مطالب
بارگذاری پویای کامپوننت‌های Angular به همراه امکان Lazy loading پویای ماژول‌ها

در نسخه‌های قبل از Angular CLI 6.0، صرفا امکان Bundle کردن جداگانه‌ی ماژول‌هایی که در قسمت  loadChildren مرتبط با تنظیمات مسیریابی  ذکر شده بودند، وجود داشت. بنابراین در برخی از شرایط اگر نیاز به امکان بارگذاری ماژولی به صورت Lazy load بود، باید از سیستم مسیریابی استفاده می‌شد یا اینکه با یکسری ترفند، CLI و Webpack را مجبور به ساخت فایل chunk جداگانه برای ماژول مورد نظر می‌کردید. از زمان انتشار Angular CLI 6.0 امکان Lazy loading پویا نیز مهیا می‌باشد؛ به این ترتیب بدون وابستگی به سیستم مسیریابی، باز هم می‌توان از مزایای Lazy loading بهره برد. در این مطلب روش استفاده از این قابلیت و همچنین نحوه‌ی بارگذاری پویای یک کامپوننت مرتبط با یک ماژول Lazy load شده را بررسی خواهیم کرد. برای این منظور در ادامه با ایجاد یک TabLayout با استفاده از Angular Material Tabs با یکی از موارد پر استفاده‌ی قابلیت مذکور آشنا خواهیم شد.

پیش نیازها

کار را با طراحی و پیاده سازی TabService شروع می‌کنیم. برای این منظور یک سرویس را در فولدر services موجود در کنار CoreModule ایجاد خواهیم کرد؛ به این جهت ابتدا مدل‌های زیر را خواهیم داشت:

import { Type, ValueProvider } from '@angular/core';

export interface OpenNewTabModel {
  label: string;
  componentType: Type<any>;
  iconName: string;
  modulePath?: string;
  data?: ValueProvider[];
}
واسط تعریف شده‌ی در بالا به عنوان قرارداد مدل ورودی متد open مرتبط با سرویس TabService استفاده می‌شود. در اینجا componentType، نوع کامپوننت را مشخص می‌کند که قرار است داخل برگه‌ی جدید نمایش داده شود. modulePath هم به مسیر ماژولی که باید به صورت پویا بارگذاری شود، اشاره می‌کند. دلیل وجود خصوصیت data را نیز در ادامه خواهیم دید.
import { TabItemComponent } from './tab-item-component';

export interface TabItem {
  label: string;
  iconName: string;
  component: TabItemComponent;
}

OpenNewTabModel برای ارسال داده توسط مصرف کننده از این سرویس در نظر گرفته شده است. ولی واسط TabItem دارای خصوصیاتی می‌باشد که ما برای نمایش یک برگه‌ی جدید نیازمندیم. TabItemComponent نیز دارای خصوصیاتی است که مورد نیاز دایرکتیو« NgComponentOutlet» است. 

import { Injector, NgModuleFactory, Type } from '@angular/core';

export interface TabItemComponent {
  componentType: Type<any>;
  moduleFactory?: NgModuleFactory<any>;
  injector: Injector;
}

همانطور که اشاره شد، برای بارگذاری پویای یک کامپوننت از NgComponentOutlet استفاده خواهیم کرد؛ لذا اگر modulePath ای توسط مصرف کننده از TabService، مهیا شده باشد، لازم است ابتدا ماژول مورد نظر به صورت پویا بارگذاری شود و moduleFactory بدست آمده را به عنوان ورودی دایرکتیو مذکور ارسال کنیم. TabService، پیاده سازی به شکل زیر خواهد داشت:
import { BehaviorSubject, Observable } from 'rxjs';
import {
  Injectable,
  Injector,
  NgModuleFactory,
  NgModuleFactoryLoader
} from '@angular/core';

import { OpenNewTabModel } from '../models/open-new-tab-model';
import { TabItem } from '../models/tab-item';

@Injectable({
  providedIn: 'root'
})
export class TabService {
  private tabItemSubject: BehaviorSubject<TabItem[]> = new BehaviorSubject<
    TabItem[]
  >([]);

  constructor(
    private loader: NgModuleFactoryLoader,
    private injector: Injector
  ) {}

  get tabItems$(): Observable<TabItem[]> {
    return this.tabItemSubject.asObservable();
  }

  open(newTab: OpenNewTabModel) {
    if (newTab.modulePath) {
      this.loader
        .load(newTab.modulePath)
        .then((moduleFactory: NgModuleFactory<any>) => {
          this.openInternal(newTab, moduleFactory);
        });
    } else {
      this.openInternal(newTab);
    }
  }

  private openInternal(newTab: OpenNewTabModel, moduleFactory?: NgModuleFactory<any>) {
    const newTabItem: TabItem = {
      label: newTab.label,
      iconName: newTab.iconName,
      component: {
        componentType: newTab.componentType,
        moduleFactory: moduleFactory,
        injector: newTab.data
          ? Injector.create(newTab.data, this.injector)
          : this.injector
      }
    };

    this.tabItemSubject.getValue().push(newTabItem);
    this.tabItemSubject.next(this.tabItemSubject.getValue());
  }

  close(index: number) {
    this.tabItemSubject.getValue().splice(index, 1);
    this.tabItemSubject.next(this.tabItemSubject.getValue());
  }
}
روش کار به این شکل می‌باشد که یک مخزن، برای لیست برگه‌های درخواستی برای نمایش، تحت عنوان tabItemSubject و از نوع BehaviorSubject در نظر گرفته شده تا مصرف کننده از این سرویس که قصد نمایش برگه‌ها را دارد، از تغییرات لیست موجود آگاه شود. عموما TabsComponent، مشترک پراپرتی فقط خواندنی ‎‎‎tabItems‎$ خواهد شد و بقیه بخش‌ها صرفا دستور گشودن برگه‌ی جدید را با متد open صادر خواهند کرد.
یکی از وابستگی‌های این سرویس، وهله‌ای می‌باشد از کلاس  NgModuleFactoryLoader  که در سیستم مسیریابی نیز از همین کلاس برای بارگذاری ماژول‌ها استفاده می‌شود. البته نیاز است که یکی از پیاده سازی‌های این کلاس انتزاعی را به سیستم تزریق وابستگی‌ها نیز معرفی کنید:
{ provide: NgModuleFactoryLoader, useClass: SystemJsNgModuleLoader }
در بدنه متد open، ابتدا بررسی می‌شود که اگر modulePath مشخص شده‌است، ماژول مورد نظر ابتدا توسط متد load مرتبط با وهله NgModuleFactoryLoader به صورت پویا بارگذاری شود و سپس با استفاده از moduleFactory بدست آمده، متد openInternal فراخوانی خواهد شد.
 در بدنه متد openInternal، تنهای نکته‌ای که ذکر آن اهمیت دارد، مرتبط است به مقداردهی خصوصیت injector شیء ایجاد شده. باتوجه به اینکه تا زمان نگارش مطلب جاری امکان کار با Input‌ها و Output‌های کامپوننت مورد نظر که قرار است با استفاده از NgComponentOutlet بارگذاری شود، وجود ندارد، لذا راه حل فعلی، استفاده از سیستم تزریق وابستگی‌ها می‌باشد. برای این منظور، با استفاده از متد استاتیک create کلاس Injector یک child injector ایجاد شده و ValueProvider‌های مشخص شده توسط خصوصیت data، به صورت خودکار رجیستر خواهند شد. در نهایت آگاه سازی مشترکین خصوصیت ‎‎‎tabItems‎با استفاده از فراخوانی متد next مرتبط با tabItemSubject انجام می‌گیرد.

پیاده سازی TabsComponent
import { Component, OnInit } from '@angular/core';

import { TabService } from './../../../services/tab.service';

@Component({
  selector: 'app-tabs',
  templateUrl: './tabs.component.html',
  styleUrls: ['./tabs.component.scss']
})
export class TabsComponent implements OnInit {
  constructor(public service: TabService) {}

  ngOnInit() {}
}

همانطور که عنوان شد، مشترک اصلی خصوصیت tabItems سرویس TabService، کامپوننت تعریف شده‌ی بالا می‌باشد. قالب مرتبط با آن به شکل زیر است:
<mat-tab-group>
  <mat-tab
    *ngFor="let tabItem of (service.tabItems$ | async); let index = index"
  >
    <ng-template mat-tab-label>
      <mat-icon
        class="icon"
        aria-label="icon for tab"
      >{{tabItem.iconName}}</mat-icon>
      <span class="full">{{ tabItem.label }}</span>
    
      <mat-icon
        class="close"
        (click)="service.close(index)"
        aria-label="close tab button"
        >close</mat-icon
      >
      <!-- </button> -->
    </ng-template>

    <ng-container *ngIf="tabItem.component.moduleFactory">
      <ng-container
        *ngComponentOutlet="
          tabItem.component.componentType;
          ngModuleFactory: tabItem.component.moduleFactory;
          injector: tabItem.component.injector
        "
      >
      </ng-container>
    </ng-container>
    <ng-container *ngIf="!tabItem.component.moduleFactory">
      <ng-container
        *ngComponentOutlet="
          tabItem.component.componentType;
          injector: tabItem.component.injector
        "
      >
      </ng-container>
    </ng-container>
  </mat-tab>
</mat-tab-group>

در تکه کد بالا، ابتدا با استفاده از وهله تزریق شده TabService در کامپوننت مذکور، به شکل زیر، مشترک تغییرات لیست برگه‌ها شده‌ایم و با استفاده از دایرکتیو ‎*ngFor به ازای تک تک tabItem‌های درخواست شده برای گشوده شدن، به شکل زیر کار وهله سازی پویا از کامپوننت مشخص شده انجام می‌شود:

<ng-container *ngComponentOutlet="tabItem.component.componentType; ngModuleFactory: tabItem.component.moduleFactory; injector: tabItem.component.injector">
</ng-container>

خوب، با استفاده از آنچه تا اینجای مطلب بررسی شد، می‌توان یک سیستم راهبری مبتنی بر Tab را نیز برپا کرد که مطلب جدایی را می‌طلبد. برای تکمیل مکانیزم بارگذاری پویای ماژول‌ها، نیاز است تا مسیر ماژول مورد نظر را در فایل angular.json و بخش lazyModules به شکل زیر معرفی کنید:

"build": {
          "builder": "@angular-devkit/build-angular:browser",
          "options": {
            "outputPath": "dist/MaterialAngularTabLayout",
            "index": "src/index.html",
            "main": "src/main.ts",
            "polyfills": "src/polyfills.ts",
            "tsConfig": "src/tsconfig.app.json",
            "assets": [
              "src/favicon.ico",
              "src/assets"
            ],
            "styles": [
              "./node_modules/@angular/material/prebuilt-themes/indigo-pink.css",
              "src/styles.scss"
            ],
            "lazyModules": [
              "src/app/lazy/lazy.module"
            ],
            "scripts": []
          },

به عنوان مثال قصد داریم ماژول LazyModule را به صورت پویا بارگذاری کرده و LazyComponent موجود در این ماژول را به صورت پویا در برگه‌ی جدیدی نمایش دهیم. برای این منظور کدهای فایل AppComponent.ts را به شکل زیر تغییر خواهیم داد:

import { Component } from '@angular/core';
import { IdModel } from './core/models/id-model';
import { LazyComponent } from './lazy/lazy.component';
import { OpenNewTabModel } from './core/models/open-new-tab-model';
import { TabService } from './core/services/tab.service';

@Component({
  selector: 'app-root',
  templateUrl: './app.component.html',
  styleUrls: ['./app.component.scss']
})
export class AppComponent {
  title = 'MaterialAngularTabLayout';
  constructor(private tabService: TabService) {}
  loadLazyComponent() {
    this.tabService.open(<OpenNewTabModel>{
      label: 'Loaded Lazy Component',
      iconName: 'thumb_up',
      componentType: LazyComponent,
      modulePath: 'src/app/lazy/lazy.module#LazyModule',
      data: [{ provide: IdModel, useValue: <IdModel>{ id: 1 } }]
    });
  }
}

در تکه کد بالا با تزریق TabService به سازنده‌ی آن، قصد گشودن برگه‌ی جدیدی را توسط متد open آن، داریم. در بدنه‌ی متد loadLazyComponent یک شیء با قرارداد OpenNewTabModel ایجاد شده و به عنوان آرگومان به متد open ارسال شده است. توجه داشته باشید که modulePath اینجا نیز به مانند خصوصیت loadChildren مرتبط با اشیاء مسیریابی، باید مقدار دهی شود. همچنین قصد داشتیم اطلاعاتی را نیز به کامپوننت مورد نظر ارسال کنیم؛ همانند مکانیزم مسیریابی که با پارامترها این چنین کارهایی صورت می‌پذیرد. در اینجا از یک کلاس به شکل زیر استفاده شده‌است:

export class IdModel {
  constructor(public id: number) {}
}

در این صورت پیاده سازی LazyComponent نیز به شکل زیر خواهد بود:

import { Component, OnInit } from '@angular/core';

import { IdModel } from './../core/models/id-model';

@Component({
  selector: 'app-lazy',
  templateUrl: './lazy.component.html',
  styleUrls: ['./lazy.component.scss']
})
export class LazyComponent implements OnInit {
  constructor(private model: IdModel) {}

  ngOnInit() {
    console.log(this.model);
  }
}

البته فراموش نکنید کامپوننتی را که نیاز است به صورت پویا بارگذاری شود، در قسمت entryComponents مرتبط با NgModule متناظر به شکل نیز معرفی کنید:

import { CommonModule } from '@angular/common';
import { LazyComponent } from './lazy.component';
import { NgModule } from '@angular/core';

@NgModule({
  imports: [CommonModule],
  declarations: [LazyComponent],
  entryComponents: [LazyComponent]
})
export class LazyModule {}

با خروجی زیر:

و chunk تولید شده برای ماژول مورد نظر:


در صورتیکه در حالت production پروژه را بیلد کنید، هش مرتبط برای chunk تولید شده نیز ایجاد خواهد شد.


کدهای کامل این قسمت را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.
اشتراک‌ها
به کار بردن متدهای GET و POST چندگانه در ASP.NET Core Web API

In ASP.NET Core MVC and Web API are parts of the same unified framework. That is why an MVC controller and a Web API controller both inherit from Controller base class. Usually a Web API controller has maximum of five actions - Get(), Get(id), Post(), Put(), and Delete(). However, if required you can have additional actions in the Web API controller. This article shows how.

Let's say you have a Web API controller named CustomerController with the following skeleton code. 

به کار بردن متدهای GET و POST چندگانه در ASP.NET Core Web API
مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش هفتم)
در اینجا قصد داریم که دیتاهای استاتیک و دیتاهای پویا را بررسی کنیم. همانطور که میدانید مونگو تنها خواصی را که در کلاس وجود دارند ذخیره میکند و همان‌ها را هم در برگشت به کلاس انتساب میدهد. ولی ممکن است برای بعضی از اسناد هر بار فیلدهایی را تعریف کنیم که در کلاس اصلی پراپرتی برای آن وجود ندارد. فیلدهایی که ممکن است در زمان اجرا آن‌ها را بشناسیم. برای این کار دو روش متفاوت توسط تیم فنی مونگو پیشنهاد شده است.
اولین روش این است که یک پراپرتی را مثلا به عنوان متادیتا به کلاس اضافه و در قالب کلید و مقدار آن‌ها را مقدار دهی کنیم:
public class Book:Entity
    {
        public string Title { get; set; }
        public string ISBN { get; set; }
        public int Price { get; set; }
        public List<Author> Authors { get; set; }
        public BsonDocument ExtraFields { get; set; }
        public Language Language { get; set; }
        public ObjectId Image { get; set; }
        public int Year { get; set; }
        public DateTime LastStock { get; set; }

    }
 در مدل Book، یک فیلد را به نام ExtraField اضافه میکنیم و نوع آن را BsonDocument میگذاریم . آن را به شکل زیر مقدار دهی می‌کنیم:
     var book = new Book()
            {
      
                Title = "Gone With Wind",
                ISBN = "43442424",
                Price = 50000,
                Year = 1936,
                LastStock = DateTime.Now.AddDays(-13),
                Language = new Language()
                {
                    Name = "Persian"
                },
                Authors = new List<Author>()
               {
                   new Author()
                   {
                       Name = "Margaret Mitchell"
                   }
               },
                ExtraFields=new BsonDocument("Translator", "Ali Mahboobi")
            };
در اینجا ما یک فیلد را اضافه کرد‌ه‌ایم که نام آن Translator بوده و مقدارش را علی محبوبی گذاشتیم. اگر به سند ذخیره شده‌ی آن نگاهی بیندازیم می‌بینیم که این دیتا به شکل زیر ذخیره شده است:

همینطور که می‌بینید این فیلد جدید به عنوان یک شیء جدا یا یک سند توکار ذخیره شده‌است. ولی اگر میخواهید به عنوان یک فیلد، همانند دیگر فیلدها ذخیره شود، باید فیلد ExtraField را به ویژگی BsonExtraElement مزین کنید. پس مدل را به شکل زیر بازنویسی میکنیم:

public class Book:Entity
    {
        public string Title { get; set; }
        public string ISBN { get; set; }
        public int Price { get; set; }
        public List<Author> Authors { get; set; }
        [BsonExtraElements]
        public BsonDocument ExtraFields { get; set; }
        public Language Language { get; set; }
        public ObjectId Image { get; set; }
        public int Year { get; set; }
        public DateTime LastStock { get; set; }

    }
حال اگر مقادیر ذخیره شده را بررسی کنیم، باید شکل زیر را ببینید:


الان translator همانند دیگر فیلدها به یک شکل نمایش داده میشود.
در این روش فقط تیم مونگو اخطار داده است که مراقب باشید قبلا فیلدی به این نام نبوده باشد تا بعدا دچار مشکل و تصادم شود.
مطالب
تزریق وابستگی‌های Automapper به کمک Autofac
در این مقاله قصد دارم به وسیله Autofac تزریق وابستگی‌های Automapper و همچنین Register کردن فایل‌های Profile Mapper را توضیح دهم.
حتما مقالات مقالات متعدد در رابطه با تزریق وابستگی را که در این سایت وجود دارند، مطالعه کرده‌اید. در این بخش قصد دارم از Autofac (بجای StructureMap) برای تزریق Automapper استفاده کنم.
1. ابتدا ساختار پروژه را بررسی می‌کنیم. بدین منظور یک پروژه جدید را با عنوان AufacDI ایجاد میکنیم. 
2. در این مرحله یک پروژه از نوع Class Library را با عنوان AufacDI.DomainClasses، برای شبیه سازی مدل ایجاد میکنیم. 
3. سپس یک پروژه از نوع Class Library را با عنوان AufacDI.IocConfig برای تعریف تنظیمات تزریق وابستگی ایجاد میکنیم.
4. در ادامه، پروژه‌ای را از نوع Class Library با عنوان AufacDI.MapperProfile برای معرفی Profile‌های Mapper ایجاد میکنیم.
5. همچنین پروژه‌ای را برای ViewModel‌ها تعریف میکنیم؛ با عنوان AufacDI.ViewModel. 
6. و در آخر ایجاد پروژه‌ای برای بخش UI با عنوانAufacDI.WebApplication

در ابتدا نیاز است که بسته‌های زیر را از Nuget دریافت و  نصب کنیم:
PM>Install-Package Autofac
PM>Install-Package Autofac.Mvc5
PM>Install-Package AutoMapper
بسته Autofac را در لایه AufacDI.IocConfig و AufacDI.ConsoleApplication نصب می‌کنیم.
بسته Install-Package Autofac.Mvc5  را برای تزریق وابستگی‌ها در لایه UI استفاده میکنیم.
و بسته AutoMapper را در لایه AufacDI.MapperProfile , AufacDI.IocConfig و  AufacDI.WebApplication  نصب میکنیم (به دلیل اینکه این پروژه برای مثال، Automapper به لایه UI اضافه شده است وگرنه باید در لایه Service ارجاع داده شود).

حال در این بخش به تعاریف داخلی پروژه می‌پردازیم:
لازم است ابتدا یک Domain Class را تعریف کنیم؛ به صورت زیر:
namespace AufacDI.DomainClasses
{
    public class Category
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }
}
سپس ViewModel متناظر با آن را تعریف میکنیم:
namespace AufacDI.ViewModel
{
    public class CategoryViewModel
    {
        public int Id { get; set; }
        public int Name { get; set; }
    }
}
سپس یک  Profile را برای مدل نمونه تعریف میکینم. (ارجاعات لازم به DomainClasses و ViewModel داده شود)
using AufacDI.DomainClasses;
using AufacDI.ViewModel;
using AutoMapper;

namespace AufacDI.MapperProfile
{
    public class CategoryProfile : Profile
    {
        public CategoryProfile()
        {
            CreateMap<Category, CategoryViewModel>();
            CreateMap<CategoryViewModel, Category>();
        }
    }
}

حال به بخش اصلی میرسیم؛ یعنی تکمیل بخش IocConfig: (ارجاعات لازم به MapperProfile داده شود)
using AufacDI.MapperProfile;
using Autofac;
using AutoMapper;
using System;
using System.Linq;

namespace AufacDI.IocConfig
{
    public static class IoCContainer
    {
       public static void Register(ContainerBuilder builder)
        {
            // شناسایی پروفایل‌ها براساس نمونه از کلاس پر.وفایل 
            var profiles = from types in typeof(CategoryProfile).Assembly.GetTypes()
                           where typeof(Profile).IsAssignableFrom(types)
                           select (Profile)Activator.CreateInstance(types);

            // رجیستر کردن کلاس‌های پروفایل در اتومپر
            builder.Register(ctx => new MapperConfiguration(cfg =>
            {
                foreach (var profile in profiles)
                    cfg.AddProfile(profile);
            })).SingleInstance().AutoActivate().AsSelf();

            // رجیستر کردن کلاس  MapperConfiguration و ایجاد آن براساس IMapper
            builder.Register(ctx => ctx.Resolve<MapperConfiguration>().CreateMapper()).As<IMapper>().InstancePerRequest();
        }
    }
}

در ادامه با یک مثال، روند کلی را توضیح میدهیم:
            var builder = new ContainerBuilder();

            // تزریق کنترلرها برای تزریف سایر المان‌ها در سازنده
            builder.RegisterControllers(typeof(MvcApplication).Assembly).InstancePerDependency();

            // فراخوانی متد رجیستر برای تزریق وابستگی مپر و کلاس‌های پروفایل آن
            IoCContainer.Register(builder);

            // ایجاد نمونه از سازنده
            var container = builder.Build();
            DependencyResolver.SetResolver(new AutofacDependencyResolver(container));
این بخش، معرفی و تعریف نگاشت‌های تزریق وابستگی می‌باشد.
نمونه‌ای از پیاده سازی در سطح کنترلر
namespace AufacDI.WebApplication.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IMapper _mapepr;
        public HomeController(IMapper mapepr)
        {
            _mapepr = mapepr;
        }

        public ActionResult Index()
        {
            // مپ کردن یک کلاس به یک کلاس
            var categoryViewModel = new CategoryViewModel { Id = 1, Name = "News" };
            var categoryModel = _mapepr.Map<CategoryViewModel, Category>(categoryViewModel);

            // مپ کردن لیست از کلاس به لیستی از کلاس
            var categoryListModel = new List<Category>();
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 1, Name = "A" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 2, Name = "B" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 3, Name = "C" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 4, Name = "D" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 5, Name = "E" });

            var categoryListViewModel = categoryListModel.AsQueryable().ProjectTo<CategoryViewModel>(_mapepr.ConfigurationProvider).ToList(); ;

            return View();
        }
    }
}
نکته: برای مپ کردن یک آبجکت به آبجکتی دیگر، از متد Map استفاده می‌شود و برای مپ کردن لیستی از آبجکت‌ها از ProjectTo استفاده می‌شود.
نمونه ای از مثال AufacDI.rar
نظرات مطالب
بررسی خطاهای ممکن در حین راه اندازی اولیه برنامه‌های ASP.NET Core در IIS
یک نکته‌ی تکمیلی: پس از نصب NET Core Hosting Bundle. پیام «No .NET Core SDKs were detected» مشاهده می‌شود

با نصب NET Core Hosting Bundle.، هر دو بسته‌ی 32 بیتی و 64 بیتی آن بر روی سیستم نصب می‌شوند. در این حالت زمانیکه دستور dotnet --info را اجرا می‌کنیم، به صورت پیش‌فرض از مکان 32 بیتی خوانده و اجرا خواهد شد. به همین جهت نمی‌تواند آمار SDK صحیحی را که 64 بیتی است، ارائه دهد. برای رفع این مشکل این مسیر را طی کنید:
- Control Panel\All Control Panel Items\System (یا همان کلیک راست بر روی آیکن Computer و انتخاب گزینه‌ی Properties آن) و سپس انتخاب گزینه‌ی Advanced system settings.
- در دیالوگ System properties باز شده، در برگه‌ی Advanced آن، بر روی دکمه‌ی Environment variables کلیک کنید.
- در اینجا user variables و system variables را مشاهده می‌کنید. در هر دو قسمت یاد شده، سطر Path را انتخاب کرده و بر روی دکمه‌ی Edit کلیک کنید.
- در صفحه‌ی دیالوگ ویرایش Path، مسیر C:\Program Files\dotnet را به بالاتر از مسیر C:\Program Files (x86)\dotnet با کلیک بر روی دکمه‌ی Move up، انتقال دهید:


به این صورت اینبار دستور dotnet --info شما از مسیر 64 بیتی خوانده شده و دیگر پیام یافت نشدن SDK را مشاهده نخواهید کرد.
مطالب
نکاتی توصیه ای برای برنامه نویسی اندروید : قسمت اول
اگر جدیدا قصد برنامه نویسی اندروید را کرده‌اید، یا هنوز روش‌های متدوالی را برای کار با این زبان انتخاب نکرده‌اید؛ به نظرم این مقاله می‌تواند کمک خوبی برای شما باشد. مسائلی که بیان میکنم در واقع از تجربیات شخصی و راه حل هایی است که برای خودم تعیین کرده‌ام و تعدادی از آن‌ها را در طول مدتی که در این زمینه فعالیت کرده‌ام، از جاهای مختلف دیده و در یک جا گردآوری کرده‌ام. برای نامگذاری اشیاء و متغیرها و دیگر موارد، من از این قاعده پیروی میکنم که به نظرم بسیار ایده آل می‌باشد. الگوی معماری هم که جدیدا مورد استفاده قرار داده‌ام، الگوی MVP است که نمونه‌ای از آن، در گیت هاب قرار گرفته است. البته این مثال ساده تر نیز وجود دارد. تشریح کامل این معماری را به همراه آزمون واحد آن، می‌توانید در این مقاله سه قسمتی ببینید.

در اینجا، یک سری نکات را در طول برنامه نویسی، متذکر می‌شوم تا مدیریت کدهای شما را در اندروید راحت‌تر کند.

یک نکته‌ی دیگر را که باید متذکر شوم این است که همه اصطلاحاتی که در این مقاله استفاده می‌شوند بر اساس اندروید استادیو و مستندات رسمی گوگل است است؛ به عنوان نمونه عبارت‌های ماژول و پروژه آن چیزی هستند که ما در اندروید استادیو به آن‌ها اشاره می‌کنیم، نه آنچه که کاربران Eclipse به آن اشاره می‌کنند.

یک. برای هر تکه کد و یا متدی که می‌نویسید مستندات کافی قرار دهید و اگر این متد نیاز به مجوز خاصی دارد مانند نمونه زیر، آن را حتما ذکر کنید:
/**
     *
     * <p>
     *   check network is available or not <br/>
     *   internet connection is not matter,for check internet connection refer to IsInternetConnected() Method in this class
     * </p>
       * <p>
     *   Required Permission : <b>android.permission.ACCESS_NETWORK_STATE</b>
     * </p>
     * @param context
     * @return returns true if a network is available
     */
    public boolean isNetworkAvailable(Context context) {

        ConnectivityManager connectivityManager
                = (ConnectivityManager) context.getSystemService(Context.CONNECTIVITY_SERVICE);
        NetworkInfo activeNetworkInfo = connectivityManager.getActiveNetworkInfo();
        return activeNetworkInfo != null && activeNetworkInfo.isConnected();
    }
همچنین اگر، مورد خاص دیگری مثل بالا بود، حتما آن را ذکر کنید. می‌توانید از تگ گذاری در کامنت ها نیز استفاده کنید. از ویژگی‌های کامنت todo در اندروید استادیو این است که میتوانید در حین کار با سیستم گیت نیز از آن بهره ببرید  و قبل از کامیت کردن کد، کدهای todo به شما یادآوری شوند و هر پیکربندی را که لازم دارید، روی آن انجام دهید.



دو. از یک کلاس واحد جهت استفاده از اطلاعات عمومی و یا ثابت‌ها استفاده نمایید. این اطلاعات می‌توانند شامل: مسیرها، آدرس‌های وب سرویس، شماره اختصاصی هر نوتیفیکیشن و .... باشند. برای اینکار میتوان هر کدام از اطلاعات را داخل یک کلاس قرار داد و همه این کلاس‌ها را به صورت استاتیک تعریف کنید تا بدین شکل در دسترس قرار بگیرند (از الگوی singleton هم می‌توان استفاده کرد).
public class ProjectSettings
{
       public static NotificationsId=new NotificationsId();
       public static UrlAddresss=new UrlAddresss();
       public static SdPath=new SdPath();
       ......
}
نحوه صدا زدن هم به همین شکل می‌شود:
ProjectSettings.NotificationsId.UpdateNotificationId
بدین شکل هم به طور ساده و مفهومی صدا زده می‌شود و هم اینکه در همه جای برنامه این ثابت‌ها و مقادیر قابل استفاده هستند. به عنوان مثال به شماره هر نوتیفیکیشن از همه جا دسترسی دارید و هم اینکه شماره‌ای تکراری اشتباها انتخاب نمی‌شود.

سه. حداکثر استفاده از اینترفیس را به خصوص برای UI انجام بدهید:
به عنوان نمونه، بسیاری نمایش یک toast را به شکل زیر انجام می‌دهند:
Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
یا اینکه برای یک دیالوگ مستقیما و در جا همانجا به کدنویسی مشغول می‌شوند. این روش‌ها هیچ مشکلی ندارند ولی در آینده نگهداری کد را مشکل می‌کنند. مثلا تصور کنید شما بسیاری از جاهای برنامه، Toast زدید و حالا قصد دارید در نسخه بعدی برنامه، toast‌های دلخواه و یا custom ایی را ایجاد کنید. در این صورت مجبورید کل برنامه را رصد کرده و هر جا toast هست آن را تغییر دهید. در اینجا هم اصول DRY را نادیده گرفته‌اید و هم زحمت شما زیاد شده‌است و حتی ممکن است یک یا چندتایی از قلم بیفتند. برای دیالوگ‌ها هم بدین صورت خواهد بود و خیلی از مسائل دیگر. به همین جهت استفاده از اینترفیس‌ها توصیه می‌شود و فردا نیز اگر باز یک کلاس دیگر را نوشتید، خیلی راحت آن را با کلاس فعلی تعویض می‌کنید.
public interface IMessageUI
{
    void ShowToast(Context context,String message);
}

public class MessageUI impelement IMessageUI
{
      public void ShowToast(Context context,string message)
       {
              Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
       }
}

چهار
. اگر برای اولین بار است وارد اندروید می‌شوید، خوب چرخه‌های یک شیء، چون اکتیویتی یا فراگمنت را یاد بگیرید تا در آینده با مشکلات خاصی روبرو نشوید.
به عنوان مثال درست است که اولین رویداد فراخوانی در onCreate رخ میدهد ولی همیشه محل مناسبی برای دریافت دیتاها در زمان اولیه نیست. به عنوان مثال تصور کنید که لیستی در اکتیویتی A دارید و به اکتیویتی B می‌روید و یک آیتم به اطلاعات اضافه می‌شود و موقعی که به اکتیویتی A بر می‌گردید، زیاد تعجب نکنید که لیست دقیقا به همان شکل قبلی است و خبری از آیتم جدید نیست.
  چون اکتیویتی در حالت stop بوده و بعد از آن به حالت Resume رفته و تا موقعی که این اکتیویتی از حافظه خارج نشود یا گوشی چرخش نداشته باشد، واکشی دیتاها صورت نخواهد گرفت. پس بهترین مکان در این حالت، رویداد OnStart است که در هر دو وضعیت صدا زده می‌شود؛ یا اینکه در OnRestatr روی آداپتور تغییرات جدید را اعمال کنید تا نیازی به واکشی مجدد داده‌ها نباشد. 



به طور خلاصه نحوه اجرای رویدادها بدین شکل است که ابتدای رویداد OnCreate اجرا می‌شود که هنوز هیچ UI ئی در آن پیاده سازی نشده‌است و شما در اینجا موظفید Layout خود را معرفی کنید. رویداد OnStart بعد از آن موقعی که UI آماده شده است، اجرا می‌گردد. سپس رویداد OnResume اجرا می‌شود.

 تا بدینجا اکتیویتی مشکلی ندارد و میتواند به عملیات پاسخ دهد ولی اگر قسمتی از اکتیویتی در زیر لایه‌ای از UI پنهان شود، به عنوان مثال دیالوگی باز شود که قسمتی از اکتیویتی را بپوشاند و یا منویی همانند تلگرام قسمتی از صفحه را بپوشاند، اکتیویتی اصطلاحا در حالت Pause قرار گرفته و بدین ترتیب رویداد OnPause اجرا می‌گردد. اگر همین دیالوگ بسته شود و مجددا اکتیویتی به طور کامل نمایان گردد مجددا رویداد OnResume اجرا می‌گردد.

از رویداد Onresume میتوانید برای کارهایی که بین زمان آغاز اکتیویتی و برگشت اکتیویتی مشترکند استفاده کرد. اگر به هر نحوی اکتیویتی به طور کامل پنهان شود٬، به این معناست که شما به اکتیویتی دیگری رفته‌اید رویداد OnStop اجرا شده‌است و در صورت بازگشت، رویداد OnRestart اجرا خواهد شد. ولی اگر مدت طولانی از رویداد OnStop بگذرد احتمال اینکه سیستم مدیریت منابع اندروید، اکتیویتی شما را از حافظه خارج کند زیاد است و رویداد OnDestroy صورت خواهد گرفت. در این حالت دفعه بعد، مجددا همه عملیات از ابتدا آغاز می‌گردند.

پنج. سرویس را با تردهای UI ترکیب نکنید. بعضا دیده می‌شود که کاربران AsyncTask را داخل سرویس استفاده می‌کنند ولی این را بدانید که سرویس یک ترد پردازشی جداگانه است و تضمینی برای ارتباط با UI به شما نمی‌دهند. هر چند گوگل جدیدا تمهیداتی را برای آن اندیشیده است که به شما اجازه اینکار را نمی‌دهد. ولی اگر باز هم اندروید استادیو به شما خورده‌ای نگرفت، خودتان این قانون را اجرا کنید. قرار نیست یک AsyncTask با سرویس ترکیب شود.

شش. اگر برنامه شما قرار است در چندین حالت مختلفی که اتفاق می‌افتد، یک کار خاصی را انجام دهد، برای برنامه‌تان یک Receiver بنویسید و در آن کدهای تکراری را نوشته و در محل‌های مختلف وقوع آن رویدادها، رسیور را صدا بزنید. برای نمونه برنامه تلگرام یک سرویس پیام رسان پشت صحنه دارد که در دو رویداد قرار است اجرا شوند. یکی موقعی که گوشی بوت خود را تکمیل کرده است و در حال آغاز فرایندهای سیستم عامل است و دیگر زمانی است که برنامه اجرا می‌شود. در اینجا تلگرام از یک رسیور سیستمی برای آگاهی از بوت شدن و یک رسیور داخل برنامه جهت آگاهی از اجرای برنامه استفاده میکند و هر دو به یک کلاس از جنس BroadcastReceiver متصلند:
      <receiver android:name=".AppStartReceiver" android:enabled="true">
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.start" />
                <action android:name="android.intent.action.BOOT_COMPLETED" />
            </intent-filter>
        </receiver>

public class AppStartReceiver extends BroadcastReceiver {
    public void onReceive(Context context, Intent intent) {
        AndroidUtilities.runOnUIThread(new Runnable() {
            @Override
            public void run() {
                ApplicationLoader.startPushService();
            }
        });
    }
}
برای نام رسیورهای داخلی هم میتوانید مورد شماره 2 را اجرا کنید.
برنامه تلگرام حتی برای حالت‌های پخش هم رسیورها استفاده کرده است که در همین رسیور وضعیت تغییر پلیر مشخص می‌شود:
    <receiver android:name=".MusicPlayerReceiver" >
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.close" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.pause" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.next" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.play" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.previous" />
                <action android:name="android.intent.action.MEDIA_BUTTON" />
                <action android:name="android.media.AUDIO_BECOMING_NOISY" />
            </intent-filter>
        </receiver>
اینگونه تلگرام میتواند از همه جا سرویس را کنترل کند. مثلا موقعی که دانلود یک موزیک تمام شده، سریعا پخش آن موزیک دانلود شده را آغاز کند.

هفت. اگر از یک ORM برای لایه داده‌ها استفاده می‌کنید (قبلا در سایت جاری در مورد ORM‌های اندروید صحبت کرده‌ایم و  ORM‌های خوش دستی که خودم از آن‌ها استفاده میکنم ActiveAndroid و CPORM هستند که هم کار کردن با آنها راحت است و هم اینکه امکانات خوبی را عرضه می‌کنند) در این نوع ORM‌ها شما نباید انتظار چیزی مانند EF را داشته باشید و در بعضی موارد باید کمی خودتان کمک کنید. به عنوان مثال در Active Android برای ایجاد یک inner join باید به شکل زیر بنویسید:
     From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on("poems.id=bank_poems_groups.poem")
               .where("BankGroup=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
همانطور که می‌بینید بخش‌هایی از آن مثل جوین‌ها و شرط‌ها را باید خودتان تکمیل کنید. از آنجا که ممکن است در آینده نام فیلد تغییر کند یا اینکه در حین انبوهی از کدها، عبارت رشته‌ای را اشتباه وارد کنید، بهتر است به این فرم کار کنید:
@Table(name="poems")
public class Poem extends Model {

    public static String tableName="poems";
    public static  String codeColumn="code";
    public static  String titleColumn="title";
    public static  String bookColumn="book";
    ......

    @Column(name="code",index = true)
    public int Code;

    @Column(name="title")
    public String Title;

    @Column(name="book")
    public Book Book;
.....}
در مدل بالا، نام فیلدها و جداول به صورت استاتیک تعریف شده‌اند. حالا می‌توانیم از این اسامی به راحتی در لایه سرویس استفاده کنیم:
    From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on(Poem.TableName+"."+ Poem.IdColumn+"="+ BankPoemsGroups.TableName+"."+ BankPoemsGroups.PoemColumn)
               .where(Poem.BankGroupColumn+"=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
حالا کمی بهتر شد. هم برای تغییر آینده بهتر شد و هم اینکه احتمال خطای تایپی کاهش یافت. ولی باز هم ایجاد کوئری هنوز سخت است و نوشتن مرتب یک رابطه جوین و شرطی و چسباندن مداوم رشته‌ها کار خسته کننده‌ای است و احتمال خطای سهوی و انسانی هم در آن بالاست. برای رفع این مشکل بهتر است یک کلاس جدید برای ساخت این کوئری‌ها داشته باشیم که یک نمونه از آن را در این پایین می‌بینید:
public class QueryConcater {
  public String GetInnerJoinQuery(String table1,String field1,String table2,String field2)
    {
        String query=table1 +"." +field1+"="+table2+"."+field2;
        return query;
    }
......
}
در ادامه برای مرتب سازی و شرط و ... هم می‌نویسیم:
   return new Select()
                .from(Color.class)
                .innerJoin(ProductItem.class)
                .on(queryConcater.GetInnerJoinQuery(ProductItem.TableName,
                        ProductItem.ColorColumn, Color.TableName))
                .where(queryConcater.WhereConditionQuery
                        (ProductItem.TableName, ProductItem.ProductColumn), productId)
                .execute();
در دستورات بالا از این کلاس دو متد برای کوئری جوین و یکی هم برای ساخت شرط ایجاد شده است و مقادیر به صورت پارامتر داده شده‌اند. این الگو کمک میکند که اگر هم این تکه کد اشتباه باشد، با تغییر یکجا بقیه کدها هم تغییر میکنند و اگر در آینده هم ORM تغییر یافت، نحوه کوئری نویسی‌ها در این کلاس تغییر کنند، نه اینکه در طول لایه سرویس پراکنده باشند.

هشت. سعی کنید همیشه از یک سیستم گزارش خطا در اپلیکیشن خود استفاده کنید. در حال حاضر معروفترین سیستم گزارش خطا Acra است که می‌توانید backend آن را هم از اینجا تهیه کنید و اگر هم نخواستید، سایت Tracepot امکانات خوبی را به رایگان برای شما فراهم می‌کند. از این پس با سیستم آکرا شما به یک سیستم گزارش خطا متصلید که خطاهای برنامه شما در گوشی کاربر به شما گزارش داده خواهد شد. این گزارش‌ها شامل:
  • وضعیت گوشی در حین باز شدن برنامه و در حین خطا چگونه بوده است.
  • مشخصات گوشی
  • این خطا به چه تعداد رخ داده است و برای چه تعداد کاربر
  • گزارش گیری بر اساس اولین تاریخ رخداد خطا و آخرین تاریخ، نسخه سیستم عامل اندروید، ورژن برنامه شما و...
و امکانات دیگر.

نه. آکرا همانند Elmah نمی‌تواند خطاهای catch شده را دریافت کند. برای حل این مشکل عبارت زیر را در catch‌ها بنویسید:
ACRA.getErrorReporter().handleException(caughtException);

ده. بر خلاف سیستم دات نت که شما اجباری به استفاده از Try Catch‌ها ندارید. در جاوا اینگونه نیست و هر متدی که Throw روی آن انجام شده باشد مستلزم  استفاده از catch است. به همین دلیل در شماره نه گفتیم که چگونه باید این مشکل را حل کنیم. ولی در بسیاری از اوقات پیش می‌آید که ما داریم از ماژول‌های متفاوتی استفاده میکنیم که جدا از ماژول اصلی برنامه هستند و این مورد باعث می‌شود که بعضی افراد یا Acra را در همه ماژول‌ها صدا بزنند یا اینکه بی خیال آن شوند. ولی کار راحت‌تر این است که شما هم همانند برنامه نویسان جاوا متد خود را به Throw مزین کنید تا در هنگام استفاده از آن در برنامه اصلی نیاز به catch شدن باشد. در واقع شما نباید catch‌ها را داخل یک کتابخانه جدا و مستقل قرار دهید و روش صحیح هم همین است حالا چه استفاده از آکرا نیاز باشد و چه نباشد.

نمونه اشتباه:
 public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) {
        try {
        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
        } catch (IOException e) {
            e.printStackTrace();
        }
    }
نمونه صحیح:
    public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) throws IOException {

        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
    }
  ادامه دارد...
مطالب
مقداردهی خودکار Created Date و Updated Date برای تمام رکوردهای موجودیت‌های یک پروژه توسط Entity Framework Core
فرض کنید می‌خواهید برای یک پروژه، امکانی را درنظر بگیرید که بتوان برای تمامی رکوردهای موجودیت‌های (Entity) آن پروژه، زمان ساخته شدن و به روزرسانی، به صورت خودکار ثبت شود.
کار با تعریف یک کلاس پایه به شکل زیر شروع می‌شود:
public class BaseEntity
    {
        public DateTimeOffset CreatedDate { get; set; }
        public DateTimeOffset UpdatedDate { get; set; }
    }
سپس برای اینکه کار مقداردهی، به صورت خودکار انجام گیرد، باید متدهای SaveChanges و SaveChangesAsync به شکل زیر در ApplicationDbContext پروژه override شوند:
//override because we need add created and updated date to some entities
        public override async Task<int> SaveChangesAsync(
            CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken))
        {
            AddCreatedUpdatedDate();
            return (await base.SaveChangesAsync(true, cancellationToken));
        }

        //override because we need add created and updated date to some entities
        public override int SaveChanges()
        {
            AddCreatedUpdatedDate();
            return base.SaveChanges();
        }
تابع AddCreatedUpdatedDate نیز به شکل زیر تعریف خواهد شد:
 /// <summary>
        /// Add created and updated date to any entities that
        /// inherit from BaseEntity class
        /// </summary>
        public void AddCreatedUpdatedDate()
        {
            var entries = ChangeTracker
                .Entries()
                .Where(e => e.Entity is BaseEntity && (
                    e.State == EntityState.Added
                    || e.State == EntityState.Modified));

            foreach (var entityEntry in entries)
            {
                ((BaseEntity)entityEntry.Entity).UpdatedDate = DateTimeOffset.UtcNow;

                if (entityEntry.State == EntityState.Added)
                {
                    ((BaseEntity)entityEntry.Entity).CreatedDate = DateTimeOffset.UtcNow;
                }
            }
        }
همانطور که ملاحظه می‌نمایید از ChangeTracker استفاده شده‌است که پیشتر مطلب کاملی در سایت در رابطه با آن منتشر شده‌است. در حقیقت لیستی از رکوردهای موجودیت‌هایی را که از BaseEntity ارث بری کرده باشند و در حال اضافه شدن یا ویرایش شدن هستند، در entries قرار می‌دهیم و سپس بررسی می‌کنیم که اگر این رکورد در حال اضافه شدن برای اولین بار است، آنگاه مقدار برابری را برای CreatedDate و UpdatedDate آن درنظر می‌گیریم؛ اما اگر این رکورد در حال ویرایش شدن باشد، آنگاه فقط مقدار UpdatedDate را به‌روزرسانی می‌کنیم.
حال برای اینکه موجودیتی دارای این قابلیت شود که برای هر رکورد آن، تاریخ ساخت و به روز رسانی به صورت خودکار ثبت شود، باید از کلاس پایه BaseEntity ارث بری نماید. برای مثال:
public class Student: BaseEntity
{
    public int StudentID { get; set; }
    public string StudentName { get; set; }
    public DateTimeOffset? DateOfBirth { get; set; }
    public decimal Height { get; set; }
    public float Weight { get; set; }
}
مطالب
ایجاد HTTP API توسط Feather HTTP
Feather HTTP یک فریم‌ورک HTTP سبک، برای ایجاد APIهای NET Core. است، در واقع یک wrapper بر روی APIهای موجود ASP.NET Core می‌باشد که به ما امکان ایجاد HTTP API را در کمترین زمان میدهد. در این مطلب نحوه ایجاد یک API را توسط این فریم‌ورک بررسی خواهیم کرد.

معرفی قالب FeatherHttp.Templates به سیستم dotnet
برای شروع می‌توانیم قالب پروژه Feather HTTP را به لیست قالب‌های از پیش نصب شده‌ی dotnet اضافه کنیم. برای اینکار کافی است در خط فرمان دستور زیر را وارد کنیم:
dotnet new -i FeatherHttp.Templates::0.1.67-alpha.g69b43bed72 --nuget-source https://f.feedz.io/featherhttp/framework/nuget/index.json
پس از نصب قالب می‌توانید Feather HTTP را در لیست قالب‌ها توسط دستور dotnet new --list مشاهده کنید:
Templates                                         Short Name               Language          Tags
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
FeatherHttp                                       feather                  [C#]              Web/ASP.NET/FeatherHttp

نحوه‌ی ایجاد یک پروژه‌ی جدید بر اساس قالب جدید
برای ایجاد یک پروژه‌ی جدید کافی است از دستور dotnet new feather استفاده کنید، در ادامه یک پروژه جدید تحت عنوان todoAPI ایجاد خواهیم کرد:
dotnet new feather --name todoAPI
خروجی دستور فوق یک پروژه با ساختار ذیل است:

همانطور که مشاهده می‌کنید پروژه‌ی فوق تنها شامل دو فایل .csproj و Program.cs است. درون Program.cs و متد Main کار initialize کردن سرور HTTP صورت گرفته است. WebApplication.Create دقیقا همانند Host.CreateDefaultBuilder پروژه‌های ASP.NET Core عمل می‌کند؛ یعنی پیکربندی pipeline از قبیل اضافه کردن متغیرهای محیطی، خواندن از فایل JSON و ... را انجام میدهد اما با کد boilerplate کمتر. بنابراین خروجی WebApplication.Create یک ASP.NET Core Pipeline با قابلیت اضافه کردن تنظیمات دلخواه است. در ادامه جهت بررسی بیشتر Feather HTTP، یک مدل را به همراه یک سری دیتای In-memory به پروژه اضافه خواهیم کرد:

using System.Collections.Generic;
using System.Text.Json.Serialization;
using System.Linq;

namespace todoAPI.Models
{
    public class Todo
    {
        [JsonPropertyName("id")]
        public int Id { get; set; }
        [JsonPropertyName("title")]
        public string Title { get; set; }
        [JsonPropertyName("completed")]
        public bool Completed { get; set; }
    }

    public class TodoData
    {
        private readonly IList<Todo> _db = new List<Todo>
        {
            new Todo { Id = 1, Title = "Read book" },
            new Todo { Id = 2, Title = "Watch an episode of Dark" },
            new Todo { Id = 3, Title = "Publish a post on dotnettips" },
            new Todo { Id = 4, Title = "Skype with my friend" },
        };
        public IList<Todo> GetAllToDoItmes()
        {
            return _db;
        }
        public void AddTodo(Todo item)
        {
            _db.Add(item);
        }
        public void ToggleTodo(int id)
        {
            var todo = _db.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            todo.Completed = !todo.Completed;
        }

        public void DeleteTodo(int id)
        {
            var todo = _db.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            _db.Remove(todo);
        }
    }
}

در مثال فوق برای نگاشت نام خواص، از System.Text.Json توکار NET Core 3.0. استفاده شده‌است. در ادامه نیز از یک کلاس برای شبیه‌سازی CRUD یک Todo استفاده شده‌است. سپس برای داشتن اندپوینت‌های موردنظر به ازای هر کدام از متدهای فوق درون متد Main، از app.Map... استفاده کرده‌ایم:

using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using todoAPI.Models;

namespace todoAPI
{
    class Program
    {
        private static readonly TodoData db = new TodoData();
        static async Task Main(string[] args)
        {
            var app = WebApplication.Create(args);

            app.MapGet("/", GetTodos);
            app.MapPost("/api/todos", CreateTodo);
            app.MapPost("/api/todos/{id}", ToggleTodo);
            app.MapDelete("/api/todos/{id}", DeleteTodo);

            await app.RunAsync();
        }

        static async Task GetTodos(HttpContext http)
        {
            var todos = db.GetAllToDoItmes();
            await http.Response.WriteJsonAsync(todos);
        }

        static async Task CreateTodo(HttpContext http)
        {
            var todo = await http.Request.ReadJsonAsync<Todo>();
            db.AddTodo(todo);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }

        static async Task ToggleTodo(HttpContext http)
        {
            if (!http.Request.RouteValues.TryGet("id", out int id))
            {
                http.Response.StatusCode = 400;
                return;
            }
            db.ToggleTodo(id);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }

        static async Task DeleteTodo(HttpContext http)
        {
            if (!http.Request.RouteValues.TryGet("id", out int id))
            {
                http.Response.StatusCode = 400;
                return;
            }
            db.DeleteTodo(id);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }
    }
}


هر کدام از اندپوینت‌های فوق، یک ورودی HttpContext دریافت خواهند کرد. توسط این شیء می‌توانیم به درخواست جاری و همچنین به پاسخ درخواست، دسترسی داشته باشیم. 


استفاده از سیستم DI توکار NET Core.

همانطور که در ابتدای مطلب نیز عنوان شد، Feather HTTP یک wrapper بر روی APIهای موجود ASP.NET Core است، بنابراین می‌توانیم از همان سرویس DI که درون پروژه‌های ASP.NET Core در اختیار داریم در اینجا نیز استفاده کنیم. در ادامه یک پوشه‌ی جدید را به مثال قبل، با نام Controllers اضافه خواهیم کرد و درون آن یک فایل TodoController را با محتویات زیر ایجاد خواهیم کرد:

using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using todoAPI.Models;
using todoAPI.Services;

namespace todoAPI.Controllers
{
    public class TodoController
    {
        private readonly ITodoService _todoService;

        public TodoController(ITodoService todoService)
        {
            _todoService = todoService;
        }

        public async Task GetTodos(HttpContext http)
        {
            var todos = _todoService.GetAllToDoItmes();
            await http.Response.WriteJsonAsync(todos);
        }

        public async Task CreateTodo(HttpContext http)
        {
            var todo = await http.Request.ReadJsonAsync<Todo>();
            _todoService.AddTodo(todo);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }

        public async Task ToggleTodo(HttpContext http)
        {
            if (!http.Request.RouteValues.TryGet("id", out int id))
            {
                http.Response.StatusCode = 400;
                return;
            }
            _todoService.ToggleTodo(id);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }

        public async Task DeleteTodo(HttpContext http)
        {
            if (!http.Request.RouteValues.TryGet("id", out int id))
            {
                http.Response.StatusCode = 400;
                return;
            }
            _todoService.DeleteTodo(id);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }
    }
}


کاری که انجام شده است، انتقال تمامی متدهای static به کلاس فوق و سپس جایگزین کردن کلمه‌ی کلیدی static با public است. همچنین یه ارجاع به اینترفیس جدید با عنوان ITodoService اضافه شده است؛ درون پیاده‌سازی این اینترفیس همان متدهای کلاس TodoData را اضافه کرده‌ایم:

using System.Collections.Generic;
using todoAPI.Models;
using System.Linq;

namespace todoAPI.Services
{
    public interface ITodoService
    {
        void AddTodo(Todo item);
        void DeleteTodo(int id);
        IList<Todo> GetAllToDoItmes();
        void ToggleTodo(int id);
    }

    public class TodoService : ITodoService
    {
        private readonly IList<Todo> _db = new List<Todo>
        {
            new Todo { Id = 1, Title = "Read book" },
            new Todo { Id = 2, Title = "Watch an episode of Dark" },
            new Todo { Id = 3, Title = "Publish a post on dotnettips" },
            new Todo { Id = 4, Title = "Skype with my friend" },
        };
        public IList<Todo> GetAllToDoItmes()
        {
            return _db;
        }
        public void AddTodo(Todo item)
        {
            _db.Add(item);
        }
        public void ToggleTodo(int id)
        {
            var todo = _db.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            todo.Completed = !todo.Completed;
        }

        public void DeleteTodo(int id)
        {
            var todo = _db.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            _db.Remove(todo);
        }
    }
}


نکته: برای ایجاد اینترفیس از روی یک کلاس درون VS Code می‌توانیم اینگونه عمل کنیم:



تغییرات فایل Program.cs

ابتدا باید using مربوط به DI را در ابتدای فایل اضافه کنیم:

using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;


سپس توسط ServiceProvider یک وهله از کلاس موردنظر را ایجاد کرده‌ایم و همچنین سرویس‌های موردنظر را درون DI Container اضافه کرده‌ایم:

using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using todoAPI.Controllers;
using todoAPI.Services;

namespace todoAPI
{
    class Program
    {
        static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);
            builder.Services.AddTransient<TodoController>();
            builder.Services.AddTransient<ITodoService, TodoService>();

            var serviceProvider = builder.Services.BuildServiceProvider();
            var todoController = serviceProvider.GetService<TodoController>();

            var app = WebApplication.Create(args);

            app.MapGet("/", todoController.GetTodos);
            app.MapPost("/api/todos", todoController.CreateTodo);
            app.MapPost("/api/todos/{id}", todoController.ToggleTodo);
            app.MapDelete("/api/todos/{id}", todoController.DeleteTodo);

            await app.RunAsync();
        }
    }
}



Convention Over Configuration

در کد قبلی به صورت دستی TodoController را توسط Service Location از DI درخواست کرده‌ایم. اینکار را در ادامه می‌توانیم به Feather HTTP سپرده تا کار وهله‌سازی را براساس قواعد توکار برایمان انجام دهد:

using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using todoAPI.Services;

namespace todoAPI
{
    class Program
    {
        static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);

            builder.Services.AddSingleton<IHttpContextAccessor, HttpContextAccessor>();

            builder.Services.AddControllers();

            builder.Services.AddSingleton<ITodoService, TodoService>();

            var serviceProvider = builder.Services.BuildServiceProvider();

            var app = builder.Build();

            app.MapControllers();

            await app.RunAsync();
        }
    }
}


سپس در ادامه برای دسترسی به HTTP Context درون TodoController از IHttpContextAccessor استفاده کرده‌ایم:

using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using todoAPI.Models;
using todoAPI.Services;

namespace todoAPI.Controllers
{
    public class TodoController
    {
        private readonly ITodoService _todoService;
        private readonly IHttpContextAccessor _accessor;
        public TodoController(ITodoService todoService, IHttpContextAccessor accessor)
        {
            _todoService = todoService;
            _accessor = accessor;
        }

        [HttpGet("/todos")]
        public async Task GetTodos()
        {
            var todos = _todoService.GetAllToDoItmes();
            await _accessor.HttpContext.Response.WriteJsonAsync(todos);
        }

        [HttpPost("/todos")]
        public async Task CreateTodo()
        {
            var todo = await _accessor.HttpContext.Request.ReadJsonAsync<Todo>();
            _todoService.AddTodo(todo);
            _accessor.HttpContext.Response.StatusCode = 204;
        }

        [HttpPost("/todos/{id}")]
        public async Task ToggleTodo(int id)
        {
            _todoService.ToggleTodo(id);
            _accessor.HttpContext.Response.StatusCode = 204;
        }

        [HttpDelete("/todos/{id}")]
        public async Task DeleteTodo(int id)
        {
            _todoService.DeleteTodo(id);
            _accessor.HttpContext.Response.StatusCode = 204;
        }
    }
}


کدهای کامل مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.

مطالب
چگونگی تعریف خاصیتی از نوع Enum در EF Code First
فرض می‌کنیم که یک Enum بصورت زیر داریم :
[Flags]
public enum Gender : byte
{
     None=0, Male=1, Female=2,
};
حال می‌خواهیم از این Enum در یک مدل ساده استفاده کنیم. از آنجا که EF هنوز قادر به ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍پشتیبانی از Enum نمی‌باشد باید به روش زیر عمل کنیم:
1) توسط data Annotation
public class User
{
    public int UserId { get; set; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public string Username { get; set; }

    [Column(Name="Gender")]
    public int InternalGender { get; set; }
    [NotMapped]
    public Gender Gender
    {
        get { return (Gender)this.InternalGender; }
        set { this.InternalGender = (int)value; }
    }

    public DateTime DateOfBirth { get; set; }
}
2) توسط Fluent API
 modelBuilder.Entity<Participant>().Ignore(p => p.Gender);
 modelBuilder.Entity<Participant>().Property(p => p.InternalGender).HasColumnName("Gender");

مطالب
مدیریت طول عمر DbContext در برنامه‌های Blazor SSR

فرض کنید یک صفحه‌ی Blazor SSR، از سه کامپوننت منوی سمت راست، محتوای اصلی صفحه و فوتر سایت که به همراه متنی است، تشکیل شده‌است. منوی سمت راست، به همراه لینک‌هایی‌است که آمار آن‌ها را نیز نمایش می‌دهد و این اطلاعات را از بانک اطلاعاتی، به کمک EF-Core دریافت می‌کند. فوتر صفحه، سال شروع به کار و نام برنامه را از بانک اطلاعاتی دریافت می‌کند و محتوای اصلی صفحه نیز از بانک اطلاعاتی دریافت می‌شود. پس از تکمیل این سه کامپوننت مجزا، اگر برنامه را اجرا کنید، بلافاصله با خطای زیر مواجه می‌شوید:

A second operation started on this context before a previous operation completed

مشکل کجاست؟! مشکل اینجاست که تنها یک نمونه از DbContext، در طول درخواست جاری رسیده، بین سه کامپوننت جاری برنامه به اشتراک گذاشته می‌شود (به سازنده‌ی سرویس‌های مرتبط تزریق می‌شود) و ... در Blazor SSR، پردازش کامپوننت‌های یک صفحه، به صورت موازی و همزمان انجام می‌شوند؛ یعنی ترتیبی نیست. اگر ابتدا کامپوننت منو، بعد محتوای صفحه و در آخر فوتر، رندر می‌شدند، هیچگاه پیام فوق را مشاهده نمی‌کردیم؛ اما ... هر سه کامپوننت، با هم و همزمان رندر می‌شوند و سپس نتیجه‌ی نهایی در Response درج خواهد شد. یعنی یک DbContext بین چندین ترد به اشتراک گذاشته می‌شود که چنین حالتی توسط EF-Core پشتیبانی نمی‌شود و مجاز نیست.

روش مواجه شدن با یک چنین حالت‌هایی، نمونه سازی مجزای DbContext به ازای هر کامپوننت است که نمونه‌ای از آن‌را پیشتر در مطلب «نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server» مشاهده کرده‌اید. در این مطلب، راه‌حل دیگری برای اینکار ارائه می‌شود که ساده‌تر است و نیازی به تغییرات آنچنانی در کدهای کامپوننت‌ها و کل برنامه ندارد.

استفاده از کلاس پایه‌ی OwningComponentBase برای نمونه سازی مجدد DbContext به‌ازای هر کامپوننت

زمانیکه در برنامه‌های Blazor SSR از روش استاندارد زیر برای دسترسی به سرویس‌های مختلف برنامه استفاده می‌کنیم:

@inject IHotelRoomService HotelRoomService

طول عمر دریافتی سرویس، دقیقا بر اساس طول عمر اصلی تعریف شده‌ی آن عمل می‌کند (شبیه به برنامه‌های ASP.NET Core). یعنی برای مثال اگر Scoped باشد، DbContext تزریق شده‌ی در آن هم Scoped است و این DbContext، بین تمام کامپوننت‌های در حال پردازش موازی در طول یک درخواست، به‌اشتراک گذاشته می‌شود که مطلوب ما نیست. ما می‌خواهیم بتوانیم به ازای هر کامپوننت مجزای صفحه، یک DbContext جدید داشته باشیم. یعنی باید بتوانیم خودمان این سرویس Scoped را نمونه سازی کنیم و نه اینکه آن‌را مستقیما از سیستم تزریق وابستگی‌ها دریافت کنیم.

بنابراین اگر بخواهیم قسمت‌های مختلف برنامه را تغییر ندهیم و همان تعاریف ابتدایی services.AddDbContext و Scoped تعریف کردن سرویس‌های برنامه بدون تغییر باقی بمانند (و از IDbContextFactory و موارد مشابه دیگر مطلب «نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server» هم استفاده نکنیم)، باید جایگزینی را برای نمونه سازی سرویس‌ها ارائه دهیم. به همین جهت در ابتدا، یک ویژگی جدیدی را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:

[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]
public sealed class InjectComponentScopedAttribute : Attribute
{
}

تا بتوانیم بجای:

@inject IHotelRoomService HotelRoomService

بنویسیم:

[InjectComponentScoped] internal IHotelRoomService HotelRoomService { set; get; } = null!;

مرحله‌ی بعد، نوبت به نمونه سازی خودکار این سرویس‌های درخواستی علامتگذاری شده‌ی با InjectComponentScoped است. برای این منظور، تمام کامپوننت‌های برنامه را از کلاس پایه و استاندارد OwningComponentBase ارث‌بری می‌کنیم. مزیت اینکار، امکان دسترسی به خاصیتی به نام ScopedServices در تمام کامپوننت‌های برنامه است که توسط آن می‌توان به متد ScopedServices.GetRequiredService آن دسترسی یافت. یعنی با ارث‌بری از کلاس پایه‌ی OwningComponentBase به ازای هر کامپوننت، به صورت خودکار Scope جدیدی شروع می‌شود که توسط آن می‌توان به نمونه‌ی جدیدی از سرویس مدنظر دسترسی یافت و نه به نمونه‌ی اشتراکی در طی درخواست جاری.

اکنون اگر از این مزیت به صورت زیر استفاده کنیم، می‌توان تمام سرویس‌های درخواستی مزین به InjectComponentScopedAttribute یک کامپوننت را به صورت خودکار یافته و با استفاده از ScopedServices.GetRequiredService، مقدار دهی کرد:

public class BlazorScopedComponentBase : OwningComponentBase
{
    private static readonly ConcurrentDictionary<Type, Lazy<List<PropertyInfo>>> CachedProperties = new();

    private List<PropertyInfo> InjectComponentScopedPropertiesList => CachedProperties.GetOrAdd(GetType(),
            type => new Lazy<List<PropertyInfo>>(
                () => type.GetProperties(BindingFlags.DeclaredOnly | BindingFlags.Instance |
                                         BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Public)
                    .Where(p => p.GetCustomAttribute<InjectComponentScopedAttribute>() is not null)
                    .ToList(), LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication)).Value;

    protected override void OnInitialized()
    {
        foreach (var propertyInfo in InjectComponentScopedPropertiesList)
        {
            propertyInfo.SetValue(this, ScopedServices.GetRequiredService(propertyInfo.PropertyType));
        }
    }
}

این سرویس، اینبار طول عمری، محدود به کامپوننت جاری را خواهد داشت و بین سایر کامپوننت‌های درحال پردازش درخواست جاری، به اشتراک گذاشته نمی‌شود و همچنین به صورت خودکار هم در پایان درخواست، Dispose می‌شود.

فعالسازی ارث‌بری خودکار در تمام کامپوننت‌های برنامه

مرحله‌ی بعد، ارث‌بری خودکار تمام کامپوننت‌های برنامه از OwningComponentBase سفارشی فوق است و در اینجا قصد نداریم تمام کامپوننت‌ها را جهت معرفی آن، به صورت دستی تغییر دهیم. برای اینکار فقط کافی است به فایل Imports.razor_ مراجعه و یک سطر زیر را در آن درج کنیم:

@inherits BlazorScopedComponentBase

با اینکار یک ارث‌بری سراسری در کل برنامه رخ می‌دهد و تمام کامپوننت‌ها، از BlazorScopedComponentBase مشتق خواهند شد. یعنی پس از این تغییر، اگر سرویسی را به صورت زیر معرفی و با ویژگی InjectComponentScoped علامتگذاری کردیم:

[InjectComponentScoped] internal IHotelRoomService HotelRoomService { set; get; } = null!;

به صورت خودکار یافت شده و نمونه سازی Scoped محدود به طول عمر همان کامپوننت می‌شود که بین سایر کامپوننت‌ها، به اشتراک گذاشته نخواهد شد.

یک نکته: اگر کامپوننت شما متد OnInitialized را بازنویسی می‌کند، ‌فراموش نکنید که در ابتدای آن باید ()base.OnInitialized را هم فراخوانی کنید تا متد OnInitialized کامپوننت پایه‌ی BlazorScopedComponentBase نیز فراخوانی شود. البته این مورد در حین بازنویسی نمونه‌ی async آن مهم نیست؛ چون همیشه OnInitialized غیر async در ابتدا فراخوانی می‌شود و سپس نمونه‌ی async آن اجرا خواهد شد.