مطالب
مروری بر پلاگین‌های چندسکویی مرورگرها
NPAPI
این عبارت مخفف Netscape Plugin Application Programming Interface هست و یک پلاگین چندسکویی است که بسیاری از مرورگرها از آن استفاده می‌کنند. معماری این پلاگین ابتدا در سال 1995 برای مرورگر netscape نسخه 2 آن توسعه پیدا کرد. ولی رفته رفته توسط دیگر مرورگرها هم استفاده و پیاده سازی شد و البته تعدادی هم بعدها استفاده از آن را رها کردند و از فناوری‌های دیگری استفاده کردند.
کار این پلاگین تعریف یک سری ContentType مانند audio/mp3 است و موقعی‌که مرورگر در رندر کردن این صفحات به چنین محتوایی برخورد کند، پلاگین مربوط به این محتوا را در حافظه بار می‌کند تا پلاگین را در حافظه رندر کرده و جابجایی داده‌ها با پلاگین صورت بگیرد. سپس آن پلاگین محتوای مربوطه را رندر می‌کند. امروزه پلاگین‌ها در همان قسمت از حافظه صفحه مرورگر بار می‌شوند و مانند مرورگرهای قدیمی مجبور به اجرای برنامه خارجی برای محتواهای ناشناخته نیستند.
این API نیاز دارد هر پلاگین تقریبا 15 تابع را پیاده سازی کند. این توابع برای پیاده سازی، ایجاد، نابودسازی آن و موقعیت مکانی آن به کار می‌روند. NPAPI همچنین امکاناتی از قبیل اسکریت نویسی، چاپ کردن، تمام صفحه شدن، پلاگین بدون پنجره، استریم کردن محتوا را نیز دارد.
مبداء و منشا ابتدایی این فناوری از شرکت Adobe و محصول Adobe Reader آن و خواندن PDF‌های تحت وب آغاز گشت. در آن زمان در وب، تنها فرمت HTML به همراه تصاویر به عنوان محتوا حساب میشد و مابقی نوع‌ها به دانلود ختم می‌شدند و شرکت ادوب قصد داشت کاربران تجربه‌ی جدیدی از خواندن فایل‌های PDF را بر روی مرورگر وب داشته باشند و برای دیدن حتما نیازی به دانلود نداشته باشند.
شرکت ادوب برای جلب نظر توسعه دهنگان netscape از یک نسخه‌ی دمو استفاده کرد و موقعی که روی لینک یک PDF کلیک میشد به جای دانلود آن، محتوا داخل صفحه مرورگر رندر میشد که مخلوطی از کدهای html و PDF بود ولی آن‌ها خواستار یک سیستم یکپارچه بودند تا دیگر مرورگر netscape درگیر آن نباشد و بدون وابستگی به مرورگر و به طور مستقل این کار انجام شود که کم کم باعث ایجاد این API شد و از آن موقع در طول این سال‌ها مرورگرهای زیادی از این فناوری استفاده کردند تا استاندارد عمومی در توسعه مرورگرها باشد.

عدم پشتیبانی گوگل از این پلاگین API
گوگل در سال 2013 عدم پشتیبانی از این API را در مرورگرش اعلام کرد که در این حالت پشتیبانی از تمامی فناوری‌های مرتبط آن نیز خاتمه میابد که شامل جاوا و سیلورلایت می‌شود و دلیل آن مسائل پایداری و امنیت آن در کنار سایر موارد است.

پشتیبانی از اسکریپت نویسی
این ویژگی اجازه میدهد که شما با استفاده از کدهای جاوااسکریپت، در صفحات وب با پلاگین تعامل کنید. ابتدا netscape این امکان را اضافه کرد و بعدها موزیلا این ویژگی را با استفاده از فناوری هایی چون Live Connect ،  XP Connect و npRuntime ارتقاء بخشید.

Live Connect
از netscape 4 به بعد NPAPI برای اسکریپت نویسی توسعه یافت. این ویژگی به مرورگرها اجازه میدهد که برنامه‌های نوشته شده با جاوا و جاوااسکریپت، با صفحات وب به تعامل بپردازند. به عنوان مثال اپلت نوشته شده با جاوا می‌تواند با کدهای داخل صفحه ارتباط برقرار کند یا بیشتر از خود اسکریت‌های صفحه با محیط جاوااسکریت داخلی ارتباط برقرار کند.  با این ویژگی یک پلاگین میتواند یک نمونه کلاس جاوا را پیاده سازی و بازگرداند. این کلاس میتواند از طریق جاوااسکریت یا اپلت‌های جاوا صدا زده شود.

XP Connect
ابتدا قبل از هر چیز بگذارید با XPCOM اشنا شویم. XPCOM یا Cross Platform Component Object Model از طرف شرکت موزیلا ارائه شده است و اصلی‌ترین ویژگی آن اتصال چندین زبان به یکدیگر از طریق IDL یا یک زبان واسط است. بدین ترتیب برنامه نویس‌ها میتوانستند کدهای اختصاصی خود را با دیگر کامپوننت‌ها مرتبط کنند.
حال کار xpconnect برقراری ارتباط بین جاوااسکریپت با XPCOM یا کدهای نوشته شده توسعه گران است. XP Connect به اشیاء جاوااسکریپتی اجازه می‌دهد به طور مستقیم به اشیاء XPCom دسترسی داشته و آن‌ها را دستکاری کنند.

NPRuntime
در پایان سال 2004 بسیاری از شرکت‌های اصلی ارائه کننده مرورگرهای وب که از NPAPI استفاده می‌کردند، به این توافق رسیدند که از فناوری NPRuntime به عنوان یک اکستنشن (افزونه) برای تامین اسکریپت نویسی NPAPI استفاده کنند. اسکریپت نویسی این فناوری مستقل از دیگر فناوری‌هایی چون جاوا و XPCOM است و توسط گوگل (در آن زمان)، فایرفاکس، سافاری و اپرا (در آن زمان)  پشتیبانی می‌شود.

PPAPI
این فناوری در 12 آگوست 2009 معرفی شد. Pepper Plugin API مجموعه ای از تغییرات و اصلاحات روی NPAPI است که باعث انعطاف پذیری و امنیت بیشتر می‌شود. این افزونه جهت پیاده سازی آسان اجرای پلاگین در یک پروسه‌ی جداگانه است. هدف این پروژه تهیه یک فریمورک برای ایجاد پلاگین‌های مستقل یا Cross-Platform میباشد.
تعدادی از مواردی که در طراحی این افزونه در نظر گرفته شده است:
  • اجرای جداگانه از پروسه‌ی مرورگر
  • تعریف رویدادهای استاندارد و رسم تصاویر دو بعدی
  • تهیه گرافیک سه بعدی
  • ریجستری پلاگین
  • استاندارد سازی برای استفاده از سیستم رندر مرورگر Compositing Process 
  • تعریف مفهوم یا معنای واحد از NPAPI بین تمامی مروگرها
مرورگرهایی که در حال حاضر به این افزونه روی آورده اند طبعا مرورگر کروم و اپرا از نسخه 24 به بعد است.
شرکت موزیلا در سال 2011 اعلام کرد که فعلا علاقه ای به شرکت در این پروژه ندارد.
شرکت ادوب برای افزونه flash player اعلام کرد که دیگر تنها بر روی PPAPI فعالیت می‌کنند و از آخرین نسخه فلش پلیر 11.2 که برای NPAPI ایجاد شده است تنها به مدت پنج سال بسته‌های آپدیت آن را در دسترس قرار میدهد.

ActiveX
یکی دیگر از این پلاگین‌ها ActiveX است که توسط IE مورد استفاده قرار می‌گیرد ولی در مرورگر Edge  حذف شده است. به این دلیل، پشتیبانی از جاوا در این مرورگر قطع شده است و فلش پلیر را به صورت ذاخلی Built-in پشتیبانی می‌کند. امروزه بسیاری از تولیدکنندگان اعتقاد دارند که با Html5 بسیاری از مسائل حل می‌شود.
مطالب
انجام پی در پی اعمال Async به کمک Iterators - قسمت دوم

در قسمت قبل ایده‌ی اصلی و مفاهیم مرتبط با استفاده از Iterators مطرح شد. در این قسمت به یک مثال عملی در این مورد خواهیم پرداخت.

چندین کتابخانه و کلاس جهت مدیریت Coroutines در دات نت تهیه شده که لیست آن‌ها به شرح زیر است:
1) Using C# 2.0 iterators to simplify writing asynchronous code
2) Wintellect's Jeffrey Richter's PowerThreading Library
3) Rob Eisenberg's Build your own MVVM Framework codes

و ...

مورد سوم که توسط خالق اصلی کتابخانه‌ی Caliburn (یکی از فریم ورک‌های مشهور MVVM برای WPF و Silverlight) در کنفرانس MIX 2010 ارائه شد، این روزها در وبلاگ‌های مرتبط بیشتر مورد توجه قرار گرفته و تقریبا به یک روش استاندارد تبدیل شده است. این روش از یک اینترفیس و یک کلاس به شرح زیر تشکیل می‌شود:

using System;

namespace SLAsyncTest.Helper
{
public interface IResult
{
void Execute();
event EventHandler Completed;
}
}

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace SLAsyncTest.Helper
{
public class ResultEnumerator
{
private readonly IEnumerator<IResult> _enumerator;

public ResultEnumerator(IEnumerable<IResult> children)
{
_enumerator = children.GetEnumerator();
}

public void Enumerate()
{
childCompleted(null, EventArgs.Empty);
}

private void childCompleted(object sender, EventArgs args)
{
var previous = sender as IResult;

if (previous != null)
previous.Completed -= childCompleted;

if (!_enumerator.MoveNext())
return;

var next = _enumerator.Current;
next.Completed += childCompleted;
next.Execute();
}
}
}

توضیحات:
مطابق توضیحات قسمت قبل، برای مدیریت اعمال همزمان به شکلی پی در پی، نیاز است تا یک IEnumerable را به همراه yield return در پایان هر مرحله از کار ایجاد کنیم. در اینجا این IEnumerable را از نوع اینترفیس IResult تعریف خواهیم کرد. متد Execute آن شامل کدهای عملیات Async خواهند شد و پس از پایان کار رخداد Completed صدا زده می‌شود. به این صورت کلاس ResultEnumerator به سادگی می‌تواند یکی پس از دیگری اعمال Async مورد نظر ما را به صورت متوالی فراخوانی نمائید. با هر بار فراخوانی رخداد Completed، متد MoveNext صدا زده شده و یک مرحله به جلو خواهیم رفت.
برای مثال کدهای ساده WCF Service زیر را در نظر بگیرید.

using System.ServiceModel;
using System.ServiceModel.Activation;
using System.Threading;

namespace SLAsyncTest.Web
{
[ServiceContract(Namespace = "")]
[AspNetCompatibilityRequirements(RequirementsMode
= AspNetCompatibilityRequirementsMode.Allowed)]
public class TestService
{
[OperationContract]
public int GetNumber(int number)
{
Thread.Sleep(2000);//Simulating a log running operation
return number * 2;
}
}
}

قصد داریم در طی دو مرحله متوالی این WCF Service را در یک برنامه‌ی Silverlight فراخوانی کنیم. کدهای قسمت فراخوانی این سرویس بر اساس پیاده سازی اینترفیس IResult به صورت زیر درخواهند آمد:

using System;
using SLAsyncTest.Helper;

namespace SLAsyncTest.Model
{
public class GetNumber : IResult
{
public int Result { set; get; }
public bool HasError { set; get; }

private int _num;
public GetNumber(int num)
{
_num = num;
}

#region IResult Members
public void Execute()
{
var srv = new TestServiceReference.TestServiceClient();
srv.GetNumberCompleted += (sender, e) =>
{
if (e.Error == null)
Result = e.Result;
else
HasError = true;

Completed(this, EventArgs.Empty); //run the next IResult
};
srv.GetNumberAsync(_num);
}

public event EventHandler Completed;
#endregion
}
}
در متد Execute کار فراخوانی غیرهمزمان WCF Service به صورتی متداول انجام شده و در پایان متد Completed صدا زده می‌شود. همانطور که توضیح داده شد، این فراخوانی در کلاس ResultEnumerator یاد شده مورد استفاده قرار می‌گیرد.
اکنون قسمت‌های اصلی کدهای View Model برنامه به شکل زیر خواهند بود:

private void doFetch(object obj)
{
new ResultEnumerator(executeAsyncOps()).Enumerate();
}

private IEnumerable<IResult> executeAsyncOps()
{
FinalResult = 0;
IsBusy = true; //Show BusyIndicator

//Sequential Async Operations
var asyncOp1 = new GetNumber(10);
yield return asyncOp1;

//using the result of the previous step
if(asyncOp1.HasError)
{
IsBusy = false; //Hide BusyIndicator
yield break;
}

var asyncOp2 = new GetNumber(asyncOp1.Result);
yield return asyncOp2;

FinalResult = asyncOp2.Result; //Bind it to the UI

IsBusy = false; //Hide BusyIndicator
}
در اینجا یک IEnumerable از نوع IResult تعریف شده است و در طی دو مرحله‌ی متوالی اما غیرهمزمان کار دریافت اطلاعات از WCF Service صورت می‌گیرد. ابتدا عدد 10 به WCF Service ارسال می‌شود و خروجی 20 خواهد بود. سپس این عدد در مرحله‌ی بعد مجددا به WCF Service ارسال گردیده و حاصل نهایی که عدد 40 می‌باشد در اختیار سیستم Binding قرار خواهد گرفت.
اگر از این روش استفاده نمی‌شد ممکن بود به این جواب برسیم یا خیر. ممکن بود مرحله‌ی دوم ابتدا شروع شود و سپس مرحله‌ی اول رخ دهد. اما با کمک Iterators و yield return به همراه کلاس ResultEnumerator موفق شدیم تا عملیات دوم همزمان را در حالت تعلیق قرار داده و پس از پایان اولین عملیات غیر همزمان، مرحله‌ی بعدی فراخوانی را بر اساس مقدار حاصل شده از WCF Service آغاز کنیم.
این روش برای برنامه‌ نویس‌ها آشناتر است و همان سیستم فراخوانی A->B->C را تداعی می‌کند اما کلیه اعمال غیرهمزمان هستند و ترد اصلی برنامه قفل نخواهد شد.

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.

اشتراک‌ها
بهبود کارآیی IDEهای Jetbrains

سال‌ها است که  IDEهای Jetbrains برای اینکه در سکوهای کاری متفاوت قابل اجرا باشند، با جاوا نوشته می‌شوند. برای مثال Rider که یک IDE مخصوص دات نت است نیز با جاوا نوشته شده‌است و مابقی آن‌ها نیز به همین صورت. اگر به مسیر C:\Program Files\JetBrains\JetBrains Rider 2018.3.4\bin\rider64.exe.vmoptions مراجعه کنید، فایل با پسوند vmoptions در حقیقت تنظیمات Java Virtual Machine یا JVM را به همراه دارد. این فایل طوری تنظیم شده‌است که کمترین منابع را مصرف کند؛ به همین جهت شاید در حین کار کردن با این IDEها احساس کنید که کند هستند. تنظیمات JVM مخصوص جاوای ویندوز و جاوای مک و لینوکس را در اینجا و اینجا می‌توانید مطالعه کنید.
اگر بر این اساس فایل rider64.exe.vmoptions را بخواهیم تکمیل کنیم، می‌توان به تنظیمات زیر رسید:

-Xms1024m
-Xmx3072m
-Xss64m
-XX:ReservedCodeCacheSize=512m
-XX:+UseCompressedOops
-XX:NewRatio=2
-Dfile.encoding=UTF-8
-XX:+UseConcMarkSweepGC
-XX:SoftRefLRUPolicyMSPerMB=250
-XX:NewSize=512m
-XX:MaxNewSize=512m
-XX:PermSize=512m
-XX:MaxPermSize=1024m
-XX:+UseParNewGC
-XX:ParallelGCThreads=4
-XX:MaxTenuringThreshold=1
-XX:SurvivorRatio=8
-XX:+UseCodeCacheFlushing
-XX:+AggressiveOpts
-XX:+CMSClassUnloadingEnabled
-XX:+CMSIncrementalMode
-XX:+CMSIncrementalPacing
-XX:+CMSParallelRemarkEnabled
-XX:CMSInitiatingOccupancyFraction=65
-XX:+CMSScavengeBeforeRemark
-XX:+UseCMSInitiatingOccupancyOnly
-XX:-TraceClassUnloading
-XX:+AlwaysPreTouch
-XX:+TieredCompilation
-XX:+DoEscapeAnalysis
-XX:+UnlockExperimentalVMOptions
-XX:LargePageSizeInBytes=256m
-XX:+DisableExplicitGC
-XX:+ExplicitGCInvokesConcurrent
-XX:+PrintGCDetails
-XX:+PrintFlagsFinal
-XX:+CMSPermGenSweepingEnabled
-XX:+UseAdaptiveGCBoundary
-XX:+UseSplitVerifier
-XX:CompileThreshold=10000
-XX:+OptimizeStringConcat
-XX:+UseStringCache
-XX:+UseFastAccessorMethods
-XX:+UnlockDiagnosticVMOptions
-ea
-Dsun.io.useCanonCaches=false
-Djava.net.preferIPv4Stack=true
-Djdk.http.auth.tunneling.disabledSchemes=""
-XX:+HeapDumpOnOutOfMemoryError
-XX:-OmitStackTraceInFastThrow
-Xverify:none
برای ویرایش فایل rider64.exe.vmoptions، چون در مسیر C:\Program Files قرار دارد، نیاز است برای مثال نوت‌پد یا هر ویرایشگر متنی دیگر را با دسترسی ادمین اجرا کنید تا بتوانید تغییرات انجام شده را ذخیره نمائید. برای مثال اگر از notepad++ استفاده کنید، خودش این مساله را تشخیص داده و درخواست اجرای با دسترسی ادمین را نمایش می‌دهد.

پس از این تغییرات اگر Rider را اجرا کنید، حداقل نسبت به قبل دو برابر RAM مصرف خواهد کرد. همچنین بار اولی که برنامه را اجرا می‌کنید، چون تعدادی از این تنظیمات بر روی نحوه‌ی JIT تاثیرگذار هستند، کمی طول می‌کشد تا کار کامپایل جدید آن صورت گیرد و از دفعات آتی اجرای آن، بهبود کارآیی را احساس خواهید کرد.

علاوه بر موارد فوق، فایل C:\Program Files\JetBrains\JetBrains Rider 2018.3.4\bin\idea.properties را نیز می‌توانید جهت اعمال تغییرات زیر ویرایش کنید:

idea.max.intellisense.filesize=3500
idea.cycle.buffer.size=2048
بهبود کارآیی IDEهای Jetbrains
نظرات مطالب
بررسی تغییرات Blazor 8x - قسمت چهارم - معرفی فرم‌های جدید تعاملی

یک نکته‌ی تکمیلی: نحوه‌ی نامگذاری ویژه‌ی عناصر در فرم‌های جدید Blazor SSR

اگر با نگارش‌های دیگر Blazor کار کرده باشید، عموما یک EditForm را به صفحه اضافه کرده و چند المان را به آن اضافه می‌کنیم و ... کار می‌کند. حتی اگر کامپوننت‌های سفارشی را هم بر این مبنا تهیه کنیم ... بازهم بدون نکته‌ی خاصی کار می‌کنند. اما ... در برنامه‌های Blazor SSR اینطور نیست! زمانیکه برای مثال مدل فرم را به این صورت تعریف می‌کنیم:

[SupplyParameterFromForm]
public OrderPlace? MyModel { get; set; }

و آن‌را به نحو متداولی در صفحه نمایش می‌دهیم:

<InputText @bind-Value="MyModel.City"/>

اگر به المان رندر شده‌ی در مرورگر مراجعه کنیم، ویژگی name حاصل، با MyModel.City مقدار دهی شده‌است و ... این موضوع درج نام خاصیت مدل (و یا اصطلاحا Html Field Prefix)، برای Blazor SSR بسیار مهم است! تاحدی که اگر از آن آگاه نباشید، ممکن است ساعتی را مشغول دیباگ برنامه شوید که چرا، مقدار نالی را دریافت کرده‌اید و یا عناصر تعریف شده‌ی در کامپوننت‌های سفارشی، کار نمی‌کنند و مقدار نمی‌گیرند!

متاسفانه API بازگشت نام کامل عناصری که توسط Blazor SSR تولید می‌شود، عمومی نیست و internal است. اگر از کامپوننت‌های استاندارد خود Blazor استفاده می‌کنید، نیازی نیست تا به این موضوع فکر کنید و مدیریت آن خودکار است؛ اما همینکه قصد تولید کامپوننت‌های سفارشی مخصوص SSR را داشته باشید، اولین مشکلی را که با آن مواجه خواهید شد، دقیقا همین مساله‌ی تولید صحیح HtmlFieldPrefix‌ها است.

برای رفع این مشکل و دسترسی به API پشت صحنه‌ی تولید نام فیلدها در Blazor SSR، می‌توان از کامپوننت پایه‌ی InputBase خود Blazor ارث‌بری کرد و به این ترتیب به خاصیت جدید NameAttributeValue آن دسترسی یافت (این خاصیت به دات‌نت 8 و مخصوص Blazor SSR، اضافه شده‌است) که اینکار در کلاس BlazorHtmlField انجام شده‌است. روش استفاده‌ی از آن هم به صورت زیر است:

private BlazorHtmlField<T?> ValueField
        => new(ValueExpression ?? throw new InvalidOperationException(message: "Please use @bind-Value here."));

[Parameter] public T? Value { set; get; }

[Parameter] public EventCallback<T?> ValueChanged { get; set; }

[Parameter] public Expression<Func<T?>> ValueExpression { get; set; } = default!;

زمانیکه می‌خواهیم در یک کامپوننت سفارشی، خاصیتی bind پذیر را طراحی کنیم، روش کار آن، مانند مثال فوق است که به همراه یک خاصیت، یک EventCallback و یک Expression است تا اعتبارسنجی و انقیاد دوطرفه را فعال کند. اما ... اگر همین Value را مستقیما در فیلدهای کامپوننت استفاده کنیم ... مقدار نمی‌گیرد؛ چون به همراه نام کامل خاصیت بایند شده‌ی به آن نیست. برای مثال بجای MyModel.City فقط City درج می‌شود (که به علت نداشتن .MyModel، سیستم binding از مقدار آن صرفنظر می‌کند). اکنون با استفاده از BlazorHtmlField فوق، می‌توان به نام کامل تولیدی توسط Blazor SSR دسترسی یافت و از آن استفاده کرد:

<input type="text" dir="ltr"
        name="@ValueField.HtmlFieldName" 
        id="@ValueField.HtmlFieldName" />

HtmlFieldName ای که در اینجا درج می‌شود، توسط خود Blazor محاسبه شده و با انتظارات موتور binding آن تطابق دارد و دیگر به خواص بایند شده‌ای که مقدار نمی‌گیرند، نخواهیم رسید.

مطالب
انتخاب layoutهای متفاوت در برنامه‌های Angular
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در یک برنامه‌ی Angular بخواهید layoutهای مختلفی داشته باشید؛ مثلا هنگام لاگین، طبق عرف کار باید هدر و فوتر صفحه از بین بروند و فقط فرم لاگین نمایش داده شود و یا بخواهید هنگام لاگین، یک layout مخصوص پنل مدیریتی داشته باشید و یا …

قبل از شروع، فرض را بر آن می‌گیریم که حداقل نیاز‌های یک پروژه‌ی Angular را آماده کرده اید. سپس یک پوشه‌ی جدید را به نام layout می‌سازیم و layout‌های مربوطه را در آن ایجاد میکنیم. با دستور زیر یک کامپوننت جدید را که layout ما خواهد شد، با نام دلخواهی ایجاد می‌کنیم:
ng g c Loginlayout
 و همچنین یک کامپوننت دیگر را برای صفحه‌ی اصلی به نام homelayout می‌سازیم:
ng g c homelayout

در ادامه Loginlayout را باز کرده و تنظیمات زیر را لحاظ کنید:
<div style="width: 100%;height: 250px;background-color: aquamarine">
   <h1>Header</h1>
</div>

<router-outlet></router-outlet>

<div style="width: 100%;height: 250px;background-color: brown">
  <h1>Foother</h1>
</div>
در اینجا یک هدر و یک فوتر را ساخته و <router-outlet></router-outlet> را در آن قرار می‌دهیم که قسمت پویای ما خواهد شد.

اکنون وارد کامپوننت home layout شوید و دقیقا مانند قبل، تنظیمات دلخواه خود را انجام داده و همچنین <router-outlet></router-outlet> راهم درون جائیکه می‌خواهید به صورت پویا باشد بگذارید.
تا اینجا ما فقط layoutها را طراحی کردیم. در ادامه در ریشه‌ی پروژه، سه کامپوننت را به نام‌های Home , Login, About میسازیم. Home و About دارای یک قالب و Login هم داری قالب مخصوص به خود میباشد.

سپس وارد کامپوننت آغازین برنامه (app.component.html) شوید و در آن <router-outlet></router-outlet> را وارد کنید. در اینجا دیگر نیازی به نوشتن تگ‌های خاص دیگری نیست.

در ادامه به اصلی‌ترین قسمت، یعنی مسیریابی می‌رسیم. وارد app.module.ts شوید و آن را به صورت زیر تنظیم کنید:
export const routes: Routes = [    
           { 
                path: 'Loginlayout', 
                component: LoginlayoutComponent ,
                children: [
                  { path: 'Login', component: LoginComponent, pathMatch: 'full'}                 
                ]
            },
            { 
                path: 'Homelayout', 
                component: HomelayoutComponent,
                children: [
                  { path: 'About', component: AbouComponent, pathMatch: 'full'},
                  { path: 'Home', component: HomeComponent, pathMatch: 'full'}
                ]
            }          
];
همانطورکه ملاحظه می‌کنید، مسیریابی بالا شامل مسیریابی‌های تو در تویی است. در اینجا کامپوننت‌های Home و About درون HomelayoutComponent بارگذاری می‌شوند و خود HomelayoutComponent  نیز درون app.component.
همچنین برای اینکه مشخص شود کدام کامپوننت به عنوان کامپوننت پیشفرض نمایش داده شود، به صورت زیر عمل میکنیم:
path: '', 
component: HomelayoutComponent,
children: [
  { path: '', component:HomeComponent, pathMatch: 'full'}         
]
به  این روش میتوانید هر تعداد layout ایی را که میخواهید، ایجاد کنید.

کدهای کامل این مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت و یا به صورت آنی آزمایش کنید.
مطالب
چه زمانی بهتر است از Silverlight استفاده شود؟

1- نیاز به توانایی‌های موجود در برنامه‌های Desktop را دارید اما همچنین نیاز است تا آن‌ها را تحت وب نیز ارائه دهید.
یکی از دلایل اقبال به برنامه‌های تحت وب در سازمان‌ها عدم نیاز به نصب آن‌ها و توزیع هر چه ساده‌تر اینگونه برنامه‌ها در شبکه است. تنها کافی است چند فایل را بر روی سرور به روز رسانی کنید و پس از آن تمام کلاینت‌ها از آخرین نگارش برنامه شما بهره‌مند خواهند شد (+). توزیع برنامه‌های سیلورلایت نیز به همین منوال است. علاوه بر آن استفاده از فناورهایی مانند MEF امکان ماژولار ساختن برنامه و دریافت آخرین ماژول‌های تهیه شده (فایل‌های XAP مجزای از برنامه به صورت افزونه) را بر اساس انتخاب و سطح دسترسی کاربر نیز میسر می‌سازد.

2- نیاز است تا یک برنامه‌ی گرافیکی تمام عیار را تحت وب ارائه دهید.
توانایی‌های XAML به همراه یکی از زبان‌های دات نت جهت خلق جلوه‌های بصری، پویانمایی و گرافیکی بسیار بسیار فراتر از کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی موجود هستند و نکته‌ی مهم آن‌ها هم این است که لازم نیست حتما یک متخصص مثلا جاوا اسکریپت باشید تا بتوانید برای مثال پویانمایی را ارائه دهید. امکان استفاده از انواع و اقسام قلم‌ها و قرار دادن آن‌ها در برنامه، امکان استفاده از گرافیک برداری و غیره را نیز لحاظ کنید.

3- برنامه‌ی شما نیاز است تا از طریق وب توزیع شود اما نیاز به سطح دسترسی بیشتری نسبت به یک برنامه‌ی وب معمولی دارد.
تمام برنامه‌های توزیع شده از طریق مرورگرها محدود به سطوح دسترسی آن‌ها نیز هستند. اما امکان نصب خارج از مرورگر برنامه‌های سیلورلایت نیز وجود دارد. در این حالت می‌توان در صورت نیاز و همچنین تائید صریح کاربر، به سطوح دسترسی بیشتری دست یافت. برای مثال دسترسی به اسکنر در یک برنامه‌ی وب متداول بی‌معنا است. اما سیلورلایت 4 در حالت اجرای در خارج از مرورگر امکان تعامل با اشیاء COM را نیز دارد.

4- برنامه‌ی وب شما نیاز است تا مدت زمان زیادی فعال باقی بماند.
یک برنامه دریافت ایمیل یا یک برنامه مونیتورینگ را در نظر بگیرید. اینگونه برنامه‌ها باید مرتبا بدون نیاز به دخالت کاربر، فعال باقی بمانند و با سرور ارتباط داشته باشند. نوشتن اینگونه برنامه‌ها با HTML و جاوا اسکریپت و فناوری‌های مشابه واقعا مشکل بوده و نیاز به دانش فنی بالایی دارند. اما این مساله و حیات یک برنامه سیلورلایت تا زمانیکه مرورگر بسته نشده است جزو خواص اولیه اینگونه برنامه‌ها است.

5- از مشکلات مدیریت حالت در برنامه‌های متداول وب به تنگ آمده‌اید.
اگر برای مثال برنامه نویس ASP.NET باشید حتما با مباحث State management آشنایی دارید (از سشن و کوکی گرفته تا ViewState (ایی که همه به نحوی قصد کوچک کردن آن‌را دارند!) و غیره). تمام این‌ها هم برای این است که بتوان تجربه‌ی کاری برنامه‌های دسکتاپ را در محیط مرورگرها شبیه سازی کرد. این مشکلات در سیلورلایت حل شده است. یک برنامه‌ی سیلورلایت State full است نه Stateless . همچنین اگر از حافظه‌ای هم استفاده می‌کند این مورد در سمت کاربر است و نه سمت سرور و نه منقضی شدن زود هنگام سشن‌ها و صدها ترفند برای مقیاس پذیری همین مساله‌ی بسیار کوچک با تعداد کاربران بالا در برنامه‌های متداول وب.
به عبارتی تصور کنید که برنامه‌ی دسکتاپ سال‌های قبل شما هم اکنون داخل مرورگر دارد اجرا می‌شود و چیزی به نام وب سرور وجود ندارد که پس از نمایش صفحه‌ی وب شما، کلیه‌ی اشیاء مرتبط با آن‌را در سمت سرور تخریب کند چون باید پاسخگوی کاربران همزمان بی‌شماری باشد و منابع سرور هم محدود است. (سیلورلایت یک فناوری سمت کاربر است. بنابراین وب سرور صرفا نقش توزیع آن‌را به عهده دارد یا حداکثر ارائه‌ی یک وب سرویس جهت تعاملات بعدی مانند کار با بانک اطلاعاتی)

6- نیاز دارید تا برنامه‌ی وب شما تحت تمام مرورگرها به یک شکل به نظر برسد و همچنین رفتار یکسانی هم داشته باشد.
هیچ وقت روزی را فراموش نمی‌کنم که حین پرداخت الکترونیکی بانک XYZ به کمک مرورگر فایرفاکس، دکمه‌ی پرداخت در مرحله‌ی آخر، کار نمی‌کرد! هر چقدر روی آن کلیک می‌کردم اتفاقی نمی‌افتاد! تراکنش برگشت خورد و همین خرید ساده با مرورگر IE به سادگی انجام شد.
با سیلورلایت این مشکلات را نخواهید داشت زیرا کار نمایش برنامه شما توسط افزونه‌ی مربوطه صورت می‌گیرد و این افزونه مستقل است از نوع مرورگر شما.

7- نیاز است برنامه‌ی وب شما در حالت آفلاین هم کار کند.
برنامه‌های سیلورلایت تنها زمانیکه نیاز به دریافت یا ثبت اطلاعاتی از سرور داشته باشند، باید آنلاین باشند. همچنین این برنامه‌ها دسترسی به مفهوم جدیدی به نام Isolated Storage دارند که در آن می‌توان اطلاعات را به ازای هر کاربر آن هم با ضریب امنیتی بالا بر روی هارد شخص ذخیره کرد و زمان آنلاین شدن برنامه آن‌ها را به سرور انتقال داد.

8- برنامه وب شما نیاز است تا با فایل‌های مالتی مدیا تعامل داشته و آن‌ها را پخش کند.
حتی تگ Video در HTML5 نیز به پای توانایی‌های مالتی مدیا در Silverlight مانند smooth streaming, multicasting, editing, video brushes نمی‌رسد. برای مثال با استفاده از video brushes می‌توان یک فایل ویدیویی در حال پخش را بر روی یک وجه یک شیء در حال پویانمایی نقاشی و نمایش داد.

9- نیاز به پشتیبانی از multi-touch در برنامه‌ی وب شما وجود دارد.
برخلاف HTML ، تعاملات multi-touch در Silverlight میسر است.

10- نیاز به ایجاد برنامه‌های بازی تحت وب دارید.
به طور قطع می‌توان بازیی‌هایی در حد Pong را با جاوا اسکریپت هم ایجاد کرد، اما اگر نیاز به تولید بازی‌هایی جدی‌تر وجود داشت برای مثال انتقال بازی Quake به محیط وب، Silverlight در این زمینه هم حرف‌های زیادی برای گفتن دارد (+).

11- نیاز به تولید برنامه‌ی دسکتاپ چند سکویی دارید.
سیلورلایت هم اکنون تحت ویندوز، MAC OS-X ، لینوکس و ... پشتیبانی می‌شود (+). همچنین برنامه‌های سیلورلایت قابلیت اجرای در خارج از مرورگر را هم دارند.
با سیلورلایت دیگر نیازی نخواهد بود تا کاربران لینوکسی ابتدا Wine را نصب کنند تا بتوانند از یک برنامه‌ی ویندوزی که انتقال پذیر نیست در لینوکس هم بتوانند استفاده کنند؛ چون پروژه‌ی مون لایت لینوکسی برای این منظور مهیا است.

12- نیاز به تولید برنامه‌های تحت وب سریع و با کارآیی بالا دارید.
فایل‌های نهایی Silverlight با توجه به ماهیت کامپایل شده‌ی آن‌ها به طور قطع از کدهای جاوا اسکریپتی سمت کلاینت که باید توسط مرورگر تفسیر و پردازش شوند (و هر کدام هم از موتور خاص خودشان استفاده می‌کنند)، سریعتر اجرا می‌شوند (+).

13- از پیچیدگی‌های پیاده سازی برنامه‌های متداول وب خسته شده‌اید.
هنوز هم با تمام پیشرفت‌های حاصل، تولید برنامه‌های وب پیشرفته مشکل است. از یک طرف ناسازگاری یک سری از مرورگرها با یک سری از قابلیت‌ها را باید در نظر داشت، تا فراگیری فریم ورک‌های Ajax و غیره تا مشکل بودن طراحی کنترل‌های جدید فراتر از آن چیزی که HTML استاندارد ارائه می‌دهد. بله، به طور قطع دانش فنی بالایی در این زمینه در طی سالیان تولید شده است، اما باز هم فراگیری و تسلط به آن‌ها زمان قابل توجهی را طلب می‌کند.
در سیلورلایت کلیه تعاملات با شبکه به صورت پیش فرض غیرهمزمان است (همان ایده‌ی اصلی Ajax) همچنین با توجه به state full بودن اینگونه برنامه‌ها، عملا برنامه نویس‌ها بدون درگیر شدن با مفاهیم اجکسی و مدیریت حالت، برنامه‌ی پیشرفته‌ی وبی را در مدت زمان کوتاهی تولید کرده‌اند و این برنامه در تمام مرورگرهایی که قابلیت بارگذاری افزونه‌ی سیلورلایت را دارند به یک شکل و کیفیت اجرا می‌شود.

14- در زمینه میزان مصرف پهنای باند ملاحظاتی ویژه‌ای وجود دارد.
یک برنامه‌ی سیلورلایت تنها یکبار باید دریافت شود. پس از آن در سمت کاربر کش خواهد شد (تا زمان به روز رسانی بعدی برنامه در سرور). همین مساله در دفعات بعدی مراجعه کاربر به سایت نقش قابل توجهی را در کاهش میزان مصرف پهنای باند (یا به قولی میزان کمتر data transfer) کلی دارد.

15- فرصت کافی برای فراگیری انبوهی از فناوری‌های مختلف را ندارید!
بله! برای ایجاد یک برنامه‌ی تحت وب که کاربر آن پس از مشاهده بگوید WOW نیاز است به HTML ، JS ، CSS ، AJAX ، یکی از فناوری‌های سمت سرور و ... مسلط بود (علاوه بر اینکه باید بدانید فلان کد JS در IE کار می‌کند اما در فایرفاکس خیر. فایرفاکس فلان قسمت CSS را پشتیبانی می‌کند اما IE خیر! و ...).
اما برای استفاده از سیلورلایت فقط کافی است به XAML و یکی از زبان‌های دات نت مانند سی شارپ یا VB.NET مسلط باشید (البته هیچ وقت از دست ASP.NET خلاص نخواهید شد! حداقل در حد راه اندازی یک وب سرویس یا مفاهیم امنیتی آن).
این مورد خصوصا برای افرادی که برنامه نویس دسکتاپ هستند اما علاقمندند تا برنامه‌ی وب نیز تولید کنند بسیار مهم است. با حداقل آموزش می‌توانند توانایی‌های خود را به وب نیز گسترش دهند. علاوه بر آن عمده‌ی دانش Silverlight شما جهت تولید برنامه‌های WPF (با توجه به اینکه Silverlight فرزند WPF محسوب می‌شود) یا Windows phone 7‌ و غیره نیز می‌تواند بکار گرفته شود.

16- نیاز به اجرای کدهای چند ریسمانی در سمت کاربر دارید.
تا این لحظه پشتیبانی رسمی از مباحث چند ریسمانی در JavaScript و استانداردهای مرتبط با آن وجود ندارد. Silverlight به اکثر امکانات Threading موجود در دات نت فریم ورک دسترسی داشته و دانش فعلی شما قابل انتقال است.


و دست آخر باید به نکته اشاره کرد که هدف از Silverlight ساخت وب سایت معمولی نیست. این نوع کارها را با همان ابزارهای متداول انجام دهید. هدف اصلی آن ساخت برنامه است (Application در مقابل Web site). مشتری‌های اصلی این نوع برنامه‌ها هم بیشتر سازمان‌ها و اینترانت‌های پر سرعت و بسته‌ی آن‌ها هستند که نه نگران حجم افزونه‌ی سیلورلایت هستند و نه مشکلی با حجم برنامه‌ی سیلورلایت شما در یک شبکه‌ی داخلی پر سرعت دارند.

نظرات مطالب
سازماندهی برنامه‌های Angular توسط ماژول‌ها
توضیحات تکمیلی در مورد Core Module

اگر به CoreModule تعریف شده دقت کنید، یک چنین تعریفی در آن ذکر شده‌است:
   providers: [ UserRepositoryService ]
برای درک یک چنین تعریفی، نیاز است با نحوه‌ی عملکرد Angular Injector آشنا شد. برای این منظور فرض کنید برنامه‌ای را با سه ماژول طراحی کرده‌اید: یک App Module و دو ماژول معمولی و دیگری Lazy loaded. به ازای هر برنامه، Angular یک Root Injector را ایجاد می‌کند و کار آن تزریق سرویس‌ها، در مکان‌هایی است که به آن‌ها نیاز هست. این Root Injector نیز در App Module و در بالاترین سطح برنامه تشکیل می‌شود.
اکنون فرض کنید سرویسی را در ماژول معمولی غیر Lazy loaded تعریف کرده‌اید. Angular این سرویس را در Root Injector ثبت می‌کند. به این ترتیب این سرویس در کل برنامه قابل دسترسی می‌شود. اما اگر سرویسی را در یک ماژول Lazy loaded تعریف کنید، Angular کار ایجاد یک Injector جداگانه را برای آن ماژول و در داخل آن انجام می‌دهد. این Injector مجزا است از Root Injector قرار گرفته‌ی در App Module. سپس این سرویس در این Injector جدید ثبت می‌شود. به این ترتیب، وهله‌ی تهیه شده‌ی از این سرویس، تنها درون این ماژول Lazy loaded قابل دسترسی است. حتی اگر این دو سرویس ثبت شده‌ی در Root Injector و Injector مخصوص ماژول Lazy loaded از یک کلاس تهیه شوند، باز هم دو وهله‌ی مختلف از آن ارائه می‌شوند. برای مثال اگر UserRepositoryService را در ماژول معمولی و ماژول Lazy loaded مورد استفاده قرار دهیم، دو وهله‌ی مجزای از آن‌ها تشکیل خواهد شد که دیگر با هم همگام نبوده و کار ردیابی اطلاعات کاربر جاری سیستم را با مشکل مواجه می‌کنند.
ایجاد وهله‌ی دوم از یک سرویس، تنها منحصر است به ماژول‌های Lazy loaded. اما اگر این سرویس در ماژول‌های معمولی مختلفی مورد استفاده قرار گیرد، Angular تنها یک وهله از آن‌را ایجاد خواهد کرد. به همین جهت است که در این‌جا CoreModule را تعریف کردیم. این ماژول مکانی است که قرار است سرویس‌های اشتراکی در کل برنامه در آن قرار گیرند. چون این ماژول هیچگاه Lazy loaded نخواهد شد، هرگاه سرویسی را توسط آن ارائه دهیم، در Root Injector مربوط به App Module ثبت می‌شود. به این ترتیب تبدیل به یک Singleton Service قابل دسترسی در کل برنامه می‌شود.
باید دقت داشت که از لحاظ فنی، تفاوتی بین Core Module و یک ماژول معمولی غیر Lazy loaded نیست و بیشتر هدف از آن نظم بخشیدن به تعریف سرویس‌هایی است که قرار است در طول عمر برنامه و در تمام انواع ماژول‌های آن، توسط یک وهله قابل دسترسی شوند.
بنابراین تفاوتی نمی‌کند که یک سرویس را درون Core Module تعریف کنید و یا یک ماژول معمولی. این سرویس همواره در Root Injecror ثبت خواهد شد؛ مگر اینکه آن ماژول Lazy loaded باشد. در این حالت اگر سرویسی تنها قرار است در یک ماژول خاص استفاده شود، بهتر است آن‌را جهت مدیریت بهتر برنامه، درون همان پوشه تعریف کرد. هرچند از لحاظ فنی، این سرویس‌ها نهایتا در Root Injector مربوط به App Module ثبت و ارائه می‌شوند (از این لحاظ فرقی بین یک Core Module و Feature Modules نیست).
مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت اول

NHibernate کتابخانه‌ی تبدیل شده پروژه بسیار محبوب Hibernate جاوا به سی شارپ است و یکی از ORM های بسیار موفق، به شمار می‌رود. در طی تعدادی مقاله قصد آشنایی با این فریم ورک را داریم.

چرا نیاز است تا از یک ORM استفاده شود؟
تهیه قسمت و یا لایه دسترسی به داده‌ها در یک برنامه عموما تا 30 درصد زمان کل تهیه یک محصول را تشکیل می‌دهد. اما باید در نظر داشت که این پروسه‌ی تکراری هیچ کار خارق العاده‌ای نبوده و ارزش افزوده‌ی خاصی را به یک برنامه اضافه نمی‌کند. تقریبا تمام برنامه‌های تجاری نیاز به لایه دسترسی به داده‌ها را دارند. پس چرا ما باید به ازای هر پروژه، این کار تکراری و کسل کننده را بارها و بارها تکرار کنیم؟
هدف NHibernate ، کاستن این بار از روی شانه‌های یک برنامه نویس است. با کمک این کتابخانه، دیگر رویه ذخیره شده‌ای را نخواهید نوشت. دیگر هیچگاه با ADO.Net سر و کار نخواهید داشت. به این صورت می‌توان عمده وقت خود را صرف قسمت‌های اصلی و طراحی برنامه کرد تا کد نویسی یک لایه تکراری. همچنین عده‌ای از بزرگان اینگونه ابزارها اعتقاد دارند که برنامه نویس‌هایی که لایه دسترسی به داده‌ها را خود طراحی می‌کنند، مشغول کلاهبرداری از مشتری‌های خود هستند! (صرف زمان بیشتر برای تهیه یک محصول و همچنین وجود باگ‌های احتمالی در لایه دسترسی به داده‌های طراحی شده توسط یک برنامه نویس نه چندان حرفه‌ای)
برای مشاهده سایر مزایای استفاده از یک ORM لطفا به مقاله "5 دلیل برای استفاده از یک ابزار ORM" مراجعه نمائید.

در ادامه برای معرفی این کتابخانه یک سیستم ثبت سفارشات را با هم مرور خواهیم کرد.

بررسی مدل سیستم ثبت سفارشات

در این مدل ساده‌ی ما، مشتری‌ها (customers) امکان ثبت سفارشات (orders) را دارند. سفارشات توسط یک کارمند (employee) که مسؤول ثبت آن‌ها است به سیستم وارد می‌شود. هر سفارش می‌تواند شامل یک یا چند (one-to-many) آیتم (order items) باشد و هر آیتم معرف یک محصول (product) است که قرار است توسط یک مشتری (customer) خریداری شود. کلاس دیاگرام این مدل به صورت زیر می‌تواند باشد.


نگاشت مدل

زمانیکه مدل سیستم مشخص شد، اکنون نیاز است تا حالات (داده‌ها) آن‌را در مکانی ذخیره کنیم. عموما اینکار با کمک سیستم‌های مدیریت پایگاه‌های داده مانند SQL Server، Oracle، IBM DB2 ، MySql و امثال آن‌ها صورت می‌گیرد. زمانیکه از NHibernate استفاده کنید اهمیتی ندارد که برنامه شما قرار است با چه نوع دیتابیسی کار کند؛ زیرا این کتابخانه اکثر دیتابیس‌های شناخته شده موجود را پشتیبانی می‌کند و برنامه از این لحاظ مستقل از نوع دیتابیس عمل خواهد کرد و اگر نیاز بود روزی بجای اس کیوال سرور از مای اس کیوال استفاده شود، تنها کافی است تنظیمات ابتدایی NHibernate را تغییر دهید (بجای بازنویسی کل برنامه).
اگر برای ذخیره سازی داده‌ها و حالات سیستم از دیتابیس استفاده کنیم، نیاز است تا اشیاء مدل خود را به جداول دیتابیس نگاشت نمائیم. این نگاشت عموما یک به یک نیست (لزومی ندارد که حتما یک شیء به یک جدول نگاشت شود). در گذشته‌ی نچندان دور کتابخانه‌ی NHibernate ، این نگاشت عموما توسط فایل‌های XML ایی به نام hbm صورت می‌گرفت. این روش هنوز هم پشتیبانی شده و توسط بسیاری از برنامه نویس‌ها بکار گرفته می‌شود. روش دیگری که برای تعریف این نگاشت مرسوم است، مزین سازی اشیاء و خواص آن‌ها با یک سری از ویژگی‌ها می‌باشد که فریم ورک برتر این عملیات Castle Active Record نام دارد.
اخیرا کتابخانه‌ی دیگری برای انجام این نگاشت تهیه شده به نام Fluent NHibernate که بسیار مورد توجه علاقمندان به این فریم ورک واقع گردیده است. با کمک کتابخانه‌ی Fluent NHibernate عملیات نگاشت اشیاء به جداول، بجای استفاده از فایل‌های XML ، توسط کدهای برنامه صورت خواهند گرفت. این مورد مزایای بسیاری را همانند استفاده از یک زبان برنامه نویسی کامل برای تعریف نگاشت‌ها، بررسی خودکار نوع‌های داد‌ه‌ای و حتی امکان تعریف منطقی خاص برای قسمت نگاشت برنامه، به همراه خواهد داشت.

آماده سازی سیستم برای استفاده از NHibernate

در ادامه بجای دریافت پروژه سورس باز NHibernate از سایت سورس فورج، پروژه سورس باز Fluent NHibernate را از سایت گوگل کد دریافت خواهیم کرد که بر فراز کتابخانه‌ی NHibernate بنا شده است و آن‌را کاملا پوشش می‌دهد. سورس این کتابخانه را با checkout مسیر زیر توسط TortoiseSVN می‌توان دریافت کرد.





البته احتمالا برای دریافت آن از گوگل کد با توجه به تحریم موجود نیاز به پروکسی خواهد بود. برای تنظیم پروکسی در TortoiseSVN به قسمت تنظیمات آن مطابق تصویر ذیل مراجعه کنید:



همچنین جهت سهولت کار، آخرین نگارش موجود در زمان نگارش این مقاله را از این آدرس نیز می‌توانید دریافت نمائید.

پس از دریافت پروژه، باز کردن فایل solution آن در VS‌ و سپس build کل مجموعه، اگر به پوشه‌های آن مراجعه نمائید، فایل‌های زیر قابل مشاهده هستند:

Nhibernate.dll : اسمبلی فریم ورک NHibernate است.
NHibernate.Linq.dll : اسمبلی پروایدر LINQ to NHibernate می‌باشد.
FluentNHibernate.dll : اسمبلی فریم ورک Fluent NHibernate است.
Iesi.Collections.dll : یک سری مجموعه‌های ویژه مورد استفاده NHibernate را ارائه می‌دهد.
Log4net.dll : فریم ورک لاگ کردن اطلاعات NHibernate می‌باشد. (این فریم ورک نیز جهت عملیات logging بسیار معروف و محبوب است)
Castle.Core.dll : کتابخانه پایه Castle.DynamicProxy2.dll است.
Castle.DynamicProxy2.dll : جهت اعمال lazy loading در فریم ورک NHibernate بکار می‌رود.
System.Data.SQLite.dll : پروایدر دیتابیس SQLite است.
Nunit.framework.dll : نیز یکی از فریم ورک‌های بسیار محبوب آزمون واحد در دات نت فریم ورک است.

برای سادگی مراجعات بعدی، این فایل‌ها را یافته و در پوشه‌ای به نام lib کپی نمائید.

برپایی یک پروژه جدید

پس از دریافت Fluent NHibernate ، یک پروژه Class Library جدید را در VS.Net آغاز کنید (برای مثال به نام NHSample1 ). سپس یک پروژه دیگر را نیز از نوع Class Library به نام UnitTests به این solution ایجاد شده جهت انجام آزمون‌های واحد برنامه اضافه نمائید.
اکنون به پروژه NHSample1 ، ارجاع هایی را به فایل‌های FluentNHibernate.dll و سپس NHibernate.dll در که پوشه lib ایی که در قسمت قبل ساختیم، قرار دارند، اضافه نمائید.



در ادامه یک پوشه جدید به پروژه NHSample1 به نام Domain اضافه کنید. سپس به این پوشه، کلاس Customer را اضافه نمائید:

namespace NHSample1.Domain
{
public class Customer
{
public int Id { get; set; }
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }
public string AddressLine1 { get; set; }
public string AddressLine2 { get; set; }
public string PostalCode { get; set; }
public string City { get; set; }
public string CountryCode { get; set; }
}
}
اکنون نوبت تعریف نگاشت این شیء است. این کلاس باید از کلاس پایه ClassMap مشتق شود. سپس نگاشت‌ها در سازنده‌ی این کلاس باید تعریف گردند.

using FluentNHibernate.Mapping;

namespace NHSample1.Domain
{
class CustomerMapping : ClassMap<Customer>
{
}
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، نوع این کلاس Generic ، همان کلاسی است که قصد داریم نگاشت مرتبط با آن را تهیه نمائیم. در ادامه تعریف کامل این کلاس نگاشت را در نظر بگیرید:

using FluentNHibernate.Mapping;

namespace NHSample1.Domain
{
class CustomerMapping : ClassMap<Customer>
{
public CustomerMapping()
{
Not.LazyLoad();
Id(c => c.Id).GeneratedBy.HiLo("1000");
Map(c => c.FirstName).Not.Nullable().Length(50);
Map(c => c.LastName).Not.Nullable().Length(50);
Map(c => c.AddressLine1).Not.Nullable().Length(50);
Map(c => c.AddressLine2).Length(50);
Map(c => c.PostalCode).Not.Nullable().Length(10);
Map(c => c.City).Not.Nullable().Length(50);
Map(c => c.CountryCode).Not.Nullable().Length(2);
}
}
}
به صورت پیش فرض نگاشت‌های Fluent NHibernate از نوع lazy load هستند که در اینجا عکس آن در نظر گرفته شده است.
سپس وضعیت نگاشت تک تک خواص کلاس Customer را مشخص می‌کنیم. توسط Id(c => c.Id).GeneratedBy.HiLo به سیستم اعلام خواهیم کرد که فیلد Id از نوع identity است که از 1000 شروع خواهد شد. مابقی موارد هم بسیار واضح هستند. تمامی خواص کلاس Customer ذکر شده، نال را نمی‌پذیرند (منهای AddressLine2) و طول آن‌ها نیز مشخص گردیده است.
با کمک Fluent NHibernate ، بحث بررسی نوع‌های داده‌ای و همچنین یکی بودن موارد مطرح شده در نگاشت با کلاس اصلی Customer به سادگی توسط کامپایلر بررسی شده و خطاهای آتی کاهش خواهند یافت.

برای آشنایی بیشتر با lambda expressions می‌توان به مقاله زیر مراجعه کرد:
Step-by-step Introduction to Delegates and Lambda Expressions


ادامه دارد...

مطالب
React 16x - قسمت 34 - توزیع برنامه
در قسمت آخر این سری، نگاهی خواهیم داشت به نحوه‌ی توزیع برنامه‌های React و نکات مرتبط با آن.


افزودن متغیرهای محیطی

در برنامه‌ی نمایش لیست فیلم‌هایی که تا قسمت 29 آن‌را بررسی کردیم، از فایل src\config.json برای ذخیره سازی اطلاعات تنظیمات برنامه استفاده شد. هرچند این روش کار می‌کند اما بر اساس محیط‌های مختلف توسعه، متغیر نیست. اغلب برنامه‌ها باید بتوانند حداقل در سه محیط توسعه، آزمایش و تولید، بر اساس متغیرها و تنظیمات خاص هر کدام، کار کنند. برای مثال بر روی سیستمی که کار توسعه در آن انجام می‌شود، می‌خواهیم apiUrl متفاوتی را نسبت به حالتیکه برنامه توزیع می‌شود، داشته باشیم.
برای رفع این مشکل، برنامه‌هایی که توسط create-react-app تولید می‌شوند، دارای پشتیبانی توکاری از متغیرهای محیطی هستند. برای این منظور نیاز است در ریشه‌ی پروژه (جائیکه فایل package.json قرار دارد) فایل جدید env. را ایجاد کرد. در ویندوز برای ایجاد یک چنین فایل‌هایی که فقط از یک پسوند تشکیل می‌شوند، باید نام فایل را به صورت .env. وارد کرد؛ سپس خود ویندوز نقطه‌ی نهایی را حذف می‌کند. البته اگر از ادیتور VSCode برای ایجاد این فایل استفاده می‌کنید، نیازی به درج نقطه‌ی انتهایی نیست. در این فایل environment ایجاد شده می‌توان تمام متغیرهای محیطی مورد نیاز را با مقادیر پیش‌فرض آن‌ها درج کرد. همچنین می‌توان این مقادیر پیش‌فرض را بر اساس محیط‌های مختلف کاری، بازنویسی کرد. برای مثال می‌توان فایل env.development. را اضافه کرد؛ به همراه فایل‌های env.test. و env.production.


متغیرهای محیطی به صورت key=value درج می‌شوند. این کلیدها نیر باید با REACT_APP_ شروع شوند؛ در غیر اینصورت، کار نخواهند کرد. برای مثال در فایل env.، دو متغیر پیش‌فرض زیر را تعریف می‌کنیم:
REACT_APP_NAME=My App
REACT_APP_VERSION=1
اکنون برای خواندن این متغیرها برای مثال در فایل index.js (و یا هر فایل جاوا اسکریپتی دیگری در برنامه)، سطر زیر را درج می‌کنیم:
console.log(process.env);
process به معنای پروسه‌ی جاری برنامه‌است (و مرتبط است به پروسه‌ی node.js ای که برنامه‌ی React را اجرا می‌کند) و خاصیت env، به همراه تمام متغیرهای محیطی برنامه می‌باشد. در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، در کنسول توسعه دهندگان مرورگر، به یک چنین خروجی خواهیم رسید:


در این خروجی، متغیر "NODE_ENV: "development به صورت خودکار با تولید بسته‌های مخصوص ارائه‌ی نهایی، به production تنظیم می‌شود. سایر متغیرهای محیطی تعریف شده را نیز در اینجا ملاحظه می‌کنید. با توجه به خواص شیء env، برای مثال جهت دسترسی به نام برنامه می‌توان از مقدار process.env.REACT_APP_NAME استفاده کرد.


یک نکته: با هر تغییری در مقادیر متغیرهای محیطی، نیاز است یکبار دیگر برنامه را از ابتدا توسط دستور npm start، راه اندازی مجدد کرد؛ چون این فایل‌ها به صورت خودکار ردیابی نمی‌شوند.


نحوه‌ی پردازش متغیرهای محیطی درج شده‌ی در برنامه

اگر همان سطر لاگ کردن خروجی process.env را به صورت زیر تغییر دهیم:
console.log("My App Name", process.env.REACT_APP_NAME);
و برنامه را مجددا اجرا کنیم، با مراجعه‌ی به برگه‌ی Sources و انتخاب مسیر localhost:3000/static/js/main.chunk.js و سپس جستجوی "My App Name" ای که در اینجا اضافه کردیم (با فشردن دکمه‌های Ctrl+F)، به خروجی زیر خواهیم رسید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، فراخوانی console.log ما، دیگر به همراه متغیر process.env.REACT_APP_NAME نیست؛ بلکه مقدار اصلی این متغیر در اینجا درج شده‌است. بنابراین اگر در در حین توسعه‌ی برنامه، از متغیرهای محیطی استفاده شود، این متغیرها با مقادیر اصلی آن‌ها در حین پروسه‌ی Build نهایی، جایگزین می‌شوند.


Build برنامه‌های React برای محیط تولید

اجرای دستور npm start، سبب ایجاد یک Build مخصوص محیط توسعه می‌شود که بهینه سازی نشده‌است و به همراه اطلاعات اضافی قابل توجهی جهت دیباگ ساده‌تر برنامه‌است. برای رسیدن به یک خروجی بهینه سازی شده‌ی مخصوص محیط تولید و ارائه‌ی نهایی باید دستور npm run build را در خط فرمان اجرا کرد. خروجی نهایی این دستور، در پوشه‌ی جدید build واقع در ریشه‌ی پروژه، قرار می‌گیرد. اکنون می‌توان کل محتویات این پوشه را جهت ارائه‌ی نهایی در وب سرور خود، مورد استفاده قرار داد.
پس از پایان اجرای دستور npm run build، پیام «امکان ارائه‌ی آن توسط static server زیر نیز وجود دارد» ظاهر می‌شود:
> npm install -g serve
> serve -s build
اگر علاقمند باشید تا خروجی حالت production تولید شده را نیز به صورت محلی آزمایش کنید، ابتدا باید static server یاد شده را توسط دستور npm install فوق نصب کنید. سپس ریشه‌ی پروژه را در خط فرمان باز کرده و دستور serve -s build را صادر کنید (البته اگر با خط فرمان به پوشه‌ی build وارد شدید، دیگر نیازی به ذکر پوشه‌ی build نخواهد بود). اکنون می‌توانید برنامه را در آدرس http://localhost:5000 در مرورگر خود بررسی نمائید.

البته با توجه به اینکه backend سرور برنامه‌های ما نیز در همین آدرس قرار دارد و در صورت ورود این آدرس، به صورت خودکار به https://localhost:5001/index.html هدایت خواهید شد، می‌توان این پورت پیش‌فرض را با اجرای دستور  serve -s build -l 1234 تغییر داد. اکنون می‌توان آدرس جدید http://localhost:1234 را در مرورگر آزمایش کرد که ... با خطای زیر کار نمی‌کند:
Access to XMLHttpRequest at 'https://localhost:5001/api/genres' from origin 'http://localhost:1234' has been blocked by CORS policy:
Response to preflight request doesn't pass access control check: No 'Access-Control-Allow-Origin' header is present on the requested resource.
روش رفع این مشکل را در قسمت 23 بررسی کردیم و در اینجا جهت بهبود آن می‌توان متد WithOrigins فایل Startup.cs را به صورت زیر تکمیل کرد:
WithOrigins("http://localhost:3000", "http://localhost:1234")

یک نکته: زمانیکه از دستور npm start استفاده می‌شود، متغیرهای محیطی از فایل env.development. خوانده خواهند شد و زمانیکه از دستور npm run build استفاده می‌شود، این متغیرها از فایل env.production. تامین می‌شوند. در این حالت‌ها اگر متغیری در این دو فایل درج نشده بود، از مقدار پیش‌فرض موجود در فایل env. استفاده می‌گردد. از فایل env.test. با اجرای دستور npm test، به صورت خودکار استفاده می‌شود.


آماده سازی برنامه‌ی React، برای توزیع نهایی

تا اینجا برنامه‌ی React تهیه شده، اطلاعات apiUrl خودش را از فایل config.json دریافت می‌کند. اکنون می‌خواهیم بر اساس حالات مختلف توسعه و تولید، از apiUrlهای متفاوتی استفاده شود. به همین جهت به فایل env.production. مراجعه کرده و تنظیمات ذیل را به آن اضافه می‌کنیم:
REACT_APP_API_URL=https://localhost:5001/api
REACT_APP_ADMIN_ROLE_NAME=Admin
البته فعلا همین متغیرها را به فایل env.development. نیز می‌توان اضافه کرد؛ چون backend سرور ما در هر دو حالت، در این مثال، در آدرس فوق قرار دارد.

اکنون به برنامه مراجعه کرده و در هرجائی که ارجاعی به فایل config.json وجود دارد، سطر import آن‌را حذف می‌کنیم. با این تغییر، تمام آدرس‌هایی مانند:
const apiEndpoint = apiUrl + "/users";
را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
const apiEndpoint =  "/users";
در ادامه برای تامین مقدار apiUrl به صورت خودکار، به فایل src\services\httpService.js مراجعه کرده و در ابتدای آن، یک سطر زیر را اضافه می‌کنیم:
 axios.defaults.baseURL = process.env.REACT_APP_API_URL;
به این ترتیب تمام درخواست‌های ارسالی توسط Axios، دارای baseURL ای خواهند شد که از فایل متغیر محیطی جاری تامین می‌شود. همانطور که پیش‌تر نیز عنوان شد، این مقدار در زمان Build، با مقدار ثابتی که از فایل env جاری خوانده می‌شود، جایگزین خواهد شد.
همچنین adminRoleName مورد نیاز در فایل src\services\authService.js را نیز از همان فایل env جاری تامین می‌کنیم:
const adminRoleName =  process.env.REACT_APP_ADMIN_ROLE_NAME;
پس از این تغییرات، نیاز است برای حالت توسعه، یکبار دیگر دستور npm start و یا برای حالت تولید، دستور npm run build را اجرا کرد تا اطلاعات درج شده‌ی در فایل‌های env.، پردازش و جایگزین شوند.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-34-frontend.zip و sample-34-backend.zip
مطالب
رمزنگاری کانکشن استرینگ در ASP.Net

ذخیره کردن رشته اتصالی به دیتابیس، به صورت یک رشته مشخص در کدهای برنامه، کاری است مزموم. زیرا پس از هر بار تغییر این مورد، نیاز خواهد بود تا تمامی سورس‌ها تغییر کنند و اگر از حالت web application استفاده کرده باشید، مجبور خواهید شد یکبار دیگر برنامه را کامپایل و دایرکتوری bin روی سرور را به روز کنید. به همین جهت، استاندارد برنامه‌های ASP.Net این است که این رشته اتصالی را در فایل web.config ذخیره کنیم تا با هر بار تغییر پارامترهای مختلف آن (مثلا تغییر نام سرور، یا تعویض ماهیانه پسوردها)، مجبور به کامپایل مجدد برنامه نشویم. شبیه به همین مورد در برنامه‌های PHP هم رایج است و عموما این مشخصات در فایل config.php و یا با اسامی شبیه به این صورت می‌گیرد.
در ASP.Net 1.x قسمت خاصی برای کانکشن استرینگ وجود نداشت اما از ASP.Net 2 به بعد ، قسمت ویژه‌ای مخصوص این کار در فایل web.config در نظر گرفته شده است.
خیلی هم خوب! اما این تجربه تلخ کاری را (که یکبار برای من رخ داد) هم همواره در نظر داشته باشید:
امکان خوانده شدن محتوای فایل کانفیگ، توسط همسایه شما در همان هاست اشتراکی که الان از آن دارید استفاده می‌کنید. عموما هاست‌های اینترنتی اشتراکی هستند و نه dedicated و نه فقط مختص به شما. از یک سرور برای سرویس دهی به 100 ها سایت استفاده می‌شود. یکبار در یکی از سایت‌ها دیدم که فایل machine.config سرور را هم محض نمونه خوانده بودند چه برسد به فایل متنی کانفیگ شما! یا تصور کنید که وب سرور هک شود. عموما اس کیوال سرور بر روی سرور دیگری قرار دارد. به همین جهت رمزنگاری این رشته باز هم ضریب امنیت بیشتری را به همراه خواهد داشت.
به همین منظور رمزنگاری قسمت کانکشن استرینگ فایل وب کانفیگ الزامی است، چون آن‌هایی که به دنبال اطلاعاتی اینگونه هستند دقیقا می‌دانند باید به کجا مراجعه کنند.

راه حل‌ها:

الف) از وب کانفیگ برای این‌کار استفاده نکنید. یک فایل class library‌ درست کنید (یک dll مجزا) و ارجاعی از این فایل را به پروژه خود اضافه کنید و از رشته اتصالی قرار گرفته در آن استفاده کنید. این فایل را هم می‌توان با روش‌های obfuscation محافظت کرد تا امنیت اطلاعات داخل آن‌را تا حد قابل قبولی بالا برد. همچنین می‌توان برای این فایل کتابخانه، امضای دیجیتال درنظر گرفت. زیرا امضای دیجیتال سبب می‌شود تا تغییر فایل dll رشته اتصالی، با یک کپی و paste معمولی قابل انجام نباشد (تمامی dll ها و اسمبلی‌های دیگری که ارجاعی از آن‌را در خود دارند باید یکبار دیگر هم کامپایل و به سرور منتقل شوند). این یک نوع اطمینان خاطر است اما در بلند مدت شاید تکرار اینکار خسته کننده باشد.

ب)استفاده از روش استاندارد رمزنگاری قسمت‌های مختلف کانکشن استرینگ فایل web.config
برای مشاهده نحوه انجام اینکار با برنامه نویسی به این مقاله مراجعه نمائید.
مزیت: نیازی به کد نویسی برای رمزگشایی و استفاده از آن نیست و اینکار به صورت خودکار توسط ASP.Net انجام می‌شود.
ایراد:فایل حاصل قابل انتقال نیست. چون رمزنگاری بر اساس کلیدهای منحصربفرد سرور شما ایجاد می‌شوند، این فایل از یک سرور به سرور دیگر قابل انتقال و استفاده نخواهد بود. یعنی اگر بر روی کامپیوتر برنامه نویسی شما این‌کار صورت گرفت، برنامه در سرور کار نخواهد کرد. البته شاید ایراد آنچنانی نباشد و فقط باید یکبار دیگر روی هاست نیز این کار را تکرار کرد. اما باید درنظر داشت که همسایه محترم شما نیز می‌تواند بر روی همان هاست به سادگی فایل شما را رمزگشایی کند! بنابراین نباید اصلا به این روش در هاست‌های اشتراکی دل خوش کرد.

ج)بکارگیری روش‌های غیراستاندارد رمزنگاری
منظور از غیراستاندارد، حالت‌های دیگر استاندارد رمزنگاری و رمزگشایی نسبت به روش استاندارد ارائه شده توسط مایکروسافت است (که همه از آن مطلع هستند). به شخصه از این روش در هاست‌ها استفاده می‌کنم. (مثلا، البته با کمی تغییر و پیچ و تاب بیشتر)
الگوریتم‌های رمزنگاری و رمزگشایی در یک فایل dll به برنامه اضافه می‌شوند (بنابراین این فایل قرار نیست تغییر کند). رشته رمزنگاری شده در فایل web.config قرار می‌گیرد. بدیهی است در هر بار اتصال به دیتابیس این رشته باید رمزگشایی شود اما سربار آن بسیار کم است و اصلا مشهود نیست. در هر حال این هزینه‌ای است که باید پرداخت شود. بدست آوردن ساده کانکشن استرینگ یعنی امکان پاک کردن سریع کل اطلاعات شما.

د)اگر سرور dedicated است حتما از روش windows authentication استفاده کنید
برای مثال یک سرور dedicated مخصوص کار ویژه‌ای تهیه کرده اید یا در شبکه اینترانت یک شرکت برنامه شما نصب شده است.
روش اعتبار سنجی از نوع ویندوزی برای اتصال به اس کیوال سرور نسبت به حالت sql server authentication امن تر است، زیرا نیازی نیست تا در وب کانفیگ نام کاربری یا پسوردی را مشخص نمائید و همچنین در این حالت پسوردها در شبکه منتقل نمی‌شوند (در حالت sql server authentication اینطور نیست). اما عموما در هاست‌های اشتراکی برای ساده تر کردن کار ، از این روش استفاده نمی‌کنند.
بنابراین در اینجا حتی اگر شخصی به رشته اتصالی شما دسترسی پیدا کند، کار خاصی را نمی‌تواند انجام دهد چون هیچگونه نام کاربری یا پسوردی در آن لحاظ نشده است.
در این روش به صورت پیش فرض از اکانت ASP.Net استفاده می‌شود. یعنی تمام برنامه‌ها محدود به یک اکانت خواهند شد.
برای تغییر این مورد دو کار را می‌توان انجام داد : استفاده از impersonation یا مطالعه قسمت بعد (ه)
توصیه: از روش impersonation به دلیل اینکه باید نام کاربری و کلمه عبور را باز هم به صورت واضحی ذکر نمود اجتناب کنید.

ه)ایجاد application pool مجزا به ازای هر برنامه ASP.Net در ویندوزهای سرور
Application pool که برای اولین بار در ویندوز سرور 2003 معرفی شده جهت ایزوله کردن برنامه‌های ASP.Net بکار برده می‌شود. به این صورت می‌شود برای هر pool یک اکانت ویندوزی مجزا تعریف کرد. حال می‌توان به این اکانت در اس کیوال سرور دسترسی داد. به این صورت برنامه‌های مختلف تحت یک اکانت واحد (یوزر asp.net) کار نکرده (می‌توانند هم کار کنند، اما امکان تعریف identity جدید برای کاربر آن در IIS‌ وجود دارد) و ضریب امنیتی بالاتری را تجربه خواهید کرد (در تکمیل روش (د))