HttpHandler
public class MyHttpHandler : IHttpHandler { public void ProcessRequest(HttpContext context) { } public bool IsReusable { get { return false; } } }
public class MyHttpHandler : IHttpHandler { public void ProcessRequest(HttpContext context) { HttpResponse response = context.Response; HttpRequest request = context.Request; response.Write("Every Page has a some text like this"); } public bool IsReusable { get { return false; } } }
<system.web> <httpHandlers> <add verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/> </httpHandlers> </system.web>
<configuration> <system.web> <httpHandlers> <add name="myhttphandler" verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/> </httpHandlers> </system.web> </configuration>
گزینه Type که نام کلاس میباشد و اگر کلاس داخل یک فضای نام قرار گرفته باشد، باید اینطور نوشت : namespace.ClassName |
گزینه verb شامل مقادیری چون Get,Post,Head,Putو Delete میباشد و httphandler را فقط برای این نوع درخواستها اجرا میکند و در صورتیکه بخواهید چندتا از آنها را استفاده کنید، با , از هم جدا میشوند. مثلا Get,post و درصورتیکه همهی گزینهها را بخواهید علامت * را میتوان استفاده کرد. |
گزینهی path این امکان را به شما میدهد که مسیر و نوع فایلهایی را که قصد دارید روی آنها فقط اجرا شود، مشخص کنید و ما در قطعه کد بالا گفتهایم که تنها روی فایلهایی با پسوند aspx اجرا شود و چون مسیری هم ذکر نکردیم برای همهی مسیرها قابل اجراست. یکی از مزیتهای دادن پسوند این است که میتوانید پسوندهای اختصاصی داشته باشید. مثلا پسوند RSS برای فیدهای وب سایتتان. بسیاری از برنامه نویسان به جای استفاده از صفحات aspx از ashx استفاده میکنند که به مراتب سبکتر از aspx هست و شامل بخش ui نمیشود و نتیجه خروجی آن بر اساس کدی که مینویسید مشخص میشود که میتواند صفحه متنی یا عکس یا xml یا ... باشد. در اینجا در مورد ساخت صفحات ashx توضیح داده شده است. |
public class MyHttpHandler1 :IHttpHandler { public void ProcessRequest(HttpContext context) { HttpResponse response = context.Response; response.Write("this is httphandler1"); } public bool IsReusable { get { return false; } } } public class MyHttpHandler2 : IHttpHandler { public void ProcessRequest(HttpContext context) { HttpResponse response = context.Response; response.Write("this is httphandler2"); } public bool IsReusable { get { return false; } } }
public class MyFactory : IHttpHandlerFactory { public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated) { } public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler) { } }
Context | یک شی از کلاس httpcontext که دسترسی ما را برای اشیاء سروری چون response,request,session و... فراهم میکند. |
RequestType | مشخص میکند که درخواست صفحه به چه صورتی است. این گزینه برای مواردی است که verb بیش از یک مورد را حمایت میکند. برای مثال دوست دارید یک هندلر را برای درخواستهای Get ارسال کنید و هندلر دیگر را برای درخواستهای نوع Post |
URL | مسیر مجازی virtual Path صفحه صدا زده شده |
PathTranslated | مسیر فیزیکی صفحه درخواست کننده را ارسال میکند. |
public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated) { string handlername = "MyHttpHandler1"; if(url.Substring(url.LastIndexOf("/")+1).StartsWith("t")) { handlername = "MyHttpHandler2"; } try { return (IHttpHandler) Activator.CreateInstance(Type.GetType(handlername)); } catch (Exception e) { throw new HttpException("Error: " + handlername, e); } } public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler) { } }
موقعی که اینترفیس IHttpAsyncHandler را ارث بری کنید (این اینترفیس نیز از IHttpHandler ارث بری کرده است و دو متد اضافهتر دارد)، باید دو متد دیگر را نیز پیاده سازی کنید:در اعمالی که disk I/O و یا network I/O دارند، پردازش موازی و اعمال async به شدت مقیاس پذیری سیستم را بالا میبرند. به این ترتیب worker thread جاری (که تعداد آنها محدود است)، سریعتر آزاد شده و به worker pool بازگشت داده میشود تا بتواند به یک درخواست دیگر رسیده سرویس دهد. در این حالت میتوان با منابع کمتری، درخواستهای بیشتری را پردازش کرد.
public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj) { } public void EndProcessRequest(IAsyncResult result) { }
public class AsynchOperation : IAsyncResult { private bool _completed; private Object _state; private AsyncCallback _callback; private HttpContext _context; bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } } WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } } Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } } bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } } }
public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state) { _callback = callback; _context = context; _state = state; _completed = false; }
public void StartAsyncWork() { ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null); }
private void StartAsyncTask(Object workItemState) { _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n"); _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!"); _completed = true; _callback(this); }
context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n"); AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj); asynch.StartAsyncWork(); return asynch;
public class MyHttpHandler : IHttpAsyncHandler { public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj) { context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n"); AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj); asynch.StartAsyncWork(); return asynch; } public void EndProcessRequest(IAsyncResult result) { } public void ProcessRequest(HttpContext context) { throw new InvalidOperationException(); } public bool IsReusable { get { return false; } } } public class AsynchOperation : IAsyncResult { private bool _completed; private Object _state; private AsyncCallback _callback; private HttpContext _context; bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } } WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } } Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } } bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } } public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state) { _callback = callback; _context = context; _state = state; _completed = false; } public void StartAsyncWork() { ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null); } private void StartAsyncTask(Object workItemState) { _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n"); _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!"); _completed = true; _callback(this); }
مایکروسافت در MSDN نوشته است که httphandlerها در واقع فرآیندهایی هستند (به این فرایندها بیشتر End Point میگویند) که در پاسخ به درخواستهای رسیده شده توسط asp.net application اجرا میشوند و بیشترین درخواست هایی هم که میرسد از نوع صفحات Aspx میباشد و موقعی که کاربری درخواست صفحهی aspx میکند هندلرهای مربوط به page اجرا میشوند.
شبیه به نحوهی به دام انداختن خطاهای مدیریت نشده در Web forms و روال استاندارد Application_Error ، در برنامههای Windows forms نیز این امر به صورت زیر ممکن است:
using System;
using System.Threading;
using System.Windows.Forms;
namespace testWinForms87
{
static class Program
{
/// <summary>
/// The main entry point for the application.
/// </summary>
[STAThread]
static void Main()
{
// handling UI thread exceptions
Application.ThreadException += uIThreadException;
// force all Windows Forms errors to go through our handler.
Application.SetUnhandledExceptionMode(UnhandledExceptionMode.CatchException);
// handling non-UI thread exceptions.
AppDomain.CurrentDomain.UnhandledException += currentDomainUnhandledException;
Application.EnableVisualStyles();
Application.SetCompatibleTextRenderingDefault(false);
Application.Run(new Form1());
}
private static void currentDomainUnhandledException(object sender, UnhandledExceptionEventArgs e)
{
MessageBox.Show(((Exception)e.ExceptionObject).Message, "currentDomainUnhandledException");
}
private static void uIThreadException(object sender, ThreadExceptionEventArgs e)
{
MessageBox.Show(e.Exception.Message, "uIThreadException");
}
}
}
الف)همانطور که ملاحظه میکنید سطرهای فوق باید قبل از Application.Run در روال اصلی برنامه تعریف شوند.
ب) این متدها استاتیک هستند و توصیه شده است در پایان برنامه ارجاعات آنها را حذف کنید تا نشتی حافظه رخ ندهد. دقیقا به همین صورت =+ که اضافه شدند با =- هم قابل حذف هستند.
ج) در حالت اجرا شدن uIThreadException ، برنامه بسته نخواهد شد (و بدیهی است در صورت عدم بکار گیری این روش، حتما برنامه کرش خواهد کرد). برای مثال شاید علاقمند نباشید که بخاطر عدم دسترسی نوشتن در پوشهای خاص، خطای حاصل سبب بسته شدن کل برنامه شود. به این صورت این موارد را میتوان به دام انداخت. اما currentDomainUnhandledException که حاصل از خطاهای ایجاد شده برای مثال در یک ترد دیگر بجز ترد اصلی برنامه هستند، حتما سبب بسته شدن برنامه خواهند شد. بنابراین اینجا تنها شانس لاگ کردن خطای مدیریت نشده حاصل را خواهیم داشت. به همین منظور همیشه توصیه میشود که در تردهای ایجاد شده در برنامه، حتما موارد مدیریت خطاها را لحاظ نمائید، زیرا خطاهای حاصل شده در آنها غیرقابل اغماض بوده و حتما سبب کرش برنامه میشوند.
پ.ن.
دقیقا در برنامههای Win32 دلفی هم چنین قابلیتی به همین شکل و تقریبا با همین نامها وجود دارد. فقط کافی است روالی را جهت Application.OnException ایجاد کنید: ;)
procedure TmyFrmMain.FormCreate(Sender: TObject);
begin
Application.OnException := MyExceptionHandler;
end;
procedure TmyFrmMain.MyExceptionHandler(Sender: TObject; E: Exception);
begin
ShowMessage(e.Message);
end;
پیشنیازهای کار با EF Core Migrations
در قسمت قبل در حین بررسی «برپایی تنظیمات اولیهی EF Core 1.0 در یک برنامهی ASP.NET Core 1.0»، چهار مدخل جدید را به فایل project.json برنامه اضافه کردیم. مدخل جدید Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools که به قسمت tools آن اضافه شد، پیشنیاز اصلی کار با EF Core Migrations است.
بررسی ابزارهای خط فرمان EF Core و تشکیل ساختار بانک اطلاعاتی بر اساس کلاسهای برنامه
پس از تکمیل پیشنیازهای کار با EF Core، از طریق خط فرمان به پوشهی جاری پروژه وارد شده و دستور dotnet ef را صادر کنید.
یک نکته: در ویندوز اگر در پوشهای، کلید shift را نگه دارید و در آن پوشه کلیک راست کنید، در منوی باز شده، گزینهی جدیدی را به نام Open command window here مشاهده خواهید کرد که میتواند به سرعت خط فرمان را از پوشهی جاری شروع کند.
خروجی صدور فرمان dotnet ef را در ذیل مشاهده میکنید:
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef _/\__ ---==/ \\ ___ ___ |. \|\ | __|| __| | ) \\\ | _| | _| \_/ | //|\\ |___||_| / \\\/\\ Entity Framework .NET Core CLI Commands 1.0.0-preview2-21431 Usage: dotnet ef [options] [command] Options: -h|--help Show help information -v|--verbose Enable verbose output --version Show version information --assembly <ASSEMBLY> The assembly file to load. --startup-assembly <ASSEMBLY> The assembly file containing the startup class. --data-dir <DIR> The folder used as the data directory (defaults to current working directory). --project-dir <DIR> The folder used as the project directory (defaults to current working directory). --content-root-path <DIR> The folder used as the content root path for the application (defaults to application base directory). --root-namespace <NAMESPACE> The root namespace of the target project (defaults to the project assembly name). Commands: database Commands to manage your database dbcontext Commands to manage your DbContext types migrations Commands to manage your migrations Use "dotnet ef [command] --help" for more information about a command.
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations add InitialDatabase
نام دلخواه InitialDatabase را در انتهای نام فایل 13950526050417_InitialDatabase مشاهده میکنید.
اگر قصد حذف این مرحله را داشته باشیم، میتوان دستور dotnet ef migrations remove را مجددا صادر کرد.
فایل 13950526050417_InitialDatabase به همراه کلاسی است که در آن دو متد Up و Down قابل مشاهده هستند. متد Up نحوهی ایجاد جدول جدیدی را از کلاس Person بیان میکند و متد Down نحوهی Drop این جدول را پیاده سازی کردهاست.
فایل ApplicationDbContextModelSnapshot.cs دارای کلاسی است که خلاصهای از تعاریف موجودیتهای ذکر شدهی در DB Context برنامه را به همراه دارد و تفسیر آنها را از دیدگاه EF در اینجا میتوان مشاهده کرد.
پس از مرحلهی افزودن migrations، نوبت به اعمال آن به بانک اطلاعاتی است. تا اینجا EF تنها متدهای Up و Down مربوط به ساخت و حذف ساختار جداول را ایجاد کردهاست. اما هنوز آنها را به بانک اطلاعاتی برنامه اعمال نکردهاست. برای اینکار در پوشهی جاری دستور ذیل را صادر کنید:
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef database update Applying migration '13950526050417_InitialDatabase'. Done.
اکنون اگر به لیست بانکهای اطلاعاتی مراجعه کنیم، بانک اطلاعاتی جدید TestDbCore2016 را به همراه جدول متناظر کلاس Person میتوان مشاهده کرد:
در اینجا جدول دیگری به نام __EFMigrationsHistory نیز قابل مشاهدهاست که کار آن ذخیره سازی وضعیت فعلی Migrations در بانک اطلاعاتی، جهت مقایسههای آتی است. این جدول صرفا توسط ابزارهای EF استفاده میشود و نباید به صورت مستقیم تغییری در آن ایجاد کنید.
مقدار دهی اولیهی جداول بانکهای اطلاعاتی در EF Core
در همین حالت اگر کنترلر TestDB مطرح شدهی در انتهای بحث قسمت قبل را اجرا کنیم، به این استثناء خواهیم رسید:
این تصویر بدین معنا است که کار Migrations موفقیت آمیز بودهاست و اینبار امکان اتصال و کار با بانک اطلاعاتی وجود دارد، اما این جدول حاوی اطلاعات اولیهای برای نمایش نیست.
در نگارش قبلی EF Code First، امکانات Migrations به همراه یک متد Seed نیز بود که توسط آن کار مقدار دهی اولیهی جداول را میتوان انجام داد (زمانیکه جدولی ایجاد میشود، در همان هنگام، چند رکورد خاص نیز به آن اضافه شوند. برای مثال به جدول کاربران، رکورد اولین کاربر یا همان Admin اضافه شود). این متد در EF Core 1.0 وجود ندارد.
برای این منظور کلاس جدیدی را به نام ApplicationDbContextSeedData به همان پوشهی جدید Migrations اضافه کنید؛ با این محتوا:
using System.Collections.Generic; using System.Linq; using Core1RtmEmptyTest.Entities; using Microsoft.Extensions.DependencyInjection; namespace Core1RtmEmptyTest.Migrations { public static class ApplicationDbContextSeedData { public static void SeedData(this IServiceScopeFactory scopeFactory) { using (var serviceScope = scopeFactory.CreateScope()) { var context = serviceScope.ServiceProvider.GetService<ApplicationDbContext>(); if (!context.Persons.Any()) { var persons = new List<Person> { new Person { FirstName = "Admin", LastName = "User" } }; context.AddRange(persons); context.SaveChanges(); } } } } }
public void Configure(IServiceScopeFactory scopeFactory) { scopeFactory.SeedData();
public void ConfigureServices(IServiceCollection services) { services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(ServiceLifetime.Scoped);
- برای پیاده سازی الگوی واحد کار، اولین قدم، مشخص سازی طول عمر Db Context برنامه است. برای اینکه تنها یک Context در طول یک درخواست وهله سازی شود، نیاز است به نحو صریحی طول عمر آنرا به حالت Scoped تنظیم کرد. متد AddDbContext دارای پارامتری است که این طول عمر را دریافت میکند. بنابراین در اینجا ServiceLifetime.Scoped ذکر شدهاست. همچنین در این مثال از نمونهای که IConfigurationRoot به سازندهی کلاس ApplicationDbContext تزریق شده (نکتهی انتهای بحث قسمت قبل)، استفاده شدهاست. به همین جهت تنظیمات options آنرا ملاحظه نمیکنید.
- مرحلهی بعد نحوهی دسترسی به این سرویس ثبت شده در یک کلاس static دارای متدی الحاقی است. در اینجا دیگر دسترسی مستقیمی به تزریق وابستگیها نداریم و باید کار را با IServiceScopeFactory شروع کنیم. در اینجا میتوانیم به صورت دستی یک Scope را ایجاد کرده، سپس توسط ServiceProvider آن، به سرویس ApplicationDbContext دسترسی پیدا کنیم و در ادامه از آن به نحو متداولی استفاده نمائیم. IServiceScopeFactory جزو سرویسهای توکار ASP.NET Core است و در صورت ذکر آن به عنوان پارامتر جدیدی در متد Configure، به صورت خودکار وهله سازی شده و در اختیار ما قرار میگیرد.
- نکتهی مهمی که در اینجا بکار رفتهاست، ایجاد Scope و dispose خودکار آن توسط عبارت using است. باید دقت داشت که ایجاد Scope و تخریب آن به صورت خودکار در ابتدا و انتهای درخواستها توسط ASP.NET Core انجام میشود. اما چون شروع کار ما از متد Configure است، در اینجا خارج از Scope قرار داریم و باید مدیریت ایجاد و تخریب آنرا به صورت دستی انجام دهیم که نمونهای از آنرا در متد SeedData کلاس ApplicationDbContextSeedData ملاحظه میکنید. در اینجا Scope ایی ایجاد شدهاست. سپس دادههای اولیهی مدنظر به بانک اطلاعاتی اضافه گردیده و در آخر این Scope تخریب شدهاست.
- اگر کار ایجاد و تخریب scope، به نحوی که مشخص شدهاست انجام نگیرد، طول عمر درخواستی خارج از Scope، همواره Singleton خواهد بود. چون خارج از طول عمر درخواست جاری قرار داریم و هنوز کار به سرویس دهی درخواستها نرسیدهاست. بنابراین مدیریت Scopeها هنوز شروع نشدهاست و باید به صورت دستی انجام شود.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، این خروجی قابل مشاهده است:
که به معنای کار کردن متد SeedData و ثبت اطلاعات اولیهای در بانک اطلاعاتی است.
اعمال تغییرات به مدلهای برنامه و به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی
فرض کنید به کلاس Person قسمت قبل، خاصیت Age را هم اضافه کردهایم:
namespace Core1RtmEmptyTest.Entities { public class Person { public int PersonId { get; set; } public string FirstName { get; set; } public string LastName { get; set; } public int Age { get; set; } } }
An unhandled exception occurred while processing the request. SqlException: Invalid column name 'Age'.
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations add v2 D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef database update
با اجرا این دستورات، فایل جدید 13950526073248_v2 به پوشهی Migrations اضافه میشود. این فایل حاوی نحوهی به روز رسانی بانک اطلاعاتی، بر اساس خاصیت جدید Age است. سپس با اجرای دستور dotnet ef database update، کار به روز رسانی بانک اطلاعاتی بر اساس مرحلهی v2 انجام میشود.
بنابراین هر بار که تغییری را در مدلهای خود ایجاد میکنید، یکبار باید کلاس مهاجرت آنرا ایجاد کنید و سپس آنرا به بانک اطلاعاتی اعمال نمائید.
تهیه اسکریپت تغییرات بجای اعمال تغییرات توسط ابزارهای EF
شاید علاقمند باشید که پیش از اعمال تغییرات به بانک اطلاعاتی، یک اسکریپت SQL از آن تهیه کنید (جهت مطالعه و یا اعمال دستی آن توسط خودتان). برای اینکار میتوانید دستور ذیل را در پوشهی جاری پروژه اجرا کنید:
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations script -o v2.sql
تغییرات ساختار جدول __EFMigrationsHistory در EF Core 1.0
در EF 6.x، ساختار اطلاعات جدول نگهداری تاریخچهی تغییرات، بسیار پیچیده بود و شامل رشتهای gzip شدهی حاوی یک snapshot از کل ساختار دیتابیس در هر مرحلهی migration بود. در این نگارش، این snapshot حذف شدهاست و بجای آن فایل ApplicationDbContextModelSnapshot.cs را مشاهده میکنید (تنها یک snapshot به ازای کل context برنامه). همچنین در اینجا کاملا مشخص است که چه مراحلی به بانک اطلاعاتی اعمال شدهاند و دیگر خبری از رشتهی gzip شدهی قبلی نیست (تصویر فوق).
در شکل زیر ساختار قبلی این جدول را در EF 6.x مشاهده میکنید. در EF 6.x حتی فضای نام کلاسهای موجودیتهای برنامه هم مهم هستند و در صورت تغییر، مشکل ایجاد میشود:
مهاجرت خودکار از EF Core حذف شدهاست
در EF 6.x در کنار کلاس Db Context یک کلاس Configuration هم وجود داشت که برای مثال امکان چنین تعریفی در آن میسر هست:
public Configuration() { AutomaticMigrationsEnabled = true; }
با حذف مهاجرت خودکار:
- دیگر نیازی نیست تا model snapshots در بانک اطلاعاتی ذخیره شوند (همان ساده شدن ساختار جدول ذخیره سازی تاریخچهی مهاجرتهای فوق).
- در حالت افزودن یک مرحلهی مهاجرت، دیگر نیازی به کوئری گرفتن از بانک اطلاعاتی نخواهد بود (سرعت بیشتر).
- میتوان چندین مرحلهی مهاجرت را افزود بدون اینکه الزاما مجبور به اعمال آنها به بانک اطلاعاتی باشیم.
- کاهش کدهای مدیریت ساختار بانک اطلاعاتی.
- تیمها برای یکی کردن تغییرات خود مشکلی نخواهند داشت چون دیگر snapshot مدلها در جدول __EFMigrationsHistory ذخیره نمیشود.
بنابراین در EF Core میتوان مهاجرت v1 را اضافه کرد. سپس تغییراتی را در کدها اعمال کرد. در ادامه مهاجرت v2 را تولید کرد و در آخر کار اعمال یکجای اینها را به بانک اطلاعاتی انجام داد.
هرچند در اینجا اگر میخواهید مرحلهی اجرای دستور dotnet ef database update را حذف کنید، میتوانید از کدهای ذیل نیز استفاده نمائید:
using Core1RtmEmptyTest.Entities; using Microsoft.EntityFrameworkCore; using Microsoft.Extensions.DependencyInjection; namespace Core1RtmEmptyTest.Migrations { public static class DbInitialization { public static void Initialize(this IServiceScopeFactory scopeFactory) { using (var serviceScope = scopeFactory.CreateScope()) { var context = serviceScope.ServiceProvider.GetService<ApplicationDbContext>(); // Applies any pending migrations for the context to the database. // Will create the database if it does not already exist. context.Database.Migrate(); } } } }
کار متد Migrate، ایجاد بانک اطلاعاتی در صورت عدم وجود و سپس اعمال تمام مراحل migration ایی است که در جدول __EFMigrationsHistory ثبت نشدهاند (دقیقا همان کار دستور dotnet ef database update را انجام میدهد).
تفاوت متد Database.EnsureCreated با متد Database.Migrate
اگر به متدهای context.Database دقت کنید، یکی از آنها EnsureCreated نام دارد. این متد نیز سبب تولید بانک اطلاعاتی بر اساس ساختار Context برنامه میشود. اما هدف آن صرفا استفادهی از آن در آزمونهای واحد سریع است. از این جهت که جدول __EFMigrationsHistory را تولید نمیکند (برخلاف متد Migrate). بنابراین بجز آزمونهای واحد، در جای دیگری از آن استفاده نکنید چون به دلیل عدم تولید جدول __EFMigrationsHistory توسط آن، قابلیت استفادهی از بانک اطلاعاتی تولید شدهی توسط آن با امکانات migrations وجود ندارد. در پایان آزمون واحد نیز میتوان از متد EnsureDeleted برای حذف این بانک اطلاعاتی موقتی استفاده کرد.
در قسمت بعد، مطالب تکمیلی مهاجرتها را بررسی خواهیم کرد. برای مثال چگونه میتوان کلاسهای موجودیتها را به اسمبلیهای دیگری منتقل کرد.
«واکشی اطلاعات به صورت chunk chunk (تکه تکه) و نمایش در ListView»
این قابلیت اگر در نرم افزارهای گزارشگیری یاد شده، پیاده سازی شدهاست (مانند مثال یاد شده MaximumRows و StartRowIndex را هربار در اختیار برنامه نویس قرار میدهند)، آنگاه قابل استفاده و پیاده سازی خواهد بود. در غیراینصورت، کار خاصی را نمیتوان انجام داد و باید مطابق نیاز تجاری آنها رفتار کرد.
public class EmployeeDB { public void Insert(Employee e) { //Database Logic written here } public Employee Select() { //Database Logic written here } }
public class EmployeeDB { public virtual Employee Select() { //Old Select Method } } public class EmployeeManagerDB : EmployeeDB { public override Employee Select() { //Select method as per Manager //UI requirement } }
//Normal Screen EmployeeDB objEmpDb = new EmployeeDB(); Employee objEmp = objEmpDb.Select(); //Manager Screen EmployeeDB objEmpDb = new EmployeeManagerDB(); Employee objEmp = objEmpDb.Select();
Public static class MyExtensionMethod{ public static Employee managerSelect(this EmployeeDB employeeDB) { //Select method as per Manager } } //Manager Screen Employee objEmp = EmployeeDB.managerSelect();
خلاصه مهاجرت داده پروفایل ها
- کلاس جدیدی بسازید که دارای خواصی برای ذخیره اطلاعات پروفایل است.
- کلاس جدیدی بسازید که از 'ProfileBase' ارث بری میکند و متدهای لازم برای دریافت پروفایل کاربران را پیاده سازی میکند.
- استفاده از تامین کنندههای پیش فرض را، در فایل web.config فعال کنید. و کلاسی که در مرحله 2 ساختید را بعنوان کلاس پیش فرض برای خواندن اطلاعات پروفایل معرفی کنید.
شروع به کار
پوشه جدیدی با نام 'Models' بسازید تا اطلاعات پروفایل را در آن قرار دهیم.
بعنوان یک مثال، بگذارید تا تاریخ تولد کاربر، شهر سکونت، قد و وزن او را در پروفایلش ذخیره کنیم. قد و وزن بصورت یک کلاس سفارشی (custom class) بنام 'PersonalStats' ذخیره میشوند. برای ذخیره و بازیابی پروفایل ها، به کلاسی احتیاج داریم که 'ProfileBase' را ارث بری میکند. پس کلاس جدیدی با نام 'AppProfile' بسازید.
public class ProfileInfo { public ProfileInfo() { UserStats = new PersonalStats(); } public DateTime? DateOfBirth { get; set; } public PersonalStats UserStats { get; set; } public string City { get; set; } } public class PersonalStats { public int? Weight { get; set; } public int? Height { get; set; } } public class AppProfile : ProfileBase { public ProfileInfo ProfileInfo { get { return (ProfileInfo)GetPropertyValue("ProfileInfo"); } } public static AppProfile GetProfile() { return (AppProfile)HttpContext.Current.Profile; } public static AppProfile GetProfile(string userName) { return (AppProfile)Create(userName); } }
پروفایل را در فایل web.config خود فعال کنید. نام کلاسی را که در مرحله قبل ساختید، بعنوان کلاس پیش فرض برای ذخیره و بازیابی پروفایلها معرفی کنید.
<profile defaultProvider="DefaultProfileProvider" enabled="true" inherits="UniversalProviders_ProfileMigrations.Models.AppProfile"> <providers> ..... </providers> </profile>
برای دریافت اطلاعات پروفایل از کاربر، فرم وب جدیدی در پوشه Account بسازید و آنرا 'AddProfileData.aspx' نامگذاری کنید.
<h2> Add Profile Data for <%# User.Identity.Name %></h2> <asp:Label Text="" ID="Result" runat="server" /> <div> Date of Birth: <asp:TextBox runat="server" ID="DateOfBirth"/> </div> <div> Weight: <asp:TextBox runat="server" ID="Weight"/> </div> <div> Height: <asp:TextBox runat="server" ID="Height"/> </div> <div> City: <asp:TextBox runat="server" ID="City"/> </div> <div> <asp:Button Text="Add Profile" ID="Add" OnClick="Add_Click" runat="server" /> </div>
کد زیر را هم به فایل code-behind اضافه کنید.
protected void Add_Click(object sender, EventArgs e) { AppProfile profile = AppProfile.GetProfile(User.Identity.Name); profile.ProfileInfo.DateOfBirth = DateTime.Parse(DateOfBirth.Text); profile.ProfileInfo.UserStats.Weight = Int32.Parse(Weight.Text); profile.ProfileInfo.UserStats.Height = Int32.Parse(Height.Text); profile.ProfileInfo.City = City.Text; profile.Save(); }
دقت کنید که فضای نامی که کلاس AppProfile در آن قرار دارد را وارد کرده باشید.
اپلیکیشن را اجرا کنید و کاربر جدیدی با نام 'olduser' بسازید. به صفحه جدید 'AddProfileData' بروید و اطلاعات پروفایل کاربر را وارد کنید.
با استفاده از پنجره Server Explorer میتوانید تایید کنید که اطلاعات پروفایل با فرمت xml در جدول 'Profiles' ذخیره میشوند.
مهاجرت الگوی دیتابیس
اسکریپت مورد نیاز را از آدرس https://raw.github.com/suhasj/UniversalProviders-Identity-Migrations/master/Migration.txt دریافت کرده و آن را اجرا کنید. اگر اتصال خود به دیتابیس را تازه کنید خواهید دید که جداول جدیدی اضافه شده اند. میتوانید دادههای این جداول را بررسی کنید تا ببینید چگونه اطلاعات منتقل شده اند.
مهاجرت اپلیکیشن برای استفاده از ASP.NET Identity
- Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework
- Microsoft.AspNet.Identity.Owin
- Microsoft.Owin.Host.SystemWeb
- Microsoft.Owin.Security.Facebook
- Microsoft.Owin.Security.Google
- Microsoft.Owin.Security.MicrosoftAccount
- Microsoft.Owin.Security.Twitter
using Microsoft.AspNet.Identity.EntityFramework; using System; using System.Collections.Generic; using System.Linq; using System.Web; using UniversalProviders_ProfileMigrations.Models; namespace UniversalProviders_Identity_Migrations { public class User : IdentityUser { public User() { CreateDate = DateTime.UtcNow; IsApproved = false; LastLoginDate = DateTime.UtcNow; LastActivityDate = DateTime.UtcNow; LastPasswordChangedDate = DateTime.UtcNow; Profile = new ProfileInfo(); } public System.Guid ApplicationId { get; set; } public bool IsAnonymous { get; set; } public System.DateTime? LastActivityDate { get; set; } public string Email { get; set; } public string PasswordQuestion { get; set; } public string PasswordAnswer { get; set; } public bool IsApproved { get; set; } public bool IsLockedOut { get; set; } public System.DateTime? CreateDate { get; set; } public System.DateTime? LastLoginDate { get; set; } public System.DateTime? LastPasswordChangedDate { get; set; } public System.DateTime? LastLockoutDate { get; set; } public int FailedPasswordAttemptCount { get; set; } public System.DateTime? FailedPasswordAttemptWindowStart { get; set; } public int FailedPasswordAnswerAttemptCount { get; set; } public System.DateTime? FailedPasswordAnswerAttemptWindowStart { get; set; } public string Comment { get; set; } public ProfileInfo Profile { get; set; } } }
انتقال داده پروفایلها به جداول جدید
آخرین نسخه پکیج Entity Framework را نصب کنید. همچنین یک رفرنس به اپلیکیشن وب پروژه بدهید (کلیک راست روی پروژه و گزینه 'Add Reference').
کد زیر را در کلاس Program.cs وارد کنید. این قطعه کد پروفایل تک تک کاربران را میخواند و در قالب 'ProfileInfo' آنها را serialize میکند و در دیتابیس ذخیره میکند.
public class Program { var dbContext = new ApplicationDbContext(); foreach (var profile in dbContext.Profiles) { var stringId = profile.UserId.ToString(); var user = dbContext.Users.Where(x => x.Id == stringId).FirstOrDefault(); Console.WriteLine("Adding Profile for user:" + user.UserName); var serializer = new XmlSerializer(typeof(ProfileInfo)); var stringReader = new StringReader(profile.PropertyValueStrings); var profileData = serializer.Deserialize(stringReader) as ProfileInfo; if (profileData == null) { Console.WriteLine("Profile data deserialization error for user:" + user.UserName); } else { user.Profile = profileData; } } dbContext.SaveChanges(); }
برخی از مدلهای استفاده شده در پوشه 'IdentityModels' تعریف شده اند که در پروژه اپلیکیشن وبمان قرار دارند، بنابراین افزودن فضاهای نام مورد نیاز فراموش نشود.
کد بالا روی دیتابیسی که در پوشه App_Data وجود دارد کار میکند، این دیتابیس در مراحل قبلی در اپلیکیشن وب پروژه ایجاد شد. برای اینکه این دیتابیس را رفرنس کنیم باید رشته اتصال فایل app.config اپلیکیشن کنسول را بروز رسانی کنید. از همان رشته اتصال web.config در اپلیکیشن وب پروژه استفاده کنید. همچنین آدرس فیزیکی کامل را در خاصیت 'AttachDbFilename' وارد کنید.
یک Command Prompt باز کنید و به پوشه bin اپلیکیشن کنسول بالا بروید. فایل اجرایی را اجرا کنید و نتیجه را مانند تصویر زیر بررسی کنید.
در پنجره Server Explorer جدول 'AspNetUsers' را باز کنید. حال ستونهای این جدول باید خواص کلاس مدل را منعکس کنند.
کارایی سیستم را تایید کنید
همانطور که در قسمت قبل گفته شد، در این قسمت با روش کار jQuery Mobile و pluginهای مربوط به Cordova آشنا خواهیم شد.
<!DOCTYPE html> <html> <head> <meta charset="utf-8"> <title>Title</title> <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1">
روال کار jQuery Mobile
از آنجایی که مستندات jQuery Mobile به قدر کافی کامل هست، نیازی نیست تا در مورد تک تک آنها مثال بزنیم و از اصل مطلب دور شویم. در هر مثالی که زده خواهد شد، در صورت استفاده از ویجتی خاص، با آن آشنا خواهیم شد.
لیست کامل اتریبیوتهای -data به همراه مقادیری که میپذیرند
شما میتوانید از امکانات Theme Roller برای شخصی سازی تمهای مورد نیاز استفاده کنید.
Cordova Plugins
از این قسمت http://plugins.cordova.io/#/viewAll و این قسمت http://plugreg.com/plugins میتوانید سراغ پلاگینهای مورد نیاز خود بگردید. برای مثال وارد بخش کانفیگ پروژه شده و از قسمت plugins و تب Core یکسری از پلاگینهایی را که در Cordova گنجانده شده است، مشاهده میکنید. با کلیک بر روی دکمهی Add میتوانید آن را دانلود کرده و از APIهای آن استفاده کنید.
برای مثال پلاگین Notification را به پروژه اضافه میکنم. سپس یک فایل js را با نام custom.js به فولدر scripts در ریشه پروژه اضافه کرده و محتوای فایلهای index.html , custome.js را به شکل زیر در نظر میگیرم:
$(function() { $("#alert").on('tap', function(event) { navigator.notification.alert("اطلاعات ذخیره شد",null, "alert", "تایید"); }); $("#prompt").on('tap', function(event) { navigator.notification.prompt("برای تائید نام خود را وارد کنید", onPrompt, "prompt", "تایید", "لغو"],"نام خود"]); }); function onPrompt(results) { navigator.notification.alert(results.buttonIndex + "\n" + results.input1, null); } $("#confirm").on('tap', function(event) { navigator.notification.confirm("حذف انجام شود؟", onConfirm, "confirm", ["بله", "خیر", "نمیدانم"]); }); function onConfirm(buttonIndex) { navigator.notification.alert(buttonIndex , null); } $("#beep").on('tap', function(event) { navigator.notification.beep(1); }); });
رخداد tap زمانی صادر میشود که کاربر، دکمهی مورد نظر را لمس کند و یکی از رخدادهای jQuery Mobile میباشد. بعد از نصب پلاگین Notification، با استفاده از navigator.notification میتوانید به متدهای مورد نظر که در بالا مشخص است، دسترسی پیدا کنید.
برای آشنایی با این پلاگین میتوانید داکیومنت آن را مطالعه کنید.
در کد بالا با استفاده از متدهای callback توانستهایم اطلاعاتی در مورد نوع عملکرد کاربر با notification ما بدست آوریم.
<!DOCTYPE html> <html> <head> <meta charset="utf-8" /> <title>CordovaApp01</title> <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1"/> <!-- CordovaApp01 references --> <link href="css/index.css" rel="stylesheet" /> <link href="jquery.mobile.rtl/css/themes/default/rtl.jquery.mobile-1.4.0.css" rel="stylesheet" /> </head> <body> <div data-role="page" id="page1"> <div data-role="header"> <h2> تست پلاگین Notification </h2> </div> <div data-role="content"> <a href="#page2" data-transition="pop" data-rel="dialog" data-role="button" data-inline="true" data-icon="back">page 2</a> <button data-role="button" id="alert" data-inline="true" >alert</button> <button data-role="button" id="confirm" data-inline="true">confirm</button> <button data-role="button" id="beep" data-inline="true" >beep</button> <button data-role="button" id="prompt" data-inline="true" >prompt</button> </div> <div data-role="footer"> <h2>من فوتر هستم</h2> </div> </div> <div data-role="page" id="page2"> <div data-role="header"> <h1>Header</h1> </div> <div data-role="content"> Content </div> <div data-role="footer"> <h1>Footer</h1> </div> </div> <!-- Cordova reference, this is added to your app when it's built. --> <script src="scripts/jquery-2.1.3.min.js"></script> <script src="cordova.js"></script> <script src="scripts/platformOverrides.js"></script> <script src="scripts/index.js"></script> <script src="jquery.mobile.rtl/js/rtl.jquery.mobile-1.4.0.js"></script> <script src="scripts/custom.js"></script> </body> </html>
در کد بالا 4 تا button دیده میشود که ویژگی data-role آنها مقدار button در نظر گرفته شدهاست تا توسط jQuery Mobile به عنوان button شناخته شوند و استایلهای لازم بر روی آنها اعمال گردد. قرار است طبق کد js ایی که نوشتهایم، با لمس کردن هر کدام از دکمهها، notification هایی نمایش داده شوند.
برای اینکار شبیه ساز YouWave را دانلود کرده و نصب کنید. سپس در قسمت toolbar ویژوال، گزینهی Device را به جای شبیه ساز Ripple انتخاب کنید. نرم افزار youwave را اجرا کنید حال اگر برنامه را اجرا کنید با خطای زیر مواجه خواهید شد:
Error447C:\Users\Administrator\Documents\Visual Studio 2013\Projects\CordovaApp-01\CordovaApp-01\bld\Debug\platforms\android\cordova\node_modules\q\q.js:126CordovaApp-01 Error448throw e;CordovaApp-01 Error449^CordovaApp-01 Error450Error : DEP10201 : Failed to deploy to device, no devices found.CordovaApp-01
adb connect localhost:5558
<a href="#page2" data-transition="pop" data-rel="dialog" data-role="button" data-inline="true" data-icon="back">page 2</a>
در مقالهی بعد، به مباحث Database در Cordova خواهیم پرداخت.
ادامه دارد...
چرا و در چه زمانی باید به سراغ برنامه نویسی موازی رفت !؟
مفهوم Thread Safe
Thread Safe یک مفهوم مرتبط به زبانهای برنامه نویسی با قابلیت اجرای چند ریسمانی میباشد؛ بدین مفهوم که Thread safe فقط در نرم افزارهایی که به صورت Multi Thread نوشته شدهاند معنا پیدا میکند.درک مفهوم Thread Safe و تکنیکهای مرتبط با آن، در نرم افزارهای چند ریسمانی بسیار حائز اهمیت میباشد. چرا که باعث بروز برخی خطاهای منطقی در عملکرد سیستم خواهد شد که بعضاً ردگیری آنها نیز بسیار دشوار است. به طور کلی هنگامیکه threadهای مختلفی در یک برنامه در حال کار همزمان میباشند، رخ دادن دو اتفاق شایع زیر دور از ذهن نیست:
1- Dead Lock
public static void Function_A() { lock (resource_1) { Thread.Sleep(1000); lock (resource_ 2) { } } } public static void Function_B() { lock (resource_2) { Thread.Sleep(1000); lock (resource_1) { } } } static void Main() { Thread thread_A = new Thread((ThreadStart)Function_A); Thread thread_B = new Thread((ThreadStart)Function_B); thread_A.Start(); thread_B.Start(); while (true) { // Stare at the two threads in deadlock. } }
2- Race conditions
if (x == 5) { y = x * 2; }
اگر بلافاصله بعد از بررسی مقدار متغیر x توسط یک thread ،thread دیگری این مقدار را تغییر دهد، دیگر نتیجهی این بلاک کد، منطقی نخواهد بود و جواب، ۱۰ نخواهد شد.