مطالب
اعتبارسنجی سفارشی سمت کاربر و سمت سرور در jqGrid
همانطور که در مطلب «فعال سازی و پردازش صفحات پویای افزودن، ویرایش و حذف رکوردهای jqGrid در ASP.NET MVC» نیز ذکر شد، خاصیت editrules یک ستون، برای مباحث اعتبارسنجی اطلاعات ورودی توسط کاربر پیش بینی شده‌است. برای مثال اگر required: true در آن تنظیم شود، کاربر مجبور به تکمیل این سلول خاص خواهد بود. در اینجا خواصی مانند number و integer از نوع bool هستند، minValue و maxValue از نوع عددی، email, url, date, time از نوع bool و custom قابل تنظیم است. در ادامه نحوه‌ی اعمال اعتبارسنجی‌های سفارشی سمت سرور و همچنین سمت کلاینت را بررسی خواهیم کرد.


مدل برنامه و نیازمندی‌های اعتبارسنجی آن

namespace jqGrid08.Models
{
    public class User
    {
        public int Id { set; get; }

        public string Name { set; get; }

        public string Email { set; get; }

        public string Password { set; get; }

        public string SiteUrl { set; get; }
    }
}
مدل کاربر فوق را در نظر بگیرید. در حین ورود اطلاعات نیاز است:
- نام کاربر به صورت اجباری وارد شود و همچنین بین 3 تا 40 حرف باشد.
- همچنین نام کاربر نباید بر اساس اطلاعات موجود در بانک اطلاعاتی، تکراری وارد شود.
- ورود ایمیل شخص اجباری است؛ به علاوه فرمت آن نیز باید با یک ایمیل واقعی تطابق داشته باشد.
- ایمیل وارد شده‌ی یک کاربر جدید نیز نباید تکراری بوده و پیشتر توسط کاربر دیگری وارد شده باشد.
- ورود کلمه‌ی عبور در حالت ثبت اطلاعات اجباری است؛ اما در حالت ویرایش اطلاعات خیر (از کلمه‌ی عبور موجود در این حالت استفاده خواهد شد).
- ورود آدرس سایت کاربر اجباری بوده و همچنین فرمت آدرس وارد شده نیز باید معتبر باشد.


اعتبار سنجی سمت سرور و سمت کلاینت نام کاربر

                colModel: [
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Name))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Name))',
                        align: 'right', width: 150,
                        editable: true, edittype: 'text',
                        editoptions: {
                            maxlength: 40
                        },
                        editrules: {
                            required: true,
                            custom: true,
                            custom_func: function (value, colname) {
                                if (!value)
                                    return [false, "لطفا نامی را وارد کنید"];

                                if (value.length < 3 || value.length > 40)
                                    return [false, colname + " باید بین 3 تا 40 حرف باشد"];
                                else
                                    return [true, ""];
                            }
                        }
                    },
                ],
با تنظیم required: true، کار تنظیم ورود اجباری نام کاربر به پایان می‌رسد. اما نیاز است این نام بین 3 تا 40 حرف باشد. بنابراین نیاز است سمت کاربر بتوان اطلاعات وارد شده توسط کاربر را دریافت کرده و سپس طول آن‌را بررسی نمود. این‌کار، توسط مقدار دهی خاصیت custom به true و سپس تعریف متدی برای custom_func قابل انجام است.
خروجی این متد یک آرایه دو عضوی است. اگر عضو اول آن true باشد، یعنی اعتبارسنجی موفقیت آمیز بوده‌است؛ اگر خیر، عضو دوم آرایه، پیامی است که به کاربر نمایش داده خواهد شد.
تا اینجا کار اعتبارسنجی سمت کاربر به پایان می‌رسد. اما نیاز است در سمت سرور نیز بررسی شود که آیا نام وارد شده تکراری است یا خیر. برای این منظور تنها کافی است رویداد afterSubmit حالت‌های Add و Edit را بررسی کنیم:
            $('#list').jqGrid({
                // ...
            }).navGrid(
                '#pager',
                //enabling buttons
                { add: true, del: true, edit: true, search: false },
                //edit option
                {
                    afterSubmit: showServerSideErrors
                },
                //add options
                {
                    afterSubmit: showServerSideErrors
                },
                //delete options
                {
                });
        });

        function showServerSideErrors(response, postdata) {
            var result = $.parseJSON(response.responseText);
            if (result.success === false) {
                //نمایش خطای اعتبار سنجی سمت سرور پس از ویرایش یا افزودن
                //و همچنین جلوگیری از ثبت نهایی فرم
                return [false, result.message, result.id];
            }

            return [true, "", result.id];
        }
شیء response، حاوی اطلاعات بازگشت داده شده از طرف سرور است. برای مثال یک چنین خروجی JSON ایی را در حالت‌های شکست اعتبارسنجی بازگشت می‌دهیم:
        [HttpPost]
        public ActionResult AddUser(User postData)
        {
            //todo: Add user to repository
            if (postData == null)
                return Json(new { success = false, message = "اطلاعات دریافتی خالی است" }, JsonRequestBehavior.AllowGet);

            if (_usersInMemoryDataSource.Any(
                    user => user.Name.Equals(postData.Name, StringComparison.InvariantCultureIgnoreCase)))
            {
                return Json(new { success = false, message = "نام کاربر تکراری است" }, JsonRequestBehavior.AllowGet);
            }

            if (_usersInMemoryDataSource.Any(
                    user => user.Email.Equals(postData.Email, StringComparison.InvariantCultureIgnoreCase)))
            {
                return Json(new { success = false, message = "آدرس ایمیل کاربر تکراری است" }, JsonRequestBehavior.AllowGet);
            }

            postData.Id = _usersInMemoryDataSource.LastOrDefault() == null ? 1 : _usersInMemoryDataSource.Last().Id + 1;
            _usersInMemoryDataSource.Add(postData);

            return Json(new { id = postData.Id, success = true }, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }
در سمت کلاینت در روال رویدادگردان afterSubmit می‌توان با آنالیز response و سپس استخراج فیلدهای JSON آن، وضعیت success و همچنین پیام‌های بازگشت داده شده را بررسی کرد.
خروجی روال رویدادگردان afterSubmit نیز بسیار شبیه است به حالت اعتبارسنجی سفارشی یک ستون. اگر عضو اول آرایه بازگشت داده شده توسط آن false باشد، یعنی اعتبارسنجی سمت سرور، با شکست مواجه شده و در این حالت از عضو دوم آرایه برای نمایش پیام خطای بازگشت داده شده از طرف سرور استفاده خواهد شد.



اعتبار سنجی ایمیل کاربر

                colModel: [
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Email))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Email))',
                        align: 'center', width: 150,
                        editable: true, edittype: 'text',
                        editoptions: {
                            maxlength: 250,
                            dir: 'ltr'
                        },
                        editrules: {
                            required: true,
                            email: true
                        },
                        formatter: 'email'
                    },
                ],
با تنظیم required: true، کار تنظیم ورود اجباری ایمیل کاربر به پایان می‌رسد. همچنین با تنظیم email: true، به صورت خودکار فرمت ایمیل وارد شده نیز بررسی می‌شود.
مطابق نیازمندی‌های اعتبارسنجی پروژه، ایمیل وارد شده نیز نباید تکراری باشد. این مورد نیز توسط خروجی روال رویدادگردان afterSubmit که پیشتر توضیح داده شده، مدیریت می‌شود.



اعتبار سنجی کلمه عبور کاربر

                colModel: [
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Password))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.Password))',
                        align: 'center', width: 70,
                        editable: true, edittype: 'password',
                        editoptions: {
                            maxlength: 10,
                            dir: 'ltr'
                        },
                        editrules: {
                            //required: true ---> در این حالت خاص قابل استفاده نیست
                            //در حالت ویرایش رکورد، ورود کلمه عبور اختیاری است
                            //در حالت افزودن رکورد، ورود کلمه عبور اجباری است
                        }
                    },
                ],
حالت بررسی اعتبارسنجی کلمه‌ی عبور در اینجا، حالت ویژه‌ای است. نیاز است در حالت ثبت اطلاعات اجباری باشد اما در حالت ویرایش خیر. بنابراین نمی‌توان از خاصیت required: true استفاده کرد؛ چون به هر دو حالت ویرایش و ثبت اطلاعات به صورت یکسان اعمال می‌شود.
برای این منظور تنها کافی است از روال رویدادگردان beforeSubmit استفاده کرد:
            $('#list').jqGrid({
                // ...
            }).navGrid(
                '#pager',
                //enabling buttons
                { add: true, del: true, edit: true, search: false },
                //edit option
                {
                    /*, beforeSubmit: function (posdata, obj) {
                        //در حالت ویرایش رکورد، ورود کلمه عبور اختیاری است
                        return [true, ""];
                    }*/
                },
                //add options
                {
                    beforeSubmit: function (postdata, obj) {
                        //در حالت افزودن رکورد، ورود کلمه عبور اجباری است
                        if (postdata.Password == null || postdata.Password == "" || postdata.Password == undefined)
                            return [false, "لطفا کلمه عبور را وارد کنید"];
                        return [true, ""];
                    }
                },
                //delete options
                {
                });
        });
چون می‌خواهیم تنها حالت Add را تحت کنترل قرار دهیم، رویدادگردان beforeSubmit آن‌را مقدار دهی کرده‌ایم. توسط postdata کلیه اطلاعات قابل ارسال به سرور به صورت یک شیء جاوا اسکریپتی یا JSON در اختیار ما است. سپس با بررسی برای مثال postdata.Password می‌توان در مورد مقدار کلمه‌ی عبور تصمیم گیری کرد. در اینجا نیز خروجی متد باید یک آرایه دو عضوی باشد تا در صورت false بودن اولین عضو آن، پیام سفارشی اعتبارسنجی خاصی را بتوان به کاربر نمایش داد.



اعتبار سنجی آدرس سایت کاربر

                colModel: [
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.SiteUrl))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<User>(x => x.SiteUrl))',
                        align: 'center', width: 150,
                        editable: true, edittype: 'text',
                        editoptions: {
                            maxlength: 1000,
                            dir: 'ltr'
                        },
                        editrules: {
                            required: true,
                            url: true
                        },
                        formatter: function (cellvalue, options, rowObject) {
                            return "<a href='" + cellvalue + "' >" + cellvalue + "</a>";
                        },
                        unformat: function (cellvalue, options, cell) {
                            return $('a', cell).attr('href');
                        }
                    },
                ],
با تنظیم required: true، کار تنظیم ورود اجباری آدرس سایت کاربر به پایان می‌رسد. همچنین با تنظیم url: true، به صورت خودکار فرمت URL وارد شده نیز بررسی می‌شود.



کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
jqGrid08.zip
مطالب
پیاده سازی یک MediaTypeFormatter برای پشتیبانی از MultiPart/form-data در Web API

Media Type یا MIME Type نشان دهنده فرمت یک مجموعه داده است. در HTTP، مدیا تایپ بیان کننده فرمت message body یک درخواست / پاسخ است و به دریافت کننده اعلام می‌کند که چطور باید پیام را بخواند. محل استاندارد تعیین Mime Type در هدر Content-Type است. درخواست کننده می‌تواند با استفاده از هدر Accept لیستی از MimeType‌های قابل قبول را به عنوان پاسخ، به سرور اعلام کند.

Asp.net Web API  از MimeType برای تعیین نحوه serialize یا deserialize کردن محتوای دریافتی / ارسالی استفاده می‌کند


MediaTypeFormatter

Web API برای خواندن/درج پیام در بدنه درخواست/پاسخ از MediaTypeFormmater‌‌ها استفاده می‌کند. اینها کلاس‌هایی هستند که نحوه‌ی Serialize کردن و deserialize کردن اطلاعات به فرمت‌های خاص را تعیین می‌کنند. Web API به صورت توکار دارای formatter هایی برای نوع‌های XML ، JSON، BSON و Form-UrlEncoded می‌باشد. همه این‌ها کلاس پایه MediaTypeFormatter را پیاده سازی می‌کنند. 


مسئله

یک پروژه Web API بسازید و view model زیر را در آن تعریف کنید:

public class NewProduct
    {
        [Required]
        public string Name { get; set; }

        public double Price { get; set; }

        public byte[] Pic { get; set; }
    }

همانطور که می‌بینید یک فیلد از نوع byte[] برای تصویر محصول در نظر گرفته شده است.

حالا یک کنترلر API  ساخته و اکشنی برای دریافت اطلاعات محصول جدید از کاربر می‌نویسیم :
public class ProductsController : ApiController
    {
        [HttpPost]
        public HttpResponseMessage PostProduct(NewProduct model)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                //  ثبت محصول 

                return new HttpResponseMessage(HttpStatusCode.Created);
            }

            return Request.CreateErrorResponse(HttpStatusCode.BadRequest, ModelState);
        }

    }

و یک صفحه html به نام index.html که حاوی یک فرم برای ارسال اطلاعات باشد :

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title></title>
</head>
<body>
    <h1>ساخت MediaTypeFormatter برای Multipart/form-data</h1>
    <h2>محصول جدید</h2>

    <form id="newProduct" method="post" action="/api/products" enctype="multipart/form-data">
        <div>
            <label for="name">نام محصول : </label>
            <input type="text" id="name" name="name" />
        </div>
        <div>
            <label for="price">قیمت : </label>
            <input type="number" id="price"  name="price" />
        </div>
        <div>
            <label for="pic">تصویر : </label>
            <input type="file" id="pic" name="pic" />
        </div>
        <div>
            <button type="submit">ثبت</button>
        </div>
    </form>
</body>
</html>

زمانی که فرم حاوی فایلی برای آپلود باشد مشخصه encType باید برابر با Multipart/form-data مقداردهی شود تا اطلاعات فایل به درستی کد شوند. در زمان ارسال فرم Content-type درخواست برابر با Multipart/form-data و فرمت اطلاعات درخواست ارسالی به شکل زیر خواهد بود :


همانطور که می‌بینید هر فیلد در فرم، در یک بخش جداگانه قرار گرفته است که با خط چین هایی از هم جدا شده اند. هر بخش، header‌های جداگانه خود را دارد.

- Content-Disposition که نام فیلد و نام فایل را شامل می‌شود .

- content-type که mime type مخصوص آن بخش از داده‌ها را مشخص می‌کند.

پس از اینکه فرم را تکمیل کرده و ارسال کنید ، با پیام خطای زیر مواجه می‌شوید :

خطای روی داده اعلام می‌کند که Web API فاقد MediaTypeFormatter برای خواندن اطلاعات ارسال شده با فرمتMultiPart/Form-data  است.  Web API برای خواندن و بایند کردن پارامترهای complex Type از درون بدنه پیام یک درخواست از MediaTypeFormatter استفاده می‌کند و همانطور که گفته شد Web API فاقد Formatter توکار برای deserialize کردن داده‌های با فرمت Multipart/form-data است.

راه حل‌ها :

روشی که در سایت asp.net برای آپلود فایل در web api استفاده شده، عدم استفاده از پارامترها و خواندن محتوای Request در درون کنترلر است. که به طبع در صورتی که بخواهیم کنترلرهای تمیز و کوچکی داشته باشیم روش مناسبی نیست. از طرفی امتیاز parameter binding و modelstate را هم از دست خواهیم داد.

روش دیگری که می‌خواهیم در اینجا پیاده سازی کنیم ساختن یک MediaTypeFormatter برای خواندن فرمت Multipart/form-data است. با این روش کد موردنیاز کپسوله شده و امکان استفاده از binding و modelstate را خواهیم داشت.

برای ساختن یک MediaTypeFormatter یکی از 2 کلاس MediaTypeFormatter یا  BufferedMediaTypeFormatter  را باید پیاده سازی کنیم . تفاوت این دو در این است که BufferedMediaTypeFormatter برخلاف MediaTypeFormatter از متدهای synchronous استفاده می‌کند.

 
پیاده سازی :

یک کلاس به نام MultiPartMediaTypeFormatter می‌سازیم و کلاس MediaTypeFormatter را به عنوان کلاس پایه آن قرار می‌دهیم .

public class MultiPartMediaTypeFormatter : MediaTypeFormatter
{
    ...
}

ابتدا در تابع سازنده کلاس فرمت هایی که می‌خواهیم توسط این کلاس خوانده شوند را تعریف می‌کنیم :

        public MultiPartMediaTypeFormatter()
        {
            SupportedMediaTypes.Add(new MediaTypeHeaderValue("multipart/form-data"));
        }
در اینجا Multipart/form-data را به عنوان تنها نوع مجاز تعریف کرده ایم.

سپس با پیاده سازی توابع CanReadType و CanWriteType مربوط به کلاس MediaTypeFormatter مشخص می‌کنیم که چه مدل‌هایی را می‌توان توسط این کلاس  serialize / deserialize کرد. در اینجا چون می‌خواهیم این کلاس محدود به یک مدل خاص نباشد، از یک اینترفیس برای شناسایی کلاس‌های مجاز استفاده می‌کنیم .

    public interface INeedMultiPartMediaTypeFormatter
    {
    }

و آنرا به کلاس newProduct اضافه می‌کنیم :

public class NewProduct : INeedMultiPartMediaTypeFormatter
{
 ...
}
از آنجا که تنها نیاز به خواندن اطلاعات داریم و قصد نوشتن نداریم، در متد CanWriteType مقدار false را برمی گردانیم .
        public override bool CanReadType(Type type)
        {
            return typeof(INeedMultiPartMediaTypeFormatter).IsAssignableFrom(type);
        }

        public override bool CanWriteType(Type type)
        {
            return false;
        }

و اما تابع ReadFromStreamAsync که کار خواندن محتوای ارسال شده و بایند کردن آنها به پارامترها را برعهده دارد 

public async override Task<object> ReadFromStreamAsync(Type type, Stream stream, HttpContent content, IFormatterLogger formatterLogger)
که در آن پارامتر type مربوط به مدل مشخص شده به عنوان پارامتر اکشن (NewProduct)است و پارامتر content محتوای درخواست را در خود دارد.

ابتدا محتوای ارسال شده را خوانده و اطلاعات فرم را استخراج می‌کنیم و از طرف دیگر با استفاده از کلاس Activator یک نمونه از مدل جاری را ساخته و لیست property‌های آنرا استخراج می‌کنیم.

            MultipartMemoryStreamProvider provider = await content.ReadAsMultipartAsync();
            IEnumerable<HttpContent> formData = provider.Contents.AsEnumerable();

            var modelInstance = Activator.CreateInstance(type);
            IEnumerable<PropertyInfo> properties = type.GetProperties();

سپس در یک حلقه به ترتیب برای هر property متعلق به مدل، در میان اطلاعات فرم جستجو می‌کنیم. برای پیدا کردن اطلاعات متناظر با هر property در هدر Content-Disposition که در بالا توضیح داده شد، به دنبال فیلد همنام با property می‌گردیم .

            foreach (PropertyInfo prop in properties)
            {
                var propName = prop.Name.ToLower();
                var propType = prop.PropertyType;

                var data = formData.FirstOrDefault(d => d.Headers.ContentDisposition.Name.ToLower().Contains(propName));
در صورتی که فیلدی وجود داشته باشد کار را ادامه می‌دهیم .

 گفتیم که هر فیلد یک هدر، Content-Type هم می‌تواند داشته باشد. این هدر به صورت پیش فرض معادل text/plain است و برای فیلدهای عادی قرار داده نمی‌شود . در این مثال چون فقط یک فیلد غیر رشته ای داریم فرض را بر این گرفته ایم که در صورت وجود Content-Type، فیلد مربوط به تصویر است. در صورتیکهContentType  وجود داشته باشد، محتوای فیلد را به شکل Stream خوانده به byte[] تبدیل و با استفاده از متد SetValue در property مربوطه قرار می‌دهیم.

                if (data != null)
                {
                    if (data.Headers.ContentType != null)
                    {
                        using (var fileStream = await data.ReadAsStreamAsync())
                        {
                            using (MemoryStream ms = new MemoryStream())
                            {
                                fileStream.CopyTo(ms);
                                prop.SetValue(modelInstance, ms.ToArray());
                            }                            
                        }
                    }

در صورتی که Content-Type غایب باشد بدین معنی است که محتوای فیلد از نوع رشته است ( عدد ، تاریخ ، guid ، رشته ) و باید به نوع مناسب تبدیل شود. ابتدا آن را به صورت یک رشته می‌خوانیم و با استفاده از Convert.ChangeType آنرا به نوع مناسب تبدیل می‌کنیم و در property متناظر قرار می‌دهیم .

                if (data != null)
                {
                    if (data.Headers.ContentType != null)
                    {
                        //...
                    }
                    else
                    {
                        string rawVal = await data.ReadAsStringAsync();
                        object val = Convert.ChangeType(rawVal, propType);

                        prop.SetValue(modelInstance, val);
                    }
                }
و در نهایت نمونه ساخته شده از مدل را برگشت می‌دهیم.
return modelInstance;
برای فعال کردن این Formatter باید آنرا به لیست formmater‌های web api اضافه بکنیم. فایل WebApiConfig در App_Start را باز کرده و خط زیر را به آن اضافه می‌کنیم:
config.Formatters.Add(new MultiPartMediaTypeFormatter());
حال اگر مجددا فرم را به سرور ارسال کنیم، با پیام خطایی، مواجه نشده و عمل binding با موفقیت انجام می‌گیرد.

مطالب
مروری سریع بر اصول مقدماتی MVVM

در قسمت قبل، فلسفه وجودی MVVM و MVC و امثال آن‌را به بیانی ساده مطالعه کردید. همچنین به اینجا رسیدیم که بجای نوشتن روال رخدادگردان، از Commands استفاده کنید.
در این قسمت «تفکر MVVM ایی» بررسی خواهد شد! بنابراین سطح این قسمت را هم مقدماتی درنظر بگیرید.

در سیستم متداول مایکروسافتی ما همیشه یک فرم داریم به همراه یک سری کنترل. برای استفاده از این‌ها هم در فایل code behind فرم مرتبط، امکان دسترسی به این کنترل‌ها وجود دارد. مثلا textBox1.Text یعنی ارجاعی مستقیم به شیء textBox1 و سپس دسترسی به خاصیت متنی آن.
«تفکر MVVM ایی» می‌گه که: خیر! اینکار رو نکنید؛ ارجاع مستقیم به یک کنترل روش کار من نیست! فرم رو طراحی کنید؛ برای هیچکدام از کنترل‌ها هم نامی را مشخص نکنید (برخلاف رویه متداول). یک فایل درست کنید به نام Model ، داخل آن معادل textBox1.Text را که می‌خواهید استفاده کنید، پیش بینی و تعریف کنید؛ مثلا Public string Name . همین!
ما نمی‌خواهیم بدانیم که اصلا textBox1 وجود خارجی دارد یا نه. ما فقط با خاصیت متنی آن که در ادامه نحوه‌ی سیم کشی آن‌را هم بررسی خواهیم کرد، کار داریم.
بنابراین بجای اینکه بنویسید:

<TextBox Name="txtName" />

که ممکن است بعدا وسوسه شوید تا از txtName.Text آن استفاده کنید، بنویسید:

<TextBox Text="{Binding Name}" />

این مهم‌ترین قسمت «تفکر MVVM ایی» به زبان ساده است. یعنی قرار است تا حد ممکن از Binding استفاده کنیم. مثلا در قسمت قبل هم دیدید که بجای نوشتن روال رخدادگردان، فرمان مرتبط با آن‌را به جای دیگری Bind کردیم.

بنابراین تا اینجا Model ما به این شکل خواهد بود:

using System.ComponentModel;

namespace SL5Tests
{
public class MainPageModel : INotifyPropertyChanged
{
string _name;
public string Name
{
get { return _name; }
set
{
if (_name == value) return;
_name = value;
raisePropertyChanged("Name");
}
}

public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
void raisePropertyChanged(string propertyName)
{
var handler = PropertyChanged;
if (handler == null) return;
handler(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
}
}
}


سؤال مهم:
تا اینجا یک فایل Model داریم که خاصیت Name در آن تعریف شده؛ یک فرم (View) هم داریم که فقط در آن نوشته شده Binding Name. الان این‌ها چطور به هم متصل خواهند شد؟
پاسخ: اینجا است که کلاس دیگری به نام ViewModel (همان فایل Code behind قدیمی است با این تفاوت که به هیچ فرم خاصی گره نخورده است و اصلا نمی‌داند که در برنامه فرمی وجود دارد یا نه)، کار خودش را شروع خواهد کرد:

namespace SL5Tests
{
public class MainPageViewModel
{
public MainPageModel MainPageModelData { set; get; }
public MainPageViewModel()
{
MainPageModelData = new MainPageModel();
MainPageModelData.Name = "Test1";
}
}
}

ما در این کلاس یک وهله از MainPageModel را ایجاد خواهیم کرد. اگر فرمی (که ما دقیقا نمی‌دانیم کدام فرم) در برنامه نیاز به یک ViewModel بر اساس مدل یاد شده داشت، می‌تواند آن‌را مورد استفاده قرار دهد. مقدار دهی آن در ViewModel موجب مقدار دهی خاصیت Text در فرم مرتبط خواهد شد و برعکس (البته به شرطی که مدل ما INotifyPropertyChanged را پیاده سازی کرده باشد و در فرم برنامه Binding Mode دو طرفه تعریف شود).

در قسمت بعد هم کار اتصال نهایی صورت می‌گیرد:
ابتدا xmlns:VM تعریف می‌شود تا بتوان به ViewModelها در طرف XAML دسترسی پیدا کرد. سپس در قسمت مثلا UserControl.Resources، این ViewModel را تعریف کرده و به عنوان DataContext بالاترین شیء فرم مقدار دهی خواهیم کرد:

<UserControl x:Class="SL5Tests.MainPage"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
xmlns:VM="clr-namespace:SL5Tests"
mc:Ignorable="d" Language="fa"
d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<UserControl.Resources>
<VM:MainPageViewModel x:Name="vmMainPageViewModel" />
</UserControl.Resources>
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource vmMainPageViewModel}}"
x:Name="LayoutRoot"
Background="White">
<TextBox Text="{Binding
MainPageModelData.Name,
Mode=TwoWay,
UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}" />
</Grid>
</UserControl>

اکنون اگر یک breakpoint روی این سطر Binding قرار دهیم و برنامه را اجرا کنیم، جزئیات این سیم کشی را در عمل بهتر می‌توان مشاهده کرد:


البته این قابلیت قرار دادن breakpoint روی Bindingهای تعریف شده در View فعلا به سیلورلایت 5 اضافه شده و هنوز در WPF موجود نیست.

حداقل مزیتی را که اینجا می‌توان مشاهده کرد این است که فایل MainPageViewModel چون نمی‌داند که قرار است در کدام View وهله سازی شود، به سادگی در Viewهای دیگر نیز قابل استفاده خواهد بود یا تغییر و تعویض کلی View آن کار ساده‌ای است.
Commanding قسمت قبل را هم اینجا می‌شود اضافه کرد. تعاریف DelegateCommandهای مورد نیاز در ViewModel قرار می‌گیرند. مابقی عملیات تفاوتی نمی‌کند و یکسان است.

مطالب
آشنایی با Feature Toggle - بخش اول
فرض کنید میخواهید برای بخش‌هایی از نرم افزاری که طراحی کرده‌اید ، امکانی را در نظر بگیرید که بتوانید زمانیکه نرم افزار در حال استفاده‌است، قابلیت‌هایی از آن‌را فعال یا غیرفعال نمایید؛ بدون اینکه نرم افزار از دسترس خارج شود. Feature Toggle که تحت عنوان Feature Flag هم شناخته می‌شود همین امکان را برای ما به ارمغان می‌آورد و ما را قادر می‌سازد تا قابلیت‌هایی را از نرم افزار، فعال یا غیرفعال کنیم، بدون اینکه نیاز باشد نرم افزار از دسترس مشتریان خارج شود و یا نیاز باشد نسخه‌ی جدیدی از نرم افزار  منتشر شود. برای مثال قابلیت ثبت نام کاربران را در بازه‌های خاصی غیرفعال کنیم و یا فرض کنید قابلیت جدیدی به نرم افزار اضافه کرده‌اید و میخواهید بعد از پابلیش، در یک بازه زمانی که نرم افزار شما بازدید کننده‌های کمتری دارد، آن‌را موقتا فعال کنید، نتیجه خروجی را ببینید و سپس آن را غیر فعال نمایید. در ادامه این مقاله سعی خواهیم کرد ابتدا با یک مثال ساده با این قابلیت آشنا شویم و سپس به معرفی یکی از کتابخانه‌های محبوب در این زمینه بپردازیم.
Feature Toggle چیزی بیشتر از یک دستور IF نیست، اگر شرط مورد نظر برقرار بود، کد را اجرا میکند، در غیر اینصورت از اجرای آن بخش صرف نظر میکند.
IF (currentYear<2023){
alert('Wear a mask!');
}
در قطعه کد فوق، سال جاری را چک کرده‌ایم و گفته‌ایم اگر سال جاری کمتر از سال 2023 بود، به بازدید کننده یک پیغام را نمایش دهیم. حال فرض کنید بیماری کرونا، پیش از سال 2023 از بین برود، ولی طبق این شرط همچنان پیغام به کاربران نمایش داده میشود. میتوانیم فعال و غیر فعال بودن نمایش این پیغام را یا از دیتابیس و یا از فایل appsetting.json  بخوانیم که در این حالت  به صورت زیر می‌باشد :
var showCoronaAlert=_cofiguration.GetValue<bool>("Features:showCoronaAlert"); // or read this from Database
If(showCoronaAlert){
alert(Wear a amask!);
}
در این روش بجای اینکه تاریخ را چک کنیم و بر اساس آن تصمیم بگیریم که آیا پیغامی نمایش داده شود یا نه، وضعیت نمایش آن را از فایل تنظیمات و یا دیتابیس خوانده‌ایم. در این حالت دیگر نیازی به تغییر و انتشار نسخه‌ی جدیدی از نرم افزار نیست و فقط کافی‌است مقدار مربوط به نمایش پیغام را در دیتابیس و یا فایل تنظیمات، به روزسانی نماییم.

 کتابخانه  Microsoft.FeatureManagement
کتابخانه  Microsoft.FeatureManagement  توسط تیم اژور پیاده سازی و نوشته شده‌است و برای خواندن اطلاعات، از همان IConfiguration استفاده میکند که ما را قادر می‌سازد تنظیمات را از منابع مختلفی بخوانیم  و همچنین  قابلیت‌های آن فراتر از تنظیم یک مقدار با true/false می‌باشد که در ادامه با بعضی از آنها آشنا خواهیم شد.
ابتدا نیاز هست این کتابخانه را به صورت زیر نصب نماییم :
Install-Package Microsoft.FeatureManagement

سپس نیاز هست در متد ConfigureService، سرویس مربوطه را اضافه نماییم :
using Microsoft.FeatureManagement;
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddFeatureManagement();
}

این کتابخانه به صورت پیش فرض، اطلاعات feature‌ها را از بخشی (section) تحت عنوان FeatureManagement  از فایل appsetting.json می‌خواند. پس نیاز داریم این بخش را در appsetting.json تعریف نماییم  ( لیست تمامی قابلیت‌هایی را که قصد داریم به صورت داینامیک فعال/غیرفعال کنیم، در این بخش اضافه خواهیم کرد):
"FeatureManagement": {
   
}
اگر تمایل داشتید از اسم دیگری برای بخش تنظیمات، در فایل appsetting. json  استفاده نمایید، می‌توانید به صورت زیر این کار را انجام دهید :
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
 services.AddFeatureManagement(Configuration.GetSection("MyFeatureManagement"))
}
در این مقاله از همان اسم پیش فرض استفاده شده است.
افزودن یک قابلیت جدید
"FeatureManagement": {
   "MaskAlert":true
}

همان مثال بالا را  در بخش FeatureManagement  اضافه کرده‌ایم  و مقدار true را به معنی فعال بودن، برای آن در نظر گرفته‌ایم. این حالت، ساده‌ترین روش ثبت یک قابلیت با استفاده از این کتابخانه می‌باشد. برای بررسی وضعیت هر کدام از قابلیت‌ها باید اینترفیس  IFeatureManager   را به کلاس مربوطه تزریق نماییم و سپس بر اساس نام قابلیت، وضعیت آن را بررسی نماییم:
 public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IFeatureManager _featureManager;

        public HomeController(IFeatureManager featureManager)
        {
            _featureManager = featureManager;
        }
        public async Task<IActionResult> Index()
        {
            if(await _featureManager.IsEnabledAsync("MaskAlert"))
            {
                // show messeage
            }

            return View();
        }
    }
اگر نیاز هست از اسم دیگری برای بخش (section)

فعال سازی بر اساس تاریخ (TimeWindowsFilter)
یکی از قابلیت‌های این کتابخانه، فعال سازی بر اساس بازه زمانی هست. اگر نیاز دارید یک قابلیت در یک بازه‌ی خاص فعال شود، میتوانید از این قابلیت استفاده کنید. برای فعال سازی این امکان، باید فیلتر TimeWindowFilter را که به صورت توکار به همراه کتابخانه وجود دارد، به صورت زیر در متد configureServices ثبت نماییم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{ 
    services.AddFeatureManagement().AddFeatureFilter<TimeWindowFilter>();
}

و سپس یک Feature را در بخش FeatureManagement همانند زیر تعریف میکنیم که توسط آن مشخص کرده‌ایم این قابلیت در بازه‌ی زمانی بین دو تاریخ تعریف شده، فعال باشد :
 "FeatureManagement": {
    "EmergencyBanner": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "Microsoft.TimeWindow",
          "Parameters": {
            "Start": "01 Mar 2021 12:00:00 +00:00",
            "End": "01 Apr 2021 12:00:00 +00:00"
          }
        }
      ]
    }
  }
و نحوه‌ی بررسی فعال بودن آن، همانند روش قبل می‌باشد و فقط کافیست اسم Feature را به متد IsEnabledAsync بدهیم:
if(await _featureManager.IsEnabledAsync("EmergencyBanner")){
// show Emergency banner 
}

 پارامتر‌های Start و End میتوانند به صورت تکی هم استفاده شوند؛ به این معنا که میتوانید فقط پارامتر start را مقدار دهی کنید و در این حالت از تاریخ مورد نظر به بعد، Feature مورد نظر فعال می‌باشد و یا اگر فقط پارامتر End مقدار دهی شود، Feature مورد نظر فقط تا تاریخ تعیین شده فعال هست و بعد از آن برای همیشه غیرفعال می‌شود.
در زیر، نمونه‌ای از این حالت تنظیم شده‌است :
"FeatureManagement": {
    "EmergencyBanner": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "Microsoft.TimeWindow",
          "Parameters": {
            "End": "01 Apr 2021 12:00:00 +00:00"
          }
        }
      ]
    }
  }

فیلتر‌های سفارشی
از دیگر مزایای این کتابخانه این هست که محدود به فیلترهای توکار خود آن نیستیم و امکان توسعه و نوشتن فیلتر‌های سفارشی را به ما میدهد. برای مثال اگر یک قابلیت را در نرم افزار پیاده سازی کرده‌ایم که میخواهیم فقط بر روی مرورگر‌های خاصی در دسترس باشد، میتوانیم به صورت زیر این کار را انجام دهیم:
ابتدا در appsetting.json قابلیت (Feature) مورد نظر را به صورت زیر تعریف می‌کنیم :
"FeatureManagement": {
    "ChatV2": {
      "EnabledFor": [
        {
          "Name": "BrowserFilter",
          "Parameters": {
            "AllowedBrowsers": [ "Chrome" ]
          }
        }
      ]
    }
  }
سپس فیلتر سفارشی را به صورت زیر پیاده سازی میکنیم :
[FilterAlias("BrowserFilter")]
public class BrowserFilter:IFeatureFilter
    {
        private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;

        public BrowserFilter(IHttpContextAccessor httpContextAccessor)
        {
            _httpContextAccessor = httpContextAccessor ?? throw new ArgumentNullException(nameof(httpContextAccessor));
        }

        public Task<bool> EvaluateAsync(FeatureFilterEvaluationContext context)
        {
            var userAgent = _httpContextAccessor.HttpContext.Request.Headers["User-Agent"].ToString();
            var settings = context.Parameters.Get<BrowserFilterSettings>();
            return Task.FromResult(settings.AllowedBrowsers.Any(userAgent.Contains));
        }
    }

کلاس BrowserFilter :
  public class BrowserFilterSettings
    {
        public string[] AllowedBrowsers { get; set; }
    }
بعد از پیاده سازی فیلتر فوق نیاز هست فیلتر سفارشی را که در بالا نوشتیم، در متد ConfigureServices ثبت نماییم. با توجه به اینکه برای تشخیص نوع مروگر کاربر نیاز هست  هدر درخواست را بررسی کنیم، پس نیاز هست IHttpContextAccessor را هم ثبت نماییم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.TryAddSingleton<IHttpContextAccessor, HttpContextAccessor>();
            services.AddFeatureManagement()
                .AddFeatureFilter<BrowserFilter>();
        }
و برای بررسی فعال بودن قابلیت مورد نظر فقط کافیست مانند قبل، اسم قابلیت مورد نظر را به صورت زیر بررسی کنیم :
if(await _featureManager.IsEnabledAsync("ChatV2")){
// do something 
}

* از دیگر قابلیت‌های این کتابخانه، فعال و غیر فعال کردن کنترلر و اکشن متدها بر اساس وضعیت Feature‌ها می‌باشد که در بخش دوم این مقاله به توضیح این موارد خواهیم پرداخت.
مطالب
بررسی Bad code smell ها: فیلدهای موقتی
فیلد موقتی یا Temporary field در دسته بندی الگوهای «بد استفاده کنندگان از شیء گرایی» قرار می‌گیرد. در این الگوی بد، فیلدها یا خصوصیات یک کلاس، در شرایط خاصی مقدار گرفته و مورد استفاده قرار می‌گیرند و در بقیه شرایط خالی هستند. 
زمانیکه در یک کلاس، متدی برای انجام فعالیت خود، تعدادی پارامتر ورودی زیادی نیاز داشته باشد، ممکن است برنامه نویس برای مواجه نشدن با تعداد پارامترهای زیاد ورودی، فیلدها یا خصوصیاتی را در کلاس مربوط به آن متد ایجاد کند. این فیلدها عملا فقط زمان صدا زدن آن متد مقدار گرفته و در بقیه شرایط خالی هستند.
خواندن و استفاده از این نوع کدها معمولا مشکل و چالش برانگیز است. زیرا خواننده شاهد فیلدهایی است که در اکثر مواقع خالی هستند. همچنین زمان استفاده از این کلاس نمی‌توان از وجود مقادیر فیلدها یا خصوصیات آن‌ها اطمینان لازم را داشت.

روش‌های اصلاح این کد بد بو 

برای اصلاح چنین بوی بدی به طور معمول دو راه وجود دارد. 
اول: با در نظر گرفتن اینکه تمامی کد موجود در متد و فیلدهای مرتبط به آن قابلیت انتقال به کلاس خاص خودشان را دارند، می‌تواند کلاس مجزایی را برای آن متد و فیلدهای مربوطه ایجاد کرد. 
دوم: برای فیلدها و خصوصیاتی که در خیلی مواقع خالی هستند، می‌توان با روش Null object برای وضعیت خالی بودن آن، یک شیء خالی بی اثر را ایجاد کرد.  
به مثال زیر توجه کنید: 
فرض کنید در حال تولید سیستمی هستید که در روال خاصی، نیاز به محاسبه پورسانت فروشنده‌ها دارید. برای محاسبه پورسانت به موارد زیر نیاز است:
  • لیست محصولات فروخته شده
  • درصد کمیسیون خام
  • تاریخ فروش
  • شعبه فروش
  • نوع پرداخت 
به طور نمونه اگر فروشنده فروش نقدی ای انجام دهد، کمیسیون بیشتری نسبت به کمیسیون پیشفرض، به او تعلق خواهد گرفت و … 
ممکن است طراحی اولیه برای چنین متدی به صورت زیر باشد: 
public class Salesman 
{ 
    public void Method1() 
    { 
       return; 
    } 
    public void Method2() 
    { 
        return; 
    } 
    public void Method3() 
    { 
       return; 
    }
    public decimal CalculateCommission(dynamic products, dynamic commissionRate, dynamic saleDate, dynamic branch, dynamic paymentType) 
    { 
       return decimal.MaxValue; 
    } 
}
با مشاهده پارامتر‌های زیاد متد، برنامه نویس می‌تواند از روش‌های اصلاح بوی بد «تعداد زیاد پارامترهای ورودی» استفاده کند. یا اینکه برنامه نویس برای خلاصی از این کد بد بو، بجای ارسال پارامتر، فیلدهایی را در کلاس Salesman ایجاد کند؛ مانند کد زیر:  
public class SalesmanV2 
{ 
    public IEnumerable<dynamic> Products { get; set; } 
    public dynamic CommisionRate { get; set; } 
    public dynamic SaleDate { get; set; } 
    public dynamic Branch { get; set; } 
    public dynamic PaymentType { get; set; } 
    public void Method1() 
    { 
        return; 
    } 
    public void Method2() 
    { 
        return; 
    } 
    public void Method3() 
    { 
        return; 
    } 
    public decimal CalculateCommission() 
    { 
       return decimal.MaxValue; 
    } 
}
با این تغییر، پارامترهای متد CalculateCommision به خصوصیاتی در کلاس Salesman تبدیل خواهند شد. دقت کنید این کلاس متدهای دیگری برای فعالیت‌های مختلف دارد.  
در روش‌های اصلاح این کد بد بو، اشاره به انتقال منطق متد مذکور به کلاس مجزا و مخصوص به خود شده بود. در واقع کد بد بوی «فیلد موقتی» ناشی از عدم رعایت اصل single responsibility است و محاسبه پورسانت را از نظر ذاتی می‌توان وظیفه‌ی اضافه‌ای در این کلاس دانست. با توجه به اینکه می‌توان محاسبه پورسانت را به صورت جداگانه پیاده سازی کرد. به چنین پیاده سازی ای خواهیم رسید.  
public class SalesmanV3 
{ 
    public void Method1() 
    { 
        return; 
    } 
    public void Method2() 
    { 
        return; 
    } 
    public void Method3() 
    { 
        return; 
    } 
} 

public class CommissionCalculator 
{ 
    private IEnumerable<dynamic> _products; 
    private dynamic _commisionRate; 
    private dynamic _saleDate; 
    private dynamic _branch; 
    private dynamic _paymentType; 
    public CommissionCalculator(IEnumerable<dynamic> products, dynamic commisionRate, 
            dynamic saleDate, dynamic branch, dynamic paymentType) 
    { 
        _products = products; 
        _commisionRate = commisionRate; 
        _saleDate = saleDate; 
        _branch = branch; 
        _paymentType = paymentType; 
    } 
}
در شرایط نادری، کد بد بوی «فیلد موقتی» ناشی از عدم رعایت اصل single responsibility نیست. در چنین شرایطی می‌توان از null object برای رفع این بوی بد استفاده کرد.

جمع بندی 

همان‌طور که در متن نیز اشاره شد، عدم رعایت اصل single responsibility می‌تواند منجر به چنین کد بد بویی شود. این کد بد بو با روش‌های ساده‌ای قابل اصلاح است. اصلاح چنین بویی خوانایی و قابلیت نگهداری کد را افزایش خواهد داد. 
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config
یکی دیگر از تغییرات ASP.NET Core با نگارش‌های قبلی آن، تغییرات اساسی در مورد نحوه‌ی کار با تنظیمات برنامه و فایل‌های مرتبط با آن‌ها است. در ASP.NET Core می‌توانید:
- تنظیمات برنامه را از چندین منبع مختلف خوانده و آن‌ها را یکی کنید.
- تنظیمات را بر اساس تنظیمات مختلف محیطی برنامه، بارگذاری کنید.
- امکان نگاشت اطلاعات خوانده شده‌ی از فایل‌های کانفیگ به کلاس‌ها پیش بینی شده‌است.
- امکان بارگذاری مجدد فایل‌های کانفیگ درصورت تغییر، بدون ری‌استارت کل برنامه وجود دارد.
- امکان تزریق وابستگی‌های تنظیمات برنامه، به قسمت‌های مختلف آن پیش بینی شده‌است.


نصب پیشنیاز خواندن تنظیمات برنامه از یک فایل JSON

برای شروع به کار با خواندن تنظیمات برنامه در ASP.NET Core، نیاز است ابتدا بسته‌ی نیوگت Microsoft.Extensions.Configuration.Json را نصب کنیم.
برای این منظور بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن Microsoft.Extensions.Configuration.Json را جستجو کرده و نصب نمائید:


البته همانطور که در تصویر مشاهده می‌کنید، اگر صرفا Microsoft.Extensions.Configuration را جستجو کنید (بدون ذکر JSON)، بسته‌های مرتبط با خواندن فایل‌های کانفیگ از نوع XML و یا حتی INI را هم خواهید یافت.
انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
{
    "dependencies": {
         //same as before  
         "Microsoft.Extensions.Configuration.Json": "1.0.0"
    },

 
افزودن یک فایل کانفیگ JSON دلخواه

بر روی پروژه کلیک راست کرده و از طریق منوی add->new item یک فایل خالی جدید را به نام appsettings.json ایجاد کنید (نام این فایل دلخواه است)؛ با این محتوا:
{
    "Key1": "Value1",
    "Auth": {
        "Users": [ "Test1", "Test2", "Test3" ]
    },
    "Logging": {
        "IncludeScopes": false,
        "LogLevel": {
            "Default": "Debug",
            "System": "Information",
            "Microsoft": "Information"
        }
    }
}
در نگارش‌های پیشین ASP.NET که از web.config برای تعریف تنظیمات برنامه استفاده می‌شد، حالت پیش فرض ذکر تنظیمات برنامه می‌توانست تنها یک سطحی و با ساختار ذیل باشد (البته امکان کدنویسی و نوشتن مداخل سفارشی هم وجود داشت؛ ولی حالت پیش فرض appSettings، تنها key/valueهای یک سطحی هستند):
<appSettings>
   <add key="Logging-IncludeScopes" value="false" />
   <add key="Logging-Level-Default" value="verbose" />
   <add key="Logging-Level-System" value="Information" />
   <add key="Logging-Level-Microsoft" value="Information" />
</appSettings>
اما اکنون یک فایل JSON را با هر تعداد سطح مورد نیاز می‌توان تعریف و استفاده کرد و برای اینکار نیازی به نوشتن کدهای سفارشی تعریف مداخل خاص، وجود ندارد.
در فایل JSON فوق، نمونه‌ای از key/valueها، آرایه‌ها و اطلاعات چندین سطحی را مشاهده می‌کنید.


خواندن فایل تنظیمات appsettings.json در برنامه

پس از نصب پیشنیاز خواندن فایل‌های کانفیگ از نوع JSON، به فایل آغازین برنامه مراجعه کرده و سازنده‌ی جدیدی را به آن اضافه کنید:
public class Startup
{
    public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }
 
    public Startup(IHostingEnvironment env)
    {
        var builder = new ConfigurationBuilder()
                            .SetBasePath(env.ContentRootPath)
                            .AddJsonFile("appsettings.json");
        Configuration = builder.Build();
    }
در اینجا نحوه‌ی خواندن فایل کانفیگ جدید appsettings.json را مشاهده می‌کنید. چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
الف) این خواندن، در سازنده‌ی کلاس آغازین برنامه و پیش از تمام تنظیمات دیگر باید انجام شود.
ب) جهت در معرض دید قرار دادن اطلاعات خوانده شده، آن‌را به یک خاصیت عمومی انتساب داده‌ایم.
ج) متد SetBasePath جهت مشخص کردن محل یافتن فایل appsettings.json ذکر شده‌است. این اطلاعات را می‌توان از سرویس توکار IHostingEnvironment و خاصیت ContentRootPath آن دریافت کرد. همانطور که ملاحظه می‌کنید، این تزریق وابستگی نیز به صورت خودکار توسط ASP.NET Core مدیریت می‌شود.


دسترسی به تنظیمات خوانده شده توسط اینترفیس IConfigurationRoot

تا اینجا موفق شدیم تا تنظیمات خوانده شده را به خاصیت عمومی Configuration از نوع IConfigurationRoot انتساب دهیم. اما ساختار ذخیره شده‌ی در این اینترفیس به چه صورتی است؟


همانطور که مشاهده می‌کنید، هر سطح از سطح قبلی آن با : جدا شده‌است. همچنین اعضای آرایه، دارای ایندکس‌های 0: و 1: و 2: هستند. بنابراین برای خواندن این اطلاعات می‌توان نوشت:
var key1 = Configuration["Key1"];
var user1 = Configuration["Auth:Users:0"];
var authUsers = Configuration.GetSection("Auth:Users").GetChildren().Select(x => x.Value).ToArray();
var loggingIncludeScopes = Configuration["Logging:IncludeScopes"];
var loggingLoggingLogLevelDefault = Configuration["Logging:LogLevel:Default"];
خاصیت Configuration نیز در نهایت بر اساس key/valueها کار می‌کند و این keyها اگر چند سطحی بودند، با : از هم جدا می‌شوند و اگر نیاز به دسترسی اعضای خاصی از آرایه‌ها وجود داشت می‌توان آن ایندکس خاص را در انتهای زنجیره ذکر کرد. همچنین در اینجا نحوه‌ی استخراج تمام اعضای یک آرایه را نیز مشاهده می‌کنید.

یک نکته: خاصیت Configuration، دارای متد GetValue نیز هست که توسط آن می‌توان نوع مقدار دریافتی و یا حتی مقدار پیش فرضی را در صورت عدم وجود این key، مشخص کرد:
 var val = Configuration.GetValue<int>("key-name", defaultValue: 10);
در متد GetValue، آرگومان جنریک آن، یک کلاس را نیز می‌پذیرد. یعنی می‌توان خواص تو در توی مشخص شده‌ی با : را به یک کلاس نیز نگاشت کرد. در اینجا مقدار کلید معرفی شده، اولین سطحی خواهد بود که باید این اطلاعات از آن استخراج و نگاشت شوند.


سرویس IConfigurationRoot قابل تزریق است

در قسمت قبل، سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها را بررسی کردیم. نکته‌ی جالبی را که می‌توان به آن اضافه کرد، قابلیت تزریق خاصیت عمومی
public class Startup
{
    public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }
به تمام قسمت‌های برنامه است. برای نمونه در همان مثال قسمت قبل، قصد داریم تنظیمات برنامه را در لایه سرویس آن خوانده و مورد استفاده قرار دهیم. برای اینکار باید مراحل ذیل طی شوند:
الف) اعلام موجودیت IConfigurationRoot به IoC Container
اگر از استراکچرمپ استفاده می‌کنید، باید مشخص کنید، زمانیکه IConfigurationRoot درخواست شد، آن‌را چگونه باید از خاصیت مرتبط با آن دریافت کند:
var container = new Container();
container.Configure(config =>
{
    config.For<IConfigurationRoot>().Singleton().Use(() => Configuration);
و یا اگر از همان IoC Container توکار ASP.NET Core استفاده می‌کنید، روش انجام این‌کار در متد ConfigureServices به صورت زیر است:
public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddSingleton<IConfigurationRoot>(provider => { return Configuration; });
طول عمر آن هم singleton مشخص شده‌است تا تنها یکبار وهله سازی و سپس کش شود (مناسب برای کار با تنظیمات سراسری برنامه).

ب) فایل project.json کتابخانه‌ی Core1RtmEmptyTest.Services را گشوده و وابستگی Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions را به آن اضافه کنید:
{ 
    "dependencies": {
        //same as before 
        "Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions": "1.0.0"
    }
این وابستگی امکان دسترسی به اینترفیس IConfigurationRoot را در اسمبلی‌های دیگر میسر می‌کند.

ج) سپس فایل MessagesService.cs را گشوده و این اینترفیس را به سازنده‌ی سرویس MessagesService تزریق می‌کنیم:
public interface IMessagesService
{
    string GetSiteName();
}
 
public class MessagesService : IMessagesService
{
    private readonly IConfigurationRoot _configurationRoot;
 
    public MessagesService(IConfigurationRoot configurationRoot)
    {
        _configurationRoot = configurationRoot;
    }
 
    public string GetSiteName()
    {
        var key1 = _configurationRoot["Key1"];
        return $"DNT {key1}";
    }
}
در ادامه، نحوه‌ی استفاده‌ی از آن، همانند نکاتی است که در قسمت «دسترسی به تنظیمات خوانده شده توسط اینترفیس IConfigurationRoot» عنوان شد.
اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، با توجه به اینکه میان افزار Run از این سرویس سفارشی استفاده می‌کند:
public void Configure(
    IApplicationBuilder app,
    IHostingEnvironment env,
    IMessagesService messagesService)
{ 
    app.Run(async context =>
    {
        var siteName = messagesService.GetSiteName();
        await context.Response.WriteAsync($"Hello {siteName}");
    });
}
چنین خروجی را خواهیم داشت:



خواندن تنظیمات از حافظه

الزاما نیازی به استفاده از فایل‌های JSON و یا XML در اینجا وجود ندارد. ابتدایی‌ترین حالت کار با بسته‌ی Microsoft.Extensions.Configuration، متد AddInMemoryCollection آن است که در اینجا می‌توان لیستی از key/value‌ها را ذکر کرد:
var builder = new ConfigurationBuilder()
                    .AddInMemoryCollection(new[]
                                {
                                    new KeyValuePair<string,string>("the-key", "the-value"),
                                });
 و نحوه‌ی کار با آن نیز همانند قبل است:
 var theValue = Configuration["the-key"];


امکان بازنویسی تنظیمات انجام شده، بسته به شرایط محیطی

در اینجا محدود به یک فایل JSON و یک فایل تنظیمات برنامه، نیستیم. برای کار با ConfigurationBuilder می‌توان از Fluent interface آن استفاده کرد و به هر تعدادی که نیاز بود، متدهای خواندن از فایل‌های کانفیگ دیگر را اضافه کرد:
public class Startup
{
    public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }
 
    public Startup(IHostingEnvironment env)
    {
        var builder = new ConfigurationBuilder()
                            .SetBasePath(env.ContentRootPath)
                            .AddInMemoryCollection(new[]
                                {
                                    new KeyValuePair<string,string>("the-key", "the-value"),
                                })
                            .AddJsonFile("appsettings.json", reloadOnChange: true, optional: false)
                            .AddJsonFile($"appsettings.{env}.json", optional: true);
        Configuration = builder.Build();
    }
و نکته‌ی مهم اینجا است که تنظیمات فایل دوم، تنظیمات مشابه فایل اول را بازنویسی می‌کند.
برای مثال در اینجا آخرین AddJsonFile تعریف شده، بنابر متغیر محیطی فعلی به appsettings.development.json تفسیر شده و در صورت وجود این فایل (با توجه به optional بودن آن) اطلاعات آن دریافت گردیده و اطلاعات مشابه فایل appsettings.json قبلی را بازنویسی می‌کند.


امکان دسترسی به متغیرهای محیطی سیستم عامل

در انتهای زنجیره‌ی ConfigurationBuilder می‌توان متد AddEnvironmentVariables را نیز ذکر کرد:
 var builder = new ConfigurationBuilder()
.SetBasePath(env.ContentRootPath)
.AddJsonFile("appsettings.json", optional: true, reloadOnChange: true)
.AddJsonFile($"appsettings.{env.EnvironmentName}.json", optional: true)
.AddEnvironmentVariables();
این متد سبب می‌شود تا تمام اطلاعات قسمت Environment سیستم عامل، به مجموعه‌ی تنظیمات جاری اضافه شوند (در صورت نیاز) که نمونه‌ای از آن‌را در تصویر ذیل مشاهده می‌کنید:



امکان نگاشت تنظیمات برنامه به کلاس‌‌های متناظر

کار کردن با key/valueهای رشته‌ای، هرچند روش پایه‌ای استفاده‌ی از تنظیمات برنامه است، اما آنچنان refactoring friendly نیست. در ASP.NET Core امکان تعریف تنظیمات strongly typed نیز پیش بینی شده‌است. برای این منظور باید مراحل زیر طی شوند:
به عنوان نمونه تنظیمات فرضی smtp ذیل را به انتهای فایل appsettings.json اضافه کنید:
{
    "Key1": "Value1",
    "Auth": {
        "Users": [ "Test1", "Test2", "Test3" ]
    },
    "Logging": {
        "IncludeScopes": false,
        "LogLevel": {
            "Default": "Debug",
            "System": "Information",
            "Microsoft": "Information"
        }
    },
    "Smtp": {
        "Server": "0.0.0.1",
        "User": "user@company.com",
        "Pass": "123456789",
        "Port": "25"
    }
}
مثال جاری که بر اساس ASP.NET Core Web Application و با قالب خالی آن ایجاد شده‌است، دارای نام فرضی Core1RtmEmptyTest است. در همین پروژه بر روی پوشه‌ی src کلیک راست کرده و گزینه‌ی Add new project را انتخاب کنید و سپس یک پروژه‌ی جدید از نوع NET Core -> Class library. را به آن با نام Core1RtmEmptyTest.ViewModels اضافه کنید (تصویر ذیل).


در این کتابخانه‌ی جدید که محل نگهداری ViewModelهای برنامه خواهد بود، کلاس معادل قسمت smtp فایل config فوق را اضافه کنید:
namespace Core1RtmEmptyTest.ViewModels
{
    public class SmtpConfig
    {
        public string Server { get; set; }
        public string User { get; set; }
        public string Pass { get; set; }
        public int Port { get; set; }
    }
}
از این جهت این کلاس را در یک library جداگانه قرار داده‌ایم تا بتوان از آن در لایه‌ی سرویس و همچنین خود برنامه استفاده کرد. اگر این کلاس را در برنامه‌ی اصلی قرار می‌دادیم، امکان دسترسی به آن در لایه‌ی سرویس میسر نمی‌شد.
سپس به پروژه‌ی Core1RtmEmptyTest مراجعه کرده و بر روی گره references آن کلیک راست کنید. در اینجا گزینه‌ی add reference را انتخاب کرده و سپس Core1RtmEmptyTest.ViewModels را انتخاب کنید، تا اسمبلی آن‌را بتوان در پروژه‌ی جاری استفاده کرد.
انجام اینکار معادل است با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json پروژه:
{
    "dependencies": {
        // same as before        
        "Core1RtmEmptyTest.ViewModels": "1.0.0-*"
    },
اکنون با فرض وجود تنظیمات خواندن فایل appsettings.json در سازنده‌ی کلاس آغازین برنامه، نیاز است بسته‌ی نیوگت Microsoft.Extensions.Configuration.Binder را نصب کنید:


و سپس در کلاس آغازین برنامه و متد ConfigureServices آن، نحوه‌ی نگاشت قسمت Smtp فایل کانفیگ را مشخص کنید:
public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.Configure<SmtpConfig>(options => Configuration.GetSection("Smtp").Bind(options));
در اینجا مشخص شده‌است که کار وهله سازی کلاس SmtpConfig بر اساس اطلاعات قسمت smtp فایل کانفیگ تامین می‌شود. متغیر Configuration ایی که در اینجا استفاده شده‌است همان خاصیت عمومی public IConfigurationRoot Configuration کلاس آغازین برنامه است.

سپس برای استفاده از این تنظیمات strongly typed (برای نمونه در لایه سرویس برنامه)، ابتدا ارجاعی را به پروژه‌ی Core1RtmEmptyTest.ViewModels به لایه‌ی سرویس برنامه اضافه می‌کنیم (بر روی گره references آن کلیک راست کنید. در اینجا گزینه‌ی add reference را انتخاب کرده و سپس Core1RtmEmptyTest.ViewModels را انتخاب کنید).
در ادامه نیاز است بسته‌ی نیوگت جدیدی را به نام Microsoft.Extensions.Options به لایه‌ی سرویس برنامه اضافه کنیم. به این ترتیب قسمت وابستگی‌های فایل project.json این لایه چنین شکلی را پیدا می‌کند:
    "dependencies": {
        "Core1RtmEmptyTest.ViewModels": "1.0.0-*",
        "Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions": "1.0.0",
        "Microsoft.Extensions.Options": "1.0.0",
        "NETStandard.Library": "1.6.0"
    }
پس از ذخیره سازی این کلاس و بازیابی خودکار وابستگی‌های آن، اکنون برای دسترسی به این تنظیم باید از اینترفیس ویژه‌ی IOptions استفاده کرد (به همین جهت بسته‌ی جدید نیوگت Microsoft.Extensions.Options را نصب کردیم):
public interface IMessagesService
{
    string GetSiteName();
}
 
public class MessagesService : IMessagesService
{
    private readonly IConfigurationRoot _configurationRoot;
    private readonly IOptions<SmtpConfig> _settings;
 
    public MessagesService(IConfigurationRoot configurationRoot, IOptions<SmtpConfig> settings)
    {
        _configurationRoot = configurationRoot;
        _settings = settings;
    }
 
    public string GetSiteName()
    {
        var key1 = _configurationRoot["Key1"];
        var server = _settings.Value.Server;
        return $"DNT {key1} - {server}";
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید <IOptions<SmtpConfig به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است و سپس از طریق خاصیت Value آن می‌توان به تمام اطلاعات کلاس SmtpConfig به شکل strongly typed دسترسی یافت.

اکنون اگر برنامه را جرا کنید، این خروجی را می‌توان مشاهده کرد (که در آن آدرس Server دریافت شده‌ی از فایل کانفیگ نیز مشخص است):


البته همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، این تزریق وابستگی‌ها در تمام قسمت‌های برنامه کار می‌کند. برای مثال در کنترلرها هم می‌توان <IOptions<SmtpConfig را به همین نحو تزریق کرد.


نحوه‌ی واکنش به تغییرات فایل‌های کانفیگ

در نگارش‌های قبلی ASP.NET، هر تغییری در فایل web.config، سبب ری‌استارت شدن کل برنامه می‌شد که این مساله نیز خود سبب بروز مشکلات زیادی مانند از دست رفتن سشن تمام کاربران می‌شد.
در ASP.NET Core، برنامه‌ی وب ما دیگر متکی به فایل web.config نبوده و همچنین می‌توان چندین و چند نوع فایل config داشت. به علاوه در اینجا متدهای مرتبط معرفی فایل‌های کانفیگ دارای پارامتر مخصوص reloadOnChange نیز هستند:
 .AddJsonFile("appsettings.json", optional: true, reloadOnChange: true)
این پارامتر در صورت true بودن، به صورت خودکار سبب بارگذاری مجدد اطلاعات فایل کانفیگ می‌شود (بدون ری‌استارت کل برنامه).
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 12 - بررسی تنظیمات ارث بری روابط
پیشنیاز: «تنظیمات ارث بری کلاس‌ها در EF Code first»

در مطلب پیشنیاز فوق، تنظیمات روابط ارث بری را تا EF 6.x، می‌توانید مطالعه کنید. در EF Core 1.0 RTM، فقط رابطه‌ی TPH که در آن تمام کلاس‌های سلسه مراتب ارث بری، به یک جدول در بانک اطلاعاتی نگاشت می‌شوند، پشتیبانی می‌شود. سایر روش‌های ارث بری که در EF 6.x وجود دارند، مانند TPT و TPC، قرار است به نگارش‌های پس از 1.0 RTM آن اضافه شوند:
- لیست مواردی که قرار است به نگارش‌های بعدی اضافه شوند
- پیگیری وضعیت پیاده سازی TPT
- پیگیری وضعیت پیاده سازی TPC


طراحی یک کلاس پایه، بدون تنظیمات ارث بری روابط

مرسوم است که یک کلاس ویژه را به نام BaseEntity، به شکل زیر تعریف کنند؛ که اهدف آن حداقل سه مورد ذیل است:
الف) کاهش ذکر فیلدهای تکراری در سایر کلاس‌های دومین برنامه، مانند فیلد Id
ب) نشانه گذاری موجودیت‌های برنامه، جهت یافتن سریع آن‌ها توسط Reflection (برای مثال افزودن خودکار موجودیت‌ها به Context برنامه با یافتن تمام کلاس‌هایی که از نوع BaseEntity هستند)
ج) مقدار دهی خودکار یک سری از فیلدهای ویژه، مانند زمان افزوده شدن رکورد و آخرین زمان ویرایش شدن رکورد و امثال آن
public class BaseEntity
{
   public int Id { set; get; }
   public DateTime? DateAdded { set; get; }
   public DateTime? DateUpdated { set; get; }
}
و پس از آن هر موجودیت برنامه به این شکل خلاصه شده و نشانه گذاری می‌شود:
public class Person : BaseEntity
{
   public string FirstName { get; set; }
   public string LastName { get; set; }
}
حالت پیش فرض ارث بری‌ها در EF Core، همان حالت TPH است که در ادامه توضیح داده خواهد شد. اما هدف ما در اینجا تنظیم هیچکدام از حالت‌های ارث بری نیست. هدف صرفا کاهش تعداد فیلدهای تکراری ذکر شده‌ی در کلاس‌های دومین برنامه است. بنابراین جهت لغو تنظیمات ارث بری EF Core، نیاز است یک چنین تنظیمی را انجام داد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Ignore<BaseEntity>();
با فراخوانی متد Ignore بر روی کلاس پایه‌ی تهیه شده، این کلاس دیگر وارد تنظیمات روابط EF Core نمی‌شود و در جداول نهایی، فیلدهای آن به صورت معمول در کنار سایر فیلدهای جداول مشتق شده‌ی از آن‌ها قرار می‌گیرند.

مشکل! اگر بر روی کلاس پایه‌ی تعریف شده تنظیماتی را اعمال کنید (هر نوع تنظیمی را)، با توجه به فراخوانی متد Ignore، این تنظیمات نیز ندید گرفته خواهند شد.
اگر علاقمند بودید تا این تنظیمات را به تمام کلاس‌های مشتق شده‌ی از BaseEntity به صورت خودکار اعمال کنید، روش کار به صورت ذیل است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Ignore<BaseEntity>();
   foreach (var entityType in modelBuilder.Model.GetEntityTypes())
   {
     var dateAddedProperty = entityType.FindProperty("DateAdded");
     dateAddedProperty.ValueGenerated = ValueGenerated.OnAdd;
     dateAddedProperty.SqlServer().DefaultValueSql = "getdate()";
     var dateUpdatedProperty = entityType.FindProperty("DateUpdated");
     dateUpdatedProperty.ValueGenerated = ValueGenerated.OnAddOrUpdate;
     dateUpdatedProperty.SqlServer().ComputedColumnSql = "getdate()";
   }
کاری که در اینجا انجام شده، تنظیم خاصیت DateAdded کلاس پایه، به حالت ValueGeneratedOnAdd و تنظیم خاصیت DateUpdated کلاس پایه به حالت ValueGeneratedOnAddOrUpdate با مقدار پیش فرض getdate است. این مفاهیم را در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 5 - استراتژهای تعیین کلید اصلی جداول و ایندکس‌ها» پیشتر بررسی کردیم.
خلاصه‌ی آن نیز به این صورت است:
الف) نیازی نیست تا در حین ثبت اطلاعات موجودیت‌های خود، فیلدهای DateAdded و یا DateUpdated را مقدار دهی کنید.
ب) فیلد DateAdded فقط در زمان اولین بار ثبت در بانک اطلاعاتی، به صورت خودکار توسط متد getdate مقدار دهی می‌شود.
ج) فیلد DateUpdated در هر بار فراخوانی متد SaveChanges  (یعنی در هر دو حالت ثبت و یا به روز رسانی) به صورت خودکار توسط متد getdate مقدار دهی می‌شود.

تذکر! بدیهی است متد getdate، یک متد بومی سمت SQL Server است و این روش خاص تعیین مقدار پیش فرض فیلدها، فقط با SQL Server کار می‌کند. همچنین این getdate، به معنای دریافت تاریخ و ساعت سروری است که SQL Server بر روی آن نصب شده‌است و نه سروری که برنامه‌ی وب شما در آن قرار دارد و برنامه کوچکترین دخالتی را در مقدار دهی این مقادیر نخواهد داشت.
در قسمت‌های بعدی که مباحث Tracking را بررسی خواهیم کرد، روش دیگری را برای طراحی کلاس‌های پایه و مقدار دهی خواص ویژه‌ی آن‌ها مطرح می‌کنیم که مستقل است از نوع بانک اطلاعاتی مورد استفاده.


بررسی تنظیمات رابطه‌ی  Table per Hierarchy یا TPH

رابطه‌ی TPH یا تشکیل یک جدول بانک اطلاعاتی، به ازای تمام کلاس‌های دخیل در سلسه مراتب ارث بری تعریف شده، بسیار شبیه است به حالت BaseEntity فوق که در آن نیز ارث بری تعریف شده، در نهایت منجر به تشکیل یک جدول، در سمت بانک اطلاعاتی می‌گردد. با این تفاوت که در حالت TPH، فیلد جدیدی نیز به نام Discriminator، به تعریف نهایی جدول ایجاد شده، اضافه می‌شود. از فیلد Discriminator جهت درج نام کلاس‌های متناظر با هر رکورد، استفاده شده است. به این ترتیب EF در حین کار با اشیاء، دقیقا می‌داند که چگونه باید خواص متناظر با کلاس‌های مختلف را مقدار دهی کند و نوع ردیف درج شده‌ی در بانک اطلاعاتی چیست؟
باید دقت داشت که تنظیمات TPH، شیوه برخورد پیش فرض EF Core با ارث بری کلاس‌ها است و نیاز به هیچگونه تنظیم اضافه‌تری را ندارد. اما اگر علاقمند بودید تا نام فیلد خودکار Discriminator و مقادیری را که در آن درج می‌شوند، سفارشی سازی کنید، روش کار صرفا توسط Fluent API میسر است و به صورت زیر می‌باشد:
public class Blog
{
   public int BlogId { get; set; }
   public string Url { get; set; }
}

public class RssBlog : Blog
{
   public string RssUrl { get; set; }
}

class MyContext : DbContext
{
   public DbSet<Blog> Blogs { get; set; }
   protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
   {
      modelBuilder.Entity<Blog>()
       .HasDiscriminator<string>("blog_type")
       .HasValue<Blog>("blog_base")
       .HasValue<RssBlog>("blog_rss");
   }
}
در اینجا نام فیلد Discriminator، به blog_type، مقدار نوع متناظر با کلاس Blog، به blog_base و مقدار نوع متناظر با کلاس RssBlog، به blog_rss تنظیم شده‌است.
اگر این تنظیمات سفارشی صورت نگیرند، از نام‌های پیش فرض نوع‌ها برای مقدار دهی ستون Discriminator، مانند تصویر ذیل استفاده خواهد شد:


برای کوئری نوشتن در این حالت می‌توان از متد الحاقی OfType جهت فیلتر کردن اطلاعات بر اساس کلاسی خاص، کمک گرفت:
 var blog1 = db.Blogs.OfType<RssBlog>().FirstOrDefault(x => x.RssUrl == "………");
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #5
من میخواستم بدونم این تیکه از کد رو باید نوشت؟
public ViewDataDictionary ViewData { get; set; }

مطالب
ثبت لینک‌های غیرتکراری
ثبت لینک‌های مختلف در یک سیستم (مثلا قسمت به اشتراک گذاری لینک‌ها) در ابتدای کار شاید ساده به نظر برسد؛ خوب، هر صفحه‌ای که یک آدرس منحصربفرد بیشتر ندارد. ما هش این لینک را محاسبه می‌کنیم و بعد روی این هش، یک کلید منحصربفرد را تعریف خواهیم کرد تا دیگر رکوردی تکراری ثبت نشود. همچنین چون این هش نیز طول کوتاهی دارد، جستجوی آن بسیار سریع خواهد بود. واقعیت این است که خیر! این روش ناکارآمدترین حالت پردازش لینک‌های مختلف است.
برای مثال لینک‌های http://www.site.com و http://www.site.com/index.htm دو هش متفاوت را تولید می‌کنند اما در عمل یکی هستند. نمونه‌ی دیگر، لینک‌های http://www.site.com/index.htm و http://www.site.com/index.htm#section1 هستند که فقط اصطلاحا در یک fragment با هم تفاوت دارند و از این دست لینک‌هایی که باید در حین ثبت یکی درنظر گرفته شوند، زیاد هستند و اگر علاقمند به مرور آن‌ها هستید، می‌توانید به صفحه‌ی URL Normalization در ویکی‌پدیا مراجعه کنید.
اگر نکات این صفحه را تبدیل به یک کلاس کمکی کنیم، به کلاس ذیل خواهیم رسید:
using System;
using System.Web;

namespace OPMLCleaner
{
    public static class UrlNormalization
    {
        public static bool AreTheSameUrls(this string url1, string url2)
        {
            url1 = url1.NormalizeUrl();
            url2 = url2.NormalizeUrl();
            return url1.Equals(url2);
        }

        public static bool AreTheSameUrls(this Uri uri1, Uri uri2)
        {
            var url1 = uri1.NormalizeUrl();
            var url2 = uri2.NormalizeUrl();
            return url1.Equals(url2);
        }

        public static string[] DefaultDirectoryIndexes = new[]
            {
                "default.asp",
                "default.aspx",
                "index.htm",
                "index.html",
                "index.php"
            };

        public static string NormalizeUrl(this Uri uri)
        {
            var url = urlToLower(uri);
            url = limitProtocols(url);
            url = removeDefaultDirectoryIndexes(url);
            url = removeTheFragment(url);
            url = removeDuplicateSlashes(url);
            url = addWww(url);
            url = removeFeedburnerPart(url);
            return removeTrailingSlashAndEmptyQuery(url);
        }

        public static string NormalizeUrl(this string url)
        {
            return NormalizeUrl(new Uri(url));
        }

        private static string removeFeedburnerPart(string url)
        {
            var idx = url.IndexOf("utm_source=", StringComparison.Ordinal);
            return idx == -1 ? url : url.Substring(0, idx - 1);
        }

        private static string addWww(string url)
        {
            if (new Uri(url).Host.Split('.').Length == 2 && !url.Contains("://www."))
            {
                return url.Replace("://", "://www.");
            }
            return url;
        }

        private static string removeDuplicateSlashes(string url)
        {
            var path = new Uri(url).AbsolutePath;
            return path.Contains("//") ? url.Replace(path, path.Replace("//", "/")) : url;
        }

        private static string limitProtocols(string url)
        {
            return new Uri(url).Scheme == "https" ? url.Replace("https://", "http://") : url;
        }

        private static string removeTheFragment(string url)
        {
            var fragment = new Uri(url).Fragment;
            return string.IsNullOrWhiteSpace(fragment) ? url : url.Replace(fragment, string.Empty);
        }

        private static string urlToLower(Uri uri)
        {
            return HttpUtility.UrlDecode(uri.AbsoluteUri.ToLowerInvariant());
        }

        private static string removeTrailingSlashAndEmptyQuery(string url)
        {
            return url
                    .TrimEnd(new[] { '?' })
                    .TrimEnd(new[] { '/' });
        }

        private static string removeDefaultDirectoryIndexes(string url)
        {
            foreach (var index in DefaultDirectoryIndexes)
            {
                if (url.EndsWith(index))
                {
                    url = url.TrimEnd(index.ToCharArray());
                    break;
                }
            }
            return url;
        }
    }
}
از این روش برای تمیز کردن و حذف فیدهای تکراری در فایل‌های OPML تهیه شده نیز می‌شود استفاده کرد. عموما فیدخوان‌های نه‌چندان با سابقه، نکات یاد شده در این مطلب را رعایت نمی‌کنند و به سادگی می‌شود در این سیستم‌ها، فیدهای تکراری زیادی را ثبت کرد.
برای مثال اگر یک فایل OPML چنین ساختار XML ایی را داشته باشد:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<opml xmlns:xsi="http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance" xmlns:xsd="http://www.w3.org/2001/XMLSchema" version="1.0">
  <body>
    <outline text="آی تی ایرانی">
    <outline type="rss" 
                           text="‫فید کلی آخرین نظرات، مطالب، اشتراک‌ها و پروژه‌های .NET Tips" 
                           title="‫فید کلی آخرین نظرات، مطالب، اشتراک‌ها و پروژه‌های .NET Tips" 
                           xmlUrl="https://www.dntips.ir/Feed/LatestChanges"
                           htmlUrl="https://www.dntips.ir/" />
    </outline> 
  </body>
</opml>
هر outline آن‌را به کلاس زیر می‌توان نگاشت کرد:
using System.Xml.Serialization;

namespace OPMLCleaner
{
    [XmlType(TypeName="outline")]
    public class Opml
    {
        [XmlAttribute(AttributeName="text")]
        public string Text { get; set; }

        [XmlAttribute(AttributeName = "title")]
        public string Title { get; set; }

        [XmlAttribute(AttributeName = "type")]
        public string Type { get; set; }

        [XmlAttribute(AttributeName = "xmlUrl")]
        public string XmlUrl { get; set; }

        [XmlAttribute(AttributeName = "htmlUrl")]
        public string HtmlUrl { get; set; }
    }
}
برای اینکار فقط کافی است از LINQ to XML به نحو ذیل استفاده کنیم:
var document = XDocument.Load("it-92-03-01.opml");
var results = (from node in document.Descendants("outline")
                           where node.Attribute("htmlUrl") != null && node.Parent.Attribute("text") != null 
                            && node.Parent.Attribute("text").Value == "آی تی ایرانی"
                           select new Opml
                           {
                               HtmlUrl = (string)node.Attribute("htmlUrl"),
                               Text = (string)node.Attribute("text"),
                               Title = (string)node.Attribute("title"),
                               Type = (string)node.Attribute("type"),
                               XmlUrl = (string)node.Attribute("xmlUrl")
                           }).ToList();
در این حالت لیست کلیه فیدهای یک گروه را چه تکراری و غیرتکراری، دریافت خواهیم کرد. برای حذف موارد تکراری نیاز است از متد Distinct استفاده شود. به همین جهت باید کلاس ذیل را نیز تدارک دید:
using System.Collections.Generic;

namespace OPMLCleaner
{
    public class OpmlCompare : EqualityComparer<Opml>
    {
        public override bool Equals(Opml x, Opml y)
        {
            return UrlNormalization.AreTheSameUrls(x.HtmlUrl, y.HtmlUrl);                
        }

        public override int GetHashCode(Opml obj)
        {
            return obj.HtmlUrl.GetHashCode();
        }
    }
}
اکنون با کمک کلاس OpmlCompare فوق که از کلاس UrlNormalization برای تشخیص لینک‌های تکراری استفاده می‌کند، می‌توان به لیست بهتر و متعادل‌تری رسید:
 var distinctResults = results.Distinct(new OpmlCompare()).ToList();
 
مطالب
C# 12.0 - Interceptors
به C# 12 و دات‌نت 8، ویژگی «آزمایشی» جدیدی به نام Interceptors اضافه شده‌است که به آن «monkey patching» هم می‌گویند. هدف از آن، جایگزین کردن یک پیاده سازی، با پیاده سازی دیگری است. به این ترتیب توسعه دهندگان دات‌نتی می‌توانند فراخوانی متدهایی خاص را ره‌گیری کرده (interception) و سپس آن‌را به فراخوانی یک پیاده سازی جدید، هدایت کنند.


Interceptor چیست؟

از زمان ارائه‌ی NET 8 preview 6 SDK. به بعد، امکان ره‌گیری هر متدی از کدهای برنامه، به دات‌نت اضافه شده‌است؛ به همین جهت از واژه‌ی Interceptor/ره‌گیر در اینجا استفاده می‌شود. خود تیم دات‌نت از این قابلیت در جهت بازنویسی پویای قسمت‌هایی از کدهای زیرساخت دات‌نت که از Reflection استفاده می‌کنند، با نگارش‌های کامپایل شده‌ی مختص به برنامه‌ی شما، کمک می‌گیرند. به این ترتیب سرعت و کارآیی برنامه‌های دات‌نت 8، بهبود قابل ملاحظه‌ای را پیدا کرده‌اند. برای مثال ahead-of-time compilation (AOT) در دات‌نت 8 و ASP.NET Core 8x بر اساس این ویژگی پیاده سازی شده‌است. این ویژگی جدید، مکمل source generators است که در نگارش‌های پیشین دات‌نت ارائه شده بود.


بررسی  Interceptors با تهیه‌ی یک مثال ساده

فرض کنید می‌خواهیم فراخوانی متد GetText زیر را ره‌گیری کرده و سپس آن‌را با نمونه‌ی دیگری جایگزین کنیم:
namespace CS8Tests;

public class InterceptorsSample
{
    public string GetText(string text)
    {
        return $"{text}, World!";
    }
}
برای اینکار ابتدا نیاز است یک فایل جدید را به نام InterceptsLocationAttribute.cs با محتوای زیر به پروژه اضافه کرد:
namespace System.Runtime.CompilerServices;

[AttributeUsage(AttributeTargets.Method, AllowMultiple = true, Inherited = false)]
public sealed class InterceptsLocationAttribute : Attribute
{
    public InterceptsLocationAttribute(string filePath, int line, int character)
    {
    }
}
همانطور که در مقدمه‌ی بحث هم عنوان شد، این ویژگی هنوز آزمایشی است و نهایی نشده و ویژگی فوق نیز هنوز به دات‌نت اضافه نشده‌است. به همین جهت فعلا باید آن‌را به صورت دستی به پروژه اضافه کرد و احتمالا در نگارش‌های بعدی دات‌نت، امضای آن تغییر خواهد کرد ... یا حتی ممکن است بطور کامل حذف شود!

سپس فرض کنید فراخوانی متد GetText در فایل Program.cs برنامه به صورت زیر انجام شده‌است:
using CS8Tests;

var example = new InterceptorsSample();
var text = example.GetText("Hello");
Console.WriteLine(text); //Hello, World!
یعنی متد GetText، در سطر چهارم و کاراکتر 20 ام آن فراخوانی شده‌است. این اعداد مهم هستند!

در ادامه از این اطلاعات در ره‌گیر سفارشی زیر استفاده خواهیم کرد:
using System.Runtime.CompilerServices;

namespace CS8Tests;

public static class MyInterceptor
{
    [InterceptsLocation("C:\\Path\\To\\CS8Tests\\Program.cs", 4, 20)] 
    public static string InterceptorMethod(this InterceptorsSample example, string text)
    {
        return $"{text}, DNT!";
    }
}
این ره‌گیر که به صورت متدی الحاقی برای کلاس InterceptorsSample دربرگیرنده‌ی متد GetText تهیه می‌شود، کار جایگزینی فراخوانی آن‌را در سطر چهارم و کاراکتر 20 ام فایل Program.cs انجام می‌دهد. امضای پارامترهای این متد، باید با امضای پارامترهای متد ره‌گیری شده، یکی باشد.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم ... با خطای زیر مواجه می‌شویم:
 error CS9137: The 'interceptors' experimental feature is not enabled in this namespace. Add
'<InterceptorsPreviewNamespaces>$(InterceptorsPreviewNamespaces);CS8Tests</InterceptorsPreviewNamespaces>'
to your project.
عنوان می‌کند که این ویژگی آزمایشی است و باید فایل csproj. را به صورت زیر تغییر داد تا بتوان از آن استفاده نمود:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>net8.0</TargetFramework>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
    <Nullable>enable</Nullable>
    <!--<NoWarn>Test001</NoWarn>-->
    <InterceptorsPreviewNamespaces>$(InterceptorsPreviewNamespaces);CS8Tests</InterceptorsPreviewNamespaces>
  </PropertyGroup>
</Project>
اینبار برنامه کامپایل شده و اجرا می‌شود. در این حالت خروجی جدید برنامه، خروجی تامین شده‌ی توسط ره‌گیر سفارشی ما است:
Hello, DNT!


سؤال: آیا ره‌گیری انجام شده، در زمان کامپایل انجام می‌شود یا در زمان اجرا؟

برای این مورد می‌توان به Low-Level C# code تولیدی مراجعه کرد. برای مشاهده‌ی یک چنین کدهایی می‌توانید از منوی Tools->IL Viewer برنامه‌ی Rider استفاده کرده و در برگه‌ی ظاهر شده، گزینه‌ی Low-Level C# آن‌را انتخاب نمائید:
using CS8Tests;
using System;
using System.Runtime.CompilerServices;

[CompilerGenerated]
internal class Program
{
  private static void <Main>$(string[] args)
  {
    Console.WriteLine(new InterceptorsSample().InterceptorMethod("Hello"));
  }

  public Program()
  {
    base..ctor();
  }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، این ره‌گیری و جایگزینی، در زمان کامپایل انجام شده و کامپایلر، به‌طور کامل نحوه‌ی فراخوانی متد GetText اصلی را به متد ره‌گیر ما تغییر داده و بازنویسی کرده‌است.


سؤال: آیا این قابلیت واقعا کاربردی است؟!

اکنون شاید این سؤال مطرح شود که ... واقعا چه کسی قرار است مسیر کامل یک فایل، شماره سطر و شماره ستون فراخوانی متدی را به اینگونه در اختیار سیستم ره‌گیری قرار دهد؟! آیا واقعا این قابلیت، یک قابلیت کاربردی و مناسب است؟!
اینجا است که اهمیت source generators مشخص می‌شود. توسط source generators دسترسی کاملی به syntax trees وجود دارد و همچنین یکسری اطلاعات تکمیلی مانند FilePath و سپس CSharpSyntaxNodeها که دسترسی به داده‌های متد ()GetLocation را دارند که مکان دقیق سطر و ستون‌های فراخوانی‌ها را مشخص می‌کند.


کاربردهای فعلی ره‌گیرها در دات نت 8

در دات نت 8، این موارد با استفاده از ره‌گیرها بهینه سازی شده و سرعت آن‌ها افزایش یافته‌اند:
- فراخوانی‌هایی که تمام اطلاعات آن‌ها در زمان کامپایل فراهم است، مانند Regex.IsMatch(@"a+b+") که از یک الگوی ثابت و مشخص استفاده می‌کند، ره‌گیری شده و پیاده سازی آن با کدی استاتیک، جایگزین می‌شود.
- در ASP.NET Minimal API، استفاده از lambda expressions جهت ارائه‌ی تعاریفی مانند:
app.MapGet("/products", handler: (int? page, int? pageLength, MyDb db) => { ... })
مرسوم است. این نوع فراخوانی‌ها نیز توسط ره‌گیرها برای جایگزینی handler آن‌ها با کدهای استاتیک، جهت بالابردن کارآیی و کاهش تخصیص‌های حافظه انجام می‌شود.
- بهبود کارآیی foreach loops جهت استفاده از ریاضیات برداری و SIMD در صورت امکان.
- بهبود کارآیی تزریق وابستگی‌ها، زمانیکه به تعاریف مشخصی مانند ()<provider.Register<MyService ختم می‌شود.
- بجای استفاده از expression trees در زمان اجرای برنامه، اکنون می‌توان کدهای SQL معادل را در زمان کامپایل برنامه تولید کرد.
- بهبود کارآیی Serializers، زمانیکه از یک نوع مشخص مانند ()<Serialize<MyType استفاده می‌شود و کامپایلر می‌تواند آن‌را با کدهای زمان کامپایل، جایگزین کند.


محدودیت‌های ره‌گیرها در دات‌نت 8

- ره‌گیرهای دات‌نت 8 فقط با متدها کار می‌کنند.
- مسیر ارائه شده حتما باید یک مسیر کامل و مشخص باشد. یعنی اگر این قطعه کد، به سیستم دیگری منتقل شود، کامپایل نخواهد شد و امکان ارائه‌ی مسیرهای نسبی وجود ندارد.
- امضای متدها، حتما باید یکی باشد. یعنی نمی‌توان یک ره‌گیر جنریک را تعریف کرد.