نظرات مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت هشتم
سلام،
کاری را که شما دارید انجام می‌دید اشتباه است.
Using statement در سی شارپ به صورت خودکار به try/finally به همراه dispose شیء احاطه شده توسط آن ترجمه می‌شود. (+)
به عبارتی شما یک try/finally را در یک سطح بالاتر دارید و داخل آن یک try/catch قرار داده‌اید. اینکار صحیح نیست. Using را حذف کنید و try/catch/finally را جایگزین تمام موارد اضافه شده کنید.
ضمنا توصیه من این است که فقط try/catch را حذف کنید. Using سرجایش باشد تا هدف اصلی آن یعنی dispose اشیاء مرتبط حتما رخ دهد.
به تمام برنامه نویس‌ها آموزش داده می‌شود که exception handling چیست اما در پایان فصل به آن‌ها آموخته نمی‌شود که لطفا تا حد امکان از آن استفاده نکنید! بله، لطفا در استفاده از آن خساست به خرج دهید. چرا؟ چون کرش بر خلاف تصور عمومی چیز خوبی است! زمانیکه شما این try/catch را قرار دادید، flow برنامه متوجه نخواهد شد که در مرحله‌ی قبل مشکلی رخ داده و از ادامه برنامه و خسارت وارد کردن به سیستم جلوگیری کند. ضمنا این را هم به خاطر داشته باشید که exception ها در دات نت حبابی هستند. یعنی به فراخوان خود منتشر خواهند شد و در یک سطح بالاتر هم قابل catch هستند (با تمام جزئیات).
مطالب
باگ امنیتی در ASP.NET و نحوه‌ی رفع آن

بعد از مدت‌ها بالاخره یک باگ امنیتی در ASP.NET کشف شده! البته این "بعد از مدت‌هایی" که عنوان شد بر اساس آمار است که در سایت بی‌طرف Secunia قابل بررسی و مشاهده است (و اگر از یک سری کامپوننت و برنامه‌های جانبی سایر برنامه نویس‌ها صرفنظر کنیم، انصافا ضریب امنیتی بالایی را ارائه داده):

البته این مورد جدید هم مرتبط با خود ASP.NET نیست؛ بلکه مرتبط است با نحوه‌ی پیاده سازی الگوریتم AES در دات نت فریم ورک (Padding Oracle / AES cookie encryption vulnerability).
توضیحات بیشتر در سایت Scottgu


خلاصه این توضیحات:
همانطور که هزاران بار به برنامه نویسان ASP.NET (و SharePoint) گوشزد شده است، لطفا صفحه‌ی نمایش خطاهای سفارشی سایت را (customErrors) در web.config برنامه on کنید. این خطای امنیتی موجود در پیاده سازی الگوریتم AES نیاز به سعی و خطاهای زیاد روی سایت و بررسی پاسخ‌های داده شده یا ریزخطاهای منتشر شده دارد. اگر صفحه‌ی خطای سفارشی سایت شما تنظیم شده و روشن است، خطری سایت شما را تهدید نمی‌کند؛ زیرا شخص مهاجم هیچ خروجی خطایی را جهت بررسی مشاهده نخواهد کرد.


مطالب
سخنان بزرگان!

اشکال زدایی (debug) یک کد چندین مرتبه از نوشتن آن سخت‌تر است. بنابراین اگر کد اولیه خود را بسیار هوشمندانه بنویسید، جهت اشکال زدایی آن به اندازه‌ی کافی باهوش نخواهید بود! (Brian Kernighan)

تنها دو نوع زبان برنامه نویسی وجود دارد: آنهایی که برنامه نویس‌ها از آن شکایت دارند و آن‌هایی که اصلا مورد استفاده قرار نمی‌گیرند! (Bjarne Stroustrup)

هر کسی می‌تواند کدی بنویسد که یک کامپیوتر آن‌را درک کند. یک برنامه نویس خوب کدی را می‌نویسد که برای سایر همکارانش قابل درک باشد. (Martin Fowler)

اندازه‌گیری درصد پیشرفت یک پروژه برنامه نویسی با شمارش تعداد سطرهای کدهای آن همانند اندازه گیری درصد پیشرفت ساخت یک هواپیما از طریق وزن کردن آن است! (Bill Gates)

برنامه نویسی سطح پایین (Low-level) روح برنامه نویس‌ها را جلا می‌بخشد! (John Carmack, ID software)

بزرگی واقعی با اندازه گیری مقدار آزادی که به دیگران عطا می‌کنید، سنجیده می‌شود و نه به اینکه چگونه دیگران را وادار می‌کنید تا آنچه را که مد نظر شما است اجرا کنند. (Larry Wall)

هیچگاه از gets و sprintf استفاده نکنید، در غیر اینصورت شیاطین به زودی به سراغ شما خواهند آمد! (FreeBSD Secure Programming Guidelines)

صحبت کردن ساده است. کدت رو نشون بده! (Linus Torvalds)

علوم رایانه هیچگاه شخصی را تبدیل به یک برنامه نویس خوب نمی‌کنند همانطور که مطالعه در مورد رنگ‌ها و قلم‌ها شما را تبدیل به یک نقاش خوب نمی‌کند. (Eric Raymond)

برنامه نویسی مانند س.ک.س است. یک اشتباه و سپس تحمل کردن و پشتیبانی آن تا آخر عمر! (Michael Sinz)

هیچ برنامه‌ای تا زمانیکه آخرین یوزر آن بمیرد به پایان نخواهد رسید! (از یک گروه پشتیبانی نرم افزار ناشناس!)

برنامه نویس‌های C هرگز نخواهند مرد. آن‌ها فقط تبدیل به void خواهند شد. (ناشناس)

پایان دنیای یونیکس 2 به توان 32 ثانیه پس از اول ژانویه 1970 است! (ناشناس)

زمانی‌ که کد می‌نویسید فرض کنید شخصی که قرار است در آینده از کدهای شما نگهداری کند یک دیوانه‌ی زنجیری است که آدرس خانه‌ی شما را می‌داند! (Rick Osborne)

سادگی یک برنامه یکی از شرایط قابل اطمینان بودن آن است. (Edsger Dijkstra)

یونیکس سیستم عامل ساده‌ای است، اما شما باید فرد باهوشی باشید تا بتوانید این سادگی را درک کنید! (Dennis Ritchie)

اگر به کامپایلر دروغ بگوئید او بعدا انتقام خواهد گرفت! (Henry Spencere)

پرل تنها زبان برنامه نویسی است که پیش و پس از رمزنگاری RSA به یک شکل به نظر می‌رسد! (Keith Bostic)

تنها دو صنعت هستند که به مصرف کنندگان خود "کاربر" می‌گویند: صنعت کامپیوتر و تجارت مواد مخدر! (ناشناس)

مطالب دوره‌ها
الگوی معکوس سازی کنترل چیست؟
معکوس سازی کنترل (Inversion of Control) الگویی است که نحوه پیاده سازی اصل معکوس سازی وابستگی‌ها (Dependency inversion principle) را بیان می‌کند. با معکوس سازی کنترل، کنترل چیزی را با تغییر کنترل کننده، معکوس می‌کنیم. برای نمونه کلاسی را داریم که ایجاد اشیاء را کنترل می‌کند؛ با معکوس سازی آن به کلاسی یا قسمتی دیگر از سیستم، این مسئولیت را واگذار خواهیم کرد.
IoC یک الگوی سطح بالا است و به روش‌های مختلفی به مسایل متفاوتی جهت معکوس سازی کنترل، قابل اعمال می‌باشد؛ مانند:
- کنترل اینترفیس‌های بین دو سیستم
- کنترل جریان کاری برنامه
- کنترل بر روی ایجاد وابستگی‌ها (جایی که تزریق وابستگی‌ها و DI ظاهر می‌شوند)


سؤال: بین IoC و DIP چه تفاوتی وجود دارد؟

در DIP (قسمت قبل) به این نتیجه رسیدیم که یک ماژول سطح بالاتر نباید به جزئیات پیاده سازی‌های ماژولی سطح پایین‌تر وابسته باشد. هر دوی این‌ها باید بر اساس Abstraction با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. IoC روشی است که این Abstraction را فراهم می‌کند. در DIP فقط نگران این هستیم که ماژول‌های موجود در لایه‌های مختلف برنامه به یکدیگر وابسته نباشند اما بیان نکردیم که چگونه.


معکوس سازی اینترفیس‌ها

هدف از معکوس سازی اینترفیس‌ها، استفاده صحیح و معنا دار از اینترفیس‌ها می‌باشد. به این معنا که صرفا تعریف اینترفیس‌ها به این معنا نیست که طراحی صحیحی در برنامه بکار گرفته شده است و در حالت کلی هیچ معنای خاصی ندارد و ارزشی را به برنامه و سیستم شما اضافه نخواهد کرد.
برای مثال یک مسابقه بوکس را درنظر بگیرید. در اینجا Ali یک بوکسور است. مطابق عادت معمول، یک اینترفیس را مخصوص این کلاس ایجاد کرده، به نام IAli و مسابقه بوکس از آن استفاده خواهد کرد. در اینجا تعریف یک اینترفیس برای Ali، هیچ ارزش افزوده‌ای را به همراه ندارد و متاسفانه عادتی است که در بین بسیاری از برنامه نویس‌ها متداول شده است؛ بدون اینکه علت واقعی آن‌را بدانند و تسلطی به الگوهای طراحی برنامه نویسی شیءگرا داشته باشند. صرف اینکه به آن‌ها گفته شده است تعریف اینترفیس خوب است، سعی می‌کنند برای همه چیز اینترفیس تعریف کنند!
تعریف یک اینترفیس تنها زمانی ارزش خواهد داشت که چندین پیاده سازی از آن ارائه شود. در مثال ما پیاده سازی‌های مختلفی از اینترفیس IAli بی‌مفهوم است. همچنین در دنیای واقعی، در یک مسابقه بوکس، چندین و چند شرکت کننده وجود خواهند داشت. آیا باید به ازای هر کدام یک اینترفیس جداگانه تعریف کرد؟ ضمنا ممکن است اینترفیس IAli متدی داشته باشد به نام ضربه، اینترفیس IVahid متد دیگری داشته باشد به نام دفاع.
کاری که در اینجا جهت طراحی صحیح باید صورت گیرد، معکوس سازی اینترفیس‌ها است. به این ترتیب که مسابقه بوکس است که باید اینترفیس مورد نیاز خود را تعریف کند و آن هم تنها یک اینترفیس است به نام IBoxer. اکنون Ali، Vahid و سایرین باید این اینترفیس را جهت شرکت در مسابقه بوکس پیاده سازی کنند. بنابراین دیگر صرف وجود یک کلاس، اینترفیس مجزایی برای آن تعریف نشده و بر اساس معکوس سازی کنترل است که تعریف اینترفیس IBoxer معنا پیدا کرده است. اکنون IBoxer دارای چندین و چند پیاده سازی خواهد بود. به این ترتیب، تعریف اینترفیس، ارزشی را به سیستم افزوده است.
به این نوع معکوس سازی اینترفیس‌ها، الگوی provider model نیز گفته می‌شود. برای مثال کلاسی که از چندین سرویس استفاده می‌کند، بهتر است یک IService را ایجاد کرده و تامین کننده‌هایی، این IService را پیاده سازی کنند. نمونه‌ای از آن در دنیای دات نت، Membership Provider موجود در ASP.NET است که پیاده سازی‌های بسیاری از آن تاکنون تهیه و ارائه شده‌اند.




معکوس سازی جریان کاری برنامه

جریان کاری معمول یک برنامه یا Noraml flow، عموما رویه‌ای یا Procedural است؛ به این معنا که از یک مرحله به مرحله‌ای بعد هدایت خواهد شد. برای مثال یک برنامه خط فرمان را درنظر بگیرید که ابتدا می‌پرسد نام شما چیست؟ در مرحله بعد مثلا رنگ مورد علاقه شما را خواهد پرسید.
برای معکوس سازی این جریان کاری، از یک رابط کاربری گرافیکی یا GUI استفاده می‌شود. مثلا یک فرم را درنظر بگیرید که در آن دو جعبه متنی، کار دریافت نام و رنگ را به عهده دارند؛ به همراه یک دکمه ثبت اطلاعات. به این ترتیب بجای اینکه برنامه، مرحله به مرحله کاربر را جهت ثبت اطلاعات هدایت کند، کنترل به کاربر منتقل و معکوس شده است.


معکوس سازی تولید اشیاء

معکوس سازی تولید اشیاء، اصل بحث دوره و سری جاری را تشکیل می‌دهد و در ادامه مباحث، بیشتر و عمیق‌تر بررسی خواهد گردید.
روش متداول تعریف و استفاده از اشیاء دیگر درون یک کلاس، وهله سازی آن‌ها توسط کلمه کلیدی new است. به این ترتیب از یک وابستگی به صورت مستقیم درون کدهای کلاس استفاده خواهد شد. بنابراین در این حالت کلاس‌های سطح بالاتر به ماژول‌های سطح پایین، به صورت مستقیم وابسته می‌گردند.
برای اینکه این کنترل را معکوس کنیم، نیاز است ایجاد و وهله سازی این اشیاء وابستگی را در خارج از کلاس جاری انجام دهیم. شاید در اینجا بپرسید که چرا؟
اگر با الگوی طراحی شیءگرای Factory آشنا باشید، همان ایده در اینجا مدنظر است:
Button button;
switch (UserSettings.UserSkinType)
{
   case UserSkinTypes.Normal:
      button = new Button();
      break;
   case UserSkinTypes.Fancy:
      button = new FancyButton();
      break;
}
در این مثال بر اساس تنظیمات کاربر، قرار است شکل دکمه‌های نمایش داده شده در صفحه تغییر کنند.
حال در این برنامه اگر قرار باشد کار و کنترل محل وهله سازی این دکمه‌ها معکوس نشود، در هر قسمتی از برنامه نیاز است این سوئیچ تکرار گردد (برای مثال در چند ده فرم مختلف برنامه). بنابراین بهتر است محل ایجاد این دکمه‌ها به کلاس دیگری منتقل شود مانند ButtonFactory و سپس از این کلاس در مکان‌های مختلف برنامه استفاده گردد:
 Button button = ButtonFactory.CreateButton();
در این حالت علاوه بر کاهش کدهای تکراری، اگر حالت دکمه جدیدی نیز طراحی گردید، نیاز نخواهد بود تا بسیاری از نقاط برنامه بازنویسی شوند.
بنابراین در مثال فوق، کنترل ایجاد دکمه‌ها به یک کلاس پایه قرار گرفته در خارج از کلاس جاری، معکوس شده است.


انواع معکوس سازی تولید اشیاء

بسیاری شاید تصور کنند که تنها راه معکوس سازی تولید اشیاء، تزریق وابستگی‌ها است؛ اما روش‌های چندی برای انجام اینکار وجود دارد:
الف) استفاده از الگوی طراحی Factory (که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت قبل مشاهده کردید)
ب) استفاده از الگوی Service Locator
 Button button = ServiceLocator.Create(IButton.Class)
در این الگو بر اساس یک سری تنظیمات اولیه، نوع خاصی از یک اینترفیس درخواست شده و نهایتا وهله‌ای که آن‌را پیاده سازی می‌کند، به برنامه بازگشت داده می‌شود.
ج) تزریق وابستگی‌ها
Button button = GetTheButton();
Form1 frm = new Form1(button);
در اینجا نوع وابستگی مورد نیاز کلاس Form1 در سازنده آن تعریف شده و کار تهیه وهله‌ای از آن وابستگی در خارج از کلاس صورت می‌گیرد.

به صورت خلاصه هر زمانیکه تولید و وهله سازی وابستگی‌های یک کلاس را به خارج از آن منتقل کردید، کار معکوس سازی تولید وابستگی‌ها انجام شده است.
مطالب دوره‌ها
بررسی سرعت و کارآیی AutoMapper
AutoMapper تنها کتابخانه‌ی نگاشت اشیاء مخصوص دات نت نیست. در این مطلب قصد داریم سرعت AutoMapper را با حالت نگاشت دستی، نگاشت توسط EmitMapper و نگاشت به کمک ValueInjecter، مقایسه کنیم.


مدل مورد استفاده

در اینجا قصد داریم، شیء User را یک میلیون بار توسط روش‌های مختلف، به خودش نگاشت کنیم و سرعت انجام این‌کار را در حالت‌های مختلف اندازه گیری نمائیم:
public class User
{
    public int Id { get; set; }
    public string UserName { get; set; }
    public string Password { get; set; }
    public DateTime LastLogin { get; set; }
}


روش بررسی سرعت انجام هر روش

برای کاهش کدهای تکراری، می‌توان قسمت تکرار شونده را به صورت یک Action، در بین سایر کدهایی که هر بار نیاز است به یک شکل فراخوانی شوند، قرار داد:
public static void RunActionMeasurePerformance(Action action)
{
    GC.Collect();
    var initMemUsage = Process.GetCurrentProcess().WorkingSet64;
    var stopwatch = new Stopwatch();
    stopwatch.Start();
    action();
    stopwatch.Stop();
    var currentMemUsage = Process.GetCurrentProcess().WorkingSet64;
    var memUsage = currentMemUsage - initMemUsage;
    if (memUsage < 0) memUsage = 0;
    Console.WriteLine("Elapsed time: {0}, Memory Usage: {1:N2} KB", stopwatch.Elapsed, memUsage / 1024);
}


انجام آزمایش

در مثال زیر، ابتدا یک میلیون شیء User ایجاد می‌شوند و سپس هربار توسط روش‌های مختلفی به شیء User دیگری نگاشت می‌شوند:
static void Main(string[] args)
{
    var length = 1000000;
    var users = new List<User>(length);
    for (var i = 0; i < length; i++)
    {
 
        var user = new User
        {
            Id = i,
            UserName = "User" + i,
            Password = "1" + i + "2" + i,
            LastLogin = DateTime.Now
        };
        users.Add(user);
    }
 
    Console.WriteLine("Custom mapping");
    RunActionMeasurePerformance(() =>
    {
        var userList =
            users.Select(
                o =>
                    new User
                    {
                        Id = o.Id,
                        UserName = o.UserName,
                        Password = o.Password,
                        LastLogin = o.LastLogin
                    }).ToList();
    });
 
    Console.WriteLine("EmitMapper mapping");
    RunActionMeasurePerformance(() =>
    {
        var map = EmitMapper.ObjectMapperManager.DefaultInstance.GetMapper<User, User>();
        var emitUsers = users.Select(o => map.Map(o)).ToList();
    });
 
    Console.WriteLine("ValueInjecter mapping");
    RunActionMeasurePerformance(() =>
    {
        var valueUsers = users.Select(o => (User)new User().InjectFrom(o)).ToList();
    });
 
    Console.WriteLine("AutoMapper mapping, DynamicMap using List");
    RunActionMeasurePerformance(() =>
    {
        var userMap = Mapper.DynamicMap<List<User>>(users).ToList();
    });
 
    Console.WriteLine("AutoMapper mapping, Map using List");
    RunActionMeasurePerformance(() =>
    {
        var userMap = Mapper.Map<List<User>>(users).ToList();
    });
 
    Console.WriteLine("AutoMapper mapping, Map using IEnumerable");
    RunActionMeasurePerformance(() =>
    {
        var userMap = Mapper.Map<IEnumerable<User>>(users).ToList();
    });
 
 
    Console.ReadKey();
}


خروجی آزمایش

در ادامه یک نمونه‌ی خروجی نهایی را مشاهده می‌کنید:
 Custom mapping
Elapsed time: 00:00:00.4869463, Memory Usage: 58,848.00 KB

EmitMapper mapping
Elapsed time: 00:00:00.6068193, Memory Usage: 62,784.00 KB

ValueInjecter mapping
Elapsed time: 00:00:15.6935578, Memory Usage: 21,140.00 KB

AutoMapper mapping, DynamicMap using List
Elapsed time: 00:00:00.6028971, Memory Usage: 7,164.00 KB

AutoMapper mapping, Map using List
Elapsed time: 00:00:00.0106244, Memory Usage: 680.00 KB

AutoMapper mapping, Map using IEnumerable
Elapsed time: 00:00:01.5954456, Memory Usage: 40,248.00 KB

ValueInjecter از همه کندتر است.
EmitMapper از AutoMapper سریعتر است (البته فقط در بعضی از حالت‌ها).
سرعت AutoMapper زمانیکه نوع آرگومان ورودی به آن به IEnumerable تنظیم شود، نسبت به حالت استفاده از List معمولی، به مقدار قابل توجهی کندتر است. زمانیکه از List استفاده شده، سرعت آن از سرعت حالت نگاشت دستی (مورد اول) هم بیشتر است.
متد DynamicMap اندکی کندتر است از متد Map.

در این بین اگر ValueInjecter را از لیست حذف کنیم، به نمودار ذیل خواهیم رسید (اعداد آن برحسب ثانیه هستند):



البته حین انتخاب یک کتابخانه، باید به آخرین تاریخ به روز شدن آن نیز دقت داشت و همچنین میزان استقبال جامعه‌ی برنامه نویس‌ها و از این لحاظ، AutoMapper نسبت به سایر کتابخانه‌های مشابه در صدر قرار می‌گیرد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
AM_Sample06.zip
مطالب
استفاده از Google Analytics API در دات نت فریم ورک

بالاخره گوگل کار تهیه API مخصوص ابزار Analytics خود را به پایان رساند و اکنون برنامه نویس‌ها می‌توانند همانند سایر سرویس‌های گوگل از این ابزار گزارشگیری نمایند.
خلاصه کاربردی این API ، دو صفحه تعاریف پروتکل (+) و ریز مواردی (+) است که می‌توان گزارشگیری نمود.
هنوز کتابخانه google-gdata جهت استفاده از این API به روز رسانی نشده است؛ بنابراین در این مقاله سعی خواهیم کرد نحوه کار با این API را از صفر بازنویسی کنیم.
مطابق صفحه تعاریف پروتکل، سه روش اعتبارسنجی جهت دریافت اطلاعات API معرفی شده است که در اینجا از روش ClientLogin که مرسوم‌تر است استفاده خواهیم کرد.
مطابق مثالی که در آن صفحه قرار دارد، اطلاعاتی شبیه به اطلاعات زیر را باید ارسال و دریافت کنیم:

POST /accounts/ClientLogin HTTP/1.1
User-Agent: curl/7.15.1 (i486-pc-linux-gnu) libcurl/7.15.1
OpenSSL/0.9.8a zlib/1.2.3 libidn/0.5.18
Host: www.google.com
Accept: */*
Content-Length: 103
Content-Type: application/x-www-form-urlencoded
accountType=GOOGLE&Email=userName@google.com&Passwd=myPasswrd&source=curl-tester-1.0&service=analytics

HTTP/1.1 200 OK
Content-Type: text/plain
Cache-control: no-cache
Pragma: no-cache
Date: Mon, 02 Jun 2008 22:08:51 GMT
Content-Length: 497
SID=DQ...
LSID=DQAA...
Auth=DQAAAG8...
در دات نت فریم ورک، این‌کار را به صورت زیر می‌توان انجام داد:
        string getSecurityToken()
{
if (string.IsNullOrEmpty(Email))
throw new NullReferenceException("Email is required!");

if (string.IsNullOrEmpty(Password))
throw new NullReferenceException("Password is required!");

WebRequest request = WebRequest.Create("https://www.google.com/accounts/ClientLogin");
request.Method = "POST";

string postData = "accountType=GOOGLE&Email=" + Email + "&Passwd=" + Password + "&service=analytics&source=vahid-testapp-1.0";
byte[] byteArray = Encoding.ASCII.GetBytes(postData);

request.ContentType = "application/x-www-form-urlencoded";
request.ContentLength = byteArray.Length;

using (Stream dataSt = request.GetRequestStream())
{
dataSt.Write(byteArray, 0, byteArray.Length);
}

string auth = string.Empty;
using (WebResponse response = request.GetResponse())
{
using (Stream dataStream = response.GetResponseStream())
{
using (StreamReader reader = new StreamReader(dataStream))
{
string responseFromServer = reader.ReadToEnd().Trim();
string[] tokens = responseFromServer.Split('\n');
foreach (string token in tokens)
{
if (token.StartsWith("SID="))
continue;

if (token.StartsWith("LSID="))
continue;

if (token.StartsWith("Auth="))
{
auth = token.Substring(5);
}
else
{
throw new AuthenticationException("Error authenticating Google user " + Email);
}
}
}
}
}

return auth;

}

همانطور که ملاحظه می‌کنید به آدرس https://www.google.com/accounts/ClientLogin ، اطلاعات postData با متد POST ارسال شده (دقیقا مطابق توضیحات گوگل) و سپس از پاسخ دریافتی، مقدار نشانه Auth را جدا نموده و در ادامه عملیات استفاده خواهیم کرد. وجود این نشانه در پاسخ دریافتی به معنای موفقیت آمیز بودن اعتبار سنجی ما است و مقدار آن در طول کل عملیات باید نگهداری شده و مورد استفاده مجدد قرار گیرد.
سپس مطابق ادامه توضیحات API گوگل باید لیست پروفایل‌هایی را که ایجاد کرده‌ایم پیدا نمائیم:

string getAvailableProfiles(string authToken)
{
return fetchPage("https://www.google.com/analytics/feeds/accounts/default", authToken);
}

متد fetchPage را از پیوست این مقاله می‌توانید دریافت نمائید. خروجی یک فایل xml است که با انواع و اقسام روش‌های موجود قابل آنالیز است، از کتابخانه‌های XML دات نت گرفته تا Linq to xml و یا روش serialization که من روش آخر را ترجیح می‌دهم.
مرحله بعد، ساخت URL زیر و دریافت مجدد اطلاعات مربوطه است:
            string url = string.Format("https://www.google.com/analytics/feeds/data?ids={0}&metrics=ga:pageviews&start-date={1}&end-date={2}", id, from, to);
return fetchPage(url, auth);
و سپس آنالیز اطلاعات xml دریافتی، جهت استخراج تعداد بار مشاهده صفحات یا pageviews استفاده شده در این مثال. لیست کامل مواردی که قابل گزارشگیری است، در صفحه Dimensions & Metrics Reference گوگل ذکر شده است.

فایل‌های کلاس‌های مورد استفاده را از اینجا دریافت نمائید.‌

مثالی در مورد نحوه استفاده از آن:
            CGoogleAnalytics cga = new CGoogleAnalytics
{
Email = "username@gmail.com",
Password = "password",
From = DateTime.Now.Subtract(TimeSpan.FromDays(1)),
To = DateTime.Now.Subtract(TimeSpan.FromDays(1))
};
List<CGoogleAnalytics.SitePagePreviews> pagePreviews =
cga.GetTotalNumberOfPageViews();

foreach (var list in pagePreviews)
{
//string site = list.Site;
//int pw = list.PagePreviews;
}