مطالب
نگاهی به هویت سنجی کاربران در ASP.NET MVC 5
در مقاله پیش رو، سعی شده‌است به شکلی تقریبا عملی، کلیاتی در مورد Authentication در MVC5 توضیح داده شود. هدف روشن شدن ابهامات اولیه در هویت سنجی MVC5 و حل شدن مشکلات اولیه برای ایجاد یک پروژه است.
در MVC 4 برای دسترسی به جداول مرتبط با اعتبار سنجی (مثلا لیست کاربران) مجبور به استفاده از متدهای از پیش تعریف شده‌ی رفرنس‌هایی که برای آن نوع اعتبار سنجی وجود داشت، بودیم. راه حلی نیز برای دسترسی بهتر وجود داشت و آن هم ساختن مدل‌های مشابه آن جدول‌ها و اضافه کردن چند خط کد به برنامه بود. با اینکار دسترسی ساده به Roles و Users برای تغییر و اضافه کردن محتوای آنها ممکن می‌شد. در لینک زیر توضیحاتی در مورد روش اینکار وجود دارد.
 در MVC5 داستان کمی فرق کرده است. برای درک موضوع پروژه ای بسازید و حالت پیش فرض آن را تغییر ندهید و آن را اجرا کنید و ثبت نام را انجام دهید، بلافاصله تصویر زیر در دیتابیس نمایان خواهد شد.

دقت کنید بعد از ایجاد پروژه در MVC5 دو پکیج بصورت اتوماتیک از طریق Nuget به پروژه شما اضافه میشود:
 Microsoft.AspNet.Identity.Core
Microsoft.AspNet.Identity.EntityFrameWork
عامل اصلی تغییرات جدید، همین دو پکیج فوق است.
 اولین پکیج شامل اینترفیس‌های IUser و IRole است که شامل فیلدهای مرتبط با این دو می‌باشد. همچنین اینترفیسی به نام IUserStore وجود دارد که چندین متد داشته و وظیفه اصلی هر نوع اضافه و حذف کردن یا تغییر در کاربران، بر دوش آن است.
 دومین پکیج هم وظیفه پیاده سازی آن‌چیزی را دارد که در پکیج اول معرفی شده است. کلاس‌های موجود در این پکیج ابزارهایی برای ارتباط EntityFramework با دیتابیس هستند.
اما از مقدمات فوق که بگذریم برای درک بهتر رفتار با دیتابیس یک مثال را پیاده سازی خواهیم کرد.

 فرض کنید میخواهیم چنین ارتباطی را بین سه جدول در دیتابیس برقرار کنیم، فقط به منظور یادآوری، توجه کنید که جدول ASPNetUsers جدولی است که به شکل اتوماتیک پیش از این تولید شد و ما قرار است به کمک یک جدول واسط (AuthorProduct) آن را به جدول Product مرتبط سازیم تا مشخص شود هر کتاب (به عنوان محصول) به کدام کاربر (به عنوان نویسنده) مرتبط است.
 بعد از اینکه مدل‌های مربوط به برنامه خود را ساختیم، اولا نیاز به ساخت کلاس کانتکست نداریم چون خود MVC5 کلاس کانتکست را دارد؛ ثانیا نیاز به ایجاد مدل برای جداول اعتبارسنجی نیست، چون کلاسی برای فیلدهای اضافی ما که علاقمندیم به جدول Users اضافه شود، از پیش تعیین گردیده است.

دو کلاسی که با فلش علامت گذاری شده اند، تنها فایل‌های موجود در پوشه مدل، بعد از ایجاد یک پروژه هستند. فایل IdentityModel را به عنوان فایل کانتکست خواهیم شناخت (چون یکی از کلاسهایش Context است). همانطور که پیش از این گفتیم با وجود این فایل نیازی به ایجاد یک کلاس مشتق شده از DbContext نیست. همانطور که در کد زیر میبینید این فایل دارای دو کلاس است:
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
    }

    public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>
    {
        public ApplicationDbContext()
            : base("DefaultConnection")
        {
        }
      
}
کلاس اول همان کلاسی است که اگر به آن پراپرتی اضافه کنیم، بطور اتوماتیک آن پراپرتی به جدول ASPNetUsers در دیتابیس اضافه می‌شود و دیگر نگران فیلدهای نداشته‌ی جدول کاربران ASP.NET نخواهیم بود. مثلا در کد زیر چند عنوان به این جدول اضافه کرده ایم.
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
        [Display(Name = "نام انگلیسی")]
        public string EnglishName { get; set; }

        [Display(Name = "نام سیستمی")]
        public string NameInSystem { get; set; }

        [Display(Name = "نام فارسی")]
        public string PersianName { get; set; }

        [Required]
        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        public string Email { get; set; }
     }
}
کلاس دوم نیز محل معرفی مدلها به منظور ایجاد در دیتابیس است. به ازای هر مدل یک جدول در دیتابیس خواهیم داشت. مثلا در شکل فوق سه پراپرتی به جدول کاربران اضافه میشود. دقت داشته باشید با اینکه هیچ مدلی برای جدول کاربران نساخته ایم اما کلاس ApplicatioUsers کلاسی است که به ما امکان دسترسی به مقادیر این جدول را می‌دهد(دسترسی به معنای اضافه و حذف وتغییر مقادیر این جدول است) (در MVC4 به کمک کلاس membership کارهای مشابهی انجام میدادیم)
 در ساختن مدل هایمان نیز اگر نیاز به ارتباط با جدول کاربران باشد، از همین کلاس فوق استفاده میکنیم. کلاس واسط(مدل واسط) بین AspNetUsers و Product در کد زیر زیر نشان داده شده است :
namespace MyShop.Models
{
    public class AuthorProduct
    {
        [Key]
        public int AuthorProductId { get; set; }
       /* public int UserId { get; set; }*/

        [Display(Name = "User")]
        public string ApplicationUserId { get; set; }

        public int ProductID { get; set; }

        public virtual Product Product { get; set; }
    
        public virtual ApplicationUser ApplicationUser { get; set; }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، به راحتی ارتباط را برقرار کردیم و برای برقراری این ارتباط از کلاس ApplicationUser استفاده کردیم. پراپرتی ApplicationUserId نیز فیلد ارتباطی ما با جدول کاربران است. جدول product هم نکته خاصی ندارد و به شکل زیر مدل خواهد شد.
namespace MyShop.Models
{
    [DisplayName("محصول")]
    [DisplayPluralName("محصولات")]
    public class Product
    {
        [Key]
        public int ProductID { get; set; }

        [Display(Name = "گروه محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductGroupID { get; set; }

        [Display(Name = "مدت زمان")]
        public string Duration { get; set; }

   
        [Display(Name = "نام تهیه کننده")]
        public string Producer { get; set; }

        [Display(Name = "عنوان محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public string ProductTitle { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "کلید واژه")]
        public string MetaKeyword { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "توضیح")]
        public string MetaDescription { get; set; }

        [Display(Name = "شرح محصول")]
        [UIHint("RichText")]
        [AllowHtml]
        public string ProductDescription { get; set; }

        [Display(Name = "قیمت محصول")]
        [DisplayFormat(ApplyFormatInEditMode = true, DataFormatString = "{0:#,0 ریال}")]
        [UIHint("Integer")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductPrice { get; set; }
        [Display(Name = "تاریخ ثبت محصول")]

        public DateTime? RegisterDate { get; set; }

    }
}
به این ترتیب هم ارتباطات را برقرار کرده‌ایم و هم از ساختن یک UserProfile اضافی خلاص شدیم.
برای پر کردن مقادیر اولیه نیز به راحتی از seed موجود در Configuration.cs مربوط به migration استفاده میکنیم. نمونه‌ی اینکار در کد زیر موجود است:
protected override void Seed(MyShop.Models.ApplicationDbContext context)
        {
            context.Users.AddOrUpdate(u => u.Id,
                      new ApplicationUser() {  Id = "1",EnglishName = "MortezaDalil", PersianName = "مرتضی دلیل", UserDescription = "توضیح در مورد مرتضی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "2", EnglishName = "MarhamatZeinali", PersianName = "محسن احمدی", UserDescription = "توضیح در مورد محسن", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "3", EnglishName = "MahdiMilani", PersianName = "مهدی محمدی", UserDescription = "توضیح در مورد مهدی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "4", EnglishName = "Babak", PersianName = "بابک", UserDescription = "کاربر معمولی بدون توضیح", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" }
                     
                        );


            context.AuthorProducts.AddOrUpdate(u => u.AuthorProductId,
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 1, ProductID = 1, ApplicationUserId = "2" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 2, ProductID = 2, ApplicationUserId = "1" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 3, ProductID = 3, ApplicationUserId = "3" }

          );
 می‌توانیم از کلاس‌های خود Identity برای انجام روش فوق استفاده کنیم؛ فرض کنید بخواهیم یک کاربر به نام admin و با نقش admin به سیستم اضافه کنیم.
            if (!context.Users.Where(u => u.UserName == "Admin").Any())
            {
                var roleStore = new RoleStore<IdentityRole>(context);
                var rolemanager = new RoleManager<IdentityRole>(roleStore);

                var userstore = new UserStore<ApplicationUser>(context);
                var usermanager = new UserManager<ApplicationUser>(userstore);
                
                var user = new ApplicationUser {UserName = "Admin"};
                
                usermanager.Create(user, "121212");
                rolemanager.Create(new IdentityRole {Name = "admin"});
                
                usermanager.AddToRole(user.Id, "admin");
            }
   در عبارت شرطی موجود کد فوق، ابتدا چک کردیم که چنین یوزری در دیتابیس نباشد، سپس از کلاس RoleStore که پیاده سازی شده‌ی اینترفیس IRoleStore است استفاده کردیم. سازنده این کلاس به کانتکست نیاز دارد؛ پس به آن context را به عنوان ورودی می‌دهیم. در خط بعد، کلاس rolemanager را داریم که بخشی از پکیج Core است و پیش از این درباره اش توضیح دادیم ( یکی از دو رفرنسی که خوبخود به پروژه اضافه میشوند) و از ویژگی‌های Identity است. به آن آبجکتی که از RoleStore ساختیم را پاس میدهیم و خود کلاس میداند چه چیز را کجا ذخیره کند.
برای ایجاد کاربر نیز همین روند را انجام می‌دهیم. سپس یک آبجکت به نام user را از روی کلاس ApplicationUser میسازیم. برای آن پسورد 121212 سِت میکنیم و نقش ادمین را به آن نسبت میدهیم. این روش قابل تسری به تمامی بخش‌های برنامه شماست. میتوانید عملیات کنترل و مدیریت اکانت را نیز به همین شکل انجام دهید. ساخت کاربر و لاگین کردن یا مدیریت پسورد نیز به همین شکل قابل انجام است.
 بعد از آپدیت دیتابیس تغییرات را مشاهده خواهیم کرد. 
نظرات مطالب
اجرای وظایف زمان بندی شده با Quartz.NET - قسمت دوم
البته نگفتید که منظورتون desktop یا وب هست، با این فرض که در مورد desktop می‌پرسید، یکی از روش‌ها اینه که یک متغیر عمومی تعریف کنید که ارجاعی به فرمی که قرار هست آپدیت باشه داشته باشه:
using System.Windows.Forms;

public static class GlobalData
{
    public static Form ScheduleForm { get; set; }
}
در سازنده‌ی فرم می‌تونید اون رو به فرم جاری مقداردهی کنید:
GlobalData.ScheduleForm = this;
با این فرض که قرار هست عنوان یک دکمه در فرم با نام myButton به My Text تغییر کنه، کلاس پیاده ساز اینترفیس IJob به صورت زیر خواهد بود.
namespace SchedulerDemo.Jobs
{
    using System.Linq;
    using System.Windows.Forms;
    using Quartz;

    public class HelloJob : IJob
    {
        private delegate void ButtonTextWriter(string buttonId, string text);
        
        MainForm form = GlobalData.ScheduleForm as MainForm;

        private void SetButtonText(string buttonId, string text)
        {
            (form.Controls.Find(buttonId, true).FirstOrDefault() as Button).Text = text;
        }

        public void Execute(IJobExecutionContext context)
        {
            form.BeginInvoke(new ButtonTextWriter(SetButtonText), new object[] { "myButton", "My Text" });
        }
    }
}

نظرات مطالب
EF Code First #12
با سلام
من از یک سری توابع جنریک استفاده میکنم که نیاز به دسترسی DbContext داره آیا تعریف این توابع در IUnitOfWork درسته؟ یک نمونه

public interface IUnitOfWork
    {
        IDbSet<TEntity> Set<TEntity>() where TEntity : class;
        int SaveChanges();
        void Update<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class;
    }


 public class MyContext : DbContext, IUnitOfWork
    {
        public void Update<TEntity>(TEntity entity) where TEntity : class
        {
            var fqen = GetEntityName<TEntity>();

            object originalItem;
            EntityKey key = (IObjectContextAdapter)this).ObjectContext.CreateEntityKey
                          (fqen, entity);
            if (((IObjectContextAdapter)this).ObjectContext.TryGetObjectByKey(key, out 
                                            originalItem))
            {
               ((IObjectContextAdapter)this).ObjectContext.ApplyCurrentValues
                  (key.EntitySetName, entity);
            }
               ((IObjectContextAdapter)this).ObjectContext.ApplyCurrentValues
                        (key.EntitySetName, entity);
        }

        private string GetEntityName<TEntity>() where TEntity : class
        {
            return string.Format("{0}.{1}", ((IObjectContextAdapter)this).ObjectContext.
            DefaultContainerName, _pluralizer.Pluralize(typeof(TEntity).Name));
        }

        #region IUnitOfWork Members
        public new IDbSet<TEntity> Set<TEntity>() where TEntity : class
        {
            return base.Set<TEntity>();
        }
        #endregion
    }

مطالب
MVVM و رویدادگردانی

در دو قسمت قبل به اینجا رسیدیم که بجای شروع به کدنویسی مستقیم در code behind یک View (یک پنجره، یک user control ...)، کلاس مجزای دیگری را به نام ViewModel به برنامه اضافه خواهیم کرد و این کلاس از وجود هیچ فرمی در برنامه مطلع نیست.
بنابراین جهت انتقال رخدادها به ViewModel، بجای روش متداول تعریف روال‌های رخدادگردان در Code behind:
<Button  Click="btnClick_Event">Last</Button>

آن‌ها را با Commands به ViewModel ارسال خواهیم کرد:
<Button Command="{Binding GoLast}">Last</Button>  


همچنین بجای اینکه مستقیما بخواهیم از طریق نام یک شیء به مثلا خاصیت متنی آن دسترسی پیدا کنیم:
<TextBox Name="txtName" />  

از طریق Binding، اطلاعات مثلا متنی آن‌را به ViewModel منتقل خواهیم کرد:
<TextBox Text="{Binding Name}" />  


و همینجا است که 99 درصد آموزش‌های MVVM موجود در وب به پایان می‌رسند؛ البته پس از مشاهده 10 تا 20 ویدیو و خواندن بیشتر از 30 تا مقاله! و اینجا است که خواهید گفت: فقط همین؟! با این‌ها میشه یک برنامه رو مدیریت کرد؟!
البته همین‌ها برای مدیریت قسمت عمده‌ای از اکثر برنامه‌ها کفایت می‌کنند؛ اما خیلی از ریزه‌ کاری‌ها وجود دارند که به این سادگی‌ها قابل حل نیستند و در طی چند مقاله به آن‌ها خواهیم پرداخت.

سؤال: در همین مثال فوق، اگر متن ورودی در TextBox تغییر کرد، چگونه می‌توان بلافاصله از تغییرات آن در ViewModel مطلع شد؟ قدیم‌ترها می‌شد نوشت:
<TextBox TextChanged="TextBox_TextChanged" />


اما الان که قرار نیست در code behind کد بنویسیم (تا حد امکان البته)، باید چکار کرد؟
پاسخ: امکان Binding به TextChanged وجود ندارد، پس آن‌را فراموش می‌کنیم. اما همان Binding معمولی را به این صورت هم می‌شود نوشت (همان مثال قسمت قبل):
<TextBox Text="{Binding 
MainPageModelData.Name,
Mode=TwoWay,
UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}" />


و نکته مهم آن UpdateSourceTrigger است. اگر روی حالت پیش فرض باشد، ViewModel پس از تغییر focus از این TextBox به کنترلی دیگر، از تغییرات آگاه خواهد شد. اگر آن‌را صریحا ذکر کرده و مساوی PropertyChanged قرار دهیم (این مورد در سیلورلایت 5 جدید است؛ هر چند از روز نخست WPF وجود داشته است)، با هر تغییری در محتوای TextBox، خاصیت MainPageModelData.Name به روز رسانی خواهد شد.
اگر هم بخواهیم این تغییرات آنی‌را در ViewModel تحت نظر قرار دهیم، می‌توان نوشت:

using System.ComponentModel;

namespace SL5Tests
{
public class MainPageViewModel
{
public MainPageModel MainPageModelData { set; get; }
public MainPageViewModel()
{
MainPageModelData = new MainPageModel();
MainPageModelData.Name = "Test1";
MainPageModelData.PropertyChanged += MainPageModelDataPropertyChanged;
}

void MainPageModelDataPropertyChanged(object sender, PropertyChangedEventArgs e)
{
switch (e.PropertyName)
{
case "Name":
//do something
break;
}
}
}
}

تعریف MainPageModel را در قسمت قبل مشاهده کرده‌اید و این کلاس اینترفیس INotifyPropertyChanged را پیاده سازی می‌کند. بنابراین می‌توان از رویدادگردان PropertyChanged آن در ViewModel هم استفاده کرد.
به این ترتیب همان کار رودیدادگردان TextChanged را اینطرف هم می‌توان شبیه سازی کرد و تفاوتی نمی‌کند. البته با این تفاوت که در ViewModel فقط به اطلاعات به روز موجود در MainPageModelData.Name دسترسی داریم، اما نمی‌دانیم و نمی‌خواهیم هم بدانیم که منبع آن دقیقا کدام شیء رابط کاربری برنامه است.

سؤال: ما قبلا مثلا می‌توانستیم بررسی کنیم که اگر کاربر حین تایپ در یک TextBox بر روی دکمه‌ی Enter کلیک کرد، آن‌گاه برای نمونه، جستجویی بر اساس اطلاعات وارد شده صورت گیرد. الان این فشرده شدن دکمه‌ی Enter را چگونه دریافت و چگونه به ViewModel ارسال کنیم؟
این مورد کمی پیشرفته‌تر از حالت‌های قبلی است. برای حل این مساله ابتدا باید UpdateSourceTrigger یاد شده را مساوی Explicit قرار داد. یعنی اینبار می‌خواهیم نحوه ی به روز رسانی خاصیت MainPageModelData.Name را از طریق Binding خودمان مدیریت کنیم. این مدیریت کردن هم با استفاده از امکاناتی به نام Attached properties قابل انجام است که به آن‌ها Behaviors هم می‌گویند. مثلا:

using System.Windows;
using System.Windows.Controls;
using System.Windows.Input;

namespace SL5Tests
{
public static class InputBindingsManager
{
public static readonly DependencyProperty UpdatePropertySourceWhenEnterPressedProperty
= DependencyProperty.RegisterAttached(
"UpdatePropertySourceWhenEnterPressed",
typeof(bool),
typeof(InputBindingsManager),
new PropertyMetadata(false, OnUpdatePropertySourceWhenEnterPressedPropertyChanged));

static InputBindingsManager()
{ }

public static void SetUpdatePropertySourceWhenEnterPressed(DependencyObject dp, bool value)
{
dp.SetValue(UpdatePropertySourceWhenEnterPressedProperty, value);
}

public static bool GetUpdatePropertySourceWhenEnterPressed(DependencyObject dp)
{
return (bool)dp.GetValue(UpdatePropertySourceWhenEnterPressedProperty);
}

private static void OnUpdatePropertySourceWhenEnterPressedPropertyChanged(DependencyObject dp,
DependencyPropertyChangedEventArgs e)
{
var txt = dp as TextBox;
if (txt == null)
return;

if ((bool)e.NewValue)
{
txt.KeyDown += HandlePreviewKeyDown;
}
else
{
txt.KeyDown -= HandlePreviewKeyDown;
}
}

static void HandlePreviewKeyDown(object sender, KeyEventArgs e)
{
if (e.Key != Key.Enter) return;

var txt = sender as TextBox;
if (txt == null)
return;

var binding = txt.GetBindingExpression(TextBox.TextProperty);
if (binding == null) return;
binding.UpdateSource();
}
}
}

تعریف Attached properties یک قالب استاندارد دارد که آن را در کد فوق ملاحظه می‌کنید. یک تعریف به صورت static و سپس تعریف متدهای Get و Set آن. با تغییر مقدار آن که اینجا از نوع bool تعریف شده، متد OnUpdatePropertySourceWhenEnterPressedPropertyChanged به صورت خودکار فراخوانی می‌شود. اینجا است که ما از طریق آرگومان dp به textBox جاری دسترسی کاملی پیدا می‌کنیم. مثلا در اینجا بررسی شده که آیا کلید فشرده شده enter است یا خیر. اگر بله، یک سری فرامین را انجام بده. به عبارتی ما توانستیم، قطعه کدی را به درون شیءایی موجود تزریق کنیم. Txt تعریف شده در اینجا، واقعا همان کنترل TextBox ایی است که به آن متصل شده‌ایم.

و برای استفاده از آن خواهیم داشت:

<UserControl x:Class="SL5Tests.MainPage"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
xmlns:VM="clr-namespace:SL5Tests"
mc:Ignorable="d" Language="fa"
d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<UserControl.Resources>
<VM:MainPageViewModel x:Name="vmMainPageViewModel" />
</UserControl.Resources>
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource vmMainPageViewModel}}"
x:Name="LayoutRoot"
Background="White">
<TextBox Text="{Binding
MainPageModelData.Name,
Mode=TwoWay,
UpdateSourceTrigger=Explicit}"
VerticalAlignment="Top"
VM:InputBindingsManager.UpdatePropertySourceWhenEnterPressed="True" />
</Grid>
</UserControl>

همانطور که مشاهده می‌کنید، UpdateSourceTrigger به Explicit تنظیم شده و سپس InputBindingsManager.UpdatePropertySourceWhenEnterPressed به این کنترل متصل گردیده است. یعنی تنها زمانیکه در متد HandlePreviewKeyDown ذکر شده، متد UpdateSource فراخوانی گردد، خاصیت MainPageModelData.Name به روز رسانی خواهد شد (کنترل آن‌را خودمان در دست گرفته‌ایم نه حالت‌های از پیش تعریف شده).

این روش، روش متداولی است برای تبدیل اکثر حالاتی که Binding و Commanding متداول در مورد آن‌ها وجود ندارد. مثلا نیاز است focus را به آخرین سطر یک ListView از داخل ViewModel انتقال داد. در حالت متداول چنین امری میسر نیست، اما با تعریف یک Attached properties می‌توان به امکانات شیء ListView مورد نظر دسترسی یافت (به آن متصل شد، یا نوعی تزریق)، آخرین عنصر آن‌را یافته و سپس focus را به آن منتقل کرد یا به هر اندیسی مشخص که بعدا در ViewModel به این Behavior از طریق Binding ارسال خواهد شد.

مطالب
کش کردن اطلاعات غیر پویا در ASP.Net - قسمت چهارم

قسمت‌های اول تا سوم این مقاله: + و + و +

در قسمت چهارم قصد داریم هدر مربوط به Content Expiration Date را توسط یک Http module به محتوای غیرپویای سایت مانند تصاویر ، فایل‌های CSS و غیره اعمال کنیم. این روش از روش قسمت دوم ساده‌تر است و جامع‌تر.
ابتدا یک پروژه‌ی Class library جدید را به نام StaticContentCacheModule ایجاد کرده و سپس ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web.dll به آن خواهیم افزود. سپس کدهای مرتبط با این ماژول به شرح زیر هستند:

//StaticCache .cs
using System;
using System.Web;

namespace StaticContentCacheModule
{
public class StaticCache : IHttpModule
{
public void Init(HttpApplication context)
{
context.PreSendRequestHeaders += context_PreSendRequestHeaders;
}

static void context_PreSendRequestHeaders(object sender, EventArgs e)
{
//capture the current Response
var currentResponse = ((HttpApplication)sender).Response;

if (CacheManager.ShouldCache(currentResponse.ContentType))
{
currentResponse.AddHeader("cache-control", "public");
currentResponse.AddHeader("Expires", DateTime.Now.Add(TimeSpan.FromDays(30)).ToString());
}
}

public void Dispose() { }
}
}

در اینجا ContentType تک تک عناصری که توسط وب سرور ارائه خواهند شد، بررسی می‌شود. اگر نیازی به کش شدن آن‌ها وجود داشت (توسط کلاس CacheManager این امر مشخص می‌گردد)، هدر مربوطه اضافه می‌گردد.

//CacheManager.cs
using System;

namespace StaticContentCacheModule
{
class CacheManager
{
public static bool ShouldCache(string contentType)
{
contentType = contentType.ToLower();
string[] parts =
contentType.Split(
new[] { ';' },
StringSplitOptions.RemoveEmptyEntries
);

if (parts.Length > 0)
contentType = parts[0];

bool cache = false;

switch (contentType)
{
case "text/css":
cache = true; break;
case "text/javascript":
case "text/jscript":
cache = true; break;
case "image/jpeg":
cache = true; break;
case "image/gif":
cache = true; break;
case "application/octet-stream":
cache = true; break;
default:
{
if (contentType.Contains("javascript"))
cache = true;
if (contentType.Contains("css"))
cache = true;
if (contentType.Contains("image"))
cache = true;
if (contentType.Contains("application"))
cache = true;
}
break;
}

return cache;
}
}
}

در این کلاس، contentType دریافتی بررسی می‌شود. اگر نوع محتوای قابل ارائه از نوع CSS ، JavaScript ، تصویر و یا Application بود، یک مقدار true بازگشت داده خواهد شد.
نهایتا برای استفاده از این Http module جدید در IIS6 به قبل در وب کانفیگ برنامه خواهیم داشت:

<httpModules>
<add name="StaticContentCacheModule" type="StaticContentCacheModule.StaticCache, StaticContentCacheModule"/>
</httpModules>

و یا در IIS7 این تغییرات به صورت زیر می‌تواند باشد:

<system.webServer>
<modules>
<add name="StaticContentCacheModule" type="StaticContentCacheModule.StaticCache, StaticContentCacheModule"/>
</modules>

اکنون اگر یک پروژه‌ی آزمایشی جدید ASP.Net را گشوده و فایل css ساده‌ای را به آن اضافه کنیم، بررسی هدر نهایی توسط افزونه‌ی YSlow به صورت زیر خواهد بود:



مطالب
MVVM و نمایش دیالوگ‌ها

بسیاری از برنامه‌های دسکتاپ نیاز به نمایش پنجره‌های دیالوگ استاندارد ویندوز مانند OpenFileDialog و SaveFileDialog را دارند و سؤال اینجا است که چگونه اینگونه موارد را باید از طریق پیاده سازی صحیح الگوی MVVM مدیریت کرد؛ از آنجائیکه خیلی راحت در فایل ViewModel می‌توان نوشت new OpenFileDialog و الی آخر. این مورد هم یکی از دلایل اصلی استفاده از الگوی MVVM را زیر سؤال می‌برد : این ViewModel دیگر قابل تست نخواهد بود. همیشه شرایط آزمون‌های واحد را به این صورت در نظر بگیرید:
سروری وجود دارد در جایی که به آن دسترسی نداریم. روی این سرور با اتوماسیونی که راه انداخته‌ایم، آخر هر روز آزمون‌های واحد موجود به صورت خودکار انجام شده و یک گزارش تهیه می‌شود (مثلا یک نوع continuous integration سرور). بنابراین کسی دسترسی به سرور نخواهد داشت تا این OpenFileDialog ظاهر شده را مدیریت کرده، فایلی را انتخاب و به برنامه آزمون واحد معرفی کند. به صورت خلاصه ظاهر شدن هر نوع دیالوگی حین انجام آزمون‌های واحد «مسخره» است!
یکی از روش‌های حل این نوع مسایل، استفاده از dependency injection یا تزریق وابستگی‌ها است و در ادامه خواهیم دید که چگونه WPF‌ بدون نیاز به هیچ نوع فریم ورک تزریق وابستگی خارجی، از این مفهوم پشتیبانی می‌کند.

مروری مقدماتی بر تزریق وابستگی‌ها
امکان نوشتن آزمون واحد برای new OpenFileDialog وجود ندارد؟ اشکالی نداره، یک Interface بر اساس نیاز نهایی برنامه درست کنید (نیاز نهایی برنامه از این ماجرا فقط یک رشته LoadPath است و بس) سپس در ViewModel با این اینترفیس کار کنید؛ چون به این ترتیب امکان «تقلید» آن فراهم می‌شود.

یک مثال عملی:
ViewModel نیاز دارد تا مسیر فایلی را از کاربر بپرسد. این مساله را با کمک dependency injection در ادامه حل خواهیم کرد.
ابتدا سورس کامل این مثال:

ViewModel برنامه (تعریف شده در پوشه ViewModels برنامه):

namespace WpfFileDialogMvvm.ViewModels
{
public interface IFilePathContract
{
string GetFilePath();
}

public class MainWindowViewModel
{
IFilePathContract _filePathContract;
public MainWindowViewModel(IFilePathContract filePathContract)
{
_filePathContract = filePathContract;
}

//...

private void load()
{
string loadFilePath = _filePathContract.GetFilePath();
if (!string.IsNullOrWhiteSpace(loadFilePath))
{
// Do something
}
}
}
}

دو نمونه از پیاده سازی اینترفیس IFilePathContract تعریف شده (در پوشه Dialogs برنامه):

using Microsoft.Win32;
using WpfFileDialogMvvm.ViewModels;

namespace WpfFileDialogMvvm.Dialogs
{
public class OpenFileDialogProvider : IFilePathContract
{
public string GetFilePath()
{
var ofd = new OpenFileDialog
{
Filter = "XML files (*.xml)|*.xml"
};
string filePath = null;
bool? dialogResult = ofd.ShowDialog();
if (dialogResult.HasValue && dialogResult.Value)
{
filePath = ofd.FileName;
}
return filePath;
}
}

public class FakeOpenFileDialogProvider : IFilePathContract
{
public string GetFilePath()
{
return @"c:\path\data.xml";
}
}
}

و View برنامه:

<Window x:Class="WpfFileDialogMvvm.MainWindow"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:vm="clr-namespace:WpfFileDialogMvvm.ViewModels"
xmlns:dialogs="clr-namespace:WpfFileDialogMvvm.Dialogs"
Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
<Window.Resources>
<ObjectDataProvider x:Key="mainWindowViewModel"
ObjectType="{x:Type vm:MainWindowViewModel}">
<ObjectDataProvider.ConstructorParameters>
<dialogs:OpenFileDialogProvider/>
</ObjectDataProvider.ConstructorParameters>
</ObjectDataProvider>
</Window.Resources>
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource mainWindowViewModel}}">

</Grid>
</Window>

توضیحات:
ما در ViewModel نیاز داریم تا مسیر نهایی فایل را دریافت کنیم و این عملیات نیاز به فراخوانی متد ShowDialog ایی را دارد که امکان نوشتن آزمون واحد خودکار را از ViewModel ما سلب خواهد کرد. بنابراین بر اساس نیاز برنامه یک اینترفیس عمومی به نام IFilePathContract را طراحی می‌کنیم. در حالت کلی کلاسی که این اینترفیس را پیاده سازی می‌کند، قرار است مسیری را برگرداند. اما به کمک استفاده از اینترفیس، به صورت ضمنی اعلام می‌کنیم که «برای ما مهم نیست که چگونه». می‌خواهد OpenFileDialogProvider ذکر شده باشد، یا نمونه تقلیدی مانند FakeOpenFileDialogProvider. از نمونه واقعی OpenFileDialogProvider در برنامه اصلی استفاده خواهیم کرد، از نمونه تقلیدی FakeOpenFileDialogProvider در آزمون واحد و نکته مهم هم اینجا است که ViewModel ما چون بر اساس اینترفیس IFilePathContract پیاده سازی شده، با هر دو DialogProvider یاد شده می‌تواند کار کند.
مرحله آخر نوبت به وهله سازی نمونه واقعی، در View برنامه است. یا می‌توان در Code behind مرتبط با View نوشت:

namespace WpfFileDialogMvvm
{
public partial class MainWindow
{
public MainWindow()
{
InitializeComponent();
this.DataContext = new MainWindowViewModel(new OpenFileDialogProvider());
}
}
}

و یا از روش ObjectDataProvider توکار WPF هم می‌شود استفاده کرد؛ که مثال آن‌را در کدهای XAML مرتبط با View ذکر شده می‌توانید مشاهده کنید. ابتدا دو فضای نام vm و dialog تعریف شده (با توجه به اینکه مثلا در این مثال، دو پوشه ViewModels و Dialogs وجود دارند). سپس کار تزریق وابستگی‌ها به سازنده کلاس MainWindowViewModel،‌ از طریق ObjectDataProvider.ConstructorParameters انجام می‌شود:

<ObjectDataProvider x:Key="mainWindowViewModel" 
ObjectType="{x:Type vm:MainWindowViewModel}">
<ObjectDataProvider.ConstructorParameters>
<dialogs:OpenFileDialogProvider/>
</ObjectDataProvider.ConstructorParameters>
</ObjectDataProvider>

مطالب
مسیریابی تو در تو در Angularjs با استفاده از UI-Router

UI-Router   ابزاری برای مسیریابی در AngularJS است که این امکان را برایتان فراهم می‌کند تا بخش‌های برنامه رابط کاربریتان را به شکل یک ماشین حالت ساماندهی کنید. برخلاف سرویس route$ که بر اساس مسیریابی URL‌ها ساماندهی شده و کار می‌کند، UI-Router بر اساس حالت‌ها کار می‌کند، که این حالت‌ها می‌توانند در صورت لزوم مسیریابی هم داشته باشند.


UI-Router یکی از افزونه‌های مجموعه Angular-ui، و پاراگراف بالا معرفی آن در صفحه خانگیش است (تقریبا!). این افزونه جزئیات مفصلی دارد و در این مطلب تنها به معرفی آن خواهم پرداخت (بر اساس مطالب صفحه خانگیش). پیش از ادامه پیشنهاد می‌کنم اگر مطالب زیر را نخوانده‌اید ابتدا آن‌ها را مرور کنید:
برای استفاده از UI-Router باید:
  1. فایل جاوا اسکریپت آن را دانلود کنید (released یا minified).
  2. در صفحه اصلی برنامه‌تان پس از include کردن فایل اصلی AngularJS فایل angular-ui-router.js (یا angular-ui-router.min.js) را include کنید.
  3. 'ui.router' را به لیست وابستگی‌های ماژول اصلی اضافه کنید.
نتیجه چیزی شبیه این خواهد بود:
<!doctype html>
<html ng-app="myApp">
<head>
    <script src="//ajax.googleapis.com/ajax/libs/angularjs/1.1.5/angular.min.js"></script>
    <script src="js/angular-ui-router.min.js"></script>
    <script>
        var myApp = angular.module('myApp', ['ui.router']);
        // For Component users, it should look like this:
        // var myApp = angular.module('myApp', [require('angular-ui-router')]);
    </script>
    ...
</head>
<body>
    ...
</body>
</html>

حالت‌ها و viewهای تو در تو

قابلیت اصلی UI-Router امکان تعریف حالت‌ها و vieweهای تو در تو است. در مطلب مسیریابی در AngularJs #بخش اول دایرکتیو ng-view معرفی شده است. هنگام استفاده از سرویس route$ با این دایرکتیو می‌توان محل مورد نظر برای بارگذاری محتویات مربوط به مسیرها را مشخص کرد. دایرکتیو ui-view در UI-Router همین نقش را دارد. فرض کنید این کد فایل index.html باشد:
<!-- index.html -->
<body>
    <div ui-view></div>
    <!-- We'll also add some navigation: -->
    <a ui-sref="state1">State 1</a>
    <a ui-sref="state2">State 2</a>
</body>
همانطور که ملاحظه می‌کنید در تگ‌های a از دایرکتیو ui-sref استفاده شده است. این دایرکتیو علاوه بر مدیریت تغییر حالت، خصوصیت href تگ a را در صورتی که حالت مشخص شده URL داشته باشد تولید می‌کند. البته برای استفاده از UI-Router ملزم به استفاده از دایرکتیو ui-sref نیستید و می‌توانید href را مشخص کنید. ولی با استفاده از ui-sref لازم نیست مسیر یک حالت را به یاد داشته باشید، و یا در صورت تغییر آن، همه hrefها را به روز کنید.
در ادامه برای هر کدام از حالت‌ها یک template اضافه می‌کنیم:
فایل state1.html:
<!-- partials/state1.html -->
<h1>State 1</h1>
<hr/>
<a ui-sref="state1.list">Show List</a>
<div ui-view></div>
فایل state2.html:
 <!-- partials/state2.html -->
<h1>State 2</h1> 
<hr /> 
<a ui-sref="state2.list">Show List</a> 
<div ui-view></div>

دو نکته قابل توجه در این templateها وجود دارد. اول اینکه همانطور که می‌بینید templateها خود شامل تگی با دایرکتیو ui-view هستند. و دوم مقدار دایرکتیو ui-sref است که به صورت state1.list و state2.list آمده است. این جدا سازی با نقطه نشان دهنده سلسله مراتب حالت‌هاست. یعنی حالت‌های state1 و state2 هرکدام حالت فرزندی به نام list دارند. در ادامه وقتی حالت‌ها و مسیریابی را در ()app.config تعریف کنیم این مسائل از هاله‌ای از ابهام که در آن هستند خارج می‌شوند! فعلا بیاید با راهنمای UI-Router پیش برویم و فایل‌های template حالت‌های فرزند را تعریف کنیم. templateهایی که قرار است در ui-view پدرانشان بارگذاری شوند:
<!-- partials/state1.list.html -->
<h3>List of State 1 Items</h3>
<ul>
  <li ng-repeat="item in items">{{ item }}</li>
</ul>

<!-- partials/state2.list.html -->
<h3>List of State 2 Things</h3>
<ul>
  <li ng-repeat="thing in things">{{ thing }}</li>
</ul>
خوب! حالا برویم سراغ شعبده بازی! برای اینکه از UI-Router استفاده کنید لازم است stateProvider$ و urlRouterProvider$ را به عنوان وابستگی به ()app.config تزریق کنید:
myApp.config(['$stateProvider', '$urlRouterProvider',
function($stateProvider, $urlRouterProvider) {
  //
  // For any unmatched url, redirect to /state1
  $urlRouterProvider.otherwise("/state1");
  //
  // Now set up the states
  $stateProvider
    .state('state1', {
      url: "/state1",
      templateUrl: "partials/state1.html"
    })
    .state('state1.list', {
      url: "/list",
      templateUrl: "partials/state1.list.html",
      controller: function($scope) {
        $scope.items = ["A", "List", "Of", "Items"];
      }
    })
    .state('state2', {
      url: "/state2",
      templateUrl: "partials/state2.html"
    })
    .state('state2.list', {
      url: "/list",
        templateUrl: "partials/state2.list.html",
        controller: function($scope) {
          $scope.things = ["A", "Set", "Of", "Things"];
        }
      })
    }]);
در ابتدا با متد ()urlRouterProvider.otherwise$ مسیر پیشفرض مشخص شده است. متد otherwise را باید از مقالات مسیریابی در AngularJS به یاد داشته باشید. سپس حالت‌های برنامه با استفاده از متد state تعریف شده است. این متد دو پارامتر ورودی دارد؛ اولی نام حالت و دومی یک شی شامل خصوصیات حالت. همانطور که می‌بینید این شی خصوصیاتی شبیه به همان‌ها که در متد ()routeProvider.when$ وجود داشت دارد. می‌شود گفت این خصوصیات همان‌ها هستند و همان عملکرد را دارند.
خصوصیت url مشخص کننده مسیر حالت است. این خصوصیت همان مقداریست که به عنوان پارامتر اول به ()routeProvider.when$ پاس می‌شد. در این پارامتر می‌شود متغیرهای url را هم به همان ترتیب تعریف کرد. مثلا اگر حالت state1 در آدرسش یک پارامتر id داشته باشد می‌شود آن را به این ترتیب تعریف کرد:
.state('state1', {
      url: "/state1/:id",
      templateUrl: "partials/state1.html"
    })
برای خواندن مقدار این متغیر باید از stateParams$ استفاده کرد:
$stateParams.id
به خصوصیت url دو حالت state1.list و state2.list دقت کنید. هردو برابر 'list/' است. یعنی هردو یک مسیر دارند؟ نه! بلکه مسیر state1.list برابر '/state1/list' و مسیر state2.list برابر '/state2/list' است. در واقع حالت state1.list یعنی list فرزند state1 و به همین ترتیب state2.list یعنی list فرزند state2. و می‌توان گفت UI-Router آدرس url حالت فرزند را، آدرسی نسبی، نسبت به url حالت پدر می‌داند. این رابطه سلسله مراتبی و پدر و فرزندی را می‌توان با استفاده از خصوصیت parent به صورت صریح‌تری مشخص کرد:
.state('list', {
    parent: "state1",
    url: "/list",
    templateUrl: "partials/state1.list.html",
    controller: function($scope) {
        $scope.items = ["A", "List", "Of", "Items"];
    }
})
.state('list', {
    parent: "state2",
    url: "/list",
    templateUrl: "partials/state2.list.html",
    controller: function($scope) {
        $scope.items = ["A", "List", "Of", "Items"];
    }
})
تا اینجای کار، اگر آدرس "state1/" وارد شود، فایل "partials/state1.html" در "ui-view" فایل "index.html" بارگذاری خواهد شد. اگر آدرس "state1/list/" وارد شود، ابتدا فایل "partials/state1.html" در "ui-view" فایل "index.html" بارگذاری شده، سپس فایل "partials/state1.list.html" در "ui-view"  آمده در فایل فایل "partials/state1.html" بارگذاری می‌شود. این همان امکان حالت‌ها و viewهای تو در تو است که UI-Router فراهم می‌کند. 
اینجا می‌توانید خروجی کدهای بالا را مشاهده کنید.
اگر مستقیما url یک حالت فرزند وارد شود، یا به عبارت دیگر، اگر بخواهیم مستقیما برنامه به حالتی که فرزند حالت دیگر است برود، UI-Router برنامه را ابتدا به حالت پدر، و پس از آن به حالت فرزند خواهد برد. حالت فرزند دو چیز را از حالت پدر به ارث می‌برد:
  1. وابستگی‌های فراهم شده در حالت پدر به وسیله "resolve"
  2. داده‌های سفارشی مشخص شده در خصوصیت data حالت پدر
استفاده از resolve در UI-Router مشابه استفاده از آن در route$  است. ولی افزودن داده‌های سفارشی کمی متفاوت است. برای افزودن داده‌های سفارشی باید از خصوصیت data یک حالت استفاده کرد:
.state('state1', {
    url: "/state1",
    templateUrl: "partials/state1.html",
    data:{
        foodata: 'addorder'
    }
})
برای دسترسی به این داده‌ها هم می‌توان از state.current.data$ استفاده کرد:
$state.current.data.foodata


Viewهای نامگذاری شده و چندگانه

یکی دیگر از قابلیت‌های کاربردی UI-Router امکان داشتن چند ui-view در هر template است (استفاده همزمان از این قابلیت و حالت‌های تو در تو، امکان مدیریت واسط کاربری را به خوبی فراهم می‌کند).  برای توضیح این قابلیت، با راهنمای UI-Router همراه شویم:
1. دستورالعمل برپایی UI-Router که در بالا آمده را اجرا کنید.
2. یک یا چند ui-view به برنامه‌تان اضافه کنید و آن‌ها را نامگذاری کنید:
<!-- index.html -->
<body>
    <div ui-view="viewA"></div>
    <div ui-view="viewB"></div>
    <!-- Also a way to navigate -->
    <a ui-sref="route1">Route 1</a>
    <a ui-sref="route2">Route 2</a>
</body>
3. حالت‌های برنامه‌تان را در روال config ماژول تعریف کنید:
myApp.config(function ($stateProvider) {
    $stateProvider
      .state('index', {
          url: "",
          views: {
              "viewA": { template: "index.viewA" },
              "viewB": { template: "index.viewB" }
          }
      })
      .state('route1', {
          url: "/route1",
          views: {
              "viewA": { template: "route1.viewA" },
              "viewB": { template: "route1.viewB" }
          }
      })
      .state('route2', {
          url: "/route2",
          views: {
              "viewA": { template: "route2.viewA" },
              "viewB": { template: "route2.viewB" }
          }
      })
});
4. خروجی کدهای بالا را اینجا مشاهده کنید.


چند نکته

UI-Router جزئیات فراوانی دارد و آنچه آمد تنها پرده برداری از آن بود. دلم می‌خواست می‌توانستم بیش از این آن را معرفی کنم، اما متاسفانه این روزها وقت آزاد کافی ندارم. در انتها می‌خواهم به چند نکته اشاره کنم:
روش controller as
برای استفاده از روش controller as در UI-Router باید به این ترتیب عمل کنید:
.state('list', {
    parent: "state1",
    url: "/list",
    templateUrl: "partials/state1.list.html",
    controller: "state1ListController as listCtrl1"
    }
})
.state('list', {
    parent: "state2",
    url: "/list",
    templateUrl: "partials/state2.list.html",
    controller: "state2ListController as listCtrl2"
    }
})

حالت‌های انتزاعی

حالت انتزاعی حالتی است که url ندارد و در نتیجه برنامه نمی‌تواند در آن حالت قرار گیرد. حالت‌های انتزاعی بسیار به درد خور هستند! مثلا فرض کنید چند حالت دارید که اشتراکاتی با هم دارند (همه باید در template مشابهی بارگذاری شود، یا وابستگی‌های یکسانی دارند، یا حتی سطح دسترسی یکسان). با تعریف یک حالت انتزاعی و جمع کردن همه وابستگی‌ها در آن، و تعریف حالت‌های مورد نظرتان به عنوان فرزندان حالت انتزاعی، می‌توانید اشتراکات حالت‌های برنامه را ساده‌تر مدیریت کنید.

حساسیت به حروف بزرگ و کوچک

در سرویس route$ با مقداردهی خصوصیت caseInsensitiveMatch می‌توانستیم مشخص کنیم که بزرگ و کوچک بودن حروف در تطبیق آدرس صفحه با پارامتر route در نظر گرفته بشود یا نه. خودمانیش اینکه url به حروف بزرگ و کوچک حساس باشد یا نه. متاسفانه در UI-Router از این امکان خبری نیست (البته فعلا) و آدرس‌های تعریف شده به حروف بزگ و کوچک حساس هستند.
 اینجا روشی برای حل این مشکل پیشنهاد شده، به این ترتیب که همه url‌های وارد شده به حروف کوچک تبدیل شود (راستش من این راه حل را نمی‌پسندم!).
چند روز قبل هم تغییراتی در کد UI-Router داده شده که امکان حساس نبودن به حروف کوچک و بزرگ فراهم شود. این تغییر هنوز در نسخه نهایی فایل UI-Router نیامده است. هرچند اگر بیاید هم آنچه تا امروز (23 اسفند 92) انجام شده مشکل را حل نمی‌کند.
اگر شما هم مثل من می‌خواهید کلا آدرس‌ها به حروف بزرگ و کوچک حساس نباشند، و فرصت حل کردن اساسی مشکل را هم ندارید به این ترتیب عمل کنید:
  • در فایل "angular-ui-router.js" عبارت "new RegExp(compiled)" را پیدا کرده و آن را به  "RegExp(compiled, 'i')" تبدیل کنید. و یا در "angular-ui-router.min.js" (هرکدام از فایل‌ها که استفاده می‌کنید) عبارت new RegExp(o) را پیدا کرده و آن را به new RegExp(o, "i")  تبدیل کنید. همین؛ صدایش را هم در نیاورید!


مطالب
نوشتن آزمون‌های واحد به کمک کتابخانه‌ی Moq - قسمت سوم - تنظیم مقادیر خواص اشیاء
در قسمت قبل، چون متد Validate سرویس تصدیق هویت استفاده شده، همواره مقدار false را بر می‌گرداند:
_identityVerifier.Initialize();
var isValidIdentity = _identityVerifier.Validate(
     application.Applicant.Name, application.Applicant.Age, application.Applicant.Address);
شیء Mock آن‌را طوری تنظیم کردیم که بر اساس یک applicant مشخص، خروجی true را بازگشت دهد. اما در این بین، کدهای بررسی سرویس creditScorer را کامنت کردیم:
_creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address);
if (_creditScorer.Score < MinimumCreditScore)
{
    return application.IsAccepted;
}
تا آزمایش واحد ما با موفقیت به پایان برسد. در این قسمت، کار تنظیم مقادیر خواص آن‌را در آزمون واحد، به کمک Mocked objects انجام می‌دهیم تا این قسمت از کد نیز پوشش داده شود. برای این منظور به کلاس LoanApplicationProcessor مراجعه کرده و در متد Process آن، ابتدا مجددا از همان overload ساده‌ی فوق متد Validate بجای نمونه‌ی ref دار استفاده کرده و سپس کدهای creditScorer را نیز از حالت کامنت خارج می‌کنیم.


تنظیم مقدار خاصیت Score شیء Mock شده

اینترفیس ICreditScorer به صورت زیر تعریف شده‌است و دارای خاصیت Score می‌باشد که مقدار عددی آن با مقدار حداقل اعتبار تنظیم شده‌ی در کلاس LoanApplicationProcessor مقایسه خواهد شد (MinimumCreditScore = 100_000):
namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface ICreditScorer
    {
        int Score { get; }

        void CalculateScore(string applicantName, string applicantAddress);
    }
}
برای تنظیم مقدار خاصیت Score، در متد Accept آزمون‌های واحد تهیه شده، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();
mockCreditScorer.Setup(x => x.Score).Returns(110_000);
که بسیار شبیه به نحوه‌ی تنظیم مقادیر بازگشتی متدها است. در متد Setup می‌توان به صورت strongly typed به تمام خواص اینترفیس ICreditScorer دسترسی یافت و سپس توسط متد Returns، مقدار بازگشتی آن‌ها را تنظیم نمود.
اکنون اگر متد آزمایش واحد Accept را بررسی کنیم، چون شخص درخواست دهنده، دارای اعتبار بیشتری از حداقل اعتبار مورد نیاز است، این آزمایش با موفقیت به پایان خواهد رسید. اگر این تنظیم صورت نمی‌گرفت، شیء mockCreditScorer، مقدار پیش‌فرض int یا همان صفر را به عنوان مقدار Score بازگشت می‌داد.


تنظیم مقادیر خواص تو در تو و سلسله مراتبی اشیاء Mock شده

برای کار با خواص تو در تو، ابتدا دو مدل زیر را ایجاد می‌کنیم:
namespace Loans.Models
{
    public class ScoreResult
    {
        public ScoreValue ScoreValue { get; }
    }

    public class ScoreValue
    {
        public int Score { get; }
    }
}
اکنون بجای مقدار ساده‌ی int Score { get; }، از نمونه‌ی ScoreResult فوق، در اینترفیس ICreditScorer استفاده خواهیم کرد:
using Loans.Models;

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface ICreditScorer
    {
        int Score { get; }

        void CalculateScore(string applicantName, string applicantAddress);
        
        ScoreResult ScoreResult { get; }
    }
}
در ادامه برای استفاده‌ی از ScoreResult، به کلاس LoanApplicationProcessor مراجعه کرده و در انتهای متد Process آن، این تغییر را ایجاد می‌کنیم:
//if (_creditScorer.Score < MinimumCreditScore)
if (_creditScorer.ScoreResult.ScoreValue.Score < MinimumCreditScore)
اینبار اگر متد آزمون واحد Accept را اجرا کنیم، با یک null reference exception به پایان می‌رسد؛ چون اولین سطح این شیء تو در تو، یعنی ScoreResult، مساوی نال است.
برای رفع این مشکل در متد آزمون واحد Accept، باید به صورت زیر عمل کرد:
var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();
mockCreditScorer.Setup(x => x.Score).Returns(110_000);

var mockScoreValue = new Mock<ScoreValue>();
mockScoreValue.Setup(x => x.Score).Returns(110_000);

var mockScoreResult = new Mock<ScoreResult>();
mockScoreResult.Setup(x => x.ScoreValue).Returns(mockScoreValue.Object);

mockCreditScorer.Setup(x => x.ScoreResult).Returns(mockScoreResult.Object);
ابتدا از پایین‌ترین سطح یعنی ScoreValue شروع و مقدار خاصیت Score آن‌را تنظیم می‌کنیم.
سپس یک سطح بالاتر را یعنی ScoreResult را تنظیم خواهیم کرد. در اینجا نیاز است خاصیت ScoreValue آن به mock object قبلی تنظیم شود. به همین جهت Returns آن به خاصیت Object شیء mockScoreValue، تنظیم شده‌است.
در آخر برای تنظیم خاصیت ScoreResult شیء mockCreditScorer اصلی، از شیء mockScoreResult استفاده خواهیم کرد.

در این حالت اگر متد آزمون واحد Accept را اجرا کنیم، اینبار به خطای زیر برخواهیم خورد:
Test method Loans.Tests.LoanApplicationProcessorShould.Accept threw exception:
System.NotSupportedException: Unsupported expression: x => x.Score
Non-overridable members (here: ScoreValue.get_Score) may not be used in setup / verification expressions.
عنوان می‌کند که خاصیت Score شیء ScoreValue، قابل بازنویسی نیست (Non-overridable). منظورش این است که برای mocking آن خاصیت، باید آن‌را virtual تعریف کنیم تا کتابخانه‌ی Moq بتواند آن‌را بازنویسی کند. به همین جهت، هر دو خاصیتی را که در اینجا قصد بازنویسی آن‌ها را داریم، به صورت virtual تعریف می‌کنیم:
namespace Loans.Models
{
    public class ScoreResult
    {
        public virtual ScoreValue ScoreValue { get; }
    }

    public class ScoreValue
    {
        public virtual int Score { get; }
    }
}
اکنون اگر متد آزمایش واحد Accept را بررسی کنیم با موفقیت به پایان خواهد رسید.


ساده سازی روش تنظیم مقادیر خواص تو در تو و سلسله مراتبی اشیاء Mock شده

روش دیگری نیز برای تنظیم مقادیر خواص تو در تو در کتابخانه‌ی Moq وجود دارد:
mockCreditScorer.Setup(x => x.ScoreResult.ScoreValue.Score).Returns(110_000);
کتابخانه‌ی Moq قادر است به نحوی که مشاهده می‌کنید، سلسله مراتب اشیاء را به صورت strongly typed ایجاد کرده و در نهایت خاصیت Score آن‌را به 110_000 تنظیم کند.
بدیهی است در این حالت نیز باید شرط virtual بودن این خواص، برقرار باشد؛ در غیراینصورت همان استثنای NotSupportedException را دریافت خواهیم کرد.

یک نکته: اگر در زمان تشکیل یک Mock object، مقدار خاصیت DefaultValue آن‌را به صورت زیر تنظیم کنیم:
var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer> { DefaultValue = DefaultValue.Mock };
تمام خواص تو در توی موجود در ICreditScorer، به صورت خودکار با نمونه‌های پیش‌فرض آن‌ها مقدار دهی و آماده‌ی استفاده خواهند شد. اگر بجای مقدار DefaultValue.Mock از DefaultValue.Empty استفاده شود، این مقادیر پیش‌فرض، نال خواهد بود (که همان حالت پیش‌فرض new Mock است).


بررسی تغییرات مقادیر خواص اشیاء Mock شده

کتابخانه‌ی Moq، امکان ردیابی تغییرات مقادیر خواص اشیاء Mock شده را نیز داراست. برای نمایش آن، فرض کنید خاصیت جدید Count را به اینترفیس ICreditScorer اضافه کرده‌ایم:
using Loans.Models;

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface ICreditScorer
    {
        int Score { get; }

        void CalculateScore(string applicantName, string applicantAddress);
        
        ScoreResult ScoreResult { get; }
        
        int Count { get; set; }
    }
}
سپس در کلاس LoanApplicationProcessor و متد Process آن، هربار که CalculateScore فراخوانی می‌شود، یکبار مقدار Count را افزایش می‌دهیم:
_creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address);
_creditScorer.Count++;
اکنون در متد آزمون واحد Accept، بررسی می‌کنیم که آیا پس از یکبار فراخوانی متد CalculateScore، مقدار Count برای مثال 1 شده‌است یا خیر؟
Assert.AreEqual(1, mockCreditScorer.Object.Count);
تا اینجا اگر آزمون واحد را اجرا کنیم، با شکست مواجه خواهد شد. چون کتابخانه‌ی Moq تغییرات مقادیر خواص شیء mockCreditScorer.Object را ردیابی نمی‌کند و مقدار mockCreditScorer.Object.Count، همان مقدار پیش‌فرض نوع int، یعنی صفر می‌باشد.
برای فعال سازی ردیابی تغییرات مقادیر خاصیت Count، تنها کافی است آن‌را توسط متد SetupProperty، معرفی کنیم:
mockCreditScorer.SetupProperty(x => x.Count);
پس از این تغییر، بررسی متد آزمون واحد Accept با موفقیت به پایان می‌رسد.

در اینجا می‌توان یک مقدار اولیه را هم درنظر گرفت:
mockCreditScorer.SetupProperty(x => x.Count, 10);
بدیهی است در این صورت Assert.AreEqual ما با شکست مواجه می‌شود؛ چون اینبار مقدار Count نهایی، بر اساس این مقدار اولیه، 11 خواهد بود.


فعالسازی بررسی تغییرات تمام مقادیر خواص اشیاء Mock شده

اگر تعداد خواصی که قرار است مورد ردیابی قرارگیرند زیاد است، بجای فراخوانی متد SetupProperty بر روی تک تک آن‌ها، می‌توان تمام آن‌ها را به صورت زیر تحت کنترل قرار داد:
mockCreditScorer.SetupAllProperties();

نکته‌ی مهم: محل قرارگیری SetupAllProperties مهم است. برای مثال اگر این سطر را پس از سطر تنظیم مقدار پیش‌فرض x.ScoreResult.ScoreValue.Score قرار دهید، آزمایش با شکست مواجه می‌شود؛ چون تنظیمات بازگشت مقادیر پیش‌فرض خواص را به طور کامل بازنویسی می‌کند. بنابراین این سطر باید پیش از سطر تنظیم مقادیر پیش‌فرض خواص Mock شده، فراخوانی شود تا بر روی این مقادیر تنظیمی، تاثیری نداشته باشد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MoqSeries-03.zip
مطالب
وی‍‍ژگی های پیشرفته ی AutoMapper - قسمت اول
در پست قبلی مقدمه‌ای داشتیم بر AutoMapper؛ مثالی که در اون پست عنوان شد ساده‌ترین و پرکاربردترین روش استفاده از AutoMapper هست بنام Flattening که در واقع از یک شیء کل به یک شیء کوچکتر می‌رسیم.
همانطور که در قسمت اول گفتم AutoMapper کارش رو بر اساس قراردادها انجام میده یا همون Convention Base. یکی از قردادهای AutoMapper، نگاشت براساس نام اعضای اون شی هست؛ مثلا در مثال قبلی FirstName در مبداء، به خاصیتی با همین نام نگاشت شد و ...

Projection
روش استفاده بعدی که به اون Projection (معنی فارسی خوب برا Projection چیه ؟) میگن برای مواقعی هست که اعضای یک شیء در مبداء، همتایی در مقصد ندارد (از نظر نام) و در واقع می‌خواهیم یک شیء رو به یک شیء دیگه تغییر شکل بدیم.
مدل زیر رو در نظر بگیرید:
  public class Person
    {
        public int Id { get; set; }

        public string FirstName { get; set; }       

        public string LastName { get; set; }

    }

  که قرار است به مدل PersonDTO نگاشت بشه.
  public class PersonDTO
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Name { get; set; }

        public string Family { get; set; }

public string FullName { get; set; }

        public string Email { get; set; }
    }
همنطور که می‌بینید در مقصد خاصیت‌هایی داریم که در مبداء همتایی ندارند. برای نگاشت چنین اشیایی، از متد ForMember  استفاده و نگاشت‌های شی‌های موردنظر رو Custom می‌کنیم.
 Mapper.CreateMap<Person, PersonDTO>().ForMember(des => des.Name, op => op.MapFrom(src => src.FirstName)).
                ForMember(des => des.FullName, op => op.MapFrom(src => src.FirstName + " " + src.LastName)).ForMember(
                    des => des.Email, op => op.Ignore());
متد ForMember  از یک Action Delegate  برای کانفیگ کردن هر عضو استفاده میکنه. در مثال بالا ما از MapFrom برای اعمال نگاشت Custom  استفاده کردیم.
AutoMapper.IMappingExpression<TSource,TDestination>.ForMember(System.Linq.Expressions.Expression<System.Func<TDestination,object>>, System.Action<AutoMapper.IMemberConfigurationExpression<TSource>>)

نکته:برای تست کردن اینکه آیا نگاشت ما Exception  داره یا نه میتوان از متد زیر استفاده کرد.
Mapper.AssertConfigurationIsValid();

نکته
: همیشه موقع نگاشت، اعضای شیء مقصد برای AutoMapper  مهمن؛ مثلا در مثال بالا خاصیت LastName در مبداء به هیچ عضوی در مقصد نگاشت نشده (به صورت مستقیم) و این تولید Exception  نمیکنه ولی برعکس اون باعث تولید Exception میشه؛ مثلا اگه خاصیت Email  رو که در مبداء همتایی نداره رو کانفیگ نکنیم، باعث تولید Exception میشه.
 
نحوه استفاده
var person = new Person
                {
                    Id = 1,
                    FirstName = "Mohammad",
                    LastName = "Saheb",
                    
                };
var personDTO = Mapper.Map<Person, PersonDTO>(person);
خروجی به شکل زیر میشه


Collection
بعد از نوشتن کانفیگ نگاشت‌ها، بدون نیاز به تنظیمات خاصی میتونیم مجموعه ای از شی‌های مبداء رو به مقصد نگاشت کنیم. مجموعه‌های پشتیبانی شده به شرح زیرن.
IEnumerable, IEnumerable<T>, ICollection, ICollection<T>, IList, IList<T>, List<T>.
و البته آرایه ها.
مثال
var persons = new[]
                {
                    new Person { Id = 1, FirstName = "Mohammad", LastName = "Saheb" },
                    new Person { Id = 2, FirstName = "Babak", LastName = "Saheb" }
                };

var personDTOs = Mapper.Map<Person[], List<PersonDTO>>(persons);
خروجی به شکل زیر میشه

Nested Mappings
برای نگاشت کلاس‌های تو در تو از این روش استفاده می‌کنیم و ...
فرض کنید در کلاس Person خاصیتی از نوع Address داریم و در کلاس PersonDTO  خاصیتی از نوع AddressDTO.
public class Address
    {
        public string Ad1 { get; set; }
        public string Ad2 { get; set; }
    }


public class AddressDTO
    {
        public string Ad1 { get; set; }
        public string Ad2 { get; set; }
    }
برای نگاشت‌هایی از این دست باید تنظیمات نگاشت مربوط به نوع‌های تودرتو را صریحا معین کنیم.
Mapper.CreateMap<Address, AddressDTO>();
نکته: هرچند منطقی‌تر بنظر میرسه که تعریف نگاشت‌های داخلی ابتدا بیاد، ولی فرقی نمیکنه که تعریف این نگاشت قبل یا بعد از نگاشت اصلی باشه.
ادامه دارد...
مطالب
نوشتن آزمون‌های واحد به کمک کتابخانه‌ی Moq - قسمت پنجم - نکات و مباحث تکمیلی
پس از بررسی مباحث و نکات پایه‌ای کار با کتابخانه‌ی Moq، در این قسمت تعدادی از نکات تکمیلی آن‌را بررسی خواهیم کرد.


حالت‌های عملکرد کتابخانه‌ی Moq

کتابخانه‌ی Moq، دو حالت عملکرد را دارد: Strict Mode و Loose mode. زمانیکه یک Mock object را نمونه سازی می‌کنیم، به صورت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Moq، یک Loose mock را ایجاد می‌کند. در این حالت این شیء، مقادیر پیش‌فرض خواص و اشیاء را بازگشت می‌دهد و استثنائی را صادر نمی‌کند. اگر این موارد مدنظر نیستند، می‌توان به حالت Strict آن رجوع کرد که روش تنظیم آن به صورت زیر است:
var mockIdentityVerifier = new Mock<IIdentityVerifier>(MockBehavior.Strict);
در این حالت اگر متد آزمون واحد را اجرا کنیم، با پیام زیر، با شکست مواجه خواهد شد:
Test method Loans.Tests.LoanApplicationProcessorShould.Accept threw exception:
Moq.MockException: IIdentityVerifier.Initialize() invocation failed with mock behavior Strict.
All invocations on the mock must have a corresponding setup.
در حالت Strict، تمام فراخوانی‌های شیء Mock شده باید دارای Setup باشند (نیازی به Setup تمام موارد نیست؛ فقط مواردی که در فراخوانی‌های آزمون واحد، مورد استفاده قرار می‌گیرند، حتما باید تنظیم شوند). برای نمونه در اینجا عنوان کرده‌است که در این آزمایش، تنظیمات متد Initialize انجام نشده‌است که با تعریف سطر زیر، این مشکل برطرف می‌شود:
mockIdentityVerifier.Setup(x => x.Initialize());

بنابراین هرچند کارکردن با حالت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Moq ساده‌است، اما تنظیم حالت Strict سبب می‌شود تا تنظیمی را فراموش نکنیم و در نتیجه کیفیت آزمون واحد تهیه شده افزایش می‌یابد.


صدور استثناءها از طریق Mock objects

اگر در سیستم در حال آزمایش، قسمتی به بررسی خطاها اختصاص دارد، می‌توان توسط Mock objects استثناءهایی را تولید و به این ترتیب منطق بررسی خطاها را آزمایش کرد.
برای نمونه در متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، یک try/catch را به قسمت CalculateScore اضافه می‌کنیم:
try
{
    _creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address);
}
catch
{
    return application.IsAccepted;
}
زمانیکه کار فراخوانی متد CalculateScore صورت می‌گیرد، برای تنظیم آزمون واحد آن می‌توان از متد Throws، برای صدور یک استثناء استفاده کرد:
mockCreditScorer.Setup(x =>
                    x.CalculateScore(It.IsAny<string>(), It.IsAny<string>()))
                .Throws(new InvalidOperationException("Test Exception"));
صدور این استثناء سبب خواهد شد تا درخواست شخص، رد شود. بنابراین در آزمایش آن می‌توان این مساله را بررسی کرد و از رسیدن به این قسمت (رد شدن درخواست) اطمینان حاصل نمود:
Assert.IsFalse(application.IsAccepted);


صدور رخدادها از طریق Mock objects

فرض کنید یک EventArgs سفارشی را به صورت زیر تعریف:
using System;

namespace Loans.Models
{
    public class CreditScoreResultArgs : EventArgs
    {
        public int Score { get; set; }
    }
}
و سپس رخدادی را به نحو زیر به ICreditScorer اضافه کرده‌ایم:
public interface ICreditScorer
{
   event EventHandler<CreditScoreResultArgs> ResultAvailable;
برای اینکه یک Mock object سبب بروز رخداد ResultAvailable شود (به صورت دستی و دقیقا در سطری که مشخص می‌کنیم)، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
mockCreditScorer.Raise(x => x.ResultAvailable += null, new CreditScoreResultArgs());
ابتدا توسط متد Raise، رخ‌داد مدنظر را ذکر می‌کنیم و سپس یک نمونه‌ی EventArgs را به آن ارسال خواهیم کرد.
روش دیگر انجام اینکار به صورت زیر است:
mockCreditScorer.Setup(x =>
                x.CalculateScore(It.IsAny<string>(), It.IsAny<string>()))
                .Raises(x => x.ResultAvailable += null, new CreditScoreResultArgs());
در این حالت با فراخوانی متد CalculateScore، رخداد ResultAvailable به صورت خودکار صادر می‌شود.


معرفی Partial Mocks

در اغلب آزمون‌های واحدی که تا اینجا بررسی شدند، ابتدا یک Mock object را ایجاد و سپس وهله‌ای از سرویس مدنظر را توسط آن تهیه می‌کنیم. در ادامه تعدادی از متدهای این سرویس را مانند متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، فراخوانی می‌کنیم. اینکار سبب اجرای فعالیتی در این سیستم شده و به همراه آن تعاملی با اشیاء Mock شده نیز صورت می‌گیرد. در نهایت حالت و یا نتیجه‌ای را دریافت می‌کنیم و آن‌را با حالت یا نتیجه‌ای که انتظار داریم، مقایسه خواهیم کرد. در این روش پس از پایان اجرای سیستم در حال اجرا، حالت و نتیجه‌ی نهایی حاصل از عملکرد آن، مورد بررسی قرار می‌گیرد. این بررسی‌ها را نیز بر روی اینترفیس‌ها انجام دادیم. اگر بجای اینترفیس‌ها از یک class استفاده شود، به آن partial mock گفته می‌شود. عموما مواردی را که آزمایش آن‌ها سخت است، با Partial mocks پیاده سازی می‌کنند؛ مانند کار با فایل سیستم، کار با قطعه کدهای نامعین مانند DateTime.Now، اعداد اتفاقی و یا Guidها.

در مثال زیر، شبیه به متد آزمون واحد Accept که تاکنون آن‌را بررسی کردیم، از اشیاء Mock شده استفاده شده‌است؛ با یک تفاوت: بجای اینترفیس IIdentityVerifier، از کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن که در اینجا IdentityVerifierServiceGateway است، استفاده شده:
namespace Loans.Tests
{
    [TestClass]
    public class LoanApplicationProcessorShould
    {        
        [TestMethod]
        public void AcceptUsingPartialMock()
        {
            var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m};
            var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0};
            var applicant =
                new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_500_000_0};
            var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant};

            var mockIdentityVerifier = new Mock<IdentityVerifierServiceGateway>();

            mockIdentityVerifier.Setup(x => x.CallService(applicant.Name, applicant.Age, applicant.Address))
                .Returns(true);

            var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();
            mockCreditScorer.Setup(x => x.ScoreResult.ScoreValue.Score).Returns(110_000);

            var sut = new LoanApplicationProcessor(mockIdentityVerifier.Object, mockCreditScorer.Object);
            sut.Process(application);

            Assert.IsTrue(application.IsAccepted);
        }
    }
}
در اینجا برای اینکه بتوانیم متد CallService را که private بوده، بررسی و تنظیم کنیم، آن‌را به public virtual تبدیل کرده‌ایم تا توسط Moq قابل دسترسی و همچنین قابل بازنویسی شود:
public virtual bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)


تبدیل DateTime.Now به یک مقدار ثابت قابل آزمایش توسط Partial Mocks

در کلاس IdentityVerifierServiceGateway، یک چنین کدی را داریم که از DateTime.Now نامشخص استفاده می‌کند و آزمون واحد نوشتن برای آن مشکل است؛ چون DateTime.Now در هربار که آزمایش اجرا می‌شود، تغییر می‌کند:
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
{
    Connect();
    var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
    LastCheckTime = DateTime.Now;
    Disconnect();

    return isValidIdentity;
}
برای بالابردن قابلیت آزمون نویسی این کلاس، آن‌را به صورت زیر Refactor می‌کنیم تا DateTime.Now را به صورت یک متد public virtual دریافت کند:
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
{
    Connect();
    var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
    LastCheckTime = GetCurrentTime();
    Disconnect();

    return isValidIdentity;
}

public virtual DateTime GetCurrentTime()
{
    return DateTime.Now;
}
اکنون آزمون واحد نویسی برای این کلاس توسط Mock objects بسیار ساده‌است:
var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Setup(x => x.GetCurrentTime())
    .Returns(expectedTime);
// ...
Assert.AreEqual(expectedTime, mockIdentityVerifier.Object.LastCheckTime);
در اینجا خروجی متد GetCurrentTime بر روی Mock object تهیه شده، به یک مقدار ثابت تنظیم شده‌است که با هر بار اجرای آزمایش در زمان‌های مختلف، تغییری نمی‌کند و وابسته‌ی به DateTime.Now نامشخص، نیست.


استفاده از متدهای protected بجای استفاده از متدهای public virtual در Partial Mocks

همانطور که مشاهده کردید، برای کار با Partial Mocks نیاز است متدهای معرفی شده، از نوع public virtual باشند. برای نمونه حتی مجبور شدیم یک متد private را نیز public کنیم. اگر علاقمند به این نوع تغییرات نیستید، می‌توان بجای public کردن متدهای private، آن‌ها را protected تعریف کرد. به همین جهت دو متدی را که تاکنون public virtual تعریف کردیم، تبدیل به protected virtual می‌کنیم.
پس از آن در کلاسی که آزمون‌های واحد را تهیه کردیم، ابتدا using Moq.Protected را ذکر می‌کنیم تا بتوانیم به قابلیت‌های ویژه‌ی کار با متدهای Protected دسترسی پیدا کنیم.
سپس روش تنظیم این نوع متدهای protected، چون دسترسی مستقیمی به آن‌ها وجود ندارد، به صورت زیر، با ذکر نام رشته‌ای آن‌ها تغییر می‌کند:
mockIdentityVerifier.Protected().Setup<bool>(
        "CallService",applicant.Name, applicant.Age, applicant.Address)
    .Returns(true);

var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Protected().Setup<DateTime>("GetCurrentTime")
    .Returns(expectedTime);
ابتدا متد Protected شیء Mock شده ذکر می‌شود و پس از آن متد Setup باید دقیقا نوع بازگشتی متد در حال تنظیم را ذکر کند؛ چون دیگر دسترسی strongly typed ای به آن نداریم. پس ا‌ز آن، لیست پارامترهای متد، ذکر می‌شوند.

روش دیگری نیز برای تعریف متدهای protected وجود دارد که اینبار strongly typed است. بالای متد آزمون واحد، اینترفیس private زیر را تعریف می‌کنیم:
interface IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers
{
   DateTime GetCurrentTime();
   bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress);
}
که در آن متدهای تعریف شده، با متدهای protected در حال بررسی، امضای یکسانی دارند (و همواره با هر تغییری در برنامه نیز باید این وضعیت حفظ شود). در ادامه تعاریف تنظیمات این متدها به صورت strongly typed زیر قابل انجام است:
mockIdentityVerifier.Protected()
    .As<IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers>()
    .Setup(x => x.CallService(It.IsAny<string>(),
        It.IsAny<int>(),
        It.IsAny<string>()))
    .Returns(true);

var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Protected()
    .As<IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers>()
    .Setup(x => x.GetCurrentTime())
    .Returns(expectedTime);


معرفی روش دیگری بجای استفاده از متدهای protected

اگر در کدهای خود نیاز به استفاده‌ی بیش از حد از متدهای protected را مشاهده کردید، این مورد می‌توان نشانه‌ی امکان Refactoring این قسمت از کدها به سرویس‌هایی مجزا باشند. برای مثال می‌توان یک اینترفیس INowProvider را به صورت زیر تعریف کرد:
using System;

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface INowProvider
    {
        DateTime GetNow();
    }
}
و سپس آن‌را به سازنده‌ی کلاس IdentityVerifierServiceGateway تزریق کرد:
    public class IdentityVerifierServiceGateway : IIdentityVerifier
    {
        private readonly INowProvider _nowProvider;
        
        public DateTime LastCheckTime { get; private set; }

        public IdentityVerifierServiceGateway(INowProvider nowProvider)
        {
            _nowProvider = nowProvider;
        }
 و متد GetCurrentTime را حذف و آن‌را با متد GetNow این سرویس جایگزین نمود:
        public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
        {
            Connect();
            var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
            LastCheckTime = _nowProvider.GetNow();
            // ...
 به این ترتیب نیاز به تنظیم متد protected بازگشت زمان، حذف شده و می‌توان از این سرویس جدید استفاده کرد:
var mockNowProvider = new Mock<INowProvider>();
mockNowProvider.Setup(x => x.GetNow()).Returns(expectedTime);

var mockIdentityVerifier =  new Mock<IdentityVerifierServiceGateway>(mockNowProvider.Object);


کدهای کامل این سری را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MoqSeries-05.zip