نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 27 - برنامه‌ی Blazor WASM - کار با سرویس‌های Web API
یک نکته: تاثیر hot reload دات نت 6 بر روی درخواست‌های HTTP سمت کلاینت

ممکن است پس از ارتقاء به دات نت 6، شاهد خطاهای BadHttpRequestException زیادی در سمت Web API شوید (البته فقط در حالت توسعه):
Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel.Core.BadHttpRequestException: Unexpected end of request content.
این خطا عنوان می‌کند که درخواست HTTP رسیده ناقص است و در اینجا بیشتر به معنای abort شدن آن در سمت کلاینت است. عکس العمل برنامه‌ی Blazor به یک چنین خطایی که در سمت سرور رخ داده، ریفرش کردن کل آدرس جاری و راه اندازی مجدد برنامه‌است. اما ... چرا این اتفاق رخ داده بود؟

اگر برنامه‌ی شما اطلاعاتی را در پوشه‌ی wwwroot ثبت کند، برای مثال یک بانک اطلاعاتی SQLite را در آن قرار داده‌اید، hot reload حتی این پوشه را هم تحت کنترل خود دارد و با هر تغییری در آن، حتی نوشته شدن یک رکورد در فایل بانک اطلاعاتی، مجددا برنامه را کامپایل می‌کند. همین کامپایل پشت صحنه، سبب abort شدن درخواست‌های HTTP سمت کلاینت آن و مشاهده‌ی خطاهای BadHttpRequestException سمت سرور می‌شود که عدم اطلاع از دلیل آن می‌تواند این تصور را پیش بیاورد که کدهای برنامه مشکلی دارند، اما خیر.
اگر با CLI کار می‌کنید، دستور dotnet watch run --no-hot-reload کمی وضع را بهتر می‌کند و معادل افزودن تنظیم زیر به فایل Properties\launchSettings.json است:
"profiles": {
  "Name.Server": {
      "hotReloadEnabled": false,
راه حل دیگر آن، خارج کردن پوشه‌ی wwwroot از حالت watch است که به صورت زیر در فایل csproj قابل انجام است (در سمت برنامه‌ی web api):
<ItemGroup>
  <Watch Remove="wwwroot\**\*" />
</ItemGroup>
نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 14 - کار با فرم‌ها - بخش 2 - تعریف فرم‌ها و اعتبارسنجی آن‌ها
یک نکته‌ی تکمیلی: امکان اعتبارسنجی دستی فرم‌ها در Blazor

در این مطلب با روش معرفی EditForm و خاصیت Model آن آشنا شدیم که کار اعتبارسنجی را به صورت خودکار مدیریت می‌کند. اگر خواستیم کنترل بیشتری را بر روی این فرآیند داشته باشیم، می‌توان عملیات اعتبارسنجی را دستی کرد:
@implements IDisposable

<EditForm EditContext="@_editContext" OnValidSubmit="submit">


    <button type="submit" disabled="@_isInvalidForm">Submit</button>
</EditForm>

@code
{
    private User _userModel = new User();
    private EditContext _editContext;
    private bool _isInvalidForm = true;


    protected override void OnInitialized()
    {
        _editContext = new EditContext(_userModel);
        _editContext.OnFieldChanged += HandleFieldChanged;
    }

    private void submit()
    {
        if(_editContext.Validate())
        {
           
        }
    }

    private void HandleFieldChanged(object sender, FieldChangedEventArgs e)
    {
        _isInvalidForm = !_editContext.Validate();
        StateHasChanged();
    }

    public void Dispose()
    {
        _editContext.OnFieldChanged -= HandleFieldChanged;
    }
}
اینبار در اینجا بجای استفاده از خاصیت Model، از خاصیت جدید EditContext استفاده می‌شود (تنها یکی از این دو را می‌توان ذکر کرد). روش مقدار دهی EditContext را در روال آغازین کامپوننت مشاهده می‌کنید که وهله‌ای از مدل را دریافت کرده و تحت بررسی قرار می‌دهد. EditContext یک پارامتر آبشاری است و به صورت خودکار در اختیار تمام کنترل‌ها و کامپوننت‌های محصور شده‌ی توسط EditForm قرار می‌گیرد.
نمونه‌ای از روش کار با آن‌را در متد submit مشاهده می‌کنید که باید به همراه فراخوانی متد Validate آن باشد و یا می‌توان به صورت زیر در مورد یک فیلد عمل کرد:
var isValid = !_editContext.GetValidationMessages(fieldIdentifier).Any();
و یا حتی می‌توان با استفاده از رخ‌داد OnFieldChanged، برای مثال بررسی کرد که آیا کل فرم معتبر هست یا خیر؟ و اگر خیر، برای مثال دکمه‌ی submit را غیرفعال کرد. در این حالت همواره بهتر است که پاکسازی رویداد OnFieldChanged را در پایان کار انجام داد، تا برنامه دچار نشتی حافظه نشود.
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 2 - بررسی ساختار جدید Solution
ارتقاء به ASP.NET Core 3.0 و تغییرات نقطه‌ی آغازین برنامه

ASP.NET Core 3.0 از Generic Host بجای Web Host قبلی استفاده می‌کند. در این حالت فایل Program.cs آن از:
public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        CreateWebHostBuilder(args).Build().Run();
    }

    public static IWebHostBuilder CreateWebHostBuilder(string[] args) =>
        WebHost.CreateDefaultBuilder(args)
            .UseStartup<Startup>();
}
در نگارش 2.2، به حالت زیر در نگارش 3 تغییر یافته‌است:
public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        CreateHostBuilder(args).Build().Run();
    }

    public static IHostBuilder CreateHostBuilder(string[] args) =>
        Host.CreateDefaultBuilder(args)
            .ConfigureWebHostDefaults(webBuilder =>
            {
                webBuilder.UseStartup<Startup>();
            });
}
البته باید درنظر داشت که روش قبلی 2.2، هنوز هم در نگارش 3 کار می‌کند، اما به صورت deprecated و منسوخ شده معرفی خواهد شد و در نگارش‌های بعدی حذف می‌گردد.
در این حالت هاستینگ برنامه دیگر به Kestrel و یا حتی خود ASP.NET Core وابسته نخواهد بود. یعنی می‌توان هاستی را ایجاد کرد که به همراه راه اندازی وب سرور Kestrel نباشد. علت این جنریک شدن چیست؟
در نگارش سوم، هاست‌های دیگری هم معرفی شده‌اند؛ مانند امکان اجرای یک worker service بدون راه اندازی یک وب سرور و یا Blazor از روش هاستینگ متفاوتی درون یک web assembly استفاده می‌کند: «ارتقاء به NET Core 3.0.: پشتیبانی از ایجاد سرویس‌های پس‌زمینه»

یک نکته: جزئیات متد CreateDefaultBuilder و سرویس‌هایی را که به صورت خودکار اضافه می‌کند، در اینجا در فایل src/DefaultBuilder/src/WebHost.cs می‌توانید مشاهده کنید.
مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت سوم - بررسی مفاهیم OpenID Connect
پیش از نصب و راه اندازی IdentityServer، نیاز است با یک سری از مفاهیم اساسی پروتکل OpenID Connect، مانند Identity token ،Client types ،Flow و Endpoints، آشنا شویم تا بتوانیم از امکانات این IDP ویژه استفاده و آن‌ها را تنظیم کنیم. بدون آشنایی با این مفاهیم، اتصال برنامه‌ای که در قسمت قبل تدارک دیدیم به IdentityServer میسر نیست.


پروتکل OpenID Connect چگونه کار می‌کند؟

در انتهای قسمت اول این سری، پروتکل OpenID Connect معرفی شد. در ادامه جزئیات بیشتری از این پروتکل را بررسی می‌کنیم.
هر برنامه‌ی کلاینت متصل به WebAPI مثال قسمت قبل، نیاز به دانستن هویت کاربر وارد شده‌ی به آن‌را دارد. در اینجا به این برنامه‌ی کلاینت، اصطلاحا relying party هم گفته می‌شود؛ از این جهت که این برنامه‌ی کلاینت، به برنامه‌ی Identity provider و یا به اختصار IDP، جهت دریافت نتیجه‌ی اعتبارسنجی کاربر، وابسته‌است. برنامه‌ی کلاینت یک درخواست Authentication را به سمت IDP ارسال می‌کند. به این ترتیب کاربر به صورت موقت از برنامه‌ی جاری خارج شده و به برنامه‌ی IDP منتقل می‌شود. در برنامه‌ی IDP است که کاربر مشخص می‌کند کیست؛ برای مثال با ارائه‌ی نام کاربری و کلمه‌ی عبور. پس از این مرحله، در صورت تائید هویت کاربر، برنامه‌ی IDP یک Identity Token را تولید و امضاء می‌کند. سپس برنامه‌ی IDP کاربر را مجددا به برنامه‌ی کلاینت اصلی هدایت می‌کند و Identity Token را در اختیار آن کلاینت قرار می‌دهد. در اینجا برنامه‌ی کلاینت، این توکن هویت را دریافت و اعتبارسنجی می‌کند. اگر این اعتبارسنجی با موفقیت انجام شود، اکنون کاربر تعیین اعتبار شده و هویت او جهت استفاده‌ی از قسمت‌های مختلف برنامه مشخص می‌شود. در برنامه‌های ASP.NET Core، این توکن هویت، پردازش و بر اساس آن یکسری Claims تولید می‌شوند که در اغلب موارد به صورت یک کوکی رمزنگاری شده در سمت کلاینت ذخیره می‌شوند.
به این ترتیب مرورگر با هر درخواستی از سمت کاربر، این کوکی را به صورت خودکار به سمت برنامه‌ی کلاینت ارسال می‌کند و از طریق آن، هویت کاربر بدون نیاز به مراجعه‌ی مجدد به IDP، استخراج و استفاده می‌شود.


مراحل انتقال کاربر به IDP، صدور توکن هویت، بازگشت مجدد به برنامه‌ی کلاینت، اعتبارسنجی، استخراج Claims و ذخیره‌ی آن به صورت یک کوکی رمزنگاری شده را در تصویر فوق ملاحظه می‌کنید. بنابراین در حین کار با یک IDP، مرحله‌ی لاگین به سیستم، دیگر در برنامه یا برنامه‌های کلاینت قرار ندارد. در اینجا دو فلش به سمت IDP و سپس به سمت کلاینت را بخاطر بسپارید. در ادامه از آن‌ها برای توضیح Flow و Endpoints استفاده خواهیم کرد.

البته OpenID Connect برای کار همزمان با انواع و اقسام برنامه‌های کلاینت طراحی شده‌است؛ مانند برنامه‌ی سمت سرور MVC، برنامه‌های سمت کلاینت جاوا اسکریپتی مانند Angular و برنامه‌های موبایل. برای این منظور باید در IDP نوع کلاینت و یکسری از تنظیمات مرتبط با آن‌را مشخص کرد.


کلاینت‌های عمومی و محرمانه

زمانیکه قرار است با یک IDP کار کنیم، این IDP باید بتواند بین یک برنامه‌ی حسابداری و یک برنامه‌ی پرسنلی که از آن برای احراز هویت استفاده می‌کنند، تفاوت قائل شود و آن‌ها را شناسایی کند.

- کلاینت محرمانه (Confidential Client)
هر کلاینت با یک client-id و یک client-secret شناخته می‌شود. کلاینتی که بتواند محرمانگی این اطلاعات را حفظ کند، کلاینت محرمانه نامیده می‌شود.
در اینجا هر کاربر، اطلاعات هویت خود را در IDP وارد می‌کند. اما اطلاعات تعیین هویت کلاینت‌ها در سمت کلاینت‌ها ذخیره می‌شوند. برای مثال برنامه‌های وب ASP.NET Core می‌توانند هویت کلاینت خود را به نحو امنی در سمت سرور ذخیره کنند و این اطلاعات، قابل دسترسی توسط کاربران آن برنامه نیستند.

- کلاینت عمومی (Public Client)
این نوع کلاینت‌ها نمی‌توانند محرمانگی هویت خود را حفظ و تضمین کنند؛ مانند برنامه‌های جاوا اسکریپتی Angular و یا برنامه‌های موبایل که بر روی وسایل الکترونیکی کاربران اجرا می‌شوند. در این حالت هرچقدر هم سعی کنیم، چون کاربران به اصل این برنامه‌ها دسترسی دارند، نمی‌توان محرمانگی اطلاعات ذخیره شده‌ی در آن‌ها را تضمین کرد.


مفهوم OpenID Connect Endpoints

در تصویر ابتدای بحث، دو فلش را مشاهده می‌کنید؛ برای مثال چگونه می‌توان به Identity token دسترسی یافت (Authentication) و همچنین زمانیکه صحبت از Authorization می‌شود، چگونه می‌توان Access tokens را دریافت کرد. اینکه این مراحله چگونه کار می‌کنند، توسط Flow مشخص می‌شود. Flow مشخص می‌کند که چگونه باید توکن‌ها از سمت IDP به سمت کلاینت بازگشت داده شوند. بسته به نوع کلاینت‌ها که در مورد آن‌ها بحث شد و نیازمندی‌های برنامه، باید از Flow مناسبی استفاده کرد.
هر Flow با Endpoint متفاوتی ارتباط برقرار می‌کند. این Endpointها در حقیقت جایگزین راه‌حل‌های خانگی تولید برنامه‌های IDP هستند.
- در ابتدا یک Authorization Endpoint وجود دارد که در سطح IDP عمل می‌کند. این مورد همان انتهای فلش اول ارسال درخواست به سمت IDP است؛ در تصویر ابتدای بحث. کار این Endpoint، بازگشت Identity token جهت انجام عملیات Authentication و بازگشت Access token برای تکمیل عملیات Authorization است. این عملیات نیز توسط Redirection کلاینت انجام می‌شود (هدایت کاربر به سمت برنامه‌ی IDP، دریافت توکن‌ها و سپس هدایت مجدد به سمت برنامه‌ی کلاینت اصلی).

نکته‌ی مهم: استفاده‌ی از TLS و یا همان پروتکل HTTPS برای کار با OpenID Connect Endpoints اجباری است و بدون آن نمی‌توانید با این سیستم کار کنید. به عبارتی در اینجا ترافیک بین کلاینت و IDP، همواره باید رمزنگاری شده باشد.
البته مزیت کار با ASP.NET Core 2.1، یکپارچگی بهتر و پیش‌فرض آن با پروتکل HTTPS است؛ تا حدی که مثال پیش‌فرض local آن به همراه یک مجوز موقتی SSL نصب شده‌ی توسط SDK آن کار می‌کند.

- پس از Authorization Endpoint که در مورد آن توضیح داده شد، یک Redirection Endpoint وجود دارد. در ابتدای کار، کلاینت با یک Redirect به سمت IDP هدایت می‌شود و پس از احراز هویت، مجددا کاربر به سمت کلاینت Redirect خواهد شد. به آدرسی که IDP کاربر را به سمت کلاینت Redirect می‌کند، Redirection Endpoint می‌گویند و در سطح کلاینت تعریف می‌شود. برنامه‌ی IDP، اطلاعات تولیدی خود را مانند انواع توکن‌ها، به سمت این Endpoint که در سمت کلاینت قرار دارد، ارسال می‌کند.

- پس از آن یک Token Endpoint نیز وجود دارد که در سطح IDP تعریف می‌شود. این Endpoint، آدرسی است در سمت IDP، که برنامه‌ی کلاینت می‌تواند با برنامه نویسی، توکن‌هایی را از آن درخواست کند. این درخواست عموما از نوع HTTP Post بدون Redirection است.


مفهوم OpenID Connect Flow


- اولین Flow موجود، Authorization Code Flow است. کار آن بازگشت کدهای Authorization از Authorization Endpoint و همچنین توکن‌ها از طریق Token Endpoint می‌باشد. در ایجا منظور از «کدهای Authorization»، اطلاعات دسترسی با طول عمر کوتاه است. هدف Authorization Code این است که مشخص کند، کاربری که به IDP لاگین کرده‌است، همانی است که Flow را از طریق برنامه‌ی وب کلاینت، شروع کرده‌است. انتخاب این نوع Flow، برای کلاینت‌های محرمانه مناسب است. در این حالت می‌توان مباحث Refresh token و داشتن توکن‌هایی با طول عمر بالا را نیز پیاده سازی کرد.

- Implicit Flow، تنها توکن‌های تولیدی را توسط Authorization Endpoint بازگشت می‌دهد و در اینجا خبری از بازگشت «کدهای Authorization» نیست. بنابراین از Token Endpoint استفاده نمی‌کند. این نوع Flow، برای کلاینت‌های عمومی مناسب است. در اینجا کار client authentication انجام نمی‌شود؛ از این جهت که کلاینت‌های عمومی، مناسب ذخیره سازی client-secret نیستند. به همین جهت در اینجا امکان دسترسی به Refresh token و توکن‌هایی با طول عمر بالا میسر نیست. این نوع از Flow، ممکن است توسط کلاینت‌های محرمانه نیز استفاده شود.

- Hybrid Flow، تعدادی از توکن‌ها را توسط Authorization Endpoint و تعدادی دیگر را توسط Token Endpoint بازگشت می‌دهد؛ بنابراین ترکیبی از دو Flow قبلی است. انتخاب این نوع Flow، برای کلاینت‌های محرمانه مناسب است. در این حالت می‌توان مباحث Refresh token و داشتن توکن‌هایی با طول عمر بالا را نیز پیاده سازی کرد. از این نوع Flow ممکن است برای native mobile apps نیز استفاده شود.

آگاهی از انواع Flowها، انتخاب نوع صحیح آن‌ها را میسر می‌کند که در نتیجه منتهی به مشکلات امنیتی نخواهند شد. برای مثال Hybrid Flow توسط پشتیبانی از Refresh token امکان تمدید توکن جاری و بالا بردن طول عمر آن‌را دارد و این طول عمر بالا بهتر است به کلاینت‌های اعتبارسنجی شده ارائه شود. برای اعتبارسنجی یک کلاینت، نیاز به client-secret داریم و برای مثال برنامه‌های جاوا اسکریپتی نمی‌توانند محل مناسبی برای ذخیره سازی client-secret باشند؛ چون از نوع کلاینت‌های عمومی محسوب می‌شوند. بنابراین نباید از Hybrid Flow برای برنامه‌های Angular استفاده کرد. هرچند انتخاب این مساله صرفا به شما بر می‌گردد و چیزی نمی‌تواند مانع آن شود. برای مثال می‌توان Hybrid Flow را با برنامه‌های Angular هم بکار برد؛ هرچند ایده‌ی خوبی نیست.


انتخاب OpenID Connect Flow مناسب برای یک برنامه‌ی کلاینت از نوع ASP.NET Core

برنامه‌های ASP.NET Core، از نوع کلاینت‌های محرمانه به‌شمار می‌روند. بنابراین در اینجا می‌توان تمام Flowهای یاد شده را انتخاب کرد. در برنامه‌های سمت سرور وب، به ویژگی به روز رسانی توکن نیاز است. بنابراین باید دسترسی به Refresh token را نیز داشت که توسط Implicit Flow پشتیبانی نمی‌شود. به همین جهت از Implicit Flow در اینجا استفاده نمی‌کنیم. پیش از ارائه‌ی OpenID Connect، تنها Flow مورد استفاده‌ی در برنامه‌های سمت سرور وب، همان Authorization Code Flow بود. در این Flow تمام توکن‌ها توسط Token Endpoint بازگشت داده می‌شوند. اما Hybrid Flow نسبت به آن این مزیت‌ها را دارد:
- ابتدا اجازه می‌دهد تا Identity token را از IDP دریافت کنیم. سپس می‌توان آن‌را بدون دریافت توکن دسترسی، تعیین اعتبار کرد.
- در ادامه OpenID Connect این Identity token را به یک توکن دسترسی، متصل می‌کند.
به همین جهت OpenID Connect نسبت به OAuth 2 ارجحیت بیشتری پیدا می‌کند.

پس از آشنایی با این مقدمات، در قسمت بعدی، کار نصب و راه اندازی IdentityServer را انجام خواهیم داد.
نظرات مطالب
نمایش پیام هشدار در Blazor با استفاده از کامپوننت Alert بوت استرپ ۵
روش دوم پیاده سازی این مثال: ارسال یک کامپوننت محصور کننده‌ی سراسری، به صورت پارامتر آبشاری، به تمام زیر کامپوننت‌ها

با استفاده از پارامترهای آبشاری می‌توان شیءای را در اختیار تمام کامپوننت‌های قرار گرفته شده‌ی در سلسله مراتب آن‌ها قرار داد. برای مثال اگر در فایل Client\Shared\MainLayout.razor، جائیکه سایر کامپوننت‌ها قرار است رندر شوند را توسط یک کامپوننت سطح بالا محصور کنیم:
<Alert>
  @Body
</Alert>
در این حالت هر کامپوننتی که بجای Body درج شود، می‌تواند به پارامترهای آبشاری Alert دسترسی پیدا کند؛ یعنی تمام کامپوننت‌های نمایشی برنامه. یا حتی می‌توان این Alert را در فایل Client\App.razor نیز در بالاترین سطح قرار داد و کل Router را توسط آن محصور کرد.
بنابراین طراحی ساده‌ی کامپوننت Alert ای (Client\Shared\Alert.razor) که تامین کننده‌ی یک پارامتر آبشاری سراسری است، به صورت زیر می‌تواند باشد:
<CascadingValue Value=this>
    @if(IsVisible)
    {
        <div class="alert @Css" role="alert">
            @Message
            <button type="button" class="close" data-dismiss="alert" aria-label="Close" @onclick="HideAlert">
                <span aria-hidden="true">&times;</span>
            </button>
        </div>
    }
    @ChildContent
</CascadingValue>

@code {
    [Parameter]
    public RenderFragment ChildContent { get; set; }

    private bool IsVisible;
    private string Message;
    private string Css = "alert-primary";

    public void ShowAlert(string message, AlertType alertType)
    {
        IsVisible = true;
        Message = message;

        Css = alertType switch
        {
            AlertType.Success => "alert-success",
            AlertType.Info => "alert-primary",
            AlertType.Danger => "alert-danger",
            AlertType.Warning => "alert-warning",
            _ => "alert-primary"
        };

        StateHasChanged();
    }

    public void HideAlert()
    {
        IsVisible = false;
    }
}
که البته در همان پوشه به همراه فایل Client\Shared\AlertType.cs نیز هست:
namespace BlazorWasmAlert.Client.Shared
{
    public enum AlertType
    {
        Success,
        Info,
        Danger,
        Warning
    }
}
در کامپوننت ویژه‌ی Alert، دو قابلیت استاندارد Blazor بکار گرفته شده‌اند:
الف) وجود یک CascadingValue که اینبار Value آن به خود کامپوننت اشاره می‌کند (Value=this). یعنی پارامتر آبشاری که در اختیار سایر کامپوننت‌های محصور شده‌ی توسط آن ارسال می‌شود، دقیقا وهله‌ای از کامپوننت Alert است که توسط آن می‌توان برای مثال، متد عمومی ShowAlert آن‌را فراخوانی کرد:
<CascadingValue Value=this>
ب) چون کامپوننت Alert قرار است کامپوننت‌هایی را که بجای body@ درج می‌شوند را نمایش دهد، اینکار را توسط یک RenderFragment انجام داده‌است.


پس از درج این کامپوننت در فایل layout، روش استفاده‌ی از آن برای مثال در کامپوننت Index به صورت زیر است:
@page "/"

<h1>Hello, world!</h1>

<button class="btn btn-primary" @onclick="ShowAlert">Show Alert!</button>

@code
{
    [CascadingParameter]
    public Alert Alert { get; set; }

    private void ShowAlert()
    {
        Alert.ShowAlert("This is a test!", AlertType.Info);
    }
}
در اینجا پارامتر آبشاری که دریافت می‌شود، دقیقا به کلاس و شیء Alert (وهله‌ای از کامپوننت Alert) اشاره می‌کند. به همین جهت می‌توان متد عمومی ShowAlert آن‌را در اینجا فراخوانی کرد.


پ.ن.
در طراحی Blazor، از طراحی React الهام گرفته شده‌است و CascadingValue آن دقیقا معادل Context API جدید React است.
مطالب
وضعیت فناوری‌های مرتبط با دات نت از دیدگاه مرگ و زندگی!

مطلبی که در ذیل آورده شده صرفا یک برداشت شخصی است بر اساس نقل قول‌ها و بررسی وضعیت اعضای تیم‌های مرتبط با فناوری‌های مختلف بکار گرفته شده در دات نت فریم ورک و ... نه رسمی!

ADO.NET ، DataSet ، DataTable و امثال آن: مرده! (مرده به معنای اینکه دیگر توسعه‌ی جدی نخواهد یافت)
ADO.NET‌ اولین فناوری دسترسی به داده‌ها در دات نت فریم ورک بود/است. مدل طراحی آن هم بر اساس امکانات زبان‌های آن زمان (زمان شروع به کار دات نت) بود (و تا دات نت 4 هم تغییر عمده‌ای نکرده). برای مثال در زمان ارائه اولین نگارش آن خبری از Generics نبود (در دات نت 2 اضافه شد)؛ یا LINQ وجود نداشت (در دات نت سه و سه و نیم اضافه و تکمیل شد). به همین جهت طراحی آن در حال حاضر (با وجود دات نت 4) بوی ماندگی می‌دهد (مانند استفاده از دیتاست و دیتاتیبل) و با ORM های مایکروسافت جهت استفاده از امکانات Generics و LINQ جایگزین شده‌ است.
البته این مورد تنها مورد مرده‌ای است که "باید" یاد گرفت؛ مهم نیست که ORMs ارائه شده‌اند. مهم این است که زیر ساخت تمام ORM های نوشته شده برای دات نت همین ADO.NET خام است.


LINQ to SQL : مرده!
مایکروسافت با این فناوری ORM های خودش را شروع کرد اما بعد از مدتی دید که بهتر است یک نسخه‌ی عمومی‌تر با پشتیبانی از بانک‌های اطلاعاتی دیگر مانند اوراکل، MySQL و غیره را نیز ارائه دهد. همینجا بود که آن‌را خیلی ساده با Entity framework جایگزین کرد و در roadmap ارائه شده صراحتا EF به عنوان راه حل توصیه شده دسترسی به داده‌های مایکروسافت اعلام شده است (+). حالا این وسط دیگر مهم نیست شما پروژه نوشته بودید یا هر چی. دیگر منتظر تغییرات خاصی در LINQ to SQL نباشید. فقط یک سری رفع باگ و نگهداری پروژه را شاهد خواهید بود. البته در همان زمان خیلی زود تکذیب کردند که LINQ to SQL مرده اما برای نمونه آقای Damien که عضو اصلی تیم LINQ to SQL بودند، اکنون در تیم XBOX مشغول به کار هستند! (+) تو خود شرح مفصل بخوان از این مجمل!

ضمنا این رو هم در نظر داشته باشید که LINQ != LINQ to SQL ؛ به عبارتی LINQ به خودی خود فقط یک language feature است.


Windows Forms یا به اختصار WinForms : مرده!
به نظر مظلوم‌تر از این یکی در دات نت یافت نمی‌شود! همین چند وقت پیش یکی از اعضای مایکروسافت این نظر سنجی رو برگزار کرده بود که "ما چکار کنیم که شما راحت‌تر از WinForms به WPF مهاجرت کنید؟!" (+)
در قاموس WPF ، ویندوز فرمز یعنی Canvas panel ؛ به عبارتی صلب‌ترین حالت طراحی رابط کاربری و این انتقال و مهاجرت هرچند برای کسانی که عمری را روی آن گذاشته‌اند، دردناک خواهد بود اما با وجود توانایی‌های WPF چیزی را از دست نخواهند داد. سیستم Layout (طرح بندی) در WinForms و همچنین دلفی، بر اساس قراردهی اشیاء در مختصات مطلقی در صفحه است. مثلا این دکمه‌ی خاص در آن نقطه‌ی معلوم قرار می‌گیرد و همین. این روش طرح بندی یکی از چندین روش طرح بندی در WPF است که اصطلاحا Canvas نام دارد. توصیه اکید و مطلق در WPF آن است که از Canvas فقط برای طراحی اشیاء گرافیکی پیچیده استفاده کنید و نه طراحی رابط کاربر. چرا؟ چون برای مثال در Silverlight که برادر کوچکتر WPF محسوب می‌شود، رابط کاربری آن باید بتواند همانند HTML انعطاف پذیر باشد و با اندازه‌های مختلف مرورگر یا اندازه‌ی قلم‌های بزرگتر هماهنگ شده و مقاومت کند، بدون اینکه از ریخت بیفتد و این مورد را سایر سیستم‌های طرح بندی رابط کاربر (منهای Canvas یا همان سیستم طرح بندی WinForms) ارائه می‌دهند. مورد دیگری که در WPF و Silverlight بسیار حائز اهمیت است ، Content Controls می‌باشد. چقدر خوب می‌شد بتوان داخل یک کنترل، کلا یک سیستم طرح بندی را تعریف کرد و اشیاء دلخواهی را داخل آن قرار داد. مثلا ToolTip پیش فرض وجود دارد. بسیار هم خوب. بنده علاقه دارم، متن عنوان آن ضخیم باشد. کنار آن یک تصویر کوچک و در سمت چپ آن متن قرار گیرد. برای انجام اینکار در WPF لازم نیست تا شما منتظر نگارش بعدی دات نت باشید که دست اندرکاران مربوطه با افتخار در یک سند 50 صفحه‌ای توضیح دهند که چگونه می‌توان اینکار را انجام داد. یک سیستم طرح بندی را اضافه کنید. موارد ذکر شده را در آن تعریف کنید. بدون استفاده از هیچ نوع کامپوننتی یا بدون منتظر ماندن تا نگارش بعدی این محصولات، به مقصود خود رسیده‌اید.


ASP.NET Web forms : داره نفس‌های آخرش رو می‌کشه!
از زمانیکه ASP.NET MVC آمد نسخه‌ی Web forms تقریبا فراموش شد. به وبلاگ اسکات گاتری یا Haacked و سایر اعضای اصلی دات نت که مراجعه کنید در سه سال اخیر در حد تعداد انگشتان یک دست هم در مورد Web forms مطلب ننوشته‌اند. تمام تمرکز و نوآوری‌ها بر روی MVC متمرکز شده و حتی در نسخه‌ی 4 دات نت هم فقط یک سری صافکاری مختصر را در Web forms شاهد بودیم مثلا نام کنترل‌ها را خودتان هم در زمان رندر نهایی می‌توانید تعیین کنید! یا لطفا کردند و قسمتی از url routing موجود در ASP.NET MVC را به ASP.NET web forms 4 هم قرض دادند (این مورد شاید مهم‌ترین تغییر قابل ذکر در ASP.Net web forms 4 است).
البته این رو هم اضافه کنم که ASP.NET MVC‌ واقعا قابل احترام است؛ هدف از آن جدا سازی لایه‌های برنامه با الگوهای استاندارد صنعتی (و نه هر روش برنامه نویسی چند لایه من درآوردی)، ترویج کد نویسی بهتر، ترویج Unit testing ، رفع یک سری مشکلات ASP.NET Web forms (مثلا از ViewState های حجیم دیگر خبری نیست) و امثال آن است.
برای نمونه توجه شما را به مطلبی که آقای Dino Sposito در مورد ASP.NET Webforms نوشته جلب می‌کنم: (+)
به صورت خلاصه ایشان عنوان کرده زمان طراحی ASP.NET Webforms در 10 سال قبل، هدف ما انتقال ساده‌تر برنامه نویس‌های VB به محیط وب بود. به همین جهت دست به اختراع postback ، viewState ، کنترل‌های سمت سرور و غیره زدیم. (بنابراین تاکید تمام این‌ها این است که webforms فناوری دهه قبل "بود" و الان بنابر نیازهای جدید دست به طراحی مجدد زده‌ایم)

در مورد "پایان پروژه ASP.NET Ajax Control Toolkit" هم قبلا مطلب نوشته بودم و این یکی واقعا official است!


و در پایان باید متذکر شد که فلان فناوری مرده یا داره نفس‌های آخرش رو می‌کشه اصلا مهم نیست. هنوز هم هستند سازمان‌هایی که برنامه‌های نوشته شده با ASP کلاسیک (نگارش قبل از ASP.NET Web forms) خود را دارند و خیلی هم از آن راضی هستند!
این موارد رو از این جهت نوشتم که اگر می‌خواهید تازه به این جمع وارد شوید دقیقا بدانید باید روی چه مواردی بیشتر وقت بگذارید و یادگیری کدامیک صرفا اتلاف وقت خواهند بود (مثلا EF بر LINQ to SQL ارجح است و اگر امروز می‌خواهید شروع کنید با EF شروع کنید، یا دیگر کم کم با وجود WPF ، بازار کاری برای WinForms نخواهد بود).

مطالب
نوشتن پرس و جو در Entity Framework‌ با استفاده از LINQ To Entity قسمت سوم
اجرای پرس و جو روی داده‌های به هم مرتبط (Related Data)
اگر به موجودیت Customer دقت کنید دارای خصوصیتی با نام Orders می‌باشد که از نوع <IList<Order هست یعنی دارای لیستی از Order هاست بنابراین یک رابطه یک به چند بین Customer و Order وجود دارد. در ادامه به بررسی نحوه پرس و جو کردن روی داده‌های به هم مرتبط خواهیم پرداخت.
ابتدا به کد زیر دقت کنید:
private static void Query10()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customers = context.Customers;
        foreach (var customer in customers)
        {
            Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family);
            foreach (var order in customer.Orders)
            {
                Console.WriteLine("\t Order Date: {0}", order.Date);
            }
        }
    }
}
اگر کد بالا را اجرا کنید هنگام اجرای حلقه داخلی با خطای زیر مواجه خواهید شد:
System.InvalidOperationException: There is already an open DataReader associated with this Command which must be closed first
همانطور که قبلا اشاره شد EF با اجرای یک پرس و جو به یکباره داده‌ها را باز نمی‌گرداند بنابراین در حلقه اصلی که روی Customers زده شده است با هر پیمایش یک customer از Database فراخوانی می‌شود درنتیجه DataReader تا پایان یافتن حلقه باز می‌ماند. حال آنکه حلقه داخلی نیز برای خواندن Order‌ها نیاز به اجرای یک پرس و جو دارد بنابراین DataReader ای جدید باز می‌شود و در نتیجه با خطایی مبنی بر اینکه DataReader دیگری باز است، مواجه می‌شویم. برای حل این مشکل می‌بایست جهت باز بودن چند DataReader همزمان، کد زیر را به ConnectionString اضافه کنیم
MultipleActiveResultSets = true
که با این تغییر کد بالا به درستی اجرا می‌شود. 
در بارگذاری داده‌های به هم مرتبط EF سه روش را در اختیار ما قرار می‌دهد:
  •  Lazy Loading
  • Eager Loading
  • Explicit Loading
که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
Lazy Loading: در این روش داده‌های مرتبط در صورت نیاز با یک پرس وجوی جدید که به صورت اتوماتیک توسط EF ساخته می‌شود، گرفته خواهند شد. کد زیر را در نظر بگیرید:
private static void Query11()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customer = context.Customers.First();

        Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family);
        foreach (var order in customer.Orders)
        {
            Console.WriteLine("\t Order Date: {0}", order.Date);
        }
    }
}
اگر این کد را اجرا کنید خواهید دید که یک بار پرس و جویی مبنی بر دریافت اولین Customer روی database زده خواهد شد و پس از چاپ آن در ادامه برای نمایش Order‌های این Customer پرس و جوی دیگری زده خواهد شد. در حقیقت پرس و جوی اول فقط Customer را بازگشت می‌دهد و در ادامه،  اول حلقه، جایی که نیاز به Order‌های این Customer می‌شود EF پرس و جو دوم را بصورت هوشمندانه و اتوماتیک اجرا می‌کند. به این روش بارگذاری داده‌های مرتبط Lazy Loading گفته می‌شود که به صورت پیش فرض در EF فعال است.
برای غیرفعال کردن این روش، کد زیر را اجرا کنید:
context.Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
EF از dynamic proxy برای Lazy Loading استفاده می‌کند. به این صورت که در زمان اجرا کلاسی جدید که از کلاس POCO مان ارث برده است، ساخته می‌شود. این کلاس proxy می‌باشد و در آن navigation property‌ها بازنویسی شده‌اند و کمی منطق برای خواندن داده‌های وابسته اضافه شده است.
برای ایجاد dynamic proxy شروط زیر لازم است:
کلاس POCO می‌بایست public بوده و sealed نباشد.
Navigation property‌ها می‌بایست virtual باشد.
در صورتیکه هرکدام از این دو شرط برقرار نباشند کلاس proxy ساخته نمی‌شود و Lazy Loading حتی در صورت فعال بودن انجام نخواهد شد. مثلا اگر پراپرتی Orders در کلاس Customer مان virtual نباشد.  در شروع حلقه کد بالا پرس و جوی جدید اجرا نشده و در نتیجه مقدار این پراپرتی null خواهد ماند.
Lazy Loading به ما در عدم بارگذاری داده‌های مرتبط که به آنها نیازی نداریم، کمک می‌کند. اما در صورتیکه به داده‌های مرتبط نیاز داشته باشیم "مسئله Select n+1" پیش خواهد آمد که باید این مسئله را مد نظر داشته باشیم.
مسئله Select n+1: کد زیر را در نظر بگیرد
private static void Query12()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customers = context.Customers;
        foreach (var customer in customers)
        {
            Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family);
            foreach (var order in customer.Orders)
            {
                Console.WriteLine("\t Order Date: {0}", order.Date);
            }
        }
    }
}
هنگام اجرای کد بالا یک پرس و جو برای خواندن Customer‌ها زده خواهد شد و به ازای هر Customer یک پرس و جوی دیگر برای گرفتن Order‌ها زده خواهد شد. در این صورت پرس و جوی اول ما اگر n مشتری را برگرداند، n پرس و جو نیز برای گرفتن Order‌ها زده خواهد شد که روهم n+1 دستور Select می‌شود. این تعداد پرس و جو موجب عدم کارایی می‌شود و برای رفع این مسئله نیاز به امکانی جهت بارگذاری هم زمان داده‌های مرتبط مورد نیاز خواهد بود. این امکان با استفاده از Eager Loading برآورده می‌شود.

روش Eager Loading: هنگامی که در یک پرس و جو نیاز به بارگذاری همزمان داده‌های مرتبط نیز باشد، از این روش استفاده می‌شود. برای این منظور از متد Include استفاده می‌شود که ورودی آن navigation property مربوطه می‌باشد. این پارامتر ورودی را همانطور که در کد زیر مشاهده می‌کنید، می‌توان به صورت string و یا Lambda Expression مشخص کرد.
دقت شود که برای حالت Lambda Expression بایدSystem.Data.Entity به using‌ها اضافه شود.
private static void Query13()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customers = context.Customers.Include(c => c.Orders);
        //var customers = context.Customers.Include("Orders");
        foreach (var customer in customers)
        {
            Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family);
            foreach (var order in customer.Orders)
            {
                Console.WriteLine("\t Order Date: {0}", order.Date);
            }
        }
}
در این صورت یک پرس و جو به صورت join اجرا خواهد شد.
اگر داده‌های مرتبط در چند سطح باشند، می‌‌توان با دادن مسیر داده‌های مرتبط اقدام به بارگذاری آنها کرد. به مثالهای زیر توجه کنید:
context.OrderDetails.Include(o => o.Order.Customer)
در پرس و جوی بالا به ازای هر OrderDetail داده‌های مرتبط Order و Customer آن بارگذاری می‌شود.
context.Orders.Include(o => o.OrderDetail.Select(od => od.Product))
در پرس و جوی بالا به ازای هر Order لیست  OrderDetail ها و برای هر OrderDetail داده مرتبط Product آن بارگذاری می‌شود.
context.Orders.Include(o => o.Customer).Include(o => o.OrderDetail)
در پرس و جوی بالا به ازای هر Order داده‌های مرتبط  OrderDetail  و Customer آن بارگذاری می‌شود.

روش Explicit Loading: این روش مانند Lazy Loading می‌باشد که می‌توان داده‌های مرتبط را جداگانه فراخوانی کرد اما نه به صورت اتوماتیک توسط  EF بلکه به صورت صریح توسط خودمان انجام می‌شود. این روش حتی اگر navigation property‌های ما virtual نباشند نیز قابل انجام است. برای انجام این روش از متد DbContext.Entry استفاده می‌شود.
private static void Query14()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customer = context.Customers.First(c => c.Family == "Jamshidi");

        context.Entry(customer).Collection(c => c.Orders).Load();

        foreach (var order in customer.Orders)
        {
            Console.WriteLine(order.Date);
        }
    }
}
در پرس و جوی بالا تمام Order‌های یک Customer به صورت جدا گرفته شده است برای این منظور از چون Orders یک لیست می‌باشد، از متد Collection استفاده شده است.
private static void Query15()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var order = context.Orders.First();

        context.Entry(order).Reference(o => o.Customer).Load();

        Console.WriteLine(order.Customer.FullName);
    }
}
در پرس و جوی بالا Customer یک Order صراحتا و به صورت جداگانه از database گرفته شده است.
با توجه به دو مثال بالا مشخص است که اگر داده مرتبط ما به صورت لیست است از Collection و درغیر این صورت از Reference استفاده می‌شود.
در صورتیکه بخواهیم ببینیم آیا داده‌ی مرتبط مان بازگذاری شده است یا خیر، از خصوصیت IsLoaded به صورت زیر استفاده می‌کنیم:
if (context.Entry(order).Reference(o => o.Customer).IsLoaded)
    context.Entry(order).Reference(o => o.Customer).Load();
و در آخر اگر بخواهیم روی داده‌های مرتبط پرس و جو اجرا کنیم نیز این قابلیت وجود دارد. برای این منظور از Query استفاده می‌کنیم.
private static void Query16()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customer = context.Customers.First(c => c.Family == "Jamshidi");

        IQueryable<Order> query = context.Entry(customer).Collection(c => c.Orders).Query();

        var order = query.First();
    }
}

مطالب
ارتباط بین کامپوننت‌ها در Vue.js - قسمت سوم استفاده از تزریق وابستگی‌ها
در قسمت‌های قبلی( ^ و ^) نحوه‌ی ارتباط بین کامپوننت‌ها در Vue.js بررسی و مزایا و معایب آنها بیان شد. روش دیگری هم برای ارسال اطلاعات از کامپوننتِ Parent به فرزندانش وجود دارد که با استفاده از Dependency Injection یا به اختصار DI مقدور می‌باشد و در ورژن +2.2 معرفی شد که نحوه‌ی ارتباط بین کامپوننتِ Parent و فرزندانش را آسان نمود. پیش‌تر برای ارتباط از Parent به Child، از Props استفاده میکردیم، ولی اگر قرار بود در چند سطح این ارتباط عمیق باشد، باز هم مدیریت کردن Props مشکل و سخت بود. اکنون با استفاده از provide و inject قادر خواهیم بود تا آبجکت، فانکشن و یا دیتایِ یک کامپوننتِ Parent را در فرزندانش فراخوانی و استفاده کنیم. اگر در حالت عادی نیاز بود تا در دو سطح، یا بیشتر (مانند تصویر زیر) دیتایِ کامپوننت پدر را به فرزند، نوه و ... انتقال دهیم، می‌بایست اطلاعات را بصورت Props به هر Level انتقال دهیم.



روش جاری شباهت زیادی به استفاده از Context در React دارد:

Context provides a way to pass data through the component tree without having to pass props down manually at every level


جهت به اشتراک گذاری دیتا یا تابعی در کامپوننت Parent با Children، به شکل زیر عمل میکنیم. در اینجا با استفاده از provide، دیتای foo به اشتراک گذاشته شده‌است:
// parent component providing 'foo'
var Provider = {
  provide: {
    foo: 'bar'
  },
  // ...
}
و در کامپوننت‌های فرزند به شکل زیر میتوانیم مقدار foo را دریافت کنیم:
// child component injecting 'foo'
var Child = {
  inject: ['foo'],
  created () {
    console.log(this.foo) // => "bar"
  }
  // ...
}

میتوانیم مقدار پیش فرض دیتایِ ارسالی از کامپوننت Parent را در قسمت data و props در کامپوننت Child دریافت نماییم:
Using an injected value as the default for a prop
//دریافت میکنیم props در قسمت  child را در کامپوننت  foo مقدار
const Child = {
  inject: ['foo'],
  props: {
    bar: {
      default () {
        return this.foo
      }
    }
  }
}

Using an injected value as data entry
//دریافت میکنیم data در قسمت  child را در کامپوننت  foo مقدار
const Child = {
  inject: ['foo'],
  data () {
    return {
      bar: this.foo
    }
  }
}

نکته: در این روش در صورتیکه دیتایِ به اشتراک گذاشته شده در کامپوننتِ Parent تغییر کند، مقدار آن در کامپوننت Child تغییری نخواهد کرد و مانند روش‌های قبلی (^ و ^) نیست و نیاز به نوشتن کدی برای تعامل داشتن و به‌روز رسانی مقادیر، در کامپوننت Child می‌باشد.
کد زیر  را در نظر بگیرید؛ با زدن دکمه‌ی Increment counter  مقدار counter در کامپوننتِParent تغییر میکند، ولی در کامپوننت Child، مقدار counter_in_child  تغییری حاصل نمی‌کند.
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
  <meta http-equiv="content-type" content="text/html; charset=UTF-8">
  <script src="https://cdn.jsdelivr.net/npm/vue"></script>
  <title>Dependency injection</title>
</head>

<body>
  <div id="app">
    <button @click="counter++">Increment counter</button>
    <h2>Parent</h2>
    <p>{{counter}}</p>
    <div>
      <h3>Child</h3>
      <child></child>
    </div>
  </div>
  
<script>
const Child = {
  inject: ['counter_in_child'],
  template: `<div>Counter Child is:{{ counter_in_child }}</div>`
};

new Vue ({
  el: "#app",
  components: { Child },
  provide() {
    return {
      counter_in_child: this.counter
    };
  },
  data() {
    return {
      counter: 0
    };
  }
});
</script>

</body>
</html>
       
برای اینکه بتوان تغییرات ایجاد شده‌ی بر روی دیتا را در کامپوننتِChild، مشاهده کرد، نیاز داریم کد زیر را در قسمت provide به ازای آن دیتا اضافه کنیم: 
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
  <meta http-equiv="content-type" content="text/html; charset=UTF-8">
  <script src="https://cdn.jsdelivr.net/npm/vue"></script>
  <title>Dependency injection</title>
</head>

<body>
  <div id="app">
    <button @click="counter++">Increment counter</button>
    <h2>Parent</h2>
    <p>{{counter}}</p>
    <div>
      <h3>Child</h3>
      <child></child>
    </div>
  </div>
  
<script>
const Child = {
  inject: ['counter_in_child'],
  template: `<div>Counter Child is:{{ counter_in_child.counter }}</div>`
};

new Vue ({
  el: "#app",
  components: { Child },
  provide() {
    const counter_in_child={};
Object.defineProperty(counter_in_child,'counter',{
enumerable:true,
get:()=>this.counter
})
    return {
      counter_in_child
    };
  },
  data() {
    return {
      counter: 0
    };
  }
});
</script>

</body>
</html>

مثالی از نحوه به اشتراک گذاری متد بین Parent و Child.

نتیجه گیری:
A) استفاده از این روش مرسوم نیست و بیشتر برای ساخت پلاگین در Vuejs مورد استفاده قرار میگیرد:
provide  and  inject  are primarily provided for advanced plugin / component library use cases. It is NOT recommended to use them in generic application code
B) برای استفاده از این روش کتابخانه‌هایی جهت ساده‌تر کردن بکارگیری ایجاد شده‌است.
C) این روش برای ارتباط  Sibling Component مناسب نیست.
اشتراک‌ها
ایجاد نمودار با استفاده از AngularJS و Web API

In development world, you may get a requirement from your client, they wants a weekly, quarterly and yearly charts. You always think, how can I make charts with use of angularjs.  So today, in this article, we are going to learn

  • how to create charts in angularjs using webapi
  •  higcharts.js

In this example, our requirement is, we have dropdownlist of student names. if user select any student, it will show selected students marks in the form of charts. 

ایجاد نمودار با استفاده از AngularJS و Web API
اشتراک‌ها
نگاهی به Duende IdentityServer 5

Securing your application is bloody important. With so much jargon to sift through, it’s easy to get lost, for example there’s SSO, OAuth2, SAML 2.0, OpenID Connect, Federated Identity, 2FA, & MFA. Just to name a few! 😱 In this talk, Anthony will take an in depth look at Federated Identity using OpenID Connect and OAuth2 Framework for ASP. NET Core using Duende IdentityServer (aka IdentityServer 5). You will walk away knowing how to navigate the security options and avoid the madness. 

نگاهی به Duende IdentityServer 5