مطالب
رویه های ذخیره شده خوب یا بد؟!

استفاده یا عدم استفاده از یک تکنولوژی یا ابزار خاص، به پارامترهای مختلفی از جمله ابعاد پروژه، مهارت و دانش اعضای تیم، ماهیت پروژه، پلتفرم اجرا، بودجه‌ی پروژه، مهلت تکمیل پروژه و تعداد نفرات تیم بستگی دارد. بنابراین واضح است پیچیدن یک نسخه‌ی خاص، برای همه‌ی سناریو‌ها امکان پذیر نیست؛ اما شرایطی وجود دارد که استفاده یا عدم استفاده از این ابزارهای تکنولوژیک منطقی‌تر مینمایند.

Stored Procedure (که از این به بعد برای ایجاز، SP نوشته خواهد شد) هم از قاعده فوق مستثنی نیست و در صورت انتخاب صحیح میتواند به ارائه‌ی محصول نهایی با کیفیت‌تری در زمان کوتاه‌تری کمک کند و در صورت انتخاب ناآگاهانه ممکن است باعث شکست یک پروژه (بخصوص در بلند مدت) شود.


تاریخچه

SQL توسط شرکت IBM در اوایل دهه 70 میلادی ایجاد شد. با اوج گرفتن زبان‌های رویه‌ای، SQL هم چندان از این قافله عقب نماند که منجر به پذیرش SP به عنوان یک استاندارد، در دهه 90 میلادی و پیاده سازی تدریجی آن توسط غول‌های سازنده دیتابیس شد (رجوع فرمایید به ^ و ^). این فاصله 20 ساله باعث غنی‌تر شدن SQL شد و وجود SP - به معنی انتقال مدل برنامه نویسی رویه‌ای به SQL - بخشی از مشکلات قبلی کار با کوئری‌های پشت سر هم و خام را حل کرد. از سال 2000 میلادی به بعد، ORM‌های قدرتمندی از جمله  Hibernate  و پیاده سازی‌های مختلفی از Active Record  و Entity Framework متولد شدند. بنابر این تقدم و تاخّرهای زمانی، بدیهی است اغلب مزایای SP نسبت به Raw SQL Query و اغلب معایب آن نسبت به ORM‌ها باشد. 

بنظر میرسد برای پاسخ به سوال اصلی این مطلب، ناگزیر به مقایسه SP با رقبای دیرینه‌اش هستیم. با برشمردن معایب و مزایای SP میتوان به نتیجه‌ی منطقی‌تری رسید. البته باید در نظر داشت صرف استفاده از SP به معنای بهره‌مند شدن از مزایای آن و صرف استفاده نکردن از آن هم بهره‌مندی از رقبای آن نیست. چگونگی استفاده یک ابزار، مهمتر از خود ابزار است.


معایب SP

- دستورات Alter Table ، Add Column و Drop Column  به این سادگی‌ها هم نیستند؛ ممکن است به یکی از جداول دیتابیس دو ستون اضافه یا از آن حذف شوند. مجبوریم تمامی SP‌ها را بخصوص Insert و Update متناظر با جدول را تغییر دهیم که این تغییرات ممکن است بصورت زنجیره‌وار به سایر SP‌ها هم سرایت کند. حال شرایطی را در نظر بگیرید که تعداد SP‌های شما به چند ده و یا حتی به چند صد عدد و بیشتر، رسیده باشد که این به معنی زحمت بیشتر و تغییرات پر هزینه‌تر است.

- احتمال کند شدن ماشین سرویس دهنده در اثر اجرای تعداد زیادی SP ؛ چناچه بخش زیادی از منطق برنامه از طریق SP اجرا شود، سرور دیتابیس موظف به اجرای آنهاست. اما در صورتیکه منطق، در کد برنامه قرار داشته باشد، امکان توزیع آن بر روی سرور‌های مجزا و یا حتی ماشین کلاینت وجود خواهد داشت. امروزه اکثر کلاینت‌ها به دیتابیس‌های سبک و سریعی مجهز شده‌اند. بنابراین در صورت امکان چرا بار پردازشی را به عهده آنها نگذاریم؟! 

- یکپارچگی کمتر؛ تقریبا همه اپلیکیشن‌ها نیازمند ارتباط با سایر سیستم‌ها هستند. اگر بخش‌های زیادی از منطق برنامه درون SP مخفی شده باشند، این نقطه تلاقی بین سیستمی، احتمالا درون خود دیتابیس قرار میگیرد و این به معنی ایجاد SP های بیشتر، افزودن پارامتر‌های بیشتر، توسعه SPهای قبلی و بطور خلاصه اعمال تغییرات بیشتر، که منتج به قابلیت نگهداری کمترخواهد شد.

- انعطاف پذیری کمتر؛ در یک شرایط ایده آل، عملکرد اپلیکیشن، مستقل از دیتابیس است. اگر نیاز به تغییر دیتابیس، مثلا از اوراکل به Microsoft SQL Server وجود داشته باشد، نیاز به بازنویسی و انتقال فانکشن‌ها و SP ها محتمل است و از آنجائیکه که با وجود استانداردها، دیتابیس‌های مختلف، معمولا در Syntax دستورات، تفاوت‌های فاحشی دارند، هر چه کد بیشتری در SP ها باشد، نیاز به انتقال و تبدیل بیشتری وجود دارد. 

- عدم وجود بازخورد مناسب؛ بسیاری از اوقات در صورت بروز اشکالی در حین اجرای یک SP، فقط با یک متن ساده بصورت Table has no rows   و یا  error مواجه میشویم. چنین خطاهایی هنگام دیباگ اصلا خوشایند نیستند. MS SQL در این بین بازخورد‌های مناسبی را ارائه میکند. اگر تجربه کار با سایر دیتابیس‌ها را داشته باشید، اهمیت بازخورد‌های مناسب، ملموس‌تر خواهد بود.

- کد نویسی سخت‌تر؛ نوشتن کد SQL  معمولا در همان IDE  اپلیکیشن انجام نمیشود. جابجایی مداوم بین دو IDE ، دیباگ و کد نویسی از طریق دو اینترفیس مجزا، اصلا ایده‌ال نیست. 

- SP  منطق را بیش از حد پنهان میکند؛ حتی با دانستن نام صحیح یک SP، باز هم تصویری از پارامتر‌های ارسالی به آن و نتیجه برگشتی نخواهیم داشت. نمیدانیم نتیجه حاصل از اجرای SP ما مقداری را برمیگرداند یا خیر؟ در صورت وجود برگشتی، یک Cursor است یا یک مقدار؟ اگر Cursor است شامل چه ستون‌هایی است؟

- SP نمیتواند یک شیء را به عنوان آرگومان بپذیرد؛ بنابراین احتمال کثیف شدن کد به مرور افزایش پیدا میکند و بدتراز آن، در صورت ارسال اشتباه یک پارامتر، یا عدم  تطابق تعداد پارامتر‌ها، مجبور به بررسی تمام آنها بصورت دستی هستیم. برای مثال دو قطعه کد زیر را با هم مقایسه کنید:

INSERT INTO User_Table(Id,Username,Password,FirstName,SureName,PhoneNumber,x,Email)
VALUES (1,'VahidN','123456','Vahid','Nasiri','09120000000','vahid_xxx@example.com')

و معادل آن در یک ORM  فرضی:

public void Insert(User user)
{
  _users.Insert(user);
  db.Save();
}

به‌وضوح قطعه کد sql، قبل از خوب یا بد بودن، زشت است. همچنین پارامتر x آن که فرضاً به تازگی اضافه شده، مقداری را دریافت نکرده و باعث بروز خطا خواهد شد.

- نبود Query Chaining؛ یکی از ویژگی‌های جذاب ORM‌‌های امروزی، امکان تشکیل یک کوئری با قابلیت خوانایی بالا و افزودن شرط‌های بیشتر از طریق  الگوی builder است. قطعه کد زیر یک SP برای جستجوی داینامیک نام و نام خانوادگی در یک جدول فرضی به اسم Users است:

public ICollection<User> GetUsers(string firstName,string lastName,Func<User, bool> orderBy)
{
    var query = _users.where(u => u.LastName.StartsWith(lastName));
    query = query.where(u => u.FirstName.StartsWith(firstName));
    query = query.OrderBy(orderBy);
    return  query.ToList();
}

در مقایسه با معادل SP آن:

CREATE PROCEDURE DynamicWhere 
    @LastName varchar(50) = null,
    @FirstName varchar(50) = null,
    @Orderby varchar(50) = null
AS
BEGIN
    DECLARE @where nvarchar(max)
    SELECT @where = '1 = 1'
 
    IF @LastName IS NOT NULL
        SELECT @Where = @Where + " AND A.LastName LIKE @LastName + '%'"
 
    IF @FirstName IS NOT NULL
        SELECT @Where = @Where + " AND A.FirstName LIKE @FirstName + '%'"
 
    DECLARE @orderBySql nvarchar(max)
    SELECT @orderBySql = CASE
        WHEN @OrderBy = "LastName" THEN "A.LastName"
        ELSE @OrderBy = "FirstName" THEN "A.FirstName"
    END
 
    DECLARE @sql nvarchar(max)
    SELECT @sql = "
    SELECT A.Id , A.AccountNoId, A.LastName, A.FirstName, A.PostingDt, 
    A.BillingAmount
    FROM Users 
    WHERE " + @where + " 
    ORDER BY " + @orderBySql
 
    exec sp_executesql @sql,  N'@LastName varchar(50), @FirstName varchar(50)
        @LastName, @FirstName
END

حاجت به گفتن نیست که قطعه کد اول چقدر خواناتر، انعطاف پذیرتر، خلاصه‌تر و قابل نگهداری‌تر است.

- نداشتن امکانات زبان‌های مدرن؛ زبان‌ها و IDE‌های مدرن، امکانات قابل توجهی را برای نگهداری بهتر، انعطاف پذیری بیشتر، مقیاس پذیری بالاتر، تست پذیری دقیق‌تر و... ارائه میکنند. به عنوان مثال:

  • شیءگرایی و امکانات آن که در SP موجود نیست و در مورد قبلی معایب، به آن مختصرا اشاره شد. در نظر بگیرید اگر SQL زبانی شیء گرا بود و مجهز به ارث بری و کپسوله سازی بود، چقدر قابلیت نگهداری آن بالاتر میرفت و حجم کد‌های نوشته شده میتوانست کمتر باشند.
  • نداشتن Lazy Loading که باعث مصرف زیاد حافظه میشود.
  • نداشتن intellisense حین فراخوانی‌ها.
  • نداشتن Navigation Property که باعث join نویسی‌های زیاد خواهد شد.
  • SQL در مقایسه با یک زبان مدرن ناقص بنظر میرسد و این نوشتن کد آن را سخت‌تر میکند.‌
  • نداشتن امکان تغییر منطقی نام جداول و ستون ها
  • مدیریت تراکنش‌ها بصورت دستی، حال آنکه با الگوی Unit Of Work  این مشکل در یک ORM قدرتمند مثل EF حل شده است.


- زمان بر بودن نوشتن SP؛ گاهی نوشتن یک تابع در یک ORM یا بعضا نوشتن یک کوئری SQL کوتاه در یک رشته متنی، ساده‌تر از نوشتن کد SP است. آیا برای هر وظیفه کوچک در دیتابیس، نوشتن یک SP ضروری است؟


مزایای SP :

- کمتر کردن Round Trips در شبکه و متعاقبا کاهش ترافیک شبکه؛ اگر از یک فراخوانی استفاده کنیم، کاهش Round Trip‌ها تاثیر چندانی نخواهد داشت. همچنین ارسال یک کوئری کامل، نسبت به ارسال فقط اسم SP و پارامتر‌های آن، پهنای باند بیشتری اِشغال میکند. البته در یک شبکه با سرعت قابل قبول، بعید است این دو مزیت محسوس باشند؛ اما به هر حال برای موارد خاص، دو مزیت محسوب میشوند. نکته دیگر آنکه بدلیل Pre-Compiled بودن SP‌ها و همچنین کَش شدن Execution Plan آنها، اندکی با سرعت بالاتری اجرا میشوند.

- امکان چک کردن سینتکس قبل از اجرای آن؛ در مقایسه با Raw Query مزیت محسوب میشود.

امکان به اشتراک گذاری کد؛ برای پروژه‌هایی که چندین اپلیکیشن با چندین زبان برنامه نویسی مختلف در حال تهیه هستند و نیازمند دسترسی مستقیم به داده‌ها با سرعت به نسبت بالاتری هستند، SP  میتواند یک راه حل ایده آل محسوب شود. بجای پیاده سازی منطق برنامه در هر اپلیکیشن بصورت جداگانه و زحمت کدنویسی هرکدام، میتوان از SP  استفاده کرد. هرچند امروزه معمولا برای حل این مشکل، API های مشترک معماری Restful  ارجحیت دارد. 

- کمک به ایجاد یک پَک؛ در یک زیر سیستم با نیازمندی مشخص که اعمال تغییرات در آن محتمل نمیباشد نیز SP میتواند یک گزینه مناسب به حساب آید. مثلا یک سیستم Membership را در نظر بگیرید که در پروژه‌های مختلف شما مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای مثال میشود یک سیستم Membership  سفارشی را با امکان  Hash  پسورد و  رمز کردن داده‌های حساس،  به کمک SP و Function ‌های مناسب فراهم کرد و در واقع بین Application Login  و Data Logic تمایز قائل شد. شخصا معماری Restful را به این روش هم ترجیح میدهم. 

بهرمند شدن از امکانات بومی SQL ؛ به عنوان نمونه برای ترانهاده کردن خروجی یک کوئری میتوان از فانکشن  Pivot  استفاده کرد. یا فانکشن‌های تحلیلی  Lead  و  Lag  (لینک مستندات اوراکل این دو فانکشن به ترتیب در ^ و ^ ) که بنظر نمیرسد هنوز معادل مستقیمی درORM  ها  داشته باشند. 

تسلط و کنترل بیشتر و دقیقتر بر کوئری نهایی؛ گفته میشود SP و عبارات SQL در دیتابیس، حکم assembly را در سایر زبان‌ها دارند. بنابراین با SP میتوان عبارات SQL و نحوه اجرای آن را در دیتابیس، بطور کامل تحت فرمان داشت. این در حالی است که هر یک از ORM‌ها دستورات زبان برنامه نویسی مبداء را به یک عبارت SQL ترجمه میکنند که این عبارت چندان تحت کنترل برنامه نویس نیست و بیشتر به مدل کاری ORM بستگی دارد. 

امکان join بین دو یا چند دیتابیس مجزا؛ حال آنکه امکان join بین دو Context در ORM ‌ها وجود ندارد. بعلاوه اگر دو دیتابیس مدنظر ما روی دو سرور مجزا باشند، با SP و  کانفیگ Linked Server  کماکان میشود کوئری join  دار نوشت.

برای عملیات‌های Batch مناسب‌تر است؛ در مقام مقایسه با ORM ‌ها که با تکنیک‌های مختلفی سعی در افزایش سرعت عملیات Batch، بخصوص Insert و Update را دارند، SP  با سرعت قابل قبول‌تری اجرا میشود.

عدم نیاز به یادگیری سینتکس و ابزاری جدید؛ موارد بسیاری وجود دارند که فرصت یادگیری تکنولوژی جدیدی مثل یک ORM و یا SQL Bulk و حتی کتابخانه‌های ثالث مبتنی بر این ابزارها  وجود ندارند و ممکن است مجبور شوید برای باقی ماندن در بازار رقابتی، از دانسته‌های قبلی خود استفاده کنید .

تخصصی‌تر کردن وظایف؛ برنامه نویس‌های دیتابیس به صورت تخصصی اقدام به تحلیل روابط و ایندکس‌ها میکنند، دیتابیس را ایجاد و نرمال سازی مینمایند، SP های متناسب را میسازند و به بهترین شکل Optimize و در آخر تست میکنند.

- امنیت به نسبت بالاتر؛ میتوان مجوز اجرای SP را به یک کاربر اعطا کرد، بدون آنکه مجوز دسترسی به جداول مورد استفاده در آن SP را داد. همچنین نسبت به کوئری‌های پارامتری نشده، SQL ارجیحت دارند چون احتمال آسیب پذیری در مقابل SQL Injection را کمتر میکنند.


نتیجه‌گیری

اگرچه SP ها برای پردازش داده‌ها آنقدر هم که در وبلاگ‌ها میخوانیم بد نیستند، اما سوء استفاده از آن، مشکلات عدیده‌ای را ایجاد خواهد کرد. با توجه به روند تغییرات تکنولوژی‌های دسترسی به داده‌ها و معماری‌های مدرن بنظر میرسد SP در بهترین حالت، ابزار مناسبی برای انجام عملیات CRUD است و نه بیشتر؛ مگر در مواردی خاص که به تشخیص شما نیاز به استفاده بیشتر از آن وجود داشته باشد.

مطالب
بررسی Bad code smell ها: درخت ارث بری موازی یا Parallel inheritance hierarchy
این کد بد بو در دسته «جلوگیری کنندگان از تغییر» قرار می‌گیرد. اگر زمان ایجاد یک کلاس فرزند برای کلاسی، مجبور به ایجاد یک کلاس فرزند متناظر آن برای کلاس دیگری باشید، با این کد بد بود مواجه هستید. 
معمولا زمانی این اتفاق می‌افتد که یک درخت ارث بری به درخت ارث بری دیگری وابسته باشد. به‌طوری که هر یک از کلاس‌های موجود در آن، با یک کلاس در درخت دیگر متناظر باشند و ارتباط داشته باشند. این امر ایجاد تغییرات در کد را با مشکل مواجه خواهد کرد. 
به طور مثال:
public abstract class InvoiceGenerator 
{ 
    public abstract dynamic Generate(); 
} 
public abstract class AmountCalculator 
{ 
    public abstract decimal Calculate(dynamic item); 
}
public class StandardInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
} 
public class StandardInvoiceAmountCalculator : AmountCalculator 
{ 
    public override decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceAmountCalculator : AmountCalculator 
{ 
    public override decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
}

در این مثال کلاسی به نام InvoiceGenerator وجود دارد که کلاس پدر تولید کنندگان فاکتور است و کلاس دیگری نیز وجود دارد به نام AmountCalculator که کلاس پدر محاسبه قیمت است. هر یک از سازندگان فاکتور، یک کلاس متناظر در درخت Caluclator‌ها دارند؛ برای محاسبه قیمت آیتم‌های آن نوع فاکتور. به طور خاص در این مثال فاکتور استاندارد و فاکتور پیش پرداخت نوشته شده است  (در این مثال فقط یک سطح از ارث بری پیاده سازی شده است و تمامی کلاس‌ها مستقیما از کلاس پدر به ارث برده می‌شوند. در صورت وجود چند سطح ارث بری، مشکل پیچیده‌تر نیز خواهد شد).
حال فرض کنید قصد افزودن یک کلاس را برای ایجاد «فاکتور گزارش مخارج» (فاکتوری برای ثبت مخارجی که کارکنان زمان انجام کار برای کارفرما متحمل می‌شوند) دارید.
در این حالت نیاز است که یک کلاس ExpenseReportInvoiceGenerator ساخته شود و متناظر با آن نیاز خواهد بود کلاس ExpenseReportAmountCalculator ساخته شود. 

چرا چنین بویی به راه می‌افتد 

دلایل بوجود آمدن چنین بویی به سه دسته تقسیم می‌شوند: 

  • تشخیص نادرست روابط بین کلاس‌ها  
  • استفاده نامناسب از الگوهای طراحی 
  • تشخیص نادرست مسئولیت‌های کلاس‌ها و طراحی نامناسب آن 


روش‌های اصلاح این کد بد بو  

اصلاح چنین بوی بدی آسان نیست؛ زیرا درخت‌های ارث بری موازی، همیشه اتفاقی اشتباه نیستند و معمولا زمانیکه اصل Single responsibility در کدها به طور وسیعی رعایت شود، احتمال به‌وجود آمدن چنین الگویی وجود دارد؛ مانند مثالی که ذکر شد. در مثال مطرح شده اصل Single responsibility به درستی رعایت شده‌است. 
در برخورد با چنین بویی معمولا سه راه وجود دارد. 
اول:  عدم تغییر درخت‌های ارث بری موازی 
معمولا در مواردی مانند مثال ذکر شده در این مطلب، بهترین گزینه، عدم تغییر درخت ارث بری است. اگر رعایت کردن اصل single responsibility مهمتر از سادگی در ایجاد تغییرات باشد، این گزینه یک انتخاب خوب خواهد بود. یکی از مزایای دست نخوردن کدهایی مانند مثال مذکور، سهولت در نوشتن تست‌های واحد است. 

دوم: تبدیل درخت ارث بری به یک درخت ارث بری ناقص
در این روش می‌توان interface هایی را برای AmountCalculator و InvoiceGenerator ساخت و کلاس‌هایی که این دو interface را پیاده سازی می‌کنند؛ مانند: 
public interface IInvoiceGenerator 
{ 
    dynamic Generate(); 
} 
public interface IAmountCalculator 
{ 
    decimal Calculate(dynamic item); 
} 
public class StandardInvoiceGenerator : IInvoiceGenerator, IAmountCalculator 
{ 
    public dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
    public decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : IInvoiceGenerator, IAmountCalculator 
{ 
    public dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
    public decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
}
با این تغییر، بخشی از اصل single responsibility نادیده گرفته شده‌است. اما با وجود یک درخت ارث بری فیزیکی، درخت منطقی موجود دست نخورده باقی مانده و در صورت نیاز می‌توان دوباره اقدام به جداسازی مسئولیت‌ها کرد. این جداسازی بیشتر اوقات زمانی اتفاق می‌افتد که یکی از جنبه‌های مسئولیتی یک کلاس، در جای دیگری به صورت مستقل مورد استفاده قرار گیرد. 

سوم: از بین بردن درخت ارث بری موازی 
این روش تقریبا مشابه روش ذکر شده در بخش دوم است. تنها با این تفاوت که در این روش، رابطه منطقی ارث بری موازی نیز حذف می‌شود؛ مانند:
public abstract class InvoiceGenerator 
{ 
    public abstract dynamic Generate(); 
    public abstract decimal CalculateItemAmount(dynamic item); 
} 
public class StandardInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
    public override decimal CalculateItemAmount(dynamic item) 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
    public override decimal CalculateItemAmount(dynamic item) 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
}
در این روش دو درخت ارث بری از نظر منطقی و فیزیکی با یکدیگر ادغام شده‌اند. البته همان طور که در بخش یک گفته شد، بهترین گزینه برای مثال ذکر شده در این مطلب، دست نخوردن آن است. این روش زمانی مناسب است که موجودیت‌های ادغام شده از نظر ذاتی به قدری به یکدیگر شباهت داشته باشند که عملا بتوانیم آن‌ها را یک موجودیت مستقل در نظر بگیریم. 

جمع بندی 

روش‌های رفع بوی بد «درخت‌های ارث بری موازی» به زمینه ایجاد آنها وابستگی شدیدی دارد. به همین دلیل نمی‌توان راه حلی کلی را برای آن ارائه داد. سه روش ذکر شده در این مطلب در واقع سه نوع رفتاری هستند که می‌توان با چنین بوی بدی داشت. بسته به زمینه ایجاد این بوی بد و شرایط کد می‌توان هر یک از این روش‌ها را انتخاب نمود. نکاتی مانند سهولت نگهداری، تست نویسی آسان و خوانایی کد، فاکتورهایی هستند که می‌توانند در تصمیم گیری مد نظر قرار گیرند.
مطالب
تعیین اعتبار کردن یک عبارت SQL - قسمت دوم

مطلبی را روز قبل نوشتم در مورد تعیین اعتبار یک کوئری. این مورد از آنجایی حائز اهمیت می‌شود که برای مثال تغییری در ساختار یکی از جداول حاصل شود. اکنون می‌خواهیم بررسی کنیم آیا سیستم از کار افتاده یا نه!؟
شما می‌توانید نام یک فیلد را تغییر دهید (حتی اگر این فیلد در یک رویه ذخیره شده استفاده شده باشد) و هیچ خطایی هم نخواهید گرفت و این منشاء دردسرهای زیادی خواهد بود.
در حالت استفاده از SET NOEXEC ON ، کوئری مورد نظر فقط کامپایل می‌شود و همچنین از لحاظ نحوی بررسی خواهد شد، اما این کافی نیست.
مثال زیر را در نظر بگیرید:

Create PROCEDURE Test1
AS
SELECT * FROM tblPIDs1
جدول tblPIDs1 در دیتابیس مورد نظر وجود ندارد.
این کوئری قابل اجرا است. دکمه‌ی F5 را فشار دهید، بلافاصله رویه ذخیره شده‌ی Test1 برای شما ایجاد خواهد شد.
سپس کوئری زیر را اجرا کنید:

USE testdb
SET NOEXEC ON;
exec test1 ;
SET NOEXEC OFF;
بدون مشکل و بروز خطایی، پیغام زیر را نشان می‌دهد:
Command(s) completed successfully

ایرادی هم وارد نیست چون فقط عملیات parsing و compile صورت گرفته و نه اجرای واقعی رویه ذخیره شده. اینجا از لحاظ دستوری مشکلی وجود ندارد.

در این نوع موارد می‌توان از SET FMTONLY ON استفاده کرد. این مورد اجرای غیر واقعی یک کوئری را سبب می‌شود (تاثیری روی دیتابیس موجود نخواهد داشت، برای مثال اگر در رویه ذخیره شما عبارت insert وجود داشت، دیتایی insert نخواهد شد) و تنها متادیتای حاصل را بازگشت می‌دهد. مثلا نام ستون‌های یک کوئری را و همچنین در این حین اگر خطایی رخ داده باشد، آن‌را نیز ارائه خواهد داد.

USE testdb
SET FMTONLY ON;
exec test1 ;
SET FMTONLY OFF;
با اجرای کوئری فوق خطای زیر ظاهر می‌شود:
Msg 208, Level 16, State 1, Procedure test1, Line 3
Invalid object name 'tblPIDs1'.
برای اتوماسیون این توانایی می‌توان از کوئری زیر استفاده کرد:

USE testdb;

SET NOCOUNT ON;

DECLARE @name NVARCHAR(MAX),
@sql NVARCHAR(MAX),
@type CHAR(2), -- object type
@type_desc NVARCHAR(60), -- object type description
@params NVARCHAR(MAX) -- parameters

DECLARE @tblInvalid TABLE (
-- invalid objects
[type_desc] NVARCHAR(60),
[name] NVARCHAR(MAX),
[error_number] INT,
[error_message] NVARCHAR(MAX),
[type] CHAR(2)
);

DECLARE testSPs CURSOR FAST_FORWARD
FOR
SELECT [name] = OBJECT_NAME(SM.[object_id]),
[type] = SO.[type],
SO.[type_desc],
[params] = (
SELECT (
SELECT CONVERT(
XML,
(
SELECT STUFF(
(
SELECT ', ' + [name] +
'=NULL' AS
[text()]
FROM sys.parameters
WHERE [object_id] = SM.[object_id]
FOR XML PATH('')
),
1,
1,
''
)
)
)
FOR XML RAW,
TYPE
).value('/row[1]', 'varchar(max)')
)
FROM sys.sql_modules SM
JOIN sys.objects SO
ON SO.[object_id] = SM.[object_id]
WHERE SO.[is_ms_shipped] = 0
AND SO.[type] = 'P'


OPEN testSPs
FETCH NEXT FROM testSPs INTO @name, @type, @type_desc, @params

WHILE (@@FETCH_STATUS = 0)
BEGIN
BEGIN TRY
SET @sql = 'SET FMTONLY ON; exec ' + @name + ' ' + @params +
'; SET FMTONLY OFF;'
--PRINT @sql;
EXEC (@sql) ;
END TRY
BEGIN CATCH
PRINT @type_desc + ', ' + @name + ', Error: ' + CAST(ERROR_NUMBER() AS VARCHAR)
+ ', ' + ERROR_MESSAGE();
INSERT INTO @tblInvalid
SELECT @type_desc,
@name,
ERROR_NUMBER(),
ERROR_MESSAGE(),
@type

;
END CATCH


FETCH NEXT FROM testSPs INTO @name, @type, @type_desc, @params
END
CLOSE testSPs
DEALLOCATE testSPs


SELECT [type_desc],
[name],
[error_number],
[error_message]
FROM @tblInvalid
ORDER BY
CHARINDEX([type], ' U V PK UQ F TR FN TF P SQ '),
[name];

توضیحات:
این کوئری، در دیتابیس جاری که در قسمت use dbname مشخص می‌شود، تمامی رویه‌های ذخیره شده را به صورت خودکار پیدا می‌کند. سپس لیست آرگومان‌های آن‌ها را نیز یافته و عبارت exec مربوطه را تشکیل می‌دهد. سپس با استفاده از SET FMTONLY ON سعی در شبیه سازی اجرای تک تک رویه‌های ذخیره شده می‌کند. اگر خطایی در این بین رخ داد، آن‌ها را در یک جدول موقتی ذخیره کرده و در آخر نتیجه را نمایش می‌دهد.

ارزش این کوئری زمانی مشخص می‌شود که تعداد زیادی رویه ذخیره شده داشته باشید اما نمی‌دانید کدامیک از آن‌ها بر اساس آخرین تغییرات صورت گرفته، هنوز معتبر هستند یا نه. آیا به قول معروف، سیستم اومد پایین یا خیر!؟

نکته:
قسمتی که از XML استفاده شده جهت concatenating نتیجه حاصل از کوئری، مورد استفاده قرار گرفته و این روزها بحث رایجی است که در بسیاری از سایت‌ها در مورد آن می‌توان مطالب مفیدی را یافت. راه دیگر انجام آن استفاده از COALESCE می‌باشد.


مآخذ:
Check Validity of SQL Server Stored Procedures
Which of your Stored Procedures are no longer Valid
SET FMTONLY ON

نظرات مطالب
مدل EAV چیست؟

این روحیه شما جستجوگری را از بین می‌برد. تفکر در مورد راه‌های مختلف را منع می‌کند. اقناع به روش‌های عهد عتیق طراحی را که الزاما بهینه نیستند، ترویج می‌کند. جستجوی در مورد راه‌های NoSQL الزاما به معنای استفاده از آن‌ها نیست ولی حداقل دید شخص را نسبت به الگوریتم‌ها و طرز تفکرهای مختلف موجود جهت حل مسایل باز می‌کند. خیلی‌ها مثلا جبهه می‌گیرند در مورد ORMها. به این افراد باید گفت، اشکالی نداره. استفاده نکنید. حداقل طراحی اون‌ها رو مطالعه کنید که توسط بزرگان دنیا انجام شده و ازش درس یاد بگیرید تا کدهای SQL Helper مشکل داری رو طراحی نکنید. برید SQL بنویسید بجای LINQ. اما حداقل یادبگیرید اونی که اومده لایه DAL جنریک درست کرده، طراحی‌اش چطوری بوده. دو تا نکته ازش یاد بگیرید. نمی‌خواین با MVC کار کنید، مهم نیست. حداقل طراحی‌اش رو بررسی کنید که چطور تونسته ViewState رو حذف کنه اما باز هم بعد از post back به سرور می‌تونه مقادیر وارد شده در فرم‌ها رو در صورت نیاز حفظ کنه.

مورد دوم اینکه اون تعداد کشته‌ها ربط مستقیم داره به میزان بی‌سوادی در کشور. مطابق نظر معاون وزیر آموزش و پرورش در سال قبل «در کشور نزدیک به 9 میلیون و 700 هزار نفر خواندن و نوشتن بلد نیستند و بیش از 10 میلیون نفر نیز تحصیلات حداکثر پنجم ابتدایی دارند.»  خوب این‌ها مسلما مشکل‌زا هستند. همه چیز تقصیر ماشین و جاده نیست. این‌ها هم کسانی هستند که قانع هستند به آنچه که دارند و نیازی برای پیشرفت حس نمی‌کنند.

نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 14 - لایه بندی و تزریق وابستگی‌ها
در ویژوال استودیو بر روی این قسمت break point گذاشتید و مقدار آن‌را بررسی کردید؟ اگر بله، بله. این مورد اشاره‌گری هست به کل یک جدول. کار دیباگر و visualizer آن، اجرای این قسمت از کد است (یعنی یک ToList را در اینجا بر روی آن اجرا می‌کند تا بتوانید مقدار آن‌را مشاهده کنید). یعنی بارگذاری کل جدول مرتبط با آن. اما اگر این قطعه کد را وادار به اجرای زود هنگام نکنید، یک DbSet بیشتر نیست که در کل زنجیره‌ی LINQ تعریف شده، به صورت یک عبارت تفسیر خواهد شد و نه اینکه به اینجا رسید، اجرا می‌شود.
نظرات نظرسنجی‌ها
در پروژه های خود از کلمه کلیدی var در #C چگونه استفاده می کنید؟
معمولا سعی می‌کنم از نوع صریح استفاده کنم .

البته در 2 حالت از var  استفاده می‌کنم :
1- جایی که نوع برگشتی یک Anonymous type یا یک Delegate خاص باشه 
var result = await query.select( p => new { Id = p.Id , Title = p.Xname } ).ToListAsync();

2- در  جایی که سمت راست عبارت کاملا واضح باشه و بخوام کد کوتاه‌تر و خوانا‌تر باشه 

var companys = new List<Company>();

البته طبق عادت معمولا تمامی کدهایی که با linq و لامبدا می‌نویسم رو داخل متغیری که از نوع var تعریف شده می‌گذارم .

در نهایت خود Var یک syntacic suger هست و در زمان کامپایل ، کامپایلر اون‌ها رو به انواع صریح تبدیل می‌کنه .
نظرات مطالب
مشکل همزمانی خواندن و به روز رسانی اطلاعات در برنامه‌های وب
- در این مثال در حالت پیش‌فرض READ COMMITTED isolation level تراکنش، هرچند وجود UPDLOCK ضروری است، اما کافی نیست و باید به همراه HOLDLOCK هم باشد، تا اثر آن تا پایان تراکنش باقی بماند تا هم select و هم update، در حالت‌های پردازش موازی، هر دو تحت کنترل قرار گیرند.
- روش اضافه کردن خودکار این hintها به تمام کوئری‌های EF، با استفاده از Interceptorها، بدون نیاز به SQL نویسی مستقیم و عدم استفاده از LINQ: « بهبود عملکرد SQL Server Locks در سیستم‌های با تعداد تراکنش بالا در Entity Framework »
نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 11 - بررسی رابطه‌ی Self Referencing
- شما در هر دو حالت، دارای لیست منوهایی با 5 آیتم هستید. یعنی خروجی نهایی هر دو کوئری یکی هست و متد Cacheable درست عمل کرده‌است.
- اینکه در کوئری بعدی LINQ to Objects شما، در حالت بدون Cacheable، «امکانات debug visualizer ویژوال استودیو» موفق به تشکیل روابط شده‌است، صرفا به عدم فراخوانی متد AsNoTracking در کوئری غیر کش شده‌ی شما بر می‌گردد. متد AsNoTracking جهت کاهش سربار کوئری‌های EF و حذف پروکسی‌های آن به صورت خودکار توسط متد  Cacheable اعمال می‌شود؛ چون این نوع کوئری‌های کش شده صرفا مختص به گزارشگیری هستند.
- اگر AsNoTracking فراخوانی شود، برای تشکیل روابط صرفا باید از متدهای Include و ThenInclude برای واکشی سطوح دیگر به هم مرتبط استفاده کنید. همچنین هر Include یا ThenInclude فقط یک سطح را واکشی می‌کند.
«...
بدیهی است در اینجا هنوز روش‌های Include و ThenInclue هم جواب می‌دهند؛ اما چون Lazy loading فعال نیست، عملا نمی‌توان تمام زیر ریشه‌ها را یافت ...»

در کل، کوئری دوم شما (حاصل نهایی واکشی تمام عناصر یک جدول) متصل به Context نیست و LINQ to Objects است. بنابراین زمانیکه لیست کامل عناصر را در حافظه‌ی سمت کلاینت دارید (و در اینجا هر عملی بر روی این لیست دوم، نیازی به رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی را ندارد)، تشکیل درخت آن‌ها کار مشکلی نیست؛ چون هر آیتم، توسط خاصیت MenuId، به قبلی متصل است و یا خیر. در مثال زیر، لیست نهایی، بر اساس ReplyIdها (دقیقا همان اطلاعات اصلی که در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌شود)، حاوی لیست Children چند سطحی خواهد شد. زمانی هم که این لیست را داشتید، از کلاس TreeViewHelper برای نمایش آن استفاده کنید.
        void buildTreeLinqToObjects()
        {
            var comment1 = new BlogComment { Id = 1, Body = "نظر من این است که" };
            var comment12 = new BlogComment { Id = 2, Body = "پاسخی به نظر اول", ReplyId = 1 };
            var comment121 = new BlogComment { Id = 3, Body = "پاسخی به پاسخ به نظر اول", ReplyId = 2 };

            var comment2 = new BlogComment { Id = 4, Body = "نظر من این بود که" };
            var comment22 = new BlogComment { Id = 5, Body = "پاسخی به نظر قبلی", ReplyId = 4 };
            var comment221 = new BlogComment { Id = 6, Body = "پاسخی به پاسخ به نظر من اول", ReplyId = 5 };

            var list = new List<BlogComment>
            {
                comment1, comment12, comment121,
                comment2, comment22, comment221
            };

            foreach (var item in list)
            {
                if (item.ReplyId == null)
                {
                    continue;
                }

                var parent = list.First(x => x.Id == item.ReplyId.Value);
                parent.Children.Add(item);
            }

        }
نظرات مطالب
مروری بر کاربردهای Action و Func - قسمت اول
نمی‌توان. چون در اصل Action و Func به این صورت تعریف شده‌اند:
public delegate void Action<in T1, in T2>(T1 arg1, T2 arg2);
public delegate TResult Func<in T1, in T2, out TResult>(T1 arg1, T2 arg2);
البته می‌توان بجای Action و Func، یک delegate سفارشی را از صفر نوشت؛ ولی هدف در اینجا سهولت استفاده‌است.
+ از زمان C# 7.0 اگر نیاز به نامگذاری این پارامترها را داشتید، می‌توانید از tuples به صورت زیر استفاده کنید:
Func<(string firstName, string lastName), string> f = (data) => data.firstName + data.lastName;
f(("Foo", "Bar"));