NoSQL و مایکروسافت
1) Azure table storage
Azure table storage در حقیقت یک Key-value store ابری است و برای کار با آن از اینترفیس پروتکل استاندارد OData استفاده میشود. علت استفاده و طراحی یک سیستم Key-value store در اینجا، مناسب بودن اینگونه سیستمها جهت مقاصد عمومی است و به این ترتیب میتوان به بازه بیشتری از مصرف کنندگان، خدمات ارائه داد.
پیش از ارائه Azure table storage، مایکروسافت سرویس خاصی را به نام SQL Server Data Services که به آن SQL Azure نیز گفته میشود، معرفی کرد. این سرویس نیز یک Key-Value store است؛ هرچند از SQL Server به عنوان مخزن نگهداری اطلاعات آن استفاده میکند.
2) SQL Azure XML Columns
فیلدهای XML از سال 2005 به امکانات توکار SQL Server اضافه شدند و این نوع فیلدها، بسیاری از مزایای دنیای NoSQL را درون SQL Server رابطهای مهیا میسازند. برای مثال با تعریف یک فیلد به صورت XML، میتوان از هر ردیف به ردیفی دیگر، اطلاعات متفاوتی را ذخیره کرد؛ به این ترتیب امکان کار با یک فیلد که میتواند اطلاعات یک شیء را قبول کند و در حقیقت امکان تعریف اسکیمای پویا و متغیر را در کنار امکانات یک بانک اطلاعاتی رابطهای که از اسکیمای ثابت پشتیبانی میکند، میسر میشود. در این حالت در هر ردیف میتوان تعدادی ستون ثابت را با یک ستون XML با اسکیمای کاملا پویا ترکیب کرد.
همچنین SQL Server در این حالت قابلیتی را ارائه میدهد که در بسیاری از بانکهای اطلاعاتی NoSQL میسر نیست. در اینجا در صورت نیاز و لزوم میتوان اسکیمای کاملا مشخصی را به یک فیلد XML نیز انتساب داد؛ هر چند این مورد اختیاری است و میتوان یک un typed XML را نیز بکار برد. به علاوه امکانات کوئری گرفتن توکار از این اطلاعات را به کمک XPath ترکیب شده با T-SQL، نیز فراموش نکنید.
بنابراین اگر یکی از اهداف اصلی گرایش شما به سمت دنیای NoSQL، استفاده از امکان تعریف اطلاعاتی با اسکیمای متغیر و پویا است، فیلدهای نوع XML اس کیوال سرور را مدنظر داشته باشید.
یک مثال عملی: فناوری Azure Dev Fabric's Table Storage (نسخه Developer ویندوز Azure که روی ویندوزهای معمولی اجرا میشود؛ یک شبیه ساز خانگی) به کمک SQL Server و فیلدهای XML آن طراحی شده است.
3) SQL Azure Federations
در اینجا منظور از Federations در حقیقت همان پیاده سازی قابلیت Sharding بانکهای اطلاعاتی NoSQL توسط SQL Azure است که برای توزیع اطلاعات بر روی سرورهای مختلف طراحی شده است. به این ترتیب دو قابلیت Partitioning و همچنین Replication به صورت خودکار در دسترس خواهند بود. هر Partition در اینجا، یک SQL Azure کامل است. بنابراین چندین بانک اطلاعاتی فیزیکی، یک بانک اطلاعاتی کلی را تشکیل خواهند داد.
هرچند در اینجا Sharding (که به آن Federation member گفته میشود) و در پی آن مفهوم «عاقبت یک دست شدن اطلاعات» وجود دارد، اما درون یک Shard یا یک Federation member، مفهوم ACID پیاده سازی شده است. از این جهت که هر Shard واقعا یک بانک اطلاعاتی رابطهای است. اینجا است که مفهوم برنامههای Multi-tenancy را برای درک آن باید درنظر داشت. برای نمونه یک برنامه وب را درنظر بگیرید که قسمت اصلی اطلاعات کاربران آن بر روی یک Shard قرار دارد و سایر اطلاعات بر روی سایر Shards پراکنده شدهاند. در این حالت است که یک برنامه وب با وجود مفهوم ACID در یک Shard میتواند سریع پاسخ دهد که آیا کاربری پیشتر در سایت ثبت نام کرده است یا خیر و از ثبت نامهای غیرمجاز جلوگیری به عمل آورد.
در اینجا تنها موردی که پشتیبانی نشدهاست، کوئریهای Fan-out میباشد که پیشتر در مورد آن بحث شد. از این جهت که با نحوه خاصی که Sharding آن طراحی شده است، نیازی به تهیه کوئریهایی که به صورت موازی بر روی کلیه Shards برای جمع آوری اطلاعات اجرا میشوند، نیست. هر چند از هر shard با استفاده از برنامههای دات نت، میتوان به صورت جداگانه نیز کوئری گرفت.
4) OData
اگر به CouchDB و امکان دسترسی به امکانات آن از طریق وب دقت کنید، در محصولات مایکروسافت نیز این دسترسی REST API پیاده سازی شدهاند.
OData یک RESTful API است برای دسترسی به اطلاعاتی که به شکل XML یا JSON بازگشت داده میشوند. انواع و اقسام کلاینتهایی برای کار با آن از جاوا اسکریپت گرفته تا سیستمهای موبایل، دات نت و جاوا، وجود دارند. از این API نه فقط برای خواندن اطلاعات، بلکه برای ثبت و به روز رسانی دادهها نیز استفاده میشود. در سیستمهای جاری مایکروسافت، بسیاری از فناوریها، اطلاعات خود را به صورت OData دراختیار مصرف کنندگان قرار میدهند مانند Azure table storage، کار با SQL Azure از طریق WCF Data Services (جایی که OData از آن نشات گرفته شده)، Azure Data Market (برای ارائه فیدهایی از اطلاعات خصوصا رایگان)، ابزارهای گزارشگیری مانند SQL Server reporting services، لیستهای شیرپوینت و غیره.
به این ترتیب به بسیاری از قابلیتهای دنیای NoSQL مانند کار با اطلاعات JSON بدون ترک دنیای رابطهای میتوان دسترسی داشت.
5) امکان اجرای MongoDB و امثال آن روی سکوی کاری Azure
امکان توزیع MongoDB بر روی یک Worker role سکوی کاری Azure وجود دارد. در این حالت بانکهای اطلاعاتی این سیستمها بر روی Azure Blob Storage قرار میگیرند که به آنها Azure drive نیز گفته میشود. همین روش برای سایر بانکهای اطلاعاتی NoSQL نیز قابل اجرا است.
به علاوه امکان اجرای Hadoop نیز بر روی Azure وجود دارد. مایکروسافت به کمک شرکتی به نام HortonWorks نسخه ویندوزی Hadoop را توسعه دادهاند. HortonWorks را افرادی تشکیل دادهاند که پیشتر در شرکت یاهو بر روی پروژه Hadoop کار میکردهاند.
6) قابلیتهای فرا رابطهای SQL Server
الف) فیلدهای XML (که در ابتدای این مطلب به آن پرداخته شد). به این ترتیب میتوان به یک اسکیمای انعطاف پذیر، بدون از دست دادن ضمانت ACID رسید.
ب) فیلد HierarchyId برای ذخیره سازی اطلاعات چند سطحی. برای مثال در بانکهای اطلاعاتی NoSQL سندگرا، یک سند میتواند سند دیگری را در خود ذخیره کند و الی آخر.
ج) Sparse columns؛ ستونهای اسپارس تقریبا شبیه به Key-value stores عمل میکنند و یا حتی Wide column stores نیز با آن قابل مقایسه است. در اینجا هنوز اسکیما وجود دارد، اما برای نمونه علت استفاده از Wide column stores این نیست که واقعا نمیدانید ساختار دادههای مورد استفاده چیست، بلکه در این حالت میدانیم که در هر ردیف تنها از تعداد معدودی از فیلدها استفاده خواهیم کرد. به همین جهت در هر ردیف تمام فیلدها قرار نمیگیرند، چون در اینصورت تعدادی از آنها همواره خالی باقی میماندند. مایکروسافت این مشکل را با ستونهای اسپارس حل کرده است؛ در اینجا هر چند ساختار کلی مشخص است، اما مواردی که هر بار استفاده میشوند، تعداد محدودی میباشند. به این صورت SQL Server تنها برای ستونهای دارای مقدار، فضایی را اختصاص میدهد. به این ترتیب از لحاظ فیزیکی و ذخیره سازی نهایی، به همان مزیت Wide column stores خواهیم رسید.
د) FileStreams در اس کیوال سرور بسیار شبیه به پیوستهای سندهای بانکهای اطلاعاتی NoSQL سندگرا هستند. در اینجا نیز اطلاعات در فایل سیستم ذخیره میشوند اما ارجاعی به آنها در جداول مرتبط وجود خواهند داشت.
7) SQL Server Parallel Data Warehouse Edition
SQL PDW، نگارش خاصی از SQL Server است که در آن یک شبکه از SQL Serverها به صورت یک وهله منطقی SQL Server در اختیار برنامه نویسها قرار میگیرد.
این نگارش، از فناوری خاصی به نام MPP یا massively parallel processing برای پردازش کوئریها استفاده میکند. در اینجا همانند بانکهای اطلاعاتی NoSQL، یک کوئری به نود اصلی ارسال شده و به صورت موازی بر روی تمام نودها پردازش گردیده (همان مفهوم Map Reduce که پیشتر در مورد آن بحث شد) و نتیجه در اختیار مصرف کننده قرار خواهد گرفت. نکته مهم آن نیز در عدم نیاز به نوشتن کدی جهت رخ دادن این عملیات از طرف برنامه نویسها است و موتور پردازشی آن جزئی از سیستم اصلی است. تنها کافی است یک کوئری SQL صادر گردد تا نتیجه نهایی از تمام سرورها جمع آوری و بازگردانده شود.
این نگارش ویژه تنها به صورت یک Appliance به فروش میرسد (به صورت سخت افزار و نرم افزار باهم) که در آن CPUها، فضاهای ذخیره سازی اطلاعات و جزئیات شبکه به دقت از پیش تنظیم شدهاند.
تعریف مدل برنامه
در همان پروژهی خالی Blazor Server که در قسمت دوم با دستور dotnet new blazorserver ایجاد کردیم، پوشهی Models را افزوده و کلاس BlazorRoom را در آن تعریف میکنیم:
namespace BlazorServerSample.Models { public class BlazorRoom { public int Id { set; get; } public string Name { set; get; } public decimal Price { set; get; } public bool IsActive { set; get; } } }
@using BlazorServerSample.Models
Data binding یک طرفه
در ادامه به فایل Pages\Index.razor مراجعه کرده و منهای سطر اول مسیریابی آن، مابقی محتوای آنرا حذف میکنیم. در اینجا میخواهیم مقادیر نمونهای از شیء BlazorRoom را نمایش دهیم. به همین جهت این شیء را در قسمت code@ فایل razor جاری (همانند نکات قسمت قبل)، ایجاد میکنیم:
@page "/" <h2 class="bg-light border p-2"> First Room </h2> Room: @Room.Name <br/> Price: @Room.Price @code { BlazorRoom Room = new BlazorRoom { Id = 1, Name = "Room 1", IsActive = true, Price = 499 }; }
به این روش نمایش اطلاعات، one-way data-binding نیز گفته میشود. اما چطور میتوان یک طرفه بودن آنرا متوجه شد؟ برای این منظور یک text-box را نیز در ذیل تعاریف فوق، به صورت زیر اضافه میکنیم که مقدارش را از Room.Price دریافت میکند:
<input type="number" value="@Room.Price" />
Data binding دو طرفه
اکنون میخواهیم اگر مقدار ورودی Room.Price توسط text-box فوق تغییر کرد، نتیجهی نهایی، به خاصیت متناظر با آن نیز اعمال شود و تغییر کند. برای این منظور فقط کافی است ویژگی value را به bind-value@ تغییر دهیم:
<input type="number" @bind-value="@Room.Price" />
البته اگر برنامه را اجرا کنیم، با تغییر مقدار text-box، بلافاصله تغییری را مشاهده نخواهیم کرد. برای اعمال تغییرات نیاز خواهد بود تا در جائی خارج از text-box کلیک و focus را به المانی دیگر منتقل کنیم. اگر میخواهیم همراه با تایپ اطلاعات درون text-box، رابط کاربری نیز به روز شود، میتوان bind-value را به یک رخداد خاص، مانند oninput متصل کرد. حالت پیشفرض آن onchange است:
<input type="number" @bind-value="@Room.Price" @bind-value:event="oninput" />
لیست کامل رخدادها را در اینجا میتوانید مشاهده کنید. برای مثال برای یک المان input، دو رخداد onchange و oninput قابل تعریف هستند.
یک نکته: در حین کار با bind-value@، نیازی نیست مقدار آن با @ شروع شود. یعنی ذکر "bind-value="Room.Price@ نیز کافی است.
تمرین 1 - خاصیت IsActive یک اتاق را به یک checkbox متصل کرده و همچنین وضعیت جاری آنرا نیز در یک برچسب نمایش دهید.
در اینجا میخواهیم مقدار خاصیت Room.IsActive را توسط یک اتصال دو طرفه، به یک checkbox متصل کنیم:
<input type="checkbox" @bind-value="Room.IsActive" /> <br/> This room is @(Room.IsActive? "Active" : "Inactive").
بار اولی که برنامه نمایش داده میشود، هر چند مقدار IsActive بر اساس مقدار دهی آن در شیء Room، مساوی true است، اما chekbox، علامت نخورده باقی میماند. برای رفع این مشکل نیاز است ویژگی checked این المان را نیز به صورت زیر مقدار دهی کرد:
<input type="checkbox" @bind-value="Room.IsActive" checked="@(Room.IsActive? "cheked" : null)" />
اتصال خواص مدلها به dropdownها
اکنون میخواهیم مدل این مثال را کمی توسعه داده و خواص تو در تویی را به آن اضافه کنیم:
using System.Collections.Generic; namespace BlazorServerSample.Models { public class BlazorRoom { // ... public List<BlazorRoomProp> RoomProps { set; get; } } public class BlazorRoomProp { public int Id { set; get; } public string Name { set; get; } public string Value { set; get; } } }
پس از این تعاریف، فیلد Room را به صورت زیر به روز رسانی میکنیم تا تعدادی از خواص اتاق را به همراه داشته باشد:
@code { BlazorRoom Room = new BlazorRoom { Id = 1, Name = "Room 1", IsActive = true, Price = 499, RoomProps = new List<BlazorRoomProp> { new BlazorRoomProp { Id = 1, Name = "Sq Ft", Value = "100" }, new BlazorRoomProp { Id = 2, Name = "Occupancy", Value = "3" } } }; }
<select @bind="SelectedRoomPropValue"> @foreach (var prop in Room.RoomProps) { <option value="@prop.Value">@prop.Name</option> } </select> <span>The value of the selected room prop is: @SelectedRoomPropValue</span> @code { string SelectedRoomPropValue = ""; // ...
در اینجا یک فیلد را در قطعه کد برنامه تعریف کرده و به المان select متصل کردهایم. هرگاه آیتمی در این دراپ داون انتخاب شود، این فیلد، مقدار آن آیتم انتخابی را خواهد داشت. در ادامه توسط یک حلقهی foreach، تمام خواص یک اتاق را دریافت کرده و به صورت optionsهای یک select استاندارد، نمایش میدهیم. در آخر نیز مقدار SelectedRoomPropValue را نمایش دادهایم که این مقدار به صورت پویا تغییر میکند:
تعریف لیستی از اتاقها
عموما در یک برنامهی واقعی، با یک تک اتاق کار نمیکنیم. به همین جهت در ادامه لیستی از اتاقها را تعریف و مقدار دهی اولیه خواهیم کرد:
@code { string SelectedRoomPropValue = ""; List<BlazorRoom> Rooms = new List<BlazorRoom>(); protected override void OnInitialized() { base.OnInitialized(); Rooms.Add(new BlazorRoom { Id = 1, Name = "Room 1", IsActive = true, Price = 499, RoomProps = new List<BlazorRoomProp> { new BlazorRoomProp { Id = 1, Name = "Sq Ft", Value = "100" }, new BlazorRoomProp { Id = 2, Name = "Occupancy", Value = "3" } } }); Rooms.Add(new BlazorRoom { Id = 2, Name = "Room 2", IsActive = true, Price = 399, RoomProps = new List<BlazorRoomProp> { new BlazorRoomProp { Id = 1, Name = "Sq Ft", Value = "250" }, new BlazorRoomProp { Id = 2, Name = "Occupancy", Value = "4" } } }); } }
نمایش لیست قابل ویرایش اتاقها
اکنون میخواهیم به عنوان تمرین 2، لیست جزئیات اتاقهای تعریف شده را نمایش دهیم؛ با این شرط که نام و قیمت هر اتاق، قابل ویرایش باشد. همچنین خواص تعریف شده نیز به صورت ستونهایی مجزا، نمایش داده شوند. برای مثال اگر دو خاصیت در اینجا تعریف شده، 2 ستون اضافهتر نیز برای نمایش آنها وجود داشته باشد. به علاوه از آنجائیکه میخواهیم اتصال دوطرفه را نیز آزمایش کنیم، نام و قیمت هر اتاق را نیز در پایین جدول، مجددا به صورت برچسبهایی نمایش خواهیم داد.
برای رسیدن به تصویر فوق میتوان به صورت زیر عمل کرد:
<div class="border p-2 mt-3"> <h2 class="text-info">Rooms List</h2> <table class="table table-dark"> @foreach(var room in Rooms) { <tr> <td> <input type="text" @bind-value="room.Name" @bind-value:event="oninput"/> </td> <td> <input type="text" @bind-value="room.Price" @bind-value:event="oninput"/> </td> @foreach (var roomProp in room.RoomProps) { <td> @roomProp.Name, @roomProp.Value </td> } </tr> } </table> @foreach(var room in Rooms) { <p>@room.Name's price is @room.Price.</p> } </div>
هدف از foreach پس از جدول، نمایش تغییرات انجام شدهی در input-boxها است. برای مثال اگر نام یک ردیف را تغییر دادیم، چون یک اتصال دو طرفه برقرار است، خاصیت متناظر با آن به روز رسانی شده و بلافاصله در برچسبهای ذیل جدول، منعکس میشود.
کدهای کامل این مطلب را از اینجا میتوانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-04.zip
گریس مانکی یکی از افزونههای فایرفاکس است که توسط آن میتوان اسکریپتهایی را بر روی صفحات وب در حال مشاهده، جهت تغییر آنها اجرا کرد. این نوع تغییرات بیشتر در جهت بالا بردن کارآیی یا خوانایی سایتها صورت میگیرد. مثلا بررسی وجود لینکهای ارائه شده در یک صفحه وب (قبل از اینکه به آنها رجوع کنیم، مشخص شود که آیا وجود دارند یا خیر) و هزاران مثال شبیه به این که در سایت اسکریپتهای آن قابل دریافت هستند.
گریس مانکی به خودی خود کار خاصی را انجام نمیدهد و فقط میزبان اجرایی اسکریپتهایی است که برای آن تهیه شده اند. به این اسکریپتها user scripts گفته میشود و جهت تهیه آنها از زبان جاوا اسکریپت استفاده میگردد.
مطابق اصول نامگذاری آن، فایل این اسکریپتها حتما باید به .user.js ختم شود تا توسط افزونه گریس مانکی قابل شناسایی باشد.
اسکریپت سلام دنیای گریس مانکی!
// ==UserScript==
// @name Hello World
// @namespace http://diveintogreasemonkey.org/download/
// @description example script to alert "Hello world!" on every page
// @include *
// @exclude http://diveintogreasemonkey.org/*
// @exclude http://www.diveintogreasemonkey.org/*
// ==/UserScript==
alert('Hello world!');
در پایان مثلا نام آنرا hello.user.js خواهیم گذاشت (همانطور که ذکر شد قسمت user.js آن باید رعایت شود). برای نصب آن فقط کافی است این فایل را به درون پنجره فایر فاکس کشیده و رها کنیم (drag & drop).
استفاده از jQuery در اسکریپتهای گریس مانکی
عمده کاربردهای اسکریپتهای گریس مانکی در جهت اعمال تغییرات بر روی document object model صفحه (DOM) هستند. کتابخانه jQuery اساسا برای این منظور تهیه و بهینه سازی شده است.
مثال:
فرض کنید قصد داریم به نتایج خروجی جستجوی گوگل، fav icon سایتهای یافت شده را اضافه کنیم (در کنار هر لینک، آیکون سایت مربوطه را نمایش دهیم). گوگل اینکار را انجام نداده است. اما ما علاقمند هستیم که این قابلیت را اضافه کنیم!
// ==UserScript==
// @name Google FavIcon
// @namespace http://userscripts.org
// @description Shows favicon for Google searches results
// @include http://*.google.*/search?*
// ==/UserScript==
loadJquery();
$(document).ready(function(){
$("h3.r > a.l").each(function(){
var $a = $(this);
var href = $a.attr("href");
var domain = href.replace(/<\S[^><]*>/g, "").split('/')[2];
var image = '<img src="http://' + domain + '/favicon.ico" style="border:0;padding-right:4px;" />';
//GM_log(">image:> " + image);
$(this).prepend(image);
});
});
دریافت سورس این مثال
در اینجا ابتدا لینکهای حاصل از جستجو پیدا میشوند. سپس نام دومین مربوطه استخراج میگردد (با استفاده از regular expressions) و در ادامه از این نام دومین یک آدرس استاندارد http://domain/favico.ico ساخته شده و از آن یک تگ img درست میشود. در آخر این تگ به قبل از لینکهای گوگل اضافه میشود.
شاید سؤال بپرسید از کجا مشخص شد که باید به دنبال h3.r > a.l گشت؟ به تصویر زیر دقت نمائید (نمایی است از یکی از تواناییهای افزونه fireBug فایرفاکس).
هنگامیکه صفحه بارگذاری شد، بر روی آیکون سوسک موجود در status bar فایرفاکس کلیک کنید تا FireBug ظاهر شود (البته من اینجا سوسک دیدم شاید موجود دیگری باشد :) )
سپس بر روی دکمه inspect در نوار ابزار آن کلیک کنید. در همین حال اشارهگر ماوس را به یکی از لینکهای نتیجه جستجوی گوگل نزدیک کنید. بلافاصله تگها و کلاسهای مورد استفاده آن به شکل زیبایی ظاهر خواهند شد. به این صورت صرفه جویی قابل ملاحظهای در وقت صورت خواهد گرفت.
نتیجه اجرای اسکریپت فوق (پس از نصب) به صورت زیر است:
نکته: نحوه دیباگ کردن اسکریپتهای گریس مانکی
اگر نیاز به مشاهده مقدار متغیرها در لحظه اجرای اسکریپت داشتید، یکی از راهحلهای موجود استفاده از تابع GM_log مربوط به API گریس مانکی است که خروجی آنرا در قسمت messages مربوط به error console فایرفاکس میتوان دید.
فعال سازی GZip توکار IIS
تنظیمات پیش فرض فعال سازی ماژول توکار GZip وب سرورهای جدید شامل دو مرحله است:
الف) تنظیمات سرور جهت فعال سازی فشرده سازی
بر روی ویندوزهای سرور، پس از مراجعه به Administrative Tools -> Server Manager و گشودن Roles آن، ذیل قسمت Web Server که در اینجا IIS است، نیاز است نقش جدیدی به نام Performance اضافه شود و مطابق تصویر، هر دو گزینهی فشرده سازی استاتیک و پویا انتخاب گردد.
بنابراین اولین قدم برای عیب یابی کار نکردن GZip توکار IIS، از این مرحله شروع میشود که آیا اصلا ماژول مربوطه نصب هست یا خیر؟
ب) تنظیمات برنامه جهت فعال سازی ماژول GZip
پس از اطمینان از نصب ماژول توکار فشرده سازی صفحات وب IIS در سمت تنظیمات سرور، اکنون باید چند سطر ذیل را به Web.Config برنامه اضافه کرد:
<system.webServer> <httpCompression directory="%SystemDrive%\inetpub\temp\IIS Temporary Compressed Files"> <scheme name="gzip" dll="%Windir%\system32\inetsrv\gzip.dll" staticCompressionLevel="9" /> <dynamicTypes> <add mimeType="text/*" enabled="true" /> <add mimeType="message/*" enabled="true" /> <add mimeType="application/x-javascript" enabled="true" /> <add mimeType="application/javascript" enabled="true" /> <add mimeType="application/json" enabled="true" /> <add mimeType="application/json; charset=utf-8" enabled="true" /> <add mimeType="application/atom+xml" enabled="true" /> <add mimeType="application/xaml+xml" enabled="true" /> <add mimeType="*/*" enabled="false" /> </dynamicTypes> <staticTypes> <add mimeType="text/*" enabled="true" /> <add mimeType="message/*" enabled="true" /> <add mimeType="application/x-javascript" enabled="true" /> <add mimeType="application/javascript" enabled="true" /> <add mimeType="application/json" enabled="true" /> <add mimeType="application/json; charset=utf-8" enabled="true" /> <add mimeType="application/atom+xml" enabled="true" /> <add mimeType="application/xaml+xml" enabled="true" /> <add mimeType="*/*" enabled="false" /> </staticTypes> </httpCompression> <urlCompression doStaticCompression="true" doDynamicCompression="true" /> </system.webServer>
این تنظیماتی است که در اکثر سایتها نیز یافت میشود. ذکر آنها اجباری است و پس از اعمال، اگر برنامه را اجرا کنید ... چیزی فشرده نمیشود! علت اصلی را باید در تنظیماتی یافت که مخصوص سرور است و در اینجا ذکر نشدهاند.
تنظیمات مخصوص آستانهی فشرده سازی صفحات
علت اصلی عدم مشاهدهی هدر gzip، در Response برنامه، به frequent hit threshold تنظیم شدهی در IIS بر میگردد. مقدار آن به 2 درخواست در طی 10 ثانیه تنظیم شدهاست. یعنی اگر به صفحهای در طی 10 ثانیه دو درخواست نرسد، فشرده نخواهد شد. این تنظیم را میتوان با مراجعهی به configuration editor نود اصلی سرور وب در IIS manager، ویرایش کرد:
برای نمونه در تصویر فوق، این آستانه به یک درخواست در طی 10 ساعت تنظیم شدهاست. این عدد سبب خواهد شد تا تمامی درخواستهای رسیده حتما فشرده سازی شوند.
این تنظیم معادل یک سطر ذیل در فایل web.config است. اما چون قسمت system.webServer/serverRuntime در تنظیمات سرور قفل شدهاست، هیچ تاثیری نخواهد داشت و حتما باید در سمت سرور و توسط IIS manager اعمال شود:
<system.webServer> <serverRuntime frequentHitThreshold="1" frequentHitTimePeriod="10:00:00" /> </system.webServer>
C:\Windows\System32\inetsrv\appcmd.exe unlock config /section:system.webServer/serverRuntime
یک نکته
اگر از سرورهای پس از 2008 استفاده میکنید، گزینهی staticCompressionIgnoreHitFrequency نیز به تنظیمات serverRuntime اضافه شدهاست که با تنظیم آن به true، از این حد آستانه، برای فایلهای استاتیک صرفنظر خواهد شد.
تنظیمات مخصوص اندازهی فایلهایی که باید فشرده سازی شوند
تنها حد آستانهی درخواست صفحات وب نیست که بر روی فشرده سازی یا عدم آن ثاثیرگذار است. در اینجا میزان CPU Usage سیستم و یا حتی اندازهی Response خروجی نیز مهم هستند که نمونهای از تنظیمات آنرا در شکل ذیل مشاهده میکنید:
در اینجا با تنظیم minFileSizeForComp به 1024، اعلام شدهاست که حجمهایی کمتر از یک کیلوبایت، فشرده سازی نشوند (مقدار پیش فرض آن، بیش از این عدد است).
البته این عدد را به شکل زیر نیز میتوان به تنظیمات httpCompression وب کانفیگ اضافه کرد:
<httpCompression directory="%SystemDrive%\inetpub\temp\IIS Temporary Compressed Files" minFileSizeForComp="1024">
پس از اعمال این تنظیمات نیاز است یکبار IIS را نیز ری استارت کرد.
نتیجه گیری
اگر پس از فعال سازی GZip وب سرور، خروجی برنامه فشرده سازی نشد (Content-Encoding: gzip)، علت اینجا است که هنوز 2 درخواست مورد نیاز، در طی 10 ثانیه به سمت سرور ارسال نشدهاند و تنظیمات پیش فرض این ماژول، جهت حداقل مصرف CPU و فشار بر روی سرور است.
@model string <div>@Model</div> <div><CutumTagHelper asp-id="1000" /></div>
... @Html.Raw(Model.HtmlData) ....
... @Html.SomeNameLikeRenderedRaw(Model.HtmlData,Model.SomeDataAsDynamicViewModel) ....
NoSQL ؟
با سلام
من به عنوان کسی که در پروژههای خود از انوع ذخیره سازیها بر اساس نیاز استفاده کردم(سرعت! راحتی! پلتفرم ها! و...) هم نظر میدم و هم پاسخ شما دوست عزیز را میدم.
قطعا انتخاب اینکه از چه روشی برای ذخیره سازی دادهها استفاده شود بسته به تیم پیاده سازکننده پروژه و نیز طراحان و... دارد. من با یک مثال توضیحی را خدمت شما میدهم.
در یک پروژه که اخیرا در حال اجرا هست(در دست من و هم تیمیهای من) این پروژه یک پروژه بزرگ و با دیدها و اهداف وسیعی هست. ما در این برنامه هم از ادرس دهی بر اساس پوشهها و دایرکتوریها دادهها را ذخیره کردیم(اطلاعاتی مانند لینک فایلها و یا تصاویر و...) و حتی در بعضی محلها نیاز بود که اطلاعات یک فرد را در یک فایل xml قرار میدادیم و بعضی وقتها هم در پایگاه داده و هم فایل xml به این دلیل که در مورد اول تنها برنامه سمت کلاینت نیاز به این اطلاعات داشت و در آنجا پارسر قوی xml وجود داشت اما در مورد دوم ما به یک سری دیتا نیاز داشتیم که هم در سرور به آنها نیاز داریم و هم کلاینت! خب در بحث وب ما به مدیران اگر میخواستیم xml ارائه کنیم قطعا راه حل خوبی نبود و از سرعت و کارایی ما کم میکرد لذا از پایگاه داده استفاده کردم ولی برای زمانی که کاربر کلاینتی ما نیاز به اطلاعات داشت به این دلیل که بار سرور زیاد نشود از xmlها استفاده میشد که با یک لینک مستقیم میتوانست به دست اورد(البته خود لینک همین فایل xml هم ساخته میشد! هیچ جا ذخیره نمیشد!)
عذر میخوام اگر بجای نویسنده پاسخ دادم البته این پاسخ من خیلی سربسته بود و انشا.. مفید بوده.
از نویسنده مطلب بابت مطلب خوبشون که کم دیدم در تارنماهای فارسی به اون بپردازن(متاسفانه بسیاری از اساتید دانشگاهی با این مفهوم حتی اشنایی ندارند با اینکه دانستن کلیت ان یک تعریف ساده است!) موفق باشید.
function testScope() { var myTest = true; if (true) { var myTest = "I am changed!" } alert(myTest); } testScope(); // will alert "I am changed!"
function testScope() { var myTest = true; if (true) { var myTest = "I am changed!" } alert(myTest); } testScope(); // will alert "I am changed!" alert(myTest); // will throw a reference error, because it doesn't exist outside of the function
<script type="text/javascript"> // a globally-scoped variable var a = 1; // global scope function one() { alert(a); } // local scope function two(a) { alert(a); } // local scope again function three() { var a = 3; alert(a); } // Intermediate: no such thing as block scope in javascript function four() { if (true) { var a = 4; } alert(a); // alerts '4', not the global value of '1' } // Intermediate: object properties function Five() { this.a = 5; } // Advanced: closure var six = function () { var foo = 6; return function () { // javascript "closure" means I have access to foo in here, // because it is defined in the function in which I was defined. alert(foo); } }() // Advanced: prototype-based scope resolution function Seven() { this.a = 7; } // [object].prototype.property loses to [object].property in the lookup chain Seven.prototype.a = -1; // won't get reached, because 'a' is set in the constructor above. Seven.prototype.b = 8; // Will get reached, even though 'b' is NOT set in the constructor. // These will print 1-8 one(); two(2); three(); four(); alert(new Five().a); six(); alert(new Seven().a); alert(new Seven().b); </Script>
var obj = { value: 0, increment: function() { this.value+=1; } }; obj.increment(); //Method invocation
<script type="text/javascript"> var value = 500; //Global variable var obj = { value: 0, increment: function() { this.value++; var innerFunction = function() { alert(this.value); } innerFunction(); //Function invocation pattern } } obj.increment(); //Method invocation pattern <script type="text/javascript"> Result : 500
<script type="text/javascript"> var value = 500; //Global variable var obj = { value: 0, increment: function() { var that = this; that.value++; var innerFunction = function() { alert(that.value); } innerFunction(); //Function invocation pattern } } obj.increment(); <script type="text/javascript"> Result : 1
var Dog = function(name) { //this == brand new object ({}); this.name = name; this.age = (Math.random() * 5) + 1; }; var myDog = new Dog('Spike'); //myDog.name == 'Spike' //myDog.age == 2 var yourDog = new Dog('Spot'); //yourDog.name == 'Spot' //yourDog.age == 4
var createCallBack = function(init) { //First function return new function() { //Second function by Constructor Invocation var that = this; this.message = init; return function() { //Third function alert(that.message); } } } window.addEventListener('load', createCallBack("First Message")); window.addEventListener('load', createCallBack("Second Message"));
myFunction.apply(thisContext, arrArgs); myFunction.call(thisContext, arg1, arg2, arg3, ..., argN);
var contextObject = { testContext: 10 } var otherContextObject = { testContext: "Hello World!" } var testContext = 15; // Global variable function testFunction() { alert(this.testContext); } testFunction(); // This will alert 15 testFunction.call(contextObject); // Will alert 10 testFunction.apply(otherContextObject); // Will alert "Hello World”
var o = { i : 0, F : function() { var a = function() { this.i = 42; }; a(); document.write(this.i); } }; o.F(); Result :0
var p = { i : 0, F : function() { var a = function() { this.i = 42; }; a.apply(this); document.write(this.i); } }; p.F(); Result :42
var q = { i: 0, F: function F() { var that = this; var a = function () { that.i = 42; } a(); document.write(this.i); } } q.F();
ارتقاء به HTTP Client در Angular 4.3
- application/x-www-form-urlencoded
- multipart/form-data
- text/plain
this.http.get(url).subscribe(result => { const item = result['results'][0]; this.lat = item.geometry.location.lat; this.lng = item.geometry.location.lng; this.zoom = 15; }, error => {} );