مطالب
جلوگیری از ورود نام Area های یکسان، در هنگام درج اطلاعات در برنامه‌های ASP.NET MVC 5x
در وب‌سایتی مثل آپارات، چنین آدرسی aparat.com/reporting به منزله‌ی آدرس دهی به کانال شخصیِ فردی است. حال اگر وب‌سایت ما نیز چنین سیستم آدرس دهی را داشته باشد و همچنین پیشتر یک Area با نام Reporting را نیز داشته باشیم، توسط چنین آدرسی (درحالت پیش فرض) به آن Area دسترسی خواهیم داشت:
mysite.com/reporting
حال اگر یکی از کاربران هنگام ساخت کانالی جدید (برای سناریوی بالا)، بخواهد آدرس کانالش Reporting باشد، با توجه به اینکه هم مسیر دسترسی به Area گزارشات (Reporting) و هم مسیر دسترسی به کانال این شخص از طریق Url بالا است، قطعا به مشکل خواهیم خورد.
برای رفع این مشکل میتوان یک فایل xml، txt و ... درست کرد و نام تمامی Area‌‌ها را در آن فایل ثبت کرد و بعد، هنگام ثبت کانال جدید (برای سناریوی بالا) توسط کاربر، فایل مذکور را خوانده و در صورتیکه نام آدرس وارد شده معادل یکی از Area‌‌های سایتمان بود و در لیست Area‌‌های از پیش ثبت شده در آن فایل قرار داشت، پیغام لازم را به کاربر نشان می‌دهیم و از ثبت و یا ویرایش اطلاعات، جلوگیری می‌کنیم.
روش فوق به درستی کار می‌کند و مشکلی ندارد، اما ضعف آن این است که به صورت دستی این عملیات باید انجام شود و در صورتیکه یک Area جدید اضافه شود، باید آن فایل ویرایش شود. اما می‌توان با استفاده از یک Attribute، این کار را انجام و تمامی عملیات را به صورت داینامیک انجام داد.
برای شروع، یک مدل برای کانال و یک منبع داده را برای آن در نظر می‌گیریم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace SampleProject.Models
{
    public class Channel
    {
        public string ChannelTitle { get; set; }
        [Required]
        public string ChannelUrl { get; set; }
    }
}
using System.Collections.Generic;

namespace SampleProject.Models
{
    public static class ChannelDataSource
    {
        static ChannelDataSource() => Channels = new List<Channel>();
        public static List<Channel> Channels { get; private set; }
        public static void Add(Channel channel) => Channels.Add(channel);
    }
}
منبع داده، شامل یک خاصیت است که لیست تمامی کانال‌های از قبل اضافه شده را بر می‌گرداند و یک متد افزودن که به این لیست، یک کانال را اضافه می‌کند.
حال یک کنترلر به نام Channel را اضافه می‌کنیم:
using SampleProject.Models;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;

namespace SampleProject.Controllers
{
    public class ChannelController : Controller
    {
        // GET: Channel
        public ActionResult Index()
        {
            var channels = ChannelDataSource.Channels;
            return View(channels);
        }

        public ActionResult Channel(string channelUrl)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(channelUrl))
            {
                return new HttpNotFoundResult("channel not found!");
            }
            var channel = ChannelDataSource.Channels.SingleOrDefault(ch => ch.ChannelUrl == channelUrl.ToLower());
            if (channel == null)
            {
                return new HttpNotFoundResult("channel not found!");
            }
            return View(channel);
        }

        public ActionResult Create() => View();

        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public ActionResult Create(Channel channel)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
            {
                ModelState.AddModelError(string.Empty, "Please check your inputs!");
                return View(channel);
            }
            ChannelDataSource.Add(channel);
            TempData["Message"] = "Channel added successfully!";
            return RedirectToAction(nameof(Index));
        }
    }
}
در اکشن Index، لیستی از تمامی کانال‌های موجود را نمایش می‌دهیم. در اکشن Channel، آدرسی را که وارد شده است، در منبع داده به دنبال آن می‌گردیم و یک ویوو با Template جزئیات (Details)، از مدل کانال را به کاربر نمایش می‌دهیم؛ در غیر اینصورت صفحه 404 را نمایش می‌دهیم. در اکشن‌های Create، صفحه افزودن را به کاربر نمایش داده و در آن یکی اکشن، عمل افزودن را در صورتیکه اطلاعات وارد شده صحیح باشند، انجام می‌دهیم.
با توجه به اینکه میخواهیم سیستم مسیر دهی سایت برای کانال‌ها تغییر کند، فایل RouteConfig در پوشه‌ی App_Start را به شکل ذیل تغییر می‌دهیم:
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;

namespace SampleProject
{
    public class RouteConfig
    {
        public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

            routes.MapRoute(
                name: "ChannelUrls",
                url: "{channelurl}",
                defaults: new { controller = "Channel", action = "Channel", id = UrlParameter.Optional }
            );

            routes.MapRoute(
                name: "Default",
                url: "{controller}/{action}/{id}",
                defaults: new { controller = "Channel", action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
            );
        }
    }
}
در مسیر دهی بالا اگر "نام سایت، اسلش، نام کانال" را وارد کند اولین سیستم مسیریابی فعال می‌شود و او را به اکشن Channel کنترلر Channel، راهنمایی می‌کند.
حال برای اینکه هنگام ساخت کانال جدید، نام تکراری یکی از Area‌ها را وارد نکند، به این ترتیب عمل می‌کنیم:
ابتدا یک متد کمکی را نوشته که لیست Area‌‌های پروژه‌مان را برگشت دهد ( + ):
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web.Routing;

namespace SampleProject.Models
{
    public static class Utility
    {
        public static List<string> GetAllAreaNames()
        {
            var areaNames = RouteTable.Routes.OfType<Route>()
                            .Where(d => d.DataTokens != null)
                            .Where(d=> d.DataTokens.ContainsKey("area"))
                            .Select(r => r.DataTokens["area"].ToString().ToLower())
                            .ToList();
            return areaNames;
        }
    }
}
و بعد Attribute مورد نظر را ایجاد میکنیم:
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using SampleProject.Models;

namespace SampleProject.CustomValidators
{
    public class CheckForAreaExisting : ValidationAttribute, IClientValidatable
    {
        public List<string> AreaNames
        {
            get
            {
                return Utility.GetAllAreaNames();
            }
        }
        public IEnumerable<ModelClientValidationRule> GetClientValidationRules(ModelMetadata metadata, ControllerContext context)
        {
            var rule = new ModelClientValidationRule
            {
                ValidationType = "checkforareaexisting",
                ErrorMessage = FormatErrorMessage(metadata.GetDisplayName())
            };
            rule.ValidationParameters.Add("areanames", string.Join(",", AreaNames));
            yield return rule;
        }

        public override bool IsValid(object value)
        {
            if (value != null)
            {
                return Utility.GetAllAreaNames()
                   .SingleOrDefault(area => area == value.ToString().ToLower()) == null;
            }
            return true;
        }
    }
}
در کلاس بالا توسط متد IsValid بررسی میکنیم که آیا مقدار وارد شده ( Channel Url ) با یکی از نام‌های Area‌‌های پروژه‌مان تطابق دارد یا خیر، که اگر این چنین بود، مقدار false برگشت داده می‌شود.
توسط واسط IClientValidatable و متود GetClientValidationRules کارهای اعتبارسنجی سمت کلاینت را نیز انجام می‌دهیم ( + ). مقدار خاصیت ValidationType نام متدی است که در سمت کلاینت این کار را انجام می‌دهد. مقدار خاصیت ValidationParameters، مقداری است که به سمت کلاینت به عنوان param فرستاده می‌شود تا از آن جهت اینکه آیا مقدار وارد شده توسط کاربر، یکی از Area‌های سایت هست یا خیر، استفاده کرد. در اینجا نام Area‌‌‌ها را با یک رشته و با یک جداکننده، توسط این خاصیت به سمت کلاینت می‌فرستیم. 
حال در سمت کلاینت یک فایل Js را با نام CustomValidation و محتوای زیر ایجاد می‌کنیم:
jQuery.validator.addMethod("checkforareaexisting",
    function (value, element, param) {
        var isValueOneOfTheAreaNames = $.inArray(value.toLowerCase(), param.areaNames) === -1;
        return isValueOneOfTheAreaNames;
    });

$.validator.unobtrusive.adapters.add('checkforareaexisting', ['areanames'], function (options) {
    options.rules['checkforareaexisting'] = { areaNames: options.params.areanames.split(',') };
    options.messages['checkforareaexisting'] = options.message;
});
در بخش اول، نام متد که در بالا (Attribute) به آن اشاره شده است آمده است، و بعد بررسی می‌کنیم که آیا مقدار آمده توسط کاربر، یکی از نام‌های Area‌‌های موجود سایت است یا خیر که اگر این طور باشد، false برگشت داده می‌شود و پیغام خطا به کاربر نمایش داده می‌شود. در بخش Onubtrusive توسط پارامتری که در Attribute برای فرستادن نام Area‌ها نوشته بودیم (areanames)، نام‌های Area‌ها را می‌گیریم و بعد آن را Split و به Rule انتساب می‌دهیم و ErrorMessage ـی را که به خاصیت ChannelUrl مدلمان نسبت می‌دهیم، به عنوان پیغام خطا در نظر می‌گیریم.
فایل‌های Js در Layout باید به این صورت باشند:
<!DOCTYPE html>

<html>
<head>
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>_Layout</title>
    <style>

    </style>
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>
    <script src="~/Scripts/Jquery.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery.validate.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/CustomValidation.js"></script>
</body>
</html>

حال کافی است به خاصیت ChannelUrl مدلمان این Attribute را نسبت دهیم:
using SampleProject.CustomValidators;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace SampleProject.Models
{
    public class Channel
    {
        public string ChannelTitle { get; set; }
        [Required]
        [CheckForAreaExisting(ErrorMessage = "You can't use this url for your channel!")]
        public string ChannelUrl { get; set; }
    }
}
اکنون نوبت آزمایش برنامه است. کافی است که یک یا چند Area جدید را با نام‌های متفاوت، اضافه کنید و الان اگر به صفحه افزودن کانال مراجعه کنید و نام یکی از Area‌‌های سایت را در قسمت Channel Url وارد کنید، پیغام خطا نمایش داده می‌شود.
نکته: در این حالت اسامی تمامی Area‌‌های سایت به کلاینت ارسال می‌شود. اگر از این بابت احساس رضایت نمی‌کنید، میتوانید از خاصیت Remote توکار MVC بهره ببرید.
برای اینکار این اکشن را به کنترلر Channel اضافه می‌کنیم:
[HttpPost]
public ActionResult CheckForAreaExisting(string channelUrl)
{
    var isValueOneOfTheAreaNames = Utility.GetAllAreaNames()
                                   .SingleOrDefault(area => area == channelUrl.ToLower()) == null;
    return Json(isValueOneOfTheAreaNames);
}  
و بعد مدل نیز به این صورت تغییر می‌کند:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Web.Mvc;

namespace SampleProject.Models
{
    public class Channel
    {
        public string ChannelTitle { get; set; }
        [Required]
        [Remote("CheckForAreaExisting", "Channel",
            ErrorMessage = "You can't use this url for your channel!",
            HttpMethod = "Post")]
        public string ChannelUrl { get; set; }
    }
}
به این ترتیب هر بار درخواستی به سمت سرور ارسال و طی آن بررسی می‌شود که مقدار وارد شده یکی از Area‌‌‌‌های سایت هست یا خیر؟ بدیهی است که در این حالت، دیگر نیازی به واسط IClientValidatable در کلاس CheckForAreaExisting موجود در پوشه CustomValidators وجود ندارد.
مطالب
آشنایی با Leaflet
مقدمه
سیستم‌های جغرافیایی و GIS اهمیت زیادی در زندگی روزمره‌ی ما دارند. GIS به نرم افزار یا سخت افزاری اطلاق می‌شود که کاربر را قادر می‌سازد تا به ذخیره، بازیابی و تجزیه و تحلیل داده‌های جغرافیایی (Spatial) بپردازد. یکی از پایه‌های نرم افزار‌های GIS، نقشه و نمایش اطلاعات بر روی نقشه می‌باشد. به طور حتم در وب سایت‌ها مشاهده کرده‌اید که آدرس یک شرکت بر روی نقشه نمایان می‌شود یا به عنوان مثالی دیگر سرویس دهنده‌های اینترنت از نقشه برای نمایش میزان و کیفیت آنتن دهی در محله‌های مختلف یک شهر استفاده می‌کنند.
برای نمایش نقشه در نرم افزار‌های تحت وب کتابخانه‌های JavaScript ایی زیادی وجود دارند. این مطلب به معرفی کتاب خانه‌ی کدباز و رایگان leaflet می‌پردازد. leaflet یک کتابخانه‌ی مدرن JavaScript برای کار با نقشه می‌باشد. از خصوصیات بارز این کتابخانه پشتیبانی بسیار خوب آن از موبایل و دستگاههای لمسی است. Leaflet تنها 33 کیلوبایت حجم دارد و ویژگی‌های آن اغلب نیازهای‌های توسعه دهندگان را برای پیاده سازی نرم افزار‌های مبتنی بر نقشه پوشش می‌دهد. از مزایای این کتابخانه می‌توان به مشارکت جامعه‌ی بزرگ توسعه دهندگان، سورس خوانا و تمیز، مستندات خوب و تعداد زیادی پلاگین برای آن اشاره کرد.

آماده سازی صفحه
برای استفاده از Leaflet ابتدا باید فایل Style و JavaScript کتابخانه را ارجاع داد:
 <script src="http://cdn.leafletjs.com/leaflet-0.7.3/leaflet.js"></script>
 <link rel="stylesheet" href="http://cdn.leafletjs.com/leaflet-0.7.3/leaflet.css" />
سپس یک div با یک Id مشخص را به صفحه اضافه می‌کنیم. div مورد نظر باید از ارتفاع مشخصی برخوردار باشد که به سادگی با style زیر میسر می‌گردد:
#map { height: 600px; }
پس از انجام مقدمات اکنون می‌توان یک نقشه را با تنظیمات دلخواهی در div تعریف شده نمایش داد.

تنظیمات اولیه نقشه
با کد زیر ابتدا یک وهله از شیء map ایجاد می‌شود:
var map = L.map('map').setView([29.6760859,52.4950737], 13);
همانطور که مشاهده می‌شود شناسه‌ی div تعریف شده از طریق سازنده به map پاس داده شده است و سپس به کمک تابع setView به محل مختصات جغرافیایی مورد نظر با زوم پیشفرض 13 نمایش داده می‌شود. طراحی Leaflet به صورتی است که استفاده از متدهای زنجیروار (chainable) را میسر می‌سازد. به عنوان نمونه در کد بالا تابع setView یک شیء map را بر می‌گرداند و توسعه دهنده می‌تواند از توابع دیگر مقدار بازگشتی استفاده کند. این مورد از نظر طراحی شبیه به jQuery می‌باشد.
اگر Google Maps را مشاهده کنید، متوجه می‌شوید که یک نقشه، به صورت مستطیل مستطیل، بارگزاری می‌شود. به این مستطیل‌ها Tile گفته می‌شود. tile‌ها همان فایل‌های png هستند و درواقع به ازای زوم‌های مختلف در محل‌های مختلف، tile‌های متفاوتی با شناسه‌ی مشخصی وجود دارند. تصویر زیر نقشه‌ی Google می‌باشد؛ قبل از اینکه tile‌ها بارگزاری شوند. اگر با دقت نگاه کنید مستطیل‌های بزرگ و کوچکی را مشاهده می‌کنید که قسمت‌های مختلف یک نقشه یا همان تایل می‌باشند.

 پس برای نمایش یک نقشه نیاز است tile‌ها را از یک منبع، در اختیار نقشه قرار داد. این منبع می‌تواند یک وب سرویس باشد.
پس از تعریف اولیه، نیاز است یک Tile Layer ایجاد کرده و آن را به نقشه اضافه کرد:
var osmUrl='http://{s}.tile.openstreetmap.org/{z}/{x}/{y}.png';
var osmAttrib='Map data © <a href="http://openstreetmap.org">OpenStreetMap</a> contributors';
var osm = new L.TileLayer(osmUrl, { maxZoom: 18, attribution: osmAttrib}).addTo(map);
در کد بالا ابتدا آدرس tile server تعریف شده است. در این مثال از سرویس OpenStreetMap برای تهیه‌ی Tile‌ها استفاده شده است. سپس لینک سرویس دهنده، به همراه  متن attribution(نوشته‌ای که در زیر نقشه قرار می‌گیرد)  به شیء TileLayer پاس داده شد و شیء ایجاد شده از طریق متد addTo به شیء map اضافه شده است.
نتیجه‌ی کار در مرورگر اینگونه خواهد بود:


Marker، دایره و چندضلعی

در کنار نمایش Tile‌ها می‌توان اشکال گرافیکی نیز به نقشه اضافه کرد؛ مثل مارکر(نقطه)، مستطیل، دایره و یا یک Popup. اضافه کردن یک Marker به سادگی، با کد زیر صورت می‌پذیرد:

var marker = L.marker([29.623116,52.497856]).addTo(map);

محل مورد نظر به شیء مارکر پاس داده شده و مقدار بازگشتی به map اضافه شده است.

نمایش چند ضلعی و دایره هم کار ساده ای است. برای دایره باید ابتدا مختصات مرکز دایره و شعاع به متر را به L.circle پاس داد:

var circle = L.circle([29.6308217,52.5048021], 500, {
    color: 'red',
    fillColor: '#f03',
    fillOpacity: 0.5
}).addTo(map);

در کد بالا علاوه بر محل و اندازه دایره، رنگ محیط، رنگ داخل و شفافیت (opacity) نیز مشخص شده‌اند.

برای چند ضلعی‌ها می‌توان به این صورت عمل کرد:

var polygon = L.polygon([
[29.628453, 52.488838],
[29.637368, 52.493987],
[29.637168, 52.503987]
]).addTo(map);


کار کردن با Popup ها

از Popup می‌توان برای نمایش اطلاعات اضافه‌ای بر روی یک محل خاص یا یک عنوان به مانند Marker استفاده کرد. برای مثال می‌توان اطلاعاتی درباره‌ی محل یک Marker یا دایره نمایش داد. در هنگام ایجاد marker، دایره و چندضلعی مقادیر بازگشتی در متغیر‌های جدایی ذخیره شدند. اکنون می‌توان به آن اشیاء یک popup اضافه کرد:

marker.bindPopup("باغ عفیف آباد").openPopup();
circle.bindPopup("I am a circle.");
polygon.bindPopup("I am a polygon.");

به علت اینکه openPopup برای Marker صدا زده شده، به صورت پیشفرض popup را نمایش می‌دهد. اما برای بقیه، نمایش با کلیک خواهد بود. البته الزاما نیازی نیست که popup روی یک شیء نمایش داده شود، می‌توان popup‌های مستقلی نیز ایجاد کرد:

var popup = L.popup()
    .setLatLng([51.5, -0.09])
    .setContent("I am a standalone popup.")
    .openOn(map);
مطالب
آزمایش Web APIs توسط Postman - قسمت دوم - ایجاد گردش کاری بین درخواست‌ها
تا اینجا مثال‌هایی را که بررسی کردیم، متکی به خود بودند و اطلاعات هر کدام، از یک درخواست به درخواستی دیگر کاملا متفاوت بود. همچنین اطلاعات ارسالی و یا دریافتی توسط آن‌ها نیز ثابت و از پیش تعیین شده بود.


کار با اطلاعات متغیر دریافتی از سرور

در Postman یک برگه‌ی جدید را باز کنید و سپس آدرس https://httpbin.org/uuid را در حالت Get درخواست نمائید:


این درخواست، یک Guid اتفاقی جدید را باز می‌گرداند. هربار که بر روی دکمه‌ی Send کلیک کنیم، مقدار Guid دریافتی متفاوت خواهد بود. این خروجی دقیقا حالتی است که در برنامه‌های دنیای واقعی با آن سر و کار داریم. در این نوع برنامه‌ها، پیشتر نمی‌توان مقدار خروجی دریافتی از سرور را پیش‌بینی کرد. همچنین علاقمندیم این مقدار دریافتی (از درخواست 1) را به Post request ای که در انتهای قسمت قبل ایجاد کردیم (درخواست 2)، ارسال کنیم و اطلاعاتی را بین درخواست‌ها به اشتراک بگذاریم.
برای این منظور، مجموعه‌ی httpbin ای را که در قسمت قبل ایجاد کردیم، انتخاب کرده و Post request ذخیره شده‌ی در آن‌را انتخاب کنید تا مجددا جزئیات آن بازیابی شود:

اکنون با مراجعه به برگه‌ی بدنه‌ی درخواست آن، قصد داریم یک خاصیت جدید id را با guid دریافتی از سرور توسط درخواستی دیگر، مقدار دهی کنیم:


برای دسترسی به این اطلاعات، می‌توان از ویژگی بسیار قدرتمند postman به نام متغیرها استفاده کرد. به همین جهت به برگه‌ی درخواست دریافت guid مراجعه کرده و برگه‌ی Tests آن‌را باز کنید:


این قسمت پس از پایان درخواست جاری، اجرا می‌شود. بنابراین دراینجا فرصت خواهیم داشت تا مقدار دریافتی از سرور را در یک متغیر ذخیره کنیم. سپس می‌توان از این متغیر در حین ارسال درخواستی دیگر استفاده کرد. در پنل کنار textbox نوشتن آزمون‌ها، تعدادی نمونه کد هم وجود دارند. برای مثال در اینجا نمونه کد «Set a global variable» را با کلیک بر روی آن انتخاب می‌کنیم:
 pm.globals.set("uuid", "foo");
در این مثال key/value این متغیر سراسری، با یک کلید مشخص و مقداری ثابت، مقدار دهی شده‌اند.

اکنون مجددا بر روی دکمه‌ی Send این درخواست کلیک کنید. پس از اجرای آن، این قطعه کد اجرا شده و یک متغیر سراسری، با کلید uuid و مقدار ثابت مشخص شده، در تمام برگه‌های postman در دسترس خواهند بود. برای بررسی صحت این عملیات، می‌توانید بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه، کلیک کنید:


در ادامه برای استفاده‌ی از این متغیر سراسری، به برگه‌ی Post request مراجعه کرده و بدنه‌ی درخواست را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
{
"name": "Vahid",
"id": "{{uuid}}"
}
در جائیکه بدنه‌ی درخواست درج می‌شود، متغیرها باید درون {{ }} قرار گیرند.
سپس این درخواست را ارسال کنید، در خروجی دریافتی از سرور httpbin، خاصیت و مقدار جدید id قابل مشاهده هستند که به معنای ارسال صحیح آن به سرور است:
    "json": {
        "id": "foo",
        "name": "Vahid"
    },
در اینجا، foo، مقداری است که از یک درخواست دیگر خوانده شده و توسط درخواست مجزای post جاری، ارسال گردیده‌است.
در این مرحله بر روی دکمه‌ی Save برگه‌ی uuid کلیک کرده و آن‌را در مجموعه‌ی httpbin، ذخیره کنید.


روش دسترسی و به اشتراک گذاری مقدار متغیر uuid دریافتی

تا اینجا متغیر سراسری uuid تنظیم شده، دارای یک مقدار ثابت است. برای تنظیم آن به مقدار Guid دریافتی از سرور، مجددا به برگه‌ی Tests درخواست uuid مراجعه می‌کنیم و آن‌را به نحو زیر تکمیل خواهیم کرد:



pm.response حاوی کل اطلاعات شیء response است و برای مثال بدنه‌ی response دریافتی از سمت سرور httpbin، یک چنین شکلی را دارد:
{
    "uuid": "4594e7ad-cae3-487b-bd42-fc49c312c0e9"
}
با فراخوانی متد json بر روی این شیء، اکنون می‌توان به اطلاعات آن همانند یک شیء متداول جاوا اسکریپتی که دارای کلید و خاصیت uuid است، دسترسی یافت:
let jsonResponse = pm.response.json();
pm.globals.set("uuid", jsonResponse.uuid);
پس از این تنظیم، مجددا درخواست را ارسال کنید که سبب دریافت uuid جدیدی می‌شود:
{
    "uuid": "83d437a8-bce6-438b-8693-068e5399182c"
}
برای بررسی نتیجه‌ی این عملیات، با کلیک بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه، چنین خروجی قابل مشاهده خواهد بود:


که به معنای دسترسی به مقدار متغیر uuid دریافتی از سمت سرور و تنظیم آن به عنوان یک متغیر سراسری است.
اکنون اگر مجددا به برگه‌ی مجزای Post request مراجعه و آن‌را ارسال کنیم، در خروجی بدنه‌ی response دریافتی از سمت سرور:
   "json": {
        "id": "83d437a8-bce6-438b-8693-068e5399182c",
        "name": "Vahid"
    },
دقیقا ارسال همان مقدار متغیر دریافتی از برگه‌ای دیگر که توسط متغیر {{uuid}} تنظیم شده‌، قابل مشاهده‌است.
تا اینجا تمام برگه‌های باز را ذخیره کنید:


در این تصویر، uuid پس از Post request قرار گرفته، چون ترتیب ذخیره سازی آن‌ها به همین صورت بوده‌است. اما نیاز است uuid را به پیش از درخواست post، منتقل کرد. برای اینکار می‌توان از drag/drop آیتم آن کمک گرفت.


نوشتن یک آزمون ساده

هدف اصلی از برگه‌ی Tests هر درخواست در Postman، نوشتن آزمون‌های مختلف است. به همین جهت برای نوشتن یک آزمون ساده، به برگه‌ی Post request که هم اکنون باز است، مراجعه کرده و سپس برگه‌ی Tests آن‌را به صورت زیر تنظیم می‌کنیم:


pm.test("Status code is 200", function () {
    pm.response.to.have.status(200);
});
در اینجا در پنل code snippets کناری آن، بر روی لینک و گزینه‌ی «Status code: code is 200» کلیک کرده‌ایم تا به صورت خودکار، قطعه کد فوق را تولید کند. البته Tests را در قسمت‌های بعدی با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد. در اینجا بیشتر هدف آشنایی مقدماتی با برگه‌ی Tests آن است.
این آزمون، بررسی می‌کند که آیا status code بازگشتی از سرور 200 است یا خیر؟ برای اجرای آن، فقط کافی است بر روی دکمه Send این برگه کلیک کنید:


نتیجه‌ی آن‌را در برگه‌ی جدید Test Results، در قسمت نمایش response دریافتی از سمت سرور، می‌توان مشاهده کرد که بیانگر موفقیت آمیز بودن آزمایش انجام شده‌است.
اگر علاقمندید تا حالت شکست آن‌را نیز مشاهده کنید، بجای عدد 200، عدد 404 را وارد کرده و مجددا درخواست را ارسال کنید.


اجرای ترتیبی آیتم‌های یک مجموعه

تا اینجا اگر درخواست‌ها را در مجموعه‌ی httpbin ذخیره کرده و همچنین ترتیب آن‌ها را نیز به نحوی که گفته شد، اصلاح کرده باشید، یک چنین شکلی را باید مشاهده کنید:


در اینجا برای اجرای ترتیبی این آیتم‌ها و اجرای گردش کاری کوچکی که ایجاد کرده‌ایم (درخواست post باید پس از درخواست uuid و بر اساس مقدار دریافتی آن از سرور اجرا شود)، می‌توان از collection runner برنامه‌ی Postman استفاده کرد:


با کلیک بر روی دکمه‌ی Runner، در نوار ابزار برنامه‌ی Postman، صفحه‌ی Collection runner آن ظاهر می‌شود. در این صفحه ابتدا httpbin collection را انتخاب می‌کنیم که سبب نمایش محتویات و اجزای آن خواهد شد. سپس بدون ایجاد هیچگونه تغییری در تنظیمات این صفحه، بر روی دکمه‌ی run httpbin کلیک می‌کنیم:


پس از اجرای خودکار مراحل این مجموعه، نتیجه‌ی عملیات ظاهر می‌شود:


در اینجا هر مرحله، پس از مرحله‌ای دیگر اجرا شده و اگر آزمایشی نیز به همراه آن‌ها بوده باشد نیز اجرا شده‌است. همچنین اگر بر روی نام هر کدام از مراحل کلیک کنیم، می‌توان جزئیات آن‌ها را نیز دقیقا بررسی کرد:


امکان اجرای یک چنین قابلیتی توسط برنامه‌ی CLI ای به نام newman نیز به همراه Postman وجود دارد که جهت استفاده‌ی در continuous integration servers می‌تواند بسیار مفید باشد. جزئیات آن‌را در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد.
اشتراک‌ها
ساخت یک محیط توسعه زیبا در اندروید استودیو
 این مطلب برنامه نویسان اندروید را از تنظیمات متعدد و سفارشی سازی محیط کاری  دور خواهدکرد و در واقع با انجام تنظیمات ذیل به محیط کاری که در عکس مشاهده میکنند خواهند رسید .
  • ترکیب رنگی زیبا و طراحی متریال محیط در عکس زیر قابل مشاهده می‌باشد 


۱. تنظیمات GUI Theme :
از منوی File بر روی Settings کلیک می‌کنیم و بر روی Plugin کلیک کرده در قسمت جستجو عبارت مقابل ( Material Theme UI ) را  جستجو کرده و بر روی Install jetBrains Plugin کلیک می‌کنیم که Plugin مورد نظر ما نصب خواهد شد که بعد نصب اندروید استودیو را Restart می‌کنیم . (تنظیمات طبق عکس زیر انجام گردد) 
دسترسی به مخزن گیت هاب ‍   Material Theme UI for jetBrains  
⌘⇧a → "Plugins" → ↩ → ⌃⌥b → <search> → "Material Theme UI" → [Install plugin] → ⌃⌥c → ⎋ → <restart>

۲. تنظیمات Editor Scheme :
از منوی File بر روی Settings کلیک کرده و از قسمت Editor بر روی Color Scheme کلیک کرده و از قسمت Scheme که chroMATERIAL را انتخاب کرده و بر روی Apply/OK  کلیک می‌کنیم.
⌘⇧a → "Color Scheme" → [3. ChroMATERIAL]
و از قسمت Color Scheme Font که Use color scheme font instead را انتخاب و فونت را Lucida Snas Typewriter انتخاب و Apply/ok می‌کنیم.

۳. تنظیمات HOLO Logcat :
به مسیر زیر مراجعه کرده Preferences → Editor → Colors & Fonts → Android Logcat و تنظیمات Logcat را طبق سلیقه خود مشخص می‌کنیم و در نهایت Apply/ok می‌کنیم .
⌘⇧a → "Android Logcat" → [Save as...] → "ChroMATERIAL + HOLO"¹ → ↩ → <set foreground colors as in the table ↑> → ⎋
Type   : Color
verbose: #BBB debug: #33B5E5 info: #9C0 assert: #A6C error: #F44 warning: #FB3 

ساخت یک محیط توسعه زیبا در اندروید استودیو
مطالب
Identity و مباحث مربوط به آن (قسمت اول) - آشنایی با Identity
Identity یکی از  Attributeهایی که در SQL Server به ازای Columnهای عددی می‌توان در نظر گرفت. به طور خیلی ساده هنگامی که این Attribute به ازای یک فیلد عددی تنظیم گردد. چنانچه رکوردی در جدول مربوط به Identity درج شود فیلد Identity مقداری را به طور اتوماتیک دریافت خواهد نمود. 
نحوه دریافت مقدار به ازای فیلد Identity با توجه به آخرین مقدار آن و گام افزایش است که در هنگام ایجاد identity تعریف می‌گردد.
برای ایجاد یک فیلد از نوع Identity می‌توانید زمانیکه جدول خود را ایجاد می‌کنید این Attribute را به فیلد مورد نظر خود تخصیص دهید. 
 مثال 1 : این مثال نحوه ایجاد یک فیلد از نوع Identity را نمایش می‌دهد. 
USE tempdb
GO
CREATE TABLE Customers1
(
 ID INT IDENTITY,-- ID INT IDENTITY(1,1)
 Name NVARCHAR(100),
 [Address] NVARCHAR(200)
)
GO

همانطور که در مثال 1 مشاهده می‌کنید فیلد ID از نوع Identity تعریف شده است. در این حالت (ID int IDENTITY) مقدار شروع و گام افزایش به ازای این فیلد 1 در نظر گرفته خواهد شد. در این صورت اگر چند رکورد زیر را به ازای این جدول درج کنید. مقدار Identity به صورت زیر خواهد بود. 
INSERT INTO Customers1 (Name,[Address]) VALUES
(N'مسعود',N'میانه'),
(N'فرید',N'میانه'),
(N'احمد',N'میانه')
GO
SELECT * FROM Customers1

مثال 2 : این مثال نحوه ایجاد یک فیلد از نوع Identity به همراه مقدار شروع و گام افزایش را مشخص می‌کند. 
USE tempdb
GO
CREATE TABLE Customers2
(
ID INT IDENTITY(100,2),
Name NVARCHAR(100),
[Address] NVARCHAR(200)
)
GO

همانطور که در مثال 2 مشاهده می‌کنید فیلد ID از نوع Identity تعریف شده است و مقدار شروع آن از 100 و همچنین گام افزایش 2 در نظر گرفته شده است. در این صورت اگر چند رکورد زیر را به ازای این جدول درج کنید. مقدار Identity به صورت زیر خواهد بود. 
INSERT INTO Customers2 (Name,[Address]) VALUES
(N'مسعود',N'میانه'),
(N'فرید',N'میانه'),
(N'احمد',N'میانه')
GO
SELECT * FROM Customers2

مثال 3 : این مثال نحوه تنظیم یک فیلد به صورت Identity را در محیط SQL Server Management Studio (SSMS) آموزش می‌دهد.
1- برای شروع کار همانند تصویر زیر بر روی قسمت Table کلیک راست کنید و گزینه New Table… را انتخاب کنید.


2- پس از نمایش پنجره زیر فیلدی را که می‌خواهید از نوع Identity باشد را انتخاب کرده و در قسمت Column Properties خصیصه Is Identity  را برابر Yes قرار دهید تا فیلد مورد نظر شما از نوع Identity در نظر گرفته شود. لازم به ذکر است که Identity Seed مقدار شروع و Identity Increment گام افزایش را مشخص می‌نماید. 

مطالب
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 3#
در ادامه مطالب قبل
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 1# 
پیاده سازی پروژه نقاشی (Paint) به صورت شی گرا 2#

قبل از شروع توضیحات متد‌های کلاس Shape در ادامه پست‌های قبل در ^ و ^ ابتدا به تشریح یک تصویر می‌پردازیم.

نحوه ترسیم شی

خوب همانگونه که در تصویر بالا مشاده می‌نمایید، برای رسم یک شی چهار حالت متفاوت ممکن است پیش بیاید. (دقت کنید که ربع اول محور مختصات روی بوم گرافیکی قرار گرفته است، در واقع گوشه بالا و سمت چپ بوم گرافیکی نقطه (0 و 0) محور مختصات است و عرض بوم گرافیکی محور X‌ها و ارتفاع بوم گرافیکی محور Y‌ها را نشان می‌دهد)
  1. در این حالت StartPoint.X < EndPoint.X و StartPoint.Y < EndPoint.Y خواهد بود. (StartPoint نقطه ای است که ابتدا ماوس شروع به ترسیم می‌کند، و EndPoint زمانی است که ماوس رها شده و پایان ترسیم را مشخص می‌کند.)
  2. در این حالت StartPoint.X > EndPoint.X و StartPoint.Y > EndPoint.Y خواهد بود.
  3. در این حالت StartPoint.X > EndPoint.X و StartPoint.Y > EndPoint.Y خواهد بود.
  4. در این حالت StartPoint.X < EndPoint.X و StartPoint.Y > EndPoint.Y خواهد بود.

ابتدا یک کلاس کمکی به صورت استاتیک تعریف می‌کنیم که متدی جهت پیش نمایش رسم شی در حالت جابجایی ، رسم، و تغییر اندازه دارد.

using System;
using System.Drawing;

namespace PWS.ObjectOrientedPaint.Models
{
    /// <summary>
    /// Helpers
    /// </summary>
    public static class Helpers
    {
        /// <summary>
        /// Draws the preview.
        /// </summary>
        /// <param name="g">The g.</param>
        /// <param name="startPoint">The start point.</param>
        /// <param name="endPoint">The end point.</param>
        /// <param name="foreColor">Color of the fore.</param>
        /// <param name="thickness">The thickness.</param>
        /// <param name="isFill">if set to <c>true</c> [is fill].</param>
        /// <param name="backgroundBrush">The background brush.</param>
        /// <param name="shapeType">Type of the shape.</param>
        public static void DrawPreview(Graphics g, PointF startPoint, PointF endPoint, Color foreColor, byte thickness, bool isFill, Brush backgroundBrush, ShapeType shapeType)
        {
            float x = 0, y = 0;
            float width = Math.Abs(endPoint.X - startPoint.X);
            float height = Math.Abs(endPoint.Y - startPoint.Y);
            if (startPoint.X <= endPoint.X && startPoint.Y <= endPoint.Y)
            {
                x = startPoint.X;
                y = startPoint.Y;
            }
            else if (startPoint.X >= endPoint.X && startPoint.Y >= endPoint.Y)
            {
                x = endPoint.X;
                y = endPoint.Y;
            }
            else if (startPoint.X >= endPoint.X && startPoint.Y <= endPoint.Y)
            {
                x = endPoint.X;
                y = startPoint.Y;
            }
            else if (startPoint.X <= endPoint.X && startPoint.Y >= endPoint.Y)
            {
                x = startPoint.X;
                y = endPoint.Y;
            }

            switch (shapeType)
            {
                case ShapeType.Ellipse:
                    if (isFill)
                        g.FillEllipse(backgroundBrush, x, y, width, height);
                    //else
                    g.DrawEllipse(new Pen(foreColor, thickness), x, y, width, height);
                    break;
                case ShapeType.Rectangle:
                    if (isFill)
                        g.FillRectangle(backgroundBrush, x, y, width, height);
                    //else
                    g.DrawRectangle(new Pen(foreColor, thickness), x, y, width, height);
                    break;
                case ShapeType.Circle:
                    float raduis = Math.Max(width, height);

                    if (isFill)
                        g.FillEllipse(backgroundBrush, x, y, raduis, raduis);
                    //else
                    g.DrawEllipse(new Pen(foreColor, thickness), x, y, raduis, raduis);
                    break;
                case ShapeType.Square:
                    float side = Math.Max(width, height);

                    if (isFill)
                        g.FillRectangle(backgroundBrush, x, y, side, side);
                    //else
                    g.DrawRectangle(new Pen(foreColor, thickness), x, y, side, side);
                    break;
                case ShapeType.Line:
                    g.DrawLine(new Pen(foreColor, thickness), startPoint, endPoint);
                    break;
                case ShapeType.Diamond:
                    var points = new PointF[4];
                    points[0] = new PointF(x + width / 2, y);
                    points[1] = new PointF(x + width, y + height / 2);
                    points[2] = new PointF(x + width / 2, y + height);
                    points[3] = new PointF(x, y + height / 2);
                    if (isFill)
                        g.FillPolygon(backgroundBrush, points);
                    //else
                    g.DrawPolygon(new Pen(foreColor, thickness), points);
                    break;
                case ShapeType.Triangle:
                    var tPoints = new PointF[3];
                    tPoints[0] = new PointF(x + width / 2, y);
                    tPoints[1] = new PointF(x + width, y + height);
                    tPoints[2] = new PointF(x, y + height);
                    if (isFill)
                        g.FillPolygon(backgroundBrush, tPoints);
                    //else
                    g.DrawPolygon(new Pen(foreColor, thickness), tPoints);
                    break;
            }
            if (shapeType != ShapeType.Line)
            {
                g.DrawString(String.Format("({0},{1})", x, y), new Font(new FontFamily("Tahoma"), 10), new SolidBrush(foreColor), x - 20, y - 25);
                g.DrawString(String.Format("({0},{1})", x + width, y + height), new Font(new FontFamily("Tahoma"), 10), new SolidBrush(foreColor), x + width - 20, y + height + 5);
            }
            else
            {
                g.DrawString(String.Format("({0},{1})", startPoint.X, startPoint.Y), new Font(new FontFamily("Tahoma"), 10), new SolidBrush(foreColor), startPoint.X - 20, startPoint.Y - 25);
                g.DrawString(String.Format("({0},{1})", endPoint.X, endPoint.Y), new Font(new FontFamily("Tahoma"), 10), new SolidBrush(foreColor), endPoint.X - 20, endPoint.Y + 5);
            }

        }
    }
}
متد های این کلاس:
  • DrawPreview : این متد پیش نمایشی برای شی در زمان ترسیم، جابجایی و تغییر اندازه آماده می‌کند، پارامترهای آن عبارتند از : بوم گرافیکی، نقطه شروع، نقطه پایان و رنگ قلم ترسیم پیش نمایش شی، ضخامت خط، آیا شی توپر باشد؟، الگوی پر کردن پس زمینه شی ، و نوع شی ترسیمی می‌باشد.
در ادامه پست‌های قبل ادامه کد کلاس Shape را تشریح می‌کنیم.
using System;
using System.Drawing;
using System.Drawing.Drawing2D;
using System.Net;

namespace PWS.ObjectOrientedPaint.Models
{
    /// <summary>
    /// Shape (Base Class)
    /// </summary>
    public abstract partial class Shape
    {
#region Constructors (2) 

        /// <summary>
        /// Initializes a new instance of the <see cref="Shape" /> class.
        /// </summary>
        /// <param name="startPoint">The start point.</param>
        /// <param name="endPoint">The end point.</param>
        /// <param name="zIndex">Index of the z.</param>
        /// <param name="foreColor">Color of the fore.</param>
        /// <param name="thickness">The thickness.</param>
        /// <param name="isFill">if set to <c>true</c> [is fill].</param>
        /// <param name="backgroundColor">Color of the background.</param>
        protected Shape(PointF startPoint, PointF endPoint, int zIndex, Color foreColor, byte thickness, bool isFill, Color backgroundColor)
        {
            CalulateLocationAndSize(startPoint, endPoint);
            Zindex = zIndex;
            ForeColor = foreColor;
            Thickness = thickness;
            IsFill = isFill;
            BackgroundColor = backgroundColor;
        }

        /// <summary>
        /// Initializes a new instance of the <see cref="Shape" /> class.
        /// </summary>
        protected Shape() { }

#endregion Constructors 
        
#region Methods (10) 

// Public Methods (9) 

        /// <summary>
        /// Draws the specified g.
        /// </summary>
        /// <param name="g">The g.</param>
        public virtual void Draw(Graphics g)
        {
            if (!IsSelected) return;
            float diff = Thickness + 4;
            Color myColor = Color.DarkSeaGreen;
            g.DrawString(String.Format("({0},{1})", StartPoint.X, StartPoint.Y), new Font(new FontFamily("Tahoma"), 10), new SolidBrush(myColor), StartPoint.X - 20, StartPoint.Y - 25);
            g.DrawString(String.Format("({0},{1})", EndPoint.X, EndPoint.Y), new Font(new FontFamily("Tahoma"), 10), new SolidBrush(myColor), EndPoint.X - 20, EndPoint.Y + 5);
            if (ShapeType != ShapeType.Line)
            {
                g.DrawRectangle(new Pen(myColor), X, Y, Width, Height);

                //  1 2 3
                //  8   4 
                //  7 6 5   
                var point1 = new PointF(StartPoint.X - diff / 2, StartPoint.Y - diff / 2);
                var point2 = new PointF((StartPoint.X - diff / 2 + EndPoint.X) / 2, StartPoint.Y - diff / 2);
                var point3 = new PointF(EndPoint.X - diff / 2, StartPoint.Y - diff / 2);
                var point4 = new PointF(EndPoint.X - diff / 2, (EndPoint.Y + StartPoint.Y) / 2 - diff / 2);
                var point5 = new PointF(EndPoint.X - diff / 2, EndPoint.Y - diff / 2);
                var point6 = new PointF((StartPoint.X - diff / 2 + EndPoint.X) / 2, EndPoint.Y - diff / 2);
                var point7 = new PointF(StartPoint.X - diff / 2, EndPoint.Y - diff / 2);
                var point8 = new PointF(StartPoint.X - diff / 2, (EndPoint.Y + StartPoint.Y) / 2 - diff / 2);


                g.FillRectangle(new SolidBrush(myColor), point1.X, point1.Y, diff, diff);
                g.FillRectangle(new SolidBrush(myColor), point2.X, point2.Y, diff, diff);
                g.FillRectangle(new SolidBrush(myColor), point3.X, point3.Y, diff, diff);
                g.FillRectangle(new SolidBrush(myColor), point4.X, point4.Y, diff, diff);
                g.FillRectangle(new SolidBrush(myColor), point5.X, point5.Y, diff, diff);
                g.FillRectangle(new SolidBrush(myColor), point6.X, point6.Y, diff, diff);
                g.FillRectangle(new SolidBrush(myColor), point7.X, point7.Y, diff, diff);
                g.FillRectangle(new SolidBrush(myColor), point8.X, point8.Y, diff, diff);
            }
            else
            {
                var point1 = new PointF(StartPoint.X - diff / 2, StartPoint.Y - diff / 2);
                var point2 = new PointF(EndPoint.X - diff / 2, EndPoint.Y - diff / 2);
                g.FillRectangle(new SolidBrush(myColor), point1.X, point1.Y, diff, diff);
                g.FillRectangle(new SolidBrush(myColor), point2.X, point2.Y, diff, diff);
            }
        }

        /// <summary>
        /// Points the in sahpe.
        /// </summary>
        /// <param name="point">The point.</param>
        /// <param name="tolerance">The tolerance.</param>
        /// <returns>
        ///   <c>true</c> if [has point in sahpe] [the specified point]; otherwise, <c>false</c>.
        /// </returns>
        public virtual bool HasPointInSahpe(PointF point, byte tolerance = 5)
        {
            return point.X > (StartPoint.X - tolerance) && point.X < (EndPoint.X + tolerance) && point.Y > (StartPoint.Y - tolerance) && point.Y < (EndPoint.Y + tolerance);
        }

        /// <summary>
        /// Moves the specified location.
        /// </summary>
        /// <param name="location">The location.</param>
        /// <returns></returns>
        public virtual PointF Move(Point location)
        {
            StartPoint = new PointF(location.X, location.Y);
            EndPoint = new PointF(location.X + Width, location.Y + Height);
            return StartPoint;
        }

        /// <summary>
        /// Moves the specified dx.
        /// </summary>
        /// <param name="dx">The dx.</param>
        /// <param name="dy">The dy.</param>
        /// <returns></returns>
        public virtual PointF Move(int dx, int dy)
        {
            StartPoint = new PointF(StartPoint.X + dx, StartPoint.Y + dy);
            EndPoint = new PointF(EndPoint.X + dx, EndPoint.Y + dy);
            return StartPoint;
        }

        /// <summary>
        /// Resizes the specified dx.
        /// </summary>
        /// <param name="dx">The dx.</param>
        /// <param name="dy">The dy.</param>
        /// <returns></returns>
        public virtual SizeF Resize(int dx, int dy)
        {
            EndPoint = new PointF(EndPoint.X + dx, EndPoint.Y + dy);
            return new SizeF(Width, Height);
        }

        /// <summary>
        /// Resizes the specified start point.
        /// </summary>
        /// <param name="startPoint">The start point.</param>
        /// <param name="currentPoint">The current point.</param>
        public virtual void Resize(PointF startPoint, PointF currentPoint)
        {
            var dx = (int)(currentPoint.X - startPoint.X);
            var dy = (int)(currentPoint.Y - startPoint.Y);
            if (startPoint.X >= X - 5 && startPoint.X <= X + 5)
            {
                StartPoint = new PointF(currentPoint.X, StartPoint.Y);
                if (ShapeType == ShapeType.Circle || ShapeType == ShapeType.Square)
                {
                    Height = Width;
                }
            }
            else if (startPoint.X >= EndPoint.X - 5 && startPoint.X <= EndPoint.X + 5)
            {
                Width += dx;
                if (ShapeType == ShapeType.Circle || ShapeType == ShapeType.Square)
                {
                    Height = Width;
                }
            }
            else if (startPoint.Y >= Y - 5 && startPoint.Y <= Y + 5)
            {
                Y = currentPoint.Y;
                if (ShapeType == ShapeType.Circle || ShapeType == ShapeType.Square)
                {
                    Width = Height;
                }
            }
            else if (startPoint.Y >= EndPoint.Y - 5 && startPoint.Y <= EndPoint.Y + 5)
            {
                Height += dy;
                if (ShapeType == ShapeType.Circle || ShapeType == ShapeType.Square)
                {
                    Width = Height;
                }
            }
        }

        /// <summary>
        /// Sets the background brush as hatch.
        /// </summary>
        /// <param name="hatchStyle">The hatch style.</param>
        public virtual void SetBackgroundBrushAsHatch(HatchStyle hatchStyle)
        {
            var brush = new HatchBrush(hatchStyle, BackgroundColor);
            BackgroundBrush = brush;
        }

        /// <summary>
        /// Sets the background brush as linear gradient.
        /// </summary>
        public virtual void SetBackgroundBrushAsLinearGradient()
        {
            var brush = new LinearGradientBrush(StartPoint, EndPoint, ForeColor, BackgroundColor);
            BackgroundBrush = brush;
        }

        /// <summary>
        /// Sets the background brush as solid.
        /// </summary>
        public virtual void SetBackgroundBrushAsSolid()
        {
            var brush = new SolidBrush(BackgroundColor);
            BackgroundBrush = brush;
        }
// Private Methods (1) 

        /// <summary>
        /// Calulates the size of the location and.
        /// </summary>
        /// <param name="startPoint">The start point.</param>
        /// <param name="endPoint">The end point.</param>
        private void CalulateLocationAndSize(PointF startPoint, PointF endPoint)
        {
            float x = 0, y = 0;
            float width = Math.Abs(endPoint.X - startPoint.X);
            float height = Math.Abs(endPoint.Y - startPoint.Y);
            if (startPoint.X <= endPoint.X && startPoint.Y <= endPoint.Y)
            {
                x = startPoint.X;
                y = startPoint.Y;
            }
            else if (startPoint.X >= endPoint.X && startPoint.Y >= endPoint.Y)
            {
                x = endPoint.X;
                y = endPoint.Y;
            }
            else if (startPoint.X >= endPoint.X && startPoint.Y <= endPoint.Y)
            {
                x = endPoint.X;
                y = startPoint.Y;
            }
            else if (startPoint.X <= endPoint.X && startPoint.Y >= endPoint.Y)
            {
                x = startPoint.X;
                y = endPoint.Y;
            }
            StartPoint = new PointF(x, y);
            EndPoint = new PointF(X + width, Y + height);
        }

#endregion Methods 
    }
}

حال به تشریح سازنده کلاس می‌پردازیم:
  • Shape: پارامترهای این سازنده به ترتیب عبارتند از نقطه شروع، نقطه پایان، عمق شی، رنگ قلم، ضخامت خط، آیا شی توپر باشد؟، و رنگ پر کردن شی، در این سازنده ابتدا توسط متدی به نام CalulateLocationAndSize(startPoint, endPoint); b نقاط ابتدا و انتهای شی مورد نظر تنظیم می‌شود، در متد مذکور بررسی می‌شود در صورتی که نقاط شروع و پایان یکی از حالت‌های 1 ، 2، 3، 4 از تصویر ابتدا پست باشد همگی تبدیل به حالت 1 خواهد شد.

سپس به تشریح متدهای کلاس Shape می‌پردازیم:

  • Draw: این متد دارای یک پارامتر ورودی است که بوم گرافیکی مورد نظر می‌باشد، در واقع شی مورد نظر خود را بروی این بوم گرافیکی ترسیم می‌کند. در کلاس پایه کار این متد زیاد پیچیده نیست، در صورتی که شی در حالت انتخاب باشد (IsSelected = true) بروی شی مورد نظر 8 مربع کوچک ترسیم می‌شود و اگر شی مورد نظر خط باشد دو مربع کوچک در طرفین خط رسم می‌شود که نشان دهنده انتخاب شدن شی مورد نظر است. این متد به صورت virtual تعریف شده است یعنی کلاس هایی که از Shape ارث میبرند می‌توانند این متد را برای خود از نو بازنویسی کرده (override کنند) و تغییر رفتار دهند.
  • HasPointInSahpe : این متد نیز به صورت virtual تعریف شده است دارای خروجی بولین می‌باشد. پارامتر‌های این متد عبارتند از یک نقطه و یک عدد که نشان دهنده تلرانش نقطه بر حسب پیکسل می‌باشد. کار این متد این است که یک نقطه را گرفته و بررسی می‌کند که آیا نقطه مورد نظر با تلرانس وارد شده آیا در داخل شی واقع شده است یا خیر (مثلا وجود نقطه در مستطیل یا وجود نقطه در دایره فرمول‌های متفاوتی دارند که در اینجا پیش فرض برای تمامی اشیا حالت مستطیل در نظر گرفته شده که می‌توانید آنها را بازنویسی (override) کنید).
  • Move: این متد به عنوان پارامتر یک نقطه را گرفته و شی مورد نظر را به آن نقطه منتقل می‌کند در واقع نقطه شروع و پایان ترسیم شی را تغییر می‌دهد.
  • Move: این متد نیز برای جابجایی شی به کار می‌رود، این متد دارای پارامترهای جابجابی در راستای محور Xها , جابجایی در راستای محور Yها؛ و شی مورد نظر را به آن نقطه منتقل می‌کند در واقع نقطه شروع و پایان ترسیم شی را با توجه به پارامترهای ورودی تغییر می‌دهد. 
  • Resize: این متد نیز برای تغییر اندازه شی به کار می‌رود، این متد دارای پارامترهای تغییر اندازه در راستای محور Xها , تغییر اندازه در راستای محور Yها می‌باشد و نقطه پایان شی مورد نظر را تغییر می‌دهد اما نقطه شروع تغییری نمی‌کند.
  • Resize: این متد نیز برای تغییر اندازه شی به کار می‌رود، در زمان تغییر اندازه شی با ماوس ابتدا یک نقطه شروع وجود دارد که ماوس در آن نقطه کلیک شده و شروع به درگ کردن شی جهت تغییر اندازه می‌کند (پارامتر اول این متد نقطه شروع درگ کردن جهت تغییر اندازه را مشخص می‌کند startPoint)، سپس در یک نقطه ای درگ کردن تمام می‌شود در این نقطه باید شی تغییر اندازه پیدا کرده و ترسیم شود ( پارامتر دوم این متد نقطه مذکور می‌باشد currentLocation). سپس با توجه با این دو نقطه بررسی می‌شود که تغییر اندازه در کدام جهت صورت گرفته است و اعداد جهت تغییرات نقاط شروع و پایان شی مورد نظر محاسبه می‌شوند. (مثلا تغییر اندازه در مستطیل از ضلع بالا به طرفین، یا از ضلع سمت راست به طرفین و ....). البته برای مربع و دایره باید کاری کنیم که طول و عرض تغییر اندازه یکسان باشد.
  • CalulateLocationAndSize: این متد که در سازنده کلاس استفاده شده در واقع دو نقطه شروع و پایان را گرفته و با توجه به تصویر ابتدای پست حالت‌های 1 و 2 و3  و 4 را به حالت 1 تبدیل کرده و StartPoint و EndPoint را اصلاح می‌کند.
  • SetBackgroundBrushAsHatch: این متد یک الگوی Brush گرفته و با توجه به رنگ پس زمینه شی خصوصیت BackgroundBrush را مقداردهی می‌کند.
  • SetBackgroundBrushAsLinearGradient: این متد با توجه به خصوصیت ForeColor و BackgroundColor یک Gradiant Brush ساخته و آن را به خصوصیت
    BackgroundBrush نسبت می‌کند. 
  • SetBackgroundBrushAsSolid: یک الگوی پر کردن توپر برای شی مورد نظر با توجه به خصوصیت BackgroundColor شی ایجاد کرده و آن را به خصوصیت BackgroundBrush شی نسبت می‌دهد.

تذکر: متد‌های Move، Resize و HasPointInShape به صورت virtual تعریف شده تا کلاس‌های مشتق شده در صورت نیاز خود کد رفتار مورد نظر خود را override کرده یا از همین رفتار استفاده نمایند.

خوشحال می‌شم در صورتی که در Refactoring کد نوشته شده با من همکاری کنید.

در پست‌های آینده به بررسی و پیاده سازی دیگر کلاس‌ها خواهیم پرداخت.

مطالب
Html Encoding

.
مقدمه 

در دنیای وب دو انکدینگ معروف داریم: Url Encoding و Html Encoding. در هر کدام از این انکدینگ‌ها یک عملیات کلی صورت می‌گیرد: تبدیل کاراکترهای غیرمجاز به عبارات معادل مجاز.

Url Encoding همان‌طور که از نامش پیداست روشی برای کدکردن Url هاست. مثل عبارت کدشده زیر:
Hello%20world%20,%20hi
درواقع کاراکتر مشخص‌کننده رشته‌ای که Url Encoding احتمالا در آن اعمال شده است، همان کاراکتر % است. بحث درباره این نوع انکدینگ کمی مفصل است که خود مطلب جداگانه‌ای می‌طلبد. (اطلاعات بیشتر)

Html Encoding نیز با توجه به نامش برای انکدینگ عبارات HTML استفاده می‌شود. مثلا عبارت زیر را درنظر بگیرید:
<html>encoding</html>
این عبارت پس از اعمال عملیات Html Encoding به صورت زیر در خواهد آمد:
&lt;html&gt;encoding&lt;/html&gt;
می‌بینید که در اینجا کاراکترهای > و < به صورت عبارات ;lt& و ;gt& در آمده‌اند. شرح کاملی درباره این عبارات معادل (که اصطلاحا به آن‌ها character entity می‌گویند) در اینجا آورده شده است.

در حالت کلی Html Encoding شامل کدکردن 5 کاراکتر زیر است:
.

کاراکتر  عبارت معادل  توضیحات
 >&gt; 
 <&lt;
 
"&quot;
 
'&#39;
یا ;apos& به غیر از IE
&&amp;
 

نکته: در برخی استانداردها (بیشتر برای XML) برای کاراکتر ' از عبارت ;apos& استفاده می‌شود. این عبارت جایگزین به غیر از IE در بقیه مرورگرها درست کار می‌کند.

این کاراکترها درواقع از عناصر اصلی تشکیل‌دهنده ساختار Html هستند، بنابراین وجود آن‌ها درون یک متن می‌تواند در روند رندر صفحات html اختلال ایجاد کند. بنابراین با استفاده از Html Encoding و تبدیل این کاراکترها به معادلشان (عباراتی که مرورگرها آن‌ها را می‌شناسند)، می‌توان از نمایش درست این کاراکترها مطمئن شد. البته یکی دیگر از دلایل مهم اعمال این انکدینگ، افزایش امنیت و جلوگیری از حملات XSS است.

فرمت این عبارات معادل به صورت ;entity_name& است. به کل این عبارت اصطلاحا Character Entity گفته می‌شود. این عبارات با کاراکتر & شروع شده و به یک کاراکتر ; ختم می‌شوند. کلمه میان این دو کاراکتر نیز عبارت جایگزین (یا همان entity name) هر یک از این کاراکترهاست که در لینک بالا به همراه بسیاری دیگر از کاراکترها اشاره شده است (^).
روش دیگری نیز برای کدکردن کاراکترها با فرمت ;entity_number#& وجود دارد. این entity_number درواقع کد کاراکتر مربوطه در جدول کاراکترست جاری مرورگر است. معمولا این کدها منطبق بر جدول ASCII هستند. برای کاراکترهای خارج از جدول اسکی هم از سایر جداول (مثلا یونیکد) استفاده می‌شود. عملیات انکدینگ برای کاراکترهای با کد 160 تا 255 (براساس استاندارد ISO-8859-1) با این روش انجام می‌شود (^). اطلاعات بیشتر راجع به این کدها در اینجا آورده شده است.

خوشبختانه در سمت سرور، در دات‌نت روش‌های گوناگون و قابل اطمینانی برای اعمال این انکدینگ وجود دارد. اما متاسفانه در سمت کلاینت چنین امکاناتی اصلا فراهم نیست و برنامه نویسان خود باید دست به کار شوند. ازآنجاکه امروزه قسمت‌های بیشتری از اپلیکیشن‌های تحت وب در سمت کلاینت پیاده می‌شوند و کتابخانه‌های سمت کلاینت روز به روز پرطرفدارتر می‌شوند وجود نمونه‌های مشابه از این متدها در سمت کلاینت می‌تواند بسیار مفید باشد.
بنابراین تمرکز اصلی ادامه این مطلب بیشتر بر نحوه اعمال این انکدینگ در سمت کلاینت با استفاده از زبان جاوا اسکریپت است.

Html Encoding در دات‌نت

در دات‌نت متدهای متعددی برای اعمال Html Encoding وجود دارد. برخی از آن‌ها صرفا برای اسناد HTML طراحی شده‌اند و برخی دیگر یک پیاده‌سازی کلی دارند و بعضی نیز برای فایل‌های XML ارائه شده‌اند. این متدها عبارتند از:
  • متد System.Security.SecurityElement.Escape: این متد بیشتر برای اعمال این انکدینگ در XML به‌کار می‌رود. در این متد 5 کاراکتر اشاره شده در بالا به عبارات معادل انکد می‌شوند. البته برای کاراکتر ' از عبارت ;apos& استفاده می‌شود.

  • متدهای موجود در System.Net.WebUtility: متدهای HtmlEncode و HtmlDecode موجود در این کلاس عملیات انکدینگ را انجام می‌دهند. این کلاس از دات‌نت 4 اضافه شده است.

  • متدهای کلاس System.Web.HttpUtility: در این کلاس از متدهای موجود در کلاس System.Web.Util.HttpEncoder استفاده می‌شود. در پیاده‌سازی پیش‌فرض، متدهای این کلاس از متدهای موجود در کلاس WebUtility استفاده می‌کنند. البته می‌توان با فراهم کردن یک Encoder سفارشی و تنظیم آن در فایل کانفیگ (خاصیت encoderType در قسمت HttpRuntime) این رفتار را تغییر داد. دلیل اصلی جابجایی مکان پیاده‌سازی این متدها از دات نت 4 به بعد نیز به همین دلیل است. (اطلاعات بیشتر ^ و ^).

  • متدهای موجود در System.Web.HttpServerUtility: متدهای HtmlEncode و HtmlDecode موجود در این کلاس مستقیما از متدهای موجود در کلاس HttpUtility استفاده می‌کنند. خاصیت Server موجود در HttpContext یا در کلاس Page از نوع این کلاس است.

  • متدهای موجود در کلاس System.Web.Security.AntiXss.AntiXssEncoder: این کلاس از دات نت 4.5 اضافه شده است. همانطور که از نام این کلاس بر می‌آید، از HttpEncoder مشتق شده است که در متدهای مرتبط با html encoding تغییراتی در آن اعمال شده است. متدهای این کلاس برای امنیت بیشتر به جای استفاده از Black List از یک White List استفاده می‌کنند.

درحال حاضر بهترین گزینه موجود برای عملیات انکدینگ، متدهای موجود در کلاس WebUtility هستند. ازآنجاکه این کلاس در فضای System.Net و در کتابخانه System.dll قرار دارد (کتابخانه‌ای که معمولا برای تمام برنامه‌های دات‌نتی نیاز است)، بنابراین بارگذاری آن در برنامه نیز بار اضافی بر حافظه تحمیل نمی‌کند.
پیاده‌سازی عملیات HtmlEncode کار سختی نیست. مثلا می‌توان برای سادگی از متد Replace استفاده کرد. اما برای رشته‌های طولانی این متد کارایی مناسبی ندارد. به همین دلیل در تمام پیاده‌سازی‌ها، معمولا از یک حلقه بر روی تمام کاراکترهای رشته موردنظر برای یافتن کاراکترهای غیرمجاز استفاده می‌شود. در کدهای متدهای موجود، برای افزایش سرعت حتی از اشاره‌گر و کدهای unsafe نیز استفاده شده است.
برای افزایش کارایی در تولید رشته نهایی تبدیل‌شده، بهتر است از یک StringBuilder استفاده شود. در پیاده‌سازی‌های متدهای بالا برای اینکار معمولا از یک TextWriter استفاده می‌شود. TextWriterهای موجود از کلاس StrigBuilder برای دستکاری رشته‌ها استفاده می‌کنند.

صرفا جهت آشنایی بیشتر، پیاده‌سازی خلاصه‌شده متد HtmlEncode در کلاس WebUtility در زیر آورده شده است:
public static unsafe void HtmlEncode(string value, TextWriter output)
{
  int index = IndexOfHtmlEncodingChars(value, 0);
  if (index == -1)
  {
    output.Write(value);
    return;
  }
  int cch = value.Length - index;
  fixed (char* str = value)
  {
    char* pch = str;
    while (index-- > 0)
    {
      output.Write(*pch++);
    }
    while (cch-- > 0)
    {
      char ch = *pch++;
      if (ch <= '>')
      {
        switch (ch)
        {
          case '<':
            output.Write("&lt;");
            break;
          case '>':
            output.Write("&gt;");
            break;
          case '"':
            output.Write("&quot;");
            break;
          case '\'':
            output.Write("&#39;");
            break;
          case '&':
            output.Write("&amp;");
            break;
          default:
            output.Write(ch);
            break;
        }
      }
      else if (ch >= 160 && ch < 256)
      {
        // The seemingly arbitrary 160 comes from RFC 
        output.Write("&#");
        output.Write(((int)ch).ToString(NumberFormatInfo.InvariantInfo));
        output.Write(';');
      }
      else
      {
        output.Write(ch);
      }
    }
  }
}
private static unsafe int IndexOfHtmlEncodingChars(string s, int startPos)
{
  int cch = s.Length - startPos;
  fixed (char* str = s)
  {
    for (char* pch = &str[startPos]; cch > 0; pch++, cch--)
    {
      char ch = *pch;
      if (ch <= '>')
      {
        switch (ch)
        {
          case '<':
          case '>':
          case '"':
          case '\'':
          case '&':
            return s.Length - cch;
        }
      }
      else if (ch >= 160 && ch < 256)
      {
        return s.Length - cch;
      }
    }
  }
  return -1;
}
در ابتدا بررسی می‌شود که آیا اصلا متن ورودی حاوی کاراکترهای غیرمجاز است یا خیر. درصورت عدم وجود چنین کاراکترهایی، کار متد با برگشت خود متن ورودی پایان می‌یابد. درغیراینصورت عملیات انکدینگ آغاز می‌شود.
همان‌طور که می‌بینید عملیات انکدینگ برای 5 کاراکتر اشاره شده به صورت جداگانه انجام می‌شود و برای کاراکترهای با کد 160 تا 255 (با توجه به توضیحات موجود در مقدمه) نیز با استاندارد ;code#& عملیات تبدیل انجام می‌شود.
در سمت دیگر، پیاده‌سازی بهینه متد HtmlDecode چندان ساده نیست. چون به جای یافتن یک کاراکتر غیرمجاز باید به دنبال عبارات چند کاراکتری معادل گشت که کاری نسبتا پیچیده است.

اطلاعات و پیاده‌سازی نسبتا کاملی درباره Html Encoding در سمت سرور در اینجا قابل مشاهده است.

نکته: درصورت نیاز به کدکردن سایر کاراکترها (مثلا کاراکترهای یونیکد) پیاده‌سازی‌های موجود کارا نخواهند بود. بنابراین باید encoder سفارشی خود را تهیه کنید. مثلا می‌توانید شرط دوم در بررسی کد کاراکترها را بردارید (منظور قسمت ch < 256) که در این‌صورت متد شما محدوده وسیعی را پوشش می‌دهد. اما دقت کنید که با این تغییر متدی سفارشی برای عملیات decode نیز باید تهیه کنید!

Html Encoding در جاوا اسکریپت

برای انجام عملیات Url Encoding در جاوا اسکریپت چند متد توکار وجود دارد، که فرایند کلی عملیات همه آن‌ها تقریبا یکسان است. اما متاسفانه برای انجام عملیات Html Encoding متدی در جاوا اسکریپت وجود ندارد. بنابراین متدهای مربوطه باید توسط خود برنامه‌نویسان پیاده‌سازی شوند.

یک روش برای اینکار استفاده از لیست اشاره‌شده در بالا و انجام عملیات replace برای تمام این کاراکترهاست (5 کاراکتر اصلی و درصورت نیاز سایر کاراکترها). این کار می‌تواند کمی سخت باشد و درواقع پیاده‌سازی چنین متدی نسبتا مشکل نیز هست (مخصوصا عملیات decode).
اما خوشبختانه امکانی در اسناد html وجود دارد که این کار (مخصوصا Decode کردن) را آسان می‌کند.

این روش جالب برای انجام عملیات Html Encoding در جاوا اسکریپت، استفاده از یک قابلیت توکار در مرورگرهاست. عناصر DOM (مانند div) دو خاصیت innerText و innerHTML دارند که مرورگرها با توجه به مقادیر تنظیم‌شده برای هر یک، عملیات coding و decoding مربوطه را به صورت کاملا خودکار انجام داده و مقدار خاصیت دیگر را به‌روزرسانی می‌کنند (دقت کنید که در این دو پراپرتی، کلمه HTML کاملا با حروف بزرگ است، برخلاف Text که تنها حرف اول آن بزرگ است).

برای روشن‌تر شدن موضوع به مثال زیر برای عملیات encode توجه کنید:
<div id="log"></div>
<script type="text/javascript">
  var element = document.getElementById('log');
  element.innerText = '<html> encoding </html>';
  console.log(element.innerHTML);
</script>
که خروجی زیر را خواهد داشت:
&lt;html&gt; encoding &lt;/html&gt;
عکس این عملیات یعنی decoding نیز با استفاده از کدی مثل زیر امکان‌پذیر است:
<div id="log">
</div>
<script type="text/javascript">
  var element = document.getElementById('log');
  element.innerHTML = "&lt;html&gt; encoding &lt;/html&gt;";
  console.log(element.innerText);
</script>
خروجی کد بالا به صورت زیر است:
<html> encoding </html>
می‌بینید که با استفاده از این ویژگی جالب، می‌توان عملیات Html Encoding را انجام داد. در ادامه پیاده‌سازی مناسب این دو متد آورده شد است.
.
متد htmlEncode

برای پیاده‌سازی این متد برای حالت استفاده مستقیم داریم:
String.htmlEncode = function (s) {
  var el = document.createElement("div");
  el.innerText = s || '';
  return el.innerHTML;
};
در اینجا با استفاده از متد createElement شی document یک المان DOM (در اینجا div) ایجاد شده و سپس با توجه به توضیحات بالا خاصیت innerText آن به مقدار ورودی تنظیم می‌شود. استفاده از عبارت '' || s در اینجا برای جلوگیری از برگشت عبارات ناخواسته (مثل undefined یا null) برای ورودی‌های غیرمجاز است. درنهایت خاصیت innerHTML این المان به عنوان رشته انکدشده برگشت داده می‌شود.

نحوه استفاده از این متد به صورت زیر است:
console.log(String.htmlEncode("<html>"));
//result:   &lt;html&gt;
و برای حالت استفاده از خاصیت prototype داریم:
String.prototype.htmlEncode = function () {
  var el = document.createElement("div");
  el.innerText = this.toString();
  return el.innerHTML;
};
نحوه استفاده از این متد نیز به صورت زیر است:
console.log("<html>".htmlEncode());
//result:    &lt;html&gt;

متد htmlDecode

با استفاده از مطالب اشاره‌شده در بالا، پیاده‌سازی این متد به صورت زیر است:
String.htmlDecode = function (s) {
  var el = document.createElement("div");
  el.innerHTML = s || '';
  return el.innerText;
};
و به‌صورت خاصیتی از prototype شی String داریم:
String.prototype.htmlDecode = function () {
  var el = document.createElement("div");
  el.innerHTML = this.toString();
  return el.innerText;
};
نحوه استفاده از این متدها هم به صورت زیر است:
console.log(String.htmlDecode("&lt;html&gt;"));
console.log("&lt;html&gt;".htmlDecode());

پیاده‌سازی با استفاده از jQuery

درصورت در دسترس بودن کتابخانه jQuery، کار پیاده‌سازی این متدها بسیار ساده‌تر خواهد شد. برای این‌کار می‌توان از متدهای زیر استفاده کرد:
.
- متد htmlEncode:
String.htmlEncode = function (s) {
  return $('<div/>').text(value).html();
};

String.prototype.htmlEncode = function () {
  return $('<div/>').text(this.toString()).html();
};
- متد htmlDecode:
String.htmlDecode = function (s) {
  return $('<div/>').html(s).text();
};

String.prototype.htmlDecode = function () {
  return $('<div/>').html(this.toString()).text();
};

نکات پایانی

1. با اینکه به نظر می‌رسد در متدهای ارائه شده در بالا، بین نسخه‌های معمولی و نسخه مخصوص jQuery تفاوتی وجود ندارد اما تست زیر نشان می‌دهد که نکات ریزی باعث به‌وجود آمدن برخی تفاوت‌ها می‌شود. رشته زیر را درنظر بگیرید:
var value = "a \n b";
با استفاده از متد htmlEncode معمولی نشان داده شده در بالا، عبارت انکد‌شده رشته فوق به صورت زیر خواهد بود: 
"a <br> b"
می‌بینید که به صورت هوشمندانه‌ای! مقدار n\ به تگ <br> انکد شده است. اما اگر با استفاده از متد نوشته شده با jQuery سعی به انکدکردن این رشته کنیم، می‌بینیم که مقدار n\ بدین صورت انکد نمی‌شود! حال کدام روش درست و استاندارد است؟

در ابتدای این مطلب هم اشاره شده بود که Html Encoding برای کدکردن یکسری کاراکتر غیرمجاز در متون موجود در صفحات HTML بکار می‌رود و معمولا همان 5 کاراکتر اشاره‌شده در بالا به عنوان کاراکترهای اصلی غیرمجاز به حساب می‌آیند. کاراکتر n\ از این نوع کاراکترها محسوب نمی‌شود. هم‌چنین ازآنجاکه عملیات عکس این تبدیل در Decode مربوطه صورت نمی‌گیرد، تبدیل این کاراکتر به معادلش در html اصلا کاری منطقی نیست و باعث خراب شدن متن موردنظر می‌شود.

با استفاده از متدهای HtmlEncode موجود در کلاس‌های دات نت (WebUtility و HtmlUtility که در بالا به آن‌ها اشاره شده بود) عملیات انکدینگ برای این رشته تکرار شد و نتیجه حاصله نشان داد که عبارت n\ در خروجی این متدها نیز انکد نمی‌شود. بنابراین متد نوشته شده با استفاده از jQuery خروجی‌های استانداردتری ارائه می‌دهد.

با کمی تحقیق و بررسی کدهای jQuery مشخص شد که دلیل این تفاوت، در استفاده از متد createTextNode از شی document در متد ()text است. بنابراین برای بهبود متد htmlEncode اولیه داریم:
String.htmlEncode = function (s) {
  var el = document.createElement("div");
  var txt = document.createTextNode(s);
  el.appendChild(txt);
  return el.innerHTML;
};
با استفاده از این متد نتایج مشابه متد نوشته شده با jQuery حاصل خواهد شد.
.
 
2. نکته مهم دیگری که باید بدان توجه داشت برقراری اصل مهم زیر در عملیات انکدینگ است:
String.htmlDecode(String.htmlEncode(myString)) === myString;
حال سعی می‌کنیم که برقراری این شرط را در یک مثال بررسی کنیم:
var myString = "<HTML>";
String.htmlDecode(String.htmlEncode(myString)) === myString;
// result:   true
// --------------------------------------------------------------------------
myString = "<اچ تی ام ال>";
String.htmlDecode(String.htmlEncode(myString)) === myString;
// result:   true
تا اینجا همه چیز ظاهرا درست پیش رفته است. اما حالا مثال زیر را درنظر بگیرید:
myString = "a \r b";
String.htmlDecode(String.htmlEncode(myString)) === myString;
// result:   false
می‌بینید که با وارد شدن کاراکتر r\ کار خراب می‌شود. این نتیجه برای تمامی متدهای جاوا اسکریپتی نشان داده شده صادق است. اما متدهای دات نتی اشاره شده در ابتدای این مطلب با این کاراکتر مشکلی ندارند و نتیجه درستی برمی‌گردانند. بنابراین یک جای کار می‌لنگد!
پس از کمی تحقیق و بررسی بیشتر مشخص شد که مرورگرها در تبدیل کاراکترها، کاراکتر carriage return (یا CR یا همان r\ با کد اسکی 13 یا 0D) را تبدیل به کاراکتر line feed (یا LF یا n\ با کد اسکی 10 یا 0A) می‌کنند. برای آزمایش این نکته می‌توانید از سه خط زیر استفاده کنید:
console.log(escape(String.htmlDecode('\r'))); // result:    %0A  :  it is url encode of character '\n'
console.log(escape(String.htmlDecode('\n'))); // result:    %0A
console.log(escape(String.htmlDecode('\r\n'))); // result:    %0A
با بررسی بیشتر مشخص شد که این تبدیل به محض مقداردهی به یکی از خاصیت‌های یک عنصر DOM صورت می‌گیرد. برای مثال کد زیر را در مرورگرهای مختلف امتحان کنید:
var el = document.createElement('div');
el.innerText = '\r';
console.log(escape(el.innerText)); // result:    %0A
el.innerHTML = '\r';
console.log(escape(el.innerHTML)); // result:    %0A
console.log(escape('\r')); // result:    %0D
با بررسی هایی که من کردم دلیل و یا راه‌حلی برای این مشکل پیدا نکردم!
بنابراین در استفاده از این متدها باید این نکته را مدنظر قرار داد. ازآنجاکه این مشکل حالتی به خصوص دارد نمی‌توان راه‌حلی کلی برای آن ارائه داد. پس برای موقعیت‌های گوناگون با توجه به زوایای روشن‌شده از این مشکل باید به دنبال راه‌حل مناسب بود.
البته ممکن است این اشکال درمورد کاراکترهای دیگری هم وجود داشته باشد که من به آن برخورد نکرده باشم (با درنظر گرفتن تفاوت میان مرورگرهای مختلف ممکن است پیچیده‌تر هم باشد).

نکته: ازآنجاکه برای رفع این مشکل، پیاده‌سازی متد htmlDecode به این کاملی، با عدم استفاده از ویژگی پراپرتی‌های innerHTML و innerText، کاری نسبتا سخت و پیچیده  و طولانی است، بنابراین در بیشتر حالات می‌توان از این مشکل صرف‌نظر کرد! به همین دلیل در اینجا نیز متد دیگری برای رفع این مشکل ارائه نمی‌شود!


3. یک مشکل دیگر که این متدها دارند این است که متاسفانه در متد htmlEncode، از 5 کاراکتر معروف بالا، کاراکترهای ' و " در این متدها اصلا تبدیل نمی‌شوند. همچنین سایر کاراکترهای عنوان‌دار یا کاراکترهای خارج از جدول ASCII (مثلا کاراکترهای با کد 160 تا 255 یا کاراکترهای یونیکد) نیز که معمولا انکد می‌شوند در این متد تغییری نمی‌کنند و به همان صورت برگشت داده می‌شوند.
هرچند متد htmlDecode نشان داده شده در این مطلب، به‌درستی تمامی عبارات معادل (حتی عبارات معادل غیر از 5 کاراکتر نشان داده شده در بالا با هر دو استاندارد ;character-entity&  و  ;code#&) را تبدیل کرده و کاراکتر درست را برمی‌گرداند.

برای اصلاح این مشکل می‌توان متد htmlEncode را کاملا به صورت دستی و مستقیم نوشت و اعمال انکدینگ‌های موردنیاز را با استفاده یک حلقه روی تمام کاراکترها متن موردنظر انجام داد. چیزی شبیه به کد زیر:
String.htmlEncode = function (text) {
  text = text || '';
  var encoded = '';
  for (var i = 0; i < text.length; i++) {
    var c = text[i];
    switch (c) {
      case '<':
        encoded += '&lt;';
        break;
      case '>':
        encoded += '&gt;';
        break;
      case '&':
        encoded += '&amp;';
        break;
      case '"':
        encoded += '&quot;';
        break;
      case "'":
        encoded += '&#39;';
        break;
      default:
        // the upper limit can be removed to support more chars...
        var code = c.charCodeAt();
        if (code >= 160 & code < 256)
          encoded += '&#' + code + ';';
        else
          encoded += c;
    }
  }
  return encoded;
};
روش استفاده شده در متد بالا همانند متد HtmlEncode در کلاس WebUtility است.


کتابخانه‌های موجود

هرچند توضیحات ارائه شده در این مطلب کافی هستند، اما صرفا برای آشنایی با سایر کتابخانه‌های موجود، روش‌های استفاده‌شده در آن‌ها و نقایص و مزایای آن‌ها این قسمت اضافه شده است.

Prototype: این کتابخانه شامل مجموعه‌ای از متدهای کمکی برای راحتی کار در سمت کلاینت است. برای عملیات html encoding دو متد escapeHTML و unescapeHTML دارد که به صورت زیر پیاده شده‌اند:
function escapeHTML() {
  return this.replace(/&/g, '&amp;').replace(/</g, '&lt;').replace(/>/g, '&gt;');
}

function unescapeHTML() {
  return this.stripTags().replace(/&lt;/g, '<').replace(/&gt;/g, '>').replace(/&amp;/g, '&');
}
همان‌طور که می‌بینید در این متدها از replace استفاده شده است که برای متن‌های طولانی کندتر از روش‌های نشان داده‌شده در این مطلب است. هم‌چنین عملیات انکد و دیکد را تنها برای 3 کاراکتر < و > و & انجام می‌دهد که نقص بزرگی محسوب می‌شود.

jQuery.string: این پلاگین حاوی چند متد برای کار با رشته‌هاست که یکی از این متدها با نام htmlspecialchars مخصوص عملیات انکدینگ است. در این متد تنها همان 5 کاراکتر اصلی تبدیل می‌شوند. متاسفانه متدی برای decode در این پلاگین وجود ندارد. پیاده‌سازی خلاصه‌شده این کتابخانه تنها برای نمایش نحوه عملکرد متد فوق به صورت زیر است:
var andExp = /&/g,
    htmlExp = [/(<|>|")/g, /(<|>|')/g, /(<|>|'|")/g],
    htmlCharMap = { '<': '&lt;', '>': '&gt;', "'": '&#039;', '"': '&quot;' },
    htmlReplace = function (all, $1) {
  return htmlCharMap[$1];
};
$.extend({
  // convert special html characters
  htmlspecialchars: function (string, quot) {
    return string.replace(andExp, '&amp;').replace(htmlExp[quot || 0], htmlReplace);
  }
});
نحوه استفاده از این متد هم به صورت زیر است:
$.htmlspecialchars("<div>");

string.$: پلاگین دیگری برای jQuery که عملیات مربوط به رشته‌ها را دربر دارد. در این پلاگین برای عملیات انکدینگ دو متد escapeHTML و unescapeHTML به صورت زیر تعریف شده‌اند:
this.escapeHTML = function (s) {
  this.str = this.s(s)
      .split('&').join('&amp;')
      .split('<').join('&lt;')
      .split('>').join('&gt;');
  return this;
};

this.unescapeHTML = function (s) {
  this.str = this.stripTags(this.s(s)).str.replace(/&amp;/g, '&').replace(/&lt;/g, '<').replace(/&gt;/g, '>');
  return this;
};
همان‌طور که می‌بنید در متد encode این پلاگین از یک روش جالب اما به نسبت ناکارآمد در رشته‌های طولانی، برای استخراج کاراکترهای غیرمجاز استفاده شده است. در این متدها هم تنها 3 کاراکتر & و < و > انکد و دیکد می‌شوند.

encoder.js: کتابخانه نسبتا کاملی برای عملیات انکدینگ رشته‌ها در سمت کلاینت. این کتابخانه علاوه بر encode و decode رشته‌ها متدهایی برای تبدیل html entityها به فرمت عددی‌شان و برعکس، حذف کاراکترهای یونیکد، بررسی اینکه رشته ورودی شامل کاراکترهای انکد شده است، جلوگیری از انکدینک مجدد یک رشته و ... نیز دارد.

htmlEncode: این متد پیاده‌سازی کاملی برای اجرای عملیات Html Encode دارد و محدوده وسیعی از کاراکترها را نیز تبدیل می‌کند. مشاهده عملیات موجود در این متد برای آشنایی با مطالب ظریف‌تر پیشنهاد می‌شود.


مطالب دوره‌ها
ارتباطات بلادرنگ و SignalR
زمانیکه صحبت از برنامه‌های بلادرنگ می‌شود با کاربرانی سر و کار داریم که نیاز دارند تا اطلاعات مورد نیاز خود را همواره و بلافاصله در آخرین وضعیت به روز آن مشاهده کنند. در این بین، کلاینت می‌خواهد یک برنامه وب باشد یا سیلورلایت و یا یک برنامه نوشته شده با WPF. حتی برنامه‌های موبایل را نیز باید به این لیست اضافه کرد.
در اینجا کلمه بلادرنگ به معنای ارسال اطلاعات از طرف سرور به کلاینت‌ها با فاصله زمانی بسیار کوتاهی از به روز رسانی اطلاعات صورت گرفته در سمت سرور است.
نمونه‌ای از این برنامه‌ها شامل موارد ذیل هستند:
- اطلاع رسانی همزمان به گروهی از کاربران
- جستجوهای زنده و به روز رسانی‌هایی از این دست
- نمایش بلادرنگ قیمت‌ها و وضعیت تجاری محصولات و سهام‌ها
- بازی‌های تعاملی
- برنامه‌های گروهی و تعاملی (مانند برنامه‌های Chat)
- برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی (برای مثال پیام جدیدی دارید؛ شخص خاصی آنلاین یا آفلاین شد و امثال آن)

بنابراین به صورت خلاصه قصد داریم به ارائه بازخوردها و اطلاع رسانی‌های بلادرنگ یا نسبتا سریع و به روز از سمت سرور به کلاینت‌ها برسیم.
برای مثال یک دیتاگرید را درنظر بگیرید. دو کاربر در شبکه صفحه یکسانی را گشوده‌اند و یکی از آن‌ها مشغول به ویرایش و یا حذف اطلاعات است. در ارتباطات بلادرنگ کاربر یا کاربران دیگر نیز باید (یا بهتر است) در زمانیکه گرید یکسانی را گشوده‌اند، بلافاصله آخرین تغییرات را ملاحظه کنند. یا حتی حالتی را درنظر بگیرید که شخصی SQL Server management studio را گشوده و در آنجا مشغول به تغییر اطلاعات گردیده است. در این حالت نیز بهتر است آخرین تغییرات بلافاصله به اطلاع کاربران رسانده شوند.

معرفی الگوی Push service

البته باید دقت داشت که الگوی push service یک الگوی رسمی ذکر شده در گروه‌های مرسوم الگوهای طراحی نیست، اما مفهوم آن سرویسی است که چندین کار ذیل را انجام می‌دهد:
الف) پذیرش اتصالات از چندین مصرف کننده. مصرف کننده‌ها در اینجا الزاما محدود به کلاینت‌های وب یا دسکتاپ نیستند؛ می‌توانند حتی یک سرور یا سرویس دیگر نیز باشند.
ب) قادر است اطلاعات را به مصرف کننده‌های خود ارسال کند. این سرویس می‌تواند یک برنامه ASP.NET باشد یا حتی یک سرویس متداول ویندوز.
ج) در اینجا چندین منبع خارجی مانند یک بانک اطلاعاتی یا تغییرات رخ داده توسط یک سخت افزار که می‌توانند سبب بروز رخدادهایی در push service گردند نیز می‌تواند وجود داشته باشند. هر زمان که تغییری در این منابع خارجی رخ دهد، مایل هستیم تا مصرف کننده‌ها را مطلع سازیم.


پروتکل HTTP و ارتباطات بلادرنگ

پروتکلی که در ارتباطات بلادرنگ مبتنی بر SignalR مورد استفاده قرار می‌گیرد، HTTP است و از قابلیت‌های Request و Response آن در اینجا بیشترین بهره برده می‌شود. پیاده سازی Push عموما بر مبنای یکی از روش‌های متداول زیر است:
1) Periodic polling
به این معنا که مثلا هر 10 ثانیه یکبار، کاری را انجام بده؛ مانند ارسال متناوب: آیا تغییری رخ داده؟ آیا تغییری رخ داده؟ و .... به همین ترتیب. این روش اصلا بهینه نبوده و منابع زیادی را خصوصا در سمت سرور مصرف خواهد کرد. برای مثال:
function getInfo() {
         $.ajax("url", function ( newInfo){
                  if ( newInfo != null) {
                      // do something with the data
                  }
         });
    // poll again after 20 seconds
    setTimeout(getInfo,20000);
}
// start the polling loop
getInfo();

2) Long polling
به آن HTTP Streaming یا Comet هم گفته می‌شود. این روش نسبتا هوشمند بوده و کلاینت اتصالی را به سرور برقرار خواهد کرد. سرور در این حالت تا زمانیکه اطلاعاتی را در دسترس نداشته باشد، پاسخی نخواهد داد. برای نمونه:
function getNewInfo(){
  $.ajax("url", function (newinfo) {
      // do something with the data
  // start the new request
      getNewINfo();
  });
}
// start the polling loop
getNewInfo();

این روش نسبت به حالت Periodic polling بهینه‌تر است اما نیاز به اتصالات زیادی داشته و همچنین تردهای بسیاری را در سمت سرور به خود مشغول خواهد کرد.

3) Forever frame
فقط در IE پشتیبانی می‌شود. در این روش یک Iframe مخفی توسط مرورگر تشکیل شده و از طریق آن درخواستی به سرور ارسال می‌شود. سپس سرور متناوبا با تزریق اسکریپت‌هایی به این Iframe سبب فراخوانی مجدد وضعیت خود می‌گردد. در این روش نیز به ازای هر درخواست و پاسخ، ارتباطات گشوده و بسته خواهند شد.

4) Server Sent Events یا SSE
این مورد جزو استاندارد HTML5 است. در اینجا اتصالی برقرار شده و داده‌ها از طریق اتصالات HTTP منتقل می‌شوند.
var eventSrc = new EventSource("url");
    // register event handler for the message
    eventSrc.addEventListener( "message",function (evt) {
    //process the data
});
این روش نیز بسیار شبیه به حالت long polling است. سرور تا زمانیکه اطلاعاتی را برای پاسخ دهی فراهم نداشته باشد، اتصال را باز نگه می‌دارد. به این ترتیب از لحاظ مقیاس پذیری گزینه بهتری است (نسبت به حالتیکه مدام اتصال برقرار و قطع می‌شود). اکثر مرورگرها منهای نگارش‌های قدیمی IE از این روش پشتیبانی می‌کنند.
تنها تفاوت آن با حالت long polling در این است که پس از ارائه پاسخ به کلاینت، اتصال را قطع نمی‌کند. Long polling نیز اتصال را باز نگه می‌دارد، اما این اتصال را بلافاصله پس از ارائه پاسخ، می‌بندد.

5) Web sockets
Web sockets در سکوی کاری ویندوز، تنها در ویندوز‌های 8، ویندوز سرور 2012 و دات نت 4 و نیم پشتیبانی می‌شود. هرچند این روش در حال حاضر به عنوان بهترین روش Push مطرح است اما به دلیل محدودیتی که یاد شد، مدتی طول خواهد کشید تا استفاده گسترده‌ای پیدا کند.
var socket = new WebSocket("url");
socket.onmessage = function (msg) {
var newInfo = msg.data;
// do something with the data
}
// client can also send request to server
socket.send(.... )
با این اوصاف آیا راه حل بهتر و میانه‌تری وجود دارد؟
بلی. اگر به وضعیت فعلی سکوی کاری ASP.NET نگاه کنیم:

SignalR را می‌توان مشاهده کرد که در گروه ساخت سرویس‌های آن قرار گرفته است. همانطور که ملاحظه می‌کنید، این سرویس جدید آنچنان وابستگی به سایر اجزای آن نداشته و می‌تواند خارج از ASP.NET نیز مورد استفاده قرار گیرد.

SignalR چیست؟

SignalR راه حلی است سمت سرور برای نوشتن push services. همچنین به همراه کتابخانه‌های سمت کاربری است که ارتباطات push services را در انواع و اقسام سکوهای کاری میسر می‌سازد. SignalR سورس باز بوده و برای اعمال غیرهمزمان (asynchronous) بهینه سازی شده است.
SignalR بر اساس مدل ذهنی اتصالات ماندگار (persistent connections) طراحی شده است. اتصالات ماندگار را باید به عنوان اتصالاتی سریع و غیرطولانی درنظر گرفت. در اینجا Signal یک اتصال است که اطلاعاتی به آن ارسال می‌گردد و هدف، انتقال قطعات کوچکی از اطلاعات است و هدف، ارسال حجم عظیمی از اطلاعات نیست. برای مثال اطلاع رسانی سریعی صورت گیرد که تغییراتی رخ داده است و سپس ادامه کار و دریافت اطلاعات واقعی توسط فرآیندهای متداول مثلا HTTP GET انجام شود. البته باید دقت داشت SignalR نیز نهایتا از یکی از 5 روش push بررسی شده در این قسمت استفاده می‌کند. اما بر اساس توانایی‌های کلاینت و سرور، به صورت هوشمند بهترین و بهینه‌ترین انتخاب را به کاربر ارائه می‌دهد.
اتصالات ماندگار قسمت سطح پایین SignalR را تشکیل می‌دهند. سطح بالاتر آن که این مفاهیم را به شکلی کپسوله شده ارائه می‌دهد، Hubs نام دارد که پایه اصلی دوره جاری را تشکیل خواهد داد.



همانطور که عنوان شد، SignalR سورس باز بوده و دارای مخزن کدی عمومی در GitHub است. همچنین بسته‌های تشکیل دهنده‌ی آن از طریق NuGet نیز قابل دریافت هستند. این بسته‌ها شامل هسته SignalR و کلاینت‌های آن مانند کلاینت‌های WinRT، سیلورلایت، jQuery، ویندوز فون8 و امثال آن هستند.

شروع کار با SignalR

تیم SignalR مثالی مقدماتی از نحوه کار با SignalR را به صورت یک بسته NuGet ارائه داده‌اند که از طریق آدرس و فرمان ذیل قابل دریافت است:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR.Sample
قبل از اینکه این مثال را دریافت کنید نیاز است ابتدا یک برنامه ASP.NET جدید را آغاز نمائید (تفاوتی نمی‌کند که MVC باشد یا Web forms). سپس دستور فوق را فراخوانی کنید.

پس از دریافت مثال، یکبار پروژه را کامپایل کرده و سپس بر روی فایل StockTicker.html آن کلیک راست نموده و گزینه مشاهده در مرورگر را انتخاب کنید. همچنین برای اینکه این مثال را بهتر مشاهده کنید، بهتر است دو وهله از مرورگر را باز کرده و آدرس باز شده را در آن بررسی کنید تا اعمال تغییرات همزمان به کلاینت‌های متفاوت را بهتر بتوان بررسی و مشاهده کرد.

نظرات مطالب
نحوه استفاده از ViewModel در ASP.NET MVC
سلاام ...
من تاجاییکه میتونستم چیزهایی که درباره viemodel  و automapper توی سایت بود رو خوندم ولی چیزی که میخواستم را پیدا نکردم شاید هم درک درستی ازش نداشتم در کل سوال سوال من از شما دوستان اینه : 
یک viewmodel دارم که از چندین جدول توی db ایجاد شده که در زیر نوشتمش : 
public class ResumeViewModel
    {
        public ResumeViewModel()
        {
            
        }
        public ResumeViewModel(IEnumerable<Resume> resum, IEnumerable<Work_Experience_Job_Seeker> workExperienceJobSeekerOfViewModel, IEnumerable<Job_Expertises> jobExpertisesOfViewModel, IEnumerable<Degrees_Work_Experience_Required> degreesWorkExperienceRequiredOfViewModel, IEnumerable<Specialized_Course> specializedCourseOfViewModel, IEnumerable<Book_Published> bookPublishedOfViewModel, IEnumerable<Basic_Table> basicTable)
        {
            ResumeOfViewModel = resum;
            WorkExperienceJobSeekerOfViewModel = workExperienceJobSeekerOfViewModel;
            JobExpertisesOfViewModel = jobExpertisesOfViewModel;
            DegreesWorkExperienceRequiredOfViewModel = degreesWorkExperienceRequiredOfViewModel;
            SpecializedCourseOfViewModel = specializedCourseOfViewModel;
            BookPublishedOfViewModel = bookPublishedOfViewModel;
            BasicTable = basicTable;
        }
        public IEnumerable<Resume> ResumeOfViewModel { get; set; }
        public IEnumerable<Work_Experience_Job_Seeker> WorkExperienceJobSeekerOfViewModel { get; set; }
        public IEnumerable<Job_Expertises> JobExpertisesOfViewModel { get; set; }
        public IEnumerable<Degrees_Work_Experience_Required> DegreesWorkExperienceRequiredOfViewModel { get; set; }
        public IEnumerable<Specialized_Course> SpecializedCourseOfViewModel { get; set; }
        public IEnumerable<Book_Published> BookPublishedOfViewModel { get; set; }
        public IEnumerable<Basic_Table> BasicTable { get; set; }

        public int NumberForm { get; set; } // EditResumes.chtml & ShowResumes.chtml  ===> baraye select kardan formha :D 

        }
و این viewmodel رو توی متد Edit Resume  استفاده کردم که متد get  بصورت زیر ::
        [HttpGet]
        public ActionResult EditResumes(int id)
        {
            var contex = new Final_My_ProjectEntities2();
            var res1 = contex.Resumes.Where(rec => rec.Resume_ID == id);
            var res2 = contex.Work_Experience_Job_Seeker.Where(rec => rec.Resume_ID == id).ToList();
            var res3 = contex.Job_Expertises.Where(rec => rec.Resume_ID == id).ToList();
            var res4 = contex.Degrees_Work_Experience_Required.Where(rec => rec.Resume_ID == id).ToList();
            var res5 = contex.Specialized_Course.Where(rec => rec.Resume_ID == id).ToList();
            var res6 = contex.Book_Published.Where(rec => rec.Resume_ID == id).ToList();
            var res12 = contex.Basic_Table.ToList();
            var viewModel = new ResumeViewModel(res1, res2, res3, res4, res5, res6,res12);
            var items = new SelectList(
                 new[]
                    {
                        new {Value = "1", Text = "فرم مهارت ها"},
                        new {Value = "2", Text = "فرم کتاب/مقالات منتشر شده"},
                        new {Value = "3", Text = "فرم سابقه کاری"},
                        new {Value = "4", Text = "فرم دوره‌های تخصصی گذرانده"},
                        new {Value = "5", Text = "فرم تخصص‌های شغلی"},
                        new {Value = "6", Text = "فرم مدارک تحصیلی"}
                    },
             "Value", "Text");

            ViewBag.Form = new SelectList(items, "Value", "Text");

            var res7 = contex.Basic_Table.Where(rec => rec.Domain == "MilitaryStatus").ToList();
            ViewBag.MilitaryStatus = new SelectList(res7, "Value", "Meaning",res1);

            var res8 = contex.Basic_Table.Where(rec => rec.Domain == "Sex");
            ViewBag.Sex = new SelectList(res8, "Value", "Meaning", res1);

            var res9 = contex.Basic_Table.Where(rec => rec.Domain == "MartialStatus").ToList();
            ViewBag.MartialStatus = new SelectList(res9, "Value", "Meaning", res1);

            var res10 = contex.Basic_Table.Where(rec => rec.Domain == "Degree").ToList();
            ViewBag.Degree = new SelectList(res10, "Value", "Meaning");

            var res11 = contex.Basic_Table.Where(rec => rec.Domain == "Ability").ToList();
            ViewBag.Ability = new SelectList(res11, "Value", "Meaning");


            return View(viewModel);
        }
و view  این متد بصورت زیر هست البته قسمتی از آن :: 
@model Final_My_Project.ViewModels.ResumeViewModel

@{
    ViewBag.Title = "ویرایش رزومه";
    ViewBag.PartOne = "فرم مهارت ها";
    ViewBag.PartTwo = "فرم کتاب/مقالات منتشر شده";
    ViewBag.Part3 = "فرم سابقه کاری";
    ViewBag.Part4 = "فرم دوره‌های تخصصی گذرانده";
    ViewBag.Part5 = "فرم تخصص‌های شغلی";
    ViewBag.Part6 = "فرم مدارک تحصیلی";

}
<h2 style="font-family:  Arial;">@ViewBag.Title</h2><br/>
   <script type="text/javascript">
       $(function () {
           $('#Gender').change(function () {
               var selectKind = $(this).find('option:selected').text();
               var divMilitary;
               if (selectKind == "زن") {
                   divMilitary = $('#Military');
                   divMilitary.hide();
                   divMilitary.css('display', 'none');
               }
               else if (selectKind == "مرد") {
                   divMilitary = $('#Military');
                   divMilitary.show();
                   divMilitary.css('display', 'block');

               }
           });
       });
</script>

<script type="text/javascript">
    $(function () {
        $('#SelectForm').change(function () {
            var selectFrom = $(this).find('option:selected').text();

            if (selectFrom == "فرم مهارت ها") {
                $('#PartOne').show();
                $('#PartOne').css('display', 'block');
                $('#PartTwo').hide();
                $('#PartTwo').css('display', 'none');
                $('#Part3').hide();
                $('#Part3').css('display', 'none');
                $('#Part4').hide();
                $('#Part4').css('display', 'none');
                $('#Part5').hide();
                $('#Part5').css('display', 'none');
                $('#Part6').hide();
                $('#Part6').css('display', 'none');


            }
            if (selectFrom == "فرم کتاب/مقالات منتشر شده") {
                $('#PartTwo').show();
                $('#PartTwo').css('display', 'block');
                $('#PartOne').show();
                $('#PartOne').css('display', 'none');
                $('#Part3').hide();
                $('#Part3').css('display', 'none');
                $('#Part4').hide();
                $('#Part4').css('display', 'none');
                $('#Part5').hide();
                $('#Part5').css('display', 'none');
                $('#Part6').hide();
                $('#Part6').css('display', 'none');

            }
            if (selectFrom == "فرم سابقه کاری") {

                $('#Part3').show();
                $('#Part3').css('display', 'block');
                $('#PartTwo').hide();
                $('#PartTwo').css('display', 'none');
                $('#PartOne').show();
                $('#PartOne').css('display', 'none');
                $('#Part4').hide();
                $('#Part4').css('display', 'none');
                $('#Part5').hide();
                $('#Part5').css('display', 'none');
                $('#Part6').hide();
                $('#Part6').css('display', 'none');


            }
            if (selectFrom == "فرم دوره‌های تخصصی گذرانده") {

                $('#Part4').show();
                $('#Part4').css('display', 'block');
                $('#PartTwo').hide();
                $('#PartTwo').css('display', 'none');
                $('#PartOne').show();
                $('#PartOne').css('display', 'none');
                $('#Part3').hide();
                $('#Part3').css('display', 'none');
                $('#Part5').hide();
                $('#Part5').css('display', 'none');
                $('#Part6').hide();
                $('#Part6').css('display', 'none');

            }
            if (selectFrom == "فرم تخصص‌های شغلی") {

                $('#Part5').show();
                $('#Part5').css('display', 'block');
                $('#PartTwo').hide();
                $('#PartTwo').css('display', 'none');
                $('#PartOne').show();
                $('#PartOne').css('display', 'none');
                $('#Part3').hide();
                $('#Part3').css('display', 'none');
                $('#Part4').hide();
                $('#Part4').css('display', 'none');
                $('#Part6').hide();
                $('#Part6').css('display', 'none');

            }

            if (selectFrom == "فرم مدارک تحصیلی") {

                $('#Part6').show();
                $('#Part6').css('display', 'block');
                $('#Part5').show();
                $('#Part5').css('display', 'none');
                $('#PartTwo').hide();
                $('#PartTwo').css('display', 'none');
                $('#PartOne').show();
                $('#PartOne').css('display', 'none');
                $('#Part3').hide();
                $('#Part3').css('display', 'none');
                $('#Part4').hide();
                $('#Part4').css('display', 'none');
            }

        });
    });

</script>

@Html.DropDownListFor(m=>m.NumberForm, (SelectList)ViewBag.Form, new { id = "SelectForm" })


@using (Html.BeginForm())
{
    @Html.ValidationSummary(true)

        <div id="PartOne" >
    <h3 style="font-family: Arial; color: #008080; font-weight: bold; ">@ViewBag.PartOne</h3><br/>
    @foreach (var item in Model.ResumeOfViewModel)
    {
        <table dir="rtl">
            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("عنوان رزومه")
                </td>
                <td>
                    @Html.TextBoxFor(model =>item.Title_Of_Resume  , new {@class = "text", style = "width:100 px"})
                    @Html.ValidationMessageFor(model => item.Title_Of_Resume)
                </td>
            </tr>
            <tr>
                <td>
        <div id="Gender" >
        @Html.Label("نوع جنسیت")
         @Html.DropDownList("نوع جنسیت", new SelectList(ViewBag.Sex, 
                       "Value", "Text", item.Sex_ID == 0 ? 0 : item.Sex_ID))
        @Html.ValidationMessageFor(model => item.Sex_ID)
        </div>
    </td>

                <td>
                    <div >
                        @Html.Label("وضعیت تاهل")
         @Html.DropDownList("وضعیت تاهل", new SelectList(ViewBag.MartialStatus, 
                       "Value", "Text", item.Martial_Status_ID == 0 ? 0 : item.Martial_Status_ID))
                        @Html.ValidationMessageFor(model => item.Martial_Status_ID)
                    </div>

                </td>
            </tr>

            <tr id="Military" style="display: none;">
                <td>
                    @Html.Label("وضعیت نظام وظیفه")
                </td>
                <td>
         @Html.DropDownList("وضعیت نظام وظیفه", new SelectList(ViewBag.MilitaryStatus,
                           "Value", "Text", item.Military_Status_ID == 0 ? 0 : item.Military_Status_ID), new { id = "Gender" })
                    @Html.ValidationMessageFor(model => item.Military_Status_ID)
                </td>

            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("آشنایی با رایانه")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model => item.Knowledge_Of_Computers_ID, (SelectList)ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model => item.Knowledge_Of_Computers_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("آشنایی با امور اداری و دفتری")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model => item.Knowledge_Administrative_and_Clerical_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model => item.Knowledge_Administrative_and_Clerical_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("آشنایی با زبان انگلیسی")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model => item.Knowledge_Of_English_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model => item.Knowledge_Of_English_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("آشنایی با زبان عربی")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model => item.Knowledge_Of_Arabic_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model => item.Knowledge_Of_Arabic_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("آشنایی با ماکروسافت آفیس")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model =>item.Knowledge_Of_Office_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model => item.Knowledge_Of_Office_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>  
                    @Html.Label("آشنایی با امور مالی و حسابداری")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model =>item.Knowledge_Of_Finance_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model => item.Knowledge_Of_Finance_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("آشنایی با مدیریت")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model =>item.Knowledge_Of_Manage_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model =>item.Knowledge_Of_Manage_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("گواهینامه رانندگی پایه یک")

                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model =>item.Driving_license_One_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model =>item.Driving_license_One_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("گواهینامه رانندگی پایه دو")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model =>item.Driving_license_Two_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model =>item.Driving_license_Two_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("گواهینامه رانندگی پایه موتورسیکلت")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model =>item.Certificate_Motor_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model =>item.Certificate_Motor_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("ماشین شخصی")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model =>item.Personal_Vehicle_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model =>item.Personal_Vehicle_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("روابط عمومی")
                </td>
                <td>
                    @Html.DropDownListFor(model =>item.Public_Relationship_ID, (SelectList) ViewBag.Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model =>item.Public_Relationship_ID)
                </td>
            </tr>

            <tr>
                <td>
                    @Html.Label("دیگر توانایی ها")

                </td>
                <td>
                    @Html.EditorFor(model =>item.Etc_Ability)
                    @Html.ValidationMessageFor(model =>item.Etc_Ability)
                </td>
            </tr>

        </table>
    }
        </div>

    
        <p>
            <input type="submit" value="Save" onclick="return confirm('از ثبت اطلاعات مطمئن هستید؟')" />
        </p>
}

<div>
    @Html.ActionLink("بازگشت به مدیریت رزومه ها", "ManageOfResumes")
</div>

@section scripts {
    @Scripts.Render("~/bundles/jqueryval")
}
و مشکل اینجاست که بعد از ثبت اطلاعات وقتی به متد post میره مقدارش null  هستش ... درحالیکه فقط در صورت edit  اینجوریه وقتی از همین viewmodel  برای مشاهده رزومه که فقط گزارشگیریه استفاده میکنم نتیجه را میبینم ولی اینجا نه !
متد پست بصورت زیر هستش ... اگر میدونید چطور و چی کار کنم که این درست شه ممنون میشم ... چون دیگه نمیدونم تو متد پست چی بنویسم ... منتظر جوابم ... که چرا null میده و اینکه تو متد پست چطور اینارو ذخیره کنم توی db .../؟
        [HttpPost]
        public ActionResult EditResumes(ResumeViewModel model) // model null mishe ! CHERAA??!
        {
            var contex = new Final_My_ProjectEntities2();
            try
            {
                if (ModelState.IsValid)
                {

                    // Code... che cody?
                    contex.SaveChanges();
                }

            }
            catch (Exception)
            {

                ViewBag.wrong = "لطفا داده‌های ورودی را بررسی نمایید";
            }
            return View(model);

        }

مطالب
استفاده از EF در اپلیکیشن های N-Tier : قسمت پنجم
در قسمت قبل پیاده سازی change-tracking در سمت کلاینت توسط Web API را بررسی کردیم. در این قسمت نگاهی به حذف موجودیت‌های منفصل یا disconnected خواهیم داشت.


حذف موجودیت‌های منفصل

فرض کنید موجودیتی را از یک سرویس WCF دریافت کرده اید و می‌خواهید آن را برای حذف علامت گذاری کنید. مدل زیر را در نظر بگیرید.

همانطور که می‌بینید مدل ما صورت حساب‌ها و پرداخت‌های متناظر را ارائه می‌کند. در اپلیکیشن جاری یک سرویس WCF پیاده سازی کرده ایم که عملیات دیتابیسی کلاینت‌ها را مدیریت می‌کند. می‌خواهیم توسط این سرویس آبجکتی را (در اینجا یک موجودیت پرداخت) حذف کنیم. برای ساده نگاه داشتن مثال جاری، مدل‌ها را در خود سرویس تعریف می‌کنیم. برای ایجاد سرویس مذکور مراحل زیر را دنبال کنید.

  • در ویژوال استودیو پروژه جدیدی از نوع WCF Service Library بسازید و نام آن را به Recipe5 تغییر دهید.
  • روی پروژه کلیک راست کنید و گزینه Add New Item را انتخاب کنید. سپس گزینه‌های Data -> ADO.NET Entity Data Model را برگزینید.
  • از ویزارد ویژوال استودیو برای اضافه کردن یک مدل با جداول Invoice و Payment استفاده کنید. برای ساده نگه داشتن مثال جاری، فیلد پیمایشی Payments را از موجودیت Invoice حذف کرده ایم (برای این کار روی خاصیت پیمایشی Payments کلیک راست کنید و گزینه Delete From Model را انتخاب کنید.) روی خاصیت TimeStamp موجودیت Payment کلیک راست کنید و گزینه Properties را انتخاب کنید. سپس مقدار Concurrency Mode آن را به Fixed تغییر دهید. این کار باعث می‌شود که مقدار این فیلد برای کنترل همزمانی بررسی شود. بنابراین مقدار TimeStamp در عبارت WHERE تمام دستورات بروز رسانی و حذف درج خواهد شد.
  • فایل IService1.cs را باز کنید و تعریف سرویس را مانند لیست زیر تغییر دهید.
[ServiceContract]
public interface IService1
{
    [OperationContract]
    Payment InsertPayment();
    [OperationContract]
    void DeletePayment(Payment payment);
}
  • فایل Service1.cs را باز کنید و پیاده سازی سرویس را مانند لیست زیر تغییر دهید.
public class Service1 : IService1
{
    public Payment InsertPayment()
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            // delete the previous test data
            context.Database.ExecuteSqlCommand("delete from [payments]");
            context.Database.ExecuteSqlCommand("delete from [invoices]");
            var payment = new Payment { Amount = 99.95M, Invoice =
                new Invoice { Description = "Auto Repair" } };
            context.Payments.Add(payment);
            context.SaveChanges();
            return payment;
        }
    }

    public void DeletePayment(Payment payment)
    {
        using (var context = new EFRecipesEntities())
        {
            context.Entry(payment).State = EntityState.Deleted;
            context.SaveChanges();
        }
    }
}
  • برای تست این سرویس به یک کلاینت نیاز داریم. یک پروژه جدید از نوع Console Application به راه حل جاری اضافه کنید و کد آن را مطابق لیست زیر تغییر دهید. فراموش نکنید که ارجاعی به سرویس هم اضافه کنید. روی پروژه کلاینت کلیک راست کرده و Add Service Reference را انتخاب نمایید. ممکن است پیش از آنکه بتوانید سرویس را ارجاع کنید، نیاز باشد پروژه سرویس را ابتدا اجرا کنید (کلیک راست روی پروژه سرویس و انتخاب گزینه Debug -> Start Instance).
class Program
{
    static void Main()
    {
        var client = new Service1Client();
        var payment = client.InsertPayment();
        client.DeletePayment(payment);
    }
}
اگر روی خط اول متد ()Main یک breakpoint قرار دهید می‌توانید مراحل ایجاد و حذف یک موجودیت Payment را دنبال کنید.


شرح مثال جاری

در مثال جاری برای بروز رسانی و حذف موجودیت‌های منفصل از الگویی رایج استفاده کرده ایم که در سرویس‌های WCF و Web API استفاده می‌شود.

در کلاینت با فراخوانی متد InsertPayment یک پرداخت جدید در دیتابیس ذخیره می‌کنیم. این متد، موجودیت Payment ایجاد شده را باز می‌گرداند. موجودیتی که به کلاینت باز می‌گردد از DbContext منفصل (disconnected) است، در واقع در چنین وضعیتی آبجکت context ممکن است در فضای پروسس دیگری قرار داشته باشد، یا حتی روی کامپیوتر دیگری باشد.

برای حذف موجودیت Payment از متد DeletePayment استفاده می‌کنیم. این متد به نوبه خود با فراخوانی متد Entry روی آبجکت context و پاس دادن موجودیت پرداخت بعنوان آرگومان، موجودیت را پیدا می‌کند. سپس وضعیت موجودیت را به EntityState.Deleted تغییر می‌دهیم که این کار آبجکت را برای حذف علامت گذاری می‌کند. فراخوانی‌های بعدی متد ()SaveChanges موجودیت را از دیتابیس حذف خواهد کرد.

آبجکت پرداختی که برای حذف به context الحاق کرده ایم تمام خاصیت هایش مقدار دهی شده اند، درست مانند هنگامی که این موجودیت به دیتابیس اضافه شده بود. اما از آنجا که از foreign key association استفاده می‌کنیم، تنها فیلدهای کلید موجودیت، خاصیت همزمانی (concurrency) و TimeStamp برای تولید عبارت where مناسب لازم هستند که نهایتا منجر به حذف موجودیت خواهد شد. تنها استثنا درباره این قاعده هنگامی است که موجودیت شما یک یا چند خاصیت از نوع پیچیده یا Complex Type داشته باشد. از آنجا که خاصیت‌های پیچیده، اجزای ساختاری یک موجودیت محسوب می‌شوند نمی‌توانند مقادیر null بپذیرند. یک راه حل ساده این است که هنگامی که EF مشغول ساختن عبارت SQL Delete لازم برای حذف موجودیت بر اساس کلید و خاصیت همزمانی آن است، وهله جدیدی از نوع داده پیچیده خود بسازید. اگر فیلدهای complex type را با مقادیر null رها کنید، فراخوانی متد ()SaveChanges با خطا مواجه خواهد شد.

اگر از یک independent association استفاده می‌کنید که در آن کثرت (multiplicity) موجودیت مربوطه یک، یا صفر به یک است، EF انتظار دارد که کلید‌های موجودیت‌ها بدرستی مقدار دهی شوند تا بتواند عبارت where مناسب را برای دستورات بروز رسانی و حذف تولید کند. اگر در مثال جاری از یک رابطه independent association بین موجودیت‌های Invoice و Payment استفاده می‌کردیم، لازم بود تا خاصیت پیمایشی Invoice را با وهله ای از صورت حساب مقدار دهی کنیم که خاصیت InvoiceId آن نیز بدرستی مقدار دهی شده باشد. در این صورت عبارت where نهایی شامل فیلدهای PaymentId, TimeStamp و InvoiceId خواهد بود.

نکته: هنگام پیاده سازی معماری‌های n-Tier با Entity Framework، استفاده از رویکرد Foreign Key Association برای موجودیت‌های مرتبط باید با ملاحظات جدی انجام شود. پیاده سازی رویکرد Independent Association مشکل است و می‌تواند کد شما را بسیار پیچیده کند. برای مطالعه بیشتر درباره این رویکردها و مزایا و معایب آنها به این لینک مراجعه کنید که توسط یکی از برنامه نویسان تیم EF نوشته شده است.

اگر موجودیت شما تعداد متعددی Independent Association دارد، مقدار دهی تمام آنها می‌تواند خسته کننده شود. رویکردی ساده‌تر این است که وهله مورد نظر را از دیتابیس دریافت کنید و آن را برای حذف علامت گذاری نمایید. این روش کد شما را ساده‌تر می‌کند، اما هنگامی که آبجکت را از دیتابیس دریافت می‌کنید EF کوئری جاری را بازنویسی می‌کند تا تمام روابط یک، یا صفر به یک بارگذاری شوند. مگر آنکه از گزینه NoTracking روی context خود استفاده کنید. اگر در مثال جاری رویکرد Independent Association را پیاده سازی کرده بودیم، هنگامی که موجودیت Payment را از دیتابیس دریافت می‌کنیم (قبل از علامت گذاری برای حذف) EF یک Object state entry برای موجودیت پرداخت و یک Relationship entry برای رابطه بین Payment و Invoice می‌ساخت. سپس وقتی که موجودیت پرداخت را برای حذف علامت گذاری می‌کنیم، EF رابطه بین پرداخت و صورت حساب را هم برای حذف علامت گذاری می‌کند. در اینجا عبارت where تولید شده مانند قبل، شامل فیلدهای PaymentId, TimeStamp و InvoiceId خواهد بود.

یک گزینه دیگر برای حذف موجودیت‌ها در Independent Associations این است که تمام موجودیت‌های مرتبط را مشخصا بارگذاری کنیم (eager loading) و کل Object graph را برای حذف به سرویس WCF یا Web API بفرستیم. در مثال جاری می‌توانستیم موجودیت صورتحساب مرتبط با موجودیت پرداخت را مشخصا بارگذاری کنیم. اگر می‌خواستیم موجودیت Payment را حذف کنیم، می‌توانستیم کل گراف را که شامل هر دو موجودیت می‌شود به سرویس ارسال کنیم. اما هنگام استفاده از چنین روشی باید بسیار دقت کنید، چرا که این رویکرد پهنای باند بیشتری مصرف می‌کند و زمان پردازش بیشتری هم برای مرتب سازی (serialization) صرف می‌کند. بنابراین هزینه این رویکرد نسبت به سادگی کدی که بدست می‌آید به مراتب بیشتر است.