تولید پویای ستونها در PdfReport
تمام مباحث و مفاهیم آن یکی است. فقط قسمت منبع داده آن نیاز است تغییر کند:
.MainTableDataSource(dataSource => { dataSource.SqlDataReader(...
ارتقاء از WinForms به WPF
ضمن اینکه هنوز هم برنامه نویسی دسکتاپ مشتری خاص خودش را دارد.
مفهوم late binding
بررسی مفاهیم معکوس سازی وابستگیها و ابزارهای مرتبط با آن
Implementation of Dependency Injection Pattern in C#
اصل معکوس سازی وابستگیها
1) Dependency inversion principle یا DIP (اصل معکوس سازی وابستگیها)
DIP یکی از اصول طراحی نرم افزار است و D آن همان D معروف SOLID است (اصول پذیرفته شده شیءگرایی).
2) Inversion of Control یا IOC (معکوس سازی کنترل)
الگویی است که نحوه پیاده سازی DIP را بیان میکند.
3) Dependency injection یا DI (تزریق وابستگیها)
یکی از روشهای پیاده سازی IOC است.
4) IOC container
به فریم ورکهایی که کار DI را انجام میدهند گفته میشود.
Dependency inversion principle چیست؟
اصل معکوس سازی وابستگیها به این معنا است که بجای اینکه ماژولهای سطح پایین سیستم، رابطهای قابل استفادهای از خود را در اختیار سطوح بالاتر سیستم قرار دهند، ماژولهای قرار گرفته در سطوحی بالاتر، اینترفیسهایی را تعریف میکنند که توسط ماژولهای سطح پایین پیاده سازی خواهند شد.
همانطور که ملاحظه میکنید به این ترتیب وابستگیهای سیستم معکوس خواهند شد. نمونهای از عدم استفاده از این طراحی را در دنیای واقعی به صورت رومزه با آنها سر و کار داریم؛ مانند وسایل الکترونیکی قابل حملی که نیاز به شارژ مجدد دارند. برای مثال تلفنهای همراه، دوربینهای عکاسی دیجیتال و امثال آن.
هر کدام از اینها، رابطهای اتصالی متفاوتی دارند. یکی USB2، یکی USB3 دیگری Mini USB و بعضیها هم از پورتهای دیگری استفاده میکنند. چون هر کدام از لایههای زیرین سیستم (در اینجا وسایل قابل شارژ) رابطهای اتصالی مختلفی را ارائه دادهاند، برای اتصال آنها به منبع قدرت که در سطحی بالاتر قرار دارد، نیاز به تبدیلگرها و درگاههای مختلفی خواهد بود.
اگر در این نوع طراحیها، اصل معکوس سازی وابستگیها رعایت میشد، درگاه و رابط اتصال به منبع قدرت باید تعیین کننده نحوه طراحی اینترفیسهای لایههای زیرین میبود تا با این آشفتگی نیاز به انواع و اقسام تبدیلگرها، روبرو نمیشدیم.
اگر وابستگیها معکوس نشوند مطابق تصویر فوق، کلاس سطح بالایی را خواهیم داشت که به اینترفیس کلاسهای سطح پایین وابسته است. البته در اینجا اینترفیس یک کلمه عمومی است و بیشتر نحوه در معرض دید و استفاده قرار دادن اعضای یک کلاس مد نظر بوده است تا اینکه مثلا الزاما اینترفیسهای زبان خاصی مدنظر باشند.
مشکلی که در این حالت به زودی بروز خواهد کرد، افزایش کلاسهای سطح پایین و بیشتر شدن وابستگی کلاسهای سطح بالا به آنها است. به این ترتیب قابلیت استفاده مجدد خود را از دست خواهند داد.
در تصویر فوق حالتی را مشاهده میکنید که وابستگیها معکوس شدهاند. تغییر مهمی که در اینجا نسبت به حالت قبل رخ داده است، بالا بردن اینترفیس، به بالای خط میانی است که در تصویر مشخص گردیده است. این خط، معرف تعریف لایههای مختلف سیستم است. به عبارتی کلاسهای سطح بالا در لایه دیگری نسبت به کلاسهای سطح پایین قرار دارند. در اینجا اجازه دادهایم تا کلاس لایه بالایی اینترفیس مورد نیاز خود را تعریف کند. این نوع اینترفیسها در زبان سی شارپ میتوانند یک کلاس Abstract و یا حتی یک Interface متداول باشند.
با معکوس شدن وابستگیها، لایه سطح بالا است که به لایه زیرین عنوان میکند: تو باید این امکانات را در اختیار من قرار دهی تا بتوانم کارم را انجام دهم.
اکنون اگر در یک سیستم واقعی تعداد کلاسهای سطح پایین افزایش پیدا کنند، نیازی نیست تا کلاس سطح بالا تغییری کند. کلاسهای سطح پایین تنها باید عملکردهای تعیین شده در اینترفیس را پیاده سازی کنند. و این برخلاف حالتی است که وابستگیها معکوس نشدهاند:
تاریخچه اصل معکوس سازی وابستگیها
اصل معکوس سازی وابستگیها در نشریه C++ Report سال 1996 توسط شخصی به نام Bob Martin (معروف به Uncle Bob!) برای اولین بار مطرح گردید. ایشان همچنین یکی از آغاز کنندگان گروهی بود که مباحث Agile را ارائه کردند. به علاوه ایشان برای اولین بار مباحث SOLID را در دنیای شیءگرایی معرفی کردند (همان مباحث معروف هر کلاس باید تک مسئولیتی باشد، باز باشد برای توسعه، بسته برای تغییر و امثال آن که ما در این سری مباحث قسمت D آنرا در حالت بررسی هستیم).
مطابق تعاریف Uncle Bob:
الف) ماژولهای سطح بالا نباید به ماژولهای سطح پایین وابسته باشند. هر دوی اینها باید به Abstraction وابسته باشند.
ب) Abstraction نباید وابسته به جزئیات باشد. جزئیات (پیاده سازیها) باید وابسته به Abstraction باشند.
مثال برنامه کپی
اگر به مقاله Uncle Bob مراجعه کنید، یکی از مواردی را که عنوان کردهاند، یک برنامه کپی است که میتواند اطلاعات را از صفحه کلید دریافت و در یک چاپگر، چاپ کند.
حال اگر به این مجموعه، ذخیره سازی اطلاعات بر روی دیسک سخت را اضافه کنیم چطور؟ به این ترتیب سیستم با افزایش وابستگیها، پیچیدگی و if و elseهای بیشتری را خواهد یافت؛ از این جهت که سطح بالایی سیستم به صورت مستقیم وابسته خواهد بود به ماژولهای سطح پایین آن.
روشی را که ایشان برای حل این مشکل ارائه دادهاند، معکوس کردن وابستگیها است:
در اینجا سطح بالایی سیستم وابسته است به یک سری تعاریف Abstract خواندن و یا نوشتن؛ بجای وابستگی مستقیم به پیاده سازیهای سطح پایین آنها.
در این حالت اگر تعداد Readers و یا Writers افزایش یابند، باز هم سطح بالایی سیستم نیازی نیست تغییر کند زیرا وابسته است به یک اینترفیس و نه پیاده سازی آن که محول شده است به لایههای زیرین سیستم.
این مساله بر روی لایه بندی سیستم نیز تاثیرگذار است. در روش متداول برنامه نویسی، لایه بالایی به صورت مستقیم متدهای لایههای زیرین را صدا زده و مورد استفاده قرار میدهد. به این ترتیب هر تغییری در لایههای مختلف، بر روی سایر لایهها به شدت تاثیرگذار خواهد بود. اما در حالت معکوس سازی وابستگیها، هر کدام از لایههای بالاتر، از طریق اینترفیس از لایه زیرین خود استفاده خواهد کرد. در این حالت هرگونه تغییری در لایههای زیرین برنامه تا زمانیکه اینترفیس تعریف شده را پیاده سازی کنند، اهمیتی نخواهد داشت.
مثال برنامه دکمه و لامپ
مثال دیگری که در مقاله Uncle Bob ارائه شده، مثال برنامه دکمه و لامپ است. در حالت متداول، یک دکمه داریم که وابسته است به لامپ. برای مثال وهلهای از لامپ به دکمه ارسال شده و سپس دکمه آنرا کنترل خواهد کرد (خاموش یا روشن). مشکلی که در اینجا وجود دارد وابستگی دکمه به نوعی خاص از لامپ است و تعویض یا استفاده مجدد از آن به سادگی میسر نیست.
راه حلی که برای این مساله ارائه شده، ارائه یک اینترفیس بین دکمه و لامپ است که خاموش و روشن کردن در آن تعریف شدهاند. اکنون هر لامپی (یا هر وسیله الکتریکی دیگری) که بتواند این متدها را ارائه دهد، در سیستم قابل استفاده خواهد بود.
همانطور که میدانید هنگامیگه در ادیتور ارسال مطلب یکی از شبکههای اجتماعی (فیسبوک ، توییتر ، گوگل پلاس و ...) آدرس سایتی را وارد میکنید، بلافاصله لینک پردازش شده و پیش نمایشی از آن وبسایت در ادیتور نمایش داده میشود. برخی پیش نمایشها حاوی عکس، عنوان لینک و خیلی منظم هستند و برخی دیگر فقط نام و عنوان سایت را در برمیگیرند.
برای نمونه به تصاویر زیر دقت کنید:
تصویر فوق مربوط به لینک یک سایت خبری در ادیتور فیسبوک میباشد. همانطور که میبینید عنوان خبر، عکس و توضیح مختصری در مورد خبر، با نظم و ترتیبی خاص نمایش داده شده است.
حال به تصویر زیر که مربوط به لینکی از همین سایت میباشد دقت کنید:
همانطور که میبینید، تنها لینکی ساده، بدون هیچ پیش نمایشی از وب سایت نشان داده شده است.
دلیل این اتفاق وجود یا عدم وجود متاتگهایی که Social Media Metadata نامیده میشوند میباشند. چنانچه وب سایتی بوسیلهی این متاتگها برای شبکههای اجتماعی بهینه سازی شده باشد، با قرار دادن هر لینکی در ادیتور شبکههای اجتماعی، پیش نمایشی خوب از آن مطلب به نمایش گذاشته میشود. اهمیت این متاتگها در سایتهای خبری، فروشگاهها، سایتهای آموزشی و ... بسیار بالا میباشد تا از مزایای جذب کاربر توسط شبکههای اجتماعی بهرهمند شوند. با این مقدمه میرویم به سراغ معرفی و چگونگی بکارگیری این متاتگ ها.
بخش اول: متاتگهای موردنیاز برای لینکهای حاوی مقالات:
ابتدا تگ html خود را به شکل زیر تغییر دهید:
<html itemscope itemtype="http://schema.org/Article">
<title>عنوان صفحه ، حداکثر 60 تا 70 کارکتر باشد</title> <meta name="description" content="شرح صفحه ، حداکثر 150 کارکتر باشد" /> <!-- Schema.org markup for Google+ --> <meta itemprop="name" content="نام یا عنوان صفحه"> <meta itemprop="description" content="شرح صفحه"> <meta itemprop="image" content="نشانی اینترنتی عکسی که در پیشنمایش نشان داده میشود"> <!-- Twitter Card data --> <meta name="twitter:card" content="summary_large_image"> <meta name="twitter:site" content="کپی رایت نام سایت"> <meta name="twitter:title" content="نام یا عنوان صفحه"> <meta name="twitter:description" content="شرح صفحه"> <meta name="twitter:creator" content="نویسنده"> <!-- Picture size at least 280x150px -->عکس پیشنمایش با ابعاد حداقل <meta name="twitter:image:src" content="نشانی اینترنتی عکس مطلب"> <!-- Open Graph data --> <meta property="og:title" content="عنوان صفحه" /> <meta property="og:type" content="article" /> <meta property="og:url" content="نشانی سایت" /> <meta property="og:image" content="نشانی عکس مطلب" /> <meta property="og:description" content="شرح مطلب" /> <meta property="og:site_name" content="نام سایت" /> <meta property="article:published_time" content="تاریخ انتشار" /> <meta property="article:modified_time" content="تاریخ بروزرسانی" /> <meta property="article:section" content="نام بخش محتوی متن مقاله" /> <meta property="article:tag" content="نام تگ محتوی متن مقاله" /> <meta property="fb:admins" content="شناسه عددی کاربری شما در فیسبوک" />
بخش دوم: متاتگهای موردنیاز برای لینکهای حاوی محصولات:
ابتدا تگ html خود را به شکل زیر تغییر دهید:
<html itemscope itemtype="http://schema.org/Product">
<title>عنوان صفحه</title> <meta name="description" content="شرح صفحه" /> <!-- Schema.org markup for Google+ --> <meta itemprop="name" content="عنوان صفحه"> <meta itemprop="description" content="Tشرح صفحه"> <meta itemprop="image" content="نشانی عکس محصول یا کالا"> <!-- Twitter Card data --> <meta name="twitter:card" content="product"> <meta name="twitter:site" content="کپی رایت سایت"> <meta name="twitter:title" content="عنوان صفحه"> <meta name="twitter:description" content="شرح محصول یا کالا"> <meta name="twitter:creator" content="نویسنده"> <meta name="twitter:image" content="نشانی عکس محصول یا کالا"> <meta name="twitter:data1" content="قیمت محصول یا کالا"> <meta name="twitter:label1" content="Price"> <meta name="twitter:data2" content="رنگ کالا یا محصحول"> <meta name="twitter:label2" content="Color"> <!-- Open Graph data --> <meta property="og:title" content="عنوان صفحه" /> <meta property="og:type" content="article" /> <meta property="og:url" content="نشانی سایت" /> <meta property="og:image" content="عکس محصول یا کالا" /> <meta property="og:description" content="شرح مصحول" /> <meta property="og:site_name" content="نام سایت" /> <meta property="og:price:amount" content="قیمت محصول یا کالا" /> <meta property="og:price:currency" content="واحد ارزی قیمت" />
در پایان
برای مشاهده لیست کاملی از اسکیما اینجا را ببینید.
og مخفف Open Graph Protocol میباشد که میتوانید مطالب کاملی را در مورد آن اینجا بخوانید.
و برای آشنایی بیشتر با TwitterCard هم این لینک را مشاهده کنید.
ترجمه و تالیف: بهروز راد
وضعیت: در دست چاپ
Web API چیست؟
Web API، نوع قالب جدیدی برای پروژههای مبتنی بر وب در NET. است که بر مبنای اصول و الگوهای موجود در ASP.NET MVC ساخته شده است و همراه با ASP.NET MVC 4 وجود دارد. Web API توسعه گران را قادر میسازد تا با استفاده از یک الگوی ساده که در Controllerها پیاده سازی میشود، وب سرویسهای مبتنی بر پروتوکل HTTP را با کدها و تنظیمات کم ایجاد کنند. این سبک جدید برای ایجاد وب سرویس ها، میتواند در انواع پروژههای NET. مانند ASP.NET MVC، ASP.NET Web Forms، Windows Application و ... استفاده شود.
یک سوال کاملاً منطقی در اینجا به وجود میآید. چرا نیاز به بستری جدید برای ایجاد وب سرویس داریم؟ آیا در حال حاضر مایکروسافت بستری محبوب و فراگیر برای توسعهی وب سرویس هایی که بتوانند با پروتوکل SOAP تعامل داشته باشند در اختیار ندارد؟ مگر وب سرویسهای ASMX از زمان معرفی ASP.NET وجود نداشته اند؟ آیا تکنولوژی WCF مایکروسافت، بیشترین انعطاف پذیری و قدرت را برای تولید وب سرویسها در اختیار قرار نمیدهد؟ وب سرویسها جایگاه خود را یافته اند و توسعه گران با تکنولوژیهای موجود به خوبی آنها را پیاده سازی و درک میکنند. چرا Web API؟
چرا Web Api؟
برای پاسخ به این سوال، باید برخی مشکلات را بررسی کنیم و ببینیم ابزارهای موجود چه راه حلی برای آنها در نظر گرفته اند. اگر با گزینه هایی که در ادامه میآیند موافق هستید، خواندن این مطلب را ادامه دهید، و اگر اعتقادی به آنها ندارید، پس نیازهای شما به خوبی با بسترهای موجود پاسخ داده میشوند.
- من معتقد هستم که راه بهتری برای ایجاد وب سرویسها وجود دارد.
- من معتقد هستم که روشهای سادهتری برای ایجاد وب سرویسها وجود دارد و WCF بیش از حد پیچیده است.
- من معتقد هستم که تکنولوژیهای پایهی وب مانند اَفعال GET، POST، PUT و DELETE برای انجام اَعمال مختلف توسط وب سرویسها کافی هستند.
تفاوت Web API و WCF
وب سرویسهای ASMX تا چندین سال، انتخاب اول برای ایجاد وب سرویسهای مبتنی بر پروتوکل SOAP با استفاده از پروتوکل HTTP بودند. وب سرویسهای ASMX، از وب سرویسهای ساده که نیاز به قابلیت تعامل پایین داشتند و در نتیجه به پروتوکل SOAP نیز وابسته نبودند پشتیبانی نمیکردند. WCF جای وب سرویسهای ASMX را گرفت و خود را به عنوان آخرین و بهترین روش برای ایجاد وب سرویسها در بستر NET. معرفی کرد. نمونه ای از یک سرویس WCF بر مبنای پروتوکل HTTP در NET. به صورت ذیل است.
[ServiceContract] public interface IService1 { [OperationContract] string GetData(int value); [OperationContract] CompositeType GetDataUsingDataContract(CompositeType composite); } ... public class Service1 : IService1 { public string GetData(int value) { return string.Format("You entered: {0}", value); } public CompositeType GetDataUsingDataContract(CompositeType composite) { if (composite == null) { throw new ArgumentNullException("composite"); } if (composite.BoolValue) { composite.StringValue += "Suffix"; } return composite; } }
نتیجه گیری
Web API، یک روش جدید و آسان برای ایجاد وب سرویس ها، بر مبنای مفاهیم آشنای ASP.NET MVC و پایهی وب است. از این روش میتوان در انواع پروژههای NET. استفاده کرد.
آفیس
توسعه وب
دات نت فریم ورک
دبلیو سی اف
سی و مشتقات
کتابهای رایگان
متفرقه
مرورگرها
ویندوز
پی اچ پی
سری آموزشی Blazor Server در داتنت 8
معرفی #F
#F یک زبان برنامه نویسی تابع گرا است و گزینه ای بسیار مناسب برای حل مسایل کامپیوتری. اما استفاده از زبان برنامه نویسی تابعی محض برای نوشتن و تولید پروژههای نرم افزاری مناسب نمیباشد. به همین دلیل نیاز به استفاده از این زبانها در کنار سایر زبانهای شی گرا احساس میشود. #F یک زبان همه منظوره دات نت است که برای حالت اجرا به صورت همه منظوره استفاده میشود. برخی زبانهای تابع گرا دیگر نظیر Lisp و Haskel و OCaml (که #F بسیار نزدیک به این زبان میباشد) با دستورات زبان اجرای سفارشی کار میکنند و این مسئله باعث نبود زبان برنامه نویسی چند فعالیته میشود. شما میتوانید از برنامه نویسی توصیفی هم استفاده کنید و توابع را به راحتی با هم ترکیب کنید و یا روشهای شی گرایی و دستوری را در همان برنامه استفاده کنید.
تاریخچه
#F توسط دکتر دون سیم ابداع شد. در حال حاضر #F وابسته به تیمی کوچک ولی پیشرفته واقع در مرکز تحقیقات شرکت مایکروسافت میباشد. #Fمدل خود را از روی زبان برنامه نویسی OCAML انتخاب کرد و سپس با گسترش قابلیتهای فنی، خود را در دات نت گنجاند. #F در بسیاری از برنامههای بزرگ دنیای واقعی استفاده شده است که این خود نمایانگر آکادمیک نبودن محض این زبان است. با توجه به اینکه زبان تابع گرای دیگر به ندرت در دات نت توسعه پیدا کرده است #F به عنوان استاندارد در این مقوله در آمده است. زبان #F از نظر کیفیت و سازگار بودن با دات نت و VisualStudio بسیار وضعیت بهتری نسبت به رقبای خود دارد و این خود دلیلی دیگری است برای انتخاب این زبان.
استفاده در دات نت
#F کاملا از دات نت پشتیبانی میکند و این قابلیت را به برنامه نویسان میدهد که هر چیزی را که در سایر زبانهای دات نت استفاده میکنند در این زبان نیز قابل استفاده باشد. همچنین میتواند برای کد نویسی IL نیز استفاده شود.
#F به راحتی قابل اجرا در محیط لینوکس و مکینتاش نیز است.
استفاده کنندگان #F
#F در شرکت مایکرو سافت به شدت استفاده میشود. رالف هربریش که یکی از مدیران دوگانه گروه بازیهای مایکروسافت و از متخصصین آموزش ماشین است در این باره میگوید:
*اولین برنامه کاربردی برای انتقال 110 گیگا بایت از طریق 11000 فایل متنی در بیش از 300 دایرکتوری و وارد کردن آنها در دیتابیس بود. کل برنامه 90 خط بود و در کمتر از 18 ساعت توانست اطلاعات مربوطه را در SQL ذخیره کند. یعنی ده هزار خط برنامه متنی در هر ثانیه مورد پردازش قرار گرفت.همچنین توجه کنید که من برنامه را بهینه نکردم بلکه به صورت کاملا عادی نوشتم. این جواب بسیار قابل توجه بود زیرا من انتظار داشتم حداقل یک هفته زمان ببرد.
دومین برنامه، برنامه پردازش میلیونها Feekback مشتریان بود. ما روابط مدلی زیادی را توسعه دادیم و من این روابط را در #F قرار دادم و دادههای مربوط به SQL را در آن فراخوانی کردم و نتایج را در فایل داده ای MATLAB قرار دادم و کل پروژه در حد صد خط بود به همراه توضیحات. زمان اجرای پروژه برای دریافت خروجی ده دقیقه بود در حالی که همین کار را توسط برنامه #C قبلا توسعه داده بودیم که بیش از هزار خط بود و نزدیک به دو روز زمان میبرد.*
Derivative One که یک شرکت بزرگ در تولید نرم افزارهای شبیه ساز مالی است مدلهای مالی نرم افزارهای خود را در #F پیاده سازی کرده است.
چرا #F ؟
همیشه باید دلیلی برای انتخاب یک زبان باشد. در حال حاضر #F یکی از قدرتمندترین زبانهای برنامه نویسی است. در ذیل به چند تا از این دلایل اشاره خواهم کرد:
- #F یک زبان استنباطی است. برای مثال در هنگام تعریف متغیر و شناسه نیاز به ذکر نوع آن نیست. کامپایلر با توجه به مقدار اولیه تصمیم میگیرد که متغیر از چه نوعی است.
- بسیار راحت میتوان به کتابخانه قدرتمند دات نت دسترسی داشت و از آنها در پروژههای خود استفاده کنید.
- #F از انواع روشهای برنامه نویسی نظیر تابعی، موازی، شی گرا و دستوری پیشتیبانی میکند.
- برخلاف تصور بعضی افراد، در #F امکان تهیه و توسعه پروژههای وب و ویندوز و حتی WPF و Silverlight هم وجود دارد.
- نوع کدنویسی و syntax زبان #F به برنامه نویسان این اجازه را میدهد که الگوریتمهای پیچیده مورد نظر خود را بسیار راحتتر پیاده سازی کنند. به همین دلیل بعضی برنامه نویسان این زبان را با Paython مقایسه میکنند.
- #F به راحتی با زبان #C و VB تعامل دارد. یعنی میتونیم در طی روند تولید پروژه از قدرتهای هر سه زبان بهره بگیریم.
- طبق آمار گرفته شده از برنامه نویسان، #F به دلیل پشتیبانی از نوع داده ای قوی و مبحث Unit Measure، خطاها و Bugهای نرم افزار را کاهش میدهد.
- به دلیل پشتیبانی VS.Net از زبان #F و وجود ابزار قدرتمند برای توسعه نرم افزار به کمک این زبان (unitTesting و ابزارهای debuging و ..)این زبان تبدیل به قدرتهای دنیای برنامه نویسی شده است.
- #F یک زبان بسیار مناسب برای پیاده سازی الگوریتمهای data-mining است.
- #F از immutability در تعریف شناسهها پشتیبانی میکند.(در فصلهای مربوطه بحث خواهد شد)
- و.....
چرا #F نه ؟
#F هم مانند سایر زبان ها، علاوه بر قدرت بی همتای خود دارای معایبی نیز میباشد. (مواردی که در پایین ذکر میشود صرفا بر اساس تجربه است نه مستندات).
- نوع کدنویسی و syntax زبان #F برای برنامه نویسان دات بیگانه ( و البته کمی آزار دهنده) است. اما به مرور این مشکل، تبدیل به قدرت برای مانورهای مختلف در کد میشود.
- درست است که در #F امکان تعریف اینترفیس وجود دارد و یک کلاس میتواند اینترفیس مورد نظر را پیاده سازی کند ولی هنگام فراخوانی متدهای کلاس (اون هایی که مربوط به اینترفیس است) حتما باید instance کلاس مربوطه به اینترفیس cast شود و این کمی آزار دهنده است.(در فصل شی گرایی در این مورد شرح داده شده است).
- زبان #F در حال حاضر توسط VS.Net به صورت Visual پشتیبانی نمیشود.(امکاناتی نظیر drag drop کنترلها برای ساخت فرم و ....). البته برای حل این مشکل نیز افزونه هایی وجود دارد که در جای مناسب بحث خواهیم کرد.
آیا برای یادگیری #F نیاز به داشتن دانش در برنامه نویسی #C یا VBداریم؟
به طور قطع نه. نوع کد نویسی (نه مفاهیم)در #F کاملا متفاوت در #C است و این دو زبان از نظر کد نویسی شباهتشان در حد صفر است. برای یادگیری #F بیشتر نیاز به داشتن آگاهی اولیه در برنامه نویسی (آشنایی با تابع، حلقه تکرار، متغیر ها) و شی گرایی(مفاهیم کلاس، اینترفیس، خواص، متدها و...) دارید تا آشنایی با #C یا VB.
چگونه شروع کنیم؟
اولین گام برای یادگیری آشنایی با نحوه کد نویسی #F است. بدین منظور در طی فصول آموزش سعی بر این شده است از مثالهای بسیار زیاد برای درک بهتر مفاهیم استفاده کنم. تا جای ممکن برای اینکه تکرار مکررات نشود و شما خواننده عزیز به خاطر مطالب واضح و روشن خسته نشوید از تشریح مباحث واضح خودداری کردم و بیشتر به پیاده سازی مثال اکتفا نمودم.