نظرات مطالب
اعتبار سنجی سمت کاربر wysiwyg-editor ها در ASP.NET MVC
در همان callback اعتبارسنجی (function (value, element, param به element در حال بررسی، دسترسی وجود دارد. اما اینجا کاربردی ندارد، چون مخفی است (تصویر اول). یعنی focus بر روی آن، یا تغییر CSS آن قابل مشاهده نخواهد بود. اما داخل همین رویداد گردان می‌توان نوشت:
$(".froala-element").focus();
$(".froala-element").css({"border-color": "red"});
مطالب
انجام پی در پی اعمال Async به کمک Iterators - قسمت اول

تقریبا تمام اعمال کار با شبکه در Silverlight از مدل asynchronous programming پیروی می‌کنند؛ از فراخوانی یک متد وب سرویس تا دریافت اطلاعات از وب و غیره. اگر در سایر فناوری‌های موجود در دات نت فریم ورک برای مثال جهت کار با یک وب سرویس هر دو متد همزمان و غیرهمزمان در اختیار برنامه نویس هستند اما اینجا خیر. اینجا فقط روش‌های غیرهمزمان مرسوم هستند و بس. خیلی هم خوب. یک چارچوب کاری خوب باید روش استفاده‌ی صحیح از کتابخانه‌های موجود را نیز ترویج کند و این مورد حداقل در Silverlight اتفاق افتاده است.
برای مثال فراخوانی‌های زیر را در نظر بگیرید:
private int n1, n2;

private void FirstCall()
{
Service.GetRandomNumber(10, SecondCall);
}

private void SecondCall(int number)
{
n1 = number;
Service.GetRandomNumber(n1, ThirdCall);
}

private void ThirdCall(int number)
{
n2 = number;
// etc
}
عموما در اعمال Async پس از پایان عملیات در تردی دیگر، یک متد فراخوانی می‌گردد که به آن callback delegate نیز گفته می‌شود. برای مثال توسط این سه متد قصد داریم اطلاعاتی را از یک وب سرویس دریافت و استفاده کنیم. ابتدا FirstCall فراخوانی می‌شود. پس از پایان کار آن به صورت خودکار متد SecondCall فراخوانی شده و این متد نیز یک عملیات Async دیگر را شروع کرده و الی آخر. در نهایت قصد داریم توسط مقادیر بازگشت داده شده منطق خاصی را پیاده سازی کنیم. همانطور که مشاهده می‌کنید این اعمال زیبا نیستند! چقدر خوب می‌شد مانند دوران synchronous programming (!) فراخوانی‌های این متدها به صورت ذیل انجام می‌شد:
private void FetchNumbers()
{
int n1 = Service.GetRandomNumber(10);
int n2 = Service.GetRandomNumber(n1);
}
در برنامه نویسی متداول همیشه عادت داریم که اعمال به صورت A –> B –> C انجام شوند. اما در Async programming ممکن است ابتدا C انجام شود، سپس A و بعد B یا هر حالت دیگری صرفنظر از تقدم و تاخر آن‌ها در حین معرفی متدهای مرتبط در یک قطعه کد. همچنین میزان خوانایی این نوع کدنویسی نیز مطلوب نیست. مانند مثال اول ذکر شده، یک عملیات به ظاهر ساده به چندین متد منقطع تقسیم شده است. البته به کمک lambda expressions مثال اول را به شکل زیر نیز می‌توان در طی یک متد ارائه داد اما اگر تعداد فراخوانی‌ها بیشتر بود چطور؟ همچنین آیا استفاده از عدد n2 بلافاصله پس از عبارت ذکر شده مجاز است؟ آیا عملیات واقعا به پایان رسیده و مقدار مطلوب به آن انتساب داده شده است؟
private void FetchNumbers()
{
int n1, n2;

Service.GetRandomNumber(10, result =>
{
n1 = result;
Service.GetRandomNumber(n1, secondResult =>
{
n2 = secondResult;
});
});
}

به عبارتی می‌خواهیم کل اعمال انجام شده در متد FetchNumbers هنوز Async باشند (ترد اصلی برنامه را قفل نکنند) اما پی در پی انجام شوند تا مدیریت آن‌ها ساده‌تر شوند (هر لحظه دقیقا بدانیم که کجا هستیم) و همچنین کدهای تولیدی نیز خواناتر باشند.
روش استانداری که توسط الگوهای برنامه نویسی برای حل این مساله پیشنهاد می‌شود، استفاده از الگوی coroutines است. توسط این الگو می‌توان چندین متد Async را در حالت معلق قرار داده و سپس در هر زمانی که نیاز به آن‌ها بود عملیات آن‌ها را از سر گرفت.
دات نت فریم ورک حالت ویژه‌ای از coroutines را توسط Iterators پشتیبانی می‌کند (از C# 2.0 به بعد) که در ابتدا نیاز است از دیدگاه این مساله مروری بر آن‌ها داشته باشیم. مثال بعد یک enumerator را به همراه yield return ارائه داده است:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Threading;

namespace CoroutinesSample
{
class Program
{
static void printAll()
{
foreach (int x in integerList())
{
Console.WriteLine(x);
}
}

static IEnumerable<int> integerList()
{
yield return 1;
Thread.Sleep(1000);
yield return 2;
yield return 3;
}

static void Main()
{
printAll();
}
}
}

کامپایلر سی شارپ در عمل یک state machine را برای پیاده سازی این عملیات به صورت خودکار تولید خواهد کرد:

private bool MoveNext()
{
switch (this.<>1__state)
{
case 0:
this.<>1__state = -1;
this.<>2__current = 1;
this.<>1__state = 1;
return true;

case 1:
this.<>1__state = -1;
Thread.Sleep(0x3e8);
this.<>2__current = 2;
this.<>1__state = 2;
return true;

case 2:
this.<>1__state = -1;
this.<>2__current = 3;
this.<>1__state = 3;
return true;

case 3:
this.<>1__state = -1;
break;
}
return false;
}

در حین استفاده از یک IEnumerator ابتدا در وضعیت شیء Current آن قرار خواهیم داشت و تا زمانیکه متد MoveNext آن فراخوانی نشود هیچ اتفاق دیگری رخ نخواهد داد. هر بار که متد MoveNext این enumerator فرخوانی گردد (برای مثال توسط یک حلقه‌ی foreach) اجرای متد integerList ادامه خواهد یافت تا به yield return بعدی برسیم (سایر اعمال تعریف شده در حالت تعلیق قرار دارند) و همینطور الی آخر.
از همین قابلیت جهت مدیریت اعمال Async پی در پی نیز می‌توان استفاده کرد. State machine فوق تا پایان اولین عملیات تعریف شده صبر می‌کند تا به yield return برسد. سپس با فراخوانی متد MoveNext به عملیات بعدی رهنمون خواهیم شد. به این صورت دیدگاهی پی در پی از یک سلسه عملیات غیرهمزمان حاصل می‌گردد.

خوب ما الان نیاز به یک کلاس داریم که بتواند enumerator ایی از این دست را به صورت خودکار مرحله به مرحله آن هم پس از پایان واقعی عملیات Async قبلی (یا مرحله‌ی قبلی)، اجرا کند. قبل از اختراع چرخ باید متذکر شد که دیگران اینکار را انجام داده‌اند و کتابخانه‌های رایگان و یا سورس بازی برای این منظور موجود است.


ادامه دارد ...

مطالب
استفاده از قابلیت پارتیشن بندی در آرشیو جداول بانک‌های اطلاعاتی SQL Server

1- مقدمه

پارتیشن بندی در بانک اطلاعاتی SQL Server، از ویژگی‌هایی است که از نسخه 2005، به این محصول اضافه شده است. بکارگیری این قابلیت که با Split کردن، محتوای یک جدول و قرار دادن آنها در چندین فایل، برای جداول حجیم، به  ویژه جداولی که داده‌های آن حاوی مقادیر تاریخچه‌ای است، بسیار سودمند است.
سادگی در مدیریت داده‌ها و شاخص‌های موجود یک جدول (از قبیل اندازه  فضای ذخیره سازی و استراتژی جدید Back up گیری)، اجرای سریعتر کوئری هایی که روی یک محدوده از داده‌ها کار  می‌کنند و سهولت در آرشیو داده‌های قدیمی یک جدول، از قابلیت‌هایی است که استفاده از این ویژگی بوجود می‌آورد.
محدوده استفاده از این ویژگی روی یک بانک اطلاعاتی و در یک Instance است. بنابراین مباحث مرتبط با معماری Scalability را پوشش نمی‌دهد و صرفاً Solution ایی است که در یک Instance بانک اطلاعاتی استفاده می‌شود.

2- Data File و Filegroup

هر بانک اطلاعاتی در حالت پیش فرض، شامل یک فایل داده‌ای (MDF.) و یک فایل ثبت تراکنشی (LDF.) می‌باشد. می‌توان جهت ذخیره سطر‌های داده‌ای از فایل‌های بیشتری تحت نام فایل‌های ثانویه (NDF.) استفاده نمود. به همان طریق که در فایل سیستم، فایل‌ها به پوشه‌ها تخصیص داده می‌شوند، می‌توان Data File را به Filegroup تخصیص داد. چنانچه چندین Data File به یک Filegroup تخصیص داده شوند، داده‌ها در تمامی Data File‌ها به طریق Round-Robin توزیع می‌شوند.

3- Partition Function

مطابق با مقادیر تعریف شده در بدنه دستور، محدوده داده‌ای (پارتیشن‌ها) با استفاده از Partition Function ایجاد می‌شود. با در نظر گرفتن ستونی که به عنوان Partition Key انتخاب شده، این تابع یک Data Type را به عنوان ورودی دریافت می‌کند. در هنگام تعریف محدوده برای پارتیشن‌ها، به منظور مشخص کردن محدوده هر پارتیشن از Right و Left استفاده می‌شود.
Left نمایش دهنده‌ی حد بالای هر محدوده است و به طور مشابه، Right برای مشخص کردن حد پائین آن محدوده استفاده می‌شود. به منظور درک بهتر، به شکل زیر توجه نمائید:
 

همانطور که مشاهده می‌شود، همواره نیاز به یک Filegroup اضافه‌تری از آنچه مورد نظرتان در تعریف تابع است، می‌باشد. بنابراین اگر Function دارای n مقدار باشد، به n+1 مقدار برای Filegroup نیاز است.
همچنین هیچ محدودیتی برای اولین و آخرین بازه در نظر گرفته نمی‌شود. بنابراین جهت محدود کردن مقادیری که در این بازه‌ها قرار می‌گیرند، می‌توان از Check Constraint استفاده نمود.

3-1- Right or Left

یک سوال متداول اینکه از کدام مورد استفاده شود؟ در پاسخ باید گفت، به چگونگی تعریف پارتیشن هایتان وابسته است. مطابق شکل، تنها تفاوت  این دو، در نقاط مرزی هر یک از پارتیشن‌ها می‌باشد. در بیشتر اوقات هنگام کار با داده‌های عددی می‌توان از Left استفاده نمود و بطور مشابه هنگامیکه نوع داده‌ها از جنس زمان است، می‌توان از Right استفاده کرد.

4- Partition Schema 

گام بعدی پس از ایجاد Partition Function، تعریف Partition Schema است، که به منظور قرار گرفتن هر یک از پارتیشن‌های تعریف شده توسط Function در Filegroup‌های مناسب آن استفاده می‌شود.

5- Partition Table

گام پایانی ایجاد یک جدول، استفاده از Partition Schema است، که داده‌ها را با توجه به رویه درون Partition Function مورد استفاده، ذخیره می‌کند. همانطور که می‌دانید هنگام ایجاد یک جدول، می‌توان مکان ذخیره شدن آنرا مشخص نمود.

 Create Table <name> (…) ON …
دستور بعد از بخش ON، مشخص کننده مکان ذخیره جدول می‌باشد.

در هنگام ایجاد یک جدول، معمولاً جدول در Filegroup پیش فرض که PRIMARY است، قرار می‌گیرد. می‌توان با نوشتن نام Partition Schema و همچنین Partition Key که پیشتر ذکر آن رفت، بعد از بخش ON، برای جدول مشخص نمائیم که داده‌های آن به چه ترتیبی ذخیره شوند. ارتباط این سه به شرح زیر است:

توجه شود زمانیکه یک Primary Key Constraint به یک جدول اضافه می‌شود، یک Unique Clustered Index نیز همراه با آن ساخته می‌شود. چنانچه Primary Key شامل یک Clustered Index باشد، جدول با استفاده از این ستون (ستون‌های) شاخص ذخیره خواهد شد، در حالیکه اگر Primary Key شامل یک Non Clustered Index باشد، یک ساختار ذخیره-سازی اضافی ایجاد خواهد شد که داده‌های جدول در آن قرار خواهند گرفت.

6- Index & Data Alignment

به عنوان یک Best Practice هنگام ایجاد یک Partition Table به منظور پارتیشن بندی، از ساختار Aligned Index استفاده شود. بدین ترتیب که تعریف Index، شامل Partition Key (ستونی که معیاری برای پارتیشن بندی است) باشد. چنانچه این عمل انجام شود، داده‌های ذخیره شده مرتبط با هر پارتیشن متناظر با همان شاخص، در فایل داده‌ای (NDF.) ذخیره خواهند شد. از این رو چنانچه کوئری درخواست شده از جدول روی یک محدوده باشد

 Where [OrderDate] Between …
تنها از شاخص متناظر با این داده استفاده می‌شود. بدین ترتیب بکارگیری آن برای Execution Plan بسیار سودمند خواهد بود. همچنین می‌توان استراتژی بازیافت سودمندی با Back up گیری از Filegroup ایجاد کرد. هنگامی که Index‌ها به صورت Aligned هستند می‌توان در کسری از ثانیه، محتوای یک Partition را به یک جدول دیگر منتقل نمود (تنها با تغییر در Meta Data آن).

بدین ترتیب برای بهرمندی از این مزایا، استفاده از Aligned Index توصیه شده است.

7- Operations

از نیازمندی‌های متداول در پارتیشنینگ می‌توان به افزودن، حذف پارتیشن‌ها و جابجایی محتوای یک پارتیشن که برای عملیات آرشیو استفاده می‌شود، اشاره کرد.

7-1- Split Partition

به منظور ایجاد یک محدوده جدید به پارتیشن‌ها استفاده می‌شود. یک نکته مهم مادامی که عملیات انتقال داده‌ها به پارتیشن جدید انجام می‌گیرد، روی جدول یک قفل انحصاری قرار می‌گیرد و بدین ترتیب عملیات ممکن است زمانبر باشد.
به عنوان یک Best Practice همواره یک Partition خالی را Split نمائید و پس از آن اقدام به بارگذاری داده در آن نمائید.
به یاد داشته باشید پیش از انجام عملیات splitting روی Partition Function با تغییر در Partition Schema (و بکارگیری Next Used) مشخص نمائید چه محدوده‌ای در این Filegroup جدید قرار خواهد گرفت.

7-2- Merge Partition

به منظور ادغام پارتیشن‌ها استفاده می‌شود، چنانچه پارتیشن خالی نیست، برای عملیات ادغام مسائل Performance به علت اینکه در طول عملیات از Lock (قفل انحصاری) استفاده می‌شود، در نظر گرفته شود.

7-3- Switch Partition

چنانچه جدول و شاخص‌های آن به صورت Aligned هستند، می‌توانید از Switch in و Switch out استفاده نمائید. عملیات بدین ترتیب انجام می‌شود که بلافاصله محتوای یک پارتیشن یا جدول (Source) در یک پارتیشن خالی جدولی دیگر و یا یک جدول خالی (Target) قرار می‌گیرد. عملیات تنها روی Meta Data انجام می‌گیرد و هیچ داده ای منتقل نمی‌شود.
محدودیت‌های بکارگیری به شرح زیر است:
- جدول یا پارتیشن Target باید حتماً خالی باشد.
- جداول Source و Target حتماً باید در یک Filegroup یکسان قرار داشته باشند.
- جدول Source باید حاوی Aligned Index‌های مورد نیاز Target و همچنین مطابقت در Filegroup را دارا باشد.
- چنانچه Target به عنوان یک پارتیشن است، اگر Source جدول است بایست دارای یک Check Constraint باشد در غیر این صورت چنانچه یک پارتیشن است باید محدوده آن در محدوده Target قرار گیرد.

8- بررسی یک سناریوی نمونه

در ابتدا یک بانک اطلاعاتی را به طریق زیر ایجاد می‌کنیم:
این بانک مطابق تصویر، شامل 3 عدد فایل گروپ (FG1، FG2 و FG3) و 3 عدد دیتا فایل (P1، P2 و P3) می‌باشد. Filegroup پیش فرض Primary است، که چنانچه در تعریف جداول به نام Partition Schema و Partition Key مرتبط اشاره نشود، به طور پیش فرض در Filegroup موسوم به Primary قرار می‌گیرد. چنانچه چک باکس Default انتخاب شود، همانطور که قابل حدس زدن است، آن Filegroup در صورت مشخص نکردن نام Filegroup در تعریف جدول، به عنوان مکان ذخیره سازی انتخاب می‌شود. چک باکس Read Only نیز همانطور که از نامش پیداست، چنانچه روی یک Filegroup تنظیم گردد، عملیات مربوط به Write روی داده‌های آن قابل انجام نیست و برای Filegroup هایی که جنبه نگهداری آرشیو را دارند، قابل استفاده است.
چنانچه Filegroup ای را از حالت Read Only دوباره خارج کنیم، می‌توان عملیات Write را دوباره برای آن انجام داد.

پس از ایجاد بانک اطلاعاتی، گام بعدی ایجاد یک Partition Function و پس از آن یک Partition Schema است. همانطور که مشاهده می‌کنید در Partition Function از سه مقدار استفاده شده، بنابراین در Partition Schema باید از چهار Filegroup استفاده شود، که در مثال ما از Filegroup پیش فرض که Primary است، استفاده شده است.

USE [PartitionDB]
GO
CREATE PARTITION FUNCTION pfOrderDateRange(DATETIME)
AS
RANGE LEFT FOR VALUES ('2010/12/31','2011/12/31','2012/12/31')
GO
CREATE PARTITION SCHEME psOrderDateRange
AS
PARTITION pfOrderDateRange TO (FG1,FG2,FG3,[PRIMARY])
GO

پس از طی گام‌های قبل، به ایجاد یک جدول به صورت Aligned Index مبادرت ورزیده می‌شود.

CREATE TABLE Orders
(
OrderID INT IDENTITY(1,1) NOT NULL,
OrderDate DATETIME NOT NULL,
OrderFreight MONEY NULL,
ProductID INT NULL,
CONSTRAINT PK_Orders PRIMARY KEY CLUSTERED (OrderID ASC, OrderDate ASC)
ON psOrderDateRange (OrderDate)
) ON psOrderDateRange (OrderDate)
GO

در ادامه برای بررسی درج اطلاعات در پارتیشن با توجه به محدوده آنها اقدام به افزودن رکوردهایی در جدول ساخته شده می‌نمائیم.

SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2010/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2011/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2012/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO

از طریق دستور Select زیر می‌توان نحوه توزیع داده‌ها را در جدول مشاهده کرد.

USE [PartitionDB]
GO
SELECT OBJECT_NAME(i.object_id) AS OBJECT_NAME,
p.partition_number, fg.NAME AS FILEGROUP_NAME, ROWS, au.total_pages,
CASE boundary_value_on_right
WHEN 1 THEN 'Less than'
ELSE 'Less or equal than' END AS 'Comparition',VALUE
FROM sys.partitions p JOIN sys.indexes i
ON p.object_id = i.object_id AND p.index_id = i.index_id
JOIN sys.partition_schemes ps ON ps.data_space_id = i.data_space_id
JOIN sys.partition_functions f ON f.function_id = ps.function_id
LEFT JOIN sys.partition_range_values rv
ON f.function_id = rv.function_id
AND p.partition_number = rv.boundary_id
JOIN sys.destination_data_spaces dds
ON dds.partition_scheme_id = ps.data_space_id
AND dds.destination_id = p.partition_number
JOIN sys.filegroups fg
ON dds.data_space_id = fg.data_space_id
JOIN (SELECT container_id, SUM(total_pages) AS total_pages
FROM sys.allocation_units
GROUP BY container_id) AS au
ON au.container_id = p.partition_id WHERE i.index_id < 2

خروجی دستور فوق به شرح زیر است:


در ادامه به ایجاد یک Filegroup جدید می‌پردازیم.

/* Query 2-3- Split a partition*/
-- Add FG4:
ALTER DATABASE PartitionDB ADD FILEGROUP FG4
Go
ALTER PARTITION SCHEME [psOrderDateRange] NEXT USED FG4
GO
ALTER PARTITION FUNCTION [pfOrderDateRange]() SPLIT RANGE('2013/12/31')
GO
-- Add Partition 4 (P4) to FG4:
GO
ALTER DATABASE PartitionDB ADD FILE
(
NAME = P4,
FILENAME = N'C:\Program Files\Microsoft SQL Server\MSSQL10_50.SQLEXPRESS\MSSQL\DATA\P4.NDF'
, SIZE = 1024KB , MAXSIZE = UNLIMITED, FILEGROWTH = 10%)
 TO FILEGROUP [FG4]
--
GO

و در ادامه به درج اطلاعاتی برای بررسی نحوه توزیع داده‌ها در Filegroup هایمان می‌پردازیم.

SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2013/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
SET NOCOUNT ON
DECLARE @OrderDate DATETIME
DECLARE @X INT
SET @OrderDate = '2012/01/01'
SET @X = 0
WHILE @X < 300
BEGIN
INSERT dbo.Orders ( OrderDate, OrderFreight, ProductID)
VALUES( @OrderDate + @X, @X + 10, @X)
 SET @X = @X + 1
END
GO
خروجی کار تا این مرحله به شکل زیر است:

جهت ادغام پارتیشن‌ها به طریق زیر عمل می‌شود:

/* Query 2-4- Merge Partitions */
ALTER PARTITION FUNCTION [pfOrderDateRange]() MERGE RANGE('2010/12/31')
Go
پس از اجرای دستور فوق خروجی به شکل زیر خواهد بود:

به منظور آرشیو نمودن اطلاعات به طریق زیر از Switch استفاده می‌کنیم. ابتدا یک جدول موقتی برای ذخیره رکوردهایی که قصد آرشیو آنها را داریم، ایجاد می‌کنیم. همانگونه که در تعریف جدول مشاهده می‌کنید، نام Filegroup ای که برای ساخت این جدول استفاده می‌شود، با Filegroup ای که قصد آرشیو اطلاعات آنرا داریم، یکسان است.
در ادامه می‌توان مثلاً با ایجاد یک Temporary Table به انتقال این اطلاعات بدون توجه به Filegroup آنها پرداخت.

/* Query 2-5- Switch Partitions */
USE [PartitionDB]
GO
CREATE TABLE [dbo].[Orders_Temp](
[OrderID] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[OrderDate] [datetime] NOT NULL,
[OrderFreight] [money] NULL,
[ProductID] [int] NULL,
 CONSTRAINT [PK_OrdersTemp] PRIMARY KEY CLUSTERED ([OrderID] ASC,[OrderDate] ASC)ON FG2
) ON FG2
GO
USE [tempdb]
GO
CREATE TABLE [dbo].[Orders_Hist](
[OrderID] [int] NOT NULL,
[OrderDate] [datetime] NOT NULL,
[OrderFreight] [money] NULL,
[ProductID] [int] NULL,
 CONSTRAINT [PK_OrdersTemp] PRIMARY KEY CLUSTERED ([OrderID] ASC,[OrderDate] ASC)
)
GO
USE [PartitionDB]
GO
ALTER TABLE [dbo].[Orders] SWITCH PARTITION 1 TO [dbo].[Orders_Temp]
GO
INSERT INTO [tempdb].[dbo].[Orders_Hist]
SELECT * FROM  [dbo].[Orders_Temp]
GO
DROP TABLE [dbo].[Orders_Temp]
GO
SELECT * FROM [tempdb].[dbo].[Orders_Hist]
پس از اجرای کامل این دستورات، توزیع داده در بانک اطلاعاتی مثال مورد بررسی به شکل زیر است.


 

نظرات مطالب
واکشی اطلاعات سرویس Web Api با استفاده از TypeScript و AngularJs
httpBackend$ یک پیاده سازی fake از http$ است، در نتیجه می‌توانید در هنگام تست، این سرویس را به کنترلرهای خود تزریق کنید. اما قبل از DI باید برای این سرویس مشخص شود که برای مثال در هنگام مواجه شدن با یک درخواست از نوع Get و آدرس X چه خروجی برگشت داده شود. درست شبیه به رفتار mocking framework ها. فرض کنید شما کنترلری به شکل زیر دارید:
(function (module) {
 
    var myController = function ($scope, $http) {
 
        $http.get("/api/myData")
            .then(function (result) {
                $scope.data= result.data;
            });
    };
 
    module.controller("MyController",
        ["$scope", "$http", myController]);
 
}(angular.module("myApp")));
همان طور که می‌بینید در این کنترلر از http$ استفاده شده است. حال برای تست آن می‌توان نوشت:
describe("myApp", function () {
 
    beforeEach(module('myApp'));
 
    describe("MyController", function () {
 
        var scope, httpBackend;
        beforeEach(inject(function ($rootScope, $controller, $httpBackend, $http) {
            scope = $rootScope.$new();
            httpBackend = $httpBackend;
            httpBackend.when("GET", "/api/myData").respond([{}, {}, {}]);
            $controller('MyController', {
                $scope: scope,
                $http: $http
            });
        }));
 
        it("should have 3 row", function () {
            httpBackend.flush();
            expect(scope.data.length).toBe(3);
        });
    });
});
httpBackend ساخته شده با استفاده از سرویس controller$ به کنترلر مورد نظر تزریق می‌شود. حال اگر در یک کنترلر 5 بار از سرویس http$ برای فراخوانی 5 resource متفاوت استفاده شده باشد باید برای هر حالت httpBackend$ را طوری تنظیم کرد که بداند برای هر منبع چه خروجی در اختیار کنترلر قرار دهد.


نظرات مطالب
مدیریت سراسری خطاها در یک برنامه‌ی Angular
ممنون از پاسخ شما
متن خطا در چه خصوصیتی از شی error قرار می‌گیرد؟
علاوه بر عدم نمایش متن اصلی خطا، در قسمت زیر 
return StackTrace.fromError(error)
      .then(stackFrames => stackFrames.splice(0, 20).map(stackFrame => stackFrame.toString()).join("\n"));
خطا می‌دهد :
 zone.js:665 Unhandled Promise rejection: Cannot parse given Error object ; Zone: <root> ; Task: Promise.then ; Value: Error: Cannot parse given Error object
نظرات مطالب
EF Code First #12
به خدا گیج شدم،این هشدار‌ها رو برای من میده:
Warning  1  function 'SaveChanges' shadows an overridable method in the base class 'DbContext'. To override the base method, this method must be declared 'Overrides'. 

در صورتیکه شما گفتید "اگر این متد، return base.SaveChanges را بر می‌گرداند نیازی به ذکر override نیست"!

Warning 2  Function 'SaveChanges' doesn't return a value on all code paths. Are you missing a 'Return' statement?
 
اینم پیاده سازی متد SaveChanges اینترفیس IUnitOfWork من هستش:

        Public Function SaveChanges() As Integer Implements IUnitOfWork.SaveChanges
            Try
                ApplyCorrectYeKe()
                'auditFields()
                Return MyBase.SaveChanges()
            Catch validationException As DbEntityValidationException
                '...
            Catch concurrencyException As DbUpdateConcurrencyException
                '...
            Catch updateException As DbUpdateException
                '...
            End Try
        End Function

به نظر شما مشکل چیه؟
مطالب
Lazy Loading در AngularJS
وقتی پروژه انگیولاری‌تان کمی گسترش پیدا کند، تعداد زیادی فایل شامل کنترلرها، سرویس‌ها، دایرکتیوها و ... خواهید داشت. واضح است که همه این اجزا همراه با هم مورد نیاز نیستند و برای افزایش سرعت بارگذاری سایت و صرفه جویی در مصرف پهنای باند بهتر است هرکدام از آن‌ها را در هنگام نیاز بارگذاری کنیم. این یعنی همان lazy loading خودمان!
در AngularJS امکانی برای lazy loading فایل‌ها پیشبینی نشده است، پس باید از ابزارهای دیگری که این امکان را فراهم می‌کنند استفاده کرد. من در ادامه از Script.js برای این کار استفاده خواهم کرد، ولی شما می‌توانید از هر کتابخانه دیگری استفاده کنید.
اما مسئله دیگری که پیش از lazy loading  فایل‌ها باید تکلیفش را معلوم کنیم، این است که چطور می‌توانیم اجزایی را به ماژولی که قبلا راه‌اندازی (bootstrap) شده اضافه کنیم. اگر بخواهیم برای مثال کنترلری را در یک فایل مجزا تعریف کنیم، باید آن را به شکلی در ماژول برنامه‌مان ثبت کنیم. فرض کنید این کار را به این ترتیب انجام دهیم: 
angular.module('app').controller('SomeLazyController', function($scope)
{
    $scope.key = '...';
});
در این صورت اگر این کنترلر را در قسمتی از برنامه به صورت ng-controller='SomeLazyController' استفاده کنیم با این خطا مواجه خواهیم شد:
Error: Argument ‘SomeLazyController’ is not a function, got undefined
برای این کار (افزودن اجزایی به ماژولی که قبلا راه اندازی شده) می‌توانیم بجای استفاده از API‌های ماژول، از provider های AngularJS استفاده کنیم. به این ترتیب برای ثبت یک کنترلر باید از  controllerProvider$، برای ثبت یک directive از  compileProvider$، برای ثبت فیلترها از filterProvider$ و برای ثبت سایر اجزا در ماژول از provide$ استفاده کنیم:
// Registering a controller after app bootstrap
$controllerProvider.register('SomeLazyController', function($scope)
{
   $scope.key = '...'; 
});
 
// Registering a directive after app bootstrap
$compileProvider.directive('SomeLazyDirective', function()
{
    return {
        restrict: 'A',
        templateUrl: 'templates/some-lazy-directive.html'
    }
})
 
// etc
اما نکته‌ای که درباره providerها وجود دارد این است که آن‌ها تنها در روال config یک ماژول در دسترس هستند. بنا بر این برای دسترسی به آن‌ها پس از اجرای این روال، ارجاعی به آنها را باید نگهداری کنیم: 
(function () {
    app = angular.module("app", []);

    app.config([
        '$controllerProvider',
        '$compileProvider',
        '$filterProvider',
        '$provide',

    function ($controllerProvider, $compileProvider, $filterProvider, $provide) {
        //برای رجیستر کردن غیر همروند اجزای انگیولاری در آینده
        app.lazy =
        {
            controller: $controllerProvider.register,
            directive: $compileProvider.directive,
            filter: $filterProvider.register,
            factory: $provide.factory,
            service: $provide.service
        };
    }]);
})();
اکنون SomeLazyController  را به این ترتیب می‌توانیم ثبت کنیم: 
angular.module('app').lazy.controller('SomeLazyController', function($scope)
{
    $scope.key = '...';
});
نکته دیگر این است که کجا باید lazy loadign را انجام دهیم. به نظر می‌رسد مناسب‌ترین محل برای انجام این کار خصوصیت resolve مسیریابی است. در  این مطلب و این مطلب resolve در route$ و UI-Router معرفی شده است:
$stateProvider
            .state('state1', {
                url: '/state1',
                template: '<div>{{st1Ctrl.msg}}</div>',
                controller: 'state1Controller as st1Ctrl',
                resolve: {
                    fileDeps: ['$q', '$rootScope', function ($q, $rootScope) {
                        var deferred = $q.defer();
                        var deps = [
                            'app/messageService.js',
                            'app/state1Controller.js'];
                        $script(deps, function () {
                            $rootScope.$apply(function () {
                                deferred.resolve();
                            });
                        });
                        return deferred.promise;
                    }]
                }
            })
            .state('state2', {
                url: '/state2',
                template: '<div>{{st2Ctrl.msg}}</div>',
                controller: 'state2Controller as st2Ctrl',
                resolve: {
                    fileDeps: ['$q', '$rootScope', function ($q, $rootScope) {
                        var deferred = $q.defer();
                        var deps = [
                            'app/messageService.js',
                            'app/state2Controller.js'];
                        $script(deps, function () {
                            $rootScope.$apply(function () {
                                deferred.resolve();
                            });
                        });
                        return deferred.promise;
                    }]
                }
            });
    }]);
کنترلر state1Controller که در فایلی با همین نام پیاده‌سازی شده است تنها در مسیر state1/ مورد نیاز است، و state2Controller تنها در مسیر state2/ لازم است بارگذاری شود. هردوی این کنترلرها به messageService وابستگی دارند که در messageService.js پیاده سازی شده است (همانطور که در این مطلب   اشاره شده می‌توانیم یک حالت انتزاعی به عنوان پدر دو حالت موجود تعریف کرده و وابستگی مشترک را به آن منتقل کنیم).
 برای بارگذاری فایل‌های مورد نیاز در ابتدای کار و راه اندازی اولیه برنامه هم می‌توان به این ترتیب عمل کرد:  
<script type="text/javascript">
        // ----Script.js----
        !function (a, b, c) { function t(a, c) { var e = b.createElement("script"), f = j; e.onload = e.onerror = e[o] = function () { e[m] && !/^c|loade/.test(e[m]) || f || (e.onload = e[o] = null, f = 1, c()) }, e.async = 1, e.src = a, d.insertBefore(e, d.firstChild) } function q(a, b) { p(a, function (a) { return !b(a) }) } var d = b.getElementsByTagName("head")[0], e = {}, f = {}, g = {}, h = {}, i = "string", j = !1, k = "push", l = "DOMContentLoaded", m = "readyState", n = "addEventListener", o = "onreadystatechange", p = function (a, b) { for (var c = 0, d = a.length; c < d; ++c) if (!b(a[c])) return j; return 1 }; !b[m] && b[n] && (b[n](l, function r() { b.removeEventListener(l, r, j), b[m] = "complete" }, j), b[m] = "loading"); var s = function (a, b, d) { function o() { if (!--m) { e[l] = 1, j && j(); for (var a in g) p(a.split("|"), n) && !q(g[a], n) && (g[a] = []) } } function n(a) { return a.call ? a() : e[a] } a = a[k] ? a : [a]; var i = b && b.call, j = i ? b : d, l = i ? a.join("") : b, m = a.length; c(function () { q(a, function (a) { h[a] ? (l && (f[l] = 1), o()) : (h[a] = 1, l && (f[l] = 1), t(s.path ? s.path + a + ".js" : a, o)) }) }, 0); return s }; s.get = t, s.ready = function (a, b, c) { a = a[k] ? a : [a]; var d = []; !q(a, function (a) { e[a] || d[k](a) }) && p(a, function (a) { return e[a] }) ? b() : !function (a) { g[a] = g[a] || [], g[a][k](b), c && c(d) }(a.join("|")); return s }; var u = a.$script; s.noConflict = function () { a.$script = u; return this }, typeof module != "undefined" && module.exports ? module.exports = s : a.$script = s }(this, document, setTimeout)

        $script('Scripts/angular.js', function () {
            $script('Scripts/angular-ui-router.js', function () {
                $script('app/app.js', function () {
                    angular.bootstrap(document, ['app']);
                });
            });
        });
    </script>
توجه داشته باشید که لازم نیست بارگذاری فایل‌ها حتما یکی پس از دیگری باشد. ترتیب بارگذاری فایل‌ها تنها در آن‌هایی که وابستگی به هم دارند باید رعایت شود. همچنین، می‌توانید همه فایل‌های مورد نیاز در این مرحله را Bundle کنید. 
از اینجا می‌توانید پروژه بسیار ساده‌ای که در آن lazy loading پیاده شده است را دانلود کرده و مطالب توضیح داده شده را مشاهده کنید. 
مطالب
ساختن code snippet ( قطعه کد ) در ویژوال استودیو 2010
ویژوال استودیو به توسعه دهندگان این امکان را می‌دهد تا کدهایی را که تکراری بوده و به  دفعات در متن برنامه مورد استفاده هستند به شکل یک قطعه کد آماده (در صورت نیاز با مقادیر پیش فرض ) ذخیره کنند ، سپس در مواقع نیاز بدون اینکه مجبور باشند آن را دوباره و دوباره بنویسند ، تنها با تایپ کردن نام قطعه کد ذخیره شده  و دو بار فشردن  کلید Tab ، کد  تعریف شده توسط ویژوال استودیو  در محل تعیین شده اضافه می‌گردد. به این  قطعه کدهای آماده code snippet گفته می‌شود .
خود ویژوال استودیو تعدادی code snippet آماده  دارد که آشنایی با آنها می‌تواند سرعت کدنویسی را افزایش دهد . برای دیدن لیست کامل و مدیریت آنها به مسیر

Tools -> Code Snippets Manager (Ctrl+K,Ctrl+B)
بروید .

در ویژوال استودیو 2010 دو نوع snippet وجود دارد :

 1- Expansion snippets : که در محل کرسر (Cursor) اضافه می‌شوند . مثل cw و enum که به ترتیب دستور writeLine و ساختار یک enum را ایجاد می‌کنند .

 2- SurroundsWith snippets : که  می‌توانند یک تکه کد انتخاب شده را در بر بگیرند مثل for و یا do که کد انتخاب شده را در یک حلقه for و do-while محصور می‌کنند  .

نکته ای که باید توجه داشت این است که یک snippet می‌تواند از هر دو نوع باشد . برای مثال  for و do و یا if ، در صورتی که  کدی انتخاب شده باشد آن را محصور می‌کنند و گرنه  ساختار خالی مرتبط را در محل cursor اضافه می‌کنند .

همانطور که در ابتدا هم ذکر شد ، علاوه بر snippet‌های آماده‌ی موجود ، توسعه دهنده می‌تواند قطعه کدهایی را خود ایجاد کرده و مورد استفاده قرار دهد .

در اینجا یک expansion snippet  خواهیم ساخت تا  کار اضافه کردن بلاک try-catch-finally  را برای ما انجام دهد .

- ابتدا یک فایل xml به پروژه اضافه می‌کنیم و آنرا TryCatchFinally.snippet می‌نامیم . توجه کنید که نام فایل باید به .snippet ختم شود .

- فایل را باز  و درون آن راست کلیک کرده و گزینه Insert snippet > Snippet را انتخاب می‌کنیم . با اینکار یک قالب پایه snippet ( که یک ساختار xml ) است به فایل اضافه می‌شود .  هر فایل snippet از دو بخش اصلی header و  snippet تشکیل شده که بخش header اطلاعاتی کلی درباره قطعه کد را نگهداری می‌کند و بخش snippet مربوط به تعریف محتوای قطعه کد است .

<codesnippet format="1.0.0" xmlns="http://schemas.microsoft.com/VisualStudio/2005/CodeSnippet">
  <header>
    <title>title</title>
    <author>author</author>
    <shortcut>shortcut</shortcut>
    <description>description</description>
    <snippettypes>
      <snippettype>SurroundsWith</snippettype>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>
  </header>
  <snippet>
    <declarations>
      <literal>
        <id>name</id>
        <default>value</default>
      </literal>
    </declarations>
    <code language="XML">
      <!--[CDATA[<test-->
      <name>$name$</name>
      $selected$ $end$]]>
    </code>
  </snippet>
</codesnippet>
 

- قالب پیش فرض شامل هر دو نوع snippet است .


<codesnippet format="1.0.0" xmlns="http://schemas.microsoft.com/VisualStudio/2005/CodeSnippet">
  <header>
...
    <snippettypes>
      <snippettype>SurroundsWith</snippettype>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>
  </header>
...
</codesnippet>

از آنجا که قصد داریم یک Expansion snippet بسازیم پس تگ SurroundsWith را حذف می‌کنیم . 


    <snippettypes>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>

- در بخش header مقدار تگ Title را به “Try Catch Finally”و  مقدار تگ Shortcut را به “trycf” و Description را به “Adds a try-catch-finally block ” تغییر می‌دهیم . Title عنوان snippet است و وجود آن ضروری است . اضافه کردن shortcut  اختیاری است  و به عنوان یک متن میانبر برای اضافه کردن snippet استفاده می‌شود .


    <Header>
      <Title>Try Catch Finally</Title>
      <Author>mohsen.d</Author>
      <Shortcut>trycf</Shortcut>
      <Description>Adds a try-catch-finally block</Description>

- تگ Literal برای تعریف جایگزین برای  بخشی از کد  درون snippet  که احتمال دارد پس از اضافه شدن ، توسط  برنامه نویس و یا در صورت استفاده از  function توسط خود ویژوال استودیو تغییر کند استفاده می‌شود . در قطعه کد try-catch-finally ، ما می‌خواهیم به کاربر اجازه بدهیم که نوع استثنائی را که catch می‌شود تغییر دهد .
تگ id نامی برای بخش قابل ویرایش تعریف می‌کند ( که از آن در  ادامه در تعریف خود قطعه کد استفاده می‌کنیم ) . آنرا به “ExceptionName” تغییر می‌دهیم . تگ default هم مقدار پیش فرضی را  برای آن بخش مشخص می‌کند . ما می‌خواهیم تمام استثناها را Catch کنیم پس مقدار پیش فرض را برابر "Exception" قرار می‌دهیم .


.....
    <declarations>
      <literal>
        <id>ExceptionName</id>
        <default>Exception</default>
      </literal>
    </declarations>
...

- و در تگ Code ، خود قطعه کدی که ویژوال استودیو باید آن را اضافه کند ، تعریف می‌شود . مقدار مشخصه Language آن را به CSharp تغییر می‌دهیم و محتویات داخل آنرا به شکل زیر اضافه می‌کنیم . 


<code language="CSharp">
<!--[CDATA[
try
{
    $end$
}
catch($ExceptionName$)
{
  
}
finally
{
  
}
      ]]-->
</code>

به نحوه استفاده از ExceptionName که در قسمت Literal تعریف کردیم توجه کنید  . عبارت $end$ هم یک کلمه رزرو شده است که محل قرار گرفتن cursor را بعد از اضافه شدن قطعه کد مشخص می‌کند .

- در نهایت snippet ما به شکل زیر خواهد بود : 


<codesnippet format="1.0.0" xmlns="http://schemas.microsoft.com/VisualStudio/2005/CodeSnippet">
  <header>
    <title>Try Catch Finally</title>
    <author>mohsen.d</author>
    <shortcut>trycf</shortcut>
    <description>Adds a try-catch-finally block</description>
    <snippettypes>
      <snippettype>Expansion</snippettype>
    </snippettypes>
  </header>
  <snippet>
    <declarations>
      <literal>
        <id>ExceptionName</id>
        <default>Exception</default>
      </literal>
    </declarations>
    <code language="CSharp">
      <!--[CDATA[
try
{
    $end$
}
catch($ExceptionName$)
{
  
}
finally
{
  
}
      ]]-->
    </code>
  </snippet>
</codesnippet>

اضافه کردن snippet ساخته شده به visual studio


دو راه برای اضافه کردن snippet تعریف شده به ویژوال استودیو وجود دارد :
روش اول قرار دادن فایل .snippet در پوشه code snippets ویژوال استودیو است که مسیر پیش فرض آن 

C:\Users\<UserName>\Documents\Visual Studio 2010\Code Snippets\
است . این پوشه به ازای هر زبان دارای یک زیر پوشه است . این snippet را باید در پوشه C# قرار دهیم . همین که فایل را در پوشه مناسب قرار دهیم ویژوال استودیو بدون نیاز به restart شدن آن را خواهد شناخت .

گزینه دوم import کردن فایل .snippet به داخل ویژوال استودیو است . در ویژوال استودیو به مسیر

Tools -> Code Snippets Manager (Ctrl+K,Ctrl+B)
می‌رویم . در پنجره Code Snippets Manager ، بر روی کلید import کلیک و فایل موردنظر را یافته و انتخاب کرده و پوشه‌ی محل ذخیره شدن آن را تعیین می‌کنیم .

استفاده از snippet ساخته شده

برای استفاده از snippet می‌توانیم متن میانبر تعریف شده را تایپ کنیم و با دو بار فشردن کلید tab قطعه کد تعریف شده به محل کرسر اضافه می‌شود 



همینطور با فشردن کلیدهای Ctrl+K و Ctrl+X  به صورت پشت سر هم منوی “Insert Snippet” ظاهر می‌شود که از طریق آن می‌توانیم Snippet موردنظر را یافته  ( بدنبال Title تعریف شده برای snippet  در پوشه ای که آنرا ذخیره کرده اید بگردید ) و با انتخاب آن کد تعریف شده اضافه خواهد شد .



 برای آشنایی با روش‌های مختلف دسترسی به snippet‌ها اینجا را بررسی کنید .

ابزارها

دستکاری خود فایل xml چندان جالب و خالی از خطا نیست . روش‌های بهتری برای ساخت و ویرایش snippet‌ها وجود دارد . Snippet Editor ابزاری برای ویرایش و ساخت snippet هاست و Snippet Designer هم یک پلاگین برای ویژوال استودیوست که کار مشابهی را انجام می‌دهد . یکی از کارهای جالبی که با این ابزار می‌توانید انجام دهید انتخاب یک قطعه از کد ( مثل یک تابع ) و سپس ساختن یک snippet از روی آن است .

در این پروژه هم مجموعه snippet‌های موجود ویژوال استودیو 2010 برای زبان سی شارپ ، جهت سازگاری با stylecop ویرایش و refactor شده اند ( در کنار تعریف snippet‌های دیگر ).
مطالب
توسعه اپلیکیشن‌های Node.js در ویژوال استودیو
آشنایی با Node.js

Node.js یک پلت‌فرم جاوا اسکریپتی سمت سرور است که ابتدا توسط Ryan Dahl در سال 2009 معرفی گردید. از Node.js جهت ساخت اپلیکیشن‌های مقیاس‌پذیر تحت شبکه و با زبان برنامه‌نویسی جاوا اسکریپت در سمت سرور استفاده می‌شود. Node.js در پشت صحنه از ران‌تایم V8 استفاده می‌کند؛ یعنی همان ران‌تایمی که درون مرورگر کروم استفاده شده است. Node.js در واقع یک wrapper برای این موتور V8 است؛ جهت ارائه‌ی قابلیت‌های بیشتری برای ایجاد برنامه‌های تحت شبکه. یکی از مزایای Node.js سریع بودن آن است. دلیل آن نیز این است که به صورت کامل توسط کدهای C تهیه شده است (البته می‌توانید در این آدرس benchmark مربوط به ASP.NET Core 1.0 و مقایسه‌ی آن با دیگر پلت‌فرم‌ها را نیز بررسی کنید).

چه نوع اپلیکیشن‌های را می‌توان با Node.js توسعه داد؟

  • سرور WebSocket جهت توسعه‌ی اپلیکیشن‌های بلادرنگ
  • فایل آپلودر سریع در سمت کلاینت
  • Ad Server
  • و ...
لازم به ذکر است، Node.js یک فریم‌ورک تحت وب نیست و همچنین قرار نیست یک جایگزین برای دیگر فریم‌ورک‌ها مانند ASP.NET MVC و... باشد. در حالت کلی هدف آن انجام یک‌سری اعمال سطح پائین شبکه‌ایی است. البته کتابخانه‌هایی برفراز Node.js نوشته شده‌اند که آن را تبدیل به یک وب‌فریم‌ورک خواهند کرد (+).
قبل از شروع به کار با Node.js، باید تفاوت blocking code و non-blocking code را بدانید. فرض کنید قرار است محتویات یک فایل را در خروجی نمایش دهیم. در حالت اول یعنی blocking code، باید ابتدا فایل را از فایل سیستم بخوانیم و آن را به یک متغیر انتساب دهیم و در نهایت محتویات متغیر را در خروجی چاپ کنیم. در این‌حالت تا زمانیکه فایل از فایل سیستم خوانده نشود، نمی‌توان محتویات آن را در خروجی نمایش داد. اما در حالت non-blocking فایل را از فایل سیستم می‌خوانیم و هر زمانیکه عملیات خواندن فایل به اتمام رسید می‌توانیم محتویات فایل را در خروجی نمایش دهیم. یعنی برخلاف حالت قبل، در این روش بلاک شدن کد به ازای عملیات زمانبر را نخواهیم داشت. در این روش عبارت هر زمانیکه عملیات خواندن فایل به اتمام رسید یک callback تلقی می‌شود. یعنی تا وقتیکه فایل از فایل سیستم خوانده شود، به دیگر عملیات رسیدگی خواهیم کرد و به محض اتمام خوانده شدن فایل، عملیات نمایش در خروجی را فراخوانی خواهیم کرد. در نتیجه برای حالت blocking این چنین کدی را خواهیم داشت:
var contents = fs.readFileSync('filePath');
console.log(content);
console.log('Doing something else');
همچنین برای حالت non-blocking نیز این چنین کدی را خواهیم داشت:
fs.readFile('filePath', function (err, contents) {
   console.log(contents);
});
console.log('Doing something else');

برای شروع به کار با Node.js می‌توانید با مراجعه به وب‌سایت رسمی آن، آن‌را دانلود و بر روی سیستم خود نصب کنید. بعد از نصب Node می‌توانیم از طریق command line وارد shell آن شوید و دستورات جاوا اسکریپتی خود را اجرا نمائید:


احتمالاً به این نوع استفاده‌ی از Node.js که به REPL معروف است، نیازی نداشته باشید. در واقع هدف بررسی نصب بودن ران‌تایم بر روی سیستم است. با استفاده از فرمان node نیز می‌توان یک فایل جاوا اسکریپتی را اجرا کرد. برای اینکار یک فایل با نام test.js را با محتویات زیر درون VS Code ایجاد کنید:



سپس دستور node test.js را وارد کنید:



همانطور که مشاهده می‌کنید نتیجه‌ی فایل عنوان شده، در خروجی نمایش داده شده است. در حالت کلی تمام کاری که نود انجام می‌دهد، ارائه یک Execution engine برای جاوا اسکریپت می‌باشد. 


استفاده از Node.js در ویژوال استودیو


برای کار با Node.js درون ویژوال استودیو باید ابتدا افزونه‌ی Node.js Tools را برای ویژوال استودیو نصب کنید. بعد از نصب این افزونه‌، تمپلیت Node.js در زمان ایجاد یک پروژه برای شما نمایش داده خواهد شد:

 


برای شروع، تمپلیت Blank Node.js Console Application را انتخاب کرده و بر روی OK کلیک کنید. با اینکار یک پروژه با ساختار زیر برایمان ایجاد خواهد شد: 



همانطور که ملاحظه می‌کنید، یک فایل با نام app.js درون تمپلیت ایجاد شده، موجود است. app.js در واقع نقطه‌ی شروع برنامه‌‌مان خواهد بود. همچنین دو فایل دیگر نیز با نام‌های README.md، جهت افزودن توضیحات و یک فایل با نام package.json، جهت مدیریت وابستگی‌های برنامه به پروژه اضافه شده‌اند. اکنون می‌توانیم شروع به توسعه‌ی برنامه‌ی خود درون ویژوال استودیو کنیم. همچنین می‌توانیم از قابلیت‌های debugging ویژوال استودیو نیز بهره ببریم: 



اگر مسیر پروژه‌ی ایجاد شده‌ی فوق را درون windows explorer باز کنید خواهید دید که ساختار آن شبیه به یک پروژه‌ی Node.js می‌باشد. با این تفاوت که دو آیتم دیگر همانند دیگر پروژه‌های ویژوال استودیو نیز به آن اضافه شده است که طبیعتاً می‌توانید در حین کار با سورس کنترل، از انتشار آنها صرفنظر کنید.



لازم به ذکر است پروژه‌ی ایجاد شده‌ی فوق را نیز می‌توانید همانند حالت عادی، از طریق command line و همانند پروژه‌های Node.js اجرا کنید: 

node app.js


در واقع از ویژوال استدیو می‌توانیم به عنوان یک ابزار برای دیباگ پروژه‌های Node.js استفاده کنیم. لازم به ذکر است، Visual Studio Code نیز امکان دیباگ اپلیکیشن‌های Node.js را در اختیارمان قرار می‌دهد. در نتیجه در مواقعیکه نسخه‌ی کامل ویژوال استودیو در دسترس نیست نیز می‌توانیم از VS Code برای دیباگ برنامه‌هایمان استفاده کنیم:


مطالب
JQuery Plugins #1
جی‌کوئری به عنوان مهم‌ترین و پرکاربردترین کتابخانه جاوا اسکریپتی، حالا در اکثر سایت‌های اینترنتی استفاده می‌شود و هر روز به قابلیت‌ها و امکانات آن اضافه می‌گردد. اما بیش از خود این کتابخانه، پلاگین‌های آن است که تحول عظیمی را در طراحی وب سایت‌ها ایجاد نموده است. از انواع اسلایدها، تصاویر، منو‌ها، Tooltip ها، نمودارها، انیمیشن، جداول و هزاران پلاگین دیگر، همه و همه کد‌های جاوا اسکریپتی است که با استفاده از جی کوئری به صورت پلاگین نوشته شده است و امکان استفاده مجدد را به ما می‌دهد.

از کجا شروع کنیم
برای نوشتن پلاگین یک تابع با نام خاصیتی جدید را به jQuery.fn اضافه می‌نماییم.
jQuery.fn.myPlugin = function() {
//محتویات پلاگین را اینجا می‌نویسیم
};
اما، برای اینکه بتوانیم از میانبر $ در پلاگین استفاده نماییم و تداخلی با سایر کتابخانه‌ها نداشته باشد، از الگوی (IIFE (Immediately Invoked Function Expression D به صورت زیر استفاده می‌نماییم:
(function( $ ) {
  $.fn.myPlugin = function() {
  //محتویات پلاگین را اینجا می‌نویسیم
    };
})( jQuery );

محتوای پلاگین
حال می‌توانیم در تابع، کدهای پلاگین خود را بنویسیم. برای دسترسی به شیء پاس داده شده به پلاگین، از کلمه کلیدی this استفاده کرده و لازم نیست از (this)$ استفاده نماییم. در زیر یک پلاگین ساده تهیه شده است که با رفتن ماوس بر روی یک متن، خطی زیر آن می‌کشد:
(function($){
    $.fn.underline= function() {
        this.hover(function(){
            $(this).css( { text-decoration : underline })
        }, function(){
            $(this).css( { text-decoration : none } )
        });
    };
})(jQuery);
 
$("p").underline();
پلاگین بالا مقدار یا شیء ایی را بر نمی‌گرداند؛ اما اگر بخواهیم مقداری را برگردانیم از return استفاده می‌نماییم:
(function( $ ){

  $.fn.maxHeight = function() {
  
    var max = 0;

    this.each(function() {
      max = Math.max( max, $(this).height() );
    });

    return max;
  };
})( jQuery );
var tallest = $('div').maxHeight(); // بیشترین ارتفاع عنصر را برمی گرداند

حفظ خاصیت زنجیره‌ای پلاگین ها
در مثال بالا یک مقدار عددی برگردانده شده است؛ اما برای اینکه بتوانیم بصورت زنجیر وار خروجی پلاگین را به تابع یا هر پالاگین دیگری پاس دهیم از تابع each بصورت زیر استفاده می‌نماییم:
(function( $ ){

  $.fn.lockDimensions = function( type ) {  

    return this.each(function() {

      var $this = $(this);

      if ( !type || type == 'width' ) {
        $this.width( $this.width() );
      }

      if ( !type || type == 'height' ) {
        $this.height( $this.height() );
      }

    });

  };
})( jQuery );
$('div').lockDimensions('width').css('color', 'red');
در پلاگین بالا با از تابع each برای روی this و برگرداندن آن با return برای حفظ خاصیت زنجیره‌ای پلاگین استفاده می‌نماییم. در تابع each می‌بایست از (this)$ برای انجام عملیات بر روی شیء پاس داده شده استفاده کنیم. بدین صورت بعد از صدا زدن پلاگین، دوباره می‌توانیم از هر پلاگین یا تابع جی کوئری دیگری بر روی خروجی استفاده نماییم.

پیش فرض‌ها و تنظیمات
در پلاگین‌های پیشرفته‌تر می‌توانیم تنظیمات پیش فرضی را برای پلاگین در نظر بگیریم و این تنظیمات را به عنوان پارامتر ورودی از کاربر دریافت نماییم. جی کوئری دارای تابعی به نام extend است که امکان گسترش و ترکیب دو شیء را امکان پذیر می‌سازد به مثال زیر توجه نمایید:
(function( $ ){

  $.fn.tooltip = function( options ) {  

    var settings = $.extend( {
      'location'         : 'top',
      'background-color' : 'blue'
    }, options);

    return this.each(function() {        

      // Tooltip plugin code here

    });

  };
})( jQuery );
$('div').tooltip({
  'location' : 'left'
});
در این مثال، شیء settings با دو خاصیت location و background-color تعریف شده که با شیء options که از ورودی پلاگین دریافت نموده‌ایم با استفاده از تابع extend ترکیب شده است. خاصیت‌های که تعیین نشده باشند با مقادیر پیش فرض آن‌ها تکمیل می‌گردد.
ادامه دارد...