نظرات مطالب
صفحه بندی، مرتب سازی و جستجوی پویای اطلاعات به کمک Kendo UI Grid
باید از Dictionary استفاده کنید برای تعریف خواص پویا:
public class Field
{
  [JsonExtensionData]
  public Dictionary<string, object> Property { get; set; }
}
 
public class FieldType
{
  public string Type { get; set; }
}
و بعد نحوه استفاده از آن به صورت زیر خواهد بود:
var data = new
{
  model = new
  {
   fields = new List<Field>
   {
    new Field
    {
      Property = new Dictionary<string, object>
      {
       {"Id", new FieldType { Type = "number" }},
       {"Name", new FieldType { Type = "string" }}
      }
    }
   }
  }
};
var dataJson = JsonConvert.SerializeObject(data, Formatting.Indented);
با این خروجی:
{
  "model": {
    "fields": [
      {
        "Id": {
          "Type": "number"
        },
        "Name": {
          "Type": "string"
        }
      }
    ]
  }
}
- اگر از Web API استفاده می‌کنید، ذکر سطر JsonConvert.SerializeObject ضروری نیست و به صورت توکار از JSON.NET‌ استفاده می‌کند.
- اگر از ASP.NET MVC استفاده می‌کنید، نیاز است از آن کمک بگیرید. از این جهت که خاصیت JsonExtensionData سبب می‌شود تا نام ثابت خاصیت Property، از خروجی نهایی حذف شود و اعضای دیکشنری، جزئی از خاصیت‌های موجود شوند.
- نکته‌ی «گرفتن خروجی CamelCase از JSON.NET» را هم باید مد نظر داشته باشید.
مطالب دوره‌ها
یکپارچه سازی اعتبارسنجی EF Code first با امکانات WPF و حذف کدهای تکرای INotifyPropertyChanged
در لابلای توضیحات قسمت‌های قبل، به نحوه استفاده از کلاس‌های پایه‌ای که اعتبارسنجی یکپارچه‌ای را با WPF و EF Code first در قالب پروژه WPF Framework ارائه می‌دهند، اشاره شد. در این قسمت قصد داریم جزئیات بیشتری از پیاده سازی آن‌ها را بررسی کنیم.

بررسی سطح بالای مکانیزم‌های اعتبارسنجی و AOP بکارگرفته شده

در حین کار با قالب پروژه WPF Framework، هنگام طراحی Modelهای خود (تفاوتی نمی‌کند که Domain model باشند یا صرفا Model متناظر با یک View)،  نیاز است دو مورد را رعایت کنید:
 [ImplementPropertyChanged] // AOP
public class LoginPageModel : DataErrorInfoBase
الف) کلاس مدل شما باید مزین به ویژگی ImplementPropertyChanged شود.
ب) از کلاس پایه DataErrorInfoBase مشتق گردد

البته اگر به کلاس‌های  Domain model برنامه مراجعه کنید، صرفا مشتق شدن از BaseEntity را ملاحظه می‌کنید:
 public class User : BaseEntity
علت این است که دو نکته یاد شده در کلاس پایه BaseEntity پیشتر پیاده سازی شده‌اند:
 [ImplementPropertyChanged] // AOP
public abstract class BaseEntity : DataErrorInfoBase //پیاده سازی خودکار سیستم اعتبارسنجی یکپارچه

بررسی جزئیات مکانیزم AOP بکارگرفته شده

بسیار خوب؛ این‌ها چطور کار می‌کنند؟!
ابتدا نیاز است مطلب «معرفی پروژه NotifyPropertyWeaver» را یکبار مطالعه نمائید. خلاصه‌ای جهت تکرار نکات مهم آن:
ویژگی ImplementPropertyChanged به ابزار Fody اعلام می‌کند که لطفا کدهای تکراری INotifyPropertyChanged را پس از کامپایل اسمبلی جاری، بر اساس تزریق کدهای IL متناظر، به اسمبلی اضافه کن. این روش از لحاظ کارآیی و همچنین تمیز نگه داشتن کدهای نهایی برنامه، فوق العاده است.
برای بررسی کارکرد آن نیاز است اسمبلی مثلا Models را دی‌کامپایل کرد:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، کدهای تکراری INotifyPropertyChanged به صورت خودکار به اسمبلی نهایی اضافه شده‌اند.
البته بدیهی است که استفاده از Fody الزامی نیست. اگر علاقمند هستید که این اطلاعات را دستی اضافه کنید، بهتر است از کلاس پایه BaseViewModel قرار گرفته در مسیر MVVM\BaseViewModel.cs پروژه Common استفاده نمائید.
در این کلاس، پیاده سازی‌های NotifyPropertyChanged را بر اساس متدهایی که یک رشته را به عنوان نام خاصیت دریافت می‌کنند و یا متدی که امکان دسترسی strongly typed به نام رشته را میسر ساخته است، ملاحظه می‌کنید.
   /// <summary>
  /// تغییر مقدار یک خاصیت را اطلاع رسانی خواهد کرد
  /// </summary>
  /// <param name="propertyName">نام خاصیت</param>
  public void NotifyPropertyChanged(string propertyName)

  /// <summary>
  /// تغییر مقدار یک خاصیت را اطلاع رسانی خواهد کرد
  /// </summary>
  /// <param name="expression">نام خاصیت مورد نظر</param>
  public void NotifyPropertyChanged(Expression<Func<object>> expression)
برای مثال در اینجا خواهیم داشت:
public class AlertConfirmBoxViewModel : BaseViewModel
    {
        AlertConfirmBoxModel _alertConfirmBoxModel;
        public AlertConfirmBoxModel AlertConfirmBoxModel
        {
            set
            {
                _alertConfirmBoxModel = value;
                NotifyPropertyChanged("AlertConfirmBoxModel");
                // ویا ....
                NotifyPropertyChanged(()=>AlertConfirmBoxModel);
            }
            get { return _alertConfirmBoxModel; }
        }
هر دو حالت استفاده از متدهای NotifyPropertyChanged به همراه کلاس پایه BaseViewModel در اینجا ذکر شده‌اند. حالت استفاده از Expression به علت اینکه تحت نظر کامپایلر است، در دراز مدت نگه‌داری برنامه را ساده‌تر خواهد کرد.


بررسی جزئیات اعتبارسنجی‌های تعریف شده

EF دارای یک سری ویژگی مانند Required و امثال آن است. WPF دارای اینترفیسی است به نام IDataErrorInfo. این دو را باید به نحوی به هم مرتبط ساخت که پیاده سازی‌های مرتبط با آن‌ها را در مسیرهای WpfValidation\DataErrorInfoBase.cs و WpfValidation\ValidationHelper.cs پروژه Common می‌توانید ملاحظه نمائید.
 <TextBox Text="{Binding Path=ChangeProfileData.UserName, Mode=TwoWay,UpdateSourceTrigger=PropertyChanged,
 NotifyOnValidationError=true, ValidatesOnExceptions=true, ValidatesOnDataErrors=True, TargetNullValue=''}"  />
برای نمونه در اینجا خاصیت Text یک TextBox به خاصیت UserName شیء ChangeProfileData تعریف شده در ViewModel تغییر اطلاعات کاربری برنامه مقید شده است.
همچنین حالت‌های بررسی اعتبارسنجی آن نیز به PropertyChanged تنظیم گردیده است. در این حالت WPF به تعاریف شیء ChangeProfileData مراجعه کرده و برای نمونه اگر این شیء اینترفیس IDataErrorInfo را پیاده سازی کرده بود، نام خاصیت جاری را به آن ارسال و از آن خطاهای اعتبارسنجی متناظر را درخواست می‌کند. در اینجا وقت خواهیم داشت تا بر اساس ویژگی‌ها و Data annotaions اعمالی، کار اعتبارسنجی را انجام داده و نتیجه را بازگشت دهیم.
خلاصه‌ی تمام این اعمال و کلاس‌ها، در کلاس پایه DataErrorInfoBase این قالب پروژه قرار گرفته‌اند. بنابراین تنها کاری که باید صورت گیرد، مشتق کردن کلاس مدل مورد نظر از آن می‌باشد.
همچنین باید دقت داشت که نمایش اطلاعات خطاهای حاصل از اعتبارسنجی در این قالب پروژه بر اساس امکانات قالب متروی MahApps.Metro انجام می‌گیرد (این مورد از Silverlight toolkit به ارث رسیده است) و در حالت کلی خودکار نیست؛ اما در اینجا نیازی به کدنویسی اضافه‌تری ندارد.

به علاوه باید دقت داشت که این مورد ویژه را باید بر اساس آخرین Build کتابخانه MahApps.Metro که به‌روزتر است دریافت و استفاده کرد. در اینجا با پارامتر Pre ذکر شده است.

PM> Install-Package MahApps.Metro -Pre
مطالب دوره‌ها
تزریق خودکار وابستگی‌ها در ASP.NET Web API به همراه رها سازی خودکار منابع IDisposable
در انتهای مطلب « تزریق خودکار وابستگی‌ها در برنامه‌های ASP.NET MVC » اشاره‌ای کوتاه به روش DependencyResolver توکار Web API شد که این روش پس از بررسی‌های بیشتر (^ و ^) به دلیل ماهیت service locator بودن آن و همچنین از دست دادن Context جاری Web API، مردود اعلام شده و استفاده از IHttpControllerActivator توصیه می‌گردد. در ادامه این روش را توسط Structure map 3 پیاده سازی خواهیم کرد.

پیش نیازها
- شروع یک پروژه‌ی جدید وب با پشتیبانی از Web API
- نصب دو بسته‌ی نیوگت مرتبط با Structure map 3
 PM>install-package structuremap
PM>install-package structuremap.web

پیاده سازی IHttpControllerActivator توسط Structure map

using System;
using System.Net.Http;
using System.Web.Http.Controllers;
using System.Web.Http.Dispatcher;
using StructureMap;

namespace WebApiDISample.Core
{
    public class StructureMapHttpControllerActivator : IHttpControllerActivator
    {
        private readonly IContainer _container;
        public StructureMapHttpControllerActivator(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public IHttpController Create(
                HttpRequestMessage request,
                HttpControllerDescriptor controllerDescriptor,
                Type controllerType)
        {
            var nestedContainer = _container.GetNestedContainer();
            request.RegisterForDispose(nestedContainer);
            return (IHttpController)nestedContainer.GetInstance(controllerType);
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی پیاده سازی IHttpControllerActivator را توسط StructureMap ملاحظه می‌کنید.
نکته‌ی مهم آن استفاده از NestedContainer آن است. معرفی آن به متد request.RegisterForDispose سبب می‌شود تا کلیه کلاس‌های IDisposable نیز در پایان کار به صورت خودکار رها سازی شده و نشتی حافظه رخ ندهد.


معرفی StructureMapHttpControllerActivator به برنامه

فایل WebApiConfig.cs را گشوده و تغییرات ذیل را در آن اعمال کنید:
using System.Web.Http;
using System.Web.Http.Dispatcher;
using StructureMap;
using WebApiDISample.Core;
using WebApiDISample.Services;

namespace WebApiDISample
{
    public static class WebApiConfig
    {
        public static void Register(HttpConfiguration config)
        {
            // IoC Config
            ObjectFactory.Configure(c => c.For<IEmailsService>().Use<EmailsService>());

            var container = ObjectFactory.Container;
            GlobalConfiguration.Configuration.Services.Replace(
                typeof(IHttpControllerActivator), new StructureMapHttpControllerActivator(container));


            // Web API routes
            config.MapHttpAttributeRoutes();
            config.Routes.MapHttpRoute(
                name: "DefaultApi",
                routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
                defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
            );
        }
    }
}
 در ابتدا تنظیمات متداول کلاس‌ها و اینترفیس‌ها صورت می‌گیرد. سپس نحوه‌ی معرفی  StructureMapHttpControllerActivator را به GlobalConfiguration.Configuration.Services مخصوص Web API ملاحظه می‌کنید. این مورد سبب می‌شود تا به صورت خودکار کلیه وابستگی‌های مورد نیاز یک Web API Controller به آن تزریق شوند.


تهیه سرویسی برای آزمایش برنامه

namespace WebApiDISample.Services
{
    public interface IEmailsService
    {
        void SendEmail();
    }
}

using System;

namespace WebApiDISample.Services
{
    /// <summary>
    /// سرویسی که دارای قسمت دیسپوز نیز هست
    /// </summary>
    public class EmailsService : IEmailsService, IDisposable
    {
        private bool _disposed;

        ~EmailsService()
        {
            Dispose(false);
        }

        public void Dispose()
        {
            Dispose(true);
            GC.SuppressFinalize(this);
        }

        public void SendEmail()
        {
            //todo: send email!
        }

        protected virtual void Dispose(bool disposeManagedResources)
        {
            if (_disposed) return;
            if (!disposeManagedResources) return;

            //todo: clean up resources here ...

            _disposed = true;
        }
    }
}
در اینجا یک سرویس ساده ارسال ایمیل را بدون پیاده سازی خاصی مشاهده می‌کنید.
نکته‌ی مهم آن استفاده از IDisposable در این کلاس خاص است (ضروری نیست؛ صرفا جهت بررسی بیشتر اضافه شده‌است). اگر در کدهای برنامه، یک چنین کلاسی وجود داشت، نیاز است متد Dispose آن نیز توسط IoC Container فراخوانی شود. برای آزمایش آن یک break point را در داخل متد Dispose قرار دهید.


استفاده از سرویس تعریف شده در یک Web API Controller

using System.Web.Http;
using WebApiDISample.Services;

namespace WebApiDISample.Controllers
{
    public class ValuesController : ApiController
    {
        private readonly IEmailsService _emailsService;
        public ValuesController(IEmailsService emailsService)
        {
            _emailsService = emailsService;
        }

        // GET api/values/5
        public string Get(int id)
        {
            _emailsService.SendEmail();
            return "_emailsService.SendEmail(); called!";
        }
    }
}
در اینجا مثال ساده‌ای را از نحوه‌ی تزریق سرویس ارسال ایمیل را در ValuesController مشاهده می‌کنید.
تزریق وهله‌ی مورد نیاز آن، به صورت خودکار توسط StructureMapHttpControllerActivator که در ابتدای بحث معرفی شد، صورت می‌گیرد.

فراخوانی متد Get آن‌را نیز توسط کدهای سمت کاربر ذیل انجام خواهیم داد:
<h2>Index</h2>

@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $.getJSON('/api/values/1?timestamp=' + new Date().getTime(), function (data) {
                alert(data);
            });
        });
    </script>
}
درون متد Get کنترلر، یک break point قرار دهید. همچنین داخل متد Dispose لایه سرویس نیز جهت بررسی بیشتر یک break point قرار دهید.
اکنون برنامه را اجرا کنید. هنگام فراخوانی متد Get، وهله‌ی سرویس مورد نظر، نال نیست. همچنین متد Dispose نیز به صورت خودکار فراخوانی می‌شود.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
WebApiDISample.zip 
مطالب
پیاده سازی سیاست‌های دسترسی پویای سمت سرور و کلاینت در برنامه‌های Blazor WASM
فرض کنید در حال توسعه‌ی یک برنامه‌ی Blazor WASM هاست شده هستید و می‌خواهید که نیازی نباشد تا به ازای هر صفحه‌ای که به برنامه اضافه می‌کنید، یکبار منوی آن‌را به روز رسانی کنید و نمایش منو به صورت خودکار توسط برنامه صورت گیرد. همچنین در این حالت نیاز است در قسمت مدیریتی برنامه، بتوان به صورت پویا، به ازای هر کاربری، مشخص کرد که به کدامیک از صفحات برنامه دسترسی دارد و یا خیر و به علاوه اگر به صفحاتی دسترسی ندارد، مشخصات این صفحه، در منوی پویا برنامه ظاهر نشود و همچنین با تایپ آدرس آن در نوار آدرس مرورگر نیز قابل دسترسی نباشد. امن سازی پویای سمت کلاینت، یک قسمت از پروژه‌است؛ قسمت دیگر چنین پروژه‌ای، لیست کردن اکشن متدهای API سمت سرور پروژه و انتساب دسترسی‌های پویایی به این اکشن متدها، به کاربران مختلف برنامه‌است.


دریافت کدهای کامل این پروژه

کدهای کامل پروژه‌ای که نیازمندی‌های فوق را پیاده سازی می‌کند، در اینجا می‌توانید مشاهده و دریافت کنید. در این مطلب از قرار دادن مستقیم این کدها صرفنظر شده و سعی خواهد شد بجای آن، نقشه‌ی ذهنی درک کدهای آن توضیح داده شود.


پیشنیازها

در پروژه‌ی فوق برای شروع به کار، از اطلاعات مطرح شده‌ی در سلسله مطالب زیر استفاده شده‌است:

- «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity»
- پیاده سازی اعتبارسنجی کاربران در برنامه‌های Blazor WASM؛ قسمت‌های 31 تا 33 .
- «غنی سازی کامپایلر C# 9.0 با افزونه‌ها»
- «مدیریت مرکزی شماره نگارش‌های بسته‌های NuGet در پروژه‌های NET Core.»
- «کاهش تعداد بار تعریف using‌ها در C# 10.0 و NET 6.0.»
- «روش یافتن لیست تمام کنترلرها و اکشن متدهای یک برنامه‌ی ASP.NET Core»


  نیاز به علامتگذاری صفحات امن شده‌ی سمت کلاینت، جهت نمایش خودکار آن‌ها 

صفحات امن سازی شده‌ی سمت کلاینت، با ویژگی Authorize مشخص می‌شوند. بنابراین قید آن الزامی است، تا صرفا جهت کاربران اعتبارسنجی شده، قابل دسترسی شوند. در اینجا می‌توان یک نمونه‌ی سفارشی سازی شده‌ی ویژگی Authorize را به نام ProtectedPageAttribute نیز مورد استفاده قرار داد. این ویژگی از AuthorizeAttribute ارث‌بری کرده و دقیقا مانند آن عمل می‌کند؛ اما این اضافات را نیز به همراه دارد:
- به همراه یک Policy از پیش تعیین شده به نام CustomPolicies.DynamicClientPermission است تا توسط قسمت‌های بررسی سطوح دسترسی پویا و همچنین منوساز برنامه، یافت شده و مورد استفاده قرار گیرد.
- به همراه خواص اضافه‌تری مانند GroupName و Title نیز هست. GroupName نام سرتیتر منوی dropdown نمایش داده شده‌ی در منوی اصلی برنامه‌است و Title همان عنوان صفحه که در این منو نمایش داده می‌شود. اگر صفحه‌ی محافظت شده‌ای به همراه GroupName نباشد، یعنی باید به صورت یک آیتم اصلی نمایش داده شود. همچنین در اینجا یک سری Order هم درنظر گرفته شده‌اند تا بتوان ترتیب نمایش صفحات را نیز به دلخواه تغییر داد.


نمونه‌ای از استفاده‌ی از ویژگی فوق را در مسیر src\Client\Pages\Feature1 می‌توانید مشاهده کنید که خلاصه‌ی آن به صورت زیر است:
 @attribute [ProtectedPage(GroupName = "Feature 1", Title = "Page 1", GlyphIcon = "bi bi-dot", GroupOrder = 1, ItemOrder = 1)]

ویژگی ProtectedPage را معادل یک ویژگی Authorize سفارشی، به همراه چند خاصیت بیشتر، جهت منوساز پویای برنامه درنظر بگیرید.


نیاز به لیست کردن صفحات علامتگذاری شده‌ی با ویژگی ProtectedPage

پس از اینکه صفحات مختلف برنامه را توسط ویژگی ProtectedPage علامتگذاری کردیم، اکنون نوبت به لیست کردن پویای آن‌ها است. اینکار توسط سرویس ProtectedPagesProvider صورت می‌گیرد. این سرویس با استفاده از Reflection، ابتدا تمام IComponentها یا همان کامپوننت‌های تعریف شده‌ی در برنامه را از اسمبلی جاری استخراج می‌کند. بنابراین اگر نیاز دارید که این جستجو در چندین اسمبلی صورت گیرد، فقط کافی است ابتدای این کدها را تغییر دهید. پس از یافت شدن IComponent ها، فقط آن‌هایی که دارای RouteAttribute هستند، پردازش می‌شوند؛ یعنی کامپوننت‌هایی که به همراه مسیریابی هستند. پس از آن بررسی می‌شود که آیا این کامپوننت دارای ProtectedPageAttribute هست یا خیر؟ اگر بله، این کامپوننت در لیست نهایی درج خواهد شد.


نیاز به یک منوساز پویا جهت نمایش خودکار صفحات امن سازی شده‌ی با ویژگی ProtectedPage

اکنون که لیست صفحات امن سازی شده‌ی توسط ویژگی ProtectedPage را در اختیار داریم، می‌توانیم آن‌ها را توسط کامپوننت سفارشی NavBarDynamicMenus به صورت خودکار نمایش دهیم. این کامپوننت لیست صفحات را توسط کامپوننت NavBarDropdownMenu نمایش می‌دهد.


تهیه‌ی جداول و سرویس‌های ثبت دسترسی‌های پویای سمت کلاینت


جداول و فیلدهای مورد استفاده‌ی در این پروژه را در تصویر فوق ملاحظه می‌کنید که در پوشه‌ی src\Server\Entities نیز قابل دسترسی هستند. در این برنامه نیاز به ذخیره سازی اطلاعات نقش‌های کاربران مانند نقش Admin، ذخیره سازی سطوح دسترسی پویای سمت کلاینت و همچنین سمت سرور است. بنابراین بجای اینکه به ازای هر کدام، یک جدول جداگانه را تعریف کنیم، می‌توان از همان طراحی ASP.NET Core Identity مایکروسافت با استفاده از جدول UserClaimها ایده گرفت. یعنی هر کدام از این موارد، یک Claim خواهند شد:


در اینجا نقش‌ها با Claim استانداردی به نام http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role که توسط خود مایکروسافت نامگذاری شده و سیستم‌های اعتبارسنجی آن بر همین اساس کار می‌کنند، قابل مشاهده‌است. همچنین دو Claim سفارشی دیگر ::DynamicClientPermission:: برای ذخیره سازی اطلاعات صفحات محافظت شده‌ی سمت کلاینت و ::DynamicServerPermission::  جهت ذخیره سازی اطلاعات اکشن متدهای محافظت شده‌ی سمت سرور نیز تعریف شده‌اند. رابطه‌ای این اطلاعات با جدول کاربران، many-to-many است.


به این ترتیب است که مشخص می‌شود کدام کاربر، به چه claimهایی دسترسی دارد.

برای کار با این جداول، سه سرویس UsersService، UserClaimsService و UserTokensService پیش بینی شده‌اند. UserTokens اطلاعات توکن‌های صادر شده‌ی توسط برنامه را ذخیره می‌کند و توسط آن می‌توان logout سمت سرور را پیاده سازی کرد؛ از این جهت که JWTها متکی به خود هستند و تا زمانیکه منقضی نشوند، در سمت سرور پردازش خواهند شد، نیاز است بتوان به نحوی اگر کاربری غیرفعال شد، از آن ثانیه به بعد، توکن‌های او در سمت سرور پردازش نشوند که به این نکات در مطلب «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity» پیشتر پرداخته شده‌است.
اطلاعات این سرویس‌ها توسط اکشن متدهای UsersAccountManagerController، در اختیار برنامه‌ی کلاینت قرار می‌گیرند.


نیاز به قسمت مدیریتی ثبت دسترسی‌های پویای سمت کلاینت و سرور

قبل از اینکه بتوان قسمت‌های مختلف کامپوننت NavBarDynamicMenus را توضیح داد، نیاز است ابتدا یک قسمت مدیریتی را جهت استفاده‌ی از لیست ProtectedPageها نیز تهیه کرد:


در این برنامه، کامپوننت src\Client\Pages\Identity\UsersManager.razor کار لیست کردن کاربران، که اطلاعات آن‌را از کنترلر UsersAccountManagerController دریافت می‌کند، انجام می‌دهد. در مقابل نام هر کاربر، دو دکمه‌ی ثبت اطلاعات پویای دسترسی‌های سمت کلاینت و سمت سرور وجود دارد. سمت کلاینت آن توسط کامپوننت UserClientSidePermissions.razor مدیریت می‌شود و سمت سرور آن توسط UserServerSidePermissions.razor.
کامپوننت UserClientSidePermissions.razor، همان لیست صفحات محافظت شده‌ی توسط ویژگی ProtectedPage را به صورت گروه بندی شده و به همراه یک سری chekmark، ارائه می‌دهد. اگر در اینجا صفحه‌ای انتخاب شد، اطلاعات آن به سمت سرور ارسال می‌شود تا توسط Claim ای به نام ::DynamicClientPermission:: به کاربر انتخابی انتساب داده شود.


شبیه به همین عملکرد در مورد دسترسی سمت سرور نیز برقرار است. UserServerSidePermissions.razor، لیست اکشن متدهای محافظت شده را از کنترلر DynamicPermissionsManagerController دریافت کرده و نمایش می‌دهد. این اطلاعات توسط سرویس ApiActionsDiscoveryService جمع آوری می‌شود. همچنین این اکشن متدهای ویژه نیز باید با ویژگی Authorize(Policy = CustomPolicies.DynamicServerPermission) مزین شده باشند که نمونه مثال آن‌ها را در مسیر src\Server\Controllers\Tests می‌توانید مشاهده کنید. اگر در سمت کلاینت و قسمت مدیریتی آن، اکشن متدی جهت کاربر خاصی انتخاب شد، اطلاعات آن ذیل Claimای به نام ::DynamicServerPermission::  به کاربر انتخابی انتساب داده می‌شود.



بازگشت اطلاعات پویای دسترسی‌های سمت کلاینت از API

تا اینجا کامپوننت‌های امن سازی شده‌ی سمت کلاینت و اکشن متدهای امن سازی شده‌ی سمت سرور را توسط صفحات مدیریتی برنامه، به کاربران مدنظر خود انتساب دادیم و توسط سرویس‌های سمت سرور، اطلاعات آن‌ها را در بانک اطلاعاتی ذخیره کردیم. اکنون نوبت به استفاده‌ی از claims تعریف شده و مرتبط با هر کاربر است. پس از یک لاگین موفقیت آمیز توسط UsersAccountManagerController، سه توکن به سمت کاربر ارسال می‌شوند:
- توکن دسترسی: اطلاعات اعتبارسنجی کاربر به همراه نام و نقش‌های او در این توکن وجود دارند.
- توکن به روز رسانی: هدف از آن، دریافت یک توکن دسترسی جدید، بدون نیاز به لاگین مجدد است. به این ترتیب کاربر مدام نیاز به لاگین مجدد نخواهد داشت و تا زمانیکه refresh token منقضی نشده‌است، برنامه می‌تواند از آن جهت دریافت یک access token جدید استفاده کند.
- توکن سطوح دسترسی پویای سمت کلاینت: در اینجا لیست ::DynamicClientPermission::ها به صورت یک توکن مجزا به سمت کاربر ارسال می‌شود. این اطلاعات به توکن دسترسی اضافه نشده‌اند تا بی‌جهت حجم آن اضافه نشود؛ از این جهت که نیازی نیست تا به ازای هر درخواست HTTP به سمت سرور، این لیست حجیم claims پویای سمت کلاینت نیز به سمت سرور ارسال شود. چون سمت سرور از claims دیگری به نام ::DynamicServerPermission:: استفاده می‌کند.


اگر دقت کنید، هم refresh-token و هم DynamicPermissions هر دو به صورت JWT ارسال شده‌اند. می‌شد هر دو را به صورت plain و ساده نیز ارسال کرد. اما مزیت refresh token ارسال شده‌ی به صورت JWT، انجام اعتبارسنجی خودکار سمت سرور اطلاعات آن است که دستکاری سمت کلاینت آن‌را مشکل می‌کند.
این سه توکن توسط سرویس BearerTokensStore، در برنامه‌ی سمت کلاینت ذخیره و بازیابی می‌شوند. توکن دسترسی یا همان access token، توسط ClientHttpInterceptorService به صورت خودکار به تمام درخواست‌های ارسالی توسط برنامه الصاق خواهد شد.


مدیریت خودکار اجرای Refresh Token در برنامه‌های Blazor WASM

دریافت refresh token از سمت سرور تنها قسمتی از مدیریت دریافت مجدد یک access token معتبر است. قسمت مهم آن شامل دو مرحله‌ی زیر است:
الف) اگر خطاهای سمت سرور 401 و یا 403 رخ دادند، ممکن است نیاز به refresh token باشد؛ چون احتمالا یا کاربر جاری به این منبع دسترسی ندارد و یا access token دریافتی که طول عمر آن کمتر از refresh token است، منقضی شده و دیگر قابل استفاده نیست.
ب) پیش از منقضی شدن access token، بهتر است با استفاده از refresh token، یک access token جدید را دریافت کرد تا حالت الف رخ ندهد.

- برای مدیریت حالت الف، یک Policy ویژه‌ی Polly طراحی شده‌است که آن‌را در کلاس ClientRefreshTokenRetryPolicy مشاهده می‌کنید. در این Policy ویژه، هرگاه خطاهای 401 و یا 403 رخ دهند، با استفاده از سرویس جدید IClientRefreshTokenService، کار به روز رسانی توکن انجام خواهد شد. این Policy در کلاس program برنامه ثبت شده‌است. مزیت کار با Policyهای Polly، عدم نیاز به try/catch نوشتن‌های تکراری، در هر جائیکه از سرویس‌های HttpClient استفاده می‌شود، می‌باشد.

- برای مدیریت حالت ب، حتما نیاز به یک تایمر سمت کلاینت است که چند ثانیه پیش از منقضی شدن access token دریافتی پس از لاگین، کار دریافت access token جدیدی را به کمک refresh token موجود، انجام دهد. پیاده سازی این تایمر را در کلاس ClientRefreshTokenTimer مشاهده می‌کنید که محل فراخوانی و راه اندازی آن یا پس از لاگین موفق در سمت کلاینت و یا با ریفرش صفحه (فشرده شدن دکمه‌ی F5) و در کلاس آغازین ClientAuthenticationStateProvider می‌باشد.



نیاز به پیاده سازی Security Trimming سمت کلاینت

از داخل DynamicPermissions دریافتی پس از لاگین، لیست claimهای دسترسی پویای سمت کلاینت کاربر لاگین شده استخراج می‌شود. بنابراین مرحله‌ی بعد، استخراج، پردازش و اعمال این سطوح دسترسی پویای دریافت شده‌ی از سرور است.
سرویس BearerTokensStore، کار ذخیره سازی توکن‌های دریافتی پس از لاگین را انجام می‌دهد و سپس با استفاده از سرویس DynamicClientPermissionsProvider، توکن سوم دریافت شده که مرتبط با لیست claims دسترسی کاربر جاری است را پردازش کرده و تبدیل به یک لیست قابل استفاده می‌کنیم تا توسط آن بتوان زمانیکه قرار است آیتم‌های منوها را به صورت پویا نمایش داد، مشخص کنیم که کاربر، به کدامیک دسترسی دارد و به کدامیک خیر. عدم نمایش قسمتی از صفحه که کاربر به آن دسترسی ندارد را security trimming گویند. برای نمونه کامپوننت ویژه‌ی SecurityTrim.razor، با استفاده از نقش‌ها و claims یک کاربر، می‌تواند تعیین کند که آیا قسمت محصور شده‌ی صفحه توسط آن قابل نمایش به کاربر است یا خیر. این کامپوننت از متدهای کمکی AuthenticationStateExtensions که کار با user claims دریافتی از طریق JWTها را ساده می‌کنند، استفاده می‌کند. یک نمونه از کاربرد کامپوننت SecurityTrim را در فایل src\Client\Shared\MainLayout.razor می‌توانید مشاهده کنید که توسط آن لینک Users Manager، فقط به کاربران دارای نقش Admin نمایش داده می‌شود.
نحوه‌ی مدیریت security trimming منوی پویای برنامه، اندکی متفاوت است. DynamicClientPermissionsProvider لیست claims متعلق به کاربر را بازگشت می‌دهد. این لیست پس از لاگین موفقیت آمیز دریافت شده‌است. سپس لیست کلی صفحاتی را که در ابتدای برنامه استخراج کردیم، در طی حلقه‌ای از سرویس ClientSecurityTrimmingService عبور می‌دهیم. یعنی مسیر صفحه و همچنین دسترسی‌های پویای کاربر، مشخص هستند. در این بین هر مسیری که در لیست claims پویای کاربر نبود، در لیست آیتم‌های منوی پویای برنامه، نمایش داده نمی‌شود.


نیاز به قطع دسترسی به مسیرهایی در سمت کلاینت که کاربر به صورت پویا به آن‌ها دسترسی ندارد

با استفاده از ClientSecurityTrimmingService، در حلقه‌ای که آیتم‌های منوی سایت را نمایش می‌دهد، موارد غیرمرتبط با کاربر جاری را حذف کردیم و نمایش ندادیم. اما این حذف، به این معنا نیست که اگر این آدرس‌ها را به صورت مستقیم در مرورگر وارد کند، به آن‌ها دسترسی نخواهد داشت. برای رفع این مشکل، نیاز به پیاده سازی یک سیاست دسترسی پویای سمت کلاینت است. روش ثبت این سیاست را در کلاس DynamicClientPermissionsPolicyExtensions مشاهده می‌کنید. کلید آن همان CustomPolicies.DynamicClientPermission که در حین تعریف ProtectedPageAttribute به عنوان مقدار Policy پیش‌فرض مقدار دهی شد. یعنی هرگاه ویژگی ProtectedPage به صفحه‌ای اعمال شد، از این سیاست دسترسی استفاده می‌کند که پردازشگر آن DynamicClientPermissionsAuthorizationHandler است. این هندلر نیز از ClientSecurityTrimmingService استفاده می‌کند. در هندلر context.User جاری مشخص است. این کاربر را به متد تعیین دسترسی مسیر جاری به سرویس ClientSecurityTrimming ارسال می‌کنیم تا مشخص شود که آیا به مسیر درخواستی دسترسی دارد یا خیر؟


نیاز به قطع دسترسی به منابعی در سمت سرور که کاربر به صورت پویا به آن‌ها دسترسی ندارد

شبیه به ClientSecurityTrimmingService سمت کلاینت را در سمت سرور نیز داریم؛ به نام ServerSecurityTrimmingService که کار آن، پردازش claimهایی از نوع ::DynamicServerPermission::  است که در صفحه‌ی مدیریتی مرتبطی در سمت کلاینت، به هر کاربر قابل انتساب است. هندلر سیاست دسترسی پویایی که از آن استفاده می‌کند نیز DynamicServerPermissionsAuthorizationHandler می‌باشد. این سیاست دسترسی پویا با کلید CustomPolicies.DynamicServerPermission در کلاس ConfigureServicesExtensions تعریف شده‌است. به همین جهت هر اکشن متدی که Policy آن با این کلید مقدار دهی شده باشد، از هندلر پویای فوق جهت تعیین دسترسی پویا عبور خواهد کرد. منطق پیاده سازی شده‌ی در اینجا، بسیار شبیه به مطلب «سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت پنجم - سیاست‌های دسترسی پویا» است؛ اما بدون استفاده‌ی از ASP.NET Core Identity.


روش اجرای برنامه

چون این برنامه از نوع Blazor WASM هاست شده‌است، نیاز است تا برنامه‌ی Server آن‌را در ابتدا اجرا کنید. با اجرای آن، بانک اطلاعاتی SQLite برنامه به صورت خودکار توسط EF-Core ساخته شده و مقدار دهی اولیه می‌شود. لیست کاربران پیش‌فرض آن‌را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید. ابتدا با کاربر ادمین وارد شده و سطوح دسترسی سایر کاربران را تغییر دهید. سپس بجای آن‌ها وارد سیستم شده و تغییرات منوها و سطوح دسترسی پویا را بررسی کنید.
مطالب
آشنایی با الگوی IOC یا Inversion of Control (واگذاری مسئولیت)

کلاس Kid را با تعریف زیر در نظر بگیرید. هدف از آن نگهداری اطلاعات فرزندان یک شخص خاص می‌باشد:

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Kid
{
private int _age;
private string _name;

public Kid(int age, string name)
{
_age = age;
_name = name;
}

public override string ToString()
{
return "KID's Age: " + _age + ", Kid's Name: " + _name;
}
}
}

اکنون کلاس والد را با توجه به اینکه در حین ایجاد این شیء، فرزندان او نیز باید ایجاد شوند؛ در نظر بگیرید:
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;
private Kid _obj;

public Parent(int personAge, string personName, int kidsAge, string kidsName)
{
_obj = new Kid(kidsAge, kidsName);
_age = personAge;
_name = personName;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_obj);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

و نهایتا مثالی از استفاده از آن توسط یک کلاینت:

using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Parent p = new Parent(35, "Dev", 6, "Len");
Console.WriteLine(p);

Console.ReadKey();
Console.WriteLine("Press a key...");
}
}
}

که خروجی برنامه در این حالت مساوی سطرهای زیر می‌باشد:

KID's Age: 6, Kid's Name: Len
ParentAge: 35, ParentName: Dev

مثال فوق نمونه‌ای از الگوی طراحی ترکیب یا composition می‌باشد که به آن Object Dependency یا Object Coupling نیز گفته می‌شود. در این حالت ایجاد شیء والد وابسته است به ایجاد شیء فرزند.

مشکلات این روش:
1- با توجه به وابستگی شدید والد به فرزند، اگر نمونه سازی از شیء فرزند در سازنده‌ی کلاس والد با موفقیت روبرو نشود، ایجاد نمونه‌ی والد با شکست مواجه خواهد شد.
2- با از بین رفتن شیء والد، فرزندان او نیز از بین خواهند رفت.
3- هر تغییری در کلاس فرزند، نیاز به تغییر در کلاس والد نیز دارد (اصطلاحا به آن Dangling Reference هم گفته می‌شود. این کلاس آویزان آن کلاس است!).

چگونه این مشکلات را برطرف کنیم؟
بهتر است کار وهله سازی از کلاس Kid به یک شیء، متد یا حتی فریم ورک دیگری واگذار شود. به این واگذاری مسئولیت، delegation و یا inversion of control - IOC نیز گفته می‌شود.

بنابراین IOC می‌گوید که:
1- کلاس اصلی (یا همان Parent) نباید به صورت مستقیم وابسته به کلاس‌های دیگر باشد.
2- رابطه‌ی بین کلاس‌ها باید بر مبنای تعریف کلاس‌های abstract باشد (و یا استفاده از interface ها).

تزریق وابستگی یا Dependency injection
برای پیاده سازی IOC از روش تزریق وابستگی یا dependency injection استفاده می‌شود که می‌تواند بر اساس constructor injection ، setter injection و یا interface-based injection باشد و به صورت خلاصه پیاده سازی یک شیء را از مرحله‌ی ساخت وهله‌ای از آن مجزا و ایزوله می‌سازد.

مزایای تزریق وابستگی‌ها:
1- گره خوردگی اشیاء را حذف می‌کند.
2- اشیاء و برنامه را انعطاف پذیرتر کرده و اعمال تغییرات به آن‌ها ساده‌تر می‌شود.

روش‌های متفاوت تزریق وابستگی به شرح زیر هستند:

تزریق سازنده یا constructor injection :
در این روش ارجاعی از شیء مورد استفاده، توسط سازنده‌ی کلاس استفاده کننده از آن دریافت می‌شود. برای نمونه در مثال فوق از آنجائیکه کلاس والد به کلاس فرزندان وابسته است، یک ارجاع از شیء Kid به سازنده‌ی کلاس Parent باید ارسال شود.
اکنون بر این اساس تعاریف، کلاس‌های ما به شکل زیر تغییر خواهند کرد:

//IBuisnessLogic.cs
namespace IOCBeginnerGuide
{
public interface IBuisnessLogic
{
}
}

//Kid.cs
namespace IOCBeginnerGuide
{
class Kid : IBuisnessLogic
{
private int _age;
private string _name;

public Kid(int age, string name)
{
_age = age;
_name = name;
}

public override string ToString()
{
return "KID's Age: " + _age + ", Kid's Name: " + _name;
}
}
}

//Parent.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;
private IBuisnessLogic _refKids;

public Parent(int personAge, string personName, IBuisnessLogic obj)
{
_age = personAge;
_name = personName;
_refKids = obj;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_refKids);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

//CIOC.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class CIOC
{
Parent _p;

public void FactoryMethod()
{
IBuisnessLogic objKid = new Kid(12, "Ren");
_p = new Parent(42, "David", objKid);
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_p);
return "Displaying using Constructor Injection";
}
}
}

//Program.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
CIOC obj = new CIOC();
obj.FactoryMethod();
Console.WriteLine(obj);

Console.ReadKey();
Console.WriteLine("Press a key...");
}
}
}

توضیحات:
ابتدا اینترفیس IBuisnessLogic ایجاد خواهد شد. تنها متدهای این اینترفیس در اختیار کلاس Parent قرار خواهند گرفت.
از آنجائیکه کلاس Kid توسط کلاس Parent استفاده خواهد شد، نیاز است تا این کلاس نیز اینترفیس IBuisnessLogic را پیاده سازی کند.
اکنون سازنده‌ی کلاس Parent بجای ارجاع مستقیم به شیء Kid ، از طریق اینترفیس IBuisnessLogic با آن ارتباط برقرار خواهد کرد.
در کلاس CIOC کار پیاده سازی واگذاری مسئولیت وهله سازی از اشیاء مورد نظر صورت گرفته است. این وهله سازی در متدی به نام Factory انجام خواهد شد.
و در نهایت کلاینت ما تنها با کلاس IOC سرکار دارد.

معایب این روش:
- در این حالت کلاس business logic، نمی‌تواند دارای سازنده‌ی پیش فرض باشد.
- هنگامیکه وهله‌ای از کلاس ایجاد شد دیگر نمی‌توان وابستگی‌ها را تغییر داد (چون از سازنده‌ی کلاس جهت ارسال مقادیر مورد نظر استفاده شده است).

تزریق تنظیم کننده یا Setter injection
این روش از خاصیت‌ها جهت تزریق وابستگی‌ها بجای تزریق آن‌ها به سازنده‌ی کلاس استفاده می‌کند. در این حالت کلاس Parent می‌تواند دارای سازنده‌ی پیش فرض نیز باشد.

مزایای این روش:
- از روش تزریق سازنده بسیار انعطاف پذیرتر است.
- در این حالت بدون ایجاد وهله‌ای می‌توان وابستگی اشیاء را تغییر داد (چون سر و کار آن با سازنده‌ی کلاس نیست).
- بدون نیاز به تغییری در سازنده‌ی یک کلاس می‌توان وابستگی اشیاء را تغییر داد.
- تنظیم کننده‌ها دارای نامی با معناتر و با مفهوم‌تر از سازنده‌ی یک کلاس می‌باشند.

نحوه‌ی پیاده سازی آن:
در اینجا مراحل ساخت Interface و همچنین کلاس Kid با روش قبل تفاوتی ندارند. همچنین کلاینت نهایی استفاده کننده از IOC نیز مانند روش قبل است. تنها کلاس‌های IOC و Parent باید اندکی تغییر کنند:

//Parent.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class Parent
{
private int _age;
private string _name;

public Parent(int personAge, string personName)
{
_age = personAge;
_name = personName;
}

public IBuisnessLogic RefKID {set; get;}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(RefKID);
return "ParentAge: " + _age + ", ParentName: " + _name;
}
}
}

//CIOC.cs
using System;

namespace IOCBeginnerGuide
{
class CIOC
{
Parent _p;

public void FactoryMethod()
{
IBuisnessLogic objKid = new Kid(12, "Ren");
_p = new Parent(42, "David");
_p.RefKID = objKid;
}

public override string ToString()
{
Console.WriteLine(_p);
return "Displaying using Setter Injection";
}
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید در این روش یک خاصیت جدید به نام RefKID به کلاس Parent اضافه شده است که از هر لحاظ نسبت به روش تزریق سازنده با مفهوم‌تر و خود توضیح دهنده‌تر است. سپس کلاس IOC جهت استفاده از این خاصیت اندکی تغییر کرده است.

ماخذ

مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت هشتم
تا اینجا می‌دانیم که View که با Xaml نوشته می‌شود؛ مسئولیت ظاهر صفحات را به عهده داشته و View Model که با CSharp نوشته می‌شود نیز منطق هر صفحه را مدیریت می‌کند.
حال اگر بخواهیم در مثال Login، در صورتی که UserName و یا Password خالی بودند، به کاربر هشدار دهیم چه؟ برای این کار شما می‌توانید با توجه به دسترسی کد CSharp به صد در صد امکانات هر سیستم عامل، مثلا در Android از MakeToast استفاده کنید، ولی این کار باعث می‌شود مجبور شوید برای Android - iOS - Windows کدی متفاوت بنویسید که البته همه CSharp ای هستند، ولی به هر حال سه بار نوشتن یک چیز اصلا جالب نیست!
توجه: اگر پروژه XamApp را ندارید، آن را Clone کنید و اگر دارید، آخرین تغییرات را Pull کنید. مواردی که در ادامه گفته شده‌اند، در آخرین سورس‌های پروژه XamApp وجود دارند.
یک کتابخانه که این کار را برای ما ساده سازی می‌کند Acr User Dialogs است که قابلیت نمایش دادن Toast - Alert - Confirm - Action Sheet - Loading و ... را با یک کد و برای هر سه پلتفرم دارد. برای استفاده از این کتابخانه، ابتدا روی پروژه XamApp راست کلیک کرده و در Manage Nuget Packages پکیج Acr User Dialogs را نصب کنید.
برای نصب Package مربوطه، دقت کنید که Package Source در گوشه سمت راست-بالا روی All قرار گرفته باشد:

سپس در پروژه XamApp.Android، در کلاس Main Activity، کد زیر را قرار دهید:
 UserDialogs.Init(this); // Before Forms.Init
ممکن است ویژوال استودیو کلاس UserDialogs را نشناسد و کمکی برای افزودن using مربوطه در بالای کلاس MainActivity نکند. در این صورت ویژوال استودیو را باز و بسته کنید تا روال Restore کردن Nuget Package‌ها این بار به صورت کامل انجام شود و بتوانید این کلاس را ببینید و استفاده کنید.
نکته مهم: در آموزش خیلی از کتابخانه‌های Xamarin Forms، به شما گفته می‌شود که Nuget مربوطه را در پروژه Android-iOS-UWP نیز نصب کنید. در نسخه‌های اخیر Visual Studio نیازی به این کار نیست و بیهوده پروژه را شلوغ نکنید!

بعد از نصب، می‌توانیم از UserDialogs.Instance و متدهای آن برای نمایش هشدار و ... در هر جای پروژه استفاده کنیم؛ چون که اینها  static هستند. اما اگر اهل استفاده از Dependency injection و تست خودکار و سایر موارد ایده آل باشید، می‌دانید که استفاده از هر آنچه که static باشد، در اکثر مواقع ایده خوبی نیست.
کانفیگ کردن Dependency injection برای این کتابخانه کار ساده‌ای است. فقط کافی است کد زیر را در فایل App.xaml.cs در پروژه XamApp، به متد RegisterTypes اضافه کنید:
containerBuilder.RegisterInstance(UserDialogs.Instance);
RegisterInstance یکی از متدهای کتابخانه معروف و محبوب Autofac است که برای Dependency injection ساخته شده است.
در متد Login در LoginViewModel برای هشدار دادن خالی بودن نام کاربری یا رمز عبور، به جای استفاده مستقیم از UserDialogs.Instance می‌توانیم IUserDialogs را به صورت یک Property تعریف نموده و از آن استفاده کنیم. وظیفه پر کردن آن Property به عهده Autofac است و ما کار بیشتری نداریم!
public IUserDialogs UserDialogs { get; set; }

public async Task Login()
{
      if (string.IsNullOrWhiteSpace(UserName) || string.IsNullOrWhiteSpace(Password))
           await UserDialogs.AlertAsync(message: "Please provide UserName and Password!", title: ")-:", okText: "Ok!");
}
به سادگی نصب یک Nuget Package در پروژه XamApp، فراخوانی یک متد Init در پروژه XamApp.Android و یک خط کانفیگ برای Autofac، می‌توانید از IUserDialogs در تمامی View Model‌های خود استفاده کنید.
فرض کنید بعد از این که مطمئن شدید نام کاربری و رمز عبور خالی نیستند، می‌خواهید یک Request به سرور بفرستید و نام کاربری و رمز عبور را اعتبار سنجی کنید. ممکن است به خاطر کندی اینترنت یا سرور یا هر چیز دیگری، این پروسه کمی طول بکشد و نشان دادن یک Loading ایده خوبی است. چون فعلا نمی‌خواهیم درگیر فراخوانی سرور شویم، این طول کشیدن را من با Task.Delay شبیه سازی می‌کنم و Loading مربوطه را نمایش می‌دهم:
using (UserDialogs.Loading("Logging in...", maskType: MaskType.Black))
{
     // Login implementation ...
     await Task.Delay(TimeSpan.FromSeconds(3));
}

بررسی Navigation در Xamarin Forms
اگر در متد OnInitializedAsync در App.xaml.cs کد
await NavigationService.NavigateAsync("/Login", animated: false);
را داشته باشیم، وقتی برنامه اجرا می‌شود، ما به صفحه لاگین می‌رویم؛ این از تکلیف اولین صفحه برنامه! حال اگر در LoginViewModel بخواهیم در صورت موفقیت آمیز بودن فرآیند لاگین، مثلا به صفحه HelloWorld برویم چه؟ در این صورت در متد Login داریم:
await NavigationService.NavigateAsync("/Nav/HelloWorld");
چون کلاس LoginViewModel از BitViewModelBase ارث بری کرده است، به صورت پیش فرض دارای NavigationService هست. در رشته (string) استفاده شده، یعنی "/Nav/HelloWorld" چند نکته وجود دارد:
1- آن / اول اگر وجود داشته باشد، یعنی اینکه بعد از باز کردن صفحه HelloWorld، صفحه یا صفحات قبلی (در این مثال یعنی صفحه Login) از بین برده می‌شوند و امکان برگشت به آنها وجود ندارد. طبیعی است که بعد از لاگین موفق، فرد انتظار ندارد با زدن Back به صفحه لاگین باز گردد! ولی مثالی را فرض کنید که در یک صفحه، لیست محصولات فروشگاه را نمایش داده‌ایم و روی هر محصول که کلیک کنیم، به صفحه نمایش جزئیات آن محصول می‌رویم. در این صورت انتظار داریم با زدن Back، به صفحه لیست محصولات برگردیم، در این مثال از / در ابتدا استفاده نمی‌کنیم.

2- آن Nav/ به معنی این است که ابتدا Navigation Page را ایجاد و HelloWorld را درون Navigation Page باز کن. Navigation Page خود دارای امکانات زیادی است. عموما در برنامه‌ها، Title صفحه و دکمه Back نرم افزاری و Search bar را در Nav Bar مربوط به Navigation Page قرار می‌دهند. در Xamarin Forms حتی می‌توانید با Xaml، کل Nav Bar را خودتان Customize کنید و یا اینکه از امکان Large titles در iOS 11 استفاده کنید! درخواست بودن Nav Bar لازم است فقط یک بار انجام شود. لازم نیست و نباید ابتدای رفتن به هر صفحه از Nav/ استفاده کنید.


3- ممکن است بخواهید هنگام رفتن از صفحه‌ای به صفحه دیگر، پارامتر نیز ارسال کنید. اگر برای مثال صفحه اول لیست محصولات را نمایش می‌دهد و با زدن روی هر محصول قرار است به صفحه‌ای برویم که جزئیات آن محصول را ببینیم، بهتر است Id آن محصول به صورت پارامتر به صفحه دوم ارسال شود. برای این کار داریم:

await NavigationService.NavigateAsync("ProductDetail", new NavigationParameters
{
      { "productId", productId }
});

حال سؤال این است که در صفحه جزئیات یک محصول، چگونه productId را بگیریم؟ فرض کنید دو صفحه ProductsList و ProductDetail را داریم. هر صفحه دارای View و View Model است. در ViewModel مربوط به ProductDetail، یعنی ProductDetailViewModel که از BitViewModelBase ارث بری کرده‌است، می‌توانیم متد OnNavigatedToAsync را override کنیم. در آنجا به پارامترهای ارسال شده دسترسی داریم:

public async override Task OnNavigatedToAsync(INavigationParameters parameters)
{
      await base.OnNavigatedToAsync(parameters);
      Guid productId = parameters.GetValue<Guid>("productId");
}

هر ViewModel علاوه بر OnNavigatedTo می تواند دارای OnNavigatedFrom هم باشد که زمانیکه داریم از صفحه مربوطه خارج می‌شویم، فراخوانی می‌شود.


4- برای نمایش صفحه به صورت Popup کافی است بجای اینکه View ما یک Content Page باشد، یک PopupPage باشد (برای درک بهتر، فایل IntroView.xaml را در فولدر Views باز کنید).

حتی می‌توانید Animation مربوط به باز شدن پاپ آپ را هم کاملا Customize کنید. مثلا زمان باز شدن، از سمت راست صفحه وارد شود و زمان خارج شدن، Fade out شود. باز کردن Popup در Navigation Page معنی نمی‌دهد، پس با Nav/ در اینجا کاری نداریم. در مثال ما، بعد از لاگین می‌خواهیم یک صفحه Intro شامل هشدارها و راهنمایی‌های اولیه را در قالب Popup به کاربر نمایش دهیم. Popup‌ها می‌توانند همچون Content Page‌ها، دارای View Model باشند و مواردی چون OnNavigatedTo، ارسال پارامتر و هر آنچه که گفته شد، در مورد آنها نیز صدق می‌کند.


5- برای Master/Detail کافی است بجای Nav/HelloWorld/ از MasterDetail/Nav/HelloWorld/ استفاده کنید. این عمل باعث می‌شود HelloWorld در داخل Navigation Page و Navigation Page داخل Master Detail باز شود. از این ساده‌تر امکان ندارد!

برای تغییر UI مربوط به Master که از سمت چپ باز می‌شود، فایل XamAppMasterDetailView.xaml را تغییر دهید.


در قسمت بعدی به جزئیات Binding خواهیم پرداخت.

نظرات مطالب
آپلود فایل ها با استفاده از PlUpload در Asp.Net Mvc
سلام
چطور میشه از لیست اسامی فایل‌های ارسال شده، در هنگام ثبت اطلاعات مدل در سرور استفاده کرد؟
در واقع اطلاعات فایل ها، قسمتی از اطلاعات مدل من محسوب میشه و در هنگام ثبت در دیتابیس باید این لیست رو هم ثبت کنم. ولی نمیدونم چطور در کنترلر ثبت مدل به اسامی فایلها دسترسی داشته باشم. 
مثلا مدل زیر :
public class album
{
public string  name;
public string des;
public string[] images;
}
من اطلاعات مدل  رو در حالت آجاکس به صورت ajax.beginform  ارسال میکنم. 
ممنون میشم اگر دوستان پاسخ بدن
مطالب
معرفی Async Parallel.ForEach در دات نت 6
عموما زمانیکه می‌خواهیم تمام وظایف مدنظر، به صورت موازی اجرا شوند، آن‌ها را Task.WhenAll می‌کنیم. برای مثال 10 هزار درخواست HTTP را به صورت وظایفی، WhenAll می‌کنیم و ... در این حالت ... سرور ریموت، IP شما را خواهد بست! چون کنترلی بر روی تعداد وظیفه‌ی در حالت اجرای موازی وجود ندارد و یک چنین عملی، شبیه به یک حمله‌ی DDOS عمل می‌کند! برای مدیریت بهتر یک چنین مواردی، در دات نت 6 متدهای Parallel.ForEachAsync ارائه شده‌اند تا دیگر نیازی به استفاده از راه‌حل‌های ثالثی که عموما آنچنان بهینه هم نیستند، نباشد.
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, CancellationToken cancellationToken, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, ParallelOptions parallelOptions, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, CancellationToken cancellationToken, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, ParallelOptions parallelOptions, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
این مجموعه متدها از ValueTaskها بجای Taskها استفاده می‌کند تا سربار ایجاد Taskها در حلقه‌ها کاهش یابد. همچنین در اینجا degree of parallelism به صورت پیش‌فرض به تعداد هسته‌های سی‌پی تنظیم شده‌است (Environment.ProcessorCount)؛ چون عموما توسعه دهنده‌ها نمی‌دانند که چه عددی را باید برای آن انتخاب کنند. هر چند امکان تنظیم دستی آن‌ها هم وجود دارد (یکی از مهم‌ترین مشکلات کار با WhenAll).

یک مثال: در اینجا می‌خواهیم به صورت موازی، مشخصات کاربرانی از Github را توسط HttpClient دریافت کنیم. هر بار هم فقط می‌خواهیم سه وظیفه اجرا شوند و نه بیشتر
using System.Net.Http.Headers;
using System.Net.Http.Json;
 
var userHandlers = new []  { "users/VahidN", "users/shanselman", "users/jaredpar", "users/davidfowl" };
 
using HttpClient client = new()
{
    BaseAddress = new Uri("https://api.github.com"),
};
client.DefaultRequestHeaders.UserAgent.Add(new ProductInfoHeaderValue("DotNet", "6"));
 
ParallelOptions parallelOptions = new() { MaxDegreeOfParallelism = 3 };
 
await Parallel.ForEachAsync(userHandlers, parallelOptions, async (uri, token) =>
{
    var user = await client.GetFromJsonAsync<GitHubUser>(uri, token); 
    Console.WriteLine($"Name: {user.Name}\nBio: {user.Bio}\n");
});
 
public class GitHubUser
{
    public string Name { get; set; }
    public string  Bio { get; set; }
}
در این مثال، نمونه‌ای از کارکرد متد جدید Parallel.ForEachAsync را مشاهده می‌کنید که اینبار، MaxDegreeOfParallelism آن قابل تنظیم است. یعنی با تنظیم فوق، هربار فقط سه وظیفه به صورت موازی اجرا خواهند شد. البته تنظیم آن به منهای یک، همان حالت WhenAll را سبب خواهد شد؛ یعنی محدودیتی وجود نخواهد داشت.
متد Parallel.ForEachAsync، آرایه‌ای را که باید بر روی آن کار کند، دریافت می‌کند. سپس تنظیمات اجرای موازی آن‌ها را هم مشخص می‌کنیم. در ادامه آن‌ها را در دسته‌های مشخصی، به صورت موازی بر اساس منطقی که مشخص می‌کنیم، اجرا خواهد کرد.


وضعیت امکان اجرای موازی متدهای async همزمان، تا پیش از دات نت 6

<List<T به همراه متد الحاقی ForEach است که می‌تواند یک <Action<T را بر روی المان‌های این لیست، اجرا کند و ... عموما زمانیکه به وظایف async می‌رسیم، به اشتباه مورد استفاده قرار می‌گیرد:
customers.ForEach(c => SendEmailAsync(c));
مثال فوق، با اجرای حلقه‌ی زیر تفاوتی ندارد:
foreach(var c in customers)
{
    SendEmailAsync(c); // the return task is ignored
}
یعنی یک عملیات async، بدون await فراخوانی شده‌است و تا پایان عملیات مدنظر، صبر نخواهد شد. حداقل مشکل آن این است که اگر در این بین استثنایی رخ دهد، هیچگاه متوجه آن نخواهید شد و حتی می‌تواند کل پروسه‌ی برنامه را خاتمه دهد. شاید عنوان کنید که می‌شود این مشکل را به صورت زیر حل کرد:
customers.ForEach(async c => await SendEmailAsync(c));
اما ... این روش هم تفاوتی با قبل ندارد. از این لحاظ که متد ForEach یک <Action<T را دریافت می‌کند که خروجی آن void است. یعنی در نهایت با راه حل دوم، فقط یک async void ایجاد می‌شود که باز هم قابلیت صبر کردن تا پایان عملیات را ندارد. نکته‌ی مهم اینجا است که اجرای موازی آن‌ها توسط متد Parallel.ForEach نیز دقیقا همین مشکل را دارد.
تنها راه حل پذیرفته‌ی شده‌ی چنین عمل async ای، فراخوانی آن‌ها به صورت متداول زیر و بدون استفاده از متد ForEach است:
foreach(var c in customers)
{
   await SendEmailAsync(c);
}
و یا Task.WhenAll کردن آن‌ها، با علم به این موضوع که MaxDegreeOfParallelism آن قابل کنترل نیست (حداقل به صورت استاندارد و بدون نیاز به کتابخانه‌های جانبی). برای مثال بجای نوشتن:
foreach(var o in orders)
{
    await ProcessOrderAsync(o);
}
می‌توان آن‌را به صورت زیر درآورد:
var tasks = orders.Select(o => ProcessOrderAsync(o)).ToList();
await Task.WhenAll(tasks);
در این حالت عملیات ProcessOrderAsync را تبدیل به لیستی از وظایف مدنظر کرده و به متد Task.WhenAll ارسال می‌کنیم تا به صورت موازی اجرا شوند. اما ... اگر 10 هزار Task وجود داشته باشند، کنترلی بر روی تعداد وظایف در حال اجرای موازی وجود نخواهد داشت و این مورد نه تنها سبب بالا رفتن کارآیی نخواهد شد، بلکه می‌تواند سرور را هم با اخلال پردازشی، به علت کمبود منابع در دسترس مواجه کند.

دات نت 6، هم کنترل MaxDegreeOfParallelism را میسر کرده‌است و هم اینکه اینبار نگارش async واقعی Parallel.ForEachAsync را ارائه داده‌است تا دیگر همانند حالت قبلی Parallel.ForEach، به async void‌ها و مشکلات مرتبط با آن‌ها نرسیم.
مطالب
MVC Scaffolding #1
پیشنیازها
کل سری ASP.NET MVC
به همراه کل سری EF Code First


MVC Scaffolding چیست؟

MVC Scaffolding ابزاری است برای تولید خودکار کدهای «اولیه» برنامه، جهت بالا بردن سرعت تولید برنامه‌های ASP.NET MVC مبتنی بر EF Code First.


بررسی مقدماتی MVC Scaffolding

امکان اجرای ابزار MVC Scaffolding از دو طریق دستورات خط فرمان Powershell و یا صفحه دیالوگ افزودن یک کنترلر در پروژه‌های ASP.NET MVC وجود دارد. در ابتدا حالت ساده و ابتدایی استفاده از صفحه دیالوگ افزودن یک کنترلر را بررسی خواهیم کرد تا با کلیات این فرآیند آشنا شویم. سپس در ادامه به خط فرمان Powershell که اصل توانمندی‌ها و قابلیت‌های سفارشی MVC Scaffolding در آن قرار دارد، خواهیم پرداخت.
برای این منظور یک پروژه جدید MVC را آغاز کنید؛ ابزارهای مقدماتی MVC Scaffolding از اولین به روز رسانی ASP.NET MVC3 به بعد با VS.NET یکپارچه هستند.
ابتدا کلاس زیر را به پوشه مدل‌های برنامه اضافه کنید:
using System;
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication1.Models
{
    public class Task
    {
        public int Id { set; get; }

        [Required]
        public string Name { set; get; }

        [DisplayName("Due Date")]
        public DateTime? DueDate { set; get; }

        [DisplayName("Is Complete")]
        public bool IsComplete { set; get; }

        [StringLength(450)]
        public string Description { set; get; }
    }
}
سپس بر روی پوشه Controllers کلیک راست کرده و گزینه Add controller را انتخاب کنید. تنظیمات صفحه ظاهر شده را مطابق شکل زیر تغییر دهید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید در قسمت قالب‌ها، تولید کنترلرهایی با اکشن متد‌های ثبت و نمایش اطلاعات مبتنی بر EF Code First انتخاب شده است. کلاس مدل نیز به کلاس Task فوق تنظیم گردیده و در زمان انتخاب DbContext مرتبط، گزینه new data context را انتخاب کرده و نام پیش فرض آن‌را پذیرفته‌ایم. زمانیکه بر روی دکمه Add کلیک کنیم، اتفاقات ذیل رخ خواهند داد:


الف) کنترلر جدید TasksController.cs به همراه تمام کدهای Insert/Update/Delete/Display مرتبط تولید خواهد شد.
ب) کلاس DbContext خودکاری به نام MvcApplication1Context.cs در پوشه مدل‌های برنامه ایجاد می‌گردد تا کلاس Task را در معرض دید EF Code first قرار دهد. (همانطور که عنوان شد یکی از پیشنیازهای بحث Scaffolding آشنایی با EF Code first است)
ج) در پوشه Views\Tasks، پنج View جدید را جهت مدیریت فرآیندهای نمایش صفحات Insert، حذف، ویرایش، نمایش و غیره تهیه می‌کند.
د) فایل وب کانفیگ برنامه جهت درج رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی تغییر کرده است. حالت پیش فرض آن استفاده از SQL CE است و برای استفاده از آن نیاز است قسمت 15 سری EF سایت جاری را پیشتر مطالعه کرده باشید (به چه اسمبلی‌های دیگری مانند System.Data.SqlServerCe.dll برای اجرا نیاز است و چطور باید اتصال به بانک اطلاعاتی را تنظیم کرد)

معایب:
کیفیت کد تولیدی پیش فرض قابل قبول نیست:
- DbContext در سطح یک کنترلر وهله سازی شده و الگوی Context Per Request در اینجا بکارگرفته نشده است. واقعیت یک برنامه ASP.NET MVC کامل، داشتن چندین Partial View تغدیه شونده از کنترلرهای مختلف در یک صفحه واحد است. اگر قرار باشد به ازای هر کدام یکبار DbContext وهله سازی شود یعنی به ازای هر صفحه چندین بار اتصال به بانک اطلاعاتی باید برقرار شود که سربار زیادی را به همراه دارد. (قسمت 12 سری EF سایت جاری)
- اکشن متدها حاوی منطق پیاده سازی اعمال CRUD یا همان Create/Update/Delete هستند. به عبارتی از یک لایه سرویس برای خلوت کردن اکشن متدها استفاده نشده است.
- از ViewModel تعریف شده‌ای به نام Task هم به عنوان Domain model و هم ViewModel استفاده شده است. یک کلاس متناظر با جداول بانک اطلاعاتی می‌تواند شامل فیلدهای بیشتری باشد و نباید آن‌را مستقیما در معرض دید یک View قرار داد (خصوصا از لحاظ مسایل امنیتی).

مزیت‌ها:
قسمت عمده‌ای از کارهای «اولیه» تهیه یک کنترلر و همچنین Viewهای مرتبط به صورت خودکار انجام شده‌اند. کارهای اولیه‌ای که با هر روش و الگوی شناخته شده‌ای قصد پیاده سازی آن‌ها را داشته باشید، وقت زیادی را به خود اختصاص داده و نهایتا آنچنان تفاوت عمده‌ای هم با کدهای تولیدی در اینجا نخواهند داشت. حداکثر فرم‌های آن‌را بخواهید با jQuery Ajax پیاده سازی کنید یا کنترل‌های پیش فرض را با افزونه‌های jQuery غنی سازی نمائید. اما شروع کار و کدهای اولیه چیزی بیشتر از این نیست.


نصب بسته اصلی MVC Scaffolding توسط NuGet

بسته اصلی MVC Scaffolding را با استفاده از دستور خط فرمان Powershell ذیل، از طریق منوی Tools، گزینه Library package manager و انتخاب Package manager console می‌توان به پروژه خود اضافه کرد:
Install-Package MvcScaffolding
اگر به مراحل نصب آن دقت کنید یک سری وابستگی را نیز به صورت خودکار دریافت کرده و نصب می‌کند:
Attempting to resolve dependency 'T4Scaffolding'.
Attempting to resolve dependency 'T4Scaffolding.Core'.
Attempting to resolve dependency 'EntityFramework'.
Successfully installed 'T4Scaffolding.Core 1.0.0'.
Successfully installed 'T4Scaffolding 1.0.8'.
Successfully installed 'MvcScaffolding 1.0.9'.
Successfully added 'T4Scaffolding.Core 1.0.0' to MvcApplication1.
Successfully added 'T4Scaffolding 1.0.8' to MvcApplication1.
Successfully added 'MvcScaffolding 1.0.9' to MvcApplication1.
از مواردی که با T4 آغاز شده‌اند در قسمت‌های بعدی برای سفارشی سازی کدهای تولیدی استفاده خواهیم کرد.
پس از اینکه بسته MvcScaffolding به پروژه جاری اضافه شد، همان مراحل قبل را که توسط صفحه دیالوگ افزودن یک کنترلر انجام دادیم، اینبار به کمک دستور ذیل نیز می‌توان پیاده سازی کرد:
Scaffold Controller Task
نوشتن این دستور نیز ساده است. حروف sca را تایپ کرده و دکمه tab را فشار دهید. منویی ظاهر خواهد شد که امکان انتخاب دستور Scaffold را می‌دهد. یا برای نوشتن Controller نیز به همین نحو می‌توان عمل کرد.
نکته و مزیت مهم دیگری که در اینجا در دسترس می‌باشد، سوئیچ‌های خط فرمانی است که به همراه صفحه دیالوگ افزودن یک کنترلر وجود ندارند. برای مثال دستور Scaffold Controller را تایپ کرده و سپس یک خط تیره را اضافه کنید. اکنون دکمه tab را مجددا بفشارید. منویی ظاهر خواهد شد که بیانگر سوئیچ‌های قابل استفاده است.


برای مثال اگر بخواهیم دستور Scaffold Controller Task را با جزئیات اولیه کاملتری ذکر کنیم، مانند تعیین نام دقیق کلاس مدل و کنترلر تولیدی به همراه نام دیگری برای DbContext مرتبط، خواهیم داشت:
Scaffold Controller -ModelType Task -ControllerName TasksController -DbContextType TasksDbContext
اگر این دستور را اجرا کنیم به همان نتیجه حاصل از مراحل توضیح داده شده قبل خواهیم رسید؛ البته یا یک تفاوت: یک Partial View اضافه‌تر نیز به نام CreateOrEdit در پوشه Views\Tasks ایجاد شده است. این Partial View بر اساس بازخورد برنامه نویس‌ها مبنی بر اینکه Viewهای Edit و Create بسیار شبیه به هم هستند، ایجاد شده است.


بهبود مقدماتی کیفیت کد تولیدی MVC Scaffolding

در همان کنسول پاروشل NuGet، کلید up arrow را فشار دهید تا مجددا دستور قبلی اجرا شده ظاهر شود. اینبار دستور قبلی را با سوئیچ جدید Repository (استفاده از الگوی مخزن) اجرا کنید:
Scaffold Controller -ModelType Task -ControllerName TasksController -DbContextType TasksDbContext -Repository
البته اگر دستور فوق را به همین نحو اجرا کنید با یک سری خطای Skipping مواجه خواهید شد مبنی بر اینکه فایل‌های قبلی موجود هستند و این دستور قصد بازنویسی آن‌ها را ندارد. برای اجبار به تولید مجدد کدهای موجود می‌توان از سوئیچ Force استفاده کرد:
Scaffold Controller -ModelType Task -ControllerName TasksController -DbContextType TasksDbContext -Repository -Force
اتفاقی که در اینجا رخ خواهد داد، بازنویسی کد بی‌کیفت ابتدایی همراه با وهله سازی مستقیم DbContext در کنترلر، به نمونه بهتری که از الگوی مخزن استفاده می‌کند می‌باشد:
    public class TasksController : Controller
    {
        private readonly ITaskRepository taskRepository;

        // If you are using Dependency Injection, you can delete the following constructor
        public TasksController()
            : this(new TaskRepository())
        {
        }

        public TasksController(ITaskRepository taskRepository)
        {
            this.taskRepository = taskRepository;
        }
کیفیت کد تولیدی جدید مبتنی بر الگوی مخزن بد نیست؛ دقیقا همانی است که در هزاران سایت اینترنتی تبلیغ می‌شود؛ اما ... آنچنان مناسب هم نیست و اشکالات زیر را به همراه دارد:
public interface ITaskRepository : IDisposable
{
  IQueryable<Task> All { get; }
  IQueryable<Task> AllIncluding(params Expression<Func<Task, object>>[] includeProperties);
  Task Find(int id);
  void InsertOrUpdate(Task task);
  void Delete(int id);
  void Save();
}
اگر به ITaskRepository تولیدی دقت کنیم دارای خروجی IQueryable است؛ به این حالت leaky abstraction گفته می‌شود. زیرا امکان تغییر کلی یک خروجی IQueryable در لایه‌های دیگر برنامه وجود دارد و حد و مرز سیستم توسط آن مشخص نخواهد شد. بهتر است خروجی‌های لایه سرویس یا لایه مخزن در اینجا از نوع‌های IList یا IEnumerable باشند که درون آن‌ها از IQueryable‌ها برای پیاده سازی منطق مورد نظر کمک گرفته شده است.
پیاده سازی این اینترفیس در حالت متد Save آن شامل فراخوانی context.SaveChanges است. این مورد باید به الگوی واحد کار (که در اینجا تعریف نشده) منتقل شود. زیرا در یک دنیای واقعی حاصل کار بر روی چندین موجودیت باید در یک تراکنش ذخیره شوند و قرارگیری متد Save داخل کلاس مخزن یا سرویس برنامه، مخزن‌های تعریف شده را تک موجودیتی می‌کند.
اما در کل با توجه به اینکه پیاده سازی منطق کار با موجودیت‌ها به کلاس‌های مخزن واگذار شده‌اند و کنترلرها به این نحو خلوت‌تر گردیده‌اند، یک مرحله پیشرفت محسوب می‌شود.
مطالب
رفرنس تایپ‌ها چگونه به ورودی متدها ارسال می‌شوند
اگر شما یک تایپ از نوع reference type را در ورودی یک متد قرار دهید و در داخل متد، پراپرتی‌های این تایپ را ویرایش کنید، بعد از آنکه از متد خارج می‌شود، تغییرات خود را مشاهده خواهید کرد. به طور مثال کد زیر را در نظر بگیرید که در داخل متد EditUserName، مقدار پراپرتی Name را تغییر داده‌ایم:
public class User
{
    public string Name { get; set; }
}
class Program
{
    static void Main(string[] args)
    {
        User user = new User
        {
            Name = "Farhad"
        };
        EditUserName(user);
        Console.WriteLine(user.Name);
        //Print Zamani in  console 
    }
    public static void EditUserName(User userCopy)
    {
        userCopy.Name = "Zamani";
    }
}
اگر کد بالا را اجرا کنید، مقدار "Zamani" را در صفحه کنسول مشاهده میکنید.
 اگر یک متغیر از نوع Value type مانند int را به ورودی متدی ارسال کنید و آن را در داخل متد تغییر دهید، تغییرات خود را بعد از آنکه از متد خارج میشود، مشاهده نمیکنید.
اما اگر در داخل متد (EditUserName) بالا که کلاس User را پاس داده‌ایم، مقدار پارامتر userCopy را برابر null کنیم چه اتفاقی میافتد؟ (خودم اول فکر کردم بعد از اینکه از متد EditUserName خارج میشه و میخواد user.Name رو چاپ کنه، Null reference exception رخ میده؛ ولی نه).
اگر تغییرات زیر را اعمال کنیم و مجددا برنامه را اجرا کنیم، همان نتیجه‌ی قبلی را مشاهده میکنیم:
static void Main(string[] args)
{
    User user = new User
    {
        Name = "Farhad"
    };
    EditUserName(user);
    Console.WriteLine(user.Name);
    //Print Zamani in console
}
public static void EditUserName(User userCopy)
{
    userCopy.Name = "Zamani";
    userCopy = null;
}
اگرچه نوع userCopy از نوع reference type میباشد، اما بعد از آنکه از متد خارج میشود، مقدار قبلی خود را دارد، چرا؟ 
زیرا زمانیکه شما مقدار user را به متد EditUserName پاس میدهید، یک کپی از آبجکت user به متد ارسال میشود، یعنی یک کپی از متغیر user ایجاد میشود و به ورودی متد ارسال میشود (خود متغیر user ارسال نمیشود) . بر این اساس میتوان گفت که user و userCopy هر دو به یک مکان از حافظه اشاره دارند که userCopy به متد EditUserName ارسال شده است.

 و زمانی که مقدار userCopy را برابر null میکنید، رفرنسی که به آن اشاره دارد، از بین میرود.

به همین دلیل اگر در داخل متد، پارامتری که از نوع reference type است را برابر null کنید و یا new کنید، بعد از آنکه از متد خارج شود، تغییرات را مشاهده نمی‌کنید. همین عمل برای نمونه سازی داخل متد نیز صدق میکند.
 برای مثال در کد زیر در داخل متد EditUserName، پارامتر userCopy را new میکنیم و سپس مقدار نام آن را تغییر میدهیم و بعد از آنکه از متد خارج میشود، همان مقداری را نشان میدهد که قبل از new شدن اعمال شده بود.
static void Main(string[] args)
{
    User user = new User
    {
        Name = "Farhad"
    };
    EditUserName(user);
    Console.WriteLine(user.Name);
    //Print Zamani in console
}
public static void EditUserName(User userCopy)
{
    userCopy.Name = "Zamani";
    userCopy = new User();
    userCopy.Name = "Farhad";
}
اگر کد بالا را اجرا کنید مجددا "Zamani" را در صفحه کنسول مشاهده میکنید؛ زیرا زمانیکه userCopy را new میکنید، رفرنسی که userCopy به آن اشاره دارد، تغییر میکند و به مکانی دیگر از حافظه اشاره میکند و تغییرات بر روی user که در متد Main قرار دارد اعمال نمیشود. 
در متغیر از نوع رفرنس، آدرس آبجکت اصلی کپی می‌شود و در واقع پارامتر، یک متغیر جدید است که آدرس ابجکت اصلی را دارد؛ بنابراین هنگامیکه به اعضای آبجکت دسترسی صورت گیرد، از طریق آدرس، به همان عضو آبجکت اصلی اشاره شده و درنتیجه تغییر، ماندگار می‌ماند. اما هنگامیکه خود پارامتر کلاس مقدار دهی شود، یک فضای جدید در حافظه ایجاد شده و آدرس آن در محتوای پارامتر کپی می‌شود. اینگونه پس از پایان متد، تغییر پایا نبوده، چرا که آدرس پارامتر، با آبجکت اصلی متفاوت خواهد بود.