مطالب
طراحی ValidationAttribute دلخواه و هماهنگ سازی آن با ASP.NET MVC
در سری پست‌های آقای مهندس یوسف نژاد با عنوان Globalization در ASP.NET MVC روشی برای پیاده سازی کار با Resource‌ها در ASP.NET با استفاده از دیتابیس شرح داده شده است. یکی از کمبودهایی که در این روش وجود داشت عدم استفاده از این نوع Resourceها از طریق Attributeها در ASP.NET MVC بود. برای استفاده از این روش در یک پروژه به این مشکل برخورد کردم و پس از تحقیق و بررسی چند پست سرانجام در این پست  پاسخ خود را پیدا کرده و با ترکیب این روش با روش آقای یوسف نژاد موفق به پیاده سازی Attribute دلخواه شدم.
در این پست و با استفاده از سری پست‌های آقای مهندس یوسف نژاد  در این زمینه، یک Attribute جهت هماهنگ سازی با سیستم اعتبار سنجی ASP.NET MVC در سمت سرور و سمت کلاینت (با استفاده از jQuery Validation) بررسی خواهد شد.

قبل از شروع مطالعه سری پست‌های MVC و Entity Framework الزامی است.

برای انجام این کار ابتدا مدل زیر را در برنامه خود ایجاد می‌کنیم.

using System;

public class SampleModel
{
public DateTime StartDate { get; set; }
public string Data { get; set; }
public int Id { get; set; }
با استفاده از این مدل در برنامه در زمان ثبت داده‌ها هیچ گونه خطایی صادر نمی‌شود. برای اینکه بتوان از سیستم خطای پیش فرض ASP.NET MVC کمک گرفت می‌توان مدل را به صورت زیر تغییر داد.
using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

public class SampleModel
{
    [Required(ErrorMessage = "Start date is required")]
    public DateTime StartDate { get; set; }

    [Required(ErrorMessage = "Data is required")]
    public string Data { get; set; }

    public int Id { get; set; }
}
حال ویو این مدل را طراحی می‌کنیم.
@model SampleModel
@{
    ViewBag.Title = "Index";
    Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}

<section>
    <header>
        <h3>SampleModel</h3>
    </header>
    @Html.ValidationSummary(true, null, new { @class = "alert alert-error alert-block" })

    @using (Html.BeginForm("SaveData", "Sample", FormMethod.Post))
    {
        <p>
            @Html.LabelFor(x => x.StartDate)
            @Html.TextBoxFor(x => x.StartDate)
            @Html.ValidationMessageFor(x => x.StartDate)
        </p>
        <p>
            @Html.LabelFor(x => x.Data)
            @Html.TextBoxFor(x => x.Data)
            @Html.ValidationMessageFor(x => x.Data)
        </p>
        <input type="submit" value="Save"/>
    }
</section>
و بخش کنترلر آن را به صورت زیر پیاده سازی می‌کنیم.
 public class SampleController : Controller
    {
        //
        // GET: /Sample/

        public ActionResult Index()
        {
            return View();
        }

        public ActionResult SaveData(SampleModel item)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                //save data
            }
            else
            {
                ModelState.AddModelError("","لطفا خطاهای زیر را برطرف نمایید");
                RedirectToAction("Index", item);
            }
            return View("Index");
        }
    }
حال با اجرای این کد و زدن دکمه Save صفحه مانند شکل پایین خطاها را نمایش خواهد داد.

تا اینجای کار روال عادی همیشگی است. اما برای طراحی Attribute دلخواه جهت اعتبار سنجی (مثلا برای مجبور کردن کاربر به وارد کردن یک فیلد با پیام دلخواه و زبان دلخواه) باید یک کلاس جدید تعریف کرده و از کلاس RequiredAttribute ارث ببرد. در پارامتر ورودی این کلاس جهت کار با Resource‌های ثابت در نظر گرفته شده است اما برای اینکه فیلد دلخواه را از دیتابیس بخواند این روش جوابگو نیست. برای انجام آن باید کلاس RequiredAttribute بازنویسی شود.

کلاس طراحی شده باید به صورت زیر باشد:

public class VegaRequiredAttribute : RequiredAttribute, IClientValidatable
    {
#region Fields (2) 

        private readonly string _resourceId;
        private String _resourceString = String.Empty;

#endregion Fields 

#region Constructors (1) 

        public VegaRequiredAttribute(string resourceId)
        {
            _resourceId = resourceId;
            ErrorMessage = _resourceId;
            AllowEmptyStrings = true;
        }

#endregion Constructors 

#region Properties (1) 

        public new String ErrorMessage
        {
            get { return _resourceString; }
            set { _resourceString = GetMessageFromResource(value); }
        }

#endregion Properties 

#region Methods (2) 

// Public Methods (1) 

        public IEnumerable<ModelClientValidationRule> GetClientValidationRules(ModelMetadata metadata, ControllerContext context)
        {

            yield return new ModelClientValidationRule
            {
                ErrorMessage = GetMessageFromResource(_resourceId),
                ValidationType = "required"
            };
        }
// Private Methods (1) 

        private string GetMessageFromResource(string resourceId)
        {
            var errorMessage = HttpContext.GetGlobalResourceObject(_resourceId, "Yes") as string;
            return errorMessage ?? ErrorMessage;
        }

#endregion Methods 
    }
در این کلاس دو نکته وجود دارد.
1- ابتدا دستور
HttpContext.GetGlobalResourceObject(_resourceId, "Yes") as string;  

که عنوان کلید Resource را از سازنده کلاس گرفته (کد اقای یوسف نژاد) رشته معادل آن را از دیتابیس بازیابی میکند.

2- ارث بری از اینترفیس IClientValidatable، در صورتی که از این اینترفیس ارث بری نداشته باشیم. Validator طراحی شده در طرف کلاینت کار نمی‌کند. بلکه کاربر با کلیک بروی دکمه مورد نظر داده‌ها را به سمت سرور ارسال می‌کند. در صورت وجود خطا در پست بک خطا نمایش داده خواهد شد. اما با ارث بری از این اینترفیس و پیاده سازی متد GetClientValidationRules می‌توان تعریف کرد که در طرف کلاینت با استفاده از Unobtrusive jQuery  پیام خطای مورد نظر به کنترل ورودی مورد نظر (مانند تکست باکس) اعمال می‌شود. مثلا در این مثال خصوصیت data-val-required به input هایی که قبلا در مدل ما Reqired تعریف شده اند اعمال می‌شود.

حال در مدل تعریف شده می‌توان به جای Required می‌توان از VegaRequiredAttribute مانند زیر استفاده کرد. (همراه با نام کلید مورد نظر در دیتابیس)

public class SampleModel
{
    [VegaRequired("RequiredMessage")]
    public DateTime StartDate { get; set; }

    [VegaRequired("RequiredMessage")]
    public string Data { get; set; }

    public int Id { get; set; }
}
ورودی Validator مورد نظر نام کلیدی است به زبان دلخواه که عنوان آن RequiredMessage تعریف شده است و مقدار آن در دیتابیس مقداری مانند "تکمیل این فیلد الزامی است" است. با این کار در زمان اجرا با استفاده از این ولیدتور ابتدا کلید مورد نظر با توجه به زبان فعلی از دیتابیس بازیابی شده و در متادیتابی مدل ما قرار می‌گیرد. به جای استفاده از Resource‌ها می‌توان پیام‌های خطای دلخواه را در دیتابیس ذخیره کرد و در مواقع ضروری جهت جلوگیری از تکرار از آنها استفاده نمود.
با اجرای برنامه اینبار خروجی به شکل زیر خواهد بود.

جهت فعال ساری اعتبار سنجی سمت کلاینت ابتدا باید اسکریپت‌های زیر به صفحه اضافه شود.
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.9.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.min.js")" type="text/javascript"></script>
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js")" type="text/javascript"></script>
سپس در فایل web.config تنظیمات زیر باید اضافه شود
<appSettings>
    <add key="ClientValidationEnabled" value="true" />
    <add key="UnobtrusiveJavaScriptEnabled" value="true"/>
</appSettings>
سپس برای اعمال Validator طراحی شده باید توسط کدهای جاوا اسکریپت زیر داده‌های مورد نیاز سمت کلاینت رجیستر شوند.
<script type="text/javascript">
        jQuery.validator.addMethod('required', function (value, element, params) {
            if (value == null | value == "") {
                return false;
            } else {
                return true;
            }

        }, '');

        jQuery.validator.unobtrusive.adapters.add('required', {}, function (options) {
            options.rules['required'] = true;
            options.messages['required'] = options.message;
        });
    </script>
البته برای مثال ما قسمت بالا به صورت پیش فرض رجیستر شده است اما در صورتی که بخواهید یک ولیدتور دلخواه و غیر استاندارد بنویسید روال کار به همین شکل است.
موفق و موید باشید.
منابع ^ و ^ و ^ و ^
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
مثال عملی از view model در mvc
سلام ؛
قسمت 11 سری ASP.NET MVC  درباره‌ی ViewModel‌ها توضیح داده است. 
به طور خلاصه فرض کنید یک View دارید که اطلاعات کاربر را نمایش می‌دهد : 
نام - نام خانوادگی - سن
خب برای این View یک ViewMoel ایجاد کنید به نام UserViewModel و در قسمتی که منطق تجاری را بر عهده دارد این اطلاعات را برگردانید : 
public class UserViewModel
{
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public string Age { get; set; } 
}

public class UserService 

{
    UserViewModel GetUserViewModel ()
    {
        // return context.... 
    }
}

مطالب
کار با اسناد در RavenDb 4، ثبت و ویرایش
اگر تا بحال با بانک‌های NoSql کار کرده و لذت برده‌اید، به شما پیشنهاد میکنم حتما RavenDb را هم امتحان کنید، تا لذت استفاده از NoSql را چندین برابر حس کنید! RavenDb یک بانک اطلاعاتی NoSql از نوع DocumentStore است که به‌صورت متن باز توسعه داده می‌شود و مخزن کد آن در Github موجود است. از ویژگی‌های بارز RavenDb نسبت به سایر DocumentStoreها، Transactional بودن میباشد و در نسخه‌ی 4 بصورت کامل از Net Core. پشتیبانی میکند. برای آشنایی بیشتر با NoSql میتوانید از مقالات موجود در گروه NoSql استفاده کنید و برای آشنایی با RavenDb از دوره ای که در سایت وجود دارد استفاده نمایید(دوره مربوط به نسخه‌ی 3.5 می‌باشد).
از بارز‌ترین ویژگی‌های NoSqlها توانایی آن‌ها در ذخیره‌ی اطلاعات، بدون توجه به اسکیمای آن هاست؛ پس هر نوع مدلی که ما برای ذخیره اطلاعات نرم افزار تعریف میکنیم، فقط برای درک بهتر ما هست و بس!

با این مقدمه مدل‌های زیر را برای شروع کار داریم:
Public Class User
{
        public string Id { get; set; }
        public string PhoneNumber { get; set; }
        public Dictionary<string, App> Apps { get; set; }
}
public class App
{
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public string UserName { get; set; }
        public List<string> Roles { get; set; }
        public List<String> Messages { get; set; }
        public String AdressId { get; set; }
        public bool IsActive { get; set; } = true;
        [JsonIgnore]
        public string DisplayName => $"{FirstName} {LastName}";
}

در این مدل، هر کاربر با یک شماره تماس میتواند در چندین برنامه ثبت شود و اطلاعات او در هر برنامه هم میتواند متفاوت باشد.
برای اتصال به RavenDb، به DocumentStore و برای ارسال درخواست‌ها به سمت سرور، به DocumentSession نیاز داریم. نمونه سازی DocumentStore هزینه‌بر بوده و باید در طی اجرای نرم افزار فقط یکبار(Singleton) نمونه سازی شود. DocumentSession بسیار سبک بوده و باید به ازای هر درخواست که به سمت سرور RavenDb ارسال میگردد یک بار نمونه سازی شده و بعد از آن نابود شود. پس برای استفاده در ASP.NET Core به این پیاده سازی در Startup میرسیم:
services.AddSingleton<IDocumentStore>(serviceProvider =>
{
      var store = new DocumentStore()
      {
            Urls = new[] { "http://192.168.1.10:8080" },
            Database = "AccountingSystem",
      }.Initialize();
      return store;
});

services.AddScoped<IAsyncDocumentSession>(serviceProvider =>
{
      var store = serviceProvider.GetRequiredService<IDocumentStore>();
      return store.OpenAsyncSession();
});

حال در تمام بخش‌های نرم افزار می‌توانیم DocumentSession استفاده کنیم.
برای ذخیره سازی مدل در RavenDb از کد زیر استفاده می‌کنیم:
var user = new User
{
      PhoneNumber = user.PhoneNumber
};
user.Apps.Add(appCode, new ActiveApp
{
       FirstName = "عبدالصالح",
       LastName = "کاشانی",
       UserName = abdossaleh,
       IsActive = true,
       RolesId = new List<string>{"Admin"}
});
await _documentSession.StoreAsync(user);
await _documentSession.SaveChangesAsync()

این ساده‌ترین کاری هست که میتوانیم انجام دهیم. بلافاصله بعد از استفاده از متد StoreAsync و بدون رفت و برگشتی به سرور، ویژگی Id برای user مقداردهی می‌شود و توضیح این رفتار هم پیشتر گفته شده است. با فراخوانی متد SaveChangesAsync تغییرات اتفاق افتاده در DocumentSession برای ذخیره سازی به سمت سرور ارسال می‌شوند. بله! الگوی Repository و UnitOfWork.
حال برای دریافت همین مدل، در صورتیکه Id آن را در اختیار داشته باشیم، از متد LoadAsync استفاده میکنیم.
var user = await _documentSession.LoadAsync<User>("Users/131-A");
با لود شدن کاربر، این Entity تحت نظر قرار میگیرد و اگر تغییری در هر کدام از ویژگی‌های آن صورت گیرد و متد SaveChangesAsync فراخوانی شود، کل مدل برای به‌روزرسانی به سمت سرور ارسال میشود. کل مدل و این به معنای بار اضافی در شبکه هست. البته در مدل‌های کوچک بهتر است که همین کار را انجام دهیم. ولی در اینجا به عمد مدلی را انتخاب کرده‌ایم که اطلاعات زیادی را در خود نگهداری میکند و ارسال تمام آن به ازای یک تغییر کوچک به صرفه نیست! خوشبختانه RavenDb برای حل این مشکل امکانات جالبی را در اختیار ما قرار داده که در ادامه آن‌ها را بررسی می‌کنیم.

Patching
به معنای تغییر دادن قسمتی از سند که شامل تغییر مقادیر، اضافه یا حذف یک ویژگی، ایجاد تغییرات در لیست و ... می‌باشد. با استفاده از متدهای Patch سند، میتوانیم بدون نیاز به لود سند و تغییر و ذخیره آن، قسمتی از سند را ویرایش کنیم. عملیات Patch، سمت سرور اجرا می‌شوند. برای مثال برای تغییر شماره تماس، از متد زیر استفاده می‌کنیم:
_documentSession.Advanced.Patch<User, string>("Users/131-A",
      u => u.PhoneNumber
      , "09131110000");
که مدلی را که میخواهیم تغییر دهیم، به همراه نوع ویژگی مورد نظر برای تغییر، دریافت میکند و بعد از آن، به ترتیب Id سند مورد نظر، ویژگی مورد نظر برای اعمال تغییر و مقدار را میگیرد و با فراخوانی SaveChangesAsync این تغییرات اعمال می‌شوند. نکته‌ای که باید توجه کنید این است که اگر مدلی را لود کردید و در فیلدهای آن تغییری ایجاد نموده‌اید، دیگر نمیتوانید از Patch یا Defer (توضیح داده میشود) استفاده کنید. به عبارت دیگر در هر درخواست یا باید از سیستم Tracking خود RavenDb استفاده کنید و یا از Patching!
برای اضافه کردن یک آیتم به لیست،  از Patch بصورت زیر استفاده میکنیم:
_documentSession.Advanced.Patch<User, string>("Users/131-A",
      u => u.Apps["59"].RolesId
      , r => r.Add("Admin"));

برای اضافه کردن مقداری به یک مقدار عددی در RavenDb، از متد Increment بصورت زیر استفاده میکنیم:
 _documentSession.Advanced.Increment<User, int>("Users/131-A", x => x.TestProp, 10);
متد Patch برای کارهای ساده‌ی اینچنین بسیار کاربردی می‌باشد؛ ولی برای کارهای پیشرفته‌تر کارآیی ندارد. به همین دلیل متد Defer در کنار آن معرفی شده‌است که فوق العاده کاربردی ولی اصطلاحا non-typed است و تحت نظارت Compiler نیست. برای مثال اضافه کردن یک مقدار به Dictionary ما، از طریق Patch امکان ندارد. اما اینکار با استفاده از متد Defer و کدهای JavaScript به‌سادگی زیر می‌باشد:
_documentSession.Advanced.Defer(new PatchCommandData("Users/131-A", null,
                              new PatchRequest()
                              {
                                    Script = $@"this.Apps[args.appCode] = args.app",
                                    Values =
                                         {
                                              {"appCode", appCode},
                                              {"app", new ActiveApp
                                                   {
                                                        FirstName = "عبدالصالح",
                                                        LastName = "کاشانی",
                                                        UserName = abdossaleh,
                                                        RolesId = new List<string>{"Admin"}
                                                    }
                                              }
                                          }
                              }, null));
متد Defer شناسه‌ی سند مورد نظر را گرفته و اسکریپت ما را با آرگومان‌های ارسالی، بر روی سند اعمال میکند. Defer دسترسی کاملی را به ما برای تغییر در سند میدهد. برای نمونه میتوانیم آیتمی را به مکان خاصی از لیست اضافه کنیم (برای کوتاه‌تر شدن اسکریپت‌ها فقط بخش Script و Value را ذکر میکنم):
Script = "this.Apps[args.app].Roles.splice(args.index,0,args.role)",
Values =
        {
            {
                "index": 1 // مکانی که میخواهیم عملیات انجام شود
                "app", 59
                "role", "User"
            }
        }
this در اینجا به سند جاری اشاره میکند.
از همین روش میتوانیم برای ویرایش کردن یک آیتم هم استفاده کنیم. برای مثال اگر مقدار 0 را در متد splice به یک تغییر دهیم، عملیات ویرایش صورت می‌گیرد (در واقع حذف آیتم در مکان index و درج آیتم جدید در همان مکان):
splice(args.index,1,args.role)
و برای حذف تمام آیتم‌های لیست جز یک آیتم خاص، از کد زیر استفاده میکنیم:
Script = @"this.Roles= this.Apps[args.app].Roles.filter(role=> role != args.role);",
        Values =
        {
            {"app", 59}
            {"role", "User"}
        }
همانطور که مشاهده می‌کنید به راحتی می‌توانیم کدهای جاوا اسکریپتی خود را در Defer استفاده کنیم. اما این قدرت زیاد، امکان اشتباه در کدهای ما را زیاد میکند چرا که تحت کنترل کامپایلر نیست.
نظرات مطالب
کار با کلیدهای اصلی و خارجی در EF Code first
برای مواردی که کلید اصلی Identity نباشه راه حلی هست ؟

کد
namespace TestKeys
{
    class Program
    {
        public class Bill
        {
            [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
            public string Id { get; set; }
            public decimal Amount { set; get; }
            [ForeignKey("AccountId")]
            public virtual Account Account { get; set; }
            public string AccountId { set; get; }
        }

        public class Account
        {
            [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
            public string Id { get; set; }
            public string Name { get; set; }
        }

        public class MyContext : DbContext
        {
            public DbSet<Bill> Bills { get; set; }
            public DbSet<Account> Accounts { get; set; }
        }


        public class BillFromWebsrv
        {
            public string Id { get; set; }
            public decimal Amount { set; get; }
            public DateTime DateTime { get; set; }

            public Account Account { get; set; }

        }



        static void Main(string[] args)
        {
            Database.SetInitializer(new DropCreateDatabaseIfModelChanges<MyContext>());
            using (var ctx = new MyContext())
            {

                foreach (var dummyBill in DummyBills())
                {
                    var bl = new Bill { Id = dummyBill.Id, Amount = dummyBill.Amount, Account = dummyBill.Account };

                    ctx.Bills.Add(bl);
                }
                ctx.SaveChanges();
            }


        }

        public static List<BillFromWebsrv> DummyBills()
        {
            return new List<BillFromWebsrv>
            {
                new BillFromWebsrv
                {
                    Id = "1",
                    Amount = 1231,
                    DateTime = DateTime.Now,
                    Account = new Account {Id = "1", Name = "ac1"}
                },
                new BillFromWebsrv
                {
                    Id = "2",
                    Amount = 1232,
                    DateTime = DateTime.Now,
                    Account = new Account {Id = "2", Name = "ac2"}
                },
                new BillFromWebsrv
                {
                    Id = "3",
                    Amount = 1233,
                    DateTime = DateTime.Now,
                    Account = new Account {Id = "2", Name = "ac2"}
                },
                new BillFromWebsrv
                {
                    Id = "4",
                    Amount = 1134,
                    DateTime = DateTime.Now,
                    Account = new Account {Id = "3", Name = "ac3"}
                }
            };
        }
    }
}

ارور
{"Violation of PRIMARY KEY constraint 'PK_dbo.Accounts'. Cannot insert duplicate key in object 'dbo.Accounts'. The duplicate key value is (2).\r\nThe statement has been terminated."} 
مطالب
معرفی واژه‌ی کلیدی جدید required در C# 11
واژه‌ی کلیدی جدید required در C# 11.0، همانند خواص init-only که پیشتر معرفی شدند، با هدف آغاز و نمونه سازی دقیق‌تر و ساده‌تر اشیایی است که برای اینکار، به تعاریف ویژه‌ی سازنده‌ی کلاس‌ها وابسته نیستند.


امکان نمونه سازی بدون قید و شرط کلاس‌ها

تعریف کلاس Article1 را به صورت زیر درنظر بگیرید:
public class Article1
{
    public string Title { get; set; }
    public string? Subtitle { get; set; }
    public string Author { get; set; }
    public DateTime Published { get; set; }
}
ساختار پروژه‌های دات نت 7 نیز به صورت پیش‌فرض به صورت زیر است:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>net7.0</TargetFramework>
    <ImplicitUsings>enable</ImplicitUsings>
    <Nullable>enable</Nullable>
  </PropertyGroup>
</Project>
یعنی nullable reference types در آن‌ها فعال است. با این فعال بودن، به اخطارهای زیر می‌رسیم:
Non-nullable property 'Title' must contain a non-null value when exiting constructor. Consider declaring the property as nullable. [CS11Tests]csharp(CS8618)
Non-nullable property 'Author' must contain a non-null value when exiting constructor. Consider declaring the property as nullable. [CS11Tests]csharp(CS8618)
عنوان می‌کند که خاصیت‌های Title و Author، به صورت غیرنال‌پذیر تعریف شده‌اند (و همانند Subtitle نال‌پذیر نیستند)؛ اما تعریف این کلاس به نحوی است که این مساله را الزامی نمی‌کند. یعنی می‌توان نمونه‌ای از Article1 را ایجاد کرد که در آن، هر دوی این خواص نال باشند؛ هرچند در این حالت مشکلی از لحاظ کامپایل وجود نخواهد داشت، اما ممکن است به علت اشتباه استفاده‌ی از آن‌ها، به null reference exceptions برسیم. چون یکی از مهم‌ترین اهداف استفاده از یک چنین تعاریفی و فعال سازی nullable reference type در یک پروژه، ارائه‌ی متادیتای بهتری جهت خواص و پارامترها و خروجی‌های متدهاست تا استفاده کننده دقیقا بداند که آیا این خواص می‌توانند نال باشد یا خیر. اگر  public string ای تعریف شده، یعنی این خاصیت قطعا نال نخواهد بود و می‌توان بدون مشکل و بدون بررسی مقدار آن، از آن استفاده کرد و اگر ?public string ای تعریف شده، یعنی ممکن است مقدار آن نال نیز باشد و بهتر است پیش از استفاده‌ی از آن، حتما مقدار آن بررسی شود. اکنون مشکل اینجا است که هیچگونه قیدی، جهت اجبار به مقدار دهی خواص غیرنال پذیر در اینجا وجود ندارند و می‌توان نمونه‌ای از شیء Article1 را ایجاد کرد که در آن متادیتای خواص غیرنال پذیر تعریفی در آن، نقض شوند.


مدیریت کردن نحوه‌ی نمونه سازی کلاس‌ها، با وابستگی به سازنده‌های آن

یکی از روش‌های مدیریت مشکلی که تا اینجا بررسی شد، تعریف سازنده‌های متعددی برای یک کلاس است؛ تا توسط آن بتوان مقدار دهی یک سری از خواص را اجباری کرد:
public class Article2
{
    public Article2(string title, string subtitle, string author, DateTime published)
    {
        Title = title;
        Subtitle = subtitle;
        Author = author;
        Published = published;
    }

    public Article2(string title, string author, DateTime published)
    {
        Title = title;
        Author = author;
        Published = published;
    }

    public string Title { get; set; }
    public string? Subtitle { get; set; }
    public string Author { get; set; }
    public DateTime Published { get; set; }
}
در این کلاس، نمونه‌ی بهبود یافته‌ی Article1 را مشاهده می‌کنید که استفاده کننده را وادار به مقدار دهی title و author می‌کند. در این حالت اخطارهای کامپایلری را که مشاهده کردید، رفع می‌شوند؛ اما به همراه این مسایل است:
- تعداد سطرهای تعریف این کلاس، به شدت افزایش یافته‌است.
- با اضافه شدن خواص بیشتری به کلاس، به تعاریف بیشتری نیاز خواهد بود.
- سازنده‌ها کار خاصی را بجز نگاشت مقادیر ارائه شده، به خواص کلاس، انجام نمی‌دهند.
- نمونه سازی این کلاس‌ها، شکل طولانی و غیرواضح زیر را پیدا می‌کند و زیبایی inline object initializers را ندارند:
 Article2 article = new("C# 11 Required Keyword", "A new language feature", "Name",  new DateTime(2022, 11, 12));

البته روش دیگر مدیریت یک چنین اخطارهایی، استفاده از مقدار ویژه‌ی !default است که سبب محو اخطارهای یاد شده می‌شود؛ اما باز هم مقدار دهی آن‌را الزامی نمی‌کند. فقط به این معنا است که قول می‌دهیم این خاصیت را در جای دیگری مقدار دهی کنیم و هیچگاه نال نباشد!
 public string Title { get; set; } = default!;


مدیریت کردن نحوه‌ی نمونه سازی کلاس‌ها، بدون وابستگی به سازنده‌های آن در C# 11.0

C# 11 به همراه واژه‌ی کلیدی جدیدی به نام required است تا دیگر نیازی نباشد همانند راه حل فوق، سازنده‌های متعددی را جهت اجبار به مقدار دهی خواص یک شیء، تعریف کنیم. در این حالت تعریف کلاس Article به صورت زیر خلاصه می‌شود و دیگر به همراه اخطارهای کامپایلر نمایش داده شده نیز نیست:
public class Article3
{
    public required string Title { get; set; }
    public string? Subtitle { get; set; }
    public required string Author { get; set; }
    public DateTime Published { get; set; }
}
به این ترتیب هنوز می‌توان از زیبایی و خوانایی به همراه نمونه سازی توسط روش inline object initializers بهره‌مند شد و همچنین مطمئن بود که اگر استفاده کننده خاصیت غیرنال‌پذیر Title را مقدار دهی نکند، اینبار با یک خطای کامپایلر متوقف خواهد شد:



معرفی ویژگی جدید SetsRequiredMembers

کلاس Book زیر را که به همراه یک خاصیت required و دو سازنده‌است، درنظر بگیرید:
public class Book
{
    public Book() => Name = string.Empty;

    public Book(string name) => Name = name;

    public required string Name { get; set; }
}
اکنون فرض کنید که بر این اساس، شیء‌ای را به صورت زیر نمونه سازی کرده‌ایم:
Book book = new("Book's Name");
این قطعه کد با خطای زیر کامپایل نمی‌شود:
Required member 'Book.Name' must be set in the object initializer or attribute constructor. [CS11Tests]csharp(CS9035)
عنوان می‌کند که باید خاصیت Name را حتما مقدار دهی کرد؛ چون از نوع required است. هرچند سازنده‌‌ای که از آن استفاده شده، این مقدار دهی را انجام داده‌است و مشکلی از لحاظ عدم مقدار دهی خاصیت Name در اینجا وجود ندارد. برای رفع این مشکل، باید تغییر زیر را اعمال کرد:
public class Book
{
    [SetsRequiredMembers]
    public Book() => Name = string.Empty;

    [SetsRequiredMembers]
    public Book(string name) => Name = name;

    public required string Name { get; set; }
}
با استفاده از ویژگی جدید SetsRequiredMembers عنوان می‌کنیم که این سازنده‌ی خاص، حتما خواص از نوع required را نیز مقدار دهی می‌کند و نیازی به صدور خطای یاد شده نیست. در این حالت بررسی خواص required توسط کامپایلر غیرفعال می‌شود.


محدودیت‌های کار با خواص required

- واژه‌ی کلیدی required را می‌توان تنها به خواص و فیلدهای نوع‌های class, record, record struct اعمال کرد. امکان اعمال این واژه‌ی کلیدی به اجزای یک اینترفیس وجود ندارد.
- میدان دید اعضای required باید حداقل در حد نوع‌های دربرگیرنده‌ی آن‌ها باشند. برای مثال اگر کلاسی public است، نمی‌توان در آن یک فیلد required با میدان دید protected را تعریف کرد.
- نوع‌های مشتق شده‌ی از یک نوع پایه، نمی‌توانند اعضای required آن‌را مخفی کنند و اگر قصد بازنویسی آن‌را دارند، باید حتما واژه‌ی کلیدی required را لحاظ کنند.
- اگر سازنده‌ای به سازنده‌ی دیگری از طریق ذکر ()base و یا ()this زنجیر شده باشد نیز باید ویژگی SetsRequiredMembers مرتبط را تکرار کند.
مطالب
ایجاد اعتبار سنجی های شرطی با Foolproof
ابتدا کلاس زیر را در نظر بگیرید:
public class UserVM  
 {
        public string Name { get; set; }
        public bool  Gender { get; set; }
        public string Soldier { get; set; }
    }
قصد داریم یک سری اعتبار سنجی را بر روی خصوصیات کلاس فوق ایجاد کنیم. می‌خواهیم اگر کاربر جنسیت مرد را انتخاب کرد، حتما مقداری برای فیلد محل خدمت خود که در این کلاس Soldier می‌باشد، انتخاب کند. شاید انتخاب اول برای انجام چنین کاری، کنترل کردن آن در سمت کاربر با استفاده از جاوا اسکریپت باشد که می‌بایست یک رویداد را برای چک باکس جنسیت تعریف کنیم و بر اساس اینکه مرد انتخاب شده یا زن، ادامه کار را انجام دهیم.

روش اول: نوشتن یک کلاس سفارشی برای اعتبار سنجی کلاس فوق
public class SoldierValidation : ValidationAttribute
{
    public override bool IsValid(object value)
    {
        UserVM app = value as UserVM ;
        if (app.Gender && app.Soldier.Length==0)
        {
            ErrorMessage = "لطفا محل خدمت را وارد نمایید";

            return false;
        }
        return true;
    }
}
و سپس اعمال به کلاس مورد نظر همانند زیر :
[SoldierValidation ]
   public class UserVM
    {
        public string Name { get; set; }
        public bool  Gender { get; set; }       
        public string Soldier { get; set; }
    }
تا اینجای کار، اگر کاربر از DropDown و یا RadioButton، آقا را انتخاب کرده باشد و View مورد نظر را برای Update و یا Insert ارسال کند، با خطای «لطفا محل خدمت را وارد نمایید» مواجه خواهد شد. تا به اینجا به مقصود مورد نظرمان رسیدیم.

روش دوم
لازم نیست چرخ رو دوباره اختراع کنید (البته در بعضی مواقع لازم است)
استفاده از MVC Foolproof:
ّFoolprof یک سری Annotation هایی را در اختیار شما قرار  می‌دهد که با استفاده از آنها می‌توانید اعتبار سنجی‌های شرطی را انجام دهید؛ دقیقا همانند کاری که در بالا برای آن یک Validation سفارشی نوشتیم. البته Foolproof فقط به این مورد ختم نمی‌شود. در ادامه با چند مورد از آنها آشنا خواهیم شد.

ابتدا از طریق NuGet اقدام به نصب Foolproof نمایید:
PM> Install-Package foolproof
سپس اینبار همان مثال خود را با FoolPfoof انجام می‌دهیم:
   public class UserVM
    {
        public string Name { get; set; }
        public bool  Gender { get; set; }
        [RequiredIfTrue("Gender ")]
        public string Soldier { get; set; }
    }
 با استفاده از RequiredIfTrue دقیقا به همان مقصود خواهیم رسید که از ورودی، اسم فیلدی را می‌گیرد که می‌خواهیم آن را چک کنیم.

حال بپردازیم به چندین Annotation دیگر که در Foolproof وجود دارند:
GreatThan: همانطور که از نام آن پیداست، برای موقعیکه می‌خواهیم این فیلد بزرگتر از فیلد مورد نظرمان باشد:
public class EventViewModel
{
    public string Name { get; set; }
    public DateTime Start { get; set; }

    [Required]
    [GreaterThan("Start")]
    public DateTime End { get; set; }
}
جهت آشنایی بیشتر، در ادامه فقط لیست Annotation‌های موجود در این پکیج قرار داده شده است .
[Is]
[EqualTo]
[NotEqualTo]
[GreaterThan]
[LessThan]
[GreaterThanOrEqualTo]
[LessThanOrEqualTo]
و
[RequiredIf]
[RequiredIfNot]
[RequiredIfTrue]
[RequiredIfFalse]
[RequiredIfEmpty]
[RequiredIfNotEmpty]
[RequiredIfRegExMatch]
[RequiredIfNotRegExMatch]
مطالب
نکات کار با استثناءها در دات نت
استثناء چیست؟
واژه‌ی استثناء یا exception کوتاه شده‌ی عبارت exceptional event است. در واقع exception یک نوع رویداد است که در طول اجرای برنامه رخ می‌دهد و در نتیجه، جریان عادی برنامه را مختل می‌کند. زمانیکه خطایی درون یک متد رخ دهد، یک شیء (exception object) حاوی اطلاعاتی درباره‌ی خطا ایجاد خواهد شد. به فرآیند ایجاد یک exception object و تحویل دادن آن به سیستم runtime، اصطلاحاً throwing an exception یا صدور استثناء گفته می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بعد از اینکه یک متد استثناءایی را صادر می‌کند، سیستم runtime سعی در یافتن روشی برای مدیریت آن خواهد کرد.
خوب اکنون که با مفهوم استثناء آشنا شدید اجازه دهید دو سناریو را با هم بررسی کنیم.
- سناریوی اول:
فرض کنید یک فایل XML از پیش تعریف شده (برای مثال یک لیست از محصولات) قرار است در کنار برنامه‌ی شما باشد و باید این لیست را درون برنامه‌ی خود نمایش دهید. در این حالت برای خواندن این فایل انتظار دارید که فایل وجود داشته باشد. اگر این فایل وجود نداشته باشد برنامه‌ی شما با اشکال روبرو خواهد شد.
- سناریوی دوم:
فرض کنید یک فایل XML از آخرین محصولات مشاهده شده توسط کاربران را به صورت cache در برنامه‌تان دارید. در این حالت در اولین بار اجرای برنامه توسط کاربر انتظار داریم که این فایل موجود نباشد و اگر فایل وجود نداشته باشد به سادگی می‌توانیم فایل مربوط را ایجاده کرده و محصولاتی را که توسط کاربر مشاهده شده، درون این فایل اضافه کنیم.
در واقع استثناء‌ها بستگی به حالت‌های مختلفی دارد. در مثال اول وجود فایل حیاتی است ولی در حالت دوم بدون وجود فایل نیز برنامه می‌تواند به کار خود ادامه داده و فایل مورد نظر را از نو ایجاد کند.
 استثناها مربوط به زمانی هستند که این احتمال وجود داشته باشد که برنامه طبق انتظار پیش نرود.
برای حالت اول کد زیر را داریم:
public IEnumerable<Product> GetProducts()
{
    using (var stream = File.Read(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "products.xml")))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}
همانطور که عنوان شد در حالت اول انتظار داریم که فایلی بر روی دیسک موجود باشد. در نتیجه نیازی نیست هیچ استثناءایی را مدیریت کنیم (زیرا در واقع اگر فایل موجود نباشد هیچ روشی برای ایجاد آن نداریم).
در مثال دوم می‌دانیم که ممکن است فایل از قبل موجود نباشد. بنابراین می‌توانیم موجود بودن فایل را با یک شرط بررسی کنیم:
public IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
{
    var fullPath = Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "ProductCache.xml");
    if (!File.Exists(fullPath))
        return new Product[0];
         
    using (var stream = File.Read(fullPath))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}

چه زمانی باید استثناءها را مدیریت کنیم؟
زمانیکه بتوان متدهایی که خروجی مورد انتظار را بر می‌گردانند ایجاد کرد.
اجازه دهید دوباره از مثال‌های فوق استفاده کنیم:
IEnumerable<Product> GetProducts()
همانطور که از نام آن پیداست این متد باید همیشه لیستی از محصولات را برگرداند. اگر می‌توانید اینکار را با استفاده از catch کردن یک استثنا انجام دهید در غیر اینصورت نباید درون متد اینکار را انجام داد.
IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
در متد فوق می‌توانستیم از FileNotFoundException برای فایل موردنظر استفاده کنیم؛ اما مطمئن بودیم که فایل در ابتدا وجود ندارد.
در واقع استثنا‌ها حالت‌هایی هستند که غیرقابل پیش‌بینی هستند. این حالت‌ها می‌توانند یک خطای منطقی از طرف برنامه‌نویس و یا چیزی خارج کنترل برنامه‌نویس باشند (مانند خطاهای سیستم‌عامل، شبکه، دیسک). یعنی در بیشتر مواقع این نوع خطاها را نمی‌توان مدیریت کرد.

اگر می‌خواهید استثناء‌ها را catch کرده و آنها را لاگ کنید در بالاترین لایه اینکار را انجام دهید.


چه استثناءهایی باید مدیریت شوند و کدام‌ها خیر؟ 
مدیریت صحیح استثناء‌ها می‌تواند خیلی مفید باشد. همانطور که عنوان شد یک استثناء زمانی رخ می‌دهد که یک حالت استثناء در برنامه اتفاق بیفتد. این مورد را بخاطر داشته باشید، زیرا به شما یادآوری می‌کند که در همه جا نیازی به استفاده از try/catch نیست. در اینجا ذکر این نکته خیلی مهم است:
تنها استثناء‌هایی را catch کنید که بتوانید برای آن راه‌حلی ارائه دهید.
به عنوان مثال اگر در لایه‌ی دسترسی به داده، خطایی رخ دهد و استثناءی SqlException صادر شود، می‌توانیم آن را catch کرده و درون یک استثناء عمومی‌تر قرار دهیم:
public class UserRepository : IUserRepository
{
    public IList<User> Search(string value)
    {
        try
        {
              return CreateConnectionAndACommandAndReturnAList("WHERE value=@value", Parameter.New("value", value));
        }
        catch (SqlException err)
        {
             var msg = String.Format("Ohh no!  Failed to search after users with '{0}' as search string", value);
             throw new DataSourceException(msg, err);
        }
    }
}
همانطور که در کد فوق مشاهده می‌کنید به محض صدور استثنای SqlException آن را درون قسمت catch به صورت یک استثنای عمومی‌تر همراه با افزودن یک سری اطلاعات جدید صادر می‌کنیم. اما همانطور که عنوان شد کار لاگ کردن استثناءها را بهتر است در لایه‌های بالاتر انجام دهیم.
اگر مطمئن نیستید که تمام استثناء‌ها توسط شما مدیریت شده‌اند، می‌توانید در حالت‌های زیر، دیگر استثناءها را مدیریت کنید:
ASP.NET: می‌توانید Aplication_Error را پیاده‌سازی کنید. در اینجا فرصت خواهید داشت تا تمامی خطاهای مدیریت نشده را هندل کنید.
WinForms: استفاده از رویدادهای Application.ThreadException و AppDomain.CurrentDomain.UnhandledException 
WCF: پیاده‌سازی اینترفیس IErrorHandler 
ASMX: ایجاد یک Soap Extension سفارشی
ASP.NET WebAPI


چه زمان‌هایی باید یک استثناء صادر شود؟ 
صادر کردن یک استثناء به تنهایی کار ساده‌ایی است. تنها کافی است throw را همراه شیء exception (exception object) فراخوانی کنیم. اما سوال اینجاست که چه زمانی باید یک استثناء را صادر کنیم؟ چه داده‌هایی را باید به استثناء اضافه کنیم؟ در ادامه به این سوالات خواهیم پرداخت.
همانطور که عنوان گردید استثناءها زمانی باید صادر شوند که یک استثناء اتفاق بیفتد.

اعتبارسنجی آرگومان‌ها
ساده‌ترین مثال، آرگومان‌های مورد انتظار یک متد است:
public void PrintName(string name)
{
     Console.WriteLine(name);
}
در حالت فوق انتظار داریم مقداری برای پارامتر name تعیین شود. متد فوق با آرگومان null نیز به خوبی کار خواهد کرد؛ یعنی مقدار خروجی یک خط خالی خواهد بود. از لحاظ کدنویسی متد فوق به خوبی کار خود را انجام می‌دهد اما خروجی مورد انتظار کاربر نمایش داده نمی‌شود. در این حالت نمی‌توانیم تشخیص دهیم مشکل از کجا ناشی می‌شود.
مشکل فوق را می‌توانیم با صدور استثنای ArgumentNullException رفع کنیم:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
     
     Console.WriteLine(name);
}
خوب، name باید دارای طول ثابت و همچنین ممکن است حاوی عدد و حروف باشد:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
    if (name.Length < 5 || name.Length > 10) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "Name must be between 5 or 10 characters long");
    if (name.Any(x => !char.IsAlphaNumeric(x)) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "May only contain alpha numerics");
     
     Console.WriteLine(name);
}
برای حالت فوق و همچنین جلوگیری از تکرار کدهای داخل متد PrintName می‌توانید یک متد Validator برای کلاسی با نام Person ایجاد کنید.
حالت دیگر صدور استثناء، زمانی است که متدی خروجی مورد انتظارمان را نتواند تحویل دهد. یک مثال بحث‌برانگیز متدی با امضای زیر است:
public User GetUser(int id)
{
}
کاملاً مشخص است که متدی همانند متد فوق زمانیکه کاربری را پیدا نکند، مقدار null را برمی‌گرداند. اما این روش درستی است؟ خیر؛ زیرا همانطور که از نام این متد پیداست باید یک کاربر به عنوان خروجی برگردانده شود.
با استفاده از بررسی null کدهایی شبیه به این را در همه جا خواهیم داشت:
var user = datasource.GetUser(userId);
if (user == null)
    throw new InvalidOperationException("Failed to find user: " + userId);
// actual logic here
به این چنین کدهایی معمولاً The null cancer گفته می‌شود (سرطان نال!) زیرا اجازه داده‌ایم متد، خروجی null را بازگشت دهد. به جای کد فوق می‌توانیم از این روش استفاده کنیم:
public User GetUser(int id)
{
    if (id <= 0) throw new ArgumentOutOfRangeException("id", id, "Valid ids are from 1 and above. Do you have a parsing error somewhere?");
    
    var user = db.Execute<User>("WHERE Id = ?", id);
    if (user == null)
        throw new EntityNotFoundException("Failed to find user with id " + id);
        
    return user;
}
نکته‌ایی که باید به آن توجه کنید این است که در هنگام صدور یک استثناء اطلاعات کافی را نیز به آن پاس دهید. به عنوان مثال در EntityNotFoundException مثال فوق پاس دادن "Failed to find user with id " + id کار دیباگ را برای مصرف کننده، راحتر خواهد کرد.


خطاهای متداول حین کار با استثناءها  


  • صدور مجدد استثناء و از بین بردن stacktrace

کد زیر را در نظر بگیرید:

try
{
    FutileAttemptToResist();
}
catch (BorgException err)
{
     _myDearLog.Error("I'm in da cube! Ohh no!", err);
    throw err;
}
مشکل کد فوق قسمت throw err است. این خط کد، محتویات stacktrace را از بین برده و استثناء را مجدداً برای شما ایجاد خواهد کرد. در این حالت هرگز نمی‌توانیم تشخیص دهیم که منبع خطا از کجا آمده است. در این حالت پیشنهاد می‌شود که تنها از throw استفاده شود. در این حالت استثناء اصلی مجدداً صادر گردیده و مانع حذف شدن محتویات stacktrace خواهد شد(+).
  • اضافه نکردن اطلاعات استثناء اصلی به استثناء جدید

یکی دیگر از خطاهای رایج اضافه نکردن استثناء اصلی حین صدور استثناء جدید است:

try
{
    GreaseTinMan();
}
catch (InvalidOperationException err)
{
    throw new TooScaredLion("The Lion was not in the m00d", err); //<---- استثناء اصلی بهتر است به استثناء جدید پاس داده شود
}
  • ارائه ندادن context information

در هنگام صدور یک استثناء بهتر است اطلاعات دقیقی را به آن ارسال کنیم تا دیباگ کردن آن به راحتی انجام شود. به عنوان مثال کد زیر را در نظر داشته باشید:

try
{
   socket.Connect("somethingawful.com", 80);
}
catch (SocketException err)
{
    throw new InvalidOperationException("Socket failed", err);  
}
هنگامی که کد فوق با خطا مواجه شود نمی‌توان تنها با متن Socket failed تشخیص داد که مشکل از چه چیزی است. بنابراین پیشنهاد می‌شود اطلاعات کامل و در صورت امکان به صورت دقیق را به استثناء ارسال کنید. به عنوان مثال در کد زیر سعی شده است تا حد امکان context information کاملی برای استثناء ارائه شود:
void IncreaseStatusForUser(int userId, int newStatus)
{
    try
    {
         var user  = _repository.Get(userId);
         if (user == null)
             throw new UpdateException(string.Format("Failed to find user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus));
    
         user.Status = newStatus;
         _repository.Save(user);
    }
   catch (DataSourceException err)
   {
       var errMsg = string.Format("Failed to find modify user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus);
        throw new UpdateException(errMsg, err);
   }

نحوه‌ی طراحی استثناءها 
برای ایجاد یک استثناء سفارشی می‌توانید از کلاس Exception ارث‌بری کنید و چهار سازنده‌ی آن را اضافه کنید:
public NewException()
public NewException(string description )
public NewException(string description, Exception inner)
protected or private NewException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
سازنده اول به عنوان default constructor شناخته می‌شود. اما پیشنهاد می‌شود که از آن استفاده نکنید، زیرا یک استثناء بدون context information از ارزش کمی برخوردار خواهد بود.
سازنده‌ی دوم برای تعیین description بوده و همانطور که عنوان شد ارائه دادن context information از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال فرض کنید استثناء KeyNotFoundException که توسط کلاس Dictionary صادر شده است را دریافت کرده‌اید. این استثناء زمانی صادر خواهد شد که بخواهید به عنصری که درون دیکشنری پیدا نشده است دسترسی داشته باشید. در این حالت پیام زیر را دریافت خواهید کرد:
“The given key was not present in the dictionary.”
حالا فرض کنید اگر پیام به صورت زیر باشد چقدر باعث خوانایی و عیب‌یابی ساده‌تر خطا خواهد شد:
“The key ‘abrakadabra’ was not present in the dictionary.”
در نتیجه تا حد امکان سعی کنید که context information شما کاملتر باشد.
سازنده‌ی سوم شبیه به سازنده‌ی قبلی عمل می‌کند با این تفاوت که توسط پارامتر دوم می‌توانیم یک استثناء دیگر را catch کرده یک استثناء جدید صادر کنیم.
سازنده‌ی سوم زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که بخواهید از Serialization پشتیبانی کنید (به عنوان مثال ذخیره‌ی استثناءها درون فایل و...)

خوب، برای یک استثناء سفارشی حداقل باید کدهای زیر را داشته باشیم:
public class SampleException : Exception
{
    public SampleException(string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
    }
 
    public SampleException(string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
    }
 
    public SampleException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
}

اجباری کردن ارائه‌ی Context information:
برای اجباری کردن context information کافی است یک فیلد اجباری درون سازنده تعریف کنیم. برای مثال اگر بخواهیم کاربر HTTP status code را برای استثناء ارائه دهد باید سازنده‌ها را اینگونه تعریف کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    System.Net.HttpStatusCode _statusCode;
     
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
     
    public System.Net.HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
}
همچنین بهتر است پراپرتی Message را برای نمایش پیام مناسب بازنویسی کنید:
public override string Message
{
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
}
مورد دیگری که باید در کد فوق مد نظر داشت این است که status code قابلیت سریالایز شدن را ندارد. بنابراین باید متد GetObjectData را برای سریالایز کردن بازنویسی کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    // [...]
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
        // this is new
        StatusCode = (HttpStatusCode) info.GetInt32("HttpStatusCode");
    }
 
    public HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
    public override string Message
    {
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
    }
 
    // this is new
    public override void GetObjectData(SerializationInfo info, StreamingContext context)
    {
        base.GetObjectData(info, context);
        info.AddValue("HttpStatusCode", (int) StatusCode);
    }
}
در اینحالت فیلدهای اضافی در طول فرآیند Serialization به خوبی سریالایز خواهند شد.

در حین صدور استثناءها همیشه باید در نظر داشته باشیم که چه نوع context information را می‌توان ارائه داد، این مورد در یافتن راه‌حل خیلی کمک خواهد کرد.


طراحی پیام‌های مناسب 
پیام‌های exception مختص به توسعه‌دهندگان است نه کاربران نهایی.
نوشتن این نوع پیام‌ها برای برنامه‌نویس کار خسته‌کننده‌ایی است. برای مثال دو مورد زیر را در نظر داشته باشید:
throw new Exception("Unknown FaileType");
throw new Exception("Unecpected workingDirectory");
این نوع پیام‌ها حتی اگر از لحاظ نوشتاری مشکلی نداشته باشند یافتن راه‌حل را خیلی سخت خواهند کرد. اگر در زمان برنامه‌نویسی با این نوع خطاها روبرو شوید ممکن است با استفاده از debugger ورودی نامعتبر را پیدا کنید. اما در یک برنامه و خارج از محیط برنامه‌نویسی، یافتن علت بروز خطا خیلی سخت خواهد بود.
توسعه‌دهندگانی که exception message را در اولویت قرار می‌دهند، معتقد هستند که از لحاظ تجربه‌ی کاربری پیام‌ها تا حد امکان باید فاقد اطلاعات فنی باشد. همچنین همانطور که پیش‌تر عنوان گردید این نوع پیام‌ها همیشه باید در بالاترین سطح نمایش داده شوند نه در لایه‌های زیرین. همچنین پیام‌هایی مانند Unknown FaileType نه برای کاربر نهایی، بلکه برای برنامه‌نویس نیز ارزش چندانی ندارد زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است.
در طراحی پیام‌ها باید موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
- امنیت:
یکی از مواردی که از اهمیت بالایی برخوردار است مسئله امنیت است از این جهت که پیام‌ها باید فاقد مقادیر runtime باشند. زیرا ممکن است اطلاعاتی را در خصوص نحوه‌ی عملکرد سیستم آشکار سازند.
- زبان:
همانطور که عنوان گردید پیام‌های استثناء برای کاربران نهایی نیستند، زیرا کاربران نهایی ممکن است اشخاص فنی نباشند، یا ممکن است زبان آنها انگلیسی نباشد. اگر مخاطبین شما آلمانی باشند چطور؟ آیا تمامی پیام‌ها را با زبان آلمانی خواهید نوشت؟ اگر هم اینکار را انجام دهید تکلیف استثناء‌هایی که توسط Base Class Library و دیگر کتابخانه‌های thirt-party صادر می‌شوند چیست؟ اینها انگلیسی هستند.

در تمامی حالت‌هایی که عنوان شد فرض بر این است که شما در حال نوشتن این نوع پیام‌ها برای یک سیستم خاص هستید. اما اگر هدف نوشتن یک کتابخانه باشد چطور؟ در این حالت نمی‌دانید که کتابخانه‌ی شما در کجا استفاده می‌شود.
اگر هدف نوشتن یک کتابخانه نباشد این نوع پیام‌هایی که برای کاربران نهایی باشند، وابستگی‌ها را در سیستم افزایش خواهند داد، زیرا در این حالت پیام‌ها به یک رابط کاربری خاص گره خواهند خورد.

خب اگر پیام‌ها برای کاربران نهایی نیستند، پس برای کسانی مورد استفاده قرار خواهند گرفت؟ در واقع این نوع پیام می‌تواند به عنوان یک documentation برای سیستم شما باشند.
فرض کنید در حال استفاده از یک کتابخانه جدید هستید به نظر شما کدام یک از پیام‌های زیر مناسب هستند:
"Unecpected workingDirectory"
یا:
"You tried to provide a working directory string that doesn't represent a working directory. It's not your fault, because it wasn't possible to design the FileStore class in such a way that this is a statically typed pre-condition, but please supply a valid path to an existing directory.

"The invalid value was: "fllobdedy"."
یافتن مشکل در پیام اول خیلی سخت خواهد بود زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است. اما پیام دوم مشکل را به صورت کامل توضیح داده است. در حالت اول شما قطعاً نیاز خواهید داشت تا از دیباگر برای یافتن مشکل استفاده کنید. اما در حالت دوم پیام به خوبی شما را برای یافتن راه‌حل راهنمایی می‌کند.
همیشه برای نوشتن پیام‌های مناسب سعی کنید از لحاظ نوشتاری متن شما مشکلی نداشته باشد، اطلاعات کافی را درون پیام اضافه کنید و تا حد امکان نحوه‌ی رفع مشکل را توضیح دهید
نظرات مطالب
بررسی تفصیلی رابطه Many-to-Many در EF Code first
در صورتی که بخواهیم در جدول واسط یک مقداری را نگهداریم طرز مپ کردن به چه شکل است:
public class AA
{
     public virtual ICollection<CC> Cs { get; set; }
}

public class BB
{
    public virtual ICollection<CC> Cs { get; set; }
}

public class CC
{
        public virtual AA AA { get; set; }
        public virtual long AAId { get; set; }

        public virtual BB BB { get; set; }
        public virtual long BBId { get; set; }

        public virtual string Value{get;set}
}
مطالب
سری بررسی SQL Smell در EF Core - ایجاد روابط Polymorphic - بخش دوم
در مطلب قبل نحوه‌ی ایجاد روابط Polymorphic را بررسی کردیم و همچنین چندین راه‌حل جایگزین را نیز ارائه دادیم. همانطور که عنوان شد این نوع روابط اساساً از لحاظ طراحی دیتابیس اصولی نیستند و تا حد امکان نباید استفاده شوند. این نوع روابط بیشتر ORM friendly هستند و اکثر فریم‌ورک‌های غیردات‌نتی به عنوان یک گزینه‌ی توکار، امکان ایجاد این روابط را فراهم میکنند. به عنوان مثال درLaravel Eloquent ORM به صورت توکار از این قابلیت پشتیبانی می‌شود: 
<?php

namespace App;

use Illuminate\Database\Eloquent\Model;

class Comment extends Model
{
    /**
     * Get the owning commentable model.
     */
    public function commentable()
    {
        return $this->morphTo();
    }
}

class Post extends Model
{
    /**
     * Get all of the post's comments.
     */
    public function comments()
    {
        return $this->morphMany('App\Comment', 'commentable');
    }
}

class Video extends Model
{
    /**
     * Get all of the video's comments.
     */
    public function comments()
    {
        return $this->morphMany('App\Comment', 'commentable');
    }
}

اما در Entity Framework Core هنوز این قابلیت پیاده‌سازی نشده است. در اینجا می‌توانید وضعیت پیاده‌سازی Polymorphic Association را پیگیری کنید. پیاده‌سازی این قابلیت از این جهت مهم است که امکان کوئری نویسی را برای این نوع روابط ساده‌تر خواهد کرد به عنوان مثال در کدهای PHP فوق جهت واکشی کامنت‌های یک مطلب می‌توانیم اینگونه عمل کنیم:
$post = App\Post::find(1);

foreach ($post->comments as $comment) {
    //
}

همچنین امکان واکشی owner این رابطه را نیز حین کار با کامنت‌ها را خواهیم داشت:
$comment = App\Comment::find(1);

$commentable = $comment->commentable;

در ادامه می‌خواهیم معادل LINQ آن را پیاده‌سازی کنیم. در مطلب قبل مدل Comment این چنین ساختاری داشت:
public enum CommentType
{
    Article,
    Video,
    Event
}

public class Comment
{
    public int Id { get; set; }
    public string CommentText { get; set; }
    public string User { get; set; }
    public int? TypeId { get; set; }
    public CommentType CommentType { get; set; }
}

در اینجا همانطور که مشاهده میکنید هیچگونه ارتباط معناداری بین Comment و همچنین owner رابطه (که ممکن است هر کدام از مقادیر Enum فوق باشد) وجود ندارد. اگر این مدل به تنها یک مدل مثلاً Article اشاره داشته باشد، نیاز به تعیین Navigation Property در دو طرف رابطه خواهد بود:
public class Comment
{
    public int Id { get; set; }
    public string CommentText { get; set; }
    public string User { get; set; }

    public virtual Article Article { get; set; }
    public int ArticleId { get; set; }
}

public class Article
{
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Slug { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    
    public virtual ICollection<Article> Articles { get; set; }
}

اما از آنجائیکه رابطه یک حالت پویا دارد، نمی‌توانیم به صورت صریح نوع ارجاعات را در دو طرف رابطه تعیین کنیم. برای داشتن همچین قابلیتی می‌توانیم Navigation Property را به صورت [NotMapped] تعیین کنیم که EF Core آنها را در نظر نگیرید. بنابراین به صورت دستی عملکرد آنها را پیاده‌سازی خواهیم کرد. برای اینکار می‌توانیم یک اینترفیس با عنوان ICommentable را تعریف کنیم و برای هر مدلی که نیاز به قابلیت کامنت دارد، این اینترفیس را پیاده‌سازی کنیم. همچنین یک ارجاع به لیستی از کامنت‌ها را به صورت Navigation Property به هر کدام از مدلها نیز اضافه خواهیم کرد:  
interface ICommentable
{
    int Id { get; set; }
}

public class Article : ICommentable
{
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Slug { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    
    [NotMapped]
    public ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

public class Video : ICommentable
{
    public int Id { get; set; }
    public string Url { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    
    [NotMapped]
    public ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

public class Event : ICommentable
{
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public DateTimeOffset? Start { get; set; }
    public DateTimeOffset? End { get; set; }
    
    [NotMapped]
    public ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

سپس درون مدل Comment ارجاع به Polymorphic relation را نیز به صورت [NotMapped] پیاده‌سازی خواهیم کرد:
public class Comment
{
    public int Id { get; set; }
    public string CommentText { get; set; }
    public string User { get; set; }
    public int? TypeId { get; set; }
    public CommentType CommentType { get; set; }

    ICommentable _parent;

    [NotMapped]
    public ICommentable Parent
    {
        get => _parent;
        set
        {
            _parent = value;
            TypeId = value.Id;
            CommentType = (CommentType) Enum.Parse(typeof(CommentType), value.GetType().Name);
        }
    }
}

کاری که در بالا انجام شده، تنظیم تایپ مدلی است که می‌خواهیم واکشی کنیم. یعنی به محض مقداردهی، پراپرتی Comments مدل مورد نظر به همراه Id و در نهایت نوع آن را تنظیم کرده‌ایم. اکنون برای واکشی کامنت‌های یک مطلب خواهیم داشت:
var article = dbContext.Articles.Find(1);
            
article.Comments = dbContext.Comments
    .Where(c => c.TypeId == article.Id
                && c.CommentType == CommentType.Article)
    .ToList();

foreach (var comment in article.Comments)
    comment.Parent = article;

foreach (var comment in article.Comments)
{
    Console.WriteLine($"{comment.User} - ${comment.CommentText} - {((Article) comment.Parent).Title}");
}

همانطور که مشاهده می‌کنید اکنون می‌توانیم از هر دو طرف رابطه به اطلاعات موردنیازمان دسترسی داشته باشیم.
مطالب
استفاده از خواص راهبری در EF Code first جهت ساده سازی کوئر‌ی‌ها
گاهی از اوقات یافتن معادل LINQ کوئری‌های SQLایی که پیشتر به سادگی و بر اساس ممارست، در کسری از دقیقه نوشته می‌شدند، آنچنان ساده نیست. برای مثال فرض کنید یک سری پروژه وجود دارند که به ازای هر پروژه، تعدادی بازخورد ثبت شده است. هر بازخورد نیز دارای وضعیت‌هایی مانند «در حال انجام» و «انجام شد» است. می‌خواهیم کوئری LINQ سازگار با EF ایی را تهیه کنیم که تعداد موارد «در حال انجام» را نمایش دهد.
بر این اساس، کلاس‌های مدل دومین مساله به صورت زیر خواهند بود:
    public class Project
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<ProjectIssue> ProjectIssues { set; get; }
    }

    public class ProjectIssue
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Body { set; get; }

        [ForeignKey("ProjectStatusId")]
        public virtual ProjectIssueStatus ProjectIssueStatus { set; get; }
        public int ProjectStatusId { set; get; }

        [ForeignKey("ProjectId")]
        public virtual Project Project { set; get; }
        public int ProjectId { set; get; }
    }

    public class ProjectIssueStatus
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<ProjectIssue> ProjectIssues { set; get; }
    }
یک پروژه می‌تواند تعدادی Issue ثبت شده داشته باشد. هر Issue نیز دارای وضعیتی مشخص است.
اگر EF Code first را وادار به تهیه جداول و روابط معادل کلاس‌های فوق کنیم:
    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<ProjectIssueStatus> ProjectStatus { get; set; }
        public DbSet<ProjectIssue> ProjectIssues { get; set; }
        public DbSet<Project> Projects { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var project1 = new Project { Name = "پروژه جدید" };
            context.Projects.Add(project1);

            var stat1 = new ProjectIssueStatus { Name = "درحال انجام" };
            var stat2 = new ProjectIssueStatus { Name = "انجام شد" };
            context.ProjectStatus.Add(stat1);
            context.ProjectStatus.Add(stat2);

            var issue1 = new ProjectIssue
            {
                Body = "تغییر قلم گزارش",
                ProjectIssueStatus = stat1,
                Project = project1
            };
            var issue2 = new ProjectIssue
            {
                Body = "تغییر لوگوی گزارش",
                ProjectIssueStatus = stat1,
                Project = project1
            };
            context.ProjectIssues.Add(issue1);
            context.ProjectIssues.Add(issue2);

            base.Seed(context);
        }
    }
 به شکل زیر خواهیم رسید:


سابقا برای یافتن تعداد متناظر با هر IssueStatus خیلی سریع می‌شد چنین کوئری را نوشت:


اما اکنون معادل آن با EF Code first چیست؟
    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var projectId = 1;
                var list = ctx.ProjectStatus.Select(x => new
                                                    {
                                                        Id = x.Id,
                                                        Name = x.Name,
                                                        Count = x.ProjectIssues.Count(p => p.ProjectId == projectId)
                                                    }).ToList();
                foreach (var item in list)
                    Console.WriteLine("{0}:{1}",item.Name, item.Count);                
            }
        }
    }
بله. همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا به کوئری بسیار ساده و واضحی با کمک استفاده از navigation properties (خواص راهبری مانند ProjectIssues) تعریف شده رسیده‌ایم. خروجی SQL تولید شده توسط EF نیز به صورت زیر است:
SELECT [Project1].[Id] AS [Id],
       [Project1].[Name] AS [Name],
       [Project1].[C1] AS [C1]
FROM   (
           SELECT [Extent1].[Id] AS [Id],
                  [Extent1].[Name] AS [Name],
                  (
                      SELECT COUNT(1) AS [A1]
                      FROM   [dbo].[ProjectIssues] AS [Extent2]
                      WHERE  ([Extent1].[Id] = [Extent2].[ProjectStatusId])
                             AND ([Extent2].[ProjectId] = 1 /*@p__linq__0*/)
                  ) AS [C1]
           FROM   [dbo].[ProjectIssueStatus] AS [Extent1]
       ) AS [Project1]