نظرات اشتراک‌ها
معرفی کتابخانه InfiniteEnumFlags
با بررسی این کتابخانه و قابلیتی که در اختیار ما قرار میدهد میتوان تمامی Claims های  یک کاربر را در یک فیلد و در جدول User نگهداری کرد ، و جدول واسطه UserClaim رو حذف کرد 
نظرات مطالب
اعمال تزریق وابستگی‌ها به مثال رسمی ASP.NET Identity
چطور می‌تونم اطلاعات اضافی از کاربری رو وقتی می‌خواد لاگین کنه نگه دارم؟
مثلا به جدول user فیلد Avatar رو اضافه کردم. هر جا نیاز بود دسترسی داشته باشم بهش و نیازی به خوندن اون از دیتابیس نباشه.
مطالب
کار با دیتاتایپ JSON در MySQL - قسمت سوم
در قسمت قبل توابعی را که برای تغییر دیتای JSON مورد استفاده قرار میگیرند، بررسی کردیم. در ادامه به بررسی روش‌های تبدیل یک دیتای غیر JSON به خروجی JSON و بلعکس خواهیم پرداخت. 

کوئری‌هایی که تا اینجا نوشته‌ایم، بر روی یک فیلد از نوع JSON بودند؛ اما این امکان را نیز داریم که از توابع JSON بر روی فیلدهای غیر JSON نیز استفاده کنیم. به عنوان مثال جدول کاربران و بلاگ‌پست را در نظر بگیرید که به این صورت تعریف شده‌اند: 
CREATE TABLE Users (
  id INT NOT NULL AUTO_INCREMENT,
    first_name VARCHAR(255) NOT NULL,
    last_name VARCHAR(255) NOT NULL,
    email VARCHAR(255) NOT NULL,
    gender ENUM('Male', 'Female') NOT NULL,
    PRIMARY KEY (id)
);

CREATE TABLE BlogPosts (
    id INT NOT NULL AUTO_INCREMENT,
    title VARCHAR(255) NOT NULL,
    user_id INT NOT NULL,
    KEY user_id (user_id),
    CONSTRAINT `blogposts_ibfk_1` FOREIGN KEY (user_id)
        REFERENCES Users (id),
    PRIMARY KEY (id)
)

جداول فوق یا یکسری دیتای fake پر شده‌اند. اکنون فرض کنید میخواهیم لیست کاربران را به همراه بلاگ‌پست‌هایشان، کوئری بگیریم: 
SELECT 
    U.id,
    CONCAT_WS(' ', U.first_name, U.last_name) AS FullName,
    BP.title
FROM
    Users AS U
        JOIN
    BlogPosts AS BP ON U.id = BP.user_id;

همانطور که میدانید خروجی موردانتظار در یک دیتابیس رابطه‌ایی به صورت سطر و ستون است: 



تبدیل یک ساختار Relational به JSON 

میتوانیم خروجی موردنظر را در قالب JSON نیز کوئری بگیریم: 

SELECT 
    JSON_OBJECT('id',
            U.id,
            'user',
            CONCAT_WS(' ', U.first_name, U.last_name),
            'title',
            BP.title)
FROM
    Users AS U
        JOIN
    BlogPosts AS BP ON U.id = BP.user_id;


به عنوان مثال میتوانیم لیست کاربران را به همراه بلاگ پست‌هایشان، اینگونه کوئری بگیریم: 

SELECT 
    JSON_OBJECT('user',
            CONCAT_WS(' ', U.first_name, U.last_name),
            'blog_posts',
            JSON_ARRAYAGG(JSON_OBJECT('id', BP.id, 'title', BP.title))) AS JSON
FROM
    Users AS U
        JOIN
    BlogPosts AS BP ON U.id = BP.user_id
GROUP BY U.id;

خروجی کوئری فوق اینچنین خواهد بود:



تبدیل یک ساختار JSON به Relational 

همچنین میتوانیم یک ساختار JSON را به صورت Relational تبدیل کنیم. اینکار توسط تابع JSON_TABLE قابل انجام است. کاری که این تابع انجام میدهد، ایجاد یک جدول موقت و کپی کردن دیتای موردنظر درون آن است. فرض کنید ساختار JSON زیر را به اینصورت درون دیتابیس ذخیره کرده‌ایم:

{
  "id": "1",
  "new": false,
  "sku": "asdf123",
  "tag": ["fashion", "men", "jacket", "full sleeve"],
  "name": "Lorem ipsum jacket",
  "image": [
    "/assets/img/product/fashion/1.jpg",
    "/assets/img/product/fashion/3.jpg",
    "/assets/img/product/fashion/6.jpg",
    "/assets/img/product/fashion/8.jpg",
    "/assets/img/product/fashion/9.jpg"
  ],
  "price": 12.45,
  "rating": 4,
  "category": ["fashion", "men"],
  "discount": 10,
  "offerEnd": "October 5, 2020 12:11:00",
  "saleCount": 54,
  "description": {
    "fullDescription": "Sed ut perspiciatis unde omnis iste natus error sit voluptatem accusantium doloremque laudantium, totam rem aperiam, eaque ipsa quae ab illo inventore veritatis et quasi architecto beatae vitae dicta sunt explicabo. Nemo enim ipsam voluptatem quia voluptas sit aspernatur aut odit aut fugit, sed quia consequuntur magni dolores eos qui ratione voluptatem sequi nesciunt. Neque porro quisquam est, qui dolorem ipsum quia dolor sit amet, consectetur, adipisci velit, sed quia non numquam eius modi tempora incidunt ut labore et dolore magnam aliquam quaerat voluptatem. Ut enim ad minima veniam, quis nostrum exercitationem ullam corporis suscipit laboriosam, nisi ut aliquid ex ea commodi consequatur? Quis autem vel eum iure reprehenderit qui in ea voluptate velit esse quam nihil molestiae consequatur, vel illum qui dolorem eum fugiat quo voluptas nulla pariatur? Nor again is there anyone who loves or pursues or desires to obtain pain of itself, because it is pain, but because occasionally circumstances occur in which toil and pain can procure him some great pleasure. To take a trivial example, which of us ever undertakes laborious physical exercise, except to obtain some advantage from it? But who has any right to find fault with a man who chooses to enjoy a pleasure that has no annoying consequences, or one who avoids a pain that produces no resultant pleasure?",
    "shortDescription": "Ut enim ad minima veniam, quis nostrum exercitationem ullam corporis suscipit laboriosam, nisi ut aliquid ex ea commodi consequatur? Quis autem vel eum iure reprehenderit qui in ea voluptate velit esse quam nihil molestiae consequatur."
  }
}

اکنون میخواهیم چنین خروجی‌ای داشته باشیم: 



کوئری موردنیاز برای تهیه خروجی فوق اینچنین خواهد بود: 

SELECT newTable.* 
FROM experiments.productMetadata,
JSON_TABLE(
data,
    "$" COLUMNS (
id INT PATH "$.id",
        new CHAR(5) PATH "$.new",
        sku CHAR(20) PATH "$.sku",
        price FLOAT PATH "$.price",
        rating FLOAT PATH "$.rating",
        name CHAR(255) PATH "$.name",
        discount FLOAT PATH "$.discount",
        offerEnd TEXT PATH "$.offerEnd",
        saleCount INT PATH "$.saleCount",
        description TEXT PATH "$.description.shortDescription"
    )
) AS newTable;


تابع JSON_TABLE دو ورودی نیاز خواهد داشت؛ ورودی اول ستون JSONی است که میخوایم از آن کوئری بگیریم. ورودی دوم با تعیین path شروع خواهد شد. از آنجائیکه محتوای داخل ستون data به صورت آبجکت ذخیره شده‌است، از $ استفاده کرده‌ایم که به معنای داکیومنت جاری است. سپس توسط کلمه کلیدی COLUMNS ساختار جدول موقت‌مان را تعریف خواهیم کرد. این ساختار به صورت یک آرگومان به COLUMNS ارسال خواهد شد و شبیه به ساختار CREATE TABLE است؛ با این تفاوت که بعد از تعریف نوع داده‌ای هر ستون باید مسیر رسیدن به مقدار موردنظر را نیز تعیین کنیم که در واقع همان سینتکس pathی است که در مثالهای قبل نیز بررسی کردیم. به عنوان مثال برای رسیدن به مقدار پراپرتی name، مسیر را به صورت name.$ نوشته‌ایم. این path از آرایه نیز پشتیبانی میکند؛ مثلاً برای دسترسی به عنصر اول آرایه tag کافی است اینگونه عمل کنیم: 

tag CHAR(20) PATH "$.tag[0]"


همچنین تابع JSON_TABLE، از ساختارهای تودرتو نیز پشتیبانی میکند. به عنوان مثال برای داشتن مقادیر tag, category, image در خروجی میتوانیم از کلمه کلیدی NESTED استفاده کنیم: 

SELECT newTable.* 
FROM experiments.productMetadata,
JSON_TABLE(
data,
    "$" COLUMNS (
id INT PATH "$.id",
        new CHAR(5) PATH "$.new",
        sku CHAR(20) PATH "$.sku",
        price FLOAT PATH "$.price",
        rating FLOAT PATH "$.rating",
        NESTED PATH '$.tag[*]' COLUMNS (tag TEXT PATH '$'),
        name CHAR(255) PATH "$.name",
        discount FLOAT PATH "$.discount",
        offerEnd TEXT PATH "$.offerEnd",
        saleCount INT PATH "$.saleCount",
        description TEXT PATH "$.description.shortDescription",
        NESTED PATH '$.image[*]' COLUMNS (image TEXT PATH '$'),
        NESTED PATH '$.category[*]' COLUMNS (category TEXT PATH '$')
    )
) AS newTable;
کوئری فوق به ازای هر آیتم از آرایه‌های فوق، یک ردیف جدید اضافه خواهد کرد: 



درون COLUMNS میتوانیم یک name FOR ORDINALITY نیز تعیین کنیم. این فیلد دقیقاً مشابه AUTO INCREMENT در ساختار CREATE TABLE میباشد. به این معنا که به ازای هر آیتم فیلد nested، یک واحد اضافه خواهد شد. از آن میتوانیم به عنوان rowId برای آیتم آرایه استفاده کنیم:

NESTED PATH '$.category[*]' COLUMNS (categoryRowId FOR ORDINALITY, category TEXT PATH '$')


همچنین از ON EMPTY برای پراپرتی‌هایی که در ساختار JSON وجود ندارند نیز میتوانیم استفاده کنیم. به عنوان مثال در کوئری زیر گفته‌ایم در صورت عدم وجود price، یک مقدار پیش‌فرض باید نمایش داده شود و همچنین در صورت عدم وجود name، یک خطا در خروجی نمایش داده شود:

name CHAR(255) PATH "$.name" ERROR ON EMPTY,
price FLOAT PATH "$.price" DEFAULT "0" ON EMPTY,


همچنین میتوانیم مقدار NULL را در صورت عدم وجود name ست کنیم:

name CHAR(255) PATH "$.name" NULL ON EMPTY,
مطالب
استفاده از SQLDom برای آنالیز عبارات T-SQL، قسمت دوم
مدتی قبل مطلبی را در مورد کتابخانه‌ی ویژه SQL Server که یک T-SQL Parser تمام عیار است، در این سایت مطالعه کردید. در این قسمت، همان مطلب را به نحو بهتر و ساده‌تری بازنویسی خواهیم کرد.
مشکلی که در دراز مدت با SQLDom وجود خواهد داشت، مواردی مانند SelectStarExpression و CreateProcedureStatement و امثال آن هستند. این‌ها را از کجا باید تشخیص داد؟ همچنین مراحل بررسی این اجزاء، نسبتا طولانی هستند و نیاز به یک راه حل عمومی‌تر در این زمینه وجود دارد.

راه حلی برای این مشکل در مطلب «XML ‘Visualizer’ for the TransactSql.ScriptDom parse tree» ارائه شده‌است. در اینجا تمام اجزای TSqlFragment توسط Reflection مورد بررسی و استخراج قرار گرفته و نهایتا یک فایل XML از آن حاصل می‌شود.
اگر نکات ذکر شده در این مقاله را تبدیل به یک برنامه با استفاده مجدد کنیم، به چنین شکلی خواهیم رسید:


این برنامه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
DomToXml.zip

همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید، اینبار به سادگی، SelectStarExpression قابل تشخیص است و تنها کافی است در T-SQL پردازش شده، به دنبال SelectStarExpression‌ها بود. برای اینکار جهت ساده شدن آنالیز می‌توان با ارث بری از کلاس پایه TSqlFragmentVisitor شروع کرد:
using System;
using System.Linq;
using Microsoft.SqlServer.TransactSql.ScriptDom;

namespace DbCop
{
    public class SelectStarExpressionVisitor : TSqlFragmentVisitor
    {
        public override void ExplicitVisit(SelectStarExpression node)
        {
            Console.WriteLine(
                  "`Select *` detected @StartOffset:{0}, Line:{1}, T-SQL: {2}",
                  node.StartOffset,
                  node.StartLine,
                  string.Join(string.Empty, node.ScriptTokenStream.Select(x => x.Text)).Trim());

            base.ExplicitVisit(node);
        }
    }
}
در کلاس پایه TSqlFragmentVisitor به ازای تمام اشیاء شناخته شده‌ی ScriptDom، یک متد ExplicitVisit قابل بازنویسی درنظر گرفته شده‌است. در اینجا برای مثال نمونه‌ی SelectStarExpression آن را بازنویسی کرده‌ایم.
مرحله‌ی بعد، اجرای این کلاس Visitor است:
    public static class GenericVisitor
    {
        public static void Start(string tSql, TSqlFragmentVisitor visitor)
        {
            IList<ParseError> errors;
            TSqlScript sqlFragment;
            using (var reader = new StringReader(tSql))
            {
                var parser = new TSql120Parser(initialQuotedIdentifiers: true);
                sqlFragment = (TSqlScript)parser.Parse(reader, out errors);
            }

            if (errors != null && errors.Any())
            {
                var sb = new StringBuilder();
                foreach (var error in errors)
                    sb.AppendLine(error.Message);

                throw new InvalidOperationException(sb.ToString());
            }
            sqlFragment.Accept(visitor);
        }
    }
در اینجا متد Accept کلاس TSql120Parser، امکان پذیرش یک Visitor را دارد. به این معنا که Parser در حال کار، هر زمانیکه در حال آنالیز قسمتی از T-SQL دریافتی بود، نتیجه را به اطلاع یکی از متدهای کلاس پایه TSqlFragmentVisitor نیز خواهد رساند. بنابراین دیگر نیازی به نوشتن حلقه و بررسی تک تک اجزای خروجی TSql120Parser نیست. اگر نیاز به بررسی SelectStarExpression داریم، فقط کافی است Visitor آن‌را طراحی کنیم.

مثالی از نحوه‌ی استفاده از کلاس GenericVisitor فوق را در اینجا ملاحظه می‌کنید:
 var tsql = @"WITH ctex AS (
SELECT * FROM sys.objects
)
SELECT * FROM ctex";
GenericVisitor.Start(tsql, new SelectStarExpressionVisitor());
مطالب
آشنایی با Window Function ها در SQL Server بخش سوم
در این بخش به دو Function از Analytic Function‌ها (توابع تحلیلی)، یعنی Lead Function و  LAG Function می پردازیم.
قبل از اینکه به توابع ذکرشده بپردازیم، باید عرض کنم، شرح عملکرد اینگونه توابع کمی مشکل می‌باشد، بنابراین با ذکر مثال و توضیح آنها،سعی می‌کنیم،قابلیت هریک را بررسی و درک نماییم. 
  • Lead Function:
       این فانکشن در SQL Server 2012 ارائه شده است، و امکان دسترسی، به Data‌های سطر بعدی نسبت به سطر جاری را در نتیجه یک پرس و جو (Query)، ارائه می‌دهد. بدون آنکه از Self-join استفاده نمایید،   
       Syntax تابع فوق بصورت زیر است:
LEAD ( scalar_expression [ ,offset ] , [ default ] ) 
    OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause )
شرح Syntax:
  1. Scalar_expression: در Scalar_expression، نام یک فیلد یا ستون درج می‌شود، و مقدار برگشتی فیلد مورد نظر، به مقدار تعیین شده offset نیز بستگی دارد. خروجی Scalar_expression فقط یک مقدار است.
  2. offset: منظور از Offset در این Syntax همانند عملکرد Offset در Syntax مربوط به Over می‌باشد. یعنی هر عددی برای offset در نظر گرفته شود، بیانگر نقطه آغازین سطر بعدی یا قبلی نسبت به سطر جاری است. به بیان دیگر، عدد تعیین شده در Offset به Sql server می‌فهماند چه تعداد سطر را در محاسبه در نظر نگیرد.
  3. Default: زمانی که برای Offset مقداری را تعیین می‌نمایید، SQL Server به تعداد تعیین شده در Offset، سطر‌ها را در نظر نمی‌گیرد، بنابراین مقدار خروجی Scalar_expression بطور پیش فرض Null در نظر گرفته می‌شود، چنانچه بخواهید، مقداری غیر از Null درج نمایید، می‌توانید مقدار دلخواه را در قسمت Default وارد کنید.
  4. (OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause : در بخش اول بطور کامل توضیح داده شده است.
     برای درک بهتر Lead Function چند مثال را بررسی می‌نماییم:
     ابتدا Script زیر را اجرا می‌نماییم، که شامل ایجاد یک جدول و درج 18 رکورد در آن:
Create Table TestLead_LAG
(SalesOrderID int not null,
 SalesOrderDetailID int not null ,
 OrderQty smallint not null);
 GO
Insert Into TestLead_LAG 
       Values (43662,49,1),(43662,50,3),(43662,51,1),
          (43663,52,1),(43664,53,1),(43664,54,1),
  (43667,77,3),(43667,78,1),(43667,79,1),
  (43667,80,1),(43668,81,3),(43669,110,1),
  (43670,111,1),(43670,112,2),(43670,113,2),
  (43670,114,1),(43671,115,1),(43671,116,2)
مثال:قصد داریم در هر سطر مقدار بعدی فیلد SalesOrderDetailID در فیلد دیگری به نام LeadValue نمایش دهیم، بنابراین Script زیر را ایجاد می‌کنیم:
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
LEAD(SalesOrderDetailID) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue
FROM TestLead_LAG s
WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
خروجی بصورت زیر خواهد بود:

     مطابق شکل، براحتی واضح است، که در هر سطر مقدار بعدی فیلد SalesOrderDetailID در فیلد LeadValue درج و نمایش داده می‌شود. فقط در سطر 10، چون مقدار بعدی برای فیلد SalesOrderDetailID وجود ندارد، SQL Server مقدار فیلد LeadValue را، Null در نظر می‌گیرد.
در این مثال فقط از آرگومان Scalar_expression، استفاده کردیم، و Offset و Default را مقدار دهی ننمودیم، بنابراین SQL Server بطور پیش فرض هیچ سطری را حذف نمی‌کند و مقدار Default را Null در نظر می‌گیرد.
مثال دوم: قصد داریم در هر سطر مقدار دو سطر بعدی فیلد SalesOrderDetailID را در فیلد LeadValue نمایش دهیم، و در صورت وجود نداشتن مقدار فیلد SalesOrderDetailID، مقدار پیش فرض صفر ،در فیلد LeadValue قرار دهیم،بنابراین Script آن بصورت زیر خواهد شد:
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
LEAD(SalesOrderDetailID,2,0) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue
FROM TestLead_LAG s
WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
خروجی:

    در صورت مسئله بیان کرده بودیم، در هر سطر،مقدار فیلد SalesOrderDetailID دو سطر بعدی، را نمایش دهیم، بنابراین مقداری که برای Offset در نظر می‌گیریم، برابر دو خواهد بود، سپس گفته بودیم، چنانچه در هر سطر مقدار  فیلد SalesOrderDetailID وجود نداشت،بجای مقدار پیش فرض Null،از مقدار صفر استفاده شود، بنابراین به Default مقدار صفر را نسبت دادیم.
LEAD(SalesOrderDetailID,2,0)
در شکل، مطابق صورت مسئله، مقدار فیلد LeadValue سطر اول برابر است با 78،  
به بیان ساده‌تر برای بدست آوردن مقدار فیلد LaedValue هر سطر، می‌بایست هر سطر را به علاوه 2 (Offset) نماییم، تا سطر بعدی بدست آید، سپس مقدار SalesOrderDetailID را در فیلد LeadValue قرار می‌دهیم.
به سطر 9 و 10 توجه نمایید، که مقدار فیلد LeadValue آنها برابر با صفر است، واضح است، سطر 10 + 2 برابر است با 12( 10+2=12 )، چنین سطری در خروجی نداریم، بنابراین بطور پیش فرض مقدار LeadVaule توسط Sql Server برابر Null در نظر گرفته می‌شود، اما نمی‌خواستیم، که این مقدار Null باشد، بنابراین به آرگومان Default مقدار صفر را نسبت دادیم، تا SQL Server ، به جای استفاده از Null، مقدار در نظر گرفته شده صفر را استفاده نماید.
اگر چنین فانکشنی وجود نداشت، برای شبیه سازی آن می‌بایست از Join روی خود جدول استفاده می‌نمودیم، و یکسری محاسابت دیگر، که کار را سخت می‌نمود، مثال دوم را با Script زیر می‌توان شبیه سازی نمود:
WITH cteLead
AS
(
SELECT SalesOrderID,SalesOrderDetailID,OrderQty,
       ROW_NUMBER() OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) AS sn
FROM TestLead_LAG
WHERE
SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
)
SELECT m.SalesOrderID, m.SalesOrderDetailID, m.OrderQty,
       case  when sLead.SalesOrderDetailID is null Then 0 Else sLead.SalesOrderDetailID END as leadvalue
FROM cteLead AS m
LEFT OUTER JOIN cteLead AS sLead ON sLead.sn = m.sn+2
ORDER BY m.SalesOrderID, m.SalesOrderDetailID, m.OrderQty
       جدول موقتی ایجاد نمودیم، که ROW_Number را در آن اضافه کردیم، سپس جدول ایجاد شده را با خود Join کردیم، و گفتیم، که مقدار فیلدLeadValue  هر سطر برابر است با مقدار فیلد SalesOrderDetailID دو سطر بعد از آن. و با Case نیز مقدار پیش فرض را صفر در نظر گرفتیم.

  • LAG Function:
       این فانکشن نیز در SQL Server 2012 ارائه شده است، و امکان دسترسی، به Data‌های سطر قبلی نسبت به سطر جاری را در نتیجه یک پرس و جو (Query)، ارائه می‌دهد. بدون آنکه از Self-join استفاده نمایید،  
Syntax آن شبیه به فانکشن Lead میباشد و بصورت زیر است:
LAG (scalar_expression [,offset] [,default])
    OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause )
Syntax مربوط به فانکشن LAG را شرح نمی‌دهم، بدلیل آنکه شبیه به فانکشن Lead می‌باشد، فقط تفاوت آن در Offset است، Offset در فانکشن LAG روی سطرهای ماقبل سطر جاری اعمال می‌گردد.
مثال دوم را برای حالت LAG Function شبیه سازی می‌نماییم:
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
LAG(SalesOrderDetailID,2,0) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LAGValue
FROM TestLead_LAG s
WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
go
خروجی :

همانطور که گفتیم، LAG Function عکس LEAD Function میباشد. یعنی مقدار فیلد LAGValue سطر جاری برابر است با مقدار SalesOrderDetailID دو سطر ما قبل خود. 
مقدار فیلد LAGValue دو سطر اول و دوم نیز برابر صفر است، چون دو سطر ماقبل آنها وجود ندارد، و مقدار صفر نیز بدلیل این است که Default را برابر صفر در نظر گرفته بودیم.
مثال: در این مثال از Laed Function و LAG Function بطور همزمان استفاده می‌کنیم، با این تفاوت، که از گروه بندی نیز استفاده شده است:
Script زیر را اجرا نمایید:
SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
       Lead(SalesOrderDetailID) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue,
       LAG(SalesOrderDetailID) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LAGValue
FROM TestLead_LAG s
WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
go
خروجی:

با بررسی هایی که در مثالهای قبل نمودیم،خروجی زیر را می‌توان براحتی تشخیص داد، و توضیح بیشتری نمی‌دهم.
موفق باشید.
مطالب
روش‌هایی برای بهبود سرعت برنامه‌های مبتنی بر Entity framework
در این مطلب تعدادی از شایع‌ترین مشکلات حین کار با Entity framework که نهایتا به تولید برنامه‌هایی کند منجر می‌شوند، بررسی خواهند شد.

مدل مورد بررسی

    public class User
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
    }

    public class BlogPost
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Content { get; set; }

        [ForeignKey("UserId")]
        public virtual User User { get; set; }
        public int UserId { get; set; }
    }
کوئری‌هایی که در ادامه بررسی خواهند شد، بر روی رابطه‌ی one-to-many فوق تعریف شده‌اند؛ یک کاربر به همراه تعدادی مطلب منتشر شده.


مشکل 1: بارگذاری تعداد زیادی ردیف
 var data = context.BlogPosts.ToList();
در بسیاری از اوقات، در برنامه‌های خود تنها نیاز به مشاهده‌ی قسمت خاصی از یک سری از اطلاعات، وجود دارند. به همین جهت بکارگیری متد ToList بدون محدود سازی تعداد ردیف‌های بازگشت داده شده، سبب بالا رفتن مصرف حافظه‌ی سرور و همچنین بالا رفتن میزان داده‌ای که هر بار باید بین سرور و کلاینت منتقل شوند، خواهد شد. یک چنین برنامه‌هایی بسیار مستعد به استثناهایی از نوع out of memory هستند.
راه حل:  با استفاده از Skip و Take، مباحث صفحه‌ی بندی را اعمال کنید.


مشکل 2: بازگرداندن تعداد زیادی ستون
 var data = context.BlogPosts.ToList();
فرض کنید View برنامه، در حال نمایش عناوین مطالب ارسالی است. کوئری فوق، علاوه بر عناوین، شامل تمام خواص تعریف شده‌ی دیگر نیز هست. یک چنین کوئری‌هایی نیز هربار سبب هدر رفتن منابع سرور می‌شوند.
راه حل: اگر تنها نیاز به خاصیت Content است، از Select و سپس ToList استفاده کنید؛ البته به همراه نکته 1.
 var list = context.BlogPosts.Select(x => x.Content).Skip(15).Take(15).ToList();


مشکل 3: گزارشگیری‌هایی که بی‌شباهت به حمله‌ی به دیتابیس نیستند
 foreach (var post in context.BlogPosts)
{
     Console.WriteLine(post.User.Name);
}
فرض کنید قرار است رکوردهای مطالب را نمایش دهید. در حین نمایش این مطالب، در قسمتی از آن باید نام نویسنده نیز درج شود. با توجه به رابطه‌ی تعریف شده، نوشتن post.User.Name به ازای هر مطلب، بسیار ساده به نظر می‌رسد و بدون مشکل هم کار می‌کند. اما ... اگر خروجی SQL این گزارش را مشاهده کنیم، به ازای هر ردیف نمایش داده شده، یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی، جهت دریافت نام نویسنده یک مطلب وجود دارد.
این مورد به lazy loading مشهور است و در مواردی که قرار است با یک مطلب و یک نویسنده کار شود، شاید اهمیتی نداشته باشد. اما در حین نمایش لیستی از اطلاعات، بی‌شباهت به یک حمله‌ی شدید به بانک اطلاعاتی نیست.
راه حل: در گزارشگیری‌ها اگر نیاز به نمایش اطلاعات روابط یک موجودیت وجود دارد، از متد Include استفاده کنید تا Lazy loading لغو شود.
 foreach (var post in context.BlogPosts.Include(x=>x.User))


مشکل 4:  فعال بودن بی‌جهت مباحث ردیابی اطلاعات
 var data = context.BlogPosts.ToList();
در اینجا ما فقط قصد داریم که لیستی از اطلاعات را دریافت و سپس نمایش دهیم. در این بین، هدف، ویرایش یا حذف اطلاعات این لیست نیست. یک چنین کوئری‌هایی مساوی هستند با تشکیل dynamic proxies مخصوص EF جهت ردیابی تغییرات اطلاعات (مباحث AOP توکار). EF توسط این dynamic proxies، محصور کننده‌هایی را برای تک تک آیتم‌های بازگشت داده شده از لیست تهیه می‌کند. در این حالت اگر خاصیتی را تغییر دهید، ابتدا وارد این محصور کننده (غشاء نامرئی) می‌شود، در سیستم ردیابی EF ذخیره شده و سپس به شیء اصلی اعمال می‌گردد. به عبارتی شیء در حال استفاده، هر چند به ظاهر post.User است اما در واقعیت یک User دارای روکشی نامرئی از جنس dynamic proxy‌های EF است. تهیه این روکش‌ها، هزینه‌بر هستند؛ چه از لحاظ میزان مصرف حافظه و چه از نظر سرعت کار.
راه حل: در گزاشگیری‌ها، dynamic proxies را توسط متد AsNoTracking غیرفعال کنید:
 var data = context.BlogPosts.AsNoTracking().Skip(15).Take(15).ToList();


مشکل 5: باز کردن  تعداد اتصالات زیاد به بانک اطلاعاتی در طول یک درخواست

هر Context دارای اتصال منحصربفرد خود به بانک اطلاعاتی است. اگر در طول یک درخواست، بیش از یک Context مورد استفاده قرار گیرد، بدیهی است به همین تعداد اتصال باز شده به بانک اطلاعاتی، خواهیم داشت. نتیجه‌ی آن فشار بیشتر بر بانک اطلاعاتی و همچنین کاهش سرعت برنامه است؛ از این لحاظ که اتصالات TCP برقرار شده، هزینه‌ی بالایی را به همراه دارند.
روش تشخیص:
        private void problem5MoreThan1ConnectionPerRequest() 
        {
            using (var context = new MyContext())
            {
                var count = context.BlogPosts.ToList();
            }
        }
داشتن متدهایی که در آن‌ها کار وهله سازی و dispose زمینه‌ی EF انجام می‌شود (متدهایی که در آن‌ها new Context وجود دارد).
راه حل: برای حل این مساله باید از روش‌های تزریق وابستگی‌ها استفاده کرد. یک Context وهله سازی شده‌ی در طول عمر یک درخواست، باید بین وهله‌های مختلف اشیایی که نیاز به Context دارند، زنده نگه داشته شده و به اشتراک گذاشته شود.


مشکل 6: فرق است بین IList و IEnumerable
DataContext = from user in context.Users
                      where user.Id>10
                      select user;
خروجی کوئری LINQ نوشته شده از نوع IEnumerable است. در EF، هربار مراجعه‌ی مجدد به یک کوئری که خروجی IEnumerable دارد، مساوی است با ارزیابی مجدد آن کوئری. به عبارتی، یکبار دیگر این کوئری بر روی بانک اطلاعاتی اجرا خواهد شد و رفت و برگشت مجددی صورت می‌گیرد.
زمانیکه در حال تهیه‌ی گزارشی هستید، ابزارهای گزارشگیر ممکن است چندین بار از نتیجه‌ی کوئری شما در حین تهیه‌ی گزارش استفاده کنند. بنابراین برخلاف تصور، data binding انجام شده، تنها یکبار سبب اجرای این کوئری نمی‌شود؛ بسته به ساز و کار درونی گزارشگیر، چندین بار ممکن است این کوئری فراخوانی شود.
راه حل: یک ToList را به انتهای این کوئری اضافه کنید. به این ترتیب از نتیجه‌ی کوئری، بجای اصل کوئری استفاده خواهد شد و در این حالت تنها یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی را شاهد خواهید بود.


مشکل 7: فرق است بین IQueryable و IEnumerable

خروجی IEnumerable، یعنی این عبارت را محاسبه کن. خروجی IQueryable یعنی این عبارت را درنظر داشته باش. اگر نیاز است نتایج کوئری‌ها با هم ترکیب شوند، مثلا بر اساس رابط کاربری برنامه، کاربر بتواند شرط‌های مختلف را با هم ترکیب کند، باید از ترکیب IQueryableها استفاده کرد تا سبب رفت و برگشت اضافی به بانک اطلاعاتی نشویم.


مشکل 8: استفاده از کوئری‌های Like دار
 var list = context.BlogPosts.Where(x => x.Content.Contains("test"))
این نوع کوئری‌ها که در نهایت به Like در SQL ترجمه می‌شوند، سبب full table scan خواهند شد که کارآیی بسیار پایینی دارند. در این نوع موارد توصیه شده‌است که از روش‌های full text search استفاده کنید.


مشکل 9: استفاده از Count بجای Any

اگر نیاز است بررسی کنید مجموعه‌ای دارای مقداری است یا خیر، از Count>0 استفاده نکنید. کارآیی Any و کوئری SQL ایی که تولید می‌کند، به مراتب بیشتر و بهینه‌تر است از Count>0.


مشکل 10: سرعت insert پایین است

ردیابی تغییرات را خاموش کرده و از متد جدید AddRange استفاده کنید. همچنین افزونه‌هایی برای Bulk insert نیز موجود هستند.


مشکل 11: شروع برنامه کند است

می‌توان تمام مباحث نگاشت‌های پویای کلاس‌های برنامه به جداول و روابط بانک اطلاعاتی را به صورت کامپایل شده در برنامه ذخیره کرد. این مورد سبب بالا رفتن سرعت شروع برنامه خصوصا در حالتیکه تعداد جداول بالا است می‌شود.
مطالب
Asp.Net Identity #3
در مقاله‌ی  پیشین  نگاهی داشتیم به نحوه‌ی برپایی سیستم Identity. در این مقاله به نحوه‌ی استفاده از این سیستم به منظور طراحی یک سیستم مدیریت کاربران خواهیم پرداخت و انشالله در مقاله‌های بعدی این سیستم را تکمیل خواهیم نمود. کار را با اضافه کردن یک کنترلر جدید به پروژه آغاز می‌کنیم.
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using Microsoft.AspNet.Identity.Owin;
using Users.Infrastructure;

namespace Users.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private AppUserManager UserManager
        {
            get { return HttpContext.GetOwinContext().GetUserManager<AppUserManager>(); }
        }
        // GET: Home
        public ActionResult Index()
        {
            return View(UserManager.Users);

        }

}
در خط 10 یک پروپرتی از نوع AppUserManager (کلاسی که مدیریت کاربران را برعهده دارد) ایجاد می‌کنیم. اسمبلی Microsoft.Owin.Host.SystemWeb یک سری متدهای الحاقی را به کلاس HttpContext اضافه می‌کند که یکی از آنها متد GetOwinContext می‌باشد. این متد یک شیء Per-Request Context را از طریق رابط IOwinContext به OwinApi ارسال می‌کند؛ با استفاده از متد الحاقی <GetUserManager<T که T همان کلاس AppUserManager می‌باشد. حال که نمونه‌ای از کلاس AppUserManager را بدست آوردیم، می‌توانیم درخواستهایی را به جداول کاربران بدهیم. مثلا در خط 17 با استفاده از پروپرتی Users میتوانیم لیست کاربران موجود را بدست آورده و آن را به ویو پاس دهیم.
@using Users.Models
@model IEnumerable<AppUser>
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}
<div class="panel panel-primary">
    <div class="panel-heading">
        User Accounts
    </div>
    <table class="table table-striped">
        <tr><th>ID</th><th>Name</th><th>Email</th></tr>
        @if (!Model.Any())
        {
            <tr><td colspan="3" class="text-center">No User Accounts</td></tr>
        }
        else
        {
            foreach (AppUser user in Model)
            {
                <tr>
                    <td>@user.Id</td>
                    <td>@user.UserName</td>
                    <td>@user.Email</td>
                </tr>
            }
        }
    </table>
</div>
@Html.ActionLink("Create", "CreateUser", null, new { @class = "btn btn-primary" })

نحوه‌ی ساخت یک کاربر جدید
ابتدا در پوشه Models یک کلاس ایجاد کنید : 
 namespace Users.Models
    {
        public class CreateModel
        {
            [Required]
            public string Name { get; set; }
            [Required]
            public string Email { get; set; }
            [Required]
            public string Password { get; set; }
        }
    }
فقط دوستان توجه داشته باشید که در پروژه‌های حرفه‌ای و تجاری هرگز اطلاعات مهم مربوط به مدل‌ها را در پوشه‌ی Models قرار ندهید. ما در اینجا صرف آموزش و برای جلوگیری از پیچیدگی مثال این کار را انجام میدهیم. برای اطلاعات بیشتر به این مقاله مراجعه کنید.
حال در کنترلر برنامه کدهای زیر را اضافه می‌کنیم:
 public ActionResult CreateUser()
        {
            return View();
        }

        [HttpPost]
        public async Task<ActionResult> CreateUser(CreateModel model)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
                return View(model);

            var user = new AppUser { UserName = model.Name, Email = model.Email };
            var result = await UserManager.CreateAsync(user, model.Password);

            if (result.Succeeded)
            {
                return RedirectToAction("Index");
            }

            foreach (var error in result.Errors)
            {
                ModelState.AddModelError("", error);
            }
            return View(model);
        }
در اکشن CreateUser ابتدا یک شیء از کلاس AppUser ساخته و پروپرتی‌های مدل را به پروپرتی‌های کلاس AppUser انتساب می‌دهیم. در مرحله‌ی بعد یک شیء از کلاس IdentityResult به نام result ایجاد کرده و نتیجه‌ی متد CreateAsync را درون آن قرار می‌دهیم. متد CreateAsync از طریق پروپرتی از نوع AppUserManager قابل دسترسی است و دو پارامتر را دریافت می‌کند. پارامتر اول یک شیء از کلاس AppUser و پارامتر دوم یک رشته‌ی حاوی Password می‌باشد و خروجی متد یک شیء از کلاس IdentityResult است. در مرحله‌ی بعد چک می‌کنیم اگر Result، مقدار Succeeded را داشته باشد (یعنی نتیجه موفقیت آمیز بود) آن‌وقت ... در غیر اینصورت خطاهای موجود را به ModelState اضافه نموده و به View می‌فرستیم.
@model Users.ViewModels.CreateModel

@Html.ValidationSummary(false)

@using (Html.BeginForm())
{
    <div class="form-group">
        <label>Name</label>
        @Html.TextBoxFor(x => x.UserName, new { @class = "form-control" })
    </div>
    <div class="form-group">
        <label>Email</label>
        @Html.TextBoxFor(x => x.Email, new { @class = "form-control" })
    </div>

    <div class="form-group">
        <label>Password</label>
        @Html.PasswordFor(x => x.Password, new { @class = "form-control" })
    </div>
    <button type="submit" class="btn btn-primary">Create</button>
    @Html.ActionLink("Cancel", "Index", null, new { @class = "btn btn-default" })
}

اعتبار سنجی رمز
عمومی‌ترین و مهمترین نیازمندی برای هر برنامه‌ای، اجرای سیاست رمزگذاری می‌باشد؛ یعنی ایجاد یک سری محدودیتها برای ایجاد رمز است. مثلا رمز نمی‌تواند از 6 کاراکتر کمتر باشد و یا باید حاوی حروف بزرگ و کوچک باشد و ... . برای اجرای سیاست‌های رمزگذاری از کلاس PasswordValidator استفاده میشود. کلاس PasswordValidator برای اجرای سیاستهای رمزگذاری از پروپرتی‌های زیر استفاده می‌کند.

var manager = new AppUserManager(new UserStore<AppUser>(db))
            {
                PasswordValidator = new PasswordValidator
                {
                    RequiredLength = 6,
                    RequireNonLetterOrDigit = false,
                    RequireDigit = false,
                    RequireLowercase = true,
                    RequireUppercase = true
                }
            };

فقط دوستان توجه داشته باشید که کد بالا را در متد Create از کلاس AppUserManager استفاده کنید.


اعتبار سنجی نام کاربری

برای اعبارسنجی نام کاربری از کلاس UserValidator به صورت زیر استفاده می‌کنیم:

manager.UserValidator = new UserValidator<AppUser>(manager)
            {
                AllowOnlyAlphanumericUserNames = true,
                RequireUniqueEmail = true
            };

کد بالا را نیز در متد Create  از کلاس AppUserManager قرار می‌دهیم.

مطالب
آموزش فایرباگ - #10 - DOM Panel
در پنل DOM توابع و متغییرهایی که در صفحه وجود دارند بصورت درختی نمایش داده می‌شوند. object‌ها و array‌ها قابل باز شدن هستند و بصورت درختی می‌توانید محتویات آن‌ها را مشاهده کنید. توابع هم بصورت لینک هستند که با کلیک برون آن ها، کد مربوط در پنل Script نمایش داده می‌شود. توجه کنید که محتویاتی که مشاهده می‌کنید برای همان لحظه ای است که پنل را باز کردید و برای مشاهده تغییرات ثانویه باید محتویات پنل را بروزرسانی کرد.

قبل از بررسی این پنل اجازه دهید نگاهی به تعریف DOM بیندازیم.

DOM چیست؟
مدل شیءگرای سند یا دام (DOM - Document Object Model) عنوان یکی از دو ساختوارۀ (architecture) اصلی است (در کنار اس‌اِی‌اکس) که بر اساس آن سندهای اکس‌ام‌ال را به اشیایی که در بردارندهٔ آن است، تجزیه نموده، و آن‌ها را به‌صورت یک ساختار درختی داده‌ها در فضای حافظه اصلی پهن می‌کند. ساختوارۀ دام، نه به زبان برنامه‌نویسی خاصّی وابستگی دارد و نه به سکّوی برنامه‌نویسی ویژه‌ای، بلکه، به منظور اجراء و پیاده‌سازی آن باید از یک زبان برنامه‌نویسی بلندتراز همچون جاوا، سی‌شارپ، جاوااسکریپت یا مشابه آن‌ها سود بجوییم. آنسوی رابط کاربر سند با مدلی شیءگرا نمایانده می‌شود. 


Options Menu
این منو با راست کلیک کردن بروی نام پنل یا کلیک کردن بروی مثلثی که روی پنل قرار دارد، نمایش داده می‌شود.

  • Show User-defined Properties
    در صورت فعال بودن، پراپرتی هایی که توسط کاربر به صفحه اضافه شده اند را نمایش می‌دهد.
  • Show User-defined Functions
    در صورت فعال بودن، توابعی که توسط کاربر به صفحه اضافه شده اند را نمایش می‌دهد.
  • Show DOM Properties
    در صورت فعال بودن، پراپرتی هایی که بصورت پیشفرض در DOM وجود دارند را نمایش می‌دهد.
  • Show DOM Functions
     در صورت فعال بودن، توابعی که بصورت پیشفرض در DOM وجود دارند را نمایش می‌دهد.
  • Show DOM Constants
    در صورت فعال بودن، const هایی که بصورت پیشفرض در DOM وجود دارند را نمایش می‌دهد.
  •  Show Inline Event Handlers
    در صورت فعال بودن، رویدادهایی که بصورت خطی در تگ‌ها تعریف شده اند را نمایش می‌دهد.
  • Show Closures
    در صورت فعال بودن، Closure‌ها را نمایش می‌دهد.
  • Show Own Properties Only
    در صورت فعال بودن، فقط پراپرتی هایی که بروی خود شئ تعریف شده اند را نمایش می‌دهد.
  • Show Enumerable Properties Only
    در صورت فعال بودن، فقط پراپرتی‌های شمارشی را نمایش می‌دهد.
  • Refresh
    محتویات پنل را بروزرسانی می‌کند.


Property Path
این قسمت در بالاترین بخش پنل قرار دارد و وظیفه‌ی آن نمایش مسیر شئ از خود شئ تا window است.
همچنین با راست کلیک کردن بروی این قسمت دو گزینه نمایش داده می‌شود. Refresh برای بروزسازی آدرس نمایش داده شده و Use in Command Line هم برای استفاده از شئ در خط فرمان است. پس از راست کلیک کردن بروی یک شئ و انتخاب گزینه‌ی Use in Command Line فایرباگ تمرکز برنامه را به خط فرمان منتقل می‌کند و شئ را تحت متغییری به نام $p در خط فرمان کپی می‌کند.


رنگ ها
برای مشخص کردن نوع متغییرهای این پنل، فایرباگ برای هر نوع متغییر از یک رنگ استفاده می‌کند.
اشیاء
، اشیاء DOM ، توابع Getter ، توابع تعریفی کاربر ، توابع DOM ، توابع Constructor ، پراپرتی‌های Read-only 


Auto-Completion
مشابه پنل‌های Console, CSS, HTML در این پنل هم امکان اعمال تغییرات همراه با قابلیت تکمیل خودکار وجود دارد.


localStorage
در HTML5 سیستمی برای ذخیره مقادیر در سمت کاربر، به نام localStorage معرفی شد. در این پنل می‌توانید محتویات آن را بررسی/ویرایش کنید. برای کار با توابع آن هم می‌توانید از پنل Console استفاده کنید. ( همچنین می‌توانید از پنل Console بصورت Popup در این پنل و پنل‌های دیگر هم استفاده کنید. به تصویر زیر توجه فرمایید. )
توجه کنید که برای مشاهده‌ی این شئ، باید گزینه‌ی Show DOM Properties فعال باشد و همیچنین در Property Path، شئ window فعال باشد.

Breakpoint Column
شما می‌توانید با کلیک بروی ستون سمت چپ پراپرتی ها، آن پراپرتی را تحت نظر گرفته و در صورت تغییر یافتن مقدار آن پراپرتی، کنترل روند اجرای برنامه از همان نقطه را بدست بگیرید. به این صورت که زمانی که کدی پراپرتی موردنظر را تغییر دهد، پنل Script روند اجرای کد را در همان قسمت متوقف می‌کند.
( ممکن است فایرباگ بصورت خودکار به پنل Script سوئیچ نکند و بعد از متوقف شدن برنامه هم اگر به پنل Script سوئیچ کنید نتیجه را نبینید. پس بهتر است قبل از تغییر یافتن پراپرتی مورد نظر و بعد از قرار دادن Breakpoint به پنل Script بروید. )


Context Menu
با راست کلیک کردن در قسمت‌های مختلف پنل، منوهای متفاوتی را خواهید دید. همچنین با راست کلیک کردن بروی مقادیر پراپرتی ها، منوی متناسب با آن مقدار را خواهید دید. مثلا اگر بروی یک تگ HTML در این پنل راست کلیک کنید، منویی که خواهید دید همان منویی است که در پنل HTML مشاهده می‌کردید.

 گزینه Context
توضیحات
Copy Name
Property List نام پراپرتی را در حافظه کپی می‌کند.
Copy Path Property List آدرس پراپرتی را در حافظه کپی می‌کند.
Copy Value
String and Number values محتوای پراپرتی را در حافظه کپی می‌کند.
Edit Property... Property List ( پراپرتی و توابع کاربر )
پراپرتی را به حالت ویرایش می‌آورد.
Delete Property Property List ( پراپرتی و توابع کاربر ) پراپرتی را حذف می‌کند.
Break On Property Change Property List ( پراپرتی و توابع کاربر ) مشابه پاراگرف قبلی.
Refresh Property List, Property Path محتویات پنل را بروزرسانی می‌کند.

برای توابع هم دو منوی اضافی وجود دارد:

    • ‪ Log Calls to "<function name>"
      فراخوانی‌های تابع مورد نظر را Log می‌کند. ( برای توضیحات بیشتر دستور monitor که از توابع خط فرمان است را ملاحظه بفرمایید. )
    • Copy Function
      نام و بنده‌ی تابع را در حافظه کپی می‌کند.
مطالب
خودکار کردن تعاریف DbSetها در EF Code first
پیشنیاز:
تعریف نوع جنریک به صورت متغیر

مطلبی را چندی قبل در مورد نحوه خودکار کردن افزودن کلاس‌های EntityTypeConfiguration به modelBuilder در این سایت مطالعه کردید. در مطلب جاری به خودکار سازی تعاریف مرتبط با DbSetها خواهیم پرداخت.
ابتدا مثال کامل زیر را درنظر بگیرید:
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;
using System.Reflection;

namespace MyNamespace
{
    public abstract class BaseEntity
    {
        public int Id { set; get; }
        public string CreatedBy { set; get; }
    }

    public class User : BaseEntity
    {
        public string Name { get; set; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            var asm = Assembly.GetExecutingAssembly();
            loadEntities(asm, modelBuilder, "MyNamespace");
        }

        void loadEntities(Assembly asm, DbModelBuilder modelBuilder, string nameSpace)
        {
            var entityTypes = asm.GetTypes()
                                    .Where(type => type.BaseType != null &&
                                           type.Namespace == nameSpace &&
                                           type.BaseType.IsAbstract &&
                                           type.BaseType == typeof(BaseEntity))
                                    .ToList();

            var entityMethod = typeof(DbModelBuilder).GetMethod("Entity");
            entityTypes.ForEach(type =>
            {
                entityMethod.MakeGenericMethod(type).Invoke(modelBuilder, new object[] { });
            });
        }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            context.Set<User>().Add(new User { Name = "name-1" });
            context.Set<User>().Add(new User { Name = "name-2" });
            context.Set<User>().Add(new User { Name = "name-3" });
            base.Seed(context);
        }
    }

    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());
            using (var context = new MyContext())
            {
                var user1 = context.Set<User>().Find(1);
                if (user1 != null)
                    Console.WriteLine(user1.Name);
            }
        }
    }
}
توضیحات:
همانطور که ملاحظه می‌کنید در این مثال خبری از تعاریف DbSetها نیست. به کمک Reflection تمام مدل‌های برنامه که از نوع کلاس پایه BaseEntity هستند (روشی مرسوم جهت مدیریت خواص تکراری مدل‌ها) یافت شده (در متد loadEntities) و سپس نتیجه حاصل به صورت پویا به متد جنریک Entity ارسال می‌شود. حاصل، افزوده شدن خودکار کلاس‌های مورد نظر به سیستم EF است.
البته در این حالت چون دیگر کلاس‌های مدل‌ها در MyContext به صورت صریح تعریف نمی‌شوند، نحوه استفاده از آن‌ها را توسط متد Set، در متدهای RunTests و یا Seed، ملاحظه می‌کنید.