مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت ششم
در پنج قسمت گذشته به نحوه نصب و راه اندازی Xamarin برای توسعه هر سه پلتفرم Android / iOS / Windows پرداختیم. حال با داشتن محیطی آماده برای کد زدن و تست، می‌توانیم به آموزش کد نویسی بپردازیم.
ابتدا بد نیست نگاهی به ساختار XamApp بیاندازیم. این پروژه‌ی مثال، خود از چهار قسمت تشکیل شده‌است:
XamApp | XamApp.Android | XamApp.UWP | XamApp.iOS
در خود XamApp درصد زیادی (گاهی تا 95%) از کد پروژه پیاده سازی می‌شود که بین سه پلتفرم مشترک است و شامل ظاهر فرم‌ها و منطق برنامه می‌شود. در پاره‌ای از مواقع، لازم می‌شود که از امکانات هر پلتفرم استفاده کنیم و در این صورت به سراغ پروژه‌های Android - iOS - Windows می‌رویم. نه تنها امکانات هر پلتفرم را در همان زبان CSharp و Visual Studio می‌توانید استفاده کنید، بلکه Documentation مربوطه به زبان CSharp برای تک تک امکانات سیستم عامل‌ها وجود دارد و اصلا لازم نیست برای فراگیری نحوه کار AR Kit در iOS به سراغ مستندات Apple بروید و یا برای کار با Intent در Android سری به سایت گوگل بزنید!
برای پیاده سازی UI از XAML استفاده می‌کنیم. XAML خود XML است، به همراه کلی امکانات هیجان انگیز که سعی می‌کنیم بجای ارائه یک توضیح کلی، به مرور و با معرفی امکاناتش، شما را با ماهیت خود XAML آشنا کنیم.
در XAML، همه چیز Tag هست (<>). برای مثال برای ایجاد یک دکمه داریم:
<Button Text="This is a test button" />
در XAML هر تگ، معادل یک کلاس CSharp ای است. در نتیجه ما کلاس Button هم داریم. همچنین Text در مثال بالا به این معنا است که کلاس Button دارای یک Property با نام Text است.

عناصر UI خود به سه دسته تقسیم می‌شوند. Page - Layout - Control
Page‌ها که شامل Content Page - MasterDetail Page - Tabbed Page و ... می‌شوند، صفحات برنامه را تشکیل می‌دهند. Content Page، ساده‌ترین نوع صفحه‌است که کل صفحه نمایش را پر می‌کند و همان طور که از اسمش بر می‌آید، Content ای برای نمایش دارد.

Tabbed Page نیز چندین Tab را نمایش می‌دهد که هر ‌Tab خود یک Content Page است. Carousel Page نیز همانند Tabbed Page است، ولی با Swipe کردن به چپ و راست می‌شود بین صفحات چرخید. هر دوی اینها Multi Page محسوب می‌شوند. MasterDetail نیز این امکان را می‌دهد که از بغل منویی برای Swipe کردن وجود داشته باشد. در نهایت Navigation Page محتوای یک Content Page را نمایش می‌دهد، ولی در بالای آن Navigation Bar دارد؛ شامل دکمه بازگشت به صفحه قبل و Title صفحه جاری و ...


علاوه بر Page ها، Layout‌ها نیز وجود دارند. برای مثال، Stack Layout برای چینش خطی (افقی یا عمودی) استفاده می‌شود. Grid برای ساختار شبکه‌ای استفاده می‌شود و Flex Layout عملکردی مشابه با Flex در وب دارد.

برای مثال، در صورتی که بخواهید چهار دکمه را هم اندازه با هم نمایش دهید، دارید:

    <Grid>
        <Button Text="1" Grid.Row="0" Grid.Column="0" />
        <Button Text="2" Grid.Row="0" Grid.Column="1" />
        <Button Text="3" Grid.Row="1" Grid.Column="0" />
        <Button Text="4" Grid.Row="1" Grid.Column="1" />
    </Grid>


در نهایت کنترل‌ها را داریم. برای مثال Label، Button و ... هر کدام از اینها نقشی را ایفا می‌کنند و امکاناتی دارند.

پس Page داریم، داخل Page از Layout استفاده می‌کنیم برای چینش کلی صفحه و در نهایت از کنترل‌های Image، ListView، Button و ... استفاده می‌کنیم تا ظاهر فرم تکمیل شود.


هر Page علاوه بر ظاهر خود، دارای یک منطق نیز هست. منطق، کاری است که آن فرم انجام می‌دهد. برای مثال فرم لاگین می‌تواند یک Stack Layout عمودی باشد، شامل یک Entry برای گرفتن نام کاربری، یک Entry برای گرفتن رمز عبور، که IsPassword آن True است و در نهایت یک دکمه که برای انجام عمل لاگین است.

در قسمت منطق که با CSharp نوشته می‌شود، ما یک Property از جنس string برای نگه داشتن نام کاربری داریم. یک Property از جنس string برای نگه داشتن رمز عبور و یک Command که عمل لاگین را انجام دهد. Property اول با نام UserName به Text آن Entry اول وصل می‌شود (به اصطلاح Bind می‌شود) و همین طور Property دوم با نام Password نیز به Text آن Entry دوم که IsPassword اش True بود وصل می‌شود و در نهایت Command لاگین به دکمه لاگین وصل می‌شود.


برای زدن ظاهر فرم لاگین، در پروژه XamApp روی فولدر Views راست کلیک نموده و از منوی Add به New Item رفته و Content Page را می‌زنیم. نام آن را LoginView.xaml می‌گذاریم که داخل تگ Content Page خواهیم داشت:

    <StackLayout Orientation="Vertical">
        <Entry Placeholder="User name" Text="{Binding UserName}" />
        <Entry IsPassword="True" Placeholder="Password" Text="{Binding Password}" />
        <Button Command="{Binding LoginCommand}" Text="Login" />
    </StackLayout>

برای زدن منطق، در پروژه XamApp روی فولدر ViewModels راست کلیک نموده و از منوی Add گزینه Class را انتخاب کرده و نام آن را LoginViewModel.cs می‌گذاریم که در داخل آن خواهیم داشت:

public class LoginViewModel : BitViewModelBase
{
        public string UserName { get; set; }

        public string Password { get; set; }

        public BitDelegateCommand LoginCommand { get; set; }

        public LoginViewModel()
        {
            LoginCommand = new BitDelegateCommand(Login);
        }

        public async Task Login()
        {
            // Login implementation ...
        }
}

BitDelegateCommand در این مثال، وظیفه اجرای متد Login را به عهده دارد و آن را اجرا می‌کند؛ زمانیکه کاربر روی دکمه لاگین Click یا Tap کند.


برای این که Content Page جدید، یعنی LoginView به همراه منطق آن، یعنی LoginViewModel در برنامه نشان داده شوند، لازم است با Navigation به آن صفحه برویم. برای این کار، ابتدا باید این زوج را رجیستر کنیم. برای این کار به متد RegisterTypes در کلاس App رفته (زیر فایل App.xaml یک فایل App.xaml.cs است) و خط زیر را به آن اضافه می‌کنیم:

containerRegistry.RegisterForNav<LoginView, LoginViewModel>("Login");

حال در متد OnInitializedAsync در چند خط بالاتر داریم:

await NavigationService.NavigateAsync("/Login", animated: false);

این سطر باعث می‌شود که Navigation Service که همان طور که از اسمش بر می‌آید، کارش Navigation بین صفحات است، صفحه لاگین را باز کند.

هم اکنون پروژه XamApp بروز شده و دارای این مثال است. در صورتی که آن را الآن Clone کنید و یا در صورتی که از قبل گرفته بودید، دستور git pull را برای گرفتن آخرین تغییرات بزنید، می‌توانید این کدها رو داخل پروژه داشته باشید.

برنامه را اجرا کنید و در متد Login، یک Break point بگذارید. سپس برنامه را اجرا کنید. User Name و Password را پر کنید و بر روی دکمه لاگین بزنید. خواهید دید که متد لاگین اجرا می‌شود و User Name و Password با مقادیری که نوشته بودید، پر شده‌اند.

هنوز موارد زیادی برای آموزش باقی مانده، اما با این توضیحات می‌توانید در محیط توسعه‌ای که آماده کرده‌اید، فرم‌هایی ساده را پیاده سازی کنید و برایشان منطق‌هایی ساده را بنویسید و به برنامه بگویید که در ابتدای اجرا آن، صفحه را برای شما باز کند. در قسمت بعدی، به صورت عمیق‌تر وارد UI می‌شویم.

نظرات مطالب
ASP.NET MVC #13
آیا استفاده از ویژگی‌ها (Attributes یا Data Annotations) خلاف SRP یا Single Responsibility Principle کلاس‌ها است؟
پاسخ: خیر.
توضیحات:
این سؤال از اینجا ناشی می‌شود که چون برای مثال با استفاده از ویژگی StringLength می‌توان طول یک خاصیت رشته‌ای را مشخص کرد و اگر طول وارد شده توسط کاربر بیش از مقدار تعیین شده باشد، استثنایی صادر می‌شود یا مکانیزم‌های اعتبار سنجی سمت کاربر فعال خواهند شد، بنابراین کلاس تعریف شده در این حالت بیش از یک مسئولیت را عهده دار شده است.
این طرز برداشت صحیح نیست، زیرا ویژگی‌ها (Attributes) هیچ نوع کدی را به کلاس جاری تزریق نمی‌کنند؛ بلکه این فریم ورک خارجی مورد استفاده است که قابلیت پردازش و تصمیم‌گیری نهایی را بر اساس متادیتای تعیین شده، دارد. برای مثال این ویژگی‌ها را در یک برنامه ساده کنسول تعریف کنید. هیچ اتفاقی رخ نخواهد داد. زیرا در این حالت متادیتای تعریف شده توسط کتابخانه خارجی خاصی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.
با استفاده از ویژگی‌ها عملکردی به کلاس مورد نظر اضافه نمی‌شود؛ بلکه فقط نشانه گذاری صورت می‌گیرد. این نشانه گذاری هم تنها در صورتیکه یک کتابخانه خارجی که قابلیت درک آن‌را دارد وجود خارجی داشته باشد، مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
بنابراین استفاده از ویژگی‌ها ناقض SRP نیست و در اینجا مسئولیت پردازش نشانه گذاری‌های انجام شده به یک کلاس یا فریم ورک خارجی واگذار می‌شود.
مطالب
توضیح مثالی از SIMD برای نشان دادن عملکرد آن - SIMD Performance
پیشنیازها

SIMD یا ترجمه آن به فارسی به معنی «تک دستورالعمل و چند داده»، قابلیت آن‌را دارد تا بر روی مقادیر عددی به صورت موازی و با استفاده از پردازنده کار کند. اگر بتوانیم ساختار پروژه‌های خود را به طوری ایجاد کنیم تا بتوانیم از SIMD در پردازش‌های خود استفاده کنیم، سرعت انجام فعالیت‌ها، بسیار زیاد افزایش پیدا خواهند کرد؛ به خصوص این امر در حجم‌های پردازشی زیاد محسوس خواهد بود. البته مدیریت استفاده از منابع و پردازنده نباید فراموش شوند.
اطلاعات لازم از SIMD و نحوه عملکرد آن را می‌توانید در مقاله پیشنیاز بیابید. در این مقاله قصد داریم تا یک مثال ساده از کارآیی SIMD را مطرح کنیم. مثال زیر از مثال SimdSpike الگو برداری شده است و تغییراتی نیز جهت تکمیل شدن آن انجام شده است.
در این مثال می‌خواهیم نمونه کدهایی را با روش‌های معمول اجرا کنیم و زمان اجرای آن را با زمان اجرای همان مثال‌ها با روش SIMD، مقایسه کنیم. 
با استفاده از ویژوال استودیو 2015 آپدیت 3 یک پروژه کنسول با چارچوب دات نت 4.6.1 ایجاد کرده‌ایم. البته می‌توانید ازدیگر نسخه‌ها هم استفاده کنید به شرط آنکه دات نت 4.6x را نصب کرده باشید.

در صورتی که ویژوال استودیوی شما دارای این ورژن و آپدیت نبود، می‌توانید چارچوب دات نت 4.6.1 را جداگانه در سیستم خود نصب نمایید. توجه داشته باشید که برای استفاده از چارچوب دات نت در ویژوال استودیو باید نسخه‌های DevPack یا DeveloperPack را نصب نمایید (دریافت  دات نت 4.6.1 نسخه مخصوص استفاده در ویژال استودیو). 

در پروژه ایجاد شده فایلی به نام Program.cs و در آن کلاس Program وجود دارد. در این کلاس تابع شروع کننده برنامه یعنی Main وجود دارد و برنامه از این تابع شروع خواهد شد.

نمایی از فایل‌های پروژه

در تابع شروع کننده برنامه ابتدا وضعیت پشتیبانی از SIMD را چک می‌کنیم. این کار را همانطور که قبلا در مقاله پیشنیاز توضیح داده شده است با استفاده از خاصیت Vector.IsHardwareAccelerated بررسی می‌کنیم. اگر مقدار آن برابر با False باشد به معنای عدم پشتیبانی می‌باشد و با بررسی این موضوع در اول برنامه، در صورت عدم پشتیبانی از SIMD به اجرای ادامه‌ی برنامه خاتمه می‌دهیم.

پس از بررسی وضعیت پشتیبانی از SIMD ، تابعی را که در فایل Utilities.cs نوشته شده است، فراخوانی می‌کنیم. این تابع به بررسی وضعیت تعداد رجیسترهای SIMD و وضعیت انواع نوع‌های داده‌ای در SIMD می‌پردازد. اگر هر نوع داده‌ای از SIMD پشتیبانی کند (که بستگی به نوع پردازنده شما دارد) اندازه هر نوع داده‌ای را در SIMD چاپ می‌کند و در صورت عدم پشتیبانی هر نوع داده‌ای از SIMD مقدار «عدم پشتیبانی SIMD از آن نوع داده‌ای» چاپ خواهد شد. 

  تا به اینجای برنامه کد‌های تابع شروع کننده به صورت زیر خواهد بود. 
using System.Numerics;
using static System.Console;

namespace TestSIMD
{
    class Program
    {
        private const int ArraySize = 7680 * 4320;
        static void Main(string[] args)
        {
            // بررسی وضعیت پشتیبانی از SIMD
            if (!Vector.IsHardwareAccelerated)
            {
                WriteLine("Hardware acceleration not supported.");
                WriteLine();
                return; // عدم پشتیبانی و خاتمه برنامه
            }
            WriteLine("Hardware acceleration is supported"); // اعلام پشتیبانی از SIMD
            WriteLine();

            // بررسی وضعیت نوع‌های داده ای در مشخصات سخت افزاری SIMD
            Utilities.PrintHardwareSpecificSimdEffectiveness();

            //به منظور عدم خروج از برنامه و دیدن نتایج آزمایش
            WriteLine("Press any key to exit");
            ReadKey();
        }
    }
}
اجرای برنامه هم به صورت زیر به نمایش در خواهد آمد. 

در فایل Utilities.cs، توابع دیگری هم وجود دارند که کارآیی هر یک به صورت توضیح در بالای هر تابع نوشته شده است. این توابع برای تولید یک نوع داده‌ای تصادفی و ایجاد آرایه‌ای از نوع داده‌ای به صورت تصادفی به کار برده می‌شوند. می توانید در سورس برنامه این توضیحات را مشاهده کنید.
تا به اینجا تنها به بررسی پشتیبانی سخت افزاری از SIMD پرداختیم و همچنین توانستیم نوع‌های داده‌ای را که SIMD در سخت افزار ما پشتیبانی می‌کند، شناسایی کنیم و اندازه رجیستر‌های آنها را بیابیم.
حال به بررسی عملکرد توابع SIMD می‌پردازیم و با نوشتن چند تابع، زمان اجرای محاسباتی آنها را با نوشتن همان توابع در حالت معمولی و ساده مقایسه می‌کنیم.
 برای انجام مقایسه، زمان اجرای یک عملیات را در حالت معمول، با زمان اجرای همان عملیات در حالت SIMD بررسی می‌کنیم. هر عملیات را 3 مرتبه پشت سر هم اجرا می‌کنیم و زمان آنها را ثبت می‌کنیم تا تفاوت زمان اجرا را با تکرار عملیات نیز مشاهده کنیم. توابعی که آزمایشات را انجام می‌دهند و زمان اجرا را ثبت و نمایش می‌دهند، در فایل PerformanceTests.cs و در کلاس PerformanceTests قرار دارند و از توابع سه کلاس دیگر که عملیات در آن نوشته شده‌اند، استفاده می‌کنند.
  • فایل IntSimdProcessor.cs
    • در این فایل کلاسی به نام IntSimdProcessor قرار دارد که شامل 6 تابع می‌باشد و این تابع‌ها با نوع داده‌ای صحیح یا همان Integer کار می‌کنند. نام کلاس هم به همین خاطر نام گذاری شده است. 
    • این 6 تابع در کل 3 عملیات را شامل عملیات‌های زیر انجام می‌دهند. یکبار در حالت معمولی و یکبار با استفاده از توابع SIMD این کار را انجام می‌دهند:
      • پیدا کردن بزرگترین و کوچکترین عدد در آرایه
      • جمع عناصر دو آرایه با هم با استفاده از یک آرایه کمکی که نتیجه در آرایه کمکی ریخته می‌شود
      • جمع عناصر دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی که مجموع در آرایه اول ریخته می‌شود
    • در بالای هر تابع در این فایل توضیحات لازم درباره‌ی فعالیت آن تابع ذکر شده است.
 
  • فایل FloatSimdProcessor.cs
    • در این فایل کلاسی با نام FloatSimdProcessor قرار دارد که همانطور که از نام کلاس پیداست، توابعی برای کار بر روی اعداد از نوع داده‌ای float در آن نوشته شده‌اند.
    • در این کلاس هم 6 تابع برای انجام 3 عملیات زیر نوشته شده است که به ازای هر عملیات دو تابع یکی در حالت معمولی و یکی در حالت SIMD نوشته شده است.
      • جمع دو آرایه با استفاده از یک آرایه کمکی - مجموع در آرایه کمکی ریخته می‌شود
      • جمع دو آرایه اول ورودی - مجموع در آرایه سوم ریخته می‌شود
      • جمع دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی - مجموع در آرایه اول ریخته می‌شود
    • در آزمایشات نوشته شده در کلاس PerformanceTests  تنها از عملیات آخری استفاده شده است و از دو عملیات اول استفاده نشده است که در صورت تمایل می‌توانید از دیگر عملیات‌ها نیز استفاده کنید.
    • در بالای هر تابع در این فایل توضیحات لازم درباره‌ی فعالیت آن تابع نیز ذکر شده است.
 
  • فایل UShortSimdProcessor.cs
    • در این فایل کلاسی با نام UShortSimdProcessor قرار دارد و همانطور که از نام کلاس پیداست، توابعی برای کار بر روی اعداد از نوع داده‌ای ushort یا همان اعداد صحیح کوچک بدون علامت نوشته شده‌اند.
    • در این کلاس 12 تابع برای انجام 6 عملیات زیر نوشته شده‌است که به ازای هر عملیات، دو تابع یکی در حالت معمولی و یکی در حالت SIMD نوشته شده است.
      • جمع دو آرایه اول ورودی که مجموع در آرایه سوم ریخته می‌شود
      • جمع دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی که مجموع در آرایه اول ریخته می‌شود
      • بدست آوردن کمترین و بیشترین مقدار در یک آرایه اعداد صحیح کوچک بدون علامت
      • جمع عناصر آرایه ورودی و ذخیره مجموع آنها در یک متغیر کمکی
      • جمع عناصر آرایه ورودی و ذخیره مجموع آنها در یک متغیر کمکی بدون بررسی سرریز (Overflow)
      • محاسبه میانگین و بدست آوردن کمترین و بیشترین مقدار در یک آرایه اعداد صحیح کوچک بدون علامت
    • در بالای هر تابع در این فایل توضیحات لازم درباره‌ی فعالیت آن تابع ذکر شده است.
 
حال در کلاس PerformanceTests برای انجام آزمایشات و مقایسه زمان اجرا، 10 تابع وجود دارند که 10 عملیات مختلف را بر روی 3 نوع داده‌ای، اجرا می‌کنند. 3 عملیات از کلاس IntSimdProcessor و یک عملیات از کلاس FloatSimdProcessor و 6 عملیات از کلاس UShortSimdProcessor را مورد آزمایش قرار داده‌ایم که در مجموع شامل 10 آزمایش در 10 تابع مختلف شده است.
public static void TestIntArrayAdditionFunctions(int testSetSize) {
    WriteLine();
    Write("Testing int array addition, generating test data...");
    var intsOne = GetRandomIntArray(testSetSize); //تولید آرایه عددی به صورت تصادفی
    var intsTwo = GetRandomIntArray(testSetSize);
    WriteLine($" done, testing...");// پایان تولید آرایه‌ها و شروع پردازش
    var naiveTimesMs = new List<long>(); // تعریف لیستی برای ریختن زمان پاسخ دهی در حالت ساده و معمولی
    var hwTimesMs = new List<long>(); // تعریف لیستی برای ریختن زمان پاسخ دهی در حالت SIMD و سخت افزاری 
    for (var i = 0; i < 3; i++) { // ایجاد حلقه برای تکرار محاسبات برای اندازه گیری زمان در حالت تکراری
        stopwatch.Restart();//شروع ثبت زمان
        var result = IntSimdProcessor.NaiveSumFunc(intsOne, intsTwo);//اجرای تابع جمع دو آرایه
        var naiveTimeMs = stopwatch.ElapsedMilliseconds;//ثبت زمان
        naiveTimesMs.Add(naiveTimeMs);//افزودن زمان ثبت شده به لیست زمان‌های ساده و معمول
        WriteLine($"Naive analysis took:                {naiveTimeMs}ms (last value = {result.Last()}).");

        stopwatch.Restart();//شروع ثبت زمان
        result = IntSimdProcessor.HWAcceleratedSumFunc(intsOne, intsTwo);//اجرای تابع جمع دو آرایه در حالت سخت افزاری
        var hwTimeMs = stopwatch.ElapsedMilliseconds;//ثبت زمان
        hwTimesMs.Add(hwTimeMs);//افزودن زمان به لیست زمان‌های سخت افزاری
        WriteLine($"Hareware accelerated analysis took: {hwTimeMs}ms (last value = {result.Last()}).");
    }//پایان حلقه و چاپ نتایج
    WriteLine("Int array addition:");
    WriteLine($"Naive method average time:          {naiveTimesMs.Average():.##}");
    WriteLine($"HW accelerated method average time: {hwTimesMs.Average():.##}");
    WriteLine($"Hardware speedup:                   {naiveTimesMs.Average() / hwTimesMs.Average():P}%");
}
در بالا تکه کدی مربوط به تابع آزمایش اول از کلاس PerformanceTests قرار دارد و وظیفه دارد عملیات جمع دو آرایه را با استفاده از یک آرایه کمکی اعداد صحیح، هم در حالت معمولی و هم در حالت SIMD انجام دهد و زمان اجرای آنها را ثبت و نمایش دهد تا بتوانیم این زمان اجرا‌ها را با هم مقایسه کنیم.
ساختار و روند اجرای کلیه آزمایش‌ها و توابع در کلاس PerformanceTests با یکدیگر یکسان است و از یک stopwatch یا همان کرنومتر برای محاسبه زمان اجرا استفاده شده است.
هر کدام از این توابع یک عملیات را مورد بررسی قرار می‌دهند و هر عملیات را 3 مرتبه اجرا می‌کنند تا زمان تکرار اجرا نیز مورد مقایسه قرار گیرد.

نام تابع ذکر شده نشان دهنده آزمایش بر روی آرایه اعداد صحیح یا همان Integer می‌باشد که شامل یک پارامتر ورودی از نوع عدد صحیح می‌باشد. این پارامتر ورودی نشان دهنده اندازه هر آرایه‌ای می‌باشد که قرار است تولید شود.  

TestIntArrayAdditionFunctions(int testSetSize)

در قدم اول این تابع، باید آرایه‌ها را تولید کنیم که کد آن به صورت زیر است.

Write("Testing int array addition, generating test data...");
var intsOne = GetRandomIntArray(testSetSize);
var intsTwo = GetRandomIntArray(testSetSize);
WriteLine($" done, testing...");

ابتدا در خروجی چاپ می‌کنیم که در حال ایجاد داده‌های مربوط به آزمایش هستیم و سپس با استفاده از تابع GetRandomIntArray آرایه‌ای را ایجاد می‌کنیم و در متغیر‌های مربوطه می‌ریزیم. این تابع دارای یک پارامتر ورودی از نوع عدد صحیح است که آرایه‌ای را به طول پارامتر ورودی تولید می‌کند. این تابع در فایل Utilities.cs قرار دارد.

در پایان تولید آرایه‌ها، اتمام تولید و ایجاد آرایه‌ها را با چاپ در خروجی اعلام میکنیم.

سپس با معرفی دو لیست زیر می‌توانیم زمان‌های اجرا را در آنها بریزیم و در پایان، تابع میانگین این زمان‌ها را محاسبه و چاپ کنیم. لیست اول برای نگهداری زمان‌های اجرای عملیات در حالت معمولی و لیست دوم برای نگهداری زمانهای اجرای عملیات در حالت SIMD می‌باشد.

var naiveTimesMs = new List<long>();
var hwTimesMs = new List<long>();

سپس با ایجاد حلقه ای از 0 تا 3 که در کل 3 مرتبه اجرا می‌شود عملیات را تکرار و زمان آن را ثبت می‌کنیم. 

for (var i = 0; i < 3; i++)

درون حلقه یک عملیات را در دوحالت معمولی یا ساده و SIMD اجرا می‌کنیم. قبل از اجرای عملیات اول ابتدا stopwatch را ریست می‌کنیم. با این کار زمان صفر شده و شروع به اندازه گیری می‌کند. سپس عملیات مربوط به جمع دو آرایه را در حالت معمولی که در فایل IntSimdProcessor.cs قرار دارد، فراخوانی می‌کنیم. پس از اجرای این عملیات مقدار stopwatch را به میلی ثانیه در یک متغیر ذخیره میکنیم و این مقدار را به لیست زمان‌های اجرای معمولی اضافه می‌کنیم. در نهایت نتیجه زمان اجرا را در خروجی چاپ می‌کنیم. 

stopwatch.Restart();
var result = IntSimdProcessor.NaiveSumFunc(intsOne, intsTwo);
var naiveTimeMs = stopwatch.ElapsedMilliseconds;
naiveTimesMs.Add(naiveTimeMs);
WriteLine($"Naive analysis took:                {naiveTimeMs}ms (last value = {result.Last()}).");

پس از اجرای عملیات در حالت ساده یا معمولی، حال نوبت همان عملیات در حالت SIMD می‌باشد. دوباره stopwatch را ریست می‌کنیم و عملیات در SIMD را اجرا کرده و بعد از آن مقدار stopwatch را درون متغیری میریزیم و آن را به لیست زمان‌های اجرای عملیات در SIMD اضافه می‌کنیم و در نهایت نتیجه زمان اجرا را در خروجی چاپ می‌کنیم. 

stopwatch.Restart();
result = IntSimdProcessor.HWAcceleratedSumFunc(intsOne, intsTwo);
var hwTimeMs = stopwatch.ElapsedMilliseconds;
hwTimesMs.Add(hwTimeMs);
WriteLine($"Hareware accelerated analysis took: {hwTimeMs}ms (last value = {result.Last()}).");

پس از اجرای حلقه، حال نوبت به نمایش نتیجه میانگین زمان‌ها در خروجی است. ابتدا میانگین زمان‌های اجرا در حالت ساده یا معمولی را که به میلی ثانیه است را در خروجی چاپ می‌کنیم. بعد از آن میانگین زمان‌های اجرا در حالت SIMD را در خروجی چاپ می‌کنیم و در آخر سرعت زمان اجرا در حالت SIMD را نسبت به حالت معمولی به درصد چاپ می‌کنیم. 

WriteLine($"Naive method average time:          {naiveTimesMs.Average():.##}");
WriteLine($"HW accelerated method average time: {hwTimesMs.Average():.##}");
WriteLine($"Hardware speedup:                   {naiveTimesMs.Average() / hwTimesMs.Average():P}%");

در این مقاله تنها به توضیحی در مورد این آزمایش اکتفا می‌کنیم. لازم به ذکر است که دیگر آزمایش‌ها نیز دقیقا ساختاری مشابه این آزمایش را دارند و تنها عملیات اجرا در آنها متفاوت است. در کلاس PerformanceTests توضیحات لازم مربوط به هر آزمایش و تابع داده شده است و می‌توانید با مراجعه به کد برنامه آنها را مورد بررسی قرار دهید.

برای اجرای تمامی آزمایش‌ها، کلیه توابع نوشته شده در کلاس PerformanceTests را در کلاس Program و در تابع Main که تابع شروع کننده برنامه می‌باشد، پس از بررسی وضعیت نوع‌های داده‌ای قرار می‌دهیم.

تصویر مربوط به اجرای کامل برنامه را می‌توانید مشاهده می‌کنید. 

این جدول بر اساس یک بار اجرای برنامه در سیستم من ترسیم شده است و اجرای برنامه در سیستم‌های مختلف خروجی‌های متفاوتی را دارد. لازم به ذکر است که اندازه آرایه‌ها بسیار بزرگ است و این نتایج با آرایه‌هایی به طول بیش از هزاران هزار عنصر می‌باشد.

زمان‌ها در جدول به میلی ثانیه می‌باشد.

ردیف

عملیات

دور اول

دور دوم

دور سوم

میانگین حالت ساده

میانگین حالت SIMD

درحالت ساده

درحالت SIMD

درحالت ساده

درحالت SIMD

درحالت ساده

درحالت SIMD

1

جمع دو آرایه با استفاده از یک آرایه کمکی در اعداد صحیح

157

131

128

131

128

138

137.67

133.33

2

جمع دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی در اعداد float

122

133

99

99

99

93

106.67

108.33

3

جمع دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی در اعداد صحیح

83

73

86

88

78

81

82.33

80.67

4

جمع دو آرایه اول ورودی - مجموع در آرایه سوم ریخته می‌شود - در اعداد صحیح کوچک بدون علامت

58

63

50

48

58

46

55.33

52.33

5

جمع دو آرایه بدون استفاده از آرایه کمکی در اعداد صحیح کوچک بدون علامت

55

40

53

36

53

46

53.67

40.67

6

بدست آوردن کمترین و بیشترین مقدار در یک آرایه اعداد صحیح

91

36

91

39

90.67

38

90.66

38

7

بدست آوردن کمترین و بیشترین مقدار در یک آرایه اعداد صحیح کوچک بدون علامت

90

20

89

19

88

18

89

19

8

جمع عناصر آرایه ورودی و ذخیره مجموع آنها در یک متغیر کمکی

33

309

32

263

31

291

32

287.67

9

جمع عناصر آرایه ورودی و ذخیره مجموع آنها در یک متغیر کمکی بدون بررسی سرریز

30

13

29

13

30

12

29.67

12.67

10

محاسبه میانگین و بدست آوردن کمترین و بیشترین مقدار در آرایه اعداد صحیح کوچک بدون علامت

89

50

90

51

90

49

89.57

50



سورس کامل برنامه را که شامل تغییراتی در توابع برای بهبود و اضافه شدن کامنت برای فهم بیشتر کدها می‌باشد، در زیر می‌توانید دریافت کنید: 
   TestSIMD.zip  

مطالب
استفاده از jQuery یا‌ MS Ajax control toolkit

به نظر من jQuery به چندین دلیل از کتابخانه MS Ajax و ملحقات آن مهم‌تر است و باید به آن پرداخته شود:

1- دانش شما قابل انتقال است. اگر روزی به PHP یا JSP یا موارد مشابه دیگری مهاجرت کردید، دانش jQuery شما باز هم قابل استفاده خواهد بود.
2- این کتابخانه بسیار سبک‌تر و کم حجم تر از MS Ajax است. (حجم آن کمتر از نصف است(+))
3- تقریبا از اکثر فریم ورک‌های جاوا اسکریپتی موجود سریع‌تر است. (+)
4- پشتیبانی آن از مرورگرهای مختلف بی‌نظیر است. لازم نیست عمر گرانمایه را صرف این کنید که چرا این اسکریپت در فایرفاکس کار می‌کنه اما در IE خیر.
5- کوهی از افزونه‌های مختلف برای آن موجود است. (jQuery plugin را در گوگل جستجو کنید)
6- استفاده از آن، میزان کد جاوا اسکریپتی را که باید نوشت تا حد بسیار قابل ملاحظه‌ای کاهش می‌دهد، که در نهایت سبب ایجاد کدی خواناتر در مدت زمانی کمتر می‌گردد.
7- کدنویسی با jQuery از کد نویسی JavaScript ایی خالص بسیار ساده‌تر است. افرادی که تا دیروز حتی طرف جاوا اسکریپت هم نمی‌رفتند، امروزه پلاگین‌های jQuery می‌نویسند.
8- مستندات کاملی داشته به همراه مثال‌هایی بسیار کاربردی.
9- به دلیل استفاده شدن از آن در پلتفرم‌های مختلف، مثال‌های کاربردی بیشتری داشته، همچنین منابع آموزشی پر محتواتری را نیز می‌توان در این رابطه یافت. (می‌توان tutorial های مربوط به php را مشاهده و آن‌ها را به ASP.Net تبدیل کرد و صرفا منحصر به یک عده و یک پلتفرم نیست)
10- خلاقیت شما را نکشته و از شما فردی که هیچگونه درکی نسبت به عملیات اجکسی رخ داده ندارد، نخواهد ساخت. (MS Ajax برای ASP.Net یک شاهکار است. چند عدد محصور کننده را استفاده کنید، برنامه نویسی شما با روش سابق "هیچ" تفاوتی نخواهد داشت. مسلما این توانمندی تیم مایکروسافت را نمایش می‌دهد، نه توانمندی من و شما را! اما اگر نیاز به کمی ابتکار وجود داشت اینجا است که گیر خواهید افتاد و موارد 6 و 7 و 9 ذکر شده، jQuery را بر این کتابخانه مقدم خواهد ساخت)
11- با آمدن ASP.Net MVC تمایل به استفاده از jQuery به شدت افزایش یافته که نمود آن‌را در وبلاگ‌های مطرح در این زمینه می‌توان مشاهده کرد (اکثر مطالب ارسالی این روزهای بلاگ‌های ASP.Net حول و حوش ASP.Net MVC و jQuery است).

بازخوردهای دوره
به روز رسانی غیرهمزمان قسمتی از صفحه به کمک jQuery در ASP.NET MVC
با سلام
در قسمتی از پروژه کاملا همانند شما عمل کردم و حتی فایل پروژه را دانلود و نگاه انداختم کاملا شبیه هم بود, ولی متاسفانه در هنگام برگرداندن اطلاعات اکشن RenderAsynchronous , برنامه به _layout رفته, موارد انجا را هم (از جمله لینک ها, توضیحتان و ...) در خروجی ( div  info   ) اضافه می‌کند...
اگر این اشکال متداول است لطفا راهنمایی بفرمایید که چه نکته ای را رعایت نکرده ام.
نظرات مطالب
استفاده از Full text search توسط Entity Framework

وقتی برنامه را اجرا کردم خطای

 An error occurred while executing the command definition. See the inner exception for details

را می‌داد. وقتی تریس کردم دیدم command ای ارسال نمیشه. ممکنه بگید اشکال اش کجاست؟ 

مطالب
استفاده از گرافیک برداری در iTextSharp


در مورد «ترسیم اشکال گرافیکی با iTextSharp» مطلب مفصلی را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید؛ که قصد تکرار مجدد آن‌را ندارم. فقط این روش‌ها یک مشکل مهم دارند : «کار من ترسیم این نوع اشکال گرافیکی نیست!». مثلا من الان نیاز دارم در گزارشی، بجای ستون Boolean آن در مواردی که مقدار ردیف true هست، مثلا یک «چک مارک» را بجای true/false یا بله/خیر نمایش دهم. می‌شود اینکار را با یک تصویر معمولی هم انجام داد. فقط حجم فایل حاصل، بیش از اندازه بالا می‌رود و همچنین نتیجه استفاده از یک bitmap، به زیبایی بکارگیری گرافیک برداری با قابلیت تغییر ابعاد بدون نگرانی در مورد از دست دادن کیفیت آن، نیست.

خوشبختانه هستند سایت‌هایی که این نوع تصاویر برداری را به رایگان ارائه دهند؛ برای مثال: سایت Openclipart، تعداد قابل توجهی فایل با فرمت SVG دارد. فایل‌های SVG را مستقیما نمی‌توان توسط iTextSharp استفاده کرد؛ اما یک سری برنامه‌ی کمکی برای تبدیل فرمت SVG به مثلا XAML (قابل توجه برنامه نویس‌های WPF و Silverlight) یا WMF و غیره وجود دارد. برای نمونه iTextSharp امکان خواندن فایل‌های WMF را داشته (توسط همان متد معروف Image.GetInstance آن) و اینبار این Image حاصل، یک تصویر برداری است و نه یک Bitmap.
در بین این برنامه‌های تبدیل کننده‌ فرمت‌های برداری، برنامه‌ی معروف و سورس باز Inkscape، در صدر محبوبیت قرار دارد. تنها کافی است فایل SVG خود را در آن گشوده و سپس به انواع و اقسام فرمت‌های دیگر تبدیل (Save As) کنید:



یکی از فرمت‌های جالب خروجی آن، Tex است (مربوط به یک برنامه ادیتور، به نام LaTeX است). فرض کنید یکی از این «چک مارک»های سایت Openclipart را در برنامه Inkscape باز کرده‌ و سپس با فرمت Tex ذخیره کرده‌ایم. خروجی فایل متنی آن مثلا به شکل زیر خواهد بود:

%LaTeX with PSTricks extensions
%%Creator: 0.48.0
%%Please note this file requires PSTricks extensions
\psset{xunit=.5pt,yunit=.5pt,runit=.5pt}
\begin{pspicture}(190,190)
{
\newrgbcolor{curcolor}{0 0 0}
\pscustom[linestyle=none,fillstyle=solid,fillcolor=curcolor]
{
\newpath
\moveto(52.73079005,101.89500456)
\curveto(31.29686559,101.89500456)(13.84575258,84.04652127)(13.8457479,62.12456369)
\curveto(13.8457479,40.20259605)(31.29686559,22.35412714)(52.73079005,22.35412235)
\curveto(74.16470983,22.35412235)(91.6158322,40.20259605)(91.61582751,62.12456369)
\curveto(91.61582751,71.60188248)(88.48023622,80.07729424)(83.15553076,87.02034164)
\lineto(79.49425309,82.58209245)
\curveto(84.13622847,76.73639073)(85.95313131,70.24630402)(85.95313131,62.12456369)
\curveto(85.95313131,43.33817595)(71.09893654,28.1547277)(52.73079005,28.1547277)
\curveto(34.36263419,28.15473249)(19.50844879,43.33817595)(19.50844879,62.12456369)
\curveto(19.50844879,80.91094185)(34.36264355,96.10336589)(52.73079005,96.10336589)
\curveto(58.55122776,96.10336589)(62.90459266,95.2476225)(67.65721002,92.5630926)
\lineto(71.13570481,97.23509821)
\curveto(65.57113223,100.3782653)(59.52269945,101.89500456)(52.73079005,101.89500456)
\closepath
}
}
{
\newrgbcolor{curcolor}{0 0 0}
\pscustom[linestyle=none,fillstyle=solid,fillcolor=curcolor]
{
\newpath
\moveto(38.33889376,67.35513328)
\curveto(39.90689547,67.35509017)(41.09296342,66.03921993)(41.89711165,63.40748424)
\curveto(43.50531445,58.47289182)(44.65118131,56.00562195)(45.33470755,56.0056459)
\curveto(45.85735449,56.00562195)(46.40013944,56.41682961)(46.96305772,57.23928802)
\curveto(58.2608517,75.74384316)(68.7143666,90.71198997)(78.32362116,102.14379168)
\curveto(80.81631349,105.10443984)(84.77658911,106.58480942)(90.20445269,106.58489085)
\curveto(91.49097185,106.58480942)(92.35539361,106.46145048)(92.79773204,106.21480444)
\curveto(93.23991593,105.96799555)(93.4610547,105.65958382)(93.46113432,105.28956447)
\curveto(93.4610547,104.71379041)(92.7976618,103.58294901)(91.47094155,101.89705463)
\curveto(75.95141033,82.81670149)(61.55772504,62.66726353)(48.28984822,41.44869669)
\curveto(47.36506862,39.96831273)(45.47540199,39.22812555)(42.62081088,39.22813992)
\curveto(39.72597184,39.22812555)(38.0172148,39.35149407)(37.49457722,39.5982407)
\curveto(36.12755286,40.2150402)(34.51931728,43.36081778)(32.66987047,49.03557823)
\curveto(30.57914689,55.32711903)(29.53378743,59.27475848)(29.53381085,60.87852533)
\curveto(29.53378743,62.60558406)(30.94099884,64.27099685)(33.75542165,65.87476369)
\curveto(35.48425582,66.86164481)(37.01207517,67.35509017)(38.33889376,67.35513328)
}
}

\end{pspicture}


استفاده از این خروجی در iTextSharp بسیار ساده است. برای مثال:

using System.Diagnostics;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace HtmlToPdf
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

var cb = pdfWriter.DirectContent;

cb.MoveTo(52.73079005f, 101.89500456f);
cb.CurveTo(31.29686559f, 101.89500456f, 13.84575258f, 84.04652127f, 13.8457479f, 62.12456369f);
cb.CurveTo(13.8457479f, 40.20259605f, 31.29686559f, 22.35412714f, 52.73079005f, 22.35412235f);
cb.CurveTo(74.16470983f, 22.35412235f, 91.6158322f, 40.20259605f, 91.61582751f, 62.12456369f);
cb.CurveTo(91.61582751f, 71.60188248f, 88.48023622f, 80.07729424f, 83.15553076f, 87.02034164f);
cb.LineTo(79.49425309f, 82.58209245f);
cb.CurveTo(84.13622847f, 76.73639073f, 85.95313131f, 70.24630402f, 85.95313131f, 62.12456369f);
cb.CurveTo(85.95313131f, 43.33817595f, 71.09893654f, 28.1547277f, 52.73079005f, 28.1547277f);
cb.CurveTo(34.36263419f, 28.15473249f, 19.50844879f, 43.33817595f, 19.50844879f, 62.12456369f);
cb.CurveTo(19.50844879f, 80.91094185f, 34.36264355f, 96.10336589f, 52.73079005f, 96.10336589f);
cb.CurveTo(58.55122776f, 96.10336589f, 62.90459266f, 95.2476225f, 67.65721002f, 92.5630926f);
cb.LineTo(71.13570481f, 97.23509821f);
cb.CurveTo(65.57113223f, 100.3782653f, 59.52269945f, 101.89500456f, 52.73079005f, 101.89500456f);

cb.MoveTo(38.33889376f, 67.35513328f);
cb.CurveTo(39.90689547f, 67.35509017f, 41.09296342f, 66.03921993f, 41.89711165f, 63.40748424f);
cb.CurveTo(43.50531445f, 58.47289182f, 44.65118131f, 56.00562195f, 45.33470755f, 56.0056459f);
cb.CurveTo(45.85735449f, 56.00562195f, 46.40013944f, 56.41682961f, 46.96305772f, 57.23928802f);
cb.CurveTo(58.2608517f, 75.74384316f, 68.7143666f, 90.71198997f, 78.32362116f, 102.14379168f);
cb.CurveTo(80.81631349f, 105.10443984f, 84.77658911f, 106.58480942f, 90.20445269f, 106.58489085f);
cb.CurveTo(91.49097185f, 106.58480942f, 92.35539361f, 106.46145048f, 92.79773204f, 106.21480444f);
cb.CurveTo(93.23991593f, 105.96799555f, 93.4610547f, 105.65958382f, 93.46113432f, 105.28956447f);
cb.CurveTo(93.4610547f, 104.71379041f, 92.7976618f, 103.58294901f, 91.47094155f, 101.89705463f);
cb.CurveTo(75.95141033f, 82.81670149f, 61.55772504f, 62.66726353f, 48.28984822f, 41.44869669f);
cb.CurveTo(47.36506862f, 39.96831273f, 45.47540199f, 39.22812555f, 42.62081088f, 39.22813992f);
cb.CurveTo(39.72597184f, 39.22812555f, 38.0172148f, 39.35149407f, 37.49457722f, 39.5982407f);
cb.CurveTo(36.12755286f, 40.2150402f, 34.51931728f, 43.36081778f, 32.66987047f, 49.03557823f);
cb.CurveTo(30.57914689f, 55.32711903f, 29.53378743f, 59.27475848f, 29.53381085f, 60.87852533f);
cb.CurveTo(29.53378743f, 62.60558406f, 30.94099884f, 64.27099685f, 33.75542165f, 65.87476369f);
cb.CurveTo(35.48425582f, 66.86164481f, 37.01207517f, 67.35509017f, 38.33889376f, 67.35513328f);

cb.SetRGBColorFill(0, 0, 0);
cb.Fill();
}

Process.Start("Test.pdf");
}
}
}

در اینجا، pdfWriter.DirectContent یک Canvas را جهت ترسیمات گرافیکی در اختیار ما قرار می‌دهد. سپس مابقی هم آن مشخص است و یک تناظر یک به یک را می‌شود بین خروجی Tex و متدهای فراخوانی شده، مشاهده کرد. PDF خروجی هم به شکل زیر است:



تا اینجا یک مرحله پیشرفت است. مشکل از اینجا شروع می‌شود که خوب! من که یک «چک مارک» این اندازه‌ای لازم ندارم! آن هم قرار گرفته در پایین صفحه. یک راه حل این مشکل استفاده از متد Transform شیء cb فوق است. این متد یک System.Drawing.Drawing2D.Matrix را دریافت می‌کند و سپس می‌شود توسط آن، اعمال تغییر اندازه (Scale)، تغییر مکان (Translate) و غیره را اعمال کرد. راه دیگر تعریف یک Template از دستورات فوق است. سپس متد Image.GetInstance کتابخانه iTextSharp ورودی از نوع Template را هم قبول می‌کند. خروجی حاصل یک تصویر برداری خواهد بود که اکنون با اکثر اشیاء iTextSharp سازگار است. برای مثال متد سازنده PdfPCell، آرگومان از نوع Image را هم قبول می‌کند. به علاوه شیء Image در اینجا متدهای تغییر اندازه و امثال آن‌را نیز به همراه دارد:

using System.Diagnostics;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace HtmlToPdf
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

var cb = pdfWriter.DirectContent;
var template = createCheckMark(cb);

var image = Image.GetInstance(template);
image.ScaleAbsolute(40, 40);

var table = new PdfPTable(3);
var cell = new PdfPCell(image)
{
HorizontalAlignment = Element.ALIGN_CENTER
};

for (int i = 0; i < 9; i++)
table.AddCell(cell);

pdfDoc.Add(table);
}

Process.Start("Test.pdf");
}

private static PdfTemplate createCheckMark(PdfContentByte cb)
{
var template = cb.CreateTemplate(140, 140);

template.MoveTo(52.73079005f, 101.89500456f);
template.CurveTo(31.29686559f, 101.89500456f, 13.84575258f, 84.04652127f, 13.8457479f, 62.12456369f);
template.CurveTo(13.8457479f, 40.20259605f, 31.29686559f, 22.35412714f, 52.73079005f, 22.35412235f);
template.CurveTo(74.16470983f, 22.35412235f, 91.6158322f, 40.20259605f, 91.61582751f, 62.12456369f);
template.CurveTo(91.61582751f, 71.60188248f, 88.48023622f, 80.07729424f, 83.15553076f, 87.02034164f);
template.LineTo(79.49425309f, 82.58209245f);
template.CurveTo(84.13622847f, 76.73639073f, 85.95313131f, 70.24630402f, 85.95313131f, 62.12456369f);
template.CurveTo(85.95313131f, 43.33817595f, 71.09893654f, 28.1547277f, 52.73079005f, 28.1547277f);
template.CurveTo(34.36263419f, 28.15473249f, 19.50844879f, 43.33817595f, 19.50844879f, 62.12456369f);
template.CurveTo(19.50844879f, 80.91094185f, 34.36264355f, 96.10336589f, 52.73079005f, 96.10336589f);
template.CurveTo(58.55122776f, 96.10336589f, 62.90459266f, 95.2476225f, 67.65721002f, 92.5630926f);
template.LineTo(71.13570481f, 97.23509821f);
template.CurveTo(65.57113223f, 100.3782653f, 59.52269945f, 101.89500456f, 52.73079005f, 101.89500456f);

template.MoveTo(38.33889376f, 67.35513328f);
template.CurveTo(39.90689547f, 67.35509017f, 41.09296342f, 66.03921993f, 41.89711165f, 63.40748424f);
template.CurveTo(43.50531445f, 58.47289182f, 44.65118131f, 56.00562195f, 45.33470755f, 56.0056459f);
template.CurveTo(45.85735449f, 56.00562195f, 46.40013944f, 56.41682961f, 46.96305772f, 57.23928802f);
template.CurveTo(58.2608517f, 75.74384316f, 68.7143666f, 90.71198997f, 78.32362116f, 102.14379168f);
template.CurveTo(80.81631349f, 105.10443984f, 84.77658911f, 106.58480942f, 90.20445269f, 106.58489085f);
template.CurveTo(91.49097185f, 106.58480942f, 92.35539361f, 106.46145048f, 92.79773204f, 106.21480444f);
template.CurveTo(93.23991593f, 105.96799555f, 93.4610547f, 105.65958382f, 93.46113432f, 105.28956447f);
template.CurveTo(93.4610547f, 104.71379041f, 92.7976618f, 103.58294901f, 91.47094155f, 101.89705463f);
template.CurveTo(75.95141033f, 82.81670149f, 61.55772504f, 62.66726353f, 48.28984822f, 41.44869669f);
template.CurveTo(47.36506862f, 39.96831273f, 45.47540199f, 39.22812555f, 42.62081088f, 39.22813992f);
template.CurveTo(39.72597184f, 39.22812555f, 38.0172148f, 39.35149407f, 37.49457722f, 39.5982407f);
template.CurveTo(36.12755286f, 40.2150402f, 34.51931728f, 43.36081778f, 32.66987047f, 49.03557823f);
template.CurveTo(30.57914689f, 55.32711903f, 29.53378743f, 59.27475848f, 29.53381085f, 60.87852533f);
template.CurveTo(29.53378743f, 62.60558406f, 30.94099884f, 64.27099685f, 33.75542165f, 65.87476369f);
template.CurveTo(35.48425582f, 66.86164481f, 37.01207517f, 67.35509017f, 38.33889376f, 67.35513328f);

template.SetRGBColorFill(0, 0, 0);
template.Fill();

return template;
}
}
}

در این مثال، با کمک متد CreateTemplate مرتبط با Canvas دریافتی، یک قالب جدید ایجاد و سپس روی آن نقاشی خواهیم کرد. اکنون می‌توان از این قالب تهیه شده، یک Image دریافت کرده و سپس مثلا در سلول‌های یک جدول نمایش داد. اینبار خروجی نهایی ما به شکل زیر خواهد بود:



مطالب
ابزاری برای تغییر خودکار ارجاعات پروژه برای کار با SVN SourceControl
ما در شرکت برای Source Control از SVN استفاده می‌کنیم، مزایای سورس کنترل آنقدر واضح است که دیگه من اینجا چیزی ازش نمیگم
اما برای استفاده از سورس کنترل یک مشکلی وجود دارد، اگر شما تعدادی پروژه را به کاربران خاصی بدین و تعدادی رو ندین، اون کاربر وقتی پروژه‌ها را می‌گیره با مشکل ارجاعات پروژه‌ها مواجه است. چرا که برخی از پروژه‌های ارجاعی، روی کامپیوتر برنامه نویس 1 وجود نداره. برعکس ش هم همین طوره، چون اون کاربر، پروژه‌های ارجاعی رو نداره، باید به جاش به اسمبلی نهایی اون پروژه ارجاع بده. بنابراین وقتی مدیر پروژه‌ها رو می‌گیره، باز ارجاعات اشتباه هستند!
ما اینجا برای رفع این مشکل ابزاری درست کردیم، به اسم SolutionExplorer.
این ابزار فایل solution رو به همراه پوشه حاوی فایل‌های اسمبلی می‌گیره. اگر پروژه ای به اسمبلی ای ارجاع داده باشه که پروژه اش توی solution باشه، ارجاع به اسمبلی رو تبدیل میکنه به ارجاع به پروژه و برعکسش، اگر پروژه ای به پروژه دیگه ای ارجاع داده باشه که توی solution وجود نداشته باشه، توی پوشه اسمبلی ها، دنبال اسمبلی ای می‌گرده که اسمش شبیه اسم پروژه ارجاعی باشه و اگر پیدا کنه، ارجاع رو عوض می‌کنه
البته برای جلوگیری از به هم ریختگی، نرم افزار از فایل‌های پروژه ای که دستکاری می‌کنه، پشتیبان می‌گیره
توجه:
* این برنامه از تمامی جهات تست نشده است، با ریسک خودتون ازش استفاده کنید (ما تو شرکت دیگه ریسکی نداریم :) )
* سیستم نامگذاری اسمبلی‌ها و پروژه‌های ما ممکنه فرق کنه
* اگر به مشکلی برخوردید، لطفا زیر همین مطلب برام بنویسید
* انتخاب پوشه اسمبلی ها، الزامی نیست
مطالب
Build Events
در ویژوال استودیو یک ویژگی جالب با عنوان Pre/Post-Build Event وجود دارد. این ویژگی به رویدادهای «قبل از بیلد» و «بعد از بیلد» اشاره دارد. از این ویژگی برای اجرای یکسری دستورات، قبل (Pre-build) یا بعد (Post-build) از عملیات بیلد استفاده میشود. دستوراتی که در این قسمت قابل اجرا هستند دقیقا همانند دستورات موجود در یک batch فایل میباشند. حتی میتوان یک فایل bat. را در این قسمت فراخوانی کرد. بطور خلاصه هرگونه دستوری که درون Command Prompt ویندوز یا در یک bat. فایل قابل اجرا باشد در این قسمت نیز قابل استفاده است. درنهایت تمام این دستورات توسط برنامه Cmd.exe اجرا میشوند.
نکته: قبل از ادامه بهتر است به این نکته اشاره کنم که مجموعه این دستورات چیزی فراتر از فراخوانی ساده یکسری فایل exe. هستند. درواقع کدی که در این قسمت به آن اشاره میشود، دارای ساختاری به صورت یک زبان برنامه نویسی ساده است. یعنی متن نهایی‌ای که برای اجرا به cmd.exe ارسال میشود میتواند شامل دستورات ساده و اولیه برنامه نویسی چون if .. then .. else و حلقه for و از این قبیل نیز باشد. برای آشنایی بیشتر با زبان این نوع دستورات به منابع زیر مراجعه کنید:

تنظیم رویدادهای بیلد (Build Events)
برای تنظیم این رویدادها باید به تب Build Events در صفحه پراپرتی‌های پروژه موردنظر مراجعه کنید. همانند تصویر زیر در یک پروژه کنسول #C:

البته در پروژه‌های VB.NET مسیر منتهی به این قسمت کمی فرق میکند که در تصویر زیر نشان داده شده است:

در پروژه‌های مربوط به زبانهای دیگر هم مسیر رسیدن به این رویدادها کمی متفاوت است. برای کسب اطلاعات بیشتر به اینجا مراجعه کنید.
در این قسمت میتوان همانند یک فایل batch دستورات موردنظر را در خطوط مجزا برای اجرا اضافه کرد. از این دستورات معمولا برای مدیریت عملیات بیلد، کپی فایلهای موردنیاز قبل یا بعد از بیلد، پاک کردن فولدرها، تغییر برخی تنظیمات با توجه به نوع کانفیگ بیلد (Debug یا Release)، ثبت یک اسمبلی در GAC و یا حتی اجرای برخی آزمونهای واحد و ... استفاده میشود.

نکته: درصورتیکه پروژه به روز باشد (یعنی ویژوال استودیو نیازی به تولید فایل اسمبلی نهایی پروژه به دلیل عدم وجود تغییری در کد برنامه نبیند) بدلیل عدم اجرای عملیات بید، دستورات قسمت Pre-build اجرا نمیشوند. اجرای دستورات قسمت Post-build نیز بستگی به تنظیمات قسمت :Run the post-build events همانند تصویر زیر دارد:

برای استفاده راحتتر از این ویژگی فرمی مخصوص وارد کردن این دستورات در ویژوال استودیو وجود دارد. برای دیدن این فرم بر روی دکمه ...Edit Pre-build یا ...Edit Post-build کلیک کنید. پنجره زیر نمایش داده میشود:

در این پنجره میتوان دستورات مورد نظر را وارد کرد. با اینکه هیچ امکان خاصی برای کمک به اضافه و ویرایش دستورات در این پنجره وجود ندارد! اما تنها ویژگی موجود در این فرم کمک بسیاری برای تکمیل دستورات موردنظر میکند. قبل از توضیح این ویژگی بهتر است با مفهوم Macro در این قسمت آشنا شویم.
 
Macro
در Build Events ویژوال استودیو یکسری متغیرهای ازقبل تعریف شده وجود دارد که به آنها Macro گفته میشود. برای مشاهده لیست این ماکروها روی دکمه << Macro کلیک کنید. پنجره مربوطه به صورت زیر گسترش می‌یابد تا جدولی به نام Macro Table را نمایش دهد:

همانطور که مشاهده میکنید تعداد 19 ماکرو به همراه مقادیرشان در این قسمت به نمایش گذاشته شده است. برای استفاده از این ماکروها کافی است تا روی یکی از آنها دابل کلیک کنید یا پس از انتخاب ماکروی موردنظر روی دکمه Insert کلیک کنید. دقت کنید که نحوه نمایش این ماکروها در متن دستورات به صورت زیر است:
$(<Macro_Name>)
که به جای عبارت <Macro_Name> عنوان ماکرو قرار میگیرد. مثلا:
$(OutDir)   یا   $(ProjectName)
نکته: نام این ماکروها case-sensitive نیست.

نحوه اجرای دستورات توسط ویژوال استودیو
ویژوال استودیو برای اجرای دستورات کار خاصی به صورت مستقیم انجام نمیدهد! وظیفه اصلی برعهده MSBuild (^) است. این ابزار پس از جایگزین کردن مقادیر ماکروها، محتوای کل دستورات موجود در هر یک از رویدادها را در یک فایل batch ذخیره میکند و فایل مربوط به هر رویداد را در زمان خودش به اجرا میگذارد. مثلا دستور زیر را درنظر بگیرید:
Copy $(OutDir)*.* %WinDir%
پس از ذخیره در فایل batch نهایی به صورت زیر در خواهد آمد:
Copy bin\Debug\*.* %WinDir%
نکته: در این زبان برنامه نویسی، عبارتی چون %WinDir% معرف یک متغیر است. در این مورد خاص این عبارت یک متغیر محیطی (Environment Variable) است. اطلاعات بیشتر در اینجا.

MSBuild عملیات اجرای این batch فایلهای تولیدی را زیر نظر دارد و هرگونه خطای موجود در این دستورات را به عنوان خطای زمان بیلد گزارش میدهد. اما از آنجاکه کل دستورات مربوط به هر رویداد درون یک فایل batch اجرا میشود، امکان گزارش محل دقیق خطای رخداده وجود ندارد. یعنی درصورتیکه مثلا تنها یکی از صدها خط دستور نوشته شده در این قسمت خطا بدهد تنها یک خطا و برای تمام دستورات نمایش داده میشود. البته همانطور که حدس میتوان حدس زد اجرای این دستورات ترنزکشنال نیست و اجرای تمامی دستورات تا قبل از وقوع خطا برگشت ناپذیر خواهند بود. برای نمونه به تصویر زیر و خطای نمایش داده شده دقت کنید:

نمونه اصلاح شده دستور فوق به صورت زیر است:
Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test
نکته: به دلیل استفاده از کاراکتر فاصله به عنوان جداکننده آرگومانها در دستورات DOS، وجود فاصله در مسیرهای مورد استفاده در این دستورات عملیات را دچار خطا خواهد کرد. راه‌حل استفاده از کاراکتر " در ابتدا و انتهای رشته‌های مربوط به مسیرها همانند دستور بالاست.
نکته: درصورت استفاده از یک فایل bat. برای ذخیره دستورات، امکان استفاده مستقیم از ماکروهای ویژوال استودیو درون آن وجود نخواهد داشت! یکی از راه‌حلها پاس کردن این متغیرها به صورت پارامتر در زمان فراخوانی فایل bat. است. مثلا:
"$(ProjectDir)postBuild.bat"   "$(SolutionPath)"
برای دریافت این پارامترهای پاس شده درون batch فایل باید از عبارات 1% برای پارامتر اول و 2% برای پارامتر دوم و ... تا 9% برای پارامتر نهم است. برای کسب اطلاعات بیشتر به منابع معرفی شده در ابتدای مطلب مخصوصا قسمت Using batch parameters مراجعه کنید.
 
حال مجموعه دستورات زیر و خطای رخ داده را درنظر بگیرید:

با بررسی مطلب متوجه میشویم با اینکه خط اول مجموعه دستورات فوق درست بوده و کاملا صحیح اجرا میشود اما خطای رخ داده به کل دستورات اشاره دارد و مشخص نشده است که کدام دستور مشکل دارد. دقت کنید که دستور اول کاملا اجرا میشود!
راه حل ساده ای در اینجا برای حل این مشکل ارائه شده است. در این راه حل با استفاده از قابلیتهای این زبان، کل عملیات و مخصوصا خطاهای رخ داده در این مجموعه دستورات هندل میشود تا کنترل بهتری در این مورد بر روی فرایند وجود داشته باشد. نمونه این راه حل به صورت زیر است:
echo ---------------------------------------------------------------------------
echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --Starting...
Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test
if errorlevel 1 goto error
echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --DONE!
echo ---------------------------------------------------------------------------
echo ---------------------------------------------------------------------------
echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --Starting...
Copy $(OutDir)*.* c:\test
if errorlevel 1 goto error
echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --DONE!
echo ---------------------------------------------------------------------------
goto ok
:error
echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) FAILED
notepad.exe
exit 1
:ok
echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) COMPLETED OK
با استفاده از مجموعه دستوراتی شبیه دستورات بالا میتوان لحظه به لحظه اجرای عملیات را بررسی کرد.
نکته: خروجی تمام این دستورات و نیز خروجی دستورات echo در پنجره Output ویژوال استودیو به همراه سایر پیغامهای بیلد نمایش داده میشود.
نکته: در اسکرپیت فوق برای درک بیشتر مسئله با استفاده از دستور notepad.exe در قسمت error: از وقوع خطا اطمینان حاصل میشود. دقت کنید تا زمانیکه برنامه اجرا شده Notepad بسته نشود فوکس به ویژوال استودیو برنمیگردد و عملیات بیلد تمام نمیشود.
نکته: درصورت استفاده از دستور exit 0 در انتهای قسمت error: (به جای دستور exit 1 موجود) به دلیل اعلام خروج موفق از عملیات، ویژوال استودیو خطایی نمایش نخواهد داد و عملیات بیلد بدون نمایش خطا و با موفقیت به پایان خواهد رسید. درواقع استفاده از هر عددی غیر از صفر به معنی خروج با خطا است که این عدد غیرصفر کد خطا یا error level را مشخص میکند (^ و ^).

یکی از دستورات جالبی که میتوان در این رویدادها از آن استفاده کرد، دستور نصب نسخه ریلیز برنامه در GAC است. نحوه استفاده از آن میتواند به صورت زیر باشد:
if $(ConfigurationName) == Release (
gacutil.exe /i "$(SolutionDir)$(OutDir)$(TargetFileName)"
)

نکته: درصورتیکه در دستورات مربوط به رویداد قبل از بیلد یعنی Pre-build خطایی رخ بدهد عملیات بیلد متوقف خواهد شد و برای پروژه فایلی تولید نمیشود. اما اگر این خطا در رویداد بعد از بیلد یعنی Post-build رخ دهد با اینکه ویژوال استودیو وقوع یک خطا را گزارش میدهد اما فایلهای خروجی پروژه حاصله از عملیات بیلد تولید خواهند شد.
نکته: توجه داشته باشید که در استفاه از این ویژگی زیاده‌روی نباید کرد. استفاده زیاد و بیش از حد (و با تعداد زیاد دستورات) از این رویدادها ممکن است عملیات بیلد را دچار مشکلاتی پیچیده کند. دیباگ این رویدادها و دستورات موجود در آنها بسیار مشکل خواهد بود. اگر تعداد خطوط دستورات موردنظر زیاد باشد بهتر است کل دستورات را درون یک فایل bat. ذخیره کنید و این فایل را بطور جداگانه مدیریت کنید که کار راحتتری است.
نکته: بهتر است قبل از وارد کردن دستورات درون این رویدادها، ابتدا تمام دستورات را در یک پنجره cmd آزمایش کنید تا از درستی ساختار و نتیجه آن‌ها مطمئن شوید.

رویدادهای بیلد و MSBuild
همانطور که در اینجا توضیح داده شده است، ویژوال استودیو از ابزار MSBuild برای تولید اپلیکیشنها استفاده میکند. عملیات مدیریت رویدادهای بیلد نیز توسط این ابزار انجام میشود. اگر به فایل پروژه مربوط به مثال قبل مراجعه کنید به محتوایی شبیه خطوط زیر میرسید:
...
<PropertyGroup>
<PostBuildEvent>echo ---------------------------------------------------------------------------
echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --Starting...
Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test
if errorlevel 1 goto error
echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --DONE!
echo ---------------------------------------------------------------------------
echo ---------------------------------------------------------------------------
echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --Starting...
Copy $(OutDir)*.* c:\test
if errorlevel 1 goto error
echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --DONE!
echo ---------------------------------------------------------------------------
goto ok
:error
echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) FAILED
notepad.exe
exit 1
:ok
echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) COMPLETED OK</PostBuildEvent>
</PropertyGroup>
...
همانطور که میبینید در ویژوال استودیو تنها ذخیره این تنظیمات در فایل پروژه انجام میشود و کلیه عملیات توسط ابزار MSBuild مدیریت میگردد. امکان بهر برداری از این رویدادها با استفاده مستقیم از ابزار MSBuild نیز وجود دارد اما به دلیل مفصل بودن بحث، جستجوی بیشتر به خوانندگان واگذار میشود.
منابع برای مطالعه بیشتر:
مطالب
استفاده از Google Analytics در ASP.Net

قبل از استفاده از بلاگر، در سایت wordpress وبلاگ داشتم، که به‌دلایلی کنسل شد. تفاوت محسوسی را که اینجا مشاهده می‌کنم، نبود قسمت آمار سایت است. در سایت wordpress آمار مبسوطی را از بازدید کنندگان سایت می‌توانید در کنترل پنل مدیریتی وبلاگ مشاهده کنید، اما در اینجا خیر.
به همین جهت اولین کاری را که انجام دادم استفاده از سرویس رایگان persianstat بود که انصافا هم با کیفیت است و قابل مقایسه با آماری که wordpress ارائه می‌دهد، می‌باشد.
جالب اینجا است که هر چند هاست اینجا، گوگل است اما استفاده‌ی خودکار از ابزار Google analytics در آن مهیا نیست. احتمالا علت آن آماده نبودن API آن است که قرار است به زودی ارائه شود، بنابراین ارزش وقت گذاشتن را دارد.



برای استفاده از Google analytics ، پس از ثبت نام و ورود به آن، سایت مورد نظر را معرفی کرده (در قسمت Add Website Profile) و نهایتا یک کد جاوا اسکریپتی به شما خواهد داد که می‌توانید آنرا به صفحات مورد نظر خود در سایت اضافه نمائید تا تحت کنترل آماری قرار گیرد. محدودیتی هم در مورد تعداد سایت وجود ندارد و با یک اکانت می‌توانید چندین سایت را معرفی کرده و تحت کنترل قرار دهید.
اگر از ASP.Net استفاده می‌کنید، تنها کافی است به master page سایت مراجعه کنید و پیش از بسته شدن تگ body ، اسکریپت مربوط به Google analytics را اضافه کنید تا تمام سایت را تحت کنترل قرار دهید.
یا اگر علاقمند بودید که اینکار را به صورت "شیک‌تری" انجام دهید، می‌توان از این http module استفاده کرد. به این صورت ابتدا تگ بسته شدن body به صورت خودکار پیدا شده و سپس اسکریپت به پیش از آن اضافه می‌شود.
این روش بار بزرگ تهیه آمار سایت را حذف خواهد کرد. عموما دیتابیس جمع آوری آمار سایت خیلی زود (برای مثال پس از گذشت 6 ماه) حجیم می‌شود و تاثیر مشهودی را بر روی کارآیی سایت خواهد گذاشت. بنابراین، این سؤال مطرح می‌شود که چرا گوگل اینکار را برای ما انجام ندهد؟! هزینه بانک اس کیوال سرور بر روی هاست‌های اینترنتی بالا بوده و حجمی را هم که در اختیار قرار می‌دهند محدود است. در صورت نیاز به حجم‌های بالاتر باید هزینه بیشتری را پرداخت کرد. بنابراین هم از لحاظ قیمت و هچنین کارآیی سایت، استفاده از این سرویس واقعا مقرون به صرفه است. بعلاوه از تنوع آماری که ارائه می‌دهد نیز نمی‌توان چشم پوشی کرد. برای مثال کاربران چه واژه‌های کلیدی را در موتورهای جستجو وارد کرده‌اند تا به سایت شما رسیده‌اند؟ چند درصد کاربر وفادار دارید؟! (کاربرهای وفادار، منظور افرادی هستند که به صورت منظم به سایت سر می‌زنند) و امثال این. انصافا تهیه چنین ماژولی برای یک سایت از لحاظ برنامه نویسی شاید با برنامه نویسی کل یک سایت برابری کند.
اگر هم نیاز به یک برنامه سورس باز داشتید که هر روز به اکانت Google analytics شما سر بزند و اطلاعات آنرا استخراج کرده و در یک بانک SQL server ذخیره کند، می‌توانید به پروژه سی شارپ زیر مراجعه نمائید:
Google Analytics Data Extractor

البته باید دقت داشت که پس از ارائه API کامل Google analytics ، دیگر نیازی به این نوع روش‌های ابتکاری وجود نداشته و استخراج داده از آن بسیار ساده‌تر خواهد شد.