مطالب
سریع‌تر کردن عملیات دریافت‌ اطلاعات از وب، توسط یک برنامه ASP.Net

فرض کنید یک برنامه ASP.Net نوشته‌اید که کار آن نمایش یک سری فید از سایت‌های مختلف است یا دریافت وضعیت آب و هوا از یک وب سرویس و نمایش آن در سایت می‌باشد و امثال آن (استفاده از WebRequest ، WebClient ، XmlDom/Reader و ...).
اگر همین عملیات را یکبار با ASP.Net 1.1 و بار دیگر با ASP.Net 2.0 به بالا انجام دهید، متوجه تفاوت سرعت دریافت قابل تاملی خواهید شد (ASP.Net 2.0 به بعد حدودا تا 10 ثانیه کندتر عمل می‌کند). علت چیست؟
در دات نت 1.1 ، تنظیمات پروکسی پیش فرض در کتابخانه‌های مربوطه وجود نداشت و به نال تنظیم شده بود. در دات نت 2 به بعد این مورد به پروکسی پیش فرض سیستم، تنظیم شده است. پروکسی پیش فرض سیستم همان تنظیماتی است که در internet explorer صورت می‌گیرد.
کاربر پیش فرض ASP.Net (مثلا NETWORK SERVICE) دسترسی خواندن این اطلاعات را از رجیستری ویندوز ندارد. علت این وقفه هم همین مورد است! (حتی اگر برنامه ویندوزی شما هم دسترسی خواندن اطلاعات کلیدهای HKLM رجیستری ویندوز را نداشته باشد، باز هم این مساله رخ خواهد داد)
دات نت فریم ورک سعی می‌کند تا این تنظیمات را از رجیستری یا مکان‌های میسر دیگر بخواند و در آخر پس از شکست کلیه حالات مختلف، کلاینت را به صورت مستقیم متصل خواهد کرد.
خوشبختانه این عملکرد پیش فرض قابل تغییر است. تنها کافی است چند سطر زیر را به فایل config برنامه خود اضافه کنید:

<system.net>
<defaultProxy>
<proxy bypassonlocal="true" usesystemdefault="false" />
</defaultProxy>
</system.net>

با این‌کار تشخیص خودکار پروکسی سیستم غیرفعال شده و وقفه‌ی معرفی شده دیگر وجود نخواهد داشت.
راه دیگر انجام آن، نسبت دادن نال به خاصیت Proxy شیء HttpWebRequest است که همین اثر را خواهد داشت.

نظرات مطالب
کار با کوکی‌ها در ASP.NET Core
یک نکته‌ی تکمیلی: ارتقاء به نگارش 3.1 و تغییر تنظیمات کوکی‌ها


مرورگر کروم، از نگارش 80 آن به بعد به همراه یک تغییر غیرسازگار با نگارش‌های قبلی آن است: از این پس تمام کوکی‌های آن در صورتیکه تنظیمات SameSite را نداشته باشند، به صورت SameSite=Lax تفسیر می‌شوند؛ که تغییر امنیتی فوق العاده‌ای است و سبب خواهد شد تا بسیاری از حملات مانند CSRF به طور کامل غیرعملی شوند. اما ... این مورد سبب از کار افتادن برنامه‌هایی خواهد شد که از سرویس‌هایی مانند IdentityServer استفاده می‌کنند. در یک چنین حالتی نیاز خواهید داشت برای رفع این مشکل، SameSite=None را تنظیم کنید.

اما SameSite چیست؟ تنظیم و خاصیت SameSite از سال 2016 به کوکی‌ها اضافه شد تا بتوان توسط آن در برابر حملات CSRF مقاومت کرد؛ مقادیر اولیه‌ی آن نیز Lax و Strict بودند. Lax به این معنا است که کوکی‌ها در حین مرور یک سایت، باید به صورت خودکار به سمت سرور همان سایت ارسال شوند؛ اما در حالت مرور سایت و هدایت از طریق سایت‌های دیگر به سایت ما، فقط درخواست‌های GET رسیده می‌توانند کوکی‌ها را نیز ارسال کنند. حالت Strict آن فقط کوکی‌های تنظیم شده‌ی درون یک سایت را معتبر شمرده و ارسال می‌کند. عدم تنظیم SameSite نیز مشکل خاصی را ایجاد نمی‌کرد. برای مثال اعمال اعتبارسنجی مبتنی بر OpenIdConnect مانند login/logout، نیاز دارند در طی یک درخواست POST، اطلاعاتی را به سایت خارجی درخواست کننده ارسال کنند. برای اینکه این عملیات به درستی صورت گیرد، می‌بایستی تنظیمات SameSite انجام نمی‌شد تا جابجایی کوکی‌ها بین دو دومین مختلف در حالت POST، بدون مشکل صورت می‌گرفت.
با تغییر جدید گوگل، حالت پیش‌فرض SameSite که اجباری نبود، به صورت اجباری به Lax تنظیم شده‌است؛ اما برای حالاتی مانند OpenIdConnect، مقدار None را نیز اضافه کرده‌است. به همین جهت این نوع برنامه‌ها اگر از تنظیم SameSite=None استفاده نکنند، دیگر نمی‌توانند کوکی‌های درخواست‌های POST را بین دومین‌های مختلف جابجا کنند.

مشکل مهم! مقدار None را فقط مرورگر کروم متوجه می‌شود و جزو استاندارد SameSite نیست! در این استاندارد اگر مقدار SameSite تنظیم شود و مرورگر نتواند آن‌را تشخیص دهد (مانند iOS 12)، مقدار Strict را به عنوان مقدار دریافتی تنظیم می‌کند! به همین جهت برنامه‌ی شما باید بر اساس نوع مرورگر تصمیم‌گیری کند که آیا باید SameSite را به خروجی اضافه کند یا خیر.

وضعیت دات نت در این مورد: با به روز رسانی‌های جدید دات نت 4.7.2 و همچنین NET Core 2.1.، مقدار جدید None توسط برنامه (در CookieOptions) قابل تنظیم خواهد بود که سبب تولید SameSite=None می‌شود. به علاوه در NET Core 3.1.،  مقدار SameSite.Unspecified را نیز می‌توان تنظیم کرد که سبب خواهد شد تا خاصیت SameSite اصلا تنظیم نشود (اصلا به درخواست اضافه نشود؛ تا مرورگرهایی که نمی‌توانند مقدار None را تفسیر کنند، به اشتباه آن‌را به Strict تنظیم نکنند).

به صورت خلاصه: اگر برنامه‌ی شما از OpenIdConnect و یا IdentityServer استفاده نمی‌کند، هیچ تنظیمی را تغییر ندهید! تنظیم پیش‌فرض SameSite=Lax گوگل سبب می‌شود تا عملا حملات CSRF دیگر بر روی سایت شما قابل اجرا نباشد. اما اگر از IdentityServer استفاده می‌کنید، این تنظیم پیش‌فرض، سبب از کار افتادن امکان ارسال کوکی‌های حالت POST، به سایت‌های خارجی می‌شود و برنامه و سیستم شما از کار خواهد افتاد.
مطالب
آشنایی با OWIN و بررسی نقش آن در ASP.NET Core
در این مطلب می‌خواهیم نگاهی به قسمت‌های کلیدی OWIN و همچنین پروژه‌ی Katana بیندازیم و در نهایت نیز نقش OWIN را در ASP.NET Core بررسی خواهیم کرد.



OWIN چیست؟

همانطور که می‌دانید OWIN یک specification است که استانداری را بین وب‌سرور و وب‌اپلیکیشن‌ها تعریف کرده است. در واقع OWIN یکسری لایه‌ی انتزاعی را جهت ایجاد اپلیکیشن‌هایی که نحوه‌ی میزبانی آنها اهمیتی ندارد، تعریف خواهد کرد. به صورت خلاصه توسط این لایه‌ی انتزاعی می‌توانیم وابستگی بین وب‌سرور و وب‌اپلیکیشن را حذف کنیم. در این specification منظور از وب‌سرور یک delegate و همچنین یک دیکشنری است. در واقع هدف این است که وقتی درخواستی به این وب‌سرور ارسال شد، درخواست به قسمت‌های کوچکی تقسیم‌بندی شده و درون این دیکشنری قرار خواهند گرفت (این دیکشنری حاوی کلیدهای از پیش‌تعریف شده‌ای است که توسط OWIN تعریف شده‌اند). سپس این دیکشنری از طریق یک application function به درون pipeline ارسال خواهد شد و از یکسری middleware عبور خواهد کرد. در اینحالت می‌توانیم کنترلی را بر روی درخواست‌های وارده و صادره داشته باشیم. ایده‌ی middleware خیلی شبیه به HTTP moduleها در IIS است؛ اما تفاوت آن این است که middlewareها وابستگی‌ایی به IIS ندارند و همچنین مبتنی بر رویداد نیستند. هر middleware بعد از انجام تغییرات بر روی درخواست، تا زمان رسیدن دیکشنری به آخرین middleware، آن را به middleware بعدی ارسال خواهد کرد. در این حین می‌توانیم به response streams اطلاعاتی را append کنیم. وقتی دیکشنری از تمامی middlewareها عبور کرد، سرور مطلع خواهد شد و نتیجه را به کلاینت ارسال می‌کند.


استاندارد OWIN تعدادی کلید را درون یک دیکشنری تعریف کرده است که بعد از ورود به هر middleware مقداردهی خواهند شد. این کلیدها را می‌توانیم در دو دسته‌ی Request و Response بررسی کنیم.

کلیدهای مربوط به Request

ضروری؟

نام کلید

مقدار

بله

"owin.RequestBody"

یک Stream همراه با request body. اگر body برای request وجود نداشته باشد، Stream.Null به عنوان placeholder قابل استفاده است.

بله

"owin.RequestHeaders"

یک دیکشنری به صورت IDictionary<string, string[]> از هدرهای درخواست.

بله

"owin.RequestMethod"

رشته‌ایی حاوی نوع فعل متد HTTP مربوط به درخواست (مانند GET and POST )

بله

"owin.RequestPath"

path درخواست شده به صورت string

بله

"owin.RequestPathBase"

قسمتی از path درخواست به صورت string

بله

"owin.RequestProtocol"

نام و نسخه‌ی پروتکل (مانند HTTP/1.0 or HTTP/1.1 )

بله

"owin.RequestQueryString"

رشته‌ای حاوی query string ؛ بدون علامت ? (مانند foo=bar&baz=quux )

بله

"owin.RequestScheme"

رشته‌ایی حاوی URL scheme استفاده شده در درخواست (مانند HTTP or HTTPS )



کلیدهای مربوط به Response

ضروری؟

نام کلید

مقدار

بله

"owin.ResponseBody"

یک Stream جهت نوشتن response body در خروجی

بله

"owin.ResponseHeaders"

یک دیکشنری به صورت IDictionary<string, string[]> از هدرهای response

خیر

"owin.ResponseStatusCode"

یک عدد صحیح حاوی کد وضعیت HTTP response ؛ حالت پیش‌فرض 200 است.

خیر

"owin.ResponseReasonPhrase"

یک رشته حاوی reason phrase مربوط به status code ؛ اگر خالی باشد در نتیجه سرور بهتر است آن را مقداردهی کند.

خیر

"owin.ResponseProtocol"

یک رشته حاوی نام و نسخه‌ی پروتکل (مانند HTTP/1.0 or HTTP/1.1 )؛ اگر خالی باشد؛ “owin.RequestProtocol” به عنوان مقدار پیش‌فرض در نظر گرفته خواهد شد.


Katana
پروژه‌ی Katana یک پیاده‌سازی از استاندارد OWIN است که توسط مایکروسافت ایجاد شده است. مایکروسافت علاوه بر پیاده‌سازی OWIN، یکسری قابلیت دیگر را نیز به آن اضافه کرده است. برای شروع کار با Katana یک پروژه خالی از نوع ASP.NET Web Application را ایجاد کنید. در ادامه لازم است پکیج Microsoft.Owin.Host.SystemWeb را نیز نصب کنیم. همراه با نصب این پکیج، دو وابستگی دیگر نیز نصب خواهند شد؛ زیرا پیاده‌سازی OWIN درون پکیج Microsoft.Owin قرار دارد:
<package id="Microsoft.Owin" version="3.0.1" targetFramework="net461" />
<package id="Microsoft.Owin.Host.SystemWeb" version="3.0.1" targetFramework="net461" />
<package id="Owin" version="1.0" targetFramework="net461" />
در ادامه نیاز به یک نقطه‌ی شروع برای اپلیکیشن‌مان داریم. طبق convention باید یک فایل را با نام Startup.cs با محتویات زیر ایجاد کنیم:
using Owin;
namespace SimpleOwinWebApp
{
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder app)
        {

        } 
    }
}
توسط IAppBuilder می‌توانیم middlewareها را به pipeline اضافه کنیم:
using Owin;
namespace SimpleOwinWebApp
{
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder app)
        {
            app.Use(async (ctx, next) =>
            {
                await ctx.Response.WriteAsync("Hello");
            });
        } 
    }
توسط متد Use، یک middleware را به صورت inline تعریف کرده‌ایم. متد Use یک delegate را از ورودی دریافت خواهد کرد و امضای آن به اینصورت است:
Func<IOwinContext, Func<Task>, Task> handler

IOwinContext در واقع یک wrapper برای environment dictionaryایی است که در ابتدا به آن اشاره کردیم. در مثال قبل، از پراپرتی Response، جهت ارسال خروجی به کلاینت استفاده شده است. این پراپرتی در واقع معادل کلید owin.ResponseBody درون دیکشنری است. اما در اینجا به صورت strongly-typed و ساده به آن دسترسی داریم؛ هر چند که امکان کار با دیکشنری خام نیز وجود دارد. به عنوان مثال معادل مثال قبل بدون استفاده از پراپرتی Response، اینچنین خواهد بود:
app.Use(async (ctx, next) =>
{
   var response = ctx.Environment["owin.ResponseBody"] as Stream;
   using (var writer = new StreamWriter(response))
   {
      await writer.WriteAsync("Hello");
   }
});
اکنون اگر پروژه را اجرا کنید، با وارد کردن هر آدرسی، پیام Hello درون مرورگر برایتان نمایش داده خواهد شد:


به هر تعداد middleware که خواستید می‌توانید به pipeline اضافه کنید؛ اما باید دقت داشته باشید که ترتیب قرار دادن آنها اهمیت دارد.

Self-hosting OWIN
در مثال قبلی، اپلیکیشن توسط IIS Express اجرا می‌شد. برای میزبانی درون یک کنسول اپلیکیشن، ابتدا یک پروژه‌ی Console Application را ایجاد کرده و پکیج Microsoft.Owin.SelfHost را نصب کنید. سپس کلاس Startup موردنظرتان را ایجاد کرده و در نهایت درون متد Main، کار راه‌اندازی سرور را انجام خواهیم داد:
using System;
using Microsoft.Owin.Hosting;

namespace SimpleOwinConsoleApp
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (WebApp.Start<Startup>("http://localhost:12345"))
            {
                Console.WriteLine("Listening to port 12345");
                Console.WriteLine("Press Enter to end...");
                Console.ReadLine();
            }
        }
    }
}

OWIN در ASP.NET Core
ASP.NET Core دارای مفهومی با عنوان pipeline است. این pipeline خیلی شبیه به OWIN است اما OWIN نیست؛ بلکه عملکرد آن شبیه به OWIN است. به عنوان مثال اینبار به جای دیکشنری، شیء HttpContext را داریم. در ادامه یک پروژه‌ی ASP.NET Core Web Application از نوع Empty را شروع خواهیم کرد. اگر دقت کنید اینبار برای کلاس Startup باید دو متد را پیاده‌سازی کنیم:
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace SimpleOwinCoreApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
        }

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env, ILoggerFactory loggerFactory)
        {
            loggerFactory.AddConsole();

            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            app.Run(async (context) =>
            {
                await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            });
        }
    }
}

متد Configure: همانطور که در ابتدای مطلب مشاهده کردید این متد قبلاً در پروژه‌های مبتنی بر کاتانا Configuration نام داشت؛ همچنین به جای IAppBuilder اینبار IApplicationBuilder را داریم. مزیت ASP.NET Core این است که در هر جایی از اپلیکیشن می‌توانیم از سیستم DI توکار آن استفاده کنیم؛ در نتیجه علاوه بر IApplicationBuilder وابستگی‌های دیگری مانند IHostingEnvironment و ILoggerFactory را نیز می‌توانیم تزریق کنیم.
متد ConfigureServices: در اینجا می‌توانیم سرویس‌های موردنیاز درون اپلیکیشن را برای IoC ریجستر کنیم.
در کد فوق استفاده از متد Use به معنای آخرین نقطه در pipeline است. یعنی جایی که response برگردانده خواهد شد و چیزی بعد از آن اجرا نخواهد شد؛ در واقع ارجاعی به middleware بعدی وجود ندارد.

ایجاد یک Middleware جدید
تا اینجا تمامی کدها را به صورت inline نوشتیم. اما اگر بخواهیم middlewareمان قابلیت استفاده‌ی مجدد داشته باشد می‌توانیم تعاریف آن را به یک کلاس با ساختار زیر منتقل نمائیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace SimpleOwinCoreApp.Middlewares
{
    public class SimpleMiddleware
    {
        private readonly RequestDelegate _next;

        public SimpleMiddleware(RequestDelegate next)
        {
            _next = next;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext ctx)
        {
            // قبل از فراخوانی میان‌افزار بعدی

            await ctx.Response.WriteAsync("Hello DNT!");

            await _next(ctx);

            // بعد از فراخوانی میان‌افزار بعدی
        }
    }
}

درون متد Invoke بعد از پردازش درخواست باید متد middleware بعدی را همراه با context جاری فراخوانی کنیم. در نتیجه قبل و بعد از فراخوانی middleware بعدی فرصت این را خواهیم داشت تا درخواست را پردازش کنیم. در نهایت برای استفاده از middleware فوق می‌توانیم از متد الحاقی UseMiddleware استفاده کنیم:
app.UseMiddleware<SimpleMiddleware>();

استفاده از middlewareهای مبتنی بر Katana در ASP.NET Core
middlewareهایی را که برای Katana نوشته‌اید، درون یک اپلیکیشن ASP.NET Core نیز قابل استفاده هستند. برای اینکار با مراجعه به فایل project.json می‌توانید پکیج زیر را نصب کنید:
"Microsoft.AspNetCore.Owin": "1.0.0"
سپس درون متد Configure می‌توانید Owin را به pipeline اضافه کرده و middleware خود را ریجستر کنید:
app.UseOwin(pipeline =>
{
pipeline(next => new MyKatanaBasedMiddleware(next).Invoke)
});

مثال تکمیلی:
در ادامه می‌خواهیم ماژول مطرح شده در این مطلب  را به صورت یک middleware با قابلیت پذیرفتن تنظیمات، نوشته و سپس درون pipeline استفاده کنیم. برای شروع یک کلاس با نام IpBlockerMiddleware با محتویات زیر ایجاد خواهیم کرد:
using System.Linq;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public class IpBlockerMiddleware
    {
        private readonly RequestDelegate _next;
        private readonly IpBlockerOptions _options;

        public IpBlockerMiddleware(RequestDelegate next, IpBlockerOptions options)
        {
            _next = next;
            _options = options;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
            var ipAddress = context.Request.Host.Host;
            if (IsBlockedIpAddress(ipAddress))
            {
                context.Response.StatusCode = 403;
                await context.Response.WriteAsync("Forbidden : The server understood the request, but It is refusing to fulfill it.");
                return;
            }
            await _next.Invoke(context);
        }

        private bool IsBlockedIpAddress(string ipAddress)
        {
            return _options.Ips.Any(ip => ip == ipAddress);
        }
    }
}
در کدهای فوق لیست Ipها از پراپرتی Ips درون کلاس IpBlockerOptions دریافت خواهد شد:
using System.Collections.Generic;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public class IpBlockerOptions
    {
        public IpBlockerOptions()
        {
            Ips = new[] { "192.168.1.1" };
        }
        public IList<string> Ips { get; set; }
    }
}
همچنین برای استفاده راحت‌تر از middleware، یک متد الحاقی را برای آن ایجاد کرده‌ایم و سپس پراپرتی Ips را توسط اینترفیس IConfigurationRoot دریافت کرده‌ایم:
using System.Linq;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.Extensions.Configuration;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public static class IpBlockerExtensions
    {
        public static IApplicationBuilder UseIpBlocker(this IApplicationBuilder builder, IConfigurationRoot configuration, IpBlockerOptions options = null)
        {
            return builder.UseMiddleware<IpBlockerMiddleware>(options ?? new IpBlockerOptions
            {
                Ips = configuration.GetSection("block_list").GetChildren().Select(p => p.Value).ToArray()
            });
        }
    }
}
قبلاً در رابطه با فایل‌های کانفیگ مطلبی را مطالعه کرده‌اید؛ در نتیجه نیازی به توضیح اضافه‌تری ندارد. تنها کاری که در اینجا انجام شده است، دریافت محتویات کلید block_list از فایل کانفیگ است. 
محتویات فایل blockedIps.json:
{
  "block_list": [
    "192.168.1.1",
    "localhost",
    "127.0.0.1",
    "172.16.132.151"
  ]
}

برای خواندن فایل فوق در برنامه نیز خواهیم داشت:
public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }

public Startup(IHostingEnvironment env)
{
var builder = new ConfigurationBuilder()
.SetBasePath(env.ContentRootPath)
.AddJsonFile("blockedIps.json");
Configuration = builder.Build();
}
در نهایت برای استفاده از middleware فوق خواهیم داشت:
app.UseIpBlocker(Configuration);
اکنون هر درخواستی که با آدرس‌های تعیین شده درون فایل blockedIps.json وارد pipeline شود، امکان استفاده‌ی از سایت را نخواهد داشت.

کدهای این مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.
مطالب
بررسی تفاوت کلید اصلی و کلید یکتا
کلید اصلی ( Primary Key):
به‌منظور تشخیص هر رکورد در یک جدول بانک اطلاعاتی از کلید اصلی استفاده می‌کنیم. هر جدول بانک اطلاعاتی باید یک کلید اصلی داشته باشد. برای تعریف کلید اصلی در هر جدول از کلمه‌ی کلیدی Primary Key بعد از نام ستون استفاده می‌کنیم.

کلید یکتا ( Unique Key):
ستون با محدودیت (constraint) کلید یکتا تنها می‌تواند دربرگیرنده ارزش‌هایی یکتا باشد. برای تعریف یک ستون بصورت یکتا (unique) بعد از نام ستون از کلمه کلیدی UNIQUE استفاده می‌کنیم. 

مثالی از نحوه ایجاد کلید اصلی و کلید یکتا:
اسکریپت زیر مثالی از نحوه‌ی پیاده سازی این دو ویژگی، در بانک اطلاعاتی می‌باشد: 
CREATE DATABASE DNTSampleDB
GO
USE DNTSampleDB
GO
CREATE TABLE Cars(
ID int PRIMARY KEY,
Name VARCHAR(255) NOT NULL,
NumberPlate VARCHAR(255) UNIQUE,--شماره پلاک
Model INT);

نمایی از ساختار بانک اطلاعاتی ایجاد شده :

در این مرحله تعدادی رکورد فرضی به این جدول اضافه می‌کنیم :
INSERT INTO Cars                       
VALUES
(1,'Mazda','ABC 123',199),
(2,'Mazda','ABC 345',207),
(3,'Mazda','ABC 758',305),
(4,'Mazda','ABC 741',306),
(5,'Mazda','ABC 356',124)
نمایی از وضعیت اطلاعات ثبت شده در جدول : 


بررسی شباهت‌های بین کلید اصلی و کلید یکتا :
ستون‌هایی که بصورت کلید اصلی و یا کلید یکتا تعریف می‌شوند، نمی‌توانند ارزش‌های تکراری را درون خود ذخیره کنند.
ثبت رکورد با شماره Id تکراری 2 موجب بروز خطای زیر می‌شود:
INSERT INTO Cars                       
VALUES
(2,'Mazda','ABC 123111',199)

این خطا به وضوح محدودیت کلید اصلی را اعلام می‌کند و اجازه‌ی ثبت ارزش تکراری را در فیلد ID، نمی‌دهد و همچنین تلاش برای ثبت رکوردی با ارزش تکراری در ستونی که با محدودیت کلید یکتا است، با خطا مواجه خواهد شد:
INSERT INTO Cars                       
VALUES
(6,'Mazda','ABC 741',200)

از آنجائیکه کلید اصلی و کلید یکتا، هر دو اجازه‌ی ثبت ارزش‌های تکراری را برای ستون‌های خود نمی‌دهند، می‌توان از آنها برای بازیابی رکورد‌ها استفاده کرد؛ زیرا مطمئن هستیم به ازای این ارزش، تنها و تنها یک رکورد در بانک اطلاعاتی ثبت شده‌است.

تفاوت‌های کلید اصلی و کلید یکتا:
1- یک جدول تنها می‌تواند یک کلید اصلی داشته باشد؛ اما امکان تعریف چندین کلید یکتا در یک جدول وجود دارد.
2- کلید اصلی نمی‌تواند ارزش null داشته باشد و بصورت پیش فرض (Not Null) است؛ اما کلید‌های یکتا می‌توانند ارزش null داشته باشند.

3- بصورت پیش فرض شاخص خوشه‌ای (clustered index) برای کلید اصلی و شاخص غیر خوشه ای (non-clustered Index) برای کلید‌های یکتا ایجاد می‌شود .
برای مشاهده‌ی شاخص‌های برای جدول ایجاد شده‌ی فوق، پروسیجر زیر را اجرا کنید:
USE DNTSampleDB
GO
sp_help cars
خروجی دستور فوق:

 
نظرات مطالب
Defensive Programming - بازگشت نتایج قابل پیش بینی توسط متدها
باید عرض کنم بله وقتی کاربری یافت نشد چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ 
مطلب پایه‌ای در مورد صدور استثناءها در اینجا هست: Dont Use Exceptions For Flow Control و قسمتی از آن به این صورت است:
 Errors should be handled via exceptions, but successes shouldn't
 مشکلی که در اینجا هست این است که بازگشت null یک کاربر در یک کوئری، یک error نیست؛ یک بازگشت و عملیات موفقیت آمیز است. به همین جهت صدور استثناء برای دریافت آن نباید رخ دهد:  
The typical meaning of the word "exception" is an event that is unexpected rather than part of normal operation; otherwise people would just say "event" 
و اینکه نتیجه‌ی یک متد باید در همان متد به صورت استثناء درنظر گرفته شود، غیرضروری است و این تصمیم گیری باید به عهده‌ی فراخوان گذاشته شود. گاهی می‌خواهیم بررسی کنیم کاربری در دیتابیس هست؟ اگر بله، آ‌‌ن‌را تکراری ثبت نکنیم. گاهی می‌خواهیم بررسی کنیم اگر در دیتابیس هست، اطلاعات او را به روز رسانی کنیم. اینکه کوئری مدنظر نال بر می‌گرداند، تصمیم گیری در مورد اهمیت آن ربطی به آن متد ندارد و صرفا به عهده‌ی فراخوان است:
Methods should have a way to indicate various kinds of results. Whether those results are treated as exceptional should depend on the caller.  
مطالب
مروری بر کتابخانه ReactJS - قسمت اول - آشنایی با ReactJS
در این سری مقالات، مروری بر کتابخانه ReactJS خواهیم داشت. به طور کلی با آن آشنا می‌شویم، برای Visual Studio Code پیکربندیش میکنیم و قابلیت‌های مختلف کتابخانه را بررسی میکنیم. هر چند که مثالها در کل ساده هستند، اما پیش نیاز درک کامل آنها، آشنا بودن خواننده با HTML DOM، JavaScript و  Ajax است. در قسمت اول، کتابخانه را معرفی و مثال‌هایی از امکانات اصلی آن‌را مرور میکنیم.  

React یک کتابخانه متن‌باز جاوااسکریپتی، برای ساخت رابط کاربری به صورت پویا، بر پایه تغییر وضعیت اولیه المانها (تگ‌ها) نسبت به داده‌های وارد شده از سمت سرور یا داده‌های ایجاد شده در سمت کاربر، برای ساخت برنامه‌های تک‌صفحه‌ای در بستر وب است. این کتابخانه توسط فیس بوک ساخته شده و توسط فیس‌بوک، اینستاگرام و جمعی از شرکت‌ها و اشخاص منفرد، توسعه داده شده و نگهداری میشود. 
کلمه React به معنای واکنش نشان دادن است و این دقیقا کاری است که این کتابخانه انجام میدهد. وقتی بخشی از برنامه تغییر می‌کند، این تغییرات باید در جایی منعکس شوند. مثلا اگر توسط Ajax داده‌هایی را از سرور دریافت کرده‌ایم، به چیزی بیشتر از یک جدول ثابت برای نمایش و تبادل با داده‌های رسیده احتیاج داریم. توسط React رابط کاربری (HTML) را با استفاده از JavaScript ایجاد میکنیم. React برای کار با Ajax فوق‌العاده است! 
مرورگر‌ها برای رندر کردن یک HTML DOM به صورت پویا مشکلی ندارند؛ اما به اندازه کافی سریع نیستند. بخصوص زمانیکه نیاز به به‌روز کردن DOM می‌رسد و مرورگر تغییرات جدید را در حافظه موقت خود ندارد. DOM یک گلوگاه است و بهتر است، از داشتن کدهای خیلی زیاد HTML در صفحه پرهیز کنیم. بخصوص در صفحه‌هایی با اطلاعات پویا بهتر است کار ساخت و تغییر رابط کاربری را به JavaScript بسپاریم. اگر تگ‌های HTML به صورت اشیاء JavaScript ارائه شوند، امکانات بیشتری برای کار با آنها خواهیم داشت. 
React متد createElement را برای ساخت تگ‌های HTML دارد که یک شیء JavaScript را ایجاد میکند. البته می‌شود همین کار را با JavaScript نیز انجام داد. ارزش ایجاد تگ‌های HTML با React زمانی است که میخواهیم  با داده‌ها و تغییرات آنها سر و کار داشته باشیم. در قطعه کد زیر ساخت تگ img، توسط JavaScript و React آورده شده. 
var image = document.createElement("img");
image.setAttribute("src", "logo.png");

React.createElement("img", { src : "logo.png" });
با ساخت تگ‌ها توسط React، نماینده‌ای از تگ ساخته شده را در حافظه داریم که از نمونه‌ای که در مرورگر به صورت ایستا وجود دارد، جداست. به این صورت می‌توانیم تغییراتی را که میخواهیم بر روی DOM انجام شوند، بر اساس ساختاری که در حافظه داریم، اعمال کنیم.  

Virtual DOM

تفاوت در ساخت تگ‌های HTML به صورت مجازی بین JavaScript و React این است که React وضعیت تگ‌هایی را که می‌سازد دنبال می‌کند. برای مثال فرض کنید نام سه محصول را در یک تگ < ul > نشان داده‌ایم. React وضعیت اصلی این تگ را که به مرورگر فرستاده، در حافظه دارد و همچنین در اثر تغییر منبع داده‌ای که برای < ul > مشخص کرده‌ایم (که میتواند ورود اطلاعات به صورت Ajax باشد (مثلا اضافه شدن یک محصول جدید)) وضعیت جدیدی را برای تگ < ul > در حافظه ایجاد میکند. با وجود دو وضعیت برای یک تگ در حافظه، React میتواند تفاوت بین آنها را تشخیص داده و تگ را به روز کند. به این حالت عملکرد React ، اصطلاحا Virtual DOM می‌گویند.

React رابط کاربری را به صورت یک مدل می‌بیند و این مدل را با توجه به وضعیت اصلی آن در حافظه دوباره می‌سازد. برای React مهم نیست که ماهیت تغییر چیست. فقط وضعیت‌ها را مثل دو عکس می‌بیند و میفهمد که آیا چیزی عوض شده‌است یا نه. دیالوگ React با مرورگر اینطور است: ای تگ < ul > این لیست را نشان بده (لیستی با سه محصول)، و بعد می‌گوید: ای تگ < ul > این لیست را نشان بده (لیستی با چهار محصول)!


کامپوننت‌های React

رابط‌های کاربری مثل تگ‌های HTML  برای React به معنای Component هستند. استفاده از این مؤلفه‌های مجزا، مزایای زیادی دارند که در زیر مثالی از نحوه ساخت یک Component را در React می‌بینیم.   
<a href = “http://google.com”>
     <img src=”google.png”/>
</a>

// Components
<clickableimage/>
<linkimage/>

در کد بالا، بخش اول واضح است. عکسی که قابلیت کلیک شدن را دارد. حال فرض کنید یکی از کامپوننت‌های  <clickableimage/> یا <linkimage/>، همان تصویر قابل کلیک را ایجاد کنند. با نام گذاری واضح کامپوننت‌ها، خوانایی برنامه بهتر می‌شود. یعنی میدانیم هر کامپوننت چه کاری را برای ما انجام میدهد. با این تصور که اگر تگ‌های زیاد و طولانی را در بخش رابط کاربری داریم، ارزش استفاده از کامپوننت‌های  React مشخص می‌شود.


قابلیت استفاده مجدد

در React کامپوننت‌ها برای اساس توابع ساخته می‌شوند. یعنی وقتی یک کامپوننت را صدا بزنیم، در واقع یک تابع را اجرا می‌کنیم. در نتیجه کامپوننت‌ها رفتار توابع را دارند؛ ورودی میگیرند و خروجی که یک DOM مجازی است را تحویل میدهند. اگر تابعی که مسئول ساخت کامپوننت است وابستگی به توابع یا متغیرهای بیرونی نداشته باشد، میتواند در جای دیگری از برنامه یا برنامه‌ای دیگر مجددا استفاده شود. کد زیر نشان میدهد که چطور کامپوننت‌های React ساخته می‌شوند.  
var ClickableImage = function(props) {
  return (
      <a href={props.href}>
         <img src={props.src} />
      </a>
    );
};

ReactDOM.render(
<ClickableImage href="http://google.com" src="logo.png" />,
document.getElementById("targetDivId"));
در قسمت‌های بعد، به هر یک از امکانات ReactJS نگاهی دقیق‌تر و مثال‌هایی بیشتر، خواهیم داشت.