اهمیت code review
پس به نظر شما نوشتن using هم بهتر و هم راحت تر از نوشتن try catch finally هستش درسته؟
چرا باید از ابزارهای Object relational Mapper یا به اختصار ORM استفاده کرد؟ در اینجا سخن در مورد ORM خاصی نیست. هدف تبلیغ یک محصول ویژه هم نمیباشد و یک بحث کلی مد نظر است.
کار ابزارهای ORM خواندن ساختار دیتابیس شما بوده و سپس ایجاد کلاسهایی بر اساس این ساختار ، برقراری ارتباط بین اشیاء ایجاد شده و جداول، ویووها، رویههای ذخیره شده و غیره میباشد. همچنین این ابزارها امکان تعریف روابط one-to-one, one-to-many, many-to-one, و many-to-many بین اشیاء را نیز بر اساس ساختار دیتابیس شما فراهم میکنند.
در ادامه به فواید استفاده از ORM ها خواهیم پرداخت:
الف) یک ابزار ORM زمان تحویل پروژه را کاهش میدهد
اولین و مهمترین دلیلی که بر اساس آن در یک پروژه، استفاده از ORM حائز اهمیت میشود، بحث بالا بردن سرعت برنامه نویسی و کاهش زمان تحویل پروژه به مشتری است. این کاهش زمان بسته به نوع پروژه بین 20 تا 50 درصد میتواند خود را بروز دهد.
بدیهی است ابزارهای ORM کار شگفت انگیزی را قرار نیست انجام دهند و شما میتوانید تمام آن عملیات را دستی هم به پایان رسانید؛ اما اجازه دهید یک مثال کوتاه را با هم مرور کنیم.
برای پیاده سازی یک برنامه متداول با حدود 15 تا 20 جدول، حدودا به 30 شیء برای مدل سازی سیستم نیاز خواهد بود و برنامه نویسی این مجموعه بین 5000 تا 10000 سطر کد را به خود اختصاص خواهد داد. بدیهی است برنامه نویسی و آزمایش این سیستم چندین هفته یا ماه به طول خواهد انجامید.
اما با استفاده از یک ORM ، عمده وقت شما به طراحی سیستم و ایجاد ارتباطات بین اشیاء و دیتابیس در طی یک تا دو روز صرف خواهد شد. ایجاد کد بر اساس این مجموعه و با کمک ابزارهای ORM ، آنی است و با چند کلیک صورت میگیرد.
ب) یک ابزار ORM کدی با طراحی بهتر را تولید میکند
ممکن است شما بگوئید که کد نویسی من بینظیر است و از من بهتر کسی را نمیتوانید پیدا کنید! به تمامی زوایای کار خود مسلطم و نیازی هم به اینگونه ابزارها ندارم!
عدهای از شما به طور قطع اینگونهاید؛ اما نه همه. در یک تیم متوسط، همه نوع برنامه نویس با سطوح مختلفی را میتوانید پیدا کنید و تمامی آنها برنامه نویسها و یا طراحهای آنچنان قابلی هم نیستند. بنابراین امکان رسیدن به کدهایی که مطابق اصول دقیق برنامه نویسی شیء گرا نیستند و در آنها الگوهای طراحی به خوبی رعایت نشده، بسیار محتمل است. همچنین در یک تیم زمانیکه از یک الگوی یکسان پیروی نمیشود، نتایج نهایی بسیار ناهماهنگ خواهند بود.
در مقابل استفاده از ORM های طراحی شده توسط برنامه نویسهای قابل (senior (architect level) engineers) ، کدهایی را بر اساس الگوهای استاندارد و پذیرفته شدهی شیءگرا تولید میکنند و همواره یک روند کاری مشخص و هماهنگ را در یک مجموعه به ارمغان خواهند آورد.
ج) نیازی نیست تا حتما یک متخصص دات نت فریم ورک باشید تا از یک ORM استفاده کنید
قسمت دسترسی به دادهها یکی از اجزای کلیدی کارآیی برنامه شما است. اگر طراحی و پیاده سازی آن ضعیف باشد، کل برنامه را زیر سؤال خواهد برد. برای طراحی و پیاده سازی دستی این قسمت از کار باید به قسمتهای بسیاری از مجموعهی دات نت فریم ورک مسلط بود. اما هنگام استفاده از یک ORM مهمترین موردی را که باید به آن تمرکز نمائید بحث طراحی منطقی کار است و ایجاد روابط بین اشیاء و دیتابیس و امثال آن. مابقی موارد توسط ORM انجام خواهد شد و همچنین میتوان مطمئن بود که پیاده سازی خودکار انجام شده این قسمتها، بر اساس الگوهای طراحی شیءگرا است.
د) هنگام استفاده از یک ابزار ORM ، مدت زمان آزمایش برنامه نیز کاهش مییابد
بدیهی است اگر قسمت دسترسی به دادهها را خودتان طراحی و پیاده سازی کرده باشید، زمان قابل توجهی را نیز باید به بررسی و آزمایش صحت عملکرد آن بپردازید و الزامی هم ندارد که این پیاده سازی مطابق بهترین تجربیات کاری موجود بوده باشد. اما هنگام استفاده از کدهای تولید شده توسط یک ابزار ORM میتوان مطمئن بود که کدهای تولیدی آن که بر اساس یک سری الگوی ویژه تولید میشوند، کاملا آزمایش شده هستند و همچنین صدها و یا هزارها نفر در دنیا هم اکنون دارند از این پایه در پروژههای موفق خود استفاده میکنند و همچنین بازخوردهای خود را نیز به تیم برنامه نویسی آن ابزار ORM ارائه میدهند و این مجموعه مرتبا در حال بهبود و به روز شدن است.
ه) استفاده از یک ابزار ORM ، کار برنامه نویسی شما را سادهتر میکند
توضیح این قسمت نیاز به ذکر یک مثال دارد. لطفا به مثال زیر دقت بفرمائید:
try {
Employees objInfo = new Employees();
EmployeesFactory objFactory = new EmployeesFactory();
objInfo.EmployeeID = EmployeeID;
objFactory.Load(objInfo);
// code here to use the "objInfo" object
}
catch(Exception ex) {
// code here to handle the exception
}
به نظر شما کار کردن با یک یا چند شیء تولید شده که نمایانگر ساختار دیتابیس شما هستند و با استفاده از اینترفیس عمومی آنها میتوان تمامی اعمال بارگذاری، درج و حذف و غیره را انجام داد، سادهتر است یا کار کردن با کوهی از دستورات ADO.Net ؟
برداشتی آزاد از Five Reasons for using an ORM Tool
var ss = require("sdk/simple-storage"); ss.storage.myArray = [1, 1, 2, 3, 5, 8, 13]; ss.storage.myBoolean = true; ss.storage.myNull = null; ss.storage.myNumber = 3.1337; ss.storage.myObject = { a: "foo", b: { c: true }, d: null }; ss.storage.myString = "O frabjous day!";
delete ss.storage.value;
if (!ss.storage.Variables) { ss.storage.Variables=[]; ss.storage.Variables.push(true); ss.storage.Variables.push(false); ss.storage.Variables.push(false); ss.storage.Variables.push(false); } if (!ss.storage.interval) ss.storage.interval=1; if (!ss.storage.DateVariables) { var now=String(new Date()); ss.storage.DateVariables=[]; ss.storage.DateVariables.push(now); ss.storage.DateVariables.push(now); ss.storage.DateVariables.push(now); ss.storage.DateVariables.push(now); }
contentScriptFile: self.data.url("jquery.min.js") contentScriptFile: [self.data.url("jquery.min.js"),self.data.url("const.js"),self.data.url("popup.js")]
از شیء port به صورت عملی استفاده میکنیم. کد main.js را به صورت زیر تغییر دادیم:
function handleChange(state) { if (state.checked) { panel.show({ position: button }); var v1=[],v2; if (ss.storage.Variables) v1=ss.storage.Variables; if (ss.storage.interval) v2=ss.storage.interval; panel.port.emit("vars",v1,v2); } } panel.port.on("vars", function (vars,interval) { ss.storage.Variables=vars; ss.storage.interval=interval; });
$(document).ready(function () { addon.port.on("vars", function(vars,interval) { if (vars) { $("#chkarticles").attr("checked", vars[0]); $("#chkarticlescomments").attr("checked", vars[1]); $("#chkshares").attr("checked", vars[2]); $("#chksharescomments").attr("checked", vars[3]); } $("#interval").val(interval); }); $("#btnsave").click(function() { var Vposts = $("#chkarticles").is(':checked'); var VpostsComments = $("#chkarticlescomments").is(':checked'); var Vshares = $("#chkshares").is(':checked'); var VsharesComments = $("#chksharescomments").is(':checked'); var Vinterval = $("#interval").val() ; var Variables=[]; Variables[0]=Vposts; Variables[1]=VpostsComments; Variables[2]=Vshares; Variables[3]=VsharesComments; interval=Vinterval; addon.port.emit("vars", Variables,Vinterval); $("#messageboard").text( Messages.SettingsSaved); }); });
نکته بسیار مهم: در کد بالا ما فایل جاوااسکریت را از طریق فایل popup.html معرفی کردیم، نه از طریق خصوصیت contentscriptfile. این نکته را همیشه به خاطر داشته باشید. فایلهای js خود را تنها در دو حالت استفاده کنید:
- از طریق دادن رشته به خصوصیت contentScript و استفاده از self به جای addon
- معرفی فایل js داخل خود فایل html با تگ script که به درد اسکریپتهای با کد زیاد میخورد.
اگر فایل شما شامل استفاده از کلمهی کلیدی addon نمیشود، میتوانید فایل js خود را از طریق contentScriptFile هم اعمال کنید.
فایل popup.html
<script src="jquery.min.js"></script> <!-- Including jQuery --> <script type="text/javascript" src="const.js"></script> <script type="text/javascript" src="popup.js"></script>
<script type="text/javascript" src="const.js"></script> <script type="text/javascript" src="jquery.min.js"></script> <script type="text/javascript" src="https://www.google.com/jsapi"></script> <script type="text/javascript" src="rssreader.js"></script>
pageWorker = require("sdk/page-worker"); page= pageWorker.Page({ contentScriptWhen: "ready", contentURL: self.data.url("./background.htm") }); page.port.emit("vars",ss.storage.Variables,ss.storage.DateVariables,ss.storage.interval);
var variables=[]; var datevariables=[]; var period_time=60000; var timer; google.load("feeds", "1"); $(document).ready(function () { addon.port.on("vars", function(vars,datevars,interval) { if (vars) { Variables=vars; } if (datevars) { datevariables=datevars; } if(interval) period_time=interval*60000; alarmManager(); }); }); function alarmManager() { timer = setInterval(Run,period_time); } function Run() { if(Variables[0]){RssReader(Links.postUrl,0, Messages.PostsUpdated);} if(Variables[1]){RssReader(Links.posts_commentsUrl,1,Messages.CommentsUpdated); } if(Variables[2]){RssReader(Links.sharesUrl,2,Messages.SharesUpdated);} if(Variables[3]){RssReader(Links.shares_CommentsUrl,3,Messages.SharesCommentsUpdated);} } function RssReader(URL,index,Message) { var feed = new google.feeds.Feed(URL); feed.setResultFormat(google.feeds.Feed.XML_FORMAT); feed.load(function (result) { if(result!=null) { var strRssUpdate = result.xmlDocument.firstChild.firstChild.childNodes[5].textContent; var RssUpdate=new Date(strRssUpdate); var lastupdate=new Date(datevariables[index]); if(RssUpdate>lastupdate) { datevariables[index]=strRssUpdate; addon.port.emit("notification",datevariables,Message); } } }); }
- چه بخشهایی از سایت باید بررسی شوند.
- آخرین تاریخ تغییر هر کدام که در زمان نصب افزونه، تاریخ نصب افزونه میشود و با اولین به روز رسانی، تاریخ جدیدی جای آن را میگیرد.
- دورهی سیکل زمانی یا همان interval بر اساس دقیقه
Run
RSSReader
page.port.on("notification",function(lastupdate,Message) { ss.storage.DateVariables=lastupdate; Make_a_Notification(Message); }) function Make_a_Notification(Message) { var notifications = require("sdk/notifications"); notifications.notify({ title: "سایت به روز شد", text: Message, iconURL:self.data.url("./icon-64.png"), data:"https://www.dntips.ir", onClick: function (data) { tabs.open(data); } }); }
البته این نکته قابل ذکر است که اگر کاربر طلاعات پنل را به روزرسانی کند، تا وقتی که مرورگر بسته نشده و دوباره باز نشود تغییری نمیکند؛ چرا که ما تنها در ابتدای امر مقادیر ذخیره شده را به RSSReader فرستاده و اگر کاربر آنها را به روز کند، ارسال پیام دیگری توسط page worker صورت نمیگیرد. پس کد موجود در main.js را به صورت زیر ویرایش میکنیم:
pageWorker = require("sdk/page-worker"); page= pageWorker.Page({ contentScriptWhen: "ready", contentURL: self.data.url("./background.htm") }); function SendData() { page.port.emit("vars",ss.storage.Variables,ss.storage.DateVariables,ss.storage.interval); } SendData(); panel.port.on("vars", function (vars,interval) { ss.storage.Variables=vars; ss.storage.interval=interval; SendData(); });
var timer; function alarmManager() { timer = setInterval(Run,period_time); } addon.port.on("vars", function(vars,datevars,interval) { if (vars) { Variables=vars; } if (datevars) { datevariables=datevars; } if(interval) period_time=interval*60000; if(timer!=null) { clearInterval(timer); } alarmManager(); });
Page Mod
var pageMod = require("sdk/page-mod"); pageMod.PageMod({ include: "*.mozilla.org", contentScript: 'window.alert("Page matches ruleset");' });
var data = require("sdk/self").data; var pageMod = require("sdk/page-mod"); pageMod.PageMod({ include: "*.mozilla.org", contentScriptFile: [data.url("jquery-1.7.min.js"), data.url("my-script.js")] });
پنل تنظیمات
"preferences": [{ "description": "مطالب سایت", "type": "bool", "name": "post", "value": true, "title": "مطالب سایت" }, { "description": "نظرات مطالب سایت", "type": "bool", "name": "postcomments", "value": false, "title": "نظرات مطالب سایت" }, { "description": "اشتراک ها", "type": "bool", "name": "shares", "value": false, "title": "اشتراک ها" }, { "description": "نظرات اشتراک ها", "type": "bool", "name": "sharescomments", "value": false, "title": "نظرات اشتراک ها" }, { "description": "دوره زمان برای بررسی سایت", "name": "interval", "type": "integer", "value": 10, "title": "دوره زمانی" }]
از آنجا که مقادیر بالا تنها مقادیر پیش فرض خودمان هست و اگر کاربر آنها را تغییر دهد، در این صفحه هم باید اطلاعات تصحیح شوند، برای همین از کد زیر برای دسترسی به پنل تنظیمات و کنترلهای موجود آن استفاده میکنیم. همانطور که میبینید کد مورد نظر را در یک تابع به نام Perf_Default_Value قرار دادیم و آن را در بدو اجرا صدا زدیم. پس کاربر اگر به پنل تنظمیات رجوع کند، میتواند تغییراتی را که قبلا داده است، ببیند. بنابراین اگر الان تغییری را ایجاد کند، تا باز شدن مجدد مرورگر چیزی نمایش داده نمیشود. برای همین دقیقا مانند تابع SendData این تابع را هم در کد شنود پنل panel اضافه میکنیم؛ تا اگر کاربر اطلاعات را از طریق روش قبلی تغییر داد، اطلاعات هم اینک به روز شوند.
function Perf_Default_Value() { var preferences = require("sdk/simple-prefs").prefs; preferences.post = ss.storage.Variables[0]; preferences.postcomments = ss.storage.Variables[1]; preferences.shares = ss.storage.Variables[2]; preferences.sharescomments = ss.storage.Variables[3]; preferences["myinterval"] =parseInt(ss.storage.interval); } Perf_Default_Value(); panel.port.on("vars", function (vars,interval) { ss.storage.Variables=vars; ss.storage.interval=interval; SendData(); Perf_Default_Value(); });
perf=require("sdk/simple-prefs"); var preferences = perf.prefs; function onPrefChange(prefName) { switch(prefName) { case "post": ss.storage.Variables[0]=preferences[prefName]; break; case "postcomments": ss.storage.Variables[1]=preferences[prefName]; break; case "shares": ss.storage.Variables[2]=preferences[prefName]; break; case "sharescomments": ss.storage.Variables[3]=preferences[prefName]; break; case "myinterval": ss.storage.interval=preferences[prefName]; break; } } //perf.on("post", onPrefChange); //perf.on("postcomments", onPrefChange); perf.on("", onPrefChange);
اشکال زدایی Debug
var model = { Title: "myTitle", Order: 2, IsActive: true, HtmlIcon: "<i className='someClass'><i>" } fetch("someUrl", { method: 'POST', body: JSON.stringify(model) }).then(response => { if (response.ok) { return response.json(); } else { throw new Error('Something went wrong'); } }).then(predicate => { console.log(predicate); }).catch(error => { console.log(error); });
[HttpPost] [Route (nameof (CreateAsync))] public ActionResult CreateAsync ([FromBody] test model) { // Some code }
تست واحد ابزاری است برای مشاهده چگونگی عملکرد یک متد که توسط خود برنامه نویس نوشته میشود. به این صورت که پارامترهای ورودی، برای یک متد ساخته شده و آن متد فراخوانی و خروجی متد بسته به حالت مطلوب بررسی میشود. چنانچه خروجی مورد نظر مطلوب باشد تست واحد با موفقیت انجام میشود.
اهمیت انجام تست واحد چیست؟
درستی یک متد، مهمترین مسئله برای بررسی است و بارها مشاهده شده، استثناهایی رخ میدهند که توان تولید را به دلیل فرسایش تکراری رخداد میکاهند. نوشتن تست واحد منجر به این میشود چناچه بعدها تغییری در بیزنس متد ایجاد شود و ورودی و خروجیها تغییر نکند، صحت این تغییر بیزنس، توسط تست بررسی مشود؛ حتی میتوان این تستها را در build پروژه قرار داد و در ابتدای اجرای یک Solution تمامی تستها اجرا و درستی بخش به بخش اعضا چک شوند.
شروع تست واحد:
یک پروژهی ساده را داریم برای تعریف حسابهای بانکی شامل نام مشتری، مبلغ سپرده، وضعیت و 3 متد واریز به حساب و برداشت از حساب و تغییر وضعیت حساب که به صورت زیر است:
/// <summary> /// حساب بانکی /// </summary> public class Account { /// <summary> /// مشتری /// </summary> public string Customer { get; set; } /// <summary> /// موجودی حساب /// </summary> public float Balance { get; set; } /// <summary> /// وضعیت /// </summary> public bool Active { get; set; } public Account(string customer, float balance) { Customer = customer; Balance = balance; Active = true; } /// <summary> /// افزایش موجودی / واریز به حساب /// </summary> /// <param name="amount">مبلغ واریز</param> public void Credit(float amount) { if (!Active) throw new Exception("این حساب مسدود است."); if (amount < 0) throw new ArgumentOutOfRangeException("amount"); Balance += amount; } /// <summary> /// کاهش موجودی / برداشت از حساب /// </summary> /// <param name="amount">مبلغ برداشت</param> public void Debit(float amount) { if (!Active) throw new Exception("این حساب مسدود است."); if (amount < 0) throw new ArgumentOutOfRangeException("amount"); if (Balance < amount) throw new ArgumentOutOfRangeException("amount"); Balance -= amount; } /// <summary> /// انسداد / رفع انسداد /// </summary> public void ChangeStateAccount() { Active = !Active; } }
class Program { static void Main(string[] args) { var account = new Account("Ali",1000); account.Credit(4000); account.Debit(2000); Console.WriteLine("Current balance is ${0}", account.Balance); Console.ReadKey(); } }
در این پروژه ابتدا Reference ایی از پروژهای که مورد تست هست میگیریم. سپس در کلاس تست مربوطه شروع به نوشتن متدی برای انواع تست متدهای پروژه اصلی میکنیم.
توجه داشته باشید که Data Annotationهای بالای کلاس تست و متدهای تست، در تعیین نوع نگاه کامپایلر به این بلوکها موثر است و باید این مسئله به درستی رعایت شود. همچنین در صورت نیاز میتوان از کلاس StartUp برای شروع تست استفاده کرد که عمدتا برای تعریف آن از نام ClassInit استفاده میشود و در بالای آن از [ClassInitialize] استفاده میشود.
در Library تست واحد میتوان به دو صورت چگونگی صحت عملکرد یک تست را بررسی کرد: با استفاده از Assert و با استفاده از ExpectedException، که در زیر به هر دو صورت آن میپردازیم.
[TestClass] public class UnitTest { /// <summary> /// تعریف حساب جدید و بررسی تمامی فرآیندهای معمول روی حساب /// </summary> [TestMethod] public void Create_New_Account_And_Check_The_Process() { //Arrange var account = new Account("Hassan", 4000); var account2 = new Account("Ali", 10000); //Act account.Credit(5000); account2.Debit(3000); account.ChangeStateAccount(); account2.Active = false; account2.ChangeStateAccount(); //Assert Assert.AreEqual(account.Balance,9000); Assert.AreEqual(account2.Balance,7000); Assert.IsTrue(account2.Active); Assert.AreEqual(account.Active,false); }
برای بررسی خطاهای تعیین شده هنگام نوشتن یک متد نیز میتوان به صورت زیر عمل کرد:
/// <summary> /// زمانی که کاربر بخواهد به یک حساب مسدود واریز کند باید جلوی آن گرفته شود. /// </summary> [TestMethod] [ExpectedException(typeof (Exception))] public void When_Deactive_Account_Wants_To_add_Credit_Should_Throw_Exception() { //Arrange var account = new Account("Hassan", 4000) {Active = false}; //Act account.Credit(4000); //Assert //Assert is handled with ExpectedException } [TestMethod] [ExpectedException(typeof (ArgumentOutOfRangeException))] public void When_Customer_Wants_To_Debit_More_Than_Balance_Should_Throw_ArgumentOutOfRangeException() { //Arrange var account = new Account("Hassan", 4000); //Act account.Debit(5000); //Assert //Assert is handled with ArgumentOutOfRangeException }
استفاده از Library Moq در تست واحد
ابتدا باید به این توضیح بپردازیم که این کتابخانه چه کاری میکند و چه امکانی را برای انجام تست واحد فراهم میکند.
در پروژههای بزرگ و زمانی که ارتباطات بین لایهای زیادی موجود است و اصول SOLID رعایت میشود، شما در یک لایه برای ارایه فعالیتها و خدمات متدهایتان با Interfaceهای لایههای دیگر در ارتباط هستید و برای نوشتن تست واحد متدهایتان، مشکلی بزرگ دارید که نمیتوانید به این لایهها دسترسی داشته باشید و ماهیت تست واحد را زیر سوال میبرید. Library Moq این امکان را به شما میدهد که از این Interfaceها یک تصویر مجازی بسازید و همانند Snap Shot با آن کار کنید؛ بدون اینکه در لایههای دیگر بروید و ماهیت تست واحد را زیر سوال ببرید.
برای استفاده از متدهایی که در این Interfaceها موجود است شما باید یک شیء از نوع Mock<> از آنها بسازید و سپس با استفاده از متد Setup به صورت مجازی متد مورد نظر را فراخوانی کنید و مقدار بازگشتی مورد انتظار را با Return معرفی کنید، سپس از آن استفاده کنید.
همچنین برای دسترسی به خود شیء از Property ایی با نام Objet از موجودیت mock شده استفاده میکنیم.
برای شناسایی بهتر اینکه از چه اینترفیس هایی باید Mock<> بسازید، میتوانید به متد سازنده کلاسی که معرف لایه ایست که برای آن تست واحد مینویسید، مراجعه کنید.
نحوه اجرای یک تست واحد با استفاده از Moq با توجه به توضیحات بالا به صورت زیر است:
پروژه مورد بررسی لایه Service برای تعریف واحدهای سازمانی است که با الگوریتم DDD و CQRS پیاده سازی شده است.
ابتدا به Constructor خود لایه سرویس نگاه میکنیم تا بتوانید شناسایی کنید از چه Interface هایی باید Mock<> کنیم.
public class OrganizationalService : ICommandHandler<CreateUnitTypeCommand>, ICommandHandler<DeleteUnitTypeCommand>, { private readonly IUnitOfWork _unitOfWork; private readonly IUnitTypeRepository _unitTypeRepository; private readonly IOrganizationUnitRepository _organizationUnitRepository; private readonly IOrganizationUnitDomainService _organizationUnitDomainService; public OrganizationalService(IUnitOfWork unitOfWork, IUnitTypeRepository unitTypeRepository, IOrganizationUnitRepository organizationUnitRepository, IOrganizationUnitDomainService organizationUnitDomainService) { _unitOfWork = unitOfWork; _unitTypeRepository = unitTypeRepository; _organizationUnitRepository = organizationUnitRepository; _organizationUnitDomainService = organizationUnitDomainService; }
[TestClass] public class OrganizationServiceTest { private static OrganizationalService _organizationalService; private static Mock<IUnitTypeRepository> _mockUnitTypeRepository; private static Mock<IUnitOfWork> _mockUnitOfWork; private static Mock<IOrganizationUnitRepository> _mockOrganizationUnitRepository; private static Mock<IOrganizationUnitDomainService> _mockOrganizationUnitDomainService; [ClassInitialize] public static void ClassInit(TestContext context) { TestBootstrapper.ConfigureDependencies(); _mockUnitOfWork = new Mock<IUnitOfWork>(); _mockUnitTypeRepository = new Mock<IUnitTypeRepository>(); _mockOrganizationUnitRepository = new Mock<IOrganizationUnitRepository>(); _mockOrganizationUnitDomainService=new Mock<IOrganizationUnitDomainService>(); _organizationalService = new OrganizationalService(_mockUnitOfWork.Object, _mockUnitTypeRepository.Object, _mockOrganizationUnitRepository.Object,_mockOrganizationUnitDomainService.Object); }
خود متد اصلی به صورت زیر است:
/// <summary> /// یک نوع واحد سازمانی را حذف مینماید /// </summary> /// <param name="command"></param> public void Handle(DeleteUnitTypeCommand command) { var unitType = _unitTypeRepository.FindBy(command.UnitTypeId); if (unitType == null) throw new DeleteEntityNotFoundException(); ICanDeleteUnitTypeSpecification canDeleteUnitType = new CanDeleteUnitTypeSpecification(_organizationUnitRepository); if (canDeleteUnitType.IsSatisfiedBy(unitType)) throw new UnitTypeIsUnderUsingException(unitType.Title); _unitTypeRepository.Remove(unitType); }
/// <summary> /// کامند حذف نوع واحد سازمانی باید به درستی حذف کند. /// </summary> [TestMethod] public void DeleteUnitTypeCommand_Should_Delete_UnitType() { //Arrange var unitTypeId=new Guid(); var deleteUnitTypeCommand = new DeleteUnitTypeCommand { UnitTypeId = unitTypeId }; var unitType = new UnitType("خوشه"); var org = new List<OrganizationUnit>(); _mockUnitTypeRepository.Setup(d => d.FindBy(deleteUnitTypeCommand.UnitTypeId)).Returns(unitType); _mockUnitTypeRepository.Setup(x => x.Remove(unitType)); _mockOrganizationUnitRepository.Setup(z => z.FindBy(unitType)).Returns(org); try { //Act _organizationalService.Handle(deleteUnitTypeCommand); } catch (Exception ex) { //Assert Assert.Fail(ex.Message); } }
برای اعمالی که در Handle انجام میشود و متدهایی که از Interfaceها صدا زده میشوند Setup میکنیم و آنهایی را که Return دارند به object هایی که مورد انتظار خودمان هست نسبت میدهیم.
در Setup اول میگوییم که آن Guid مربوط به "خوشه" است. در Setup بعدی برای عمل Remove کدی مینویسیم و چون عمل حذف Return ندارد میتواند، این خط به کل حذف شود! به طور کلی Setup هایی که Return ندارند میتوانند حذف شوند.
در Setup بعدی از Interface دیگر متد FindBy که قرار است چک کند این نوع واحد سازمانی برای تعریف واحد سازمانی استفاده شده است، در Return به آن یک لیست خالی اختصاص میدهیم تا نشان دهیم لیست خالی برگشته است.
عملیات Act را وارد Try میکنیم تا اگر به هر دلیل انجام نشد، Assert ما باشد.
دو حالت رخداد استثناء که در متد اصلی تست شده است در دو متد تست به طور جداگانه تست گردیده است:
/// <summary> /// کامند حذف یک نوع واحد سازمانی باید پیش از حذف بررسی کند که این شناسه داده شده برای حذف موجود باشد. /// </summary> [TestMethod] [ExpectedException(typeof(DeleteEntityNotFoundException))] public void DeleteUnitTypeCommand_ShouldNot_Delete_When_UnitTypeId_NotExist() { //Arrange var unitTypeId = new Guid(); var deleteUnitTypeCommand = new DeleteUnitTypeCommand(); var unitType = new UnitType("خوشه"); var org = new List<OrganizationUnit>(); _mockUnitTypeRepository.Setup(d => d.FindBy(unitTypeId)).Returns(unitType); _mockUnitTypeRepository.Setup(x => x.Remove(unitType)); _mockOrganizationUnitRepository.Setup(z => z.FindBy(unitType)).Returns(org); //Act _organizationalService.Handle(deleteUnitTypeCommand); } /// <summary> /// کامند حذف یک نوع واحد سازمانی نباید اجرا شود وقتی که نوع واحد برای تعریف واحدهای سازمان استفاده شده است. /// </summary> [TestMethod] [ExpectedException(typeof(UnitTypeIsUnderUsingException))] public void DeleteUnitTypeCommand_ShouldNot_Delete_When_UnitType_Exist_but_UsedForDefineOrganizationUnit() { //Arrange var unitTypeId = new Guid(); var deleteUnitTypeCommand = new DeleteUnitTypeCommand { UnitTypeId = unitTypeId }; var unitType = new UnitType("خوشه"); var org = new List<OrganizationUnit>() { new OrganizationUnit("مدیریت یک", unitType, null), new OrganizationUnit("مدیریت دو", unitType, null) }; _mockUnitTypeRepository.Setup(d => d.FindBy(deleteUnitTypeCommand.UnitTypeId)).Returns(unitType); _mockUnitTypeRepository.Setup(x => x.Remove(unitType)); _mockOrganizationUnitRepository.Setup(z => z.FindBy(unitType)).Returns(org); //Act _organizationalService.Handle(deleteUnitTypeCommand); }
در متد DeleteUnitTypeCommand_ShouldNot_Delete_When_UnitType_Exist_but_UsedForDefineOrganizationUnit بررسی میشود که از این نوع واحد سازمانی برای تعریف واحد سازمانی استفاده شده است یا نه و صحت این مورد با الگوی Specification صورت گرفته است. استثنای مطلوب ما Assert و شرط درستی این متد تست، میباشد.
45 نکته جالب در مورد JavaScript
زمانی که سیستم عامل های GUI مثل ویندوز به بازار آمدند، یکی از قسمتهای گرافیکی آنها AddressBar نام داشت که مسیر حرکت آنها را در فایل سیستم نشان میداد و در سیستم عاملهای متنی CLI با دستور cd یا pwd انجام میشد. بعدها در وب هم همین حرکت با نام BreadCrumb صورت گرفت که به عنوان مثال مسیر رسیدن به صفحهی یک محصول یا یک مقاله را نشان میداد. در یک پروژهی اندرویدی نیاز بود تا یک ساختار درختی را پیاده سازی کنم، ولی در برنامههای اندروید ایجاد یک درخت، کار هوشمندانه و مطلوبی نیست و روش کار به این صورت است که یک لیست از گروههای والد را نمایش داده و با انتخاب هر آیتم لیست به آیتمهای فرزند تغییر میکند. حالا مسئله این بود که کاربر باید مسیر حرکت خودش را بشناسد. به همین علت مجبور شدم یک BreadCrumb را برای آن طراحی کنم که در زیر تصویر آن را مشاهده میکنید.
از نکات جالب توجه در مورد این ماژول میتوان گفت که قابلیت این را دارد تا تصمیمات خود را بر اساس اندازههای مختلف صفحه نمایش بگیرد. به عنوان مثال اگر آیتمهای بالا بیشتر از سه عدد باشد و در صفحه جا نشود از یک مسیر جعلی استفاده میکند و همهی آیتمها با اندیس شماره 1 تا index-3 را درون یک آیتم با عنوان (...) قرار میدهد که من به آن میگویم مسیر جعلی. به عنوان نمونه مسیر تصویر بالا در صفحه جا شده است و نیازی به این کار دیده نشده است. ولی تصویر زیر از آن جا که مسیر، طول width صفحه نمایش رد کرده است، نیاز است تا چنین کاری انجام شود. موقعیکه کاربر آیتم ... را کلیک کند، مسیر باز شده و به محل index-3 حرکت میکند. یعنی دو مرحله به عقب باز میگردد.
نگاهی به کارکرد ماژول
قبل از توضیح در مورد سورس، اجازه دهید نحوهی استفاده از آن را ببینیم.
این سورس شامل دو کلاس است که سادهترین کلاس آن AndBreadCrumbItem میباشد که مشابه کلاس ListItem در بخش وب دات نت است و دو مقدار، یکی متن و دیگری Id را میگیرد:
سورس:
public class AndBreadCrumbItem { private int Id; private String diplayText; public AndBreadCrumbItem(int Id, String displayText) { this.Id=Id; this.diplayText=displayText; } public String getDiplayText() { return diplayText; } public void setDiplayText(String diplayText) { this.diplayText = diplayText; } public int getId() { return Id; } public void setId(int id) { Id = id; } }
به عنوان مثال میخواهیم یک breadcrumb را با مشخصات زیر بسازیم:
AndBreadCrumbItem itemhome=new AndBreadCrumbItem(0,"Home"); AndBreadCrumbItem itemproducts=new AndBreadCrumbItem(12,"Products"); AndBreadCrumbItem itemdigital=new AndBreadCrumbItem(15,"Digital"); AndBreadCrumbItem itemhdd=new AndBreadCrumbItem(56,"Hard Disk Drive");
AndBreadCrumb breadCrumb=new AndBreadCrumb(this); breadCrumb.AddNewItem(itemhome); breadCrumb.AddNewItem(itemproducts); breadCrumb.AddNewItem(itemdigital); breadCrumb.AddNewItem(itemhdd);
breadCumb.setContext(this);
پس از افزودن آیتم ها، تنظیمات زیر را اعمال نمایید:
LinearLayout layout=(LinearLayout)getActivity().findViewById(R.id.breadcumblayout); layout.setPadding(8, 8, 8, 8); breadCrumb.setLayout(layout); breadCrumb.SetTinyNextNodeImage(R.drawable.arrow); breadCrumb.setTextSize(25); breadCrumb.SetViewStyleId(R.drawable.list_item_style);
حال برای رسم آن متد UpdatePath را صدا میزنیم:
breadCrumb.UpdatePath();
الان اگر برنامه اجرا شود باید breadcrumb از چپ به راست رسم گردد. برای استفادههای فارسی، راست به چپ میتوانید از متد زیر استفاده کنید:
breadCrumb.setRTL(true);
در صورتیکه قصد دارید تنظیمات بیشتری چون رنگ متن، فونت متن و ... را روی هر المان اعمال کنید، از رویداد زیر استفاده کنید:
breadCrumb.setOnTextViewUpdate(new ITextViewUpdate() { @Override public TextView UpdateTextView(Context context, TextView tv) { tv.setTextColor(...); tv.setTypeface(...); return tv; } });
همچنین در صورتیکه میخواهید بدانید کاربر بر روی چه عنصری کلیک کرده است، از رویداد زیر استفاده کنید:
breadCumb.setOnClickListener(new IClickListener() { @Override public void onClick(int position, int Id) { //... } });
آخرین متد موجود که کمترین استفاده را دارد، متد SetNoResize است. در صورتیکه این متد با True مقداردهی گردد، عملیات تنظیم بر اساس صفحهی نمایش لغو میشود. این متد برای زمانی مناسب است که به عنوان مثال شما از یک HorozinalScrollView استفاده کرده باشید. در این حالت layout شما هیچ گاه به پایان نمیرسد و بهتر هست عملیات اضافه را لغو کنید.
نگاهی به سورس
کلاس زیر شامل بخشهای زیر است:
فیلدهای خصوصی
//=-=--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=- Private Properties -=-=-=-=-=-=-=--=-=-= private List<AndBreadCrumbItem> items=null; private List<TextView> textViews; private int tinyNextNodeImage; private int viewStyleId; private Context context; private boolean RTL; private float textSize=20; private boolean noResize=false; LinearLayout layout; IClickListener clickListener; ITextViewUpdate textViewUpdate; LinearLayout.LayoutParams params ;
اینترفیسها هم با حرف I شروع و برای تعریف رویدادها ایجاد شدهاند. در ادامه از تعدادی متد get و Set برای مقدار دهی بعضی از فیلدهای خصوصی بالا استفاده شده است:
//=-=---=-=-=-=-- Constructor =--=-=-=-=-=--=-=- public AndBreadCrumb(Context context) { this.context=context; params = new LinearLayout.LayoutParams (LinearLayout.LayoutParams.WRAP_CONTENT, LinearLayout.LayoutParams.WRAP_CONTENT); } //=-=-=--=--=-=-=-=-=-=-=-=- Public Properties --=-=-=-=-=-=--=-=-=-=-=-=- //each category would be added to create path public void AddNewItem(AndBreadCrumbItem item) { if(items==null) items=new ArrayList<>(); items.add(item); } // if you want a pointer or next node between categories or textviews public void SetTinyNextNodeImage(int resId) {this.tinyNextNodeImage=resId;} public void SetViewStyleId(int resId) {this.viewStyleId=resId;} public void setTextSize(float textSize) {this.textSize = textSize;} public boolean isRTL() { return RTL; } public void setRTL(boolean RTL) { this.RTL = RTL; } public void setLayout(LinearLayout layout) { this.layout = layout; } public void setContext(Context context) { this.context = context; } public boolean isNoResize() { return noResize; } public void setNoResize(boolean noResize) { this.noResize = noResize; }
بعد از آن به متدهای خصوصی میرسیم که متد زیر، متد اصلی ما برای ساخت breadcrumb است:
//primary method for render objects on layout private void DrawPath() { //stop here if essentail elements aren't present if (items == null) return ; if (layout == null) return; if (items.size() == 0) return; //we need to get size of layout,so we use the post method to run this thread when ui is ready layout.post(new Runnable() { @Override public void run() { //textviews created here one by one int position = 0; textViews = new ArrayList<>(); for (AndBreadCrumbItem item : items) { TextView tv = MakeTextView(position, item.getId()); tv.setText(item.getDiplayText()); textViews.add(tv); position++; } //add textviews on layout AddTextViewsOnLayout(); //we dont manage resizing anymore if(isNoResize()) return; //run this code after textviews Added to get widths of them TextView last_tv=textViews.get(textViews.size()-1); last_tv.post(new Runnable() { @Override public void run() { //define width of each textview depend on screen width BatchSizeOperation(); } }); } }); }
TextView tv=new TextView(this); tv.getWidth(); //return 0 layout.add(tv); tv.getWidth(); //return 0
TextView tv=new TextView(this); tv.post(new Runnable() { @Override public void run() { tv.getWidth(); //return x } });
باز میگردیم به متد DrawPath و داخل متد post
در اولین خط این پروسه به ازای هر آیتم، یک TextView توسط متد MakeTextView ساخته میشود که شامل کد زیر است:
private TextView MakeTextView(final int position, final int Id) { //settings for cumbs TextView tv=new TextView(this.context); tv.setEllipsize(TextUtils.TruncateAt.END); tv.setSingleLine(true); tv.setTextSize(TypedValue.COMPLEX_UNIT_PX, textSize); tv.setBackgroundResource(viewStyleId); /*call custom event - this event will be fired when user click on one of textviews and returns position of textview and value that user sat as id */ tv.setOnClickListener(new View.OnClickListener() { @Override public void onClick(View v) { SetPosition(position); clickListener.onClick(position, Id); } }); //if user wants to update each textviews if(textViewUpdate!=null) tv=textViewUpdate.UpdateTextView(context,tv); if(isRTL()) tv.setRotationY(180); return tv; }
در خطوط اولیه، یک Textview ساخته و متد Ellipsize را با Truncate.END مقداردهی مینماید. این مقدار دهی باعث میشود اگر متن، در Textview جا نشد، ادامهی آن با ... مشخص شود. در خط بعدی Textview را تک خطه معرفی میکنیم. در خط بعدی اندازهی قلم را بر اساس آنچه کاربر مشخص کرده است، تغییر میدهیم و بعد هم استایل را برای آن مقداردهی میکنیم. بعد از آن رویداد کلیک را برای آن مشخص میکنیم تا اگر کاربر بر روی آن کلیک کرد، رویداد اختصاصی خودمان را فراخوانی کنیم.
در خط بعدی اگر rtl با true مقدار دهی شده باشد، textview را حول محور Y چرخش میدهد تا برای زبانهای راست به چپ چون فارسی آماده گردد و در نهایت Textview ساخته شده و به سمت متد DrawPath باز میگرداند.
بعد از ساخته شدن TextViewها، وقت آن است که به Layout اضافه شوند که وظیفهی اینکار بر عهدهی متد AddTextViewOnLayout است:
//this method calling by everywhere to needs add textviews on the layout like master method :drawpath private void AddTextViewsOnLayout() { //prepare layout //remove everything on layout for recreate it layout.removeAllViews(); layout.setOrientation(LinearLayout.HORIZONTAL); layout.setVerticalGravity(Gravity.CENTER_VERTICAL); if(isRTL()) layout.setRotationY(180); //add textviews one by one int position=0; for (TextView tv:textViews) { layout.addView(tv,params); //add next node image between textviews if user defined a next node image if(tinyNextNodeImage>0) if(position<(textViews.size()-1)) { layout.addView(GetNodeImage(), params); position++; } } }
تا به اینجا کار چیدمان به ترتیب انجام شده است ولی از آنجا که اندازهی Layout در هر گوشی و در دو حالت حالت افقی یا عمودی نگه داشتن گوشی متفاوت است، نمیتوان به این چینش اعتماد کرد که به چه نحوی عناصر نمایش داده خواهند شد و این مشکل توسط متد BatchSizeOperation (تغییر اندازه دسته جمعی) حل میگردد. در اینجا هم باز متد post به آخرین textview اضافه شده است. به این علت که موقعیکه همهی textviewها در ui جا خوش کردند، بتوانیم به خاصیتهای ui آنها دستیابی داشته باشیم. حالا بعد از ترسیم باید اندازه آنها را اصلاح کنیم. قدم به قدم متد BatchSizeOperation را بررسی میکنیم:
//set textview width depend on screen width private void BatchSizeOperation() { //get width of next node between cumbs Bitmap tinyBmap = BitmapFactory.decodeResource(context.getResources(), tinyNextNodeImage); int tinysize=tinyBmap.getWidth(); //get sum of nodes tinysize*=(textViews.size()-1); ... }
//get width size of screen(layout is screen here) int screenWidth=GetLayoutWidthSize(); //get sum of arrows and cumbs width int sumtvs=tinysize; for (TextView tv : textViews) { int width=tv.getWidth(); sumtvs += width; }
private int GetLayoutWidthSize() { int width=layout.getWidth(); int padding=layout.getPaddingLeft()+layout.getPaddingRight(); width-=padding; return width; }
private void BatchSizeOperation() { .... //if sum of cumbs is less than screen size the state is good so return same old textviews if(sumtvs<screenWidth) return ; if(textViews.size()>3) { //make fake path MakeFakePath(); //clear layout and add textviews again AddTextViewsOnLayout(); } //get free space without next nodes -> and spilt rest of space to textviews count to get space for each textview int freespace =screenWidth-tinysize; int each_width=freespace/textViews.size(); //some elements have less than each_width,so we should leave size them and calculate more space again int view_count=0; for (TextView tv:textViews) { if (tv.getWidth()<=each_width) freespace=freespace-tv.getWidth(); else view_count++; } if (view_count==0) return; each_width=freespace/view_count; for (TextView tv:textViews) { if (tv.getWidth()>each_width) tv.setWidth(each_width); } }
اگر آیتمها بیشتر از سه عدد باشند، میتوانیم از حالت مسیر جعلی استفاده کنیم که توسط متد MakeFakePath انجام میشود. البته بعد از آن هم باید دوباره viewها را چینش کنیم تا مسیر جدید ترسیم گردد، چون ممکن است بعد از آن باز هم جا نباشد یا آیتمها بیشتر از سه عدد نیستند. در این حالت، حداقل کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که فضای موجود را بین آنها تقسیم کنیم تا همهی کاسه، کوزهها سر آیتم آخر نشکند و متنش به ... تغییر یابد و حداقل از هر آیتم، مقداری از متن اصلی نمایش داده شود. پس میانگین فضای موجود را گرفته و بر تعداد المانها تقسیم میکنیم. البته این را هم باید در نظر گرفت که در تقسیم بندی، بعضی آیتمها آن مقدار پهنا را نیاز ندارند و با پهنای کمتر هم میشود کل متنشان را نشان داد. پس یک کار اضافهتر این است که مقدار پهنای اضافی آنها را هم حساب کنیم و فقط آیتمهایی را پهنا دهیم که به مقدار بیشتری از این میانگین احتیاج دارند. در اینجا کار به پایان میرسد و مسیر نمایش داده میشود.
نحوهی کارکرد متد MakeFakePath بدین صورت است که 4 عدد TextView را ایجاد کرده که المانهای با اندیس 0 و 2 و 3 به صورت نرمال و عادی ایجاد شده و همان کارکرد سابق را دارند. ولی المان شماره دو با اندیس 1 با متن ... نمایندهی آیتمهای میانی است و رویدادکلیک آن به شکل زیر تحریف یافته است:
//if elements are so much(mor than 3),we make a fake path to decrease elements private void MakeFakePath() { //we make 4 new elements that index 1 is fake element and has a rest of real path in its heart //when user click on it,path would be opened textViews=new ArrayList<>(4); TextView[] tvs=new TextView[4]; int[] positions= {0,items.size()-3,items.size()-2,items.size()-1}; for (int i=0;i<4;i++) { //request for new textviews tvs[i]=MakeTextView(positions[i],items.get(positions[i]).getId()); if(i!=1) tvs[i].setText(items.get(positions[i]).getDiplayText()); else { tvs[i].setText("..."); //override click event and change it to part of code to open real path by call setposition method and redraw path tvs[i].setOnClickListener(new View.OnClickListener() { @Override public void onClick(View v) { int pos = items.size() - 3; int id = items.get(pos).getId(); SetPosition(items.size() - 3); clickListener.onClick(pos, id); } }); } textViews.add(tvs[i]); } }
Elemental.JsonResource
Json Resource file support in C# projects.
This provides an alternative to using resx files to defined resources in C# projects. The benefits over resx are:
- human readable file format (try writing resx xml from scratch without documentation)
- generated C# code doesn't get included in project/source control
- Doesn't require modifying the .csproj (adding a single resx file will add ~12 lines to your csproj file)
- Doesn't require Visual Studio to function. (resx files don't work in VS Code for example)
موجودیتهای زیر را در نظر بگیرید:
public class Customer { public Customer() { Orders = new ObservableCollection<Order>(); } public Guid Id { get; set; } public string Name { get; set; } public string Family { get; set; } public string FullName { get { return Name + " " + Family; } } public virtual IList<Order> Orders { get; set; } }
public class Product { public Product() { } public Guid Id { get; set; } public string Name { get; set; } public int Price { get; set; } } public class OrderDetail { public Guid Id { get; set; } public Guid ProductId { get; set; } public int Count { get; set; } public Guid OrderId { get; set; } public int Price { get; set; } public virtual Order Order { get; set; } public virtual Product Product { get; set; } public string ProductName { get { return Product != null ? Product.Name : string.Empty; } } }
public class Order { public Order() { OrderDetail = new ObservableCollection<OrderDetail>(); } public Guid Id { get; set; } public DateTime Date { get; set; } public Guid CustomerId { get; set; } public virtual Customer Customer { get; set; } public virtual IList<OrderDetail> OrderDetail { get; set; } public string CustomerFullName { get { return Customer == null ? string.Empty : Customer.FullName; } } public int TotalPrice { get { if (OrderDetail == null) return 0; return OrderDetail.Where(orderdetail => orderdetail.Product != null) .Sum(orderdetail => orderdetail.Price*orderdetail.Count); } } }
و نگاشت موجودیت ها:
public class CustomerConfiguration : EntityTypeConfiguration<Customer> { public CustomerConfiguration() { HasKey(c => c.Id); Property(c => c.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity); } } public class ProductConfiguration : EntityTypeConfiguration<Product> { public ProductConfiguration() { HasKey(p => p.Id); Property(p => p.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity); } } public class OrderDetailConfiguration : EntityTypeConfiguration<OrderDetail> { public OrderDetailConfiguration() { HasKey(od => od.Id); Property(od => od.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity); } } public class OrderConfiguration: EntityTypeConfiguration<Order> { public OrderConfiguration() { HasKey(o => o.Id); Property(o => o.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity); } }
و برای معرفی موجودیتها به Entity Framwork کلاس StoreDbContext را به صورت زیر تعریف میکنیم:
public class StoreDbContext : DbContext { public StoreDbContext() : base("name=StoreDb") { } protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder) { modelBuilder.Configurations.Add(new CustomerConfiguration()); modelBuilder.Configurations.Add(new OrderConfiguration()); modelBuilder.Configurations.Add(new OrderDetailConfiguration()); modelBuilder.Configurations.Add(new ProductConfiguration()); } public DbSet<Customer> Customers { get; set; } public DbSet<Product> Products { get; set; } public DbSet<Order> Orders { get; set; } public DbSet<OrderDetail> OrderDetails { get; set; } }
جهت مقدار دهی اولیه به database تستی یک DataBaseInitializer به صورت زیر تعریف میکنیم:
public class MyTestDb : DropCreateDatabaseAlways<StoreDbContext> { protected override void Seed(StoreDbContext context) { var customer1 = new Customer { Name = "Vahid", Family = "Nasiri" }; var customer2 = new Customer { Name = "Mohsen", Family = "Jamshidi" }; var customer3 = new Customer { Name = "Mohsen", Family = "Akbari" }; var product1 = new Product {Name = "CPU", Price = 350000}; var product2 = new Product {Name = "Monitor", Price = 500000}; var product3 = new Product {Name = "Keyboard", Price = 30000}; var product4 = new Product {Name = "Mouse", Price = 20000}; var product5 = new Product {Name = "Power", Price = 70000}; var product6 = new Product {Name = "Hard", Price = 250000}; var order1 = new Order { Customer = customer1, Date = new DateTime(2013, 1, 1), OrderDetail = new List<OrderDetail> { new OrderDetail {Product = product1, Count = 1, Price = product1.Price}, new OrderDetail {Product = product2, Count = 1, Price = product2.Price}, new OrderDetail {Product = product3, Count = 1, Price = product3.Price}, } }; var order2 = new Order { Customer = customer1, Date = new DateTime(2013, 1, 5), OrderDetail = new List<OrderDetail> { new OrderDetail {Product = product1, Count = 2, Price = product1.Price}, new OrderDetail {Product = product3, Count = 4, Price = product3.Price}, } }; var order3 = new Order { Customer = customer1, Date = new DateTime(2013, 1, 9), OrderDetail = new List<OrderDetail> { new OrderDetail {Product = product1, Count = 4, Price = product1.Price}, new OrderDetail {Product = product3, Count = 5, Price = product3.Price}, new OrderDetail {Product = product5, Count = 6, Price = product5.Price}, } }; var order4 = new Order { Customer = customer2, Date = new DateTime(2013, 1, 9), OrderDetail = new List<OrderDetail> { new OrderDetail {Product = product4, Count = 1, Price = product4.Price}, new OrderDetail {Product = product3, Count = 1, Price = product3.Price}, new OrderDetail {Product = product6, Count = 1, Price = product6.Price}, } }; var order5 = new Order { Customer = customer2, Date = new DateTime(2013, 1, 12), OrderDetail = new List<OrderDetail> { new OrderDetail {Product = product4, Count = 1, Price = product4.Price}, new OrderDetail {Product = product5, Count = 2, Price = product5.Price}, new OrderDetail {Product = product6, Count = 5, Price = product6.Price}, } }; context.Customers.Add(customer3); context.Orders.Add(order1); context.Orders.Add(order2); context.Orders.Add(order3); context.Orders.Add(order4); context.Orders.Add(order5); context.SaveChanges(); }
و در ابتدای برنامه کد زیر را جهت مقداردهی اولیه به Database مان قرار میدهیم:
Database.SetInitializer(new MyTestDb());
در انتها ConnectionString را در App.Config به صورت زیر تعریف میکنیم:
<connectionStrings> <add name="StoreDb" connectionString="Data Source=.\SQLEXPRESS; Initial Catalog=StoreDBTest;Integrated Security = true" providerName="System.Data.SqlClient"/> </connectionStrings>
بسیار خوب، حالا همه چیز محیاست برای اجرای اولین پرس و جو:
using (var context = new StoreDbContext()) { var query = context.Customers; foreach (var customer in query) { Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family); } }
پرس و جوی تعریف شده لیست تمام Customerها را باز میگرداند. query فقط یک "عبارت" پرس و جو هست و زمانی اجرا میشود که از آن درخواست نتیجه شود. در مثال بالا این درخواست در اجرای حلقه foreach اتفاق میافتد و درست در این لحظه است که دستور SQL ساخته شده و به Database فرستاده میشود. EF در این حالت تمام دادهها را در یک لحظه باز نمیگرداند بلکه این ارتباط فعال است تا حلقه به پایان برسد و تمام دادهها از database واکشی شود. خروجی به صورت زیر خواهد بود:
Customer Name: Vahid, Customer Family: Nasiri Customer Name: Mohsen, Customer Family: Jamshidi Customer Name: Mohsen, Customer Family: Akbari
نکته: با هر بار درخواست نتیجه از query ، پرس و جوی مربوطه دوباره به database فرستاده میشود که ممکن است مطلوب ما نباشد و باعث افت سرعت شود. برای جلوگیری از تکرار این عمل کافیست با استفاده از متد ToList پرس و جو را در لحظه تعریف به اجرا در آوریم
var customers = context.Customers.ToList();
خط بالا دیگر یک عبارت پرس و جو نخواهد بود بلکه لیست تمام Customer هاست که به یکباره از database بازگشت داده شده است. در ادامه هرجا که از customers استفاده کنیم دیگر پرس و جویی به database فرستاده نخواهد شد.
پرس و جوی زیر مشتریهایی که نام آنها Mohsen هست را باز میگرداند:
private static void Query3() { using (var context = new StoreDbContext()) { var methodSyntaxquery = context.Customers .Where(c => c.Name == "Mohsen"); var sqlSyntaxquery = from c in context.Customers where c.Name == "Mohsen" select c; foreach (var customer in methodSyntaxquery) { Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family); } } // Output: // Customer Name: Mohsen, Customer Family: Jamshidi // Customer Name: Mohsen, Customer Family: Akbari }
همانطور که مشاهده میکنید پرس و جو به دو روش Method Syntax و Sql Syntax نوشته شده است.
روش Method Syntax روشی است که از متدهای الحاقی (Extention Method) و عبارتهای لامبدا (Lambda Expersion) برای نوشتن پرس و جو استفاده میشود. اما #C روش Sql Syntax را که همانند دستورات SQL هست، نیز فراهم کرده است تا کسانیکه آشنایی با این روش دارند، از این روش استفاده کنند. در نهایت این روش به Method Syntax تبدیل خواهد شد بنابراین پیشنهاد میشود که از همین روش استفاده شود تا با دست و پنجه نرم کردن با این روش، از مزایای آن در بخشهای دیگر کدنویسی استفاده شود.
اگر به نوع Customers که در DbContext تعریف شده است، دقت کرده باشید، خواهید دید که DbSet میباشد. DbSet کلاس و اینترفیسهای متفاوتی را پیاده سازی کرده است که در ادامه با آنها آشنا خواهیم شد:
- IQueryable<TEntity>, IEnumerable<TEntity>, IQueryable, IEnumerable: که امکان استفاده از متدهای نام آشنای LINQ را برای ما فراهم میکند. البته فراموش نشود که EF از Provider ای با نام LINQ To Entity برای تفسیر پرس و جوی ما و ساخت دستور SQL متناظر آن استفاده میکند. بنابراین تمامی متدهایی که در LINQ To Object استفاده میشوند در اینجا قابل استفاده نیستند. بطور مثال اگر در پرس و جو از LastOrDefault روی Customer استفاده شود در زمان اجرا با خطای زیر مواجه خواهیم شد و در نتیجه در استفاده از این متدها به این مسئله باید دقت شود.
- <IDbSet<TEntity: که دارای متدهای Add, Attach, Create, Find, Remove, Local میباشد و برای بحث ما Find و Local جهت ساخت پرس و جو استفاده میشوند که در ادامه توضیح داده خواهند شد.
- <DbQuery<TEntity: که دارای متدهای AsNoTracking و Include میباشد و در ادامه توضیح داده خواهند شد.
- دادههای موجود در حافظه را بررسی میکند یعنی آنهایی که Load و یا Attach شده اند.
- داده هایی که به DbContext اضافه (Add) ولی هنوز در database درج نشده اند.
- داده هایی که در database هستند ولی هنوز Load نشده اند.
private static void Query4() { using (var context = new StoreDbContext()) { var customer = context.Customers.Find(new Guid("2ee2fd32-e0e9-4955-bace-1995839d4367")); if (customer == null) Console.WriteLine("Customer not found"); else Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family); } }
private static void Query5() { using (var context = new StoreDbContext()) { try { var customer1 = context.Customers.Single(c => c.Name == "Unkown"); // Exception: Sequence contains no elements } catch (Exception ex) { Console.WriteLine(ex.Message); } try { var customer2 = context.Customers.Single(c => c.Name == "Mohsen"); // Exception: Sequence contains more than one element } catch (Exception ex) { Console.WriteLine(ex.Message); } var customer3 = context.Customers.SingleOrDefault(c => c.Name == "Unkown"); // customer3 == null var customer4 = context.Customers.Single(c => c.Name == "Vahid"); // customer4 != null } }
private static void Query6() { using (var context = new StoreDbContext()) { try { var customer1 = context.Customers.First(c => c.Name == "Unkown"); // Exception: Sequence contains no elements } catch (Exception ex) { Console.WriteLine(ex.Message); } var customer2 = context.Customers.FirstOrDefault(c => c.Name == "Unknown"); // customer2 == null var customer3 = context.Customers.First(c => c.Name == "Mohsen"); } }