FileInfo object represents .dll file of selected cultur
     FileInfo assemblyFile = new FileInfo("languages\\" + culture.Name);
     //loading .dll into memory as a .net assembly
     var assembly = Assembly.LoadFile(assemblyFile.FullName);
     //getting .dll file name
     var assemblyName = assemblyFile.Name.Substring(0, assemblyFile.Name.LastIndexOf("."));
     //creating string represents structure of a pack uri (something like this: /{myassemblyname;component/myresourcefile.xaml}
     string packUri = string.Format(@"/{0};component/{1}", assemblyName, culture.XamlFileName);
     //creating a pack uri
     Uri uri = new Uri(packUri, UriKind.Relative);
     //now we have created a pack uri that represents a resource object in loaded assembly
     //and its time to load that as a resource dictionary (do u remember that we had resource dictionary in culture assemblies? don't u?)
     var dic = Application.LoadComponent(uri) as ResourceDictionary;
     dic.Source = uri;
     //here we will remove current merged dictionaries in our resource dictionary and add recently-loaded resource dictionary as e merged dictionary
     var mergedDics = this.Resources.MergedDictionaries;
     if (mergedDics.Count > 0)
          mergedDics.Clear();
     mergedDics.Add(dic);
 }
برای ارسال زبان انتخاب شده به این متد، باید رویداد SelectionChanged را برای ComboBox مدیریت کنیم:

void comboboxLanguages_SelectionChanged(object sender, SelectionChangedEventArgs e)
 {
     var selectedCulture = (CultureAssemblyModel)comboboxLanguages.SelectedItem;
     App app = Application.Current as App;
     app.LoadCulture(selectedCulture);
 }

کار انجام شد!
از مزیت‌های این روش می‌توان به WPF-Native بودن، سادگی در پیاده سازی، قابلیت load کردن هر زبان جدیدی در زمان اجرا بدون نیاز به کوچک‌ترین تغییر در برنامه اصلی و همچنین پشتیبانی کامل از نمایش زبان‌های مختلف از جمله فارسی اشاره کرد. 





مطالب
آموزش Prism #3
در پست‌های قبلی با Prism و روش استفاده از آن آشنا شدیم (قسمت اول) و (قسمت دوم). در این پست با استفاده از Mef قصد ایجاد یک پروژه Silverlight رو به صورت ماژولار داریم. مثال پیاده سازی شده در پست قبلی را در این پست به صورت دیگر پیاده سازی خواهیم کرد.
تفاوت‌های پیاده سازی مثال پست قبلی با این پست:
  • در مثال قبل پروژه به صورت Desktop و با WPF پیاده سازی شده بود ولی در این مثال با Silverlight می‌باشد؛
  • در مثال قبل از UnityBootstrapper استفاده شده بود ولی در این مثال از MefBootstrapper؛
  • در مثال قبل هر View در یک ماژول قرار داشت ولی در این مثال هر دو View را در یک ماژول قرار دادم؛
  • در مثال قبل از Prism Libary 2.x استفاده شده بود ولی در این مثال از PrismLibrary 4.x؛
  • و...

نکته : برای فهم بهتر مفاهیم، آشنایی اولیه با MEF و مفاهیمی نظیر Export و Import و AggregateCatalog و AssemblyCatalog نیاز است. در صورتی که با این مطالب آشنایی ندارید می‌توانید از (^) شروع کنید.


برای شروع یک پروژه Silverlight ایجاد کنید. بعد از اضافه شدن دو پروژه Silverlight و Web، یک Silverlight Class Library جدید بسازید.
ابتدا یک Page ایجاد کنید و کد‌های زیر را در آن کپی کنید.
<UserControl 
             x:Class="Module1.Module1View1"
             xmlns:sdk="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation/sdk" 
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml" FlowDirection="RightToLeft" FontFamily="Tahoma">
    <StackPanel>
        <sdk:DataGrid Height="100">
            <sdk:DataGrid.Columns>
                <sdk:DataGridTextColumn Header="کد" Width="50"  />
                <sdk:DataGridTextColumn Header="عنوان" Width="200" />
                <sdk:DataGridTextColumn Header="نویسنده" Width="150"  />
            </sdk:DataGrid.Columns>
        </sdk:DataGrid>
        <Button x:Name="NextViewButton"
                Width="150"
                Height="25"
                Foreground="Red"
                Background="Blue"
                Content="لیست طبقه بندی ها" />
    </StackPanel>
</UserControl>
بر روی Page مربوطه راست کلیک کنید و گزینه ViewCode را انتخاب کنید و کد‌های زیر را در آن کپی کنید.
 [Export(typeof(Module1View1))]
    public partial class Module1View1 : UserControl
    {
        [Import]
        public IRegionManager TheRegionManager { private get; set; }

        public Module1View1()
        {
            InitializeComponent();

            NextViewButton.Click += NextViewButton_Click;
        }

        void NextViewButton_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            TheRegionManager.RequestNavigate
            (
                "MyRegion1",
                new Uri("Module1View2", UriKind.Relative),
                a => { }
            );
        }
    }
ابتدا خود این View باید حتما Export شود. در رویداد کلیک با استفاده از متد RequestNavigate می‌توانیم به View مورد نظر برای نمایش در Shell اشاره کنیم و این View در Region نمایش داده می‌شود. به دلیل اینکه در این کلاس به RegionManager نیاز داریم از ImportAttribute استفاده کردیم. این بدین معنی است که کلاس Module1View1 وابستگی مستقیم به IRegionManager دارد.

حال یک Page دیگر برای طبقه بندی کتاب‌ها ایجاد کنید و کدهای زیر را در آن کپی کنید.
<UserControl 
             xmlns:sdk="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation/sdk"  x:Class="Module1.Module1View2"
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml" FlowDirection="RightToLeft" FontFamily="Tahoma">
    <StackPanel>
        <sdk:DataGrid Height="100">
            <sdk:DataGrid.Columns>
                <sdk:DataGridTextColumn Header="کد" Width="150"/>
                <sdk:DataGridTextColumn Header="عنوان" Width="150"/>                
            </sdk:DataGrid.Columns>
        </sdk:DataGrid>
        <Button x:Name="NextViewButton"
                Width="150"
                Height="25"
                Foreground="Green"
                Background="Yellow"
                Content="لیست کتاب ها" />
    </StackPanel>
</UserControl>
در Code Behind این Page نیز کد‌های زیر را قرار دهید.
using Microsoft.Practices.Prism.Regions;
using System;
using System.ComponentModel.Composition;
using System.Windows;
using System.Windows.Controls;

namespace Module1
{
    [Export]
    public partial class Module1View2 : UserControl
    {
        IRegion _region1;

        [ImportingConstructor]
        public Module1View2( [Import] IRegionManager regionManager )
        {
            InitializeComponent();
         
            ViewModel viewModel = new ViewModel();
            DataContext = viewModel;

            viewModel.ShouldNavigateFromCurrentViewEvent += () => { return true; };

            _region1 = regionManager.Regions["MyRegion1"];

            NextViewButton.Click += NextViewButton_Click;
        }

        void NextViewButton_Click( object sender, RoutedEventArgs e )
        {
            _region1.RequestNavigate
            (
                new Uri( "Module1View1", UriKind.Relative ),
                a => { }
            );
        }
    }
}
در این ماژول برای اینکه بتوانیم حالت گردشی در فراخوانی ماژول‌ها را داشته باشیم ابتدا DataContext این کلاس را برابر با ViewModel ساخته شده قرار دادیم. با استفاده از رویداد ShoudlNavigateFromCurrentViewEvent که در کلاس ViewModel وجود دارد تعیین می‌کنیم که آیا باید از این View به View قبلی برگشت داشته باشیم یا نه. در صورتی که مقدار false برگشت داده شود خواهید دید که امکان فراخوانی View1 از View2 امکان پذیر نیست. در رویداد کلیک نیز همانند Page قبلی با استفاده از RegionManager و متد RequestNavigate به View مورد نظر راهبری کرده ایم.
نکته: اگر یک کلاس، سازنده با پارامتر داشته باشد باید با استفاده از ImportingConstructor حتما سازنده مورد نظر را هنگام وهله سازی مشخص کنیم در غیر این صورت با Exception مواجه خواهید شد.
حال قصد ایجاد کلاس ViewModel بالا را داریم:
using System;
using System.Net;
using System.Windows;
using System.Windows.Controls;
using System.Windows.Documents;
using System.Windows.Ink;
using System.Windows.Input;
using System.Windows.Media;
using System.Windows.Media.Animation;
using System.Windows.Shapes;
using System.ComponentModel.Composition;
using Microsoft.Practices.Prism.Regions;

namespace Module1
{
    public class ViewModel : IConfirmNavigationRequest
    {       
        public event Func<bool> ShouldNavigateFromCurrentViewEvent;      

        public bool IsNavigationTarget( NavigationContext navigationContext )
        {
            return true;
        }

        public void OnNavigatedTo( NavigationContext navigationContext )
        {

        }

        public void OnNavigatedFrom( NavigationContext navigationContext )
        {

        }         

        public void ConfirmNavigationRequest( NavigationContext navigationContext, Action<bool> continuationCallback )
        {
            bool shouldNavigateFromCurrentViewFlag = false;

            if ( ShouldNavigateFromCurrentViewEvent != null )
                shouldNavigateFromCurrentViewFlag = ShouldNavigateFromCurrentViewEvent();

            continuationCallback( shouldNavigateFromCurrentViewFlag );
        }    
    }
}
توضیح متد‌های بالا:
  • IsNavigateTarget : برای تعیین اینکه آیا کلاس پیاده سازی کننده اینترفیس، می‌تواند عملیات راهبری را مدیریت کند یا نه.
  • OnNavigateTo : زمانی عملیات راهبری وارد View شود(بهتره بگم View مورد نظر در Region صفحه لود شود) این متد فراخوانی می‌شود.
  • OnNavigateFrom : زمانی که راهبری از این View خارج می‌شود (View از حالت لود خارج می‌شود) این متد فراخوانی خواهد شد.
  • ConfirmNavigationRequest : برای تایید عملیات راهبری توسط کلاس پیاده سازی کننده اینترفیس استفاده می‌شود. 
حال یک کلاس برای پیاده سازی و مدیریت ماژول می‌سازیم.
using Microsoft.Practices.Prism.MefExtensions.Modularity;
using Microsoft.Practices.Prism.Modularity;
using Microsoft.Practices.Prism.Regions;
using System.ComponentModel.Composition;

namespace Module1
{
    [ModuleExport(typeof(Module1Impl))]
    public class Module1Impl : IModule
    {       
        [Import]
        public IRegionManager TheRegionManager { private get; set; }     

        public void Initialize()
        {
            TheRegionManager.RegisterViewWithRegion("MyRegion1", typeof(Module1View1));

            TheRegionManager.RegisterViewWithRegion("MyRegion1", typeof(Module1View2));
        }
    }
}
همان طور که مشاهده می‌کنید از ModuleExportAttribute برای شناسایی ماژول توسط MefBootstrapper استفاده کردیم و نوع آن را Module1Imp1 قرار دادیم.  ImportAttribute استفاده شده در این کلاس و خاصیت TheRegionManager برای این است که در هنگام ساخت Instance از این کلاس IRegionManager موجود در Container باید در اختیار این کلاس قرار گیرد(نشان دهنده وابستگی مستقیم این کلاس با IRegionManager است). روش دیگر این است که در سازنده این کلاس هم این اینترفیس را تزریق کنیم.
در متد Initialize برای RegionManager دو View ساخته شده را رجیستر کردیم. این کار باید به تعداد View‌های موجود در ماژول انجام شود.
Shell
در پروژه اصلی بک Page به نام Shell ایجاد کنید و کد‌های زیر را در آن کپی کنید.
<UserControl x:Class="NavigationViaViewModel.Shell"
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
             xmlns:prism="http://www.codeplex.com/prism" FlowDirection="RightToLeft" FontFamily="Tahoma">

    <Grid x:Name="LayoutRoot"
          Background="White">
        <TextBlock Text="لیست کتاب‌ها به همراه طبقه بندی آن ها"
                   FontSize="19"
                   Foreground="Black"
                   HorizontalAlignment="Center"
                   VerticalAlignment="Top" />
        <ContentControl HorizontalAlignment="Center"
                        VerticalAlignment="Center"
                        prism:RegionManager.RegionName="MyRegion1" />
    </Grid>
</UserControl>
همانند مثال قبلی یک ContentControl داریم و به وسیله RegionName که یک AttachedProperty است یک Region به نام MyRegion1 ایجاد کردیم. تمام ماژول‌های این مثال در این محدوده نمایش داده خواهند شد.
Bootstrapper
حال نیاز به یک Bootstrapper داریم. برای این کار یک کلاس به نام TheBootstrapper بسازید:
using Microsoft.Practices.Prism.MefExtensions;
using Microsoft.Practices.Prism.Modularity;
using System.ComponentModel.Composition.Hosting;
using System.Windows;

namespace NavigationViaViewModel
{
    public class TheBootstrapper : MefBootstrapper
    {
        protected override void InitializeShell()
        {
            base.InitializeShell();

            Application.Current.RootVisual = (UIElement)Shell;
        }

        protected override DependencyObject CreateShell()
        {
            return Container.GetExportedValue<Shell>();
        }

        protected override void ConfigureAggregateCatalog()
        {
            base.ConfigureAggregateCatalog();        
            AggregateCatalog.Catalogs.Add(new AssemblyCatalog(this.GetType().Assembly));
        }

        protected override IModuleCatalog CreateModuleCatalog()
        {
            ModuleCatalog moduleCatalog = new ModuleCatalog();
    
            moduleCatalog.AddModule
            (
                new ModuleInfo
                {
                    InitializationMode = InitializationMode.WhenAvailable,
                    Ref = "Module1.xap",
                    ModuleName = "Module1Impl",
                    ModuleType = "Module1.Module1Impl, Module1, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=null"
                }
            );

            return moduleCatalog;
        }
    }
}
متد CreateShell اولین متد در این کلاس است که اجرا خواهد شد. بعد از متد CreateShell، متد InitializeShell اجرا خواهد شد. خاصیت Shell دقیقا به مقدار برگشتی متد CreateShell اشاره خواهد کرد. در متد InitializeShell  مقدار خاصیت Shell به RootVisual این پروژه اشاره می‌کند(مانند MainWindow در کلاس Application پروژه‌های WPF).
متد ConfigureAggregateCatalog برای مدیریت کاتالوگ‌ها و ماژول‌ها که هر کدام در یک اسمبلی جدا وجود خواهند شد استفاده می‌شود. در این متد من از AssemblyCatalog استفاده کردم. AssemblyCatalog  تمام کلاس هایی که ExportAttribute را به همراه دارند شناسایی می‌کند و آن‌ها را در Container نگهداری خواهد کرد(^). مانند یک ServiceLocator در Microsoft unity Service Locator(^) .
متد آخر به نام CreateModuleCatalog است و باید در آن تمام ماژول‌های برنامه را به کلاس ModuleCatalog اضافه کنیم. در مثال پست قبلی به دلیل استفاده از UnityBootstrapper باید این کار را از طریق BuildEvent ‌ها مدیریت می‌کردیم ولی در این جا Mef به راحتی این کار را انجام خواهد داد.
تغییرات زیر را در فایل App.Xaml قرار دهید و پروژه را اجرا کنید.
public partial class App : Application
 {
        public App()
        {
            this.Startup += this.Application_Startup;                 
            InitializeComponent();
        }

        private void Application_Startup(object sender, StartupEventArgs e)
        {
           var bootstrapper = new TheBootstrapper();
            bootstrapper.Run(); 
        }
}
با کلیک بر روی ماژول عملیات راهبری برای ماژول انجام خواهد شد.

دریافت سورس پروژه
ادامه دارد..
مطالب
بررسی وجود نام کاربر با استفاده از jQuery Ajax در ASP.Net

شاید بعضی از سایت‌ها را دیده باشید که در حین ثبت نام، پس از وارد کردن یک نام کاربری و سپس مشغول شدن به پر کردن فیلد کلمه‌ی عبور، در قسمت نام کاربری شروع به جستجو در مورد آزاد بودن نام کاربری درخواستی می‌کنند یا نمونه‌ای دیگر، فرم پرداخت الکترونیکی بانک سامان. پس از اینکه شماره قبض را وارد کردید، بلافاصله بدون ریفرش صفحه به شما پیغام می‌دهد که این شماره معتبر است یا خیر. امروز قصد داریم این قابلیت را با استفاده از کتابخانه‌ی Ajax مجموعه jQuery در ASP.Net پیاده سازی کنیم (بدون استفاده از ASP.Net Ajax مایکروسافت).
ابتدا سورس کامل را ملاحظه نمائید:

<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="AjaxTest.aspx.cs" Inherits="testWebForms87.AjaxTest" %>
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title>jQuery Ajax Text</title>

<script src="jquery.min.js" type="text/javascript"></script>
<script type="text/javascript">
$(document).ready(function() {
$("#<%= TextBox1.ClientID %>").blur(function(event) {
$.ajax({
type: "POST",
url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable",
data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
success: function(msg) {
$('#valid').html("<img src='ajaxImages/waiting.gif' alt='لطفا کمی تامل کنید'>");
var delay = function() {
AjaxSucceeded(msg);
};

setTimeout(delay, 2000); //remove this
},
error: AjaxFailed
});
});
});
function AjaxSucceeded(result) {
if (result.d == true)
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/available.gif' alt='نام کاربری درخواستی موجود است'>");
else
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/taken.gif' alt='متاسفانه نام کاربری مورد نظر پیشتر دریافت شده‌است'>");
}
function AjaxFailed(result) {
alert(result.status + ' ' + result.statusText);
}
</script>

</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<div>
user name:
<asp:TextBox ID="TextBox1" runat="server"></asp:TextBox>
<span id="msg"></span>
<br />
pass:
<asp:TextBox ID="TextBox2" TextMode="Password" runat="server"></asp:TextBox>
</div>
<!-- preload -->
<div style="display: none">
<img src="ajaxImages/available.gif" alt="available" />
<img src="ajaxImages/taken.gif" alt="taken" />
<img src="ajaxImages/waiting.gif" alt="waiting" />
</div>
</form>
</body>
</html>


using System;
using System.Web.Services;

namespace testWebForms87
{
public partial class AjaxTest : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

[WebMethod]
public static bool IsUserAvailable(string username)
{
// این مورد را با خواندن اطلاعات از دیتابیس می‌شود تعویض کرد
return username != "test";
}
}
}

توضیحات:
همانطور که ملاحظه می‌کنید صفحه‌ی ASP.Net ما بسیار ساده است و از دو تکست باکس استاندارد تشکیل می‌شود، به همراه تصاویر مربوط به Ajax که یک سری تصاویر ساده چرخان معروف منتظر بمانید ، یافت شد یا موجود نیست می‌باشند. این تصاویر در یک div مخفی (display: none) در صفحه قرار گرفته‌اند و در هنگام بارگذاری صفحه، این‌ها نیز بارگذاری شده و حاضر و آماده خواهند بود. بنابراین هنگام استفاده از آن‌ها، کاربر تاخیری را مشاهده نخواهد کرد. همچنین یک span با id مساوی msg‌ را هم پس از تکست باکس اضافه کرده‌ایم تا تصاویر مربوط به رخدادهای Ajax را با استفاده از توانایی‌های jQuery به آن اضافه کنیم.

اسکریپت Ajax ما با دراختیار گرفتن روال رخداد گردان blur شیء textBox1 شروع می‌شود. همانطور که در مقالات پیشین سایت نیز ذکر شد، روش صحیح دریافت ID یک کنترل ASP.Net در کدهای سمت کلاینت جاوا اسکریپتی، بر اساس خاصیت ClientID آن است که در اولین سطر کدهای ما مشخص است (زیرا در ASP.Net نام و ID یک کنترل در هنگام رندر شدن به همراه ID کنترل‌های دربرگیرنده آن نیز خواهد بود، بنابراین بهتر است این مورد را داینامیک کرد).

کار بررسی موجود بودن نام کاربری (یا مثلا یک شماره قبض و امثال آن) توسط WebMethod ایی به نام IsUserAvailable در code behind صفحه انجام می‌شود که پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. بدیهی است در این مثال ساده، تنها نام کاربری از پیش رزرو شده، کلمه‌ی test است و در یک کد واقعی این مورد با مقایسه‌ی نام کاربری با اطلاعات موجود در دیتابیس باید صورت گیرد (و حملات تزریق اس کیوال را هم فراموش نکنید. برای رهایی از آن‌ها "حتما" باید از پارامترهای ADO.Net استفاده کرد و گرنه کد شما مستعد به این نوع حملات خواهد بود).

سؤال: چرا از web method استفاده شد و همچنین چرا این متد static است؟
زمانیکه یک متد با کلمه کلیدی static‌ مشخص می‌شود حالت state less پیدا می‌کند یعنی مستقل از وهله‌ی کلاس عمل می‌کند. در این حالت نیازی به ارسال ViewState نبوده (بنابراین در کوئری مورد نظر ما بسیار بهینه و سبک عمل می‌کنند) و همچنین نیازی به ایجاد یک وهله‌ای از کلاس صفحه‌ی ما نیز نخواهد بود. برای توضیحات بیشتر به این مقاله مراجعه نمائید. (به صورت خلاصه، دلیل اصلی، کارآیی بالا و بهینه بودن این روش در این مساله ویژه است و در ASP.Net Ajax مایکروسافت به صورت گسترده‌ای در پشت صحنه مورد استفاده قرار می‌گیرد)
استفاده از ویژگی WebMethod عملکرد صفحه‌ی ما را شبیه به یک وب سرویس خواهد کرد و امکان دسترسی به آن در متدهای استاندارد POST به صورت ارسال دیتا به آدرس WebService.asmx/WebMethodName‌ خواهد بود. یک مثال ساده و عملی

بررسی تابع Ajax بکار رفته:
این تابع هنگام فراخوانی رخداد blur تکست‌باکس ما (مطابق کد فوق) فراخوانی می‌شود. ساختار ساده‌ای دارد که به شرح زیر است:
type: "POST"
نحوه‌ی ارسال داده را به متد وب سرویس ما مشخص می‌کند.

url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable"
اطلاعات پست شده، به صفحه‌ی AjaxTest.aspx و وب متد IsUserAvailable ارسال خواهد شد

data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
داده‌ای که به آرگومان username ما ارسال می‌شود، همان مقدار تایپ شده در TextBox1 است (که باز هم دریافت ID آن به صورت داینامیک صورت گرفته تا مشکل زا نشود)

contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
در این دو سطر از نوع داده‌ی json استفاده شده است که فرمت بسیار سبک و بهینه‌ای برای تبادل اطلاعات در وب به‌شمار می‌آید و توسط کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی به سادگی پردازش شده و تبدیل به اشیاء مورد نظر خواهند شد. برای مثال اگر خروجی یک وب سرویس در حالت xml به صورت زیر باشد:

<xx yy="nn"></xx>
معادل json آن به شرح زیر است:
{ "xx": {"yy":"nn"} }
success: function(msg)
Success ، پس از موفقیت آمیز بودن عملیات ajax در jQuery فراخوانی می‌شود
error: AjaxFailed
و اگر در این بین خطایی رخ داده باشد، قسمت error فراخوانی می‌شود.

در این مثال برای نمایش بهتر عملیات، یک وقفه‌ی 2 ثانیه‌ای توسط setTimeout ایجاد شده و بدیهی است در یک مثال واقعی باید آن‌را حذف نمود.

نکته: با استفاده از افزونه‌ی فایرباگ فایرفاکس، می‌توان جزئیات این عملیات را بهتر مشاهده نمود:





مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت نهم
در قسمت‌های قبل یاد گرفتید که چطور View و View Model را در متد RegisterTypes در App.xaml.cs به یکدیگر وصل کرده و به آن‌ها یک اسم دهید و با Navigation Service آن‌ها را در حالت‌های مختلف مثل Navigation Page و Master Detail و Popup و ... باز کنید و بین صفحات جابجا شوید.
در View‌ها دو مورد را به صورت ابتدایی توضیح دادیم، Binding و Command. در این قسمت وارد جزئیات می‌شویم.

Command قطعه‌ای کد در View Model است (عموما یک متد CSharp ای) که در View می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. برای این که کلیک بر روی یک دکمه، متد مربوطه در View Model را اجرا کند، آن را درون یک BitDelegateCommand قرار دادیم و به Command دکمه Bind کردیم.
می‌دانیم که Button، بجز کلیک، دارای Event‌های دیگری نیز هست. علاوه بر این، ممکن است بجای کلیک دکمه، بخواهیم زمانیکه روی یک عکس عمل Swipe انجام می‌شود، کاری در سمت View Model انجام شود.
برای حل این مشکل از Event To Command و Gesture Recognizer استفاده می‌کنیم. مورد اول همانطور که از نام‌اش پیداست، وظیفه آن اتصال بر قرار کردن بین یک Event و یک Command است و دومی نیز برای مسائلی چون Swipe - Tap - Pan - Pinch و ... بکار می‌رود.
در کد پایین که می‌تواند در HelloWorldView.xaml در پروژه XamApp نیز تست شود، یکبار Command دکمه را Bind کرده‌ایم و یکبار Clicked Event آن را، که البته نتیجه یکی است! به جای نام Clicked می‌توان نام هر یک از Event‌‌ها را نوشت. همچنین این کار بجز Button، بر روی باقی کنترل‌ها نیز کار می‌کند.
        <Button Command="{Binding IncreaseStepsCountCommand}" Text="Button with command binding" />
        <Button Text="Button with event to command">
            <Button.Behaviors>
                <prismBehaviors:EventToCommandBehavior Command="{Binding IncreaseStepsCountCommand}" EventName="Clicked" />
            </Button.Behaviors>
        </Button>
همانطور که می‌بینید، EventToCommandBehavior که توسط Prism ارائه شده‌است، به Behavior‌های Button اضافه شده‌است. هر Behavior، رفتاری خاص را به کنترل‌های شما اضافه می‌کند و امکان نوشتن Custom behavior نیز وجود دارد که از موضوع این بحث خارج است.

prismBehaviors در بالای فایل Xaml به شکل زیر تعریف شده است:
xmlns:prismBehaviors="clr-namespace:Prism.Behaviors;assembly=Prism.Forms"
این عمل معادل using نوشتن در بالای فایل‌های CSharp است و می‌گوید که EventToCommandBehavior در کدام namespace و dll است. وقتی این کار را می‌کنید، می‌توانید در Xaml به تمامی کلاس‌های آن namespace دسترسی داشته باشید.

در همان مثال HelloWorldView.xaml، یک Label بود که تعداد زده شدن دکمه را نشان می‌داد. اگر بخواهیم وقتی روی آن Label به سمت چپ Swipe می‌کنیم نیز Command مربوطه اجرا شود، خواهیم داشت:
        <Label Text="{Binding StepsCount, StringFormat='{}Button tapped {0} times!'}">
            <Label.GestureRecognizers>
                <SwipeGestureRecognizer Command="{Binding IncreaseStepsCountCommand}" Direction="Left" />
            </Label.GestureRecognizers>
        </Label>
در صورتیکه قصد تست بر روی Windows-UWP را دارید و صفحه نمایش لمسی ندارید، مطابق با آموزش قسمت Windows همین سری آموزشی، بر روی Simulator خروجی بگیرید.

در مورد Command، مطالبی چون Command Parameter و Event Args Parameter Path و Event Args Converter باقی می‌مانند که در قسمت‌های بعدی به آن‌ها نیز خواهیم پرداخت. ولی به صورت کلی در نظر داشته باشید که جای منطق برنامه، در سمت View Model است و اگر در سناریویی نمی‌دانستید که چگونه در واکنش به تغییری در View، در سمت View Model کاری کنید، می‌توانید همینجا سوال خود را بپرسید.

Binding نیز همان طور که تا الان متوجه شده‌اید، باعث اتصال دو چیز به یک دیگر می‌شود. وقتی می‌نویسیم:
<Label Text="{Binding StepsCount, StringFormat='{}Button tapped {0} times!'}" />
داریم Text را که یک Property در Label در View است، به StepsCount که یک Property در View Model است، وصل می‌کنیم.
هر Binding یک Source دارد. به صورت پیش فرض، چون داریم از Prism استفاده می‌کنیم، تمامی Binding‌ها در View به صورت پیش فرض به View Model اشاره می‌کنند؛ مگر اینکه چیز دیگری بگوییم. برای مثال، اگر بخواهیم یک Label داشته باشیم که متن یک Entry را نمایش می‌دهد، هیچ‌یک از این دو در View Model نیستند. پس در این Binding خاص، باید سورس را نیز مشخص کنیم:
        <Entry x:Name="MyEntry" />
        <Label Text="{Binding Text, Source={x:Reference MyEntry}}" />
این باعث می‌شود که Text، که یک Property در Label است، به Text، که یک Property در کنترلی با نام MyEntry است، وصل شود.

x:DataType
Binding‌ها به صورت پیش فرض، در زمان اجرا و با کمک Reflection کار می‌کنند؛ این مهم دو مسئله را ایجاد می‌کند:
1- اگر در View، نام Property مد نظر در View Model را به اشتباه بنویسید، تا زمانیکه برنامه را اجرا نکنید و وارد آن فرم نشوید، متوجه مشکل دار بودن ماجرا نمی‌شوید و وقتی در View Model نام یک Property را عوض می‌کنید، در سمت View در هنگام Build خطایی نمی‌گیرید.
2- Reflection چیز خوبی است و برخی سناریوها بدون آن خیلی سخت پیاده سازی می‌شوند؛ ولی Reflection سربار کارآیی دارد و بهتر است در صورت امکان از آن پرهیز شود.
برای حل این مشکل در Xamarin Forms امکانی به نام x:DataType معرفی شده‌است که در View می‌گویید که Source چه کلاسی است، که قاعدتا View Model است. برای این کار داریم:
<ContentPage
...
    xmlns:vm="clr-namespace:XamApp.ViewModels"
    x:DataType="vm:HelloWorldViewModel">
با این روش، هر دو مشکل فوق حل می‌شوند و هم خطای زمان Build برای Binding‌های اشتباه خواهیم داشت و هم بدون Reflection از Binding‌ها استفاده می‌کنیم که بهبود سرعت برنامه را در بر دارد.

INotifyPropertyChanged
در مثال XamApp، وقتی روی دکمه کلیک می‌کنیم، مقدار StepsCount را که یک Property در View Model است، یکی یکی افزایش می‌دهیم. این Property در View به Label بایند شده‌است. وقتی مقداری در View Model که سورس Binding ما محسوب می‌شود رخ می‌دهد، View چگونه خبر دار می‌شود؟
هر کلاسی که بخواهد در Binding به عنوان Source استفاده شود (منجمله View Model)، می‌تواند یک interface را پیاده سازی کند؛ به نام INotifyPropertyChanged. همچنین تعریف یک Property نیز باید به این شکل باشد:
        private int _StepsCount;
        public int StepsCount
        {
            get => _StepsCount;
            set => SetProperty(ref _StepsCount, value);
        }
طبیعتا این کد که در سناریوهایی می‌تواند حتی پیچیده‌تر شود، جالب نیست و برای همین ما از  PropertyChanged.Fody استفاده کرده‌ایم که در زمان Build، خودش همه مسائل را مدیریت می‌کند و کد فوق به سادگی می‌تواند به صورت زیر نوشته شود:
public int StepsCount { get; set; }
به صفحه GitHub این کتابخانه مراجعه کنید و با سایر امکانات فوق العاده‌ی آن آشنا شوید!
در Binding، موارد دیگری چون Value Converters و Relative Source نیز وجود دارند که در ادامه با آنها آشنا می‌شویم. اگر در Binding نیز مشکلی دارید، می‌توانید همینجا نیز بپرسید.
مطالب دوره‌ها
استفاده از Async و Await در برنامه‌های دسکتاپ
امکان استفاده از قابلیت‌های غیرهمزمان دات نت 4.5 در برنامه‌های WPF نیز به روش‌های مختلفی میسر است که در ادامه دو روش مرسوم آن‌را بررسی خواهیم کرد.

تهیه مقدمات بحث

ابتدا یک برنامه‌ی WPF جدید را آغاز کنید. سپس کدهای MainWindow.xaml آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید.
<Window x:Class="Async10.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <DockPanel>
        <DockPanel Dock="Top">
            <Button Name="BtnGo" Content="Go" Click="BtnGo_OnClick" />
            <ProgressBar Name="ProgressBar" IsIndeterminate="True" Visibility="Collapsed"/>
        </DockPanel>
        <TextBox Name="Results"/>
    </DockPanel>
</Window>
قصد داریم اطلاعاتی را از وب دریافت و سپس در TextBox قرار گرفته در صفحه نمایش دهیم.
در این مثال از کلاس جدید HttpClient نیز استفاده خواهیم کرد. برای استفاده از آن نیاز است ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Net.Http.dll نیز به پروژه اضافه کنید.


روش اول

در ادامه کدهای فایل MainWindow.xaml.cs را به نحو ذیل تغییر داده و سپس برنامه را اجرا کنید.
using System.Net.Http;
using System.Windows;

namespace Async10
{
    public partial class MainWindow
    {
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
        }

        private void BtnGo_OnClick(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            BtnGo.IsEnabled = false;
            ProgressBar.Visibility = Visibility.Visible;

            var url = "https://www.dntips.ir";
            var client = new HttpClient(); // make sure you have an assembly reference to System.Net.Http.dll
            client.DefaultRequestHeaders.UserAgent.ParseAdd("Test Async");
            var task = client.GetStringAsync(url);
            task.ContinueWith(t =>
            {
                Results.Text = t.Result;

                BtnGo.IsEnabled = true;
                ProgressBar.Visibility = Visibility.Collapsed;
            });
        }
    }
}
روال رخدادگردان BtnGo_OnClick به نحو مرسوم آن نوشته شده است. بنابراین جهت دریافت نتیجه‌ی متد GetStringAsync می‌توان از متد ContinueWith بر روی task دریافت اطلاعات از وب، استفاده کرد. همچنین در اینجا مستقیما اطلاعات و نتیجه‌ی دریافتی را به عناصر UI انتساب داده‌ایم.
اگر پروژه را اجرا کنید، برنامه با استثنای زیر متوقف می‌شود:
 The calling thread cannot access this object because a different thread owns it.
چون task آغاز شده در ترد دیگری نسبت به ترد UI اجرا می‌شود، مجوز تغییری را در کدهای UI ندارد. برای حل این مشکل می‌توان از دو روش ذیل استفاده کرد:

الف) با استفاده از SynchronizationContext.Current و متد Post آن
 var context = SynchronizationContext.Current;
task.ContinueWith(t => context.Post(state =>
{
   Results.Text = t.Result;

   BtnGo.IsEnabled = true;
   ProgressBar.Visibility = Visibility.Collapsed;
}, null));
با این روش در قسمت اول آشنا شدید. SynchronizationContext.Current در اینجا چون در ابتدای متد و خارج از ContinueWith دریافت اطلاعات، اجرا می‌شود، به ترد UI یا ترد اصلی برنامه اشاره می‌کند. سپس همانطور که ملاحظه می‌کنید، توسط متد Post آن می‌توان اطلاعات را در زمینه‌ی تردی که SynchronizationContext به آن اشاره می‌کند اجرا کرد.

ب) با استفاده از امکانات TaskScheduler
 var taskScheduler = TaskScheduler.FromCurrentSynchronizationContext();
task.ContinueWith(t =>
{
   Results.Text = t.Result;

   BtnGo.IsEnabled = true;
   ProgressBar.Visibility = Visibility.Collapsed;
}, taskScheduler);
وقتی یک task اجرا می‌شود، TPL یا task parallel library نیاز دارد بداند، این task بر روی چه تردی و چه زمانی قرار است اجرا شود. به صورت پیش فرض از thread pool استفاده می‌کند، اما الزامی به آن نیست. با استفاده از TaskScheduler می‌توان بر روی نحوه‌ی رفتار تردهای TPL تاثیر گذاشت و یا حتی آن‌ها را سفارشی سازی کرد. متد FromCurrentSynchronizationContext، یک TaskScheduler جدید را در اختیار ما قرار می‌دهد که کدهای آن بر اساس SynchronizationContext.Current کار می‌کند؛ در اینجا Context به UI اشاره می‌کند و در یک برنامه‌ی وب، به یک درخواست رسیده.
برای مثال اگر در برنامه‌های وب یک Task جدید را اجرا کنید شاید اینطور به نظر برسد که به HttpContext دسترسی ندارید. این نقیصه را می‌توان توسط کار با SynchronizationContext جاری برطرف کرد.
در مثال فوق، چون taskScheduler پیش از فراخوانی متد ContinueWith ایجاد شده‌است، به ترد UI اشاره می‌کند. در این حالت برای نمایش اطلاعات در همان ترد اصلی برنامه کافی است این taskScheduler را به عنوان پارامتر متد ContinueWith معرفی کنیم.


روش دوم

در دات نت 4.5 می‌توان روال رخدادگردان تعریف شده را به صورت async نیز معرفی کرد (یعنی مجاز هستیم امضای متد پیش فرض تولید شده را تغییر دهیم):
 private async void BtnGo_OnClick(object sender, RoutedEventArgs e)
سپس استفاده از await در کدهای برنامه میسر خواهد شد:
        private async void BtnGo_OnClick(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            BtnGo.IsEnabled = false;
            ProgressBar.Visibility = Visibility.Visible;

            var url = "https://www.dntips.ir";
            var client = new HttpClient(); // make sure you have an assembly reference to System.Net.Http.dll
            client.DefaultRequestHeaders.UserAgent.ParseAdd("Test Async");
            Results.Text = await client.GetStringAsync(url);
            BtnGo.IsEnabled = true;
            ProgressBar.Visibility = Visibility.Collapsed;
        }
در این حالت دیگر نیازی به استفاده از ContinueWith و مباحث SynchronizationContext نیست. زیرا تمام آن‌ها به صورت توکار اعمال می‌شوند. به علاوه کدنهایی نیز بسیار خواناتر شده‌است.
مطالب
معرفی کتابخانه‌ی OxyPlot
برای ترسیم نمودار در برنامه‌های WPF، چندین کتابخانه‌ی سورس باز مانند GraphIT ، Sparrow Toolkit ، Dynamic Data Display و ... OxyPlot وجود دارند. در بین این‌ها، کتابخانه‌ی OxyPlot دارای این مزایا است:
- دارای مجوز MIT است. (مجاز هستید از آن در هر نوع برنامه‌ای استفاده کنید)
- cross-platform است. به این معنا که دات نت، WinRT و Xamarin را به خوبی پشتیبانی می‌کند.
- WPF و همچنین WinForms تا Xamarin.Android را پوشش می‌دهد.
- بسته‌های اصلی NuGet آن تا به امروز نزدیک به 40 هزار بار دریافت شده‌اند.
- انجمن فعالی دارد.
- بسیار بسیار غنی است. تا حدی که مرور سطحی مجموعه مثال‌های آن شاید چند ساعت وقت را به خود اختصاص دهد.
- طراحی آن به نحوی است که با الگوی MVVM کاملا سازگاری دارد.
- به صورت متناوبی به روز شده و نگهداری می‌شود.


این برنامه (تصویر فوق) که حاوی مرورگر مثال‌های آن است، در پوشه‌ی Source\Examples\WPF\ExampleBrowser سورس‌های آن قرار دارد.

در ادامه نگاهی خواهیم داشت به نحوه‌ی استفاده از OxyPlot در برنامه‌های WPF جهت رسم نموداری بلادرنگ که اطلاعات آن در زمان اجرای برنامه تهیه شده و در همین حین نیز تغییر می‌کنند.


دریافت بسته‌های نیوگت OxyPlot

برای دریافت دو بسته‌ی OxyPlot.Core و OxyPlot.Wpf تنها کافی است دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت اجرا کنیم:
 PM> install-package OxyPlot.Wpf


افزودن تعاریف چارت به View

<Window x:Class="OxyPlotWpfTests.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:oxy="http://oxyplot.org/wpf"
        xmlns:oxyPlotWpfTests="clr-namespace:OxyPlotWpfTests"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Window.Resources>
        <oxyPlotWpfTests:MainWindowViewModel x:Key="MainWindowViewModel" />
    </Window.Resources>
    <Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource MainWindowViewModel}}">
        <oxy:PlotView Model="{Binding PlotModel}"/>
    </Grid>
</Window>
ابتدا باید فضای نام oxy اضافه شود. پس از آن oxy:PlotView به صفحه اضافه شده و سپس Model آن از ViewModel برنامه تعذیه می‌گردد.


ساختار کلی ViewModel برنامه

کار ViewModel متصل شده به View فوق، مقدار دهی PlotModel است.
public class MainWindowViewModel
{
   public PlotModel PlotModel { get; set; } 

یک نکته‌ی کاربردی

اگر هیچ ایده‌ای نداشتید که این PlotModel را چگونه باید مقدار دهی کرد، به همان برنامه‌ی ExampleBrowser ابتدای مطلب مراجعه کنید.


مثال‌های اجرای شد‌ه‌ی آن یک برگه‌ی نمایشی و یک برگه‌ی Code دارند. خروجی این متدها را اگر به خاصیت PlotModel فوق انتساب دهید ... یک چارت کامل خواهید داشت.


مراحل ساخت یک  PlotModel

ابتدا نیاز است یک وهله‌ی جدید از PlotModel را ایجاد کنیم:

        private void createPlotModel()
        {
            PlotModel = new PlotModel
            {
                Title = "سری خطوط",
                Subtitle = "Pan (right click and drag)/Zoom (Middle click and drag)/Reset (double-click)"
            };
            PlotModel.MouseDown += (sender, args) =>
            {
                if (args.ChangedButton == OxyMouseButton.Left && args.ClickCount == 2)
                {
                    foreach (var axis in PlotModel.Axes)
                        axis.Reset();

                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
        }
PlotModel در برگیرنده‌ی محورها، نقاط و تمام ناحیه‌ی چارت است. در اینجا عنوان و زیرعنوان نمودار، مقدار دهی شده‌اند. همچنین در همین ViewModel بدون نیاز به مراجعه به View، می‌توان به رخدادهای مختلف OxyPlot دسترسی داشت. برای مثال می‌خواهیم اگر کاربر دو بار بر روی چارت کلیک کرد، کلیه اعمال zoom و pan آن به حالت اول برگردانده شوند.
برای pan، کافی است دکمه‌ی سمت راست ماوس را نگه داشته و بکشید. به این ترتیب می‌توانید نمودار را بر روی محورهای X و Y حرکت دهید.
برای zoom نیاز است دکمه‌ی وسط ماوس را نگه داشته و بکشید. ناحیه‌ای که در این حالت نمایان می‌گردد، محل بزرگنمایی نهایی خواهد بود.
این دو قابلیت به صورت توکار در OxyPlot قرار دارند و نیازی به کدنویسی برای فعال سازی آن‌ها نیست.



افزودن محورهای X و Y

محور X در مثال ما، از نوع LinearAxis است. بهتر است متغیر آن‌را در سطح کلاس تعریف کرد تا بتوان از آن در سایر قسمت‌های چارت نیز بهره گرفت:
       readonly LinearAxis _xAxis = new LinearAxis();
        private void addXAxis()
        {
            _xAxis.Minimum = 0;
            _xAxis.MaximumPadding = 1;
            _xAxis.MinimumPadding = 1;
            _xAxis.Position = AxisPosition.Bottom;
            _xAxis.Title = "X axis";
            _xAxis.MajorGridlineStyle = LineStyle.Solid;
            _xAxis.MinorGridlineStyle = LineStyle.Dot;
            PlotModel.Axes.Add(_xAxis);
        }
در اینجا مقدار خاصیت Position، مشخص می‌کند که این محور در کجا باید قرار گیرد. اگر مقدار دهی نشود، محور Y را تشکیل خواهد داد.
مقدار دهی GridlineStyleها سبب ایجاد یک Grid خاکستری در نمودار می‌شوند.
در آخر نیاز است این محور به محورهای  PlotModel اضافه شود.

تعریف محور Y نیز به همین نحو است. اگر مقدار خاصیت Position ذکر نشود، این محور در سمت چپ صفحه قرار می‌گیرد:
        readonly LinearAxis _yAxis = new LinearAxis();
        private void addYAxis()
        {
            _yAxis.Minimum = 0;
            _yAxis.Title = "Y axis";
            _yAxis.MaximumPadding = 1;
            _yAxis.MinimumPadding = 1;
            _yAxis.MajorGridlineStyle = LineStyle.Solid;
            _yAxis.MinorGridlineStyle = LineStyle.Dot;
            PlotModel.Axes.Add(_yAxis);
        }


افزودن تعاریف سری‌های خطوط

در تصویر فوق، دو سری خط را ملاحظه می‌کنید. تعاریف پایه سری اول آن به این صورت است:
        readonly LineSeries _lineSeries1 = new LineSeries();
        private void addLineSeries1()
        {
            _lineSeries1.MarkerType = MarkerType.Circle;
            _lineSeries1.StrokeThickness = 2;
            _lineSeries1.MarkerSize = 3;
            _lineSeries1.Title = "Start";
            _lineSeries1.MouseDown += (s, e) =>
            {
                if (e.ChangedButton == OxyMouseButton.Left)
                {
                    PlotModel.Subtitle = "Index of nearest point in LineSeries: " + Math.Round(e.HitTestResult.Index);
                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
            PlotModel.Series.Add(_lineSeries1);
        }
مقدار خاصیت MarkerType، نحوه‌ی نمایش نقاط اضافه شده را مشخص می‌کند. خاصیت Title، عنوان آن‌را که در کنار صفحه نمایش داده شده، تعیین کرده و در آخر، این سری نیز باید به سری‌های PlotModel اضافه گردد.
هر سری دارای خاصیت MouseDown نیز هست. برای مثال اگر علاقمندید که کلیک کاربر بر روی نقاط مختلف را دریافت کرده و سپس بر این اساس، اطلاعات خاصی را نمایش دهید، می‌توانید از مقدار e.HitTestResult.Index استفاده کنید. در اینجا ایندکس نزدیک‌ترین نقطه به محل کلیک کاربر یافت می‌شود.

تعاریف اولیه سری دوم نیز به همین ترتیب هستند:
        readonly LineSeries _lineSeries2 = new LineSeries();
        private void addLineSeries2()
        {
            _lineSeries2.MarkerType = MarkerType.Circle;
            _lineSeries2.Title = "End";
            _lineSeries2.StrokeThickness = 2;
            _lineSeries2.MarkerSize = 3;
            _lineSeries2.MouseDown += (s, e) =>
            {
                if (e.ChangedButton == OxyMouseButton.Left)
                {
                    PlotModel.Subtitle = "Index of nearest point in LineSeries: " + Math.Round(e.HitTestResult.Index);
                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
            PlotModel.Series.Add(_lineSeries2);
        }


به روز رسانی دستی OxyPlot

پس از نمایش اولیه OxyPlot، هر تغییری که در اطلاعات آن صورت گیرد، نمایش داده نخواهد شد. برای به روز رسانی آن فقط کافی است متد PlotModel.InvalidatePlot را فراخوانی نمائید. برای نمونه در متدهای فوق، کلیک ماوس، پس از رسم نمودار انجام می‌شود. بنابراین اگر نیاز است زیرعنوان نمودار تغییر کند، باید متد PlotModel.InvalidatePlot نیز فراخوانی گردد.


ایجاد یک تایمر برای افزودن نقاط به صورت پویا

در ادامه می‌خواهیم نقاطی را به صورت پویا به نمودار اضافه کنیم. نمایش یکباره نمودار، نکته‌ی خاصی ندارد. تنها کافی است توسط lineSeries1.Points.Add یک سری DataPoint را اضافه کنید. این نقاط در زمان نمایش View، به یکباره نمایش داده خواهند شد. اما در اینجا ابتدا یک چارت خالی نمایش داده می‌شود و سپس قرار است نقاطی به آن اضافه شوند.
        private int _xMax;
        private int _yMax;
        private bool _haveNewPoints;
        private void addPoints()
        {
            var timer = new DispatcherTimer {Interval = TimeSpan.FromSeconds(1)};
            var rnd = new Random();
            var x = 1;
            updateXMax(x);
            timer.Tick += (sender, args) =>
            {
                var y1 = rnd.Next(100);
                updateYMax(y1);
                _lineSeries1.Points.Add(new DataPoint(x, y1));

                var y2 = rnd.Next(100);
                updateYMax(y2);
                _lineSeries2.Points.Add(new DataPoint(x, rnd.Next(y2)));

                x++;

                updateXMax(x);
                _haveNewPoints = true;
            };
            timer.Start();
        }

        private void updateXMax(int value)
        {
            if (value > _xMax)
            {
                _xMax = value;
            }
        }

        private void updateYMax(int value)
        {
            if (value > _yMax)
            {
                _yMax = value;
            }
        }
چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
- افزودن نقاط جدید توسط متدهای lineSeries1.Points.Add انجام می‌شوند.
- مقادیر max محورهای x و y را نیز ذخیره می‌کنیم. اگر نقاط برنامه پویا نباشند، OxyPlot به صورت خودکار نمودار را با مقیاس درستی ترسیم می‌کند. اما اگر نقاط پویا باشند، نیاز است حداکثر محورهای x و y را به صورت دستی در آن تنظیم کنیم. به همین جهت متدهای updateXMax و updateYMax در اینجا فراخوانی شده‌اند.
- به روز رسانی ظاهر چارت، توسط متد زیر انجام می‌شود:
        private readonly Stopwatch _stopwatch = new Stopwatch();
        private void updatePlot()
        {
            CompositionTarget.Rendering += (sender, args) =>
            {
                if (_stopwatch.ElapsedMilliseconds > _lastUpdateMilliseconds + 2000 && _haveNewPoints)
                {
                    if (_yMax > 0 && _xMax > 0)
                    {
                        _yAxis.Maximum = _yMax + 3;
                        _xAxis.Maximum = _xMax + 1;
                    }

                    PlotModel.InvalidatePlot(false);

                    _haveNewPoints = false;
                    _lastUpdateMilliseconds = _stopwatch.ElapsedMilliseconds;
                }
            };
        }
کل کاری که در اینجا انجام شده، فراخوانی کنترل شده‌ی PlotModel.InvalidatePlot هر دو ثانیه یکبار است. CompositionTarget.Rendering بر اساس رندر View، عمل کرده و از آن می‌توان برای به روز رسانی نمایشی چارت استفاده کرد. اگر متد PlotModel.InvalidatePlot را دقیقا در زمان افزودن نقاط فراخوانی کنیم به CPU Usage بالایی خواهیم رسید. به همین جهت نیاز است فراخوانی آن کنترل شده و در فواصل زمانی مشخصی باشد. همچنین اگر نقطه‌ای اضافه نشده (بر اساس مقدار haveNewPoints)، به روز رسانی انجام نخواهد شد.
نکته‌ی دیگری که در متد updatePlot فوق درنظر گرفته شده‌است، تغییر مقدار Maximum محورهای x و y بر اساس حداکثرهای نقاط اضافه شده‌است. به این ترتیب نمودار به صورت خودکار جهت نمایش کل اطلاعات، تغییر اندازه خواهد داد.
البته همانطور که عنوان شد، تمام این تهمیدات برای نمایش نمودارهای بلادرنگ است. اگر کار مقدار دهی Points.Add را فقط یکبار در سازنده‌ی ViewModel انجام می‌دهید، نیازی به این نکات نخواهید داشت.

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
OxyPlotWpfTests.zip