مطالب
ModelBinder سفارشی در ASP.NET MVC
زمانی که درخواستی به سمت یک Action پارامتر دار ارسال میشود، قسمت  ActionInvoker قبل از فراخوانی اکشن مربوطه، به دنبال Model Binder مناسبی برای داده‌های پارامترها می‌گردد و در صورت یافت نشدن، از ModelBinder پیش فرض ASP.NET MVC استفاده می‌کند.
اما وظیفه‌ی ModelBinder چیست ؟
ModelBinder  داده‌های ارسال شده از مرورگر را که توسط درخواست‌های HTTP (کوئری استرینگ‌ها و یا داده‌های همراه با فرم‌ها ) ارسال شده است، تبدیل به داده‌های قابل فهم برای پارامترها میکند.
به عبارتی ModelBinder وظیفه تبدیل داده‌های ارسال شده از سمت مرورگر به اشیاء NET. را دارد.
فرض کنید ما مدلی به شکل زیر داریم :
public class CustomerInfo
{
    public int Id { get; set; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public DateTime BirthDate { get; set; }
}
فیلد آخر برای ذخیره‌ی تاریخ تولد مشتری استفاده میشود. که View مربوط به آن به شکل زیر خواهد بود :

همانطور که می‌بینید تایپ کردن تاریخ به این صورت (1/1/2009  12:00:00 AM) ، هم زیاد جالب نیست و هم کمی مشکل است. به همین دلیل برخی سایت‌ها  از سه قسمت جدا برای گرفتن روز ، ماه و سال استفاده می‌کنند و در نهایت آنها را با یکدیگر ترکیب میکنند.
در این مثال ما نیز می‌خواهیم تاریخ را به صورت زیر دریافت و پس از تبدیل آن به تاریخ میلادی، آن را به کاربر نمایش دهیم :

اما هنگام ارسال فرم  به صورت بالا ، ModelBinder  توانایی تبدیل این سه ورودی (روز ، ماه و سال)  به فیلد BirthDate موجود در کلاس CustomerInfo را ندارد. به همین خاطر ما باید یک ModelBinder متناسب با نیاز خود را طراحی کنیم.
برای ایجاد یک ModelBinder  سفارشی نیاز است که از کلاس IModelBinder ارثبری و متد BindModel آن را پیاده سازی کنیم.
ساختار این اینترفیس به شکل زیر است :
public interface IModelBinder
{ 
    object BindModel(ControllerContext controllerContext, 
        ModelBindingContext bindingContext); 
}
متد BindModel حاوی 2 پارامتر است :
ControllerContext : حاوی اطلاعاتی در مورد درخواست http جاری 
ModelBindingContext : این کلاس حاوی یک property به نام Model  است که حاوی ارجاعی به مدلی که همکنون قصد پردازشش آن را دارد.
با توجه به موارد بالا کلاس ما به شکل زیر خواهد بود :
using System;
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using ModelBinderExample.Models;
using Persia;

namespace ModelBinderExample.CustomModelBinder
{
    // Article written for www.dotnettips.info
    public class CustomerInfoModelBinder : IModelBinder
    {
        public object BindModel(ControllerContext controllerContext, ModelBindingContext bindingContext)
        {
            HttpRequestBase request = controllerContext.HttpContext.Request;

            string firstName = request.Form.Get("FirstName");
            string lastName  = request.Form.Get("LastName");

            DateTime birthDate = this.GetMiladiDate(request);

            return new CustomerInfo()
            {
                FirstName = firstName,
                LastName  = lastName,
                BirthDate = birthDate
            };
        }

        private DateTime GetMiladiDate(HttpRequestBase request)
        {
            int day   = int.Parse(request.Form.Get("Day"));
            int month = int.Parse(request.Form.Get("Month"));
            int years = int.Parse(request.Form.Get("Years"));

            //Convert shamsi to miladi
            return Persia.Calendar.ConvertToGregorian(years, month, day, DateType.Gerigorian);
        }
    }
}
در کد بالا ایتدا موارد ارسال شده را دریافت میکنیم و توسط متد ()GetMiladiDate تاریخ دریافتی از کاربر که به صورت روز، ماه و سال میباشد را  تبدیل به میلادی میکنیم و سپس در قالب یک شی customerInfo آنها را برگشت می‌دهیم.
نکته : جهت تبدیل تاریخ شمسی به میلادی از کتابخانه‌ی Persia کمک گرفته شده است که در فایل پیوستی قرار داده شده.
کار ایجاد یک ModelBinder سفارشی تمام شده و حال نیاز است کلاس را در فایل Global.asax  در قسمت ()Application_start ثبت کنیم به شکل زیر :
protected void Application_Start()
{
     AreaRegistration.RegisterAllAreas();

     WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
     FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
     RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
     //Register New ModelBinder
     ModelBinders.Binders.Add(typeof(CustomerInfo), new CustomerInfoModelBinder());
}
و برای استفاده از این ModelBinder ، ما باید به کنترلر اطلاع دهیم که میخواهیم از چه نوع Binding استفاده کنیم به همین دلیل از attribute زیر برای انجام این کار استفاده می‌کنیم: 
[HttpPost]
public ActionResult Create([ModelBinder(typeof (CustomerInfoModelBinder))] CustomerInfo customerInfo)
{
      if (ModelState.IsValid)
      {
           ViewBag.FirstName = customerInfo.FirstName;
           ViewBag.LastName = customerInfo.LastName;
           ViewBag.BirthDate = customerInfo.BirthDate;
      }
      return View();
}

پروژه پیوستی : ModelBinder-Example.zip
نظرات مطالب
EF Code First #3
سلام.
من طبق برنامه  و حرف شما در اینجا کد  رو به صورت زیر نوشتم :
public class Post : BaseEntity
    {
        public new int Id { get; set; }
        public virtual ICollection<Comment.Comment> Comments { get; set; }

        [NotMapped]
        public int CommentsCount
        {
            get
            {
                if (Comments == null || !Comments.Any())
                    return 0;
                return Comments.Count;
            }
        }

        public Post()
        {
            Comments = new List<Comment.Comment>();
        }
    }
و زمان استفاده از آن :
var post = _tEntities.Include(p => p.User).Include(p => p.Comments)
                .Select(p => new PostListViewModels
            {
                Id = p.Id,
                Username = p.Username,
                CommentCount = p.CommentsCount
            });
خطای زیر صادر میشود :
The specified type member 'CommentsCount' is not supported in LINQ to Entities. Only initializers, entity members, and entity navigation properties are supported
مطالب
تنظیمات کش توزیع شده‌ی مبتنی بر SQL Server در ASP.NET Core
ASP.NET Core به همراه زیر ساختی‌است جهت خارج کردن امکانات Caching درون حافظه‌ای آن از سرور جاری و انتقال آن به سرورهای دیگر جهت کاهش بار سرور و برنامه. این کش توزیع شده را می‌توان به عنوان زیرساختی برای مدیریت سشن‌ها، مدیریت اطلاعات کش و همچنین مدیریت کوکی‌های حجیم ASP.NET Core Identity نیز بکار گرفت. برای مثال بجای ارسال یک کوکی حجیم بالای 5 کیلوبایت به کلاینت، فقط ID رمزنگاری شده‌ی آن‌را ارسال کرد و اصل کوکی را در داخل دیتابیس ذخیره و بازیابی نمود. این مساله هم مقیاس پذیری برنامه را افزایش خواهد داد و هم امنیت آن‌را با عدم ارسال اصل محتوای کوکی به سمت کلاینت‌ها و یا ذخیره سازی اطلاعات سشن‌ها در بانک اطلاعاتی، مشکلات راه اندازی مجدد برنامه را به طور کامل برطرف می‌کنند و در این حالت بازیابی Application pool و یا کرش برنامه و یا ری استارت شدن کل سرور، سبب از بین رفتن سشن‌های کاربران نخواهند شد. بنابراین آشنایی با نحوه‌ی راه اندازی این امکانات، حداقل از بعد امنیتی بسیار مفید هستند؛ حتی اگر سرور ذخیره کننده‌ی این اطلاعات، همان سرور و بانک اطلاعاتی اصلی برنامه باشند.


پیشنیازهای کار با کش توزیع شده‌ی مبتنی بر SQL Server

برای کار با کش توزیع شده‌ی با قابلیت ذخیره سازی در یک بانک اطلاعاتی SQL Server، نیاز است دو بسته‌ی ذیل را به فایل project.json برنامه اضافه کرد:
{
    "dependencies": {
        "Microsoft.Extensions.Caching.SqlServer": "1.1.0"
    },
    "tools": {
        "Microsoft.Extensions.Caching.SqlConfig.Tools": "1.1.0-preview4-final"
    }
}
وابستگی که در قسمت dependencies ذکر شده‌است، کلاس‌های اصلی کار با کش توزیع شده را به برنامه اضافه می‌کند. ذکر وابستگی قسمت tools، اختیاری است و کار آن، ایجاد جدول مورد نیاز برای ذخیره سازی اطلاعات، در یک بانک اطلاعاتی SQL Server می‌باشد.


ایجاد جدول ذخیره سازی اطلاعات کش توزیع شده به کمک ابزار sql-cache

پس از افزودن و بازیابی ارجاعات فوق، با استفاده از خط فرمان، به پوشه‌ی جاری برنامه وارد شده و دستور ذیل را صادر کنید:
 dotnet sql-cache create "Data Source=(localdb)\MSSQLLocalDB;Initial Catalog=sql_cache;Integrated Security=True;" "dbo" "AppSqlCache"
توضیحات:
- در اینجا می‌توان هر نوع رشته‌ی اتصالی معتبری را به انواع و اقسام بانک‌های SQL Server ذکر کرد. برای نمونه در مثال فوق این رشته‌ی اتصالی به یک بانک اطلاعاتی از پیش ایجاد شده‌ی LocalDB اشاره می‌کند. نام دلخواه این بانک اطلاعاتی در اینجا sql_cache ذکر گردیده و نام دلخواه جدولی که قرار است این اطلاعات را ثبت کند AppSqlCache تنظیم شده‌است و dbo، نام اسکیمای جدول است:


در اینجا تصویر ساختار جدولی را که توسط ابزار dotnet sql-cache ایجاد شده‌است، مشاهده می‌کنید. اگر خواستید این جدول را خودتان دستی ایجاد کنید، یک چنین کوئری را باید بر روی دیتابیس مدنظرتان اجرا نمائید:
CREATE TABLE AppSqlCache (
    Id                         NVARCHAR (449)  COLLATE SQL_Latin1_General_CP1_CS_AS NOT NULL,
    Value                      VARBINARY (MAX) NOT NULL,
    ExpiresAtTime              DATETIMEOFFSET  NOT NULL,
    SlidingExpirationInSeconds BIGINT          NULL,
    AbsoluteExpiration         DATETIMEOFFSET  NULL,
    CONSTRAINT pk_Id PRIMARY KEY (Id)
);

CREATE NONCLUSTERED INDEX Index_ExpiresAtTime
    ON AppSqlCache(ExpiresAtTime);


ایجاد جدول ذخیره سازی اطلاعات کش توزیع شده به کمک ابزار Migrations در EF Core

زیر ساخت کش توزیع شده‌ی مبتنی بر SQL Server هیچگونه وابستگی به EF Core ندارد و تمام اجزای آن توسط Async ADO.NET نوشته شده‌اند. اما اگر خواستید قسمت ایجاد جدول مورد نیاز آن‌را به ابزار Migrations در EF Core واگذار کنید، روش کار به صورت زیر است:
- ابتدا یک کلاس دلخواه جدید را با محتوای ذیل ایجاد کنید:
    public class AppSqlCache
    {
        public string Id { get; set; }
        public byte[] Value { get; set; }
        public DateTimeOffset ExpiresAtTime { get; set; }
        public long? SlidingExpirationInSeconds { get; set; }
        public DateTimeOffset? AbsoluteExpiration { get; set; }
    }
- سپس تنظیمات ایجاد جدول متناظر با آن را به نحو ذیل تنظیم نمائید:
    public class MyDBDataContext : DbContext
    {
        public virtual DbSet<AppSqlCache> AppSqlCache { get; set; }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<AppSqlCache>(entity =>
            {
                entity.ToTable(name: "AppSqlCache", schema: "dbo");
                entity.HasIndex(e => e.ExpiresAtTime).HasName("Index_ExpiresAtTime");
                entity.Property(e => e.Id).HasMaxLength(449);
                entity.Property(e => e.Value).IsRequired();
            });
        }
    }
به این ترتیب این جدول جدید به صورت خودکار در کنار سایر جداول برنامه ایجاد خواهند شد.
البته این مورد به شرطی است که بخواهید از یک دیتابیس، هم برای برنامه و هم برای ذخیره سازی اطلاعات کش استفاده کنید.


معرفی تنظیمات رشته‌ی اتصالی و نام جدول ذخیره سازی اطلاعات کش به برنامه

پس از ایجاد جدول مورد نیاز جهت ذخیره سازی اطلاعات کش، اکنون نیاز است این اطلاعات را به برنامه معرفی کرد. برای این منظور به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و متد الحاقی AddDistributedSqlServerCache را بر روی مجموعه‌ی سرویس‌های موجود فراخوانی کنید؛ تا سرویس‌های این کش توزیع شده نیز به برنامه معرفی شوند:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddDistributedSqlServerCache(options =>
    {
        options.ConnectionString = @"Data Source=(localdb)\MSSQLLocalDB;Initial Catalog=sql_cache;Integrated Security=True;";
        options.SchemaName = "dbo";
        options.TableName = "AppSqlCache";
    });
باتوجه به توزیع شده بودن این کش، هیچ الزامی ندارد که ConnectionString ذکر شده‌ی در اینجا با رشته‌ی اتصالی مورد استفاده‌ی توسط EF Core یکی باشد (هرچند مشکلی هم ندارد).


آزمایش کش توزیع شده‌ی تنظیمی با فعال سازی سشن‌ها

سشن‌ها را همانند نکات ذکر شده‌ی در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 16 - کار با Sessions» فعال کنید و سپس مقداری را در آن بنویسید:
public IActionResult Index()
{
   HttpContext.Session.SetString("User", "VahidN");
   return Json(true);
}

public IActionResult About()
{
   var userContent = HttpContext.Session.GetString("User");
   return Json(userContent);
}
اکنون از جدول AppSqlCache کوئری بگیرید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، سیستم سشن اینبار بجای حافظه، به صورت خودکار از جدول بانک اطلاعاتی SQL Server تنظیم شده‌، برای ذخیره سازی اطلاعات خود استفاده کرده‌است.


کار با کش توزیع شده از طریق برنامه نویسی

همانطور که در مقدمه‌ی بحث نیز عنوان شد، استفاده‌ی از زیر ساخت کش توزیع شده منحصر به استفاده‌ی از آن جهت ذخیره سازی اطلاعات سشن‌ها نیست و از آن می‌توان جهت انواع و اقسام سناریوهای مختلف مورد نیاز استفاده کرد. در این حالت روش دسترسی به این زیر ساخت، از طریق اینترفیس IDistributedCache است. زمانیکه متد AddDistributedSqlServerCache را فراخوانی می‌کنیم، در حقیقت کار ثبت یک چنین سرویسی به صورت خودکار انجام خواهد شد:
 services.Add(ServiceDescriptor.Singleton<IDistributedCache, SqlServerCache>());
به عبارتی کلاس SqlServerCache به صورت singleton به مجموعه‌ی سرویس‌های برنامه اضافه شده‌است و برای دسترسی به آن تنها کافی است اینترفیس IDistributedCache را به کنترلرها و یا سرویس‌های برنامه تزریق و از امکانات آن استفاده کنیم.

در اینجا یک نمونه از این تزریق وابستگی و سپس استفاده‌ی از متدهای Set و Get اینترفیس IDistributedCache را مشاهده می‌کنید:
using System;
using System.Text;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.Extensions.Caching.Distributed;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class CacheTestController : Controller
    {
        readonly IDistributedCache _cache;
        public CacheTestController(IDistributedCache cache)
        {
            _cache = cache;
        }
 
        public IActionResult SetCacheData()
        {
            var time = DateTime.Now.ToLocalTime().ToString();
            var cacheOptions = new DistributedCacheEntryOptions
            {
                AbsoluteExpiration = DateTime.Now.AddYears(1)
 
            };
            _cache.Set("Time", Encoding.UTF8.GetBytes(time), cacheOptions);
            return View();
        }
 
        public IActionResult GetCacheData()
        {
            var time = Encoding.UTF8.GetString(_cache.Get("Time"));
            ViewBag.data = time;
            return View();
        }
 
        public bool RemoveCacheData()
        {
            _cache.Remove("Time");
            return true;
        }
    }
}
در ابتدای بحث که ساختار جدول ذخیره سازی اطلاعات کش را بررسی کردیم، فیلد value آن یک چنین نوعی را دارد:
  Value  VARBINARY (MAX) NOT NULL,
که در سمت کدهای دات نتی، به شکل آرایه‌ای از بایت‌ها قابل بیان است.
  public byte[] Value { get; set; }
به همین جهت متد Set آن مقدار مدنظر را به صورت آرایه‌ای از بایت‌ها قبول می‌کند.
در این حالت اگر برنامه را اجرا و مسیر http://localhost:7742/CacheTest/SetCacheData را فراخوانی کنیم، اطلاعات ذخیره شده‌ی با کلید Test را می‌توان در بانک اطلاعاتی مشاهده کرد:



Tag helper مخصوص کش توزیع شده

در ASP.NET Core، می‌توان از یک Tag Helper جدید به نام distributed-cache برای کش سمت سرور توزیع شده‌ی محتوای قسمتی از یک View به نحو ذیل استفاده کرد:
<distributed-cache name="MyCacheItem2" expires-sliding="TimeSpan.FromMinutes(30)">
    <p>From distributed-cache</p>
    @DateTime.Now.ToString()
</distributed-cache>
که اطلاعات آن در بانک اطلاعاتی به نحو ذیل ذخیره می‌شود:


در اینجا name به صورت هش شده به صورت کلید کش مورد استفاده قرار می‌گیرد. سپس محتوای تگ distributed-cache رندر شده، تبدیل به آرایه‌ای از بایت‌ها گردیده و در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌گردد.
ذکر name در اینجا اجباری است و باید دقت داشت که چون به عنوان کلید بازیابی کش مورد استفاده قرار خواهد گرفت، نباید به اشتباه در قسمت‌های دیگر برنامه با همین نام وارد شود. در غیر اینصورت دو قسمتی که name یکسانی داشته باشند، یک محتوا را نمایش خواهند داد.
نظرات مطالب
معرفی System.Text.Json در NET Core 3.0.
اگر خاصیتی را به صورت زیر تعریف کرده باشید:
public string Summary { get; private set; }
در نگارش 5، باید حتما به همراه ویژگی [JsonInclude] هم باشد تا به درستی serialize و deserialize شود. همچنین ذکر private set هم ضروری است. نگارش 5، خواصی را که فقط به صورت get دار یا read-only تنظیم شده باشند، deserialize نمی‌کند.
نظرات مطالب
بومی سازی منابع در پروژه‌های ASP.NET Core Web API
بر اساس اهدافی که این مطلب دنبال می‌کند، مشکلی مشاهده نشد. (هدف از این مطلب هم فقط استفاده از یک منبع اشتراکی هست وکار با Web API (ذکر شده در عنوان مطلب و مقدمه‌ی مطلب)؛ که اساسا ویژگی Display برای آن معنایی ندارد و مخصوص MVC هست و صفحات Razor. همچنین اگر قرار باشد دوبار این تعریف نام خاصیت انجام شود (یکبار پارامتری و یکبار در ویژگی Display)، اساسا چه نیازی به تعریف دوم هست؟ همان نام را بجای پارامتر قرار دادن بهتر هست و پارامتری کار کردن در اینجا هیچ مزیتی ندارد)
مدل مثال جاری به این صورت تغییر کرد: ( مثال کامل Core3xSharedResource-V2.zip )
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace Core3xSharedResource.Models.Account
{
    public class RegisterModel
    {
        [Required(ErrorMessage = "Please enter an email address")] // -->> from the shared resources
        [EmailAddress(ErrorMessage = "Please enter a valid email address")] // -->> from the shared resources
        public string Email { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "The {0} field is required")]
        [Display(Name = "User Name")]
        public string UserName { get; set; }
    }
}
نام خاصیت یکبار پارامتری تعریف شده و یکبار قرار است از ویژگی Display دریافت شود (یک کار اضافی و بی‌مفهوم در Web API که Viewهای آن قرار است توسط React یا Angular تامین شوند و نه الزاما توسط صفحات Razor که می‌توانند با ویژگی Display کار کنند)؛ با این مداخل متناظر جدید در فایل منبع اشتراکی:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<root>
  <data name="Please enter an email address" xml:space="preserve">
    <value>لطفا ایمیلی را وارد کنید</value>
  </data>
  <data name="Please enter a valid email address" xml:space="preserve">
    <value>لطفا ایمیل معتبری را وارد کنید</value>
  </data>
  <data name="The {0} field is required" xml:space="preserve">
    <value>{0} را تکمیل کنید</value>
  </data>
  <data name="User Name" xml:space="preserve">
    <value>نام کاربری</value>
  </data>
</root>
پس از ارسال یک Post خالی به سمت اکشن متد یکی از کنترلرهای مثال، این خروجی کاملا بومی سازی شده قابل مشاهده‌است:

ضمن اینکه اگر کسی بخواهد کار جدی اعتبارسنجی را در Web API انجام دهد بهتر است از Fluent Validation استفاده کند (که تبدیل به یک استاندارد برای آن شده‌است).

مطالب
اعتبارسنجی سفارشی سمت کاربر و سمت سرور در jqGrid
همانطور که در مطلب «فعال سازی و پردازش صفحات پویای افزودن، ویرایش و حذف رکوردهای jqGrid در ASP.NET MVC» نیز ذکر شد، خاصیت editrules یک ستون، برای مباحث اعتبارسنجی اطلاعات ورودی توسط کاربر پیش بینی شده‌است. برای مثال اگر required: true در آن تنظیم شود، کاربر مجبور به تکمیل این سلول خاص خواهد بود. در اینجا خواصی مانند number و integer از نوع bool هستند، minValue و maxValue از نوع عددی، email, url, date, time از نوع bool و custom قابل تنظیم است. در ادامه نحوه‌ی اعمال اعتبارسنجی‌های سفارشی سمت سرور و همچنین سمت کلاینت را بررسی خواهیم کرد.


مدل برنامه و نیازمندی‌های اعتبارسنجی آن

namespace jqGrid08.Models
{
    public class User
    {
        public int Id { set; get; }

        public string Name { set; get; }

        public string Email { set; get; }

        public string Password { set; get; }

        public string SiteUrl { set; get; }
    }
}
مدل کاربر فوق را در نظر بگیرید. در حین ورود اطلاعات نیاز است:
- نام کاربر به صورت اجباری وارد شود و همچنین بین 3 تا 40 حرف باشد.
- همچنین نام کاربر نباید بر اساس اطلاعات موجود در بانک اطلاعاتی، تکراری وارد شود.
- ورود ایمیل شخص اجباری است؛ به علاوه فرمت آن نیز باید با یک ایمیل واقعی تطابق داشته باشد.
- ایمیل وارد شده‌ی یک کاربر جدید نیز نباید تکراری بوده و پیشتر توسط کاربر دیگری وارد شده باشد.
- ورود کلمه‌ی عبور در حالت ثبت اطلاعات اجباری است؛ اما در حالت ویرایش اطلاعات خیر (از کلمه‌ی عبور موجود در این حالت استفاده خواهد شد).
- ورود آدرس سایت کاربر اجباری بوده و همچنین فرمت آدرس وارد شده نیز باید معتبر باشد.


اعتبار سنجی سمت سرور و سمت کلاینت نام کاربر

                colModel: [
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Name))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Name))',
                        align: 'right', width: 150,
                        editable: true, edittype: 'text',
                        editoptions: {
                            maxlength: 40
                        },
                        editrules: {
                            required: true,
                            custom: true,
                            custom_func: function (value, colname) {
                                if (!value)
                                    return [false, "لطفا نامی را وارد کنید"];

                                if (value.length < 3 || value.length > 40)
                                    return [false, colname + " باید بین 3 تا 40 حرف باشد"];
                                else
                                    return [true, ""];
                            }
                        }
                    },
                ],
با تنظیم required: true، کار تنظیم ورود اجباری نام کاربر به پایان می‌رسد. اما نیاز است این نام بین 3 تا 40 حرف باشد. بنابراین نیاز است سمت کاربر بتوان اطلاعات وارد شده توسط کاربر را دریافت کرده و سپس طول آن‌را بررسی نمود. این‌کار، توسط مقدار دهی خاصیت custom به true و سپس تعریف متدی برای custom_func قابل انجام است.
خروجی این متد یک آرایه دو عضوی است. اگر عضو اول آن true باشد، یعنی اعتبارسنجی موفقیت آمیز بوده‌است؛ اگر خیر، عضو دوم آرایه، پیامی است که به کاربر نمایش داده خواهد شد.
تا اینجا کار اعتبارسنجی سمت کاربر به پایان می‌رسد. اما نیاز است در سمت سرور نیز بررسی شود که آیا نام وارد شده تکراری است یا خیر. برای این منظور تنها کافی است رویداد afterSubmit حالت‌های Add و Edit را بررسی کنیم:
            $('#list').jqGrid({
                // ...
            }).navGrid(
                '#pager',
                //enabling buttons
                { add: true, del: true, edit: true, search: false },
                //edit option
                {
                    afterSubmit: showServerSideErrors
                },
                //add options
                {
                    afterSubmit: showServerSideErrors
                },
                //delete options
                {
                });
        });

        function showServerSideErrors(response, postdata) {
            var result = $.parseJSON(response.responseText);
            if (result.success === false) {
                //نمایش خطای اعتبار سنجی سمت سرور پس از ویرایش یا افزودن
                //و همچنین جلوگیری از ثبت نهایی فرم
                return [false, result.message, result.id];
            }

            return [true, "", result.id];
        }
شیء response، حاوی اطلاعات بازگشت داده شده از طرف سرور است. برای مثال یک چنین خروجی JSON ایی را در حالت‌های شکست اعتبارسنجی بازگشت می‌دهیم:
        [HttpPost]
        public ActionResult AddUser(User postData)
        {
            //todo: Add user to repository
            if (postData == null)
                return Json(new { success = false, message = "اطلاعات دریافتی خالی است" }, JsonRequestBehavior.AllowGet);

            if (_usersInMemoryDataSource.Any(
                    user => user.Name.Equals(postData.Name, StringComparison.InvariantCultureIgnoreCase)))
            {
                return Json(new { success = false, message = "نام کاربر تکراری است" }, JsonRequestBehavior.AllowGet);
            }

            if (_usersInMemoryDataSource.Any(
                    user => user.Email.Equals(postData.Email, StringComparison.InvariantCultureIgnoreCase)))
            {
                return Json(new { success = false, message = "آدرس ایمیل کاربر تکراری است" }, JsonRequestBehavior.AllowGet);
            }

            postData.Id = _usersInMemoryDataSource.LastOrDefault() == null ? 1 : _usersInMemoryDataSource.Last().Id + 1;
            _usersInMemoryDataSource.Add(postData);

            return Json(new { id = postData.Id, success = true }, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }
در سمت کلاینت در روال رویدادگردان afterSubmit می‌توان با آنالیز response و سپس استخراج فیلدهای JSON آن، وضعیت success و همچنین پیام‌های بازگشت داده شده را بررسی کرد.
خروجی روال رویدادگردان afterSubmit نیز بسیار شبیه است به حالت اعتبارسنجی سفارشی یک ستون. اگر عضو اول آرایه بازگشت داده شده توسط آن false باشد، یعنی اعتبارسنجی سمت سرور، با شکست مواجه شده و در این حالت از عضو دوم آرایه برای نمایش پیام خطای بازگشت داده شده از طرف سرور استفاده خواهد شد.



اعتبار سنجی ایمیل کاربر

                colModel: [
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Email))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Email))',
                        align: 'center', width: 150,
                        editable: true, edittype: 'text',
                        editoptions: {
                            maxlength: 250,
                            dir: 'ltr'
                        },
                        editrules: {
                            required: true,
                            email: true
                        },
                        formatter: 'email'
                    },
                ],
با تنظیم required: true، کار تنظیم ورود اجباری ایمیل کاربر به پایان می‌رسد. همچنین با تنظیم email: true، به صورت خودکار فرمت ایمیل وارد شده نیز بررسی می‌شود.
مطابق نیازمندی‌های اعتبارسنجی پروژه، ایمیل وارد شده نیز نباید تکراری باشد. این مورد نیز توسط خروجی روال رویدادگردان afterSubmit که پیشتر توضیح داده شده، مدیریت می‌شود.



اعتبار سنجی کلمه عبور کاربر

                colModel: [
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Password))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Password))',
                        align: 'center', width: 70,
                        editable: true, edittype: 'password',
                        editoptions: {
                            maxlength: 10,
                            dir: 'ltr'
                        },
                        editrules: {
                            //required: true ---> در این حالت خاص قابل استفاده نیست
                            //در حالت ویرایش رکورد، ورود کلمه عبور اختیاری است
                            //در حالت افزودن رکورد، ورود کلمه عبور اجباری است
                        }
                    },
                ],
حالت بررسی اعتبارسنجی کلمه‌ی عبور در اینجا، حالت ویژه‌ای است. نیاز است در حالت ثبت اطلاعات اجباری باشد اما در حالت ویرایش خیر. بنابراین نمی‌توان از خاصیت required: true استفاده کرد؛ چون به هر دو حالت ویرایش و ثبت اطلاعات به صورت یکسان اعمال می‌شود.
برای این منظور تنها کافی است از روال رویدادگردان beforeSubmit استفاده کرد:
            $('#list').jqGrid({
                // ...
            }).navGrid(
                '#pager',
                //enabling buttons
                { add: true, del: true, edit: true, search: false },
                //edit option
                {
                    /*, beforeSubmit: function (posdata, obj) {
                        //در حالت ویرایش رکورد، ورود کلمه عبور اختیاری است
                        return [true, ""];
                    }*/
                },
                //add options
                {
                    beforeSubmit: function (postdata, obj) {
                        //در حالت افزودن رکورد، ورود کلمه عبور اجباری است
                        if (postdata.Password == null || postdata.Password == "" || postdata.Password == undefined)
                            return [false, "لطفا کلمه عبور را وارد کنید"];
                        return [true, ""];
                    }
                },
                //delete options
                {
                });
        });
چون می‌خواهیم تنها حالت Add را تحت کنترل قرار دهیم، رویدادگردان beforeSubmit آن‌را مقدار دهی کرده‌ایم. توسط postdata کلیه اطلاعات قابل ارسال به سرور به صورت یک شیء جاوا اسکریپتی یا JSON در اختیار ما است. سپس با بررسی برای مثال postdata.Password می‌توان در مورد مقدار کلمه‌ی عبور تصمیم گیری کرد. در اینجا نیز خروجی متد باید یک آرایه دو عضوی باشد تا در صورت false بودن اولین عضو آن، پیام سفارشی اعتبارسنجی خاصی را بتوان به کاربر نمایش داد.



اعتبار سنجی آدرس سایت کاربر

                colModel: [
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.SiteUrl))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.SiteUrl))',
                        align: 'center', width: 150,
                        editable: true, edittype: 'text',
                        editoptions: {
                            maxlength: 1000,
                            dir: 'ltr'
                        },
                        editrules: {
                            required: true,
                            url: true
                        },
                        formatter: function (cellvalue, options, rowObject) {
                            return "<a href='" + cellvalue + "' >" + cellvalue + "</a>";
                        },
                        unformat: function (cellvalue, options, cell) {
                            return $('a', cell).attr('href');
                        }
                    },
                ],
با تنظیم required: true، کار تنظیم ورود اجباری آدرس سایت کاربر به پایان می‌رسد. همچنین با تنظیم url: true، به صورت خودکار فرمت URL وارد شده نیز بررسی می‌شود.



کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
jqGrid08.zip
مطالب
رسم نمودار توسط Kendo Chart
پیشتر مطالبی در سایت، درباره KenoUI و همچنین ویجت‌های وب آن منتشر گردید. در این مطلب نگاهی خواهیم داشت بر تعدادی از ویجت‌های Kendo UI جهت رسم نمودار. توسط Kendo UI می‌توانیم نمودار‌های زیر را ترسیم کنیم:
  • Bar and Column
  • Line and Vertical Line
  • Area and Vertical Area
  • Bullet
  • Pie and Donut
  • Scatter
  • Scatter Line
  • Bubble
  • Radar and Polar

برای رسم نمودار می‌توانیم به صورت زیر عمل کنیم:

1- ابتدا باید استایل‌های مربوط به Data Visualization را به صفحه اضافه کنیم:

<link href="Content/kendo.dataviz.min.css" rel="stylesheet" />
<link href="Content/kendo.dataviz.default.min.css" rel="stylesheet" />
2- سپس یک عنصر را بر روی صفحه جهت نمایش نمودار، تعیین می‌کنیم:
<div id="chart"></div>
برای عنصر فوق می‌توانیم درون CSS و یا به صورت inline طول و عرضی را برای چارت تعیین کنیم:
<div id="chart" style="width: 400px; height: 600px"></div>
با فراخوانی تابع KendoChart، چارت بر روی صفحه نمایش داده می‌شود:
$("#chart").kendoChart();

همانطور که مشاهده می‌کنید هیچ داده‌ایی را هنوز برای چارت تعیین نکرده‌ایم؛ در نتیجه همانند تصویر فوق یک چارت خالی بر روی صفحه نمایش داده می‌شود. برای چارت فوق می‌توانیم خواصی از قبیل عنوان و ... را تعیین کنیم:
$("#chart").kendoChart({
    title: {
         text: "چارت آزمایشی"
    }
});

نمایش داده‌ها بر روی چارت:

داده‌ها را می‌توان هم به صورت local و هم به صورت remote دریافت و بر روی چارت نمایش داد. اینکار را می‌توانیم توسط قسمت series انجام دهیم:
$("#chart").kendoChart({
    title: {
         text: "عنوان چارت"
    },
    series: [
         { name: "داده‌های چارت", data: [200, 450, 300, 125] }
    ]
});
برای تعیین برچسب برای هر یک از داده‌ها نیز می‌توانیم خاصیت category axis را مقداردهی کنیم:
$("#chart").kendoChart({
                title: {
                    text: "عنوان چارت"
                },
                series: [
                     {
                         name: "داده‌های چارت",
                         data: [200, 450, 300, 125]
                     }
                ],
                categoryAxis: {
                    categories: [2000, 2001, 2002, 2003]
                }
            });

دریافت اطلاعات از سرور:
کدهای سمت سرور:
public class ProductsController : ApiController
    {
        public IEnumerable<ProductViewModel> Get()
        {
            var products = _productService.GetAllProducts();
            var query = products.GroupBy(p => p.Name).Select(p => new ProductViewModel
            {
                Value = p.Key,
                Count = p.Count()
            });
            return query;
        }
    }

    public class ProductViewModel
    {
        public string Value { get; set; }
        public int Count { get; set; }
    }

سپس برای دریافت اطلاعات از سمت سرور باید DataSource مربوط به چارت را مقداردهی کنیم:
var productsDataSource = new kendo.data.DataSource({
                transport: {
                    read: {
                        url: "api/products",
                        dataType: "json",
                        contentType: 'application/json; charset=utf-8',
                        type: 'GET'
                    }
                },
                error: function (e) {
                    alert(e.errorThrown.stack);
                },
                pageSize: 5,
                sort: { field: "Id", dir: "desc" }
            });

            $("#chart").kendoChart({
                title: {
                    text: "عنوان چارت"
                },
                dataSource: productsDataSource,
                series: [
                    {
                        field: "Count",
                        categoryField: "Value",
                        aggregate: "sum"
                    }
                ]
            });
همانطور که مشاهده می‌کنید در این حالت باید برای سری، field و categoryField را مشخص کنیم.
موارد فوق را می‌توانیم به صورت یک افزونه نیز کپسوله کنیم.

کدهای افزونه jquery.ChartAjax:
(function($) {
    $.fn.ShowChart = function(options) {
        var defaults = {
            url: '/',
            text: 'نمودار دایره ایی',
            theme: 'blueOpal',
            font: '13px bbc-nassim-bold',
            legendPosition: 'left',
            seriesField: 'Count',
            seriesCategoryField: 'Value',
            titlePosition: 'top',
            chartWidth: 400,
            chartHeight: 400
        };
        var options = $.extend(defaults, options);
        return this.each(function() {
            var chartDataSource = new kendo.data.DataSource({
                transport: {
                    read: {
                        url: options.url,
                        dataType: "json",
                        contentType: 'application/json; charset=utf-8',
                        type: 'GET'
                    }
                },
                error: function (e) {
                    // handle error
                }
            });
            $(this).kendoChart({
                chartArea: {
                    height: options.chartHeight
                },
                theme: options.theme,
                title: {
                    text: options.text,
                    font: options.font,
                    position: options.titlePosition
                },
                legend: {
                    position: options.legendPosition,
                    labels: {
                        font: options.font
                    }
                },
                seriesDefaults: {
                    labels: {
                        visible: false,
                        format: "{0}%"
                    }
                },
                dataSource: chartDataSource,
                series: [
                    {
                        type: "pie",
                        field: options.seriesField,
                        categoryField: options.seriesCategoryField,
                        aggregate: "sum",
                    }
                ],
                tooltip: {
                    visible: true,
                    template: "${category}: ${value}",
                    font: options.font
                }
            });
            
        });
    };
})(jQuery);
برای افزونه فوق موارد زیر در نظر گرفته شده است:
chartArea : جهت تعیین طول و عرض چارت
theme : جهت تعیین قالب‌های از پیش‌تعریف شده:
  • Black
  • BlueOpal
  • Bootstrap
  • Default
  • Flat
  • HighContrast
  • Material
  • MaterialBlack
  • Metro
  • MetroBlack
  • Moonlight
  • Silver
  • Uniform

title : جهت تعیین عنوان چارت

legend : جهت تنظیم ویژگی‌های قسمت گروه‌بندی چارت

tooltip : جهت تنظیم ویژگی‌های مربوط به نمایش tooltip در هنگام hover بر روی چارت.

لازم به ذکر است در قسمت series می‌توانید نوع چارت را تعیین کنید.

نحوه استفاده از افزونه فوق:
$('#chart').ShowChart({
                        url: "/Report/ByUnit",
                        legendPosition: "bottom"
});


دریافت سورس مثال جاری (KendoChart.zip)

مطالب
C# 6 - Null-conditional operators
برنامه نویس‌‌های سی‌شارپ پیشتر با null-coalescing operator یا ?? آشنا شده بودند. برای مثال
 string data = null;
var result = data ?? "value";
در این حالت اگر data یا سمت چپ عملگر، نال باشد، مقدار value (سمت راست عملگر) بازگشت داده خواهد شد؛ که در حقیقت خلاصه شده‌ی چند سطر ذیل است:
if (data == null)
{
    data = "value";
}
var result = data;
در سی شارپ 6، جهت تکمیل عملگرهای کار با مقادیر نال و بالا بردن productivity برنامه نویس‌ها، عملگر دیگری به نام Null-conditional operator و یا .? به این مجموعه اضافه شده‌است. در این حالت ابتدا مقدار سمت چپ عملگر بررسی خواهد شد. اگر مقدار آن مساوی نال بود، در همینجا کار خاتمه یافته و نال بازگشت داده می‌شود. در غیر اینصورت کار بررسی زنجیره‌ی جاری ادامه خواهد یافت.
برای مثال بسیاری از نتایج بازگشتی از متدها، چند سطحی هستند:
class Response
{
    public string Result { set; get; }
    public int Code { set; get; }
}

 
class WebRequest
{
    public Response GetDataFromWeb(string url)
    {
        // ...
        return new Response { Result = null };
    }
}
در اینجا روش مرسوم کار با کلاس درخواست اطلاعات از وب به صورت ذیل است:
 var webData = new WebRequest().GetDataFromWeb("https://www.dntips.ir/");
if (webData != null && webData.Result != null)
{
    Console.WriteLine(webData.Result);
}
چون می‌خواهیم به خاصیت Result دسترسی پیدا کنیم، نیاز است دو مرحله وضعیت خروجی متد و همچنین خاصیت Result آن‌را جهت مشخص سازی نال نبودن آن‌ها، بررسی کنیم و اگر برای مثال خاصیت Result نیز خود متشکل از یک کلاس دیگر بود که در آن برای مثال StatusCode نیز ذکر شده بود، این بررسی به سه سطح یا بیشتر نیز ادامه پیدا می‌کرد.
در این حالت اگر اشاره‌گر را به محل && انتقال دهیم، افزونه‌ی ReSharper پیشنهاد یکی کردن این بررسی‌ها را ارائه می‌دهد:


به این ترتیب تمام چند سطح بررسی نال، به یک عبارت بررسی .? دار، خلاصه خواهد شد:
 if (webData?.Result != null)
{
    Console.WriteLine(webData.Result);
}
در اینجا ابتدا بررسی می‌شود که آیا webData نال است یا خیر؟ اگر نال بود همینجا کار خاتمه پیدا می‌کند و به بررسی Result نمی‌رسد. اگر نال نبود، ادامه‌ی زنجیره تا به انتها بررسی می‌شود.
البته باید دقت داشت که برای تمام سطوح باید از .? استفاده کرد (برای مثال response?.Results?.Status)؛ در غیر اینصورت همانند سابق در صورت استفاده‌ی از دات معمولی، به یک null reference exception می‌رسیم.


کار با متدها و Delegates

این عملگر جدید مقایسه‌ی با نال را بر روی متدها (علاوه بر خواص و فیلدها) نیز می‌توان بکار برد. برای مثال خلاصه شده‌ی فراخوانی ذیل:
 if (x != null)
{
   x.Dispose();
}
با استفاده از Null Conditional Operator به این صورت است:
 x?.Dispose();

و یا بکار گیری آن بر روی delegates (روش قدیمی):
 var copy = OnMyEvent;
if (copy != null)
{
   copy(this, new EventArgs());
}
نیز با استفاده از متد Invoke به نحو ذیل قابل انجام است و نکته جالب یک سطر کد ذیل علاوه بر ساده شدن آن:
 OnMyEvent?.Invoke(this, new EventArgs());
Thread-safe بودن آن نیز می‌باشد. زیرا در این حالت کامپایلر delegate را به یک متغیر موقتی کپی کرده و سپس فراخوانی‌ها را انجام می‌دهد. اگر انجام این کپی موقت صورت نمی‌گرفت، در حین فراخوانی آن از طریق چندین ترد مختلف، ممکن بود یکی از مشترکین delegate از آن قطع اشتراک می‌کرد و در این حالت فراخوانی تردی دیگر در همان لحظه، سبب کرش برنامه می‌شد.


استفاده از Null Conditional Operator بر روی Value types

الف) مقایسه با نال
کد ذیل را درنظر بگیرید:
 var code = webData?.Code;
در اینجا Code یک value type از نوع int است. در این حالت با بکارگیری Null Conditional Operator، خروجی این حاصل، از نوع <Nullable<int و یا ?int درنظر گرفته خواهد شد و با توجه به اینکه عبارات null>0 و همچنین null<0 هر دو false هستند، مقایسه‌ی این خروجی با 0 بدون مشکل انجام می‌شود. برای مثال مقایسه‌ی ذیل از نظر کامپایلر یک عبارت معتبر است و بدون مشکل کامپایل می‌شود:
 if (webData?.Code > 0)
{

}

ب) بازگشت مقدار پیش فرض دیگری بجای نال
اگر نیاز بود بجای null مقدار پیش فرض دیگری را بازگشت دهیم، می‌توان از null-coalescing operator سابق استفاده کرد:
 int count = response?.Results?.Count ?? 0;
در این مثال خاصیت CountT در اصل از نوع int تعریف شده‌است؛ اما بکارگیری .? سبب Nullable شدن آن خواهد شد. بنابراین امکان بکارگیری عملگر ?? یا null-coalescing operator نیز بر روی این متغیر وجود دارد.

ج) دسترسی به مقدار Value یک متغیر nullable
نمونه‌ی دیگر آن قطعه کد ذیل است:
 int? x = 10;
//var value = x?.Value; // invalid
Console.WriteLine(x?.ToString());
در اینجا برخلاف متغیر Code که از ابتدا nullable تعریف نشده‌است، متغیر x نال پذیر است. اما باید دقت داشت که با تعریف .? دیگر نیازی به استفاده از خاصیت Value این متغیر nullable نیست؛ زیرا .? سبب محاسبه و بازگشت خروجی آن می‌شود. بنابراین در این حالت، سطر دوم غیرمعتبر است (کامپایل نمی‌شود) و سطر سوم معتبر.


کار با indexer property و بررسی نال

اگر به عنوان بحث دقت کرده باشید، یک s جمع در انتهای Null-conditional operators ذکر شده‌است. به این معنا که این عملگر مقایسه‌ی با نال، صرفا یک شکل و فرم .? را ندارد. مثال ذیل در حین کار با آرایه‌ها و لیست‌ها بسیار مشاهده می‌شود:
 if (response != null && response.Results != null && response.Results.Addresses != null
  && response.Results.Addresses[0] != null && response.Results.Addresses[0].Zip == "63368")
{

}
در اینجا به علت بکارگیری indexer بر روی Addresses، دیگر نمی‌توان از عملگر .? که صرفا برای فیلدها، خواص، متدها و delegates طراحی شده‌است، استفاده کرد. به همین منظور، عملگر بررسی نال دیگری به شکل […]? برای این بررسی طراحی شده‌است:
 if(response?.Results?.Addresses?[0]?.Zip == "63368")
{

}
به این ترتیب 5 سطح بررسی نال فوق، به یک عبارت کوتاه کاهش می‌یابد.

 
موارد استفاده‌ی ناصحیح از عملگرهای مقایسه‌ی با نال

خوب، عملگر .? کار مقایسه‌ی با نال را خصوصا در دسترسی‌های چند سطحی به خواص و متدها بسیار ساده می‌کند. اما آیا باید در همه جا از آن استفاده کرد؟ آیا باید از این پس کلا استفاده از دات را فراموش کرد و بجای آن از .? در همه جا استفاده کرد؟
مثال ذیل را درنظر بگیرید:
 public void DoSomething(Customer customer)
{
    string address = customer?.Employees
                  ?.SingleOrDefault(x => x.IsAdmin)?.Address?.ToString();
    SendPackage(address);
}
در این مثال در تمام سطوح آن از .? بجای دات استفاده شده‌است و بدون مشکل کامپایل می‌شود. اما این نوع فراخوانی سبب خواهد شد تا یک سری از مشکلات موجود کاملا مخفی شوند؛ خصوصا اعتبارسنجی‌ها. برای مثال در این فراخوانی اگر مشتری نال باشد یا اگر کارمندانی را نداشته باشد، آدرسی بازگشت داده نمی‌شود. بنابراین حداقل دو سطح بررسی و اعتبارسنجی عدم وجود مشتری یا عدم وجود کارمندان آن در اینجا مخفی شده‌اند و دیگر مشخص نیست که علت بازگشت نال چه بوده‌است.
روش بهتر انجام اینکار، بررسی وضعیت customer و انتقال مابقی زنجیره‌ی LINQ به یک متد مجزای دیگر است:
 public void DoSomething(Customer customer)
{
   Contract.Requires(customer != null); 
   string address = customer.GetAdminAddress();
   SendPackage(address);
}
مطالب
پیاده سازی حذف منطقی در Entity framework
یکی از روش‌هایی که در اکثر پروژه‌های بزرگ استفاده می‌شود، بحث استفاده از حذف منطقی (soft delete) بجای حذف فیزیکی رکورد می‌باشد (اکثرا در برنامه‌هایی که با بخش مالی (پول) در ارتباط هستند) و از آنجاییکه هیچ برنامه‌ای بدون باگ نمی‌باشد، حذف منطقی بجای حذف فیزیکی پیشنهاد می‌شود. در واقع داشتن و حفظ دیتا، یک امتیاز مثبت می‌باشد؛ به علاوه استرس از دست دادن داده به صورت اتفاقی (سهل انگاری کاربر) را هم نخواهیم داشت. لازم به ذکر است کاربران نهایی استفاده کننده از نرم افزار، خبری از نوع حذف منطقی ندارند.

علاوه بر مواردی که ذکر شد، حذف منطقی می‌تواند به عنوان روشی برای حذف مطرح شود؛ به این صورت که حذف یک رکورد، در دو مرحله صورت گیرد:
- مرحله اول، حذف منطقی: کاربر اقدام به حذف رکورد مورد نظر را میکند. بعد از حذف، خبری از نمایش رکورد مربوطه نخواهد بود .
- مرحله دوم، حذف فیزیکی: مدیر اصلی می‌تواند تصمیم بگیرد که رکورد‌های حذف منطقی شده واقعا حذف شوند یا خیر. فقط مدیر اصلی و سایر افردای که دسترسی حذف مرحله دوم را داشته باشند، از روند دو مرحله‌ای حذف با خبر هستند.

 
در ادامه قصد داریم به مزایا و معایب حذف منطقی و روش‌هایی برای مدیریت آن بپردازیم.
پیشهاد میکنم سری مقالات مفید تحلیل سیستم مدیریت محتوا DTNCMS را حتما مطالعه نمایید.

برای اینکه بخواهیم حذف منطقی را پیاده سازی نماییم، نیاز داریم به هر رکورد، فیلدی اضافه شود تا از طریق آن مشخص نماییم که آیا رکورد حذف شده است یا خیر. برای این منظور باید فیلدی از نوع boolean به تمام کلاس‌ها (جداول) اضافه شود. می‌توانیم این فیلد را به صورت زیر تعریف کنیم:
  public bool IsDeleted { get; set; }
برای جلوگیری از تکرار کد فوق پیشنهاد میکنم اقدام به ایجاد یک اینترفیس به صورت زیر نمایید:
public interface ISoftDelete
{
    bool IsDeleted { get; set; }
}
و در کلاسی که قصد حذف منطقی را در آن دارید، فقط کافیست از اینترفیس فوق ارث بری نماید:
public class Post :ISoftDelete
{
}


بعد از افزودن فیلد فوق، نیاز داریم تا در تمام کوئری‌ها شرطی را اضافه نماییم تا فقط رکوردهایی را از دیتابیس واکشی کند که حذف نشده‌اند. یعنی فیلد فوق برابر False باشد. در ادامه روش‌هایی برای این هدف بیان خواهند شد.

  روش هایی برای فیلتر رکورد‌های حذف شده
1- افزودن فیلتر زیر در تمامی کوئری‌ها:
where (IsDeleted=false && ...)
در روش فوق نیاز است در تمامی کوئری هایمان شرط فوق را اضافه کنیم. همانطور که حدس زده‌‌اید، در این روش احتمال فراموش شدن شرط فوق وجود دارد و از طرفی یک کد را در همه کوئری‌ها تکرار کرده‌ایم.

2- نوشتن یک متد الحاقی‌:
برای جلوگیری از تکرار شرط فوق می‌توان یک متد الحاقی را به صورت زیر پیاده سازی نمود و در تمامی شرط‌ها، آن را فراخوانی کرد:
public static class EntityFrameworkExtentions
{
    public static ObservableCollection<TEntity> Alive<TEntity>(this DbSet<TEntity> set)
        where TEntity : class, ISoftDelete
    {
        var data = set.Where(e => e.IsDeleted == false);
        return new ObservableCollection<TEntity>(data);
    }
}

3-استفاده از کتابخانه  EntityFramework.DynamicFilte
ابتدا اقدام به نصب بسته آن نمایید:
Install-Package EntityFramework.DynamicFilters
و در کلاس Context خود فیلتر  زیر را قرار دهید :
modelBuilder.Filter("IsDeleted", (ISoftDelete d) => d.IsDeleted, false);


مشکلاتی پیرامون حذف منطقی

- کلاس User و Post را در نظر بگیرد که یک User چندین Post دارد. حال اگر حذف، فیزیکی باشد و کاربر اقدام به حذف User مورد نظر کند، با خطای زیر مواجه می‌شود:
The DELETE statement conflicted with the REFERENCE constraint ....
  اما در حذف منطقی چطور؟ در حذف منطقی چون رکوردی حذف نمی‌شود و فقط فیلد IsDeleted به روز رسانی می‌شود، خطای فوق رخ نخواهد داد و همین مورد باعث بروز مشکل می‌شود؛ چون رکوردی که دارای کلید اصلی بوده حذف شده، ولی رکورد‌های وابسته به آن هنوز داخل سیستم موجود می‌باشند. پس برای این مورد نیاز هست ابتدا تمامی Navigation property‌های رکورد مورد نظر یافت شوند و در صورتیکه مقداری وجود نداشت، رکورد مورد نظر حذف فیزیکی شود. برای این منظور دو راه حل پیشنهاد می‌شود:

1- در سرویس‌های مربوط به کلاس‌هایی که از ISoftDelet ارث بری کرده‌اند، متدی تحت عنوان CanDelete، به صورت زیر تعریف شود:
public bool CanDelete(user model)
{
return !model.posts.Any() &&  ! model.news.Any();
}
در متد Candelete، خصوصیات مورد نیاز کلاس را بررسی کرده و در صورتیکه هیچ رکوردی وجود نداشت، کاربر می‌تواند رکورد مورد نظر را حذف نماید.

2- برای جلوگیری از تکرار قطعه کد فوق، میتوان از روش زیر استفاده کرد:
- یک Attribute سفارشی را به صورت زیر تعریف نمایید:
[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]
public class MustBeEmptyToDeleteAttribute : Attribute { }
- به تمامی خصوصیات مورد نیاز که قصد بررسی آنها را داریم، آن‌را به صورت زیر اضافه میکنیم:
public class User
{
    public int Id { get; set; }
    public bool IsDeleted { get; set; }

    [MustBeEmptyToDelete] public virtual ICollection<Post> Posts { get; set; }
    [MustBeEmptyToDelete] public virtual ICollection<File> Files { get; set; }
    // etc...
}
و در پایان متد الحاقی زیر، برای بررسی رکورد‌های وابسته می‌باشد:
public static class EntityExtensions
{
    public static bool CanDelete(this object entity)
    {
        return entity.GetType().GetProperties()
            .Where(x => x.IsDefined(typeof(MustBeEmptyToDeleteAttribute)))
            .Select(x => x.GetValue(entity))
            .OfType<IEnumerable<object>>()
            .All(x => !x.Any());
    }

همانطور که بیان شد، در حذف منطقی فقط رکورد مورد نظر به روز رسانی می‌شود. برای این منظور می‌توان دو متد را همانند زیر در نظر گرفت و هر کدام که مورد نیاز بود، فراخوانی شود:
 public void MarkAsSoftDeleted<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : ISoftDelete
        {
            Entry(entity).State = EntityState.Modified;
           // set IsDelete=true 
          // here you can set other logs like who deleted ,when ,...
      }

 public void MarkAsDeleted<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class
    {
            Entry(entity).State = EntityState.Deleted;
    }

پیشنهادها
- اگر از حذف منطقی استفاده میکنید، امکانی را در سیستم قرار دهید تا در صورت تمایل رکورد‌های حذف منطقی را بتوان حذف کرد (تهیه backup و حذف)، حذف منطقی در دراز مدت حجم دیتابیس را بالا می‌برد.
- تا حد امکان به کاربران استفاده کننده، وجود امکان حذف منطقی را اطلاع ندهید. اطلاع از این امر شاید باعث عدم دقت افراد استفاده کننده شود.
مطالب
EF Code First #14

ردیابی تغییرات در EF Code first

EF از DbContext برای ذخیره اطلاعات مرتبط با تغییرات موجودیت‌های تحت کنترل خود کمک می‌گیرد. این نوع اطلاعات توسط Change Tracker API جهت بررسی وضعیت فعلی یک شیء، مقادیر اصلی و مقادیر تغییر کرده آن در دسترس هستند. همچنین در اینجا امکان بارگذاری مجدد اطلاعات موجودیت‌ها از بانک اطلاعاتی جهت اطمینان از به روز بودن آن‌ها تدارک دیده شده است. ساده‌ترین روش دستیابی به این اطلاعات، استفاده از متد context.Entry می‌باشد که یک وهله از موجودیتی خاص را دریافت کرده و سپس به کمک خاصیت State خروجی آن، وضعیت‌هایی مانند Unchanged یا Modified را می‌توان به دست آورد. علاوه بر آن خروجی متد context.Entry، دارای خواصی مانند CurrentValues و OriginalValues نیز می‌باشد. OriginalValues شامل مقادیر خواص موجودیت درست در لحظه اولین بارگذاری در DbContext برنامه است. CurrentValues مقادیر جاری و تغییر یافته موجودیت را باز می‌گرداند. به علاوه این خروجی امکان فراخوانی متد GetDatabaseValues را جهت بدست آوردن مقادیر جدید ذخیره شده در بانک اطلاعاتی نیز ارائه می‌دهد. ممکن است در این بین، خارج از Context جاری، اطلاعات بانک اطلاعاتی توسط کاربر دیگری تغییر کرده باشد. به کمک GetDatabaseValues می‌توان به این نوع اطلاعات نیز دست یافت.
حداقل چهار کاربرد عملی جالب را از اطلاعات موجود در Change Tracker API می‌توان مثال زد که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت.


کلاس‌های مدل مثال جاری

در اینجا یک رابطه many-to-one بین جدول هزینه‌های اقلام خریداری شده یک شخص و جدول فروشندگان تعریف شده است:

using System;

namespace EF_Sample09.DomainClasses
{
public abstract class BaseEntity
{
public int Id { get; set; }

public DateTime CreatedOn { set; get; }
public string CreatedBy { set; get; }

public DateTime ModifiedOn { set; get; }
public string ModifiedBy { set; get; }
}
}

using System;

namespace EF_Sample09.DomainClasses
{
public class Bill : BaseEntity
{
public decimal Amount { set; get; }
public string Description { get; set; }

public virtual Payee Payee { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample09.DomainClasses
{
public class Payee : BaseEntity
{
public string Name { get; set; }

public virtual ICollection<Bill> Bills { set; get; }
}
}


به علاوه همانطور که ملاحظه می‌کنید، این کلاس‌ها از یک abstract class به نام BaseEntity مشتق شده‌اند. هدف از این کلاس پایه تنها تامین یک سری خواص تکراری در کلاس‌های برنامه است و هدف از آن، مباحث ارث بری مانند TPH، TPT و TPC نیست.
به همین جهت برای اینکه این کلاس پایه تبدیل به یک جدول مجزا و یا سبب یکی شدن تمام کلاس‌ها در یک جدول نشود، تنها کافی است آن‌را به عنوان DbSet معرفی نکنیم و یا می‌توان از متد Ignore نیز استفاده کرد:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample09.DomainClasses;

namespace EF_Sample09.DataLayer.Context
{
public class Sample09Context : MyDbContextBase
{
public DbSet<Bill> Bills { set; get; }
public DbSet<Payee> Payees { set; get; }

protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
{
modelBuilder.Ignore<BaseEntity>();

base.OnModelCreating(modelBuilder);
}
}
}



الف) به روز رسانی اطلاعات Context در صورتیکه از متد context.Database.ExecuteSqlCommand مستقیما استفاده شود

در قسمت قبل با متد context.Database.ExecuteSqlCommand برای اجرای مستقیم عبارات SQL بر روی بانک اطلاعاتی آشنا شدیم. اگر این متد در نیمه کار یک Context فراخوانی شود، به معنای کنار گذاشتن Change Tracker API می‌باشد؛ زیرا اکنون در سمت بانک اطلاعاتی اتفاقاتی رخ داده‌اند که هنوز در Context جاری کلاینت منعکس نشده‌اند:

using System;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample09.DataLayer.Context;
using EF_Sample09.DomainClasses;

namespace EF_Sample09
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample09Context, Configuration>());

using (var db = new Sample09Context())
{
var payee = new Payee { Name = "فروشگاه سر کوچه" };
var bill = new Bill { Amount = 4900, Description = "یک سطل ماست", Payee = payee };
db.Bills.Add(bill);

db.SaveChanges();
}

using (var db = new Sample09Context())
{
var bill1 = db.Bills.Find(1);
bill1.Description = "ماست";

db.Database.ExecuteSqlCommand("Update Bills set Description=N'سطل ماست' where id=1");
Console.WriteLine(bill1.Description);

db.Entry(bill1).Reload(); //Refreshing an Entity from the Database
Console.WriteLine(bill1.Description);

db.SaveChanges();
}
}
}
}

در این مثال ابتدا دو رکورد به بانک اطلاعاتی اضافه می‌شوند. سپس توسط متد db.Bills.Find، اولین رکورد جدول Bills بازگشت داده می‌شود. در ادامه، خاصیت توضیحات آن به روز شده و سپس با استفاده از متد db.Database.ExecuteSqlCommand نیز بار دیگر خاصیت توضیحات اولین رکورد به روز خواهد شد.
اکنون اگر مقدار bill1.Description را بررسی کنیم، هنوز دارای مقدار پیش از فراخوانی db.Database.ExecuteSqlCommand می‌باشد، زیرا تغییرات سمت بانک اطلاعاتی هنوز به Context مورد استفاده منعکس نشده است.
در اینجا برای هماهنگی کلاینت با بانک اطلاعاتی، کافی است متد Reload را بر روی موجودیت مورد نظر فراخوانی کنیم.



ب) یکسان سازی ی و ک اطلاعات رشته‌ای دریافتی پیش از ذخیره سازی در بانک اطلاعاتی

یکی از الزامات برنامه‌های فارسی، یکسان سازی ی و ک دریافتی از کاربر است. برای این منظور باید پیش از فراخوانی متد SaveChanges نهایی،‌ مقادیر رشته‌ای کلیه موجودیت‌ها را یافته و به روز رسانی کرد:

using System;
using System.Data;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using System.Reflection;
using EF_Sample09.DataLayer.Toolkit;
using EF_Sample09.DomainClasses;

namespace EF_Sample09.DataLayer.Context
{
public class MyDbContextBase : DbContext
{
public void RejectChanges()
{
foreach (var entry in this.ChangeTracker.Entries())
{
switch (entry.State)
{
case EntityState.Modified:
entry.State = EntityState.Unchanged;
break;

case EntityState.Added:
entry.State = EntityState.Detached;
break;
}
}
}

public override int SaveChanges()
{
applyCorrectYeKe();
auditFields();
return base.SaveChanges();
}

private void applyCorrectYeKe()
{
//پیدا کردن موجودیت‌های تغییر کرده
var changedEntities = this.ChangeTracker
.Entries()
.Where(x => x.State == EntityState.Added || x.State == EntityState.Modified);

foreach (var item in changedEntities)
{
if (item.Entity == null) continue;

//یافتن خواص قابل تنظیم و رشته‌ای این موجودیت‌ها
var propertyInfos = item.Entity.GetType().GetProperties(
BindingFlags.Public | BindingFlags.Instance
).Where(p => p.CanRead && p.CanWrite && p.PropertyType == typeof(string));

var pr = new PropertyReflector();

//اعمال یکپارچگی نهایی
foreach (var propertyInfo in propertyInfos)
{
var propName = propertyInfo.Name;
var val = pr.GetValue(item.Entity, propName);
if (val != null)
{
var newVal = val.ToString().Replace("ی", "ی").Replace("ک", "ک");
if (newVal == val.ToString()) continue;
pr.SetValue(item.Entity, propName, newVal);
}
}
}
}

private void auditFields()
{
// var auditUser = User.Identity.Name; // in web apps
var auditDate = DateTime.Now;
foreach (var entry in this.ChangeTracker.Entries<BaseEntity>())
{
// Note: You must add a reference to assembly : System.Data.Entity
switch (entry.State)
{
case EntityState.Added:
entry.Entity.CreatedOn = auditDate;
entry.Entity.ModifiedOn = auditDate;
entry.Entity.CreatedBy = "auditUser";
entry.Entity.ModifiedBy = "auditUser";
break;

case EntityState.Modified:
entry.Entity.ModifiedOn = auditDate;
entry.Entity.ModifiedBy = "auditUser";
break;
}
}
}
}
}


اگر به کلاس Context مثال جاری که در ابتدای بحث معرفی شد دقت کرده باشید به این نحو تعریف شده است (بجای DbContext از MyDbContextBase مشتق شده):
public class Sample09Context : MyDbContextBase
علت هم این است که یک سری کد تکراری را که می‌توان در تمام Contextها قرار داد، بهتر است در یک کلاس پایه تعریف کرده و سپس از آن ارث بری کرد.
تعاریف کامل کلاس MyDbContextBase را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید.
در اینجا کار با تحریف متد SaveChanges شروع می‌شود. سپس در متد applyCorrectYeKe کلیه موجودیت‌های تحت نظر ChangeTracker که تغییر کرده باشند یا به آن اضافه شده‌ باشند، یافت شده و سپس خواص رشته‌ای آن‌ها جهت یکسانی سازی ی و ک، بررسی می‌شوند.


ج) ساده‌تر سازی به روز رسانی فیلدهای بازبینی یک رکورد مانند DateCreated، DateLastUpdated و امثال آن بر اساس وضعیت جاری یک موجودیت

در کلاس MyDbContextBase فوق، کار متد auditFields، مقدار دهی خودکار خواص تکراری تاریخ ایجاد، تاریخ به روز رسانی، شخص ایجاد کننده و شخص تغییر دهنده یک رکورد است. به کمک ChangeTracker می‌توان به موجودیت‌هایی از نوع کلاس پایه BaseEntity دست یافت. در اینجا اگر entry.State آن‌ها مساوی EntityState.Added بود، هر چهار خاصیت یاد شده به روز می‌شوند. اگر حالت موجودیت جاری، EntityState.Modified بود، تنها خواص مرتبط با تغییرات رکورد به روز خواهند شد.
به این ترتیب دیگر نیازی نیست تا در حین ثبت یا ویرایش اطلاعات برنامه نگران این چهار خاصیت باشیم؛ زیرا به صورت خودکار مقدار دهی خواهند شد.


د) پیاده سازی قابلیت لغو تغییرات در برنامه

علاوه بر این‌ها در کلاس MyDbContextBase، متد RejectChanges نیز تعریف شده است تا بتوان در صورت نیاز، حالت موجودیت‌های تغییر کرده یا اضافه شده را به حالت پیش از عملیات، بازگرداند.