بهبود SEO در ASP.NET MVC
C# 12.0 - Primary Constructors
class Employee(string firstName, string lastName) { private readonly string _firstName = firstName.Length >= 5 ? firstName : throw new ArgumentException("There must be atleast 5 characters"); private readonly string _lastName = lastName; public string FullName() { return $"Full name = {_firstName} {_lastName}"; } }
مقایسهای بین Xamarin.Forms و MAUI
Xamarin.Forms vs MAUI
| Xamarin.Forms | MAUI |
---|---|---|
Platforms | | |
Android | API 19+ | API 21+ |
iOS | 9-14 | 10+ |
Linux | Community | Community |
macOS | Community | Microsoft |
Tizen | Samsung | Samsung |
Windows | UWP Microsoft WPF Community | Microsoft |
Features | | |
Renderers | Tightly coupled to BindableObject | Loosely coupled, no Core dependencies |
App Models | MVVM, RxUI | MVVM, RxUI, MVU, Blazor |
Single Project | No | Yes |
Multi-targeting | No | Yes |
Multi-window | No | Yes |
Misc | | |
.NET | Xamarin.iOS, Xamarin.Android, Mono, .NET Framework, ... | .NET 6+ |
Acquisition | NuGet & Visual Studio Installer | dotnet |
Project System | Franken-proj | SDK Style |
dotnet CLI | No | Yes |
Tools | | |
Visual Studio 2019 | Yes | Yes |
Visual Studio 2019 for Mac | Yes | Yes |
Visual Studio Code | No | Yes |
بررسی ضد الگوهای تست نویسی
Software Testing Anti-Pattern List
- Having unit tests without integration tests
- Having integration tests without unit tests
- Having the wrong kind of tests
- Testing the wrong functionality
- Testing internal implementation
- Paying excessive attention to test coverage
- Having flaky or slow tests
- Running tests manually
- Treating test code as a second class citizen
- Not converting production bugs to tests
- Treating TDD as a religion
- Writing tests without reading documentation first
- Giving testing a bad reputation out of ignorance
Guriddo همان jqGrid قدیمی است که مجوز آن تغییر کردهاست. fork نسخهی با مجوز MIT آن در اینجا نگهداری میشود.
تغییراتی در مجوز jQuery
یک برنامه مجموعه ای از دستورات است که توسط کامپیوتر اجرا میگردد ، برنامه نویسان برای نوشتن این دستورات از زبانهای برنامه نویسی استفاده میکنند ، برخی از این زبانها مسقیما قابل فهم توسط کامپیوتر بوده و برخی نیاز به ترجمه دارند . زبانهای برنامه نویسی را میتوان به سه دسته تقسیم نمود :
1 - زبانهای ماشین
2 - زبانهای اسمبلی
3 - زبانهای سطح بالا
زبانهای ماشین :
زبانی که مستقیما و بدون نیاز به ترجمه قابل فهم توسط کامپیوتر میباشد . هر پردازنده یا processor زبان خاص خود را دارد !... در نتیجه تنوع زبان ماشین بستگی به انواع پردازندههای موجود دارد و اگر دو کامپیوتر دارای پردازندههای یکسان نباشتد ، زبان ماشین آنها با یکدیگر متفاوت و غیر قابل فهم برای دیگری میباشد . زبان ماشین وابسته به ماشین یا Machine independent میباشد . تمامی دستورات در این زبان توالی از 0 و 1 میباشند . برنامههای اولیه را با این زبان مینوشتند در نتیجه نوشتن برنامه سخت و احتمال خطا داشتن در آن زیاد بود . ار آنجا که نوشتن برنامه به این زبان سخت و فهم برنامههای نوشته شده به آن دشوار بود ، برنامه نویسان به فکر استفاده از حروف بجای دستورات زبان ماشین افتادند ( پیدایش زبان اسمبلی )
زبانهای اسمبلی :
به زبانی که دستورات زبان ماشین را با نمادهای حرفی بیان میکند، زبان اسمبلی (Assembley Language) میگویند . چون این زبان مستقیما قابل فهم برای کامپیوتر نیست باید قبل از اجرا آن را به زبان ماشین ترجمه کرد ، به این مترجم اسمبلر گفته میشود . برنامههای نوشته شده به این زبان قابل فهم برای برنامه نویس بود اما از آنجا که به ازای هر دستور زبان ماشین یک دستور زبان اسمبلی داشتیم از حجم برنامهها کاسته نشد ! .. بعلاوه چون زبان اسمبلی همانند زبان ماشین از دستورات پایه ای و سطح پایین استفاده میکرد نوشتن برنامه با این زبان هم سخت و مشکل بود . لذا اهل خرد به فکر ابداع نسلی از زبانهای بهتر بودند (پیدایش زبانهای سطح بالا)
زبانهای سطح بالا :
زبانهای سطح بالا قابل فهم بودند و این امکان را داشتند تا چند دستور زبان ماشین یا اسمبلی را بتوان در قالب یک دستور نوشت ( منظور توابع کتابخانه ای در ++C/C) . پس هم فهم ، هم نوشتن برنامه در این زبانها راحت و هم تعداد خطوط کد کمتر شد . این زبانها به زبانهای برنامه نویسی سطح بالا یا High-Level Programming Language معروفند . البته برنامه نوشته شده در این زبان نیز برای کامپیوتر قابل فهم نبوده و باید به زبان ماشین ترجمه شوند ، این وظیفه بر عهده کامپایلر میباشد . اولین زبانهای برنامه نویسی سطح بالا مانند FORTRAN ، COBOL ، PASCAL و C میباشند . زبان برنامه نویسی ++C تکامل یافته زبان C میباشد .
هر یک از زبانهای برنامه نویسی سطح بالا یک روش برنامه نویسی را پشتیبانی میکند به طور مثال زبان C و PASCAL از روشهای برنامه نویسی ساخت یافته ای و پیمانه ای و زبانهای مانند ++C و JAVA از روش برنامه سازی شی گرا یا Object Oriented Programming یا به اختصار (OOP) استفاده میکنند . زبان ++C چون زبان C را بطور کامل در بر دارد پس از هر سه روش برنامه نویسی ساخت یافته و پیمانه ای و شی گرا استفاده میکند .
تا اینجا با تاریخچه ای از زبانها و مراحل تکامل آنها آشنا شدیم . حال ویژگیها و دلایل استفاده از زبان ++C را مرور میکنیم :
زبان C در سال 1972 توسط دنیس ریچی طراحی شد . زبان C تکامل یافته زبان BCPL است که طراح آن مارتین ریچاردز میباشد ، زبان BCPL نیز از زبان B مشتق شده است که طراح آن کن تامسون بود . (خداوند روح دنیس ریچی را همچون هوگو چاوز با مسیح بازگرداند ! ...) .
از این زبان برای نوشتن برنامههای سیستمی ، همچون سیستم عامل ، کامپایلر ، مفسر ، ویرایشگر ، برنامههای مدیریت بانک اطلاعاتی ، اسمبلر استفاده میکنند .
زبان C برای اجرای بسیاری از دستوراتش از توابع کتابخانه ای استفاده میکند و بیشتر خصوصیات وابسته به سخت افزار را به این توابع واگذار میکند لذا نرم افزار تولید شده با این زبان به سخت افزار خاصی بستگی ندارد و با اندکی تغییرات میتوانیم نرم افزار مورد نظر را روی ماشینهای متفاوت اجرا کنیم ، در نتیجه برنامه نوشته شده با C قابلیت انتقال (Portability) دارند . بعلاوه کاربر میتواند توابع کتابخانه ای خاص خودش را بنویسد و از آنها در برنامه هایش استفاده کند .
برنامههای مقصدی که توسط کامپیلرهای C ساخته میشود بسیار فشرده و کم حجمتر از برنامههای مشابه در سایر زبانهاست ، این امر باعث افزایش سرعت اجرای آنها میشود .
++C که از نسل C است تمام ویژگیهای ذکر شده بالا را دارد ، علاوه بر آن شی گرا نیز میباشد . برنامههای شی گرا منظم و ساخت یافته اند و قابل آپدیت هستند و به سهولت تغییر و بهبود مییابند و قابلیت اطمینان و پایداری بیشتری دارند .
تحلیل اولین پروژه :
در اولین پروژه کد فوق را بکار بردیم ، حال به شرح دستورات آن میپردازیم .
#include <iostream>
int main() { return 0; }
std::cout<<"Hello world ...\n";
در زبان ++C هر دستور به ; (سیموکالن) ختم میشود .
اگر قصد اجرای برخی کارها به صورت زمانبندی شده و در فواصل زمانی مشخص را دارید، این مقاله به شما کمک خواهد کرد تا به بهترین شکل ممکن آن را انجام دهید. کارهایی مانند ارسال خبرنامه، فرستادن SMS تبریک تولد یا هماهنگ سازی دادهها بین دو منبع داده از جمله اَعمالی هستند که باید به صورت زمانبندی شده انجام شوند.
کتابخانهی Quartz.NET، از کتابخانه ای با نام Quartz و از زبان Java به NET. منتقل شده است. Quartz.NET، رایگان و باز متن است و از طریق آدرس http://quartznet.sourceforge.net در دسترس است. از طریق NuGet نیز میتوانید با تایپ عبارت quartz در فرم مربوطه، این کتابخانه را نصب کنید. این کتابخانه را در برنامههای Desktop و Web (حتی یک Shared Server) تست کردم و به خوبی انجام وظیفه میکند.
شروع کار با Quartz.NET
ضمن در اختیار قرار دادن امکانات فوق العاده و انعطاف پذیری بسیار، کار با این کتابخانه آسان و از فرایندی منطقی تبعیت میکند. فرایند اجرای یک روال زمانبندی شده از طریق Quartz.NET، از چهار مرحلهی اصلی تشکیل شده است.
1) پیاده سازی اینترفیس IJob
2) مشخص کردن جزئیات روال با اینترفیس IJobDetail
3) مشخص کردن تنظیمات زمان با استفاده از اینترفیس ITrigger
4) مدیریت اجرا با استفاده از اینترفیس IScheduler
مثالی را بررسی میکنیم. در این مثال قصد داریم تا عبارتی را همراه با تاریخ و زمان جاری در یک فایل ذخیره کنیم. این پیغام باید 3 بار و در فواصل زمانی 10 ثانیه به فایل اضافه شود. در پایان، فایلی خواهیم داشت که در سه خط، یک عبارت، همراه با تاریخ و زمانهای مختلف را که 10 ثانیه با یکدیگر اختلاف دارند در خود ذخیره کرده است. ابتدا کار زمانبندی شده را با ارائهی پیاده سازی برای متد Execute اینترفیس IJob این کتابخانه ایجاد میکنیم. وارد کردن فضای نام Quartz را فراموش نکنید.
namespace SchedulerDemo.Jobs { using System; using System.IO; using Quartz; public class HelloJob : IJob { public void Execute(IJobExecutionContext context) { // for web apps // string path = System.Web.Hosting.HostingEnvironment.MapPath("~/Data/Log.txt"); // for desktop apps string path = @"C:\Log.txt"; using (StreamWriter sw = new StreamWriter(path, true)) { sw.WriteLine("Message from HelloJob " + DateTime.Now.ToString()); } } } }
حال، زمان انجام تنظیمات مختلف برای اجرای روال مربوطه است. بهتر است تا interfaceیی ایجاد و متدی با نام Run در آن داشته باشیم.
namespace SchedulerDemo.Interfaces { public interface ISchedule { void Run(); } }
حال، پیاده سازی خود را برای این interface ارائه میدهیم.
namespace SchedulerDemo.Jobs { using System; using Quartz; using Quartz.Impl; using SchedulerDemo.Interfaces; using SchedulerDemo.Jobs; public class HelloSchedule : ISchedule { public void Run() { //DateTimeOffset startTime = DateBuilder.NextGivenSecondDate(null, 2); DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second); IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>() .WithIdentity("job1") .Build(); ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create() .WithIdentity("trigger1") .StartAt(startTime) .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInSeconds(10).WithRepeatCount(2)) .Build(); ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory(); IScheduler sc = sf.GetScheduler(); sc.ScheduleJob(job, trigger); sc.Start(); } } }
معرفی فضاهای نام Quartz و Quartz.Impl را فراموش نکنید.
از حالا، به روالی که قرار است به صورت زمانبندی شده اجرا شود، "وظیفه" میگوییم.
ابتدا باید مشخص کنیم که وظیفه در چه زمانی پس از اجرای برنامه شروع به اجرا کند. از آنجا که پایه و اساس زمانبندی، بر تاریخ و ساعت استوار است، کتابخانهی Quartz.NET، روشها و امکانات بسیاری را برای تعیین زمان در اختیار قرار میدهد. با بررسی تمامی آنها، سادهترین و منعطفترین را به شما معرفی میکنم. کلاس DateBuilder که همراه با Quartz.NET وجود دارد، امکان تعیین زمان را به اَشکال مختلف میدهد. در خط 14، از متد FutureDate این کلاس استفاده شده است که خوانایی بهتری نسبت به بقیهی متدها دارد. پارامتر اول این متد، عدد، و پارامتر دوم، واحد زمانی را میپذیرد.
DateTimeOffset startTime = DateBuilder.FutureDate(2, IntervalUnit.Second);
در اینجا، زمان آغاز وظیفه را 2 ثانیه پس از آغاز برنامه تعریف کرده ایم. واحدهای زمانی دیگر شامل میلی ثانیه، دقیقه، ساعت، روز، ماه، هفته و سال هستند. کلاس DateBuilder، متدهای مختلفی برای تعیین زمان را در اختیار قرار میدهد. تعیین زمان آغاز به روش دیگر را به صورت کامنت شده در خط 13 مشاهده میکنید.
وظیفهی ایجاد شده در خط 16 تا 18 معرفی شده است.
IJobDetail job = JobBuilder.Create<HelloJob>() .WithIdentity("job1") .Build();
پشتیبانی Quartz.NET از سینتکس fluent، کدنویسی را ساده و لذت بخش میکند. با استفاده از متد Create کلاس JobBuilder، وظیفه را معرفی میکنیم. متد Create، یک متد Generic است که نام کلاسی که اینترفیس IJob را پیاده سازی کرده است میپذیرد. یک نام را با استفاده از متد WithIdentity به وظیفه نسبت میدهیم (البته این کار، اختیاری است) و در انتها، متد Build را فراخوانی میکنیم. خروجی متد Build، از نوع IJobDetail است.
و حالا نوبت به تنظیمات زمان رسیده است. در Quartz.NET، این مرحله، "ایجاد trigger" نام دارد. خطوط 20 تا 24 به این کار اختصاص دارند.
ITrigger trigger = TriggerBuilder.Create() .WithIdentity("trigger1") .StartAt(startTime) .WithSimpleSchedule(x => x.WithIntervalInSeconds(10).WithRepeatCount(2)) .Build();
ابتدا متد Create کلاس TriggerBuilder را فراخوانی میکنیم، سپس با استفاده از متد WithIdentity، یک نام به trigger اختصاص میدهیم (البته این کار، اختیاری است). با متد StartAt، زمان شروع وظیفه را که در ابتدا با استفاده از کلاس DateBuilder ایجاد کردیم تعیین میکنیم. مهمترین قسمت، تعیین دفعات و فواصل زمانی اجرای وظیفه است. همان طور که احتمالاً حدس زده اید، Quartz.NET مجموعه ای غنی از روشهای مختلف برای تعیین بازهی زمانی اجرا را در اختیار قرار میدهد. آسانترین راه، استفاده از متد WithSimpleSchedule است. با استفاده از یک عبارت Lambda که ورودی آن از نوع کلاس SimpleScheduleBuilder است، دفعات و فواصل زمانی اجرا را تعیین میکنیم. متد WithIntervalInSeconds، برای تعیین فواصل زمانی در بازهی ثانیه استفاده میشود. متد WithRepeatCount نیز برای تعیین دفعات اجرا است. وظیفهی ما، 3 مرتبه و در فواصل زمانی 10 ثانیه اجرا میشود. مطمئن باشید اشتباه نکردم! بله، سه مرتبه. تعداد دفعات اجرا برابر است با عددی که برای متد WithRepeatCount تعیین میکنید، به علاوهی یک. منطقی است، چون مرتبهی اول اجرا زمانی است که با استفاده از متد StartAt تعیین کرده اید. در پایان، متد Build را فراخوانی میکنیم. خروجی متد Build، از نوع ITrigger است.
آخرین کار (خطوط 26 تا 30)، ایجاد شی از اینترفیس IScheduler، فراخوانی متد ScheduleJob آن، و پاس دادن اشیای job و trigger که در قسمت قبل ایجاد شده اند به این متد است. در انتها، متد ()Start را برای آغاز وظیفه فراخوانی میکنیم.
ISchedulerFactory sf = new StdSchedulerFactory(); IScheduler sc = sf.GetScheduler(); sc.ScheduleJob(job, trigger); sc.Start();
حال شما یک وظیفه تعریف کرده اید که در هر جای برنامه به صورت زیر، قابل فراخوانی است.
ISchedule myTask = new HelloSchedule(); myTask.Run();
کتابخانه ای که با آن سر و کار داریم بسیار غنی است و امکانات بسیاری دارد. در قسمت بعد، با برخی امکانات دیگر این کتابخانه آشنا میشوید.
در این مثال ما سه گروه Manager,Employee و Worker را داریم که میخواهیم با استفاده از این الگو برای هر کدام به طور جداگانه، حقوق و دستمزد و اضافه کاری را محاسبه کنیم. با توجه به اینکه فرمول هر یک جداست و این احتمال نیز وجود دارد که هر کدام خواص مخصوص به خود را داشته باشند که در دیگری وجود ندارد و در آینده این احتمال میرود که سمت جدید یا دستورالعملهای جدیدی اضافه شود، بهترین راه حل استفاده از الگوی Visitor است.
الگوی visitor دو بخش مهم دارد؛ یکی Element که قرار است کار روی آن انجام شود. مثل سمتهای مختلف و دیگری Visitor هست که همان دستورالعملهایی چون محاسبه حقوق و دستمزد و ... است که روی المانها صورت میگیرد.
ابتدا برای هر کدام یک اینترفیس را با مشخصات زیر میسازیم:
public interface IElement { void Accept(IElementVisitor visitor); }
public interface IElementVisitor { void Visit(Manager manager); void Visit(Employee manager); void Visit(Worker manager); }
public class Manager: IElement { public int WorkingHour = 8; public int Wife = 1; public int Children = 3; public int OffDays = 6; public int OverHours = 12; public void Accept(IElementVisitor visitor) { visitor.Visit(this); } }
public class Employee: IElement { public int WorkingHour = 8; public int Wife = 1; public int Children = 3; public int OffDays = 6; public int OverHours = 12; public void Accept(IElementVisitor visitor) { visitor.Visit(this); } }
public class Worker:IElement { public int WorkingHour = 8; public int Wife = 1; public int Children = 3; public int OffDays = 6; public int OverHours = 12; public void Accept(IElementVisitor visitor) { visitor.Visit(this); } }
حال وقت آن رسیده تا از روی کلاس Visitor، برای حقوق، دستمزد و اضافه کاری، کلاسهای جدیدی را بسازیم:
class SalaryCalculator:IElementVisitor { public void Visit(Manager manager) { var salary = manager.WorkingHour*10000; salary += manager.Wife*25000; salary += manager.Children*20000; salary -= manager.OffDays*5000; Console.WriteLine("Manager's Salary is " + salary); } public void Visit(Employee employee) { var salary = employee.WorkingHour * 7000; salary += employee.Wife * 15000; salary += employee.Children * 10000; salary -= employee.OffDays * 6000; Console.WriteLine("Employee's Salary is " + salary); } public void Visit(Worker worker) { var salary = worker.WorkingHour * 6000; salary += worker.Wife * 5000; salary += worker.Children * 2000; salary -= worker.OffDays * 7000; Console.WriteLine("Worker's Salary is " + salary); } }
class WageCalculator:IElementVisitor { public void Visit(Manager manager) { var wage = manager.OverHours*30000; Console.WriteLine("Employee's wage is " + wage); } public void Visit(Employee employee) { var wage = employee.OverHours * 20000; Console.WriteLine("Employee's wage is " + wage); } public void Visit(Worker worker) { var wage = worker.OverHours * 15000; Console.WriteLine("Employee's wage is " + wage); } }
class FinancialSystem { private readonly IList<IElement> _elements; public FinanceSystem() { _elements=new List<IElement>(); } public void Attach(IElement element) { _elements.Add(element); } public void Detach(IElement element) { _elements.Remove(element); } public void Accept(IElementVisitor visitor) { foreach (var element in _elements) { element.Accept(visitor); } } }
بدنه اصلی:
IElement manager=new Manager(); IElement employee=new Employee(); IElement worker=new Worker(); var fine=new FinancialSystem(); fine.Attach(manager); fine.Attach(employee); fine.Attach(worker); fine.Accept(new SalaryCalculator()); fine.Accept(new WageCalculator());
Manager's Salary is 135000 Employee's Salary is 65000 Worker's Salary is 17000 Manager's wage is 360000 Employee's wage is 240000 Worker's wage is 180000