مطالب
پشتیبانی توکار از ایجاد کلاس‌های Singleton از دات نت 4 به بعد
روش‌های زیادی برای ایجاد یک وهله‌ی Singleton وجود دارند. وهله‌ای که در طول عمر یک برنامه، تنها یکبار ایجاد شده و حفظ می‌شود. برای مثال شاید متداول‌ترین حالت آن که در بسیاری از کدها دیده می‌شود، تعریف یک متغیر استاتیک در کلاس، غیرعمومی تعریف کردن سازنده‌ی کلاس و وهله سازی این فیلد استاتیک در صورت نال بودن آن است:
    public class WrongSingleton
    {
        static WrongSingleton _instance;

        WrongSingleton()
        {
        }

        public static WrongSingleton Instance
        {
            get { return _instance ?? (_instance = new WrongSingleton()); }
        }
    }
هرچند این روش کار می‌کند اما thread-safe نیست. به این معنا که ممکن است دو ترد در آن واحد به بررسی قسمت ?? instance_ بپردازند و چون هنوز نال است، دوبار وهله سازی کلاس، با فراخوانی new WrongSingleton صورت خواهد گرفت و هر ترد در آن لحظه به وهله‌ی متفاوتی دسترسی خواهد داشت.
راه حل‌های زیادی برای رفع این مشکل با اعمال مباحث قفل گذاری تا نکات ریز مربوط به کامپایلر وجود دارند که لیست آن‌ها را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید.

از دات نت 4 به بعد با معرفی الگوی Lazy، امکان پیاده سازی lazy thread safe singletons به صورت توکار در دسترس می‌باشد. نمونه‌ای از آن در کدهای IoC Container معروفی به نام StructureMap بکار رفته‌است:
    public class Container
    {
        // ...
    }

    public static class ObjectFactory
    {
        private static readonly Lazy<Container> _containerBuilder =
            new Lazy<Container>(defaultContainer, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);

        public static Container Container
        {
            get { return _containerBuilder.Value; }
        }

        private static Container defaultContainer()
        {
            return new Container();
        }
    }
در اینجا کلاس ObjectFactory یک وهله از کلاس Container را در اختیار مصرف کننده قرار می‌دهد؛ با این شرایط:
- چون این وهله توسط کلاس Lazy محصور شده‌است، صرفا در اولین بار دسترسی به آن، نمونه سازی خواهد شد. این مورد سبب کاهش مصرف حافظه‌ی برنامه و همچنین بالا رفتن سرعت برپایی اولیه‌ی آن می‌شود. بسیاری از اشیایی که در یک برنامه تعریف می‌شوند، شاید الزاما جهت ارائه راه حلی برای مساله‌ای خاص، مورد استفاده قرار نگیرند. تعریف آن‌ها به صورت Lazy، سربار نمونه سازی الزامی آن‌ها را حذف خواهد کرد و آن‌را به اولین بار استفاده از شیء مورد نظر، به تعویق خواهد انداخت.
- با استفاده از LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication، چندین ترد می‌توانند به خاصیت Container دسترسی پیدا کنند، اما تنها یکی از آن‌ها موفق به وهله سازی این کلاس خواهد شد. البته حالت ExecutionAndPublication، حالت پیش فرض است و الزاما نیازی به ذکر آن نیست.

اینبار بازنویسی کلاس ابتدای بحث با توجه به نکات ذکر شده به صورت زیر خواهد بود:
    public sealed class LazySingleton
    {
        private static readonly Lazy<LazySingleton> _instance =
            new Lazy<LazySingleton>(() => new LazySingleton(), LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);

        private LazySingleton()
        {
        }

        public static LazySingleton Instance
        {
            get { return _instance.Value; }
        }
    }
- در آن سازنده‌ی کلاس، خصوصی تعریف شده‌است.
- تنها وهله‌ی در دسترس کلاس، به صورت استاتیک و نمونه سازی کلاس، توسط کلاس Lazy با پارامتر LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication انجام می‌شود.
- علت استفاده از lambda در سازنده‌ی کلاس Lazy، امکان دسترسی به اعضای private کلاس، از طریق یک خاصیت static است.
مطالب
آشنایی با الگوی MVP

پروژه‌های زیادی را می‌توان یافت که اگر سورس کدهای آن‌ها را بررسی کنیم، یک اسپاگتی کد تمام عیار را در آن‌ها می‌توان مشاهده نمود. منطق برنامه، قسمت دسترسی به داده‌ها، کار با رابط کاربر، غیره و غیره همگی درون کدهای یک یا چند فرم خلاصه شده‌اند و آنچنان به هم گره خورده‌اند که هر گونه تغییر یا اعمال درخواست‌های جدید کاربران، سبب از کار افتادن قسمت دیگری از برنامه می‌شود.
همچنین از کدهای حاصل در یک پروژه، در پروژه‌‌های دیگر نیز نمی‌توان استفاده کرد (به دلیل همین در هم تنیده بودن قسمت‌های مختلف). حداقل نتیجه یک پروژه برای برنامه نویس، باید یک یا چند کلاس باشد که بتوان از آن به عنوان ابزار تسریع انجام پروژه‌های دیگر استفاده کرد. اما در یک اسپاگتی کد، باید مدتی طولانی را صرف کرد تا بتوان یک متد را از لابلای قسمت‌های مرتبط و گره خورده با رابط کاربر استخراج و در پروژه‌ای دیگر استفاده نمود. برای نمونه آیا می‌توان این کدها را از یک برنامه ویندوزی استخراج کرد و آن‌ها را در یک برنامه تحت وب استفاده نمود؟

یکی از الگوهایی که شیوه‌ی صحیح این جدا سازی را ترویج می‌کند، الگوی MVP یا Model-View-Presenter می‌باشد. خلاصه‌ی این الگو به صورت زیر است:


Model :
من می‌دانم که چگونه اشیاء برنامه را جهت حصول منطقی خاص، پردازش کنم.
من نمی‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را به شکلی بصری به کاربر ارائه داد یا چگونه باید به رخ‌دادها یا اعمال صادر شده از طرف کاربر پاسخ داد.

View :
من می‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را به کاربر به شکلی بصری ارائه داد.
من می‌دانم که چگونه باید اعمالی مانند data binding و امثال آن را انجام داد.
من نمی‌دانم که چگونه باید منطق پردازشی موارد ذکر شده را فراهم آورم.

Presenter :
من می‌دانم که چگونه باید درخواست‌های رسیده کاربر به View را دریافت کرده و آن‌ها را به Model‌ انتقال دهم.
من می‌دانم که چگونه باید اطلاعات را به Model ارسال کرده و سپس نتیجه‌ی پردازش آن‌ها را جهت نمایش در اختیار View قرار دهم.
من نمی‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را ترسیم کرد (مشکل View است نه من) و نمی‌دانم که چگونه باید پردازشی را بر روی اطلاعات انجام دهم. (مشکل Model است و اصلا ربطی به اینجانب ندارد!)


یک مثال ساده از پیاده سازی این روش
برنامه‌ای وبی را بنویسید که پس از دریافت شعاع یک دایره از کاربر، مساحت ‌آن‌را محاسبه کرده و نمایش دهد.
یک تکست باکس در صفحه قرار خواهیم داد (txtRadius) و یک دکمه جهت دریافت درخواست کاربر برای نمایش نتیجه حاصل در یک برچسب به نام lblResult

الف) پیاده سازی به روش متداول (اسپاگتی کد)

protected void btnGetData_Click(object sender, EventArgs e)
{
lblResult.Text = (Math.PI * double.Parse(txtRadius.Text) * double.Parse(txtRadius.Text)).ToString();
}
بله! کار می‌کنه!
اما این مشکلات را هم دارد:
- منطق برنامه (روش محاسبه مساحت دایره) با رابط کاربر گره خورده.
- کدهای برنامه در پروژه‌ی دیگری قابل استفاده نیست. (شما متد یا کلاسی را این‌جا با قابلیت استفاده مجدد می‌توانید پیدا می‌کنید؟ آیا یکی از اهداف برنامه نویسی شیءگرا تولید کدهایی با قابلیت استفاده مجدد نبود؟)
- چگونه باید برای آن آزمون واحد نوشت؟

ب) بهبود کد و جدا سازی لایه‌ها از یکدیگر

در روش MVP متداول است که به ازای هر یک از اجزاء ابتدا یک interface نوشته شود و سپس این اینترفیس‌ها پیاده سازی گردد.

پیاده سازی منطق برنامه:

1- ایجاد Model :
یک فایل جدید را به نام CModel.cs به پروژه اضافه کرده و کد زیر را به آن خواهیم افزود:

using System;

namespace MVPTest
{
public interface ICircleModel
{
double GetArea(double radius);
}

public class CModel : ICircleModel
{
public double GetArea(double radius)
{
return Math.PI * radius * radius;
}
}
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید اکنون منطق برنامه از موارد زیر اطلاعی ندارد:
- خبری از textbox و برچسب و غیره نیست. اصلا نمی‌داند که رابط کاربری وجود دارد یا نه.
- خبری از رخ‌دادهای برنامه و پاسخ دادن به آن‌ها نیست.
- از این کد می‌توان مستقیما و بدون هیچ تغییری در برنامه‌های دیگر هم استفاده کرد.
- اگر باگی در این قسمت وجود دارد، تنها این کلاس است که باید تغییر کند و بلافاصله کل برنامه از این بهبود حاصل شده می‌تواند بدون هیچگونه تغییری و یا به هم ریختگی استفاده کند.
- نوشتن آزمون واحد برای این کلاس که هیچگونه وابستگی به UI ندارد ساده است.


2- ایجاد View :
فایل دیگری را به نام CView.cs را به همراه اینترفیس زیر به پروژه اضافه می‌کنیم:

namespace MVPTest
{
public interface IView
{
string RadiusText { get; set; }
string ResultText { get; set; }
}
}

کار View دریافت ابتدایی مقادیر از کاربر توسط RadiusText و نمایش نهایی نتیجه توسط ResultText است البته با یک اما.
View نمی‌داند که چگونه باید این پردازش صورت گیرد. حتی نمی‌داند که چگونه باید این مقادیر را به Model جهت پردازش برساند یا چگونه آن‌ها را دریافت کند (به همین جهت از اینترفیس برای تعریف آن استفاده شده).

3- ایجاد Presenter :
در ادامه فایل جدیدی را به نام CPresenter.cs‌ با محتویات زیر به پروژه خواهیم افزود:

namespace MVPTest
{
public class CPresenter
{
IView _view;

public CPresenter(IView view)
{
_view = view;
}

public void CalculateCircleArea()
{
CModel model = new CModel();
_view.ResultText = model.GetArea(double.Parse(_view.RadiusText)).ToString();
}
}
}

کار این کلاس برقراری ارتباط با Model است.
می‌داند که چگونه اطلاعات را به Model ارسال کند (از طریق _view.RadiusText) و می‌داند که چگونه نتیجه‌ی پردازش را در اختیار View قرار دهد. (با انتساب آن به _view.ResultText)
نمی‌داند که چگونه باید این پردازش صورت گیرد (کار مدل است نه او). نمی‌داند که نتیجه‌ی نهایی را چگونه نمایش دهد (کار View است نه او).
روش معرفی View به این کلاس به constructor dependency injection معروف است.

اکنون کد وب فرم ما که در قسمت (الف) معرفی شده به صورت زیر تغییر می‌کند:

using System;

namespace MVPTest
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page, IView
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

public string RadiusText
{
get { return txtRadius.Text; }
set { txtRadius.Text = value; }
}
public string ResultText
{
get { return lblResult.Text; }
set { lblResult.Text = value; }
}

protected void btnGetData_Click(object sender, EventArgs e)
{
CPresenter presenter = new CPresenter(this);
presenter.CalculateCircleArea();
}
}
}

در این‌جا یک وهله از Presenter برای برقراری ارتباط با Model ایجاد می‌شود. همچنین کلاس وب فرم ما اینترفیس View را نیز پیاده سازی خواهد کرد.

مطالب
آشنایی با Fluent interfaces

تعریف مقدماتی fluent interface در ویکی پدیا به شرح زیر است: (+)

In software engineering, a fluent interface (as first coined by Eric Evans and Martin Fowler) is a way of implementing an object oriented API in a way that aims to provide for more readable code.

به صورت خلاصه هدف آن فراهم آوردن روشی است که بتوان متدها را زنجیر وار فراخوانی کرد و به این ترتیب خوانایی کد نوشته شده را بالا برد. پیاده سازی آن هم شامل دو نکته است:
الف) نوع متد تعریف شده باید مساوی با نام کلاس جاری باشد.
ب) در این حالت خروجی متد‌های ما کلمه کلیدی this خواهند بود.

برای مثال:
using System;

namespace FluentInt
{
public class FluentApiTest
{
private int _val;

public FluentApiTest Number(int val)
{
_val = val;
return this;
}

public FluentApiTest Abs()
{
_val = Math.Abs(_val);
return this;
}

public bool IsEqualTo(int val)
{
return val == _val;
}
}
}
مثالی هم از استفاده‌ی آن به صورت زیر می‌تواند باشد:
if (new FluentApiTest().Number(-10).Abs().IsEqualTo(10))
{
Console.WriteLine("Abs(-10)==10");
}
که در آن توانستیم تمام متدها را زنجیر وار و با خوانایی خوبی شبیه به نوشتن جملات انگلیسی در کنار هم قرار دهیم.
خوب! این مطلبی است که همه جا پیدا می‌کنید و مطلب جدیدی هم نیست. اما موردی را که سخت می‌شود یافت این است که طراحی کلاس فوق ایراد دارد. برای مثال شما می‌توانید ترکیب‌های زیر را هم تشکیل دهید و کار می‌کند؛ یا به عبارتی برنامه کامپایل می‌شود و این خوب نیست:
if(new FluentApiTest().Abs().Number(-10).IsEqualTo(10)) ...
if (new FluentApiTest().Abs().IsEqualTo(10)) ...
می‌شود در کدهای برنامه یک سری throw new exception را هم قرار داد که ... هی! اول باید اون رو فراخوانی کنی بعد این رو!
ولی ... این روش هم صحیح نیست. از ابتدای کار نباید بتوان متد بی‌ربطی را در طول این زنجیره مشاهده کرد. اگر قرار نیست استفاده گردد، نباید هم در intellisense ظاهر شود و پس از آن هم نباید قابل کامپایل باشد.

بنابراین صورت مساله به این ترتیب اصلاح می‌شود:
می‌خواهیم پس از نوشتن FluentApiTest و قرار دادن یک نقطه، در intellisense فقط Number ظاهر شود و نه هیچ متد دیگری. پس از ذکر متد Number فقط متد Abs یا مواردی شبیه به آن مانند Sqrt ظاهر شوند. پس از انتخاب مثلا Abs آنگاه متد IsEqualTo توسط Intellisense قابل دسترسی باشد. در روش اول فوق، به صورت دوستانه همه چیز در دسترس است و هر ترکیب قابل کامپایلی را می‌شود با متدها ساخت که این مورد نظر ما نیست.
اینبار پیاده سازی اولیه به شرح زیر تغییر خواهد کرد:
using System;

namespace FluentInt
{
public class FluentApiTest
{
public MathMethods<FluentApiTest> Number(int val)
{
return new MathMethods<FluentApiTest>(this, val);
}
}

public class MathMethods<TParent>
{
private int _val;
private readonly TParent _parent;

public MathMethods(TParent parent, int val)
{
_val = val;
_parent = parent;
}

public Restrictions<MathMethods<TParent>> Abs()
{
_val = Math.Abs(_val);
return new Restrictions<MathMethods<TParent>>(this, _val);
}
}

public class Restrictions<TParent>
{
private readonly int _val;
private readonly TParent _parent;

public Restrictions(TParent parent, int val)
{
_val = val;
_parent = parent;
}

public bool IsEqualTo(int val)
{
return _val == val;
}
}
}
در اینجا هم به همان کاربرد اولیه می‌رسیم:
if (new FluentApiTest().Number(-10).Abs().IsEqualTo(10))
{
Console.WriteLine("Abs(-10)==10");
}
با این تفاوت که intellisense هربار فقط یک متد مرتبط در طول زنجیره را نمایش می‌دهد و تمام متدها در همان ابتدای کار قابل انتخاب نیستند.
در پیاده سازی کلاس MathMethods از Generics استفاده شده به این جهت که بتوان نوع متد Number را بر همین اساس تعیین کرد تا متدهای کلاس MathMethods در Intellisense (یا به قولی در طول زنجیره مورد نظر) ظاهر شوند. کلاس Restrictions نیز به همین ترتیب معرفی شده است و از آن جهت تعریف نوع متد Abs استفاده کردیم. هر کلاس جدید در طول زنجیره، توسط سازنده خود به وهله‌ای از کلاس قبلی به همراه مقادیر پاس شده دسترسی خواهد داشت. به این ترتیب زنجیره‌ای را تشکیل داده‌ایم که سازمان یافته است و نمی‌توان در آن متدی را بی‌جهت پیش یا پس از دیگری صدا زد و همچنین دیگر نیازی به بررسی نحوه‌ی فراخوانی‌های یک مصرف کننده نیز نخواهد بود زیرا برنامه کامپایل نمی‌شود.
مطالب
انجام پی در پی اعمال Async به کمک Iterators - قسمت اول

تقریبا تمام اعمال کار با شبکه در Silverlight از مدل asynchronous programming پیروی می‌کنند؛ از فراخوانی یک متد وب سرویس تا دریافت اطلاعات از وب و غیره. اگر در سایر فناوری‌های موجود در دات نت فریم ورک برای مثال جهت کار با یک وب سرویس هر دو متد همزمان و غیرهمزمان در اختیار برنامه نویس هستند اما اینجا خیر. اینجا فقط روش‌های غیرهمزمان مرسوم هستند و بس. خیلی هم خوب. یک چارچوب کاری خوب باید روش استفاده‌ی صحیح از کتابخانه‌های موجود را نیز ترویج کند و این مورد حداقل در Silverlight اتفاق افتاده است.
برای مثال فراخوانی‌های زیر را در نظر بگیرید:
private int n1, n2;

private void FirstCall()
{
Service.GetRandomNumber(10, SecondCall);
}

private void SecondCall(int number)
{
n1 = number;
Service.GetRandomNumber(n1, ThirdCall);
}

private void ThirdCall(int number)
{
n2 = number;
// etc
}
عموما در اعمال Async پس از پایان عملیات در تردی دیگر، یک متد فراخوانی می‌گردد که به آن callback delegate نیز گفته می‌شود. برای مثال توسط این سه متد قصد داریم اطلاعاتی را از یک وب سرویس دریافت و استفاده کنیم. ابتدا FirstCall فراخوانی می‌شود. پس از پایان کار آن به صورت خودکار متد SecondCall فراخوانی شده و این متد نیز یک عملیات Async دیگر را شروع کرده و الی آخر. در نهایت قصد داریم توسط مقادیر بازگشت داده شده منطق خاصی را پیاده سازی کنیم. همانطور که مشاهده می‌کنید این اعمال زیبا نیستند! چقدر خوب می‌شد مانند دوران synchronous programming (!) فراخوانی‌های این متدها به صورت ذیل انجام می‌شد:
private void FetchNumbers()
{
int n1 = Service.GetRandomNumber(10);
int n2 = Service.GetRandomNumber(n1);
}
در برنامه نویسی متداول همیشه عادت داریم که اعمال به صورت A –> B –> C انجام شوند. اما در Async programming ممکن است ابتدا C انجام شود، سپس A و بعد B یا هر حالت دیگری صرفنظر از تقدم و تاخر آن‌ها در حین معرفی متدهای مرتبط در یک قطعه کد. همچنین میزان خوانایی این نوع کدنویسی نیز مطلوب نیست. مانند مثال اول ذکر شده، یک عملیات به ظاهر ساده به چندین متد منقطع تقسیم شده است. البته به کمک lambda expressions مثال اول را به شکل زیر نیز می‌توان در طی یک متد ارائه داد اما اگر تعداد فراخوانی‌ها بیشتر بود چطور؟ همچنین آیا استفاده از عدد n2 بلافاصله پس از عبارت ذکر شده مجاز است؟ آیا عملیات واقعا به پایان رسیده و مقدار مطلوب به آن انتساب داده شده است؟
private void FetchNumbers()
{
int n1, n2;

Service.GetRandomNumber(10, result =>
{
n1 = result;
Service.GetRandomNumber(n1, secondResult =>
{
n2 = secondResult;
});
});
}

به عبارتی می‌خواهیم کل اعمال انجام شده در متد FetchNumbers هنوز Async باشند (ترد اصلی برنامه را قفل نکنند) اما پی در پی انجام شوند تا مدیریت آن‌ها ساده‌تر شوند (هر لحظه دقیقا بدانیم که کجا هستیم) و همچنین کدهای تولیدی نیز خواناتر باشند.
روش استانداری که توسط الگوهای برنامه نویسی برای حل این مساله پیشنهاد می‌شود، استفاده از الگوی coroutines است. توسط این الگو می‌توان چندین متد Async را در حالت معلق قرار داده و سپس در هر زمانی که نیاز به آن‌ها بود عملیات آن‌ها را از سر گرفت.
دات نت فریم ورک حالت ویژه‌ای از coroutines را توسط Iterators پشتیبانی می‌کند (از C# 2.0 به بعد) که در ابتدا نیاز است از دیدگاه این مساله مروری بر آن‌ها داشته باشیم. مثال بعد یک enumerator را به همراه yield return ارائه داده است:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Threading;

namespace CoroutinesSample
{
class Program
{
static void printAll()
{
foreach (int x in integerList())
{
Console.WriteLine(x);
}
}

static IEnumerable<int> integerList()
{
yield return 1;
Thread.Sleep(1000);
yield return 2;
yield return 3;
}

static void Main()
{
printAll();
}
}
}

کامپایلر سی شارپ در عمل یک state machine را برای پیاده سازی این عملیات به صورت خودکار تولید خواهد کرد:

private bool MoveNext()
{
switch (this.<>1__state)
{
case 0:
this.<>1__state = -1;
this.<>2__current = 1;
this.<>1__state = 1;
return true;

case 1:
this.<>1__state = -1;
Thread.Sleep(0x3e8);
this.<>2__current = 2;
this.<>1__state = 2;
return true;

case 2:
this.<>1__state = -1;
this.<>2__current = 3;
this.<>1__state = 3;
return true;

case 3:
this.<>1__state = -1;
break;
}
return false;
}

در حین استفاده از یک IEnumerator ابتدا در وضعیت شیء Current آن قرار خواهیم داشت و تا زمانیکه متد MoveNext آن فراخوانی نشود هیچ اتفاق دیگری رخ نخواهد داد. هر بار که متد MoveNext این enumerator فرخوانی گردد (برای مثال توسط یک حلقه‌ی foreach) اجرای متد integerList ادامه خواهد یافت تا به yield return بعدی برسیم (سایر اعمال تعریف شده در حالت تعلیق قرار دارند) و همینطور الی آخر.
از همین قابلیت جهت مدیریت اعمال Async پی در پی نیز می‌توان استفاده کرد. State machine فوق تا پایان اولین عملیات تعریف شده صبر می‌کند تا به yield return برسد. سپس با فراخوانی متد MoveNext به عملیات بعدی رهنمون خواهیم شد. به این صورت دیدگاهی پی در پی از یک سلسه عملیات غیرهمزمان حاصل می‌گردد.

خوب ما الان نیاز به یک کلاس داریم که بتواند enumerator ایی از این دست را به صورت خودکار مرحله به مرحله آن هم پس از پایان واقعی عملیات Async قبلی (یا مرحله‌ی قبلی)، اجرا کند. قبل از اختراع چرخ باید متذکر شد که دیگران اینکار را انجام داده‌اند و کتابخانه‌های رایگان و یا سورس بازی برای این منظور موجود است.


ادامه دارد ...

مطالب
MEF و الگوی Singleton

در مورد معرفی مقدماتی MEF می‌توانید به این مطلب مراجعه کنید و در مورد الگوی Singleton به اینجا.


کاربردهای الگوی Singleton عموما به شرح زیر هستند:
1) فراهم آوردن دسترسی ساده و عمومی به DAL (لایه دسترسی به داده‌ها)
2) دسترسی عمومی به امکانات ثبت وقایع سیستم در برنامه logging -
3) دسترسی عمومی به تنظیمات برنامه
و موارد مشابهی از این دست به صورتیکه تنها یک روش دسترسی به این اطلاعات وجود داشته باشد و تنها یک وهله از این شیء در حافظه قرار گیرد.

با استفاده از امکانات MEF دیگر نیازی به نوشتن کدهای ویژه تولید کلاس‌های Singleton نمی‌باشد زیرا این چارچوب کاری دو نوع روش وهله سازی از اشیاء (PartCreationPolicy) را پشتیبانی می‌کند: Shared و NonShared . حالت Shared دقیقا همان نام دیگر الگوی Singleton است. البته لازم به ذکر است که حالت Shared ، حالت پیش فرض تولید وهله‌ها بوده و نیازی به ذکر صریح آن همانند ویژگی زیر نیست:
[PartCreationPolicy(CreationPolicy.Shared)]

مثال:
فرض کنید قرار است از کلاس زیر تنها یک وهله بین صفحات یک برنامه‌ی Silverlight توزیع شود. با استفاده از ویژگی‌ Export به MEF اعلام کرده‌ایم که قرار است سرویسی را ارائه دهیم :

using System;
using System.ComponentModel.Composition;

namespace SlMefTest
{
[Export]
public class WebServiceData
{
public int Result { set; get; }

public WebServiceData()
{
var rnd = new Random();
Result = rnd.Next();
}
}

}
اکنون برای اثبات اینکه تنها یک وهله از این کلاس در اختیار صفحات مختلف قرار خواهد گرفت، یک User control جدید را به همراه یک دکمه که مقدار Result را نمایش می‌دهد به برنامه اضافه خواهیم کرد. دکمه‌ی دیگری را نیز به همین منظور به صفحه‌ی اصلی برنامه اضافه می‌کنیم.
کدهای صفحه اصلی برنامه (که از یک دکمه و یک Stack panel جهت نمایش محتوای یوزر کنترل تشکیل شده) به شرح بعد هستند:
<UserControl x:Class="SlMefTest.MainPage"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
mc:Ignorable="d" d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<StackPanel>
<Button Content="MainPageButton" Height="23"
HorizontalAlignment="Left"
Margin="10,10,0,0" Name="button1"
VerticalAlignment="Top" Width="98" Click="button1_Click" />
<StackPanel Name="panel1" Margin="5"/>
</StackPanel>
</UserControl>

using System.ComponentModel.Composition;
using System.Windows;

namespace SlMefTest
{
public partial class MainPage
{
[Import]
public WebServiceData Data { set; get; }

public MainPage()
{
InitializeComponent();
this.Loaded += mainPageLoaded;
}

void mainPageLoaded(object sender, RoutedEventArgs e)
{
CompositionInitializer.SatisfyImports(this);
panel1.Children.Add(new SilverlightControl1());
}

private void button1_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
{
MessageBox.Show(Data.Result.ToString());
}
}
}
با استفاده از ویژگی Import به MEF اعلام می‌کنیم که به اطلاعاتی از نوع شیء WebServiceData نیاز داریم و توسط متد CompositionInitializer.SatisfyImports کار وهله سازی و پیوند زدن export و import های همانند صورت می‌گیرد. سپس استفاده‌ی مستقیم از Data.Result مجاز بوده و مقدار آن null نخواهد بود.

کدهای User control ساده اضافه شده به شرح زیر هستند:

<UserControl x:Class="SlMefTest.SilverlightControl1"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
mc:Ignorable="d"
d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">

<Grid x:Name="LayoutRoot" Background="White">
<Button Content="UserControlButton"
Height="23"
HorizontalAlignment="Left"
Margin="10,10,0,0"
Name="button1"
VerticalAlignment="Top"
Width="125"
Click="button1_Click" />
</Grid>
</UserControl>

using System.ComponentModel.Composition;
using System.Windows;

namespace SlMefTest
{
public partial class SilverlightControl1
{
[Import]
public WebServiceData Data { set; get; }

public SilverlightControl1()
{
InitializeComponent();
this.Loaded += silverlightControl1Loaded;
}

void silverlightControl1Loaded(object sender, RoutedEventArgs e)
{
CompositionInitializer.SatisfyImports(this);
}

private void button1_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
{
MessageBox.Show(Data.Result.ToString());
}
}
}
اکنون قبل از شروع برنامه یک break point را در سازنده‌ی کلاس WebServiceData قرار دهید. سپس برنامه را آغاز نمائید. تنها یکبار این سازنده فراخوانی خواهد شد (هر چند در دو کلاس کار Import اطلاعات WebServiceData صورت گرفته است). همچنین با کلیک بر روی دو دکمه‌ای که اکنون در صفحه‌ی اصلی برنامه ظاهر می‌شوند، فقط یک عدد مشابه نمایش داده می‌شود (با توجه به اینکه اطلاعات هر دکمه در یک وهله‌ی جداگانه قرار دارد؛ یکی متعلق است به صفحه‌ی اصلی و دیگری متعلق است به user control اضافه شده).

مطالب
مدیریت حالت در برنامه‌های Blazor توسط الگوی Observer - قسمت اول
نیاز به مدیریت حالت در برنامه‌های Blazor

«حالت» یا state، شیءای است، حاوی اطلاعاتی که برنامه با آن سر و کار دارد. بنابراین مدیریت حالت، روشی است برای ردیابی و مدیریت داده‌های مورد استفاده‌ی در برنامه و تقریبا تمام برنامه‌ها، به نحوی به آن نیاز دارند. هر کامپوننت در Blazor، دارای state خاص خودش است و این state از سایر کامپوننت‌ها کاملا مستقل و ایزوله‌است. این مورد با بزرگ‌تر شدن برنامه و برقراری ارتباط بین کامپوننت‌ها، مشکل ایجاد می‌کند. برای مثال اگر قرار است در منوی بالای سایت، تعداد محصولات موجود در سبد خرید یک شخص را نمایش دهیم، این تعداد، حاصل تعامل او با چندین کامپوننت مجزا خواهد بود که این‌ها الزاما در یک سلسه مراتب هم قرار نمی‌گیرند و به سادگی نمی‌توان اطلاعات را به صورت آبشاری در بین آن‌ها به اشتراک گذاشت. به همین جهت نیاز به روشی برای مدیریت حالت و به اشتراک گذاری آن در بین کامپوننت‌های مختلف برنامه وجود دارد و خوشبختانه چون Blazor به همراه یک سیستم تزریق وابستگی‌های توکار است، پیاده سازی یک چنین مدیریت کننده‌ای، ساده‌است.


استفاده از الگوی Observer جهت مدیریت حالت برنامه‌های Blazor


زمانیکه همانند تصویر فوق با یک کامپوننت کار می‌کنیم، کاربر همواره کارش از تعامل با یک View آغاز می‌شود. این تعامل سبب صدور رخ‌دادهایی می‌شود که این رخ‌دادها، حالت و state کامپوننت را تغییر می‌دهند. تغییر حالت کامپوننت نیز بلافاصله سبب به‌روز رسانی View می‌شود. در این مثال، حالت کامپوننت، داخل همان کامپوننت نگه‌داری می‌شود؛ مانند فیلدهایی که در قسمت code@ یک کامپوننت Blazor تعریف می‌کنیم و محدود به همان کامپوننت هستند.
با بزرگتر شدن برنامه، زمانی خواهد رسید که نیاز است حالت یک کامپوننت را با کامپوننت‌های دیگر به اشتراک گذاشت. در این حالت باید این state را از داخل کامپوننت مدنظر استخراج کرد و در جائی دیگر قرار داد که عموما به آن state store گفته می‌شود:


در تصویر فوق، در بالای آن یک state store را داریم که محل نگه‌داری و ذخیره سازی حالت اشتراکی بین کامپوننت‌ها است. سپس برای نمونه دو کامپوننت دیگر را داریم که رابطه‌ی بین آن‌ها، همان رابطه‌ی مثلثی است که در تصویر اول این مطلب مشاهده کردیم. برای مثال در اثر تعامل کاربری با View کامپوننت 1، رخ‌دادی صادر خواهد شد. مدیریت این رخ‌داد، سبب تغییر state خواهد شد، اما اینبار این state دیگر داخل کامپوننت 1 قرار ندارد؛ بلکه داخل state store است و این store پس از آگاه شدن از تغییر وضعیت خود، دو کامپوننتی را که از آن تغدیه می‌کنند، جهت به روز رسانی Viewهایشان، مطلع می‌کند. همین چرخه در مورد کامپوننت 2 نیز برقرار است. اگر تعاملی با آن صورت گیرد، در نهایت اثر آن به هر دو کامپوننت متصل به state store اشتراکی، اطلاع رسانی می‌شود تا Viewهای هر دوی آن‌ها به روز رسانی شوند. الگویی را که در اینجا مشاهده می‌کنید، در اصل یک الگوی Observer است:


در الگوی مشاهده‌گر، یک Subject را داریم که تعداد زیادی Observer، مشترک آن هستند. در این مثال ما، Subject، همان State Store است و Observerها دقیقا همان کامپوننت‌های مشترک به آن. Observerها به تغییرات Subject گوش فرا داده و بلافاصله بر اساس آن واکنش مناسبی را نشان می‌دهند.


پیاده سازی الگوی Observer جهت مدیریت حالت برنامه‌های Blazor

زمانیکه یک برنامه‌ی متداول Blazor را توسط قالب پیش‌فرض آن ایجاد می‌کنیم، به همراه یک کامپوننت Counter است:
@page "/counter"

<h1>Counter</h1>

<p>Current count: @currentCount</p>

<button class="btn btn-primary" @onclick="IncrementCount">Click me</button>

@code {
    private int currentCount = 0;

    private void IncrementCount()
    {
        currentCount++;
    }
}
در این مثال فیلد currentCount، همان حالت کامپوننت جاری است که تنها مختص به آن است. اکنون می‌خواهیم این حالت را با کامپوننتی که منوی سمت چپ صفحه را تشکیل می‌دهد (یعنی Client\Shared\NavMenu.razor) به اشتراک گذاشته و با کلیک بر روی دکمه‌ی این شمارشگر، عدد حاصل را علاوه بر View این کامپوننت، در کنار برچسب منوی آن نیز نمایش دهیم.
بنابراین در قدم اول نیاز به یک State Store اشتراکی را داریم که بتوانیم توسط آن، مقدار جاری currentCount را ذخیره کرده و سپس تغییرات آن‌را جهت به روز رسانی دو View (در کامپوننت‌های Counter و NavMenu)، به مشترکین آن اطلاع رسانی کنیم. به همین جهت ابتدا پوشه‌ی جدید Stores را در ریشه‌ی پروژه‌ی Blazor ایجاد می‌کنیم. نام این پوشه، از این جهت یک اسم جمع است که یک برنامه بنابر نیاز خودش می‌تواند چندین State Store را داشته باشد. سپس داخل این پوشه، پوشه‌ی دیگری را به نام CounterStore، ایجاد می‌کنیم.
در اینجا در ابتدا شیء حالت مدنظر را ایجاد می‌کنیم که برای نمونه بر اساس نیاز برنامه و این مثال، از مقدار نهایی کلیک بر روی دکمه‌ی شمارشگر تشکیل می‌شود:
namespace BlazorStateManagement.Stores.CounterStore
{
    public class CounterState
    {
        public int Count { get; set; }
    }
}
از این حالت، در مخزن حالت جدید زیر استفاده خواهیم کرد:
using System;

namespace BlazorStateManagement.Stores.CounterStore
{
    public interface ICounterStore
    {
        void DecrementCount();
        void IncrementCount();
        CounterState GetState();

        void AddStateChangeListener(Action listener);
        void BroadcastStateChange();
        void RemoveStateChangeListener(Action listener);
    }
}

using System;
namespace BlazorStateManagement.Stores.CounterStore
{
    public class CounterStore : ICounterStore
    {
        private readonly CounterState _state = new();
        private Action _listeners;

        public CounterState GetState()
        {
            return _state;
        }

        public void IncrementCount()
        {
            _state.Count++;
            BroadcastStateChange();
        }

        public void DecrementCount()
        {
            _state.Count--;
            BroadcastStateChange();
        }

        public void AddStateChangeListener(Action listener)
        {
            _listeners += listener;
        }

        public void RemoveStateChangeListener(Action listener)
        {
            _listeners -= listener;
        }

        public void BroadcastStateChange()
        {
            _listeners.Invoke();
        }
    }
}
توضیحات:
- مخزن حالت پیاده سازی شده‌ی بر اساس الگوی مشاهده‌گر، نیاز دارد تا بتواند لیست مشاهده‌گرها را ثبت کند. به همین جهت به همراه متدهای AddStateChangeListener جهت ثبت یک مشاهده‌گر جدید و RemoveStateChangeListener، جهت حذف مشاهده‌گری از لیست موجود است.
- همچنین الگوی مشاهده‌گر باید بتواند تغییرات صورت گرفته‌ی در حالتی را که نگه‌داری می‌کند (CounterState در اینجا)، به مشترکین خود اطلاع رسانی کند. اینکار را توسط متد BroadcastStateChange انجام می‌دهد. هر زمانیکه این متد فراخوانی شود، Actionهایی که به صورت پارامتر به متد AddStateChangeListener ارسال شده‌اند، به صورت خودکار اجرا خواهند شد. این کار سبب می‌شود تا بتوان منطق خاصی را مانند به روز رسانی UI، در سمت کامپوننت‌های مشترک به این مخزن، پیاده سازی کرد.
- در اینجا همچنین متدهایی برای افزایش و کاهش مقدار Count را نیز به همراه اطلاع رسانی به مشترکین، مشاهده می‌کنید.

پس از این تعریف نیاز است سرویس Store ایجاد شده را به برنامه معرفی کرد:
namespace BlazorStateManagement.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            //...
            builder.Services.AddScoped<ICounterStore, CounterStore>();
            //...
        }
    }
}
با توجه به اینکه در هر دو حالت Blazor Server و همچنین Blazor Wasm، طول عمر Scoped، دقیقا مانند حالت Singleton عمل می‌کند، سرویس ICounterStore و حالت نگهداری شده‌ی توسط آن، تا پایان عمر برنامه (بسته شدن مرورگر یا ریفرش کامل صفحه‌ی جاری)، در حافظه باقی مانده و وهله سازی مجدد نخواهد شد. به همین جهت تزریق آن در کامپوننت‌های مختلف برنامه، دقیقا حالت مخزن داده‌ی اشتراکی را پیدا خواهد کرد. این مورد یکی از مزیت‌های کار با Blazor است که به همراه یک سیستم تزریق وابستگی‌های توکار است.


تغییر کامپوننت‌های برنامه برای استفاده از سرویس ICounterStore

پس از معرفی سرویس ICounterStore به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه، جهت سهولت استفاده‌ی از آن، در ابتدا فضای نام آن‌را به فایل سراسری Client\_Imports.razor اضافه می‌کنیم:
@using BlazorStateManagement.Stores.CounterStore
سپس تغییرات کامپوننت شمارشگر، جهت استفاده‌ی از سرویس ICounterStore، به صورت زیر خواهند بود:
@page "/counter"
@implements IDisposable

@inject ICounterStore CounterStore

<h1>Counter</h1>

<p>Current count: @CounterStore.GetState().Count</p>

<button class="btn btn-primary" @onclick="IncrementCount">Click me</button>

@code {
    protected override void OnInitialized()
    {
        base.OnInitialized();
        CounterStore.AddStateChangeListener(UpdateView);
    }

    private void IncrementCount()
    {
        CounterStore.IncrementCount();
    }

    private void UpdateView()
    {
        StateHasChanged();
    }

    public void Dispose()
    {
        CounterStore.RemoveStateChangeListener(UpdateView);
    }
}
توضیحات:
- در اینجا در ابتدا سرویس ICounterStore، به کامپوننت تزریق شده‌است.
- سپس در متد رویدادگران آغازین OnInitialized، با استفاده از متد AddStateChangeListener، مشترک سرویس مخزن حالت شمارشگر شده‌ایم.
- همواره جهت پاکسازی کد و عدم اشتراک بیش از اندازه‌ی به یک مخزن حالت، نیاز است در پایان کار یک کامپوننت، با پیاده سازی implements IDisposable@، کار حذف اشتراک را انجام دهیم. در غیراینصورت هربار که کامپوننت بارگذاری می‌شود، یک اشتراک جدید از این کامپوننت، به مخزن حالتی که طول عمر Singleton دارد، اضافه خواهد شد که نشانی از نشتی حافظه‌است.
- دو قسمت دیگر را هم تغییر داده‌ایم. اینبار با استفاده از متد ()GetState، این Count اشتراکی را نمایش می‌دهیم و همچنین عمل به روز رسانی State را هم توسط متد IncrementCount انجام داده‌ایم.


در ادامه کامپوننت Client\Shared\NavMenu.razor را نیز جهت نمایش مقدار جاری Count، به صورت زیر به روز رسانی می‌کنیم:
@inject ICounterStore CounterStore

<li class="nav-item px-3">
   <NavLink class="nav-link" href="counter">
      <span class="oi oi-plus" aria-hidden="true"></span> Counter: @CounterStore.GetState().Count
   </NavLink>
</li>

@code {
    protected override void OnInitialized()
    {
        base.OnInitialized();
        CounterStore.AddStateChangeListener(() => StateHasChanged());
    }

    // ...
}
توضیحات:
- در اینجا نیز در ابتدا سرویس ICounterStore، به کامپوننت تزریق شده‌است.
- سپس در متد رویدادگران آغازین OnInitialized، با استفاده از متد AddStateChangeListener، مشترک سرویس مخزن حالت شمارشگر شده‌ایم و هربار که متد BroadcastStateChange ای توسط یکی از کامپوننت‌های متصل به مخزن حالت فراخوانی می‌شود (برای مثال در انتهای متد IncrementCount خود سرویس)، سبب اجرای Action آن که در اینجا StateHasChanged است، خواهد شد. فراخوانی StateHasChanged، کار اطلاع رسانی به UI، جهت رندر مجدد را انجام می‌دهد. به این ترتیب مقدار جدید Count توسط CounterStore.GetState().Count@ در منو نیز ظاهر خواهد شد:




کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: BlazorStateManagement.zip
اشتراک‌ها
روش صحیح استفاده از ASP.NET Identity، بدون وابستگی Domain و سایر لایه ها به آن

The Problem

What they neglect to say is all that testability and persistence ignorance flies right out the window when you create a new ASP.NET Web Application using the MVC template and "Individual User Accounts" authentication. What you get is a single-layered application, tightly coupled to Entity Framework, that:

  • Ignores the patterns that facilitate testing, including: the repository pattern, unit of work pattern, and dependency injection;

  • Forces you to implement their IUser interface in your application’s User entity, thereby coupling it to ASP.NET Identity;

  • Eliminates any clear separation between your entities, persistence concerns, and business logic. Persistence ignorance? Forget about it.

Thankfully, due to the extensibility designed into ASP.NET Identity, it is possible to ditch the reference to the Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework assembly and write a custom implementation that can address these and other architectural issues. Just be forewarned: it is not a trivial undertaking, and you’ll have to put up with some code smell that is baked into the Microsoft.AspNet.Identity.Core assembly. 

روش صحیح استفاده از ASP.NET Identity، بدون وابستگی Domain و سایر لایه ها به آن
مطالب
پیاده‌سازی میکروسرویس‌ها توسط Seneca
همانطور که در مطلب آشنایی با معماری Microservices گفته شد، Seneca یک فریم‌ورک مبتنی بر Node.js برای ساخت برنامه‌های سمت سرور بر مبنای معماری Microservices با هسته Monolithic است. در این مطلب قصد ارائه یک مثال عملی را بر اساس این فریم‌ورک ندارم. هدف، آشنایی با اجزای اصلی Seneca و چهارچوب کاری آن است.


فواید استفاده از فریم‌ورک Seneca  

  • فریم‌ورک Seneca کدنویسی برای ایجاد درخواست‌ها، ارسال پاسخ به درخواست‌های رسیده و تبدیل داده‌ها را که از روتین‌های هر سرویسی میتوانند باشند، ساده‌تر میکند.
  • فریم‌ورک Seneca با معرفی ایده Actionها و Pluginها که جلوتر توضیح داده خواهند شد، روند تبدیل کامپوننت‌های یک برنامه Monolithic را به نوع سرویسی، تسهیل میکند. روندی که به صورت عادی میتواند کاری طاقت فرسا باشد و نیاز به Refactoring زیادی دارد. 
  • سرویس‌های نوشته شده با زبانهای برنامه‌نویسی مختلف یا فریم‌ورک‌های متفاوت میتوانند با سرویس‌های نوشته شده توسط فریم‌ورک Seneca در ارتباط و تبادل باشند.


نصب فریم‌ورک Seneca

نصب Seneca تفاوتی با نصب سایر فریم‌ورک‌ها توسط npm ندارد. مثلا میشود فایلی با نام package.json را با تنظیماتی که در پی خواهد آمد داشت و با اجرای دستور npm install در خط فرمان، Seneca را نصب کرد. البته دستور نصب را باید در پوشه‌ای که فایل package.json در آن  ایجاد شده‌است، اجرا کرد.
{
    "name": "seneca-example",
    "dependencies": {
        "seneca": "0.6.5",
        "express": "latest"
    }
}
بعد برای استفاده از فریم‌ورک نصب شده باید نمونه‌ای از آن را ایجاد کنیم. 
var seneca = require("seneca")();

 Actionها

‌Actionها عملکرد بخصوصی را ارائه می‌دهند که باید به نمونه‌ای از فریم‌ورک Seneca که ایجاد کرده‌ایم، اضافه شوند. اینکه یک Action چه عملکرد بخصوصی را ارائه می‌هد، در زمان اضافه کردن آن به نمونه‌ای ایجاد شده، مشخص می‌شود. در مطلب گذشته گفته شد که برای تغییر یک برنامه Monolithic به نوع سرویسی، می‌شود فقط کامپوننت‌های دردسر ساز را تغییر داد. Actionها عملکردهای آن کامپوننت‌های مشکل ساز را به عهده خواهند گرفت. زمان اضافه کردن یک Action به نمونه‌ای از Seneca، از متد add استفاده میکنیم که دو آرگومان را دریافت میکند. اولین آرگومان، یک رشته JSON یا یک object است که هویت عملکرد Action را نشان می‌دهد و دومی در واقع یک متد Callback است و زمانیکه Action فراخوانی میشود، اجرا خواهد شد.  
seneca.add({role: "accountManagement", cmd: "login"}, function(args, respond){
});
seneca.add({role: "accountManagement", cmd: "register"}, function(args, respond){
});
در مثال بالا دو Action را به نمونه‌ای از Seneca اضافه کرده‌ایم. خواص role و cmd موارد بخصوصی نیستند. می‌شود آن‌ها را با  موارد دلخواه، بسته به عملکردی که از Action انتظار داریم، جایگزین کنیم. برای فراخوانی Actionهایی که اضافه کرده‌ایم، باید از متد act استفاده کنیم. البته متد act میتواند Actionهایی را که در سایر سرویس‌ها قرار دارند هم فراخوانی کند. اولین آرگومان act، برای تطبیق با الگوهایی که در زمان اضافه کردن Actionها به نمونه تنظیم شده‌اند، استفاده می‌شود. دومین آرگومان آن هم باز یک Callback است و در زمانیکه Action فراخوانی شده‌است اجرا میشود. 
seneca.act({role: "accountManagement", cmd: "register", username:
"parham", password: "12345!"}, function(error, response){
});

seneca.act({role: "accountManagement", cmd: "login", username:
"parham", password: "12345!"}, function(error, response){
});
در مثال بالا و در پارامتر اول، مشخصه‌های بیشتری نسبت به الگوی Actionهایی که اضافه کرده‌ایم، دیده می‌شود. این مسئله مشکلی ایجاد نمیکند و به هر حال Seneca تمامی الگوهای مشابه را شناسایی میکند و آن موردی که بیشترین تطبیق را دارد، فرا میخواند. 


Pluginها

  Pluginها در Seneca در واقع بسته بندیهایی از Actionهایی هستند که کاربرد مشابهی دارند. در مثال بالا دو Action داشتیم که یکی عملکرد ورود را برعهده دارد و دیگری ثبت‌نام. از آنجایی که هر دو برای بخش مدیریت کاربران تشابهاتی دارند، می‌شود آنها را در یک Plugin بسته بندی کرد. ارزش Pluginها زمانی است که می‌خواهیم آنها را توزیع کنیم. با توزیع Plugin، تمام Actionهای زیرمجموعه آن همزمان توزیع می‌شوند. Pluginها را میشود در قالب توابع یا ماژول‌ها ایجاد کرد.
function account(options){
    this.add({init: "account"}, function(pluginInfo, respond){
        console.log(options.message);
        respond();
    })  

    this.add({role: "accountManagement", cmd: "login"}, function(args, respond){
     }); 

    this.add({role: "accountManagement", cmd: "register"}, function(args, respond){
    });
}

seneca.use(account, {message: "Plugin Added"});
در مثال بالا از روش تابع برای ایجاد Plugin استفاده شده‌است. Plugin را ایجاد می‌کنیم و Actionهایی را که میخواهیم به Plugin اضافه شوند، توسط this اضافه می‌کنیم و در نهایت با متد use به نمونه Seneca میگوییم که از Plugin ساخته شده، استفاده کند. کلمه کلیدی This درون Plugin به نمونه‌ای از Seneca که ایجاد کرده‌ایم، ارجاع دارد. یعنی هر this.add برابر با seneca.add می‌باشد. نکته باقی مانده، Action اضافه‌ای است با مشخصه {init: "account"} که چه نقشی دارد. این Action نقش یک سازنده را برای مقداردهی اولیه، دارد. برای نمونه میشود از آن برای ارتباط با پایگاه داده، پیش از اجرا شدن سایر Actionها که نیاز به آن ارتباط دارند، استفاده کرد. مثال بالا را می‌شود با یک ماژول هم پیاده‌سازی کرد.
module.exports = function(options){
    this.add({init: "account"}, function(pluginInfo, respond){
        console.log(options.message);
        respond();
    })

    this.add({role: "accountManagement", cmd: "login"}, function(args, respond){
    });

    this.add({role: "accountManagement", cmd: "register"},function(args, respond){
    });

    return "account";
}  

seneca.use("./account.js", {message: "Plugin Added"});
 ماژول، نام Plugin را برگشت میدهد که با فرض بر اینکه ماژول در فایل account.js قرار دارد، با متد use به نمونه Seneca میگوییم که از Plugin ساخته شده استفاده کند.


Serviceها  

یک سرویس، یک نمونه از فریم‌ورک Seneca است که Actionهایی را برای استفاده بیرونی، در معرض شبکه قرار می‌دهد. 
var seneca = require("seneca")();
seneca.use("./account.js", {message: "Plugin Added"});
seneca.listen({port: "9090", pin: {role: "accountManagement"}});
در مثال بالا، نمونه‌ای از فریم‌ورک Seneca ایجاد شده، مجموعه‌ای از Actionها تحت یک Plugin به آن اضافه شده و در نهایت Actionهایی که در زمان ساخت و اضافه کردن آنها نقش accountManagement گرفته‌اند، برای استفاده در معرض شبکه و در بستر HTTP قرار می‌گیرند. هر دو بخش port و pin، اختیاری هستند و با صرفنظر از این دو بخش، اولا نمونه‌ی Seneca برای دریافت درخواست‌های ورودی، به درگاه پیش فرض 10101 گوش می‌دهد و ثانیا تمامی Actionهایی را که به نمونه اضافه کرده‌ایم، در معرض شبکه قرار میگیرند.
در سمت دیگر، برای اینکه سایر سرویس‌ها و برنامه‌های Monolithic قادر باشند Actionهای در معرض شکبه قرار داده شده را فراخوانی کنند، باید آنچه را که در معرض قرار داده شده، در خود ثبت کنند. برای مثال سرویس دیگری از Seneca می‌تواند از قطعه کد زیر استفاده کند.
seneca.client({port: "9090", pin: {role: "accountManagement"}});

در اینجا هم موارد port و pin اختیاری هستند. اگر سرویسی که میخواهیم ثبت کنیم در سرور دیگری باشد، بایستی خاصیت host و با مقدار آدرس IP سرور مورد نظر در زمان ثبت، اعمال شود. سوالی که باقی می‌ماند این است که یک سرویس چطور Actionی از یک سرویس دیگر را فراخوانی می‌کند؟

در بخش Actionها آمد که برای فراخوانی یک Action از متد act،  از نمونه‌ی Seneca استفاده میکنیم. رفتار Seneca به این صورت است که ابتدا بر اساس امضای Action درخواست شده، Actionهای محلی را که به سرویس جاری اضافه شده‌اند، جستجو میکند. اگر تطبیقی نیافت به سراغ Actionهای ثبت شده خارجی که دارای خاصیت pin هستند، خواهد رفت و در نهایت اگر آنجا هم موردی نیافت، برای تک تک سرویس‌هایی که آنها را ثبت کرده، اما خاصیت pin را ندارند، درخواستی را ارسال میکند.


برای اطلاعات بیشتر به بخش مستندات  فریم‌ورک Seneca رجوع کنید.

مطالب
تفاوت بین Interface و کلاس Abstract در چیست؟
یکی از سوالات مصاحبه‌ای که اکثر مواقع پرسیده میشود، تفاوت Interface و  Abstract class می‌باشد؛ امیدوارم این مقاله برای شما مفید باشد.

Interface چیست ؟ 
به طور کلی  Interfaceها  یک قالب اجرائی برای کلاسها می‌باشند. بدین صورت که با تعریف مشخصات کلی متدها، بدون پیاده سازی آنها، کلاسهای مشتق شده را ملزم به پیاده سازی کامل آن متدها میکند. بنابراین فقط مشخصات متدها یک بار در Interface تعریف می‌شوند و هر جا که لازم باشد پس از ارث بری، متدهای آنها پیاده سازی می‌شوند. در کلیه نسخ دات نت، Interface‌ها با حرف I شروع میشوند و با این خصیصه از دیگر اجزاء، جدا و مشخص می‌شوند. تعریف آن بسیار شبیه کلاس‌ها میباشد؛ ولی با همان تفاوت که در بالا ذکر شد، یعنی متدهای آن‌ها فاقد کد است. اینترفیس‌ها سازنده و فیلد هم ندارند و نمی‌شود از روی آنها نمونه‌ای ایجاد کرد. 
 

مزایای  Interface ‌ها چیست ؟

در حالت عادی ارث بری از چند کلاس به طور هم زمان امکان پذیر نیست ولی Interface‌ها این مزیت را دارند که به هر تعداد که لازم است، کلاسهای مشتق شده از آنها ارث بری کنند. این موضوع یکی از مهم‌ترین مزایای Interface می‌باشد. هم چنین با استفاده از Interfaceها کد‌ها قابلیت بهتری در نگهداری، انعطاف پذیری و استفاده مجدد پیدا میکنند.

 

Abstract Class چیست ؟

کلاس Abstract، یکی از ابزارهای مهم OOP می‌باشد که نمی‌توان از آنها نمونه‌ای ساخت. به عبارتی دیگر نمی‌توانیم متغیری از کلاس Abstract تعریف کنیم. یک کلاس Abstract  شبیه Interface میباشد ولی با دیدی وسیعتر. این کلاسها می‌تواند دارای متدهای Abstract باشند که شبیه Interface فقط اعلام میشوند و باید در کلاسهای مشتق شده بازنویسی شوند. البته میتوان در این کلاسها متدهایی داشت که Abstract نیستند و احتیاجی به پیاده سازی آنها در کلاسهای مشتق شده ندارند.

باید توجه داشت که تنها متدهایی از کلاس abstract الزام به پیاده سازی دارند که صریحا کلمه‌ی abstract در تعریف آن متد ذکر شده باشد.
در واقع همین متد‌ها هم الزامی به پیاده سازی ندارند. یعنی می‌شود در subclass هم به صورت abstract ذکر شوند. البته به شرطی که subclass هم به صورت abstract تعریف شده باشد.
در ضمن کلاس abstract میتواند متد‌های ساده یا غیر abstract هم داشته باشد. همانطور که میدانید متد‌های غیر abstract باید بدنه داشته باشند و نیازی به پیاده سازی ندارند.
پس کلاس abstract هم میتواند متدهایی داشته باشد که باید پیاده سازی شوند و هم متدهایی داشته باشد که لازم نباشد پیاده سازی شوند.

با توجه به تعاریف ذکر شده کلاس Abstract  حالتی بین کلاسهای معمولی و Interface‌ها میباشد و کلاسی میباشد که غیر قطعی و ناتمام است که باید در سطح فرزندانش تکمیل شود .

 

 مزایای کلاسهای  Abstract چیست ؟

یکی از مزیت‌های کلاس Abstract  فراهم نمودن کلاسی پایه برای دیگر کلاسهای مشتق شده است؛ با این توضیح که متدهای آن می‌توانند کد نویسی شده باشند یا خیر. از طرفی پیاده سازی تمام متدهای Abstract در کلاس مشتق شده اجباری نیست (برخلاف Interface).

تعریف سطوح دسترسی برای متدها و خصوصیت‌ها مانند کلاسهای معمولی نیز یکی دیگر از مزیت‌های این کلاس‌ها است.

  

 تفاوت بین کلاسهای  Abstract  و  Interface

1- یک کلاس معمولی تنها می‌تواند از یک کلاس Abstract ارث بری کند ولی همان کلاس میتواند از چندین Interface ارث ببرد.

2- یک Interface  فقط میتواند اعلان متدها و خصوصیتها را داشته باشد؛ اما یک کلاس Abstract  علاوه بر آنها میتوانید متدها و خصوصیتهایی با کدهای کامل داشته باشد.

3- عناصر موجود در کلاس Abstract میتوانند مانند یک کلاس معمولی دارای سطح دسترسی باشند؛ ولی Interface‌ها فاقد این امکان هستند.

4- وقتی شما متدی را به کلاس Abstract اضافه می‌کنید، به طور خودکار به همه زیر کلاسها اعمال می‌شود؛ اما در Interface اگر متدی اضافه کنید باید در تمام زیر کلاسها آن را اعمال کنید .

5- کلاس‌های Abstract مانند کلاسهای معمولی می‌توانند دارای فیلد و عناصر دیگری (مثل ثابت‌ها) باشند؛ در حالیکه یک Interface فاقد این امکان می‌باشد. همچنین کلاس abstract میتواند شامل سازنده باشد، اما اینترفیس نمیتواند.

6- Abstract  یکی از انواع کلاس است؛ ولی Interface کلاس نیست .

7- اینترفیس تنها میتواند از اینترفیس ارث بری کند اما کلاس abstract میتواند از اینترفیس، کلاس Abstract و یا سایر کلاس‌ها ارث بری کند. 

  

چه زمانی از  Interface ‌ها و یا کلاسهای  Abstract  استفاده کنیم؟

- با توجه به توضیحات ذکر شده  مواقعی که نیاز به وراثت چند گانه داریم، باید از Interface استفاده کنیم؛ به دلیل اینکه این امکان در کلاس‌های Abstract  وجود ندارد.

- زمانی که بخواهیم تمام متدهای معرفی شده در کلاس پایه به طور کامل در کلاس مشتق شده پیاده شوند باید از Interface استفاده کنیم.

- وقتی در پروژه‌های بزرگ با تغییرات زیادی مواجه هستیم، استفاده از کلاس Abstract  توصیه می‌شود؛ چون با تغییر آن به طور خودکار تغییرات در کلاسهای مشتق شده اعمال می‌شوند.

- با توجه به اینکه به غیر از اعلان متدها و خصوصیت‌ها امکان تعریف عناصر دیگری در Interfaceها وجود ندارد، در صورتیکه ملزم به استفاده  از این عناصر باشیم، استفاده از کلاسهای Abstract  ضروری می‌باشد.

- در صورتی که نخواهیم کلیه متد‌ها در کلاس‌های مشتق شده پیاده سازی شوند و تعدادی از آنها را در کلاس پدر کدنویسی کنیم، باید از کلاس Abstract استفاده کنیم.

- به طور کلی یک Interface چارچوب و قابلیتهای یک کلاس را مشخص میکند و یک قرارداد است؛ ولی کلاس Abstract نوع کلاس را معین می‌کند. این تفاوت کمک بسیاری برای تشخیص زمان استفاده از این دو را به برنامه نویسان میدهد.

مطالب
اصل Command Query separation

در ادامه مطلب قبلی، یکی از مشکلاتی که طراحی Builder از آن رنج می‌برد، نقض کردن قانون command query separation است که در ادامه درباره‌ی این اصل بیشتر بحث خواهیم کرد.

اصل Command query separation یا به اختصار CQS، در کتاب Object-Oriented Software Construction توسط Bertrand Meyer معرفی شد‌ه‌است. بر اساس آن، عملیات‌های سیستم باید یا Command باشند و یا Query و نه هر دوی آن‌ها. وقتی یک کلاینت به امضای یک متد توجه می‌کند، اینکه این متد چه کاری را انجام میدهد Commands نام داشته و به شیء فرمان می‌دهد تا کاری را انجام بدهد. این عملیات وضعیت خود شیء و یا اشیاء دیگر را تغییر می‌دهد. در اینجا Queries به شیء فرمان می‌دهند تا نتیجه‌ی سؤال ( ویا درخواست) را برگرداند.

در آن سوی دیگر، متدهایی را که وضعیت شیء را تغییر می‌‌دهند، به عنوان Command در نظر میگیریم (بدون آنکه مقداری را برگردانند). اگر این نوع متدها، مقداری را برگردانند، باعث سردرگمی کلاینت می‌شوند؛ زیرا کلاینت نمی‌داند این متد باعث تغییر شیء شده‌است و یا Query؟

 همانطور که میدانیم، متد‌ها می‌توانند هر دو کار را با هم انجام دهند؛ یعنی مقداری را برگردانند و همچنین وضعیت شیء را تغییر دهند و همین مورد باعث سردرگمی و نقض می‌شود. وقتی متد‌های Command را از Query جدا میکنیم، ما را به سمت یک طراحی قابل فهم هدایت می‌کند. متدهایی که مقدار  void برمی گردانند، Command و سایر آنهایی که نوعی (type ) را برمی‌گردانند، Query هستند.
به کد زیر توجه فرمایید:
public class FileStore
    {
        public string WorkingDirectory { get; set; }

        public string Save(int id, string message)
        {
            var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
            File.WriteAllText(path, message);
            return path;
        }

        public event EventHandler<MessageEventArgs> MessageRead;

        public void Read(int id)
        {
            var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
            var msg = File.ReadAllText(path);
            this.MessageRead(this, new MessageEventArgs { Message = msg });    
        }
    }
اولین مشکلی که در طراحی این کلاس وجود مربوط به متد Read است؛ زیرا این متد void برمی‌گرداند. پس درنتیجه از نوع Command است. ولی اگر بیشتر به این متد توجه فرمایید احساس خواهید کرد که متد Read باید به صورت Query باشد. زیرا این متد قرار بوده مقداری را برگرداند؛ ولی اینجا به صورت void پیاده سازی شده‌است. در عوض  متد Save به صورت Query پیاده سازی شده است.
برای حل این مشکل کافی است تا امضای متد Read را به این صورت تغییر دهیم:
 public string Read(int id)
 {
     var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
     var msg = File.ReadAllText(path);
     this.MessageRead(this, new MessageEventArgs { Message = msg });
     return msg;
  }
خوب؛ اولین سوالی که پیش می‌آید این است که آیا این Query چیزی را تغییر می‌دهد؟ (تغییر شیء یا اشیایی دیگر) 
در ادامه متوجه خواهید شد این کد باعث فراخواندن یک event می‌شود. حالا آیا این event از نوع Command است یا Query؟ از نوع Command است؛ چون EventHandler  مانند متد‌هایی هستند که مقدار void را بر می‌گردانند و همانطور که میدانید، متدهایی که مقدار void را بر می‌گردانند، از نوع Command میباشند که وضعیت شیء را تغییر می‌دهند و برای اینکه از اصل CQS پیروی کنیم، باید این event را حذف کنیم تا متد Read از نوع Query باشد.
اگر به امضای متد Save  دقت کنید، به صورت یک Query است. ولی اگر به پیاده سازی آن دقت کنید، بیشتر شبیه به یک Command است تا یک Query و مهمترین ویژگی یک Command این است که مقدار void را بر می‌گرداند و برای حل این مشکل، متد Save را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
public void Save(int id, string message)
{
    var path = Path.Combine(this.WorkingDirectory + id + ".txt");
    File.WriteAllText(path, message);
}
همانطور که متوجه شدید، با این تغییر دیگر ما دسترسی به  مقدار path نخواهیم داشت و شاید مقدار path برای کلاینت مهم باشد. برای حل این مشکل متد جدیدی را به نام GetFileName به کلاس اضافه می‌کنیم؛ تا کلاینت به مقدار Path دسترسی داشته باشد. توجه داشته باشید که امضای متد GetFileName به صورت query پیاده سازی شده‌است.
public class FileStore
    {
        public string WorkingDirectory { get; set; }

        public void Save(int id, string message)
        {
            var path = GetFileName(id);  //ok to query from Command
            File.WriteAllText(path, message);            
        }

        public string Read(int id)
        {
            var path = GetFileName(id);
            var msg = File.ReadAllText(path);
            return msg;
        }
     
        public string GetFileName(int id)
        {
            return Path.Combine(this.WorkingDirectory , id + ".txt");     
        }
    }
تنها نکته‌ای که در اینجا بد نیست به آن اشاره کنیم این است که متدهایی که از نوع command هستند، می‌توانند بدون هیچگونه مشکلی متد‌های query را فراخوانی کنند. زیرا مهمترین ویژگی query‌ها این هستند که وضعیت شیء را تغییر نمی‌دهند و در نتیجه در هر بار فراخوانی، همان نتیجه را بازگشت می‌دهند.

چکیده:

هدف اصلی از طراحی نرم افزار، غالب شدن بر پیچیدگی‌ها می‌باشد. اصل CQS متد‌ها را به دو دسته‌ی Command و Query تقسیم می‌کند که Query ، اطلاعاتی را از وضعیت سیستم بر می‌گرداند، ولی command  وضعیت سیستم را تغییر می‌دهد و مهمترین دستاورد CQS ما را به سمت کدی تمیز‌تر و با قابلیت درک بهتر می‌رساند.