مطالب
مدیریت تغییرات در سیستم های مبتنی بر WCF
تشریح مسئله : در صورتی که بعد از انتشار برنامه؛ در نسخه بعدی مدل سمت سرور تغییر کرده باشد و امکان بروز رسانی مدل‌های سمت کلاینت وجود نداشته باشد برای حل این مسئله بهترین روش کدام است.
نکته : برای فهم بهتر مطالب آشنایی اولیه با مفاهیم WCF الزامی است.
ابتدا مدل زیر را در نظر بگیرید:
   [DataContract]
    public class Book 
    {
        [DataMember]
        public int Code { get; set; }

        [DataMember]
        public string Name { get; set; }             
    }
حالا یک سرویس برای دریافت و ارسال اطلاعات این مدل به کلاینت می‌نویسیم.
  [ServiceContract]
    public interface ISampleService
    {
        [OperationContract]
        IEnumerable<Book> GetAll();

        [OperationContract]
        void Save( Book book );
    }
و سرویسی که Contract بالا رو پیاده سازی کند.
public class SampleService : ISampleService
    {
        public List<Book> ListOfBook 
        {
            get; 
            private set; 
        }

        public SampleService()
        {
            ListOfBook = new List<Book>();
        }
        public IEnumerable<Book> GetAll()
        {
            ListOfBook.AddRange( new Book[] 
            {
                new Book(){Code=1 , Name="Book1"},
                new Book(){Code=2 , Name="Book2"},
            } );
            return ListOfBook;
        }

        public void Save( Book book )
        {
            ListOfBook.Add( book );
        }
    }
 متد GetAll برای ارسال اطلاعات به کلاینت و متد Save نیز برای دریافت اطلاعات از کلاینت.
حالا یک پروژه Console Application بسازید و از روش AddServiceReference سرویس مورد نظر را به Client اضافه کنید. برنامه را تست کنید. بدون هیچ مشکلی کار می‌کند.
حالا اگر در نسخه بعدی سیستم مجبور شویم به مدل Book یک خاصیت دیگر به نام Author را نیز اضافه کنیم و امکان Update کردن سرویس در سمت کلاینت وجود نداشته باشد چه اتفاقی خواهد افتاد.
به صورت زیر:
 [DataContract]
    public class Book 
    {
        [DataMember]
        public int Code { get; set; }
        [DataMember]
        public string Name { get; set; }

        [DataMember]
        public string Author { get; set; }
    }
به طور پیش فرض اگر در DataContract‌های سمت سرور و کلاینت اختلاف وجود داشته باشد این موارد نادیده گرفته می‌شوند. یعنی همیشه مقدار خاصیت Author برابر null خواهد بود.
نکته : برای Value Type‌ها مقادیر پیش فرض و برای Reference Type‌ها مقدار Null.
اگر برای DataMemberAttribute خاصیت IsRequired را برابر true کنیم از این پس برای هر درخواستی که مقدار Author  آن مقدار نداشته باشد یک Protocol Exception  پرتاب می‌شود. به صورت زیر:
[DataMember( IsRequired = true )]
public string Author { get; set; }
اما این همیشه راه حل مناسبی نیست.
روش دیگر این است که Desrialize کردن مدل را تغییر دهیم. بدین معنی که هر گاه مقدار Author برابر Null بود یک مقدار پیش فرض برای آن در نظر بگیریم. این کار با نوشتن یک متد و قراردادن OnDeserializingAttribute به راحتی امکان پذیر است. کلاس Book به صورت زیر تغییر می‌کند.
  [DataContract]
    public class Book
    {
        [DataMember]
        public int Code { get; set; }
        [DataMember]
        public string Name { get; set; }

        [DataMember( IsRequired = true )]
        public string Author { get; set; }

        [OnDeserializing]
        private void OnDeserializing( StreamingContext context )
        {
            if ( string.IsNullOrEmpty( Author ) )
            {
                Author = "Masoud Pakdel";
            }
        }
    }
حال اگر از سمت کلاینت کلاس Book دریافت شود که مقدار خاصیت Author آن برابر Null باشد توسط متد OnDeserializing مقدار پیش فرض به آن اعمال می‌شود.مثل تصویر زیر:

روش بعدی استفاده از اینترفیس IExtensibleDataObject  است. بعد از اینکه کلاس Book این اینترفیس را پیاده سازی کرد مشکل Versioning Round Trip حل می‌شود. به این صورت که سرویس یا کلاینتی که نسخه قدیمی را می‌شناسد اگر نسخه جدید را دریافت کند خصوصیاتی را که نمی‌شناسد مثل Author در خاصیت ExtensionData ذخیره می‌شود و هنگامی که کلاس Book برای سرویس یا کلاینتی که نسخه جدید را می‌شناسد DataContractSerializer اطلاعات مورد نظر را از خصوصیت ExtensionData بیرون می‌کشد و کلاس Book جدید را باز سازی می‌کند. بررسی کلاس ExtensionData توسط خود DataContractSreializer انجام می‌شود و نیاز به هیچ گونه ای کد نویسی ندارد.

[DataContract]
    public class Book : IExtensibleDataObject
    {
        [DataMember]
        public int Code { get; set; }
        [DataMember]
        public string Name { get; set; }

        [DataMember]
        public string Author { get; set; }
    
        public virtual ExtensionDataObject ExtensionData
        {
            get { return _extensionData; }
            set
            {
                _extensionData = value;
            }
        }
        private ExtensionDataObject _extensionData;
    }
اگر کد متد GetAll سمت سرور را به صورت زیر تغییر دهیم که خاصیت Author هم مقدار داشته باشد با استفاده از خاصیت ExtensionData کلاینت هم از این مقدار مطلع خواهد شد.
public IEnumerable<Book> GetAll()
        {
            ListOfBook.AddRange( new Book[] 
            {
                new Book(){Code=1 , Name="Book1", Author="Masoud Pakdel"},
                new Book(){Code=2 , Name="Book2" },
            } );
            return ListOfBook;
        }
کلاینت هم به صورت زیر :

همان طور که می‌بینید این نسخه از کلاینت هیچ گونه اطلاعی از وجود یک خاصیت به نام Author ندارد ولی از طریق ExtensionData متوجه می‌شود یک خاصیت به نام Author به مدل سمت سرور اضافه شده است.

اما در صورتی که قصد داشته باشیم که یک سرویس خاص از همان نسخه قدیمی کلاس Book استفاده کند و نیاز به نسخه جدید آن نداشته باشد می‌توانیم این کار را از طریق مقدار دهی True به خاصیت IgnoreExtensionDataObject  در ServiceBehaviorAttribute انجام داد. بدین شکل

 [ServiceBehavior( IgnoreExtensionDataObject = true )]
  public class SampleService : ISampleService
از این پس سرویس بالا از همان مدل Book بدون خاصیت Author استفاده می‌کند.

منابع :
مطالب
بررسی تفاوت بین DTO و POCO
در ابتدا اجازه بدهید تعریف درستی از این دو واژه، ارائه کنیم.

DTO (Data Transfer Object)
به بیان خیلی ساده، DTO‌ها برای انتقال اطلاعات استفاده می‌شوند؛ پس هیچ منطق و رفتاری در این اشیاء تعریف نمی‌شود .اگر در DTO منطقی پیاده سازی شود، دیگر به آن DTO گفته نمی‌شود. اجازه بدید منظورمان را از منطق یا رفتار مشخص کنیم. منطق یا رفتار، همان متدهایی هستند که در نوع داده خود تعریف میکنیم. در #C، یک DTO تنها از خصوصیت‌ها (Properties) که از بلوک‌های Get و Set تشکیل شده‌اند، ساخته می‌شود. البته بدون کدهایی جهت اعتبار سنجی (Validation) مقادیر.

سؤال: وضعیت attribute ‌ها و Metadata‌ها چه می‌شود؟
خیلی غیر معمول نیست که از metadata‌ها در DTO، به‌منظور اعتبار سنجی یا اهداف خاص، استفاده کنیم. بعضی از attribute‌ها هیچ رفتاری را به DTO‌ها اضافه نمی‌کنند؛ ولی استفاده از DTO‌ها را در بخش‌های دیگر سیستم، ساده‌تر می‌کنند. در نتیجه هیچکدام از attribute ‌ها و metadata‌ها، شرایط DTO بودن را نقض نمی‌کنند.

مدل‌های دیگری مثل ViewModels‌ها و API Model‌ها چه می‌شوند؟
واژه DTO خیلی مبهم است. تنها چیزی که بیان می‌کند این است که شیء است و فقط و فقط شامل اطلاعات است و رفتاری ندارد. در این تعریف درباره‌ی کاربرد مورد نظر یک DTO چیزی گفته نشده. در بسیاری از معماری‌ها، DTO نقش خاصی را ایفا می‌کند. بطور مثال در معماری MVC، از DTO‌ها برای انقیاد داده (Binding) و ارسال اطلاعات به یک View استفاده میکنند. به همین خاطر این DTO‌ها بعنوان ViewModel، در معماری MVC شناخته می‌شوند که رفتاری را در خود تعریف نمی‌کنند و تنها فرمت اطلاعات مورد انتظار یک View را مهیا می‌کنند.
پس در این سناریوی خاص، ViewModel نوعی DTO می‌باشد. اما باید دقت داشته باشید، همه ViewModel‌‌ها را نمی‌توان DTO محسوب کرد؛ مثلا در معماری MVVM، ویوو مدل‌های تعریف شده، شامل رفتار هم می‌باشند. حتی در معماری MVC نیز گاهی اوقات منطقی به  ViewModel‌‌ها اضافه می‌شود که دیگر به آنها DTO نمی‌گوییم.

 
در صورت امکان، نام DTO‌ها را بر اساس استفاده‌ی آنها تعیین کنید. بطور مثال کلاسی با نام FoodDTO، مشخص نمی‌کند که این نوع، کجا و چگونه قرار است در معماری برنامه شما مورد استفاده قرار  بگیرید؛ برعکس نامگذاری به صورت FoodViewModels کاربرد آن را صراحتا بیان می‌کند.
مثالی از DTO در زبان سی شارپ :
public class ProductViewModel
{
  public int ProductId { get; set; }
  public string Name { get; set; }
  public string Description { get; set; }
  public string ImageUrl { get; set; }
  public decimal UnitPrice { get; set; }
}

کپسوله سازی و DTO ها 
کپسوله سازی، یکی از اصول برنامه نویسی شیءگرا می‌باشد. اما این کپسوله سازی به DTO‌ها اعمال نمی‌شوند. به این علت که هدف کپسوله سازی، پنهان کردن فرآیند پشت صحنه‌ی ذخیره سازی اطلاعات است؛ اما در DTO هیچ فرآیندی پیاده سازی نشده و نباید هیچ State پنهانی وجود داشته باشد. پس بحث Encapsulation در DTO منتفی است. پس کار را برای خودتان سخت نکنید؛ با تعریف private setter ‌ها یا تبدیل کردن DTO به یک شیء غیرقابل تغییر (immutable). شما باید به‌راحتی بتوانید عملیات ایجاد، نوشتن و خواندن DTO‌‌ها را انجام دهید؛ همچنین باید بتوانید عملیات سریالایز کردن بر روی DTO‌‌ها را بدون فرآیند سفارشی اضافه‌ای، انجام دهید.

Field ها  یا Property ها 
سؤالی که مطرح می‌شود این است که وقتی کپسوله سازی در DTO مفهومی ندارد، چرا باید همیشه از property ‌ها استفاده کنیم؟ چرا از فیلد‌ها استفاده نکنیم (فیلد‌های public )؟
ما می‌توانیم هم از property استفاده کنیم و هم از field‌ها؛ اما بعضی از فریم ورک‌ها که کار Serialization را انجام می‌دهند، فقط با property ‌ها کار می‌کنند. بنابراین بسته به نیاز خودتان، از field‌های عمومی یا property‌ها استفاده کنید. اما عموما از Property استفاده میکنند. البته در این پیوند، پرسش و پاسخ مفصلی در این رابطه وجود دارد.

غیرقابل تغییر بودن (Immutability) و نوع رکورد ( Record Type )
غیرقابل تغییر بودن، یکی از مزیت‌های مهم در توسعه نرم افزار است. اما همانطور که در مثل بالا بیان شد، نیازی به غیرقابل تغییر کردن DTO‌‌ها نیست. با ارائه رکورد در سی شارپ 9  شرایط کمی تغییر کرد. شاید عبارت مخفف دیگری که اضافه شده Data transfer Records یا (DTRs) است. یکی از روش‌های تعریف DTR در سی شارپ 9، به شکل زیر است:
public record ProductDTO(int Id, string Name, string Description);

البته روش دیگری هم وجود دارد که شما property‌ها را تعریف کنید و از طریق سازنده، مقدار دهی شوند. ویژگی جدید init-only این امکان را فراهم می‌کند که فقط در زمان مقدار دهی اولیه (initialization)، خصوصیات مقداردهی شوند و در ادامه‌ی چرخه حیات شیء، property ‌ها فقط خواندنی هستند. این ویژگی، record‌ها را غیر قابل تغییر می‌کند.
مثال:
public record ProductDTO
{
  public int Id { get; init; }
  public string Name { get; init; }
}
var dto = new ProductDTO { Id = 1, Name = "some name" };

کلاس‌های POCO یا همان Plain Old CLR/C# Object
شی Plain Old چیست؟ هر شیءای که Plain Old باشد، می‌تواند در هر جایی از برنامه‌ی ما مورد استفاده قرار بگیرد؛ حتی در کلاس‌های Test برنامه. این اشیاء هیچگونه وابستگی برای اجرا وظایف خود، به بانک‌های اطلاعاتی و کتابخانه‌های ثالت ندارند.
برای درک بهتر این نوع کلاس‌ها، به مثال زیر دقت کنید:
public class Product : DataObject<Product>
{
  public Product(int id)
  {
    Id = id;
    InitializeFromDatabase();
  }
  private void InitializeFromDatabase()
  {
    DataHelpers.LoadFromDatabase(this);
  }
  public int Id { get; private set; }
  // other properties and methods
}
همانطور که مشاهده میکنید، این کلاس به متد استاتیکی برای کار با دیتابیس وابسته است؛ در نتیجه باعث میشود که کل کلاس، به وجود بانک اطلاعاتی وابسته شود. همچنین با ارث بری از کلاس پایه‌ی دیگری، وابستگی به یک کتابخانه‌ی ثالث ایجاد شده‌است. اجرای آزمون واحد برای چنین کلاسی، سبب fail شدن عملیات می‌شود. به این علت که ارتباط با بانک اطلاعاتی مورد نیاز متد DataHelpers، تامین نشده‌است. این شرایط، مثالی از الگوی Active Record Pattern می‌باشند. همچنین این کلاس دسترسی به منبع داده را در درون خود گنجانده است که این به معنای نقض اصل Persistence Ignorant (اصل Persistence Ignorance به طور خلاصه بیان می‌کند که در تحلیل و طراحی Business Logic به موضوع ذخیره‌سازی (Persistence) فکر نکنید (تا جای ممکن) یا به عبارت دیگر، ذهن خود را درگیر پیچیدگی‌های ذخیره سازی نکنید. برگرفته شده از breakpoint.blog.ir : روح الله دلپاک)می باشد. یکی از ویژگی‌های POCO عدم نقض الگوی فوق است.

مثالی از POCO : 
public class Product
{
  public Product(int id)
  {
    Id = id;
  }

  private Product()
  {
    // required for EF
  }

  public int Id { get; private set; }
  // other properties and methods
}
این کلاس یک POCO است:
  • برای اجرای وظایف خود به فریم ورک ثالثی وابسته نیست.
  • به کلاس پایه‌ای ( Base class) نیاز ندارد.
  • وابستگی به متد استاتیکی ندارد.
  • می تواند در هر جایی از پروژه، نمونه سازی شود.
  • اصل Persistence Ignorant را بیشتر رعایت کرده، نه بطور کامل؛ چون یک سازنده دارد که به کتابخانه‌ی ثالثی نیازمند است (سازنده‌ی بدون پارامتر که مورد نیاز EF می‌باشد).

POCO و DTO :

شاید این دو مفهموم گیج کننده باشند، ولی DTO همان POCO هست. اگر یک کلاس، DTO باشد، حتما POCO نیز هست. (مرور ویژگی‌های دو مورد در بخش‌های قبلی) ولی برعکس این وضعیت ممکن است صادق نباشد؛ مثال قبلی که در آن وابستگی به کتابخانه‌ی ثالثی در سازنده‌ی بدون پارامتر وجود داشت، DTO بودن را نقض می‌کرد. پس اگر هر دو حالت صادق بود، میتوان گفت این دو مفهوم یکی است.
مطالب
بررسی تغییرات Blazor 8x - قسمت پنجم - امکان تعریف جزیره‌های تعاملی Blazor Server
در Blazor 8x می‌توان صفحات SSR ای را به همراه Blazor server islands و یا Blazor WASM islands داشت؛ یعنی یک کامپوننت Blazor Server که داخل یک صفحه‌ی معمولی SSR قرار گرفته و با سرور، ارتباط SiganlR برقرار می‌کند و یا یک کامپوننت Blazor WASM که در قسمتی از صفحه‌ی SSR درج شده و درون مرورگر کاربر اجرا می‌شود. به هر کدام از این‌ها یک «جزیره‌ی تعاملی» گفته می‌شود (interactive island). در این قسمت، نکات مرتبط با جزایر تعاملی Blazor Server را بررسی می‌کنیم.


بررسی یک مثال: تهیه یک برنامه‌ی Blazor 8x برای نمایش لیست محصولات، به همراه جزئیات آن‌ها

به لطف وجود SSR در Blazor 8x، می‌توان HTML نهایی کامپوننت‌ها و صفحات Blazor را همانند صفحات MVC و یا Razor pages، در سمت سرور تهیه و بازگشت داد. این خروجی در نهایت یک static HTML بیشتر نیست و گاهی از اوقات ما به بیش از یک خروجی ساده HTML ای نیاز داریم.
در این مثال که بر اساس قالب dotnet new blazor --interactivity Server تهیه می‌شود، قصد داریم موارد زیر را پیاده سازی کنیم:
- صفحه‌ای که یک لیست محصولات فرضی را نمایش می‌دهد : بر اساس SSR
- صفحه‌ای که جزئیات یک محصول را نمایش می‌دهد: بر اساس SSR
- دکمه‌ای در ذیل قسمت نمایش جزئیات یک محصول، برای دریافت و نمایش لیست محصولات مشابه و مرتبط: بر اساس Blazor server islands

یعنی تا جائیکه ممکن است قصد نداریم تمام صفحات و تمام قسمت‌های برنامه را با فعالسازی سراسری حالت تعاملی Blazor server که در قسمت‌های قبل در مورد آن توضیح داده شد، پیاده سازی کنیم. می‌خواهیم فقط قسمت کوچکی از این سناریو را که واقعا نیاز به یک چنین قابلیتی را دارد، توسط یک جزیره‌ی تعاملی Blazor server واقع شده‌ی در قسمتی از یک صفحه‌ی استاتیک SSR، مدیریت کنیم.


مدل برنامه: رکوردی برای ذخیره سازی اطلاعات یک محصول

namespace BlazorDemoApp.Models;

public record Product
{
    public int Id { get; set; }
    public required string Title { get; set; }
    public required string Description { get; set; }
    public decimal Price { get; set; }

    public List<int> Related { get; set; } = new();
}
در اینجا، هدف تعریف لیستی از محصولات فرضی است؛ به همراه خاصیتی که Id محصولات مشابه را نگهداری می‌کند (خاصیت Related).


سرویس برنامه: سرویسی برای بازگشت لیست محصولات

چون Blazor Server و SSR هر دو بر روی سرور اجرا می‌شوند، از لحاظ دسترسی به اطلاعات و کار با سرویس‌ها، هماهنگی کاملی وجود داشته و می‌توان کدهای یکسان و یکدستی را در اینجا بکار گرفت.
در ادامه کدهای کامل سرویس Services\ProductStore.cs را مشاهده می‌کنید:
using BlazorDemoApp.Models;

namespace BlazorDemoApp.Services;

public interface IProductStore
{
    IList<Product> GetAllProducts();
    Product GetProduct(int id);
    IList<Product> GetRelatedProducts(int productId);
}

public class ProductStore : IProductStore
{
    private static readonly List<Product> ProductsDataSource =
        new()
        {
            new Product
            {
                Id = 1, Title = "Smart speaker", Price = 22m,
                Description =
                    "This smart speaker delivers excellent sound quality and comes with built-in voice control, offering an impressive music listening experience.",
                Related = new List<int> { 2, 3 },
            },
            new Product
            {
                Id = 2, Title = "Regular speaker", Price = 89m,
                Description =
                    "Enjoy room-filling sound with this regular speaker. With its slick design, it perfectly fits into any room in your house.",
                Related = new List<int> { 1, 3 },
            },
            new Product
            {
                Id = 3, Title = "Speaker cable", Price = 12m,
                Description =
                    "This high-quality speaker cable ensures a reliable and clear audio connection for your sound system.",
            },
        };

    public IList<Product> GetAllProducts() => ProductsDataSource;

    public Product GetProduct(int id) => ProductsDataSource.Single(p => p.Id == id);

    public IList<Product> GetRelatedProducts(int productId)
    {
        var product = ProductsDataSource.Single(x => x.Id == productId);
        return ProductsDataSource.Where(p => product.Related.Contains(p.Id)).ToList();
    }
}
هدف از این سرویس، ارائه‌ی لیست تمام محصولات، دریافت اطلاعات یک محصول و همچنین یافتن لیست محصولات مشابه یک محصول خاص است.
این سرویس را باید در فایل Program.cs برنامه به صورت زیر معرفی کرد تا در فایل‌های razor برنامه‌ی جاری قابل دسترسی شود:
builder.Services.AddScoped<IProductStore, ProductStore>();


تکمیل صفحه‌ی نمایش لیست محصولات

قصد داریم زمانیکه کاربر برای مثال به آدرس فرضی http://localhost:5136/products مراجعه کرد، با تصویر لیستی از محصولات مواجه شود:


کدهای این صفحه را که در فایل Components\Pages\Store\ProductsList.razor قرار می‌گیرند، در ادامه مشاهده می‌کنید:

@page "/Products"
@using BlazorDemoApp.Models
@using BlazorDemoApp.Services

@inject IProductStore Store

@attribute [StreamRendering]

<h3>Products</h3>

@if (_products == null)
{
    <p>Loading...</p>
}
else
{
    @foreach (var item in _products)
    {
        <a href="/ProductDetails/@item.Id">
            <div>
                <div>
                    <h5>@item.Title</h5>
                </div>
                <div>
                    <h5>@item.Price.ToString("c")</h5>
                </div>
            </div>
        </a>
    }
}

@code {
    private IList<Product>? _products;

    protected override Task OnInitializedAsync() => GetProductsAsync();

    private async Task GetProductsAsync()
    {
        await Task.Delay(1000); // Simulates asynchronous loading to demonstrate streaming rendering
        _products = Store.GetAllProducts();
    }

}
توضیحات:
- جهت دسترسی به سرویس لیست محصولات، ابتدا سرویس IProductStore به این صفحه تزریق شده‌است.
- سپس در روال رویدادگردان آغازین OnInitializedAsync، کار دریافت اطلاعات و انتساب آن به لیستی، صورت گرفته‌است.
- در این متد جهت شبیه سازی یک عملیات async از یک Task.Delay استفاده شده‌است.
- چون این صفحه، یک صفحه‌ی SSR عادی است، بدون تعریف ویژگی StreamRendering در آن، پس از اجرای برنامه، هیچگاه قسمت loading که در حالت products == null_ قرار است ظاهر شود، نمایش داده نمی‌شود؛ چون در این حالت (حذف نوع رندر)، صفحه‌ی نهایی که به کاربر ارائه خواهد شد، یک صفحه‌ی استاتیک کاملا رندر شده‌ی در سمت سرور است و کاربر باید تا زمان پایان این رندر در سمت سرور، منتظر بماند و سپس صفحه‌ی نهایی را دریافت و مشاهده کند. در حالت Streaming rendering، ابتدا می‌توان یک قالب HTML ای را بازگشت داد و سپس مابقی محتوای آن‌را به محض آماده شدن در طی چند مرحله بازگشت داد.
- لینک‌های نمایش داده شده‌ی در اینجا، به صفحه‌ی ProductDetails اشاره می‌کنند که در آن، جزئیات محصول انتخابی نمایش داده می‌شوند.


تکمیل صفحه‌ی نمایش جزئیات یک محصول


در صفحه‌ی کامپوننت Components\Pages\Store\ProductDetails.razor، کار نمایش جزئیات محصول انتخابی صورت می‌گیرد:

@page "/ProductDetails/{ProductId}"
@using BlazorDemoApp.Models
@using BlazorDemoApp.Services

@inject IProductStore Store

@attribute [StreamRendering]

@if (_product == null)
{
    <p>Loading...</p>
}
else
{
    <div>
        <div>
            <h5>
                @_product.Title (@_product.Price.ToString("C"))
            </h5>
            <p>
                @_product.Description
            </p>
        </div>
        @if (_product.Related.Count > 0)
        {
            <div>
                <RelatedProducts ProductId="Convert.ToInt32(ProductId)" />
            </div>
        }
    </div>
    <NavLink href="/Products">Back</NavLink>
}

@code {
    private Product? _product;

    [Parameter]
    public string? ProductId { get; set; }

    protected override Task OnInitializedAsync() => GetProductAsync();

    private async Task GetProductAsync()
    {
        await Task.Delay(1000); // Simulates asynchronous loading to demonstrate streaming rendering
        _product = Store.GetProduct(Convert.ToInt32(ProductId));
    }

}
توضیحات:
- باتوجه به نحوه‌ی تعریف مسیریابی این صفحه، پارامتر ProductId از طریق آدرسی مانند http://localhost:5136/ProductDetails/1 دریافت می‌شود.
- سپس این ProductId را در روال رخ‌دادگردان OnInitializedAsync، برای یافتن جزئیات محصول انتخابی از سرویس تزریقی IProductStore، بکار می‌گیریم.
- در اینجا نیز از Task.Delay برای شبیه سازی یک عملیات طولانی async مانند دریافت اطلاعات از یک بانک اطلاعاتی، کمک گرفته شده‌است.
- همچنین برای نمایش قسمت loading صفحه در حالت SSR، بازهم از StreamRendering استفاده کرده‌ایم.
- اگر دقت کرده باشید، ذیل تصویر اطلاعات محصول، دکمه‌ای نیز جهت بارگذاری اطلاعات محصولات مشابه، قرار دارد که ProductId محصول انتخابی را دریافت می‌کند:
<RelatedProducts ProductId="Convert.ToInt32(ProductId)" />
بنابراین در ادامه کامپوننت RelatedProducts فوق را تکمیل می‌کنیم.


تکمیل کامپوننت نمایش لیست محصولات مشابه و مرتبط

در فایل Components\Pages\Store\RelatedProducts.razor، کار نمایش یک دکمه و سپس نمایش لیستی از محصولات مشابه، صورت می‌گیرد:
@using BlazorDemoApp.Models
@using BlazorDemoApp.Services
@inject IProductStore Store

<button @onclick="LoadRelatedProducts">Related products</button>

@if (_loadRelatedProducts)
{
    @if (_relatedProducts == null)
    {
        <p>Loading...</p>
    }
    else
    {
        <div>
            @foreach (var item in _relatedProducts)
            {
                <a href="/ProductDetails/@item.Id">
                    <div>
                        <h5>@item.Title (@item.Price.ToString("C"))</h5>
                    </div>
                </a>
            }
        </div>
    }
}

@code{

    private IList<Product>? _relatedProducts;
    private bool _loadRelatedProducts;

    [Parameter]
    public int ProductId { get; set; }

    private async Task LoadRelatedProducts()
    {
        _loadRelatedProducts = true;
        await Task.Delay(1000); // Simulates asynchronous loading to demonstrate InteractiveServer mode
        _relatedProducts = Store.GetRelatedProducts(ProductId);
    }

}

تعاملی کردن کامپوننت نمایش لیست محصولات مشابه

مشکل! اگر در این حالت برنامه را اجرا کرده و بر روی دکمه‌ی related products کلیک کنیم، هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد! یعنی روال رویدادگران LoadRelatedProducts اصلا اجرا نمی‌شود. علت اینجا است که صفحات SSR، در نهایت یک static HTML بیشتر نیستند و فاقد قابلیت‌های تعاملی، مانند واکنش نشان دادن به کلیک بر روی یک دکمه هستند.
محدودیتی که به همراه صفحات SSR وجود دارد این است: این نوع کامپوننت‌ها و صفحات فقط یکبار رندر می‌شوند و نه بیشتر. بله می‌توان بر روی آن‌ها ده‌ها دکمه، نوارهای لغزان، دراپ‌داون و غیره را قرار داد، اما ... نمی‌توان هیچگونه تعاملی را با آن‌ها داشت. کامپوننت نهایی رندر شده و نمایش داده شده، دیگر در هیچ‌جائی اجرا نمی‌شود. در این حالت است که می‌توان تصمیم گرفت که نیاز است قسمتی از این صفحه، تعاملی شود.
به همین جهت باید نحوه‌ی رندر کامپوننت RelatedProducts را به صورت یک جزیره‌ی تعاملی Blazor server درآورد تا رویداد منتسب به دکمه‌ی related products موجود در آن، پردازش شود. بنابراین به صفحه‌ی ProductDetails.razor مراجعه کرده و rendermode@ این کامپوننت را به صورت زیر به حالت InteractiveServer تغییر می‌دهیم:
<RelatedProducts ProductId="Convert.ToInt32(ProductId)" @rendermode="@InteractiveServer"/>
اکنون اگر برنامه را مجددا اجرا کرده و بر روی دکمه‌ی نمایش محصولات مشابه قرار گرفته در ذیل جزئیات یک محصول کلیک کنیم، بدون مشکل کار می‌کند:


نحوه‌ی پردازش پشت صحنه‌ی این نوع صفحات هم جالب است. برای اینکار به برگه‌ی network مخصوص developer tools مرورگر مراجعه کرده و مراحل رسیدن به صفحه‌ی نمایش جزئیات محصول را طی می‌کنیم:


- اگر دقت کنید، جابجایی بین صفحات، با استفاده از fetch انجام شده؛ یعنی با اینکه این صفحات در اصل static HTML خالص هستند، اما ... کار full reload صفحه مانند ASP.NET Web forms قدیمی انجام نمی‌شود (و یا حتی برنامه‌های MVC و Razor pages) و نمایش صفحات، Ajax ای است و با fetch استاندارد آن صورت می‌گیرد تا هنوز هم حس و حال SPA بودن برنامه حفظ شود. همچنین اطلاعات DOM کل صفحه را هم به‌روز رسانی نمی‌کند؛ فقط موارد تغییر یافته در اینجا به روز رسانی خواهند شد.
این موارد توسط فایل blazor.web.js درج شده‌ی در کامپوننت آغازین App.razor، به صورت خودکار مدیریت می‌شوند:
<script src="_framework/blazor.web.js"></script>

به علاوه در این حالت ای‌جکسی fetch، کار دریافت مجدد فایل‌های استاتیک مرتبط یک صفحه، مانند فایل‌های js.، css.، تصاویر و غیره، مجددا انجام نمی‌شود که این مورد خود مزیتی است نسبت به حالت متداول برنامه‌های ASP.NET Core MVC و یا Razor pages. در حالت Blazor 8x SSR، فقط یک partial update از نوع Ajax ای انجام می‌شود.
به این قابلیت، enhanced navigation هم گفته می‌شود. برای مثال زمانیکه یک فرم SSR را در Blazor 8x به سمت سرور ارسال می‌کنیم، موقعیت scroll به صورت خودکار ذخیره و بازیابی می‌شود تا کاربر با یک full post back مواجه نشده و موقعیت جاری خود را در صفحه از دست ندهد (چنین ایده‌ای، یک زمانی در برنامه‌های ASP.NET Web forms هم برقرار بود و هست! به نظر مایکروسافت هنوز دلتنگ طراحی قدیمی ASP.NET Web forms است!).

- همچنین به محض نمایش صفحه‌ی جزئیات محصول، پس از پایان کار نمایش آن، یک اتصال وب‌سوکت هم برقرار شده که مرتبط با جزیره‌ی تعاملی Blazor server تعریف شده، یا همان کامپوننت RelatedProducts است.

- یک disconnect را هم در اینجا مشاهده می‌کنید. اگر به یک صفحه‌ی تعاملی مراجعه کنیم، همانطور که مشخص است، یک اتصال SignalR برقرار می‌شود (که به آن در اینجا circuit هم می‌گویند). اما اگر از این صفحه به سمت یک صفحه‌ی SSR حرکت کنیم، پس از نمایش آن صفحه، اتصال SignalR قبلی که دیگر نیازی به آن نیست، بسته خواهد شد تا منابع سمت سرور، رها شوند.


در حین disconnect، شماره ID اتصال SignalR ای که دیگر به آن نیازی نیست، به برنامه ارسال می‌شود تا به صورت خودکار در سمت سرور بسته شود. تمام این موارد توسط blazor.web.js فریم‌ورک، مدیریت می‌شوند.
در این تصویر ابتدا به آدرس http://localhost:5136/ProductDetails/1 مراجعه کرده‌ایم که سبب برقراری اتصال یک وب‌سوکت شده‌است. سپس با کلیک بر روی دکمه‌ی back، به صفحه‌ی SSR مشاهده‌ی لیست محصولات برگشته‌ایم. در این حالت، دستور قطع اتصال SignalR قبلی صادر شده‌است.


نحوه‌ی مدیریت Pre-rendering در جزایر تعاملی Blazor 8x

به صورت پیش‌فرض زمانیکه از حالت رندر InteractiveServer استفاده می‌کنیم، قابلیت pre-rendering آن نیز فعال است. یعنی ابتدا حداقل قالب و قسمت‌های ثابت کامپوننت، در سمت سرور پردازش و رندر شده و سپس به سمت کلاینت ارسال می‌شوند. در این حالت کاربر، تجربه‌ی کاربری روان‌تری را شاهد خواهد بود؛ چون برای مدتی نباید منتظر آماده شدن کل UI مرتبط باشد و حداقل، قسمت‌هایی از صفحه که تعاملی نیستند، قابل دسترسی و مشاهده هستند.
اگر به هر دلیلی نیاز به غیرفعال کردن این قابلیت را دارید، باید به صورت زیر عمل کرد:
<RelatedProducts ProductId="Convert.ToInt32(ProductId)" @rendermode="@(new InteractiveServerRenderMode(false))"/>
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، در حین نمایش صفحه‌ی اصلی در برگیرنده‌ی از نوع SSR، فقط جای این کامپوننت در صفحه مشخص می‌شود و پس از برقراری اتصال با سرور از طریق اتصال SignalR، شاهد UI کامپوننت RelatedProducts خواهیم بود، که نسبت به قبل، وقفه‌ای را سبب خواهد شد.

نحوه‌ی تعریف خواص استاتیک InteractiveServer بکار گرفته شده و یا کلاس InteractiveServerRenderMode را در ادامه مشاهده می‌کنید. جهت سهولت تعریف این موارد، سطر زیر که یک using static است، به فایل Imports.razor_ اضافه شده‌است:
@using static Microsoft.AspNetCore.Components.Web.RenderMode

public static class RenderMode
  {
    public static InteractiveServerRenderMode InteractiveServer { get; } = new InteractiveServerRenderMode();

    public static InteractiveWebAssemblyRenderMode InteractiveWebAssembly { get; } = new InteractiveWebAssemblyRenderMode();

    public static InteractiveAutoRenderMode InteractiveAuto { get; } = new InteractiveAutoRenderMode();
  }


public class InteractiveServerRenderMode : IComponentRenderMode
  {
    public InteractiveServerRenderMode()
      : this(true)
    {
    }

    public InteractiveServerRenderMode(bool prerender) => this.Prerender = prerender;

    public bool Prerender { get; }
  }


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor8x-Server-Normal.zip  
نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه
سلام من برای جدول userrole بصورت زیر استفاده کردم :
  public virtual User User { get; set; }

        public virtual Role Role { get; set; }
و در جدول user و role :
 public virtual ICollection<UserRole> UserRoles { get; set; } = new HashSet<UserRole>();

اما در دیتابیس که نگاه میکنم دوتا فیلد جدا بنام user1 و role1 میسازه و زمانیکه بخام از این ارتباطات استفاده کنم اون رو در نظر نمیگیره ؟ممنون میشم بگید مشکل کجاست؟
مطالب
ایجاد Drop Down List های آبشاری در Angular
تاکنون دو مطلب مشابه «ساخت DropDownList‌های مرتبط به کمک jQuery Ajax در MVC» و «ایجاد Drop Down List‌های آبشاری توسط Kendo UI» را در مورد ساخت Cascading Drop-down Lists در این سایت مطالعه کرده‌اید. در اینجا قصد داریم چنین قابلیتی را توسط Angular پیاده سازی کنیم (بدون استفاده از هیچ کتابخانه‌ی ثالث دیگری).



مدل‌های سمت سرور برنامه

در این مطلب قصد داریم لیست گروه‌ها را به همراه محصولات مرتبط با آن‌ها، توسط دو drop down list نمایش دهیم:
public class Category
{
    public int CategoryId { set; get; }
    public string CategoryName { set; get; }

    [JsonIgnore]
    public IList<Product> Products { set; get; }
}


public class Product
{
    public int ProductId { set; get; }
    public string ProductName { set; get; }
}
از ویژگی JsonIgnore جهت عدم درج لیست محصولات، در خروجی JSON نهایی تولیدی گروه‌ها، استفاده شده‌است (و کتابخانه‌ی JSON.NET، کتابخانه‌ی پیش فرض کار با JSON در ASP.NET Core است).


منبع داده JSON سمت سرور

پس از مشخص شدن مدل‌های برنامه، اکنون توسط دو اکشن متد، لیست گروه‌ها و همچنین لیست محصولات یک گروه خاص را با فرمت JSON بازگشت می‌دهیم:
namespace AngularTemplateDrivenFormsLab.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    public class ProductController : Controller
    {
        [HttpGet("[action]")]
        public async Task<IActionResult> GetCategories()
        {
            await Task.Delay(500);

            return Json(CategoriesDataSource.Items);
        }

        [HttpGet("[action]/{categoryId:int}")]
        public async Task<IActionResult> GetProducts(int categoryId)
        {
            await Task.Delay(500);

            var products = CategoriesDataSource.Items
                            .Where(category => category.CategoryId == categoryId)
                            .SelectMany(category => category.Products)
                            .ToList();
            return Json(products);
        }
    }
}
- بار اولی که صفحه بارگذاری می‌شود، توسط یک درخواست Ajax ایی، لیست گروه‌ها دریافت خواهد شد. سپس با انتخاب یک گروه، اکشن متد GetProducts جهت بازگرداندن لیست محصولات آن گروه، فراخوانی می‌گردد. کدهای کامل CategoriesDataSource در فایل پیوستی انتهای بحث قرار داده شده‌است و یک منبع ساده درون حافظه‌ای است.
- در اینجا از یک Delay نیز استفاده شده‌است تا بتوان آیکن‌های چرخند‌ه‌ی Loading سمت کاربر را در حین کار با عملیاتی زمانبر، بهتر مشاهده کرد.


 کدهای سمت کاربر برنامه

کدهای سمت کاربر این مثال در ادامه‌ی همان مطلب «فرم‌های مبتنی بر قالب‌ها در Angular - قسمت پنجم - ارسال اطلاعات به سرور» هستند که بر روی آن این دستورات فراخوانی شده‌است:
 >ng g m Product -m app.module --routing
ماژول جدیدی به نام محصولات اضافه و به app.module معرفی شده‌است. البته پس از اصلاح، ProductModule بجای ProductRoutingModule در این فایل تنظیم خواهد شد.

 >ng g c product/product-group
سپس یک کامپوننت جدید به نام ProductGroupComponent درون ماژول Product ایجاد شده‌است.

>ng g cl product/product
>ng g cl product/Category
>ng g cl product/product-group-form
در ادامه سه کلاس Product، Category و ProductGroupForm به این ماژول اضافه شده‌اند که دو مورد اول، معادل کلاس‌های مدل سمت سرور و مورد سوم، معادل فرم جدید ProductGroupComponent است:
export class ProductGroupForm {
  constructor(
    public categoryId?: number,
    public productId?: number
  ) { }
}

export class Product {
  constructor(
    public productId: number,
    public productName: string
  ) { }
}

export class Category {
  constructor(
    public categoryId: number,
    public categoryName: string
  ) { }
}

سپس سرویسی را جهت دریافت اطلاعات دراپ داون‌ها از سرور تهیه کرده‌ایم:
 >ng g s product/product-items -m product.module
با این محتوا:
import { Injectable } from "@angular/core";
import { Http, Response, Headers, RequestOptions } from "@angular/http";

import { Observable } from "rxjs/Observable";
import "rxjs/add/operator/do";
import "rxjs/add/operator/catch";
import "rxjs/add/observable/throw";
import "rxjs/add/operator/map";
import "rxjs/add/observable/of";

import { Category } from "./category";
import { Product } from "./product";

@Injectable()
export class ProductItemsService {

  private baseUrl = "api/product";

  constructor(private http: Http) { }

  private handleError(error: Response): Observable<any> {
    console.error("observable error: ", error);
    return Observable.throw(error.statusText);
  }

  getCategories(): Observable<Category[]> {
    return this.http
      .get(`${this.baseUrl}/GetCategories`)
      .map(response => response.json() || {})
      .catch(this.handleError);
  }

  getProducts(categoryId: number): Observable<Product[]> {
    return this.http
      .get(`${this.baseUrl}/GetProducts/${categoryId}`)
      .map(response => response.json() || {})
      .catch(this.handleError);
  }
}
از متد getCategories برای پر کردن اولین drop down استفاده خواهد شد و از متد دوم برای دریافت لیست محصولات متناظر با یک گروه انتخاب شده کمک می‌گیریم.

پس از این مقدمات اکنون می‌توان کدهای ProductGroupComponent را تکمیل کرد.
ابتدا در متد ngOnInit آن کار دریافت لیست آغازین گروه‌های محصولات را انجام می‌دهیم:
export class ProductGroupComponent implements OnInit {

  categories: Category[] = [];
 model = new ProductGroupForm();

  constructor(private productItemsService: ProductItemsService) { }

  ngOnInit() {
    this.productItemsService.getCategories().subscribe(
      data => {
        this.categories = data;
      },
      err => console.log("get error: ", err)
    );
  }
برای این منظور ابتدا ProductItemsService به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است تا بتوان به متدهای دریافت اطلاعات از سرور دسترسی یافت. سپس در متد ngOnInit، اطلاعات دریافتی به خاصیت عمومی categories انتساب داده شده‌است.
اکنون چون این خاصیت در دسترس است، می‌توان به قالب این کامپوننت مراجعه کرده و قسمت ابتدایی فرم را تکمیل کرد:
<div class="container">
  <h3>Cascading Drop-down Lists</h3>
  <form #form="ngForm" (submit)="submitForm(form)" novalidate>
    <div class="form-group">
      <label class="control-label">Category</label>
      <span class="glyphicon glyphicon-refresh glyphicon-spin spinner" *ngIf="categories.length == 0"></span>
      <select class="form-control" name="categoryCtrl" #categoryCtrl (change)="fetchProducts(categoryCtrl.value)"
        [(ngModel)]="model.categoryId">
        <option value="undefined">Select a Category...</option>
        <option *ngFor="let category of categories" value="{{category.categoryId}}">
          {{ category.categoryName }}
        </option>
      </select>
    </div>
- در اینجا اولین ngIf بکار گرفته شده، طول آرایه‌ی categories (همان خاصیت عمومی معرفی شده‌ی در کامپوننت) را بررسی می‌کند. اگر این آرایه خالی باشد، یک آیکن چرخنده را نمایش می‌دهد.
- سپس ngModel به خاصیت categoryId وهله‌ای از کلاس ProductGroupForm که مدل معادل فرم است، متصل شده‌است.
- همچنین با اتصال به رخداد change، مقدار Id عضو انتخابی به متد fetchProducts ارسال می‌شود. دسترسی به این Id از طریق یک template reference variable به نام categoryCtrl# انجام شده‌است.
- در آخر، ngFor تعریف شده به ازای هر عضو آرایه‌ی categories، یکبار تگ option را تکرار می‌کند و در هربار تکرار، مقدار ویژگی value را به categoryId تنظیم می‌کند و برچسب نمایشی آن‌را از categoryName دریافت خواهد کرد.

بنابراین مرحله‌ی بعدی تکمیل این drop down آبشاری، واکنش نشان دادن به رخ‌داد change و تکمیل متد fetchProducts است:
  products: Product[] = [];
  isLoadingProducts = false;

  fetchProducts(categoryId?: number) {
    console.log(categoryId);

    this.products = [];

    if (categoryId === undefined || categoryId.toString() === "undefined") {
      return;
    }

    this.isLoadingProducts = true;
    this.productItemsService.getProducts(categoryId).subscribe(
      data => {
        this.products = data;
        this.isLoadingProducts = false;
      },
      err => {
        console.log("get error: ", err);
        this.isLoadingProducts = false;
      }
    );
  }
- در ابتدای متد fetchProducts، آرایه‌ی خاصیت عمومی products که به drop down دوم متصل خواهد شد، خالی می‌شود تا تداخلی با اطلاعات قبلی آن حاصل نشود.
- سپس بررسی می‌کنیم که آیا categoryId دریافتی undefined است یا خیر؟ این مساله دو علت دارد:
الف) اولین عضو drop down انتخاب محصولات را با مقدار undefined مشخص کرده‌ایم:
 <option value="undefined">Select a Category...</option>
ب) علت اینجا است که چون ngModel به model.categoryId متصل شده‌است و در این مدل، پارامتر و همچنین خاصیت عمومی categoryId از نوع optional است و با ؟ مشخص شده‌است:
 public categoryId?: number
به همین جهت زمانیکه مدل را به این صورت تعریف می‌کنیم:
 model = new ProductGroupForm();
مقدار categoryId همان undefined جاوا اسکریپت خواهد بود.

- پس از آن همانند قسمت قبل، این categoryId را به سرور ارسال کرده و سپس اطلاعات متناظری را دریافت و به خاصیت عمومی products  نسبت داده‌ایم. همچنین از یک خاصیت عمومی دیگر به نام isLoadingProducts نیز استفاده شده‌است تا مشخص شود چه زمانی کار دریافت اطلاعات از سرور خاتمه پیدا می‌کند. از آن برای نمایش یک آیکن چرخنده‌ی دیگر استفاده می‌کنیم:
    <div class="form-group">
      <label class="control-label">Product</label>
      <span class="glyphicon glyphicon-refresh glyphicon-spin spinner" *ngIf="isLoadingProducts"></span>
      <select class="form-control" name="productCtrl" [(ngModel)]="model.productId">
        <option value="undefined">Select a Product...</option>
        <option *ngFor="let product of products" value="{{product.productId}}">
          {{ product.productName }}
        </option>
      </select>
    </div>
به این ترتیب drop down دوم بر اساس مقدار خاصیت عمومی products تشکیل می‌شود. اگر مقدار isLoadingProducts مساوی true باشد، یک spinner که کدهای css آن‌را در فایل src\styles.css به نحو ذیل تعریف کرده‌ایم، نمایان می‌شود و برعکس. همچنین ngFor به ازای هر عضو آرایه‌ی products یکبار تگ option را تکرار خواهد کرد.
/* Spinner */
.spinner {
  font-size:15px;
  z-index:10
}

.glyphicon-spin {
    -webkit-animation: spin 1000ms infinite linear;
    animation: spin 1000ms infinite linear;
}
@-webkit-keyframes spin {
    0% {
        -webkit-transform: rotate(0deg);
        transform: rotate(0deg);
    }
    100% {
        -webkit-transform: rotate(359deg);
        transform: rotate(359deg);
    }
}
@keyframes spin {
    0% {
        -webkit-transform: rotate(0deg);
        transform: rotate(0deg);
    }
    100% {
        -webkit-transform: rotate(359deg);
        transform: rotate(359deg);
    }
}

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-template-driven-forms-lab-06.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دو پنجره‌ی کنسول مجزا را باز کنید. در اولی دستورات
>npm install
>ng build --watch
و در دومی دستورات ذیل را اجرا کنید:
>dotnet restore
>dotnet watch run
اکنون می‌توانید برنامه را در آدرس http://localhost:5000 مشاهده و اجرا کنید.
مطالب
EF Code First #3

بررسی تعاریف نگاشت‌ها به کمک متادیتا در EF Code first

در قسمت قبل مروری سطحی داشتیم بر امکانات مهیای جهت تعاریف نگاشت‌ها در EF Code first. در این قسمت، حالت استفاده از متادیتا یا همان data annotations را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.
برای این منظور پروژه کنسول جدیدی را آغاز نمائید. همچنین به کمک NuGet، ارجاعات لازم را به اسمبلی EF، اضافه کنید. در ادامه مدل‌های زیر را به پروژه اضافه نمائید؛ یک شخص که تعدادی پروژه منتسب می‌تواند داشته باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string LastName { set; get; }
public string Email { set; get; }
public string Description { set; get; }
public byte[] Photo { set; get; }
public IList<Project> Projects { set; get; }
}
}

using System;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public virtual User User { set; get; }
}
}

به خاصیت public virtual User User در کلاس Project اصطلاحا Navigation property هم گفته می‌شود.
دو کلاس زیر را نیز جهت تعریف کلاس Context که بیانگر کلاس‌های شرکت کننده در تشکیل بانک اطلاعاتی هستند و همچنین کلاس آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را به همراه تعدادی رکورد پیش فرض مشخص می‌کنند، به پروژه اضافه نمائید.

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample02.Models;

namespace EF_Sample02
{
public class Sample2Context : DbContext
{
public DbSet<User> Users { set; get; }
public DbSet<Project> Projects { set; get; }
}

public class Sample2DbInitializer : DropCreateDatabaseAlways<Sample2Context>
{
protected override void Seed(Sample2Context context)
{
context.Users.Add(new User
{
AddDate = DateTime.Now,
Name = "Vahid",
LastName = "N.",
Email = "name@site.com",
Description = "-",
Projects = new List<Project>
{
new Project
{
Title = "Project 1",
AddDate = DateTime.Now.AddDays(-10),
Description = "..."
}
}
});

base.Seed(context);
}
}
}

به علاوه در فایل کانفیگ برنامه، تنظیمات رشته اتصالی را نیز اضافه نمائید:

<connectionStrings>
<add
name="Sample2Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در اینجا name به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره می‌کند (یکی از قراردادهای توکار EF Code first است).

یک نکته:
مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک class library جداگانه اضافه کنند به نام DomainClasses و کلاس‌های مرتبط با DbContext را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer. هیچکدام از این پروژه‌ها نیازی به فایل کانفیگ و تنظیمات رشته اتصالی ندارند؛ زیرا اطلاعات لازم را از فایل کانفیگ پروژه اصلی که این دو پروژه class library را به خود الحاق کرده، دریافت می‌کنند. دو پروژه class library اضافه شده تنها باید ارجاعاتی را به اسمبلی‌های EF و data annotations داشته باشند.

در ادامه به کمک متد Database.SetInitializer که در قسمت دوم به بررسی آن پرداختیم و با استفاده از کلاس سفارشی Sample2DbInitializer فوق، نسبت به ایجاد یک بانک اطلاعاتی خالی تشکیل شده بر اساس تعاریف کلاس‌های دومین پروژه، اقدام خواهیم کرد:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
var project1 = db.Projects.Find(1);
Console.WriteLine(project1.Title);
}
}
}
}

تا زمانیکه وهله‌ای از Sample2Context ساخته نشود و همچنین یک کوئری نیز به بانک اطلاعاتی ارسال نگردد، Sample2DbInitializer در عمل فراخوانی نخواهد شد.
ساختار بانک اطلاعاتی پیش فرض تشکیل شده نیز مطابق اسکریپت زیر است:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Name] [nvarchar](max) NULL,
[LastName] [nvarchar](max) NULL,
[Email] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[Photo] [varbinary](max) NULL,
CONSTRAINT [PK_Users] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]


CREATE TABLE [dbo].[Projects](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Title] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[User_Id] [int] NULL,
CONSTRAINT [PK_Projects] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] WITH CHECK ADD CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id] FOREIGN KEY([User_Id])
REFERENCES [dbo].[Users] ([Id])
GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] CHECK CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id]
GO

توضیحاتی در مورد ساختار فوق، جهت یادآوری مباحث دو قسمت قبل:
- خواصی با نام Id تبدیل به primary key و identity field شده‌اند.
- نام جداول، همان نام خواص تعریف شده در کلاس Context است.
- تمام رشته‌ها به nvarchar از نوع max نگاشت شده‌اند و null پذیر می‌باشند.
- خاصیت تصویر که با آرایه‌ای از بایت‌ها تعریف شده به varbinary از نوع max نگاشت شده است.
- بر اساس ارتباط بین کلاس‌ها فیلد User_Id در جدول Projects اضافه شده است که توسط قیدی به نام FK_Projects_Users_User_Id، جهت تعریف کلید خارجی عمل می‌کند. این نام گذاری پیش فرض هم بر اساس نام خواص در دو کلاس انجام می‌شود.
- schema پیش فرض بکارگرفته شده، dbo است.
- null پذیری پیش فرض فیلدها بر اساس اصول زبان مورد استفاده تعیین شده است. برای مثال در سی شارپ، نوع int نال پذیر نیست یا نوع DateTime نیز به همین ترتیب یک value type است. بنابراین در اینجا این دو نوع به صورت not null تعریف شده‌اند (صرفنظر از اینکه در SQL Server هر دو نوع یاد شده، null پذیر هم می‌توانند باشند). بدیهی است امکان تعریف nullable types نیز وجود دارد.


مروری بر انواع متادیتای قابل استفاده در EF Code first

1) Key
همانطور که ملاحظه کردید اگر نام خاصیتی Id یا ClassName+Id باشد، به صورت خودکار به عنوان primary key جدول، مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این یک قرارداد توکار است.
اگر یک چنین خاصیتی با نام‌های ذکر شده در کلاس وجود نداشته باشد، می‌توان با مزین سازی خاصیتی مفروض با ویژگی Key که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، آن‌را به عنوان Primary key معرفی نمود. برای مثال:

public class Project
{
[Key]
public int ThisIsMyPrimaryKey { set; get; }

و ضمنا باید دقت داشت که حین کار با ORMs فرقی نمی‌کند EF باشد یا سایر فریم ورک‌های دیگر، داشتن یک key جهت عملکرد صحیح فریم ورک، ضروری است. بر اساس یک Key است که Entity معنا پیدا می‌کند.


2) Required
ویژگی Required که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations تعریف شده است، سبب خواهد شد یک خاصیت به صورت not null در بانک اطلاعاتی تعریف شود. همچنین در مباحث اعتبارسنجی برنامه، پیش از ارسال اطلاعات به سرور نیز نقش خواهد داشت. در صورت نال بودن خاصیتی که با ویژگی Required مزین شده است، یک استثنای اعتبارسنجی پیش از ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی صادر می‌گردد. این ویژگی علاوه بر EF Code first در ASP.NET MVC نیز به نحو یکسانی تاثیرگذار است.


3) MaxLength و MinLength
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند (اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند و جزو اسمبلی‌ پایه System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیستند). در ذیل نمونه‌ای از تعریف این‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین باید درنظر داشت که روش دیگر تعریف متادیتا، ترکیب آن‌ها در یک سطر نیز می‌باشد. یعنی الزامی ندارد در هر سطر یک متادیتا را تعریف کرد:

[MaxLength(50, ErrorMessage = "حداکثر 50 حرف"), MinLength(4, ErrorMessage = "حداقل 4 حرف")]
public string Title { set; get; }

ویژگی MaxLength بر روی طول فیلد تعریف شده در بانک اطلاعاتی تاثیر دارد. برای مثال در اینجا فیلد Title از نوع nvarchar با طول 30 تعریف خواهد شد.
ویژگی MinLength در بانک اطلاعاتی معنایی ندارد.
هر دوی این ویژگی‌ها در پروسه اعتبار سنجی اطلاعات مدل دریافتی تاثیر دارند. برای مثال در اینجا اگر طول عنوان کمتر از 4 حرف باشد، یک استثنای اعتبارسنجی صادر خواهد شد.

ویژگی دیگری نیز به نام StringLength وجود دارد که جهت تعیین حداکثر طول رشته‌ها به کار می‌رود. این ویژگی سازگاری بیشتر با ASP.NET MVC‌ دارد از این جهت که Client side validation آن‌را نیز فعال می‌کند.


4) Table و Column
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند. بنابراین اگر تعاریف مدل‌های شما در پروژه Class library جداگانه‌ای قراردارند، نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی EntityFramework.dll نیز داشته باشند.
اگر از نام پیش فرض جداول تشکیل شده خرسند نیستید، ویژگی Table را بر روی یک کلاس قرار داده و نام دیگری را تعریف کنید. همچنین اگر Schema کاربری رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی شما dbo نیست، باید آن‌را در اینجا صریحا ذکر کنید تا کوئری‌های تشکیل شده به درستی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا گردند:

[Table("tblProject", Schema="guest")]
public class Project

توسط ویژگی Column سه خاصیت یک فیلد بانک اطلاعاتی را می‌توان تعیین کرد:

[Column("DateStarted", Order = 4, TypeName = "date")]
public DateTime AddDate { set; get; }

به صورت پیش فرض، خاصیت فوق با همین نام AddDate در بانک اطلاعاتی ظاهر می‌گردد. اگر برای مثال قرار است از یک بانک اطلاعاتی قدیمی استفاده شود یا قرار نیست از شیوه نامگذاری خواص در سی شارپ در یک بانک اطلاعاتی پیروی شود، توسط ویژگی Column می‌توان این تعاریف را سفارشی نمود.
توسط پارامتر Order آن که از صفر شروع می‌شود، ترتیب قرارگیری فیلدها در حین تشکیل یک جدول مشخص می‌گردد.
اگر نیاز است نوع فیلد تشکیل شده را نیز سفارشی سازی نمائید، می‌توان از پارامتر TypeName استفاده کرد. برای مثال در اینجا علاقمندیم از نوع date مهیا در SQL Server 2008 استفاده کنیم و نه از نوع datetime پیش فرض آن.

نکته‌ای در مورد Order:
Order پیش فرض تمام خواصی که قرار است به بانک اطلاعاتی نگاشت شوند، به int.MaxValue تنظیم شده‌اند. به این معنا که تنظیم فوق با Order=4 سبب خواهد شد تا این فیلد، پیش از تمام فیلدهای دیگر قرار گیرد. بنابراین نیاز است Order اولین خاصیت تعریف شده را به صفر تنظیم نمود. (البته اگر واقعا نیاز به تنظیم دستی Order داشتید)


نکاتی در مورد تنظیمات ارث بری در حالت استفاده از متادیتا:
حداقل سه حالت ارث بری را در EF code first می‌توان تعریف و مدیریت کرد:
الف) Table per Hierarchy - TPH
حالت پیش فرض است. نیازی به هیچگونه تنظیمی ندارد. معنای آن این است که «لطفا تمام اطلاعات کلاس‌هایی را که از هم ارث بری کرده‌اند در یک جدول بانک اطلاعاتی قرار بده». فرض کنید یک کلاس پایه شخص را دارید که کلاس‌های بازیکن و مربی از آن ارث بری می‌کنند. زمانیکه کلاس پایه شخص توسط DbSet در کلاس مشتق شده از DbContext در معرض استفاده EF قرار می‌گیرد، بدون نیاز به هیچ تنظیمی، تمام این سه کلاس، تبدیل به یک جدول شخص در بانک اطلاعاتی خواهند شد. یعنی یک table به ازای سلسله مراتبی (Hierarchy) که تعریف شده.
ب) Table per Type - TPT
به این معنا است که به ازای هر نوع، باید یک جدول تشکیل شود. به عبارتی در مثال قبل، یک جدول برای شخص، یک جدول برای مربی و یک جدول برای بازیکن تشکیل خواهد شد. دو جدول مربی و بازیکن با یک کلید خارجی به جدول شخص مرتبط می‌شوند. تنها تنظیمی که در اینجا نیاز است، قرار دادن ویژگی Table بر روی نام کلاس‌های بازیکن و مربی است. به این ترتیب حالت پیش فرض الف (TPH) اعمال نخواهد شد.
ج) Table per Concrete Type - TPC
در این حالت فقط دو جدول برای بازیکن و مربی تشکیل می‌شوند و جدولی برای شخص تشکیل نخواهد شد. خواص کلاس شخص، در هر دو جدول مربی و بازیکن به صورت جداگانه‌ای تکرار خواهد شد. تنظیم این مورد نیاز به استفاده از Fluent API دارد.

توضیحات بیشتر این موارد به همراه مثال، موکول خواهد شد به مباحث استفاده از Fluent API که برای تعریف تنظیمات پیشرفته نگاشت‌ها طراحی شده است. استفاده از متادیتا تنها قسمت کوچکی از توانایی‌های Fluent API را شامل می‌شود.



5) ConcurrencyCheck و Timestamp
هر دوی این ویژگی‌ها در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations و اسمبلی به همین نام تعریف شده‌اند.
در EF Code first دو راه برای مدیریت مسایل همزمانی وجود دارد:
[ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }

[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }

زمانیکه از ویژگی ConcurrencyCheck استفاده می‌شود، تغییر خاصی در سمت بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت، اما در برنامه، کوئری‌های update و delete ایی که توسط EF صادر می‌شوند، اینبار اندکی متفاوت خواهند بود. برای مثال برنامه جاری را به نحو زیر تغییر دهید:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
//update
var user = db.Users.Find(1);
user.Name = "User name 1";
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد Find بر اساس primary key عمل می‌کند. به این ترتیب، اول رکورد یافت شده و سپس نام آن‌ تغییر کرده و در ادامه، اطلاعات ذخیره خواهند شد.
اکنون اگر توسط SQL Server Profiler کوئری update حاصل را بررسی کنیم، به نحو زیر خواهد بود:

exec sp_executesql N'update [dbo].[Users]
set [Name] = @0
where (([Id] = @1) and ([Name] = @2))
',N'@0 nvarchar(max) ,@1 int,@2 nvarchar(max) ',@0=N'User name 1',@1=1,@2=N'Vahid'

همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای به روز رسانی فقط از primary key جهت یافتن رکورد استفاده نکرده، بلکه فیلد Name را نیز دخالت داده است. از این جهت که مطمئن شود در این بین، رکوردی که در حال به روز رسانی آن هستیم، توسط کاربر دیگری در شبکه تغییر نکرده باشد و اگر در این بین تغییری رخ داده باشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
همین رفتار در مورد delete نیز وجود دارد:
//delete
var user = db.Users.Find(1);
db.Users.Remove(user);
db.SaveChanges();
که خروجی آن به صورت زیر است:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where (([Id] = @0) and ([Name] = @1))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ',@0=1,@1=N'Vahid'

در اینجا نیز به علت مزین بودن خاصیت Name به ویژگی ConcurrencyCheck، فقط همان رکوردی که یافت شده باید حذف شود و نه نمونه تغییر یافته آن توسط کاربری دیگر در شبکه.
البته در این مثال شاید این پروسه تنها چند میلی ثانیه به نظر برسد. اما در برنامه‌ای با رابط کاربری، شخصی ممکن است اطلاعات یک رکورد را در یک صفحه دریافت کرده و 5 دقیقه بعد بر روی دکمه save کلیک کند. در این بین ممکن است شخص دیگری در شبکه همین رکورد را تغییر داده باشد. بنابراین اطلاعاتی را که شخص مشاهده می‌کند، فاقد اعتبار شده‌اند.

ConcurrencyCheck را بر روی هر فیلدی می‌توان بکاربرد، اما ویژگی Timestamp کاربرد مشخص و محدودی دارد. باید به خاصیتی از نوع byte array اعمال شود (که نمونه‌ای از آن‌را در بالا در خاصیت public byte[] RowVersion مشاهده نمودید). علاوه بر آن، این ویژگی بر روی بانک اطلاعاتی نیز تاثیر دارد (نوع فیلد را در SQL Server تبدیل به timestamp می‌کند و نه از نوع varbinary مانند فیلد تصویر). SQL Server با این نوع فیلد به خوبی آشنا است و قابلیت مقدار دهی خودکار آن‌را دارد. بنابراین نیازی نیست در حین تشکیل اشیاء در برنامه، قید شود.
پس از آن، این فیلد مقدار دهی شده به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی، در تمام updateها و deleteهای EF Code first حضور خواهد داشت:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where ((([Id] = @0) and ([Name] = @1)) and ([RowVersion] = @2))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ,
@2 binary(8)',@0=1,@1=N'Vahid',@2=0x00000000000007D1

از این جهت که اطمینان حاصل شود، واقعا مشغول به روز رسانی یا حذف رکوردی هستیم که در ابتدای عملیات از بانک اطلاعاتی دریافت کرده‌ایم. اگر در این بین RowVesrion تغییر کرده باشد، یعنی کاربر دیگری در شبکه این رکورد را تغییر داده و ما در حال حاضر مشغول به کار با رکوردی غیرمعتبر هستیم.
بنابراین استفاده از Timestamp را می‌توان به عنوان یکی از best practices طراحی برنامه‌های چند کاربره ASP.NET درنظر داشت.


6) NotMapped و DatabaseGenerated
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند.
به کمک ویژگی DatabaseGenerated، مشخص خواهیم کرد که این فیلد قرار است توسط بانک اطلاعاتی تولید شود. برای مثال خواصی از نوع public int Id به صورت خودکار به فیلدهایی از نوع identity که توسط بانک اطلاعاتی تولید می‌شوند، نگاشت خواهند شد و نیازی نیست تا به صورت صریح از ویژگی DatabaseGenerated جهت مزین سازی آن‌ها کمک گرفت. البته اگر علاقمند نیستید که primary key شما از نوع identity باشد، می‌توانید از گزینه DatabaseGeneratedOption.None استفاده نمائید:
[DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
public int Id { set; get; }

DatabaseGeneratedOption در اینجا یک enum است که به نحو زیر تعریف شده است:

public enum DatabaseGeneratedOption
{
None = 0,
Identity = 1,
Computed = 2
}

تا اینجا حالت‌های None و Identity آن، بحث شدند.
در SQL Server امکان تعریف فیلدهای محاسباتی و Computed با T-SQL نویسی نیز وجود دارد. این نوع فیلدها در هربار insert یا update یک رکورد، به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی می‌شوند. بنابراین اگر قرار است خاصیتی به این نوع فیلدها در SQL Server نگاشت شود، می‌توان از گزینه DatabaseGeneratedOption.Computed استفاده کرد.
یا اگر برای فیلدی در بانک اطلاعاتی default value تعریف کرده‌اید، مثلا برای فیلد date متد getdate توکار SQL Server را به عنوان پیش فرض درنظر گرفته‌اید و قرار هم نیست توسط برنامه مقدار دهی شود، باز هم می‌توان آن‌را از نوع DatabaseGeneratedOption.Computed تعریف کرد.
البته باید درنظر داشت که اگر خاصیت DateTime تعریف شده در اینجا به همین نحو بکاربرده شود، اگر مقداری برای آن در حین تعریف یک وهله جدید از کلاس User درکدهای برنامه درنظر گرفته نشود، یک مقدار پیش فرض حداقل به آن انتساب داده خواهد شد (چون value type است). بنابراین نیاز است این خاصیت را از نوع nullable تعریف کرد (public DateTime? AddDate).

همچنین اگر یک خاصیت محاسباتی در کلاسی به صورت ReadOnly تعریف شده است (توسط کدهای مثلا سی شارپ یا وی بی):

[NotMapped]
public string FullName
{
get { return Name + " " + LastName; }
}

بدیهی است نیازی نیست تا آن‌را به یک فیلد بانک اطلاعاتی نگاشت کرد. این نوع خواص را با ویژگی NotMapped می‌توان مزین کرد.
همچنین باید دقت داشت در این حالت، از این نوع خواص دیگر نمی‌توان در کوئری‌های EF استفاده کرد. چون نهایتا این کوئری‌ها قرار هستند به عبارات SQL ترجمه شوند و چنین فیلدی در جدول بانک اطلاعاتی وجود ندارد. البته بدیهی است امکان تهیه کوئری LINQ to Objects (کوئری از اطلاعات درون حافظه) همیشه مهیا است و اهمیتی ندارد که این خاصیت درون بانک اطلاعاتی معادلی دارد یا خیر.


7) ComplexType
ComplexType یا Component mapping مربوط به حالتی است که شما یک سری خواص را در یک کلاس تعریف می‌کنید، اما قصد ندارید این‌ها واقعا تبدیل به یک جدول مجزا (به همراه کلید خارجی) در بانک اطلاعاتی شوند. می‌خواهید این خواص دقیقا در همان جدول اصلی کنار مابقی خواص قرار گیرند؛ اما در طرف کدهای ما به شکل یک کلاس مجزا تعریف و مدیریت شوند.
یک مثال:
کلاس زیر را به همراه ویژگی ComplexType به برنامه مطلب جاری اضافه نمائید:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample02.Models
{
[ComplexType]
public class InterestComponent
{
[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest1 { get; set; }

[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest2 { get; set; }
}
}

سپس خاصیت زیر را نیز به کلاس User اضافه کنید:

public InterestComponent Interests { set; get; }

همانطور که ملاحظه می‌کنید کلاس InterestComponent فاقد Id است؛ بنابراین هدف از آن تعریف یک Entity نیست و قرار هم نیست در کلاس مشتق شده از DbContext تعریف شود. از آن صرفا جهت نظم بخشیدن به یک سری خاصیت مرتبط و هم‌خانواده استفاده شده است (مثلا آدرس یک، آدرس 2، تا آدرس 10 یک شخص، یا تلفن یک تلفن 2 یا موبایل 10 یک شخص).
اکنون اگر پروژه را اجرا نمائیم، ساختار جدول کاربر به نحو زیر تغییر خواهد کرد:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
---...
[Interests_Interest1] [nvarchar](450) NULL,
[Interests_Interest2] [nvarchar](450) NULL,
---...

در اینجا خواص کلاس InterestComponent، داخل همان کلاس User تعریف شده‌اند و نه در یک جدول مجزا. تنها در سمت کدهای ما است که مدیریت آن‌ها منطقی‌تر شده‌اند.

یک نکته:
یکی از الگوهایی که حین تشکیل مدل‌های برنامه عموما مورد استفاده قرار می‌گیرد، null object pattern نام دارد. برای مثال:

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public InterestComponent Interests { set; get; }
public User()
{
Interests = new InterestComponent();
}
}
}

در اینجا در سازنده کلاس User، به خاصیت Interests وهله‌ای از کلاس InterestComponent نسبت داده شده است. به این ترتیب دیگر در کدهای برنامه مدام نیازی نخواهد بود تا بررسی شود که آیا Interests نال است یا خیر. همچنین استفاده از این الگو حین کار با یک ComplexType ضروری است؛ زیرا EF امکان ثبت رکورد جاری را در صورت نال بودن خاصیت Interests (صرفنظر از اینکه خواص آن مقدار دهی شده‌اند یا خیر) نخواهد داد.


8) ForeignKey
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
اگر از قراردادهای پیش فرض نامگذاری کلیدهای خارجی در EF Code first خرسند نیستید، می‌توانید توسط ویژگی ForeignKey، نامگذاری مورد نظر خود را اعمال نمائید. باید دقت داشت که ویژگی ForeignKey را باید به یک Reference property اعمال کرد. همچنین در این حالت، کلید خارجی را با یک value type نیز می‌توان نمایش داد:
[ForeignKey("FK_User_Id")]
public virtual User User { set; get; }
public int FK_User_Id { set; get; }

در اینجا فیلد اضافی دوم FK_User_Id به جدول Project اضافه نخواهد شد (چون توسط ویژگی ForeignKey تعریف شده است و فقط یکبار تعریف می‌شود). اما در این حالت نیز وجود Reference property ضروری است.


9) InverseProperty
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
از ویژگی InverseProperty برای تعریف روابط دو طرفه استفاده می‌شود.
برای مثال دو کلاس زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("Books")]
public Author Author {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("Author")]
public virtual ICollection<Book> Books {get; set;}
}

این دو کلاس همانند کلاس‌های User و Project فوق هستند. ذکر ویژگی InverseProperty برای مشخص سازی ارتباطات بین این دو غیرضروری است و قراردادهای توکار EF Code first یک چنین مواردی را به خوبی مدیریت می‌کنند.
اما اکنون مثال زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

public Author FirstAuthor {get; set;}
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

این مثال ویژه‌ای است از کتابخانه‌ای که کتاب‌های آن، تنها توسط دو نویسنده نوشته‌ شده‌اند. اگر برنامه را بر اساس این دو کلاس اجرا کنیم، EF Code first قادر نخواهد بود تشخیص دهد، روابط کدام به کدام هستند و در جدول Books چهار کلید خارجی را ایجاد می‌کند. برای مدیریت این مساله و تعین ابتدا و انتهای روابط می‌توان از ویژگی InverseProperty کمک گرفت:

public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("BooksAsFirstAuthor")]
public Author FirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("BooksAsSecondAuthor")]
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("FirstAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("SecondAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، بین این دو جدول تنها دو رابطه تشکیل خواهد شد و نه چهار رابطه؛ چون EF اکنون می‌داند که ابتدا و انتهای روابط کجا است. همچنین ذکر ویژگی InverseProperty در یک سر رابطه کفایت می‌کند و نیازی به ذکر آن در طرف دوم نیست.




مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت دهم- ذخیره سازی اطلاعات کاربران IDP در بانک اطلاعاتی
تا اینجا تمام قسمت‌های این سری، برای اساس اطلاعات یک کلاس Config استاتیک تشکیل شده‌ی در حافظه ارائه شدند. این روش برای دمو و توضیح مفاهیم پایه‌ی IdentityServer بسیار مفید است؛ اما برای دنیای واقعی خیر. بنابراین در ادامه می‌خواهیم این قسمت را با اطلاعات ذخیره شده‌ی در بانک اطلاعاتی تعویض کنیم. یک روش مدیریت آن، نصب ASP.NET Core Identity دقیقا داخل همان پروژه‌ی IDP است. در این حالت کدهای ASP.NET Core Identity مایکروسافت، کار مدیریت کاربران IDP را انجام می‌دهند. روش دیگر اینکار را که در اینجا بررسی خواهیم کرد، تغییر کدهای Quick Start UI اضافه شده‌ی در «قسمت چهارم - نصب و راه اندازی IdentityServer»، جهت پذیرفتن مدیریت کاربران مبتنی بر بانک اطلاعاتی تهیه شده‌ی توسط خودمان است. مزیت آن آشنا شدن بیشتر با کدهای Quick Start UI و درک زیرساخت آن است.


تکمیل ساختار پروژه‌ی IDP

تا اینجا برای IDP، یک پروژه‌ی خالی وب را ایجاد و به مرور، آن‌را تکمیل کردیم. اما اکنون نیاز است پشتیبانی از بانک اطلاعاتی را نیز به آن اضافه کنیم. برای این منظور چهار پروژه‌ی Class library کمکی را نیز به Solution آن اضافه می‌کنیم:


- DNT.IDP.DomainClasses
در این پروژه، کلاس‌های متناظر با موجودیت‌های جداول مرتبط با اطلاعات کاربران قرار می‌گیرند.
- DNT.IDP.DataLayer
این پروژه Context برنامه و Migrations آن‌را تشکیل می‌دهد. همچنین به همراه تنظیمات و Seed اولیه‌ی اطلاعات بانک اطلاعاتی نیز می‌باشد.
رشته‌ی اتصالی آن نیز در فایل DNT.IDP\appsettings.json ذخیره شده‌است.
- DNT.IDP.Common
الگوریتم هش کردن اطلاعات، در این پروژه‌ی مشترک بین چند پروژه‌ی دیگر قرار گرفته‌است. از آن جهت هش کردن کلمات عبور، در دو پروژه‌ی DataLayer و همچنین Services استفاده می‌کنیم.
- DNT.IDP.Services
کلاس سرویس کاربران که با استفاده از DataLayer با بانک اطلاعاتی ارتباط برقرار می‌کند، در این پروژه قرار گرفته‌است.


ساختار بانک اطلاعاتی کاربران IdentityServer

در اینجا ساختار بانک اطلاعاتی کاربران IdentityServer، بر اساس جداول کاربران و Claims آن‌ها تشکیل می‌شود:
namespace DNT.IDP.DomainClasses
{
    public class User
    {
        [Key]
        [MaxLength(50)]       
        public string SubjectId { get; set; }
    
        [MaxLength(100)]
        [Required]
        public string Username { get; set; }

        [MaxLength(100)]
        public string Password { get; set; }

        [Required]
        public bool IsActive { get; set; }

        public ICollection<UserClaim> UserClaims { get; set; }

        public ICollection<UserLogin> UserLogins { get; set; }
    }
}
در اینجا SubjectId همان Id کاربر، در سطح IDP است. این خاصیت به صورت یک کلید خارجی در جداول UserClaims و UserLogins نیز بکار می‌رود.
ساختار Claims او نیز به صورت زیر تعریف می‌شود که با تعریف یک Claim استاندارد، سازگاری دارد:
namespace DNT.IDP.DomainClasses
{
    public class UserClaim
    {         
        public int Id { get; set; }

        [MaxLength(50)]
        [Required]
        public string SubjectId { get; set; }
        
        public User User { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string ClaimType { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string ClaimValue { get; set; }
    }
}
همچنین کاربر می‌توان تعدادی لاگین نیز داشته باشد:
namespace DNT.IDP.DomainClasses
{
    public class UserLogin
    {
        public int Id { get; set; }

        [MaxLength(50)]
        [Required]
        public string SubjectId { get; set; }
        
        public User User { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string LoginProvider { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string ProviderKey { get; set; }
    }
}
هدف از آن، یکپارچه سازی سیستم، با IDPهای ثالث مانند گوگل، توئیتر و امثال آن‌ها است.

در پروژه‌ی DNT.IDP.DataLayer در پوشه‌ی Configurations آن، کلاس‌های UserConfiguration و UserClaimConfiguration را مشاهده می‌کنید که حاوی اطلاعات اولیه‌ای برای تشکیل User 1 و User 2 به همراه Claims آن‌ها هستند. این اطلاعات را دقیقا از فایل استاتیک ‍Config که در قسمت‌های قبل تکمیل کردیم، به این دو کلاس جدید IEntityTypeConfiguration منتقل کرده‌ایم تا به این ترتیب متد GetUsers فایل استاتیک Config را با نمونه‌ی دیتابیسی آن جایگزین کنیم.
سرویسی که از طریق Context برنامه با بانک اطلاعاتی ارتباط برقرار می‌کند، چنین ساختاری را دارد:
    public interface IUsersService
    {
        Task<bool> AreUserCredentialsValidAsync(string username, string password);
        Task<User> GetUserByEmailAsync(string email);
        Task<User> GetUserByProviderAsync(string loginProvider, string providerKey);
        Task<User> GetUserBySubjectIdAsync(string subjectId);
        Task<User> GetUserByUsernameAsync(string username);
        Task<IEnumerable<UserClaim>> GetUserClaimsBySubjectIdAsync(string subjectId);
        Task<IEnumerable<UserLogin>> GetUserLoginsBySubjectIdAsync(string subjectId);
        Task<bool> IsUserActiveAsync(string subjectId);
        Task AddUserAsync(User user);
        Task AddUserLoginAsync(string subjectId, string loginProvider, string providerKey);
        Task AddUserClaimAsync(string subjectId, string claimType, string claimValue);
    }
که توسط آن امکان دسترسی به یک کاربر، اطلاعات Claims او و افزودن رکوردهایی جدید وجود دارد.
تنظیمات نهایی این سرویس‌ها و Context برنامه نیز در فایل DNT.IDP\Startup.cs جهت معرفی به سیستم تزریق وابستگی‌ها، صورت گرفته‌اند. همچنین در اینجا متد initializeDb را نیز مشاهده می‌کنید که با فراخوانی متد context.Database.Migrate، تمام کلاس‌های Migrations پروژه‌ی DataLayer را به صورت خودکار به بانک اطلاعاتی اعمال می‌کند.


غیرفعال کردن صفحه‌ی Consent در Quick Start UI

در «قسمت چهارم - نصب و راه اندازی IdentityServer» فایل‌های Quick Start UI را به پروژه‌ی IDP اضافه کردیم. در ادامه می‌خواهیم قدم به قدم این پروژه را تغییر دهیم.
در صفحه‌ی Consent در Quick Start UI، لیست scopes درخواستی برنامه‌ی کلاینت ذکر شده و سپس کاربر انتخاب می‌کند که کدامیک از آن‌ها، باید به برنامه‌ی کلاینت ارائه شوند. این صفحه، برای سناریوی ما که تمام برنامه‌های کلاینت توسط ما توسعه یافته‌اند، بی‌معنا است و صرفا برای کلاینت‌های ثالثی که قرار است از IDP ما استفاده کنند، معنا پیدا می‌کند. برای غیرفعال کردن آن کافی است به فایل استاتیک Config مراجعه کرده و خاصیت RequireConsent کلاینت مدنظر را به false تنظیم کرد.


تغییر نام پوشه‌ی Quickstart و سپس اصلاح فضای نام پیش‌فرض کنترلرهای آن

در حال حاضر کدهای کنترلرهای Quick Start UI داخل پوشه‌ی Quickstart برنامه‌ی IDP قرار گرفته‌اند. با توجه به اینکه قصد داریم این کدها را تغییر دهیم و همچنین این پوشه در اساس، همان پوشه‌ی استاندارد Controllers است، ابتدا نام این پوشه را به Controllers تغییر داده و سپس در تمام کنترلرهای ذیل آن، فضای نام پیش‌فرض IdentityServer4.Quickstart.UI را نیز به فضای نام متناسبی با پوشه بندی پروژه‌ی جاری تغییر می‌دهیم. برای مثال کنترلر Account واقع در پوشه‌ی Account، اینبار دارای فضای نام DNT.IDP.Controllers.Account خواهد شد و به همین ترتیب برای مابقی کنترل‌ها عمل می‌کنیم.
پس از این تغییرات، عبارات using موجود در Viewها را نیز باید تغییر دهید تا برنامه در زمان اجرا به مشکلی برنخورد. البته ASP.NET Core 2.1 در زمان کامپایل برنامه، تمام Viewهای آن‌را نیز کامپایل می‌کند و اگر خطایی در آن‌ها وجود داشته باشد، امکان بررسی و رفع آن‌ها پیش از اجرای برنامه، میسر است.
و یا می‌توان جهت سهولت کار، فایل DNT.IDP\Views\_ViewImports.cshtml را جهت معرفی این فضاهای نام جدید ویرایش کرد تا نیازی به تغییر Viewها نباشد:
@using DNT.IDP.Controllers.Account;
@using DNT.IDP.Controllers.Consent;
@using DNT.IDP.Controllers.Grants;
@using DNT.IDP.Controllers.Home;
@using DNT.IDP.Controllers.Diagnostics;
@addTagHelper *, Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers


تعامل با IdentityServer از طریق کدهای سفارشی

پس از تشکیل «ساختار بانک اطلاعاتی کاربران IdentityServer» و همچنین تهیه سرویس‌های متناظری جهت کار با آن، اکنون نیاز است مطمئن شویم IdentityServer از این بانک اطلاعاتی برای دریافت اطلاعات کاربران خود استفاده می‌کند.
در حال حاضر، با استفاده از متد الحاقی AddTestUsers معرفی شده‌ی در فایل DNT.IDP\Startup.cs، اطلاعات کاربران درون حافظه‌ای برنامه را از متد ()Config.GetUsers دریافت می‌کنیم.
بنابراین اولین قدم، بررسی ساختار متد AddTestUsers است. برای این منظور به مخزن کد IdentityServer4 مراجعه کرده و کدهای متد الحاقی AddTestUsers را بررسی می‌کنیم:
 public static class IdentityServerBuilderExtensions
 {
        public static IIdentityServerBuilder AddTestUsers(this IIdentityServerBuilder builder, List<TestUser> users)
        {
            builder.Services.AddSingleton(new TestUserStore(users));
            builder.AddProfileService<TestUserProfileService>();
            builder.AddResourceOwnerValidator<TestUserResourceOwnerPasswordValidator>();

            return builder;
        }
}
- ابتدا یک TestUserStore را به صورت Singleton ثبت کرده‌است.
- سپس سرویس پروفایل کاربران را اضافه کرده‌است. این سرویس با پیاده سازی اینترفیس IProfileService تهیه می‌شود. کار آن اتصال یک User Store سفارشی به سرویس کاربران و دریافت اطلاعات پروفایل آن‌ها مانند Claims است.
- در آخر TestUserResourceOwnerPasswordValidator، کار اعتبارسنجی کلمه‌ی عبور و نام کاربری را در صورت استفاده‌ی از Flow ویژه‌ای به نام ResourceOwner که استفاده‌ی از آن توصیه نمی‌شود (ROBC Flow)، انجام می‌دهد.

برای جایگزین کردن AddTestUsers، کلاس جدید IdentityServerBuilderExtensions را در ریشه‌ی پروژه‌ی IDP با محتوای ذیل اضافه می‌کنیم:
using DNT.IDP.Services;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace DNT.IDP
{
    public static class IdentityServerBuilderExtensions
    {
        public static IIdentityServerBuilder AddCustomUserStore(this IIdentityServerBuilder builder)
        {
            // builder.Services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();
            builder.AddProfileService<CustomUserProfileService>();
            return builder;
        }
    }
}
در اینجا ابتدا IUsersService سفارشی برنامه معرفی شده‌است که User Store سفارشی برنامه است. البته چون UsersService ما با بانک اطلاعاتی کار می‌کند، نباید به صورت Singleton ثبت شود و باید در پایان هر درخواست به صورت خودکار Dispose گردد. به همین جهت طول عمر آن Scoped تعریف شده‌است. در کل ضرورتی به ذکر این سطر نیست؛ چون پیشتر کار ثبت IUsersService در کلاس Startup برنامه انجام شده‌است.
سپس یک ProfileService سفارشی را ثبت کرده‌ایم. این سرویس، با پیاده سازی IProfileService به صورت زیر پیاده سازی می‌شود:
namespace DNT.IDP.Services
{
    public class CustomUserProfileService : IProfileService
    {
        private readonly IUsersService _usersService;

        public CustomUserProfileService(IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService;
        }

        public async Task GetProfileDataAsync(ProfileDataRequestContext context)
        {
            var subjectId = context.Subject.GetSubjectId();
            var claimsForUser = await _usersService.GetUserClaimsBySubjectIdAsync(subjectId);
            context.IssuedClaims = claimsForUser.Select(c => new Claim(c.ClaimType, c.ClaimValue)).ToList();
        }

        public async Task IsActiveAsync(IsActiveContext context)
        {
            var subjectId = context.Subject.GetSubjectId();
            context.IsActive = await _usersService.IsUserActiveAsync(subjectId);
        }
    }
}
سرویس پروفایل، توسط سرویس کاربران برنامه که در ابتدای مطلب آن‌را تهیه کردیم، امکان دسترسی به اطلاعات پروفایل کاربران را مانند Claims او، پیدا می‌کند.
در متدهای آن، ابتدا subjectId و یا همان Id منحصربفرد کاربر جاری سیستم، دریافت شده و سپس بر اساس آن می‌توان از usersService، جهت دریافت اطلاعات مختلف کاربر، کوئری گرفت و نتیجه را در خواص context جاری، برای استفاده‌های بعدی، ذخیره کرد.

اکنون به کلاس src\IDP\DNT.IDP\Startup.cs مراجعه کرده و متد AddTestUsers را با AddCustomUserStore جایگزین می‌کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddIdentityServer()
             .AddDeveloperSigningCredential()
             .AddCustomUserStore()
             .AddInMemoryIdentityResources(Config.GetIdentityResources())
             .AddInMemoryApiResources(Config.GetApiResources())
             .AddInMemoryClients(Config.GetClients());
تا اینجا فقط این سرویس‌های جدید را ثبت کرده‌ایم، اما هنوز کار خاصی را انجام نمی‌دهند و باید از آن‌ها در برنامه استفاده کرد.


اتصال IdentityServer به User Store سفارشی

در ادامه، سازنده‌ی کنترلر DNT.IDP\Quickstart\Account\AccountController.cs را بررسی می‌کنیم:
        public AccountController(
            IIdentityServerInteractionService interaction,
            IClientStore clientStore,
            IAuthenticationSchemeProvider schemeProvider,
            IEventService events,
            TestUserStore users = null)
        {
            _users = users ?? new TestUserStore(TestUsers.Users);

            _interaction = interaction;
            _clientStore = clientStore;
            _schemeProvider = schemeProvider;
            _events = events;
        }
- سرویس توکار IIdentityServerInteractionService، کار تعامل برنامه با IdentityServer4‌  را انجام می‌دهد.
- IClientStore پیاده سازی محل ذخیره سازی اطلاعات کلاینت‌ها را ارائه می‌دهد که در حال حاضر توسط متد استاتیک Config در اختیار آن قرار می‌گیرد.
- IEventService رخ‌دادهایی مانند لاگین موفقیت آمیز یک کاربر را گزارش می‌دهد.
- در آخر، TestUserStore تزریق شده‌است که می‌خواهیم آن‌را با User Store سفارشی خودمان جایگزین کنیم.  بنابراین در ابتدا TestUserStore را با UserStore سفارشی خودمان جایگزین می‌کنیم:
        private readonly TestUserStore _users;
        private readonly IUsersService _usersService;
        public AccountController(
    // ...
            IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService;
    // ...
        }
فعلا فیلد TestUserStore را نیز سطح کلاس جاری باقی نگه می‌داریم. از این جهت که قسمت‌های لاگین خارجی سیستم (استفاده از گوگل، توئیتر و ...) هنوز از آن استفاده می‌کنند و آن‌را در قسمتی دیگر تغییر خواهیم داد.
پس از معرفی فیلد usersService_، اکنون در قسمت زیر از آن استفاده می‌کنیم:
در اکشن متد لاگین، جهت بررسی صحت نام کاربری و کلمه‌ی عبور و همچنین یافتن کاربر متناظر با آن:
        public async Task<IActionResult> Login(LoginInputModel model, string button)
        {
    //...
            if (ModelState.IsValid)
            {
                if (await _usersService.AreUserCredentialsValidAsync(model.Username, model.Password))
                {
                    var user = await _usersService.GetUserByUsernameAsync(model.Username);
تا همینجا برنامه را کامپایل کرده و اجرا کنید. پس از لاگین در آدرس https://localhost:5001/Gallery/IdentityInformation، هنوز اطلاعات User Claims کاربر وارد شده‌ی به سیستم نمایش داده می‌شوند که بیانگر صحت عملکرد CustomUserProfileService است.


افزودن امکان ثبت کاربران جدید به برنامه‌ی IDP

پس از اتصال قسمت login برنامه‌ی IDP به بانک اطلاعاتی، اکنون می‌خواهیم امکان ثبت کاربران را نیز به آن اضافه کنیم.
این قسمت شامل تغییرات ذیل است:
الف) اضافه شدن RegisterUserViewModel
این ViewModel که فیلدهای فرم ثبت‌نام را تشکیل می‌دهد، ابتدا با نام کاربری و کلمه‌ی عبور شروع می‌شود:
    public class RegisterUserViewModel
    {
        // credentials       
        [MaxLength(100)]
        public string Username { get; set; }

        [MaxLength(100)]
        public string Password { get; set; }
سپس سایر خواصی که در اینجا اضافه می‌شوند:
    public class RegisterUserViewModel
    {
   // ...

        // claims 
        [Required]
        [MaxLength(100)]
        public string Firstname { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(100)]
        public string Lastname { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(150)]
        public string Email { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(200)]
        public string Address { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(2)]
        public string Country { get; set; }
در کنترلر UserRegistrationController، تبدیل به UserClaims شده و در جدول مخصوص آن ذخیره خواهند شد.
ب) افزودن UserRegistrationController
این کنترلر، RegisterUserViewModel را دریافت کرده و سپس بر اساس آن، شیء User ابتدای بحث را تشکیل می‌دهد. ابتدا نام کاربری و کلمه‌ی عبور را در جدول کاربران ثبت می‌کند و سپس سایر خواص این ViewModel را در جدول UserClaims:
varuserToCreate=newUser
{
  Password=model.Password.GetSha256Hash(),
  Username=model.Username,
  IsActive=true
};
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("country",model.Country));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("address",model.Address));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("given_name",model.Firstname));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("family_name",model.Lastname));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("email",model.Email));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("subscriptionlevel","FreeUser"));
ج) افزودن RegisterUser.cshtml
این فایل، view متناظر با ViewModel فوق را ارائه می‌دهد که توسط آن، کاربری می‌تواند اطلاعات خود را ثبت کرده و وارد سیستم شود.
د) اصلاح فایل ViewImports.cshtml_ جهت تعریف فضای نام UserRegistration
در RegisterUser.cshtml از RegisterUserViewModel استفاده می‌شود. به همین جهت بهتر است فضای نام آن‌را به ViewImports اضافه کرد.
ه) افزودن لینک ثبت نام به صفحه‌ی لاگین در Login.cshtml
این لینک دقیقا در ذیل چک‌باکس Remember My Login اضافه شده‌است.


اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، ابتدا مشاهده می‌کنیم که صفحه‌ی لاگین به همراه لینک ثبت نام ظاهر می‌شود:


و پس از کلیک بر روی آن، صفحه‌ی ثبت کاربر جدید به صورت زیر نمایش داده خواهد شد:


برای آزمایش، کاربری را ثبت کنید. پس از ثبت اطلاعات، بلافاصله وارد سیستم خواهید شد. البته چون در اینجا subscriptionlevel به FreeUser تنظیم شده‌است، این کاربر یکسری از لینک‌های برنامه‌ی MVC Client را به علت نداشتن دسترسی، مشاهده نخواهد کرد.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.
مطالب
مرتب‌سازی، فیلتر کردن و صفحه‌بندی اطلاعات در ASP.NET Core

مقدمه

اگر با Apiها کار کرده باشید احتمالاً با این چالش که گاهی نیاز است منابعی (Resources) که به کاربر ارسال می‌شوند مرتب (Sort)، بر اساس درخواست کاربر فیلتر (Filter) و در صفحه‌بندی (Paging) مشخصی تحویل داده شوند، برخورد کرده‌اید. این نیاز خصوصاً در پاسخ (Response) با روش GET از استاندارد HTTP مشهود است. در این مطلب به معرفی کتابخانه‌ای می‌پردازیم که با استفاده از آن می‌توان عملیات فوق را پیاده‌سازی نمود. Sieve یک چارچوب (Framework) ساده، تمیز و قابل توسعه برای NET Core. است. در زمان نگارش این مقاله ویرایش ۲.۱.۳ از این کتابخانه در دسترس است و همانگونه که اشاره شد، این کتابخانه منبع باز (Open Source) بوده و می‌توانید آن را از مخزن گیت‌هاب در این پیوند دریافت نمایید.
  
سیستمی با یک موجودیت به نام "پست" (Post) مفروض است. با استفاده از کتابخانه Sieve عملیات مرتب‌سازی، فیلتر و صفحه‌بندی را هنگام درخواست (GET) تمامی پست‌ها اعمال خواهیم کرد.
// Post

public int Id { get; set; }

public string Title { get; set; }

public int LikeCount { get; set; }

public int CommentCount { get; set; }

public DateTimeOffset DateCreated { get; set; } = DateTimeOffset.UtcNow;

۱. نصب کتابخانه

ابتدا لازم است از طریق Package Manager Console و اجرای دستور فوق اقدام به نصب این کتابخانه نمایید:  Install-Package Sieve -Version 2.1.3

۲. اضافه کردن سرویس‌

در فایل Startup.cs سرویس SieveProcessor را تزریق کنید:
services.AddScoped<SieveProcessor>();
 

۳. تعیین ویژگی‌هایی از کلاس برای اعمال مرتب‌سازی و فیلتر

باید ویژگی‌هایی (Properties) از کلاس را که می‌خواهید اعمال مرتب‌سازی و فیلتر بر روی آن‌ها انجام شوند، مشخص کنید. به دو روش این امر ممکن است:
 

۱.۳. از طریق اضافه کردن صفت (Attribute) به ویژگی‌ها

تنها ویژگی‌هایی از کلاس که دارای صفت [(Sieve(CanSort = true, CanFilter = true] باشند، می‌توانند مرتب و یا فیلتر شوند (می‌توان تنها از یکی از آن‌ها نیز استفاده نمود).
لذا کلاس پست به صورت زیر ویرایش می‌شود:
// Post

public int Id { get; set; }

[Sieve(CanFilter = true, CanSort = true)]
public string Title { get; set; }

[Sieve(CanFilter = true, CanSort = true)]
public int LikeCount { get; set; }

[Sieve(CanFilter = true, CanSort = true)]
public int CommentCount { get; set; }

[Sieve(CanFilter = true, CanSort = true, Name = "created")]
public DateTimeOffset DateCreated { get; set; } = DateTimeOffset.UtcNow;

 

۲.۳. از طریق Fluent API

برای استفاده از این روش، ابتدا کلاسی را ایجاد و از کلاس SieveProcessor مشتق کنید. سپس تابع MapProperties موجود در کلاس والد را override کنید.
// ApplicationSieveProcessor

public class ApplicationSieveProcessor : SieveProcessor
{
    public ApplicationSieveProcessor(
        IOptions<SieveOptions> options, 
        ISieveCustomSortMethods customSortMethods, 
        ISieveCustomFilterMethods customFilterMethods) 
        : base(options, customSortMethods, customFilterMethods)
    {
    }

    protected override SievePropertyMapper MapProperties(SievePropertyMapper mapper)
    {
        mapper.Property<Post>(p => p.Title)
            .CanFilter()
            .HasName("a_different_query_name_here");

        mapper.Property<Post>(p => p.CommentCount)
            .CanSort();

        mapper.Property<Post>(p => p.DateCreated)
            .CanSort()
            .CanFilter()
            .HasName("created_on");

        return mapper;
    }
}
حال باید کلاس جدید را تزریق نمایید:
services.AddScoped<ISieveProcessor, ApplicationSieveProcessor>();
در هر دو روش پارامتری دیگر با نام "Name" نیز وجود دارد که می‌توانید با استفاده از آن برای هر ویژگی، نامی غیر از نام اصلی آن را اتخاذ نمایید.
 

۴. دریافت پرس‌و‌جوهای (Queries) مرتب/فیلتر/صفحه‌بندی با اضافه کردن SieveModel به کنترلر (Controller)

برای دریافت پرس‌و‌جوهای مرتب/فیلتر/صفحه‌بندی، SieveModel را به اکشنی (Action) که پست‌ها را برگشت می‌دهد به عنوان پارامتر اضافه کنید. سپس با فراخوانی تابع Apply با استفاده از تزریق SieveProcessor در کنترلر خود، پرس‌و‌جوها را به منابع خود اعمال کنید.
[HttpGet]
public JsonResult GetPosts(SieveModel sieveModel) 
{
    var result = _dbContext.Posts;
    result = _sieveProcessor.Apply(sieveModel, result);
    return Json(result.ToList());
}
توجه داشته باشید مقادیر پرس‌و‌جوها اختیاری است و هر کدام می‌توانند به تنهایی و یا با هم مورد استفاده قرار گیرند.
 

۵. ارسال درخواست

با تمام موارد گفته شده، اکنون می‌توانید درخواستی را برای دریافت (GET) شامل پرس‌و‌جوهای مرتب/فیلتر/صفحه‌بندی ارسال نمایید. برای مثال:
GET /GetPosts

?sorts=     LikeCount,CommentCount,-created         // sort by likes, then comments, then descendingly by date created 
&filters=   LikeCount>10,Title@=awesome title,      // filter to posts with more than 10 likes, and a title that contains the phrase "awesome title"
&page=      1                                       // get the first page...
&pageSize=  10                                      // ...which contains 10 posts
sorts= LikeCount,CommentCount,-created ?: مرتب‌سازی بر اساس تعداد محبوبیت، سپس تعداد نظرات و در آخر تاریخ ثبت پست به صورت نزولی.
filters= LikeCount>10,Title@=awesome title &: فیلتر بر اساس پست‌هایی که تعداد محبوبیت آن‌ها بیش از ۱۰ است و در عنوان خود شامل عبارت "awesome title" می‌باشند.
page=1 &: صفحه اول ...
pageSize=10 &: ... که شامل ۱۰ پست است.

به صورت رسمی‌تر:
sorts: فهرست دستورالعمل‌هایی شامل نام ویژگی‌هایی است که مرتب‌سازی بر روی آن‌ها اعمال می‌شود و از طریق کاما (,) از یکدیگر تمایز داده می‌شوند. با اضافه کردن - قبل از نام ویژگی، آن را به صورت نزولی مرتب نمایید.
  • filters: دستورالعمل‌های جدا شده توسط کاما (,) به صورت {Name}{Operator}{Value} که در آن:
    • {Name} نام ویژگی‌ای است که صفت Sieve بر روی آن تعریف شده و یا نام سفارشی‌ای است که کاربر تعیین کرده است.
      • همچنین می‌توانید بیش از یک نام (برای یای منطقی (OR)) در درون جفت پرانتز باز و بسته و جداکننده یای منطقی (|) داشته باشید. برای مثال: LikeCount|CommentCount)>10) مشخص می‌کند مقدار LikeCount و یا CommentCount بیش از ۱۰ باشد.
    • {Operator} یکی از عملگرهای ممکن است.
    • {Value} مقداری است که در عمل فیلتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • page: شماره صفحه‌ای است که برگشت داده می‌شود.
  • pageSize: تعداد مواردی است که در هر صفحه برگردانده خواهد شد.
 

۶. عملگرها (Operators)

عملگر
توضیحات
عملگر
توضیحات
== برابر =@  شامل
=! مخالف
=_  شروع شود با
< بزرگ‌تر
*=@  شامل (حساس به حروف)*
> کوچک‌تر
*=_  شروع شود با (حساس به حروف)
=< بزرگ‌تر مساوی
*==  برابر (حساس به حروف)
=> کوچک‌تر مساوی

 
* حساس به بزرگی و کوچکی حروف

۷. پیکربندی

برای پیکربندی شامل مواردی چون حساس به بزرگ و کوچک بودن نام ویژگی، تعداد صفحات پیشفرض، حداکثر تعداد صفحه مجاز و نحوه برخورد با نام ویژگی ناموجود در ویژگی‌های کلاس ابتدا قطعه زیر را به appsettings اضافه کنید.
{
    "Sieve": {
        "CaseSensitive": "boolean: should property names be case-sensitive? Defaults to false",
        "DefaultPageSize": "int number: optional number to fallback to when no page argument is given. Set <=0 to disable paging if no pageSize is specified (default).",
        "MaxPageSize": "int number: maximum allowed page size. Set <=0 to make infinite (default)",
        "ThrowExceptions": "boolean: should Sieve throw exceptions instead of silently failing? Defaults to false"
    }
}

 سپس سرویس فوق را در Startup.cs اضافه کنید:
services.Configure<SieveOptions>(Configuration.GetSection("Sieve"));

مطالب
اتریبیوت اختصاصی برای قفل کردن یک اکشن جهت جلوگیری از تداخلات درخواست‌های همزمان

در کتابخانه‌ی Microsoft AspNetCore Identity میتوان با این کد، فیلد Email را منحصر به‌فرد کرد:

//Program.cs file
builder.Services.AddIdentity<User, Role>(options =>
{
    options.User.RequireUniqueEmail = true;
}).AddEntityFrameworkStores<DatabaseContext>();

برنامه را اجرا و درخواست‌ها را یکی یکی به سمت سرور ارسال میکنیم و اگر ایمیل تکراری باشد به ما خطا میده و میگه: "ایمیل تکراری است".

ولی مشکل اینجاست که کد بالا فیلد Email رو داخل دیتابیس منحصر به‌فرد نمیکنه و فقط از سمت نرم افزار بررسی تکراری بودن ایمیل رو انجام میده. حالا اگه ما با استفاده از نرم افزارهای "تست برنامه‌های وب" مثل Apache JMeter تعداد زیادی درخواست را به سمت برنامه‌مان ارسال کنیم و بعد رکوردهای داخل جدول کاربران را نگاه کنیم، با وجود اینکه داخل نرم افزارمان پراپرتی Email را منحصر به‌فرد کرده‌ایم، ولی چندین رکورد، با یک ایمیل مشابه در داخل جدول User وجود خواهد داشت.

برای تست این سناریو، برنامه Apache JMeter را از این لینک دانلود می‌کنیم (در بخش Binaries فایل zip رو دانلود می کنیم).

نکته: داشتن jdk ورژن 8 به بالا پیش نیاز است. برای اینکه بدونید ورژن جاوای سیستمتون چنده، داخل cmd دستور java -version رو صادر کنید.

اگه تمایل به نصب، یا به روز رسانی jdk را داشتید، میتونید از این لینک استفاده کنید و بسته به سیستم عاملتون، یکی از تب‌های Windows, macOS یا Linux رو انتخاب کنید و فایل مورد نظر رو دانلود کنید (برای Windows فایل x64 Compressed Archive رو دانلود و نصب میکنیم).

حالا فایل دانلود شده JMeter رو استخراج میکنیم، وارد پوشه‌ی bin میشیم و فایل jmeter.bat رو اجرا میکنیم تا برنامه‌ی JMeter اجرا بشه.

قبل از اینکه وارد برنامه JMeter بشیم، کدهای برنامه رو بررسی می‌کنیم.

موجودیت کاربر:

public class User : IdentityUser<int>;

ویوو مدل ساخت کاربر:

public class UserViewModel
{
    public string UserName { get; set; } = null!;

    public string Email { get; set; } = null!;

    public string Password { get; set; } = null!;
}

کنترلر ساخت کاربر:

[ApiController]
[Route("/api/[controller]")]
public class UserController(UserManager<User> userManager) : Controller
{
    [HttpPost]
    public async Task<IActionResult> Add(UserViewModel model)
    {
        var user = new User
        {
            UserName = model.UserName,
            Email = model.Email
        };
        var result = await userManager.CreateAsync(user, model.Password);
        if (result.Succeeded)
        {
            return Ok();
        }
        return BadRequest(result.Errors);
    }
}

حالا وارد برنامه JMeter میشیم و اولین کاری که باید انجام بدیم این است که مشخص کنیم چند درخواست را در چند ثانیه قرار است ارسال کنیم. برای اینکار در برنامه JMeter روی TestPlan کلیک راست میکنیم و بعد:

Add -> Threads (Users) -> Thread Group

حالا باید بر روی Thread Group کلیک کنیم و بعد در بخش Number of threads (users) تعداد درخواست‌هایی را که قرار است به سمت سرور ارسال کنیم، مشخص کنیم؛ برای مثال عدد 100.

گزینه Ramp-up period (seconds) برای اینه که مشخص کنیم این 100 درخواست قرار است در چند ثانیه ارسال شوند که آن را روی 0.1 ثانیه قرار می‌دهیم تا درخواست‌ها را با سرعت بسیار زیاد ارسال کند.

الان باید مشخص کنیم چه دیتایی قرار است به سمت سرور ارسال شود:

برای اینکار باید یک Http Request اضافه کنیم. برای این منظور روی Thread Group که از قبل ایجاد کردیم، کلیک راست میکنیم و بعد:

Add -> Sampler -> Http Request

حالا روی Http Request کلیک میکنیم و متد ارسال درخواست رو که روی Get هست، به Post تغییر میدیم و بعد Path رو هم به آدرسی که قراره دیتا رو بهش ارسال کنیم، تغییر میدهیم:

https://localhost:7091/api/User

حالا پایینتر Body Data رو انتخاب میکنیم و دیتایی رو که قراره به سمت سرور ارسال کنیم، در قالب Json وارد میکنیم:

{
  "UserName": "payam${__Random(1000, 9999999)}",
  "Email": "payam@gmail.com",
  "Password": "123456aA@"
}

چون بخش UserName در پایگاه داده منحصر به‌فرد است، با این دستور:

${__Random(1000, 9999999)}

یک عدد Random رو به UserName اضافه میکنیم که دچار خطا نشیم.

حالا فقط باید یک Header رو هم به درخواستمون اضافه کنیم، برای اینکار روی Http Request که از قبل ایجاد کردیم، کلیک راست میکنیم و بعد:

Add -> Config Element -> Http Header Manager

حالا روی دکمه‌ی Add در پایین صفحه کلیک میکنیم و این Header رو اضافه میکنیم:

Name: Content-Type
Value: application/json

همچنین میتونیم یک View result رو هم اضافه کنیم تا وضعیت تمامی درخواست‌های ارسال شده رو مشاهده کنیم. برای اینکار روی Http Request که از قبل ایجاد کردیم، کلیک راست میکنیم و بعد:

Add -> Listener -> View Results Tree

فایل Backup، برای اینکه مراحل بالا رو سریعتر انجام بدید:

File -> Open

حالا بر روی دکمه‌ی سبز رنگ Play در Toolbar بالا کلیک میکنیم تا تمامی درخواست ها را به سمت سرور ارسال کنه و همچنین میتونیم از طریق View result tree ببینیم که چند درخواست موفقیت آمیز و چند درخواست ناموفق انجام شده‌است.

حالا اگر وارد پایگاه داده بشیم، میبینیم که چندین رکورد، با Email یکسان، در جدول User وجود داره:

در حالیکه ایمیل رو در تنظیمات کتابخانه Microsoft AspNetCore Identity به صورت Unique تعریف کرده‌ایم:

//Program.cs file
builder.Services.AddIdentity<User, Role>(options =>
{
    options.User.RequireUniqueEmail = true;
}).AddEntityFrameworkStores<DatabaseContext>();

دلیل این مشکل این است که درخواست‌ها در قالب یک صف، یک به یک اجرا نمیشوند؛ بلکه به صورت همزمان فریم ورک ASP.NET Core برای بالا بردن سرعت اجرای درخواست‌ها از تمامی Thread هایی که در اختیارش هست استفاده می‌کند و در چندین Thread جداگانه، درخواست‌هایی رو به کنترلر User میفرسته و در نتیجه، در یک زمان مشابه، چندین درخواست ارسال میشه که آیا یک ایمیل برای مثال با مقدار payam@yahoo.com وجود داره یا خیر و در تمامی درخواست‌ها چون همزمان انجام شده، جواب خیر است. یعنی ایمیل تکراری با آن مقدار، در پایگاه داده وجود ندارد و تمامی درخواست‌هایی که همزمان به سرور رسیده‌اند، کاربر جدید را با ایمیل مشابهی ایجاد می‌کنند.

این مشکل را میتوان حتی در سایت‌های فروش بلیط نیز پیدا کرد؛ یعنی چند نفر یک صندلی را رزرو کرده‌اند و همزمان وارد درگاه پرداخت شده و هزینه‌ایی را برای آن پرداخت میکنند. اگر آن درخواست‌ها را وارد صف نکنیم، امکان دارد که یک صندلی را به چند نفر بفروشیم. این سناریو برای زمانی است که در پایگاه داده، فیلد‌ها را Unique تعریف نکرده باشیم. هر چند که اگر فیلدها را نیز Unique تعریف کرده باشیم تا یک صندلی را به چند نفر نفروشیم، در آن صورت هم برنامه دچار خطای 500 خواهد شد. پس بهتر است که حتی در زمان‌هایی هم که فیلدها را Unique تعریف میکنیم، باز هم از ورود چند درخواست همزمان به اکشن رزرو صندلی جلوگیری کنیم.

راه حل

برای حل این مشکل میتوان از Lock statement استفاده کرد که این راه حل نیز یک مشکل دارد که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد.

Lock statement به ما این امکان رو میده تا اگر بخشی از کد ما در یک Thread در حال اجرا شدن است، Thread دیگری به آن بخش از کد، دسترسی نداشته باشد و منتظر بماند تا آن Thread کارش با کد ما تموم شود و بعد Thread جدید بتونه کد مارو اجرا کنه.

نحوه استفاده از Lock statement هم بسیار ساده‌است:

public class TestClass
{
    private static readonly object _lock1 = new();

    public void Method1()
    {
        lock (_lock1)
        {
            // Body
        }
    }
}

حالا باید کدهای خودمون رو در بخش Body اضافه کنیم تا دیگر چندین Thread به صورت همزمان، کدهای ما رو اجرا نکنند.

اما یک مشکل وجود داره و آن این است که ما نمیتوانیم در Lock statement، از کلمه کلیدی await استفاده کنیم؛ در حالیکه برای ساخت User جدید باید از await استفاده کنیم:

var result = await userManager.CreateAsync(user, model.Password);

برای حل این مشکل میتوان از کلاس SemaphoreSlim بجای کلمه‌ی کلیدی lock استفاده کرد:

[ApiController]
[Route("/api/[controller]")]
public class UserController(UserManager<User> userManager) : Controller
{
    private static readonly SemaphoreSlim Semaphore = new (initialCount: 1, maxCount: 1);

    [HttpPost]
    public async Task<IActionResult> Add(UserViewModel model)
    {
        var user = new User
        {
            UserName = model.UserName,
            Email = model.Email
        };

        // Acquire the semaphore
        await Semaphore.WaitAsync();
        try
        {
            // Perform user creation
            var result = await userManager.CreateAsync(user, model.Password);
            if (result.Succeeded)
            {
                return Ok();
            }
            return BadRequest(result.Errors);
        }
        finally
        {
            // Release the semaphore
            Semaphore.Release();
        }
    }
}

این کلاس نیز مانند lock عمل میکند، ولی توانایی‌های بیشتری را در اختیار ما قرار میدهد؛ برای مثال میتوان تعیین کرد که همزمان چند ترد میتوانند به این کد دسترسی داشته باشند؛ در حالیکه در lock statement فقط یک Thread میتوانست به کد دسترسی داشته باشد. مزیت دیگر کلاس SemaphoreSlim این است که میتوان برای اجرای کدمان Timeout در نظر گرفت تا از بلاک شدن نامحدود Thread جلوگیری کنیم.

با فراخوانی await semaphore.WaitAsync، دسترسی کد ما توسط سایر Thread ها محدود و با فراخوانی Release، کد ما توسط سایر Thread ها قابل دسترسی می‌شود.

مشکل قفل کردن Thread ها

هنگام قفل کردن Thread ها، مشکلی وجود دارد و آن این است که اگر برنامه‌ی ما روی چندین سرور مختلف اجرا شود، این روش جوابگو نخواهد بود؛ چون قفل کردن Thread روی یک سرور تاثیری در سایر سرورها جهت محدود کردن دسترسی به کد ما ندارد. اما به صورت کلی میتوان از این روش برای بخش‌هایی خاص از برنامه‌هایمان استفاده کنیم.

پیاده سازی با کمک الگوی AOP

برای اینکه کارمون راحت تر بشه، میتونیم کدهای بالا رو به یک Attribute انتقال بدیم و از اون Attribute در بالای اکشن‌هامون استفاده کنیم تا کل عملیات اکشن‌هامونو رو در یک Thread قفل کنیم:

[AttributeUsage(AttributeTargets.Method)]
public class SemaphoreLockAttribute : Attribute, IAsyncActionFilter
{
    private static readonly SemaphoreSlim Semaphore = new (1, 1);

    public async Task OnActionExecutionAsync(ActionExecutingContext context, ActionExecutionDelegate next)
    {
        // Acquire the semaphore
        await Semaphore.WaitAsync();
        try
        {
            // Proceed with the action
            await next();
        }
        finally
        {
            // Release the semaphore
            Semaphore.Release();
        }
    }
}

حالا میتونیم این Attribute را برای هر اکشنی استفاده کنیم:

[HttpPost]
[SemaphoreLock]
public async Task<IActionResult> Add(UserViewModel model)
{
    var user = new User
    {
        UserName = model.UserName,
        Email = model.Email
    };

    var result = await userManager.CreateAsync(user, model.Password);
    if (result.Succeeded)
    {
        return Ok();
    }
    return BadRequest(result.Errors);
}
مطالب
طراحی ValidationAttribute دلخواه و هماهنگ سازی آن با ASP.NET MVC
در سری پست‌های آقای مهندس یوسف نژاد با عنوان Globalization در ASP.NET MVC روشی برای پیاده سازی کار با Resource‌ها در ASP.NET با استفاده از دیتابیس شرح داده شده است. یکی از کمبودهایی که در این روش وجود داشت عدم استفاده از این نوع Resourceها از طریق Attributeها در ASP.NET MVC بود. برای استفاده از این روش در یک پروژه به این مشکل برخورد کردم و پس از تحقیق و بررسی چند پست سرانجام در این پست  پاسخ خود را پیدا کرده و با ترکیب این روش با روش آقای یوسف نژاد موفق به پیاده سازی Attribute دلخواه شدم.
در این پست و با استفاده از سری پست‌های آقای مهندس یوسف نژاد  در این زمینه، یک Attribute جهت هماهنگ سازی با سیستم اعتبار سنجی ASP.NET MVC در سمت سرور و سمت کلاینت (با استفاده از jQuery Validation) بررسی خواهد شد.

قبل از شروع مطالعه سری پست‌های MVC و Entity Framework الزامی است.

برای انجام این کار ابتدا مدل زیر را در برنامه خود ایجاد می‌کنیم.

using System;

public class SampleModel
{
public DateTime StartDate { get; set; }
public string Data { get; set; }
public int Id { get; set; }
با استفاده از این مدل در برنامه در زمان ثبت داده‌ها هیچ گونه خطایی صادر نمی‌شود. برای اینکه بتوان از سیستم خطای پیش فرض ASP.NET MVC کمک گرفت می‌توان مدل را به صورت زیر تغییر داد.
using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

public class SampleModel
{
    [Required(ErrorMessage = "Start date is required")]
    public DateTime StartDate { get; set; }

    [Required(ErrorMessage = "Data is required")]
    public string Data { get; set; }

    public int Id { get; set; }
}
حال ویو این مدل را طراحی می‌کنیم.
@model SampleModel
@{
    ViewBag.Title = "Index";
    Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}

<section>
    <header>
        <h3>SampleModel</h3>
    </header>
    @Html.ValidationSummary(true, null, new { @class = "alert alert-error alert-block" })

    @using (Html.BeginForm("SaveData", "Sample", FormMethod.Post))
    {
        <p>
            @Html.LabelFor(x => x.StartDate)
            @Html.TextBoxFor(x => x.StartDate)
            @Html.ValidationMessageFor(x => x.StartDate)
        </p>
        <p>
            @Html.LabelFor(x => x.Data)
            @Html.TextBoxFor(x => x.Data)
            @Html.ValidationMessageFor(x => x.Data)
        </p>
        <input type="submit" value="Save"/>
    }
</section>
و بخش کنترلر آن را به صورت زیر پیاده سازی می‌کنیم.
 public class SampleController : Controller
    {
        //
        // GET: /Sample/

        public ActionResult Index()
        {
            return View();
        }

        public ActionResult SaveData(SampleModel item)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                //save data
            }
            else
            {
                ModelState.AddModelError("","لطفا خطاهای زیر را برطرف نمایید");
                RedirectToAction("Index", item);
            }
            return View("Index");
        }
    }
حال با اجرای این کد و زدن دکمه Save صفحه مانند شکل پایین خطاها را نمایش خواهد داد.

تا اینجای کار روال عادی همیشگی است. اما برای طراحی Attribute دلخواه جهت اعتبار سنجی (مثلا برای مجبور کردن کاربر به وارد کردن یک فیلد با پیام دلخواه و زبان دلخواه) باید یک کلاس جدید تعریف کرده و از کلاس RequiredAttribute ارث ببرد. در پارامتر ورودی این کلاس جهت کار با Resource‌های ثابت در نظر گرفته شده است اما برای اینکه فیلد دلخواه را از دیتابیس بخواند این روش جوابگو نیست. برای انجام آن باید کلاس RequiredAttribute بازنویسی شود.

کلاس طراحی شده باید به صورت زیر باشد:

public class VegaRequiredAttribute : RequiredAttribute, IClientValidatable
    {
#region Fields (2) 

        private readonly string _resourceId;
        private String _resourceString = String.Empty;

#endregion Fields 

#region Constructors (1) 

        public VegaRequiredAttribute(string resourceId)
        {
            _resourceId = resourceId;
            ErrorMessage = _resourceId;
            AllowEmptyStrings = true;
        }

#endregion Constructors 

#region Properties (1) 

        public new String ErrorMessage
        {
            get { return _resourceString; }
            set { _resourceString = GetMessageFromResource(value); }
        }

#endregion Properties 

#region Methods (2) 

// Public Methods (1) 

        public IEnumerable<ModelClientValidationRule> GetClientValidationRules(ModelMetadata metadata, ControllerContext context)
        {

            yield return new ModelClientValidationRule
            {
                ErrorMessage = GetMessageFromResource(_resourceId),
                ValidationType = "required"
            };
        }
// Private Methods (1) 

        private string GetMessageFromResource(string resourceId)
        {
            var errorMessage = HttpContext.GetGlobalResourceObject(_resourceId, "Yes") as string;
            return errorMessage ?? ErrorMessage;
        }

#endregion Methods 
    }
در این کلاس دو نکته وجود دارد.
1- ابتدا دستور
HttpContext.GetGlobalResourceObject(_resourceId, "Yes") as string;  

که عنوان کلید Resource را از سازنده کلاس گرفته (کد اقای یوسف نژاد) رشته معادل آن را از دیتابیس بازیابی میکند.

2- ارث بری از اینترفیس IClientValidatable، در صورتی که از این اینترفیس ارث بری نداشته باشیم. Validator طراحی شده در طرف کلاینت کار نمی‌کند. بلکه کاربر با کلیک بروی دکمه مورد نظر داده‌ها را به سمت سرور ارسال می‌کند. در صورت وجود خطا در پست بک خطا نمایش داده خواهد شد. اما با ارث بری از این اینترفیس و پیاده سازی متد GetClientValidationRules می‌توان تعریف کرد که در طرف کلاینت با استفاده از Unobtrusive jQuery  پیام خطای مورد نظر به کنترل ورودی مورد نظر (مانند تکست باکس) اعمال می‌شود. مثلا در این مثال خصوصیت data-val-required به input هایی که قبلا در مدل ما Reqired تعریف شده اند اعمال می‌شود.

حال در مدل تعریف شده می‌توان به جای Required می‌توان از VegaRequiredAttribute مانند زیر استفاده کرد. (همراه با نام کلید مورد نظر در دیتابیس)

public class SampleModel
{
    [VegaRequired("RequiredMessage")]
    public DateTime StartDate { get; set; }

    [VegaRequired("RequiredMessage")]
    public string Data { get; set; }

    public int Id { get; set; }
}
ورودی Validator مورد نظر نام کلیدی است به زبان دلخواه که عنوان آن RequiredMessage تعریف شده است و مقدار آن در دیتابیس مقداری مانند "تکمیل این فیلد الزامی است" است. با این کار در زمان اجرا با استفاده از این ولیدتور ابتدا کلید مورد نظر با توجه به زبان فعلی از دیتابیس بازیابی شده و در متادیتابی مدل ما قرار می‌گیرد. به جای استفاده از Resource‌ها می‌توان پیام‌های خطای دلخواه را در دیتابیس ذخیره کرد و در مواقع ضروری جهت جلوگیری از تکرار از آنها استفاده نمود.
با اجرای برنامه اینبار خروجی به شکل زیر خواهد بود.

جهت فعال ساری اعتبار سنجی سمت کلاینت ابتدا باید اسکریپت‌های زیر به صفحه اضافه شود.
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.9.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.min.js")" type="text/javascript"></script>
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js")" type="text/javascript"></script>
سپس در فایل web.config تنظیمات زیر باید اضافه شود
<appSettings>
    <add key="ClientValidationEnabled" value="true" />
    <add key="UnobtrusiveJavaScriptEnabled" value="true"/>
</appSettings>
سپس برای اعمال Validator طراحی شده باید توسط کدهای جاوا اسکریپت زیر داده‌های مورد نیاز سمت کلاینت رجیستر شوند.
<script type="text/javascript">
        jQuery.validator.addMethod('required', function (value, element, params) {
            if (value == null | value == "") {
                return false;
            } else {
                return true;
            }

        }, '');

        jQuery.validator.unobtrusive.adapters.add('required', {}, function (options) {
            options.rules['required'] = true;
            options.messages['required'] = options.message;
        });
    </script>
البته برای مثال ما قسمت بالا به صورت پیش فرض رجیستر شده است اما در صورتی که بخواهید یک ولیدتور دلخواه و غیر استاندارد بنویسید روال کار به همین شکل است.
موفق و موید باشید.
منابع ^ و ^ و ^ و ^