اشتراک‌ها
کار با Enumerated Values in Entity Framework

If you decide on using an Enum with enumerated values in your Entity Framework class, here are the tools you'll need to make it work. But an enumerated value shouldn't be your first choice. 

کار با Enumerated Values in Entity Framework
مطالب
بارگذاری یک یوزرکنترل با استفاده از جی‌کوئری

مزیت استفاده از یوزر کنترل‌ها، ماژولار کردن برنامه است. برای مثال اگر صفحه جاری شما قرار است از چهار قسمت اخبار، منوی پویا ، سخن روز و آمار کاربران تشکیل شود، می‌توان هر کدام را توسط یک یوزر کنترل پیاده سازی کرده و سپس صفحه اصلی را از کنار هم قرار دادن این یوزر کنترل‌ها تهیه نمود.
با این توضیحات اکنون می‌خواهیم یک یوزکنترل ASP.Net را توسط jQuery Ajax بارگذاری کرده و نمایش دهیم. حداقل دو مورد کاربرد را می‌توان برای آن متصور شد:
الف) در اولین باری که یک صفحه در حال بارگذاری است، قسمت‌های مختلف آن‌را بتوان از یوزر کنترل‌های مختلف خواند و تا زمان بارگذاری کامل هر کدام، یک عبارت لطفا منتظر بمانید را نمایش داد. نمونه‌ی آن‌را شاید در بعضی از CMS های جدید دیده باشید. صفحه به سرعت بارگذاری می‌شود. در حالیکه مشغول مرور صفحه جاری هستید، قسمت‌های مختلف صفحه پدیدار می‌شوند.
ب) بارگذاری یک قسمت دلخواه صفحه بر اساس درخواست کاربر. مثلا کلیک بر روی یک دکمه و امثال آن.

روش کلی کار:
1) تهیه یک متد وب سرویس که یوزر کنترل را بر روی سرور اجرا کرده و حاصل را تبدیل به یک رشته کند.
2) استفاده از متد Ajax جی‌کوئری برای فراخوانی این متد وب سرویس و افزودن رشته دریافت شده به صفحه.
بدیهی است زمانیکه متد Ajax فراخوانی می‌شود می‌توان عبارت یا تصویر منتظر بمانید را نمایش داد و پس از پایان کار این متد، عبارت (یا تصویر) را مخفی نمود.

پیاده سازی:
قسمت تبدیل یک یوزر کنترل به رشته را قبلا در مقاله "تهیه قالب برای ایمیل‌های ارسالی یک برنامه ASP.Net" مشاهده کرده‌اید. در این‌جا برای استفاده از این متد در یک وب سرویس نیاز به کمی تغییر وجود داشت (KeyValuePair ها درست سریالایز نمی‌شوند) که نتیجه نهایی به صورت زیر است. یک فایل Ajax.asmx را به برنامه اضافه کرده و سپس در صفحه Ajax.asmx.cs کد آن به صورت زیر می‌تواند باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Reflection;
using System.Text.RegularExpressions;
using System.Web;
using System.Web.Script.Services;
using System.Web.Services;
using System.Web.UI;
using System.Web.UI.HtmlControls;

namespace AjaxTest
{
public class KeyVal
{
public string Key { set; get; }
public object Value { set; get; }
}

/// <summary>
/// Summary description for Ajax
/// </summary>
[ScriptService]
[WebService(Namespace = "http://tempuri.org/")]
[WebServiceBinding(ConformsTo = WsiProfiles.BasicProfile1_1)]
[System.ComponentModel.ToolboxItem(false)]
public class Ajax : WebService
{
/// <summary>
/// Removes Form tags using Regular Expression
/// </summary>
private static string cleanHtml(string html)
{
return Regex.Replace(html, @"<[/]?(form)[^>]*?>", string.Empty, RegexOptions.IgnoreCase);
}

/// <summary>
/// تبدیل یک یوزر کنترل به معادل اچ تی ام ال آن
/// </summary>
/// <param name="path">مسیر یوزر کنترل</param>
/// <param name="properties">لیست خواص به همراه مقادیر مورد نظر</param>
/// <returns></returns>
/// <exception cref="NotImplementedException"><c>NotImplementedException</c>.</exception>
[WebMethod(EnableSession = true)]
[ScriptMethod(ResponseFormat = ResponseFormat.Json)]
public string RenderUserControl(string path,
List<KeyVal> properties)
{
Page pageHolder = new Page();

UserControl viewControl =
(UserControl)pageHolder.LoadControl(path);

viewControl.EnableViewState = false;

Type viewControlType = viewControl.GetType();

if (properties != null)
foreach (var pair in properties)
{
if (pair.Key != null)
{
PropertyInfo property =
viewControlType.GetProperty(pair.Key);

if (property != null)
{
if (pair.Value != null) property.SetValue(viewControl, pair.Value, null);
}
else
{
throw new NotImplementedException(string.Format(
"UserControl: {0} does not have a public {1} property.",
path, pair.Key));
}
}
}

//Form control is mandatory on page control to process User Controls
HtmlForm form = new HtmlForm();

//Add user control to the form
form.Controls.Add(viewControl);

//Add form to the page
pageHolder.Controls.Add(form);

//Write the control Html to text writer
StringWriter textWriter = new StringWriter();

//execute page on server
HttpContext.Current.Server.Execute(pageHolder, textWriter, false);

// Clean up code and return html
return cleanHtml(textWriter.ToString());
}
}
}
تا این‌جا متد وب سرویسی را داریم که می‌تواند مسیر یک یوزر کنترل را به همراه خواص عمومی آن‌را دریافت کرده و سپس یوزر کنترل را رندر نموده و حاصل را به صورت HTML به شما تحویل دهد. با استفاده از reflection خواص عمومی یوزر کنترل یافت شده و مقادیر لازم به آن‌ها پاس می‌شوند.

چند نکته:
الف) وب کانفیگ برنامه ASP.Net شما اگر با VS 2008 ایجاد شده باشد مداخل لازم را برای استفاده از این وب سرویس توسط jQuery Ajax دارد در غیر اینصورت موفق به استفاده از آن نخواهید شد.
ب) هنگام بازگرداندن این اطلاعات با فرمت json = ResponseFormat.Json جهت استفاده در jQuery Ajax ، گاهی از اوقات بسته به حجم بازگردانده شده ممکن است خطایی حاصل شده و عملیات متوقف شد. این طول پیش فرض را (maxJsonLength) در وب کانفیگ به صورت زیر تنظیم کنید تا مشکل حل شود:

<system.web.extensions>
<scripting>
<webServices>
<jsonSerialization maxJsonLength="10000000"></jsonSerialization>
</webServices>
</scripting>
</system.web.extensions>

برای پیاده سازی قسمت Ajax آن برای اینکه کار کمی تمیزتر و با قابلیت استفاده مجدد شود یک پلاگین تهیه شده (فایلی با نام jquery.advloaduc.js) که سورس آن به صورت زیر است:

$.fn.advloaduc = function(options) {
var defaults = {
webServiceName: 'Ajax.asmx', //نام فایل وب سرویس ما
renderUCMethod: 'RenderUserControl', //متد وب سرویس
ucMethodJsonParams: '{path:\'\'}',//پارامترهایی که قرار است پاس شوند
completeHandler: null //پس از پایان کار وب سرویس این متد جاوا اسکریپتی فراخوانی می‌شود
};
var options = $.extend(defaults, options);

return this.each(function() {
var obj = $(this);
obj.prepend("<div align='center'> لطفا اندکی تامل بفرمائید... <img src=\"images/loading.gif\"/></div>");

$.ajax({
type: "POST",
url: options.webServiceName + "/" + options.renderUCMethod,
data: options.ucMethodJsonParams,
contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
success:
function(msg) {
obj.html(msg.d);

// if specified make callback and pass element
if (options.completeHandler)
options.completeHandler(this);
},
error:
function(XMLHttpRequest, textStatus, errorThrown) {
obj.html("امکان اتصال به سرور در این لحظه مقدور نیست. لطفا مجددا سعی کنید.");
}
});
});
};
برای اینکه با کلیات این روش آشنا شوید می‌توان به مقاله "بررسی وجود نام کاربر با استفاده از jQuery Ajax در ASP.Net" مراجعه نمود که از ذکر مجدد آن‌ها خودداری می‌شود. همچنین در مورد نوشتن یک پلاگین جی‌کوئری در مقاله "افزونه جملات قصار jQuery" توضیحاتی داده شده است.
عمده کاری که در این پلاگین صورت می‌گیرد فراخوانی متد Ajax جی‌کوئری است. سپس به متد وب سرویس ما (که در اینجا نام آن به صورت پارامتر نیز قابل دریافت است)، پارامترهای لازم پاس شده و سپس نتیجه حاصل به یک شیء در صفحه اضافه می‌شود.
completeHandler آن اختیاری است و پس از پایان کار متد اجکس فراخوانی می‌شود. در صورتیکه به آن نیازی نداشتید یا مقدار آن را null قرار دهید یا اصلا آن‌را ذکر نکنید.

مثالی در مورد استفاده از این وب سرویس و همچنین پلاگین جی‌کوئری نوشته شده:

الف) یوزر کنترل ساده زیر را به پروژه اضافه کنید:

<%@ Control Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="part1.ascx.cs" Inherits="TestJQueryAjax.part1" %>
<asp:Label runat="server" ID="lblData" ></asp:Label>
بدیهی است یک یوزر کنترل می‌تواند به اندازه یک صفحه کامل پیچیده باشد به همراه انواع و اقسام ارتباطات با دیتابیس و غیره.

سپس کد آن‌را به صورت زیر تغییر دهید:

using System;
using System.Threading;

namespace TestJQueryAjax
{
public partial class part1 : System.Web.UI.UserControl
{
public string Text1 { set; get; }
public string Text2 { set; get; }

protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
Thread.Sleep(3000);
if (!string.IsNullOrEmpty(Text1) && !string.IsNullOrEmpty(Text2))
lblData.Text = Text1 + "<br/>" + Text2;
}
}
}
این یوزر کنترل دو خاصیت عمومی دارد که توسط وب سرویس مقدار دهی خواهد شد و نهایتا حاصل نهایی را در یک لیبل در دو سطر نمایش می‌دهد.
عمدا یک sleep سه ثانیه‌ای در اینجا در نظر گرفته شده تا اثر آن‌را بهتر بتوان مشاهده کرد.

ب) اکنون کد مربوط به صفحه‌ای که قرار است این یوزر کنترل را به صورت غیرهمزمان بارگذاری کند به صورت زیر خواهد بود (مهم‌ترین قسمت آن نحوه تشکیل پارامترها و مقدار دهی خواص یوزر کنترل است):

<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="Default.aspx.cs" Inherits="TestJQueryAjax._Default" %>

<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title></title>

<script src="js/jquery.js" type="text/javascript"></script>
<script src="js/jquery.advloaduc.js" type="text/javascript"></script>
<script src="js/json2.js" type="text/javascript"></script>

<script type="text/javascript">
function showAlert() {
alert('finished!');
}

//تشکیل پارامترهای متد وب سرویس جهت ارسال به آن
var fileName = 'part1.ascx';
var props = [{ 'Key': 'Text1', 'Value': 'سطر یک' }, { 'Key': 'Text2', 'Value': 'سطر 2'}];
var jsonText = JSON.stringify({ path: fileName, properties: props });

$(document).ready(function() {
$("#loadMyUc").advloaduc({
webServiceName: 'Ajax.asmx',
renderUCMethod: 'RenderUserControl',
ucMethodJsonParams: jsonText,
completeHandler: showAlert
});
});

</script>

</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<div id="loadMyUc">
</div>
</form>
</body>

</html>
نکته:
برای ارسال صحیح و امن اطلاعات json به سرور، از اسکریپت استاندارد json2.js استفاده شد.

ابزار دیباگ:
بهترین ابزار برای دیباگ این نوع اسکریپت‌ها استفاده از افزونه فایرباگ فایرفاکس است. برای مثال مطابق تصویر زیر، یوزر کنترلی فراخوانی شده است که در سرور وجود ندارد:


دریافت مثال فوق


نظرات مطالب
Contact me
سلام آقای نصیری
با تشکر بخاطر مطالب مفید و آموزندتون.
آقای نصیری من میخواستم از ادیتور FCK استفاده کنم.یه مطلبی که هست اینه که برای آپلود فایل من مقدار برگشتی CheckAuthentication() رو true کردم.اما در همون روال بصورت کامنت نوشته که به سادگی این مقدار رو true نکنین و سعی بشه که یه اعتبار سنجی بشه.میخواستم این کار رو بکنم اما متاسفانه همش به ارور میخورم.یعنی نمیتونم اعتبار سنجی داخل برنامه رو با FCK یکی کنم.ممنون میشم اگر کمی هم راجع به ادیتورها و ادیتوری که شما انتخاب کردین توضیح بدین.موفق باشید آقای نصیری
مژگان
مطالب
آشنایی با WPF قسمت پنجم : DataContext بخش دوم
در ادامه قسمت قبلی قصد داریم دو کنترل دیگر را نیز بایند کنیم؛ ولی از آنجا که مقادیر آن‌ها رشته‌ای یا عددی نیست و مقداری متفاوت هست، از مبحثی به نام ValueConverter استفاده خواهیم کرد.
Value Converter چیست؟


موقعی که شما قصد بایند کردن دو نوع داده متفاوت را به هم دارید، نیاز به یک کد واسط پیدا می‌کنید تا این کد واسط مقادیر شما را از مبدا دریافت کرده و تبدیل به نوعی کند که مقصد بتواند از آن استفاده کند یا بلعکس. ValueConverter نام کلاسی است که از یک اینترفیس به نام IValueConverter ارث بری کرده است و شامل دو متد تبدیل نوع از مبدا به مقصد Convert و دیگری از مقصد به مبدا  ConvertBack می‌شود که خیلی کمتر پیاده سازی می‌شود.
پیاده سازی یک کلاس مبدل سه مرحله دارد:
  • مرحله اول :ساخت کلاس ValueConverter
  • مرحله دوم : تعریف آن به عنوان یک منبع یا ریسورس
  • مرحله سوم : استفاده از آن در عملیات بایند کردن Binding

در مرحله اول، نحوه پیاده سازی کلاس ValueConverter به شکل زیر است:
public class BoolToVisibilityConverter : IValueConverter
{
    public object Convert(object value, Type targetType, 
        object parameter, CultureInfo culture)
    {
        // Do the conversion from bool to visibility
    }
 
    public object ConvertBack(object value, Type targetType, 
        object parameter, CultureInfo culture)
    {
        // Do the conversion from visibility to bool
    }
}

در متد تبدیل باید مقداری را که کنترل نیاز دارد، بر اساس مقادیر کلاس، ایجاد و بازگشت دهید.

در مرحله‌ی دوم نحوه تعریف مبدل ما در پنجره XAML به صورت زیر می‌باشد:
<Window x:Class="test.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:نامی دلخواه="clr-namespace:فضای نامی که کلاس مبدل در آن قرار دارد"
        >

    <Window.Resources>
        <نام دلخواهی که در بالا تعریف کرده اید: ClassNameنام کلاس  x:Key="کلید این آیتم در ریسورس"/>
    </Window.Resources>

کلمه‌های کلیدی xmlns که مخفف XML NameSpace هستند جهت تعریف دسترسی به فضاهای نام طراحی شده‌اند و طبق تعریف مایکروسافت همان مفهوم تگ‌های تعریف فضای نام در XML را دارند که توسط مایکروسافت توسعه یافته‌اند. این تعریف‌ها در تگ ریشه (در اینجا window) تعریف می‌شوند. دو فضای نام اولی که به طور پیش فرض در همه جای پروژه قرار دارند، اشاره به فریم ورک WPF دارند. کلمه‌ی کلیدی x در خط شماره سه، نام دلخواهی است که دسترسی ما را به خصوصیات یا تعاریف XAML موجود در sdk باز می‌کند؛ مثلا استفاده از خصوصیاتی چون x:key یا x:class را به همراه دارد.
پس الان باید خط چهارم برای ما روشن باشد؛ فضای نام جدیدی را در برنامه خودمان ایجاد کرده‌ایم که این تگ به آن اشاره می‌کند و نام دلخواهی هم برای اشاره به این فضای نام برایش در نظر گرفته‌ایم. هر موقع در برنامه این نام دلخواه تعیین شده قرار گیرد، یعنی اشاره به این فضای نام که در قسمت Window.resource خط هشتم تعریف شده است.
در خط هشتم، یک ریسورس (منبع) را به برنامه معرفی کرده‌ایم:
ریسورس‌ها برای ذخیره سازی داده‌ها در سطح یک کنترل، سطح محلی در یک پنجره، یا سطح عمومی در کل پروژه به کار می‌روند. محدودیتی در ذخیره داده‌ها وجود ندارد و هر چقدر که دوست دارید می‌توانید داده به آن پاس کنید. این داده‌ها می‌توانند یک سری اطلاعات ذخیره شده در یک ساختار ساده تا یک ساختار سلسه مراتبی از کنترل‌ها باشند. ریسورس‌ها به شما این اجازه را می‌دهند تا داده‌ها را در یک مکان ذخیره کرده و آن‌ها را در یک یا چندجا مورد استفاده قرار دهید.

از آن جا که مباحث ریسورس‌ها را در یک مقاله‌ی جداگانه بررسی می‌کنیم، فقط به ذکر نکات بالا جهت کد فعلی بسنده خواهیم کرد و ادامه‌ی آن را در یک مقاله دیگر مورد بررسی قرار می‌دهیم.
هر ریسورس دارای یک نام یا یک کلید است که با خصوصیت x:key تعریف می‌شود.
ریسورس بالا یک کلاس را که در فضای نام دلخواهی قرار دارد، تعریف می‌کند و یک کلید هم به آن انتساب می‌دهد.
مرحله‌ی سوم معرفی ریسورس به عملیات Binding است:
{Binding نام پراپرتی کلاس, Converter={StaticResource کلید آیتم مربوطه در ریسورس}, ConverterParameter=پارامتری که به کلاس مبدل پاس می‌شود}

بخش اول دقیقا همان چیزی است که در قسمت قبلی یاد گرفتیم. معرفی پراپرتی که باید عمل بایند به آن صورت گیرد. قسمت بعدی معرفی مبدل است و از آن جا که تابع مبدل ما در یک منبع است، اینگونه می‌نویسیم: {} را باز کرده و ابتدا کلمه StaticResource فاصله و سپس کلید ریسورس که تابع را از ریسورس فراخوانی کند و قسمت بعدی هم پاس کردن یک پارامتر به تابع مبدل است.

حال که با اصول نوشتار آشنا شدیم کار را آغاز می‌کنیم.
قصد داریم یک مبدل برای فیلد جنیست درست کنیم. از آنجا که این فیلد Boolean است و خصوصیت IsChecked یک RadioButton هم Boolean است، می‌توان یک ارتباط مستقیم را ایجاد کرد. ولی مشکل در اینجا هست که True برای مذکر است و false برای مؤنث. در نتیجه تنها Radiobutton مربوطه به جنس مذکر به این حالت پاسخ می‌دهد و از آنجا که  برای جنس مونث  false در نظر گرفته شده است، انتخاب آن هم false خواهد بود. پس باید در مبدل، مقداری که کنترل می‌خواهد را شناسایی کرده و اگر مقدار با آن برابر بود، True را بازگردانیم. مقداری که هر کنترل درخواست می‌کند را از طریق پارامتر به تابع مبدل ارسال می‌کنیم. radiobutton مذکر، مقدار True را به عنوان پارامتر ارسال می‌کند و radiobutton مونث هم مقدار false را به عنوان پارامتر ارسال می‌کند. اگر تابع مبدل را ببینید، این مقدار‌ها با پارامترها همخوانی دارند، True در غیر این صورت false بر میگرداند.

مرحله اول تعریف کلاس ValueConveter:
using System;
using System.Globalization;
using System.Windows;
using System.Windows.Data;

namespace test.ValueConverters
{
    public class GenderConverter: IValueConverter
    {
        public object Convert(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            var ParameterString = parameter as string;
            if (ParameterString == null)
                return DependencyProperty.UnsetValue;

            bool bparam;

            bool test = bool.TryParse(parameter.ToString(), out bparam);
            if (test)
            {
                return ((bool)value).Equals(bparam);
            }
            return DependencyProperty.UnsetValue;
        }

        public object ConvertBack(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
}
در کد بالا پارامتر ارسالی را دریافت می‌کنیم و اگر برابر با Null باشد، مقداری برگشتی را عدم ذکر شدن خصوصیت وابسته اعلام می‌کنیم. در نتیجه انگار این خصوصیت مقداردهی نشده است. اگر مخالف Null باشد، کار ادامه پیدا می‌کند. در نهایت مقایسه‌ای بین پارامتر و مقدار پراپرتی (value) صورت گرفته و نتیجه‌ی مقایسه را برگشت می‌دهیم.

برای تعریف این مبدل در محیط XAML به صورت زیر اقدام می‌کنیم:
<Window x:Class="test.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:valueConverters="clr-namespace:test.ValueConverters"
        Title="MainWindow" Height="511.851" Width="525">

    <Window.Resources>
        <valueConverters:GenderConverter x:Key="GenderConverter"/>
    </Window.Resources>
</window>
 کلمه valueConveter به فضای نام test.valueConverters اشاره می‌کند که در قسمت ریسورس، از کلاس GenderConverter آن استفاده می‌کنیم و کلیدی که برای این ریسورس در نظر گرفتیم را GenderConverter تعریف کردیم (هم نامی کلید ریسورس و نام کلاس مبدل اتفاقی است و ارتباطی با یکدیگر ندارند).

نکته: در صورتی که بعد از تعریف ریسورس با خطای زیر روبرو شدید و محیط طراحی Design را از دست دادید یکبار پروژه را بیلد کنید تا مشکل حل شود.
The name "GenderConverter" does not exist in the namespace "clr-namespace:test.ValueConverters".


اکنون در عملیات بایندینگ دو کنترل اینگونه می‌نویسیم:
     <RadioButton GroupName="Gender" IsChecked="{Binding Gender, Converter={StaticResource GenderConverter}, ConverterParameter=True}" Name="RdoMale"  >Male</RadioButton>
                <RadioButton GroupName="Gender" IsChecked="{Binding Gender, Converter={StaticResource GenderConverter}, ConverterParameter=False}" Name="RdoFemale" Margin="0 5 0 0"  >Female</RadioButton>
حال برنامه را اجرا کرده و نتیجه را ببینید. برای تست بهتر می‌توانید جنسیت فرد را در منبع داده تغییر دهید. همچنین از آنجا که این مقدار برای جنس مذکر نیازی به بررسی و تبدیل ندارد می‌توانید عملیات بایند را عادی بنویسید:
<RadioButton GroupName="Gender" IsChecked="{Binding Gender}" Name="RdoMale"  >Male</RadioButton>
این کد می‌تواند برای تمامی وضعیت‌های دو مقداری چون جنسیت و وضعیت تاهل و ... هم به کار برود. ولی حالا سناریویی را تصور کنید که که مقادیر از دو تا بیشتر شود؛ مثل وضعیت تحصیلی ، دسترسی‌ها و غیره که این‌ها نیاز به داده‌های شمارشی چون Enum‌ها دارند. روند کار دقیقا مانند بالاست:
هر کنترل مقداری از یک enum را میپذیرد که میتواند آن مقدار را با استفاده از پارامتر، به تابع مبدل ارسال کند و سپس تابع چک می‌کند که آیا چنین مقداری در enum مدنظر یافت می‌شود یا خیر؛ این کد الان کار می‌کندو واقعا هم کد درستی است و هیچ مشکلی هم ندارد. ولی برای یک لحظه تصور کنید پنجره شما شامل چهار خصوصیت enum دار است. یعنی الان باید 4 تابع مبدل بنویسید. پس باید کد را بازنویسی کنیم تا به هر enum که مدنظر است پاسخ دهد؛ به این ترتیب تنها یک تابع مبدل می‌نویسیم.

جهت یادآوری نگاهی به کلاس برنامه می‌اندازیم:
public enum FieldOfWork
    {
        Actor=0,
        Director=1,
        Producer=2
    }
    public class Person : INotifyPropertyChanged
    { 
        public bool Gender { get; set; }

        public string ImageName { get; set; }

        public string Country { get; set; }

        public DateTime Date { get; set; }

        public FieldOfWork FieldOfWork { get; set; }

        private string _name;
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        }
فعلا IList را از پراپرتی FieldOfWork بر میداریم تا این سناریو باشد که تنها یک Enum قابل انتخاب است:
public FieldOfWork FieldOfWork { get; set; }
بعدا حالت قبلی را بررسی میکنیم.

کد کلاس مبدل را به صورت زیر می‌نویسیم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using System.Windows;
using System.Windows.Data;

namespace test.ValueConverters
{
    public class EnumConverter : IValueConverter
    {
        public object Convert(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            var ParameterString = parameter as string;
            if (ParameterString == null)
                return DependencyProperty.UnsetValue;

            if (Enum.IsDefined(value.GetType(), value) == false)
                return DependencyProperty.UnsetValue;

            object paramvalue = Enum.Parse(value.GetType(), ParameterString);
            return paramvalue.Equals(value);
        }

        public object ConvertBack(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
}
در مرحله اول مثل کد قبلی بررسی می‌شود که آیا پارامتری ارسال شده است یا خیر. در مرحله دوم بررسی می‌شود که نوع داده مقدار پراپرتی چیست یعنی چه Enum ایی مورد استفاده قرار گرفته است. اگر در Enum مقداری که در پارامتر به آن ذکر شده است وجود نداشته باشد، بهتر هست که کار در همین جا به پایان برسد؛ زیرا که یک پارامتر اشتباهی ارسال شده است و چنین مقداری در Enum وجود ندارد. در غیر اینصورت کار ادامه می‌یابد و پارامتر را به enum تبدیل کرده و با مقدار مقایسه می‌کنیم. اگر برابر باشند نتیجه true را باز میگردانیم.

کد قسمت ریسورس را با کلاس جدید به روز می‌کنیم:
    <Window.Resources>
        <valueConverters:GenderConverter x:Key="GenderConverter"/>
        <valueConverters:EnumConverter x:Key="EnumConverter"></valueConverters:EnumConverter>
    </Window.Resources>
کد چک باکس‌ها هم به شکل زیر تغییر می‌یابد:
    <CheckBox Name="ChkActor" IsChecked="{Binding FieldOfWork, Converter={StaticResource EnumConverter}, ConverterParameter=Actor}" >Actor/Actress</CheckBox>
                <CheckBox Name="ChkDirector" IsChecked="{Binding FieldOfWork, Converter={StaticResource EnumConverter}, ConverterParameter=Director}" >Director</CheckBox>
                <CheckBox Name="ChkProducer" IsChecked="{Binding FieldOfWork, Converter={StaticResource EnumConverter}, ConverterParameter=Producer}" >Producer</CheckBox>
کلاس GetPerson که منبع داده ما را فراهم می‌کند هم به شکل زیر است:
  public static Person GetPerson()
        {
            return new Person()
            {
                Name = "Leo",
                Gender =true,
                ImageName ="man.jpg",
                Country = "Italy",
                FieldOfWork = test.FieldOfWork.Actor,
                Date = DateTime.Now.AddDays(-3)
            };
        }

برنامه را اجرا کنید تا نتیجه کار را ببینید. باید چک باکس Actor تیک خورده باشد. میتوانید منبع داده را تغییر داده تا نتیجه کار را ببینید.

بگذارید فیلد FieldOfWork را به حالت قبلی یعنی IList برگردانیم. در بسیاری از اوقات ما چند گزینه از یک Enum را انتخاب می‌کنیم، مثل داشتن چند سطح دسترسی یا چند سمت کاری و ...

کلاس را به همراه کد GetPerson به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
    public enum FieldOfWork
    {
        Actor=0,
        Director=1,
        Producer=2
    }
    public class Person : INotifyPropertyChanged
    { 
        public bool Gender { get; set; }

        public string ImageName { get; set; }

        public string Country { get; set; }

        public DateTime Date { get; set; }

        public IList<FieldOfWork> FieldOfWork { get; set; }

        private string _name;
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        }

        public static Person GetPerson()
        {
            return new Person
            {
                Name = "Leo",
                Gender = true,
                ImageName = "man.jpg",
                Country = "Italy",
                FieldOfWork = new FieldOfWork[] { test.FieldOfWork.Actor, test.FieldOfWork.Producer },
                Date = DateTime.Now.AddDays(-3)
            };
        }
}

دو Enum بازیگر و تهیه کننده را انتخاب کرده‌ایم، پس در زمان اجرا باید این دو گزینه انتخاب شوند.
کد مبدل را به صورت زیر می‌نویسیم:
using System;
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using System.Windows;
using System.Windows.Data;

namespace test.ValueConverters
{
    public class EnumList : IValueConverter
    {
        public object Convert(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            var ParameterString = parameter as string;
            if (ParameterString == null)
                return DependencyProperty.UnsetValue;

         var enumlist= (IList) value;         

            if(enumlist==null && enumlist.Count<1)
                return DependencyProperty.UnsetValue;

            if (Enum.IsDefined(enumlist[0].GetType(), ParameterString) == false)
                return DependencyProperty.UnsetValue;


            /*
              foreach (var item  in enumlist)
            {
                object paramvalue = Enum.Parse(item.GetType(), ParameterString);
                bool result = item.Equals(paramvalue);
                if (result)
                    return true;
            }
            return false;
             */
            return (from object item in enumlist let paramvalue = Enum.Parse(item.GetType(), ParameterString) select item.Equals(paramvalue)).Any(result => result);
        }

        public object ConvertBack(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
}
مقدار پراپرتی را به نوع IList تبدیل می‌کنید و اگر لیست معتبر بود، برنامه را ادامه می‌دهیم؛ در غیر اینصورت تابع خاتمه می‌یابد. بعد از اینکه صحت وجود لیست اعلام شد، بررسی میکنیم آیا Enum چنین مقداری که پارامتر ذکر کرده است را دارد یا یک پارامتر اشتباهی است.
در حلقه‌ای که به شکل توضیح درآمده، همه آیتم‌های مربوطه در لیست را بررسی کرده و اگر آیتمی برابر پارامتر باشد، True بر میگرداند و در صورتی که حلقه به اتمام برسد و آیتم پیدا نشود، مقدار False را برمی‌گرداند. این حلقه از آن جهت به شکل توضیح درآمده است که کد Linq آن در زیر نوشته شده است.

تعریف کلاس بالا در ریسورس:
   <Window.Resources>
        <valueConverters:GenderConverter x:Key="GenderConverter"/>
        <valueConverters:EnumConverter x:Key="EnumConverter"></valueConverters:EnumConverter>
        <valueConverters:EnumList x:Key="EnumList"></valueConverters:EnumList>
    </Window.Resources>
و تغییر کلید ریسورس در خطوط چک باکس ها، باقی موارد همانند قبل ثابت هستند:
     <CheckBox Name="ChkActor" IsChecked="{Binding FieldOfWork, Converter={StaticResource EnumList}, ConverterParameter=Actor}" >Actor/Actress</CheckBox>
                <CheckBox Name="ChkDirector" IsChecked="{Binding FieldOfWork, Converter={StaticResource EnumList}, ConverterParameter=Director}" >Director</CheckBox>
                <CheckBox Name="ChkProducer" IsChecked="{Binding FieldOfWork, Converter={StaticResource EnumList}, ConverterParameter=Producer}" >Producer</CheckBox>

نتیجه‌ی کار باید به شکل زیر باشد:
فیلد جنسیت و زمینه کاری از تابع مبدل به دست آمده است.

  بدیهی است خروجی‌های بالا برای کنترل هایی است که مقدار Boolean را می‌پذیرند و برای سایر کنترل‌ها باید با کمی تغییر در کد و نوع برگشتی که تحویل خروجی متد مبدل می‌شود، دهید.

دانلود فایل‌های این قسمت
مطالب
آشنایی با آزمایش واحد (unit testing) در دات نت، قسمت 2

دلایل شانه خالی کردن از آزمایش واحد!

1- نوشتن آزمایشات زمان زیادی را به خود اختصاص خواهند داد.

مهمترین دلیلی که برنامه‌نویس‌ها به سبب آن از نوشتن آزمایشات واحد امتناع می‌کنند، همین موضوع است. اکثر افراد به آزمایش به‌عنوان مرحله آخر توسعه فکر می‌کنند. اگر این چنین است، بله! نوشتن آزمایش‌های واحد واقعا سخت و زمانگیر خواهند بود. به همین جهت برای جلوگیری از این مساله روش pay-as-you-go مطرح شده است (ماخذ: کتاب Pragmatic Unit Testing در سی شارپ). یعنی با اضافه شدن هر واحد کوچکی به سیستم، آزمایش واحد آن‌را نیز تهیه کنید. به این صورت در طول توسعه سیستم با باگ‌های کمتری نیز برخورد خواهید داشت چون اجزای آن‌را در این حین به تفصیل مورد بررسی قرار داده‌اید. اثر این روش را در شکل زیر می‌توانید ملاحظه نمائید (تصویری از همان کتاب ذکر شده)




نوشتن آزمایشات واحد زمانبر هستند اما توسعه پیوسته آن‌ها با به تاخیر انداختن آزمایشات به انتهای پروژه، همانند تصویر فوق تاثیر بسیار قابل توجهی در بهره وری شما خواهند داشت.

بنابراین اگر عنوان می‌کنید که وقت ندارید آزمایش واحد بنویسید، به چند سؤال زیر پاسخ دهید:
الف) چه مقدار زمان را صرف دیباگ کردن کدهای خود یا دیگران می‌کنید؟
ب) چه میزان زمان را صرف بازنویسی کدی کرده‌اید که تصور می‌رفت درست کار می‌کند اما اکنون بسیار مشکل زا ظاهر شده است؟
ج) چه مقدار زمان را صرف این کرده‌اید که منشاء باگ گزارش شده در برنامه را کشف کنید؟

برای افرادی که آزمایشات واحد را در حین پروسه توسعه در نظر نمی‌گیرند، این مقادیر بالا است و با ازدیاد تعداد خطوط سورس کدها، این ارقام سیر صعودی خواهند داشت.



تصویری از کتاب xUnit Test Patterns ، که بیانگر کاهش زمان و هزینه کد نویسی در طول زمان با رعایت اصول آزمایشات واحد است

2- اجرای آزمایشات واحد زمان زیادی را تلف می‌کند.

نباید اینطور باشد. عموما اجرای هزاران آزمایش واحد، باید در کسری از ثانیه صورت گیرد. (برای اطلاعات بیشتر به قسمت حد و مرز یک آزمایش واحد در قسمت قبل مراجعه نمائید)

3- امکان تهیه آزمایشات واحد برای کدهای قدیمی ( legacy code ) من وجود ندارد

برای بسیاری از برنامه نویس‌ها، تهیه آزمایش واحد برای کدهای قدیمی بسیار مشکل است زیرا شکستن آن‌ها به واحدهای کوچکتر قابل آزمایش بسیار خطرناک و پرهزینه است و ممکن است سبب از کار افتادن سیستم آن‌ها گردد. اینجا مشکل از آزمایش واحد نیست. مشکل از ضعف برنامه نویسی آن سیستم است. روش refactoring ، طراحی مجدد و نوشتن آزمایشات واحد، به تدریج سبب طراحی بهتر برنامه از دیدگاه‌های شیءگرایی شده و نگهداری سیستم را در طولانی مدت ساده‌تر می‌سازد. آزمایشات واحد این نوع سیستم‌ها را از حالت فلج بودن خارج می‌سازد.

4- کار من نیست که کدهای نوشته شده را آزمایش کنم!

باید درنظر داشته باشید که این هم کار شما نیست که انبوهی از کدهای مشکل دار را به واحد بررسی کننده آن تحویل دهید! همچنین اگر تیم آزمایشات و کنترل کیفیت به این نتیجه برسد که عموما از کدهای شما کمتر می‌توان باگ گرفت، این امر سبب معروفیت و تضمین شغلی شما خواهد شد.
همچنین این کار شما است که تضمین کنید واحد تهیه شده مقصود مورد نظر را ارائه می‌دهد و این‌کار را با ارائه یک یا چندین آزمایش واحد می‌توان اثبات کرد.

5- تنها قسمتی از سیستم به من واگذار شده است و من دقیقا نمی‌دانم که رفتار کلی آن چیست. بنابراین آن را نمی‌توانم آزمایش کنم!

اگر واقعا نمی‌دانید که این کد قرار است چه کاری را انجام دهید به طور قطع الان زمان مناسبی برای کد نویسی آن نیست!

6- کد من کامپایل می‌شود!

باید دقت داشت که کامپایلر فقط syntax کدهای شما را بررسی کرده و خطاهای آن‌را گوشزد می‌کند و نه نحوه‌ی عملکرد آن‌را.

7- من برای نوشتن آزمایشات حقوق نمی‌گیرم!

باید اذعان داشت که به شما جهت صرف تمام وقت یک روز خود برای دیباگ کردن یک خطا هم حقوق نمی‌دهند! شما برای تهیه یک کد قابل قبول و قابل اجرا حقوق می‌گیرید و آزمایش واحد نیز ابزاری است جهت نیل به این مقصود (همانند یک IDE و یا یک کامپایلر).

8- احساس گناه خواهم کرد اگر تیم فنی کنترل کیفیت و آزمایشات را از کار بی کار کنم!!

نگران نباشید، این اتفاق نخواهد افتاد! بحث ما در اینجا آزمایش کوچکترین اجزا و واحدهای یک سیستم است. موارد دیگری مانند functional testing, acceptance testing, performance & environmental testing, validation & verification, formal analysis توسط تیم‌های کنترل کیفیت و آزمایشات هنوز باید بررسی شوند.

9- شرکت من اجازه اجرای آزمایشات واحد را بر روی سیستم‌های در حال اجرا نمی‌دهد.

قرار هم نیست بدهد! چون دیگر نام آن آزمایش واحد نخواهد بود. این آزمایشات باید بر روی سیستم شما و توسط ابزار و امکانات شما صورت گیرد.


پ.ن.
در هشتمین دلیل ذکر شده، از acceptance testing نامبرده شده. تفاوت آن با unit testing به صورت زیر است:

آزمایش واحد:
توسط برنامه نویس‌ها تعریف می‌شود
سبب اطمینان خاطر برنامه نویس‌ها خواهد شد
واحدهای کوچک سیستم را مورد بررسی قرار می‌دهد
یک آزمایش سطح پائین ( low level ) به شمار می‌رود
بسیار سریع اجرا می‌شود
به صورت خودکار (100 درصد خودکار است) و با برنامه نویسی قابل کنترل است

اما در مقابل آزمایش پذیرش به صورت زیر است:
توسط مصرف کنندگان تعریف می‌شود
سبب اطمینان خاطر مصرف کنندگان می‌شود.
کل برنامه مورد آزمایش قرار می‌گیرد
یک آزمایش سطح بالا ( high level ) به شمار می‌رود
ممکن است طولانی باشد
عموما به صورت دستی یا توسط یک سری اسکریپت اجرا می‌شود
مثال : گزارش ماهیانه باید جمع صحیحی از تمام صفحات را در آخرین برگه گزارش به همراه داشته باشد


ادامه دارد...

مطالب
تکنیک‌های ایجاد سایت‌های چند زبانه
امروزه چند زبانه بودن سایت‌ها، از اهمیت بالایی برخوردار شده است و هر سایتی که نیاز داشته باشد در سایر نقاط جهان شناخته شود و کاربران مناطق مختلف، به راحتی از آن استفاده کنند، سایت‌های خود را بر پایه‌ی چندین زبان ایجاد می‌کنند. در این نوشتار سعی داریم بر این موضوع بررسی اجمالی داشته باشیم و نکات زیر را بررسی نماییم.

  • طراحی دیتابیس یا بانک اطلاعاتی بر پایه چند زبانه بودن و بررسی سناریوهای مختلف.
  • نکاتی که باید در ساخت سایت‌های چند زبانه به آن‌ها دقت کرد.
  • شیوه‌ی تشخیص و تغییر زبان سایت
  • معرفی چند کامپوننت وب، برای مباحث چند زبانه

طراحی مدل دیتابیس

اولین کار برای داشتن یک سایت چند زبانه، این است که یک مدل صحیح و مناسب را برای دیتابیس خود انتخاب کنید. یکی از اولین روش‌هایی که به ذهن هر فردی می‌رسد این است که برای هر ستون متنی که قرار است چند زبانه باشد، به تعداد زبان‌ها برایش یک ستون در نظر بگیریم. یعنی برای جدول مقالات که قرار است در سه زبان فارسی و انگلیسی و عربی باشد، سه ستون برای عنوان مقاله و سه ستون نیز برای متن آن داشته باشیم. تصویر زیر نمونه‌ای از این مدل را نشان می‌دهد.

مزایا:

  1. پیاده سازی آسان

معایب:

  1. در این روش با زیاد شدن هر زبان، تعداد ستون‌ها افزایش می‌یابد که باعث می‌شود طراحی مناسبی نداشته باشد.
  2. در ضمن این مورد باید توسط برنامه نویس مرتبا اضافه گردد یا اینکه برنامه نویس این امکان را در سیستم قرار دهد که مدیر سایت بتواند در پشت صحنه کوئری افزودن ستون را ایجاد کند که باید جدول مرتبا مورد alter گرفتن قرار بگیرد.
  3. ممکن است همیشه برای هر زبانی مطلبی قرار نگیرد و این مورد باعث می‌شود بی جهت فضایی برای آن در نظر گرفته شود.

پی نوشت: با اینکه امروزه بحث فیلدهای sparse Column وجود دارد ولی این فیلد‌ها در هر شرایطی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند وبیشتر متعلق به زمانی است که می‌دانیم آن فیلد به شدت کم مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پی نوشت دوم : در صورتی که فیلد شما مانند متن مقاله که عموما از نوع داده (varchar(max است استفاده می‌کنید و در صورتی که زبان مورد استفاده قرار نگیرد در خیلی از اوقات بی جهت فیلد‌های Blob ساخته اید که بهینه سازی آن را نیز باید در نظر بگیرید.


در مرحله‌ی بعد برای رفع مشکلات بالا یک جدول از زبان‌ها، مانند جدول زیر را ایجاد می‌کنیم:
 
 ID  کد
 Language  زبان
 ISO  کد دو رقمی آن زبان
 Flag  پرچم آن کشور
بعد از آن هر مقاله برای یک زبان ایجاد خواهد شد؛ چیزی مانند تصویر زیر:

مزایا:

  1. پیاده سازی آسان

معایب:

  1. ایجاد رکوردهای تکراری، هر مقاله برای بعضی از اطلاعاتش که چند زبانه نیستند داده‌های تکراری خواهد داشت.
  2. هر مقاله یک مقاله‌ی جدا شناخته می‌شود و ارتباطی میان آنان نخواهد بود. بدین ترتیب توانایی ایجاد گزارش‌هایی چون هر گروه از مقاله و دسته بندی آن‌ها از بین خواهد رفت. در ضمن مدیر عموما در یک سیستم مدیریتی می‌خواهد تنها یک لینک را به یک مقاله بدهد و سایت بنا به تشخیص در زبان مزبور، یکی از این مقالات را به کاربر نمایش دهد؛ نه اینکه مرتبا مدیر برای هر زبان، لینکی را مهیا کند و در این حالت چنین چیزی ممکن نخواهد بود.
  3. در یک سیستم فروشگاهی همانند تصویر بالا کار هم سخت‌تر می‌شود و هر رکورد، یک محصول جدا شناخته می‌شود و ویرایش‌ها هم برای هر کدام باید جداگانه صورت بگیرد که در عمل این طرح را رد می‌کند.


سومین راه حل این است که سه جدول ایجاد کنیم:

یک. جدول زبان‌ها (که بالاتر ایجاد شده بود)

دو . جدول نام مقاله به همراه اطلاعات پایه و فیلدها بی نیاز به چند زبانه بودن

سه : یک جدول که هر دو ستون آن کدهای کلید دو جدول بالا را دارند و فیلدهای چند زبانه در آن وجود دارند.

جدول پایه

 ID  کد
 Name  نام مقاله
 CreationDate  تاریخ ایجاد
 Writer  نویسنده
 Visibilty  وضعیت نمایش
 جدول مقالات
 LanguageCode کد زبان
 ArticleID  کد مقاله
 CreationDate  تاریخ ایجاد
 Visibility  وضعیت نمایش مقاله
Title
عنوان مقاله
ContentText
متن مقاله

 در جدول پایه یک مقاله ایجاد می‌شود که اطلاعات عمومی همه مقالات را دارد و حتی خصوصیت وضعیت نمایش آن، روی همه‌ی مقالات با هر زبانی تاثیر می‌گذارد. در جدول دو، هر مقاله یک رکورد دارد که کد زبان و کد مقاله برای آن یک کلید ترکیبی به حساب می‌آیند. پس، از هر مقاله یک یا چند زبان خواهیم داشت. همچنین دارای فیلدهایی با وضعیت مخصوص به خود هم هستند؛ مثل فیلد وضعیت نمایش مقاله که فقط برای این مقاله با این زبان کاربرد دارد.

مزایا:

  1. گزارش گیری آسان برای هر دسته مقاله با زبان‌های مختلف و ارتباط و یکپارچگی
  2. آسان در افزودن زبان.

معایب:

  1. ایجاد کوئری‌های پیچیده‌تر و جوین دار که به نسبت روش‌های قبلی کوئری‌ها پیچیده‌تر شده اند.
  2. کدنویسی زیادتر.

استفاده از ساختارهای XML یا JSON برای ذخیره سازی اطلاعات چند زبانه مانند ساختارهای زیر:

XML
<Articles>
<Article>
this is english text
</Article>
<Article>
این یک متن فارسی است
</Article>
</Articles>

یا 
<Articles>
<en-us>
this is english text
</en-us>
<fa-ir>
این یک متن فارسی است
</fa-ir>
</Articles>
JSON
"Articles":["en-us':{"title":"this is english text","content":" english content"},"fa-ir":{"title":"متن فارسی","content":"محتوای فارسی"}]
ازSQL Server 2005 به بعد از نوع داده xml پشتیبانی می‌شود و در نسخه‌ی 2016 آن نیز پشتیبانی از Json اضافه شده است که حتی شامل اندیکس‌های اختصاصی هم برای این دو نوع می‌باشد.
از مزایای این روش ذخیره‌ی همه داده‌ها در یک ستون و یک جدول است و نیازی به ستون‌های اضافه یا جداول اضافه نیست ولی معایب این روش استفاده از کوئری‌های پیچیده‌تر جهت ارتباط و خواندن است.

استفاده از بانک‌های اطلاعاتی NO SQL
در این بانک‌ها دیگر درگیر تعداد ستون‌ها و جنس آن‌ها نیستیم و میتوانیم برای هر مقاله یا محصول، هر تعداد زبان و یا فیلد را که می‌خواهیم، در نظر بگیریم و اضافه کنیم. برای آشنایی بیشتر با این نوع بانک‌ها و انواع آن، مقالات مربوط به nosql را در سایت دنبال کنید.

نکاتی که در یک سایت چند زبانه باید به آن‌ها توجه کرد.

یک . زبان آن صفحه را معرفی کنید: این کار هم به موتورهای جست و جو برای ثبت سایت شما کمک می‌کند و هم برای معلولین که از ابزارهای صفحه خوان استفاده می‌کنند، کمک بزرگی است. در این روش، صفحه خوان‌ها و دستگاه‌های خط بریل که زبان صفحه را تشخیص نمی‌دهند با خواندن کد زبان می‌توانند زبان صفحه را تشخیص دهند. با استفاده از خط زیر میتوانید زبان اصلی صفحه‌ی خود را تنظیم نمایید:
<html lang="en">

اگر از XHTML استفاده می‌کنید خاصیت زیر را فراموش نکنید. دریافت W3C Validation بدون آن امکان پذیر نخواهد بود.
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml" xml:lang="en">
با تغییر زبان هر صفحه، باید تنظیم زبان آن تغییر یابد:



دو. چند زبانه بودن صفحه: در بالا یاد گرفتیم که چگونه زبان اصلی صفحه را تنظیم کنیم، ولی گاهی اوقات صفحه به غیر از زبان اصلی، شامل زبان‌های دیگر هم می‌شود؛ مثل نقل قول‌ها یا موارد دیگر. برای این‌کار می‌توانید از خصوصیت lang که در اکثر تگ‌ها پشتیبانی می‌شود، استفاده کنید. مثال پایین یک نقل قول فرانسوی است که ما آن را به خصوصیت lang، جهت تایید زبانش مزین کرده‌ایم:
<blockquote lang=”fr”>

<p>Le plus grand faible des hommes, c'est l'amour qu'ils ont de la vie.</p>

</blockquote>

سه. لینک ها : اگر دارید در صفحه‌ای لینک به جایی می‌دهید که متفاوت از زبان شماست، حتما باید زبان صفحه یا سایت مقصد را مشخص کنید. مثلا لینک زیر برای صفحه‌ای است که از یک زبان غیر فرانسوی به یک صفحه‌ی با زبان فرانسوی هدایت می‌شود:
<a href="" hreflang="fr">French</a>

همچنین اگر متن لینک شما هم به زبان فرانسوی باشد خیلی خوب می‌شود که آن را هم بیان کنید و از خاصیت lang و هم hreflang همزمان استفاده کنید:
<a href="" hreflang="fr">Francais</a>

چهار. جهت صفحه: به طور پیش فرض شما این مورد را به خاطر طراحی ظاهر صفحه رعایت می‌کنید ولی خالی از لطف نیست که بگوییم جهت زبان را هم با خصوصیت dir  که مقدار پیش فرضش راست به چپ هست، ذکر کنید. هر چند که عموما وب سایت‌های چند زبانه شامل یک قالب دیگر به صورت راست چین یا چپ چین هم هستند که بر اساس زبان انتخاب شده، قالب خود را تغییر خواهند داد.

پنج. انکودینگ صفحه را مشخص کنید: برای اینکه نحوه‌ی رمزگذاری و رمزگشایی حروف و نمادها مشخص گردد، باید انکودینگ تنظیم شود و حتی برای بعضی از موتورهای جست و جو که ممکن است با وب سایت شما به مشکل بر بخورند. امروزه بیشتر از صفحات یونیکد استفاده می‌شود که سطح وسیعی از کاراکترها را پشتیبانی می‌کند.
<meta http-equiv="Content-Type" content="text/html;charset=UTF-8">

HTML5
<meta charset="UTF-8">

شش. اندازه‌ی فونت:
موقعی که یک سایت چند زبانه را طراحی می‌کنید این نکته خیلی مهم هست که بدانید اندازه فونت‌های زبان پیش فرض، برای باقی زبان‌ها مناسب نیستند. به عنوان مثال ممکن است اندازه فونتی برای زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی مناسب باشد ولی برای زبان‌های فارسی و عربی و چینی و ... مناسب نباشد و خواندن آن سخت شود. به همین جهت یکی از راه‌های حل این مشکل استفاده از قالب css است که وابسته به خصوصیت lang ای است که شما برای صفحه و هر المان یا تگی که از این خصوصیت استفاده می‌کند، تعیین کرده‌اید.
:lang(en) {

font-size: 85%;

font-family: arial, verdana, sans-serif;

}

:lang(zh) {

font-size: 125%;

font-family: helvetica, verdana, sans-serif;

}

خط زیر تعیین میکند که از استایل اول استفاده شود:
<html lang="en">
و خط زیر تعیین می‌کند که از استایل دوم استفاده شود:
<html lang="zh">
البته این کد بالا در مرورگرهای فایرفاکس، اپرا و IE8 به بالا پاسخ می‌دهد. برای سایر مروگرها چون کروم و نسخه‌های پیشین IE باید از شیوه‌ی زیر بهره ببرید:
<body class="english"> or <body class="chinese">

و استایل:
.english {

font-size: 85%;

font-family: arial, verdana, sans-serif;

}

.chinese {

font-size: 125%;

font-family: helvetica, verdana, sans-serif;

}
در این شیوه برای تگ مربوطه یک کلاس با نام آن زبان ایجاد کرده که محتوای آن تنظیمات قلم آن زبان می‌باشد.

هفت. اندازه‌ی کلمات و خطوط: در این حالت اندازه کلمات بین هر زبان متفاوت است و میزان فضایی که در بر می‌گیرند با زبانی دیگر تفاوت دارد. ممکن است کلمه‌ای در یک زبان شش حرف باشد، ولی در زبانی دیگر دو یا چهار حرف و به خصوص در یک عبارت یا حتی جمله این نکته بیشتر به چشم می‌آید. تصاویر زیر نمونه‌ای از حل این مشکل توسط سایت آمازون می‌باشند که بعضی المان‌ها مانند لیست علاقمندی‌ها یا بعضی از آیتم‌ها را جابجا کرده است. بهترین جواب برای اینکار این است که قالب خود را برای هر زبان بهینه کنید.

هشت : زمان را نیز تغییر دهید: یکی از مواردی که در کمتر سایت چند زبانه‌ای به چشم می‌خورد و به نظر بنده می‌تواند بسیار مهم باشد این است که time zone منطقه‌ی هر زبان را بدانید. به عنوان مثال برای مقاله‌ی خود، تاریخ ایجاد را به صورت UTC ذخیره کنید و سپس نمایش را بر اساس زبان یا حتی بهتر و دقیق‌تر از طریق IP کشور مربوطه به دست آورید. برای کاربران ثبت نام شده این تاریخ می‌تواند دقیق‌تر باشد همانند انجمن‌های وی بولتین.


شیوه‌های تشخیص زبان سایت

یکی از راه‌های تشخیص زبان این است که موقعی که برای اولین بار کاربری به سایت مراجعه می‌کند، زبان مورد نظرش را سوال کنید و این اطلاعات را در یک کوکی بدون تاریخ انقضاء ذخیره کنید تا در دفعات بعدی آن را بررسی نمایید.

دومین راه، استفاده از IP کاربر مراجعه کننده است تا بر اساس آن زبان مورد نظر را انتخاب کنید.

در سومین شیوه که اغلب استفاده می‌شود، زبان سایت به طور پیش فرض بر روی یک زبان خاص که بهتر است انگلیسی باشد تنظیم شده است و سپس کاربر از طریق یک منو یا ابزارهای موجود در سایت، زبان سایت را تغییر دهد.

پی نوشت: فراموش نگردد که امکان تغییر زبان همیشه برای کاربر مهیا باشد و طوری نباشد که کاربر در آینده نتواند زبان سایت را تغییر دهد؛ حتی اگر تشخیص خودکار سایت برای زبان فعال باشد.

پی نوشت: در روش‌های بالا بهتر است همان مرتبه‌ی اول اطلاعات را در یک کوکی ذخیره کنید تا مراحل پیگیری راحت‌تر و آسان‌تر شود.


پلاگین‌ها و ابزارهای مدیریت زبان

اولین ابزاری که به شما برای تغییر زبان سایت معرفی می‌کنیم، توسط کاربر مورد استفاده قرار می‌گیرد و یک پلاگین جی کوئری می‌باشد. این پلاگین شامل حالت‌های مختلفی است که به نظر من بهترین حالت آن است که پرچم کشور مربوطه نیز نمایش یابد تا کاربر ارتباط راحت‌تری با سایت داشته باشد.

دومین ابزار که بیشتر برای انتخاب کشور می‌باشد و من خودم در بخش مدیریتی سیستم‌ها از آن استفاده میکنم، ابزار CountrySelector است. این پلاگین قابلیت جست و جو زبان را همزمان با تایپ کاربر نیر داراست. اسامی کشورها به صورت انگلیسی شروع شده و به زبان آن کشور در داخل پرانتز خاتمه می‌یابند و پرچم هر کشور نیز در کنار آن قرار دارد. کار کردن با آن بسیار راحت بوده و مستنداتش به طور کامل کار با آن را توضیح می‌دهد.

پلاگین بعدی International Telephone Input است که  پیاده سازی پلاگین بالا می‌باشد. برای مواردی مفید است که شما نیاز دارید کد تلفنی کشوری را انتخاب کنید.

در مقاله‌های زیر که در سایت جاری است در مورد Globalization و به خصوص استفاده از ریسورس‌ها مطالب خوبی بیان شده است:

قسمت بیست و دوم آموزش MVC که مبحث Globalization را دنبال می‌کند.

قسمت اول از شش قسمت مباحث Globalization  که دنباله‌ی آن را می‌توانید در مقاله‌ی خودش دنبال کنید.

مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت پنجم
در مطالب قبلی در مورد ماژولار بودن IIS زیاد صحبت کردیم، ولی اجازه بدهید این مورد را به صورت کاربردی‌تر و موشکافانه‌تر بررسی کنیم. برای اینکه به مشکلی در طول این سری از مطالب برنخورید، IIS را به صورت کامل یعنی full feature نصب نمایید. از بخش control panel>programs & features>Turn Windows features on or off اقدام نمایید و هرچه زیر مجموعه Internet information service هست را برگزینید. در صورتی که از نسخه‌های ویندوز سرور 2008 استفاده می‌کنید از طریق server manager>roles>web server اقدام نمایید.
برای نصب یک ماژول باید دو مرحله را انجام داد:
  1. نصب ماژول
  2. فعال سازی ماژول
نکته ای که در مورد ماژول‌های native وجود دارد این هست که این ماژول‌ها دسترسی بدون محدودیتی به منابع سروری دارند و از این رو حتما باید این نکته را دقت کنید که ماژول native شما از یک منبع مورد اعتماد دریافت شده باشد.

نصب یک native module
برای نصب می‌توانید یکی از سه راه زیر را استفاده کنید:
  1. ویرایش دستی فایل کانفیگ و از نسخه IIS7.5 به بعد هم می‌توانید از configuration editor هم استفاده کنید.
  2. استفاده از محیط گرافیکی IIS
  3. استفاده از خط فرمان با دستور Appcmd
مزیت روش دستی این هست که شما دقیقا می‌دانید در پشت صحنه چه اتفاقی می‌افتد و نتیجه هر کدام از این سه روش، اضافه شدن یک مدخل ورودی به تگ <globalmodules> است. برای اعمال تغییرات، مسیر زیر را بروید:
%windir%\system32\inetsrv\config\applicationhost.config
کسی که نیاز به دسترسی به این مسیر و انجام تغییرات دارد باید در بالاترین سطح مدیریتی سرور باشد.
اگر فایل را باز کنید و تگ globalmodule را پیدا کنید متوجه می‌شوید که تمامی ماژول‌ها در این قسمت معرفی شده‌اند و برای خود یک مدخل ورودی یا همان تگ add را دارند که در آن مسیر فایل dll هم ذکر شده است:
<globalModules> 
 
 <addname="DefaultDocumentModule"image="%windir%\system32\inetsrv\defdoc.dll"/> 
 
 <addname="DirectoryListingModule"image="%windir%\system32\inetsrv\dirlist.dll"/> 

<add name="StaticFileModule"image="%windir%\system32\inetsrv\static.dll"/>
...

 </globalModules>

برای حذف یا جایگزینی یک ماژول به راحتی می‌توانید مدخل ورودی یک ماژول را به صورت دستی حذف نمایید و برای جایگزینی هم بعد از حذف، ماژول خود را معرفی کنید. ولی توجه داشته باشید که این حذف به معنی حذف این ماژول از تمامی اپلیکیشن‌های موجود بر روی IIS هست و سپس اضافه کردن یک ماژول به این بخش. همچنین اگر قصد شما فقط حذف یک ماژول از روی یکی از اپلیکشن‌ها باشد باید از طریق فایل کانفیگ سایت از مسیر تگ‌های <system.webserver><modules> و با استفاده از تگ‌های add و remove به معرفی یک ماژول مختص این اپلیکیشن و یا حذف یک ماژول خاص اقدام نمایید.

PreConditions
این ویژگی می‌تواند در خط معرفی ماژول، مورد استفاده قرار بگیرد. اگر به فایل نگاه کنید می‌بینید که در بعضی خطوط این ویژگی ذکر شده است. تعریف این ویژگی به هسته IIS می‌گوید که این ماژول در چه مواردی و به چه شیوه ای باید به کار گرفته شود.
 <add name="ManagedEngine64" image="%windir%\Microsoft.NET\Framework64\v2.0.50727\webengine.dll" preCondition="integratedMode,runtimeVersionv2.0,bitness64" /> 
 
 <add name="ManagedEngine" image="%windir%\Microsoft.NET\Framework\v2.0.50727\webengine.dll" preCondition="integratedMode,runtimeVersionv2.0,bitness32" /> 
 
<add name="ManagedEngineV4.0_32bit" image="%windir%\Microsoft.NET\Framework\v4.0.30319\webengine4.dll" preCondition="integratedMode,runtimeVersionv4.0,bitness32" /> 
 
<add name="ManagedEngineV4.0_64bit" image="%windir%\Microsoft.NET\Framework64\v4.0.30319\webengine4.dll" preCondition="integratedMode,runtimeVersionv4.0,bitness64" />

مقادیری که precondition میتواند بگیر شامل موارد زیر هستند:
bitness
این گزینه به دو صورت bitness32 و bitness64 یافت می‌شود. امروزه پردازنده‌های 64 بیتی بسیار متداول شده اند و بسیاری از تولید کنندگان دارند به سمت عرضه ابزارهای 64 بیتی رو می‌آورند و به زودی عرضه‌های 32 بیتی را متوقف می‌کنند و به سمت سیستم عامل‌های 64 بیت سوییچ خواند کرد ولی باز هم هنوز برنامه‌های 32 بیتی زیادی هستند که مورد استفاده قرار می‌گیرند و نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت. برای همین ویندوزهای 64 بیتی مایکروسافت در کنار محیط 64 بیتی‌شان از یک محیط 32 بیت به اسم WOW64 استفاده می‌کنند. در این حالت این امتیاز به شما داده می‌شود که از پروسه‌های کارگر 32 بیتی در کنار پروسه‌های کارگر 64 بیتی استفاده کنید و PreCondition به bitness32 یا bitness64 تنظیم می‌شود تا از صحت بارگزاری dll در یک محیط درست مطمئن شود. در صورتی که این خصوصیت ذکر نشود یک هندلر 32 بیتی و 64 بیتی و یک module map اجرا می‌شود.

Runtime version
اگر ماژول خاصی برای اجرا به ورژن خاصی از net framwork. نیاز دارد، این ویژگی ذکر می‌شود. در صورتی که ماژولی قصد اجرای بر روی فریم ورک اشتباهی داشته باشد سبب خطا خواهد شد.

Mana gedHandler 
با معرفی IIS7 ما با یک مدل توسعه پذیر روبرو شدیم و می‌توانستیم ماژول‌ها و هندلرهای خود را بنویسیم و مستقیما در Pipeline قرار دهیم ولی سوییچ کردن بین دو بخش کدهای مدیریت شده و native یک عمل سنگین برای سیستم به شمار می‌آید و به منظور کاهش این بار گزینه managedhandler قرار داده شده است تا تعیین کند مواقعی که درخواست نیازی به این ماژول ندارد، این ماژول اجرا نگردد. به عنوان مثال فایل‌های ایستا چون jpg یا html و... شامل این ماژول نخواهند شد. واضح‌ترین مثال در این زمینه Forms Authentication می‌باشد و موقعی اجرا می‌شوند که درخواست فایل‌های aspx شده باشد و اگر یک فایل html را درخواست کنید این ماژول امنیتی روی آن اثری ندارد و عملیات شناسایی هویت روی آن اجرا نمی‌شود و اگر می‌خواهید روی همه فایل‌ها، این عملیات شناسایی انجام شود باید خصوصیت "precondition="managedhandler حذف شود.
در صورتی که تگ module را به صورت زیر بنویسید تمامی ماژول‌ها برای تمامی درخواست‌ها اجرا خواهد شد، صرف نظر از اینکه آیا ماژولی به صورت "precondition="managedmodule مقداردهی شده است یا خیر.
<modules runAllManagedModulesForAllRequests="true"/>
 
The Mode Precondition 
تا به الان گفتیم که چگونه میتوانیم یک ماژول و یا هندلر مدیریت شده‌ای را به Pipeline اضافه کنیم؛ ولی IIS7 به بالا نیاز دارد که تا پروسه‌های کارگر را به روشی خاص به این منظور اجرا کند و فریم ورک دات نت را برای اجرای آن‌ها بارگزاری کند. همچنین به اجرای ماژولی به اسم webengine.dll برای مدیریت  ماژولهای مدیریت شده نیازمند است و خود IIS در مورد کدهای مدیریت شده چیزی متوجه نمی‌شود. پس ما برای اینکه IIS را متوجه این موضوع نمائیم، باید Integrated mode را به آن معرفی کنیم.
در نسخه‌های قبلی IIS یک روش قدیمی برای کدهای مدیریت شده وجود داشت که از طریق اینترفیسی به نام ISAPI صورت می‌گرفت. در این حالت ASPNET_ISAPI.DLL مسئول این کار بود و اگر هنوز هم میخواهید از این dll در نسخه‌های جدیدتر IIS کمک بگیرید باید به جای معرفی classic mode ، integration mode را معرفی کنید.
با برابر کردن precondtion به مقدار "intgretedmode" هندلر یا ماژول شما در یک پول با خصوصیت integrated بارگزاری خواهد شد و اگر مقدار آن "classicmode" باشد در یک پول بدون خاصیت integrated بارگزاری می‌شود.
تفاوت بین دو روش کلاسیک و مجتمع integrated بر سر این هست که در روش جدید، ماژول شما به عنوان یک پلاگین برای IIS دیده نمی‌شود و کد شما را جزئی از کامپوننت‌های خود به شمار می‌آورد. به صورت واضح‌تر در حالت کلاسیک موقعی که درخواستی وارد pipeline میشد ابتدا از کامپوننت‌ها و ماژول‌های داخلی خود IIS عبور داده میشد و بعد فایل ASPNET_ISAPI.DLL جهت پردازش کدهای مدیریت شده صدا زده میشد و با توجه به کدهای شما، بعضی مراحل تکرار میشد؛ مثلا اگر کد شما در مورد Authentication بود و بعد از گذر از مراحل auth داخل خود IIS و بقیه موارد دوباره نوبت کد شما و گذر از مراحل authentication بود. یعنی وجود دو pipeline؛ ولی در حالت مجتمع این دوبار انجام وظیفه از بین رفته است چرا که کدهای شما به طور مستقیم در pipeline قرار دارند و آن‌ها را جزئی از خود می‌داند، نه یک پلاگین که افزون بر فعالیت خودشان، اجرای کدهای شما رو هم بر دوش بکشند.
شکل زیر نمونه ای از حالت کلاسیک را نشان می‌دهد که در آن دو بار عمل auth دارد انجام میگیرد.
 



شکل زیر هم نمونه ای حالت مجتمع هست:

 
در کل امروزه دیگر استفاده از روش کلاسیک راهکار درستی نیست و این ویژگی تنها به عنوان یک سازگاری با نمونه کارهای قدیمی است.
تگ‌هایی که از خصوصت precondition استفاده می‌کنند به شرح زیر هستند:
  • ISAPI filters 
  • globalModules 
  • handlers 
  • modules 

در مورد بقیه تگ‌ها در آینده بیشتر بحث می‌کنیم. بهتر هست مطلب را با توضیح precondition جهت ممانعت از طولانی و طومار شدن در اینجا ببندیم و در قسمت آینده دیگر روش‌های نصب ماژولمان را دنبال کنیم.
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
درخواست راهنمایی سیستم Decision
آقا خیلی ممنون از لینکهایی که دادین .
خلاصه کاری که برای اضافه کردن کلاس جدید مدل لازم بود:
1- کامنت کردن خط زیر
 //Database.SetInitializer<ApplicationDbContext>(null);
و فعال کردن کد زیر بجای بالایی
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<ApplicationDbContext, DataLayer.Migrations.Configuration>());
2- فایل کانفیگ بهمان شکل اول باقی می‌ماند یعنی
public Configuration()
        {         
            AutomaticMigrationsEnabled = false;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = false;           
        }   
3- تغییرات لازم روی مدلها و یا اضافه کردن کلاسهای POCO جدید به همراه کانفیگشان انجام شود
4- با فرمان زیر فایل migration جدید برای تغییراتمان ایجاد می‌کنیم
add-migrations firstchange
5- و با فرمان Update-Database -Verbose  تغییرات روی بانک اعمال می‌شود
مطالب
EF Code First #15

EF Code first و بانک‌های اطلاعاتی متفاوت

در آخرین قسمت از سری EF Code first بد نیست نحوه استفاده از بانک‌های اطلاعاتی دیگری را بجز SQL Server نیز بررسی کنیم. در اینجا کلاس‌های مدل و کدهای مورد استفاده نیز همانند قسمت 14 است و تنها به ذکر تفاوت‌ها و نکات مرتبط اکتفاء خواهد شد.


حالت کلی پشتیبانی از بانک‌های اطلاعاتی مختلف توسط EF Code first

EF Code first با کلیه پروایدرهای تهیه شده برای ADO.NET 3.5 که پشتیبانی از EF را لحاظ کرده باشند،‌ به خوبی کار می‌کند. پروایدرهای مخصوص ADO.NET 4.0، تنها سه گزینه DeleteDatabase/CreateDatabase/DatabaseExists را نسبت به نگارش قبلی بیشتر دارند و EF Code first ویژگی‌های بیشتری را طلب نمی‌کند.
بنابراین اگر حین استفاده از پروایدر ADO.NET مخصوص بانک اطلاعاتی خاصی با پیغام «CreateDatabase is not supported by the provider» مواجه شدید، به این معنا است که این پروایدر برای دات نت 4 به روز نشده است. اما به این معنا نیست که با EF Code first کار نمی‌کند. فقط باید یک دیتابیس خالی از پیش تهیه شده را به برنامه معرفی کنید تا مباحث Database Migrations به خوبی کار کنند؛ یا اینکه کلا می‌توانید Database Migrations را خاموش کرده (متد Database.SetInitializer را با پارامتر نال فراخوانی کنید) و فیلدها و جداول را دستی ایجاد کنید.


استفاده از EF Code first با SQLite

برای استفاده از SQLite در دات نت ابتدا نیاز به پروایدر ADO.NET آن است: «مکان دریافت درایور‌های جدید SQLite مخصوص دات نت»
ضمن اینکه به نکته «استفاده از اسمبلی‌های دات نت 2 در یک پروژه دات نت 4» نیز باید دقت داشت.
و یکی از بهترین management studio هایی که برای آن تهیه شده: «SQLite Manager»
پس از دریافت پروایدر آن، ارجاعی را به اسمبلی System.Data.SQLite.dll به برنامه اضافه کنید.
سپس فایل کانفیگ برنامه را به نحو زیر تغییر دهید:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
<section name="entityFramework" type="System.Data.Entity.Internal.ConfigFile.EntityFrameworkSection, EntityFramework, Version=4.3.1.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089" />
</configSections>
<startup useLegacyV2RuntimeActivationPolicy="true">
<supportedRuntime version="v4.0"/>
</startup>

<connectionStrings>
<clear/>
<add name="Sample09Context"
connectionString="Data Source=CodeFirst.db"
providerName="System.Data.SQLite"/>
</connectionStrings>
</configuration>

همانطور که ملاحظه می‌کنید، تفاوت آن با قبل، تغییر connectionString و providerName است.
اکنون اگر همان برنامه قسمت قبل را اجرا کنیم به خطای زیر برخواهیم خورد:
«The given key was not present in the dictionary»
در این مورد هم توضیح داده شد. سه گزینه DeleteDatabase/CreateDatabase/DatabaseExists در پروایدر جاری SQLite برای دات نت وجود ندارد. به همین جهت نیاز است فایل «CodeFirst.db» ذکر شده در کانکشن استرینگ را ابتدا دستی درست کرد.
برای مثال از افزونه SQLite Manager استفاده کنید. ابتدا یک بانک اطلاعاتی خالی را درست کرده و سپس دستورات زیر را بر روی بانک اطلاعاتی اجرا کنید تا دو جدول خالی را ایجاد کند (در برگه Execute sql افزونه SQLite Manager):

CREATE TABLE [Payees](
[Id] [integer] PRIMARY KEY AUTOINCREMENT NOT NULL,
[Name] [text] NULL,
[CreatedOn] [datetime] NOT NULL,
[CreatedBy] [text] NULL,
[ModifiedOn] [datetime] NOT NULL,
[ModifiedBy] [text] NULL
);

CREATE TABLE [Bills](
[Id] [integer] PRIMARY KEY AUTOINCREMENT NOT NULL,
[Amount] [float](18, 2) NOT NULL,
[Description] [text] NULL,
[CreatedOn] [datetime] NOT NULL,
[CreatedBy] [text] NULL,
[ModifiedOn] [datetime] NOT NULL,
[ModifiedBy] [text] NULL,
[Payee_Id] [integer] NULL
);

سپس سطر زیر را نیز به ابتدای برنامه اضافه کنید:

Database.SetInitializer<Sample09Context>(null);

به این ترتیب database migrations خاموش می‌شود و اکنون برنامه بدون مشکل کار خواهد کرد.
فقط باید به یک سری نکات مانند نوع داده‌ها در بانک‌های اطلاعاتی مختلف دقت داشت. برای مثال integer در اینجا از نوع Int64 است؛ بنابراین در برنامه نیز باید به همین ترتیب تعریف شود تا نگاشت‌ها به درستی انجام شوند.

در کل تنها مشکل پروایدر فعلی SQLite عدم پشتیبانی از مباحث database migrations است. این مورد را خاموش کرده و تغییرات ساختار بانک اطلاعاتی را به صورت دستی به بانک اطلاعاتی اعمال کنید. بدون مشکل کار خواهد کرد.

البته اگر به دنبال پروایدری تجاری با پشتیبانی از آخرین نگارش EF Code first هستید، گزینه زیر نیز مهیا است:
http://devart.com/dotconnect/sqlite/
برای مثال اگر علاقمند به استفاده از حالت تشکیل بانک اطلاعاتی SQLite در حافظه هستید (با رشته اتصالی ویژه Data Source=:memory:;Version=3;New=True;)،‌ فعلا تنها گزینه مهیا استفاده از پروایدر تجاری فوق است؛ زیرا مبحث Database Migrations را به خوبی پشتیبانی می‌کند.



استفاده از EF Code first با SQL Server CE

قبلا در مورد «استفاده از SQL-CE به کمک NHibernate» مطلبی را در این سایت مطالعه کرده‌اید. سه مورد اول آن با EF Code first یکی است و تفاوتی نمی‌کند (یک سری بحث عمومی مشترک است). البته با یک تفاوت؛ در اینجا EF Code first قادر است یک بانک اطلاعاتی خالی SQL Server CE را به صورت خودکار ایجاد کند و نیازی نیست تا آن‌را دستی ایجاد کرد. مباحث database migrations و به روز رسانی خودکار ساختار بانک اطلاعاتی نیز در اینجا پشتیبانی می‌شود.
برای استفاده از آن ابتدا ارجاعی را به اسمبلی System.Data.SqlServerCe.dll قرار گرفته در مسیر Program Files\Microsoft SQL Server Compact Edition\v4.0\Desktop اضافه کنید.
سپس رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی و providerName را به نحو زیر تغییر دهید:

<connectionStrings>
<clear/>
<add name="Sample09Context"
connectionString="Data Source=mydb.sdf;Password=1234;Encrypt Database=True"
providerName="System.Data.SqlServerCE.4.0"/>
</connectionStrings>


بدون نیاز به هیچگونه تغییری در کدهای برنامه، همین مقدار تغییر در تنظیمات ابتدایی برنامه برای کار با SQL Server CE کافی است.
ضمنا مشکلی هم با فیلد Identity در آخرین نگارش EF Code first وجود ندارد؛ برخلاف حالت database first آن که پیشتر این اجازه را نمی‌داد و خطای «Server-generated keys and server-generated values are not supported by SQL Server Compact» را ظاهر می‌کرد.



استفاده از EF Code first با MySQL

برای استفاده از EF Code first با MySQL (نگارش 5 به بعد البته) ابتدا نیاز است پروایدر مخصوص ADO.NET آن‌را دریافت کرد: (^)
که از EF نیز پشتیبانی می‌کند. پس از نصب آن، ارجاعی را به اسمبلی MySql.Data.dll قرار گرفته در مسیر Program Files\MySQL\MySQL Connector Net 6.5.4\Assemblies\v4.0 به پروژه اضافه نمائید.
سپس رشته اتصالی و providerName را به نحو زیر تغییر دهید:

<connectionStrings>
<clear/>
<add name="Sample09Context"
connectionString="Datasource=localhost; Database=testdb2; Uid=root; Pwd=123;"
providerName="MySql.Data.MySqlClient"/>
</connectionStrings>

<system.data>
<DbProviderFactories>
<remove invariant="MySql.Data.MySqlClient"/>
<add name="MySQL Data Provider"
invariant="MySql.Data.MySqlClient"
description=".Net Framework Data Provider for MySQL"
type="MySql.Data.MySqlClient.MySqlClientFactory, MySql.Data, Version=6.5.4.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=c5687fc88969c44d" />
</DbProviderFactories>
</system.data>

همانطور که مشاهده می‌کنید در اینجا شماره نگارش دقیق پروایدر مورد استفاده نیز ذکر شده است. برای مثال اگر چندین پروایدر روی سیستم نصب است، با مقدار دهی DbProviderFactories می‌توان از نگارش مخصوصی استفاده کرد.

با این تغییرات پس از اجرای برنامه قسمت قبل، به خطای زیر برخواهیم خورد:
The given key was not present in the dictionary

توضیحات این مورد با قسمت SQLite یکی است؛ به عبارتی نیاز است بانک اطلاعاتی testdb را دستی درست کرد. همچنین جداول و فیلدها را نیز باید دستی ایجاد کرد و database migrations را نیز باید خاموش کرد (پارامتر Database.SetInitializer را به نال مقدار دهی کنید).
برای این منظور یک دیتابیس خالی را ایجاد کرده و سپس دو جدول زیر را به آن اضافه کنید:

CREATE TABLE IF NOT EXISTS `bills` (
`Id` int(11) NOT NULL AUTO_INCREMENT,
`Amount` float DEFAULT NULL,
`Description` varchar(400) CHARACTER SET utf8 COLLATE utf8_persian_ci NOT NULL,
`CreatedOn` datetime NOT NULL,
`CreatedBy` varchar(400) CHARACTER SET utf8 COLLATE utf8_persian_ci NOT NULL,
`ModifiedOn` datetime NOT NULL,
`ModifiedBy` varchar(400) CHARACTER SET utf8 COLLATE utf8_persian_ci NOT NULL,
`Payee_Id` int(11) NOT NULL,
PRIMARY KEY (`Id`)
) ENGINE=MyISAM DEFAULT CHARSET=utf8 COLLATE=utf8_persian_ci AUTO_INCREMENT=1 ;

CREATE TABLE IF NOT EXISTS `payees` (
`Id` int(11) NOT NULL AUTO_INCREMENT,
`Name` varchar(400) CHARACTER SET utf8 COLLATE utf8_persian_ci NOT NULL,
`CreatedOn` datetime NOT NULL,
`CreatedBy` varchar(400) CHARACTER SET utf8 COLLATE utf8_persian_ci NOT NULL,
`ModifiedOn` datetime NOT NULL,
`ModifiedBy` varchar(400) CHARACTER SET utf8 COLLATE utf8_persian_ci NOT NULL,
PRIMARY KEY (`Id`)
) ENGINE=MyISAM DEFAULT CHARSET=utf8 COLLATE=utf8_persian_ci AUTO_INCREMENT=1 ;

پس از این تغییرات، برنامه بدون مشکل اجرا خواهد شد (ایجاد بانک اطلاعاتی خالی به همراه ایجاد ساختار جداول و خاموش کردن database migrations که توسط این پروایدر پشتیبانی نمی‌شود).

به علاوه پروایدر تجاری دیگری هم در سایت devart.com برای MySQL و EF Code first مهیا است که مباحث database migrations را به خوبی مدیریت می‌کند.


مشکل!
اگر به همین نحو برنامه را اجرا کنیم، فیلدهای یونیکد فارسی ثبت شده در MySQL با «??????? ?? ????» مقدار دهی خواهند شد و تنظیم CHARACTER SET utf8 COLLATE utf8_persian_ci نیز کافی نبوده است (این مورد با SQLite یا نگارش‌های مختلف SQL Server بدون مشکل کار می‌کند و نیاز به تنظیم اضافه‌تری ندارد):

ALTER TABLE `bills` DEFAULT CHARACTER SET utf8 COLLATE utf8_persian_ci

برای رفع این مشکل توصیه شده است که CharSet=UTF8 را به رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی اضافه کنیم. اما در این حالت خطای زیر ظاهر می‌شود:
The provider did not return a ProviderManifestToken string
این مورد فقط به اشتباه بودن تعاریف رشته اتصالی بر می‌گردد؛‌ یا عدم پشتیبانی از تنظیم اضافه‌ای که در رشته اتصالی ذکر شده است.
مقدار صحیح آن دقیقا مساوی CHARSET=utf8 است (با همین نگارش و رعایت کوچکی و بزرگی حروف؛ مهم!):

<connectionStrings>
<clear/>
<add name="Sample09Context"
connectionString="Datasource=localhost; Database=testdb; Uid=root; Pwd=123;CHARSET=utf8"
providerName="MySql.Data.MySqlClient"/>
</connectionStrings>


به این ترتیب، مشکل ثبت عبارات یونیکد فارسی برطرف می‌شود (البته جدول هم بهتر است به DEFAULT CHARACTER SET utf8 COLLATE utf8_persian_ci تغییر پیدا کند؛ مطابق دستور Alter ایی که در بالا ذکر شد).

مطالب
آشنایی با کلیدهای کنترلی و کاربرد آنها
کلید‌ها یا کاراکترهای کنترلی  که در ویکی پدیای فارسی به نویسه‌های کنترلی ترجمه شده اند تنها یک خط تعریف دارند:
یک کاراکتر کنترلی، یک نقطه کدی است که به وسیله علائم نوشتاری قابل نمایش نباشد. مانند  Backspace

تعریف بالا به ما می‌گوید که در یک متن نوشتاری، به غیر از کد حروفی که مشاهده می‌کنیم، کدهای دیگری هم هستن که قابل نمایش نیستند ولی بین متون وجود دارند. شاید شما تعدادی از آن‌ها را بشناسید مثل کدهای 10 و 13 برای خط بعد و اول سطر که به line feed و carriage return معروف هستند. در این نوشتار قصد داریم با تعدادی از آنها آشنا شویم.

قبل از آغاز این نوشتار به شما توصیه می‌کنم یک نگاه اجمالی هم که شده بر نوشتار «داستانی از unicode» داشته باشید تا اطلاعات تکمیلی‌تری از این نوشتار به دست آورید. مبحث کلیدهای کنترلی از زمانی آغاز شد که کدهای اسکی ایجاد شدند و به دو دسته‌ی c0 و c1 تقسیم شدند. خود کدهای اسکی هم بر اساس کدهای تلگراف ایجاد شدند و بسیاری از کلید‌های کنترلی هم از آنجا به استاندارد اسکی پیوستند و برای ارتباط و کنترل دستگاه‌هایی چون چاپگرها و تهیه اطلاعات متا در مورد طلاعاتی که قرار بود در نوار مغناطیسی ذخیره شوند به کار رفتند. به عنوان نمونه کد 10 به عنوان line feed در چاپگر، یک خط  کاغذ را به سمت داخل می‌کشید و کد 13 هم باعث می‌شد چاپگر به ابتدای سطر بازگردد. البته بیشتر این کاراکترها در پردازش متون به خصوص امروزه استفاده نمی‌شوند و فقط یک سری از آن‌ها رایج هستند؛ مثل دو موردی که در بالا و در همین خط به آن‌ها اشاره شد.
دسته‌ی c0 از کد 0 آغاز شده و تا کد 31 ادامه می‌یابد. دو کد بعدی که کدهای Space و DEL هستند در هیچ گروهی قرار نمی‌گیرند. گروه c1 از کدهای 128 آغاز شده و تا 159 ادامه می‌یابند که جدول این گروه‌ها و کلید‌ها کنترلی را می‌توانید مشاهده کنید. برای مثال اولین کلید کنترلی که کد آن 0 است به نام نال است که در قدیم هم برای بستن رشته‌ها در زبان سی از آن استفاده می‌کردیم.
 هر چند به مرور زمان هم تعدادی از همین کلیدهای کنترلی کاربرد خود را از دست دادند و برای آن‌ها شکلک هایی چون خنده، قلب، نت موسیقی و ... را قرار دادند ولی گاهی اوقات برنامه نویس‌ها هنوز در برنامه‌های خود از کد آن‌ها برای کارهایی چون انجام عملیات بیتی استفاده می‌کنند.

استفاده‌های C0
کلید‌های کنترلی این دسته بیشتر برای منظم ساختن متن‌های ساده و همچنین ایجاد ارتباط در پروتکل ارتباطی و دستگاه‌های مختلف به کار می‌رفت؛ ارسال فرمان‌هایی چون آغاز و توقف کار یا انجام عملی خاص توسط هر یک از این کلیدها صورت می‌گرفت. دستگاه‌هایی چون کارت پانچ‌ها، ماشین تایپ و موارد مشابه، از این نوع هستند. با اینکه عمر این دستگاه به سر آمد ولی کلیدهای کنترلی جان سالم به در بردند.

استفاده‌های C1
این دسته در اواخر سال 1970 اضافه شدند و بیشتر برای ارتباط با چاپگر و صفحه‌ی نمایش به کار می‌رفتند؛ مثل پیمایش‌های افقی و عمودی، تعریف ناحیه‌ای برای پر کردن فرم و Line-Break و کلیدهای انتقالی (شیفت) برای پشتیبانی از کلیدهای کنترلی و قابل چاپ بیشتر. 2 تا از کلیدها هم برای استفاده‌ی خصوصی برنامه نویس کنار گذاشته شدند و 4 تا هم رزرو شده برای استفاده‌ی آینده، تا بعدا استانداردسازی شوند.


کلیدهای کنترلی در سی شارپ
بسیاری از ما از علامت \ در کدهایمان برای قرار دادن کلید‌های کنترلی استفاده می‌کنیم مثل r\n\ که ترکیب دو کد CR و LF است.

برای شناسایی یک کلید کنترلی در سی شارپ از متد ایستای Char.IsControl استفاده می‌نماییم. کد زیر در مجموعه‌ی MSDN برای نشان دادن قابلیت این متد نوشته شده است که در طی یک حلقه رنجی از کد پوینت‌ها را بررسی کرده و نتیجه را به صورت شش ستونی در کنسول نمایش می‌دهد. یا کد مشابه دیگر که بر اساس دسیمال نمایش می‌دهد.
using System;

public class ControlChars
{
   public static void Main()
   {
      int charsWritten = 0;

      for (int ctr = 0x00; ctr <= 0xFFFF; ctr++)
      {
         char ch = Convert.ToChar(ctr);
         if (char.IsControl(ch))
         {
            Console.Write(@"\U{0:X4}    ", ctr);
            charsWritten++;
            if (charsWritten % 6 == 0)
               Console.WriteLine();
         }     
      }  
   }
}
// The example displays the following output to the console: 
//       \U0000    \U0001    \U0002    \U0003    \U0004    \U0005 
//       \U0006    \U0007    \U0008    \U0009    \U000A    \U000B 
//       \U000C    \U000D    \U000E    \U000F    \U0010    \U0011 
//       \U0012    \U0013    \U0014    \U0015    \U0016    \U0017 
//       \U0018    \U0019    \U001A    \U001B    \U001C    \U001D 
//       \U001E    \U001F    \U007F    \U0080    \U0081    \U0082 
//       \U0083    \U0084    \U0085    \U0086    \U0087    \U0088 
//       \U0089    \U008A    \U008B    \U008C    \U008D    \U008E 
//       \U008F    \U0090    \U0091    \U0092    \U0093    \U0094 
//       \U0095    \U0096    \U0097    \U0098    \U0099    \U009A 
//       \U009B    \U009C    \U009D    \U009E    \U009F

آیا هنوز برنامه نویس‌ها از کلیدهای کنترلی استفاده می‌کنند؟
این سوال بستگی به برنامه‌ای دارد که شما می‌نویسید. باید گفت هنوز بسیاری از آن‌ها در بسیاری از برنامه‌ها استفاده می‌شوند. مانند بعضی از درایور‌ها برای ارسال اطلاعات به سمت یک قطعه یا دستگاه یا حتی از شما می‌خواهند برنامه‌ای بنویسید که با دستگاه‌های قدیمی ارتباط برقرار کند. برنامه‌هایی که نیاز به کار با رشته‌ها دارند و ...

لیست زیر مشخص می‌کند که کدامیک از کلیدهای کنترلی تا چه اندازه امروزه توسط برنامه نویسان استفاده می‌شوند.
 Null استفاده روزمره‌ای از آن در همه‌ی برنامه‌ها وجود دارد و نیاز به معرفی ندارد.
 Transmission Control
 این کلید‌ها که 10 عدد هستند شامل SOH , ACK , DLE , ENQ , EOT , ETB , ETX , Nak , STX , SYN هستند. کاربردشان در انتقال اطلاعات بود ولی امروزه استفاده از آن‌ها به شدت کم شده است و انتقال داده‌ها با سوکت TCP/IP و HTTP و FTP و دیگر پروتکول‌ها به سرانجام رسید و گاها برای بعضی کاربردهای ویژه استفاده می‌شوند.
 BEL  این مورد واقعا کاربردش را از دست داده است. وظیفه قبلی‌اش ارسال یه هشدار یا یک زنگ اخطار به کاربر بود. مثلا برای اینکه ماشین تایپ به کاربر هشدار بدهد به آخر خط رسیده است، یک کد BELL به سمت آن ارسال می‌کرد.
 Format Effectors
 کدهای این دسته عبارتند از BS , CR , FF , HT , HTJ , HTS , IND , LF , NEL , PLD , PLU , RI , VT , VTS  هستند که احتمالا مهمترین کدهایی هستند که امروزه از آن‌ها استفاده می‌شود. کاربردشان در فرمت بندی یا قالب بندی متون نوشته شده یا همان کلید‌های قابل چاپ می‌باشد. CR و LF که همیشه معرف حضور ما هستند و بودنشان در سیستم یک امر حیاتی است. HT که همان tab است. BS که همان Backspace است. FF و VT هم که امروزه به ندرت استفاده می‌شوند.
Device Control هنوز برای ارتباط با دستگاه‌های مختلف مثل کار با پورتها استفاده می‌شوند. کلیدهای معروف آن DC1 و DC3 هستند که به XON و XOFF هم شناخته می‌شوند. یکی از کاربردهای آن.
 SUB  یک نماد جایگزین که استفاده‌ی خود را از دست داده است. موقعیکه نمادی نامعتبر بود یا خطایی رخ می‌داد، این نماد جایگزین آن می‌شد. امروزه بیشتر از علامت ؟ در متون استفاده می‌شود. در یک صفحه کلید استاندارد این کد توسط فشرده شدن Ctrl+Z ارسال می‌شود.
 CAN , EM  کاربردی امروزه ندارد. CAN برای کنترل خطا به کار می‌رفت و EM در نوارهای مغناطیسی.
 Information Separators
 شامل 4 کلید FS ,GS , RS و US می‌شود که برای جداسازی داده‌ها از یکدیگر به کار می‌روند؛ ولی به‌خاطر جایگزینی آن‌ها با اسنادی مثل XML یا دیتابیس‌ها، استفاده از آن‌ها تا حدودی به پایان رسیده است.
 SP همان کلید space است که نیاز به معرفی ندارد و کارش گویای همه چیز هست.
 DELL  همان کلید Delete است.
 NBSP این کلید همان کاراکتر ;nbsp& است که در کدهای HTML استفاده می‌شود.
 SHY علامت - یا Hyphen است که به شدت استفاده از آن کم شده است.