مطالب دوره‌ها
بایدها و نبایدهای استفاده از IoC Containers
طوری با IoC Containers کار کنید که انگار وجود خارجی ندارند

تفاوت پایه‌ای که بین یک فریم ورک IoC و سایر فریم ورک‌ها وجود دارد، در معکوس شدن مسئولیت‌ها است. در اینجا لایه‌های مختلف برنامه شما نیستند که فریم ورک IoC را فراخوانی می‌کنند؛ بلکه این فریم ورک IoC است که از جزئیات ارتباطات و وابستگی‌های سیستم شما آگاه است و نهایتا کار کنترل وهله سازی اشیاء مختلف را عهده دار خواهد شد. طول عمر آن‌ها را تنظیم کرده یا حتی در بعضی از موارد مانند برنامه نویسی جنبه‌گرا یا AOP، نسبت به تزئین این اشیاء یا دخالت در مراحل مختلف فراخوانی متدهای آن‌ها نیز نقش خواهد داشت. نکته‌ی مهم در اینجا، نا آگاهی برنامه از حضور آن‌ها است.
بنابراین در پروژه شما اگر ماژول‌ها و لایه‌های مختلفی حضور دارند، تنها برنامه اصلی است که باید ارجاعی را به فریم ورک IoC داشته باشد و نه سایر لایه‌های سیستم. علت حضور آن در ریشه سیستم نیز تنها باید به اصطلاحا bootstrapping و اعمال تنظیمات مرتبط با آن خلاصه شود.
به عبارتی استفاده صحیح از یک فریم ورک IoC نباید به شکل الگوی Service Locator باشد؛ حالتی که در تمام قسمت‌های برنامه مدام مشاهده می‌کنید  resolver.Resolve،  resolver.Resolve و الی آخر. باید از این نوع استفاده از فریم ورک‌های IoC تا حد ممکن حذر شود و کدهای برنامه نباید وابستگی مستقیم ثانویه‌ای را به نام خود فریم ورک IoC پیدا کنند.
 var container = BootstrapContainer();

var finder = container.Resolve<IDuplicateFinder>();
var processor = container.Resolve<IArgumentsParser>();

Execute( args, processor, finder );
 
container.Dispose();
نمونه‌ای از نحوه صحیح استفاده از یک IoC Container را مشاهده می‌کنید. تنها در سه نقطه است که یک IoC container باید حضور پیدا کند:
الف) در آغاز برنامه برای اعمال تنظیمات اولیه و bootstrapping
ب) پیش از اجرای عملی جهت وهله سازی وابستگی‌های مورد نیاز
ج) پس از اجرای عمل مورد نظر جهت آزاد سازی منابع

نکته مهم اینجا است که در حین اجرای فرآیند، این فرآیند باید تا حد ممکن از حضور IoC container بی‌خبر باشد و کار تشکیل اشیاء باید خارج از منطق تجاری برنامه انجام شود: IoC container خود را صدا نزنید؛ او شما را صدا خواهد زد.
عنوان شد تا «حد ممکن». این تا حد ممکن به چه معنایی است؟ اگر کار وهله سازی اشیاء را می‌توانید تحت کنترل قرار دهید، مثلا آیا می‌توانید در نحوه وهله سازی کنترلرها در ASP.NET MVC دخل و تصرف کرده و در زمان وهله سازی، اینکار را به یک IoC Container واگذار کنید؟ اگر بلی، دیگر به هیچ عنوانی نباید داخل کلاس‌های فراخوانی شده و تزریق شده به کنترلرهای برنامه اثری از IoC Container شما مشاهده شود. زیرا این فریم ورک‌ها اینقدر توانمند هستند که بتوانند تا چندین لایه از سیستم را واکاوی کرده و وابستگی‌های لازم را وهله سازی کنند.
اگر خیر (نمی‌توانید کار وهله سازی اشیاء را مستقیما تحت کنترل قرار دهید)؛ مانند تهیه یک Role Provider سفارشی در ASP.NET MVC که کار وهله سازی این Role Provider راسا توسط موتور ASP.NET انجام می‌شود و در این بین امکان دخل و تصرفی هم در آن ممکن نیست، آنگاه مجاز است داخل این کلاس ویژه از متدهای container.Resolve استفاده کرد؛ چون چاره‌ی دیگری وجود ندارد و IoC Container نیست که کار وهله سازی ابتدایی آن‌را عهده دار شده است. باید دقت داشت به این حالت خاص دیگر تزریق وابستگی‌ها گفته نمی‌شود؛ بلکه نام الگوی آن Service locator است. در Service locator یک کامپوننت خودش به دنبال وابستگی‌های مورد نیازش می‌گردد. در حالت تزریق وابستگی‌ها، یک کامپوننت وابستگی‌های مورد نیاز را درخواست می‌کند.

یک مثال:
public class ExampleClass
{
    private readonly IService _service;

    public ExampleClass()
    {
        _service = Container.Resolve<IService>();
    }

    public void DoSomething(int id)
    {
        _service.DoSomething(id);
    }
}
کاری که در اینجا انجام شده است نمونه اشتباهی از استفاده از یک IoC Container می‌باشد. به صرف اینکه مشغول به استفاده از یک IoC Container  هستیم به این معنا نیست که واقعا الگوی معکوس سازی وابستگی‌ها را درست درک کرده‌ایم. در اینجا الگوی Service locator مورد استفاده است و نه الگوی تزریق وابستگی‌ها. به عبارتی در مثال فوق، کلاس ExampleClass وابسته است به یک وابستگی جدیدی به نام Container، علاوه بر وابستگی IService ایی که به او قرار است خدماتی را ارائه دهد.
نمونه اصلاح شده کلاس فوق، تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس به نحو زیر است:
public class ExampleClass
{
    private IService _service;

    public ExampleClass(IService service)
    {
        _service = service;
    }

    public void DoSomething(int id)
    {
        _service.DoSomething(id);
    }
}
در اینجا این کلاس است که وابستگی‌های خود را درخواست می‌کند و نه اینکه خودش به دنبال آن‌ها بگردد.

نمونه دیگری از کلاسی که خودش به دنبال یافتن و وهله سازی وابستگی‌های مورد نیازش است مثال زیر می‌باشد:
public class Search
{
   IDinner _dinner;
   public Search(): this(new Dinner()) 
   { }

   public Search(IDinner dinner) 
   {
      _dinner = dinner;
   }
}
به این کار poor man's dependency injection هم گفته می‌شود؛ اولین سازنده از طریق یک default constructor سعی کرده است وابستگی‌های کلاس را، خودش تامین کند. باز هم کلاس می‌داند که به چه وابستگی خاصی نیاز دارد و عملا معکوس سازی وابستگی‌ها رخ نداده است. همچنین استفاده از این حالت زمانیکه کلاس Dinner خودش وابستگی به کلاس‌های دیگر داشته باشد، بسیار به هم ریخته و مشکل خواهد بود. مزیت استفاده از IoC Containers وهله سازی یک large object graph کامل است. به علاوه توسط IoC Containers مدیریت طول عمر اشیاء را نیز می‌توان تحت نظر قرار داد. برای مثال می‌توان به یک IoC Container گفت تنها یک وهله از DbContext را در طول یک درخواست ایجاد و آن‌را در اختیار لایه‌های مختلف برنامه قرار بده؛ چون نیاز داریم کاری که در طی یک درخواست انجام می‌شود، در داخل یک تراکنش انجام شده و همچنین بی‌جهت به ازای هر new DbConetxt جدید، یکبار اتصالی به بانک اطلاعاتی باز و بسته نشود (سرعت بیشتر، سربار کمتر).
مطالب دوره‌ها
الگوی معکوس سازی کنترل چیست؟
معکوس سازی کنترل (Inversion of Control) الگویی است که نحوه پیاده سازی اصل معکوس سازی وابستگی‌ها (Dependency inversion principle) را بیان می‌کند. با معکوس سازی کنترل، کنترل چیزی را با تغییر کنترل کننده، معکوس می‌کنیم. برای نمونه کلاسی را داریم که ایجاد اشیاء را کنترل می‌کند؛ با معکوس سازی آن به کلاسی یا قسمتی دیگر از سیستم، این مسئولیت را واگذار خواهیم کرد.
IoC یک الگوی سطح بالا است و به روش‌های مختلفی به مسایل متفاوتی جهت معکوس سازی کنترل، قابل اعمال می‌باشد؛ مانند:
- کنترل اینترفیس‌های بین دو سیستم
- کنترل جریان کاری برنامه
- کنترل بر روی ایجاد وابستگی‌ها (جایی که تزریق وابستگی‌ها و DI ظاهر می‌شوند)


سؤال: بین IoC و DIP چه تفاوتی وجود دارد؟

در DIP (قسمت قبل) به این نتیجه رسیدیم که یک ماژول سطح بالاتر نباید به جزئیات پیاده سازی‌های ماژولی سطح پایین‌تر وابسته باشد. هر دوی این‌ها باید بر اساس Abstraction با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. IoC روشی است که این Abstraction را فراهم می‌کند. در DIP فقط نگران این هستیم که ماژول‌های موجود در لایه‌های مختلف برنامه به یکدیگر وابسته نباشند اما بیان نکردیم که چگونه.


معکوس سازی اینترفیس‌ها

هدف از معکوس سازی اینترفیس‌ها، استفاده صحیح و معنا دار از اینترفیس‌ها می‌باشد. به این معنا که صرفا تعریف اینترفیس‌ها به این معنا نیست که طراحی صحیحی در برنامه بکار گرفته شده است و در حالت کلی هیچ معنای خاصی ندارد و ارزشی را به برنامه و سیستم شما اضافه نخواهد کرد.
برای مثال یک مسابقه بوکس را درنظر بگیرید. در اینجا Ali یک بوکسور است. مطابق عادت معمول، یک اینترفیس را مخصوص این کلاس ایجاد کرده، به نام IAli و مسابقه بوکس از آن استفاده خواهد کرد. در اینجا تعریف یک اینترفیس برای Ali، هیچ ارزش افزوده‌ای را به همراه ندارد و متاسفانه عادتی است که در بین بسیاری از برنامه نویس‌ها متداول شده است؛ بدون اینکه علت واقعی آن‌را بدانند و تسلطی به الگوهای طراحی برنامه نویسی شیءگرا داشته باشند. صرف اینکه به آن‌ها گفته شده است تعریف اینترفیس خوب است، سعی می‌کنند برای همه چیز اینترفیس تعریف کنند!
تعریف یک اینترفیس تنها زمانی ارزش خواهد داشت که چندین پیاده سازی از آن ارائه شود. در مثال ما پیاده سازی‌های مختلفی از اینترفیس IAli بی‌مفهوم است. همچنین در دنیای واقعی، در یک مسابقه بوکس، چندین و چند شرکت کننده وجود خواهند داشت. آیا باید به ازای هر کدام یک اینترفیس جداگانه تعریف کرد؟ ضمنا ممکن است اینترفیس IAli متدی داشته باشد به نام ضربه، اینترفیس IVahid متد دیگری داشته باشد به نام دفاع.
کاری که در اینجا جهت طراحی صحیح باید صورت گیرد، معکوس سازی اینترفیس‌ها است. به این ترتیب که مسابقه بوکس است که باید اینترفیس مورد نیاز خود را تعریف کند و آن هم تنها یک اینترفیس است به نام IBoxer. اکنون Ali، Vahid و سایرین باید این اینترفیس را جهت شرکت در مسابقه بوکس پیاده سازی کنند. بنابراین دیگر صرف وجود یک کلاس، اینترفیس مجزایی برای آن تعریف نشده و بر اساس معکوس سازی کنترل است که تعریف اینترفیس IBoxer معنا پیدا کرده است. اکنون IBoxer دارای چندین و چند پیاده سازی خواهد بود. به این ترتیب، تعریف اینترفیس، ارزشی را به سیستم افزوده است.
به این نوع معکوس سازی اینترفیس‌ها، الگوی provider model نیز گفته می‌شود. برای مثال کلاسی که از چندین سرویس استفاده می‌کند، بهتر است یک IService را ایجاد کرده و تامین کننده‌هایی، این IService را پیاده سازی کنند. نمونه‌ای از آن در دنیای دات نت، Membership Provider موجود در ASP.NET است که پیاده سازی‌های بسیاری از آن تاکنون تهیه و ارائه شده‌اند.




معکوس سازی جریان کاری برنامه

جریان کاری معمول یک برنامه یا Noraml flow، عموما رویه‌ای یا Procedural است؛ به این معنا که از یک مرحله به مرحله‌ای بعد هدایت خواهد شد. برای مثال یک برنامه خط فرمان را درنظر بگیرید که ابتدا می‌پرسد نام شما چیست؟ در مرحله بعد مثلا رنگ مورد علاقه شما را خواهد پرسید.
برای معکوس سازی این جریان کاری، از یک رابط کاربری گرافیکی یا GUI استفاده می‌شود. مثلا یک فرم را درنظر بگیرید که در آن دو جعبه متنی، کار دریافت نام و رنگ را به عهده دارند؛ به همراه یک دکمه ثبت اطلاعات. به این ترتیب بجای اینکه برنامه، مرحله به مرحله کاربر را جهت ثبت اطلاعات هدایت کند، کنترل به کاربر منتقل و معکوس شده است.


معکوس سازی تولید اشیاء

معکوس سازی تولید اشیاء، اصل بحث دوره و سری جاری را تشکیل می‌دهد و در ادامه مباحث، بیشتر و عمیق‌تر بررسی خواهد گردید.
روش متداول تعریف و استفاده از اشیاء دیگر درون یک کلاس، وهله سازی آن‌ها توسط کلمه کلیدی new است. به این ترتیب از یک وابستگی به صورت مستقیم درون کدهای کلاس استفاده خواهد شد. بنابراین در این حالت کلاس‌های سطح بالاتر به ماژول‌های سطح پایین، به صورت مستقیم وابسته می‌گردند.
برای اینکه این کنترل را معکوس کنیم، نیاز است ایجاد و وهله سازی این اشیاء وابستگی را در خارج از کلاس جاری انجام دهیم. شاید در اینجا بپرسید که چرا؟
اگر با الگوی طراحی شیءگرای Factory آشنا باشید، همان ایده در اینجا مدنظر است:
Button button;
switch (UserSettings.UserSkinType)
{
   case UserSkinTypes.Normal:
      button = new Button();
      break;
   case UserSkinTypes.Fancy:
      button = new FancyButton();
      break;
}
در این مثال بر اساس تنظیمات کاربر، قرار است شکل دکمه‌های نمایش داده شده در صفحه تغییر کنند.
حال در این برنامه اگر قرار باشد کار و کنترل محل وهله سازی این دکمه‌ها معکوس نشود، در هر قسمتی از برنامه نیاز است این سوئیچ تکرار گردد (برای مثال در چند ده فرم مختلف برنامه). بنابراین بهتر است محل ایجاد این دکمه‌ها به کلاس دیگری منتقل شود مانند ButtonFactory و سپس از این کلاس در مکان‌های مختلف برنامه استفاده گردد:
 Button button = ButtonFactory.CreateButton();
در این حالت علاوه بر کاهش کدهای تکراری، اگر حالت دکمه جدیدی نیز طراحی گردید، نیاز نخواهد بود تا بسیاری از نقاط برنامه بازنویسی شوند.
بنابراین در مثال فوق، کنترل ایجاد دکمه‌ها به یک کلاس پایه قرار گرفته در خارج از کلاس جاری، معکوس شده است.


انواع معکوس سازی تولید اشیاء

بسیاری شاید تصور کنند که تنها راه معکوس سازی تولید اشیاء، تزریق وابستگی‌ها است؛ اما روش‌های چندی برای انجام اینکار وجود دارد:
الف) استفاده از الگوی طراحی Factory (که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت قبل مشاهده کردید)
ب) استفاده از الگوی Service Locator
 Button button = ServiceLocator.Create(IButton.Class)
در این الگو بر اساس یک سری تنظیمات اولیه، نوع خاصی از یک اینترفیس درخواست شده و نهایتا وهله‌ای که آن‌را پیاده سازی می‌کند، به برنامه بازگشت داده می‌شود.
ج) تزریق وابستگی‌ها
Button button = GetTheButton();
Form1 frm = new Form1(button);
در اینجا نوع وابستگی مورد نیاز کلاس Form1 در سازنده آن تعریف شده و کار تهیه وهله‌ای از آن وابستگی در خارج از کلاس صورت می‌گیرد.

به صورت خلاصه هر زمانیکه تولید و وهله سازی وابستگی‌های یک کلاس را به خارج از آن منتقل کردید، کار معکوس سازی تولید وابستگی‌ها انجام شده است.
اشتراک‌ها
خلاصه تجربیات یک نویسنده‌ی فنی پس از 8 سال

- شما عالم به مطلب خود هستید، بنابراین سطح آن‌را باید برای خواننده‌ی غیرمطلع تنظیم کنید.
- قبل از شروع کردن به کد نویسی و ارائه‌ی راه حلی، کمی توضیح دهید که چرا دارید اینکار را انجام می‌دهید. ابتدا باید نیازی را خلق کنید.
- اگر زمان مطالعه‌ی مطلب شما به بیش از 4 دقیقه برسد، شانس خوانده شدن آن زیر 40 درصد خواهد بود.
- ارائه تصاویر مرتبط با بحث را فراموش نکنید. یک تصویر بهتر است از هزاران کلمه.

خلاصه تجربیات یک نویسنده‌ی فنی پس از 8 سال
مطالب
اهمیت code review

تا جایی که دقت کردم (در بلاگ‌هایی که منتشر می‌شوند) در آنسوی آب‌ها، «code review» یک شغل محسوب می‌شود. سازمان‌ها، شرکت‌ها و امثال آن از مشاورین یا برنامه نویس‌هایی با مطالعه بیشتر دعوت می‌کنند تا از کدهای آن‌ها اشکال‌گیری کنند و بابت اینکار هم هزینه می‌کنند.
اگر علاقمند باشید قسمتی از یک پروژه سورس باز دریافت شده از همین دور و اطراف را با هم مرور کنیم:

//It's only for code review purpose!
protected void Button1_Click1(object sender, EventArgs e)
{
string strcon;
string strUserURL;
string strSQL;
string strSQL1;
strSQL = "SELECT UserLevel FROM listuser " + "WHERE Username='" + TextBox2.Text + "' " + "And Password='" + TextBox3.Text + "';";
strSQL1 = "SELECT Pnumber FROM listuser " + "WHERE Username='" + TextBox2.Text + "' " + "And Password='" + TextBox3.Text + "';";
strcon = @"Data Source=.\SQLEXPRESS;AttachDbFilename=|DataDirectory|\bimaran.mdf;Integrated Security=True;User Instance=True";
SqlConnection myConnection = new SqlConnection(strcon);

SqlCommand myCommand = new SqlCommand(strSQL, myConnection);
SqlCommand myCommand1 = new SqlCommand(strSQL1, myConnection);
myConnection.Open();

strUserURL = (string)myCommand.ExecuteScalar();
send = (string)myCommand1.ExecuteScalar();
myCommand.Dispose();
myCommand1.Dispose();
myConnection.Close();


if (strUserURL != null)
{
Label1.Text = "";

url = "?Pn=" + code(send);
FormsAuthentication.SetAuthCookie(TextBox2.Text, true);
Response.Redirect("Page/" + strUserURL + url);
}
else
Label3.Text = "چنین کاربری با این مشخصات ثبت نشده است.";
}


مروری بر این کد یا «مشکلات این کد»:
- کانکشن استرینگ داخل کدها تعریف شده. یعنی اگر نیاز به تغییری در آن بود باید کدهای برنامه تغییر کنند. آن هم نه فقط در این تابع بلکه در کل برنامه.
- از پارامتر استفاده نشده. کد 100 درصد به تزریق اس کیوال آسیب پذیر است.
- نحوه‌ی dispose شیء کانکشن غلط است. هیچ ضمانتی وجود ندارد که کدهای فوق سطر به سطر اجرا شود و خیلی زیبا به سطر بستن کانکشن استرینگ برسد. فقط کافی است این میان یک استثنایی صادر شود و تمام. به عبارتی این سایت فقط با کمتر از 30 کاربر همزمان از کار می‌افته. بعد نیاید بگید من یک سرور دارم با 16 گیگ رم ولی باز کم میاره! همش برنامه کند میشه. همش سایت بالا نمیاد!
- همین تعریف کردن متغیرها در ابتدای تابع یعنی این برنامه نویس هنوز حال و هوای ANSI C را دارد!
- مهم نیست لایه بندی کنید. ولی یک لایه در این نوع پروژه‌ها الزامی است و آن هم DAL نام دارد. DAL یعنی کثافت کاری نکنید. یعنی داخل هر تابع کُپه کُپه بر ندارید open و close بذارید. برید یک تابع یک گوشه‌ای درست کنید که این عملیات را محصور کند.
- همین وجود Button1 و Label1 یعنی تو خود شرح مفصل بخوان از این مجمل!

نظرات مطالب
آشنایی با FileTable در SQL Server 2012 بخش 1

- به چه نحوی از SQL Server استفاده می‌کنید؟ آیا سرور و برنامه دسکتاپ شما روی یک کامپیوتر هستند؟ برای اینکار بهتر است از SQL CE یا SQLite استفاده کنید؛ یا حتی LocalDB. هدف از SQL Server نصب آن روی یک سرور و خدمات دهی به چندین و چند کامپیوتر تحت شبکه است. برای استفاده روی یک کامپیوتر یعنی کسب و کار کوچک و عملا نیازی به SQL Server 2012 ندارد اینکار. زندگی مصرف کننده را سخت نکنید. نصب و نگهداری یک سرور کار هر شخصی نیست و برای سازمان‌ها طراحی شده و نه مصارف کوچک تک کاربره دسکتاپ.

- با این توضیح اگر کسی به سرور شما دسترسی دارد، آیا نمی‌تواند مثلا اگر فایل‌ها در دیتابیس ذخیره می‌شدند، اون‌ها رو دستی با یک کوئری حذف کند؟ امنیت کار با سرور این‌جا است که مطرح می‌شود و همچنین اطمینان به ادمین‌ها.

- در مورد امنیت file table مراجعه کنید به مستندات مایکروسافت. مثلا: FileTables are secured by SQL Server security only

مطالب
پردازش فایل‌های XML با استفاده از jQuery

فرض کنید مثال دریافت اطلاعات API فیدبرنر را بخواهیم با استفاده از jQuery پیاده سازی کنیم، یعنی امکان برنامه نویسی سمت سرور را نداریم و می‌خواهیم با استفاده از جاوا اسکریپت، تعداد مشترکین فید یک سایت را نمایش دهیم.
برای مثال آدرس دریافت اطلاعات مربوط به API فیدبرنر وبلاگ جاری به صورت زیر است:

و در حالت کلی :
http://api.feedburner.com/awareness/1.0/GetFeedData?uri=<feeduri>

که حاصل آن برای مثال یک فایل XML با فرمت زیر می‌باشد:

<rsp stat="ok">
<feed id="fhphjt61bueu08k93ehujpu234" uri="vahidnasiri">
<entry date="2009-01-23" circulation="153" hits="276" reach="10"/>
</feed>
</rsp>

همانطور که مطلع هستید چند روزی است که jQuery 1.3.1 ارائه شده است. جهت استفاده از آخرین نگارش موجود آن تا این زمان، می‌توان از گوگل به عنوان هاست این کتابخانه به صورت زیر استفاده کرد:

<script src='http://ajax.googleapis.com/ajax/libs/jquery/1.3.1/jquery.min.js' type='text/javascript'></script>

نحوه خواندن مقدار circulation فایل xml ذخیره شده بر روی کامپیوتر:
<!DOCTYPE HTML PUBLIC "-//W3C//DTD HTML 4.01//EN" "http://www.w3.org/TR/html4/strict.dtd">
<html>
<head>
<meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8">
<title>FeedBurner API</title>
<script src='http://ajax.googleapis.com/ajax/libs/jquery/1.3.1/jquery.min.js' type='text/javascript'>
</script>
<script type="text/javascript">
function parseXml(xml){
//find every entry and print the circulation
$(xml).find("entry").each(function(){
$("#output").append($(this).attr("circulation"));
});
}

$(document).ready(function(){
$.ajax({
type: "GET",
url: "GetFeedData_local.xml",
dataType: "xml",
success: parseXml
});
});
</script>
</head>
<body>
<div dir="rtl" style="font-family:tahoma; font-size:12px;">
تعداد مشترکین تغذیه خبری سایت:
<div id="output">
</div>
</div>
</body>
</html>

با استفاده از قابلیت Ajax کتابخانه jQuery ، اطلاعات فایل محلی GetFeedData_local.xml دریافت شده و محتوای آن به تابع parseXml پاس می‌شود (توسط قسمت success). سپس در این تابع تمام تگ‌های entry یافت شده و مقدار circulation آن‌ها به یک div با ID معادل output اضافه می‌شود.
مثال فوق در مورد خواندن اطلاعات از یک فایل xml می‌تواند برای مثال این کاربرد را در یک سایت داشته باشد:
نمایش اتفاقی سخن روز یا سخن بزرگان و امثال آن بدون برنامه نویسی سمت سرور جهت انجام این کار از یک فایل xml تهیه شده، بدون نیاز به استفاده از دیتابیس خاصی.

تا اینجای کار مشکلی نیست. اما همانطور که در مطلب مقابله با حملات CSRF نیز ذکر شد، مرورگرهای جدید امکان ارسال یا دریافت اطلاعات به صورت Ajax را بین سایت‌ها ممنوع کرده‌اند (ماجرا هم از آنجا شروع شد که یکبار جی‌میل این باگ امنیتی را داشته است). بنابراین اگر شما بجای url قسمت Ajax فوق، آدرس سایت فید برنر را قرار دهید با خطای زیر متوقف خواهید شد:

Access to restricted URI denied

تمام موارد دیگری هم که در jQuery برای دریافت اطلاعات از یک فایل یا url موجود است (مثلا تابع load یا get و امثال آن) فقط به سایت جاری و دومین جاری باید ختم شوند در غیر اینصورت توسط مرورگرهای جدید متوقف خواهند شد.

نظرات مطالب
Owin چیست ؟ قسمت اول
روش برنامه نویسی مایکروسافت بیش از دو سالی می‌شود که به این شکل شده است که هر امکان و قابلیت جدیدی بر روی آخرین نسخه NET Framework. ارائه می‌شود و البته سپس به نسخ قبلی نیز تعمیم می‌یابد، در همین جا است که می‌بینید اکثر امکانات Entity Framework 5 & 6 ابتدا بر روی NET Framework 4.5. ارائه شدند، و سپس بر روی 4
اگر ما بخواهیم به NET Framework. به عنوان یک پیش نیاز دردسر زا نگاه کنیم، در اولین قدم خودمان را به دردسر انداخته ایم، چون نه برای Helios، بلکه برای صدها امکان دیگر مانند Data Flow‌های جدید و ... نیز باید صبر کنیم، که عملا هزینه به فایده آن نمی‌صرفد. پس همیشه با فراغ بال از آخرین نسخه NET Framework. استقبال کنیم
نکته‌ی دیگر را که باید مد نظر داشته باشیم، این است که مطابق با سیاست هایی که مایکروسافت جدیدا اتخاذ کرده است، دیگر نباید خیلی نگران نسخه‌های جدید NET Framework. باشیم، چون دیگر از آن نسخه دهی‌های پشت سر هم و با حجم تغییرات بالا خبری نیست، بلکه اکثر فریم ورک‌های مهم جدا از NET. ارائه و به روز رسانی می‌شوند.
علاوه بر این، ارتقا به آخرین نسخه سیستم عامل ویندوز نیز به هیچ وجه مانند قبل ( IIS 6 به IIS 7 ) دردسر زا نیست، و خوشبختانه این ارتقا ( و یا تغییر هاست ) بدون دردسر است.
به نظر من این ارتقاء را انجام دهید، چون نه فقط Helios که خیلی چیزهای دیگری را دارید از دست می‌دهید، مانند سرعت بالاتر توسعه برنامه بر روی Visual Studio 2013 و Windows 8.1 برای توسعه برنامه‌های وبی، سرعت و کارآمدی بسیار بالاتر NET Framework 4.5.1. با IIS 8.5 برای مشتری‌های برنامه و ...
به نظر من آنقدر این ارتقاء ارزشمند است، که ارزش Helios این میان کمتر ارزشش به چشم می‌آید.
یکی از دلایلی که برنامه‌های سمت وب به سرعت بر برنامه‌های دسکتاپی قدیمی چیره شدند، همین است: امکان ارتقای سرورها در مدت زمان کم و به شکل مدیریت شده و با کمترین تاثیر روی مشتری‌های نهایی، بارها این تصمیم را که در ابتدایش کمی سخت به نظر می‌آید را گرفته ام و در نهایت از مشتری تا برنامه نویس همه را راضی دیده ام، چون هیچ کسی از امکانات جدید که بدون دردسر حاصل شود بدش نمی‌آید، و خوشبختانه کیفیت محصولات مایکروسافت واقعا بهبود یافته و دیگر آن زمانی که از NET 2. به 3.5 می‌رفتیم و گرفتار چندین مشکل می‌شدیم گذشته است.
از این نگذرید که بالاخره روزی باید این مهاجرت‌ها را انجام دهید، پس چه بهتر که از سود آن زودتر بهره مند شوید، البته بی مهابا عمل کردن توصیه نمی‌شود، بد نیست زمانی شروع به ارتقاء کنید که صفحه Release Notes و سوالات موجود در سایت Stack over flow در رابطه با اشکالات رخ داده در زمان ارتقاء و Breaking Changes را از بر باشید، به این صورت عمل کنید تماما برد کرده اید.
مطالب
لینک‌های هفته‌ی آخر اسفند

وبلاگ‌ها ، سایت‌ها و مقالات ایرانی (داخل و خارج از ایران)

امنیت

Visual Studio

ASP. Net

طراحی و توسعه وب

PHP

اس‌کیوال سرور

سی شارپ

VB

عمومی دات نت

جاوا

ویندوز

مسایل اجتماعی و انسانی برنامه نویسی

SVN

متفرقه

مطالب
ویژگی های کمتر استفاده شده در NET. - بخش سوم

__arglist __reftype __makeref __refvalue کلمات کلیدی

در حالیکه، ویرایشگر Visual Studio این کلمات را به صورت رنگی و جزء کلمات کلیدی نمایش می‌دهد، ولی به دلیل عدم وجود مستندات برای این کلمات کلیدی، برای استفاده از آنها باید مراقب باشید؛ چرا که ممکن است به اندازه کافی تست نشده باشند. 
شما می‌توانید با استفاده از کلمه کلیدی makeref__ یک TypeReference را از یک متغیر، ایجاد کنید. با استفاده از کلمه کلیدی reftype__ می‌توانید نوع اصلی از متغیری را که TypeReference را از آن ایجاد کرده اید، استخراج کنید. در انتها می‌توانید با استفاده از کلمه کلیدی refvalue__ مقدار متغیر را از TypeReference ایجاد شده، بدست آورد. با استفاده از کلمه کلیدی arglist__ همانند کلمه کلیدی params می‌توانید به لیستی از پارامترهای یک تابع دسترسی داشته باشید.
var i = 28;
TypedReference tr = __makeref( i );
Type t = __reftype( tr );
Console.WriteLine( t );
int rv = __refvalue( tr, int );
Console.WriteLine( rv );
ArglistTest.DisplayNumbers( __arglist( 1, 2, 3, 5, 6 ) );
و برای استفاده از arglist__ کلاس ArglistTest را پیاده سازی میکنیم.
public static class ArglistTest
{
    public static void DisplayNumbers( __arglist )
    {
        var ai = new ArgIterator( __arglist );
        while ( ai.GetRemainingCount() > 0 )
        {
            var tr = ai.GetNextArg();
            Console.WriteLine( TypedReference.ToObject( tr ) );
        }
    }
}
شی ArgIterator لیست آرگومان‌ها را از اولین آرگومان اختیاری، شروع به شمارش می‌کند. این سازنده برای استفاده در زبان C++/C ایجاد شده است.

Environment.NewLine

رشته خط جدید (↵  Enter) تعریف شده در محیط در حال استفاده را می‌توان با استفاده از این دستور بدست آورد.
Console.WriteLine( "NewLine: {0}first line{0}second line{0}third line", Environment.NewLine );
این رشته شامل "r\n\" برای پلتفرم‌های غیر یونیکس و رشته "n\" برای پلتفرم‌های یونیکس است.

ExceptionDispatchInfo

ExceptionDispatchInfo بیان کننده یک استثناء در یک نقطه خاص از کد، که وضعیت آن قبلا کپچر شده‌است، می‌باشد. شما می‌توانید با استفاده از متد ExceptionDispatchInfo.Throw  (در فضای نام System.Runtime.ExceptionServices) یک استثناء را (با حفظ Stack Trace اصلی) ایجاد کنید.
ExceptionDispatchInfo possibleException = null;
try
{
    int.Parse( "a" );
}
catch ( FormatException ex )
{
    possibleException = ExceptionDispatchInfo.Capture( ex );
}
possibleException?.Throw();


Debug.Assert & Debug.WriteIf & Debug.Indent 

Debug.Assert  – بررسی صحت شرط تعیین شده و در صورت false بودن شرط، نمایش پیام نوشته شده به همراه call stack مربوطه می‌شود.
Debug.Assert(1 == 0, "عدد 1 برابر با 0 نیست");
و خروجی آن در تصویر زیر قابل مشاهده است:

Debug.WriteIf  – در صورت صحت شرط تعیین شده، پیام مشخص شده‌ای را در پنجره output نشان می‌دهد.
Debug.WriteIf( 1 == 1, "display message in output window :D" );

Debug.Indent/Debug.Unindent - برای افزایش/کاهش یک واحد تورفتگی در خروجی نمایش داده شده در پنجره Output، استفاده می‌شود.
Debug.WriteLine("تست تورفتگی");
Debug.Indent();
Debug.WriteLine("یک واحد افزایش داده شد");
Debug.Unindent();
Debug.WriteLine("یک واحد کاهش داده شد");
Debug.WriteLine("پایان تست");

نظرات مطالب
از سرگیری مجدد، لغو درخواست و سعی مجدد دریافت فایل‌های حجیم توسط HttpClient
- بحث جاری مطلقا ارتباطی به Angular ندارد. HttpClient آن بحث دات نتی هست و نه Angular ای.
- در سمت سرور «یک نکته‌ی تکمیلی: پشتیبانی توکار ASP.NET Core 2.0 از Range headers» فوق را با تنظیم پارامتر enableRangeProcessing: true انجام دهید، کافی است و هیچ تغییر دیگری را نیاز ندارد (همان مثال‌های قسمت آخر آن ...به علاوه تمام متدهای بازگشت فایل، پارامتر enableRangeProcessing را نیز به همراه دارند... ).
- در مورد نمایش درصد پیشرفت دانلود و یا آپلود فایل‌ها در برنامه‌های Angular بدون نیاز به کامپوننت جانبی؛ که بدون آن، کاربر باید تا آخرین لحظه‌ی دریافت و یا آپلود بایت‌ها، بدون نمایش گزارشی، صبر کند و شاید اینطور تصور کند که دریافت و یا آپلود یکجا و یکباره بوده‌است: «یک نکته‌ی تکمیلی: به روز رسانی مثال مطلب جاری جهت گزارش درصد پیشرفت آپلود فایل‌ها توسط HTTP Client جدید Angular»